51 نتیجه برای یاری
محمدرضا پورمند، مریم کشتورز، محمد مهدی سلطان دلال، ملیحه طالبی، روناک بختیاری، غلامرضا پورمند،
دوره 71، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند کلیه یکی از روشهای موثر در درمان نارسایی پیشرفته و مزمن بیماران کلیوی میباشد. عفونت مجاری ادرار شایعترین عفونتها پس از پیوند کلیه است و میتواند نتایج مخربی داشته باشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی شیوع عفونتهای مجاری ادراری و ارتباط آن با فاکتورهای خطر در بیماران پیوند کلیه است.
روش بررسی: در این مطالعه، عفونتهای مجاری ادراری در 173 گیرنده پیوند کلیه به صورت آیندهنگر در مرکز تحقیقات اورولوژی بیمارستان سینا مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمعآوری نمونههای ادرار از بیماران با و یا بدون علامت، آنالیز ادراری و شمارش کلنی بهعمل آمد. شناسایی باکتریها توسط روشهای مرسوم میکروبشناسی در گروه پاتوبیولوژی دانشکده بهداشت انجام شد.
یافتهها: عفونت مجاری ادرار در 47 بیمار مشاهده شد. شایعترین باکتری عامل عفونت مجاری ادرار اشرشیاکلی با (38%)18 مورد بود. حدود 71% عفونتهای مجاری ادراری در سه ماه اول پس از پیوند رخ داد. زنان نسبت به مردان بیشتر در معرض ابتلا به عفونت مجاری ادراری قرار داشتند (50/0OR=، 047/0P=). بین دیابت ملیتوس و عفونت مجاری ادرار هیچ رابطه معنیداری مشاهده نشد. اکثر ایزولهها نسبت به ایمیپنم حساس بودند ولی نسبت به کوتریموکسازول و تتراسایکلین مقاوم بودند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد اکثر عفونتهای مجاری ادراری در ماههای اول پس از پیوند رخ میدهد. آزمون آنتیبیوگرام برای درمان بیمارانی که مبتلا به عفونتهای مجاری ادراری هستند ضروری است. بهعلاوه جنس مونث، سن بالا و طول مدت بستری فاکتورهای خطر برای این عفونتها محسوب میشوند.
رضا یارانی، کامران منصوری، علی بیدمشکیپور، مریم مهرابی، علی ابراهیمی، کیکاووس غلامی، خیراله یاری، علی مصطفایی،
دوره 71، شماره 3 - ( خردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : کشت اولیه بهدنبال جداسازی سلولها از بافت انجام میگیرد. جداسازی و کشت اولیهی ملانوسیتها با توجه به نقش این سلولها در محافظت از بدن در برابر اشعههای مضر خورشید، ایجاد رنگ پوست، قرنیه و مو بسیار بااهمیت است. این مطالعه بهمنظور راهاندازی نحوهی جداسازی، کشت و تکثیر ملانوسیتها از پیشپوست نوزاد و پوست پلک افراد بزرگسال و مقایسهی دو نوع محیط کشت ملانوسیتی انجام شده است.
روش بررسی: برای کشت ملانوسیتها از نمونههای پیشپوست و پلک استفاده شد. اپیدرم از درم، جدا و مخلوط سلولی حاصل از هضم اپیدرم در محیطهای انتخابی ملانوسیتی کشت داده شد. برای تایید ملانوسیتها پس از جداسازی و کشت از تکنیکهای ایمونوسیتوشیمی و واکنش زنجیره پلیمراز معکوس استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که کشت در عدم حضور فربولاستر از لحاظ مورفولوژی و از لحاظ چسبندگی سلولی و ویژگیهای فیزیولوژیکی ملانوسیتها بهمراتب مناسبتر است. بهعلاوه، در این بررسی مشخص شد که ملانوسیتهای جداشده از پلک افراد بزرگسال بهمراتب دندریتیکتر از ملانوسیتهای جداشده از پیشپوست است و تعداد پاساژهای ملانوسیتهای حاصل از پیشپوست بیشتر از ملانوسیت جداشده از پلک میباشد.
نتیجهگیری: بهصورت مرسوم برای کـشت ملانوسیـتها از فربولاسـترها استفـاده میشود کـه در این مطالعه کشت در عدم حضور فربولاستر و با استفاده از فاکتورهای رشد، بهتر و مناسبتر بود. بهعلاوه ملانوسیتهای حاصل از بافتهای جـوانتر همچون پیـشپـوست برای تحقیـقات با توجه میـزان بیشتر قدرت تکثیر توصیه میشود.
اعظم بختیاریان، ستار استادهادی، معصومه جرجانی، سپیده هاشمپور، شهربانو عریان، وحید نیکویی،
دوره 71، شماره 12 - ( اسفند 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: داروهای مسدودکننده کانال کلسیم به وفور برای درمان بیماریهای مختلف قلبی- عروقی از جمله افزایش فشارخون، آنژین و آریتمی مورد مصرف قرار میگیرند، بنابراین بررسی اثرات قلبی- عروقی مشتقات این داروها دارای اهمیت است. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی اثرات مرکزی مشتقات دیهیدروپیریدینی سنتز شده بر فشارخون و ضربان قلب موش صحرایی و مقایسه این اثرات با داروی نیفدیپین بود.
روش بررسی: 64 عدد موش صحرایی نر پس از بیهوش کردن و کانولگذاری داخل بطنی با استفاده از روش استریوتاکسی، به هشت گروه تقسیم شدند. گروه اول حلال DMSO (دیمتیل سولفوکساید) بهعنوان کنترل و گروههای دوم تا پنجم داروی نیفدیپین به ترتیب با دوزهای 80، 160، 240 و µg 300 به ازای هر موش صحرایی دریافت کردند. سه گروه دیگر مشتقات A، Bو C را با دوز µg 240 به ازای هر موش صحرایی دریافت نمودند. در زمانهای 15 تا 60 دقیقه پس از تزریق داخل بطنی، فشارخون سیستولیک و ضربان قلب اندازهگیری شد.
یافتهها: اثر مهاری مشتق B بر روی فشارخون سیستولیک در زمانهای 15 و 30 دقیقه پس از تزریق در دوز 240 میکروگرم/ رت قویتر از نیفدیپین بود (001/0>P)، در حالی که مشتقات A و C اثر کمتری نسبت به نیفدیپین نشان دادند. همچنین اثر مهاری مشتق B بر ضربان قلب در زمانهای 15 تا 60 دقیقه پس از تزریق در دوز فوق، نسبت به نیفدیپین بیشتر بود (05/0>P).
نتیجهگیری: مشتقات جدید دیهیدروپیریدینی میتوانند اثر مهاری قویتر و پایدارتری بر فشارخون و ضربان قلب داشته باشند که بخشی از اثرات آنها احتمالا به دلیل اثر مستقیم مهاری بر نورونهای مغزی میباشد.
غلامرضا پوریعقوب، رامین مهرداد، سوسن صالحپور، مهران شهریاری،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: در ایران سرطان سومین عامل مرگ است. در حدود 10-5% تمام سرطانهای انسان ناشی از مواجهه شغلی با عوامل مولد سرطان یا کارسینوژنها باشد. مزوتلیوماهای بدخیم صفاق و پلور را پاتوگنومونیک مواجهه با رشتههای آزبستوز میدانند. عواملی غیر از آزبستوز ممکن است سبب مزوتلیوم بدخیم شوند. جهت تعیین میزان رابطه علیتی مواجهه با آزبستوز و بروز مزوتلیوما در ایران بهویژه در موارد مواجهات شغلی نیاز به بررسی سابقه مواجهه با آزبستوز در بیماران مبتلا به مزوتلیوما وجود دارد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی نخست دادههای مربوط به بیماران مزوتلیومایی ثبت شده در طی سالهای 1385 تا 1389 در اداره سرطان وزارت بهداشت دریافت شد و اطلاعات سن، جنس، استان محل تولد و ارگان مبتلا از آن استخراج گردید. از کل 272 نفر ثبت شده برای 154 نفر شماره تلفن ثبت شده بود و در نهایت موفق به مصاحبه با 60 خانواده شدیم. بر اساس پرسشنامهای که طراحی نمودیم سوابق شغلی، محل سکونت و مصرف سیگار بیماران را اخذ نمودیم. آنالیز فراوانی متغیرها یکبار در 272 بیمار ثبت شده اداره سرطان و یکبار در 60 بیمار مصاحبه شده انجام گرفت و مقایسه گردید.
یافتهها: توزیع فراوانی سنی، جنسی، استان محل تولد و سکونت و عضو درگیر بیماران در دادههای اداره سرطان و بیماران مصاحبه شده مشابه بود. در بیماران مصاحبه شده فراوانی بیماران سیگاری 28% و مواجهه با آزبستوز 63% بود. توزیع فراوانی شغلی بیماران مصاحبه شده بهترتیب، مشاغل ساختمانی20%، کارکنان شرکت نفت 3/13% و رانندگان 7/6% بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه ما تاییدکننده رابطه مواجهه با آزبستوز و بروز مزوتلیوما در ایران مطابق با سایر پژوهشها در کشورهای دیگر است. بنابراین لازم است مصرف آزبستوز در ایران مانند 20 کشور دیگر دنیا ممنوع اعلام شود.
حبیباله یاری بیگی، حجت تقیپور، حمیدرضا تقیپور،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع ریسک فاکتورهای قلبی بین افرادی که جراحی عروق کرونر انجام دادهاند خیلی مشخص نیست.
روش بررسی: مطالعه حاضر روی 1592 بیماری که بین فروردین 1388 تا فروردین 1392 تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر (CABG) قرار گرفتند انجام گرفت. فاکتورها و عوامل موثر در بروز بیماریهای قلبی بررسی گردیده و اطلاعات لازم جمعآوری و ارزیابی شد.
یافتهها: 8/70% از بیماران مرد و 2/29% زن بودند. میانگین سنی 5/739/60 سال و میانگین وزنی 3/6 kg 91/73 بود. 3/47% دارای دیابت، 4/79% هایپرکلسترومی، 3/34% سابقه مصرف سیگار، 5/64% پرفشاری خون و 2/44% نیز دارای سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری قلبی بودند. در بین عوامل آتیپیک نیز شیوع آنژین در آنها بالا بود (8/88%). میانگین BMI این بیماران نیز بالاتر از حد نرمال بود 1/246/27. اما سایر عوامل غیر کلاسیک شیوع بالایی نداشتند.
نتیجهگیری: با غربالگری و شناسایی افرادی که دارای ریسک فاکتورهای بیماریهای قلبی میباشند میتوان از بروز آترواسکلروز و در نتیجه انجام جراحی بایپس عروق کرونر در آینده پیشگیری نمود.
سعید خدایاری، حمید خدایاری، علی محمد علیزاده،
دوره 74، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده
فرضیه بر این است که از دست دادن سلولهای میوکارد قلب برگشتناپذیر باشد. مطالعات متعدد روی سلولهای بنیادی رویکردی مناسب و قابل قبول جهت برطرف نمودن آسیبهای قلبی پیش روی ما قرار داده است. سلولهای بنیادی جمعیتی از سلولها با توان بالقوه در خودنوزایی و تمایز به انواع سلولها میباشند که نقش مهمی در اندامزایی و تکوین جنین میتوانند ایفا کنند. تاکنون هفت نوع از سلول بنیادی قلبی با فنوتیپهای مولکولی و پتانسیل تمایز متفاوت کشف و مورد مطالعه قرار گرفته است. افزایش میزان تکثیر و تمایز این سلولها در نواحی ایسکمی قلبی عامل مهمی در ترمیم و بهبود آسیب قلبی میباشد. این عملکرد سلولهای بنیادی درونزاد قلبی میتواند تحت کنترل عوامل متعددی مانند فاکتورهای پاراکرینی و اتوکراینی، ماتریکس خارج سلولی و عوامل ژنتیکی قرار گیرد. در مجموع به خوبی مشخص شده است که فاکتورهای مذکور عملکرد قابل قبولی در افزایش بازده درمان ضایعات قلبی میتوانند داشته باشند. مشاهده شده عملکرد سایتوکینها و فاکتورهای رشد در افزایش توان تکثیر و مهاجرت سلولهای بنیادی درونزاد قلبی نقش مهمی را ایفا میکند که بهرهگیری از این فاکتورها در کنار سلولهای بنیادی قلبی به منظور افزایش بازده ترمیم آسیبهای قلبی از جمله روشهای کارآمدی میباشد. بنابراین در مطالعه مروری حاضر به بررسی انواع سلولهای بنیادی قلبی و فنوتیپ مولکولی آنها، زیستشناسی سلولهای بنیادی قلبی و توان این سلولها بهمنظور درمان آسیبهای قلبی پرداخته شد. درک درست مکانیزمهای مولکولی و مسیرهای پیام رسانی دخیل در عملکرد سلولهای بنیادی قلبی، رویکرد مناسبی را به منظور توسعه و ارایهی روش درمانی ضایعات قلبی با استفاده از سلولهای بنیادی قلبی فراهم میکند.
زهرا اسفندیاری، محمد جلالی، لیلا صفائیان، اسکات ویز،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده
کلستریدیوم دیفیسیل عامل مهم گسترش بیماریهای گوارشی بهدلیل مصرف آنتیبیوتیک و پیدایش مقاومت میکروبی میباشد. در گذشته، این باکتری تنها بهعنوان عامل عفونت در بیمارستان معرفی شد. اما در اپیدمیولوژی عفونت تغییراتی مشاهده گردید و سویههای هایپرویرولانت کلستریدیوم دیفیسیل در خارج از محیطهای درمانی مانند حیوانات و فراوردههای غذایی شناسایی شد. با این وجود، این باکتری بهعنوان پاتوژن مشترک انسان و دام یا غذازاد معرفی نشده است. اما افراد حساس مانند زنان باردار، سالمندان و کودکان ممکن است با مصرف فراوردههای غذایی آلوده، کلستریدیوم دیفیسیل وارد بدنشان شود و شرایط ابتلا به عفونت در آنها مهیا گردد. بنابراین تدوین گایدلاینهای پیشگیری از انتقال باکتری به انسان در جامعه مانند محیطهای بالینی اهمیت پیدا میکند. در این مقاله مروری، تاریخچه، عوامل خطر و پژوهشهای صورت گرفته بر روی شیوع کلستریدیوم دیفیسیل در محیطهای بالینی و خارج از آن در ایران بررسی میشود. در پایان فرضیاتی مطرح میشود که بهدلیل عدم تشابه در پروفایل ریبوتایپ و ساختار ژنتیکی کلستریدیوم دیفیسیل در ایران با سویههای بینالمللی، سویههای بومی در کشورمان وجود دارد که میتوانند در بروز عفونت این باکتری در بالین و جامعه نقش داشته باشند. همچنین با توجه به گزارشات موجود از مصرف غیرمنطقی آنتیبیوتیکها در کشورمان ایران، بهنظر میرسد عفونت ناشی از کلستریدیوم دیفیسیل رو به افزایش باشد. اثبات این فرضیات نیازمند ارزیابی مداوم و دقیق بیماری و بررسی جامع مولکولی اپیدمیولوژی در محیطهای درمانی و خارج از آن توسط سازمانهای متولی سلامت میباشد.
میترا غلامی، شهرام نظری، احمد رضا یاری، سید محسن محسنی، سودابه علیزاده متبوع،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: گندزدایی آب به روش الکترولیز در سالهای اخیر رو به گسترش است. هدف از انجام این پژوهش بررسی حذف باکتریهای اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس به روش الکترولیز با الکترود آلومینیم- آهن به حالت تک قطبی موازی از آب آشامیدنی بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی در خرداد ماه ۱۳۹۵ در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. نمونههای آب آلوده با افزودن ۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۰۵ عدد باکتری اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس در میلیلیتر آب آشامیدنی تهیه گردید. متغیرهای مستقل فرآیند شامل سویههای باکتریایی اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس با غلظتهای مختلف باکتریایی ۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۰۵ عدد در میلیلیتر (pH اولیه (۷، ۸ و ۹)، زمان واکنش (۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۲۵ دقیقه)، فاصله بین الکترودها (۱، ۲ و cm ۳) و چگالی جریان (۰/۸۳، ۱/۶۷ و mA/cm2 ۳/۳) جهت تعیین شرایط بهینه بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که در شرایط بهینه با افزایش pH از هفت به ۹ راندمان حذف سویههای باکتریایی اشرشیاکلی بهطور معناداری از ۹۸ به ۷۳% و استافیلوکوکوس اورئوس از ۹۹/۱ به ۷۶% کاهش پیدا میکند. در غلظت اولیهCFU/ml ۱۰۴ شرایط بهینه برای pH، چگالی جریان، زمان واکنش و فاصله بین الکترودها بهترتیب برابر ۷، mA/cm2 ۱/۶۷، ۲۰ دقیقه و cm ۲ بهدست آمد. افزایش چگالی جریان و زمان واکنش باعث کاهش معناداری در هر دو سویه باکتریها شد. میزان انرژی برق مصرفی در شرایط بهینه 3KWh/m ۰/۵۱۲۸ محاسبه شد. آزمون آماری صورت گرفته نشان از معناداری (۰/۰۱P<) رابطه غلظتهای اولیه سویههای باکتریایی و راندمان فرایند میباشد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج راندمان حذف سویههای باکتریایی اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس بیشتر از ۹۸% بهدست آمد.
محبوبه سادات حسینی، محمد جواد باهوش، غلامحسین علیشیری، ناهید خلیلی، حبیب یاری بیگی،
دوره 75، شماره 11 - ( بهمن 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع بیماری دیابت بهدلیل عوامل مختلف بهشدت در حال افزایش است. پدیده مقاومت به انسولین یکی از علل اصلی بروز این بیماری است که به دلایل مختلفی همچون کاهش سطح سرمی ویتامین دی۳ رخ میدهد. در این مطالعه رابطه بین سطح پلاسمایی ویتامین دی۳ با مقاومت به انسولین و فاکتورهای لیپیدی پلاسما ارزیابی گردید.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی بیماران دیابتی نوع دو مراجعهکننده به کلینیک دیابت درمانگاه بقیهاله تهران از تیر تا شهریور ۱۳۹۴ انجام گرفت. ابتدا دادههای دموگرافیک گردآوری و سپس مقادیر سرمی ناشتای ویتامین دی۳، گلوکز و لیپیدهای پلاسمایی اندازهگیری شد. بیماران به دو گروه نرمال و دچار کمبود ویتامین دی۳ تقسیم شده و میزان لیپیدهای پلاسما و فشارخون بین آنها مقایسه گردید. سپس افراد هایپوویتامینوز تحت درمان با ویتامین دی۳ بهمدت هشت هفته قرار گرفتند تا سطح آن به بالای ng/ml ۳۰ برسد. سپس روی درمان نگهدارنده ۵۰۰۰۰ واحد ویتامین دی۳ ماهیانه و g ۱/۵ کربنات کلسیم روزانه قرار گرفتند. پس از دو ماه دوباره بررسی شدند.
یافتهها: ۱۸۷ نفر (۹۹ مرد و ۸۸ زن) وارد مطالعه شدند. شیوع هایپوویتامینوز در افراد چاق بیشتر بود. درمان با ویتامین دی۳ موجب تغییر معنادار HbA۱c، HDL، تریگلیسرید، قندخون ناشتا و ویتامین دی۳ گردید، اما در سایر شاخصهها تغییرات معنادار ایجاد نشد.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد کمبود ویتامین دی۳ یکی از علل افزایش گلوکز پلاسما و دیسلیپیدمی باشد. همچنین اصلاح سطح پلاسمایی ویتامین دی۳ میتواند منجر به کاهش مقاومت به انسولین و نیز اصلاح الگوی لیپیدی پلاسما در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو گردد.
زهرا اسفندیاری، محمد رضا مراثی، فاطمه استکی، وحید صنعتی، الناز پناهی، نادر اکبری، رویاالسادات مدنی، ژیلا مصبریان تنها،
دوره 77، شماره 1 - ( فروردین 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش جامعه در راستای تغذیه صحیح میتواند نقش مهمی در کاهش شیوع بیماریهای غیرواگیر داشته باشد. نشانگر رنگی تغذیهای (چراغ راهنما) مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی مقادیر عوامل خطر در بروز بیماریهای غیرواگیر (انرژی، قند، چربی، نمک و اسیدچرب ترانس) را به مصرفکنندگان انتقال میدهد. شدت خطر عوامل گفتهشده از طریق سه رنگ قرمز، زرد و سبز بهترتیب نشاندهنده خطر، هشدار در مصرف مکرر و ایمن جهت استفاده از محصولات غذایی براساس شرایط بدنی و جسمانی مصرفکنندگان ارایه میشود. پژوهش کنونی با هدف تاثیر آموزش بر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نسبت به انتخاب غذای مناسب براساس نشانگرهای رنگی تغذیهای مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی صورت پذیرفت.
روش بررسی: در مطالعه تجربی کنونی، انتخاب تصادفی ۳۷۹ نفر از دانشجویان ۹ دانشکده فعال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت پذیرفت. آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان در مورد نشانگر رنگی تغذیهای براساس تکمیل پرسشنامه محقق-ساخته از دی ۱۳۹۵ تا اسفند ۱۳۹۶ اندازهگیری شد. آموزش بهصورت چهرهبهچهره با استفاده از پمفلت صورت گرفت و در فاصله زمانی سه تا شش ماه پس از آموزش، دوباره آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان با تکمیل پرسشنامه تعیین شد.
یافتهها: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد پیش ازآموزش بهترتیب۰/۸۴±۱/۱۲، ۲±۱۴/۴۴ و ۲/۲±۲/۵۲ بود. امتیازات پس از آموزش به ۰/۷۵±۱۱/۷۲، ۳/۱۸±۱۸/۶۷ و ۴/۷±۱۷/۶۹ ارتقا یافت. تفاوت معناداری در امتیازات آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان پیش و پس از آموزش مشاهده شد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: آموزش نشانگر رنگی تغذیهای نقش موثری در بهبود آگاهی، نگرش و تا حدودی عملکرد دانشجویان در انتخاب محصول غذایی مناسب داشت.
احسان آقایی مقدم، محمدرضا میرزاآقاییان، آزاده سیاری فرد، مرجان کوهنورد، آذین قمری،
دوره 77، شماره 7 - ( مهر 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات رشد در کودکان مبتلا به بیماری قلبی شایع است. کودکان سندرمیک (سندرم داون) نیز از شیوع بالای اختلالات رشد رنج میبرند. هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت رشد کودکان مبتلا به سندرم داون و بیماری مادرزادی قلب کاندید عمل جراحی ترمیمی بود.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت گذشتهنگر از فروردین ۱۳۹۰ تا فروردین ۱۳۹۶ با بررسی پروندهی همه بیمارانی که در مرکز طبی کودکان، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تحت عمل جراحی قلبی قرار گرفتند، انجام شد. سن، وزن، قد، شاخص وزن برای سن، شاخص وزن برای قد، شاخص قد برای سن، مورتالیتی و میزان بستری در بخش مراقبتهای ویژه در این بیماران ثبت شد.
یافتهها: ۳۵ (۵۱/۵%) بیمار زن و ۳۳ (۴۸/۵%) بیمار مرد بودند. میانگین سن، وزن و قد این کودکان بهترتیب برابر با ۲۴/۹±۲۶/۹ ماه، kg ۹/۱±۴/۹۵ و cm ۱۷/۹۵±۷۹/۵۵ بوده است. میانگین شاخص وزن برای قد، شاخص وزن برای سن و شاخص قد برای سن در این کودکان بهترتیب برابر با ۱/۶۵±۲/۱۸-، ۲/۲۵±۱/۹۵- و ۳/۱۱±۱/۲۲- بود. براساس مقادیر شاخصهای وزن برای سن، وزن برای قد و قد برای سن بهترتیب ۸۵/۳%، ۷۷/۹% و ۷۵% از بیماران درجاتی از سوتغذیه (خفیف تا شدید، شاخص کمتر از ۱-) را داشتند. شایعترین اختلال قلبی مشاهدهشده در این بیماران، نقص دیوارهی بین بطنی (نقص دیوارهی بین بطنی) همراه با هایپرتانسیون شریان پولمونری بوده است.
نتیجهگیری: اختلال تغذیهای در کودکان با سندرم داون و بیماری مادرزادی قلبی، شیوع بالایی داشت.
محسن شیخحسن، حسین بختیاری پاک، محمد بختیاری پاک، ناصر کلهر،
دوره 77، شماره 12 - ( اسفند 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در احتمال موفقیت روشهای ایمپلنت دندانی میتوان به کیفیت و کمیت استخوان فک اشاره نمود. در این مطالعه، به بررسی کارایی چسب استخوانی بهمنظور تحریک بازسازی استخوان تحلیل رفته در دو بیمار پرداخته شد.
معرفیبیمار: این پژوهش بهصورت یک مطالعه موردی در درمانگاه آل مرتضی شهر قم از خرداد تا بهمن ۱۳۹۵ انجام شده است. در این مطالعه، ml ۱۰ از خون دو بیمار بهصورت مجزا دریافت گردید و جهت جداسازی فیبرین غنی از پلاکت، بهمدت هشت دقیقه تحت سانتریفوژ با دور rpm ۱۳۰۰ قرار گرفتند. سپس، فیبرین غنی از پلاکت جهت تهیه چسب استخوانی، با استخوان آلوژن ترکیب شد. چسب استخوانی تهیه شده همراه با ایمپلنت داخل استخوان فک بیمار استفاده شد.
نتیجهگیری: چسب استخوانی بهدلیل دارا بودن فاکتورهای رشد متعدد، قابلیت استفاده بهعنوان یک روش مناسب جهت تحریک بازسازی استخوان تحلیل رفته فک را دارا میباشد.
محمد حسن جعفری نجفآبادی، سعیده عسکریان، رضا کاظمی اسکویی، بیژن ملائکه نیکویی، مهدی رضایی، سید حمید آقایی بختیاری،
دوره 78، شماره 5 - ( مرداد 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: نانوحاملهای غیرویروسی مثل لیپوزومها و پلیمرهای کاتیونی دارای قابلیت دستورزی بسیاری به منظور انتقال ژن به سلولها هستند. با این وجود کارایی انتقال آنها کمتر از ویروسها است. هدف از این مطالعه، ترکیب لیپوزومها و پلیمرهای کاتیونی برای تهیه لیپوپلیپلکس و بهرهبرداری از خصوصیات مطلوب لیپوزوم و پلیمر بهصورت همزمان میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مداخلهای-تجربی در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد از فروردین تا بهمن 1396 انجام گرفت. در این مطالعه، لیپوپلیپلکسهایی بر پایه PEI (پلیاتیلن ایمین) و با وزن مولکولی 25 و 10 کیلو دالتون و نسبت لیپوزوم به پلیمر 1 به 1 با استفاده از پلاسمید حاوی نشانگر GFP (پروتیین فلورسنتی سبز) تهیه گردید. ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی حاملهای سنتز شده مانند اندازه، سمیت سلولی (متغیرهای اصلی) و ارتباط آنها با قابلیت انتقال ژن در سلولهای سرطان پروستات انسانی (PC3) مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: تمامی لیپوپلیپلکسها در 4/0C/P= با پایه هر دو وزن مولکولی PEI (پلیاتیلن ایمین) قادر به افزایش ترانسفکشن نسبت به حاملهای پایه (پلیاتیلن ایمین و لیپوزوم) بود (05/0P<، 001/0P<)، درحالیکه سمیت سلولی کمتری نیز نسبت به لیپوزوم دست ورزی نشده نشان میداد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد لیپوپلیپلکس حاصل از ترکیب PEI (پلیاتیلن ایمین) و لیپوزوم میتواند در مقادیر کم بهصورت کارآمدی ژن را به سلول منتقل نماید درحالیکه سمیت کم سلولی و اندازه مناسبی در مقیاس نانو دارد.
رضوان عسگری، میترا بختیاری،
دوره 78، شماره 6 - ( شهریور 1399 )
چکیده
ناباروری بهعنوان یک فرآیند حیاتی در تولیدمثل، زوجهای زیادی را در سراسر جهان درگیر میکند. اگرچه بسیاری از علل ژنتیکی ناباروری شناخته شده است، اما اساس ژنتیکی ناباروری در مردان بهطور عمده ناشناخته میباشد. بنابراین شناخت بیومارکرهای ژنتیکی در این زمینه حایز اهمیت بوده و پلیمورفیسمهای ژنتیکی در ژنهای کلیدی مسیر اسپرماتوژنز میتواند بیومارکرهای مهمی در این زمینه باشند. پلیمورفیسمهای ژنی همراه با زمینه ژنتیکی ویژه و یا فاکتورهای محیطی میتوانند منجر به اختلال عملکرد بیضه و یا اختلال در فرآیند تولید اسپرم شوند. با توجه به نقش مهم ماتریکس متالوپروتیینازها (MMPs) در ویژگیهای ساختاری و عملکردی اندامهای تولیدمثلی، پلیمورفیسمهای ژنتیکی در ژنهای MMP که میتوانند رونویسی ژن و عملکرد بیولوژیکی پروتیینها را تحت تاثیر قرار دهند، قابل توجه میباشند. مطالعات نشان داده است که ماتریکس متالوپروتیینازها در تخریب ماتریکس خارج سلولی درگیر بوده و نقش مهمی در اسپرماتوژنز وکیفیت اسپرم ایفا میکنند. هدف از انجام این مقاله مروری، بررسی نقش دو پلیمورفیسم عملکردی و شایع MMP2 G1575A و MMP9 C-1562T در ناباروری مردان میباشد. یافتههای موجود نشان میدهند که پلیمورفیسمهای MMP2 G1575A و MMP9 C-1562T میتوانند رونویسی ژن، سطح پروتیین و فعالیت آنزیمی را تحت تاثیر قرار داده و بهعنوان یکی از علل ژنتیکی در ناباروری مردان بین جمعیتهای مختلف قومی مطرح شوند. بنابراین شناسایی این تغییرات مولکولی میتواند به اتخاذ تدابیر مناسب درمانی و تشخیصی و نیز هدایت روشهای درمانی به سمت درمانهای هوشمند کمک نماید. جهت دستیابی به یک نتیجهگیری قطعی و تایید ارتباط این پلیمورفیسمها با ناباروری مردان، بررسیهای مربوط به تعامل ژن-ژن و ژن-محیط با توجه به اندازه نمونه بزرگتر و در جمعیتهای نژادی متفاوت میتواند حایز اهمیت باشد.
الهام صفاریه، سیده ریحانه یوسفی شارمی، ستاره نصیری، شهرزاد آقاعمو، عباس زیاری،
دوره 78، شماره 8 - ( آبان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری استرسهای گوناگونی بههمراه دارد. اختلالات روحی و روانی مثل افسردگی و اضطراب در بین افراد نازا از اهمیت بالایی برخوردار میباشد و در روند شکست یا موفقیت درمان نازایی تاثیرگذار میباشند. در این اختلالات علل مختلفی مثل تحصیلات، سن و مدت نازایی میتواند دخیل باشد.
روش بررسی: این مطالعه از فروردین تا دیماه 1396 در بیمارستان امیرالمومنین سمنان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی سمنان انجام گردید. هدف بررسی افسردگی و اضطراب در زوجین مراجعهکننده به بخش نازایی این مرکز درمانی بود. در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، 60 زوج نازا که 30 زوج علت نازایی مردانه و 30 زوج علت نازایی زنانه داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند و از پرسشنامهی افسردگی بک و پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه 15% زنان و 3/13% مردان دچار افسردگی بالینی بودند. در مردان اضطراب شدید و بسیار شدید 7/36% و 6/61% و در زنان 30% و 3/53% برآورد شد. زنانی که خود علت نازایی بودند، بهوضوح در زمینه اضطراب مشکل بیشتری داشتند. مدت نازایی با افسردگی در زنان ارتباط معناداری داشته و تحصیلات افراد با افسردگی و اضطراب مردان و زنان ارتباط معناداری نداشت.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد درجه افسردگی در نیمی از زنان و حدود یک سوم از مردان نابارور بیشتر از زنان و مردان سالم بود که یکی از علتهای آن میتواند مشکلات و فشار خانواده برای باردار شدن آنها باشد که این بار روانی ناباروری میتواند سراسر زندگی زوج نابارور را تحت تاثیر قرار دهد.
پرهام مردی، سرور شجاعیان، نوشین طاهرزاده قهفرخی، غزاله مولاوردی، مائده امیریرودی، علی سلحشور، محمود بختیاری، سیدحمیدرضا مژگانی،
دوره 78، شماره 11 - ( بهمن 1399 )
چکیده
سارس کروناویروس دو یکی از اعضای خانواده کروناویریده (Coronaviridae) میباشد که منشا آن کشور چین و شهر ووهان اعلام شده است. انتقال این ویروس که موجب بیماری کووید-19 میشود از راه تماس نزدیک با فرد مبتلا، تماس با وسایل آلوده به ویروس و انتشار قطرات معلق هوا امکانپذیر است. مهمترین علایم این بیماری شامل تب، سرفه، تنگینفس، اختلالات گوارشی و اسهال است و در موارد بسیار شدید این بیماری موجب سندرم حاد دیسترس تنفسی در فرد میشود که میتواند منجر به بستری در ICU و مرگ گردد.
هر چه سن مبتلایان افزایش مییابد شانس مرگ و بروز عوارض در آنان بیشتر میشود. این درحالیاست که بیماری در کودکان عموما بیعلامت است. در برخی مواقع فرد مبتلا علامتدار نمیباشد، اما همچنان میتواند ناقل این بیماری باشد. برای تشخیص این بیماری، تستهای سرولوژی و اندازهگیری واکنشگرهای فاز حاد نظیر ESR و CRP میتواند کمککننده باشد هرچند تشخیص قطعی با تستهای مولکولی نظیر PCR به انجام میرسد.
CT، درگیری ریه را در این بیماران نشان میدهد، در این بیماران شایعترین علامت Ground glass opacification در لوب تحتانی و در ناحیه سابپلورال است که برای تشخیص کووید-19 کمککننده است ولی اختصاصی نیست. جمعآوری و بررسی مطالعات مختلف در خصوص این بیماری، میتواند راهگشای قدمهای بعدی برای روند شناخت بهتر ماهیت این بـیماری باشد.مطالعهی مروری حاضر، با جمعآوری اطلاعات موجود در زمینههای ویروسشناسی، بیماریزایی مولکولی، علایم بیماری، اپیدمیولوژی و گسترش آن و ارایه راهکارهای پیشگیری و درمان براساس اسناد موجود میتواند چراغ راه سیاستگذاران حوزه سلامت، متخصصان بالینی، دستاندرکاران حوزه بهداشت عمومی، محققین و دانشجویان باشد.
زهرا اسفندیاری، فاطمه امانی، معراج پورحسین، هدایت حسینی،
دوره 78، شماره 12 - ( اسفند 1399 )
چکیده
توسعه صنعت و فناوری، تغییرات در کشاورزی، تجارت و مسافرت جهانی و سازگار شدن میکروبها از عوامل مهم در وقوع بیماریهای نوظهور بهشمار میروند. در حال حاضر، جهان در سال 2020 با پاندمی حاصل از ویروسی نوظهور با عنوان کروناویروس جدید (کووید 19) مواجه شده که پس از گذشت حدود شش ماه باعث شد بیش از یک میلیون نفر در دنیا مبتلا و بیش از 500 هزار نفر فوت شوند. کروناویروس جدید در مبتلایان، باعث مشکلات تنفسی با شدتهای مختلف و در موارد شدید منجر به مرگ میشود. اولین بار، میزبان انتقالدهنده کروناویروس جدید، خفاش و غذای تهیه شده از این حیوان در کشور چین گزارش گردید. شناسایی مسیر انتقال اولیهی کروناویروس جدید جهت جلوگیری از وقوع و گسترش شیوع همهگیری ناشی از آن ضرورت دارد. اگرچه تاکنون گزارشی مبنی بر انتقال کروناویروس جدید از طریق مصرف مواد غذایی منتشر نشده است اما با فرض بروز و شیوع این ویروس به دلیل آلودگی مواد غذایی، رعایت اصول بهداشتی و ایمنی اهمیت مییابد. باتوجه به حضور و تکثیر کروناویروس جدید در دستگاه گوارش و تشکیل آئروسل این میکروارگانیسم در مدفوع و امکان انتقال مجدد آن به افراد از منابع مختلف محیطی، در حال حاضر مهمترین اولویت خارجکردن ویروس از محیطهای غذایی است. همچنین بروزرسانی روشهای ضدعفونی کردن سطوح بویژه نقاط با تماس بالا با دست و توجه به بهداشت شخصی از اهمیت زیادی برخوردار است. از اینرو آموزش به کارکنان در خصوص نحوه برخورد با کروناویروس جدید و ارتقای دستورالعملهای بهداشتی، رعایت فاصله و شستوشوی دستها در محیطهای مختلف مرتبط با غذا توصیه میشود.
وحید ورمزیاری، امیررضا رشتی، علی درخشنده، آیدا مقدس، آزاده مقدس،
دوره 80، شماره 10 - ( دی 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم Hyper-CVAD یکی از مهمترین رژیمهای مورد استفاده در درمان بیماران مبتلا به لوکمی حاد لنفوسیتی (ALL) در ایران میباشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در طول بازه زمانی فروردین 1395 تا فروردین 1398، در بیمارستان سیدالشهدا (ع) اصفهان بر روی 90 بیمار مبتلا به ALL تحت درمان با رژیم Hyper-CVAD صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و همچنین اطلاعات مربوط به بقای کلی، بقای بدون پیشرفت بیماری و میزان پاسخدهی کلی بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: میانگین بقای کلی و بقای بدون پیشرفت بیماران بهترتیب 93/2±48/44 ماه و 30/3±44/44 ماه تخمین زده شد. از بین بیماران، 4/84% وارد بهبودی کامل شدند. متغیر بهبودی کامل به تنهایی بر میزان بقای کلی بیماران موثر میباشد. 40% از بیماران در این مطالعه در نهایت فوت کردهاند.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده با سایر مطالعات صورت گرفته در این زمینه همخوانی داشت و قابل استفاده جهت مقایسه با رژیم های درمانی جدید است.
مریم تاجور، پریسا پورفرخ، نجمه بهمنزیاری، ابراهیم جعفریپویان، مریم نظری، حانیه سادات سجادی،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه، اعمال زیبایی بهدنبال تغییر سبک زندگی و ارزشهای اجتماعی موردتوجه مردم قرار گرفتهاند. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی نظر خبرگان درخصوص چالشها و راهکارهای مدیریت اعمال یادشده در ایران انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه با 26 نفر از سیاستگذاران و ارائهدهندگان خدمات جراحی زیبایی در شهر تهران از فروردین تا شهریور 1400 انجام شد. نمونهگیری از نوع هدفمند و گلوله برفی بود. معیار ورود مصاحبهشوندگان به پژوهش، دانش و تجربه در موضوع و تمایل به مشارکت بود. مصاحبهها بهصورت نیمهساختاریافته بوده و بهصورت چهره به چهره یا تلفنی انجام گرفت. تحلیل دادهها نیز با استفاده از تحلیل موضوعی انجام شد.
یافتهها: چالشها در چهار طبقه ارائهدهندگان خدمات (آموزش و پرورش نامناسب، ارائهدهندگان غیرمتخصص، مخاطرات اخلاقی، کاستی در نحوه نگارش قوانین و موثرنبودن فرآیند رسیدگی به شکایات)، گیرندگان خدمات (تحتتاثیر تبلیغات فریبنده قرارگرفتن، پایینبودن سطح سواد سلامت مردم و عدمسلامت روان)، محل ارائه خدمات (انجام اعمال جراحی در مکانهای غیراستاندارد و یکپارچه نبودن نظام اطلاعات) و داروها، فرآوردهها و تجهیزات پزشکی (نظارت ناکافی بر تامین، توزیع و بهکارگیری و نوسانات قیمت) دستهبندی شدند.
نتیجهگیری: اقدام اصلی موثر جهت رفع چالشها، شامل تقویت نظارت متولی نظام سلامت با هماهنگی و همکاری درون و برونبخشی است. در این راستا، تدوین چارچوبهای آموزشی، اخلاقی و حقوقی، تنظیم قوانین نظارتی، آگاهسازی جامعه، مصاحبههای بالینی و مشاورههای روانشناختی بهویژه پیش از جراحی زیبایی و استقرار سامانه یکپارچه پرونده الکترونیک سلامت توصیه میشود.
ارغوان افرا، پوریا نفری، مسعود فروتن، محبوبه ممتازان، ناصر کامیاری،
دوره 81، شماره 9 - ( آذر 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تصمیمگیری بالینی صحیح تاثیر بهسزایی در روند درمان، حصول پیامد بالینی موردانتظار و افزایش رضایتمندی بیماران دارد که شناسایی فاکتورهای موثر بر آن امری ضروری در جهت آموزش پزشکی مبتنیبرشواهد میباشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی از مهر 1401 تا مهر 1402 بر روی 45 دانشجوی پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی آبادان انجام شد. پساز اخذ رضایت و ثبت اطلاعات دموگرافیک و تحصیلی دانشجویان، جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامههای پزشکی مبتنیبرشواهد، خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی پژوهشی انجام شد. سپس دادهها با استفاده از SPSS software, version 26 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: خودکارآمدی پژوهشی در دانشجویانی که سابقه پژوهش داشتند (03/189) بهصورت معناداری بیشتر از دانشجویانی بود که سابقه پژوهش نداشتند (76/140). میانگین نمره خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی پژوهشی و درک ویژگیهای عملکرد مبتنیبرشواهد در دانشجویانی که سابقه عضویت در کمیته تحقیقات دانشجویی داشتند بهصورت معناداری بیشتر از دانشجویانی بود که سابقه عضویت نداشتند. درک ویژگیهای عملکرد مبتنیبرشواهد ارتباط مستقیم و معناداری با خودکارآمدی پژوهشی (05/0P<) و خودکارآمدی تحصیلی داشت (001/0P<). در بررسی ارتباط میان خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی پژوهشی نیز مشخص شد که دو متغیر ارتباط مستقیم و معناداری با یکدیگر دارند (001/0P<).
نتیجهگیری: خودکارآمدی تحصیلی و پژوهشی بر روی درک پزشکی مبتنیبرشواهد تاثیر دارد و تمام موارد فوق با آموزش به دانشجویان پزشکی و شرکت در کمیتههای دانشجویی و انجام فعالیتهای پژوهشی بهبود مییابد و میتواند سبب بهبود کیفیت درمان در پزشکان شود.