1407 نتیجه برای محمد
مهدی اکبرزاده، دانیال حبیبی، گودرز کلیفرهود، محمد بیدخوری، فریدون عزیزی، مریم السادات دانشپور،
دوره 80، شماره 11 - ( بهمن 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: روش تصادفیسازی مندلی نسل جدیدی در روش تحلیل آماری است که از تغییرات ژنتیکی، بهعنوان متغیرهای ابزاری در دادههای حاصل از مطالعات غیرتجربی بهمنظور ارزیابی و برآورد تاثیرات علّی عوامل خطر استفاده میکند.
روش بررسی: دادههای این پژوهش مقطعی از دی 1381 تا مهر 1399 از پایگاه PubMed جمعآوری شده است. روش تصادفیسازی مندلی رویکردی برمبنای روشهای متاآنالیز است.
یافتهها: در این پژوهش به معرفی روش تصادفیسازی مندلی، طرحهای مطالعه آن، روشهای آماری موجود برای برآورد، محدودیتهای این روش و بستههای نرمافزاری موجود برای اجرای آن پرداخته شد.
نتیجهگیری: هنگامی که ما بهدنبال یافتن ارتباط علیتی هستیم اما امکان استفاده از کارآزمایی بالینی بهعنوان روش استاندارد وجود ندارد، میتوان از طرح تخصیص تصادفی مندلی بهعنوان روشی قدرتمند در مطالعات مشاهدهای استفاده کرد.
محمد روحانی، سید امیرحسن حبیبی، الهه امینی، امید آریانی، مهدی دادفر، حمزه زنگنه،
دوره 80، شماره 11 - ( بهمن 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: کرهآکانتوسیتوز یک بیماری اتوزوم مغلوب است که معمولاً در دهه سوم و با تشنج و اختلالات حرکتی-رفتاری تظاهر مییابد. با توجه به اینکه تاکنون بررسی جامع و گستردهای از علایم بالینی و رادیولوژیک بیماران کرهآکانتوسیتوز در ایران انجام نشده است در این مطالعه سعی شده است علایم بالینی و تظاهرات رادیولوژیک در بیماران کرهآکانتوسیتوز مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی که از فروردین 1397 لغایت اسفند 1398 انجام گردید 27 بیمار مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان رسول اکرم (ص) با علامت بالینی کره، وجود آکانتوسیت بیش از 10% در اسمیر خون، شناسایی شدند و علایم بالینی و تصویربرداری مغز آنها توسط دو فلوشیپ اختلالات حرکتی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از بیماران مورد مطالعه 18 نفر مرد و 9 نفر زن بودند. 16 بیمار دارای تشنج بودند و از نظر اختلالات حرکتی 21 نفر دیستونی خوردن داشتند که از این تعداد 71% مرد و 28% زن بودند، 18 نفر تیک موتور و صوتی، 11 نفر اختلال حرکات چشمی و 11 نفر گاز گرفتن زبان و لب داشتند. 23 بیمار فاقد رفلکس بودند. شیوع تشنج 55% بود ودر 94% بیماران از نوع ژنرالیزه بود. با در نظر گرفتن تمامی اختلال حرکتی بیماران، بروز اختلال حرکتی دیستونی در خوردن در مردان بهطور معناداری از زنان بیشتر بود (049/0=P). در امآرای مغز بیماران آتروفی کودیت و افزایش سیگنال در کودیت و پوتامن در سکانس T2/Flair رویت شد.
نتیجهگیری: در این مطالعه همه بیماران دارای اختلال حرکتی کره بودند اما شایعترین اختلال حرکتی بعد از کره، دیستونی خوردن بود. با در نظر گرفتن تمامی اختلال حرکتی بیماران، مردان در بروز اختلال حرکتی دیستونی در خوردن مستعدتر از زنان هستند. ولی این موضوع برای سایر اختلالات حرکتی یافت نشد.
محمد ستاری، راحله سموعی،
دوره 80، شماره 12 - ( اسفند 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: در پاندمی کووید 19 ارایه آموزشهای مجازی در دانشگاهها ضرورت یافت. در این راستا مطالعهای باهدف پیشبینی عملکرد اساتید در ارائه آموزشهای مجازی در پاندمی کووید 19 برحسب روشهای حل مسئله و دموگرافیک آنها انجام شد.
روش بررسی: مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 252 تن از اساتید دانشگاههای علوم پزشکی ایران از اردیبهشت 1400 تا پایان خرداد 1400 انجام شد. پرسشنامه سنجش عملکرد اعضاء هیئتعلمی در ارائه آموزشهای مجازی (89/0=α) و پرسشنامه روشهای حل مسئله (75/0=α) بهصورت مجازی اجرا شد و دادهها توسط دادهکاوی تحلیل شد.
یافتهها: عوامل مرتبط با رضایت اساتید از عملکردشان در ارائه آموزشهای مجازی عبارت بود از «امکان نظارت بر انجام تکالیف درسی»، «برقراری نظم و مقررات»، «تهیه محتوای آموزشی استاندارد»، «استفاده از محتوای چندرسانهای»، «تسلط بر نرمافزارها و محتوای چندرسانهای»، «بررسی کیفیت و کمیت یادگیری دانشجویان»، و برخی ویژگیهای رفتاری اساتید چون «خودتنظیمی، پیگیری، توافق پذیری و واقعبینی».
نتیجهگیری: عملکرد اساتید در ارائه آموزشهای مجازی، تحت تاثیر برخی عوامل رفتاری و قابلیتهای فردی موقعیتی قابلتغییر است.
آرزو محرابیان، حامد غفاری، سهیلا رفاهی، محمد حقپرست، ابوالحسن رضاییان،
دوره 80، شماره 12 - ( اسفند 1401 )
چکیده
پرتودرمانی کمکی یا نجاتدهنده میتواند عود بیوشیمیایی پس از جراحی پروستاتکتومی رادیکال را کنترل کند و خطر ابتلا به متاستازهای دوردست را کاهش دهد. افزایش دوز پرتودرمانی پس از جراحی پروستاتکتومی رادیکال میتواند منجر به بهبود بقا بدون عود بیوشیمایی شود. در دهههای اخیر، علیرغم پیشرفتهای ایجاده شده در پرتودرمانی، بهعلت نزدیکی آناتومیکی پروستات یا بستر پروستات با رکتوم، سمیّت و عوارض رکتومی ناشی از پرتودرمانی مهمترین فاکتور محدودکننده افزایش دوز میباشند. از اینرو، چندین وسایل حفاظتکننده رکتومی شامل بالونهای داخل رکتومی، مواد جداکننده پروستات از رکتوم همانند هیدروژل SpaceOAR و پروب دور کننده رکتوم برای افزایش فاصله بین پروستات و رکتوم ساخته شدهاند تا دوز دریافتی رکتوم و عوارض رکتوم را کاهش دهند. در دههی اخیر مطالعات متعددی این وسایل را در پرتودرمانی پس از جراحی پروستاتکتومی رادیکال بکار گرفتند. بنابراین هدف از این مطالعه مروری غیرنظامند ارزیابی اثر وسایل حفاظتکننده رکتومی بر پارامترهای دوزحجم رکتوم و آنوس، عوارض رکتومی ناشی از پرتودرمانی و همچنین حرکت بستر پروستات در پرتودرمانی پس از جراحی پروستاتکتومی رادیکال میباشد. نتایج نشان میدهد که اگرچه بالونهای داخل رکتومی میتوانند منجر به پایداری در موقعیت حجم هدف شوند، اما دوز دریافتی رکتوم، بهویژه قسمت قدامی رکتوم را کاهش نمیدهند. پروب دورکننده رکتوم و هیدروژل SpaceOAR میتوانند دوز دریافتی رکتوم را کاهش دهند اما مطالعات بیشتری برای بررسی کارآیی این وسایل در کاهش عوارض رکتومی ناشی از پرتودرمانی پس از پروستاتکتومی رادیکال لازم میباشد.
منصوره جمشیدیان طهرانی، هانیه زیدآبادینژاد، فرشته طیبی، محمدرضا خلیلی، بیتا مومنایی،
دوره 80، شماره 12 - ( اسفند 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: انسداد مادرزادی مجرای اشکی یکی از شایعترین بیماریهای اربیت در کودکان است و درمان موارد مقاوم همیشه چالشبرانگیز بوده است. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی داکریوپلاستی با بالون و استنتگذاری در انسداد پایدار مجرای اشکی مادرزادی پس از اینتوباسیون قبلی ناموفق مجرای اشکی میباشد.
روش بررسی: این مطالعه، یک مطالعه مداخلهای از دی 1393 تا دی 1396 بر روی 16 سیستم اشکی از 11 بیمار (پنج پسر و شش دختر) با انسداد مادرزادی مجرای اشکی و سابقه پروبینگ و استنتگذاری ناموفق در بیمارستان فارابی تهران (وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران) بود. کودکانی که به بیمارستان ما مراجعه کرده بودند و پیشتر توسط جراح دیگری تحت پروبینگ با یا بدون استنتگذاری قرارگرفته بودند، ابتدا تحت پروبینگ مجدد و استنتگذاری مجدد با تیوب کرافورد قرار گرفتند. آندوسکوپی سیستم نازولاکریمال در موارد مشکوک به عبور کاذب استنت یا در صورت وجود سابقهای که نشاندهنده پاتولوژی بینی باشد، انجام شد. لوله مونوکا کرافورد پس از دو ماه برداشته شد. داکریوپلاستی با بالون با اینتوباسیون بهعنوان سومین جراحی در مواردی که پس از سه تا شش ماه به پروبینگ و استنتگذاری پاسخ ندادند، انجام شد. موفقیت پس از شش ماه با استفاده از تست ناپدید شدن رنگ فلورسین (FDDT) و همچنین رفع علایم بیماران ارزیابی شد.
یافتهها: سن بیماران 01/35±67 ماه (محدوده 121-26) بود. محل تنگی کانالیکول در بیماران ما در کانالیکول مشترک یا با فاصله mm 3-2 از کانالیکول مشترک بود. پس از شش ماه، جراحی در 13 سیستم اشکی (25/81%) با موفقیت انجام شد. یک بیمار که انسداد مادرزادی مجرای اشکی و سندرم داون داشت و دو بیمار دیگر به داکریوپلاستی با بالون و استنتگذاری پاسخ ندادند و متعاقباً تحت داکریوسیستورینوستومی (DCR) قرار گرفتند.
نتیجهگیری: داکریوپلاستی با بالون همراه با لولهگذاری مونوکرافورد میتواند بهعنوان یک روش درمانی موفق در بیماران مبتلا به انسداد مادرزادی مجرای اشکی (CNLDO) با سابقه پروبینگ و استنتگذاری ناموفق پیش از برنامهریزی برای داکریوسیستورینوستومی (DCR) در نظرگرفته شود.
کوثر سادات اشرفی، ناصر سعیدی، پروین سلطانی، علی صدوق عباسیان، محمد رفیعی، فرشته نجاتی، مهدیه غلامزاده، مجتبی احمدلو،
دوره 80، شماره 12 - ( اسفند 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: همودیالیز یکی از راههای مهم درمان نارسایی حاد و مزمن کلیه است که با هدف ثبات محیط داخلی بدن و خارج کردن مواد اضافی و سمومی که باعث ضایعات و صدمات دایمی مهلک میشود انجام میشود. مقایسه مدلهای آماری کفایت دیالیز در روشهای مختلف دیالیز بسیار حایز اهمیت است. با توجه به افزایش تعداد بیمارانی که از طریق گروههای درمانی فیستول و کاتتر دیالیز میشوند و متغیر بودن تعداد وابسته به مراکز درمانی، احتمال کاهش یا افزایش کفایت دیالیز وجود خواهد داشت بنابراین در مرکز حامی اراک این مقایسهها انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی- مقطعی، بیماران دیالیزی مرکز دیالیز حامی اراک از فروردین 1399 تا شهریور 1399 براساس دسترسی عروقی در دو گروه همسانسازی شده (گروه اول دارای کاتتر دایم، گروه دوم دارای فیستول شریانی وریدی) قرار گرفتند. مدلهای آماری کفایت دیالیز بیماران در دو گروه با استفاده از معیار Kt/V سنجیده شد. تجزیه تحلیل دادهها با نرمافزارهای SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و AMOS انجام شد.
یافتهها: در آنالیز کواریانس BUN پیش از دیالیز اختلاف معنادار آماری در گروههای مورد مطالعه وجود دارد (05/0>P). متغیرهای UF و URR، زمان دیالیز و تعداد دفعات دیالیز در سه تکرار متواتر میانگین آنها اختلاف معنادار آماری در گروههای مورد مطالعه (فیستول و کاتتر دایم) وجود ندارد (05/0<P).
نتیجهگیری: در این مطالعه طی تکرار متواتر میزان کفایت دیالیز در دو گروه بهطور میانگین 22% از کفایت خوبی برخوردار نبودند و 78% بیماران در دو گروه از کفایت دیالیز مناسب برخوردار بودند.
مهدی صادق، محمد حسن سخایی،
دوره 80، شماره 12 - ( اسفند 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مرفین بهعنوان یک ضددرد قوی با کاربرد گسترده بالینی جهت کنترل دردهای متوسط تا شدید است که همچنین شامل موارد سوء مصرف دارویی گسترده نیز میباشد. بررسیهای اخیر نشان دادهاند که تکرار استفاده از مرفین و مشتقات آن میتواند سبب ایجاد استرس اکسیداتیو شود. در این مطالعه اثرات تمرینات روزانه شنا، بر شاخصهای استرس اکسیداتیو در هایپوکمپ و پلاسمای موشهای صحرایی وابسته به مرفین بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 48 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد Wistar استفاده شد. آزمایشها طی ماههای دی تا نیمه اسفند 1400 در دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام شد. مرفین در آب روزانه بهمدت چهار هفته به موشهای صحرایی تجویز شد. تمرینات ورزش شامل 15 دقیقه شنای مداوم روزانه بود. هایپوکمپ و پلاسما از هر گروه جمعآوری و برای اندازهگیری فاکتورهای MDA، GSH، BDNF و ایریسین استفاده شد.
یافتهها: در پلاسما و هایپوکمپ گروه مرفین در مقایسه با گروه کنترل، GSH بهصورت معنادار کاهش داشت. درحالیکه GSSG و MDA بهصورت معناداری افزایش داشت. مصرف مرفین تاثیری بر ایرسین پلاسما نداشت، اما باعث کاهش معنادار BDNF هایپوکمپ شد. تمرینات شنای روزانه در گروه مصرفکننده مرفین بهصورت معنادار اثرات مرفین بر سطوح GSH، GSSG و MDA پلاسما و هایپوکمپ و BDNF هایپوکمپ را جبران کرد.
نتیجهگیری: تمرینات شنای روزانه در طی روند مصرف مزمن حداقل بخشی از استرس اکسیداتیو ناشی از مصرف مرفین را جبران میکند. این اثر ممکن است به کاهش آسیبهای سلولی و ملکولی ناشی از مصرف مزمن مرفین کمک کند.
ملیحه امینیان، مسعود محمدی،
دوره 80، شماره 12 - ( اسفند 1401 )
چکیده
سردبیر محترم
زندگی همهی افراد جامعه از بدو تولد تا پیری متشکل از اتفاقات خوب و بد، شادی و غم، مشکلات، موانع و موفقیتهای زیادی میباشد. معمولا افراد مختلف در مواجهه با هر یک از این رویدادها و اتفاقات، متناسب با خصوصیات شخصیتی، شرایط محیطی و نقاط قوت و ضعف خود روشها و رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند. برخی از افراد در مواجهه با مشکلات، موانع و شکستهای زندگی بهدلیل نداشتن مهارتهای لازم و عدم توانایی در برخورد مناسب با این شرایط سخت قادر به حل مشکلات و عبور از موانع به شیوهی مناسب نمیباشند، بههمین دلیل از نظر روحی و روانی دچار بحران میگردند. در زمان بروز این بحرانها برخی از افراد به دلایلی از قبیل آستانهی تحمل و قدرت سازگاری پایین، نداشتن مهارت حل مسئله و فقدان منابع حمایتی، قادر به پیدا کردن راه حل مناسب جهت عبور از این بحرانها نبوده و دچار ناامیدی و درماندگی شدید شده، در نهایت اقدام به خودکشی مینمایند. خودکشی به معنای نابود کردن و از بین بردن خود، به هر حالتی از مرگ اطلاق میشود که نتیجهی مستقیم یا غیرمستقیم عملی باشد که شخص آن را انجام داده و از نتیجهی عملش آگاه است. براساس گزارش سازمان بهداشت روانی، خودکشی سیزدهمین علت مرگومیر در جهان و سومین علت مرگ در گروه سنی 15 تا 34 سال است.1 میزان اقدام به خودکشی 40-10 بار بیشتر از خودکشی منجر به مرگ میباشد و با توجه به پیچیدهتر شدن تعاملات و ارتباطات در همهی جوامع بشری میزان اقدام به خودکشی رو به افزایش است.4-1 ایران از نظر رتبه جهانی خودکشی در رتبه 58 ام قرار دارد که در این میان سه استان ایلام، کرمانشاه و همدان بالاترین آمار خودکشی را دارند.5 علل و انگیزهی خودکشی در ایران به عواملی مانند اختلافات حاد خانوادگی و زناشویی، متشنج بودن شرایط زندگی خانوادگی، ناراحتیها و اختلالات روانی و شخصیتی، شکستهای عشقی، مشکلات اقتصادی، ورشکستگی، فقر و بیکاری، سوءمصرف مواد مخدر و اعتیادآور، درد و بیماریهای مزمن جسمانی، بحران مرگ و از دست دادن عزیزان و فقدان حمایت اجتماعی مربوط میشود. اگرچه زنان بیشتر از مردان در شرایط بحرانی زندگی شان اقدام به خودکشی میکنند اما مردان از روشهای کشندهتری برای از بین بردن خود استفاده مینمایند. خودکشی بهعنوان مهمترین اورژانس روانشناسی و روانپزشکی پدیدهای است که نقش اساسی در وضعیت سلامتی فرد و جامعه ایفا میکند، از اینرو پرداختن به این مسئله میتواند علاوه بر کمک به افراد، زمینهساز سلامت جامعه نیز باشد. نظر به اینکه امروزه سن اقدام به خودکشی کاهش یافته و تعداد زیادی از افراد جامعه را درگیر این افکار کرده است لذا اقدامات پیشگیرانه جهت جلوگیری از آسیب به خود الزامی مینماید.
حائز اهمیت است که اقدامات پیشگیرانه از سن کودکی آغاز شود که شامل موارد زیادی در زمینههای مختلف زندگی افراد از جمله فراگیری مهارت های صحیح فرزند پروری توسط والدین با هدف ایجاد روابط متقابل و موثر بین فرزندان و والدین، آموزش مستمر مهارتهای زندگی از جمله مهارت حل مسئله، مهارتهای ارتباطی، تصمیمگیری، کنترل خشم متناسب با دورههای سنی افراد، آموزش مهارتهای لازم در جهت افزایش قدرت سازگاری محیطی و تابآوری افراد در مواجهه با مشکلات، تشخیص و درمان به موقع اختلالات و مشکلات روحی و روانی افراد و به آموزش مهارت همدلی در راستای به عمل آوردن حمایت های روانی عاطفی متناسب با شرایط سنی بهویژه در دوران نوجوانی میباشد. از اینرو مراجع زیربط میتوانند با اقدامات پیشگرانهی ذکر شده نرخ اقدام به خودکشی و افکار خودکشی را در جامعه کاهش دهند و از این طریق گامهای موثری در جهت سلامت فرد و جامعه بردارند.
محمدرضا صبری، بهار دهقان، مهسا رفیعی الحسینی،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس مطالعات انجامشده، درمان دارویی سنکوپ رفلکسی در کاهش عود آن تاثیر قابلتوجهی ندارد. پیگیری 36 ماهه کوهورت پایلوت ما نشان داده بود که درمانهای غیردارویی بهتنهایی در کاهش دفعات عود موثر است. هدف این مطالعه بررسی نتایج طولانی مدت و پیگیری هشت ساله بیماران قبلی میباشد.
روش بررسی: مطالعه کنونی در ادامه یک کوهورت آیندهنگر پایلوت است که به بررسی نتایج هشت ساله پیگیری کودکان با سنکوپ رفلکسی که تحت درمانهای غیردارویی بهتنهایی یا همراه با دارو قرار گرفته بودند، میپردازد. لذا با بیمارانی که در مطالعه پایلوت شرکت داشتند (30 بیمار در گروه دریافتکنندگان دارو و 40 بیمار در گروه بدون دارو)، تماس گرفته شد. درنهایت برروی 26 بیمار در گروه دریافتکنندگان دارو و 31 بیمار در گروه بدون دریافت دارو (پس از اعمال معیارهای خروج از مطالعه) مقایسه میزان رخداد حملات سنکوپ و پرهسنکوپ با استفاده از Chi-square test انجام شد.
یافتهها: بررسی یافتهها نشان میدهند که پس از گذشت پنج سال از آخرین پیگیری، میزان حملات پرهسنکوپ در بیمارانی که رژیم غذایی و یا تمرینات تیلت را در منزل ادامه نداده بودند مجددا در هر دو گروه افزایش پیدا کرد اما میزان وقوع سنکوپ و پرهسنکوپ بین دو گروه بیماران (بدون دریافت دارو و دریافتکننده دارو) تفاوت معناداری نداشت.
نتیجهگیری: بهمنظور پیشگیری از عود، استفاده از روشهای غیردارویی موثر است ولی جهت پایداری این بهبودی، پیگیری و تداوم این روشها ضروری میباشد.
صدیقه صفری، اکرم عیدی، مهرناز مهربانی، محمدجواد فاطمی، علیمحمد شریفی،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: استئوآرتریت یک بیماری دژنراتیو مفصلی و شایعترین نوع آرتریت است که سبب درد، ناتوانی و اختلال در عملکرد بیماران میشود. قند خون بالا به واسطه استرس اکسیداتیو و افزایش میزان گونههای فعال اکسیژن و ایجاد واسطههای التهابی برغضروف تاثیر میگذارد. از آنجایی که درمانهای دارویی برای استئوآرتریت کوتاه مدت و غیرموثر هستند، نیاز به درمانهای جدید جهت درمان استئوآرتریت وجود دارد. استفاده از محلول رویی سلولهای بنیادی مزانشیمی یا سیکریتا که حاوی محصولات ترشحی ازقبیل فاکتورهای رشد و سیتوکینها است بهعنوان یک جایگزین مناسب جهت درمان استئوآرتریت درنظر گرفته شود. هدف از این مطالعه اثرات سیکریتا براسترس اکسیداتیو القا شده توسط غلظت بالای گلوکز در کندروسیتهای انسانی C28I2 میباشد.
روش بررسی: تحقیق حاضر بهصورت تجربی از اردیبهشت ۱۳۹7 تا شهریور 1399 در گروه فارماکولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. اثر سیکریتا و غلظت بالای گلوکز بر میزان بقای سلولهای غضروفی C28I2 توسط آزمون WST1 بررسی گردید. سپس تاثیر سیکریتا بر بیان mRNA، کاتالاز (CAT)، سوپراکسید دیسموتاز I (SOD1) و گلوتاتیون اس ترانسفرازها I (GSTP1) در گروههای درمانی و غیردرمانی مقایسه شدند.
یافتهها: پیشدرمانی کندروسیتهای انسانی C28I2 با سیکریتا سبب افزایش بیان ژنهای CAT، SOD1 و GSTP1 در سلولهای مجاورت داده شده با غلظت گلوکز بالا نسبت به گروه درماننشده میشود.
نتیجهگیری: سیکریتا میتواند در سلولهای غضروفی تحریکشده توسط غلظت بالای گلوکز، استرس اکسیداتیو را ازطریق افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی کاهش دهد و چون استرس اکسیداتیو از مکانیسمهای اصلی آسیب غضروف میباشند، سیکریتا میتواند در جلوگیری از پیشرفت استئوآرتریت مفید باشد.
نگار صهبا، علیرضا امانی، محمدرضا روحانی، رحمتالله مرادزاده، عظیم فروزان، مجتبی احمدلو،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتقا سطح کیفیت زندگی بیماران، هدف اصلی مداخلات درمانی در بیماریهای مزمن است که یکی از راههای حصول این امر در برخی موارد، کاستن از شدت علایم بیماری است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر کپسول کورکومین بر کیفیت زندگی و علایم سندروم روده تحریکپذیر برروی بیماران مبتلابه سندرم روده تحریکپذیر مراجعهکننده به بیمارستان امیرالمومنین (ع) اراک صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی برروی 60 بیمار مبتلابه سندرم روده تحریکپذیر مراجعهکننده به بیمارستان امیرالمومنین (ع) اراک از فروردین تا شهریور 1398 با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و مقیاس شدت علایم خارج روده و ابزار Whoqol_Bref انجام شد. بیماران به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. کپسول کورکومین در کپسول اول و در کپسول دوم دارونما دو بار در روز پس از ناهار و شام به مدت چهار هفته استفاده شد. همه بیماران در ابتدای مطالعه، هفته چهارم و سه ماه بعد، از نظر کیفیت زندگی، شدت علایم و فراوانی و عوارض احتمالی موردبررسی قرار گرفتند.
یافتهها: اختلاف معناداری در کیفیت زندگی بین دو گروه کورکومین و دارونما پس از انجام مداخله یافت نشد (05/0P>). درخصوص میزان و شدت علایم سندرم روده تحریکپذیر اختلاف معناداری پس از مداخله در گروه کورکومین و دارنما بهدست آمد (05/0P<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بهطورکلی نشان داد که در مقایسه بین کورکومین و دارونما در بهبودی علایم بالینی بیماران تفاوت معناداری وجود دارد، ولی کیفیت زندگی بیماران در دو گروه کورکومین و دارونما پس از مداخله تغییر معناداری نداشته است.
محمد حسین کلامی، زینب برجیان بروجنی، پگاه آردی، احمد ابوالفتحی، محسن بابایی، علی اسدی، مهدی زارعی،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آزمایشگاه تاثیر زیادی در ایمنی بیمار داشته و 90%-80 تشخیصهای پزشکی براساس نتایج آزمایشگاهی میباشد. این پژوهش با هدف تعیین نوع و میزان وقوع خطاها در کلیه مراحل پیش، حین و پس از آنالیز و تجزیهوتحلیل علل وقوع و یافتن راهکارهای منطقی جهت کاهش آنها انجام گردید.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مقطعی-توصیفی در یک مرکز درمانی در شهر تهران طی سالهای 1401-1400 براساس متغیرهای موجود در دستورالعملهای وزارت بهداشت درخصوص نوع خطاها و عدمانطباقها در حیطه شرح وظایف هریک از بخشهای فنی و غیرفنی موجود در بخش کنترل کیفی کلیه آزمایشگاهها انجام گردید. حجم نمونه حاصل از جمعآوری دادهها در مدت یک سال و از طریق محاسبات آماری با SPSS software, version 22 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) تحلیل گردید.
یافتهها: در مدت مطالعه، تعداد بیمار مراجعهکننده حدود ۴۵۰۰۰ نفر و تعداد تست انجام شده ۵۹۴۰۰۰ گزارش گردید. تعداد مطلق خطاها، ۸۳۷ مورد گزارش شد. نسبت خطاها به تعداد مراجعین 9/1% و نسبت به تعداد تست 15/0% محاسبه گردید. از نظر نوع خطا، ۳۷ نوع خطا یا عدمانطباق شناسایی گردید که ۱۱ نوع خطا در مرحله پیش از آنالیز، ۱۴ نوع در مرحله آنالیز و ۱۲ نوع در مرحله پس از آنالیز بود. فراوانی خطاها در سه مرحله پیش، حین و پس از آنالیز بهترتیب (5/21%)۱۸۰، (3/37%)۳۱۲ و (2/41%)۳۴۵ مورد گزارش گردید که میزان خطاها دارای توزیع نرمال نبود (2df= و 05/0P<).
نتیجهگیری: نتایج این بررسی میتواند بهعنوان آگاهی بخشی درخصوص فراوانی خطاهای آزمایشگاهی بهتفکیک مراحل و نوع آنها در سطح گروه هدف به ارتقا فرهنگ خطاپذیری، گزارش خطا و تلاش در جهت اقدامات پیشگیرانه و اصلاحی برای کاهش و رفع آنها کمک نماید.
ندا نگهبان جوزان، حسین کریمی مونقی، هورک پورزند، محمد خواجهدلویی،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با بررسی در نظام جامع ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان پزشکی عمومی، غالبا اهداف حوزه شناختی و قالب ارزیابی تراکمی مورداستفاده بوده و آزمونها کاربرد چندانی برای بازخورد به دانشجویان نداشتهاند. هدف مطالعه، تدوین مدلی متناسب با سطوح هرم ارزیابی میلر در قالبهای تکوینی-تراکمی میباشد.
روش بررسی: جستجو در پایگاههای داده، مجلات، کوریکولوم دانشگاههای معتبر دنیا و کنفرانسهای کنفرانسهای AMEE و همایش کشوری آموزش پزشکی، آغاز گردید. براساس الگوی تطبیقی Beredy، مدل سنجش تدوین شد. اعتباریابی مدل در جلسه گروه متمرکز صورت پذیرفت.
یافتهها: رویآوری بهسوی قالب ارزیابی تکوینی و بهبود روشهای سنتی در کنار روشهای نوین بوده که در بررسی کوریکولوم دانشگاههای هاروارد، استنفورد و آکسفورد مشاهده گردید. درنهایت مدلی با اکثر نظرات موافق متخصصان تدوین شد. بیشترین اظهارنظر درباره سیاستهای اجرایی دانشگاهها بود.
نتیجهگیری: مدلی شامل روشهای سنجش متناسب با سطوح هرم ارزیابی میلر در قالبهای تکوینی-تراکمی تدوین شد. پیشنهاد میشود مدل توسط کارشناسان مربوطه بررسی و با احتساب شرایط اجرایی برای فرایند ارزیابی صحیح ابلاغ گردد.
اقدس صوراسرافیل، محمدرضا شیخی چمان،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
سردبیر محترم
مطابق اصول عدالت اجتماعی و عدالت در سلامت، سلامت یک حق همگانی است. نظام سلامت، وظیفه خطیر تامین این کالای راهبردی را برعهده دارد. این نظام از اجزای مختلفی ساخته شده که باید همانند یک سیستم هدفمند، در کنار هم تشکیل یک کل منسجم را داده و موجبات تولید سلامت را برای همه گروههای جمعیتی فراهم نماید.1 جامعه سالم، بخش مهمی از فرآیند رشد و توسعه همهجانبه کشورها را شکل میدهد. یکی از اجزای حیاتی نظام سلامت ایران (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)، معاونت تحقیقات و فناوری بوده که مهمترین حامی پژوهشگران و تحقیقات انجام گرفته در این حوزه است.
تحقیقات کاربردی در حیطههای مختلف علمی انجام میشوند، تا نتایج آنها در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای مبتنی بر شواهد مورداستفاده متولیان مربوطه قرار گیرند.2 همه این تحقیقات، نیازمند دادههای معتبر، روزآمد و در دسترس هستند. دادهها، اطلاعاتی خام و مبنایی برای استدلال، مباحثه و محاسبه هستند.3 در حالت کلی، طبق یک راهنما، دادهها را میتوان در دو دسته دادههای اولیه و دادههای ثانویه قرار داد. دادههای اولیه مستقیماً توسط پژوهشگران در فعالیتهای میدانی جمعآوری و سپس تحلیل میشوند. دادههای ثانویه نیز به شکل منظمی توسط سازمانهای بهداشتی و درمانی جمعآوری و جهت استفاده مدیران دستهبندی میگردند.4
در کشورهای پیشرو و توسعه یافته علمی، بیشتر سازمانها هم در بخش سلامت و هم در سایر بخشها، دادههای ثانویه تولیدی خود را بر روی وبگاه و سامانههای آن سازمان قرار میدهند تا در جهات گوناگون، موردبهرهبرداری مخاطبان قرار گیرد. علاوهبراین، دادهها مرتباً بهروزرسانی شده و تاخیری در انتشار ندارند. در ادامه، پژوهشگران بنابر اهداف مطالعه خود، بهسرعت از میان انبوه دادههای موجود، آنهایی که نیاز دارند را دریافت میکنند. شواهد بهدستآمده از این دادهها هم زمینه ارتقا همه جانبه سازمانها را فراهم میکند.
این ارتقا عملکرد در سازمانهای سلامتمحور، مستقیماً بر سطح شاخصهای سلامت جامعه تاثیرگذار است. متاسفانه در کشور ما، شرایط به گونهای متفاوت رقم میخورد (لازم به ذکر است که در زمینه گردآوری دادههای اولیه نیز مشکلات عدیدی متوجه پژوهشگران است، که موضوع
بحث اصلی این مقاله نیست).
پژوهشگران نظام سلامت ایران، معمولاً بههنگام نیاز به دریافت دادههای ثانویه در سطوح خرد، میانی و کلان، حتی به هنگام داشتن معرفینامه رسمی از مراکز تحقیقاتی که طرح اولیه مطالعه را بررسی و به تصویب خود رساندهاند، چالشهای متعددی را تجربه مینمایند. این معضل جدی، ضمن وارد کردن حجم بالایی از استرس، پریشانی و ناامیدی به تیم تحقیق، تمرکز اصلی گروه را برهم میریزد، زمان زیادی را از آنها تلف میکند و هزینههای جانبی اضافی بالایی برایشان در پی دارد. از جنبهای متفاوتتر، تقلب در پژوهش از نوع دادهسازی نیز یکی از پیامدهای سنگاندازی و مانعتراشی سازمانهای سلامت محور در مسیر در اختیار قرار دادن دادههای ثانویه به پژوهشگران است.4
حجم زیادی از این دادههای ارزشمند در اختیار سازمانهای سلامتمحور قرار دارد، که عملاً در مقیاس محدودی مورداستفاده درونسازمانی قرار میگیرند. از سوی دیگر، گروهی از پژوهشگران ممکن است که بهراحتی از طریق ایجاد روابط بهجای ضوابط قانونمند، به دادههای مذکور دسترسی یابند و این حق به سادگی از سایر گروهها گرفته شود. در ادامه نیز، عملکرد پژوهشی این دو گروه توسط یک شاخص معین نظیر h-index با یکدیگر مقایسه شود. قدر مسلم، این رخداد در نقطه مقابل عدالت علمی قرار دارد.
درمجموع، جامعه و پژوهشگران لازم و ملزوم یکدیگرند. پژوهشگران حیطه علوم سلامت، چالشهای اصلی قرار گرفته در راستای تحقق سلامت در جامعه را شناسایی و با طرح مطالعات مختلف، درصدد رفع آنها برمیآیند، یک رابطه دوسویه، کارآمد و ساختارمند. هر عاملی که این رابطه را مختل کند، نظیر آنچه درخصوص دادههای ثانویه به آن اشاره شد، باید سریعاً شناسایی و برطرف گردد. مدیران نظام سلامت در همه سطوح اجرایی (عملیاتی)، میانی و عالیه، بهتر است که با تعریف زیرساختهای مطلوب، حمایت کاملی (نرمافزاری، سختافزاری، مادی، اطلاعاتی) از پژوهشگران کشور که همواره در سطوح ملی و بینالمللی، عملکرد قابلتوجهی را از خود نشان دادهاند بهعمل آورند.
همچنین، قاطعانه با انحصارگرایی و تعارض منافع فعلی درزمینه دسترسی به دادههای ثانویه مقابله نمایند. بدین ترتیب، پژوهشگران بهدور از هرگونه دغدغهمندی و با کسب تمرکز کامل، برای کمک به ارتقا هرچه بیشتر سلامت کشور در همه ابعاد آن تلاش خواهند نمود. مقوله بنیادی پژوهش و پژوهشمحوری نیز به سمت و سوی بهینهای هدایت میگردد. پیشنهاد میشود که در مطالعات آتی (کیفی، کمی)، چالشها و موانع دسترسی به دادههای ثانویه در ردههای مختلف نظام سلامت بررسی شده و ساز و کارهای کاربردی برای رفع آنها در اختیار سیاستگذاران قرار گیرد. بدینگونه میتوان انتظار داشت که قوانین شفاف و مدونی برای سازمانهای بهداشتی و درمانی در این زمینه وضع گردد و نظارت دقیقی بر اجرای آنها اعمال شود.
علی معذوری، مجید اکلملی، مهدیس محمدیان امیری، پگاه طاهری فرد، دانش امینپناه، مهان معماریان،
دوره 81، شماره 2 - ( اردیبهشت 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه سلامت مادران و نوزادان در نظامهای سلامت اهمیت ویژهای دارد. تاکنون مداخلات مختلفی در راستای ارتقای سلامت مادران باردار اجرا شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر زایمان بیدرد با استفاده از گاز انتونوکس با بیدردی اسپاینال مخدر سوفنتانیل بر آنالیز گازهای شریانی بندناف و آپگار نوزادان بستری انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه کاربردی حاضر بهصورت کارآزمایی بالینی در بین 800 مورد از زنان باردار مراجعهکننده به بیمارستان شهید اکبرآبادی از تاریخ اردیبهشت ۱۳۹۹ الی بهمن 1400 انجام شد. مادران در دو گروه بیحسی اسپاینال و گروه دریافتکننده گاز انتونوکس تقسیم شدند. بهمنظور اندازهگیری اثربخشی، نمرات آپگار در دقیقه یک و پنج در کنار پارامترهای BE، HCO3، وPCO2 مورد سنجش قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین نمره آپگار دقیقه یک و پنج در گروه مادران دریافتکننده گاز انتونوکس بهترتیب 9/9 و 6/8 بهدست آمد. همچنین، میانگین نمره آپگار دقیقه یک و پنج در گروه مادران با بیحسی اسپاینال بهترتیب 8/9 و 2/8 بهدست آمد. نتایج حاصل از تحلیل و مقایسه پارامترهای حاصل از گازهای شریانی بندناف نوزادان در بین هر دو گروه مادران تفاوت معنیداری نداشت. همچنین، تفاوت معناداری در نمرههای آپگار در بین هر دو گروه مادران یافت نشد.
نتیجهگیری: هیچگونه تفاوت معناداری بین اثربخشی استفاده از گاز انتونوکس با بیدردی اسپاینال در زایمان بیدرد مادران وجود ندارد، بنابراین در نظرگرفتن هزینه هرکدام از مداخلات در کنار اثر آنها ممکن است باعث ایجاد تفاوت در دو مداخله شود و یکی از مداخلات نسبت به دیگری اگرچه اثر بالینی تشخیصی یکسان داشته باشد، اما هزینه کمتر ایجاد نماید و از دید نظام سلامت ارجح شود.
علی محمد مصدقراد، فریناز مقدسی،
دوره 81، شماره 2 - ( اردیبهشت 1402 )
چکیده
سردبیر محترم
کارکنان سلامت نقش بسزایی در پایداری، تابآوری و تقویت نظام سلامت دارند.1 کادر پرستاری بزرگترین گروه شغلی بخش سلامت است و حدود 59% مشاغل بخش سلامت را به خود اختصاص میدهد. کادر پرستاری در جهان در سال 2020 میلادی، 27/9 میلیون نفر بود که 19/3 میلیون نفر آن را پرستاران حرفهای تشکیل میدادند. بیش از 80% پرستاران جهان در کشورهایی هستند که نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند.2
افزایش تقاضا برای خدمات سلامت، سالمندی پرستاران و افزایش جابجایی پرستاران موجب کمبود پرستار در سراسر جهان شده است. شیوع بیماری کووید-19 نیز این کمبود را تشدید کرده است. در سال 2018 میلادی حدود 5/9 میلیون کمبود پرستار در جهان وجود داشت که حدود 89% این کمبود (5/3 میلیون نفر) مربوط به کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط پایین است. برای رفع کمبود پرستار تا سال 2030 میلادی در همه کشورهای جهان، تعداد کل فارغ التحصیلان پرستاری باید بهطور متوسط 8% در سال افزایش یابد و ظرفیت کشورها برای استخدام و حفظ این فارغالتحصیلان بهبود یابد.2
کشورهای توسعه یافته کمبود نیروی پرستاری را با استخدام پرستاران خارجی جبران میکنند که مساله کمبود پرستار در کشورهای در حال توسعه را تشدید میکند. از هر هشت پرستار، یک نفر مهاجر هستند. پرستاران مهاجر 2/%15 کادر پرستاری در کشورهای با درآمد بالا را تشکیل میدهند.2 در مجموع 11/2 میلیون پرستار در سال 2016 میلادی در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی کار میکردند (8/6 پرستار به ازای هر 1000 نفر جمعیت). پرستاران مهاجر بهطور قابلتوجهی به افزایش تعداد پرستاران این کشورها کمک کردند. بهترتیب 5، 7، 11، 15 و 45% پرستاران مهاجر این کشورها در ایالات متحده، آلمان، انگلستان، استرالیا و کانادا کار میکنند.3
مهاجرت پرستار انتقال داوطلبانه پرستار از یک ایستگاه کاری در کشوری به ایستگاه کاری دیگر در کشور دیگر بهمنظور جستجوی شرایط کاری متفاوت است. مهاجرت پرستاران یک موضوع پیچیده است. ترکیبی از عوامل فشاری Push و کششی Pull موجب مهاجرت پرستاران میشود. بار کاری سنگین، کمبود امکانات، حقوق و دستمزد کم، شرایط زندگی و کاری نامطلوب، عدم حمایت مدیران، فقدان ارتقاء و نداشتن آینده از مهمترین دلایل تصمیم پرستاران برای ترک کشور خود و کار در کشور دیگر است. در مقابل، دستمزد بهتر، محیط امنتر، زندگی و معیشت بهتر و فرصتهای آموزشی و شغلی مناسب برای اعضای خانواده، مهمترین علل جذب پرستاران در کشورهای توسعه یافته است.4و5
مهاجرت پرستاران اثرات مثبت و منفی بر دو کشور مبدأ و مقصد دارد. پرستاران مهاجر با کار در کشور خارجی و ارسال پول برای خانواده خود، در افزایش درآمد کشور مبدأ نقش دارند. در مقابل، مهاجرت پرستاران موجب کاهش تعداد پرستاران کشور مبدأ، افزایش بار کاری، استرس و فرسودگی شغلی، کاهش انگیزه، رضایت شغلی و تعهد سازمانی و افزایش جابجایی و غیبت پرستاران باقیمانده و در نهایت، کاهش کیفیت خدمات پرستاری و آسیب به بیماران میشود. نظام سلامت کشور مبدأ با از دست دادن پرستاران متخصص تضعیف میشود و نه تنها کیفیت خدمات پرستاری کاهش مییابد، بلکه، تربیت نسل آینده پرستاران دچار مشکل خواهد شد. کشور مقصد کمبود پرستاران خود را با هزینه بسیار کم، از پرستاران مهاجر تأمین میکند. ولیکن، آموزش و تربیت این پرستاران بهمنظور انطباق با فرهنگ سازمانی جدید زمانبر و هزینهزا است. کیفیت خدمات این پرستاران در ابتدا ممکن است پایین باشد و موجب نارضایتی بیماران شود.6و7
بهطور کلی، مهاجرت پرستاران زمانی اتفاق میافتد که هزینه ادراک شده مهاجرت به کشور دیگر کمتر از هزینه درک شده اقامت پرستاران در کشور خودشان باشد. مهاجرت پرستاران با هزینههای ملموس و غیرملموس متعددی همراه است. ترک خانواده و جامعه، مسافرت، یافتن محل سکونت و شغل مناسب، نیاز به یادگیری زبان جدید، انطباق با محیط و فرهنگ جدید، از دست دادن حمایت اجتماعی، نژادپرستی و تبعیض، فرآیند صلاحیت مجدد و انطباق با شیوههای مختلف بالینی زمان بر و پرهزینه است.8 بیشتر پرستاران تمایلی به ترک کشور خود ندارند و در صورت شرایط کاری بهتر و پیشنهاد دستمزد بیشتر حاضر به ماندن در کشور خودشان هستند.
با ظهور بیماری کووید-19 و نقش کلیدی پرستاران در خط مقدم مبارزه با این بیماری، تلاش برای جذب پرستاران از کشورهای با درآمد پایین و متوسط افزایش یافت. گزارشات در ایران نیز بیانگر افزایش تمایل به مهاجرت پرستاران است. بار کاری زیاد، حقوق و مزایای کم و عدم حمایت از پرستاران و خانواده آنها در صورت بیماری از عوامل افزایش تمایل آنها به مهاجرت است.
استراتژیها و اقدامات مدیریت مهاجرت پرستاران باید در سطوح کلان و خرد برنامهریزی و اجرا شود. نهادها و موسسات مرتبط بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی و سازمان بینالمللی کار باید قوانینی وضع کنند که مهاجرت کارکنان متخصص از کشورهای در حال توسعه با کمبود نیروی کار متخصص را محدود کند و از اجرای این قوانین توسط دولتها اطمینان حاصل کنند. دولت باید اقدامات موثری برای آموزش، توسعه و حفظ پرستاران و کاهش مهاجرت آنها بکار گیرد. وضع قوانین و مقررات در زمینه بهبود شرایط کاری و معیشتی پرستاران و پرداخت حقوق کافی و اطمینان از اجرای این قوانین ضروری است. در نهایت، مدیران بیمارستانها باید با ارتقای شرایط کاری پرستاران، پرداخت حقوق و دستمزد کافی و عادلانه و آموزش اصول اخلاق حرفهای بهطور فعال در جهت حفظ پرستاران تلاش کنند.
طاهره متولیزاده، فاطمه رضایی، خسرو صادق نیت حقیقی، محمد علی سپهوندی،
دوره 81، شماره 3 - ( خرداد 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیخوابی شایعترین اختلال خواب است که با بیشبرانگیختگی قشری همراه میباشد. تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) بهطور بالقوه حالت قشری مرتبط با بیخوابی را اصلاح میکند. ما فرض کردیم با بهکارگیری tDCS میتوان شدت بیخوابی و علایم عاطفی ناشی از آن را بهبود بخشید.
روش بررسی: مطالعه حاضر طرح آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود که از تیر تا آذر 1401 در مرکز تحقیقات اختلالات خواب شغلی بیمارستان بهارلو و کلینیک خواب بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد. 32 زن مبتلا به بیخوابی بهصورت تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تحریک فعال جریان مستقیم فراجمجمهای شامل تحریک آنودال ناحیه گیجگاهی فوقانی (STG) چپ و تحریک کاتودال قشر پیشپیشانی پشتی-جانبی (DLPFC) راست و قشر حرکتی ثانویه (SMA) چپ با شدت دو میلیآمپر بهمدت 30 دقیقه، در 12 جلسه (هفتهای سه بار) برای گروه آزمایشی اجرا شد. در گروه کنترل نیز تحریک ساختگی بهمدت 30 دقیقه در طی 12 جلسه (هفتهای سه بار) انجام گرفت. شرکتکنندگان پیش و پس از مداخله توسط شاخص شدت بیخوابی (ISI) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS) موردارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد درمان الکتریکی مستقیم فراجمجمهای بر شدت بیخوابی و عاطفه مثبت و منفی موثر بوده است (001/0>P، 19/87F=). مقدار این تاثیر (eta2) در متغیر شدت بیخوابی، عاطفه منفی و مثبت بهترتیب 64/0، 34/0 و 6/0 میباشد.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج، پروتکل درمانی طراحیشده ما برای درمان بیخوابی، بهطور معناداری شدت بیخوابی را در زنان مبتلا به بیخوابی مزمن کاهش داد و علایم خلقی آنها را بهبود بخشید.
ثمیله نوربخش، محمد فرهادی، سارا مینائیان، مرتضی حقیقی حسنآباد،
دوره 81، شماره 3 - ( خرداد 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سیتومگالوویروس (CMV) شایعترین علت عفونتهای مادرزادی در جهان بوده که بهدلیل بروز و نمود دیرهنگام عوارض بیماری و محدودیت زمانی تشخیص عفونت به سه هفته آغازین پس از تولد، متاسفانه غالبا شناسایی نمیشود. خوشبختانه اخیرا زمینه تشخیص عفونت از طریق نمونههای خون موجود برروی کارتهای گوتری نوزادان فراهم شده است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان شیوع عفونت در نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه و نیز ارزیابی قابلیت تشخیصی کارت گوتری اجرا گردید.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و در فاصله زمانی فروردین تا شهریور سال 1396، نمونههای کارتهای گوتری نوزادان بستری در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران جمعآوری و سپس جهت استخراج DNA ویروسی و ردیابی آن از روشهای شوک حرارتی و Nested-PCR استفاده گردید. تایید نهایی نتایج نیز با آزمایش نمونههای ادراری بهروش کمی صورت پذیرفت.
یافتهها: از مجموع 63 نوزاد بررسی شده، هشت مورد ابتلا به عفونت مادرزادی سیتومگالوویروس مشاهده گردید (7/12%). میزان ابتلا در نوزادان دارای علایم اختصاصی عفونت به شکل معناداری بیشتر از دیگر نوزادان بود (02/0P=). همچنین مقایسه نتایج بهدست آمده براساس نمونه و روش انتخابی با نمونه و روش تشخیصی استاندارد، مشابهت 100% نشان داد.
نتیجهگیری: با توجه به قابلیت پیشگیری از بروز برخی عوارض بلندمدت بیماری بهکمک دارو و انجام مداخلات، شناسایی عفونت در نوزادان و بهویژه موارد بستری در بیمارستان مکررا توصیه شده است. در این راستا استفاده از توان بالقوه نظام غربالگری موجود در تامین گستره وسیعی از نمونههای در دسترس و ارزان، پیشنهاد میگردد.
سمیه زمانی، محمد رضا ساسانی، مهدی سعیدی مقدم،
دوره 81، شماره 4 - ( تیر 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امآرآی یک روش تصویربرداری برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی است. این مطالعه سکانس STIR، مهمترین سکانس حساس به مایع، را با تصاویر کنتراست تقویتشده برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی مقایسه میکند.
روش بررسی: پرونده پزشکی 48 بیمار دیابتی مشکوک به استئومیلیت پدال مراجعهکننده به یکی از بیمارستانهای دانشگاه که تحت MRI پا با و بدون تزریق ماده حاجب قرار گرفتند، این مطالعه بهصورت مقطعی در بیمارستان نمازی دانشگاه علوم پزشکی شیراز از اول فرودین 1395 تا 31 شهریور 1396 جمعآوری و بررسی شد. بهطورکلی، 52 MRI و 60 قسمت استخوانی جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. تشخیصها با همبستگی بالینی تایید شد. در نهایت، حساسیت، ویژگی و دقت تشخیصی سکانس STIR و تصاویر با کنتراست افزایش یافته مقایسه شد. افزونبراین، اثر افزودن یافتههای تصویر وزن T1 بهدنباله STIR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: تشخیص نهایی استئومیلیت در 47 استخوان (78%) تایید شد. 13 استخوان (22%) استئومیلیت نداشتند. ویژگی سکانسهای کنتراست تقویت شده و STIR بهترتیب 3/92% و 8/53% بود، درحالیکه حساسیت دو دنباله مشابه (100%) بود.
نتیجهگیری: سکانس STIR حساسیت بالایی برای تشخیص استئومیلیت پدال نشان داد. ویژگی کمتر این دنباله در مقایسه با تصاویر با کنتراست افزایش یافته را میتوان با افزودن سکانس وزن T1 جبران کرد. بنابراین، MRI بدون تزریق ماده حاجب را میتوان بهطور قابل اعتمادی با MRI تقویت شده با کنتراست برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی جایگزین کرد.
یاسمین کاهنی، علی میرصادقی، محمد علی رئیس السادات، محمد جواد قمری، محمد برهمت، تورج زندباف،
دوره 81، شماره 4 - ( تیر 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل رواج کولهسیستکتومی لاپاراسکوپی، کنترل مشکلات شایع پس از این جراحی حایز اهمیت است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین عوامل موثر بر درد پس از کولهسیستکتومی لاپاراسکوپی بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 222 بیمار مبتلا به سنگ کیسه صفرا علامتدار که از فروردین تا اسفند ۱۴۰۰ در بیمارستانهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی مشهد تحت کولهسیستکتومی لاپاراسکوپی قرار گرفتند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات دموگرافیک بیماران، شاخص توده بدنی، سابقه جراحی شکمی، مدت زمان جراحی، فشار دیاکسیدکربن، نوع جراحی (الکتیو یا اورژانس)، تعداد برش جراحی، شدت درد شش و 24 ساعت پس از جراحی گردآوری شد و در انتها با SPSS software, version 26 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: از 22۲ نفر بیمار مورد مطالعه، 6/80% زن بودند و میانگین سنی و شاخص توده بدنی آنها بهترتیب 12/27±68/44 سال و kg/m2 7/4±08/27 بود. درد شش و 24 ساعت پس از عمل در زنان بیشتر از مردان و در جراحی با سه برش بیشتر از چهار برش بود (05/0>P). در بیماران با سابقه جراحی پیشین نیز درد شش ساعت پس از جراحی بیشتر بود (05/0>P). درد شش و 24 ساعت پس از جراحی براساس سن، شاخص توده بدنی، نوع جراحی (اورژانسی یا انتخابی) و مدت زمان جراحی تفاوت معناداری نداشت (05/0<P).
نتیجهگیری: در مطالعه ما جنسیت زن، استفاده از سه برش برای جراحی و سابقه جراحی پیشین با درد بیشتر پس از کولهسیستکتومی لاپاراسکوپی همراه بود.