جستجو در مقالات منتشر شده


50 نتیجه برای کمال

کمال الدین دهشیری،
دوره 38، شماره 7 - ( 1-1361 )
چکیده


سید حسن عارفی، داریوش کمال هدایت،
دوره 39، شماره 9 - ( 1-1365 )
چکیده

در این گزارش یک بیمار مبتلا به مارگزیدگی با علائم گانگرن انتهائی هر چهار اندام معرفی شد و علائم بالینی مارگزیدگی و مکانیسم ایجاد این ضایعات بحث گردید در مورد شناخت علائم مارگزیدگی و اقدام سریع درمانی و آموزش های پزشکی و بهداشتی در نواحی زندگی مارهای سمی تاکید گردید.


داریوش کمال هدایت،
دوره 39، شماره 9 - ( 1-1365 )
چکیده


فاطمه کمال، احمد دلسوز بحری،
دوره 40، شماره 1 - ( 1-1366 )
چکیده


مجتبی صداقت سیاهکل، مرضیه نجومی، محمد کمالی، شهرام توجهی، فهیمه کشفی،
دوره 61، شماره 5 - ( 5-1382 )
چکیده

مقدمه: ناباروری از عوامل مهم تولید نگرانی در زوج هایی است که زندگی مشترک را آغاز می کنند. ناباروری در نقاط مختلف دنیا با ارقام متفاوتی گزارش شده است. در این بررسی به برآورد کردن فراوانی ناباروری و کم باروری در شهر تهران اقدام نموده ایم.

مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی به روش مصاحبه از یک نمونه تصادفی از زنان 45-25 ساله شهر تهران تعداد 2000 نفر مورد پرسش قرار گرفتند که پس از خارج شدن 13 نفر 1987 نفر وارد مطالعه گردیدند. 

یافته ها: فراوانی در طول عمر کم باروری در این شهر بزرگ 12.6 درصد (حدود اطمینان 95%، 14.1-11.2%) بدست آمد حدود 2.8% از این جمعیت در حاضر مبتلا به ناباروری درمان نشده می باشند.

نتیجه گیری و توصیه ها: بین 14.1-11.2% از جمعیت زوج های 45-25 ساله شهر تهران نوعی از کم باروری را تجربه کرده اند و در حدود 2.8% از آنان این مشکل حل نشده باقی مانده است که این امر باید توجه جدی متولیان برنامه ریزی سلامت را بخود جلب کند.


منصوره عادل قهرمان، فهیمه حاجی ابوالحسن، محسن نراقی، مهین صدایی، ابراهیم انتظاری، مجید حدادی اول، پرویز کمالی،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: سرگیجه وضعیتی خوش خیم (BPPV) ، رایج ترین اختلال سیستم تعادلی است که در اثر ورود اتوکنیا یا سایر ذرات به مجاری نیم دایره و تاثیر آنها بر کوپولا به وجود می آید. قرار گرفتن بیمار در یک وضعیت خاص نظیر دراز کشیدن باعث ایجاد علایم آن می گردد. شیوع بالای BPPV ، بر لزوم به کارگیری و گسترش مانور بازگردانی ذرات تاکید می کند، از این رو این مطالعه برای بررسی عواملی که امکان دارد بر روند درمان مؤثر باشند، طراحی شده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مداخله ای از نوع قبل و بعد روی 58 بیمار (14 مرد و 44 زن با میانگین سنی 22/13 12/48) مبتلا به BPPV انجام شد. افراد مورد مطالعه، بیماران مبتلا به BPPV مراجعه کننده به کلینیک توانبخشی سرگیجه دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1381 تا 1383 بودند. نحوه مداخله در این مطالعه به صورت انجام مانور درمانی بر روی بیماران بوده و بیماران بر حسب میزان کارایی مانور تا بهبودی کامل یا خروج از مطالعه (نتیجه مثبت مانور هالپایک پس از سه بار پیگیری بیمار) در گروه های مختلف (بهبودی کامل، بهبودی تقریبی و عدم بهبودی) تقسیم بندی شدند. سپس تاثیر عوامل سن، جنس، اتیولوژی، مدت ابتلا، یک طرفه یا دو طرفه بودن مشکل، تعداد مانورها و تعداد جلسه ها بر روند درمان ارزیابی شد.
یافته ها: از 58 بیمار مورد مطالعه ، 49 نفر کاملاً بهبود یافتند. میزان بهبودی و به عبارت دیگر کارآیی درمان بر حسب سن ، جنس ، اتیولوژی و مدت ابتلا تفاوت معنی داری نداشت. درمان در BPPV یک طرفه به طور معنی داری مؤثرتر از دو طرفه بود و ینز غالب افراد (47 نفر) به یک جلسه درمان و حداکثر دو مانور (37نفر) نیاز داشتند.
نتیجه گیری: CRM در درمان BPPV به طور قابل توجهی مؤثر است. انتظار می رود احتمال بهبودی در نوع یک طرفه آن بیشتر از دو طرفه باشد. از آنجا که غالب بیماران با انجام حداکثر دو مانور و معمولاً طی یک جلسه بهبود می یابند، شاید بتوان پیش بینی نمود احتمال بهبودی کامل در کسانی که بیش از این تعداد نیاز دارند کمتر می شود.


ربابه محمدزاده، داریوش کمال هدایت، عباس محققی، سیدعبدالحسین طباطبائی، علی دره زرشکی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده

حساسیت الکتروکاردیوگرافی دوازده لیدی اولیه برای تشخیص انفارکتوس و ایسکمی میوکارد بسیار پایین است. تشخیص انفارکتوس خلفی حاد تنها بر اساس تغییرات آینه‌ای لیدهای جلوی قفسه سینه با ریسک همراه است. الکترودهای جلوی قلبی ممکن است مطلوب‌ترین قرارگیری را برای تشخیص تغییرات الکتروکاردیوگرافیک نداشته باشند. در این مطالعه رابطه تغییرات نواری لیدهای خلفی با اختلال حرکتی دیواره قلب در بیماران دچار انفارکتوس میوکارد خلفی، برای یافتن راهی جهت تشخیص بهتر و سریع‌تر انفارکتوس حاد میوکارد خلفی ارزیابی شده است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، بیمارانی‌که با اولین اپیزود درد حاد قفسه سینه به بیمارستان شریعتی مراجعه نمودند مورد بررسی قرار گرفتند. از کلیه بیماران الکتروکاردیوگرافی 12 لید و لیدهای خلفی (9V-7V) به‌عمل آمد. سپس برای بیمارانی‌که بالا رفتن قطعه ST (بیشتر از 05/0 میلی‌ولت) یا موج Q پاتولوژیک در لیدهای خلفی داشتند، و یا دارای تغییرات اختصاصی انفارکتوس خلفی در لیدهای 2V-1V بودند اکوکاردیوگرافی انجام و اختلال عملکرد جداری در آنها بررسی شد.

یافته‌ها: کلیه بیماران دارای اختلال حرکت در بطن چپ و 19 بیمار (1/24%) دارای اختلال حرکت جداری در بطن راست بودند. بیشترین سگمان درگیر در این بیماران سگمان میانی- خلفی بود. ارزش پیشگویی‌کننده لیدهای خلفی نسبت به لیدهای قدامی برای اختلال حرکت جداری در جدار خلفی بیشتر بود.

نتیجه‌گیری: انجام الکتروکاردیوگرام در لیدهای خلفی در بیماران دچار درد حاد قفسه سینه می‌تواند به تشخیص زود هنگام و درمان به موقع انفارکتوس خلفی قلب کمک نماید.


امید سبزواری، مینا عندلیبی، ابوالحسن احمدیانی، محمد کمالی‌نژاد، محمد عبدالهی، سیدناصر استاد،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اطمینان از سلامت و ایمنی مصرف ترکیبات دارویی، آرایشی یا مکمل غذایی، پیش از ورود محصول به بازار دارویی ضروری می‌باشد. شنبلیله از سبزی‌های مفیدی است که در تهیه انواع غذاها به‌کار می‌رود و به‌عنوان یک گیاه دارویی نیز از قدیم مورد استفاده بوده است. گزارشات اخیر نشان می‌دهد که علاوه بر کاربردهای فراوان در طب سنتی، عصاره آبی برگ‌های شنبلیله دارای اثرات کاهنده قندخون، چربی خون و ضددردی در حیوانات آزمایشگاهی می‌باشد. با عنایت به اثرات درمانی فوق‌الذکر و در دسترس نبودن اطلاعات کافی در خصوص سمیت آن، در این تحقیق بر آن شدیم تا سمیت عصاره آبی برگ‌های شنبلیله را بر سلول‌های فیبروبلاست (NIH/3T3)  بررسی نمائیم.

روش بررسی: تعداد 104×5 عدد سلول در هر چاهک از پلیت‌های 24 خانه کاشته شدند و سپس مقادیر 10-01/0 میلی‌گرم عصاره پس از گذشت یک روز از تاریخ کاشت سلول (حصول اطمینان از رشد سلول‌ها و عدم آلودگی) به آن اضافه گردید. متعاقباً عصاره مزبور به مدت پنج روز در مجاورت سلول‌ها قرار گرفت و پس از پایان این مدت محیط کشت توسط عمل مکش تخلیه و دو بار با بافر PBS شسته شد. سپس تعداد سلول‌های زنده و فعالیت آنزیم دهیدروژناز میتوکندری سلول‌های مزبور به ترتیب با روش‌های e‏xclusion assay Trypan blue و MTT assay ارزیابی گردید.

یافته‌ها: به‌کمک روش‌های مورد استفاده در این تحقیق ID50 عصاره آبی شنبلیله برای روش‌های تریپان بلو و MTT assay بترتیب در حدود mg/ml 25/1 و mg/ml 5/2 به‌دست آمد.

نتیجه‌گیری: شواهد موجود موید غیرسمی بودن عصاره آبی شنبلیله می‌باشد و سمیت سلولی مشاهده شده، احتمالاً اختصاصی نبوده و ممکن است ناشی از اختلالات غشایی باشد.


مجید دادمهر، علی فتاح‌زاده، شهاب کمالی اردکانی، فرزاد باطنی، فریده نجات، سیدمحمد قدسی، بهزاد افتخار، سارا گنجی، فاطمه دادمهر، بشیر نازپرور، سعید انصاری،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : مطالعات فراوانی در رابطه با گوناگونی‌های تشریحی هر سگمان از عروق تشکیل دهنده حلقه ویلیس انجام گرفته است، ولی تعداد کمی از آنها گوناگونی‌های حلقه ویلیس را به‌صورت کلی بررسی کرده‌اند. در این مطالعه تمام حلقه ویلیس و گوناگونی‌هایش در یک گروه ایرانی مورد بررسی قرار گرفت و با مطالعات قبلی مقایسه شد. روش بررسی : گوناگونی‌های تشریحی حلقه ویلیس در مغز 132 جسد ایرانی (102 مرد بالغ و 30 جنین و نوزاد) مطالعه شد. فرآیند تشریح، جهت مطالعات و بررسی‌های بیشتر، تصویربرداری دیجیتالی شد و به کمک نرم افزار کامپیوتری قطر هر سگمان اندازه‌گیری شد. گوناگونی‌های حلقه ویلیس به‌صورت کلی و سگمانی بررسی و با مطالعات گذشته مورد مقایسه قرار گرفت. یافته‌ها : مشخص‌ترین گوناگونی هیپوپلازی یک و یا دو طرفه شریان رابط خلفی بود. در هیچکدام از شریان‌های مغزی قدامی و شریان‌های مغزی خلفی، آپلازی دیده نشد. در 3/3% از نمونه‌های جنین و نوزاد و 3% از نمونه‌های بالغ شریان رابط خلفی راست و چپ وجود نداشت. فقط در یک مورد از نمونه‌های بالغ شریان رابط قدامی آپلاستیک بود. ن تیجه‌گیری : گوناگونی‌های تشریحی حلقه ویلیس در نژاد ایرانی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت با جمعیت‌های مختلفی که در مطالعات دیگر بررسی شده بودند، تفاوت قابل ملاحظه‌ای نداشت. مهمترین تفاوت بین حلقه ویلیس جنین و بالغ در قطر شریان رابط خلفی و شریان مغزی خلفی (که در تشکیل حلقه شرکت دارد) می‌باشد .


عباس محققی، مهرناز محبی، داریوش کمال هدایت، عبدالحسین طباطبایی، نرگس ناصری،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: شدت یافته‌های آنژیوگرافی در بیماری عروق کرونری در سیر پیشرفت و پیشآگهی بیماری مهم است و امروزه معیار Gensini به طور وسیعی برای مشخص کردن بیماری‌های قلبی و عروقی استفاده می‌شود. با توجه به شیوع بالای بیماری‌های قلبی و عروقی توجه به گزارش یافته‌های آنژیوگرافی می‌تواند در تشخیص شدت بیماری‌های عروقی کرونر نقش مهمی داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی همراهی نمره‌دهی جنسینی با ریسک فاکتورهای قلبی در بیمارانی که مورد آنژیوگرافی عروق کرونر قرار می‌گیرند می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه به شکل مقطعی و به شکل گذشته‌نگر طراحی شد. نمونه‌گیری به روش آسان، شامل 495 بیمار از مراجعه کنندگان به بخش آنژیوگرافی بیمارستان شریعتی از شهریور 88 تا شهریور 89 بود که دارای معیار ورود به مطالعه، داشتن اندیکاسیون لازم برای آنژیوگرافی عروق کرونر بود. اطلاعات بیماران وارد پرسش‌نامه که شامل نام و سن و سابقه وجود دیابت فشارخون LDL, HDL، لیپوپروتیین بالا بود ثبت شد.

یافته‌ها: جمعیت شامل 249 مرد با میانگین سن 3/10±1/58 سال بود که همراهی مثبت بین نمره بالای Gensini و دیابت، استعمال سیگار، HDL پایین و سن و جنس دیده شد. از مجموع 495 بیمار 249 نفر (3/50) درصد مرد و 245 نفر (5/49) درصد زن بودند. میانگین سن 341/10±10/58 بود که دامنه آن از (86–26) سال بود. میانگین TG 70±08/136 بود که دامنه آن از (564–123) mg/dl بود. میانگین HDL 13±22/50 بود که دامنه آن از (109–23) mg/dl بود. میانگین LDL 31±06/80 بود که دامنه آن از (189–113) mg/dl بود.

 نتیجه‌گیری: در بیمارانی که مورد آنژیوگرافی عروق کرونر قرار میگیرند معیار نمره‌دهی جنسینی ارزش قابل قبولی در همراهی با ریسک فاکتورهای قلبی دارد.


عباس محققی، علیرضا پناهی، داریوش کمال هدایت، بتول قربانی یکتا،
دوره 69، شماره 9 - ( 9-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: گرفتگی کرونر اصلی چپ با مرگ و میر فراوان همراه و تشخیص زودرس آن می‌تواند از مرگ و میر سال‌های آتی جلوگیری نماید. عوامل خطرساز متابولیک و فیزیولوژیک بیماری‌های قلبی و عروقی تحت عنوان سندرم متابولیک نامیده می‌شود و ریسک فاکتور برای بیماری‌های عروقی کرونر است. تاثیر سندرم متابولیک بر گرفتگی کرونر اصلی چپ مشخص نبوده و هدف این مطالعه ارزیابی این اثرات بر گرفتگی کرونر اصلی چپ است.

روش بررسی: تعداد 495 نفر بیمار تحت آنژیوگرافی قرار گرفته و براساس تعاریف استاندارد جهانی سندرم متابولیک در آن‌ها مشخص شد و سپس در کل بیماران آنژیوگرافی شده میزان گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ و میزان همراهی آن‌ها با هم و با ریسک‌فاکتورها سنجیده شد. 

یافته‌ها: 249 (3/50%) مرد و 246 (7/49%) زن بودند. میانگین سن آن‌ها 10±01/58 بود. سندرم متابولیک در 86 نفر (4/17%) حضور داشت. گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ در 25 بیمار (5%) حضور داشت. بین سندرم متابولیک و گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ ارتباط معنی‌دار بود 012/0P=، 305/0r= بین سن 05/0P=، 192/0r=، جنس 007/0P=، 334/0r= دیابت 03/0P=، 253/0r= و سیگار 03/0P=، 253/0r= و گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ ارتباط معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: سندرم متابولیک می‌تواند با گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ همراه باشد. احتمال همراهی سندرم متابولیک برای گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ با افزایش قند خون، سن، جنس مرد و استعمال سیگار وابسته است. این عوامل به‌طور همکار ریسک‌فاکتور گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ را در بیماران سندرم متابولیک بالا می‌برند.


محسن صدقی‌پور، سید عبدالحسین طباطبایی، فرشته سدادی، داریوش کمال هدایت، فرحناز نیک‌دوست، حسین ساطع، بتول قربانی یکتا،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: هیپرتروفی بطن چپ Left Ventricular Hypertrophy (LVH) یکی از مهم‌ترین علل مرگ و میر در گیرندگان پیوند کلیه است و رگرسیون هیپرتروفی در بطن چپ یک هدف مهم در گیرندگان پیوند کلیه می‌باشد. هدف پژوهش حاضر در یک مطالعه بالینی بررسی اثرات سیرولیموس Sirolimus (SRL) و سیکلوسپورین بر LVH و مقایسه آن‌ها می‌باشد.

روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه بیماران دریافت‌کننده کلیه در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال‌های 89-1388 می‌باشند. بیماران بر اساس نوع داروی ایمونوساپرسیو تجویز شده به دو گروه تقسیم شدند. گروه سیرولیموس و سیکلوسپورین. شاخصه‌های اکوکاردیوگرافی و بالینی آن‌ها در ابتدا و پس از یک‌سال بررسی، ثبت و آنالیز شد.

یافته‌ها: در مجموع 55 بیمار (33 نفر 60% مرد و 22 نفر 40% زن) بررسی شدند که 36 نفر آن‌ها 5/65% در گروه (سیکلوسپورین) و 19 نفر آن‌ها 5/34% در گروه (سیرولیموس) طبقه‌بندی شدند. eGFR در گروه SRL از 7±713/53 به 2m73/1ml/min 6±05/54 رسید، به‌علاوه ترشح پروتیین در ادرار در گروه SRL از 10±7/35 به h24/mg 9/7±7/33 رسید که این اختلاف معنی‌دار بوده و در گروه CNI از 11±86/36 به 8±19/36 رسید. در ارتباط با داده‌های اکوکاردیوگرافی کاهش IVSD, PWD, LVMi, LVM بعد از پی‌گیری نسبت به حالت پایه در گروه SRL در مقایسه با گروه شاهد معنی‌دار بود (0/05>P). داده‌های اکوکاردیوگرافی EF, RWT, EDD, FS گروه SRL تفاوت معنی‌داری نسبت به گروه شاهد بعد از یک‌سال نداشت (0/05

نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر اولین مطالعه در ایران با بررسی جزیی اکوکاردیوگرافیک در مصرف SRL به‌صورت مطالعه بالینی بوده که نشان‌دهنده اثرات کاهنده SRL بر LVH می‌باشد.


الهام هراتی، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، بهجت سیفی، محمد کمالی‌نژاد، سارا نیک سرشت،
دوره 71، شماره 10 - ( دی ماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان نوعی افسردگی ماژور است. استرس اکسیداتیو یکی از عوامل دخیل در پاتوفیزیولوژی افسردگی ماژور می‌باشد. بنابراین داروهایی که دارای عمل آنتی‌اکسیدانی می‌باشند، می‌توانند به‌عنوان هدف جالب توجهی برای درمان اختلالات افسردگی باشند. بابونه و سلنیوم منابع طبیعی آنتی‌اکسیدان هستند. هدف این مطالعه بررسی اثرات عصاره بابونه و سلنیوم بر افسردگی پس از زایمان و سیستم اکسیدان- آنتی‌اکسیدان می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 70 سر موش سوری ماده بالغ در هفت گروه ده‌تایی مورد استفاده قرار گرفت. پس از مدل‌سازی افسردگی پس از زایمان با پروژسترون، در گروه‌های درمانی بسته به گروه مورد نظر، ترکیبات عصاره بابونه mg/kg 300، سلنیوم mg/kg 1/0 و ترکیب عصاره بابونه+ سلنیوم با دوزهای ذکر شده به صورت گاواژ و در گروه استاندارد ایمی‌پرامین mg/kg 15 داخل صفاقی، یک ساعت پیش از ارزیابی سیستم حرکتی و تست شنای اجباری (Forced swimming test) به موش‌ها داده شدند. برای بررسی نقش سیستم اکسیدان- آنتی‌اکسیدان پلاسما، پارامترهای بالانس پرواکسیدان- آنتی‌اکسیدان (Prooxidant-antioxidant balance) و مالون‌دی‌آلدهید (Malondialdehyde) پلاسما اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: تمام گروه‌های درمانی و گروه استاندارد زمان بی‌حرکتی کم‌تری از گروه کنترل داشتند (05/0>Р). تغییرات معناداری در پارامترهای استرس اکسیداتیو (PAB و MDA) در گروه‌های درمانی و گروه استاندارد نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد. غلظت MDA در گروه پروژسترون Withdrawalنسبت به گروه سالین کم‌تر می‌باشد، ولی اختلاف و کاهش آن معنادار نمی‌باشد. در گروه ترکیب عصاره بابونه+ سلنیوم غلظت MDA پلاسما نسبت به گروه پروژسترون Withdrawal(گروه کنترل) افزایش یافته، اگرچه افزایش آن معنادار نمی‌باشد. نتیجه‌گیری: بابونه و سلنیوم دارای اثرات ضدافسردگی در مدل تجربی افسردگی پس از زایمان القا شده با پروژسترون می‌باشند. به نظر می‌رسد این ترکیبات در این مدل تجربی افسردگی پس از زایمان از طریق اثر بر سیستم اکسیدان-آنتی‌اکسیدان در بهبود علایم افسردگی موثر نبوده و از طریق مسیر دیگری اثرات ضدافسردگی خود را اعمال کرده‌اند.
نیما صالحی، سهیلا روحانی، محمد کمالی‌نژاد، فرید زائری، افشین متقی‌فر،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی یکی از بهترین راه‌های درمان کیست هیداتیک است. استفاده از مواد پروتواسکولکس کش در حین جراحی کیست هیداتیک جهت جلوگیری از به‌وجود آمدن کیست‌های ثانویه، امری ضروری می‌باشد. تا به‌‌حال ماده پروتواسکولکس کشی که به‌طور کامل موثر بوده و عوارض جانبی کمی داشته باشد شناخته نشده است. زرشک از گیاهان بومی ایران است که از دیرباز جهت درمان برخی بیماری‌ها از آن استفاده شده است. مطالعات نشان می‌دهد که این گیاه دارای اثرات ضدباکتریایی، ضدقارچی و ضدانگلی است. روش بررسی: کبدهای آلوده به کیست هیداتید از کشتارگاه جمع‌آوری شدند. درصد حیات پروتواسکولکس‌ها توسط رنگ‌آمیزی حیاتی ائوزین 1/0% سنجیده شد. فعالیت پروتواسکولکس کشی عصاره آبی 5/0، 1، 2 و mg/ml 4 و عصاره آبی- الکلی 25/0، 5/0، 1 و 2 میلی‌گرم در میلی‌لیتر در زمان‌های 5، 15 و 30 دقیقه مورد بررسی قرار گرفت. سرم فیزیولوژی و آب نمک اشباع به عنوان کنترل منفی و مثبت مورد استفاده قرار گرفتند. یافته‌ها: غلظت mg/ml 4 عصاره آبی زرشک مانند کنترل مثبت عمل کرد و در پنج دقیقه اول مواجهه 100% پروتواسکولکس‌ها را از بین برد. کم‌ترین درصد پروتواسکولکس کشی (3/12%) مربوط به رقت mg/ml 5/0 بود. عصاره آبی- الکلی در غلظت mg/ml 2 در پنج دقیقه اول مواجهه 100% پروتواسکولکس‌ها را از بین برد که مشابه کنترل مثبت بود. در هر دو عصاره، فعالیت پروتواسکولکس کشی با افزایش رقت، افزایش یافت (001/0P<). نتیجه‌گیری: اثر پروتواسکولکس کشی عصاره آبی و آبی- الکلی میوه زرشک در رقت پایین و زمان کم بسیار چشمگیر بوده است. بنابراین این ماده می‌تواند پس از بررسی در مدل حیوانی و آزمایش‌های تکمیلی، به‌عنوان پروتواسکولکس کش موثر و مناسب، مورد استفاده قرار گیرد.
امیرکمال حردانی، فیروزه نیلی، مامک شریعت، فاطمه السادات نیری، حسین دلیلی،
دوره 72، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: روش جدید نمره‌دهی آپگار که روش ترکیبی نامیده می‌شود، توان ارزیابی دقیق‌تر و پیش‌بینی مناسب‌تر آسفیکسی را داراست. مطالعه حاضر با هدف مقایسه روش نمره‌دهی آپگار مرسوم و ترکیبی جهت پیشگویی عوارض نوزادی، به‌خصوص در آسفیکسی است. روش بررسی: این مطالعه آینده‌نگر کوهورت در 464 نوزاد زنده متولد شده که به علل مختلف در بیمارستان ولی عصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی تهران، طی مدت یک سال از مهر 1391 لغایت مهر 1392 بستری شده‌اند، انجام شد. در نوزادان مبتلا به آسفیکسی، ارتباط بین نمره آپگار با دو روش مرسوم و ترکیبی و آسفیکسی معین شده و ارزش دو روش در پیشگویی آسفیکسی مقایسه شد. یافته‌ها: در 2200 نوزاد متولد شده، 464 نوزاد مورد مطالعه قرار گرفت که 3/9% آنها آسفیکسی داشته‌اند که معادل 2% کل موالید زنده در مدت مطالعه بوده است، در نوزادان آسفیکسی نسبت به غیر مبتلایان به‌صورت معناداری عدد آپگار در آسفیکسی پایین‌تر بوده است و روش ترکیبی نسبت به روش مرسوم حساسیت بیشتری داشته است (حساسیت=97% و ویژگی=69% و 0001/0P=). نتیجه‌گیری: در نوزادان مبتلا به آسفیکسی در مقایسه با غیر مبتلایان، روش جدید ترکیبی حساسیت و ویژگی بالاتری در مقابل روش مرسوم نشان می‌دهد، از این‌روی توصیه می‌شود در ارزیابی سلامت نوزادان، روش نمره‌‌دهی ترکیبی جای روش مرسوم به‌کار رود تا تصمیم‌گیری بهتری اتخاذ گردد.
مریم اختری، مهدی کمالی، غلامرضا جوادی، سیده راضیه هاشمی،
دوره 74، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: از مهمترین عوامل ابتلا به سرطان گردن رحم، ویروس پاپلیومای انسانی (HPV) است که با وارد کردن ژنوم خود به ژنوم میزبان، منجر به ضایعات پوستی و در مراحل شدیدتر، سرطان می‌شود. در این سرطان مانند دیگر سرطان‌ها، آنزیم تلومراز بیان بالایی دارد. تلومراز یک آنزیم رونوشت‌ بردار معکوس می‌باشد که از دو جزء پروتیین کاتالیتیکی به نام Human Telomerase Reverse Transcriptase (hTERT) و توالی RNA به نام hTR، تشکیل شده است. در این مطالعه میزان بیان ژن hTERT در این دو نوع رده سلولی بررسی گردید.

روش بررسی: این مطالعه تجربی (آزمایشگاهی) مرکز تحقیقات نانوبیوتکنولوژی دانشگاه بقیه‌الله تهران از خرداد ماه 1392 تا اردیبهشت 1393 مورد مطالعه قرار گرفت. به صورت شاهدی از نمونه‌های رده سلولی Caski و Hela استفاده شد که به ترتیب واجد HPV16 و HPV18 هستند. پس از کشت سلول‌ها، با تکنیک Real-time PCR، پس از نرمال‌سازی شرایط با کمک ژن بیان‌شونده دائمی Glyceraldehyde-3-phosphate dehydrogenase (GADPH)، میزان بیان ژن hTERT در دو رده سلولی بررسی شد.

یافته‌ها: طبق داده‌های نمودارهای Real-time PCR، بیان ژن hTERT در رده سلولی سرطانی Caski نسبت به Hela تفاوت آماری معناداری داشت، نتایج به‌دست آمده با استفاده از روش Student’s t-test، 0319/0P= را نشان داد. نمودارها در نرم‌افزار GraphPad Prism, version 5 (GraphPad Software, Inc., San Diego, CA, USA) نیز این نتایج را تأیید کرد.

نتیجه‌گیری: به منظور بررسی میزان بیان تلومراز، طراحی پرایمر اختصاصی برای تشخیص هردو رده ویروس سرطانی HPV16 و HPV18 ضروری به نظر می‌رسد. با این روش می‌توان از hTERT به منظور تشخیص سریع و دقیق‌تر نوع سرطان گردن رحم وابسته به HPV16 و یا HPV18 استفاده شود.


سید کمال سادات حسینی، ولی‌الله دبیدی روشن،
دوره 74، شماره 11 - ( بهمن 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: دوکسوروبیسین، یکی از رایج‌ترین داروهای شیمی‌درمانی است، که با کاهش آنتی‌اکسیدان‌ها و القای آپوپتوز منجر به سمیت کبدی می‌شود. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثرات تعاملی دو شیوه تمرین اجباری و اختیاری و مکمل نانوکورکومین، بر آسیب بافت کبد آزمودنی‌های مدل سالمندی، انجام شد.

روش بررسی: این پژوهش تجربی در آزمایشگاه جانوری گروه فیزیولوژی ورزش دانشگاه مازندران در فروردین 1393 انجام شد. 80 سر رت نر نژاد ویستار، 9 هفته به‌صورت روزانه در معرض تزریق 100 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دی گالاکتوز به‌صورت زیر صفاقی قرار گرفتند و به‌صورت تصادفی به 10 گروه تقسیم شدند. تمرین اجباری نوارگردان به‌صورت پیشرونده، 54-25 دقیقه در روز، سرعت 20-15 متر در دقیقه، پنج جلسه در هفته و به‌مدت شش هفته، و تمرین اختیاری چرخ دوار به‌مدت شش هفته بود. دوکسوروبیسین، 15روز، روزانه mg/kg 1 به‌صورت زیر صفاقی تزریق شد. نانوکورکومین 14 روز به‌صورت روزانه mg/kg 100 به‌صورت گاواژ خورانده شد. سطوح سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و فاکتور محرک آپوپتوز (AIF) به‌روش الایزا اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: اجرای تمرینات اجباری و اختیاری به‌همراه نانوکورکومین، به‌ترتیب منجر به کاهش و افزایش غیرمعنادار SOD، در مقایسه با اجرای این تمرینات به‌تنهایی، شد (955/0P= و 99/0P=). به‌دنبال اجرای این تمرینات به‌همراه نانوکورکومین، AIF، کاهشی غیر معنادار نسبت به اجرای این تمرینات به‌تنهایی داشت (99/0P= و 99/0P=).

نتیجه‌گیری: هر چند اجرای این تمرینات به‌همراه نانوکورکومین تا حدودی منجر به تعدیل اثرات جانبی ناشی از دوکسوروبیسین می‌شود، لیکن این سطح از مداخلات جهت حفاظت در مقابل سمیت کبدی ناشی از دوکسوروبیسین، کافی نیست.


کامران ابراهیمی، شاکر سالاری‌لک، کمال خادم وطن،
دوره 75، شماره 3 - ( خرداد 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلب و عروق شایعترین علت مرگ در جهان بوده که بیشترین علت آن گرفتاری عروق است که این مطالعه به جهت محاسبه و مقایسه سال‌های از دست رفته عمر به‌دلیل مرگ و ناتوانی برای مهمترین عامل مرگ (سکته قلبی) در جامعه مورد بررسی انجام شد.

روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی و طی سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ با همکاری معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام گرفت، تمامی بیماران با تایید رخداد سکته قلبی بر اساس علایم بالینی، بروز تغییرات در نوار قلب و افزایش آنزیم‌های قلبی وارد مطالعه شدند و بار سلامتی ناشی از سکته قلبی، با استفاده از شاخص Disability adjusted life years (DALY) محاسبه گردید. داده‌های ابتلا از سامانه ثبت سکته قلبی وزارت بهداشت و داده‌های مرگ بر اساس نظام ثبت مرگ ICD۱۰ از معاونت بهداشت دانشگاه استخراج گردید.

یافته‌ها: تعداد رخداد سکته قلبی ۷۲۳۵ نفر (مردان ۶۰/۶% و زنان ۳۹/۴%) بود که میانگین سنی ۶۹±۱۵ سال بود. نتایج گویای ۵۳۸۰۴ سال (۱۷/۷ در هزار نفر) مفید از دسته رفته عمر به‌دلیل مرگ یا ناتوانی ناشی از سکته قلبی بود که سهم مرگ زودرس ناشی از سکته قلبی ۵۲۱۷۰ سال (۱۷/۱ در هزار نفر) و ناتوانی حاصل از این بیماری ۱۶۳۴ سال (۰/۵۴ در هزار نفر) بود. بار سکته قلبی در مردان بیشتر از زنان بود. در هر دو جنس بیشترین بار در گروه سنی ۸۰ به بالا بود. میزان شیوع بیماری ۳۷۶ (در صدهزار نفر) برآورد شد و سکته قلبی ۱۸/۸% از کل علل مرگ را به خود اختصاص داد.

نتیجه‌گیری: بالا بودن بار ناشی از سکته قلبی به‌ویژه در مردان، رخداد سکته قلبی را به‌عنوان یک اولویت بهداشتی و لزوم برنامه‌ریزی مناسب در جهت اقدامات موثر پیشگیری و درمان مطرح می‌کند.


ثریا قربانی، روشنک داعی قزوینی، سید جمال هاشمی، پریوش کرد‌بچه، انسیه زیبافر، زهرا کمالی سروستانی، حیدر بخشی، پگاه آردی،
دوره 75، شماره 4 - ( تیر 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: کاندیدا قارچ مخمری فرصت طلب است که در صورت ضعف عملکرد سیستم ایمنی میزبان، قادر به ایجاد عفونت و بیماری می‌باشد. در سال‌های اخیر عفونت‌های قارچی مهاجم در نوزادان به‌طور چشمگیری افزایش یافته است و حتی منجر به مرگ‌ آن‌ها شده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین الگوی حساسیت دارویی گونه‌های کاندیدای کلونیزه شده بر پوست و مخاط نوزادان نسبت به داروهای ضدقارچی فلوکونازول، آمفوتریسین B و کاسپوفانژین بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی به مدت هفت ماه از خردادماه تا آذرماه ۱۳۹۵ در آزمایشگاه قارچ‌شناسی و سرولوژی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ۲۳ ایزوله کاندیدا شامل: کاندیدا پاراپسیلوزیس، کاندیدا آلبیکانس، کاندیدا تروپیکالیس، کاندیدا گیلرموندی و کاندیدا کروزیی از پوست و مخاط نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه‌ی بیمارستان امام‌خمینی (ره) و مرکز طبی کودکان در تهران که با روش Polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (RFLP-PCR) (هضم محصولات PCR توسط آنزیم اندونوکلئازی) پیش‌تر تعیین هویت شده بودند، از این رو جهت بررسی حساسیت آن‌ها به داروهای ضدقارچی فلوکونازول، آمفوتریسین B و کاسپوفانژین مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: ایزوله‌های کاندیدا گیلرموندی به فلوکونازول حساس بودند ولی در کاندیدا کروزیی حساسیت وابسته به دوز دیده شد. در بررسی آمفوتریسین B و کاسپوفانژین، تمامی گونه‌های جدا شده در همه‌ی موارد نسبت به آن حساس بودند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، حساسیت گونه‌های کاندیدای جداشده به داروهای ضدقارچی آمفوتریسین B و کاسپوفانژین بیشتر است.

زهرا کمالی سروستانی، علیرضا داسدار، ستاره آقا کوچک افشاری، محسن گرامی شعار، سید جمال هاشمی، رضا پاکزاد، پگاه آردی، علیرضا عبدالهی، محمدتقی حقی آشتیانی، شهرام محمودی،
دوره 75، شماره 4 - ( تیر 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: اسپورهای قارچی از بیوآئروسل‌های مهم موجود در محیط بیمارستان‌ها و علت عفونت‌های بیمارستانی در حال ظهور هستند. عفونت‌های بیمارستانی باعث مرگ و میر قابل توجهی شده و از طرفی بار مالی زیادی در سیستم بهداشت و درمان کشور در پی خواهند داشت. مطالعه حاضر با هدف بررسی نوع و میزان قارچ‌های موجود در هوای بخش‌های منتخب بیمارستانی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر به مدت شش ماه از تیر تا آذر ۱۳۹۵ با استفاده از روش پلیت‌گذاری در ۲۰ بخش منتخب بیمارستانهای امام‌خمینی (ره) و مرکز طبی تهران انجام شد. شناسایی قارچ‌های رشته‌ای با استفاده از مشخصات مورفولوژی ماکروسکوپی کلنی‌ها و ساختارهای میکروسکوپی در کشت بر روی لام (Slide culture) صورت گرفت. برای قارچ‌های مخمری از کشت بر روی محیط کروم گار کاندیدا استفاده گردید و شناسایی ایزوله‌های ناشناس به روش تعیین توالی ناحیه ژنی 
ITS1-5.8 S-ITS2  از DNA ریبوزومال صورت گرفت.
یافته‌ها: در مجموع تعداد ۲۰۲ کلنی قارچی به دست آمد. گونه‌های کلادوسپوریوم، پنی‌سیلیوم و آسپرژیلوس به‌ترتیب شایعترین عوامل جدا شده در این مطالعه بودند. بخش عفونی بیمارستان امام‌خمینی (ره) و همچنین بخش‌های اورژانس و اورولوژی در مرکز طبی کودکان بیشترین آلودگی را داشتند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه میزان آلودگی قارچی هوا در دو مرکز آموزشی- درمانی تحت بررسی متفاوت بوده و به‌طور کلی هوای بخش‌های مرکز طبی کودکان آلودگی قارچی کمتری داشت. همچنین میزان و نوع قارچ‌های جدا شده در هر بخش و هر بیمارستان متفاوت بود. بنابراین انجام بررسی‌های دوره‌ای و بهبود سیستم‌های تهویه به‌ویژه در بخش‌های نگهداری بیماران مستعد به‌منظور کنترل و حذف این عوامل می‌تواند مفید واقع شود.


صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb