47 نتیجه برای استرس
شکوفه رادفر، سیده طاهره جزایری، حمید حقانی، مهدی حبیبی، سمیه السادات انوری،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلال استرس بعد از حادثه ( PTSD ) یک اختلال اضطرابی است که با ایجاد علایم بعد از مواجهه با حوادث تروماتیک زندگی رخ میدهد. شیوع آن در تمام جنبههای زندگی یک فرد در امریکا 8% برآورد شده است. مشکلات شناختی همراه با PTSD شامل ضعف تمرکز و اختلال حافظه میباشد. با توجه به نقش مهم حافظه در سطح عملکرد این مطالعه قصد دارد تا وضعیت حافظه را بررسی نماید. روش بررسی: در مجموع 100 بیمار مرد در دو گروه جانبازان مبتلا به PTSD توام با افسردگی (50 n= ) و بیماران افسرده غیر جانباز (50 n= ) بر اساس ملاکهای DSM-IV بررسی شدند. این بیماران از لحاظ شدت افسردگی، جنس، سن، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل با یکدیگر همسان شدند. پرسشنامههای دموگرافیک، میسیسیپی، چک لیست اختلال استرس بعد از حادثه (PCL) ، افسردگی بک و حافظه وکسلر توسط یک روانشناس تکمیل شد. یافتهها: بین شدت علایم PTSD ، مدت ابتلا به آن و تاثیرشان بر حافظه ارتباط معنیداری وجود نداشت (05/0 P> ). فقط بین اطلاعات شخصی و عمومی با تجربه مجدد خاطرات همبستگی منفی وجود داشت (05/0 P< ). هر چه سن بالاتر از 45 سال، سطح تحصیلات پایینتر از دیپلم، افسردگی شدیدتر و مدت زمان حضور در جبهه بیشتر باشد تاثیر آن بر اختلالات حافظه نیز بیشتر خواهد بود. نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این تحقیق نشان داد گرچه هر دو اختلال استرس بعد از حادثه و افسردگی بر حافظه موثر هستند، وضعیت حافظه در بیماران مبتلا به PTSD توام با افسردگی و بیماران افسرده مزمن تفاوتی ندارد.
مهری کدخدایی، حسین خواستار، بهجت سیفی، عاطفه نجفی، فاطمه دلاوری،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه
و هدف: در مطالعه قبلی ما نقش انتقال
لکوسیتها را در القای آسیب کبدی بهدنبال ایسکمی- خونرسانی مجدد (IR) کلیوی در
موش سوری Inbred نشان داده شد. مطالعه حاضر نقش انتقال لکوسیتها را از موش مبتلا
به آسیب ایسکمی- خونرسانی مجدد (60 دقیقه انسداد دو طرفه شریان کلیوی و سه ساعت
پرفیوژن مجدد) در ایجاد آسیب کلیوی در موش پذیرنده بررسی مینماید.
روش
بررسی: موشها در دو گروه Sham و IR قرار گرفتند. پس از بیهوشی و برداشت خون و بافت کلیوی، لکوسیتها
از خون جدا شده و به دو گروه پذیرنده منتقل شدند: موشهای پذیرنده که لکوسیتهای
گروه شم را دریافت کردند (Sham recipient) و موشهای پذیرنده که لکوسیتهای گروه IR را دریافت نمودند (IR recipient). بعد از 24 ساعت نمونههای خون و بافت کلیه
جمعآوری شد.
یافتهها: در گروه IR recipient نسبت به گروه Sham recipient میزان مالون
دی آلدهاید (MDA) بافت کلیه بهطور معنیدار افزایش و گلوتاتیون و سوپراکسید
دیسموتاز کاهش یافتند. Blood Urea Nitrogen (BUN) و کرآتینین پلاسما اگرچه در گروه IR donor با شم تفاوت
معنیداری داشت (05/0P<) ولی در دو گروه پذیرنده تفاوت معنیدار وجود نداشت.
بافت کلیه در گروه IR donor در مقایسه با گروه Sham donor آسیبهای بسیاری را نشان داد. اما گروه IR recipient اگرچه با گروه
شم مربوطه بسیار متفاوت است ولی با گروه IR donor هم تفاوت بسیاری دارد.
نتیجهگیری: این یافتهها لکوسیتها را به
عنوان یک عامل دخیل در آسیب بافتی و القای استرس اکسیداتیو در آسیب IR کلیه مطرح مینماید.
امید امینیان، غلامرضا پوریعقوب، محمد شنبه،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی عضلانی شایعترین مشکل سلامتی گزارش شده شغلی است که باعث صرف هزینههای زیاد و کاهش بهرهوری در شاغلین میگردد. اغلب اختلالات اسکلتی عضلانی چند عاملی هستند. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی و ارتباط آن با استرس شغلی در کارکنان اداری انجام شد.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی تعداد 332 نفر کارمند اداری مورد بررسی قرار گرفتند. برای تعیین میزان شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی از پرسشنامه نوردیک و برای ارزیابی استرس شغلی از پرسشنامه استاندارد نوردیک (QPS Nordic 34+) استفاده شد.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که اختلالات اسکلتی عضلانی در بین کارکنان اداری بیش از جمعیت عمومی است و شاخص استرس در افرادی که اختلالات اسکلتی عضلانی دارند نسبت به افرادی که مشکل ندارند بیشتر است (002/0P=).
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده در این مطالعه نشان میدهد که استرس شغلی یک ریسک فاکتور برای اختلالات اسکلتی عضلانی اندامهای فوقانی محسوب میشود.
سعیده داوری، سید علیرضا طلایی، منصوره سلطانی، حجتالله علایی، محمود سلامی،
دوره 70، شماره 9 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت قندی بر پارامترهای متابولیک که منعکسکننده سطح شاخصهای پلاسما هستند تأثیر میگذارد. این بیماری از طریق عوامل استرس اکسیداتیو بر عملکردهای سیستم عصبی از جمله یادگیری و حافظه اثر میگذارد. بررسیها نشان میدهد که پروبیوتیکها اثرات آنتیاکسیدانی دارند. مطالعه حاضر بهمنظور بررسی اثر پروبیوتیکها بر یادگیری و حافظه فضایی و فاکتورهای استرس اکسیداتیو در موشهای صحرایی دیابتی طراحی شد.
روش بررسی: این تحقیق تجربی در 40 رأس موش صحرایی نر که بهطور تصادفی به چهار گروه 10 تایی سالم- کنترل؛ کنترل غیردیابتی (CO)، سالم- پروبیوتیک؛ کنترل غیردیابتی دریافتکننده پروبیوتیک (CP)، دیابت- کنترل؛ کنترل دیابتی (DC) و دیابت- پروبیوتیک؛ کنترل دیابتی دریافتکننده پروبیوتیک (DP) تقسیم شدند، انجام شد. مکمل پروبیوتیک شامل باکتریهای لاکتوباسیلوس فرمنتوم و اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس با 1010Colony Forming Unit (CFU)~ برای هر باکتری، همراه با آب آشامیدنی، هر 12 ساعت، بهمدت هشت هفته تجویز شد. یادگیری و حافظه فضایی توسط ماز آبی موریس و انسولین و فاکتورهای استرس اکسیداتیو (8- هیدروکسی2- داکسی گوانوزین؛ 8-OHdG و سوپراکسید دیسموتاز؛ SOD) با کیتهای آزمایشگاهی ارزیابی شدند.
یافتهها: دریافت مخلوط پروبیوتیکها اختلال ایجاد شده در روند یادگیری (008/0P=) و میزان تثبیت حافظه فضایی (01/0P=) موشهای صحرایی دیابتی را بهبود داد. همچنین باعث افزایش انسولین (0001/0P<)، افزایش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (007/0P=)، کاهش قندخون (006/0P=)، و کاهش فاکتور 8-OHdG (0001/0P<) سرم آنها شد.
نتیجهگیری: مکملهای پروبیوتیک، سطح انسولین و گلوکز سرم را در بیماری دیابت به سطح نرمال نزدیک کرده و باعث افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی میشوند. درمان با پروبیوتیک باعث بهبود روند یادگیری و حافظه فضایی موش صحرایی دیابتی میشود. ارتباط بین پدیدههای متابولیک و عملکردهای رفتاری نیاز به بررسی بیشتر دارد.
هادی صفری، حسین میلادی گرجی،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان داده است که وابستگی به مورفین و نیز قطع آن موجب افزایش رفتارهای شبهاضطراب در موقعیتهای جدید استرسزا میشود. مواجه با برخی محرکهای استرسزا موجب ایجاد گسترهای از پاسخهای سازگارانه و افزایش توانایی مقابله با وضعیتهای استرسآور میشود. هدف از این مطالعه بررسی اثر استرس مزمن بیحرکتی و استرس حاد غرقهسازی در آب بر رفتار شبهاضطرابی موشهای وابسته به مورفین است.
روش بررسی: تعداد 32 سر موش در یک دوره 10 روزه مورفین (mg/kg10، روزی دو بار) زیر جلدی در حضور یا غیاب استرس مزمن بیحرکتی یک ساعت در روز دریافت کردند. رفتارهای شبهاضطرابی در روز 11 با قرار دادن حیوان در ماز بهعلاوهای شکل مرتفع در حضور یا غیاب استرس حاد غرقهسازی در آب بررسی شد. موشها بهطور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: وابسته+ بدون استرس بیحرکتی (کنترل)، وابسته+ استرس بیحرکتی، وابسته+ استرس بیحرکتی، استرس غرقهسازی در آب، وابسته+ استرس غرقهسازی در آب.
یافتهها: گروه استرس بیحرکتی همراه با غرقهسازی در آب در مقایسه با گروه کنترل تعداد ورود و مدت زمان بیشتری در بازوهای باز از خود نشان دادند (بهترتیب 037/0P=، 018/0P=). همچنین این میزان بهطور معنیداری در گروه استرس غرقهسازی در آب بهتنهایی نسبت به گروه استرس بیحرکتی همراه با غرقهسازی در آب کمتر بود (بهترتیب 031/0P=، 049/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای ما نشان میدهد استرس بیحرکتی همراه با غرقهسازی در آب موجب کاهش رفتارهای شبه-اضطرابی در موشهای وابسته بهمورفین گردید لذا ممکن است کاربرد درمانی در اختلالات همراه با اعتیاد داشته باشد.
فرناز سهرابوند، محیالدین مهدی شیرازی، مامک شریعت، فاطمه مهدیین،
دوره 71، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) در ایران و با توجه به اهمیت مسئلهی کمبود روی در کشور ما و تاثیر آنتیاکسیدانها (که روی از جملهی آنهاست) بر درمان و بهبود علایم تخمدان پلیکیستیک، پیدا کردن یک جایگزین درمانی و راههای تغییر شیوه زندگی افراد مبتلا از اهمیت بالایی برخوردار است. در صورت وجود موارد تخمدان پلیکیستیک همراه با کاهش سطح سرمی روی و ارتباط معنیدار بین این دو میتوان با تجویز مکمل روی از بروز و پیشرفت تخمدان پلیکیستیک در این بیماران جلوگیری کرد.
روش بررسی: این پژوهش از نوع مورد- شاهدی میباشد که زنان مراجعهکننده به درمانگاه ناباروری ولیعصر (عج) در سنین 45-20 سال با داشتن معیارهای تشخیصی تخمدان پلیکیستیک (گروه مورد) و زنان نابارور بهدلایل غیر تخمدان پلیکیستیک (گروه کنترل) وارد مطالعه شدند. تعداد جمعیت مورد مطالعه در هر گروه50 نفر بود، در هر دو گروه سطح سرمی روی اندازهگیری شد و سپس دادهها ثبت و با استفاده از روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج، تفاوت معنیداری بین دو گروه از لحاظ سطح سرمی روی نشان نداد (05/0P>)، یعنی سطح سرمی روی در بیشترین درصد زنان نابارور مبتلا (48%) و گروه نابارور غیرمبتلا (36%)، بین 90-70 میکروگرم در دسیلیتر بود.
نتیجهگیری: بر اساس این مطالعه نمیتوان به درمان با مکمل روی در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک بهعنوان یک درمان جایگزین امیدوار بود.
مینا رنجبران، حمیدرضا صادقیپور رودسری، سارا نیکسرشت، سحابه اعتباری،
دوره 72، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بهطور تقریبی 80-50% زنان، درجاتی از افسردگی پس از زایمان را تجربه میکنند. استرس اکسیداتیو در بسیاری از بیماریها از جمله افسردگی نقش دارد. سیستم اندوکانابینویید، سیستم تنظیمکننده عصبی است و بهنظر میرسد سطوح اندوکانابینوییدها در زنان افسرده کاهش مییابد. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی فعالیت شاخصهای آنتیاکسیدانی و اندوکانابینوییدی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان بود.
روش بررسی: در یک بررسی مورد- شاهدی در مرکز بهداشتی درمانی 12 بهمن از اردیبهشت تا شهریور 1389، 130 نفر از زنان وارد مطالعه شدند. 6-4 هفته پس از زایمان، زنان بر مبنای امتیاز پرسشنامه افسردگی ادینبرگ بهطور مساوی به دو گروه نرمال و مبتلا به افسردگی پس از زایمان تقسیمبندی شدند. در این افراد سطوح سرمی مالوندیآلدهید (MDA)، ظرفیت تام آنتیاکسیدانی (TAC)، کاتالاز (CAT) گلبول قرمز، آناندامید (N-arachidonoylethanolamine, AEA) و 2-آراشیدونیلگلیسرول (2-AG) اندازهگیری شد.
یافتهها: براساس پرسشنامه ادینبرگ، شغل زنان (001/0P<)، شغل همسر (001/0P<)، رضایت از بارداری از سوی همسر (05/0P<) و مدت زمان ازدواج (05/0P<) با افسردگی پس از زایمان ارتباط معنادار نشان داد. در سطوح سرمی MDA و CAT در گلبول قرمز بین دو گروه اختلاف معنادار مشاهده نگردید. TAC در بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان بهطور معناداری کاهش یافت (05/0P<). سطوح سرمی AEA و 2-AG در بیماران افسرده نسبت به افراد نرمال کاهش معنادار نشان داد (01/0P<).
نتیجهگیری: شغل زنان، شغل همسران، رضایت از بارداری از سوی همسر و طول زندگی مشترک با افسردگی پس از زایمان ارتباط دارد. با مشاهده کاهش سطوح TAC، AEA و 2-AG، بهنظر میرسد که سیستمهای آنتیاکسیدانی و غلظت اندوکانابینوییدها هر دو در بروز افسردگی پس از زایمان نقش دارند.
مهدیه بزمی، میترا حقایقی، رویا لاری، ناصر مهدوی شهری، مرتضی بهنام رسولی،
دوره 73، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: استخوان بافت سختی است که محتوای آن مرتب در حال تغییر و تحول میباشد. رشد طولی استخوان بهواسطهی پلاک رشد صورت میگیرد که ساختاری غضروفی در انتهای استخوانهای دراز بدن میباشد. هنگام بلوغ جنسی، ضمن بسته شدن (استخوانی شدن) پلاک رشد، رشد طولی استخوان متوقف میگردد. دیازینون از سموم ارگانوفسفره است که ضمن ایجاد استرس اکسیداتیو میتواند به سلولها و بافتهای بدن آسیب برساند. هدف این مطالعه بررسی اثر سم دیازینون بر تغییرات پهنای پلاک رشد (شامل ناحیه سلولهای در حال تکثیر و ناحیه سلولهای هایپرتروفه) در موش صحرایی نابالغ بود.
روش بررسی: این مطالعهی تجربی در اردیبهشت سال 1392 در دانشگاه فردوسی مشهد و بر روی 12 سر موش صحرایی نر نابالغ از نژاد ویستار که بهطور تصادفی در دو گروه کنترل و دیازینون قرار گرفتند، انجام شد. تیمارها به صورت گاواژ دهانی و طی 28 روز انجام شد. در روز 28، حیوانات کشته و استخوان ران پای چپ برای بررسیهای هیستومورفومتریک پهنای پلاک رشد اپیفیز ران جدا شدند. بررسیها توسط ImageJ, ver. 1.40g (Wayne Rasband, NIH, USA) و معنادار بودن نتایج توسط آنالیز واریانس ANOVA به همراه Tukey's test انجام شد.
یافتهها: پهنای پلاک رشد در گروه دیازینون نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار (0126/0P=) داشت که به صورت کاهش پهنای ناحیه در حال تکثیر (001/0P<) و افزایش پهنای ناحیه هیپرتروفی شده (016/0P=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: دیازینون منجر به کاهش پهنای پلاک رشد اپیفیز ران موشهای صحرایی نابالغ میشود و میتواند عاملی باشد بر اختلال در روند رشد طولی استخوان و بسته شدن پیش از موعد پلاک رشد.
وحدت حاجی حسینلو، شهناز شیربازو، صحرایی صحرایی،
دوره 73، شماره 5 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تکیاختههای رودهای از یوکاریوتهای تکسلولی بوده که برای انسان بیماریزا بوده و میتوانند بهعنوان یک عامل استرسزا بر فعالیت سیستم استرسی و عملکرد و حساسیت سیستم ایمنی اثرگذار باشند. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی کورتیزول و میزان التهاب عمومی (اندازهگیری نسبت نوتروفیل به لنفوسیت) در افراد مبتلا به آلودگیهای انگلی (تکیاختههای رودهای) بود.
روش بررسی: در یک بررسی مورد- شاهدی در بیمارستانهای بعثت و بقیهالله (عج) در تهران از اردیبهشت تا شهریور 1393، تعداد 40 نفر از مردان مراجعهکننده شامل 20 مرد سالم بهعنوان گروه کنترل و 20 مرد مبتلا به آلودگیهای انگلی (تکیاختههای رودهای) وارد مطالعه شدند. این افراد از نظر سطح سرمی کورتیزول و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت با استفاده از رنگآمیزی رایت و با روش دیفراسیون گلبولهای سفید بررسی شدند.
یافتهها: در این پژوهش آلودگیهای انگلی شامل: 40% بلاستوسیستیس هومونیس، 35% ژیادیا لامبلیا، 15% انتاموبا هیستولیتیکا و 10% انتاموباکلی گزارش شد. بر اساس یافتهها، در میانگین سنی افراد بین دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنادار آماری مشاهده نشد (91/0P=). افزایش معنادار در سطح سرمی کورتیزول در افراد مبتلا به آلودگیهای انگلی نسبت به افراد سالم مشاهده گردید (043/0P=). افزایش معنادار در نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در افراد مبتلا به آلودگیهای انگلی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (026/0P=).
نتیجهگیری: آلودگیهای انگلی (تکیاختههای رودهای) میتوانند سبب افزایش غلظت کورتیزول و کاهش عملکرد سیستم ایمنی گردند. بهنظر میرسد که نسبت نوتروفیل به لنفوسیت میتواند از پارامترهای مفید برای ارزیابی میزان فعالیت سیستم استرسی در بیماران آلوده به تکیاختههای رودهای باشد.
مریم احمدیزاده، حمیدرضا وزیری، ریحانه سریری، حوریه شایگان،
دوره 74، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بارداری بدون جنین وقتی اتفاق میافتد که یک تخم تخمک لقاح یافته به دیواره رحم متصل میگردد ولی جنینی بهوجود نمیآید. شایعترین آسیب قابل شناسایی در سه ماهه اول بارداری است که ممکن است منجر به سقط شود. این مطالعه نیز با هدف اندازهگیری میزان فعالیت آنزیم کاتالاز بزاق، از مهمترین آنزیمهای آنتیاکسیدان، در زنان بیمار مبتلا به بارداری بدون جنین و زنان سالم با سابقه بارداری طبیعی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 34 زن مبتلا به بارداری بدون جنین و 34 زن سالم بهعنوان کنترل از مهر 1393 تا تیر 1394 در شهر رشت، استان گیلان، آزمایشگاه بیوشیمی دانشگاه گیلان انجام گرفت. طیف سنی در گروه بیمار 20 تا 44 سال و در گروه کنترل 18 تا 45 سال بود. نمونههای بزاق غیرتحریکی جمعآوری گردیدند. میزان فعالیت آنزیم کاتالاز بزاق بر اساس سنجش اسپکتروفتومتری و تجزیه هیدروژن پراکسید در دو گروه بیمار و شاهد سنجیده شد.
یافتهها: گروه بیمار از لحاط متوسط سن و عدم سابقه به بیماریهای دیگر با گروه سالم یکسان بودند. بررسیهای بیوشیمیایی نشان دادند که میزان فعالیت آنزیم کاتالاز در گروه بیمار در مقایسه با گروه شاهد کاهش معناداری داشت (03/0P=).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که استرس اکسیداتیو نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی بیماری بارداری بدون جنین دارد بنابراین تعیین میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی ممکن است نقش موثری در پیشبینی و در نتیجه، پیشگیری از بارداری بدون جنین داشته باشد.
رایکا جمالی، ابراهیم موسوی جهان آباد، طیب رمیم،
دوره 74، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از آنزیمهای مرحله استرس اکسیداتیو روشی غیرتهاجمی در پیشبینی پاتولوژی کبد در مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی است. پژوهش کنونی با هدف بررسی ارتباط سطح سرمی روی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) با یافتههای پاتولوژی کبد انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت کوهورت همراه با گروه کنترل در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی مراجعهکننده به درمانگاه گوارش بیمارستان سینا، تهران در مدت یکسال (فروردین 1393 تا فروردین 1394) انجام شد. افرادی که فاقد بیماری در بالین و سونوگرافی کبدی و آزمایشات طبیعی بودند بهعنوان گروه کنترل وارد مطالعه شدند. در افراد شرکتکننده سطح سرمی روی با روش اسپکترومتری جذب اتمی مورد بررسی قرار گرفت. سطح طبیعی روی µmol/L 9/22- 7/10 (µg/dL 70-150) بوده و سطوح کمتر از (µg/dL 46) µg/dl 7 بهعنوان کمبود روی در نظر گرفته شد.
یافتهها: دو گروه 60 نفری در این مطالعه شرکت کردند. در گروه مورد، شش نفر و در گروه شاهد 26 نفر بهدلیل عدم رضایت به انجام آزمایشات حذف شدند. در نهایت 54 نفر در گروه مورد (35 مرد، 19 زن) و 34 نفر در گروه شاهد (22 مرد، 12 زن) در بررسی نهایی شرکت داده شدند. میانگین سنی بیماران در گروه مورد 82/9±02/37 سال و در گروه شاهد 01/12±24/33 سال بود (111/0P=). اختلاف آماری معناداری بین دو گروه از نظر سطح روی وجود نداشت (50/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای بهدستآمده نشان داد که ارتباط آماری معناداری میان سطح سرمی روی و استئاتوز، التهاب لوبولار و فیبروز کبد در مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی وجود ندارد.
محبوبه شیرازی، فاطمه آزادی، مامک شریعت، شیرین نیرومنش، محمود شیرازی،
دوره 74، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهدی وجود دارد که به نقش استرس بر نتیجه بارداری اشاره کرده است. نگرانی مداوم در طول دوران بارداری موجب ترشح هورمونهایی میشود که سبب پیامدهای نامطلوب در بارداری میگردد. هدف پژوهش کنونی، بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس در سه ماهه اول بارداری بر کاهش اضطراب زنان باردار مراجعهکننده به بیمارستان جامع زنان بود.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی همراه با پیشآزمون-پسآزمون بود که در بیمارستان یاس در سال 1393 و 1394 انجام شد. 75 زن باردار در سه ماه اول بارداری از نظر میزان اضطراب با استفاده از آزمون استاندارد اضطراب همیلتون ارزیابی شدند. در این آزمون نمرات 18 تا 25 بهعنوان اضطراب خفیف، 35-25 اضطراب متوسط و نمرات بالاتر از 35 اضطراب شدید میباشد. بر این اساس، گروه اضطراب متوسط و شدید بهعنوان گروه مداخله در کارگاههایی تحت درمان روانشناختی قرار گرفتند. کارگاه شامل بهکارگیری تکنیک ذهن آگاهی و مدیریت اضطراب بود. گروهی که اضطراب خفیف داشتند بهعنوان گروه کنترل فقط مراقبتهای پریناتال بدون هرگونه مداخلات روانشناختی را دریافت کردند.
یافتهها: نمره اضطراب در هر دو گروه پس از انجام مداخلات روانشناختی کاهش پیدا کرد. بهطوری که میانگین نمره اضطراب در گروه دارای اضطراب متوسط پیش از درمان 52/27 و پس از درمان 76/14 (001/0P<) و در گروه دارای اضطراب شدید 12/40 و پس از اتمام دوره درمانی 6/16 (0001/0P<) بود.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت سه ماه اول بارداری در فرایند رشد کودک و فراوانی اضطراب زنان باردار در این دوره حساس رشدی، میتوان بیان داشت آموزش تکنیکهای مقابله با استرس، بهبود کیفیت زندگی مادر را بههمراه خواهد داشت.
حمید فرهنگی، فاطمه محرری، لیدا جراحی، پریسا آرمانپور،
دوره 74، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص و درمان سرطان در کودک تنش روانی ایجاد میکند که اغلب اثر منفی بر سلامت والدین دارد. این مطالعه با هدف تعیین سطح استرس و اضطراب و افسردگی والدین با کودک مبتلا به لوسمی انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعهای مقطعی بر روی والدین با کودک مبتلا به لوسمی مراجعهکننده به کلینیک بیمارستان دکتر شیخ مشهد در سال 94 بود که با روش نمونهگیری آسان انجام شد. گردآوری دادهها با پرسشنامه DASS-21 صورت گرفت.
یافتهها: مطالعه بر روی 48 والد انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد در مطالعه حاضر 37% استرس، 79% اضطراب و 67% افسردگی داشتند. بین سطح درآمد والدین و اضطراب و بین سطح تحصیلات و افسردگی ارتباط معنادار وجود داشت، ولی بین سن و جنس با سه متغیر فوق ارتباطی یافت نشد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سطح استرس و افسردگی به ویژه اضطراب در بین والدین کودکان مبتلا به لوسمی قابل توجه میباشد.
قاسم صالحپور، عبدالعزیز افلاک سیر،
دوره 74، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: درد بدنی در مولتیپل اسکلروزیس پدیدهای شایع بوده که میتواند بهواسطه پارامترهای مختلف بالینی، روانشناختی و جمعیتشناختی ایجاد/تشدید یابد. ازاینرو پژوهش کنونی با هدف ارتباط پارامترهای بالینی، روانشناختی و جمعیتشناختی با درد بدنی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسی: در یک پژوهش مقطعی از ماههای تیر تا بهمن 1389 در انجمن مولتیپل اسکلروزیس استان گیلان و کلینیک تخصصی و فوق تخصصی امامرضا (ع) شهر رشت، 162 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس توسط نمونهگیری پیاپی انتخاب و با استفاده از سیاهه متغیرهای بالینی و جمعیتشناختی، خرده مقیاس درد بدنی پرسشنامه زمینهیابی سلامت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس شدت خستگی بههمراه ترازوی یکسان فنری عقربهای و مترنواری مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: بیماران با نمره سه و بالاتر در عود بهطور معناداری درد بدنی بیشتری را نسبت به بیماران با نمره 2-1 بار عود تجربه کردند (031/0P=). در این میان، تفاوت معناداری از نظر میزان درد بدنی در دیگر گروههای عود شناسایی نشد. همچنین تفاوت معناداری از نظر درد بدنی در گروههای مختلف بستری نیز مشاهده نشد. بااینحال، اضطراب و خستگی در مجموع توانستند 25% از واریانس مشترک درد بدنی را بهطور معناداری تبیین کنند (0009/0P≤).
نتیجهگیری: این پژوهش اثر عوامل روانشناختی و بالینی را در تشدید درد بدنی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نشان داد. ازاینرو لازم است تا پزشکان در مواجهه با این بیماران، شناسایی این عوامل و ارتباط آنها را با افزایش درد بیماران توجه نمایند.
آرش سلمانینژاد، پریسا کنگری کنگری، عباس شکوری،
دوره 75، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
استرس اکسیداتیو ناشی از عدم تعادل در وضعیت ردوکس بدن است که طی آن، افزایش رادیکالهای آزاد بدن منجر به آسیبهای بافتی میگردد. از مهمترین رادیکالهای آزاد، گونههای فعال اکسیژن است که از طریق مسیرهای مختلف متابولیکی مانند متابولیسم هوازی در زنجیره تنفسی میتوکندری، تولید میشود و نقش کلیدی در شروع و پیشرفت انواع سرطان دارد. گونههای فعال اکسیژن از طریق مسیرهای مختلف سیگنالینگ و هدایت پیام در بدن ازجمله عاملهای رشد و مسیرهای میتوژنیک، میتواند بسیاری از فرآیندهای سلولی مانند رشد و تکثیر را تحت کنترل خود درآورده و با تحریک رشد بیرویه سلولی در ایجاد تودههای توموری و شروع فرآیند سرطانزایی، نقش مهمی ایفا کند. بروز استرس اکسیداتیو ناشی از افزایش گونههای فعال و کاهش توان سیستم دفاعی آنتیاکسیدانی بدن، در سلولهای سرطانی منجر به تحریک رگزایی و متاستاز میگردد، که این فرآیندها نیز از عوامل اصلی گسترش و توسعه سرطان محسوب میشوند. رادیکالهای آزاد در بدن از طریق واکنش با مولکولهای زیستی سبب ایجاد ترکیبهایی مانند مالوندیآلدیید و هیدروکسیگوانوزین میگردند که از آنها میتوان بهعنوان شاخصی در تشخیص سرطانها استفاده نمود. در این مقاله مروری رادیکالهای آزاد بهعنوان عوامل اکسیدان، آنتیاکسیدانها بهعنوان سیستم دفاعی بدن، بیومارکرهای استرس اکسیداتیو و همچنین نقش موارد گفتهشده در انواع سرطان از جمله سرطان پستان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
ساناز تاجیکی، روشنک داعی قزوینی، سید جمال هاشمی، انسیه زیبافر، میرسعید یکانینژاد، مهدی زارعی، زینب برجیان بروجنی،
دوره 75، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: درماتیت سبورییک یک درماتیت مزمن با شیوع ۳-۱% و در افراد دارای نقص ایمنی شیوع آن ۸۳-۳۳% گزارش شده است. بیشتر، بهدلیل عوامل مستعدکننده، تکثیر بیش از حد فلور نرمال مخمر مالاسزیا دیده میشود که باعث بروز و تشدید علایم میشود. هدف از این مطالعه، بررسی و تشخیص میزان کلونیزاسیون مخمر مالاسزیا در بیماران مبتلا به درماتیت سبورییک بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی-توصیفی که بهمدت یک سال از دی ۱۳۹۴ تا دی ۱۳۹۵ انجام پذیرفت از بیماران ارجاعشده توسط پزشک متخصص پوست به آزمایشگاه قارچشناسی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، پس از ثبت علایم کلینیکی و مشخصات آنها، نمونهگیری با روشهای چسب اسکاچ و تراشیدن بهوسیله اسکالپل بهعمل آمد. لامهای مستقیم با پتاس ۱۰% و رنگآمیزیشده با متیلن بلو، تهیه و میزان کلونیزاسیون مخمر مالاسزیا با آزمایش مستقیم میکروسکوپی، برابر الگوهای استاندارد مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از تعداد کل ۴۵ بیمار، ۶۶/۷% دارای کلونیزاسیون متوسط تا شدید بودند. کلونیزاسیون شدید بیشتر در حضور فاکتورهای تعریق (۳۱/۱%) و استرس (۵۳/۳%) دیده شد (۰/۰۱P=) و (۰/۰۰۶P=). در هشت مورد (۱۷/۷%) از بیماران شکل میسلیال مشاهده گردید و بیشترین مشاهده میسلیوم در حضور فاکتور استرس مشاهده گردید (۰/۰۳P=).
نتیجهگیری: میزان کلونیزاسیون مخمر مالاسزیا در مبتلایان به درماتیت سبورییک، در بیشتر موارد بالاتر از حد حالت نرمال بود که نقش اتیولوژیک مخمر را حداقل در تشدید بیماری مورد تأکید قرار میدهد. همچنین نقش فاکتورهایی مانند تعریق و استرس در کلونیزاسیون شدید و ایجاد شکل تهاجمی تایید شد
فریده ظفری زنگنه، محمد مهدی نقیزاده، مریم باقری،
دوره 76، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری یا سندرم تخمدان پلیکیستیک بیماری شایع با علت ناشناخته در سن باروری زنان است. این بیماری از شایعترین اختلالات نورواندوکرین-متابولیکی در سن یادشده میباشد. پژوهشهای دههی اخیر نقش مهم کیفیت زندگی و سبک زندگی را در این زنان دخیل میداند. هدف این مطالعه بررسی الگوی خواب و کیفیت زندگی مبتلایان به تخمدان پلیکیستیک بود.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی به بررسی سبک زندگی بیماران مبتلا به تخمدان پلیکیستیک پرداخته که از فروردین تا اسفند ۱۳۹۵ به درمانگاه نازایی ولیعصر (عج) بیمارستان امامخمینی (ره) تهران مراجعه نمودند. حجم نمونه در این بررسی ۱۶۸ نفر بود که در دو گروه مطالعه و شاهد با محدودهی سنی ۲۰ تا ۴۰ سال و با شاخص تودهی بدنی کمتر از ۲۸ شرکت نمودند. ابعاد سبک زندگی در این مطالعه با پرسشنامههای کیفیت زندگی عمومی، کیفیت خواب پیتزبورگ، افسردگی-اضطراب-استرس و پرسشنامه دموگرافیک بررسی شد.
یافتهها: میانگین شاخص توده بدنی در گروه مطالعه (۰/۰۰۲P=) و همچنین وزن این بیماران (۰/۰۰۱P<) بیشتر از گروه شاهد بود. علایم بیماری شامل سیکل نامنظم (۰/۰۰۱P<) و هیرسوتیسم (۰/۰۰۱P<) در گروه مطالعه بیشتر از گروه شاهد بود. همچنان که مشکلات خواب مانند مصرف دارو (۰/۰۴۸P=)، دیر به خواب رفتن (۰/۰۲۴P=) و کفایت خواب (۰/۰۴۹P=) نیز در گروه مطالعه بیشتر از گروه شاهد بود.
نتیجهگیری: داشتن وزن و خواب مناسب میتواند در ایجاد یک الگوی درست در سبک زندگی این بیماران کمک نماید.
جلالالدین میرزای رزاز، زهرا محبی، مجید حاجی فرجی، آناهیتا هوشیارراد، حسن عینی-زیناب، مژگان آگاه هریس،
دوره 76، شماره 10 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس مطالعات پیشین، استرس بر رفتار غذایی تاثیرگذار و با انتخاب غذاهای ناسالم مرتبط است. همچنین استرس، اضطراب و افسردگی میتواند منجر به بیشخواری و افزایش وزن شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین افسردگی، اضطراب و استرس با رفتار غذایی در دانشآموزان دختر دبیرستانی است.
روش بررسی: مطالعه مقطعی از فروردین تا دی ۱۳۹۵ روی دانشآموزان دختر دبیرستانی شهر تهران با تایید و حمایت دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد. ۴۰۰ نمونه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. پس از گرفتن رضایت و ثبت دادههای اقتصادی-اجتماعی، دادههای مرتبط با استرس، اضطراب و افسردگی توسط پرسشنامه کوتاه شده (DASS-21) گردآوری شد. جهت بررسی رفتار غذایی از پرسشنامه بسامد خوراک ۱۶۸ سوالی (FFQ) استفاده شد. برای ارزیابی ارتباط بین رفتار غذایی با استرس، اضطراب و افسردگی، Chi-square test و مدل برازش لجستیک به کار برده شد.
یافتهها: براساس نتایج مقاله حاضر، ۴۹/۸% دانشآموزان مورد مطالعه، سطوحی از استرس داشتند، ۵۶/۳% آنها از اضطراب رنج میبردند و ۵۵/۳% دارای سطوحی از افسردگی بودند. مصرف نمک در دانشآموزان دارای استرس، افسردگی و اضطراب، نسبت به دانشآموزان عادی بالاتر بود (۰/۰۰۶، ۰/۰۲، ۰/۰۱P=). مصرف غذای فوری در افراد دارای اضطراب بالا بود (۰/۰۷P=). اشخاص افسرده، بهندرت آبمیوه طبیعی میخوردند (۰/۰۳P=) و دانشآموزان پراسترس، خیلی کم از آبمیوههای طبیعی (۰/۰۰۶=P) و میوه (۰/۰۲P=) استفاده میکردند.
نتیجهگیری: دانشآموزانی که سطوحی از استرس، افسردگی و اضطراب داشتند، نسبت به دانشآموزان معمولی دارای عادات غذایی نامطلوبی بودند و این اختلالات میتواند رفتار غذایی را به سمت مصرف بیشتر غذاهای ناسالم گرایش دهد.
مهرناز نیکخواه بداغی، ایرج ملکی، شهرام آگاه، آزیتا حکمتدوست،
دوره 76، شماره 11 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: التهاب مزمن و استرس اکسیداتیو دو عامل تعیینکننده شروع و شدت بیماری کولیت اولسروز (Ulcerative colitis) میباشند. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثر زنجبیل بهعنوان یک ماده خوراکی ضد التهاب و آنتیاکسیدان بر کیفیت زندگی، فعالیت بیماری و نیز سطح سرمی برخی از فاکتورهای التهابی و استرس اکسیداتیو بیماران کولیت اولسروز خفیف تا متوسط فعال صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور کنترلشده با دارونما بوده که در کلینیک تغذیه و رژیم درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در بازه زمانی آبان ۱۳۹۶ تا تیر۱۳۹۷ به انجام رسید. ۴۶ بیمار مبتلا به کولیت اولسروز خفیف تا متوسط فعال روزانه چهار عدد کپسول حاوی mg ۵۰۰ پودر ریشه خشکشده زنجبیل یا دارونمای مشابه را بهمدت شش هفته همراه با وعدههای غذایی مصرف کردند. فعالیت بالینی بیماری، کیفیت زندگی افراد با استفاده از پرسشنامههای دقیق و معتبر و نیز سطح سرمی فاکتورهای Total antioxidant capacity (TAC)، Malondialdehyde (MDA)، Tumor necrosis factor-α (TNF-α)، High-sensitivity C-reactive protein (hs-CRP) و Nuclear factor kappa B (NF-κB) پیش و پس از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: مصرف زنجبیل سطح فاکتور MDA سرم را در گروه آزمون نسبت به گروه دارونما کاهش داد (۰/۰۴P=). افزونبراین فاکتور TNF-α و فعالیت بیماری در گروه مصرفکننده زنجبیل پس از شش هفته مداخله نسبت به ابتدای مطالعه کاهش یافت درحالیکه افزایش امتیاز کیفیت زندگی در این گروه نسبت به ابتدای مطالعه از نظر آماری معنادار نبود (۰/۰۵P>).
نتیجهگیری: مصرف g ۲ پودر ریشه خشکشده زنجبیل بهمدت شش هفته موجب کاهش استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به کولیت اولسروز خفیف تا متوسط فعال میشود.
خلیلاله مُنیخ، مجید کاشف، خلیل محمودی، مجتبی صالحپور،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرین تناوبی شدید بههمراه مصرف مکمل کوئرستین (Quercetin) بر استرس اکسیداتیو و میزان شاخص هایپرتروفی مرضی درونگرا (Concentric pathologic hypertrophy) در مردان مبتلا به پرفشار خونی و تنگی عروق کرونر پس از آنژیوپلاستی بود.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی، دوسوکور و کنترل شده با دارونما از خرداد تا شهریور 1398 در گروه فیزیولوژی ورزشی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران بر روی 24 مرد 60-40 ساله مبتلا به پرفشارخونی و تنگی عروق کرونر و پس از آنژیوپلاستی انجام شد. آزمودنیها بهطور تصادفی در دو گروه تمرین +کوئرستین (12 نفر) و تمرین +دارونما (12 نفر) تقسیم شدند و به مدت هشت هفته به انجام تمرین تناوبی شدید و مصرف روزانه mg 250 کوئرستین یا دارونما پرداختند. برای بررسی عوامل مورفولوژیک مانند قطر پایان دیاستولیک (LVEDd) و ضخامت دیواره پشتی بطن چپ (PWd) از اکوکاردیوگرافی استفاده شد. ظرفیت تام آنتیاکسیدانی (TAC) و مالوندیآلدیید (MDA) بهروش رنگسنجی شیمیایی اندازهگیری شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد MDA و RWT پس از هشت هفته در هر دو گروه کاهش و سطح TAC و LVEDd افزایش معناداری یافت (05/0P<). PWd فقط در گروه تمرین+مکمل کاهش معنادار یافت (05/0P<). اختلاف معناداری بین دو گروه در میانگین تغییرات هیچیک از شاخصها بهدست نیامد (05/0<P).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین تناوبی شدید به تنهایی یا همراه با مصرف کوئرستین از طریق کاهش استرس اکسیداتیو باعث کاهش میزان هایپرتروفی مرضی درونگرا در مردان مبتلا به فشارخون بالا و تنگی عروق کرونر پس از آنژیوپلاستی میشود. بهطوری که تمرین تناوبی شدید به همراه مصرف کوئرستین اثرات به نسبت بیشتری دارد.