جستجو در مقالات منتشر شده


545 نتیجه برای مو

سیدریحان میردامادی، گیتی ستوده، فریدون سیاسی، سیدعلی کشاورز،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

ارتباط بین لیپیدها، هورمون ها و نمایه های تن سنجی زنان در یک کلینیک خصوصی در شمال تهران مورد بررسی قرار گرفت. افراد براساس امتیاز هیرسوتیسم به دو گروه تقسیم شدند (هیرسوت>=8 امتیاز، N=102 و غیر هیرسوت<8 امتیاز، N=83). وزن (Wt)، قد (Ht)، دور کمر (W) و دور باسن (H) در تمام افراد و سطوح لیپیدها، هورمون ها و گلوکز سرم در حدود نیمی از آنان اندازه گیری شد. زنان هیرسوت سنگین تر بودند و نسبت های دور کمر به دور باسن (WHR)، دور کمر به قد (Wc/Ht) و میزان LDL آنان بالاتر و پروژسترون آنها پایین تر بود (در تمام موارد P<0.04). در 26 زن با سطوح بالای اندروژن (تستوسترون و یا اندرستن دیون و یا DHEAS) همبستگی مثبت معنی داری بین سطح تری گلیسرید با تستوسترون وجود داشت (P<0.02). در آنالیز رگرسیون چندگانه، WHR بیشترین ارتباط را با کلسترول و LDL، سن بیشترین ارتباط را با تری گلیسرید، گلوکز بیشترین ارتباط را با HDL و اندرستن دیون بیشترین ارتباط را با نسبت LDL/HDL نشان دادند (در تمام موارد P<0.0001). یافته های این بررسی نشان داد که تغییر سطوح خونی برخی لیپیدها در زنان مبتلا به هیرسوتیسم و یا هیپراندروژنیسم ممکن است ناشی از چاقی، سطوح تستوسترون یا اندرستن دیون خون باشد.


محمدتقی خرسندی، مسعود متصدی زرندی، نادر صاکی،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

برای بررسی اثر آمبولیزاسیون قبل از عمل جراحی، 22 بیمار بصورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفته اند. 6 بیمار در گروه آمبولیزه شده و 16 بیمار در گروه آمبولیزه نشده قرار دارند. تمام تومورها با روش اینفراتمپورال نوع A جراحی شده اند. بیماران از نظر میزان از دست دادن خون در عمل، طول مدت عمل، مدت بستری و میزان ضایعه عصبی مورد بررسی قرار گرفته اند. در گروه آمبولیزه شده، خونریزی زمان عمل کمتر و طول مدت عمل کوتاهتر بوده و مدت بستری آنها کمی کوتاهتر از گروه آمبولیزه نشده بوده است. آمبولیزاسیون تاثیری در کاهش آسیب عصبی نداشته است. مهارت جراح تیم جراحی در کاهش خونریزی زمان عمل و مدت عمل موثر است. آمبولیزاسیون، خود بالقوه می تواند خطرناک باشد و لذا کاربرد آن بستگی به مهارت رادیولوژیست دارد.


حسن صیرفی، فرشاد فرنقی، هایده غنی نژاد،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

تظاهرات بالینی سندرم Kindler، شامل ایجاد بول در انتهاها در زمان نوزادی، پوئی کیلودرمای منتشر و پیشرونده و آتروفی وسیع پوست می باشد. علائم دیگری مانند حساسیت به نور آفتاب، کراتودرمی انتهاها، ابتلا مخاط دهان و نواحی تناسلی و دیسفاژی نیز ممکن است وجود داشته باشد. بعضی از تظاهرات این سندرم شبیه به اپیدرمولیز بولوز سیمپلکس همراه پیگمانتاسیون منقوط می باشد. در این مقاله سه بیمار مبتلا به این سندرم معرفی شده و ارتباط آن با اپیدرمولیز بولوز سیمپلکس مورد بحث قرار می گیرد.


گلاویژ اعتمادی، سیاوش صادقیان، عارف امیرخانی، سرور اسدی، اکرم شهرابی فراهانی، مروه رحمتی، محمدمهدی فیض آبادی،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی مقاومت داروئی سویه های کلیسیلاپنومونیه حدا شده از بیماران ایرانی و تعیین میزان فراوانی سویه های مقاوم به سفالوسپورین های نسل جدید بوده که دارای آنزیم های بتا لاکتاماز با طیف گسترد می باشند.
مواد و روش ها: تعداد 100 سویه کلبیلا پنومونیه جدا شده از بیماران بستری و سرپائی در 6 بیمارستان مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. هویت سویه ها با روشهای باکتریولوژی تائید و آزمایش تعیین حساسیت داروئی آنها نسبت به 14 آنتی بیوتیک با استفاده از روش دیسک دیفیوژن انجام شد. حداقل غلظت ممانعت کننده (MIC) به روش رقتی (Macro broth dilution) برای سفتازیدیم، جنتامایسین و سیپروفلوکساسین بر روی 40 سویه تعیین گردید. فعالیت آنزیم بتا لاکتاماز به روش یدومتریک مشخص و سویه های تولید کننده آنزیم های بتالاکتاماز با طیف گسترده (Extended Spectrum Beta - Lactamases: ESBL) طبق پروتوکل NCCLS با استفاده از دیسک های ترکیبی سفتازیدیم و سفتازیدیم / کلاولانیک اسید شناسائی شدند.
یافته ها: ایمی پنم مؤثرترین دارو بر علیه سویه های کلبیلا بوده (100%) و بدنبال آن آمیکاسین (8/80%) ، پیپیراسیلین/ تازوباکتام (74%)، سیپروفلوکساسین (73%)، جنتامایسین (69%)، سفتازیدیم (68%) و نالیدیکسیک اسید (7/67%) قرار داشتند. کلیه سویه های مقاوم به سفتازیدیم، جنتامایسین و سیپروفلوکساسین از نظر تولید آنزیم بتالاکتاماز مثبت بودند. 22 ایزوله (22%) از نظر تولید ESBL مثبت بوده و تمامی آنها به بیش از 8 آنتی بیوتیک مقاوم بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به گزارش پیدایش مقاومت نسبت به ایمی پتم در سایر کشورها در تجویز این دارو باید احتیاط و دقت بیشتری نمود. حساسیت نسبت به سفتریاکسون و سفتی زوکسیم نیز بالا بوده ولی مقاومت حد واسط در آنها رو به رشد می باشد. فراوانی سویه های دارای ESBL در نمونه های مورد مطالعه در حد کشورهای اروپائی بوده ولی احتمال افزایش آنها بدلیل حضور پلاسمیدهای حامل ژن های کد کننده مقاومت وجود دارد. ارتباط معنی داری بین مقاومت نسبت به سفتازیدیم ، جنتامایسین و سیپروفلوکاسین با تولید آنزیم بتالاکتاماز وجود داشته و حاکی از پیوستگی ژن های مربوطه و احتمال انتقال همزمان آنها توسط پلاسمید می باشد.


پویا تحصیلی فهادان، نوشین یحیوی فیروزآبادی، محمدعلی خشنودی، روزبه مطیعی لنگرودی، احمدرضا دهپور،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: در این مطالعه نقش تخریب الکتریکی دو طرفه ناحیه تگمنتال قدامی ، غلاف هسته اکومبنس، بخشهای مرکزی و قاعده ای طرفی آمیگدال و بخش میانی قشر پیش پیشانی در کسب ترجیح مکان شرطی شده ناشی از سولفات مورفین مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش ها: در این بررسی از موش های صحرایی نر با وزن 250-200 گرم استفاده شده است. 7 روز پس از انجام عمل جراحی و تخریب نواحی دو طرفه نواحی با استفاده از عبور دادن جریان الکتریکی مستقیم ترجیح مکان شرطی شده با سولفات مورفین با دوزهای mg/kg 5/7-5/0 به صورت زیر جلدی به روش Biased ایجاد گردید. تزریق مورفین با دوزهای mg/kg 5/7 و 5 و 5/2 و 1 باعث ترجیح مکان شرطی شده (CPP) از طریق افزاش معنی دار در زمان سپری شده توسط حیوان در سمت دریافت مورفین گردید.
یافته ها: نتایج بررسی نشان می دهد که تخریب الکتریکی دو طرفه ناحیه تکمنتال قدامی، غلاف هسته اکومبنس و بخش مرکزی آمیگدال ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مورفین را در مقایسه با گروه های کنترل خود به طور قابل ملاحظه کاهش دادند، در حالی که از بین بردن بخش قاعده ای - طرفی آمیگدال و بخش میانی قشر پیش پیشانی در ناحیه پره لیمبیک با اسفتاده از جریان الکتریکی تاثیر معنی داری در کسب ترجیح مکانی شرطی شده با مورفین نداشت.
نتیجه گیری و توصیه ها: تصمیم گیری در مورد نقش و ساز و کار عمل mPFC و بخش قاعده ای - طرفی آمیگدال در درک اثرات مشوق مثبت درمان های دارویی یا غیر دارویی نیازمند مطالعات بیشتر و بررسی دقیقتر در آینده می باشد.


علی یعقوبی نوتاش، لعیت گرانپایه، علیرضا آشتیانی، غلامعباس عبادی،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: از بین بردن مو جهت آماده سازی ناحیه عمل و میزان بروز عفونت زخم جراحی همواره مورد بحث بوده است. مطالعه حاضر به مقایسه میزان عفونت زخم بعد از عمل با دو روش تیغ زدن در شب قبل از عمل واستفاده از مو زن برقی در صبح روز عمل پرداخته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 200 بیمار مرد که جهت جراحی الکتیو از مرداد 1379 تا اردیبهشت 1380 به بیمارستان سینا مراجعه کردند مورد بررسی قرار گرفته و به دو گروه تقسیم شدند که در یک گروه از تیغ در شب قبل از عمل و در گروه دیگر از موزن برقی در صبح روز عمل استفاده شد و میزان بروز عفونت زخم بعد از عمل طی 15 روز پیگیری در آنها بررسی گردید.
یافته ها: میزان بروز عفونت زخم 5/5% بود (3 مورد در گروهی که موزن برقی و 8 مورد در گروهی که تیغ استفاده شده بود) و ریسک بروز عفونت در گروه اول 7/2 برابر گروه دوم بود (با حدود اطمینان 82/6 تا 04/1) .
نتیجه گیری و توصیه ها: میزان بروز عفونت زخم در گروهی که از مو زن برقی در صبح روز عمل استفاده شده بود نسبت به گروهی که در آنها از تیغ در شب قبل از عمل مصرف شده بود، کمتر بود. لذا استفاده از موزن برقی در صبح روز عمل جهت از بین بردن موهای ناحیه به جای استفاده از تیغ منطقی به نظر می رسد.


سید محمود صدر بافقی، منصور رفیعی، سیده مهدیه نماینده، عباس اندیشمند، محمدحسین سلطانی، مصطفی متفکر، محمود امامی میبدی، محمدرضا امینی پور،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: بیماریهای ایسکمپک قلب و عروق علت اصلی مرگ و میر و ناتوانی در اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از جمله ایران می باشد. بیماری زودرس عروق کرونر حدود 25% حوادث حاد عروق کرونر را به خود اختصاص می دهد. تفاوتهائی از نظر فاکتورهای خطر، سابقه فامیلی و پیش آگهی این بیماران با سایر بیماران مشاهده گردیده است. هدف از این مطالعه بررسی خصوصیات دموگرافی، بالینی ، آزمایشگاهی و پیش آگهی بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد زودرس ور مقایسه آن با افراد مبتلا به شکل دیر رس بیماری بود.
مواد و روش ها: 823 مورد بیمار مبتلا به MI حاد که طی 18 ماه در سی سی یوهای شهر یزد بستری شدند وارد مطالعه گردیدند. از بین کل افراد مورد مطالعه 200 نفر در گروه (Premature Coronary Artery Disease) PCAD (گروه I ) و 623 نفر در گروه (Late Onset Coronary Artery Disease) LOAD ( گروه II ) گرفتند. بیماران به طور سرشماری وارد مطالعه شدند و از نظر فاکتورهای خطر، مشخصات دموگرافی، اطلاعات بالینی و آزمایشگاهی، عوارض بیمارستانی پیش آگهی با سایر بیماران مقایسه شدند.
یافته ها: بطور کلی گروه I 5/24% از کل بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد را به خود اختصاص دادند. شیوع PCAD در زنان 9/17% و در مردان 7/27% بود. (P<0.01) گروه I بطور معنی داری بیشتر دارای سابقه چاقی، کلسترول بیشتر از 200، مصرف سیگار و سابقه فامیلی بیماری تنگی کرونر بودند. 67% بیماران گروه I استرپتوکیناز دریافت نمودند که این آمار در گروه II 8/51% بود. (P=0.001) شدت تنگی عروق اصلی کرونر با معیار gensini score به طور معنی داری در گروه I کمتر بود. (P=0.04) شدت تنگی در مردان بیشتر از زنان بود. (10.7 در مقابل 9 ) (P=0.3). شدت تنگی در بیماران مبتلا به هیپرلپیدمی به طور معنی داری بیشتر از سایرین بود. (P=0.02) مورتالیتی بیمارستانی در گروه I 6/3% در مقابل 3/14% در گروه II مشاهده شد. (r=0.1) (P=0.001) [odd=0.2(0-1-0.4)]
نتیجه گیری و توصیه ها: انفارکتوس میوکارد زودرس بیشتر در بین مردان سیگاری، دارای سابقه فامیلی مثبت، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدمی و چاقی در بین زنان مبتلا به سندرم متابولیک ایجاد می شود. این افراد شدت تنگی کرونر کمتری داشته و مورتالیتی بیمارستانی پائین تری دارند.


علی خلوت، سیدرضا نجفی زاده،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

آرتریت راکتیو بعد از عفونت استرپتوکوک در بالغین از معیارهای جونز برای تشخیص تب حاد روماتیسمی متابعت نمی کند. تنها یافته بالینی بعد از فارنژیت استرپتوکوک گروه A در بالغین آتریت راکتیو است که معمولاً مفاصل کوچک و فقرات را گرفتار نمی کند. این بیماران معمولاً قبل از 12 هفته بهبود کامل می یابند و یا سیر پیشرونده و مقاوم پیدا می کنند. نشان داده ده است که آرتریت راکتیو بعد از عفونت استرپتوکوک با سیستم HLAB27 همراه نمی باشد، اما این گروه با HLA-DRB1 همراه می باشد. بهمین دلیل قابلیت پذیرش ایمنوژنتیکی HLA-ClassII می تواند زمینه ساز آرتریت روماتوئید باشد که هدف از انجام مطالعه بررسی این رابطه می باشد.
مواد و روش ها: این بررسی روی یکصد نفر افراد 20 الی 40 سال که 70 نفر زن و 30 نفر مرد بودند (70% مؤنث و 30% مذکر) و در فاصله سالهای 80 تا 82 بطور سرپائی به درمانگاه روماتولوژی بیمارستان امام مراجعه داشتند انجام گرفت. شکایت این افراد تنها تورم و درد مفصل بود (آرتریت راکتیو). برای مدت 12 هفته بیماران هر ماه معاینه مجدد و مورد ارزیابی قرار گرفتند. مطالعه سیستم HLA کلاس I و کلاس II برای همه آنها انجام شد که در جدول وفور سیستم HLA ذکر شده است.
یافته ها: مطالعه ما نشان داد تنها یافته کلینیکی آرتریت راکتیو می باشد. مفاصل کوچک و محوری درگیر نبودند. هیچکدام معیار تشخیصی جونز رانشان ندادند. همگی سابقه فانژیت چند هفته قبل از بروز آرتریت راکتیو را ذکر می کردند و سرانجام اینکه با تعقیب 12 هفتگی این بیماران 10 نفر (8 نفر زن و 2 نفر مرد) سیر پیشرونده (additive) پیدا کردند و بصورت آرتریت روماتوئید به سیر خود ادامه دادند که در محاسبات آماری 10% برای این تعداد بیماران قابل توجه است. آزمایش HLA-DRB1 که برای همه بیماران انجام شد در 34% افراد مورد مطالعه مثبت گزارش شد و آزمایش HLAB27 در 7% افراد مثبت بود که در حد افراد سالم می باشد. در هیچکدام از موارد مورد مطالعه عارضه قلبی مشاهده نشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: پیشنهاد می شود آرتریت راکتیو روی زمینه استرپتوکوک گروه A در بالغین جدی گرفته شود. طولانی مدت تعقیب شود. اگر منجر به آرتریت روماتوئید شد بعنون مرحله شروع آرتریت روماتوئید درمان شود.


علی خدابنده، احمدرضا شمشیری، حسین فربودمنش،
دوره 63، شماره 10 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: بیماری ناشایع تایموما با تظاهرات بالینی و پارانئوپلاستیک خود از لحاظ آماری جنبه های قابل ملاحظه ای دارد و ارتباط بین وجود تایموما و بیماریهای از قبیل میاستنی گراویس، هیپوگاماگلوبولینمیا و آپلازی گلبولهای قرمز اثبات شده است. از طرفی وجود تایموما بر سیر بیماریهای ناشی از آن و یا همراه آن تاثیر داشته و در انتخاب درمان و تاثیر درمان مؤثر است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع Case series می باشد. از حدود 120000 پرونده در بخش پاتولوژی بیمارستان شریعتی 43 مورد تایموما از سال 1379-1350 جمع آوری و اطلاعات آنها مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی 43 بیمار 7/37 سال بود در حالیکه منابع پزشکی شیوع بیماری را در دهه های 6 و 5 ذکر می کنند. 8/62 درصد از بیماران مرد و 2/37 درصد زن بودند. عمده نواحی درگیری عبارت بودند از پلور چپ (8/55%)، پریکاردیوم (9/34%) و ریه چپ (14%)، شایعترین نشانه های بالینی عبارتند از دیسفاژی (5/60%)، ریسپنه (1/58%)، دوبینی (2/51%) و سرفه (8/48%). بیشترین تظاهر پارانئوپلاستیک بیماران، میاستنی گراویس 8/62 درصد (27 نفر) بود. 2 نفر از بیماران مبتلا به هایپرتیروئیدی بودند. همچنین 2 نفر از بیماران با توجه به مندرجات پرونده شان آنمی غیر قابل توجه داشتند. 3/23 درصد (10 نفر) از بیماران هیچ گونه تظاهر پارانئوپلاستیک نداشتند.
نتیجه گیری و توصیه ها: در بررسی تمام بیماران اتوایمیون احتمال وجود تایموما بایستی مد نظر قرار گیرد.


مروت طاهری کلانی، فرخ اکبری نخجوانی، بهرام کاظمی، فرهاد بنکدار هاشمی، محمد حقی آشتیانی، کرامت نوری، شادی شاهسون، یوسف عرفانی، امیر پیمانی، مینا عابدینی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: مننژیت باکتریایی یک عفونت جدی و برخی مواقع یک عفونت کشنده ای است که سیستم عصبی مرکزی را تحت تاثیر قرار می دهد. عامل حدود 95% از مننژیت های کودکان هموفیلوس آنفلوآنزای تیپ b (Hib) ، استرپتوکوک پنوموتیه، E.coli و استرپتوکوکوس آگالاکتیه می باشند. روش های آزمایشگاهی مرسوم مانند کشت که برای شناسایی عوامل بیماریزای مننژیت به کار می روند، به حدود 36 ساعت یا بیشتر وقت نیاز دارند. به علاوه مشاهده شده است که به دنبال کاربرد درمان ضد میکروبی قبل از جمع آوری نمونه، توانایی کشت در تایید وجود میکروارگانیسم ایجاد کننده مننژیت در حدود 30% می باشد. به همین دلیل روش های غیر کشت نظیر PCR مورد استفاده قرار گرفته اند.
مواد و روشها: در این مطالعه از سال 1381 تا سال 1382 به مدت یکسال، 300 نمونه مایع مغزی - نخاعی از مرکز طبی کودکان تهران جمع آوری گردید و آزمایشات کشت و PCR با استفاده از پریمرهای اختصاصی Hib بر روی همه آنها انجام گرفت.
یافته ها: از تعداد کل 300 نمونه در 32 مورد نتیجه کشت مثبت بود، که از میان هموفیلوس آنفلوآنزای تیپ b در 5 مورد جدا گردید. با استفاده از PCR علاوه بر 5 نمونه ای که کشت آنها مثبت بود، در 2 مورد دیگر هم Hib تشخیص داده شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج این مطالعه نشان داد که هموفیلوس آنفلوآنزای تیپ b عامل 6/15% از موارد مننژیت های باکتریایی کودکان به شمار می رود. همچنین مقایسه دو روش کشت و PCR نیز نشان داد که روش اخیر در مقایسه با کشت دارای حساسیت و ویژگی 100% و 99% می باشد. با توجه به اینکه در مننژیت ضرورت تشخیص و درمان سریع وجود دارد، در صورت وجود امکانات PCR ، استفاده از این روش توصیه می شود. 


محمدحسین برادران فر، شکوه تقی پور، فرشته دودانگه، مهدی عطار،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: آدنوئیدها و تونسیلها ارگانهای فعال لنفاتیکی بوده که نقش مهمی را بر علیه پاتوژنهای مهاجم مسیر دستگاه تنفسی فوقانی وگوارشی در کودکان بر عهده دارند. هدف از این مطالعه مشاهده تغییرات سیستم ایمنی هومورال و سلولی کودکان 6 ماه بعداز عمل آدنوتونسیلکتومی می‌باشد.
روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه شامل 30 کودک (10-4 ساله) مبتلا به هیپرتروفی مزمن آدنوتونسیلار و30 کودک سالم هم سن و هم جنس بود. میزان سرمی IgM و IgG ، درصد لنفوسیتهای T و (CD3+) ، (CD4+) T.helper ، (CD8+) T.cytotoxic و لنفوسیتهای B‏ (CD20+) در کلیه کودکان اندازه‌گیری شد . سپس 6 ماه بعد از عمل آدنوتونسیلکتومی پارامترهای فوق در کودکان گروه بیماران مجدداً بررسی گردید.
یافته‌ها: در دوره ‌قبل از عمل کاهش درصد لنفوسیتهای (CD3)T ، درصد لنفوسیتهای TCD4+ و TCD8+ و BCD20+ نسبت به گروه کنترل دیده شد . این کاهش تنها در خصوص لنفوسیتهای TCD3+ از لحاظ آماری معنی‌دار بود (03/0 (P.Value =. میزان سرمی IgM در دو گروه تفاوتی نداشت و میزان IgG نیز در دو گروه با وجود بالا بودن ، تفاوت معنی‌داری نداشت. 6 ماه بعداز عمل درصد لنفوسیتهایT ((CD3+ وTCD4+  و TCD8+ و BCD20+ در گروه عمل شده افزایش یافته و به حد گروه کنترل رسیده بود. میزان سرمی IgG نیز در گروه بیماران بعداز عمل بطور معنی‌داری کاهش یافته بود (00/0= P.Value ).
نتیجه‌گیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان داد که ایمنی سلولی و هومورال در کودکان مبتلا به هیپرتروفی مزمن آدنوتونسیلار در دوره قبل از عمل کاهش یافته و 6 ماه بعداز عمل جراحی در حد افراد طبیعی افزایش می‌یابد. بدین معنی که هیپرتروفی مزمن آدنوتونسیلار روی برخی از پارامترهای سیستم ایمنی سلولی و هومورال تأثیر گذاشته و آدنوتونسیلکتومی با برداشتن تحریکات مزمن باعث بر گردانده شدن این تغییرات بدون تأثیر منفی روی عملکرد سیستم ایمنی بیماران می‌شود.


محمود فرزان، سید محمد جواد مرتضوی، رامین اسپندار،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: استئوبلاستوم یکی از نادرترین تومورهای اولیه استخوان می باشد. اگرچه درگیری استخوان‌های کوچک دست و پا برابر آمارهای موجود سومین محل از نظر شیوع برای این تومور می‌باشد. گزارشات موجود در مقالات انگلیسی زبان در خصوص درگیری دست توسط این تومور بسیار نادر و کم می باشد.
روش بررسی: علائم بالینی مبتلایان به استئوبلاستوم غیراختصاصی می‌باشد، دردهای شدید شبانه که با مصرف داروها حاوی سالیسیلات بهبود یابند در این بیماران کمتر گزارش شده و دردهای این بیماران غالباً دائمی و نامشخص می‌باشند و عمدتاً بیمار قادر به لوکالیزاسیون دقیق محل درد نمی‌باشد و غالباً این بیماران از ماهها قبل از مراجعات پزشکی از درد شکایت داشته‌اند و لذا سیر بالینی طولانی مدتی دارند. تورم در استئوبلاستوم دست یافته ثابتی می‌باشد بطوریکه در تمام بیماران ما دیده شده و وجود داشته است. علائم رادیوگرافیک در درگیری دست توسط استئوبلاستوم تشخیصی نمی‌باشند و لذا قبل از عمل جراحی و پاسخ نسجی نمونه گرفته شده در حین جراحی، تشخیص نوع تومور بر مبنای یافته‌های رادیوگرافیک و بالینی بسیار مشکل است بطوریکه در تمام بیماران ما، استئوبلاستوما به عنوان اولین تشخیص قبل از عمل جراحی مطرح نبوده است.
یافته‌ها: از نظر آسیب شناسی، استئوبلاستوم شامل یک استرومای بافت همبندی همراه با عروق فراوان می‌باشد که در آن نسوج استئوئیدی و استخوانی اولیه woven به طور فعال دیده می‌شوند. درمان به مرحله (stage) بیماری و محل آن بستگی دارد. در مراحل 1 و 2 بیماری کورتاژ و گرافت استخوانی کافی است. در حالیکه در مرحله 3 بیماری برای جلوگیری از عود بیماری برداشتن وسیع ضایعه ( wide resection ) الزامی است.
نتیجه‌گیری: مهمترین تشخیص افتراقی این تومور بخصوص در دست استئوسارکوم می‌باشد که در صورت خطای تشخیصی می‌تواند منجر به انجام اعمال جراحی نامناسب در بیمار گردد.


رویا کیانی شیرازی، سیروس زینلی، مرتضی کریمی پور، بهناز زربخش، رضا علی بخشی،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: آلفاتالاسمی شایع‌ترین اختلال توارثی سنتز هموگلوبین در دنیا می‌باشد. آلفاتالاسمی عمدتاً حاصل حذف یک یا هردو ژن آلفا موجود در کروموزوم 16 می‌باشد. حاملین اشکال حذفی آلفاتالاسمی- -/αα) یا (-α/αα , -α/-α از نظر بالینی طبیعی بوده ولی کم خونی هیپوکروم، میکروسیتیک دارند. هتروزیگوت‌های مرکب (- - /-α) کم‌خونی نسبتاً شدیدی دارند و بیماری HbH نامیده می‌شود. جنین‌هایی که هیچ ژن آلفایی به ارث نمی‌برند (--/--) (سندرم هیدروپس فتالیس) در دوران جنینی یا مدت کوتاهی بعد از تولد می‌میرند. بیش از 95% آلفاتالاسمی‌های شناخته شده حذف یک یا هر دو ژن آلفاگلوبین موجود بر روی کروموزوم 16 را دارند.
روش بررسی: آزمایش بر روی 114 فرد ایرانی با MCV و MCH پایین و HbA2 نرمال که به درمان آهن هم پاسخی ندادند از طرف مراکز بهداشتی کشور به انستیتو پاستور ایران ارجاع داده شده بودند، انجام گرفت. DNA ژنومی از سلول‌های سفید خونی به روش Salting Out تخلیص گردید. در این تحقیق در یک لوله منفرد Multiplex-PCR برای هفت حذف (-- SEA, --THAI, --FIL , -α20.5, --MED, -α4.2, -α3.7) آلفاتالاسمی انجام گردید.
یافته‌ها: DNA حاملین آلفاتالاسمی برای وجود انواع متفاوت جهش‌های ژن آلفاگلوبین مورد آزمایش قرارگرفتند. جهش‌های ژنی (حذفها) در تعدادی از نمونه‌های مورد مطالعه شناسایی گردیدند. این حذف‌ها شامل: حذف‌های تک ژن -α3.7 و -α4.2 و حذف‌های دو ژنی مدیترانه‌ای --MED و -α20.5 بودند.
نتیجه‌گیری: حذف -α3.7 شایع‌ترین حذف ژن آلفاگلوبین در نمونه‌های مورد مطالعه می‌باشد. Multiplex-PCR روشی ساده‌، سریع و حساس برای تعیین حذف‌های ژن آلفاگلوبین می‌باشد.


علیرضا اکبرزاده باغبان، غلامرضا بابایی، انوشیروان کاظم نژاد، سقراط فقیه زاده، فاطمه برادران انارکی، زهرا الهی پناه،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: پایایی نظرات ارائه شده از مشاهده سونوگرافی مربوط به توده های تخمدان، دارای اهمیت زیادی می باشد. قابلیت تشخیص که یکی از موضوعات مهم مرتبط با این مبحث است، توانایی متخصصان در تشخیص صحیح وخامت توده ها را مورد ارزیابی قرار می دهد. در این مقوله می توان بررسی نمود که وضعیت وخامت ، تا چه میزان برای رادیولوژیست ها قابل تشخیص می باشند.
روش بررسی: در تحقیق حاضر که از نوع مقطعی- تحلیلی می باشد، 5 رادیولوژیست، شامل 2 متخصص و 3 دستیار به طور مستقل و در دو زمان مجزا (به فاصله یک هفته) وخامت توده تخمدان را برای 40 سونوگرافی مشخص نمودند. این سونوگرافی ها در طول دی ماه سال 1383 از زنان مراجعه کننده به بخش رادیولوژی بیمارستان تخصصی زنان میرزا کوچک خان و به کمک یک دستگاه و یک رادیولوژیست گرفته شدند.
در این مقاله ابتدا به کمک ضریب کاپای موزون، پایایی اندازه گیری رادیولوژیست ها که معرف توافق داخلی آنها (توافق هر رادیولوژیست با خودش) می باشد، بررسی شده، سپس به کمک مدل پیوند مربع امتیازات و مدل توافق به علاوه پیوند مربع امتیازات، قابلیت تشخیص آنها در تعیین وخامت توده تخمدان مورد ارزیابی قرار گرفته است.
یافته ها: برای داده های مربوط به 2 رادیولوژیست با عملکرد خوب، مدل پیوند مربع امتیازات برازش داشت.میانگین ضریب کاپای موزون برای این دو نفر برابر81/0و میانگین قابلیت تشخیص برای آنها عبارت بود از 99/0. برای 3 رادیولوژیست دیگر که عملکرد ضعیف تری داشتند، مدل توافق به علاوه پیوند مربع امتیازات مناسب بود. این دستیاران دارای میانگین ضریب کاپا موزون 65/0 و میانگین قابلیت تشخیص 97/0 بودند.
نتیجه گیری: اگر چه متخصصان رادیولوژی عملکرد بهتری نسبت به دستیاران رادیولوژی داشتند، همه آنها در تشخیص وضعیت وخامت توده تخمدان از روی سونوگرافی دارای کارکرد مناسبی بودند. به علاوه تفکیک سطوح خوش خیم از بینابین برای رادیولوژیست ها مشکل تر از تفکیک سطوح بد خیم و بینابین بود، اگر چه در این مورد نیز متخصصان بهتر از دستیاران بودند.

 


حمید زاهدی، وحید اخیانی، زاهد حسین خان، مسعود یونسیان،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از پاسخ های متابولیک به استرس جراحی، افزایش قند خون می باشد. در این مطالعه تغییرات قند خون بیماران قبل، حین و بعد از اعمال جراحی انتخابی چشمی تحت بیهوشی عمومی، با دو روش سنجش با گلوکومتر و اندازه گیری آزمایشگاهی به روش آنزیمی گلوکز اکسیداز و عوامل احتمالی موثر بر این تغییرات و میزان همبستگی دو روش بررسی شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی با بعد تحلیلی، روی 230 بیمار غیر دیابتی با کلاس فیزیکی یک یا دو انجام شد. تمام بیماران توسط روش واحد تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند و قند خون آنها در سه نوبت و با دو روش به طور همزمان، اندازه گیری شد.
یافته ها: در تمامی موارد، تغییرات قند خون بعد از عمل د رمقایسه با قبل از عمل، با هر دو روش اندازه گیری و بدون در نظر گرفتن متغیرهای مستقل مطالعه، افزایش آماری معنی داری را نشان داد و در اکثر موارد با در نظر گرفتن متغیرهای مستقل مطالعه افزایش قند خون از نظر آماری معنی دار بود و میانگین افزایش قند خون بعد از عمل در مقایسه با قبل از عمل با روش آزمایشگاهی، با نوع عمل جراحی چشم ارتباط آماری معنی داری داشت ولی با متغیرهای جنس، سن و طول مدت عمل ارتباط آماری معنی داری نداشت. همبستگی دو روش اندازه گیری نسبتاً خوب و از لحاظ آماری معنی دار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه و مخفی ماندن علایم تغییرات قند خون حین بیهوشی عمومی توصیه می نماییم، حین اعمال جراحی طولانی مدت در افراد غیر دیابتی، پایش قند خون به عمل آید و با توجه به مزایای گلوکومتر Accu-Chek (مدل Sensor)، استفاده از آن مناسب به نظر می رسد.

 


آفرین رحیمی‌موقر،  عمران محمدرزاقی،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: مصرف تزریقی مواد در کشور ما شایع است و یکی از مهمترین عوامل مسمومیت را تشکیل می‌دهد. این مطالعه با هدف بررسی میزان مسمومیت در مصرف‌کنندگان مواد، عوامل مؤثر بر آن و اقدامات و مداخلات موجود صورت گرفته ‌است.
روش بررسی: برای انجام این مطالعه از روش‌های مطالعه کیفی استفاده شد. این مطالعه در 6 محله از شهر تهران با جمعیت حدود 000/400 نفر انجام شد که از نظر شرایط فرهنگی اجتماعی، تاریخچه، ساختار و میزان شیوع مصرف تزریقی مواد و ارتکاب جرم متفاوت بودند. 81 نفر از افراد کلیدی بخش‌های مختلف هر محله و 154 نفر از معتادان تزریقی به طرق هدفمند، فرصت‌طلب و گلوله‌برفی انتخاب و به‌ طور فردی یا گروهی مورد مصاحبه قرار گرفتند. از مطالعه اتنوگرافیک نیز برای مشاهده شرایط زندگی معتادان تزریقی استفاده شد.
یافته‌ها: در یک محله با سطح اقتصادی اجتماعی بالاتر معتاد تزریقی یافت نشد. در پنج محله دیگر وقوع مسمومیت در مصرف‌کنندگان تزریقی مواد، شایع گزارش شد. تزریق هرویین به‌تنهایی و یا همراه با داروها و مواد دیگر مهمترین الگوی ایجاد مسمومیت گزارش گردید. به‌طور کلی بی‌اطلاعی از میزان خلوص مواد مورد مصرف به‌عنوان مهمترین علت شیوع مسمومیت ذکر شد. اغلب درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها حتی در محله‌های با شیوع بالای اعتیاد تزریقی و مسمومیت، آمادگی لازم برای انجام اقدامات فوری مربوط به مسمومیت ناشی از مواد اپیوییدی را نداشتند.
نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع این پدیده، انجام مطالعات بیشتر، پیش‌بینی راهکارهای پیش‌گیری‌کننده و آموزش معتادان، خانواده‌ها و اطرافیان آنان و پیش‌بینی اقدامات قابل دسترس برای درمان مسمومیت ناشی از مصرف مواد اپیوییدی پیشنهاد می‌شود


شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، محمدرضا جلالی‎ندوشن، محمدحسن مظفری، مریم اسلامی،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی گازهای خون بند ناف، وسیله‏ای جهت ارزیابی وضعیت اکسیژناسیون و اسید و باز نوزادان می‏باشد. اسیدمی شدید جنین با افزایش مرگ و میر نوزادی و آسیب رشد عصبی نوزاد همراه است. در سزارین به علت عبور داروی بیهوشی از جفت، احتمال بروز اسیدوز و هیپوکسمی نوزاد افزایش می‌یابد، در این مطالعه تغییرات گازهای خون بندناف در نوزادان حاصل از زایمان طبیعی و روش‏های مختلف بیهوشی در سزارین مقایسه گردید.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی روی 100 نمونه ورید نافی بلافاصله بعد از بسته شدن بندناف صورت گرفت که در سه گروه زایمان طبیعی (40 نفر)، سزارین به روش بیهوشی عمومی (35 نفر) و سزارین به روش بی‎حسی نخاعی (25 نفر) تقسیم شدند و از نظر گازهای خون و آپگار دقیقه اول و پنجم و مدت زمان بیهوشی و تأثیر آن روی گازهای خون و آپگار مقایسه شدند.
یافته‌ها: در گروه زایمان طبیعی میانگین‏های شاخص‌ها بدین ترتیب بود: PH 13/5306/7، pCO2 57/682/41، pO2 87/624/25، HCO3 03/256/20 و آپگار 38/082/8 .
در گروه سزارین به روش بیهوشی عمومی، میانگین‏ها: PH 73/4304/7، pO2 02/1470/38، pCO2 87/526/43، آپگار 70/017/8 و 311/21=HCO3 بود.
در گروه سزارین به روش بی‎حسی نخاعی میانگین‏ها: PH 50/4301/7، pO2 50/592/26، HCO3 15/238/21، آپگار 62/060/8 و pCO2 99/410/44 بود.
بین نوع زایمان، آپگار و pO2 رابطه آماری معنی‏دار به دست آمد. آپگار در گروه بیهوشی عمومی نسبت به بی‏حسی نخاعی و طبیعی کمتر و pO2 نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود.
بین مدت زمان بیهوشی و pO2 رابطه آماری معنی‏داری بدست آمد. به طوری که با افزایش مدت زمان بیهوشی pO2 کاهش یافت. در روش‏های مختلف زایمان، اختلاف معنی‏داری بین PH و pCO2 و HCO3 وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: گازهای خون نوزاد در روش‏های مختلف زایمان تفاوت معنی‏داری ندارند. آپگار نوزادان زایمان طبیعی بیشتر از سایر روش‏های زایمانی می‎باشد. با افزایش مدت زمان بیهوشی در سزارین به روش بیهوشی عمومی، آپگار و pO2 افت پیدا کنند.


مهرداد حسیبی، مینو محرز،  محبوبه حاجی عبدالباقی، مهرناز رسولی نژاد،  اکبر بیات،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هد ف:

سینوزیت حاد باکتریال یکی از علل شایع مراجعه بیماران به پزشک است. رژیم‌های آنتی‌بیوتیکی متنوعی برای درمان این بیماری تجویز می‌شوند که گاه نه تنها اثر بخشی کافی و مناسب ندارند، بلکه سبب بروز عوارض جانبی نیز می‌گردند.آنتی‌بیوتیک Penbactam® (آمپی‌سیلین سولباکتام یاSultamicillin) یک داروی وسیع الطیف و کم عارضه است. در این تحقیق برای اولین بار در ایران، فرم خوراکی این دارو برای درمان بیماران مبتلا به سینوزیت حاد باکتریال تجویز شد.
روش بررسی: در این مطالعه RCT (کارآزمایی بالینی تصادفی) که طی مدت 6 ماه در بیمارستان امیراعلم انجام شد، بیماران مبتلا به سینوزیت حاد باکتریال به صورت تصادفی در یک گروه با Penbactam® خوراکی به میزان 375 میلی‌گرم دو بار در روز و در گروه دیگر باز کوآموکسی‌کلاو خوراکی با میزان 625 میلی‌گرم سه بار در روز به مدت 10 روز تحت درمان قرار گرفتند. در هر دو گروه میزان پاسخ‌دهی، عوارض دارویی در حین درمان، انتهای درمان و یک هفته پس از تکمیل درمان ثبت گردید.
یافته‌ها: توزیع جنسی و میانگین سنی دو گروه مشابه بود. در گروه تحت درمان با Penbactam خوراکی، از 23 نفر، 19 نفر بهبودی بالینی (36 /86 درصد) و 3 نفر شکست درمانی داشتند هم چنین به علت وقوع اسهال در یکی از بیماران(3/4 درصد)، دارو متوقف گردید. در گروهی که تحت درمان با کوآموکسی‌کلاو خوراکی قرار گرفتند؛ از 21 نفر، 18 نفر بهبودی بالینی (71 /85 درصد) و 3 نفر شکست درمانی داشتند. عارضه جانبی در این گروه مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: با توجه به اثر بخشی مناسب و عوارض جانبی مختصر، Penbactam خوراکی می‌تواند جایگزین مناسبی برای داروی کوآموکسی‌کلاو در درمان سینوزیت حاد باکتریال باشد.

محمد اکرمی، منوچهر میرشاهی، خسرو خواجه، حسین نادری منش،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: پلاسمینوژن انسانی یک گلیکوپروتیین پلاسمایی است که به طور عمده در کبد سنتز می‌شود. فعال شدن پلاسمینوژن به پلاسمین، توسط فعال کننده‌های پلاسمینوژن یکی از رویدادهای کلیدی سامانه فیبرینولیتیک انسان است. در این مطالعه ما اثرات دو آنتی‌بادی منوکلونال ضد پلاسمینوژن انسانی، A1D12 و MC2B8 را بر فعال شدن گلو- پلاسمینوژن در حضور فعال کننده‌های نوع بافتی (t-PA) و نوع ادراری پلاسمینوژن (u-PA) و همچنین استرپتوکیناز بررسی نمودیم.
روش بررسی: تولید آنتی‌بادی‌های دو رگه به وسیله ادغام سلول‌های طحال موش BALB/C ایمونیزه شده با گلو- پلاسمینوژن انسانی با سلول‌های میلومای NS1، طبق روش Kohler و Milstein انجام شد. فعال شدن پلاسمینوژن با اندازه‌گیری تولید پلاسمین با استفاده از سوبسترای رنگزای S-2251 سنجش شد. پس از آن اثر آنتی‌بادی‌های منوکلونال، A1D12 و MC2B8، بر فعال شدن پلاسمینوژن در محلول ارزیابی گردید. سرعت‌های اولیه و شاخص‌های کینتیکی فعال شدن پلاسمینوژن در حضور آنتی‌بادی‌های منوکلونال نیز محاسبه گردید. اثر آنتی‌بادی منوکلونال MC2B8 بر سرعت هیدرولیز پلاسمین سنجش شد. همچنین اثر بخش F(ab&apos)2 آنتی‌بادی A1D12 بر فعال شدن پلاسمینوژن انسانی به وسیله u-PA با اثر آنتی‌بادی کامل بر این واکنش مقایسه شد.
یافته‌ها: آزمون ELISA نشان داد که آنتی‌بادی‌ها به خوبی با آنتی‌ژن واکنش پذیری دارند. آنتی‌بادی A1D12 سرعت ماکزیمم (Vmax) فعال شدن پلاسمینوژن به وسیله هر یک از سه فعال کننده را افزایش و آنتی‌بادی MC2B8 آن را کاهش داد. در تمامی واکنش‌های فعال شدن، مقدار Km فعال شدن پلاسمینوژن در حضور آنتی‌بادی A1D12 تغییر چندانی نکرد در حالی که آنتی‌بادی MC2B8 مقدار Km فعال شدن به وسیله u-PA، t-PA وابسته به منومر فیبرین و استرپتوکیناز را کاهش داد. آنتی‌بادی منوکلونال MC2B8 اثر قابل ملاحظه‌ای بر سرعت هیدرولیز سوبسترای سنتزی S-2251 توسط پلاسمین نداشت. سرعت فعال شدن پلاسمینوژن به وسیله u-PA در حضور غلظت‌های پایین‌تری از بخش F(ab)2 آنتی‌بادی A1D12 برابر با آنتی‌بادی کامل است.
نتیجه‌گیری: اتصال آنتی‌بادی A1D12 از ناحیه F(ab) خود به گلو- پلاسمینوژن، کارآیی کاتالیتیکی فعال شدن پلاسمینوژن به وسیله فعال کننده‌های پلاسمینوژن را افزایش می‌دهد. بنابراین به لحاظ کلینیکی به کارگیری آنتی‌بادی A1D12 برای درمان رویدادهای انسدادی عروق نظیر سکته قلبی، با انسانی نمودن بخش F(ab) آنتی‌بادی A1D12 ممکن است مفید باشد. الگوی مهاری آنتی‌بادی MC2B8، با اتصال احتمالی به جایگاه برش گلوتامین- پلاسمینوژن یا نزدیک آن، از نوع مهار آنزیمی چندگانه می‌باشد.


زاهد حسین خان، مصطفی محمدی، پیام اقتصادی،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: در مطالعات قبلی دقت آزمون لب‌گزه با آزمون مالامپاتی مورد ارزیابی قرار گرفته است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه دقت آزمون لب‌گزه (ULBT) با آزمون‌های فاصله دندان‌های ثنایا، تیرومنتال و استرنومنتال در ارزیابی راه هوایی فوقانی و پیش‌گویی لوله‌گذاری دشوار می‌باشد.
روش بررسی: در یک مطالعه آینده‌نگر، 380 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. در تمام بیماران پیش از القای بیهوشی، کلاس آزمون لب‌گزه، فاصله دندان‌های ثنایا، تیرومنتال و استرنومنتال تعیین گردید. پس از القای بیهوشی نیز نمای حنجره براساس تقسیم‌بندی کورمک تعیین گردید. درجه 3 و 4 معادل انتوباسیون دشوار در نظر گرفته شد. بهترین نقاط با بالاترین دقت توسط منحنی ROC برای هر یک از آزمون‌ها تعیین گردید. حساسیت و ویژگی آزمون‌ها در پیش‌گویی دشواری انتوباسیون محاسبه و مقایسه گردید.
یافته‌ها: در 19 بیمار (5%) لوله‌گذاری دشوار بود. کلاس 3 آزمون لب‌گزه، فاصله دندان‌های ثنایا کمتر از 5/4 سانتی‌متر، فاصله تیرومنتال کمتر از5/6 سانتی‌متر و فاصله استرنومنتال کمتر از 13 سانتی‌متر، لوله‌گذاری دشوار در نظر گرفته شد. اختلاف معنی‌داری بین دو جنس در لوله‌گذاری دشوار یافت نشد، اما تمامی آزمون‌های به کار گرفته شده بالا در مقادیر ذکر شده اختلاف معنی‌داری در دو گروه با نمای لارنگوسکوپی داشتند (Mc-Nemar، 005/0P<). میزان ویژگی و دقت آزمون لب‌گزه به میزان معنی‌داری از آزمون‌های تیرومنتال، استرنومنتال و فاصله بین دندان‌های ثنایا بیشتر است (به ترتیب ویژگی96/91 % در مقابل01/77%، 64/70% و 27/82% و دقت 05/91% در مقابل 58/76%، 32/71%، 84/81% و53/90%).
نتیجه‌گیری: آزمون لب‌گزه با داشتن بالاترین دقت و ویژگی نسبت به آزمون‌های فاصله استرنومنتال، تیرومنتال و فاصله بین دندان‌های ثنایا در ارزیابی راه هوایی مناسب‌تر است.



صفحه 2 از 28     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb