206 نتیجه برای بیمار
مجتبی سالاریفر، سید مهدی کاظمینی، علی محمد حاجی زینلی،
دوره 65، شماره 1 - ( 12-1386 )
چکیده
بیماری زودرس عروق کرونر شیوع فامیلی دارد. در این مطالعه شیوع بیماری کرونری و ریسکفاکتورهای مرتبط با آن در بستگان درجه اول بیماران با سابقه بیماری زودرس کرونر بررسی گردید.
روش بررسی: هفتصد فرد سالم و بدون علامت با تاریخچه بیماری زودرس عروق کرونر در یکی از بستگان درجه اول بررسی شدند و ریسکفاکتورهای قلبی عروقی شامل دیابت، مصرف سیگار، پرفشاری خون، کلسترول، LDL و TG بالا و HDL پایین در آنان مورد بررسی قرار گرفت. تستهای غیرتهاجمی شامل نوار قلب، اکوکاردیوگرافی تست ورزش و اسکن پرفیوژن میوکارد برای پیدا کردن موارد بیماری کرونر انجام شد. کسانیکه اسکن پرفیوژن میوکارد مثبت داشتند، تحت آنژیوگرافی کرونر قرار گرفتند.
یافتهها: متوسط سن 2/35 (65-15 سال) بود. دیابت در 3/5%، مصرف سیگار در 7/14%، پرفشاری خون در 6/20%، کلسترول بالاتر از mg/dl 200 در 9/39%، TG بالاتر از mg/dl 150 در 6/58%، LDL بالاتر از mg/dl 130 در 38%، HDL پایینتر از mg/dl 40 در 6/32%، تغییرات نوار قلب در 4/6% و یافتههای ایسکمیک در اکو در 3% افراد مشاهده شد. تست ورزش در 3/7% و اسکن پرفیوژن میوکارد در1/2% مثبت گردید. آنژیوگرافی کرونر نشاندهنده تنگی لومن به میزان 50 تا 70% در هشت بیمار (1/1%) و بیشتر از 70% در چهار بیمار (6/0%) بود.
نتیجهگیری: کلسترول، تری گلیسیرید و LDL بالا و نیز HDL پایین در افراد مورد مطالعه دیده شد. بررسی ریسکفاکتورها در همه بستگان درجه اول بیماران با بیماری زودرس عروق کرونر توصیه میشود. تستهای غیرتهاجمی بهعلت موارد مثبت واقعی کم در کل جمعیت توصیه نمیشوند. در افراد مسنتر از 40 سال بخصوص در مردان و در افراد دیابتی اینگونه تستها ممکن است مفید باشد.
احمد رضا درستی، امیرمنصور علوی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
تعداد سالمندان در جوامع مختلف و از جمله ایران رو به افزایش است. بیماریهای قلبی- عروقی و دیابت از جمله اولین عوامل مرگ و میر و ناتوانی در جامعه و بهویژه در سالمندان بوده و هزینه سنگین اقتصادی برای درمان و نگهداری افراد سالمند، به اطرافیان سالمند تحمیل میکند. ارتباط وضع تغذیه با بیماریها بهخوبی روشن شده و در این بررسی اثر هر دو جنبه سوءتغذیه (لاغری و چاقی) بر ابتلای به بیماریهای قلبی- عروقی و دیابت سالمندان تعیین شده است. مشابه چنین کاری قبلا˝ در کشور انجام نگردیده بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سال 1383 در اصفهان بر روی 1694 (731 مرد و 963 زن) سالمند (60 ساله و بزرگتر) انجام شد. شرکتکنندگان با مراجعه به منازل در سطح شهر بطور تصادفی از بین سالمندان شهر انتخاب شده و وزن و قد آنها اندازهگیری شد و ابتلا به بیماریها مورد سوال قرار گرفت.
یافتهها: 7/4% افراد مورد بررسی لاغر (دارای نمایه توده بدن یا BMI کمتر از 19 کیلوگرم بر مترمربع) بوده و 2/61% آنها نیز دارای اضافه وزن (kg/m2 25BMI >) بودند. زنان احتمال بیشتری برای اضافه وزن داشته و تماشای طولانی مدت تلویزیون نیز احتمال افزایش وزن را در سالمندان میافزود. احتمال ابتلا به دیابت و بیماریهای قلبی- عروقی در افراد دارای اضافه وزن بطور معنیداری بیشتر بود؛ بر عکس، افراد لاغر احتمال کمتری برای ابتلا به این دو بیماری داشتند.
نتیجهگیری: این مطالعه ضمن تاکید بر شیوع بالای اضافهوزن در سالمندان ایرانی، اهمیت رسیدگی به وضع تغذیه آنان در جهت کاهش ابتلا به بیماریهایی از قبیل دیابت و قلبی- عروقی را مورد تاکید قرار میدهد.
آذر حدادی، مهرناز رسولی نژاد، زهره ملکی، مجتبی مجتهد زاده، مسعود یو نسیان، سید علی احمدی، حمیده باقریان،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
تعیین الگوی مقاومت باسیلهای گرم منفی شایع عفونت بیمارستانی با روش دیسک و E-Test و مقایسه نتایج این دو.
روش بررسی: مطالعه به صورت توصیفی مقطعی در سال 1384-1383 در بیمارستانهای سینا و امام خمینی تهران بر روی عفونتهای بیمارستانی با میکروبهای کلبسیلا، پسودوموناس، آسینتوباکتر و اشریشیا کلی انجام شد و الگوی مقاومت با روش E-Test برای ایمیپنم، سفتازیدیم، سیپروفلوکساسین، سفپیم و سفتریاکسون بررسی و نتایج با دیسک دیفیوژن مقایسه شد.
یافتهها: فراوانترین میکروبها عبارت بودند از: کلبسیلا (40%)، پسودوموناس (28%)، آسینتوباکتر (20%) و اشریشیا کلی (12%). فعالترین آنتی بیوتیکها به ترتیب، ایمیپنم (84%)، سفپیم (26%)، سپیروفلوکساسین (26%)، سفتازیدیم (20%) و سفتریاکسون (10%) بوده است. حساسیت کلبسیلا به ایمیپنم 91%، سفپیم 25%، سیپرو فلوکساسین 21%، سفتازیدیم 13% و سفتریاکسون7% بوده است. حساسیت E-coli به ایمی پنم91%، سفتریاکسون 21%، سفتازیدیم 21% ، سفپیم 19% و سیپرو فلوکساسین17% بوده است. برای پسودوموناس حساسیت ایمیپنم (75%) و سیپروفلوکساسین (39%) بوده است. حساسیت آسینتوباکتر به ایمیپنم 77% و سیپروفلوکساسین 21% بوده است. در مقایسه روش دیسک دیفیوژن با روش E-Test در سوشهای مقاوم نسبتا دو تست همخوانی داشتهاند.
نتیجهگیری: روند مقاومت در میکروبهای گرم منفی در حال افزایش است و لازم است هرچه سریعتر سیاستی برای پیشگیری از ایجاد مقاومت در بیمارستانها انخاذ گردد. گرچه E-test روش بهتری برای ارزیابی مقاومت میکروبی میباشد اما مطالعه ما نشان داد که روش دیسک نیز در بیشتر مواقع نتایج مشابه می دهد و همچنان قابل استفاده میباشد.
فاطمه قائم مقامی، ملیحه حسن زاده، میترا مدرس گیلانی، نادره بهتاش، اعظم السادات موسوی، فاطمه رمضان زاده،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
هدف این مطالعه مقایسه پیامد درمان بیماران سرطان تخمدان که در بخشهای فوق تخصصی سرطانهای زنان جراحی شدند با بیماران جراحی شده در بخشهای غیرتخصصی بود.
روش بررسی: یک مطالعه کوهورت گذشتهنگر از فروردین 1377 تا اسفند 1383 بر روی 157 بیمار مبتلا به سرطان تخمدان انجام شد. 60 نفر از بیماران در بخشهای تخصصی سرطانهای زنان (گروه اول) و 97 نفر از آنها در بخشهای غیر تخصصی (گروه دوم) تحت جراحی واقع شده بودند.
یافتهها: میزان اعمال جراحی اپتیمال (تومور باقیمانده کمتر از یک سانتی متر) در گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی سرطانهای زنان بالاتر بود (001/0p<). اکثریت بیماران گروه دوم مقایسه با گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی نیاز به جراحی دوم داشتند (001/0p<). مدت زمان بین جراحی اول و شروع شیمی درمانی در گروه دوم در مقایسه با گروه اول بیشتر بود (001/0p=). بقاء کلی و بقاء عاری از بیماری در گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی بیشتر از گروه جراحی شده در بخشهای غیرتخصصی بود. جراحی اپتیمال و مرحله بیماری از جمله فاکتورهای مهم مرتبط با مدت بقای کلی و بقای عاری از بیماری بودند.
نتیجهگیری: درمان بیماران مبتلا به سرطان تخمدان در مراکز تخصصی سرطانهای زنان میتواند با بقای کلی و بقای عاری از بیماری بهتری همراه گردد.
فتانه عبدی ماسوله، حسین کاویانی، مرتضی خاقانی زاده، ابوالفضل مؤمنیعراقی،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
فرسودگی شغلی یکی از عوامل اساسی در کاهش کارآیی، از دست رفتن نیروی انسانی و ایجاد عوارض جسمی و روانی، خصوصاً در حرفههای خدمات انسانی، میباشد. با توجه به اهمیت نقش پرستاران در سیستم بهداشتی درمانی، تحقیقی به منظور بررسی رابطهی فرسودگی شغلی با سلامت روان پرسنل پرستاری بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی که از نوع همبستگی و مقطعی میباشد روی 200 نفر از پرسنل پرستاری که بصورت چندمرحلهای احتمالی انتخاب شدند، انجام پذیرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل سه پرسشنامه: ویژگیهای دموگرافیک، پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ و پرسشنامه سلامت عمومی - 28 بود.
یافتهها: در مورد فرسودگی شغلی، در ابعاد خستگی هیجانی و مسخ شخصیت اکثریت واحدهای مورد پژوهش در سطح پایین و در بعد عدم کارآیی فردی اکثریت در سطح بالا قرار داشتند. در مورد سطح سلامت روان 43% از نمونهها دارای علامت بودند. رابطه بین فرسودگی شغلی و سلامت روان معنیدار بود 001/0p<. در مورد متغیرهای جمعیتشناختی، ارتباط بین فرسودگی شغلی با جنس، سن، سابقه کار و همچنین ارتباط بین متغیرهای سابقهکار و نوبت کاری با سلامت روان معنادار بود.
نتیجهگیری: با توجه به ماهیت استرسزای حرفه پرستاری و شیوع بالای اختلال در سلامت روان نسبت به جمعیت عمومی و فرسودگی شغلی خصوصاً در پرسنل جوانتر و با سابقه کمتر و وجود ارتباط قوی بین دو متغیر سلامت روان و فرسودگی شغلی، بنابراین جهت پیشگیری یا برطرف نمودن مشکل موجود، توجه جدی مسئولین دستاندرکار بهداشت روان دانشگاه ضروری میباشد.
سیده فاطمه خاتمی، شهین بهجتی،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
بیماری همولیتیک ناشی از ناسازگاری گروههای خونی ABO یکی از علل شایع زردی بالینی و علت 66 درصد موارد بیماری همولیتیک در نوزادان است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی بیماری و عوارض آن در نوزادانی که تعویض خون شدهاند، انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه آیندهنگر و توصیفی طی سه سال بر روی کلیه نوزادان تعویض خون شده انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل: نوزادان با گروه خونی A یا B که مادران آنها دارای گروه خونی O بدون عدم تجانس RH بودند و طی دو روز اول عمر دچار زردی غیر مستقیم با تست ایمنوهماتولوژیک مثبت بودند
یافتهها: از مجموع 96 بیمار که تعویض خون شدند، 20% مبتلا به ناسارگاری ABO بودند و بیشترین واکنش بین مادران با گروه خونی O و نوزادان با گروه خونی A بود. 100% نوزادان و 84% مادران دارای یک تست ایمنوهماتولوژیک مثبت بودند. در نوزادان نارس بیماری همولیتیک ناشی از ناسازگاری ABO، چهارمین علت انجام تعویض خون و در نوزادان رسیده دومین علت آن بود. در هر دو گروه عوارض آزمایشگاهی شایعتر از عوارض بالینی بود.
نتیجهگیری: 48% علل آلوایمیونیزاسیونها و 42% موارد بیماری همولیتیک ناشی از ناسازگاری گروههای خونی ABO بود. تست مثبت ایمنوهماتولوژیک در نوزاد و مادر نقش مهمی در بروز بیماری همولیتیک داشت. لذا توصیه میشود در مادران با گروه خونی O، در صورت وجود گروههای خونی A یا B در نوزاد در چند ساعت اول بعد از تولد بررسی ایمنوهماتولوژیک در مادر و نوزاد جهت تعیین نورادان پر خطر انجام شود و با شروع فتوتراپی، ایمونوگلبولین وریدی و پروتوپورفیرین مانع تشدید علایم لیز و کاهش نیاز به تعویض خون و عوارض آن شد.
علیرضا استقامتی، رادینا اشتیاقی، امیر عباس یوسفی زاده، منوچهر نخجوانی،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده
تجارب گذشته در سندرم کوشینگ، منجر به شناسائی مشکلات تشخیص و درمان آن شده است. هدف این مطالعه، بررسی مشخصات بالینی، روشهای تشخیصی و پیگیری بیماران مبتلا به سندرم کوشینگ بعد از جراحی هیپوفیز میباشد.
روش بررسی: این مطالعه در 253 بیمار با سندرم کوشینگ در سالهای 78-1370 انجام شد. تستهای غربالگری تشخیصی، اندازهگیری ACTH، تست دگزامتازون و تصویربرداری در بیماران انجام گردید. نتایج با پاتولوژی بهعنوان Gold standard مقایسه گردید.
یافتهها: متوسط سنی بیماران 11±32 سال بود. شایعترین علائم و نشانههای بالینی ضعف عضلانی، هیپرتانسیون، افسردگی و استریا بود. فشارخون بالا در سندرم کوشینگ وابسته به ACTH 78% و در علل غیروابسته به ACTH در 36% وجود داشت (001/0p<). تست دگزامتازون با دوز بالا در میکروآدنومهای هیپوفیز در 99%، در ماکروآدنوم در 71% و تودههای آدرنال در 6/3% مهار شد ولی در کوشینگ اکتوپیک مهاری مشاهده نشد. تست دگزامتازون با دوز بالا، حساسیت 98%، ویژگی 97% و دقت تشخیصی 98% نشان داد. اتیولوژی سندرم کوشینگ در 8/64% موارد بیماری کوشینگ، 8/32% تودههای آدرنال و 4/2% کوشینگ اکتوپیک بود. جراحی ترانس اسفنوئیدال در 120 بیمار انجام گردید. در پیگیری بهعمل آمده به مدت 25±53 ماه، پسرفت بعد از جراحی در 8/23±7/46 ماه رخ داد. میزان پسرفت میکروآدنوم در 12 ماه 93%، 24 ماه 82% و پنج سال بعد 33% بود و عود پیشرونده بوده و به سطح ثابت نمیرسید.
نتیجهگیری: فشارخون بالا در کوشینگ وابسته ACTH بیش از آدنومهای آدرنال بود. تست دگزامتازون با هشت میلیگرم دقت تشخیصی قابل قبولی داشت. عود کوشینگ در پیگیریهای طولانی، کنترل بیماران بعد از جراحی ترانس اسفنوئیدال را اجتنابناپذیر میکند.
مهرداد حسیبی، عبدالرضا سودبخش، زهرا عبدی، پریسا مهدیپور،
دوره 65، شماره 10 - ( 10-1386 )
چکیده
بیماریهای عفونی در زمره شایعترین علل مرگ و میر قرار میگیرند. به نظر میرسد در روزهای تعطیل و حتی روزهای ماقبل تعطیل بهعلت رکود کاری در بیمارستان، بیماریهای عفونی با مرگ و میر بیشتری همراه شوند. در این مطالعه بر آن شدیم به بررسی علل، عوامل زمینهای و محاسبه میزان مرگ و میر و ارتباط آن با روزهای تعطیل در بین بیماران بستری در بخش عفونی بیمارستان امام بپردازیم.
روش بررسی: طی یک مطالعه توصیفی - تحلیلی گذشتهنگر پرونده بیماران متوفی که طی سالهای 1381 لغایت 1383 در بخش عفونی بستری بودند مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات لازم از پرونده بیماران استخراج گردید.
یافتهها: طی سه سال مجموعاً تعداد 3976 نفر بستری و تعداد 216 نفر فوت کرده بودند. علل شایع مرگ و میر به ترتیب سپسیس 56 نفر (26 درصد) پنومونی باکتریال 48 نفر (22 درصد) و سل 41 نفر (19 درصد) بود. میزان مرگ و میر در سالهای 1381، 1382، 1383 به ترتیب 08/5 درصد، 31/5 درصد و 86/5 گزارش شد. نسبت تعداد موارد مرگ و میر به تعداد موارد بستری در روزهای تعطیل 21/9 درصد، در روزهای ماقبل تعطیل 21/10 درصد و در روزهای غیر تعطیل 56/4 درصد محاسبه گردید.
نتیجهگیری: سپسیس، پنومونی باکتریال و سل شایعترین علل مرگ و میر بودند. همچنین مرگ و میر بیماران بستری در بخش عفونی در روزهای تعطیل و قبل تعطیل بهصورت معنیداری بیشتر از روزهای غیر تعطیل است.
سعید صادقیان، مهرداد شیخ وطن، الهام حکی کزازی، مهسا روزکاری، محمود شیخ فتحالهی،
دوره 65، شماره 12 - ( 12-1386 )
چکیده
متداولترین روشهای غربالگری بیماران مشکوک به ایسکمی قلبی، انجام استرس تست (ETT) و در شرایط خاصی، اسکن پرفیوژن میباشد که مثبت بودن نتایج آنها از اندیکاسیونهای انجام آنژیوگرافی عروق کرونر محسوب میگردد. اگرچه ارزش پیشبینی کننده اسکن پرفیوژن مورد بررسی قرار گرفته است، ولی با در نظر گرفتن تاثیر مسائل تکنیکی و تخصصی در نتایج آن و با توجه به شتاب گسترش این تکنیک در کشور ما که گاهی حتی علیرغم هزینه بالا و نیاز به صرف وقت بیشتر، به غلط جایگزین استرس تست شده است، ضروری است تا قدرت پیشبینیکنندگی این روش در مقایسه با ETTدر کشور ما مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی بر روی بیمارانی انجام گرفته است که با ETT مثبت یا اسکن پرفیوژن مثبت از تمام مراکز کشور در سالهای 1383 و 1384 جهت انجام آنژیوگرافی کرونر به مرکز قلب تهران ارجاع شده بودند. مشخصات بیماران از طریق مصاحبه و آزمایشات پاراکلینیک تعیین و نتایج حاصله به صورت کلی و به تفکیک جنس تحت آنالیز قرار گرفت. سپس مقدار ارزش پیشگوئیکننده مثبت (PPV) بین دو آزمون اسکن پرفیوژن و استرس تست مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: تعداد کل موارد اسکن پرفیوژن و استرس تست مثبت به ترتیب برابر 2178 و 2581 نفر بود. بین مقدار PPV اسکن پرفیوژن و استرس تست در مردان تفاوت آماری مشاهده نشد (PPV اسکن پرفیوژن برابر 9/86% و PPV استرس تست برابر 6/86%، 814/0p=). مقدار PPV اسکن پرفیوژن در زنان تنها در مقاطع سنی 60 سال و بالاتر، بیشتر از ETT بود (0002/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر و با در نظر گرفتن هزینه سنگین اسکن پرفیوژن، به نظر نمیرسد در مواردی که امکان استرس تست وجود دارد، انجام اسکن پرفیوژن با شرایط مراکز اسکن ما ارجحیتی به آن داشته باشد و به خصوص در مورد خانمهای جوان ،ارزش پیشبینیکننده آن تفاوتی با ETT ندارد. البته لازم است علت این یافته غیر معمول با توجه به نقش دارو، نیروی انسانی متخصص و تجهیزات، در آینده مورد بررسی قرار گیرد.
محمد سبزیکاریان، شفیعه موثقی، کیاندخت کریمیان، سیدرضا نجفی زاده، عبدالرحمن رستمیان، علی خلوت،
دوره 66، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
بیماری لوپوس اریتماتوی سیستمیک با اتیولوژی ناشناخته و تظاهرات چندگانه است که بیشتر خانمهای در سنین باروری را مبتلا میکند. این مطالعه با توجه به فعالیتهای دورهای بیماری جهت ارزیابی احتمال دخالت پرولاکتین در پاتوژنز و فعالشدن بیماری لوپوس طراحی شد.
روش بررسی: 60 بیمار لوپوس انتخاب و از نظر فعالیت بیماری براساس اندکس SLEDAI امتیازبندی شدند. میزان پرولاکتین در 60 نمونه خون این بیماران (بیمار SLE طبق کرایتریای کالج روماتولوژی) اندازهگیری شد. همه این بیماران مونث بودند میزان فعالیت بیماری براساس کرایتریای فعالیت لوپوس تعریف شد و نمرهبندی آن براساس اندکس فعالیت بیماری لوپوس (SLEDAI) انجام شد. غلظت پرولاکتین سرم بهوسیله روش ایمونورادیومتریک اندازهگیری شد.
یافتهها: هایپرپرولاکتینمی (پرولاکتین بیشتر از 21 نانوگرم در میلیلیتر) در هفت نفر از بیماران (7/11%) کشف شد. براساس اندکس فعالیت بیماری (SLEDAI) 7/6% بیماران، بیماری فعال را داشتند. در این بیماران سطح پرولاکتین بالاتر بود و بین anti DNA و فعالیت بیماری و پرولاکتین ارتباط مستقیم وجود داشت. ارتباط بین افزایش میزان پرولاکتین و فعالیت بیماری SLE مشاهده شد که در آن 305/0r= و 019/0p= بود.
نتیجهگیری: هایپرپرولاکتینمی با استفاده از روش IRMA در بیماران لوپوسی با بیماری فعال یافت شد. لذا نظریه نقش پرولاکتین در پاتوژنز SLE تقویت میشود.
ابوالفضل رحیمی، فضلا... احمدی، محمود غلیاف،
دوره 66، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مدل مراقبت پیگیر بر سطوح آزمایشات خونی (هموگلوبین و الکترولیتها) بیماران همودیالیزی در سال 84-1383 در همدان انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمهتجربی از نوع قبل و بعد میباشد. در این پژوهش 38 بیمار مبتلا به بیماری مرحله انتهایی کلیه که با توجه به شرایط و روش نمونهگیری تصادفی در یک گروه در مدت شش ماه بررسی شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه دموگرافیک و چکلیست کنترلی بود. پژوهشگر در مرحله اول پژوهش، مرحله آشناسازی را انجام داد و تا انتهای دوره تنها پرسشنامهها و چکلیستهای کنترلی تکمیل شد. پس از اتمام مرحله اول پژوهش، بلافاصله پژوهشگر اقدام به اجرای مداخله در مرحله دوم پژوهش بر روی همان گروه نمود.
یافتهها: بین میانگین سطوح هموگلوبین، هماتوکریت، اوره و نیتروژن، پتاسیم و آلبومین در شش بار اندازهگیری قبل و بعد از اجرای مدل مراقبت پیگیر بهترتیب تفاوت معنیداری وجود دارد (026/0p=، 033/0p=، 002/0p=، 001/0p= و 009/0p=).
نتیجهگیری: با اجرای مدل مراقبت پیگیر تفاوت معنیداری در سطوح آزمایشات خونی بیماران همودیالیزی ایجاد میشود.
مهدی شفیعی اردستانی، هادی فتحی مقدم، علی اصغر همتی، زهرا نظری،
دوره 66، شماره 5 - ( 5-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: آنزیم سیکلو اکسیژناز از مهمترین آنزیمهای مسیر سنتز پروستاگلاندینها و پیدایش التهاب در بدن انسان است. در تازهترین تحقیقات اثر تخریبی از انزیم سیکلو اکسیژناز- 2 بر سلولهای عصبی مغز انسان دیده شده است بهطوریکه این آنزیم احتمالا در پاتوفیزیولوژی بعضی بیماریهای عصبی نظیر اسکلروز متعدد (MS)، آلزایمر و پارکینسون نقش اساسی دارد.
روش بررسی: در راستای اثبات هر چه بیشتر التهابی بودن بیماری پارکینسون در این تحقیق ابتدا جهت ایجاد مدل حیوانی بیماری پارکینسون اقدام بهتخریب یکطرفه بخش متراکم هسته جسم سیاه شد و سپس به حیوانات تحت بررسی داروهای آسپیرین (مهارکنندۀ غیر اختصاصی سیکلو اکسیژناز- 2) و سلکوکسیب (مهارکننده اختصاصی سیکلو کسیژناز- 2) با دوزهای 200 و 400 میلیگرم در ازای کیلوگرم از راه خوراکی تجویز کردیم و سفتی عضلانی آنها را در زمانهای 0، 20، 40، 60، 90، 120، 180 و 240 دقیقه به روش مورپرروگو مورد ارزیابی قرارگرفت.
یافتهها: پس از ارزیابی دادهها مشخص شد که هر دو داروی بهکار رفته قادر به کاهش سفتی عضلانی میباشند (05/0p<). اما مهارکننده اختصاصی سیکلو اکسیژناز- 2 (سلکوکسیب) بسیار موثرتر از آسپیرین قادر به کاهش سفتی عضلانی بود.
نتیجهگیری: اطلاعات فارماکولوژیک این تحقیق، فرضیه استفاده از داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی را بهعنوان داروهای جدید و جایگزین در درمان بیماری پارکینسون تقویت میکند.
کیارش قزوینی، طاهره راشد، حسن بسکابادی، ملکتاج یزدان پناه، فریده خاکزادان، حمید صفایی، لیلا محمد پور،
دوره 66، شماره 5 - ( 5-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای بیمارستانی با افزایش مرگ و میر و مدت بستری از عمدهترین مشکلات بیماران بستری در بخشهای مراقبتهای ویژه نوزادان میباشد. از آنجاییکه کنترل و پیشگیری موثر از این عفونتهای نیازمند آگاهی کافی از اپیدمیولوژی این عفونتها است. این مطالعه برای تعیین میزان بروز عفونتهای بیمارستانی و شناسایی عوامل باکتریایی شایع ایجاد کننده در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان دانشگاهی قائم(عج) انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که از 1/9/83 لغایت 1/9/84 در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان دانشگاهی قائم(عج) مشهد، انجام گرفت 971 نوزاد بستری مورد بررسی قرارگرفتند. در این پژوهش تعاریف استاندارد عفونتهای بیمارستانی مد نظر قرار داشت و از آزمون
2χ و سایر تستها برای تحلیل آماری نتایج استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه 32 نوزاد مبتلا به عفونت بیمارستانی شناسایی گردید. استافیلوکوکوسهای کوآگولاز منفی (74/34%) فراوانترین باکتری جداشده از این بیماران بود و پس از آن کلبسیلا پنومونیه (42/31%) و برخی باسیلهای گرم منفی دیگر قرار داشتند.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد عفونتهای بیمارستانی در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان قائم شایع نمیباشد، با این وجود بایستی بر اقدامات پیشگیرانه تاکید گردد و در این بین شستشوی مناسب دستها برای جلوگیری از بروز عفونتهای بیمارستانی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
علی کاظمی خالدی، مجید تقیزاده،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: توموگرافی چند برشی کامپیوتری (MSCT) یک روش غیرتهاجمی در تشخیص بیماری شریان کرونری (CAD) است. هدف این مطالعه تحقیق پیرامون ارزش تشخیصی 64-slice MSCT در جریان مراجعات روتین در بیماران بدون هرگونه گزینش خاص است.
روش بررسی: 64 بیمار با شک به CAD کاندید آنژیوگرافی تحت ارزیابی با هر دو روش 64-MSCT و آنژیوگرافی کمی کرونری (QCA) قرار گرفتند. سیستم CT Somatom Sensation 64, Siemens با تعداد 64 برش در هر چرخش gantry و با رزولوشن فضایی 4/0×4/0×4/0 میلیمتر و زمان چرخش معادل 370 میلیثانیه بود. متوسط فاصله زمانی بین انجام MSCT و QCA، 9/3±2/7 روز بود. حساسیت، ویژگی، دقت تشخیصی، ارزش تشخیصی مثبت (PPV) و ارزش تشخیصی منفی (NPV) برای 64-MSCT در تشخیص یا رد CAD (بنا به تعریف، وجود تنگی بیش از 50% در یک یا بیش از یک سگمان کرونری) هم با آنالیز بر پایه بیمار و هم با آنالیز بر پایه سگمان مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: 61 CT آنژیوگرام از مجموع 64 مورد (95%) کیفیت تشخیصی قابل قبول داشت. QCA بیماری کرونری را در 64% موارد (61/39) نشان داد و در مابقی موارد بیماری قابل توجه را نشان نداده یا یافتههای نرمال داشت. حساسیت، ویژگی، دقت، PPV، NPV برای 64-MSCT برحسب آنالیز بر پایه بیمار به ترتیب عبارت بود از 92%، 86%، 90%، 92% و 96%. با آنالیز بر پایه سگمان، از مجموع 791 سگمان، تعداد 695 سگمان (88%) قابل ارزیابی با روش 64-MSCT بود و پارامترهای حساسیت، ویژگی، دقت، PPV، NPV برای 64-MSCT با آنالیز بر پایه سگمان در تعیین تنگیهای بیش از 50% عبارت بود از: 80%، 92%، 90%، 65% و 96%.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر، 64-MSCT یک ارزش تشخیصی بالا هم بر پایه بیمار و هم بر پایه سگمان نشان داد. این یافتهها نقش 64-MSCT را در بهکارگیری جهت تعیین میزان خطر در تشخیص CAD به عنوان یک شیوه تشخیصی غیرتهاجمی مطرح کرده و مورد تاکید قرار میدهد.
فرزین حلبچی، رضا مظاهری،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای ارتفاع و در رأس آنها بیماری حاد کوهستان (AMS) یکی از مشکلات شایع کوهنوردان حرفهای و تفریحی است که در صورت عدم تشخیص صحیح ممکن است به عوارض مرگباری بیانجامد. باتوجه به وجود قلل مرتفع متعدد و رواج ورزش کوهنوردی در کشورمان در یک مطالعه مقطعی بر آن شدیم تا شیوع بیماری حاد کوهستان را در میهمانان هتل توچال در زمستان 1384 مورد بررسی قرار دهیم.
روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه میهمانان اقامتی هتل توچال بودند که با تلهکابین جهت اقامت شبانه به هتل مراجعه کردند. برای افرادی که در زمان اقامت، سردرد و یا هریک از علائم بیماری را داشتند، پرسشنامههایی شامل مشخصات فردی و عوامل خطرساز و نیز علائم بیماری بر اساس معیارهای Lake Louise تکمیل گردید. آمار کلی میهمانان هتل نیز بهطور روزانه ثبت میگردید.
یافتهها: در مجموع تعداد 328 نفر در مدت مطالعه در هتل اقامت داشتند که 47 نفر (3/14%) بهدلیل سردرد در مدت اقامت به درمانگاه مراجعه کردند و در این بین 34 نفر (4/10% مهمانان هتل) (7/13% - 1/7% با حدود اطمینان 95%) مبتلا به AMS بودند سردرد همراه با سرگیجه و یا بیخوابی با بالاترین ارزش پیشگوییکننده ابتلا همراه بودند. سردرد مبهم نیز نسبت به سایر انواع ارزش پیشگوییکننده بالاتری داشت.
نتیجهگیری: علیرغم ارتفاع بیش از 3000 متر قله توچال و همچنین استفاده از تلهکابین و سرعت بهنسبت بیشتر صعود، شیوع بیماری بیشتر از صعود پیاده به ارتفاعات مشابه در مطالعات دیگر نیست. انجام پژوهشهای بیشتر در این حوزه ضروری است.
محمدعلی بشارت، پریسا پورنگ، علی صادق پورطبایی، سعید پورنقاش تهرانی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: در این پـژوهش رابـطه سبکهای مقابـله با استرس و سطوح سازش روانشناختی با رونـد بهبود بیماران قلبی- عروقی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبکهای مقابله با استرس شامل سبکهای مقابله مسأله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی و سطوح سازش روانشناختی شامل بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی با روند بهبود بیماران قلبی- عروقی بود.
روش بررسی: انتخاب نمونه در مرحله نخست به روش در دسترس با نود آزمودنی از بین بیماران واجد شرایط مرکز قلب شهید رجایی تهران آغاز شد و با 46 آزمودنی (27 مرد، 18 زن) در مرحله پیگیری ادامه یافت. در مرحله نخست، یک تا دو هفته قبل از عمل جراحی، از آزمودنیها خواسته شد مقیاس سبکهای مقابله تهران و مقیاس سلامت روانی را تکمیل کنند. در مرحله دوم، سه تا چهار ماه بعد از عمل جراحی، پرسشنامه روند بهبود از طریق پرونده پزشکی بیمار و معاینات بالینی توسط متخصص قلب تکمیل شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین سبکهای مقابله مسأله محور و هیجان محور مثبت و روند بهبود رابطه معنیدار وجود ندارد. سبک مقابله هیجان محور منفی با بهبودی عینی نیز همبستگی معنیدار نداشت، اما با بهبودی ادراک شده همبستگی مثبت معنیدار داشت (05/0
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که سبک مقابله هیجان محور منفی میتواند احساس بهبودی را در مبتلایان به بیماری قلبی- عروقی تقویت کند. نتایج و پیامدهای پژوهش، مخصوصاً دلایل احتمالی رابطه سبک مقابله هیجان محور منفی با بهبودی ادراک شده، در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد.
فرزاد حدایق، آزاده ضابطیان، مریم توحیدی، فریدون عزیزی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: اگر چه سندرم متابولیک مورد توجه پزشکان میباشد، اطلاعات پیرامون ارتباط این سندرم با بیماریهای کرونری قلبی Coronary Heart Diseases CHD در جمعیت ایرانی محـدود میباشد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط سندرم متابولیک و اجزای آن بر اساس تعاریف مختلف با CHD است.
روش بررسی: در طی یک مطالعه مقطعی، جهت بررسی نسبت شانس سندرم متابولیک براساس هر یک از تعاریف IDF، ATP III و WHO با CHD، در 5981 شرکت کننده 30 سال و بالاتر، در هر دو جنس، تحلیل رگرسیون لجستیک (با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 5/11) در سه الگو انجام شد. الگوی یک، تعدیل شده برای سن و الگوی دو تعدیلشده برای سن، مصرف سیگار، سابقه CHD زودرس در بستگان درجه اول و LDL- کلسترول بود. الگوی سه علاوه بر برای عوامل فوق، برای اجزای سندرم متابولیک نیز تعدیل گردید.
یافتهها: سندرم متابولیک بر اساس هر سه تعریف فوق در الگوهای یک و دو با CHD ارتباط نشان داد. بالاترین نسبت شانس (95% فاصله اطمینان) سندرم متابولیک برای CHDدر الگوی دو توسط تعریف WHO در مـردان (3-8/1)3/2 و تعریف ATP III در زنان (2-3/1)6/1 بهدست آمد. در الگوی سه، سندرم متابولیک ارتباط خود را با CHD از دست داد ولی در مردان، قند پلاسمای ناشتای بالا و فشارخون بالا (بهعلاوه چاقی طبق تعریف WHO) و در زنان فشار خون بالا (بهعلاوه دور کمر بالا براساس ATP III، چاقی و قند مختل براساس WHO) ارتباط خود را با CHD حفظ کردند.
نتیجهگیری: در مردان و زنان ایرانی، با در نظر گرفتن عوامل خطرساز شناختهشده قلبی- عروقی، هر سه تعریف سندرم متابولیک با CHD ارتباط داشتند. بعد از تعدیل فراتر برای اجزای سندرم متابولیک، هیچ یک از تعاریف فوق، ارتباطی با CHD نشان ندادند و فقط فشارخون بالا در هر دو جنس و تمامی تعاریف، ارتباط خود را با CHD حفظ کرد.
مریم بهادر، صفا اسماعیل پوربزنجانی، مژگان بهادر، علی ابراهیمی نژاد،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری هیستیوسیتوزیس لانگرهانس یک گروه از اختلال پرولیفراسیون سلولهای لانگرهانس منتقل شده از مغز استخوان و ائوزینوفیلهای بالغ است و شیوع آن 2-5/0 در 100000 بچه در سال است و بروز آن بستگی به سن دارد. در بچههای زیر دو سال بیماری بیشتر از نوع سیستمیک است و همچنین میتواند بهصورت ضایعات منفرد استخوانی یا ضایعات لوکال پوستی بهصورت ماکول، پاپول و وزیکول بروز کند. پاتوژنز آن نامشخص است و میزان بقاء کلی در کودکان زیر دو سال و افرادی که اختلال عملکرد ارگانها دارند نسبت به سایرین پائینتر است.
معرفی بیمار: این گزارش یک مورد از بیماری منفرد پوستی در ناحیه پوست تمپورال در یک کودک شش ماهه است که دو نوبت تحت عمل جراحی قرار گرفته است و بهدلیل عود در فاصله کوتاه، بیمار کاندید درمان رادیوتراپی موضعی گردید.
نتیجهگیری: در پیگیری انجامشده در این بیمار پاسخ مطلوب به رادیوتراپی مشهود است و با توجه به دوز پائین رادیوتراپی و عدم وجود عوارض با این دوز در موارد عود موضعی، رادیوتراپی موثر است.
مسعود اسلامی، مریم مهرپویا، بهروز برومند، سپیده سیفی،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: اسید اوریک محصول نهایی متابولیسم پورین، بهعنوان فاکتور خطر برای بیماریهای قلبی عروقی پیشنهاد شده است. هدف این مطالعه یافتن ارتباط بین سطح اسید اوریک سرم بهعنوان فاکتور خطری برای بیماری عروق کرونر (CAD) در بیماران کاندید پیوند کلیه و همچنین بهعنوان یک معیار مهم جهت پیشبینی نیاز به رواسکولاریزاسیون میباشد.
روش بررسی: این مطالعهمقطعی، طی سالهای 86-1385 در بیمارستانهای امامخمینی و پارس تهران انجام شد. جامعه مورد مطالعه بیماران بالای 40 سال مبتلا به مرحله انتهایی بیماری کلیه کاندید پیوند کلیه بودند که بدون توجه به علائم بالینی قلبی و نتیجه تستهای قلبی غیر تهاجمی تحت آنژیوگرافی عروق کرونر قرار گرفته و همزمان اندازهگیری اسید اوریک خون انجام شد.
یافتهها: 56 بیمار (24 مؤنث و 32 مذکر) تحت مطالعه قرار گرفتند، 3/89% (50 نفر) دارای بیماری عروق کرونر بودند و میانگین اسید اوریک خون ایشان mg/dl07/1±62/7 بود که در مقایسه با اسید اوریک سرم بیماران فاقد بیماری عروق کرونر (mg/dl 29/1±95/5) تفاوت معنیداری وجود داشت (024/0=p). همچنین میانگین اسید اوریک سرم در مبتلایان به CAD که نیازمند ریواسکولاریزاسیون بودهاند، تفاوت معنیداری با بیماران نیازمند درمان طبی داشته است (mg/dl79/0±89/7 در مقابل mg/dl27/1±2/6).
نتیجهگیری: اسید اوریک سرم را میتوان بهعنوان فاکتور خطر بیماری عروق کرونر در بیماران کاندید پیوند کلیه و همچنین عاملی برای پیشبینی نوع درمان برای این بیماران در نظر گرفت.
مریم عبیری، سعید صادقیان، الهام حکی، محمدعلی برومند، پروین مهدیپور، منیژه ایزدی، محمد کرامتیپور،
دوره 67، شماره 2 - ( 2-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: بیماری
عروق کرونر Coronary
Artery Disease CAD از
شایعترین
علل مرگ و میر در همه کشورها از جمله ایران میباشد. از عوامل مستعدکننده بیماری،
سابقه خانوادگی مثبت است که اشاره به ماهیت ژنتیکی CAD
دارد. شناخت فاکتورهای ژنتیکی مستعدکننده به CAD،
برای شناسایی افراد در معرض خطر بسیار مهم است. تغییر در فاکتورهای محیطی
مستعدکننده و احیانا تداخلات دارویی در این افراد، میتواند نقش اساسی در پیشگیری
از بیماری داشته باشد. بررسیهای ژنتیکی تاکنون نقش بیش از 100 ژن را در ابتلا به CAD
نشان دادهاند. ژن Matrix Gla Protein (MGP)
از جمله ژنهایی
میباشد که نقش چندشکلیهای آن در جایگاههای 7- و 138- در پرموتور ژن، در ایجاد
خطر ابتلا به CAD
در بعضی از جمعیتها گزارش شده است. مطالعه حاضر به بررسی نقش چندشکلیهای مذکور
در ایجاد خطر ابتلا به CAD،
در جمعیت ایرانی پرداخته است.
روش بررسی: 150 فرد
مبتلا و 150 شاهد مناسب بر اساس علائم کلینکی و نتایج آنژیوگرافی انتخاب و از نمونههای
خون DNA
استخراج گردید و ژنوتیپ نمونهها در هر دو چندشکلی با روش Polymerase Chain Reaction-Restriction
Fragment Length Polymorphism PCR-RFLP
و راندن
محصولات روی ژل پلیآکریل آمید مشخص گردید.
یافتهها: مقایسه
فراوانی ژنوتیپی و آللی بین گروه بیماران و شاهد نشان داد که آلل A
در جایگاه 7- و آلل T
در جایگاه 138- در بین بیماران بیشتر از گروه شاهد میباشد. هر چند این اختلاف از
لحاظ آماری معنیدار نمیباشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل پیشنهادکننده عدم همبستگی چند
شکلیهای مذکور با CAD در جمعیت ایرانی میباشد. تایید قطعی این امر
نیازمند تکرار مطالعات مشابه میباشد.