47 نتیجه برای استرس
سیدمنصور رضوی، حمیدرضا زارع، حسین اسفندی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
عواملی نظیر افزایش سن، چاقی، کم تحرکی، استرس، شهرنشینی، هیپرلیپیدمی، افزایش فشارخون شریانی، تعدد حاملگی، مصرف دخانیات و غیره از عوامل مهمی هستند که چه در ایجاد بیماری دیابت و چه در افزایش موربیدیتی و مورتالیتی آن پیوسته مورد بحث واقع می شوند. در این مطالعه 780 بیمار مبتلا به دیابت قندی که جهت درمان بیماری خود به مرکز کنترل بیماری دیابتی شهر یزد مراجعه می کردند، در یک مطالعه توصیفی Correlational study از نظر برخی عوامل خطرزای مهم تحت بررسی قرار گرفتند تا با شناسایی افراد در معرض خطر برای آنها اقدامات پیشگیری کننده لازم انجام گیرد. در این بررسی 54% جمعیت مورد مطالعه چاق، 52/3% کم تحرک، 80/7% شهرنشین، 42/8% مبتلا به هیپرلیپیدمی، 45/1% مبتلا به افزایش فشارخون شریانی، 21/5% سیگاری و حدود 11% بیماران بصورت متناوب یا دائمی الکل مصرف می کردند و یا قبلا الکلی بوده اند. 85% کل بیماران عادت به ورزش نداشتند که میانگین قندخون ناشتای آنها بالاتر از کسانی بود که به انجام ورزش عادت داشتند و این اختلاف نیز معنی دار بود (P=0.01). اکثریت زنان تحت مطالعه (65/3%) تعداد 6 بار یا بیشتر حامله شدن را تجربه کرده بودند و میانگین آخرین قندخون ناشتا در آنها با اختلاف معنی داری بیشتر از زنان با حاملگی کمتر بود (P=0.0004). سن اکثر بیماران در هر دو جنس 50 تا 70 سال بود و طول مدت بیماری در اکثریت آنها کمتر از 10 سال بود که میانگین آخرین قندخون ناشتا با افزایش طول مدت بیماری بطور معنی داری افزایش می یافت (P=0.00003). بیماری بدون در نظر گرفتن نوع دیابت در هر نسل در جنس مونث بیشتر بوده و میانگین آخرین قندخون ناشتای کل بیماران 216 میلی گرم در دسی لیتر بود که مقدار کنترل شده ای نیست. این میانگین بعنوان یک شاخص ارزیابی عملکرد مراکز کنترل دیابت پیشنهاد گردیده است.
افشان شرقی، بهروز نبئی، منوچهر پراک، علیرضا فرخی،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: وجود فرزند بیمار یا معلول به عنوان یک عامل استرس زا در خانواده اثر مهمی در میزان افسردگی والدین نشان داده است. مادران قسمت عمده مراقبت ها و امور مربوط به کودک را انجام می دهند لذا استرس بیشتری را نسبت به پدران تحمل کرده و در بیشترین ریسک فشارهای روانی و افسردگی قرار دارند. در این مطالعه به بررسی تاثیر بیماریهای تالاسمی و بدخیمی های خونی فرزند در ابتلای مادران به افسردگی پرداخته ایم.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی است. تعداد 294 نفر از مادران در سه گروه مادران کودکان مبتلا به تالاسمی، مادران کودکان مبتلا به بدخیمی های خونی و مادران گروه کنترل که جهت مداوای فرزندانشان در زمستان سال 82 به بیمارستان مرکز طبی کودکان مراجعه نموده بودند، بررسی گردیدند. برای سنجش میزان افسردگی از پرسشنامه یک استفاده شد.
یافته ها: در آنالیز رگرسیون لجستیک چند متغیره پس از adjust نمودن متغیرها در مدل رگرسیونی حاصله تنها متغیری که با نمره افسردگی مادر ارتباط معنی دار داشت، بیماری خونی فرزند بود که در مورد تالاسمی OR=2.17 با حدود اطمینان 95%،6/1 تا 0/4 و P=0.015 و در مورد بدخیمی های خونی OR=2.71 با حدود اطمینان 95% ، 48/1 تا 99/4 بود (P=0.001).
نتیجه گیری و توصیه ها: ابتلا کودکان به بیماری تالاسمی و بدخیمی های خونی که از جمله بیماریهای مزمن یا کشنده می باشند برای مادران بعنوان عامل استرسزای مهمی در زندگی مطرح بوده و ریسک ابتلا به افسردگی را بالا می برد، لذا توصیه می شود در مراکز ارائه خدمات به این کودکان واحدهائی به منظور معاینه و مشاوره روانپزشکی جهت غربالگری و درمان زودهنگام مادران احداث گردد تا با مداوای افسردگی ایشان کیفیت زندگی بهبود یافته و از نتایج غیر انطباقی آتی پیشگیری شود.
اعظم السادات موسوی، فاطمه محرابی، زینت قنبری،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از نادرترین نقایص مادرزادی اندام است. در سری انسیدانس پائینی داشته بهطوری که از 2758 آنومالی مادرزادی بررسی شده تنها 28 مورد به این اختلال مبتلا بودهاند و از سوی دیگر تنوع قابل توجهی در آن مشاهده گردیده است. با توجه به شیوع کم، تنوع زیاد و تجربه درمانی اندک، بررسی و ارائه تجارب و نتایج هر طرح درمانی میتواند به سایر درمانگران کمک شایانی نماید.
روش بررسی: تمام بیمارانی که در فواصل سالهای 1372 الی 1385 با نقص فوق به مرکز ما مراجعه داشتند (پنج پسر و یک دختر با هفت اندام فوقانی درگیر) از نظر دفورمیتیهای موجود، تأثیر برداشتن نسج غیرطبیعی جایگزین استخوان (Anlage) بر پیشگیری یا تصحیح انحراف مچ دست و تأثیر جراحیهای دست (نظیر اعاده اپوزیشن و تاندون ترانسفر) بر عملکرد اندام بررسی شدند.
یافتهها: برداشتن در تصحیح دفورمیتی شدید مچ به طور نسبی مؤثر است اما موجب تغییر قابل ملاحظه در عملکرد اندام نمیشود. اوستئوتومی متا کارپ اول و تاندون ترانسفر جهت بهبود اپوزیشن شست تأثیر بیشتری بر عملکرد اندام در مقایسه با برداشتن Anlage دارد.
نتیجهگیری: با توجه به عملکرد خوب اندام فوقانی علیرغم وجود انحراف به سمت اولنار شدید در بعضی بیماران و احتمال عود یا بروز آن بعد از برداشتن جراحیهایی نظیر استئوتومی متاکارپ اول و تاندون ترانسفر ممکن است بیش از برداشتن Anlage در بهبود عملکرد اندام مؤثر باشند.
جواد محمودی قرائی، محمد رضا محمدی، مهدی بینا، محمد تقی یاسمی، یوسف فکور،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده
بازگوئی روانشناختی و روشهای شناختی رفتاری و فعالیتهای حمایتی در پیشگیری و درمان نشانه های اختلال استرس پس از سانحه به کار رفتهاند. در این مطالعه این روشها را به صورت مجزا و در ترکیب باهم در درمان اختلال PTSD ناشی از زلزله بم در نوجوانان بررسی و با گروه کنترل مقایسه مینمائیم.
روش بررسی: در یک کارآزمائی عرصه ای چند گروهی کنترل شده، نوجوانانی که نشانه های اختلال استرس پس از سانحه زلزله بم را داشته و نیازمند درمان داروئی نبودند تحت مداخلات گروهی شامل بازگوئی روانشناختی و درمان های شناختی- رفتاری و مداخلات حمایتی ورزشی- هنری قرار گرفته و با گروه شاهد مقایسه شدند.
یافتهها: تعداد 200 نفر وارد مطالعه شدند و در سه گروه مداخله و یک گروه شاهد قرار گرفتند. 31 نفر به دلیل مهاجرت و یا تمایل شخصی از مطالعه خارج شدند. فقط بین گروه تحت مداخلات رفتاری - شناختی و گروه شاهد در کاهش میانگین کل نشانه های PTSD و کاهش میانگین نشانه های اجتناب تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. تفاوت سایر گروهها با گروه شاهد و با یکدیگر معنی دار نبود.
نتیجهگیری: مداخلات رفتاری - شناختی گروهی میتوانند بر برخی نشانههای PTSD موثر باشند.
مریم مدرس، ماندانا میرمحمدعلی، حمید حقانی، رباب آرامی، پروین رهنما،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده
گستردهترین آزمونی که برای ارزیابی سلامت جنین قبل از زایمان انجام میگیرد NST یا آزمون بدون استرس جنین میباشد. در این آزمون تعداد تسریعهای ضربان قلب به کمک دستگاه داپلر یا مانیتورالکترونیکی مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج این آزمون میزان مثبت کاذب بالایی دارد. مطالعات مختلف همراهی تحریک صوتی ارتعاشی با NST را جهت کاهش موارد غیرواکنشی و مدت آزمون پیشنهاد نمودهاند.
روش بررسی: این پژوهش از نوع بررسی تستها به صورت یک گروهی و به روش نمونهگیری تصادفی ساده بود. تعداد نمونهها 40 نفر و ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه و برگ ثبت اطلاعات، دستگاه سونوگرافی و Non Stress Test (NST)، کاغذ الگوهای ضربان قلب، مسواک الکتریکی و ساعت بود. تحریک صوتی ارتعاشی با مسواک الکتریکی به مدت سه ثانیه بالای سر جنین از روی شکم مادر انجام و NST ده دقیقه دیگر ادامه مییافت. سپس نتایج آن را ثبت و بیمار جهت پروفایل بیوفیزیکی (BPP) ارجاع میشد. دادههای بدست آمده توسط نرمافزار SPSS جمعآوری و با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی کایدو و آزمون دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این پژوهش 70% موارد غیرواکنشی با استفاده از تحریک صوتی ارتعاشی به واکنشی تغییر یافت و در همه آنها نمره BPP طبیعی (نمره هشت از هشت) بود (ارزش پیشگویی منفی 100%). میزان مثبت کاذب با تحریک صوتی ارتعاشی کمتر از NST بود.
نتیجهگیری: با استفاده از تحریک صوتی ارتعاشی در ارزیابی سلامت جنین میتوان با صرفهجویی در وقت و هزینه و پرسنل، سلامتی جنین را زودتر و بهتر تشخیص داد.
یوسف فکور، جواد محمودی قرائی، محمد رضا محمدی، مهدی کریمی، ماهیار آذر، مریم ممتاز بخش،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده
بازگوئی روانشناختی روشی است که در پیشگیری از بروز نشانههای اختلال استرس پس از سانحه در آسیبهای مختلف بهکار رفته است. درمانهای شناختی - رفتاری نیز در درمان این اختلال موثر بوده است. در این مطالعه اثر این روشهای مداخله بین گروههای سنی مختلف بازماندگان زلزله بم مقایسه میشود.
روش بررسی: در یک مطالعه تک گروهی از نوع کار آزمایی بالینی نیمه تجربی قبل- بعد، بازماندگان زلزله بم که نشانههای اختلال استرس پس از سانحه را داشتند در سه گروه سنی جوانان، میانسالان و سالمندان تحت درمان گروهی شامل یک جلسه بازگوئی روانشناختی و سه جلسه درمان شناختی - رفتاری قرار گرفتند. و نشانههای اختلال توسط مقیاس CAPS ارزیابی شد و نتایج قبل و بعد از انجام مداخله مقایسه شدند.
یافتهها: تعداد 130 نفر از بازماندگان زلزله وارد مطالعه شدند و 51 نفر از مطالعه خارج شدند. تغییر تواتر نشانههای اختلال در یک دوره سه ماهه معنیدار بود. ولی مداخلات فقط در کوتاه مدت بر شدت نشانهها مؤثر بودند. تغییر میانگین نشانههای اجتنابی قابل توجه بوده و مداخلات بر نشانههای یادآوری واقعه در دراز مدت و بر نشانههای برانگیختگی در کوتاه مدت و دراز مدت اثری نداشتند. گروههای سنی در پاسخدهی به مداخلات با یکدیگر تفاوتی نداشتند.
نتیجهگیری: مداخلات حمایتی روانی-اجتماعی شامل مداخلات گروهی رفتاری شناختی در بلایای طبیعی بر برخی نشانههای اختلال استرس پس از سانحه مؤثر است ولی در اثر بخشی این مداخلات بین گروههای سنی مختلف تفاوتی وجود ندارد.
نجمه حمید،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده
عوامل فشارزای ناشی از شغل پر مسئولیت مدیریت به تدریج بر سیستم ایمنی بدن تأثیر منفی بجا گذاشته و در طولانی مدت، آن را ضعیف میسازد. مسلماً شناسائی منابع مقاومت در برابر استرس تأثیر مثبتی بر بهداشت روانی- جسمانی و طول عمر انسان دارد. مطالعات بالینی متعدد نشان داده است که ویژگی شخصیتی سر سختی و حمایت اجتماعی اثرات منفی استرس بر بدن را کاهش میدهند. در مورد رابطه میان ویژگی شخصیتی سرسختی و ابعاد مختلف آن (مبارزهجویی، تعهد و کنترل) و حمایت اجتماعی به عنوان مهمترین منابع مقاومت در برابر استرس، بررسی قابل ملاحظهای در جامعه انجام نشده است، لذا ضرورت انجام این مطالعه احساس شده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت پس رویدادی بوده است، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، تعداد 340 نفر مدیر زن و مرد شاغل در دبیرستانهای استان خوزستان در سال 83-82 برگزیده شدند. پس از توزیع پرسشنامههای سرسختی و حمایت اجتماعی، به طور تصادفی چهـار گـروه 35 نفـری که شامل سرسختی بالا / حمایت اجتماعی بالا، سرسختی بالا/ حمایت اجتماعی پایین، سرسختی پایین/ حمایت اجتماعی بالا، سرسختی پایین/ حمایت اجتماعی پایین انتخاب شدند. به منظور ارزیابی سیستم ایمنی، نمونهبرداری خونی از این افراد انجام شد. یافتههای حاصل با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاصل آشکار ساخت که سرسختی با متغیرهای CD4، نسبت ، سلول کشنده طبیعی یا NK (CD16 و CD56)، CH50، IgM و نوتروفیل دارای رابطه مثبت و معنیدار است. همچنین سرسختی با متغیرهای CD8، کورتیزول و ائوزینوفیل دارای رابطه منفی و معنیدار است. از سوی دیگر، حمایت اجتماعی با متغیرهای CD4، نسبت ، CD56، CH50، IgM، C3 و نوتروفیل دارای رابطه مثبت و معنیدار است اما با متغیرهای CD8، کورتیزول و ائوزینوفیل دارای رابطه منفی و معنیدار میباشد.
نتیجهگیری: به طور کلی ویژگی شخصیتی سرسختی و حمایت اجتماعی دارای اثر تعدیل کنندهای بر متغیرهای ایمنی CD4، CD8، نسبت ، کورتیزول و IgM میباشند.
علی خلوت، عبدالرحمان رستمیان، سیدرضا نجفی زاده، علی پاشا میثمی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
آرتریت روماتوئید (RA) بیماری التهابی مزمن است که عوامل متعددی در بروز و ادامه آن دخالت دارد. یکی از عوامل شروعکننده بیماری استرس میباشد که میتواند با تأثیر در کفایت و یا عدم کفایت محور نوروآندوکرین در بروز یا تغییر سیر بیماری ارتباط داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر استرس در چگونگی تداوم RA و راهکارهای پیشگیری و درمان مؤثر آن است.
روش بررسی: یکصد بیمار آرتریت روماتوئید (80 زن و 20 مرد) که تشخیص RA آنها قطعی بود و بیماری آنها بهتازگی شروع شده بود (36-12 ماه) بهطریق همگروهی بررسی گردیدند. با مصاحبه و پرسشنامههایی که رویدادهای زندگی آنها در آن منعکس شده بود به دو گروه A با استرس پایدار و گروه B با استرس ناپایدار تقسیم شدند و درمان یکسان برای هر دو گروه انجام شد. نتیجه درمان پس از دو سال مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: با وجود یکسان بودن نوع درمان در گروهها پاسخ به درمان متفاوت بوده است، بهطوریکه گروه B که زمینه استرس ناپایدار داشتند بهبودی واضحی نسبت به گروه دارای تجربه استرسزای پایدار نشان داد. (00001/0 P=) در ارزیابی کلی شاخص بهبودی، بیمارانیکه زمینه استرس ناپایدار داشتند نسبت به گروه بیماران دارای زمینه استرس پایدار داشتند تفاوت معنیداری در بهبود نشان دادند (00001/0 P<).
نتیجهگیری: تعداد قابل توجهی از مبتلایان به RA از استرس جدی رنج میبرند که در سیر بالینی و بهبودی آنها مؤثر است. با شناخت عوامل استرسزا و کوشش در رفع آن میتوان در کنترل بهتر بیماری مؤثر بود.
سعید چنگیزی آشتیانی، سید مصطفی شید موسوی، سامان حسینخانی، مهدی شیرازی،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده
انسداد میزنای با توقف جریان ادرار و افزایش فشار در بخشهای بالایی مجاری ادراری سبب تضعیف پیشرونده در عملکرد کلیوی میشود. این مطالعه برای ارزیابی شرایط استرس اکسیداتیو و تغییرات متابولیسمی در بافت کلیوی طی انسداد حاد یکطرفه میزنای طراحی شده است.
روش بررسی: در رتهای نر نژاد اسپراگ-دالی (10n= در هر گروه)، میزنای چپ بهصورت استریل و تحت بیهوشی مسدود گردید. بعد از گذشت 24 ساعت از انسداد یکطرفه میزنای، هر دو کلیه برداشته و در oC70- حفظ شدند. در رتهای گروههای شاهد و کنترل نیز کلیهها خارج و ذخیره گردید. برای تعیین وضعیت متابولیسم، سطوح ATP و ADP، و برای ارزیابی وضعیت استرس اکسیداتیو، سطوح مالون دی آلدئید (MDA) و توانایی آنتی اکسیدانی/ احیاکنندگی آهن سه ظرفیتی (FRAP)، در بافت کلیوی ارزیابی شد.
یافتهها: مقایسه بین گروه دارای انسداد میزنای و گروه شاهد نشان داد که 24 ساعت انسداد حاد یکطرفه میزنای سبب افزایش میزانهای MDA (nmol/gKW 86/1±42/51 در مقابل 02/1±64/38 با 001/0p<) و ADP (mol/gKWµ 44/0±678/0 در مقابل 04/0±474/0 با 05/0p<)، اما کاهش (همگی با 001/0p<) مقادیر FRAP (mol/gKWµ 16/0±44/2 در مقابل 27/0±28/4)، ATP(mol/gKWµ 10/0±09/1 در مقابل 19/0±26/2)، و ATP/ADP (149/0±64/1 در مقابل 56/0±11/5) در کلیه انسدادی شد. درحالیکه در کلیه غیر انسدادی مقادیر ATP و ADP افزایش و ATP/ADP و MDA عدم اختلاف نسبت به کلیه معادل در گروه شاهد داشتند.
نتیجهگیری: 24 ساعت انسداد یکطرفه میزنای سبب القاء شرایط استرس اکسیداتیو و کاهش متابولیسم هوازی در کلیه انسدادی، بههمراه یک افزایش جبرانی متابولیسم و بدون بروز استرس اکسیداتیو در کلیه غیر انسدادی میگردد.
سعید صادقیان، مهرداد شیخ وطن، الهام حکی کزازی، مهسا روزکاری، محمود شیخ فتحالهی،
دوره 65، شماره 12 - ( 12-1386 )
چکیده
متداولترین روشهای غربالگری بیماران مشکوک به ایسکمی قلبی، انجام استرس تست (ETT) و در شرایط خاصی، اسکن پرفیوژن میباشد که مثبت بودن نتایج آنها از اندیکاسیونهای انجام آنژیوگرافی عروق کرونر محسوب میگردد. اگرچه ارزش پیشبینی کننده اسکن پرفیوژن مورد بررسی قرار گرفته است، ولی با در نظر گرفتن تاثیر مسائل تکنیکی و تخصصی در نتایج آن و با توجه به شتاب گسترش این تکنیک در کشور ما که گاهی حتی علیرغم هزینه بالا و نیاز به صرف وقت بیشتر، به غلط جایگزین استرس تست شده است، ضروری است تا قدرت پیشبینیکنندگی این روش در مقایسه با ETTدر کشور ما مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی بر روی بیمارانی انجام گرفته است که با ETT مثبت یا اسکن پرفیوژن مثبت از تمام مراکز کشور در سالهای 1383 و 1384 جهت انجام آنژیوگرافی کرونر به مرکز قلب تهران ارجاع شده بودند. مشخصات بیماران از طریق مصاحبه و آزمایشات پاراکلینیک تعیین و نتایج حاصله به صورت کلی و به تفکیک جنس تحت آنالیز قرار گرفت. سپس مقدار ارزش پیشگوئیکننده مثبت (PPV) بین دو آزمون اسکن پرفیوژن و استرس تست مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: تعداد کل موارد اسکن پرفیوژن و استرس تست مثبت به ترتیب برابر 2178 و 2581 نفر بود. بین مقدار PPV اسکن پرفیوژن و استرس تست در مردان تفاوت آماری مشاهده نشد (PPV اسکن پرفیوژن برابر 9/86% و PPV استرس تست برابر 6/86%، 814/0p=). مقدار PPV اسکن پرفیوژن در زنان تنها در مقاطع سنی 60 سال و بالاتر، بیشتر از ETT بود (0002/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر و با در نظر گرفتن هزینه سنگین اسکن پرفیوژن، به نظر نمیرسد در مواردی که امکان استرس تست وجود دارد، انجام اسکن پرفیوژن با شرایط مراکز اسکن ما ارجحیتی به آن داشته باشد و به خصوص در مورد خانمهای جوان ،ارزش پیشبینیکننده آن تفاوتی با ETT ندارد. البته لازم است علت این یافته غیر معمول با توجه به نقش دارو، نیروی انسانی متخصص و تجهیزات، در آینده مورد بررسی قرار گیرد.
محمد همتی، مهری کدخدایی، مریم زحمتکش، میترا مهدوی مزده، رعنا غزنوی، فاطمه میرارشادی،
دوره 66، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
در بیماران همودیالیزی ریسک ابتلا به آترواسکلروز و سرطان نسبت به میانگین جامعه بالاتر است. شواهد زیادی وجود دارد که همودیالیز سبب استرس اکسیداتیو میشود که دلایل آن هنوز ناشناخته هستند. از آنجاییکه در بیماران همودیالیزی ایرانی مطالعه قابلتوجهی در این زمینه انجام نشده است، در این مطالعه GSH و سطح کل آنتیاکسیدانها (FRAP) اندازهگیری و کلسیم، pH و تستهای کامل کبدی نیز بررسی شده است.
روش بررسی: تعداد 43 نفر از بیماران دیالیزی مورد مطالعه قرارگرفتند که فقط 24 نفر معیارهای ورود به این تحقیق را دارا بودند. تعداد 20 نفر بهعنوان گروه کنترل، از لحاظ سن و جنس با بیماران تطبیق داده شدند. هر بیمار سه بار در هفته و هر بار بهمدت چهار ساعت دیالیز میشد. قبل از تزریق هپارین، نمونه خون شریانی بیمار، جهت انجام تستهای بیوشیمی، آزمایشات عملکرد کبدی و لیپیدی به آزمایشگاه بالینی و همچنین نمونه خون هپارینه جهت انجام تستهای استرس اکسیداتیو، کلسیم و pH به آزمایشگاه فیزیولوژی ارسال میشد.
یافتهها: در نتایج حاصل از آزمایشات انجامشده میزان FRAP و گلوتاتیون بعد از دیالیز نسبت به قبل کاهش معنیداری را نشان داده است. میزان تغییرات pH بهصورت افزایش بعد دیالیز بوده است. مقدار کلسیم نیز بعد دیالیز تقریباً به سطح کنترل افزایش یافت.
نتیجهگیری: در بیماران نارسایی مزمن کلیه تحت بررسی، استرس اکسیداتیو وجود دارد و شدت آن بعد از دیالیز افزایش مییابد. بنابراین تقویت دفاع آنتیاکسیدانی بهعنوان یک راهکار در درمان این بیماران باید در نظر گرفته شود.
زینت قنبری، مژگان دهاقین، مامک شریعت، طاهره افتخار، مریم اشرفی،
دوره 66، شماره 2 - ( 2-1387 )
چکیده
هدف از انجام این مطالعه ارزیابی اثربخشی و ایمنی جراحی با روش نوار ترانس اوبتوراتور (با حداقل تهاجم) در درمان زنان با بیاختیاری استرسی ادراری میباشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر، مطالعه One sample clinical trail است که برای اولین بار در بخشهای زنان در ایران صورت گرفت. 35 بیمار با بیاختیاری استرسی ادراری مراجعهکننده به بیمارستان امامخمینی (ولیعصر) تحت عمل TOT قرار گرفتند. (سال 1382 تا 1383) متوسط سن بیماران 50 سال (74-26) بود. همه بیماران پس از عمل مورد معاینه بالینی، تست سرفه با مثانه پر، یوروفلومتری و ارزیابی post voiding residual قرار گرفتند.
یافتهها: متوسط زمان پیگیری بیماران 14 ماه (26- 8) و متوسط زمان عمل جراحی حدود 20 دقیقه بود. میزان بهبودی کامل 4/91%، بهبودی نسبی 6/8% و عدم وجود شکست درمانی بهدست آمد. بهطور کلی عوارض حین عمل حدود 9/2% (خونریزی و هماتوم) بدون آسیب عروقی، عصبی و رودهای بود و یک مورد باقیمانده ادراری پس از عمل مشاهده گردید.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نتایج حاصله از مطالعات ابداعکننده این تکنیک یعنی آقای Delorme را تأیید کرد و نشان داد که این روش موثر و ایمن برای درمان زنان با بیاختیاری استرسی ادرار به تنهایی یا در ترکیب با ترمیم پرولاپس میباشد. با این حال بهتر است مطالعات RCT که بتواند روش TOT را با روشهای جراحی استاندارد موجود در درمان بیاختیاری ادراری زنان مقایسه نماید، انجام گیرد.
محمدعلی بشارت، پریسا پورنگ، علی صادق پورطبایی، سعید پورنقاش تهرانی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: در این پـژوهش رابـطه سبکهای مقابـله با استرس و سطوح سازش روانشناختی با رونـد بهبود بیماران قلبی- عروقی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبکهای مقابله با استرس شامل سبکهای مقابله مسأله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی و سطوح سازش روانشناختی شامل بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی با روند بهبود بیماران قلبی- عروقی بود.
روش بررسی: انتخاب نمونه در مرحله نخست به روش در دسترس با نود آزمودنی از بین بیماران واجد شرایط مرکز قلب شهید رجایی تهران آغاز شد و با 46 آزمودنی (27 مرد، 18 زن) در مرحله پیگیری ادامه یافت. در مرحله نخست، یک تا دو هفته قبل از عمل جراحی، از آزمودنیها خواسته شد مقیاس سبکهای مقابله تهران و مقیاس سلامت روانی را تکمیل کنند. در مرحله دوم، سه تا چهار ماه بعد از عمل جراحی، پرسشنامه روند بهبود از طریق پرونده پزشکی بیمار و معاینات بالینی توسط متخصص قلب تکمیل شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین سبکهای مقابله مسأله محور و هیجان محور مثبت و روند بهبود رابطه معنیدار وجود ندارد. سبک مقابله هیجان محور منفی با بهبودی عینی نیز همبستگی معنیدار نداشت، اما با بهبودی ادراک شده همبستگی مثبت معنیدار داشت (05/0
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که سبک مقابله هیجان محور منفی میتواند احساس بهبودی را در مبتلایان به بیماری قلبی- عروقی تقویت کند. نتایج و پیامدهای پژوهش، مخصوصاً دلایل احتمالی رابطه سبک مقابله هیجان محور منفی با بهبودی ادراک شده، در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد.
سعید چنگیزی آشتیانی، سید مصطفی شید موسوی، سامان حسینخانی، مهدی شیرازی،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: نفروپاتی انسدادی همراه با اختلالاتی در وضعیت متابولیسم و تعادل اکسیداتیو در کلیه میباشد. استرس اکسیداتیو یک نقش کلیدی در روند پاتوفیزیولوژی بیماریهای کلیوی دارند. این مطالعه جهت بررسی اثرات ویتامین E، بهعنوان یک آنتیاکسیدان قوی، بر روی استرس اکسیداتیو و اختلال متابولیسمی ناشیاز انسداد یکطرفه میزنای 24UUO ساعته صورت پذیرفت.
روش بررسی: در رتهای نر اسپراگ- دالی بیهوش شده (n=10 در هر گروه)، میزنای چپ تحت جراحی استریل مسدود گردید. در گروه NS+UUO، نرمال سالین و در گروههای Vit E+UUO و OO+UUO بهترتیب دی آلفا توکوفرول (mg/kg50)، فعالترین فرم ویتامین E، و حامل آن (روغن زیتون) قبل و بعد از القاء UUO بهصورت داخل صفاقی تزریق شدند. گروههای کنترل و شاهد نیز وجود داشتند. بعد از 24 ساعت از القاء UUO، هر دو کلیه خارج و در 80C- ذخیره شدند. برای تعیین وضعیت متابولیسم، سطوح ATP و ADP، و برای ارزیابی وضعیت اکسیداتیو، سطوح مالون دی آلدئید (MDA) و قدرت احیاءکنندگی آهن سه ظرفیتی (FRAP) کلیهها بررسی گردیدند.
یافتهها: مقایسه بین گروههای شاهد، NS+UUO و OO+UUO نشان داد که 24 ساعت UUO سبب افزایش MDA p<0/001 و ADP p<0/05، اما کاهش FRAP، ATP و نسبت ATP/ADP در کلیه انسدادی شد (همگی 001/0). در گروه VitE+UUO، MDA و FRAP برابر با مقادیر گروه شاهد شدند، در حالیکه سطوح ATP، ADP و نسبت ATP/ADP هیچتفاوتی را با گروه OO+UUO در کلیه انسدادی نشان ندادند.
نتیجهگیری: انسداد یکطرفه میزنای 24ساعته سبب کاهش متابولیسم اکسیداتیو و افزایش گونههایفعال اکسیژن میگردد و کاربرد ویتامین E اگرچه بهطور قابل توجهی استرس اکسیداتیو را بهبود بخشید، اما هیچگونه اثریرا روی متابولیسم هوازی مختل شده در پی نداشت.
عباسعلی وفایی، علی رشیدیپور،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان
دادهاند که وقایع استرسزا که با ترشح هورمونهای گلوکوکورتیکوییدی از قشر غدد
فوقکلیه همراهند و همچنین تزریق آگونیست گیرندههای گلوکوکورتیکوییدی احتمالا با
اثر بر فرایند یادگیری و حافظه هیجانی، موجب تعدیل آن میشوند. هدف این تحقیق تعیین
اثرات استرس حاد و تزریق سیستمیک کورتیکوسترون به عنوان آگونیست گیرنده گلوکوکورتیکوییدی
بر فاز اکتساب، تثبیت و بهخاطرآوری اطلاعات در موش سفید بزرگ آزمایشگاهی (صحرایی)
در مدل یادگیری احترازی غیرفعال بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی
از 180 سر موش نر نژاد ویستار (220 تا250 گرم) استفاده شد. ابتدا موشها در
دستگاه احترازی غیرفعال آموزش داده شدند و 48 ساعت بعد از آن ارزیابی بهخاطرآوری
انجام شد که در طی آن مدت زمانی که طول میکشید تا حیوان برای اولین بار وارد
محفظه تاریک دستگاه شود و کل مدت زمانی که در محفظه روشن و تاریک در طی 10
دقیقه ارزیابی سپری مینمود به عنوان معیار میزان حافظه در نظر گرفته شد و
ثبت گردید. برای ارزیابی اکتساب، تثبیت و بهخاطرآوری حافظه 30 دقیقه قبل و
بلافاصله بعد از آموزش و 30 دقیقه قبل از تست بهخاطرآوری کورتیکوسترون با دوزهای
5/0، یک و سه میلیگرم به ازاء هر کیلو وزن و به صورت داخل صفاقی تزریق شد.
همچنین از استرس محدودکننده به مدت 10 دقیقه در زمانهای مشابه در فازهای مختلف
حافظه استفاده گردید و در انتها فعالیت حرکتی حیوانات مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که تزریق کورتیکوسترون 30
دقیقه قبل از آموزش با دوز یک میلیگرم اکتساب و تزریق آن با دوز یک و سه میلیگرم
تثبیت را بهطور معنیداری تقویت نمود (05/0p<) و با همین دوزها بهخاطرآوری
را بهطور معنیداری مختل نمود (05/0p<). استرس حاد همه فازها
را دچار اختلال نمود. ضمنا تزریق کورتیکوسترون و استرس حاد تاثیر معنیداری بر
فعالیت حرکتی حیوانات ندارد.
نتیجهگیری: که گیرندههای گلوکوکورتیکوییدی بسته به میزان فعال شدن نقش
مهمی در تعدیل فازهای مختلف یادگیری (اکتساب، تثبیت و بهخاطرآوری اطلاعات تازه
آموخته شده) مربوط به حوادث هیجانی دارند و این اثرات در فازهای مختلف
یادگیری متفاوت است.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
هایده سمیعی، زهرا طاولی، زینت قنبری، غلامرضا پورمند، شروین تسلیمی، بیتا اسلامی، آزاده طاولی،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: بیاختیاری استرسی ادرار شایعترین مشکل بیاختیاری زنان است که روشهای جراحی مختلفی در درمان آن وجود دارد. هدف مطالعه مقایسه روش لاپاراسکوپیک Burch با Trans-Obturator Tape (TOT) میباشد.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت کارآزمایی بالینی تصادفی در 40 بیمار مبتلا به بیاختیاری استرسی ادرار در بیمارستان آرش در سال 87-1385 صورت گرفته است. کلیه بیماران بهطور تصادفی در دو گروه تحت جراحی لاپاراسکوپیک Burch و TOT قرار گرفتند. اطلاعات بیماران توسط پرسشنامههای دموگرافیک، 22 سوالی کیفیت زندگی، UDI-6 مربوط به علائم ادراری، ISI مربوط به شدت بیاختیاری ادراری و بررسی ارودینامیک بهدست آمد.
یافتهها: دادههای مطالعه با 19 نفر در گروه TOT و 16 نفر در گروه لاپاراسکوپیک Burch بررسی شد. بهبود ابژکتیو بهصورت عدم وجود لیک ادراری در تست استرس سرفه و بررسی ارودینامیک نرمال شش ماه بعد از عمل در گروه لاپاراسکوپیک Burch 75% و در گروه TOT 2/84% بود (53/0p=). نتایج پرسشنامه ISI با تعیین بهبود سابژکتیو در هر دو گروه نسبت بههم تفاوت معنیداری نداشت (23/0p=). پاسخ به سوالات UDI-6 بهصورت تغییر نسبت به قبل از عمل نشان میدهد که علایم Urgency بعد از عمل در گروه TOT نسبت به لاپاراسکوپیک Burch کاهش یافت (04/0p=). نمره کیفیت زندگی IQOL، شش ماه بعد از عمل نسبت به مقدار پایه در هر دو گروه افزایش قابل ملاحظهای داشته است (05/0p<) ولی تفاوت مشاهده شده در دو گروه از لحاظ آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: بر اساس معیارهای سابژکتیو و ابژکتیو TOT با کولپوساسپنشن لاپاراسکوپیک Burch تفاوت معنیداری ندارد.
سعید چنگیزی آشتیانی، سیدمصطفی شیدموسوی، سامان حسینخانی، مهدی شیرازی،
دوره 67، شماره 10 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: انسداد میزنای سبب استرس اکسیداتیو، تضعیف متابولیسم انرژی و نقص دفع اسید در کلیه میگردد. هدف این مطالعه بررسی اثرات ال- کارنیتین بهعنوان کوفاکتور تسهیلکننده اکسیداسیون اسیدهای چرب در میتوکندری و نیز زداینده رادیکالهای آزاد و همچنین آلفاتوکوفرول بهعنوان قویترین آنتیاکسیدان بر روی این اختلالات کلیوی در ساعات اولیه بعد از رفع انسداد حاد یکطرفه میزنای میباشد. روش بررسی: میزنای چپ تحت بیهوشی در 60 رت مسدود ال- کارنیتین، آلفاتوکوفرول یا حاملشان (نرمال سالین و روغن زیتون) در چهار گروه مختلف بهصورت داخل صفاقی (i.p) تزریق شد. هر رت مجدداً بیهوش و کانولگذاری گردید و انسداد میزنای دقیقاً 24 ساعت بعد از القای انسداد یکطرفه میزنای باز شد. طی یک دوره 30 دقیقه کلیرانس جمعآوری جداگانه ادرار از دو کلیه صورت گرفت. نمونههای جمعآوری شده ادرار و خون شریانی به سنجشگرهای خودکار داده شدند، و سطوح مالون دیآلدئید (MDA)، ATP و ADP در کلیهها اندازهگیری گردیدند. گروههای شاهد و کنترل نیز وجود داشتند (10-8n= در هر گروه). یافتهها: در کلیه پس انسدادی گروههای دریافتکننده حامل نسبت به کلیه معادل در گروه شاهد، مقادیر MDA (001/0p<)، ADP (01/0p<)، pH (001/0p<) ادراری و دفع مطلق (05/0p<) و نسبی بیکربنات (01/0p<) افزایش، ATP، ATP/ADP (هر دو 001/0p<) و PCO2 (01/0p<) ادراری کاهش نشان دادند. آلفاتوکوفرول توانست سطح MDA را بهحد طبیعی بازگرداند اما تاثیری بر مقادیر تغییر یافته شاخصهای متابولیسم انرژی و دفع اسید- باز نداشت، در حالیکه ال- کارنیتین همه آنها بهجز افت PCO2 ادراری را بهبود بخشید. نتیجهگیری: دفع بیکربنات افزایش یافته در کلیه پس انسدادی بهعلت نقص ترشح اسید در مجاری جمعکننده میباشد و به متابولیسم انرژی تضعیف شده و استرس اکسیداتیو کلیوی ناشی از انسداد میزنای مرتبط نمیباشد.
زینت قنبری، شیرین گودرزی، مامک شریعت، زهرا مشتاقی، فاطمه زمانی،
دوره 67، شماره 12 - ( 12-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: بیاختیاری
استرسی ادرار شایعترین بیماری کاهندۀ کیفیت زندگی در زنان است هر چند که روشهای
جراحی مختلفی تاکنون برای آن بهکار رفته است اما همیشه پس از درمان جراحی برخی از
مشکلات متاثر کننده کیفیت زندگی برطرف نمیشود لذا با این فرضیه این مطالعه به
منظور بررسی روش جراحی ترانس ابتوراتور (TOT) در
درمان و تأثیر آن در بهبود کیفیت زندگی این بیماران به انجام رسید.
روش بررسی: 54
بیمار مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری (SUI)،
تحت جراحی TOT، با و یا بدون جراحی ترمیم
پرولاپس (در صورت نیاز) قرار گرفتند. کیفیت زندگی، قبل و پس از عمل با استفاده از
پرسشنامۀ اختصاصی بیاختیاری (I-QOL)
بررسی شد. عوارض زودرس و دیررس جراحی همچون پارگی و آسیب به مثانه، حالب و روده، همچنین
خونریزی و عفونت ارزیابی و ثبت شدند.
یافتهها: میزان کلی عوارض حین عمل و عوارض زودرس بعد از جراحی،
به ترتیب 5/5% و 7/3% بودند. هیچ موردی از هماتوم، آسیب مثانه یا روده وجود نداشت.
نمرات I-QOL بهطور چشمگیر پس از جراحی
بالاتر بودند. متوسط نمرۀ I-QOL، قبل از جراحی 6/23 و پس از
عمل 64 بود.
این بهبود، ارتباطی به ترمیم همزمان کف لگن، یائسگی، بیماری زمینهای، تعداد
زایمان، شاخص بوده بدن (BMI) و
سن نداشت.
اکثریت زنان از نتایج عمل رضایت داشتند.
نتیجهگیری: این مطالعه، ثابت میکند که درمان جراحی بیاختیاری
ادراری در زنان با روش ترانس ابتوراتور (TOT) برای درمان SUI روش ایمن و مناسبی است، که میتواند
کیفیت زندگی بیماران را نیز ارتقا بخشد.
سید احمد سید علینقی،
دوره 68، شماره 8 - ( 8-1389 )
چکیده
No abstract###
علی اصفهانی، زهره قریشی، علیرضا نیکانفر، زهره صناعت، امیر قربانی حقجو، نادره رشتچی زاده،
دوره 68، شماره 11 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: بسیاری از داروهای شیمیدرمانی موجب تولید
رادیکالهای آزاد میشوند که میتواند بخشی از مکانیسم اثربخشی آنها باشد. هدف از
این مطالعه، بررسی اثر شیمیدرمانی بر وضعیت اکسیداتیو در بیماران مبتلا به لوسمی
حاد میلوییدی (AML) است.
روش
بررسی: 38 بیمار مبتلا به AML (17 زن و 21
مرد) با میانگین سنی 49/12±05/34 وارد
مطالعه شدند. این بیماران رژیم سیتارابین و داناروبیسین دریافت کردند. سطح سرمی
مالون دآلدیید (MDA)، وضعیت تام
آنتیاکسیدانی (TAS) و فعالیت آنزیمهای
سوپراکسید دیس موتاز (SOD) و گلوتاتیون
پراکسیداز (GPX) در
اریتروسیتها قبل از شروع شیمیدرمانی و 14 روز پس از شیمیدرمانی مورد بررسی قرار
گرفتند.
یافتهها: مقادیر سرمی MDA در طی 14
روز پس از شیمیدرمانی افزایش یافت (از nmol/L89/0±68/2 به nmol/L29/1±14/3 با 04/0p=). سطح پلاسمایی
TAS از mmol/L15/0±09/1 قبل از شیمیدرمانی به mmol/L14/0±02/1 بعد از شیمیدرمانی کاهش یافت (005/0p=). فعالیت
آنزیمهای SOD و GPX در اریتروسیتها
نیز در طی این دوره کاهش یافت و از Hb مقادیر U/g61/543±24/1157 به Hb در مقادیر U/g09/419±01/984 (04/0p=) برای SOD و از U/g Hb70/13±96/46 به U/g Hb44/6±40/41 (02/0p=) برای GPX رسید.
نتیجهگیری: در این
مطالعه، افزایش سطح MDA بهعنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدها و کاهش
فعالیت SOD، GPX و TAS مشاهده
شد که نشان میدهد شیمیدرمانی با سیتارابین و داناروبیسین در بیماران مبتلا به AML موجب تولید رادیکالهای آزاد میگردد. ولی توصیه به مصرف مکملهای آنتیاکسیدان
در حین شیمیدرمانی باید با احتیاط انجام شود چرا که تولید رادیکالهای آزاد ممکن
است بخشی از مکانیسم اثربخشی این داروها باشد.