جستجو در مقالات منتشر شده


78 نتیجه برای دیابت

عظیم ادیب‌منش، نرگس محمد تقوایی، مهرنوش ذاکرکیش، حمید یاقوتی،
دوره 77، شماره 12 - ( 12-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نیتریک‌اکساید به‌وسیله Endothelial nitric oxide synthase (eNOS) تولید می‌شود. اختلال در تولید نیتریک‌اکساید باعث ایجاد عوارض دیابت نوع دو می‌شود. مطالعه حاضر، اثر پلی‌مورفیسم G894T ژن eNOS را بر روی دیابت نوع دو و نفروپاتی دیابتی بررسی می‌کند.
روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی از شهریور ۱۳۹۵ تا آذر ۱۳۹۶ در درمانگاه تخصصی دیابت بیمارستان گلستان شهر اهواز انجام شد. گروه شاهد بدون سابقه ابتلا به دیابت و بیماری‌های التهابی و متابولیکی بود. گروه مورد دیابت نوع دو پس از گذشت ۱۰ سال هیچگونه عوارض عروق کوچک را نشان نداد.گروه مورد نفروپاتی در دو نوبت مراجعه متوالی، آلبومین‌اوری غیرنرمال را نشان داد. معیار خروج افراد از مطالعه دارا بودن بیماری‌های خاص، انجام دیالیز و پیوند کلیه بود. ژنوتیپ پلی‌مورفیسم G894T ژن eNOS با استفاده از روش Polymerase chain reaction–restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) تعیین گردید.
یافته‌ها: فراوانی بیشتر آلل جهش یافته T، ژنوتیپ هموزیگوت TT و سطوح بالاتر پارامترهای بیوشیمیایی (مانند نیتروژن اوره خون و قندخون ناشتا) در بیماران دیابتی در مقایسه با گروه شاهد مشاهده شد باوجود ارتباط معنادار بین پلی‌مورفیسم G894T ژن eNOS و دیابت نوع دو، رابطه معناداری با نفروپاتی دیابتی و دیابت نوع دو حاصل نشد. مقادیر نسبت شانس برای نفروپاتی دیابتی به‌میزان۱/۱ (۰/۷۶P=) و ۰/۸ (۰/۶P=) به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه تاییدکننده ارتباط معنادار آلل T و ژنوتیپ TT پلی‌مورفیسم G894T ژن eNOS با استعداد به بیماری دیابت نوع دو و عدم ارتباط آن با نفروپاتی دیابتی بود.

مصطفی بهره‌مند، احسان زرشکی، بهزاد کرمی متین، سمیرا محمدی،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری اکتازی عروق کرونر، دیلاتاسیون غیرطبیعی بخشی از عروق کرونر با قطر حداقل 5/1 برابر سگمان‌های مجاور است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع گذشته‌نگر می‌باشد که از شهریور تا بهمن 1398 در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه صورت گرفت و نتایج آن به‌صورت خلاصه گزارش شد. برای به‌دست آوردن مقالات مورد نظر جستجوی الکترونیک در پایگاه‌های داده شامل بانک‌های اطلاعاتی Scopus، PubMed و ScienceDirect تا مهر 1398 انجام شد. برای این جستجو از کلید واژههای Coronary Artery Ectasia AND (Diabetes OR "Diabetes Mellitus") استفاده شد.
یافته‌ها: براساس استراتژی سرچ انجام شده، 106 مطالعه یافت شد که در نهایت 24 مقاله وارد تحلیل شدند و نتایج به‌دست آمده بیانگر رابطه مستقیم دیابت ملیتوس بر اکتازی عروق کرونر می‌باشد (51/1، 94/0=95%CI، 19/1OR=).
نتیجه‌گیری: براساس این نتایج افرادی که به دیابت ملیتوس مبتلا هستند 19% شانس بیشتری نسبت به افراد گروه کنترل برای ابتلا به اکتازی عروق کرونر دارند.

سونا زارع، رحیم احمدی، عبدالرضا محمدنیا، محمد علی نیلفروش‌زاده، مینو محمودی،
دوره 78، شماره 12 - ( 12-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: کاربرد سلول‌های بنیادی مزانشیمی در ترمیم زخم‌های مزمن از چالش برانگیزترین موضوعات در حوزه سلول درمانی است. مطالعه حاضر با استفاده از تصویربرداری امواج فراصوت به بررسی اثربخشی تزریق اینترادرمال سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون بندناف در ترمیم زخم‌های دیابتی در مدل حیوانی پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از مهر 1398 تا مهر 1399 در دانشگاه علوم پزشکی تهران بر روی 10 نمونه‌ بندناف نوزادان تازه متولد شده در بیمارستان میلاد تهران انجام شد. ابتدا سلول‌های بنیادی مزانشیمی از ژله وارتون جداسازی شدند. توانایی تمایزی سلول‌ها و بیان مارکرهای اختصاصی سلول‌های بنیادی مزانشیمی بررسی شد. مدل دیابت در 42 موش صحرایی نر نژاد ویستار ایجاد شد. حیوانات به دو گروه تزریق نرمال سالین و تزریق سلول تقسیم‌ شدند. ضخامت و چگالی پوست با استفاده از تصویربرداری اولتراسوند در روزهای 7، 14 و 21 ارزیابی شد. در آخر داده‌ها با استفاده از Student’s t-test و Analysis of variance مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج بررسی سلول‌ها نشان داد که سلول‌های بنیادی مزانشیمی از سلامت و کیفیت لازم برخوردار بودند. نتایج اندازه‌گیری بیومتریک پوست ناحیه زخم در موش‌های صحرایی نشان داد که ضخامت و چگالی پوست در روزهای هفت، 14 و 21 در گروه تزریق سلول‌های بنیادی مزانشیمی ژله وارتون نسبت به گروه کنترل دارای افزایش معناداری بود.
نتیجه‌گیری: تزریق سلول‌های بنیادی مزانشیمی ژله وارتون در ناحیه اینترا‌درمال زخم دیابتی، باعث ترمیم سریع‌تر زخم در موش‌های صحرایی دیابتی می‌گردد. بر این مبنا استفاده از این سلول‌های بنیادی می‌تواند در سلول درمانی به‌ویژه در حیطه ترمیم زخم‌های مزمن مورد توجه قرار گیرد.

محمد رضا امینی، محمدرضا مهاجری تهرانی، ندا مهرداد، مهناز سنجری، مریم اعلاء، ندا علیجانی،
دوره 79، شماره 2 - ( 2-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت پا شایعترین عارضه دیابت است که می‌تواند باعث آمپوتاسیون اندام تحتانی شود. درمان عفونت نیازمند توجه ویژه به شرایط بیماری، گرفتن نمونه مناسب برای کشت، انتخاب دقیق آنتی‌بیوتیک، تعیین نیاز بیمار به مداخله جراحی و ارایه انواع مراقبت زخم می‌باشد. یک رویکرد نظام‌مند و مبتنی بر شواهد به عفونت پای دیابتی، منجر به پیامد بهتر می‌شود. از این‌رو این مقاله با هدف بومی‌سازی راهنمای بالینی IWGDF در حیطه عفونت زخم پای دیابتی انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه، بومی‌سازی راهنمای بالینی بین المللی مبتنی بر شواهد عفونت زخم پای دیابتی با استفاده از متدولوژی ADAPTE و طی سه مرحله آماده‌سازی،‌‌ پذیرش یا اقتباس و نهایی‌سازی انجام شد. به‌منظور ارزیابی کیفیت راهنمای بالینی منتخب از ابزار AGREEII استفاده شد.
یافته‌ها: راهنمای بالینی IWGDF2015 به‌عنوان راهنمای بالینی منتخب انتخاب گردید. راهنمای بالینی بومی شده با توجه به امکانات و دسترسی به تجهیزات و داروها در ایران به‌صورت 26 توصیه با ذکر دلایل در تشخیص و درمان عفونت‌های زخم پای دیابتی بیان شده است.
نتیجه‌گیری: توصیه‌های ذکر شده با توجه به محدودیت‌ها و تجهیزات داخل کشور ارایه شده ولی در مجموع چالش‌هایی همچون پایش درمان عفونت، مدت زمان مطلوب درمان آنتی‌بیوتیکی، دیدگاه‌های بهینه درمان مطلوب عفونت در کشورهای کم درآمد، زمان و نوع مطالعات تصویربرداری، انتخاب درمان‌های طبی یا جراحی، شرایط بستری بیماران و تفسیر مناسب تست‌های مولکولار میکروبیولوژیکی در عفونت‌های پای دیابتی مطرح می‌باشد.

محمد علی نیل‌فروش‌زاده، سونا زارع، رحیم احمدی، نسرین ظروفی، مینا محمودی پور،
دوره 79، شماره 3 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر تعداد بیمارانی که از زخم‌‌های دیابتی رنج می‌برند، افزایش یافته و روش‌های مرسوم درمانی دارای نارسایی‌هایی می‌باشند. هدف از این تحقیق بررسی اثرات سلول‌های بنیادی مزانشیمی ژله وارتون بندناف (WJMSCs) در التیام زخم دیابتی در مدل حیوانی است.
روش بررسی: طی این تحقیق تجربی آزمایشگاهی که در مرکز تحقیقات پوست و سلول‌های بنیادی طی فروردین 1399 تا آذر 1399 انجام گرفت، سلول‌های WJMSC جداسازی شده و توانایی تمایز آن‌ها به سلول‌های استخوان و چربی و نیز بیان مارکرهای اختصاصی ارزیابی شد. استرپتوزوسین جهت القای دیابت در موش‌های صحرایی نر نژاد Wistar مورد استفاده گرفت. حیوانات به دو گروه کنترل (تزریق نرمال ‌سالین) و تزریق WJMSCs تقسیم‌بندی گردیدند. زخم‌هایی به قطر 8/0 سانتی‌متر در ناحیه پشت موش‌ها ایجاد شدند. پس از تزریق ساب‌درمال نرمال سالین و WJMSCs، التیام زخم به روش فتوگرافی در روزهای 7، 14 و 21 ارزیابی شد. داده‌ها با استفاده از آزمون t-test و آنالیز واریانس SPSS software, version 16 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: WJMSCs مارکرهای تخصصی سلول‌های مزانشیمی را بیان کردند و قابلیت تمایز به سلول‌های استخوان و چربی را داشته و از میزان زنده‌مانی بالایی برخوردار بودند. تزریق سلول‌های  WJMSCبه ناحیه ساب‌درمال در موش‌های دچار زخم دیابتی سبب تسریع التیام زخم نسبت به گروه کنترل شد.
نتیجه‌گیری: تزریقWJMSCs  در ناحیه ساب‌درمال زخم دیابتی می‌تواند به‌طور موثری سبب تسریع التیام زخم دیابتی گردد. بر این مبنا استفاده از سلول‌های بنیادی مزانشیمی جدا شده از ژله وارتون بندناف می‌تواند در سلول درمانی به‌ویژه در حیطه ترمیم زخم‌های دیابتی مورد توجه قرار گیرد.

علیرضا سرمدی، احمد کچویی، مصطفی واحدیان، عنایت‌اله نوری، مژده بهادرزاده، امراله سلیمی، محمد حسین عاصی،
دوره 79، شماره 9 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سختی عمل کوله‌سیستوکتومی لاپاراسکوپیک در بیماران دیابتی به‌طور واضح روشن نیست و روش ارجح عمل جراحی کوله‌سیستکتومی در این افراد هنوز موضوع مورد بحث است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر دیابت بیماران بر سختی عمل کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپیک بود.
روش بررسی: در این مطالعه، اطلاعات بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان فرقانی و شهید بهشتی قم که از فرودین 1398 تا فروردین 1399 تحت کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپیک قرار گرفته بودند به دو گروه دیابتی و غیر دیابتی تقسیم و سپس اطلاعات حین عمل شامل مدت زمان عمل، خونریزی، چسبندگی و تبدیل به عمل باز از پروندههای مربوطه استخراج و وارد چک لیست شدند. در مرحله آخر فاکتور دیابت به‌عنوان یک ریسک فاکتور در این دو گروه مقایسه شد.
یافته‌ها: اسکار شکمی، کیسه صفرا قابل لمس و نگ صفرا در دو گروه تفاوت معناداری نداشت (33/0=P). اما سابقه حملات کوله‌سیستکتومی در دو گروه تفاوت معناداری داشت (05/0P<). مقادیر آزمایشگاهی بین دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (05/0P<). عمل‌های سخت در بیماران دیابتی به نسبت بیماران غیر دیابتی بیشتر بود و حتی دو مورد تبدیل به عمل باز در گروه بیماران دیابتی دیده شد، اما تفاوت آماری معناداری بین دو گروه از نظر سختی عمل مشاهده نشد (09/0=P). خونریزی حین عمل، در بین دو گروه تفاوت آماری معناداری داشت (02/0=P). اما چسبندگی حین عمل بین دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (38/0=P).
نتیجه‌گیری: در نهایت مطالعه ما نشان داد که دیابت می‌تواند به‌عنوان یک ریسک فاکتور برای سختی عمل کوله‌سیستکتومی قابل پیش‌بینی باشد.

پریسا ذاکری، مسعود امینی، اشرف امین‌الرعایا، فهیمه حقیقت دوست، آوات فیضی،
دوره 79، شماره 9 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی میزان بروز دیابت از طریق شناسایی کلاس‌های افراد پیش‌دیابتی براساس سیر تغییرات سطح قندخون آن‌ها می‌تواند اطلاعات ارزشمندی را در ارتباط با پیش‌بینی ابتلا به این بیماری در آینده در این افراد پر خطر فراهم کند. تحقیق حاضر با هدف کلاس‌بندی بیماران پیش‌دیابتی بر‌اساس بررسی سیر تغییرات قندخون و ارتباط آن با ابتلا بیماری دیابت در آنها انجام شده‌است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کوهورت آینده‌نگر در جریان براساس اطلاعات طرح پیشگیری از دیابت اصفهان (IDPS)، انجام شده است. در این پژوهش از اطلاعات 1228 نفر بیمار پیش‌دیابتی شرکت‌کننده از فروردین‌ 1383 تا اسفند 1397 در درمانگاه‌های مرکز تحقیقات غدد درون‌ریز و متابولیسم اصفهان استفاده شده است. همچنین در این مطالعه مقدار متغیرهای بالینی در سه زمان ثبت شده‌اند. تحلیل داده‌ها با استفاده از مدل درخت رشد کلاس پنهان (Latent Class Growth Trees model, LCGT) در نرم‌افزار آماری R v4.0.1 (R Core Team, R Foundation for Statistical Computing, Vienna, Austria. http://www.r-project.org) صورت گرفت.
یافته‌ها: میانگین‌ (انحراف‌معیار) سن شرکت‌کنندگان (86/6)44 سال می‌باشد. افراد براساس روند تغییرات سطح قندخون به دو کلاس قندخون مختل کم ‌خطر (1165=n) و قندخون مختل پر خطر (63=n) دسته‌بندی شدند. میانگین قندخون در کلاس اول (28/104) و در کلاس دوم (41/132) برآورد شد.
نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر ارتباط معناداری بین میزان ابتلا به دیابت و کلاس‌های قندخون تشکیل شده براساس سیر تغییرات قندخون در بیماران پیش‌دیابت مشاهده شد. بنابراین با مدیریت سطح قندخون بیماران پیش‌دیابتی از طریق مشاوره تغذیه و آزمایشات دوره‌ای می‌توان در جهت پیشگیری از ابتلا به دیابت اقدام نمود.

حسین شیروانی، ابراهیم فصیحی رامندی،
دوره 80، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع دو یک بیماری متابولیکی است و به‌سرعت در حال افزایش است. (GLUT4)  Glucose transporter type 4 و (RBP4) Retinol-binding protein 4 از عواملی هستند که در برداشت گلوکز نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی بر بیان ژن‌های RBP4 و GLUT4 عضله نعلی در رت‌های دیابتی به روش STZ بوده است.
روش بررسی: این پژوهش تجربی، مورخ اردیبهشت 1397 تا شهریور سال 1397 در دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله (عج) انجام شد. 48 رت به‌طور تصادفی به چهار گروه کنترل پایه، کنترل12 هفته‌ای، دیابت، و دیابت و تمرین تداومی متوسط تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق استرپتوزوتوسین انجام گردید. پروتکل تمرینی شامل تمرینات هوازی به‌مدت 12 هفته‌ پنج جلسه‌ای بود. بیان ژن با روش Real time PCR اندازه‌گیری شد. تحلیل آماری با نرم‌افزار SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و رسم نمودارها با نرم‌افزار GraphPad Prism version 8, (GraphPad Software, USA) انجام شد.
یافته‌ها: نتایج، افزایش چشمگیر RBP4 در گروه دیابت نسبت به سایر گروه‌ها را نشان داد. در مقایسه دو گروه دیابت و دیابت به‌ همراه تمرین تداومی، متوسط بیان ژن RBP4 در دیابتی‌های تمرینی کمتر بیان شده بود. در رابطه با GLUT4 بین گروه‌های دیابت و دیابت به‌همراه تمرین نسبت به‌هم تفاوت معناداری وجود داشت و همچنین میزان بیان ژن GLUT4 در گروه دیابت به‌همراه تمرین نسبت به‌ گروه‌های دیگر بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: طبق پژوهش حاضر تاثیر تمرین تداومی با شدت متوسط بر بیان ژن‌های RBP4 و  GLUT4در عضله نعلی نشان داده شد که می‌تواند در برداشت گلوکز موثر باشد.

 

ساسان دوگوهر، صابر سلطانی، علی جعفرپور، فاطمه توانگر، سارا اخوان رضایت، مریم غیاثی، مریم نسیمی،
دوره 80، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌دلیل اهمیت بالای ارتباط بین پسوریازیس و نارسایی مزمن کلیوی (Chronic Kidney Disease) و عوارض جانبی حاصل از آن، هدف از این مطالعه بررسی شیوع CKD و عوامل موثر بر آن در بین بیماران مبتلا به پسوریازیس در بیمارستان رازی شهر تهران می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه گذشته‌نگر برای جمع‌آوری اطلاعات، از پرونده‌های بیمارستانی بیمارانی که طی تیر ماه 1397 تا بهمن ماه 1397 آخرین نوبت بستری ایشان در بخش‌های بیمارستان رازی یا مراجعه به درمانگاه پیگیری بوده است، استفاده شده است. استخراج اطلاعات بر‌اساس چک لیست اولیه‌ای که برای گردآوری داده‌ها تنظیم شده بود انجام گرفت سپس تجزیه و تحلیل نتایج انجام شد.
یافته‌ها: 41 نفر (5/15%) از بیماران مبتلا به دیابت، 94 نفر (5/35%) هایپرلیپیدمی و 41 نفر (5/15%) نیز مبتلا به فشارخون بودند. سابقه مصرف داروهایNSAID ، Methotrexate، Cyclosporine،Acitretin ،  Infliximabو Adalimumab به‌ترتیب در بین نه نفر(4/3%)، 205 نفر (4/77%)، 56 نفر (1/21%)، 147 نفر (5/55%)، 30 نفر (3/11%) و 28 نفر (6/10%) از بیماران مشاهده گشت و نیز 54 نفر (4/20%) سابقه دریافت فوتوتراپی داشتند. 217 نفر (9/81%) از بیماران پسوریازیسی مبتلا به نوع (Chronic Plaque Psoriasis) CPP و 48 نفر (1/18%) مبتلا به نوع (Plaque Psoriasis) PP بودند و در نهایت 21نفر (9/7%) از بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیک بودند.
نتیجه‌گیری: از عوامل موثر بر CKD سن، دیابت، فشارخون و چربی خون بوده است که رابطه مستقیم با CKD داشتند. بین سابقه دریافت فوتوتراپی، نوع پسوریازیس، طول دوره ابتلا به پسوریازیس و آرتریت پسوریاتیک با میزان ابتلا به CKD نیز رابطه معناداری مشاهده نشد.

 

سید محمد حسن عادل، سعاد فاضلی، فاطمه جرفی، هدا ممبینی، حمیرا رشیدی،
دوره 80، شماره 3 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: اثرات اضافه کردن مهارکنندههای انتخابی انتقال‌دهنده سدیم-گلوکز (SGLT2) به درمان استاندارد استاتین‌ها در بیماران با سندرم کرونری حاد (ACS) متناقض میباشد. همچنین تاکنون اثرات درمان ایمپاگلیفلوزین پس از مداخله زیر جلدی کرونری (PCI) بر پروفایل لیپیدی بیماران دیابتی تیپ دو بررسی نشده است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی کنترل شده دوسویهکور بر روی 93 بیمار (56 مرد و 37 زن، میانگین سنی 55/56 سال) انجام شد. بیماران از بین مراجعه‌کنندگان دیابتی تیپ دو تحت PCI در بازه زمانی فروردین 1399 تا دی 1399 انتخاب شدند. بیماران به‌صورت تصادفی در دو گروه دریافت‌کننده ایمپاگلیفلوزین (mg 10 یک بار در روز) یا پلاسبو با دوز مشابه در کنار درمان‌های استاندارد برای مدت شش ماه قرار گرفتند. تغییرات پارامترهای متابولیک از جمله پروفایل لیپیدی پیش و شش ماه پس از مداخله بررسی شد.
یافته‌ها: در گروه پلاسبو پس از درمان سطوح LDL-C (متوسط mg/dl 0/90 به 0/82، 008/0=P) و HDL-C (متوسط mg/dl 0/40 به 0/35، 090/0=P) کاهش یافت، در حالی‌که در گروه ایمپاگلیفلوزین سطح LDL-C (متوسط mg/dl 0/87 به 0/96، 875/0=P) و HDL-C (متوسط mg/dl 0/38 به 0/48، 007/0=P) افزایش یافت. درمان با ایمپاگلیفلوزین و پلاسبو تاثیر معناداری در تغییر سطوح توتال کلسترول، تری‌گلیسیرید و eGFR نداشت (05/0<P). میزان کاهش وزن و کاهش FBS در بیماران گروه ایمپاگلیفلوزین به‌طور معناداری بیشتر از پلاسبو بود (به‌ترتیب 001/0=P و 048/0=P).
نتیجه‌گیری: ایمپاگلیفلوزین در بهبود پارامترهای متابولیک بیماران دیابتی پس از PCI در مقایسه با پلاسبو اثربخشی بهتری ندارد، بنابراین تجویز این دارو در بیماران دیابتی پس از PCI مقرون به‌ صرفه نمیباشد.

 

حسین شعبانی میرزایی، زهرا حق‌شناس، محسن ویژه، آرمن ملکیان‌طاقی، کامبیز افتخاری،
دوره 80، شماره 5 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌ سبب مزمن بودن بیماری دیابت، کودکان مبتلا به دیابت نوع یک در معرض عوارض بلند مدت متعددی هستند. یکی از عوارض مهم این بیماری درگیری قلبی عروقی به‌علت تصلب شرایین می‌باشد که ارتباط مستقیم با وضعیت کنترل چربی‌های خون دارد. استفاده از پروبیوتیک‌ها ممکن است با تاثیر بر متابولیسم چربی، در روند بروز عوارض در این بیماران موثر باشد. هدف ما از انجام این مطالعه بررسی اثر پروبیوتیک خوراکی بر پروفایل چربی در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه در بیمارستان فوق‌تخصصی کودکان بهرامی از اردیبهشت 1397 تا اردیبهشت 1398 انجام شده است. در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 52 کودک مبتلا به دیابت نوع یک ( از 16-2 ساله) مراجعه‌کننده به بیمارستان کودکان بهرامی مورد بررسی قرار گرفتند و بیماران به دو گروه 26 نفره تقسیم شدند. گروه پروبیوتیک علاوه بر درمان روتین انسولین، روزانه یک کپسول پروبیوتیک به‌مدت 90 روز دریافت نمودند و گروه شاهد صرفا درمان روتین انسولین را دریافت کردند. نمونه خون بیماران دو گروه در شروع و پایان مداخله برای ارزیابی پروفایل چربی گرفته شد.
یافته‌ها: در نتایج این مطالعه مشاهده شد HDL-C در گروه پروبیوتیک نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است، هرچند از نظر آماری معنادار نبود (05/0P>). همچنین تغییرات کلسترول کل،  LDL-Cو تری‌گلیسرید نیز از نظر آماری معنادار دیده نشد.
نتیجه‌گیری: براساس این مطالعه، استفاده از پروبیوتیک خوراکی به‌مدت 90 روز در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک، تاثیر چشمگیری بر پروفایل چربی خون در مقایسه با گروه کنترل نداشته است.


محمود پرهام، داود اولاد دمشقی، حسین ثقفی، اعظم سربندی فراهانی، سعید کریمی مطلوب، رسول کریمی مطلوب،
دوره 80، شماره 8 - ( 8-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: کمبود ویتامین B12 به‌دلیل تداخل با جذب آن، از شناخته‌شده‌ترین اختلالات ناشی از مصرف طولانی مدت متفورمین است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی از خرداد تا مهر 1396 در بیمارستان شهید بهشتی قم بر روی 60 بیمار دیابتی نوع دو با سابقه دیابت به‌مدت یک تا دو سال و مصرف متفورمین به میزان g 1-2 انجام گرفت. بیماران به دو گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه مداخله متفورمین را به‌همراه روزانه g 1 کربنات کلسیم و گروه کنترل فقط متفورمین دریافت کردند. در دو گروه سطح ویتامین B12 بیماران پیش از شروع مداخله و پس از سه ماه اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: بین دو گروه از نظر جنسیت اختلاف وجود داشت و بین میانگین سنی در دو گروه اختلاف معناداری مشاهده نشد. میانگین سطح ویتامین B12 پیش از دریافت کلسیم در گروه A (مداخله) کمتراز گروه B (کنترل) بود (036/0=P) و پس از دریافت کلسیم سطح ویتامین B12 در گروه مداخله افزایش یافت (002/0=P) و در گروه کنترل سطح ویتامین B12 کاهش یافت (030/0=P)، میزان نوروپاتی در پرسشنامه میشیگان، قسمت شرح حال در هر دو گروه مداخله و کنترل با اختلاف معناداری کاهش پیدا کرد، ولی قسمت معاینه در گروه مداخله با اختلاف معناداری کاهش پیدا کرد (006/0P=) و در گروه کنترل اختلاف معناداری در قسمت معاینه در نوروپاتی نداشت (2/0P=).
نتیجه‌گیری: مصرف خوراکی کلسیم به‌صورت روزانه‌، باعث افزایش سطح ویتامین B12 در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد و شاید کلسیم بتواند کاهش سطح سرمی ویتامین B12 ناشی از مصرف متفورمین در بیماران مبتلا به دیابت تیپ دو را تعدیل کند.

 
حسن بسکابادی، نفیسه پوربدخشان، مریم ذاکری‌حمیدی،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های مادر از جمله دیابت، هایپرتانسیون، پره‌اکلامپسی، هایپوتیروییدی و صرع در بارداری با عوارض جنینی و نوزادی همراه می‌باشند. هدف از انجام مطالعه حاضر، مقایسه پیش‌آگهی نوزادی در بیماری‌های مادر می‌باشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی می‌باشد که روی 600 نوزاد پره‌ترم با مادران مبتلا به دیابت، هایپرتانسیون، پره‌اکلامپسی، هایپوتیروییدی و صرع در بیمارستان قائم (عج) مشهد انجام شده است. این مطالعه از فروردین 1394 تا اردیبهشت 1400 و با روش نمونه‌گیری در دسترس انجام شده است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات در این مطالعه، چک‌لیست پژوهشگر ساخت شامل مشخصات نوزادی (سن حاملگی، نمره آپگار دقیقه اول، نمره آپگار دقیقه پنجم) و مادری (نوع زایمان، مراقبت‌های بارداری، پارگی زودرس کیسه آب) بود. پیش‌آگهی نوزادی در زمان تولد مورد مقایسه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری Kolmogorov-Smirnov و Chi-square انجام شده است.
یافته‌ها: نوزادان دارای مادران مبتلا به صرع، کمترین نمره آپگار دقیقه اول و کمترین سن حاملگی و نوزادان دارای مادران مبتلا به دیابت، کمترین نمره آپگار دقیقه پنجم را داشتند. مادران مبتلا به هایپوتیرویید، بیشترین میزان پارگی زودرس کیسه آب و مادران مبتلا به هایپرتانسیون و پره‌اکلامپسی، بیشترین موارد زایمان سزارین را داشتند.
نتیجه‌گیری: بیماری‌های مادر شامل دیابت، هایپرتانسیون، پره‌اکلامپسی، هایپوتیروییدی و صرع، پیش‌آگهی نوزادان را از نظر شدت نارسی، پارگی زودرس کیسه آب، نوع زایمان، نمره آپگار دقیقه اول و نمره آپگار دقیقه پنجم تحت تأثیر قرار می‌دهد. لذا کنترل و درمان مناسب این موارد از بیماری‌های مادر ممکن است پیش‌آگهی نوزادی را بهبود دهد.

 
هادی قره‌باغیان، مهری امیری، سپیده صیدی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت شایعترین علت نوروپاتی در جهان است و داروهایی مثل گاباپنتین برای درمان علامتی آن استفاده می‌شوند. داروی گیاهی نوروتک (Neurotec) (ترکیب نسترن وحشی، گزنه و تانسی) با افزایش سرعت انتقال پیام عصبی و ترمیم اعصاب محیطی می‌تواند در درمان این بیماری موثر باشد. هدف از این مطالعه مقایسه عوارض و اثربخشی داروی نوروتک بر کاهش علایم حسی نوروپاتی دیابتی با گاباپنتین می‌باشد.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی یک سوکور تعداد 100 بیمار دیابتی مراجعه‌کننده به کلینیک دیابت بیمارستان طالقانی کرمانشاه از فروردین تا شهریور سال 1397 به دو گروه تقسیم شدند، یک گروه روزانه mg 300-100 گاباپنتین وگروه دیگر روزانه mg 100 نوروتک دریافت کرده‌اند. در ابتدای مطالعه و در پایان هفته‌های 6 و12، از نظر شدت علایم حسی شامل پارستزی و درد با معیار DN4 questionnaire و معیار آنالوگ بصری VAS در دو گروه مقایسه شدند و نتایج به‌دست آمد و آنالیز شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که نوروتک باعث کاهش احساس سرما، درد، پارستزی، شدت درد وVAS و DN4 می‌شود (به‌ترتیب مقدار P برابربا 01/0، 05/0، 05/0، 05/0، 001/0، 05/0). باوجود اختلاف دو گروه، تنها در کاهش شدت درد، داروی نوروتک برتری معناداری را نسبت به داروی گاباپنتین نشان داد و در سایر موارد تفاوت دو گروه قابل‌توجه نبود. تنها عارضه قابل‌توجه درمورد نوروتک بروز دل‌درد بود اما در گروه گاباپنتین، سرگیجه، خواب آلودگی و احساس گیجی از عوارضی بود که به‌صورت معناداری از گروه نوروتک بیشتر گزارش شد (05/0P>).
نتیجه‌گیری: استفاده از نوروتک می‌تواند باعث بهبود علایم حسی نوروپاتی دیابتی شود و عوارض جانبی شدیدی ندارد.

 
سمیه زمانی، محمد رضا ساسانی، مهدی سعیدی مقدم،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: ام‌آرآی یک روش تصویربرداری برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی است. این مطالعه سکانس  STIR، مهمترین سکانس حساس به مایع، را با تصاویر کنتراست تقویت‌شده برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی مقایسه می‌کند.
روش بررسی: پرونده پزشکی 48 بیمار دیابتی مشکوک به استئومیلیت پدال مراجعه‌کننده به یکی از بیمارستان‌های دانشگاه که تحت MRI پا با و بدون تزریق ماده حاجب قرار گرفتند، این مطالعه به‌صورت مقطعی در بیمارستان نمازی دانشگاه علوم پزشکی شیراز از اول فرودین 1395 تا 31 شهریور 1396 جمع‌آوری و بررسی شد. به‌طورکلی، 52 MRI و 60 قسمت استخوانی جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. تشخیص‌ها با همبستگی بالینی تایید شد. در نهایت، حساسیت، ویژگی و دقت تشخیصی سکانس STIR و تصاویر با کنتراست افزایش یافته مقایسه شد. افزون‌براین، اثر افزودن یافته‌های تصویر وزن T1 به‌دنباله STIR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: تشخیص نهایی استئومیلیت در 47 استخوان (78%) تایید شد. 13 استخوان (22%) استئومیلیت نداشتند. ویژگی سکانس‌های کنتراست تقویت شده و STIR به‌ترتیب 3/92% و 8/53% بود، درحالی‌که حساسیت دو دنباله مشابه (100%) بود.
نتیجه‌گیری: سکانس STIR حساسیت بالایی برای تشخیص استئومیلیت پدال نشان داد. ویژگی کمتر این دنباله در مقایسه با تصاویر با کنتراست افزایش یافته را می‌توان با افزودن سکانس وزن T1 جبران کرد. بنابراین، MRI بدون تزریق ماده حاجب را می‌توان به‌طور قابل اعتمادی با MRI تقویت شده با کنتراست برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی جایگزین کرد.

 
مهدی نیک‌سرشت، ولی‌الله دبیدی روشن، خدیجه نصیری،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرینات ورزشی مختلف سازگاری‌های فیزیولوژیکی متفاوتی ایجاد می‌کنند. درحالی‌که اثر پروتکل‌های HIIT کم-حجم و کم-تواتر با فواصل استراحتی مختلف بررسی نشده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر تأثیر تمرینات HIIT با فشردگی بالا (HC) و پایین (LC) همراه با مکمل بربرین (BBR) بر متغیرهای هماتولوژی مردان پیش-دیابتی بود.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی از مهر لغایت آذر 1400 در دانشگاه مازندران انجام شد. 54 مرد دارای اضافه وزن/چاق با میانگین سنی 0/6±6/48 سال، شاخص توده بدنی 1/3±7/30 و درصد چربی 0/4±4/30 به‌صورت تصادفی و مساوی به شش گروهHC ، LC، HC+BBR، LC+BBR، BBR و کنترل تقسیم شدند. پروتکل‌های تمرینی HC (نسبت کار: استراحت، 2:1) وLC (1:1) شامل هشت حرکت وزن بدن با شدت 95%-80 ضربان قلب بیشینه از 4-2 ست به مدت هشت هفته/دو جلسه در هفته بود. پاسخ این متغیرها به آزمون ورزشی بروس پیش و پس از مداخله ارزیابی شد. تحلیل داده‌ها با آزمون آنالیز واریانس دو طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0>P انجام شد.
یافته‌ها: مقایسه اولیه متغیرهای هماتولوژی گروه‌های پیش-دیابتی و غیردیابتی تفاوت معناداری نداشت (همه، 05/0<P). در مقایسه با پیش-آزمون، گلبول‌های سفیدخون (WBCs) گروه‌های LC و LC+BBR و لنفوسیت‌های همه‌ی مداخله‌ها (به جز مکمل) کاهش معناداری داشتند (همه، 05/0>P). هموگلوبین و هماتوکریت گروه‌های HC و HC+BBR کاهش معناداری داشت (05/0>P). هرچند، در پاسخ به فعالیت ورزشی بروس، WBCs در گروه‌های LC و LC+BBR (به‌ترتیب 18% و 25%) کاهش معناداری نشان داد (هر دو، 005/0>P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد تمرین LC، حتی بدون مصرف مکمل، با کاهش WBCs موجب عملکرد ایمنی موثرتر و اثرات همولیزی کمتری نسبت به پروتکل تمرین HC می‌گردد.

 
نگار حیدری، فاطمه رجعتی، مژگان رجعتی، پریا حیدری،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت بیماری‌های مزمن مستلزم برنامه مراقبتی طولانی‌مدت است و تبعیت از رفتارهای خودمدیریتی بیماری‌های مزمن برای بهبود نتایج سلامت و کیفیت زندگی حیاتی است. فناوری سلامت تلفن همراه این پتانسیل را دارد که پیشگیری اولیه و ثانویه از بیماری را بهبود بخشد و مداخلاتی را ارایه دهد که شخصی‌سازی شده باشد، از این ‌رو پژوهش حاضر باهدف تعیین تاثیر مداخلات اپلیکیشن‌های موبایل بر خودمدیریتی پرفشاری خون و دیابت طی یک مطالعه مروری انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش مرور سیستماتیک است. در این مطالعه تاثیر مداخلات اپلیکیشن‌های موبایل بر خودمدیریتی پرفشاری خون و دیابت براساس مطالعات انجام شده در بازه زمانی تیر ۱۳۹۲ تا اسفند ۱۴۰۱ مورد‌بررسی قرار گرفت. به این منظور مقالات چاپ شده در پایگاه‌های بین‌المللی pubmed وscopus با کلیدواژه‌های انگلیسی Mobile Health، mHealth، adherence، Hypertension، High Blood Pressure، Diabetes جست‌وجو شد.
یافته‌ها: در مجموع ۱۳۹۸ چکیده یافت شد که ۱۲ مقاله با معیارهای ورود و خروج همخوانی داشت. مطالعات نشان دادند که اپلیکیشن‌های سلامت موبایل (mHealth) می‌توانند فرایندها را بهینه و دسترسی به اطلاعات سلامت را با ترکیب روش‌های درمانی با راه‌حل‌های جذاب تسهیل کنند و راهی برای نظارت بر شرایط سلامتی بیمار، مانند رژیم غذایی، وزن بدن، فشارخون، خلق‌وخو و خواب و غیره ارایه دهند و همکاری بین متخصصان سلامت، بیماران و خانواده‌های آنها را تسهیل کنند لذا می‌توانند در ترکیب با مراقبت‌های بهداشتی سنتی برای تسهیل دسترسی به اطلاعات سلامت مورداستفاده قرار گیرند.
نتیجه‌گیری: باتوجه‌به نتایج مطالعه حاضر و افزایش چشمگیر استفاده از برنامه‌های کاربردی تلفن همراه برای ارتقای سلامتی لازم است به‌منظور درک تاثیر واقعی فناوری در سلامت مطالعات طولانی مدت مدنظر پژوهشگران آینده قرار گیرد.

 
النا لک، اسکندر حاجیانی، جلال سیاح، زینب حسین‌پور، علیرضا صداقت،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: فیبروز کبدی مرحله نهایی بیماری مزمن کبدی است. دیابت با ریسک بالای فیبروز کبدی در بیماران کبد چرب غیرالکلی همراه است. همراهی پره‌ دیابت و فیبروز کبدی در مطالعات قبلی چالش انگیز بوده است. هدف این مطالعه مقایسه فیبروز کبدی در بیماران مبتلا به دیابت و پره‌دیابت بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-مقطعی بود که بر روی مبتلایان به دیابت و پره دیابت، مراجعه‌کننده به بیمارستان امام خمینی اهواز از فروردین تا اسفند1401 انجام گردید. فیبروز کبد با الاستوگرافی اندازه‌گیری شد. ارتباط بین فیبروز کبدی و سن، جنس، BMI، AST، ALT، ALKP، Bilirubin و نوع درمان در دو گروه بررسی شد.
یافته‌ها: در این مطالعه 53 نفر (9/63%) مبتلا به دیابت و 30 نفر (1/36%) مبتلا به پره دیابت بودند. 47 نفر مرد (6/56%) و 36 نفر زن (4/43%) بودند. میانگین سن افراد شرکت‌کننده در پژوهش 06/49 سال بود. بین میانگین شدت فیبروز کبدی در بیماران دیابتی و پره دیابتی اختلاف معنادار وجود داشت. میانگین شدت فیبروز کبدی در افراد دیابتی 29/11 و در افراد پره دیابتی10/9 بود. بین فراوانی درجه فیبروز کبدی در بیماران دیابتی و پره دیابتی اختلاف معنادار وجود داشت (044/0=P). درجه فیبروز کبدی در تمامی سطوح به جز در گروه با فیبروز خفیف یا بدون‌فیبروز     (F0-F1) در افراد دیابتی بیشتر از پره دیابتی بود. در بیماران دیابتی بین FBS و فیبروز کبدی ارتباط معنادار مشاهده شد (001/0=P).
نتیجه‌گیری: شدت فیبروز کبدی در بیماران دیابتی بیشتر از بیماران پره دیابتیک بود. پره دیابت نیز با ریسک افزایش‌یافته فیبروز کبدی همراه بود.

 

صفحه 4 از 4    
4
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb