جستجو در مقالات منتشر شده


949 نتیجه برای نوع مطالعه: مقاله اصیل

سمانه سالاری، آتسا پاکفطرت، نوشین محتشم، فرزانه خسروی، مهدی سعیدی،
دوره 81، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: حضور ضایعات استخوانی تخریب‌کننده در ناحیه استخوان مندیبل و ماگزیلا در 30% بیماران مبتلا به مالتیپل میلوما مطرح شده است اما شروع ضایعات استخوانی از ناحیه فک نادر است.
معرفی بیمار: خانم 52 ساله با شکایت از تورم دردناک ناحیه چپ صورت که اندازه آن از ماه پیش در حال بزرگ شدن بوده و از شش ماه پیش درناحیه چپ صورت حس پاراستزی داشته‌اند. بررسی هیستوپاتولوژی و رنگ‌آمیزی ایمونوهسیتوشیمی CD138 در کنار بررسی‌ها جامع استخوانی دیگر جهت تایید مالتیپل میلوما برای ایشان انجام شد.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد در بیمارانی که شروع علایم مالتیپل میلوم در ناحیه فک اتفاق می‌افتد با توجه به امکان تشخیص زودتر دیسکرازی پروگنوز بیمار امید بخش‌تر است. بروز ضایعات تخریب‌کننده استخوانی با تغییرات حسی در ناحیه فک و صورت نادر است و بررسی‌های دقیق رادیوگرافیک و خونی بیمار در این مرحله می‌تواند سبب تشخیص زودهنگام مالتیپل میلوما شود.

 
پویا ایرانپور، پریسا پیشداد،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

سردبیر محترم
انقلاب الگوریتم‌های یادگیری دیجیتال در دهه اخیر منجر به بهبود چشمگیر فناوری‌ها در زمینه پزشکی گردیده است. این انقلاب علمی، به‌سرعت در تشخیص‌های پزشکی و به‌طور خاص در زمینه رادیولوژی تشخیصی کاربرد پیدا کرد. به‌همین‌ترتیب، پیشرفت‌های صورت‌گرفته در الگوریتم‌های یادگیری دیجیتالی باعث شده که دیتاها با استفاده از شبکه‌های پردازش کننده عمیق دیجیتالی به تحلیل و درک عمیق مسایل مختلف برسند و این پیشرفت‌ها علی‌الخصوص در چند سال گذشته با سرعت بیشتری درحال گسترش بوده است و پدیده تکنولوژی هوش مصنوعی را به‌دنبال داشته است.1
گرچه اخیرا نگرانی‌هایی توسط بعضی از کارشناسان مبنی‌بر مخاطرات بالقوه جایگزینی رادیولوژیست‌های انسانی با تکنولوژی هوش مصنوعی و درنتیجه حذف رادیولوژی به‌عنوان یک رشته وجود دارد.2 اما از جهتی دیگر برخی از کارشناسان، از مزایای ادغام هوش مصنوعی در انجام امور رادیولوژی حمایت می‌کنند.3 هوش مصنوعی در علم رادیولوژی می‌تواند به تشخیص و درمان سریع‌تر بیماری‌ها کمک کند، مانند افزایش راندمان و تشخیص زودهنگام بیماری‌ها و جلوگیری از انجام کارهای زمان‌بر و تکراری توسط انسان‌ها یا اپراتورها، جایگزین شدن نیروی انسانی در کارهای وقت‌گیر و تکراری و غیره.1و3
رعایت اخلاق در داده‌پردازی، بخشی جدایی‌ناپذیر از علم هوش مصنوعی در رادیولوژی است و جنبه‌های مختلفی ازقبیل موارد زیر را دربرمی‌گیرد، رضایت آگاهانه بیماران، حفظ حریم شخصی بیمار، محافظت از داده‌ها و اطلاعات، بحث مالکیت در داده‌ها و همچنین شفافیت در چگونگی استفاده از دیتاها. در بعضی از کشورها مالکیت مطالعات انجام شده بر تصویربرداری متعلق به نهادی است که تصویربرداری در آن انجام گردیده است.4 طبق مقررات عمومی حفاظت از داده اتحادیه اروپا، پیش از استفاده از داده‌های تصویربرداری در علم دیجیتال و طراحی الگوریتم، رضایت صریح توسط بیمار اجباری است.5
دیتاهای کدگذاری شده و ناشناس نیز می‌توانند قابل‌کنترل باشند تا شخص یا بیمار آنها قابل‌شناسایی باشد و هنگامی که از مجموعه داده‌های تصویربرداری از سر و گردن استفاده می‌شود، تشخیص چهره ازطریق برنامه‌های بازسازی سه‌بعدی و برنامه‌های کامپیوتری متفرقه امکان‌پذیر است.6 بنابراین بسیار حایز اهمیت است که اقدامات لازم برای محافظت از حریم خصوصی بیماران در طول هر مرحله از توسعه هوش مصنوعی انجام گیرد. هوش مصنوعی عمدتا مبتنی‌بر علم ماشین‌های هوشمند است، که عملا به برنامه‌ریزی زیادی نیاز دارند تا درست عمل کنند. مجموعه عظیم داده‌ها و اطلاعات گردآوری شده، که بعدها توسط توسعه‌دهندگان الگوریتم برای طراحی هوش مصنوعی مورداستفاده قرار می‌گیرد، ممکن است به مشکل پدیده سوگیری داده‌ها گرفتار شود.7و8
معمولا داده‌های بیماران از مراکز تحقیقات کارآزمایی بالینی استخراج می‌شوند. چنین داده‌هایی احیانا و عمدتا شامل دیتاهای بیماری‌های مثبت باشد و معمولا دیتاهای منفی کمتر موردتوجه و گزارش‌دهی قرار می‌گیرند. همچنین اگر داده‌های جمع‌آوری شده نماینده واقعی جمعیت عمومی جامعه نباشد، ممکن است که سوگیری داده‌ها و عدم‌دقت همه‌جانبه در انتخاب دیتاها رخ دهد. مجموعه‌ای از سوگیری در انتخاب داده‌ها که بعدها ممکن است در زمینه طراحی هوش مصنوعی در رادیولوژی تشخیصی استفاده شود، اصطلاحا دیتاست شیفت (Dataset shift) نامیده می‌شود. این داده‌هایی که برای آموزش الگوریتم به ماشین استفاده می‌شود لزوما با داده‌هایی که در مطالعات تصویربرداری در آینده استفاده خواهد شد، یکسان نیست.8 این اتفاق نامطلوب عمدتا به‌دلیل روش‌های مختلف رادیولوژیک و پارامترها و تکنیک‌های اسکن ناشی می‌شود که ممکن است متعاقبا باعث اختلاف‌های ظریفی در داده‌های پیش و پس از پردازش شود دلیل دیگر برای عدم‌دقت در دیتاها و ایجاد پدیده سوگیری داده‌ها در علم رادیولوژی، سودهی در روش انجام درمان است. به‌عنوان مثال می‌توان به زوایای مختلفی که یک رادیولوژیست برای گرفتن عکس سونوگرافی انتخاب می‌کند اشاره کرد.4
جلب اعتماد بیماران به ایمنی و فواید هوش مصنوعی و پذیرش آن، کلید موفقیت‌آمیز گردیدن هوش مصنوعی و استقرار آن در علم پزشکی خواهد بود.8و9 برای جلب اعتماد بیماران به هوش مصنوعی، داشتن شفافیت حداکثر درمورد نحوه تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی ضروری است.4 استقلال بیماران در پذیرش یا عدم‌پذیرش استفادهاز هوش مصنوعی در مراقبت‌های بهداشتی خود، از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا در نگرش بیماران به استفاده از هوش مصنوعی در علم پزشکی ممکن است تردیدهایی وجود داشته باشد.
‎‎درحالی‌که علم و دانش، اولویت‌ها، ارزش و اعتقادات فرد در تصمیم‌گیری انسان تاثیرگذار است، تصمیمات هوش مصنوعی براساس داده‌های ورودی و یادگیری و آموزش قبلی ماشینی است.4
اصول اخلاقی و برابری مفاهیم هوش مصنوعی نیستند و وظیفه رادیولوژیست‌ها آزمایش، مستندسازی و نظارت بر سیستم‌ها و الگوریتم‌های هوش مصنوعی برای اطمینان از حداکثر ایمنی و امنیت بیماران است.10 همچنین باید کاهش اثر جعبه‌سیاه که معمولا بخشی ذاتی از یک سیستم هوشمند مصنوعی است و مشکلاتی را در تصمیم‌گیری هوش مصنوعی ایجاد می‌کند، موردتوجه قرار گیرد.11
در مدل هوش مصنوعی به سطوح مناسب تفسیرپذیری و توضیح‌پذیری برای درک عملکرد و توضیح روند تصمیم‌گیری  نیاز است تا درحالی‌که هنوز از سیستم که به‌طور بالقوه حریم خصوصی را به خطر می‌اندازد در برابر حملات مخرب محافظت می‌کنید، چنین تعادل عملکرد بهینه الگوریتم را تضمین می‌کند.
یک جنبه مهم مسایل اخلاقی در دسترس بودن مزایای آن برای جامعه است. از آنجا که هوش مصنوعی برای توسعه و پیاده‌سازی به‌مقدار زیادی اطلاعات و مهارت نیاز دارد، ممکن است زیرگروه‌های جامعه به تمام مزایای آن دسترسی نداشته باشند. بنابراین اطمینان از استقرار عادلانه هوش مصنوعی در جوامع و کشورها و نه فقط درمورد افرادی که منابع بیشتری دارند، به‌عهده شرکت‌های توسعه‌دهنده و سیستم‌های بهداشتی است. همچنین سوالاتی مربوط به مسئولیت نهایی درمواردی که هوش مصنوعی در فرآیند تصمیم‌گیری ادغام شده است وجود دارد. درصورت آسیب به بیمار ناشی از تشخیص رادیولوژیک نامناسب چه کسی مسئول است. آیا رادیولوژیستی که از هوش مصنوعی استفاده کرده است، شرکتی که این سیستم را توسعه داده است یا بیمارستانی است که آن را خریداری کرده است.
مساله اخلاقی دیگر، وجود بالقوه تعارض منافع است. ازآنجاکه بسیاری از رادیولوژیست‌ها درگیر فرآیند توسعه کاربردهای رادیولوژیک هوش مصنوعی در شرکت‌های تجاری هستند، رادیولوژیست‌ها و همچنین سایر افراد درگیر ممکن است هنگام تصمیم‌گیری درمورد استفاده از هوش مصنوعی در مراکز وابسته به خود، در تضاد منافع قرار بگیرند.8
تکامل سریع و تلفیق مدل‌ها و الگوریتم‌های هوشمند مصنوعی در پزشکی و به‌طور خاص رادیولوژی، توسعه و به‌روزرسانی کدهای اخلاقی را برای اطمینان از حداکثر سود و ایمنی بیمار ضروری می‌کند. آشنایی رادیولوژیست و کارآموزان با فناوری‌های نوین همراه با ملاحظات اخلاقی، می‌تواند تاثیرات مثبتی در تشخیص، مدیریت و نتیجه داشته باشد.

 
بهزاد ناظم‌رعایا، حسین محجوبی‌پور، الهام صابری،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از اهداف القا بیهوشی تعدیل تغییرات همودینامیک می‌باشد که در این مطالعه هدف تاثیر کتامین و لیدوکایین در تغییرات ضربان قلب و فشارخون پس از لوله‌گذاری تراشه و مقایسه آن با گروه شاهد می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی‌شده سه سوکور می‌باشد که بر روی90 بیمار 65-18 ساله کاندید عمل جراحی انتخابی بیهوشی عمومی در بیمارستان الزهرا اصفهان در آذر تا اسفند 1401 انجام گرفت. بیماران به‌شکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. کتامین mg/kg 5/0، لیدوکایین mg/kg 5/0 و شاهد تقسیم شدند. سن، وزن، قد، جنسیت و داده‌های کلینیکی شامل میانگین فشارخون متوسط شریانی، ضربان قلب، فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک و درصد اشباع هموگلوبین در زمان‌های یک، سه، پنج، 10 دقیقه پس از Intubation جمع‌آوری و با استفاده از روش آنالیز اندازه‌های مکرر (Repeated measure) موردتجزیه‌و‌تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: هر دو داروی لیدوکایین و کتامین به‌طور موثر تغییرات همودینامیک را در طول لوله‌گذاری داخل تراشه کاهش می‌دهند ولی لیدوکایین به‌طور بالقوه مزایای بیشتری از نظر بهبود اکسیژن‌رسانی و کاهش تغییرات ضربان قلب و همچنین کاهش زمان بیدارشدن در طول بیهوشی دارد. دو گروه موردمطالعه ازنظر تغییرات فشارخون، اقامت در ریکاوری، مدت اکستوبیشن و نیز گرید لارنگوسکوپی تفاوت معناداری نداشتند.
نتیجه‌گیری: استفاده از لیدوکایین به‌علت اکسیژن‌رسانی بهتر، کمترین تغییرات ضربان قلب و همچنین زمان بیدار شدن از بیهوشی کوتاه‌تر نسبت به کتامین ارجح است. همچنین، درمورد فشارخون بالا یا تاکی‌کاردی مداوم. این مورد در هیچ‌یک از گروه‌ها مشاهده نشد.

 
هادی قره‌باغیان، مهری امیری، سپیده صیدی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت شایعترین علت نوروپاتی در جهان است و داروهایی مثل گاباپنتین برای درمان علامتی آن استفاده می‌شوند. داروی گیاهی نوروتک (Neurotec) (ترکیب نسترن وحشی، گزنه و تانسی) با افزایش سرعت انتقال پیام عصبی و ترمیم اعصاب محیطی می‌تواند در درمان این بیماری موثر باشد. هدف از این مطالعه مقایسه عوارض و اثربخشی داروی نوروتک بر کاهش علایم حسی نوروپاتی دیابتی با گاباپنتین می‌باشد.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی یک سوکور تعداد 100 بیمار دیابتی مراجعه‌کننده به کلینیک دیابت بیمارستان طالقانی کرمانشاه از فروردین تا شهریور سال 1397 به دو گروه تقسیم شدند، یک گروه روزانه mg 300-100 گاباپنتین وگروه دیگر روزانه mg 100 نوروتک دریافت کرده‌اند. در ابتدای مطالعه و در پایان هفته‌های 6 و12، از نظر شدت علایم حسی شامل پارستزی و درد با معیار DN4 questionnaire و معیار آنالوگ بصری VAS در دو گروه مقایسه شدند و نتایج به‌دست آمد و آنالیز شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که نوروتک باعث کاهش احساس سرما، درد، پارستزی، شدت درد وVAS و DN4 می‌شود (به‌ترتیب مقدار P برابربا 01/0، 05/0، 05/0، 05/0، 001/0، 05/0). باوجود اختلاف دو گروه، تنها در کاهش شدت درد، داروی نوروتک برتری معناداری را نسبت به داروی گاباپنتین نشان داد و در سایر موارد تفاوت دو گروه قابل‌توجه نبود. تنها عارضه قابل‌توجه درمورد نوروتک بروز دل‌درد بود اما در گروه گاباپنتین، سرگیجه، خواب آلودگی و احساس گیجی از عوارضی بود که به‌صورت معناداری از گروه نوروتک بیشتر گزارش شد (05/0P>).
نتیجه‌گیری: استفاده از نوروتک می‌تواند باعث بهبود علایم حسی نوروپاتی دیابتی شود و عوارض جانبی شدیدی ندارد.

 
طیبه لکزایی، نیلوفر خوشنام‌ راد، مریم عدالتی‌فرد، حمیدرضا ابطحی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت علم پزشکی و پیوند اعضا، پیوند ریه با عوارض و مرگ‌و‌میر قابل‌توجهی همراه است. در ایران، اولین مورد پیوند ریه در سال ۱۳۷۹ در بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد. تاکنون بررسی جامعی از بیماران این مرکز صورت نگرفته است، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت پیوند ریه در این مرکز است.
روش بررسی: در این مطالعه طولی، بیماران پیوند در مرکز تحقیقات پیوند ریه بیمارستان امام خمینی تهران از فروردین 1379 تا اسفند 1401 موردبررسی قرار گرفتند. داده‌های دموگرافیک، بالینی، و اطلاعات مرتبط با وضعیت کنونی و پیگیری بیماران از پرونده‌ها ثبت و استخراج شد. آنالیز آماری مرتبط انجام شد.
یافته‌ها: در مدت مطالعه، تعداد 20 پیوند ریه در این مرکز انجام شده است. 20% از گیرندگان پیوند، زن و 80% مرد بوده‌اند. میانگین سن بیماران در زمان پیوند 4/11±3/39 سال بود. جوان‌ترین بیمار در زمان پیوند 22 ساله و مسن‌ترین بیمار 60 ساله بود. بقای یک ساله 70% گزارش شد. مقدار FEV1 میانگین بیماران در سال اول حدود 50% بود. اندیکاسیون پیوند در 70% از بیماران، بیماری بینابینی ریه بود. میانگین بقای بیماران پس از پیوند 6/4±75/5 سال و علت اصلی مورتالیتی، ابتلا به عفونت‌ها بوده است.
نتیجه‌گیری: وضعیت بقا و عوارض بیماران قابل‌مقایسه با گزارش‌های جهانی مراکز پیوند ریه است. باتوجه‌به توسعه پیوند ریه در جهان باید توجه بیشتری به کنترل عفونت، انتخاب صحیح بیماران و مراقبت‌های حول جراحی شود تا پیامدهای پیوند ریه بهبود یابد.

 
رضا شمس‌آبادی، سید حمید ذوالجلالی مقدم، حمید رضا باغانی، سید علی ذوالجلالی مقدم،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: ازآنجاکه پرتودرمانی سرطان پروستات ممکن است همراه با عوارض جانبی باشد، لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی خطر ابتلا به سرطانهای ثانویه پس از پرتودرمانی سرطان پروستات در اندام‌های خارج از میدان است.
روش بررسی: دادههای هیستوگرام دوز حجمی 39 بیمار مبتلا به سرطان پروستات (که توسط پرتودرمانی سهبعدی تطبیقی درمان شده بودند) استخراج شد و میزان دوز جذبشده در بافتهای حساس موردمطالعه با توجه به مفهوم gEUD محاسبه شد. سپس خطر بدخیمیهای متعاقب پرتودرمانی سرطان پروستات با استفاده از مدل معرفیشده در گزارش BEIR محاسبه شد.
یافته‌ها: مقادیر gEUD راستروده بین 04/51 گری تا 69/74 گری و برای مثانه از 22/27 گری تا 51/75 گری متغیر بود. حداکثر مقادیر احتمال خطر برای راست‌روده و مثانه به‌ترتیب 85/49% و 91/74% محاسبه شد.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل نشان دادند که احتمال بیشتری برای ایجاد بدخیمیهای ثانویه در مثانه نسبت به راست‌روده وجود دارد.

 
طاهره متولی‌زاده، فاطمه رضایی، خسرو صادق نیت حقیقی، محمد علی سپهوندی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بی‌خوابی شایعترین اختلال خواب است که با بیشبرانگیختگی قشری همراه می‌باشد. تحریک جریان مستقیم فراجمجمه‌ای (tDCS) بهطور بالقوه حالت قشری مرتبط با بی‌خوابی را اصلاح می‌کند. ما فرض کردیم با به‌کارگیری tDCS می‌توان شدت بی‌خوابی و علایم عاطفی ناشی از آن را بهبود بخشید.
روش بررسی: مطالعه حاضر طرح آزمایشی با پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود که از تیر تا آذر 1401 در مرکز تحقیقات اختلالات خواب شغلی بیمارستان بهارلو و کلینیک خواب بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد. 32 زن مبتلا به بی‌خوابی به‌صورت تصادفی در گروه‌های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تحریک فعال جریان مستقیم فراجمجمه‌ای شامل تحریک آنودال ناحیه گیجگاهی فوقانی (STG) چپ و تحریک کاتودال قشر پیشپیشانی      پشتی-جانبی (DLPFC) راست و قشر حرکتی ثانویه (SMA) چپ با شدت دو میلی‌آمپر به‌مدت 30 دقیقه، در          12 جلسه (هفته‌ای سه بار) برای گروه آزمایشی اجرا شد. در گروه کنترل نیز تحریک ساختگی به‌مدت 30 دقیقه در طی 12 جلسه (هفته‌ای سه بار) انجام گرفت. شرکتکنندگان پیش و پس از مداخله توسط شاخص شدت بی‌خوابی (ISI) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS) موردارزیابی قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد درمان الکتریکی مستقیم فراجمجمه‌ای بر شدت بی‌خوابی و عاطفه مثبت و منفی موثر بوده است (001/0>P، 19/87F=). مقدار این تاثیر (eta2) در متغیر شدت بی‌خوابی، عاطفه منفی و مثبت به‌ترتیب 64/0، 34/0 و 6/0 می‌باشد.
نتیجه‌گیری: بر طبق نتایج، پروتکل درمانی طراحی‌شده ما برای درمان بی‌خوابی، به‌طور معناداری شدت بی‌خوابی را در زنان مبتلا به بی‌خوابی مزمن کاهش داد و علایم خلقی آنها را بهبود بخشید.

 
مریم رزاقی‌آذر، مینا سپهران، بهاره لسانی گویا،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: کم‌کاری مادرزادی تیرویید یکی از شایعترین علل قابل‌پیشگیری عقب‌افتادگی ذهنی در دنیا است. این مطالعه با هدف بررسی حساسیت و ویژگی آزمایش غربالگری با کاغذ فیلتر در تشخیص کم‌کاری مادرزادی تیرویید انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت مقطعی و از نوع توصیفی-تحلیلی می‌باشد که برروی اطلاعات مربوط به      2739 نوزاد که در طول برنامه غربالگری کم‌کاری مادرزادی تیرویید در طی سال‌های 1393-1390 در مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران (غرب تهران) فراخوان شده بودند، انجام شد. داده‌ها پس از جمع‌آوری وارد SPSS software, version 21 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) شد. از منحنی (Receiver operating characteristic, ROC) جهت تعیین TSH cut off point (حدتمایز TSH) با نمونه‌گیری روی کاغذ فیلتر و تعیین حساسیت و ویژگی آن استفاده شد.
یافته‌ها: در این مطالعه میزان فراخوان 4/5% و شیوع هایپوتیروییدی سه در 1000 نوزاد بود. در میان نوزادان هایپوتیرویید 1/51% پسر و 9/48% دختر بودند که تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد. بین ابتلا به بیماری و میانگین سطح TSH غربالگری در فصل‌های مختلف، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد. شدت همبستگی بین سطح TSH سرم و TSH کاغذ فیلتر با ضریب همبستگی (379/0r=) در حد متوسط بود و از نظر آماری معنادار بود (05/0P<). براساس منحنی ROC، نقطه برش تعیین‌شده جهت فراخوان mIU/L 5/6 با حساسیت (777/0-771/0)5/77 و ویژگی (585/0-575/0)58% و سطح زیر منحنی 74/0 به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های مطالعه با توجه به حساسیت و ویژگی کیت‌های موجود در کشور و اهمیت تشخیص زودرس نوزادان با هایپوتیروییدی مادرزادی، Cut off point فعلی منطقی و قابل‌قبول است.

 
ثمیله نوربخش، محمد فرهادی، سارا مینائیان، مرتضی حقیقی حسن‌آباد،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سیتومگالوویروس (CMV) شایعترین علت عفونت‌های مادرزادی در جهان بوده که به‌دلیل بروز و نمود دیرهنگام عوارض بیماری و محدودیت زمانی تشخیص عفونت به سه هفته آغازین پس از تولد، متاسفانه غالبا شناسایی نمی‌شود. خوشبختانه اخیرا زمینه تشخیص عفونت از طریق نمونه‌های خون موجود برروی کارت‌های گوتری نوزادان فراهم شده است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان شیوع عفونت در نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه و نیز ارزیابی قابلیت تشخیصی کارت گوتری اجرا گردید.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و در فاصله زمانی فروردین تا شهریور سال 1396، نمونه‌های کارت‌های گوتری نوزادان بستری در بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران جمع‌آوری و سپس جهت استخراج DNA ویروسی و ردیابی آن از روش‌های شوک حرارتی و Nested-PCR استفاده گردید. تایید نهایی نتایج نیز با آزمایش نمونه‌های ادراری به‌روش کمی صورت پذیرفت.
یافته‌ها: از مجموع 63 نوزاد بررسی شده، هشت مورد ابتلا به عفونت مادرزادی سیتومگالوویروس مشاهده گردید (7/12%). میزان ابتلا در نوزادان دارای علایم اختصاصی عفونت به شکل معناداری بیشتر از دیگر نوزادان بود (02/0P=). همچنین مقایسه نتایج به‌دست آمده براساس نمونه و روش انتخابی با نمونه و روش تشخیصی استاندارد، مشابهت 100% نشان داد.
نتیجه‌گیری: با توجه به قابلیت پیشگیری از بروز برخی عوارض بلندمدت بیماری به‌کمک دارو و انجام مداخلات، شناسایی عفونت در نوزادان و به‌ویژه موارد بستری در بیمارستان مکررا توصیه شده است. در این راستا استفاده از توان بالقوه نظام غربالگری موجود در تامین گستره وسیعی از نمونه‌های در دسترس و ارزان، پیشنهاد می‌گردد.

 
فرزانه بلوکی مقدم، ژاله یوسفی، علی باقری حق، مسعود لطیفی‌پور، مهدی راعی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: حمایت تنفسی در طول بیهوشی بیمار به روش‌های مختلفی نظیر انتوباسیون داخل تراشه‌ای و ماسک لارنژیال صورت می‌گیرد. طی فرآیند حمایت تنفسی بیمار، ممکن است عوارض قابل‌توجهی نظیر تهوع، استفراغ، گلودرد و گرفتگی صدا به‌ویژه در روش لوله‌گذاری داخل تراشه ایجاد گردد. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه عوارض گلودرد و گرفتگی صدا ناشی از دو روش انتوباسیون داخل تراشه‌ای و ماسک لارنژیال در بیماران جراحی‌شده می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه از شهریور تا آبان 1401 روی بیماران مراجعه‌کننده و تحت عمل جراحی در بیمارستان بقیه الله (عج) انجام ‌گردید. مطالعه از نوع هم‌گروهی است که برروی 60 بیمار که تحت هرگونه عمل جراحی با دو روش بیهوشی انتوباسیون داخل تراشه و لارنژیال ماسک قرار ‌گرفته‌اند، انجام شد. جهت ارزیابی عارضه گرفتگی صدا، از پرسشنامه استاندارد VHI10 استفاده شد. جهت ارزیابی عارضه گلودرد ناشی از روش حمایت تنفسی، در مدت زمان 24 ساعت و 14 روز پس از جراحی از چک‌لیست چهار امتیازی میزان درد استفاده ‌شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه ما نشان داد که استفاده از هر دو روش حمایت تنفسی در حین بیهوشی، منجر به عوارضی نظیر گلودرد و گرفتگی صدا در بیماران می‌شود که این عوارض در هر دو روش با گذشت زمان به‌شکل معناداری (001/0P=) کاهش می‌یابند. مطالعه نشان ‌داد که تفاوت در جنسیت و سن ارتباط آماری معناداری بین نوع بیهوشی و عوارض گرفتگی صدا و گلودرد به‌وجود نمی‌آورد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان ‌داد میزان عوارض گلودرد و گرفتگی صدا در گروه استفاده‌کننده از ماسک لارنژیال نسبت به گروه لوله‌گذاری داخل تراشه‌ای کاهش می‌یابد، هرچند این اختلاف معنادار نیست.

 
علی تقی‌زاده، لیلا پورعلی، مونا جودی، بهاره مکوندی، الهه حسن‌زاده، سعیده احمدی سیماب، گلشید نوری حسینی، مهرداد گزانچیان،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین بدخیمی در میان زنان است به‌طوری‌که عامل 18% از تمام سرطان‌های زنان می‌باشد. متوسط سن بیماران در هنگام تشخیص 4/48 سال است و رایج‌ترین سن این بیماری در محدوده           49-40 سال است. در ایران، اطلاعات محدودی درمورد الگوهای عود و بقا براساس نوع زیرگروه سرطان پستان در مراحل اولیه بیماری موجود است. هدف مطالعه حاضر، بررسی عود و بقای بیماران سرطان پستان اولیه (بدون درگیری لنفاوی) براساس انواع زیرگروه‌های آن می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه گذشته‌نگر پرونده‌ی 500 بیمار مبتلا به سرطان پستان که درمدت 10 سال (فروردین 1385 تا اسفند 1395) به درمانگاه‌های بیمارستان امام رضا (ع) و امید مشهد مراجعه کرده بودند بررسی شد. آنالیز آماری با SPSS software, version 16 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) انجام گردید. 05/0 از نظر آماری معنادار درنظر گرفته شد.
یافته‌ها: 230 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین بقای کلی 7/130 ماه و بقای کلی پنج و 10 ساله به‌ترتیب 2/83%        و 8/78% بود. ارتباط معنادار بین مرحله بالینی بیماری با عود و متاستاز وجود داشت (000/0P=). زیرگروه سرطان پستان به‌طور معناداری با عود و متاستاز (01/0P=) مرتبط بود به‌طوری‌که بیماران تریپل نگاتیو در مقایسه با سایر انواع، بیشترین میزان عود و متاستاز را داشتند.
نتیجه‌گیری: زیرگروه سرطان پستان به‌طور معناداری با عود و متاستاز بیماری در ارتباط بود به‌طوری‌که بیماران با سرطان پستان تریپل نگاتیو بیشترین میزان عود و متاستاز را دارا بودند. همچنین این گروه از بیماران، کمترین میزان بقای کلی و نیز بقای بدون بیماری را داشتند.

 
معصومه میرتیموری، سیده اعظم پورحسینی، ملیحه رخشانی‌فر، سیده حورا موسوی واحد، فدیه حق‌اللهی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: موفقیت القای زایمان بستگی‌به وضعیت سرویکس در زمان زایمان دارد. هدف این مطالعه تاثیر القای زایمان با سوند فولی داخل سرویکس همزمان با اکسی‌توسین درمقایسه با سوند فولی و میزوپرستول بر آماده‌سازی سرویکس و میزان زایمان در 24 ساعت اول پس از القا می‌باشد.
روش بررسی: در مطالعه بالینی تصادفی‌سازی شده، 74 نفر از زنان باردار با بارداری تک‌قلویی و سن بارداری بیشتر از 40 هفته، با بیشاپ اسکور کمتر از چهار و کیسه‌آب سالم مراجعه‌کننده به بیمارستان ام‌البنین مشهد در سال‌های         1398-1397 با داشتن معیارهای ورود، وارد مطالعه شدند و به‌طور تصادفی در دو گروه سوند فولی و اکسی‌توسین (گروه 1) و یا سوند فولی و میزوپرستول (گروه 2) قرار گرفتند.
یافته‌ها: 74 خانم باردار به‌طور تصادفی در دو گروه 37 نفری موردارزیابی قرار گرفتند. متغیرهای دموگرافیک در دو گروه اختلاف آماری معنادار ندارد. میزان زایمان در 24 ساعت اول اختلاف معنادار داشت و در گروه اکسی‌توسین بیشتر بود (009/0=P). بیشاپ اسکور پس از 24 ساعت از القا در دو گروه اختلاف معنادار نداشت. رسیدن به فاز فعال در گروه اکسی‌توسین به‌طور معنادار کوتاه‌تر بود (01/0=P). زمان دفع سوند در دو گروه و میزان سزارین و بروز عوارض در دو گروه نیز یکسان بود.
نتیجه‌گیری: استفاده از اکسی‌توسین به‌همراه سوند فولی داخل سرویکس می‌تواند باعث تسریع آمادگی سرویکس و افزایش زایمان در 24 ساعت اول ‌شود، اما عوارض زایمانی را تغییر نمی‌دهد.

 
بهزاد ناظم‌رعایا، عظیم هنرمند، شیما شمس،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تانسیلکتومی، درمان نهایی بزرگی لوزه‌ها می‌باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر لیدوکایین و دکسمدتومیدین بر میزان و شدت عوارض فوری پس از جراحی بود.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی است که بر روی 90 نفر بیمار کاندید تانسیلکتومی از دی 1401 تا خرداد 1402 در بیمارستان الزهرا اصفهان انجام شد. بیماران به سه گروه لیدوکایین، دکسمدتومیدین و پلاسبو تقسیم شدند. بیماران از نظر خونریزی، لارنگواسپاسم و لارنژیت مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: در دقایق 45، 75 و 90 پس از ریکاوری میانگین نمره‌ی درد و در دقایق 15 و 90 از نظر اضطراب حداقل در یکی از سه گروه با بقیه تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0P<). فشارخون سیستولی و میزان اشباع اکسیژن شریانی در دقایق 30 تا 90 و نیز فشارخون دیاستولی در دقایق 60، 75 و 90 بین سه گروه مورد مطالعه اختلاف معناداری را نشان داد (05/0P<). بین بروز برنکواسپاسم در هر سه گروه اختلاف معناداری دیده شد. ولی در سرفه و تهوع در گروه‌های مورد مطالعه هیچ اختلاف معناداری مشاهده نگردید. میانگین میزان خونریزی حین جراحی، زمان ریکاوری و اولین زمان تحمل مایعات و جامدات حداقل در یکی از گروه‌ها با بقیه اختلاف معناداری داشت.
نتیجه‌گیری: دکسمدتومیدین و لیدوکایین هر دو در کاهش درد، ضربان قلب، فشارخون سیستولیک، اولین زمان تحمل مایعات و خونریزی موثر هستند و همچنین کاهشی در اشباع اکسیژن شریانی ایجاد نکردند، در حالی‌که تعداد تنفس، اسپاسم حنجره، برونکواسپاسم، سرفه، تهوع و زمان خروج لوله تفاوت قابلتوجهی بین سه گروه مطالعه نداشت.

 
عبدالرضا ملک، مهدیه واحدی، نفیسه پوربدخشان،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: واسکولیت‌ها یک گروه هتروژن از بیماری‌ها هستند که به معنای یک روند التهابی در رگ‌های خونی می‌باشد. تشخیص واسکولیت‌ها در کودکان به‌علت تنوع در علایم امری چالش‌برانگیز است. هدف از این مطالعه بررسی اطلاعات اپیدمیولوژیک انواع واسکولیت و علایم بالینی آن در کودکان شرق ایران می‌باشد
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-مقطعی سه ساله بر روی تمام بیماران دختر و پسر مبتلا به هر گونه واسکولیت مراجعه‌کننده به درمانگاه سرپایی و بخش روماتولوژی بیمارستان فوق‌تخصصی کودکان اکبر از ابتدای مهر 1396 تا پایان شهریور 1399 انجام شده است. انجام این مطالعه براساس اطلاعات به‌دست آمده از چک‌لیست (اطلاعات از پرونده بستری و سرپایی و اطلاعات موجود در HIS) بوده است.
یافته‌ها: از 263 کودک، 135 بیمار (33/51%) مبتلا به هنوخ شوئن لاین و 100 بیمار (02/38%) مبتلا به کاواساکی بودند. تعداد بیماران بهجت، تاکایاسو و چرگ اشتراوس به‌ترتیب 20 مورد، سه مورد و دو مورد بود. در بیشتر زیر گروه‌ها بیماران دختر از بیماران پسر بیشتر بوده است. کمترین و بیشترین سن شروع بیماری به‌ترتیب مربوط به کاواساکی و تاکایوسو بوده در اکثر زیر گروه‌ها، بثورات جلدی شایعترین علامت بالینی بوده که شایعترین نوع آن پتشی و پورپورا بوده است.
نتیجه‌گیری: در پژوهش حاضر، شایعترین نوع واسکولیت تشخیص داده شده در کودکان شرق ایران هنوخ شوئن لاین و پس از آن کاواساکی گزارش شد که کاملا با شایعترین انواع واسکولیت در دوره بزرگسالی متفاوت بوده و نشان‌دهنده اهمیت سن در تشخیص نوع واسکولیت است.

 
سمیه زمانی، محمد رضا ساسانی، مهدی سعیدی مقدم،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: ام‌آرآی یک روش تصویربرداری برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی است. این مطالعه سکانس  STIR، مهمترین سکانس حساس به مایع، را با تصاویر کنتراست تقویت‌شده برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی مقایسه می‌کند.
روش بررسی: پرونده پزشکی 48 بیمار دیابتی مشکوک به استئومیلیت پدال مراجعه‌کننده به یکی از بیمارستان‌های دانشگاه که تحت MRI پا با و بدون تزریق ماده حاجب قرار گرفتند، این مطالعه به‌صورت مقطعی در بیمارستان نمازی دانشگاه علوم پزشکی شیراز از اول فرودین 1395 تا 31 شهریور 1396 جمع‌آوری و بررسی شد. به‌طورکلی، 52 MRI و 60 قسمت استخوانی جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. تشخیص‌ها با همبستگی بالینی تایید شد. در نهایت، حساسیت، ویژگی و دقت تشخیصی سکانس STIR و تصاویر با کنتراست افزایش یافته مقایسه شد. افزون‌براین، اثر افزودن یافته‌های تصویر وزن T1 به‌دنباله STIR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: تشخیص نهایی استئومیلیت در 47 استخوان (78%) تایید شد. 13 استخوان (22%) استئومیلیت نداشتند. ویژگی سکانس‌های کنتراست تقویت شده و STIR به‌ترتیب 3/92% و 8/53% بود، درحالی‌که حساسیت دو دنباله مشابه (100%) بود.
نتیجه‌گیری: سکانس STIR حساسیت بالایی برای تشخیص استئومیلیت پدال نشان داد. ویژگی کمتر این دنباله در مقایسه با تصاویر با کنتراست افزایش یافته را می‌توان با افزودن سکانس وزن T1 جبران کرد. بنابراین، MRI بدون تزریق ماده حاجب را می‌توان به‌طور قابل اعتمادی با MRI تقویت شده با کنتراست برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی جایگزین کرد.

 
یاسمین کاهنی، علی میرصادقی، محمد علی رئیس السادات، محمد جواد قمری، محمد برهمت، تورج زندباف،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل رواج کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپی، کنترل مشکلات شایع پس از این جراحی حایز اهمیت است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین عوامل موثر بر درد پس از کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپی بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 222 بیمار مبتلا به سنگ کیسه صفرا علامت‌دار که از فروردین تا اسفند ۱۴۰۰ در بیمارستانهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی مشهد تحت کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپی قرار گرفتند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات دموگرافیک بیماران، شاخص توده‌ بدنی، سابقه جراحی شکمی، مدت زمان جراحی، فشار دی‌اکسیدکربن، نوع جراحی (الکتیو یا اورژانس)، تعداد برش جراحی، شدت درد شش و 24 ساعت پس از جراحی گردآوری شد و در انتها با SPSS software, version 26 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته‌ها: از 22۲ نفر بیمار مورد مطالعه، 6/80% زن بودند و میانگین سنی و شاخص توده بدنی آنها به‌ترتیب 12/27±68/44 سال و kg/m2 7/4±08/27 بود. درد شش و 24 ساعت پس از عمل در زنان بیشتر از مردان و در جراحی با سه برش بیشتر از چهار برش بود (05/0>P). در بیماران با سابقه جراحی پیشین نیز درد شش ساعت پس از جراحی بیشتر بود (05/0>P). درد شش و 24 ساعت پس از جراحی براساس سن، شاخص توده بدنی، نوع جراحی (اورژانسی یا انتخابی) و مدت زمان جراحی تفاوت معنا‌داری نداشت (05/0<P). 
نتیجه‌گیری: در مطالعه ما جنسیت زن، استفاده از سه برش برای جراحی و سابقه جراحی پیشین با درد بیشتر پس از کوله‌سیستکتومی لاپاراسکوپی همراه بود.

 
اکرم قلی‌پور، مهشید ملکوتیان، مازیار اویسی،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: استئوآرتریت و آرتریت روماتویید هر دو بیماری مفاصل هستند و همچنین علل بسیار متنوعی دارند. با توجه به رویکردهای درمانی متفاوت OA و RA، تشخیص دقیق نوع آرتریت بسیار مورد توجه است. مطالعه حاضر با هدف یافتن بیان ژن و معرفی بیومارکر مولکولی قابل اعتماد برای RA و OA انجام شد.
روش بررسی: مجموعه داده‌های ریزآرایه به شماره GSE27390 به‌دست آمد. تجزیه و تحلیل بیان افتراقی بین گروه OA و RA با استفاده از GEO2R انجام شد و و ژن‌های دارای تفاوت بیان با بررسی دو فاکتور logFC#1 و 05/0P< جدا شدند. مسیرهای سیگنالینگ با استفاده از پایگاههای داده Enrichr تعیین شد. در ادامه ژن‌های دارای بیشترین تغییر بیان معرفی شد. این بررسی از نوع مطالعه بیوانفورماتیکی بوده و از تاریخ مهر 1401 تا فروردین 1402 به‌طور مشترک در دانشگاه علوم پزشکی بم و مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی انجام شده است.
یافته‌ها: در این بررسی نتایج نشان داد که 5083 ژن دارای تفاوت بیان معنادار بودند. تجزیه و تحلیل مسیرهای سیگنالینگ نشان داد که مسیرهای التهابی در این بیماری مهم بوده و همچنین مشخص شد که دو ژن CH25H و GYPE می‌تواند توانایی جداسازی روماتویید آرتریت را از استئوآرتریت داشته باشد.
نتیجه‌گیری: در مجموع، داده‌های ما نشان داد که ژن ها می توانند به‌عنوان نشانگرهای زیستی جدید با سودمندی بالقوه در تشخیص RA و OA عمل کنند و به‌عنوان بیومارکرهای مولکولی جدید برای تشخیص این دو بیماری در نظر     گرفته شوند.

 
طیبه روئین‌فرد، علی اوغازیان، محمد حسین ساقی، مهدی قربانیان، ایوب رستگار، شهرام نظری،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی خطرات سرطان‌زایی و غیرسرطان‌زایی برای سلامتی فلزات سنگین در تنباکوهای پرمصرف از طریق قرار گرفتن در معرض استنشاق انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از فروردین 1401 تا مهر 1401 در شهر بجنورد بر روی مسیر دود هفت برند پرمصرف تنباکو انجام شد، غلظت فلزات سنگین در مسیر دود تنباکوها با استفاده از طیف‌سنجی نشر نوری پلاسما با جفت ‌القایی تعیین شد. از نرم‌افزار مونت‌کارلو برای ارزیابی ریسک احتمالی استفاده ‌شد.
یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد غلظت فلزات سنگین در مسیر دود تنباکوها Fe>Zn>Mn>Ba>Pb>Ni>Cu>Mo>Cr>As>Cd بدین ترتیب بود. تجزیه و تحلیل Kruskal-Wallis نشان داد که غلظت فلزات سنگین بین تنباکوهای مختلف از نظر آماری تفاوت معنا‌دار دارد (05/0P<). مقادیر شاخص خطر (HI) برای مسیر دود تنباکوهای الراح، آموردوسیب، الفاخر، الروبی، مزایا، سنتی بدون طعم و نخل به‌ترتیب 64/2، 41/2، 05/2، 7/1، 49/1، 46/1 و 44/1 بود. مقادیر خطر سرطان‌زایی یا خطر افزایشی سرطان مادام العمر (ILCR) آمور دوسیب، الراح، نخل، مزایا، الروبی، الفاخر و سنتی بدون طعم به‌ترتیب10-3×8/2، 10-3×43/2، 10-3×72/1، 10-3×58/1، 10-3×43/10، 1-4×58/9 و 10-4×08/8 بود. سرب در مسیر دود تنباکو الراح، با مقدار 59/1 بیشترین مقدار ریسک غیرسرطان‌زایی داشت.
نتیجه‌گیری: نتایج به‌دست آمده بیانگر این است که مسیر دود تنباکو الراح ریسک سرطانی و غیرسرطانی بالایی نسبت به سایر تنباکوها دارد و می‌تواند خطرات غیر سرطان‌زا و سرطان‌زا برای مصرف کنندگان ایجاد کند. بنابراین، نظارت منظم بر کیفیت تنباکوی رایج  برای کاهش سطح خطرات سلامت انسان ضروری است.

 
مهدیه جمشیدی، وحید جمشیدی،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه عوامل مختلفی در پیدایش بیماری‌های مزمن کلیوی دخالت دارند این بیماری با علایم مختلف بالینی و آزمایشگاهی ظاهر می‌شود. این تنوع در تعداد و نوع علایم بالینی، پزشک معالج را در بسیاری از موارد گمراه می‌سازد. پژوهش حاضر با هدف استخراج ویژگی‌های کلیدی بیماری و یافتن بهترین روش‌های داده‌کاوی که باعث بهبود صحت تشخیص و پیش‌بینی بیماری کلیوی می‌شود، صورت گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه، اطلاعات و علایم بالینی مربوط به بیماران مبتلا به بیماری کلیوی، از بیمارستان علی‌بن‌ابیطالب رفسنجان از شهریور 1399 تا اسفند 1401 به‌مدت 30 ماه گردآوری شدند. مدل‌های پیش‌بینی با استفاده از ترکیب‌های مختلف از ویژگی‌های بیماری و هفت روش داده‌کاوی، در نرم‌افزار RapidMiner studio ایجاد شده و مورد آزمایش قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج آزمایش‏های این مطالعه نشان می‌دهد که مدل پیش‌بینی ارایه شده با استفاده از روش بیز و هشت ویژگی کلیدی شناسایی شده (سن، بیوپسی کلیه، اورمی، سدیمانتاسیون، آلبومینوری، ورم، شب ادراری و وزن مخصوص ادرار)، می‌تواند ابتلا به بیماری کلیوی را در افراد با ویژگی‌های بالینی مختلف با دقت 38/99% تشخیص دهد. 
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه تشخیص زودهنگام بیماری کلیوی و اتخاذ روش درمان مناسب، می‌تواند از پیشروی آسیب کلیوی جلوگیری کند، از این‌رو در این مطالعه سعی شده است با بکارگیری شیوه‌های نوین آماری و تکنیک‌های هوش مصنوعی در تحقق این هدف گام برداشت. براساس روش پیشنهادی و آزمایشات انجام شده، مهمترین ویژگی‌ها و بهترین روش داده‌کاوی به‌دست آمد و در نهایت پیش‌بینی بیماری کلیوی با دقت بالا میسر گردید.

 
سارا رنجی، مجتبی شهبازی، مهدی شفیعی ثابت، عباس تفاخری،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی یکی از علل مهم ایجاد دردهای مزمن می‌باشد. در بیماران مقاوم به درمان‌های دارویی، یکی از روش‌های جایگزین تعبیه الکترودهای عمقی مغز و تحریک عمقی مغز بوده و ما اولین مورد انجام شده در ایران را بررسی می‌کنیم.
معرفی بیمار: بیمار آقای 51 ساله که به‌دنبال سکته مغزی از هشت سال پیش دچار ضعف و اختلال حس اندام‌های سمت چپ شده و سپس به تدریج دردهای مزمن در سمت چپ بدن ایجاد شده است. علیرغم درمان‌های متعدد دارویی پاسخ مناسبی نداشته است. با توجه به علایم ناتوان‌کننده، بیمار در اردیبهشت 1402 در بیمارستان امام‌خمینی تحت تعبیه الکترود عمقی مغز و تحریک عمقی مغز قرار گرفت. در پیگیری‌های بیمار بهبودی قابل‌توجهی در این دردها ایجاد شد.
نتیجه‌گیری: تحریک عمقی مغز می‌تواند به‌عنوان یک درمان موثر در بیماران مبتلا به دردهای مزمن که به درمان دارویی مقاوم بوده‌اند، مورد استفاده قرار گیرد.

 

صفحه 46 از 48     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb