50 نتیجه برای کمال
بابک مصطفیزاده، محمد حسین کمالالدینی، فارس نجاری،
دوره 75، شماره 6 - ( شهریور 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: دادههای مرگومیر درست و دقیق بهمنظور برنامهریزیها امری ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی انطباق گواهیهای فوت صادر شده با اصول صحیح علمی میباشد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت مقطعی گذشتهنگر، با استفاده از دادهها در پرونده بالینی از اول فروردین سال ۱۳۹۲ تا پایان اسفند ۱۳۹۳ در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی پروندههای فوتی در بیمارستان شهدای تجریش و مدرس تهران بوده که با روش سرشماری انتخاب و دادههای آن استخراج شده است.
یافتهها: ۴۵/۶% از گواهیهای فوت توسط متخصص پزشکی قانونی صادر و ۷۶/۴% از گواهیهای فوت، علت مرگ با پرونده بالینی فرد همخوانی داشته و ۲۳/۶% از موارد همخوانی نداشته است. در ۶۴/۸% موارد کد ۱۰-ICD درست درج شده است.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که گواهی فوت توسط متخصصین پزشکی قانونی بهصورت صحیح و اصولیتر تکمیل شده است.
رقیه افسرقرهباغ، میرحسین سیدمحمدزاد، علیاکبر نصیری، کمال خادموطن، سیما قائمیمیرآباد، عباس مآلاندیش،
دوره 76، شماره 9 - ( آذر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستاتین C بهعنوان یک مهارکنندهی پروتئاز سیستیین توسط تمامی سلولهای هستهدار در یک سطح ثابت ترشح و تولید میشود. هدف از پژوهش کنونی بررسی ارتباط بین سطوح سرمی سیستاتین C با پدیدهی جریان آهسته کرونری و شاخص تودهی بدن در مردان بود.
روش بررسی: پژوهش توصیفی-تحلیلی کنونی بر روی بیماران مرد ۳۴ تا ۷۳ سال مراجعهکننده به بیمارستان سیدالشهدا ارومیه از فروردین ۱۳۹۴ تا اسفند ۱۳۹۵ که به هر علتی برای نخستین بار تحت آنژیوگرافی تشخیصی عروق کرونری قرار گرفته بودند، انجام پذیرفت. ۷۴ بیمار مرد تحت آنژیوگرافی تشخیصی عروق کرونری بهعنوان نمونه انتخاب شده و بهطور داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. ویژگیهای دموگرافیک شامل سن، قد، وزن، شاخص تودهی بدن تمامی بیماران گردآوری و ثبت شد. بیماران با سیستم آنژیوگرافی متحرک از نظر جریان خون کرونری بررسی شدند که بهصورت کمی و با شمارش چارچوب تصحیحشدهی ترومبولیز در انفارکتوس میوکارد انجام شد. سطوح سرمی سیستاتین C با دستگاه الایزا از نمونههای خونی حاصل از ورید بازویی اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین متغیرهای دموگرافیک و فیزیولوژیک آزمودنیها عبارتند از سن ۹/۰۰±۵۴/۷۷ سال، قد cm ۰/۱۲±۱/۷۴، وزن kg ۶/۸۵±۷۳/۱۳ و شاخص تودهی بدن kg/m۲ ۳/۸۳±۲۶/۹۸. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین سطوح سرمی سیستاتین C با جریان آهستهی کرونری و شاخص تودهی بدن رابطه معناداری وجود نداشت (بهترتیب ۰/۸۷۱P= و ۰/۴۹۴P=).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که سطوح سرمی سیستاتین C با پدیدهی جریان آهسته کرونری و شاخص تودهی بدن در بیماران مرد کاندید آنژیوگرافی ۳۴ تا ۷۳ سال ارتباط معناداری نداشت.
آزاده زاهدی، سید مختار اسمعیل نژاد گنجی، سکینه کمالی آهنگر، رحمتاله جوکار،
دوره 77، شماره 1 - ( فروردین 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: از عوارض دیابت، زخم پا است که در صورت عدم درمان مناسب منجر به آمپوتاسیون میشود. گچگیری تماس کامل روشی در ارتوپدی است که بهعنوان استاندارد طلایی در درمان زخمهای نوروپاتیک و نوروایسکمیک پا، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش کنونی با هدف بررسی نتایج درمانی گچگیری تماس کامل در بیماران با زخم پای دیابتی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر، ۹۲ بیمار که در بازه زمانی فروردین ۱۳۹۳ تا اسفند ۱۳۹۴ به بیمارستان شهید بهشتی بابل با شکایت زخم پای دیابتی گرید ۰، ۱ و ۲ (درجهبندی واگنر) مراجعه کرده بودند، شرکت داشتند. دادههای مربوط به ویژگیهای دموگرافیک، بیوشیمیایی و ابعاد زخم گردآوری گردید. پس از اقدامات اولیه در پاکسازی زخم، برای بیماران گچگیری تماس کامل بسته شده و هر هفته تا زمان بهبود تعویض شد. سرعت ترمیم زخم بهصورت کاهش هفتگی مساحت زخم محاسبه گردید.
یافتهها: جامعه کل با میانگین سنی ۱۰/۵۶±۶۳/۹ سال متشکل از ۱۶ نفر با دیابت نوع یک و ۷۶ نفر با دیابت نوع دو بودند. مدت گچگیری با تماس کامل بهطور میانگین ۱/۹±۶/۸ هفته بود. سرعت ترمیم زخم پس از گچگیری با تماس کامل در تمامی افراد بهطور میانگین cm2/week ۰/۱۶۸±۰/۴۰۶ بود. سرعت التیام زخم با بالا رفتن سن بیمار (۰/۰۰۱P<) و افزایش طول مدت ابتلا به دیابت (۰/۰۰۳P=) کاهش یافت.
نتیجهگیری: گچگیری تماس کامل میتواند روشی موثر در التیام زخمهای پای دیابتی باشد. بیماران با سن بالا و سابقه بیشتر ابتلا به دیابت به درمان طولانیتری جهت بهبود کامل زخم نیاز دارند.
خدیجه سراوانی، محمدحسین کمالالدینی، محبوبه عسگری،
دوره 77، شماره 7 - ( مهر 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین ریزبینانه علل مرگومیر در کشورهای در حال گسترش اهمیت ویژهای دارد. بنابراین بر آن شدیم تا مطالعهای بر موارد مرگومیر اجساد زیر ۱۸ سال ارجاع داده شده به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران انجام دهیم.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-مقطعی بر روی تمامی مرگهای کمتر از ۱۸ سال ناشی از حوادث که برای تعیین علت فوت به پزشکی قانونی تهران ارجاع داده شده بودند، انجام شد.
یافتهها: در سال ۱۳۹۳ تعدا کل موارد ارجاعی زیر ۱۸ سال به سالن تشریح استان تهران ۴۹۵ مورد و در سال ۱۳۹۴ ۵۰۸ مورد بوده است. تعداد مرگومیر از سال ۱۳۹۳ به ۱۳۹۴ سیر افزایش داشته است و شایعترین علت مرگومیر، حوادث، مرگ مشکوک، خودکشی و تصادف بوده است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین عامل مرگومیر، مرگ مشکوک، خودکشی و در نهایت تصادف میباشد.
محمد حسین کمالالدینی، خدیجه سراوانی،
دوره 78، شماره 1 - ( فروردین 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ترخیص با رضایت شخصی به معنی انصراف بیمار از اختیاراتی که پیشتر به کادر درمـان بـرای ارایه خدمت داده بود، میباشد. هدف از این مطالعه تعیین علل رضایت شخصی در بخشهای بستری بیمارستان است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی در بیمارستان امیرالمومنین (ع) شهرستان زابل وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زابل است که به بررسی دلایل ترخیص با رضایت شخصی در ارتباط با بیمار، کادر بیمارستان و وضعیت اقامتی بیمارستان در بازه زمانی فروردین تا اسفند ۱۳۹۶ پرداخته است.
یافتهها: در این پژوهش در مجموع ۶۴۴۵ بیمار در بخشهای مختلف بیمارستان پذیرش شدند. بیشتر مراجعات بهدلیل شکایات نورولوژیک بود (۵۱%). ۸۰۳ (۸۰%) مددجو بهدلیل مسایل مرتبط با خود بیمار و ۱۶۳ (۱۶%) بیمار بهدلیل مسایل مرتبط با کادر بیمارستان، با دادن رضایت شخصی بیمارستان را ترک نمودند.
نتیجهگیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، بیشترین موارد ترخیص با رضایت شخصی بهدلیل مسایل مرتبط با خود بیمار بوده است.
محمد حسین کمالالدینی، خدیجه سراوانی،
دوره 78، شماره 12 - ( اسفند 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه بهعنوان یک بررسی ساختار یافته و فراتحلیل در جهت تعیین سطح کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز و دریافتکنندگان پیوند کلیه در ایران و مقایسه این دو با هم انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز است. از بین پژوهشهای متعددی که در این زمینه انجام شده بود، تمام مطالعات مرتبط از خرداد ۱۳۷۴ تا تیر ۱۳۹۷ که در ایران انجام شدهاند مورد بررسی قرار گرفتند. ۹ پژوهش (که از لحاظ روش شناختی، فرضیهسازی، روش تحقیق، جامعه آماری، حجم نمونه، روش نمونهگیری، ابزار اندازهگیری و روش تحلیل آماری) مورد قبول بودند انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار این پژوهش، چکلیست فرا تحلیل بود.
یافتهها: در نهایت، ۹ مطالعه وارد فرآیند متاآنالیز شد. کل حجم نمونه مورد بررسی ۱۷۳۶ نفر بودند. نتایج آنالیز نمرههای کل کیفیت زندگی بیماران پیوند کلیه و بیماران تحت همودیالیز نشان داد که میانگین کلی کیفیت زندگی بیماران پیوندی 42/66±12/42 و میانگین نمره کلی بیماران همودیالیزی 36/68±9/42 میباشد. اختلاف میانگین کیفیت زندگی بیماران پیوند کلیه و بیماران تحت همودیالیز از لحاظ آماری معنادار بود (001/0P=). بیماران پیوند کلیوی کیفیت زندگی بهتری نسبت به بیماران دیالیزی داشتند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که بیمارانی که تحت عمل پیوند کلیه قرار گرفتهاند بهطور معناداری از کیفیت زندگی بیشتری نسبت به بیمران همودیالیزی برخوردارند و میتوان نتیجه گرفت که پیوند کلیه به میزان قابلتوجهی QOL را در بیماران تحت درمان با دیالیز بهبود میبخشد.
خدیجه سراوانی، محمد حسین کمال الدینی، سیما سراوانی،
دوره 79، شماره 5 - ( مرداد 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه استفاده از اکترئوتاید بهمنظور درمان موارد هیپوگلایسمی مکرر و مقاوم به درمان ناشی از مصرف گلیبنکلامید میباشد.
معرفی بیمار: در این مطالعه چهار بیمار با میانگین سنی 75/30 سال و رنج سنی 18 تا 40 سال بهدنبال خودکشی با دوز زیاد گلیبنکلامید دچار حملات هیپوگلیسمی مقاوم به درمان شده بودند بنابراین، برای این بیماران اکترئوتاید با دوز gµ 50 هر شش ساعت شروع شد که همهی آنها به درمان با اکترئوتاید پاسخ دادند. بیماران مورد مطالعه در هنگام مراجعه تحت رژیم اولیه دکستروز 50% قرار گرفتند با این حال گلوکز خون آنها افت قابلملاحظهای داشت و به رژیم دکستروز پاسخ نمیداد اما دریافت دوز اول اکترئوتاید با افزایش قابلتوجهی در گلوکز خون بیماران، نمایانگر تاثیر مطلوب اکترئوتاید در این مطالعه بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تجویز اکترئوتاید با دوز gµ 50 هر شش ساعت نقش مهمی در کنترل هایپوگلایسمی مکرر و مقاوم به درمان در بیماران با مسمومیت گلیبنکلامید داشت.
فرزانه کیانیان، مهری کدخدایی، بهجت سیفی، فریبا آخوندزاده، کمال عبدالمحمدی، آرش عبدی، مینا رنجبران،
دوره 79، شماره 8 - ( آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: فرضیه مورد بررسی در این مطالعه آن است که ترشحات سلولهای بنیادی مزانشیمال (CM) سبب کاهش استرس اکسیداتیو در بافت مغز در موشهای صحرایی نر مبتلا به سپسیس میگردد.
روش بررسی: این مطالعه در گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران از شهریور 1397 تا اردیبهشت 1398 انجام شد. ترشحات از سلولهای بنیادی مزانشیمال بافت چربی موش در پاساژ دوم جمعآوری شد. موشهای صحرایی نر نژاد ویستار (g 250-220) به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند: شم، سپسیس و CM. سپسیس در گروههای سپسیس و CM القا شد. دو ساعت پس از القاء سپسیس، حیوانات در گروه CM، ترشحات 105×5 سلول بنیادی مزانشیمی را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 24 ساعت پس از درمان، فشار سیستولی و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در حیوانات اندازهگیری شد. سپس نمونه خون حیوانات بهمنظور سنجش شاخصهای التهابی و نمونه بافت مغز بهمنظور اندازهگیری شاخصهای اکسیداتیو گردآوری گردید.
یافتهها: در حیوانات سپتیک، کاهش معنادار در فشارخون سیستولی، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز مشاهده گردید (05/0>P). در این گروه، افزایش معنادار در سطوح شاخصهای التهابی و محتوای مالون دیآلدهید مغزی نسبت به گروه شم دیده شد (05/0>P). استفاده از CM سبب بهبود معنادار فشارخون سیستولی، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی، شاخصهای التهابی پلاسما و پارامترهای اکسیداتیو مغزی گردید (05/0>P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که استفاده از ترشحات سلولهای بنیادی سبب بهبود وضعیت التهابی و اکسیداتیو در موشهای مبتلا به سپسیس میگردد و ممکن است بتوان آن را بهعنوان یک درمان موثر در بیماران مبتلا به سپسیس در آینده بهکار برد.
سحر صدیق، فاطمه خلیلی، اصغر عبدلی، فاطمه آذرکیش، کمال عبدالمحمدی،
دوره 80، شماره 3 - ( خرداد 1401 )
چکیده
طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، سرطان دهانه رحم از سرطانهای شایع در بین زنان پس از سرطانهای سینه، کولورکتال و ریه است. همه زنان احتمال ابتلا به این بیماری را داشته و شانس وقوع آن در زنان بالای 30 سال بیشتر میباشد. این سرطان، یکی از انواع سرطانهای قابل پیشگیری از طریق واکسیناسیون است. مطالعه پیش رو با هدف تحقیق درباره نقش واکسن در پیشگیری از ابتلا به سرطان دهانه رحم انجام شده است. در این مطالعه مروری مقالات منتشر شده طی سالهای 1400-1394 از پایگاههای Pubmed، SID، Cochrane Library،Science Direct و Google Scholar بررسی شدند. از کلمات کلیدی واکسن پاپیلوما و سرطان دهانه رحم در منابع فارسی و HPV vaccine و Cervical Cancer در منابع انگلیسی استفاده شد. جستوجوی موضوعی نیز با استفاده از سرعنوانهای موضوعی پزشکی MeSH انجام شد. واکسیناسیون علیه ویروس پاپیلومای انسانی مقرون بهصرفهترین اقدام بهداشت عمومی علیه سرطان دهانه رحم میباشد. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه برنامههای جدی واکسیناسیون ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) و غربالگری علیه سرطان دهانه رحم در حال اجراست. واکسیناسیون HPV دارای اثربخشی بالا و در بسیاری از کشورها به برنامه ایمنسازی آنها افزوده شده است. در حال حاضر سه نوع واکسن معرفی شده که واکسن گارداسیل نه ظرفیتی، اثربخشی بالاتری نسبت به دو نوع دیگر دارد، ولی از نظر هزینه-اثربخشی واکسن گارداسیل چهار ظرفیتی بیشتر توصیه گردیده است. باتوجه به شیوع بالای سرطان دهانه رحم در ایران، استفاده از واکسن، هدفمندسازی و اجرای بهموقع تستهای غربالگری و آموزش راههای پیشگیری از ابتلا به سرطان دهانه رحم پیشنهاد میشود.
سیّد کمال اسحق حسینی، جواد حکیم الهی، محمد آقاعلی، زهرا مهرابی، رسول کریمی مطلوب، سعید کریمی مطلوب،
دوره 80، شماره 10 - ( دی 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پورپورای ترومبوسایتوپنیک ایدیوپاتیک (اتوایمیون)، شایعترین علت شروع حاد ترومبوسایتوپنی در کودکی که از جهات دیگر سالم است. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر پاسخ به درمان در کودکان بستری انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه گذشتهنگر با بررسی پرونده بیماران بستری بهعلت ITP در بیمارستان حضرت معصومه (س) از فروردین 1388 تا تا اسفند 1397 انجام شد. معیارهای سن، جنس، علایم بالینی بدو ورود، پلاکت اولیه و نیز روزهای 3، 5، 14 و 180 از پرونده بیماران استخراج شد. نوع پروتکل درمانی، نیاز به تکرار درمان، عود بیماری و عوارض عمده درمان از پرونده ی بیماران استخراج و در نهایت دادهها با SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: از 229 بیمار مبتلا به ITP، 1/51% پسر و 9/48% دختر و میانگین سنی 4/3±7/3 بود. 3% افراد نیاز به تکرار درمان داشته و عود 2/15% بود. پاسخ به درمان در روزهای مختلف بدون ارتباط با سن و جنس و پلاکت اولیه (بهجز یک مورد استثنا) بوده است (05/0P>). در ارتباط با علایم بالینی، پاسخ به درمان در روزهای سه و پنج مرتبط با علایم بالینی بدو مراجعه و در روزهای 14 و 180 بدون ارتباط با آن بوده است. پاسخ به درمان در روزهای سه و پنج در پروتکلهای درمانی مختلف ارتباط معنادار داشته اما در روزهای 14 و 180 تفاوت قابلتوجهی وجود نداشت (05/0P<).
نتیجهگیری: بهترین پاسخ در گروه درمان ترکیبی با متیل پردنیزولون و IVIg بوده و کمترین پاسخ به درمان در گیرندگان متیل پردنیزولون به تنهایی مشاهده شد.