502 نتیجه برای Ph
مهران مستعان، هژیر صابری، شهریار شهریاریان، حمیدرضا بهارجو، فائزه مهدیزاده،
دوره 58، شماره 4 - ( 4-1379 )
چکیده
سال هاست که آنژیوگرافی بعنوان روش Gold standard برای تعیین شدت تنگی عروق کاروتید گردنی پذیرفته شده اما وجود عوارض اندک ولی خطیر همچون سکته مغزی و مرگ، توجه پژوهشگران را به روش های غیر تهاجمی و کم هزینه تر معطوف نموده است. این پژوهش با هدف تعیین دقت و همبستگی سونوگرافی داپلر رنگی و مقایسه آن با نتایج آنژیوگرافی DSA در تعیین شدت تنگی عروق کاروتید گردنی انجام گرفته است. مطالعه از نوع آینده نگر، اکتشافی و دوسوکور بر روی 40 بیمار با علائم ایسکمی مغز که معیارهای ورود به مطالعه را داشته اند، طی یک سال در مجتمع تصویربرداری امام خمینی (ره) تهران در سال 1378 انجام شد. تمامی بیماران توسط دو رادیولوژیست بطور جداگانه ابتدا تحت بررسی داپلر رنگی و سپس آنژیوگرافی DSA کاروتید گردنی قرار گرفتند. متغیرهای داپلر (PSV و EDV) و نیز شدت تنگی در آنژیوگرافی براساس سه روش معروف A و B و C محاسبه شد. بیشترین حساسیت و Accuracy در تمامی درجات تنگی مربوط به PSV بود. در تنگی شدید حساسیت داپلر 93.8% و Accuracy آن 96.5% بود. تفاوت محسوسی بین دقت پارامترهای مختلف داپلر برای تشخیص انسداد کامل وجود نداشت. باتوجه به یافته های فوق چنین استنباط گردید که داپلر رنگی در ارزیابی شدت تنگی عروق کاروتید قابل اعتماد بوده و PSV بیشترین دقت را دارد. ضمنا بیشترین همخوانی و کاپای آماری بین PSV و روش A وجود داشت که بترتیب 88.4% و 0.813% بود.
منوچهر کیهانی، بهمن شفائیان، جهانگیر احمدی، زهره عطارچی،
دوره 58، شماره 4 - ( 4-1379 )
چکیده
(Thrombotic Thrombocytopenic Purpura: TTP) نتیجه پیدایش ترومبوس های پلاکتی منتشره در عروق کوچک بدنبال صدمه آندوتلیوم می باشد. 28 بیمار (16 نفر زن و 12 نفر مرد) مبتلا به ترومبوتیک ترومبوسیتوپنیک پورپورا از سال 1363 تا 1377 تحت بررسی برای عوامل خطر، پیش آگهی و درمان قرار گرفتند. سن بیماران از 18 تا 69 متغیر بود. علائم عصبی، تب، همولیز با میکروآنژیوپاتی و ترومبوسیتوپنی در همه بیماران وجود داشت. علت زمینه ای خاصی در هیچیک از بیماران پیدا نشد. تمام بیماران از نظر آنتی ژن های B و C منفی بودند. پلاسما فورز از 1.5 تا شش لیتر روزانه اساس درمان را تشکیل می داد. حداقل حجم پلاسمای تعویض شده 4.5 لیتر و حداکثر 95 لیتر بوده است. ماده جایگزین شده در 16 نفر پلاسمای تازه (FFP) و در 12 نفر پلاسمای تازه و پلاسمای بدون کرایو (CCP) بود. در 22 بیمار پاسخ مطلوب مشاهده گردید و بهبود کامل پدید آمد. شش نفر فوت نمودند که علل فوت شامل خونریزی مغزی (دو مورد) نارسایی تنفسی (سه مورد) و پنومونی (11 مورد) بوده است. رفع علائم عصبی، پلاکت بالاتر از 100 هزار در میلی متر مکعب و LDH کمتر از 500 نتیجه درمانی پایان کار بود. نتایج این مطالعه نمودار تاثیر قابل توجه پلاسما فورز (تعویض پلاسما) در درمان مغزی بیماران مبتلا به TTP می باشد و نشانه وخامت پیش آگهی در بیمارانی است که خونریزی مغزی، نارسایی قلب و ادم ریه، QT طولانی، سقوط فشار خون و افزایش CPK دارند.
منصور جمالی زواره ای، گیتی ایروانلو، سوسن فرزان،
دوره 59، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
از آنجا که سرطان پستان از علل عمده مرگ و میر سرطان در زنان و شایعترین سرطان خانمها در ممالک غربی است و در کشور ما نیز براساس بررسی های به عمل آمده، شیوع بالایی دارد، توجه به کلیه یافته های کلینیکی و پاتولوژیکی این بیماری دارای ضرورت فراوان می باشد. در این مقاله رابطه بین درگیری غدد لنفاوی زیر بغل و درجه وخامت گرایی کارسینوم مهاجم مجرایی مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه از نوع گزارش مورد (Case Series) می باشد. مجموعا 90 نفر از زنانی که به علت تشخیص کارسینوم مجرای پستان، تحت عمل جراحی ماستکتومی رادیکال قرار گرفته اند و نمونه بافت ایشان به بخش پاتولوژی بیمارستان امام ارسال شده است در این مطالعه مورد بررسی واقع شدند. همزمان با این بررسی، نمونه های تهیه شده از غدد لنفاوی موارد فوق نیز مورد مطالعه قرار گرفت. شایع ترین سن ابتلا به بیماری، بین 31 تا 40 سال بود. پستان چپ بیشترین محل ضایعه شناخته شد. از مجموع بیماران، 11 نفر در grade I قرار داشتند که از ایشان 27/2% مبتلا به درگیری غدد لنفاوی بودند. از بیماران، 60 نفر در grade II قرار می گرفتند که میزان درگیری غدد لنفاوی ایشان 73/4% محاسبه شد. مابقی بیماران که در grade III قرار می گرفتند 100% درگیری غدد لنفاوی داشتند (P=0.00008). با نتایج آشکار فوق می توان نتیجه گرفت که میزان گرفتاری غدد لنفاوی زیر بغل با درجه وخامت گرایی کارسینوم مجرایی مهاجم پستان، به شدت ارتباط دارد و لذا در برنامه ریزی درمانی اینگونه بیماران باید بطور کامل مورد توجه قرار گیرد.
حسن هاشمی، سیدمحمد میرآفتاب،
دوره 59، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
PTK) Phototherapeutic Keratectomy) یعنی استفاده از لیزر در درمان بیماریهای قرنیه. علت استفاده از لیزر در این موارد به علت خصوصیت خاص لیزر اکسایمر است که می تواند دقیقا مقادیر خاصی از نسج قرنیه را با ظرافت بسیار بردارد. PTK را می توان جایگزین روش های تهاجمی تر مانند پیوند قرنیه نمود. سه گروه از بیماران شامل کدورتهای قرنیه، سطح نامنظم قرنیه و اروزیونهای مکرر جهت PTK انتخاب می شوند. بیماران ایده ال جهت لیزر شامل اسکارهای هموژن (مثل دیستروفیها) و اسکارهای محدود به 100 میکرون قدام قرنیه می باشند. در مطالعه حاضر مقایسه عمل 11 چشم مبتلا به اسکارهای قرنیه ناشی از دیستروفیهای ناشی از قرنیه، اسکار ناشی از عمل ناخنک، تراخم و سندروم اروزیون مکرر در سالهای 73 و 74 مورد بررسی قرار گرفته است. میانگین سنی بیماران 32 سال بود. با استفاده از لیزر، دید بدون تصحیح بیماران به طور میانگین کمتر از یک خط و دید با تصحیح بیشتر از 3 خط افزایش یافت. میانگین میزان افزایش هیپروپی 1/5 دیوپتر یک ماه بعد و 1 دیوپتر یک سال بعد از عمل بدست آمد و در تمامی بیماران کدورت قرنیه کاهش یافت. در 2 بیمار سیلندر بیش از یک دیوپتر ایجاد گردید اما بطور میانگین میزان سلیندر بیماران تغییر قابل توجهی ننمود. یک بیمار مبتلا به اروزیون مکرر که به هیچ درمانی پاسخ نداده بود تا یک سال بعد از عمل هیچ شکایتی نداشت. در طی مدت پیگیری بیماران، هیچ بیماری دچار کاهش دید نشد و نیازی به اعمال جراحی پیوند پیدا نکرد.
محمود معتمدی، رامین اسپندار،
دوره 59، شماره 2 - ( 2-1380 )
چکیده
استخوان کشکک محل شایعی برای تومورهای اولیه استخوان نمی باشد و غالب این تومورها به صورت موردی گزارش شده اند ولی Giant cell tumor یکی از تومورهای شایع استخوان کشکک محسوب می شود. در مقاله حاضر ضمن بررسی یک بیمار مبتلا به Giant cell tumor این استخوان که همراه با متاستازهای متعدد ریوی بوده، راجع به این مقوله بررسی بیشتری صورت گرفته است.
مهین دخت کیهانی،
دوره 59، شماره 2 - ( 2-1380 )
چکیده
به منظور دستیابی به یک روش تشخیصی حساس در زمینه تشخیص اولیه و زودرس تب روده ای (تیفوئید)، تحقیقی جهت ارزیابی ارزش اندازه گیری آدنوزین د آمیناز (ADA) و ایزو آنزیمهای آن انجام شد و نتایج حاصل با نتایج تست ویدال لوله ای، کشت خون و کشت مدفوع مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه که از نوع نیمه تجربی بود، 77 نفر بیمار مبتلا به تب روده ای با نتایج کشت مثبت باکتری، 76 نفر به عنوان افراد کنترل طبیعی مورد بررسی قرار گرفتند. در مقایسه میزان فعالیت ADA در دو گروه بیمار و سالم، اختلاف معنی داری بین میانگین میزان فعالیت ADA در بیماران و گروه کنترل طبیعی وجود داشت (P<0.001). همچنین ایزوآنزیمهای ADA به روش کروماتوگرافی تعویض یونی در گروههای مزبور استخراج و با گروه کنترل نرمال مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصله دلالت بر وجود اختلافات معنی داری بین میانگین میزان نسبت ADA1/ADA2 در مبتلایان به تب روده ای و گروه کنترل طبیعی می نمود (P<0.01). با در نظر گرفتن حساسیت کشت خون در این تحقیق و میانگین محاسبه شده، روزهای لازم برای حصول به نتایج مثبت کشت خون (9-3 روز) و نیز حساسیت کم کشت مدفوع و تست سرولوژیکی ویدال (14/3 درصد) می توان از آزمایش تعیین فعالیت ADA و ایزوآنزیمهای آن در تشخیص اولیه و زودرس تیفوئید کمک گرفت.
تقی بغدادی، رامین اسپندار،
دوره 59، شماره 2 - ( 2-1380 )
چکیده
کندرودیسپلازی متافیزی (MCD) گروهی نادر از بیماری های سیستم اسکلتی هستند که کوتاهی قد یکی از تظاهرات اصلی آنها می باشد. در تمامی فرم های این گروه از دیسپلازی ها، مشکل اصلی در مناطق پرولیفراتیو و هیپرتروفیک صفحات رشد می باشد و در نتیجه درگیری استخوان های توبولر کوتاه و بلند وجود دارد. شایعترین فرم آن نوع Schmid می باشد. با توجه به شیوع بسیار کم این گروه از بیماری ها و امکان اشتباه آن با ریکتز مقاوم به ویتامین D در مقاله حاضر ضمن معرفی دو بیمار از یک خانواده مبتلا به فرم Schmid که تغییر شکل اصلی اسکلتی آنها کوتاهی قد، تغییرات متافیز استخوان های توبولر، کوکساوارا و ژنووالگوم است و در بررسی اولیه با مشکل تشخیصی، مواجه بوده اند با این گروه از بیماریها بیشتر آشنا می شویم.
مجید غفارپور، محمدحسین حریرچیان، شهاب خان احمدی، کامران خواجوئی،
دوره 59، شماره 2 - ( 2-1380 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
نوار مغزی یک تست تشخیصی غیرتهاجمی، نسبتا ارزان و رایج در
حیطه بیماریهای مغز و اعصاب می باشد. روزانه تعداد زیادی بیمار جهت ثبت نوار مغزی
به درمانگاه نوروالکتروفیزیولوژی بیمارستان امام ارجاع می شوند. بنظر می رسید که
با توجه به این حجم نسبتا زیاد مراجعه انجام یک سرشماری ساده و در عین حال در
حدامکان همه جانبه در طی زمان نسبتا طولانی می تواند اطلاعات بنیادین با ارزشی را
در اختیار قرار دهد. جهت پربارتر شدن نتایج حاصله در مورد وجود ارتباط بین گروههای
سنی مختلف و تشخیص های نوار مغزی از روشهای تحلیل آماری استفاده شد. تعداد مراجعین
مرد و زن طی یکسال و نیم اجرای طرح تقریبا مساوی بوده است. از بین 1000 گزارش نوار
مغزی، 28/5% آنان طبیعی بودند و از بین علل مختلف مراجعه 74/9% را صرع و انواع آن
به خود اختصاص می داد. در میان زنان و مردان از نظر آماری رابطه معنی دار بین سن و
تشخیص های نوار مغزی وجود داشت. این ارتباط به طور جزئی تر در مورد علل مختلف
مراجعه مورد بررسی قرار گرفته است.
مجید غفارپور، حسن اورسجی،
دوره 59، شماره 2 - ( 2-1380 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
FA
بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از مهمترین بیماری های عصبی محسوب
می شود. فراوانی آن در زنان 3-2 برابر مردان است. توارث، عوامل محیطی و ایمنی بدن
در ایجاد آن نقش دارند. هدف از این مطالعه، تعیین فراوانی پتانسیلهای فراخوانده
چشم (PSVEP) و ساقه مغزی (BAEP) غیر طبیعی در بیمارانی است که از لحاظ
کلینیکی قطعا مالتیپل اسکلروزیس (CD
MS)
تلقی می شوند. این مطالعه به روش توصیفی و آینده نگر و با تکمیل پرسشنامه و انجام PSVEP و BAEP در بخش نوروالکتروفیزیولوژی این مرکز
صورت گرفته است. از 210 مولتیپل اسکلروزیس بستری، تعداد 120 نفر مبتلا به مالتیپل
اسکلروزیس قطعی از نظر کلینیکی مورد بررسی و مطالعه واقع شدند. فراوانی PSVEP غیرطبیعی 85/8% و BAEP غیرطبیعی 39/1% بوده است. در این
مطالعه، ارتباط معنی داری بین سابقه ابتلا به نوریت باصره (ON) و فراوانی اختلال PSVEP و علایم ساقه مغزی با BAEP غیرطبیعی بدست آمده که به ترتیب 100% و
52/7% می باشد.
فریده محمودزاده، فرزاد اسدی، محمود دوستی،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده
لیپوزوم ها بعنوان یک حامل دارویی از مزایای متعددی برخوردارند. لیوفیلیزاسیون مناسب ترین شکل نگهداری طولانی مدت این فرآورده هاست، ولی این فرآیند نیز تحت تاثیر عوامل ناپایدار کننده ای قرار می گیرد که موجب تخریب، آزادسازی ماده محصور، تغییر اندازه و آلودگی میکروبی فرآورده های لیپوزومی می شود. در این مطالعه نقش حفاظتی قندهای مالتوز، فروکتوز، گلوکز، گالاکتوز، سوکروز و لاکتوز در جلوگیری از این پدیده مورد بررسی قرار گرفت، بطوریکه پس از تهیه سوسپانسیون لیپوزومی، آنها را به چهار گروه دوتایی تقسیم نموده و غلظت های 25، 50، 100 و 200 درصد از این قندها به سوسپانسیون اضافه گردید. بر مبنای قند و قوام محصول حاصله، بهترین روش فریز، استفاده از الکل مطلق و متعاقبا بکارگیری درجه حرارت 70- درجه سانتیگراد بمدت 16 ساعت بدست آمد. در بررسی ماده محافظ غلظت های 0/7، 1/4، 2/8 و 5/6 درصد قندهای ذکر شده را استفاده کرده و درصد تراوایی (با استفاده از نسبت جذب نوری نمونه لیوفیلیزه به لیوفیلیزه نشده) محاسبه گردید. در این مطالعه، قند مالتوز از بیشترین تاثیر برخوردار بود. میزان هم جوشی و تجمع در نمونه های قبل و بعد از لیوفیلیزاسیون در سانتریفوژ با 10000 دور در دقیقه اختلافی با هم نداشتند، همچنین وضعیت میکروبی نمونه های قبل و بعد از لیوفیلیزاسیون با کشت آنها در دو محیط SCD و SCDA مورد مطالعه قرار گرفت که در هر دو محیط با رشد میکروب توام بود.
علی اکبر بیدقیان، فرزاد بی نیاز،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده
اختلال نعوظی معضل مهمی برای مردان مبتلا و خانواده آنهاست که در حدود نیمی از موارد آن، ناشی از یک علت قابل شناخت عضوی است. هنگامی که اختلال نعوظی ناشی از علل عروقی باشد بررسی رادیولوژیک الزامیست و کاورنوزومتری و کاورنوزوگرافی روش تشخیص قطعی نشت وریدی در این بیماران است. ما در ایران آمار دقیقی از فراوانی نشت وریدی در این بیماران نداریم. هدف این مطالعه تعیین میزان نشت وریدی در بیماران دچار اختلال نعوظی به وسیله فارماکوکاورنوزومتری و کاورنوزوگرافی بوده است. در این مطالعه case series، صد بیمار دچار اختلال نعوظی که در طی سال 1378 به بخش رادیولوژی بیمارستان سینا مراجعه کرده بودند، مورد فارماکوکاورنوزومتری و کاورنوزوگرافی قرار گرفتند. در کاورنوزومتری پس از تزریق پروستاگلاندین E1 و انفوزیون نرمال سالین به داخل جسم غاری، فشار داخل جسم غاری با توجه به معیارهای مختلف اندازه گیری شد. در کاورنوزوگرافی ماده حاجب رقیق شده Omnipaque تحت فلوروسکوپی به داخل جسم غاری تزریق شد و وجود نشت وریدی و وریدهای نابجا با رادیوگرافی در بیماران مشخص گردید. برای تفسیر نتایج کاورنوزومتری از معیارهای Mayoclinic استفاده شد. میانگین سنی بیماران 35.6±11.6 سال بود و بیشترین تعداد بیماران در گروه سنی 40-20 سال قرار داشتند. فراوانی نشت وریدی براساس افت فشار بیش از 50 mmHg بعد از 30 ثانیه قطع انفوزیون نرمال سالین از 150 mmHg، نود درصد بود. فراوانی نشت وریدی براساس Maintenance Flow Rate بیش از 5 cc/min، نود و دو درصد بدست آمد. فراوانی نشت وریدی براساس نسبت Maintenance flow rate به Induced Flow Rate بیش از 0/4، 92 درصد بود. فراوانی نشت وریدی براساس کاورنوزوگرافی، 89 درصد بدست آمد و 24/7 درصد از بیمارانی که نشت وریدی داشتند دارای ورید نابجا بودند. در هیچکدام از بیماران عارضه مهم و قابل توجهی ایجاد نشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد نشت وریدی در بین بیماران دچار اختلال نعوظی مراجعه کننده به این مرکز، فراوانی قابل توجهی دارد.
گیتی ثمر، محبوبه حاجی عبدالباقی، زهرا احمدی نژاد، حمید عمادی کوچک، جمشید عمادی،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده
تیفوئید بیماری شایع کشور ما و سایر کشورهای در حال توسعه می باشد که بتدریج نسبت به بسیاری از داروها مقاوم گشته است. بدلیل وجود همین مقاومت، اثربخشی یک داروی جانشین مناسب یعنی سفیکسیم را بر روی بیماران مبتلا به تب تیفوئیدی مورد ارزیابی قرار داده و اثر درمانی آنرا با کلرامفنیکل مقایسه نمودیم. به همین منظور یک کارآزمایی بالینی در بیمارستان امام خمینی طی سالهای 1377 تا شهریور 1379 به مورد اجرا درآمد. در طی این مطالعه 44 بیمار مبتلا یه تب تیفوئیدی که کشت خون یا مغز استخوان آنها از نظر سالمونلاتیفی مثبت و فاقد هرگونه عارضه بیماری بودند به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و تحت درمان با سفیکسیم 400 میلی گرم هر 12 ساعت (24 نفر) در یک گروه و در گروه دیگر کلرامفنیکل 500 میلی گرم هر 6 ساعت (20 نفر) قرار گرفتند. طول مدت درمان در گروه سفیکسیم 10 روز و در گروه کلرامفنیکل 14 روز بود و طی درمان به بررسی سیر بهبود علائم بالینی و آزمایشگاهی بیماران پرداختیم. تب بیماران دریافت کننده سفیکسیم بطور متوسط 5±1.9 روز و تب بیماران دریافت کننده کلرامفنیکل 3.8±1.2 روز قطع گردید که این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار می باشد (P<0.05). در این مطالعه میزان بهبودی در سایر علائم بالینی و آزمایشگاهی در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت. درمان با سفیکسیم در بیماران مبتلا به تیفوئید با میزان بهبودی بالینی 92% و بهبودی باکتریولوژیک 100% همراه بود. به هرحال، نتایج حاصل از این مطالعه، موید اثربخشی سفیکسیم در درمان تب تیفوئیدی می باشد و اگرچه این دارو از لحاظ قطع تب مانند سایر داروهای بتالاکتام کمی دیرتر عمل می نماید، ولی در مجموع یک داروی جانشین مناسب در درمان تب تیفوئیدی محسوب می شود.
حجت الله علائی،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده
خواب، یک ریتم بیولوژیکی و فعال است که تحت تاثیر سیستمهای نوروترانسمیتری سیستم اعصاب مرکزی قرار دارد. در این مطالعه، اثرات سیستم روتونرژیک بر زمان خواب با استفاده از 5-Hydroxytriptophan و p-CPA) Parachlorophenylalanin) مربوط به دو روش القایی و غیرالقایی و الکتروفیزیولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفته است. متد مورد استفاده برای اندازه گیری کل زمان خواب همانند متد Angel می باشد. برای ارزیابی اثر این داروها روی امواج مغزی، پس از باز کردن دو سوراخ در نواحی فرونتال (پیشانی) و تمپورال (گیجگاهی)، دو الکترود نقره ای غیر پولاریزه در نواحی فوق تثبیت و توسط رابط هایی به فیزیوگراف و کامپیوتر جهت آنالیز امواج، وصل نمودیم. تزریق داخل بطنی داروها، به کمک دستگاه استرئوتاکس و کار گذاشتن کانول در بطن انجام گرفت. نتایج حاصله نشان داد که دیازپام با دوز 2.5 mg/kg، موجب افزایش زمان خواب نسبت به حالت کنترل در دو حالت القایی و غیرالقایی می شود (P<0.01) و 5-HTP با دوزهای 45 mg/kg و 15 بطور وابسته به دوز زمان خواب را افزایش می دهد (P<0.05). داروی p-CPA با دوزهای 300 وmg/kg 150 اثرات دوگانه بر زمان خواب اعمال می کنند، دوز 150 mg/kg زمان خواب را افزایش و دوز 300 mg/kg این زمان را کاهش می دهد (P<0.05). اثر تداخلی این داروها با دوز 45 (5-HTP) و 00mg/kg) p-CPA) شبیه کنترل بوده ضمن اینکه 5-HTP توانسته اثر p-CPA را برگرداند. تزریق داخل بطنی 5-HTP در دوزهای 150 mg/kg و 450 mg/kg بطور وابسته به دوز، فرکانس امواج دلتا را بالا برده و بطور معنی داری فرکانس امواج تتا و آلفا را کاهش داده است. p-CPA در دوز 250 mg/kg بطور معنی داری فرکانس امواج دلتا را کاهش و فرکانس سایر امواج را افزایش داده است؛ در حالیکه دوز 500 mg/kg برعکس دوز 250 mg/kg می باشد. همچنین در بررسی تداخل این دو دارو، 5-HTP نتوانسته بطور قابل توجهی اثر p-CPA را برگرداند. اثرات دو داروی فوق بر زمان امواج مغزی احتمالا از طریق افزایش سنتز سروتونین در نرونهای پیش سیناپسی می باشد. اگرچه تداخل آنها با سایر سیستمهای نوروترانسیمتری را نیز باید در نظر داشت.
حسینعلی قلیچ نیا عمرانی، مجید غفارپور،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده
سندروم Susac، سندروم بسیار نادری است که اولین بار در سال 1975 توسط آقای سوساک گزارش گردید. این سندروم معمولا خانم های جوان را مبتلا می کند. علائم کلینیکی شامل تریاد زیر است: الف) اختلال بینایی بعلت انسداد شاخه های شریان رتین. ب) انسفالوپاتی تحت حاد با تظاهرات روانی، اختلال شخصیتی و علائم حرکتی در اثر گرفتاری راههای قشری نخاعی، علائم پسودوبولبار، تشنجات موضعی یا منتشر و حرکات پرشی (میوکلونی). ج) کاهش شنوایی از نوع عصبی که معمولا دو طرفه بوده همراه با وزوز گوش ها (Tinnitus) می باشد. همه علائم بیماری در اثر سکته های کوچک (Micro-infraction) اتفاق می افتد. بیماری زائی (پاتوژنز) این سندروم مشخص نیست. در بیوپسی مغز سکته های کوچک و متعدد (Micro-infraction) در نواحی مختلف مغز به وضوح دیده می شود. تشخیص بیماری براساس تریاد کلینیکی، آنژیوگرافی رتین و مطالعات تصویربرداری مثل MRI داده می شود. در این مطالعه، خانم 25 ساله ای که از حدود 2 سال قبل از مراجعه دچار تاری دید چشم راست همراه با درد پشت کره چشم شده و پس از چهار ماه دید چشم چپ نیز مختل گردیده معرفی می گردد. سایر مراحل بیماری در این گزارش مورد بررسی قرار گرفته است.
ولی الله حسنی، سیدحسین اردهالی،
دوره 59، شماره 4 - ( 5-1380 )
چکیده
گلودرد پس از بیهوشی عمومی یکی از شایعترین عوارض و شکایات بیماران پس از عمل جراحی است که بویژه در اعمال جراحی که برای آنها لوله گذاری تراشه انجام می شود شیوع بالاتری دارد و دلایل آن عبارتند از: اندازه لوله تراشه و نوع کاف آن، فقدان رطوبت راه هوایی، ترومای حین لوله گذاری و ساکشن، میزان فلوی بالای گاز بیهوشی، دستکاری جراحی راه هوایی و بافتهای مجاور و ... استفاده از لوازم با تهاجم کمتر به دستگاه تنفسی فوقانی از قبیل ماسک صورت و LMA) Laryngeal Mask Airway) یا CPT) Cuffed Pharyngeal Tube) از جمله روشهایی است که در جهت کاستن میزان گلودرد پس از بیهوشی عمومی بکار رفته اند. این مطالعه در راستای مقایسه میزان بروز گلودرد پس از بیهوشی عمومی بین LMA ،CPT صورت گرفت. تعداد 120 بیمار PS-I در طبقه بندی ASA کاندید اعمال جراحی الکتیوارتوپدی، ارولوژی، جراحی عمومی و زنان در مجتمع بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در نیمه اول سال 1379 که عمل جراحی آنها در وضعیت طاقباز (Supine) انجام گرفته و در طول عمل جراحی نیازی به شلی عضلانی نداشته و تنفس خودبخودی داشته و مدت عمل جراحی آنها کمتر از دو ساعت بود، بطور تصادفی در دو گروه قرار گرفته که برای یک گروه از LMA و برای گروه دیگر از CPT استفاده شد. پس از پایان عمل در ریکاوری، از بیمار در مورد داشتن گلودرد سؤال شد و در ساعتهای 6 و 12 و 18 و 24 پس از خارج کردن لوله، مجددا سؤال تکرار شد و در جدول مربوطه ثبت گردید. مشخص گردید که 31/7 درصد بیماران گروه LMA و صفر درصد بیماران در گروه CPT دچار گلودرد شدند که از نظر آماری معنی دار بود (P<0.001).
معصومه کشوری، مرتضی سجادی، پیمان حداد،
دوره 59، شماره 5 - ( 6-1380 )
چکیده
کانسر مری یکی از بدخیمی های شایع در کشور ما می باشد و بیماران غالبا در مراحل پیشرفته و غیرقابل عمل جراحی کوراتیو و یا با کانسر مری گردنی که انجام عمل جراحی با عوارض بسیاری همراه است مراجعه می نمایند. در چنین شرایطی بسیاری از آنها با تحمل شیمی درمانی و رادیوتراپی همزمان را ندارند و یا حاضر به انجام شیمی درمانی نیستند، لذا رادیوتراپی به عنوان شیوه منفرد در تسکین بسیاری از بیماران مبتلا به کانسر مری به کار می رود. یکی از شیوه های رادیوتراپی جهت تسکین بیماران بکارگیری 5000 سانتی گری در 20 جلسه (روش طولانی مدت) می باشد، لیکن با توجه به حجم بالای بیماران و محدودیت ظرفیت دستگاهها و نیز اشاره مراجع به درمان 4000 سانتی گری در 13 جلسه (روش کوتاه مدت) بر آن شدیم تا این دو شیوه را با یکدیگر مقایسه کنیم. در این مطالعه گذشته نگر تحلیلی پرونده تعداد 283 بیمار مبتلا به کانسر مری پیشرفته مراجعه کننده به درمانگاه رادیوتراپی انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی (ره) تهران در فاصله سالهای 1378-1368 که به عنوان تنها مدالیته درمانی تحت رادیوتراپی قرار گرفته بودند مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. محدوده سنی بیماران مورد مطالعه 97-27 سال و متوسط سن آنها 58/3سال بود. اکثر بیماران مرد با فراوانی 53/7 درصد بودند. همچنین طول متوسط ضایعه در بیماران 8/5 سانتی متر، شایعترین محل ضایعه یک سوم میانی مری با 48/1 درصد و شایعترین پاتولوژی کارسینوم سلول سنگ فرشی با 99/6 درصد بود. 53/7 درصد بیماران عادت به نوشیدن چای داغ داشتند. از میان متغیرهای فوق طول ضایعه با میزان بقای کلی ارتباط قابل ملاحظه ای داشت (P=0.04). از تعداد 283 بیمار فوق، 38 بیمار به علت عدم پیگیری مناسب از مطالعه تحلیلی خارج شدند. تعداد 137 بیمار به روش 5000 سانتی گری در 20 جلسه (طولانی مدت) و 108 بیمار به روش 4000 سانتی گری در 13 جلسه (کوتاه مدت) درمان شده بودند. میزان بقای بدون دیسفاژی و میزان بقای کلی بیماران در این دو روش درمانی با استفاده از روش کاپلان-میر و آزمون رتبه (Log-Rank) از لحاظ آماری اختلاف معنی داری نداشتند. همچنین دوز کلی دریافتی نخاع در روش کوتاه مدت کمتر از دوز دریافتی نخاع در روش طولانی مدت می باشد. به عنوان نتیجه گیری، با توجه به طول مدت کوتاهتر درمان در روش کوتاه مدت و نیز عوارض کمتر نخاع، این روش تا حد بیشتری پاسخگوی بیماران خواهد بود.
محمدرضا نجفی، بابک تمیزی فر،
دوره 59، شماره 5 - ( 6-1380 )
چکیده
مصرف دراز مدت AEDs) Anti Epileptic Drugs) در کودکان ممکن است تا 50 درصد با عوارض جانبی همراه باشد. توصیه شده است که در کودکان واجد شرایط، هرچه سریعتر نسبت به قطع داروهای ضدصرع کودکان اقدام شود. در هنگام تصمیم گیری نسبت به قطع داروهای ضدصرع می توان با توجه به خصوصیات EEG بیماران، وقوع مجدد حملات را تا حدودی پیش بینی کرد. در این مطالعه، جمعیت مورد مطالعه کودکانی است که سابقه حداقل 1 سال عدم عود حملات صرع را داشته و بصورت مداوم تحت درمان داروئی قرار گرفته اند. تعداد 133 کودک حائز شرایط جهت ورود به مطالعه بودند که از ایشان 106 مورد بررسی شدند. پس از تکمیل شرح حال و معاینات بالینی، از بیماران یک EEG در هنگام بیداری به عمل می آمد. هرکدام از الکتروانسفالوگرام ها برحسب وجود یا عدم وجود متغیرهای الف) فعالیت زمینه ای نوار (Background) ب) فعالیت آهسته موضعی (Focal slowing) ج) امواج سوزنی موضعی (Focal spike) د) امواج سوزنی نوک تیز منتشر (Generalized sharp and spike wave) در دو حالت بیداری و فعالیت (مثل هیپرونتیلاسیون) توسط یک نفر از متخصصین اعصاب مورد ارزیابی قرار می گرفتند. کودکان از نظر عود حملات به فواصل سه ماه، حداقل بمدت یکسال پیگیری شدند. نتایج حاصله از طریق آنالیز بقا کاپلان مایر و توسط آزمون Log-Rank مورد بررسی قرار گرفته اند. از بین 106 کودک مورد مطالعه، 62 نفر (58 درصد) پسر و 44 نفر (42 درصد) دختر بوده اند. میانگین مدت زمان پیگیری بیماران از زمان شروع به قطع داروها 26 ماه بود. احتمال عود حملات پس از یکسال پیگیری 24/8 درصد (28/5 درصد و 22/5 درصد 95C.I درصد) بدست آمد. در مورد وضعیت زمینه نوار مغز و وجود امواج نوک تیز سوزنی، منتشر موضعی و آهسته موضعی، (قبل از اقدام به قطع) در EEG بیماران با عود حملات ارتباط معنی داری یافت نشد. در مورد فاکتور مقایسه وضعیت فعلی EEG با نوارهای قبلی کودکان رابطه معنی داری یافت گردید (P<0.05). در مقایسه بین پسران و دخترانی که EEG غیرطبیعی در زمان قطع داروها داشته اند، عود این حملات در پسران بیشتر بوده است (P=0.045). خطر نسبی Relative Risk مربوط به فاکتور مقایسه EEG بیماران با دفعات قبل، در حدود 1/98 (3/91، 1/01، 95C.I درصد) محاسبه گردید (P<0.05). در این مطالعه احتمال عود یکساله این حملات در کودکان بعد از قطع داروهایشان 25/8 درصد بوده است. این میزان حدودا مشابه نتایج سایر محققین می باشد. در بررسی ما در کل دو جنس ارتباط معنی داری بین وجود EEG غیرطبیعی با عود این حملات یافت نشد، ولی در صورتی که این مقایسه به تفکیک جنسیت نیز صورت پذیرد، در گروه پسران این ارتباط معنی دار تلقی گردید (P<0.05). آنچه در نتایج ما جالب به نظر می رسد، اهمیت یافتن نقش مقایسه EEG کودکان قبل از اقدام به قطع داروها با اولین نوار مغز بیماران می باشد (P<0.05). سایر متغیرهای مورد بررسی در یک نوار مغز، با عود حملات ارتباطی نداشته اند. برآورد احتمال عود حملات صرع بایستی که صرفا جزئی از روند تصمیم گیری پزشک معالج بیمار قرار گیرد. در این راستا باید به مواردی مثل برآورد خطر عود و به خطر افتادن جان بیمار و جنبه های اجتماعی-اقتصادی آن و نیز برآورد خطر عوارض سو داروئی توجه نمود.
مینا قنبر، سیدمحمد علی خسروی،
دوره 59، شماره 5 - ( 6-1380 )
چکیده
کاهش ناگهانی فشار خون پس از بی حسی اسپاینال بطور اعم عارضه شناخته شده ای است. این عارضه در خانم های حامله قادر است خون رسانی به جنین را برحسب شدت با اشکال مواجه ساخته و آنرا به خطر اندازد. اثرات پروفیلاکتیک حاصل از افزایش حجم داخل عروقی با سرم کریستالوئید و انفوزیون پروفیلاکتیک افدرین برای جلوگیری از افت فشار خون طی بی حسی اسپاینال با مارکائین 5 درصد در خانمهائی که تحت عمل سزارین قرار گرفته اند، مقایسه شده است. در این مطالعه، 44 خانم ترم که برای سزارین بصورت الکتیو به اطاق عمل آورده شده بودند، بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول یا گروه سرم پره لود سرم رینگر به میزان 15 ml/kg قبل از بی حسی اسپاینال ظرف 10 تا 15 دقیقه تجویز گردید. در گروه دوم یا گروه افدرین هیچگونه حجمی قبل از بی حسی اسپاینال داده نشد و بلافاصله پس از بی حسی، انفوزیون افدرین با دوز 0.25mg/kg/3min آغاز می گردید. در هر گروه فشار خون شریانی از دقیقه اول پس از قرار گرفتن بیمار در وضعیت خوابیده به پشت کنترل می شد. میزان افت فشار خون سیستولیک متوسط تا شدید در گروه اول شدیدتر از گروه دوم بود. در این مطالعه اینچنین نتیجه گیری شد که انفوزیون پروفیلاکتیک افدرین قادر است از افت فشار خون حاصل از بی حسی اسپاینال در عمل سزارین بطور موثر ممانعت نماید.
، ،
دوره 59، شماره 6 - ( 8-1380 )
چکیده
عباس مدنی، نعمت الله عطائی، سیدطاهر اصفهانی، فخرالسادات مرتضوی، پروین محسنی،
دوره 60، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده
مقدمه: سیکلوسپورین A از داروهایی است که امروزه از آن به طور رایج در درمان کودکان مبتلا به سندرم نفروتیک وابسته به استروئید و یا مقاوم استفاده می شود. براساس گزارشات ارائه شده تاثیر این دارو در القا رمیسیون در بیماران مبتلا به نفروز وابسته به استروئید 100%-70 و در کودکان مبتلا به سندرم نفروتیک مقاوم 100%-0 می باشد. این مطالعه بمنظور ارزیابی اثر درمان طولانی مدت (CsA) در کودکان مبتلا به نفروز مقاوم و وابسته به استروئید انجام گرفت.
مواد و روشها: در این بررسی اثر طولانی مدت سیکلوسپورین A در 91 کودک ایرانی در محدوده سنی 3 ماه تا 11 سال (54 بیمار مبتلا به سندرم نفروتیک مقاوم و 37 کودک مبتلا به نفروز وابسته به استروئید) از سال 1363 لغایت 1378 مورد ارزیابی قرار گرفت. در 80 مورد از 91 کودک مورد مطالعه قبل از شروع CsA بیوپسی کلیه بعمل آمد و در 11 بیمار دیگر بدلیل عدم رضایت والدین انجام بیوپسی میسر نشد. عدم مشاهده رمیسیون پس از گذشت 3 الی 6 ماه از دریافت (CsA)، ملاک قطع درمان در بیماران بود.
یافته ها: همه بیماران تحت درمان با (CsA) روزانه و پردنیزولون با دوز پایین و بصورت یک روز در میان قرار گرفتند. مصرف (CsA) در 25 مورد (46/2%) از 54 بیمار مبتلا به RNS و 27 مورد (73%) از 37 کودک مبتلا SDNS منجر به رمیسیون بیماری گردید (P<0.02). پاسخ به درمان در 23 مرد (72%) از 32 بیمار مبتلا به MCD) Minimal Change Disease) مثبت بود در حالیکه جواب به (CsA) تنها در 4 مورد (22%) از 18 بیمار مبتلا به FSGS مشاهده شد (P<0.005) و 24 مورد (48%) از 50 بیمار پاسخ دهنده به (CsA) طی 12-1 ماه پس از قطع دارو دچار عود شدند. فاصله زمانی بین شروع سندرم نفروتیک و تجویز (CsA) و نیز جنسیت بیماران تاثیری در نتیجه درمان نداشت. عوارض ناشی از مصرف (CsA) در 25 مورد (27/4%) از بیماران مشاهده شد. در هیچ یک از کودکان مبتلا به سندرم نفروتیک مقاوم و یا سندرم نفروتیک وابسته به استروئید، سطح ترانس آمینازهای سرم افزایش پیدا نکرد. در 8 مورد (8/7%) هیرسوتیسم، در 7 مورد (7/6%) هیپرتانسیون، در 7 مورد (7/6%) هیپرپلازی لثه، در 2 مورد (2/2%) توکسیسیته نورولوژیک و در 1 مورد (1%) افزایش کراتی نین سرم مشاهده شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: سیکلوسپورین A می تواند در القا رمیسیون کامل در بخش قابل توجهی از بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک مقاوم و وابسته به استروئید موثر باشد. این تاثیر در بیماران مبتلا به نفروز وابسته به پردنیزولون به طور بارزی (معنی دار) بیشتر از کودکان مبتلا به سندرم نفروتیک از نوع مقاوم می باشد. با توجه به یافته های فوق به نظر می رسد استفاده از (CsA) برای القا رمیسیون در بیماران مبتلا به نفروز مقاوم و یا وابسته به استروئید کمک کننده باشد.