46 نتیجه برای لاری
سحر سالاری، مهدی عباسنژاد، فیروزه بدره، سعید اسماعیلی ماهانی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: اسید آسکوربیک در مغز
سنتز نمیشود و فعالانه از طریق ناقل SVCT2 از سد خونی- مغزی عبور و در غلظتهای بالا و با انتشاری غیر یکنواخت در
قسمتهای مختلف مغز پستانداران از جمله پوسته هسته اکومبنس ذخیره میشود، در
مطالعات قبلی مشخص گردید که تزریق اسید آسکوربیک در
پوسته هسته اکومبنس باعث کاهش تغذیه شده است، در تحقیق حاضر به بررسی اثر پیشدرمانی
با اسید آسکوربیک بهصورت خوراکی بر تغییرات تغذیهای ناشی از تزریق آن در پوسته
هسته اکومبنس میپردازیم.
روش بررسی: 63 سر
موش صحرایی نر (280-220 گرم) به دو گروه اصلی درمانی و پیشدرمانی
بهترتیب ذیل گروهبندی شدند: که گروه درمانی شامل گروه کنترل، گروه شاهد (دریافتکننده
حلال اسید آسکوربیک) و گروههای دریافتکننده دوزهای متفاوت (µg/rat250 و 50،
10) اسید آسکوربیک، همه تزریقات در پوسته هسته اکومبنس به حجم یک میکرولیتر و بهمدت
چهار روز انجام شد، اندازهگیری غذا توسط قفس متابولیک اتوماتیک و هر 12 ساعت
تکرار شد. گروه پیشدرمانی که بهمدت 15 روز اسید آسکوربیک (mg/kg100) را
با روش گاواژ معدی دریافت میکردند و سپس دوزهای ذکرشده در گروههای درمانی (تزریق
درون پوسته هسته اکومبنس) را دریافت کردند.
یافتهها: تزریق اسید آسکوربیک در همه دوزهای 250µg/rat و 50،
10 بهصورت معنیداری (0/05>P) باعث کاهش دریافت غذا گردید و پیشدرمانی
اثری روی نتایج فوق نداشت.
نتیجهگیری: اسید آسکوربیک بهعنوان یک ترکیب موثر در تنظیم تغذیه
میباشد و انجام پیشدرمانی بهصورت خوراکی تاثیری بر اثر مرکزی آن در پوسته هسته
اکومبنس ندارد.
وحید خلقی اسگوئی، محمدرضا اسماعیلی دوکی، رضا طبریپور، رقیه پورباقر، جواد توکلی بزاز، باقر لاریجانی، هاله اخوان نیاکی،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : فیبروزکیستی بیماری ژنتیکی با الگوی توارثی اتوزوم مغلوبی است که باعث درگیر شدن چندین ارگان میشود. بهکارگیری مارکرهای پلیمورفیک در ردگیری ژنی میتواند راه حلی مناسب در زمینه تشخیص پیش از تولد ارایه کند همچنین میتواند در بررسی همراهی احتمالی هاپلوتیپها با جهشهای خاص استفاده گردد. این تحقیق به بررسی پلیمورفیسمهای IVS8 poly T و M470V در افراد سالم و کودکان مبتلا به فیبروزکیستی پرداخته است. روش بررسی: 49 فرد سالم و 53 فرد مبتلا به فیبروز کیستی طی سالهای 1386 تا 1390 برای IVS8 poly T با روش R everse dot blot و برای M470V با روش PCR-RFLP بررسی شدند. یافتهها: بررسی IVS8 poly T نشان داد که T7 شایعترین آلل در افراد سالم و بیمار با فراوانی 8/82% و 4/77% است. آلل T9 با 7/21% فراوانی در افراد بیمار از شیوع بیشتری در مقایسه با افراد نرمال با 6/7% فراوانی برخوردار است (005/0 = P ). ژنوتیپ T9/T9 با فراوانی 1/15%، از شیوع بیشتری در افراد بیمار در مقایسه با افراد سالم با 2% فراوانی برخوردار است (032/0 = P ). بررسی M470V نشان داد که افراد هتروزیگوت ( M/V ) با 49% و 4/40% شایعترین ژنوتیپ در افراد سالم و بیمار میباشند. هاپلوتیپ M-T9 به ترتیب با فراوانی 1/19% و 4/2% در بیماران و افراد سالم همراهی بالایی با بیماری نشان میدهد (001/0 P< ) . نتیجهگیری: بر اساس توزیع آللی و میزان هتروزیگوسیتی مربوط به M470V, IVS8 poly T این دو پلیمورفیسم میتوانند در تشخیص پیش از تولد در خانوادههای ایرانی با سابقه ابتلا به فیبروزکیستی استفاده گردند.
محمد رهبر، لیلا عظیمی، مونا محمدزاده، فرانک عالینژاد، سمیه سلیمانزاده مقدم، محبوبه ستارزاده، عبدالعزیز رستگار لاری،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: مصرف روزافزون آنتیبیوتیکهای بتالاکتام در بالین از ابتدای دهه 1980 در درمان عفونتهای مختلف باکتریایی منجر به افزایش ظهور مقاومت به این آنتیبیوتیکها در بین انواع باکتریهای جدا شده از بیماران گردیده است. بهطوری که امروزه یکی از معضلات درمان عفونتهای بیمارستانی ناشی از باکتریهای مقاوم بالاخص انتروباکترکلوآکه بهلحاظ وجود مقاومت متقاطع در این میکروارگانیسمها و بهدلیل تولید آنزیمهای بتالاکتاماز وسیعالطیف میباشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی انتروباکترکلوآکههای تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف جدا شده از نمونههای مختلف عفونی ارسالی از دو بیمارستان میلاد و شهید مطهری تهران میباشد.
روش بررسی: در مطالعه حاضر 101 انتروباکترکلوآکه از بهمن 1389 تا شهریور 1390 از بیمارستانهای میلاد و شهید مطهری تهران جمعآوری گردید. پس از تایید گونه توسط آزمایشهای استاندارد و اختصاصی میکروبیولوژی، تست حساسیت آنتیبیوتیکی طبق روش استاندارد CLSI و با استفاده از 13 آنتیبیوتیک انتخابی مصرفی در مطالعه حاضر انجام گرفت. همچنین گونههای تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف با استفاده از روش دیسک ترکیبی بهعنوان یک روش استاندارد تشخیص فنوتیپی جداسازی شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از روش فنوتیپی نشان داد که 33 (33%) از گونههای انتروباکترکلوآکه جداسازی شده توانایی تولید آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف را دارا بودند. 5% گونههای جدا شده به ایمیپنم نیز مقاوم بودند.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان از مقاومت بالا به بتالاکتامهای وسیعالطیف و همچنین وجود پنج درصدی سوشهای با مقاومت چندگانه (MDR) در بین انتروباکترکلوآکههای ایزولهشده دارد. این سویهها تنها به کلستین حساس بودند. این نتایج میتواند زنگ خطری برای پزشکان جهت درمان عفونتهای ناشی از انتروباکترکلوآکههای مقاوم به آنتیبیوتیکها بالاخص گونههای تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف باشد.
مهشید طالبی طاهر، مریم لطیفنیا، سید علی جواد موسوی، مریم ادابی، عبدالعزیز رستگار لاری، مجتبی فتاحی عبدی زاده، شاهین بابازاده،
دوره 70، شماره 9 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پنومونی وابسته به دستگاه تنفس مصنوعی یکی از عوارض جدی است که در بخشهای مراقبت ویژه رخ میدهد. هدف از این مطالعه تعیین عوامل خطر برای کسب عفونت با آسینتوباکتر و تعیین نمای حساسیت دارویی آنها میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در بخشهای مراقبت ویژه انجام شد. تعداد 51 نمونه خلط تهیه شده از بیماران دارای لوله تراشه که تشخیص پنومونی وابسته به دستگاه داشتهاند مورد بررسی باکتریولوژیکی قرار گرفتند. حساسیت دارویی با دو روش دیسک دیفیوژن و تهیه رقتهای سریال از آنتیبیوتیک (Broth microdilution) انجام شد.
یافتهها: از 51 نمونه خلط، 35 مورد گونههای آسینتوباکتر یافت شد. درصد بالایی از ایزولهها مقاوم به ایمیپنم، پیپراسیلین- تازوباکتام، سفالوسپورینهای نسل سوم و جنتامایسین بودند.
نتیجهگیری: مقاومت باکتریهای گرم منفی بهویژه گونههای آسینتوباکتر رو به افزایش است و اقدامات پیشگیریکننده باید به فوریت انجام شود.
رضا رحمانی، لطیفه نفسی، ارسلان سالاری، علی پاشا میثمی، علیرضا عبدالهی،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: انجام آنژیوپلاستی کرونر Percutaneous Coronary Intervention (PCI) میتواند با خطر بالای بروز حوادث قلبی و عروقی در طی انجام این اقدام همراه باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تجویز آتورواستاتین با دوز بالا با آتورواستاتین با دوز کم 24 ساعت قبل از PCI در کاهش انفارکتوس حین PCI بوده است.
روش بررسی: 190 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده بررسی شدند. بیماران کاندید PCI انتخابی بودند و همگی داروی آتورواستاتین با دوز پایین (کمتر از 40 میلیگرم) مصرف میکردند. این بیماران بهصورت تصادفی در دو گروه شامل 80 میلیگرم آتورواستاتین (95 نفر) و پلاسبو (95 نفر) در طی 24 ساعت قبل از PCI قرار گرفتند. مقادیر سرمی Creatine Kinase-MB، troponin I و High sensitive C-Reactive Protein (Hs-CRP) قبل، شش و 12 ساعت پس از PCI اندازهگیری شد. انفارکتوس میوکارد بهصورت افزایش سه برابر مقادیر Creatine kinase-MB یا troponin I در مقایسه با قبل از PCI تعریف شد.
یافتهها: در گروه آتورواستاتین در چهار بیمار (2/4%) و در گروه پلاسبو در 13 بیمار (7/13%) انفارکتوس قلبی پس از PCI رخ داد (022/0P=). میانگین تغییرات Creatine kinase-MB (5/0±7/0 در مقایسه 9/1±3/3؛ 001/0P<)، troponin I (2/0±1/0 در مقایسه 7/0±4/0؛ 052/0P=) و Hs-CRP (5/0±1/0 در مقایسه 9/0±1؛ 001/0P<) در گروه آتورواستاتین در مقایسه با در گروه پلاسبو کمتر بود.
نتیجهگیری: تجویز آتورواستاتین با دوز بالا در طی 24 ساعت قبل از PCI انتخابی بهطور مشخص و معنیداری انفارکتوس میوکارد در حین PCI انتخابی را کاهش میدهد.
امیرفرهنگ زند پارسا، ناصر گیلانی لاریمی، علیرضا استقامتی، مرضیه متولی،
دوره 71، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از مطالعات قبلی نشان دادهاند که نمره کلسیم عروق کرونر (Coronary Artery Calcium Scoring, CACS) میتواند یکی از روشهای تشخیص بیماری کرونر باشد. با توجه به وابستگی کلسیم عروق کرونر با جذب و دفع کلسیم در بدن، در این مطالعه، ارتباط هورمون پاراتیرویید (PTH) با بیماریهای قلبی و عروقی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی در سال1390 در بیمارستان امامخمینی (ره) تهران، بیماران مشکوک به بیماری عروق کرونر و کاندید آنژیوگرافی کرونر ابتدا تحت سیتیاسکن جستجوگر چند جانبه بدون تزریق(Multidetector Computed Tomography, MDCT), non-enhanced قلب قرار گرفتند و CACS آنها تعیین شد. سپس بیماران تحت آنژیوگرافی کرونر قرار گرفتند و تنگی بیش از 50% معنیدار در نظر گرفته شد و بر اساس نمره جنسیتی (Gensini score) شدت درگیری عروق کرونر مشخص گردید. همزمان سطح سرمی هورمون پاراتورمون، کلسیم و فسفر سرم تعیین و رابطه میان کلسیم عروق کرونر و بیماری عروق کرونر با PTH و شاخصهای متابولیسم کلسیم تعیین گردید.
یافتهها: 178 بیمار شامل 50 زن و 128 مرد وارد مطالعه شدند. میانگین سن بیماران 8/11±2/56 سال با دامنه 25 الی 87 سال بوده است. ضریب همبستگی CACS با Gensini score معادل 507/0 (001/0P<)، با هورمون پاراتورمون سرم معادل 037/0- (693/0P=)، با کلسیم سرم معادل 062/0 (499/0P=) و با فسفر سرم 061/0- (506/0P=) به دست آمد. هورمون پاراتورمون سرم در بیماران دارا و فاقد بیماری کرونر (CAD) به ترتیب 6/11±8/21 و 5/11±2/23 پیکوگرم در دسیلیتر بود (427/0P=).
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان میدهند که CACS شاخص مناسبی برای ارزیابی درگیری کرونر و شدت آن میباشد ولی رابطهای بین PTH با شدت درگیری کرونر و میزان CACS یافت نشد.
امیرفرهنگ زندپارسا، پارسا فریادرس، علیرضا استقامتی، ناصر گیلانی لاریمی،
دوره 71، شماره 11 - ( بهمن ماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هرچند تحقیقات چندی رابطه بین کمبود 25 هیدروکسی ویتامین D3 را با بیماریهای دیابت تیپ II، سندرم متابولیک و مقاومت به انسولین را نشان دادهاند ولی در رابطه با تاثیر آن بهعنوان عامل خطر مستقیم در بیماریهای قلبی- عروقی اختلافنظر وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه سطح سرمی ویتامین D3 با شدت گرفتاری عروق کرونر بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی بود که در بخش بیماریهای قلب و عروق بیمارستان امام خمینی (ره) انجام شد. جمعیت تحت مطالعه شامل 178 بیمار مشکوک به بیماری عروق کرونر، کاندید آنژیوگرافی بودند. شدت درگیری عروق کرونر براساس یافتههای آنژیوگرافی و بر مبنای امتیاز جنسینی (Gensini score) تعیین گردیده و سطح سرمی ویتامین D3 نیز بهروش Enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) اندازهگیری شد.
یافتهها: تعداد 178 بیمار شامل 50 بیمار (1/28%) مونث و 128 بیمار مذکر (9/71%) وارد مطالعه شدند. میانگین سن بیماران 8/11±2/56 سال بود. در 91 بیمار (1/51%) بیماری عروق کرونر وجود داشت (تنگی بیشاز 50%). میانگین ویتامین D3 سرم در بیماران دچار بیماری عروق کرونر (CAD) برابر با nm/l 35±4/45 و در بیماران فاقد CAD برابر با nm/l 7/43±5/55 بود (047/0P=). میانگین امتیاز جنسینی در کل بیماران 2/21±3/26 و ضریب همبستگی میان سطح سرمی ویتامین D3 با نمره مزبور برابر با 262/0- بود (043/0P=).
نتیجهگیری: هرچند کمبود ویتامین D3 با وجود بیماری عروق کرونر ارتباط دارد ولی رابطه آن با شدت گرفتاری عروق کرونر از نظر آماری قابل توجه نبود.
شهلا افشارپیمان، امیر اسکندری، مریم زارعیان جهرمی، شکوفه رادفر، شهناز شیرباز، سوزان امیرسالاری، محمد ترکمن،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی، انگل درون سلولی اجباری است و تعداد زیادی از مردم دنیا به آن مبتلا هستنـد. در کودکان، عفونت توکسوپلاسما گوندیِ مغزی، به سیسـتم اعصاب مرکزی وارد شده و منجر به التهاب بخش خاکستری مغز میگردد. اوتیسم، اختلال پیچیـده تکاملی، از نوع روابط اجتماعی میباشد که علت اصلی آن ناشناخته است. تغییرات نوروپاتولوژی در بیماران اوتیسم، با آنچه که در توکسوپلاسموزیس مغـزی مشاهده میشود، شباهت دارد. هدف از این مطالعه، بررسی سرولوژی مثبت توکسوپلاسما در کودکان مبتلا به اوتیسم میباشد.
روش بررسی: این تحقیق مطالعـهای از نوع مورد- شاهدی که در سال 91-1390 بر روی کودکان 12-3 ساله مراجعهکننـده به درمانگاههای فوق تخصصی اعصاب و روانپزشـکی کودکان بیمارستان بقیـهالله و مرکز توانبخشی نوید عصر و امید عصر، انجـام گرفت. تعداد 40 کودک مبتلا به اوتیسم، بهعنوان گروه مورد و تعداد 40 کودک غیرمبتلا، بهعنوان گروه شاهد انتخاب شدند. از هر کودک، ml 5 نمونه خون، برای تعیـین سطح آنتیبادی IgG و IgM علیه توکسوپلاسما گوندی، گرفته شد و به روش اِلایزا مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: گروه مورد شامل 34 پسر و شش دختر (بهترتیب 85 و 15 درصد)، با میانگین سنی (71/2±)00/6 سال بود و میانگین زمان تشخیص اوتیسم (87/1±) 01/4 سالگی گزارش شد. گروه شاهد شامل، 17 پسر و 23 دختر، با میانگین سنی (09/3±) 67/5 سال بود. 5/77 درصد (31 نفر) مبتلا به بیماری اوتیسم، 5/7 درصد (3 نفر) اختلال شبه اوتیسم و 15 درصد (شش نفر) سندرم آسپرگر بودند. نتیجه سرولوژی IgM و IgG در تمامی کودکان اوتیسمی منفی و در کودکان غیر اوتیسمی، در 5/2 درصد (یک نفر) از آنها مثبت و در 5/97 درصد (39 نفر) منفی بود و بین این دو گروه، تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد (31/0P=).
نتیجهگیری: اگرچه اختلاف آماری معناداری بین دو گروه مشاهده نشد، از این روی نتایج دقیقتر، نیازمند حجم نمونه بیشتر در مطالعات بعدی میباشد.
مهدیه بزمی، میترا حقایقی، رویا لاری، ناصر مهدوی شهری، مرتضی بهنام رسولی،
دوره 73، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: استخوان بافت سختی است که محتوای آن مرتب در حال تغییر و تحول میباشد. رشد طولی استخوان بهواسطهی پلاک رشد صورت میگیرد که ساختاری غضروفی در انتهای استخوانهای دراز بدن میباشد. هنگام بلوغ جنسی، ضمن بسته شدن (استخوانی شدن) پلاک رشد، رشد طولی استخوان متوقف میگردد. دیازینون از سموم ارگانوفسفره است که ضمن ایجاد استرس اکسیداتیو میتواند به سلولها و بافتهای بدن آسیب برساند. هدف این مطالعه بررسی اثر سم دیازینون بر تغییرات پهنای پلاک رشد (شامل ناحیه سلولهای در حال تکثیر و ناحیه سلولهای هایپرتروفه) در موش صحرایی نابالغ بود.
روش بررسی: این مطالعهی تجربی در اردیبهشت سال 1392 در دانشگاه فردوسی مشهد و بر روی 12 سر موش صحرایی نر نابالغ از نژاد ویستار که بهطور تصادفی در دو گروه کنترل و دیازینون قرار گرفتند، انجام شد. تیمارها به صورت گاواژ دهانی و طی 28 روز انجام شد. در روز 28، حیوانات کشته و استخوان ران پای چپ برای بررسیهای هیستومورفومتریک پهنای پلاک رشد اپیفیز ران جدا شدند. بررسیها توسط ImageJ, ver. 1.40g (Wayne Rasband, NIH, USA) و معنادار بودن نتایج توسط آنالیز واریانس ANOVA به همراه Tukey's test انجام شد.
یافتهها: پهنای پلاک رشد در گروه دیازینون نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار (0126/0P=) داشت که به صورت کاهش پهنای ناحیه در حال تکثیر (001/0P<) و افزایش پهنای ناحیه هیپرتروفی شده (016/0P=) مشاهده شد.
نتیجهگیری: دیازینون منجر به کاهش پهنای پلاک رشد اپیفیز ران موشهای صحرایی نابالغ میشود و میتواند عاملی باشد بر اختلال در روند رشد طولی استخوان و بسته شدن پیش از موعد پلاک رشد.
محمد خلیلی، محمد رضا افلاطونیان، فرزانه سالاری علیآبادی، جلیل آبشناس،
دوره 74، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تب مالت در بسیاری از کشورهای خاورمیانه مانند ایران یک مشکل مهم بهداشت عمومی محسوب میشود. در کشورهای در حال توسعه، آلودگی شیر به گونههای باکتری بروسلا اصلیترین راه انتقال بیماری در انسان محسوب میشود. استاندارد طلایی تشخیص بروسلوز، جداسازی باکتریهای گونه بروسلا میباشد، اما برای این منظور نیاز به تجهیزات با سطح ایمنی زیستی (Biosafety level) سه و مهارت بالا و گذر زمان طولانی است. برای چیرگی بر این مشکلات از روش حساس و با اختصاصیت بالای واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) استفاده میشود. هدف از انجام این پژوهش ردیابی باکتریهای گونه بروسلا در شیر تحویلی دامداریهای اطراف شهر کرمان به یکی از کارخانههای مهم کرمان با روش واکنش زنجیرهای پلیمراز است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی که از مهر تا اسفند 1394 انجام گرفت، از 48 گله گاو شیری مشتمل بر 4200 گاو که شیر خود را تحویل یکی از بزرگترین کارخانههای جنوب شرق ایران میدادند، نمونههای جداگانه تهیه گردید. اسید نوکلییک نمونهها با روش بافر لیزکننده و پروتییناز K استخراج گردید سپس با استفاده از پرایمر جنس بروسلا، ژن IS711 برای بودن اسید نوکلییک بروسلا در شیر با روش واکنش زنجیرهای پلیمراز مورد بررسی قرار گرفت. در نمونههای مثبت قطعهای به اندازه 317 جفت باز از ژنوم باکتریهای گونه بروسلا تکثیر مییافت.
یافتهها: چهار نمونه (3/%8) از مجموعه 48 نمونه شیر مخزن از 4200 گاو شیری از نظر وجود ژنوم باکتریهای گونه بروسلا در شهر کرمان مثبت گردید.
نتیجهگیری: نتایج گویای اندمیک بودن بروسلوز در گلههای گاوی شیری در شهر کرمان میباشد.
کامران ابراهیمی، شاکر سالاریلک، کمال خادم وطن،
دوره 75، شماره 3 - ( خرداد 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلب و عروق شایعترین علت مرگ در جهان بوده که بیشترین علت آن گرفتاری عروق است که این مطالعه به جهت محاسبه و مقایسه سالهای از دست رفته عمر بهدلیل مرگ و ناتوانی برای مهمترین عامل مرگ (سکته قلبی) در جامعه مورد بررسی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت مقطعی و طی سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ با همکاری معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام گرفت، تمامی بیماران با تایید رخداد سکته قلبی بر اساس علایم بالینی، بروز تغییرات در نوار قلب و افزایش آنزیمهای قلبی وارد مطالعه شدند و بار سلامتی ناشی از سکته قلبی، با استفاده از شاخص Disability adjusted life years (DALY) محاسبه گردید. دادههای ابتلا از سامانه ثبت سکته قلبی وزارت بهداشت و دادههای مرگ بر اساس نظام ثبت مرگ ICD۱۰ از معاونت بهداشت دانشگاه استخراج گردید.
یافتهها: تعداد رخداد سکته قلبی ۷۲۳۵ نفر (مردان ۶۰/۶% و زنان ۳۹/۴%) بود که میانگین سنی ۶۹±۱۵ سال بود. نتایج گویای ۵۳۸۰۴ سال (۱۷/۷ در هزار نفر) مفید از دسته رفته عمر بهدلیل مرگ یا ناتوانی ناشی از سکته قلبی بود که سهم مرگ زودرس ناشی از سکته قلبی ۵۲۱۷۰ سال (۱۷/۱ در هزار نفر) و ناتوانی حاصل از این بیماری ۱۶۳۴ سال (۰/۵۴ در هزار نفر) بود. بار سکته قلبی در مردان بیشتر از زنان بود. در هر دو جنس بیشترین بار در گروه سنی ۸۰ به بالا بود. میزان شیوع بیماری ۳۷۶ (در صدهزار نفر) برآورد شد و سکته قلبی ۱۸/۸% از کل علل مرگ را به خود اختصاص داد.
نتیجهگیری: بالا بودن بار ناشی از سکته قلبی بهویژه در مردان، رخداد سکته قلبی را بهعنوان یک اولویت بهداشتی و لزوم برنامهریزی مناسب در جهت اقدامات موثر پیشگیری و درمان مطرح میکند.
نسیم قضاوی خوراسگانی، الهام جانقربان لاریچه، مرضیه تولائی، دینا ظهرابی، همایون عباسی، محمد حسین نصراصفهانی،
دوره 75، شماره 6 - ( شهریور 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتیین متصل به دُمین WW غلاف خلف آکروزومی (PAWP) بهعنوان یکی از فاکتورهای اسپرمی مرتبط با فعالسازی تخمک معرفی شده که در اسپرماتیدهای طویل شده، بیان میگردد. مطالعات پیشین نشان دادهاند که افزایش دمای بیضه در مردان نابارور با واریکوسل میتواند روی کیفیت مایع منی، بیان ژنها و پروتیینها تاثیر گذارد. در این مطالعه، بیان PAWP در هر دو سطح RNA و پروتیین و همچنین آسیب DNA اسپرم بین مردان بارور و مردان نابارور با واریکوسل مقایسه شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی، نمونههای مایع منی از ۲۰ فرد بارور و ۳۵ نابارور با واریکوسل مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری اصفهان از دی ۱۳۹۴ تا شهریور ۱۳۹۵ جمعآوری شده بود. پارامترهای اسپرمی، آسیب DNA، بیان PAWP در هر دو سطح RNA و پروتیین بهترتیب بر اساس دستور کار سازمان بهداشت جهانی، تست کروماتین، واکنش زنجیره پلیمراز همزمان و تکنیک وسترن بلات مورد ارزیابی قرار گرفت و دادهها مقایسه گردید.
یافتهها: میانگین غلظت اسپرم، درصد تحرک و بیان PAWP در هر دو سطح RNA (۰/۰۰۱P<) و پروتیین (۰/۰۳P=) در افراد نابارور با واریکوسل در مقایسه با افراد بارور بهطور معناداری پایینتر بود. همچنین میانگین درصد مورفولوژی غیرطبیعی اسپرم و آسیب DNA افراد نابارور با واریکوسل در مقایسه با افراد بارور بهطور معناداری بیشتر بود (۰/۰۳P=).
نتیجهگیری: بیان PAWP بهعنوان پروتیینی که در فرآیند اسپرماتوژنز و لقاح نقش دارد، در افراد نابارور با واریکوسل کاهش یافت. همچنین سلامت DNA اسپرم در این افراد مختل شده که میتوان بهعنوان اتیولوژیهای مهم ناباروری در نظر گرفت.
فرزانه ناصریان، فاطمه حشمتی، مریم مهدیزاده عمرانی، رضا سالاریان،
دوره 76، شماره 4 - ( تیر 1397 )
چکیده
امروزه علم نانو در زمینههای مختلف پزشکی و درمانی از جمله درمان سرطان بسیار رشد و توسعه یافته است. از سوی دیگر، بیماری سرطان و انواع مختلف آن بسیار شایعه شده است و افراد زیادی از آن رنج میبرند. در حال حاضر، روشهای درمانی موجود از جمله شیمیدرمانی، رادیوتراپی و غیره نیز همراه با بعد درمانی، عوارضی ایجاد میکنند که برای بیمار ناخوشایند میباشد. از اینرو دانشمندان و پژوهشگران بهدنبال توسعه و بهبود هر چه بیشتر راههای درمانی برای مقابله با این بیماری مهلک میباشند. در این میان علم نانو و فناوری نانو بسیار گسترش یافته است و زمینههای مختلف آن از جمله نانوذرات بهصورت گسترده برای انواع برنامههای کاربردی، بهویژه برای تحویل دارو و موارد تشخیصی و تصویربرداری مورد توجه و استفاده قرار گرفته است. در حال حاضر تعداد زیادی از سیستمهای تحویل دارو از نانوذرات ساخته شدهاند و مواد مختلف بهعنوان عوامل تحریک کننده دارو و یا تقویت کننده برای بهبود اثربخشی درمان و دوام و ثبات و همچنین ایمنی داروهای ضد سرطان مورد استفاده قرار گرفتهاند. مواد مورد استفاده برای رهایش داروهای سرطانی به دستههای مختلف پلیمری، مغناطیسی، بیومولکولها تقسیم شدهاند. همچنین این مواد میتوانند تغییرات و اصلاحات سطحی مانند اتصال به آنتیبادیها و لیگاندهای هدف را نیز فراهم کنند تا نانوذرات بهطور هدفمند عمل کنند تا اثربخشی درمان افزایش یابد. این مقاله، نگاهی اجمالی به بیماری سرطان و داروهای سرطانی و نانوذرات و سهم آنها در درمان سرطان خواهد داشت.
امیرحسین هاشمیان، سارا منوچهری، داریوش افشاری، زهره منوچهری، نادر سالاری، سوده شهسواری،
دوره 77، شماره 1 - ( فروردین 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری التهابی تخریبکننده است که روش مهم تشخیص آن استفاده از دستگاه Magnetic resonance imaging (MRI) است، اما ازآنجاکه MRI از یک میدان مغناطیسی بسیار پرقدرت استفاده میکند، در صورت وجود اجسام فلزی در بدن بیماران باعث ایجاد اختلال در وضعیت سلامت بیمار، کارکرد دستگاه و نیز انحراف و تاری در تصاویر میشود. با توجه به چنین محدودیتی در استفاده از دستگاه MRI نیاز بهروش کمک غربالگری احساس میشود. بنابراین این مطالعه با هدف مقایسه دو مدل ماشینبردار پشتیبان (Support vector machine, SVM) و جنگل تصادفی (Random forest, RF) انجام شد.
روش بررسی: پژوهش کنونی تحلیلی و از نوع مدلسازی بود که از اردیبهشت ۱۳۹۶ تا شهریور ۱۳۹۷ در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد. روش پیشنهادی پژوهش بر روی مجموعه دادههای بیماری MS که مشخصات آنها در سیستم ثبت سلامت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه ثبت گردیده، پیادهسازی شد. تعداد افراد مورد مطالعه ۳۱۷ نفر بودند (۱۸۸ نفر مبتلابه بیماری MS و ۱۲۸ نفر فاقد آن). بهمنظور برازش مدل SVM، از تابع کرنل شعاع مبنا (Radial basis function, RBF) که پارامترهای آن با الگوریتم ژنتیک (Genetic algorithm, GA) بهینهسازی شدهاند، استفاده شد. سپس مدل SVM با استفاده از معیارهای صحت، حساسیت و ویژگی با مدل RF مقایسه گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج، صحت، حساسیت و ویژگی مدل SVM بهترتیب ۰/۷۹، ۰/۸۰، ۰/۷۸ و برای مدل RF بهترتیب ۰/۷۶، ۰/۸۱، ۰/۷۰ بهدست آمد.
نتیجهگیری: دو مدل عملکرد مناسبی داشتند، اما با توجه به صحت بهعنوان یک معیار مهم برای مقایسه عملکرد مدلها در این حوزه، میتوان گفت مدل SVM کارایی بهتری نسبت به RF در تشخیص بیماری MS داشت.
مسعود محمدی، علیاکبر ویسی رایگانی، رستم جلالی، اکرم قبادی، نادر سالاری، میترا همتی،
دوره 77، شماره 9 - ( آذر 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مرگومیر نوزادان بهعنوان یک شاخص استاندارد برای توسعه سیستمهای مراقبت بهداشتی هر کشور حایز اهمیت است. با توجه به اینکه در مطالعات انجامشده در کشور آمارهای متفاوتی از شیوع مرگومیر در نوزادان در بخش مراقبتهای ویژه را ارایه داده و شیوع کلی آن در کشور ایران همسان نیست، بنابراین هدف این مطالعه مروری سیستماتیک و متاآنالیز تعیین شیوع کلی مرگومیر نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای ایران میباشد.
روش بررسی: پژوهش کنونی با روش متاآنالیز و در بررسی پایگاههای Scientific Information Database (SID), Magiran، Medline (PubMed) و Scopus و ScienceDirect و Google Scholar از فروردین ۱۳۸۰ تا شهریور ۱۳۹۷ انجام شد. پس از بررسی، ۱۲ مقاله انتخاب و با استفاده از مدل اثرات تصادفی بهوسیله نرمافزار Comprehensive meta-analysis, version ۳ (Biostat, Englewood, NJ, USA) تحلیل شد.
یافتهها: شیوع کلی مرگومیر نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای ایران ۲۱/۸% (۳۱/۶-۱۴/۴% CI ۹۵%)، بیشترین شیوع مرگومیر در نوزادان بخش مراقبتهای ویژه در اصفهان با ۶۴/۴% (۷۰/۹-۵۷/۵% CI ۹۵%) و کمترین شیوع مرگومیر در نوزادان بخش مراقبتهای ویژه بابل با ۵/۱% (۶/۷-۳/۸% CI ۹۵%) بهدست آمد. با افزایش حجم نمونه در مطالعات مورد بررسی، شیوع مرگومیر نوزادان کاهش معناداری یافت. همچنین با افزایش سال انجام پژوهش، فراوانی مرگومیر نوزادان بخش مراقبتهای ویژه افزایش پیدا کرد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای مرگومیر نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای ایران لازم است سیاستگزاران سلامت در زمینه افزایش آگاهی والدین و همچنین اقدامات موثر درمانی، تصمیمات موثری را مدنظر قرار دهند.
زهرا حامی، امیراحمد سالاریان،
دوره 77، شماره 11 - ( بهمن 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کورکومین یک جزء غیرسمی فعال موجود در زردچوبه است و یک ماده با خواص ضدالتهابی و آنتیاکسیدانی قوی است. آهن بهعنوان یک ریزمغذی نقش مهمی در فرآیندهای فیزیولوژیک ایفا میکند. کیتوزان یک پلیمر طبیعی مشتقشده از کیتین است و بهعلت سازگاری زیستی بالا، غیرسمی بودن و تجزیه زیستی به محصولات بیضرر بهعنوان مواد زیستی شناخته شده است. هدف از این پژوهش طراحی و سنتز یک نانوذره مغناطیسی اصلاحشده میباشد که بهعنوان داروی هدفمند مورد استفاده قرار گیرد.
روش بررسی: این پژوهش آزمایشگاهی در دانشگاه علوم پزشکی آجا از خرداد تا آذر ۱۳۹۶ انجام شد. بارگذاری نانوکورکومین بر سطح نانوذرات مغناطیسی آهن اصلاحشده با کیتوزان در دو مرحله صورت پذیرفته است. در مرحله اول کیتوزان بهعنوان یک پلیمر پوشاننده بر سطح نانوذرات مغناطیسی آهن قرار میگیرد. در مرحله بعد با افزودن نانوکورکومین بر سطح نانوذرات مغناطیسی آهن اصلاحشده با کیتوزان واکنش نهایی صورت میپذیرد.
یافتهها: نتایج حاصل از تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی، ساختار، مورفولوژی، خواص فیزیکوشیمیایی و حضور لایههای نانوکورکومین بر روی کیتوزان را در نانوذرات به قطر nm ۲۰ بهخوبی نشان میدهد. در طیفسنجی تبدیل فوریه مادون قرمز (Fourier transform infrared spectroscopy, FTIR) پیک مربوط به آهن-اکسیژن نشاندهنده نانوذرات مغناطیسی آهن و پیک مربوط به اکسیژن-هیدروژن لایههای نانوکورکومین بر روی کیتوزان را نشان میدهد. طیف پراش انرژی پرتو ایکس با نشان دادن پیکهای آهن، کربن، اکسیژن، نیتروژن وجود این عناصر را در ترکیب نهایی تایید میکند.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که نانوکورکومین بر سطح نانوذرات مغناطیسی آهن اصلاحشده با کیتوزان با موفقیت بارگذاری شده است.
زهره دلیرثانی، آتسسا پاکفطرت، نصرالله ساغروانیان، نگین سمیعی، سمانه سالاری،
دوره 79، شماره 1 - ( فروردین 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: لنفوم، بدخیمی سلولهای لنفوئیدی است. لنفوم T-Cell بهصورت خارج نودی بسیار نادر میباشد. لنفومهای دهانی درصد کمی از بدخیمیهای سر و گردن را شامل میشوند. لنفوم نانهوچکین در دهان نادر است و بیشتر در افراد با ضعف سیستم ایمنی ایجاد میشود.
معرفی بیمار: بیمار خانمی 67 ساله با زخمی در کام که از دو ماه قبل ایجاد شده بود، مراجعه کرد. در نمای بالینی، یک ضایعه اندوفیتیک با سطح گرانولر در سمت چپ کام سخت به سمت کام نرم و ریج آلوئولر مشاهده شد. با تشخیص احتمالی اسکواموس سل کارسینوما تحت بیوپسی قرار گرفت. بررسی میکروسکوپی و ایمونوهیستوشیمی متاستاز لنفوم T-Cell را نشان داد. با توجه به سابقه ابتلای بیمار به لنفوم T-Cell روده کوچک، به انکولوژیست ارجاع گردید.
نتیجهگیری: متاستاز بدخیمیها به حفره دهان میتواند به صورت تورم و زخم بروز یابد. معاینه دقیق و گرفتن تاریخچه کامل در تشخیص زودهنگام ودرمان بهموقع میتواند مفید باشد.
سید حمید ذوالجلالی مقدم، رضا لاریپور، ابراهیم حضرتی، حامد باقری، نازیلا عیوضزاده، حمید رضا باغانی، عماد پروانه اول،
دوره 79، شماره 12 - ( اسفند 1400 )
چکیده
سرطان پروستات شایعترین و دومین علت اصلی مرگومیر ناشی از سرطان، در بین مردان جهان بهشمار میرود. پرتودرمانی بهعنوان یکی از گزینههای اصلی برای معالجه سرطان پروستات شناخته شده است. در پرتودرمانی خطر ابتلا به سرطانهای ثانویه ناشی از پراکندگی پرتوها به اندامهای حساس در معرض خطر، وجود دارد. مطالعات زیادی نشان دادهاند که سرطانهای ثانویه پس از پرتودرمانی سرطان پروستات، در بافتهایی از جمله مثانه و راست روده که در معرض تابش مستقیم و پراکنده اشعه قرار میگیرند، اتفاق میافتد. بنابراین، هدف از مطالعه مروری حاضر بررسی خطر سرطانهای ثانویه در پرتودرمانی سرطان پروستات و عوامل تاثیرگذار برآن میباشد. در پرتودرمانی سرطان پروستات علاوه براینکه اندامهای مجاور تحت تابش در معرض ریسک بروز سرطان ثانویه می باشند، میتوان به عوامل تاثیرگذار دیگری مانند تغییر آناتومی، افزایش میزان دوز، سیگار کشیدن و تکنیکهای مختلف درمانی اشاره کرد. نتایج مطالعات انجام شده، نشاندهنده کاهش خطر ابتلا به سرطان ثانویه در استفاده از روشهای درمانی جدید همچون پروتون درمانی میباشد. بنابراین ارزیابی روشها و شناسایی عوامل تاثیرگذار در سرطانهای ثانویه بسیار حایز اهمیت است.
نگار حیدری، پریا حیدری، نادر سالاری، حکیمه اکبری، مسعود محمدی،
دوره 79، شماره 12 - ( اسفند 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پارکینسون از جمله بیماریهای مغز و اعصاب مزمن و پیشرونده است. مطالعات مختلف عوامل مرتبط گوناگونی را در مورد بیماری پارکینسون گزارش کردهاند. اما مطالعه جامعی که نتایج این پژوهشها را بهصورت کلی نشان دهد یافت نشد، از اینرو پژوهش حاصل با هدف تعیین عوامل مرتبط با پارکینسون طی یک مطالعه مرور سیستماتیک انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یا مطالعه مرور سیستماتیک بوده که مقالات مورد نظر با جست و جو در پایگاههای اطلاعاتی ملی و بینالمللی Cochrane , ScienceDirect , PubMed, SID , Magiran , Web of science , Irandoc , Google scholar تا اسفند 1399 استخراج شدند. معیار انتخاب مطالعات در دسترس بودن متن کامل آنها بود. جهت دسترسی به اطلاعات بیشتر، منابع مقالات مورد بررسی نیز برای دسترسی به مقالات دیگر مورد بازبینی قرار گرفت.
یافتهها: در بررسی این مطالعات عواملی مانند سابقه خانوادگی، شغل کشاورزی، باسوادی، استرس، مصرف آب چاه، افزایش سن، عوامل محیطی، عوامل ژنتیکی، قرار گرفتن در معرض آفت کشها و سوءمصرف مشروبات الکلی بهعنوان عوامل خطرساز گزارش شدند. عواملی مانند مصرف سیگار و دانههای روغنی، مصرف مقادیر بالای کمپلکس ویتامینهای B، مصرف هورمونهای استروژنی زنانه، و سلنیم بهعنوان عوامل محافظتکننده از ابتلا افراد به پارکینسون گزارش شدند.
نتیجهگیری: با توجه نتایج مطالعه حاضر و با وجود اینکه درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، عوامل محافظتکننده و خطرساز باید بهطور جدی مدنظر سیاستگزاران سلامت جهت اقدامات پیشگیرانه مدنظر قرار گیرد.
سمانه سالاری، آتسا پاکفطرت، نوشین محتشم، فرزانه خسروی، مهدی سعیدی،
دوره 81، شماره 2 - ( اردیبهشت 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور ضایعات استخوانی تخریبکننده در ناحیه استخوان مندیبل و ماگزیلا در 30% بیماران مبتلا به مالتیپل میلوما مطرح شده است اما شروع ضایعات استخوانی از ناحیه فک نادر است.
معرفی بیمار: خانم 52 ساله با شکایت از تورم دردناک ناحیه چپ صورت که اندازه آن از ماه پیش در حال بزرگ شدن بوده و از شش ماه پیش درناحیه چپ صورت حس پاراستزی داشتهاند. بررسی هیستوپاتولوژی و رنگآمیزی ایمونوهسیتوشیمی CD138 در کنار بررسیها جامع استخوانی دیگر جهت تایید مالتیپل میلوما برای ایشان انجام شد.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد در بیمارانی که شروع علایم مالتیپل میلوم در ناحیه فک اتفاق میافتد با توجه به امکان تشخیص زودتر دیسکرازی پروگنوز بیمار امید بخشتر است. بروز ضایعات تخریبکننده استخوانی با تغییرات حسی در ناحیه فک و صورت نادر است و بررسیهای دقیق رادیوگرافیک و خونی بیمار در این مرحله میتواند سبب تشخیص زودهنگام مالتیپل میلوما شود.