جستجو در مقالات منتشر شده


53 نتیجه برای پویا

زاهد حسین‌خان، مژگان رحیمی، پویا کلانی، بتول قربانی یکتا،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات گذشته اثرات فازهای مختلف سیکل قاعدگی را بر پاسخ‌های همودینامیک در لوله‌گذاری تراشه نشان داده‌اند. هدف ما بررسی تاثیر میزان هورمون‌ها در سیکل قاعدگی خانم‌ها بر پاسخ‌های همودینامیک ناشی از لوله‌گذاری داخل تراشه است. روش بررسی: مطالعه به صورت کوهورت در دی ماه سال 1391 در بیمارستان امام‌خمینی (ره) شروع و در مدت یک‌سال انجام شد. بیماران بر اساس معیارهای ورود وارد مطالعه شده و شرح حال قاعدگی نمونه‌ی خون برای اندازه‌گیری سطح هورمون‌ها اخذ شد. تغییرات همودینامیک بیماران کاندیدای جراحی الکتیو تحت بیهوشی عمومی با لوله‌گذاری تراشه ثبت شد. یافته‌ها: در این مطالعه 77 خانم تحت عمل جراحی الکتیو تحت بیهوشی عمومی با لوله‌گذاری تراشه بر اساس معیارهای پژوهش وارد مطالعه شدند، از این تعداد 38 زن در فاز لوتئال (49/4%) و 39 زن در فاز فولیکولار (50/6%) بودند. میانگین مدت زمان سپری شده برای لوله‌گذاری تراشه به‌ترتیب در دو گروه فولیکولار و لوتئال 07/5±58/25 و 32/5±84/25 ثانیه بود (489/0P=). فشار سیستولیک خون بعد از لوله‌گذاری در فاز فولیکولار 138/4±20 در برابر فاز لوتئال 127/7±18 (میلی‌متر جیوه) به‌طور معناداری بیشتر بود (01/0P<) همچنین ضربان قلب زنان بعد از لوله‌گذاری در فاز لوتئال 90/7±12 به‌طور معناداری از فاز فولیکولار 85/3±11 (ضربان در دقیقه) بیشتر بود (05/0P=). نتیجه‌گیری: به دلیل پایداری بیشتر پارامترهای همودینامیک در فاز لوتئال و کاهش عوارض قلبی و عروقی پیرامون عمل متعاقب آن توصیه می‌شود در صورت امکان اعمال جراحی الکتیو خانم‌هایی که در سنین باروری هستند، در این زمان انجام شود.
فریبا نانبخش، بهروز ایلخانی‌زاده، نوا مقدسیان نیاکی، سیما اشنوئی، پویا مظلومی،
دوره 73، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت‌های اخیر در بررسی و درمان ناباروری، افزایش میزان بارداری و کاهش سقط جنین چشمگیر نبوده است. در مطالعه حاضر اثربخشی این دارو بر نتایج تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم ارزیابی شد. روش بررسی: پژوهش نیمه‌تجربی حاضر در زنان نابارور کاندید تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم در فاصله زمانی آغاز سال 1390 تا پایان شهریور 1392 انجام شد. تجویز پردنیزولون از یک روز پیش از انتقال جنین تا هفت روز با دوز mg 20 در روز شروع و سپس با mg 10 در روز تا هفت روز بعد ادامه یافته و سپس متوقف شد. پیگیری با انجام آزمایش هورمون بتای گنادوتروپین جفتی انسان در روز 16 پس از انتقال جنین و سپس به‌وسیله سونوگرافی در هفته‌های شش، 12 و 20 انجام شد. یافته‌ها: میانگین± انحراف‌معیار سن و طول مدت ناباروری 181 بیمار مورد بررسی به‌ترتیب 07/6±42/30 و 54/5±69/7 سال بود. 138 (7/44%) از جنین‌های منتقل شده گرید A داشتند. پیامدهای باروری در انتقال جنین تازه یا فریز شده تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند (05/0P>). رخداد حاملگی شیمیایی 1/48% (87 نفر)، حاملگی کلینیکی 2/44% (80 نفر)، فراوانی سقط پیش از شش هفته در زنان با حاملگی داخل رحمی، 9/5% (پنج نفر)، رخداد سقط پیش از هفته 20 بارداری 9/12% (11 نفر)، فراوان چند‌قلویی 5/32% (26 نفر) و حاملگی خارج رحمی 3/2% (دو نفر) بود. نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد استفاده از پردنیزولون با افزایش نسبی رخداد حاملگی و کاهش نسبی سقط بوده و استفاده از آنرا در پروتکل‌های درمانی تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم ممکن می‌نماید.
الهام احمدی، ساسان فلاحی، بهنوش جلالیان، پویان امینی شکیب،
دوره 76، شماره 5 - ( مرداد 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: آنتی‌بادی آنتی‌سانترومر با نارسایی غدد اگزوکرین مرتبط است و ممکن است یکی از علل خشکی دهان باشد. هدف از این مقاله، معرفی یک مورد نادر فنوتیپ بینابینی اسکلرودرمی-شوگرن با آنتی‌سانترومر آنتی‌بادی مثبت در بیمار آدیسون بود که با پوسیدگی‌های دندانی مراجعه کرده بود.
معرفی بیمار: یک زن ۲۹ ساله مبتلا به آدیسون با پوسیدگی‌های دندانی عود‌کننده به کلینیک دندانپزشکی مراجعه کرد. در بررسی ضمن تایید آزمایشگاهی آدیسون، خشکی دهان و چشم، رینود، رفلاکس معده به مری، چهره ماسکه و آنتی‌سانترومر مثبت یافت شد. با توجه به دارا بودن بعضی از علایم شوگرن و برخی از علایم اسکلرودرمی محدود و نه معیارهای کامل هر کدام از این دو بیماری، تشخیص فنوتیپ بینابینی اسکلرودرمی-شوگرن برای وی مطرح گردید.
نتیجه‌گیری: در پوسیدگی‌های دندانی عود‌کننده به‌ویژه در مبتلایان به یک بیماری خودایمن، آنتی‌بادی آنتی‌سانترومر می‌تواند در شناسایی عامل خشکی دهان و نیز شناخت زودرس مراحل اولیه اسکلرودرمی یا فنوتیپ بینابینی اسکلرودرمی-شوگرن مفید باشد.

شهربانو کیهانیان، نفیسه کوچکی، مجید پویا، مریم ذاکری حمیدی،
دوره 77، شماره 8 - ( آبان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان زنان و مهمترین عامل مرگ ناشی از سرطان در زنان سراسر دنیاست که در ایران ۱۷% کل سرطان‌های زنان را به خود اختصاص داده و همچنان در رتبه اول قرار دارد. این مطالعه به منظور بررسی عوامل مرتبط با درگیری غدد لنفاوی زیربغل در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است. 
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از فروردین ۱۳۹۱ تا اسفند ۱۳۹۳ روی ۱۶۷ زن مبتلا به سرطان پستان در بیمارستان‌های شهید بهشتی بابل، شهید رجایی تنکابن و امام سجاد (ع) رامسر انجام شده است.
یافته‌ها: میزان درگیری غدد لنفاوی زیربغلی، ۷۰/۱% بود. متوسط سن بیماران، ۱۱/۶۲±۴۹/۶۴ سال بود. شایعترین گروه سنی، ۴۹-۴۰ سال بودند که بیشترین درگیری غدد لنفاوی (۲۴%) را داشتند. میانگین اندازه تومور cm ۳/۳۹ بود که بیشتر بیماران توموری با اندازه cm ۵-۲ () داشتند. تمام بیماران با اندازه تومور بالای cm ۵ ()، درگیری غدد لنفاوی داشتند. شایعترین نوع پاتولوژی تومور و درجه بافت‌شناسی، به‌ترتیب کارسینوم داکتال مهاجم (۹۳/۴%) و درجه ۲ (۵۲/۱%) بوده است. ۸۵/۱% از بیماران با درجه ۳ بیشترین درگیری غدد لنفاوی را داشتند. ۲۲/۲% از بیماران با تهاجم عروقی، درگیری غدد لنفاوی زیربغلی داشتند. ۶۳% تومورها هر دو گیرنده استروژن و پروژسترون را داشتند. درگیری غدد لنفاوی با اندازه (۰/۰۳۱=P)، نوع (۰/۰۰۷=P) و درجه بافت‌شناسی تومور (۰/۰۱۱=P)، گیرنده استروژن (۰/۰۰۸=P)، گیرنده پروژسترون (۰/۰۳۸=P) ارتباط آماری معناداری داشت. 
نتیجه‌گیری: درگیری غدد لنفاوی زیربغلی با اندازه تومور، نوع تومور، درجه بافت‌شناسی و وضعیت گیرنده‌های استروژن و پروژسترون مرتبط بود. درحالی‌که با سن و وضعیت توأم گیرنده‌های استروژنی و پروژسترونی ارتباط معناداری نداشت.

پویا ایرانپور، آزاده شریف‌زاده یزدی، رضوان روانفر حقیقی، مهدی سعیدی مقدم،
دوره 79، شماره 4 - ( تیر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از ساده‌ترین دلایل افزایش غیرضروری مقدار پرتوگیری بیماران، تکرار تصویربرداری به‌دلیل کیفیت نامناسب تصویر می‌باشد. در این مطالعه دلایل کاهش کیفیت تصاویر سی‌تی آنژیوگرافی ریه بررسی شد.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت مقطعی طی یک دوره شش ماهه، از خرداد 1397 تا آذر 1397 در بیمارستان نمازی دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. اطلاعات 75 بیمار مشکوک به آمبولی ریه که برای تصویربرداری سی‌تی آنژیوگرافی مراجع کرده بودند، گردآوری شد. جهت بررسی کفایت تقویت دانسیته شریان ریوی، عدد هانسفیلد شریان ریوی اصلی در مقطع قوس آئورت و شریان‌های نیمه فوقانی و تحتانی اندازه‌گیری شد، همچنین هشت فاکتور تاثیرگذار بر کیفیت تصاویر بررسی شدند.
یافته‌ها: میانگین عدد هانسفیلد شریان ریوی اصلی 312 در محدوده  124 تا 677 بود. میانگین عدد هانسفیلد در بیماران با و بدون تشخیص آمبولی ریوی به‌ترتیب 358 و 302 بود. اغلب سی‌تی‌‌ها (61%) دارای کیفیت نامناسب جهت تشخیص آمبولی ریوی بودند. در مقایسه با تصاویر و پروتکل‌های استاندارد تنها 2% قابل قبول بود. تصویربرداری دیرتر‌از‌موعد شایعترین فاکتور مخدوش‌کننده کیفیت در این مطالعه بود.
نتیجه‌گیری: کیفیت نامطلوب سبب کاهش دقت تشخیص پزشک و در نتیجه تشخیص اشتباه به‌علت کیفیت پایین تصاویر می‌شود. به‌علاوه گاهی کیفیت ضعیف تصاویر منجر به تکرار تصویربرداری می‌شود که نتیجه آن افزایش پرتوگیری بیمار و از این‌رو افزایش خطرات ناشی از پرتو است. از این‌رو می‌بایست فاکتورهای مخدوش‌کننده قابل اصلاح شناسایی و تصحیح شوند. یکی از مهمترین این فاکتورها پروتکل زمانبندی تصویربرداری ناصحیح پس از تزریق کنتراست است.

حمید ارشدی، پویا حکمتی، حجت‌الله راجی، محمد واسعی، مهرزاد مهدی‌زاده،
دوره 80، شماره 1 - ( فروردین 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: فیستول آپاندیس به مثانه در بیماران مبتلا به کیستیک فیبرزوزیس، موردی نادر است که لحاظ آن در تشخیص‌های افتراقی درد شکم این بیماران مهم می‌باشد. این مورد سومین گزارش از این نوع در بیماران کیستیک فیبروزیس می‌باشد.
معرفی بیمار: در این مقاله یک دختر نه ساله ایرانی مبتلا به کیستیک فیبروزیس که در دی ماه سال 1399، با تشخیص توده مثانه در بیمارستان مرکز طبی کودکان دانشگاه علوم تهران، تحت عمل جراحی قرار گرفت، گزارش می‌شود. در حین جراحی مشخص گردید که این توده در واقع آپاندیس بیمار با تهاجم به دیواره مثانه است، که به‌صورت توده مثانه تظاهر کرده است.
نتیجه‌گیری: نظر به این‌که درد‌های شکمی یک عارضه نسبتا شایع در بیماران کیستیک فیبروزیس می‌باشد، توجه به علل نسبتا ناشایع‌تر نیز در این بیماران، در صورت عدم پاسخ به درمان‌های معمول لازم می‌باشد.

سید مصطفی سیدمردانی، پویا صدیقیانی، یوسف روستا،
دوره 80، شماره 5 - ( مرداد 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شکستگی‌های پاتولوژیک به شکستگی‌های استخوانی غیرترومایی اطلاق می‌شود که تحت شرایط خاص از جمله متاستازهای سرطانی، استئوپروز، مصرف طولانی مدت داروهای کورتیکواستروییدی، و غیره بروز می‌کنند. هدف از انجام این مطالعه بررسی علل بروز شکستگی‌های پاتولوژیک ناشی از بیماری‌های مختلف در بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان آموزشی امام خمینی (ره) شهرستان ارومیه می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه به روش سرشماری تمامی بیماران مبتلا به شکستگی پاتولوژیک بستری شده در بیمارستان امام خمینی (ره) ارومیه از فروردین ماه سال 1394 تا اسفند ماه سال 1398 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از ثبت اطلاعات دموگرافیکی، ارتباط احتمالی علل شکستگی با جنسیت، سن، و محل آناتومیک شکستگی از طریق Chi-square test مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: در مجموع 168 بیمار با میانگین سنی 1/21±6/58 وارد مطالعه شدند. طبق نتایج به‌دست آمده در این مطالعه، توزیع فراوانی شایع‌ترین علل شکستگی پاتولوژیکی به‌ترتیب مربوط به استئوپروز (3/33%) و متاستاز کارسینومایی (6/28%)، و تومور اولیه (3/11%) بود. مهره‌های ستون فقرات (1/57%) و ناحیه پروگزیمال گردن استخوان فمور (4/27%) به‌ترتیب بیشترین محل‌های آناتومیکی در معرض شکستگی بودند. به طوری‌که استئوپروز و متاستاز کارسینومای استخوانی به‌ترتیب بیشترین علل گزارش شده در میان زنان و مردان بود. همچنین، معمول‌ترین علت شکستگی در سنین زیر پنجاه سال استئوسارکوم اولیه، و در سنین بالای پنجاه سال استئوپروز بود (05/0P<).
نتیجه‌گیری: در این مطالعه مهمترین علل شکستگی‌های پاتولوژیکی، استئوپروز و متاستازهای کارسینومایی بودند که در سنین بالای 50 و زیر 50 سال متفاوت بود. طبق نتایج آماری، شایع‌ترین محل آناتومی در ستون مهره‌ها و ناحیه پروگزیمال گردن استخوان فمور گزارش شد.

 
ابراهیم جعفری‌پویان، حانیه السادات سجادی، مریم تاجور، الهام احسانی چیمه، ایمان فلاح، فرهاد حبیبی،
دوره 80، شماره 6 - ( شهریور 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع بیماری‌های نوپدید و بازپدید و پیش‌بینی ناپذیر بودن آنها منجر به افزایش توجه به‌ضرورت آمادگی مراکز بهداشتی و درمانی در مقابله با این پدیده شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی آمادگی بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در مواجهه با کووید 19 انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر با بهره‌گیری از رویکرد کمی به‌صورت توصیفی مقطعی در بازه زمانی مهر تا اسفند 1399 انجام شد. محیط پژوهش شامل همه بیمارستان‌های دولتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. جامعه پژوهش شامل روسا، مدیران، مسئولین دفاتر بهبود کیفیت و دبیران بحران کلیه بیمارستان‌هایی بود که در مدیریت بیماران کوید 19 مشارکت داشتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از چک‌لیست‌های استاندارد تهیه شده توسط مرکز اروپایی پیشگیری و کنترل ویروس کرونا و مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها شامل هشت حیطه و 21 جزء استفاده شد. حداقل امتیازی که هر بیمارستان می‌توانست کسب نماید 143 و حداکثر امتیاز 429 بود.
یافته‌ها: میانگین نمره آمادگی بیمارستانها (87%)۳۹۱ به‌دست آمد. بیمارستان شماره 1 با کسب 425 امتیاز دارای بالاترین آمادگی و بیمارستان شماره 7 با کسب 349 امتیاز دارای کمترین آمادگی بودند. شش مورد از بیمارستان‌های مورد مطالعه دارای آمادگی بیش از 90% و سه مورد دارای آمادگی کمتر از 90% بوده‌اند. بالاترین میزان آمادگی مربوط به حیطه بهداشت دست، تجهیزات حفاظت فردی و مدیریت زباله‌های بیمارستانی و کمترین میزان آمادگی مربوط به استقرار بیماران، جابجایی بیماران در بیمارستان و دسترسی مراجعه‌کنندگان و ملاقات‌کنندگان بود.
نتیجه‌گیری: میزان آمادگی نسبی بیمارستانها برای مواجهه با کوید 19 براساس نتایج این مطالعه نسبتا مناسب بود. ارزیابی مرتب بیمارستانهای مرجع کرونا و حتی سایر بیمارستانها می‌تواند به آمادگی بیشتر این بیمارستانها و شناسایی، رفع و تقویت نقاط ضعف آنها کمک نماید.

زهرا اسدی پیری، ابراهیم جعفری‌پویان،
دوره 80، شماره 11 - ( بهمن 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی رویکردهای اجراشده توسط کشورهای مختلف برای جذب و حفظ پزشکان در مناطق محروم و روستایی انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مرور نظام‌مند است. جستجو با استفاده از کلیدواژه‌های مناسب در بازه زمانی سال‌های 2022-2005 و عمدتاً در پایگاه‌های اطلاعاتی Scopus، Web of Science، PubMed، SID و IranMedex انجام شد. رویکردهای مختلف اجراشده توسط کشورهای مختلف جهت جذب و حفظ پزشکان در راستای حفظ نیروی انسانی در مناطق کمتر توسعه‌یافته شناسایی و با استفاده از روش تحلیل مضمون طبقه‌بندی شدند.
یافته‌ها: در مجموع 18 مقاله پس از فرایندهای غربالگری انتخاب شدند. رویکردهای آموزشی، تنظیمی، انگیزشی، حمایت‌های شغلی و حرفه‌ای برای جذب و حفظ پزشکان مورد استفاده قرار گرفت. بیشترین احتمال موفقیت مداخلات اجراشده مربوط به رویکردهای آموزشی از جمله انتخاب دانشجویان پزشکی بومی، ارایه واحدهای درسی مرتبط با ارایه خدمات در مراکز بهداشتی و درمانی روستایی و برگزاری دوره‌های آموزشی در این مناطق بود.
نتیجه‌گیری: این مطالعه اهمیت طرح‌های هدفمند و سیستم‌های حمایتی برای رسیدگی به کمبود پزشک در مناطق محروم را نشان می‌دهد. دولت‌ها و سازمان‌های بهداشتی و درمانی می‌توانند با اجرای استراتژی‌های موثر، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی را بهبود بخشند و پیامدهای سلامت را برای افراد ساکن در مناطق محروم و روستایی افزایش دهند. این استراتژی‌ها در ذیل چتری از عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می‌توانند موثر باشند. نتایج مطالعه می‌تواند به سیاستگذاران نظام سلامت کمک نماید تا رویکردهای موثری را در جذب و حفظ پزشکان در مناطق محروم و روستایی پیادهسازی کنند.

 

مریم تاجور، پریسا پورفرخ، نجمه بهمن‌زیاری، ابراهیم جعفری‌پویان، مریم نظری، حانیه سادات سجادی،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه، اعمال زیبایی به‌دنبال تغییر سبک زندگی و ارزش‌های اجتماعی موردتوجه مردم قرار گرفته‌اند. از ‌این ‌رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی نظر خبرگان درخصوص چالش‌‌ها و راهکارهای مدیریت اعمال یادشده در ایران انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه با 26 نفر از سیاست‌گذاران و ارائه‌دهندگان خدمات جراحی زیبایی در شهر تهران از فروردین تا شهریور 1400 انجام شد. نمونه‌گیری از نوع هدفمند و گلوله ‌برفی بود. معیار ورود مصاحبه‌شوندگان به پژوهش، دانش و تجربه در موضوع و تمایل به مشارکت بود. مصاحبه‌ها به‌صورت نیمه‌ساختاریافته بوده و به‌صورت چهره‌ به‌ چهره یا تلفنی انجام گرفت. تحلیل داده‌ها نیز با استفاده از تحلیل موضوعی انجام شد.
یافته‌ها: چالش‌ها در چهار طبقه ارائه‌دهند‌گان خدمات (آموزش و پرورش نامناسب، ارائه‌دهندگان غیرمتخصص، مخاطرات اخلاقی، کاستی در نحوه نگارش قوانین و موثرنبودن فرآیند رسیدگی به شکایات)، گیرندگان خدمات (تحت‌تاثیر تبلیغات فریبنده قرارگرفتن، پایین‌بودن سطح سواد سلامت مردم و عدم‌سلامت روان)، محل ارائه خدمات (انجام اعمال جراحی در مکان‌های غیراستاندارد و یکپارچه نبودن نظام اطلاعات) و داروها، فرآورده‌‌ها و تجهیزات پزشکی (نظارت ناکافی بر تامین، توزیع و به‌کارگیری و نوسانات قیمت) دسته‌بندی شدند.
نتیجه‌گیری: اقدام اصلی موثر جهت رفع چالش‌ها، شامل تقویت نظارت متولی نظام سلامت با هماهنگی و همکاری درون و برون‌بخشی است. در این راستا، تدوین چارچوب‌های آموزشی، اخلاقی و حقوقی، تنظیم قوانین نظارتی، آگاه‌سازی جامعه، مصاحبه‌های بالینی و مشاوره‌های روانشناختی به‌ویژه پیش از جراحی زیبایی و استقرار سامانه یکپارچه پرونده الکترونیک سلامت توصیه می‌شود.

 
پویا ایرانپور، پریسا پیشداد،
دوره 81، شماره 3 - ( خرداد 1402 )
چکیده

سردبیر محترم
انقلاب الگوریتم‌های یادگیری دیجیتال در دهه اخیر منجر به بهبود چشمگیر فناوری‌ها در زمینه پزشکی گردیده است. این انقلاب علمی، به‌سرعت در تشخیص‌های پزشکی و به‌طور خاص در زمینه رادیولوژی تشخیصی کاربرد پیدا کرد. به‌همین‌ترتیب، پیشرفت‌های صورت‌گرفته در الگوریتم‌های یادگیری دیجیتالی باعث شده که دیتاها با استفاده از شبکه‌های پردازش کننده عمیق دیجیتالی به تحلیل و درک عمیق مسایل مختلف برسند و این پیشرفت‌ها علی‌الخصوص در چند سال گذشته با سرعت بیشتری درحال گسترش بوده است و پدیده تکنولوژی هوش مصنوعی را به‌دنبال داشته است.1
گرچه اخیرا نگرانی‌هایی توسط بعضی از کارشناسان مبنی‌بر مخاطرات بالقوه جایگزینی رادیولوژیست‌های انسانی با تکنولوژی هوش مصنوعی و درنتیجه حذف رادیولوژی به‌عنوان یک رشته وجود دارد.2 اما از جهتی دیگر برخی از کارشناسان، از مزایای ادغام هوش مصنوعی در انجام امور رادیولوژی حمایت می‌کنند.3 هوش مصنوعی در علم رادیولوژی می‌تواند به تشخیص و درمان سریع‌تر بیماری‌ها کمک کند، مانند افزایش راندمان و تشخیص زودهنگام بیماری‌ها و جلوگیری از انجام کارهای زمان‌بر و تکراری توسط انسان‌ها یا اپراتورها، جایگزین شدن نیروی انسانی در کارهای وقت‌گیر و تکراری و غیره.1و3
رعایت اخلاق در داده‌پردازی، بخشی جدایی‌ناپذیر از علم هوش مصنوعی در رادیولوژی است و جنبه‌های مختلفی ازقبیل موارد زیر را دربرمی‌گیرد، رضایت آگاهانه بیماران، حفظ حریم شخصی بیمار، محافظت از داده‌ها و اطلاعات، بحث مالکیت در داده‌ها و همچنین شفافیت در چگونگی استفاده از دیتاها. در بعضی از کشورها مالکیت مطالعات انجام شده بر تصویربرداری متعلق به نهادی است که تصویربرداری در آن انجام گردیده است.4 طبق مقررات عمومی حفاظت از داده اتحادیه اروپا، پیش از استفاده از داده‌های تصویربرداری در علم دیجیتال و طراحی الگوریتم، رضایت صریح توسط بیمار اجباری است.5
دیتاهای کدگذاری شده و ناشناس نیز می‌توانند قابل‌کنترل باشند تا شخص یا بیمار آنها قابل‌شناسایی باشد و هنگامی که از مجموعه داده‌های تصویربرداری از سر و گردن استفاده می‌شود، تشخیص چهره ازطریق برنامه‌های بازسازی سه‌بعدی و برنامه‌های کامپیوتری متفرقه امکان‌پذیر است.6 بنابراین بسیار حایز اهمیت است که اقدامات لازم برای محافظت از حریم خصوصی بیماران در طول هر مرحله از توسعه هوش مصنوعی انجام گیرد. هوش مصنوعی عمدتا مبتنی‌بر علم ماشین‌های هوشمند است، که عملا به برنامه‌ریزی زیادی نیاز دارند تا درست عمل کنند. مجموعه عظیم داده‌ها و اطلاعات گردآوری شده، که بعدها توسط توسعه‌دهندگان الگوریتم برای طراحی هوش مصنوعی مورداستفاده قرار می‌گیرد، ممکن است به مشکل پدیده سوگیری داده‌ها گرفتار شود.7و8
معمولا داده‌های بیماران از مراکز تحقیقات کارآزمایی بالینی استخراج می‌شوند. چنین داده‌هایی احیانا و عمدتا شامل دیتاهای بیماری‌های مثبت باشد و معمولا دیتاهای منفی کمتر موردتوجه و گزارش‌دهی قرار می‌گیرند. همچنین اگر داده‌های جمع‌آوری شده نماینده واقعی جمعیت عمومی جامعه نباشد، ممکن است که سوگیری داده‌ها و عدم‌دقت همه‌جانبه در انتخاب دیتاها رخ دهد. مجموعه‌ای از سوگیری در انتخاب داده‌ها که بعدها ممکن است در زمینه طراحی هوش مصنوعی در رادیولوژی تشخیصی استفاده شود، اصطلاحا دیتاست شیفت (Dataset shift) نامیده می‌شود. این داده‌هایی که برای آموزش الگوریتم به ماشین استفاده می‌شود لزوما با داده‌هایی که در مطالعات تصویربرداری در آینده استفاده خواهد شد، یکسان نیست.8 این اتفاق نامطلوب عمدتا به‌دلیل روش‌های مختلف رادیولوژیک و پارامترها و تکنیک‌های اسکن ناشی می‌شود که ممکن است متعاقبا باعث اختلاف‌های ظریفی در داده‌های پیش و پس از پردازش شود دلیل دیگر برای عدم‌دقت در دیتاها و ایجاد پدیده سوگیری داده‌ها در علم رادیولوژی، سودهی در روش انجام درمان است. به‌عنوان مثال می‌توان به زوایای مختلفی که یک رادیولوژیست برای گرفتن عکس سونوگرافی انتخاب می‌کند اشاره کرد.4
جلب اعتماد بیماران به ایمنی و فواید هوش مصنوعی و پذیرش آن، کلید موفقیت‌آمیز گردیدن هوش مصنوعی و استقرار آن در علم پزشکی خواهد بود.8و9 برای جلب اعتماد بیماران به هوش مصنوعی، داشتن شفافیت حداکثر درمورد نحوه تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی ضروری است.4 استقلال بیماران در پذیرش یا عدم‌پذیرش استفادهاز هوش مصنوعی در مراقبت‌های بهداشتی خود، از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا در نگرش بیماران به استفاده از هوش مصنوعی در علم پزشکی ممکن است تردیدهایی وجود داشته باشد.
‎‎درحالی‌که علم و دانش، اولویت‌ها، ارزش و اعتقادات فرد در تصمیم‌گیری انسان تاثیرگذار است، تصمیمات هوش مصنوعی براساس داده‌های ورودی و یادگیری و آموزش قبلی ماشینی است.4
اصول اخلاقی و برابری مفاهیم هوش مصنوعی نیستند و وظیفه رادیولوژیست‌ها آزمایش، مستندسازی و نظارت بر سیستم‌ها و الگوریتم‌های هوش مصنوعی برای اطمینان از حداکثر ایمنی و امنیت بیماران است.10 همچنین باید کاهش اثر جعبه‌سیاه که معمولا بخشی ذاتی از یک سیستم هوشمند مصنوعی است و مشکلاتی را در تصمیم‌گیری هوش مصنوعی ایجاد می‌کند، موردتوجه قرار گیرد.11
در مدل هوش مصنوعی به سطوح مناسب تفسیرپذیری و توضیح‌پذیری برای درک عملکرد و توضیح روند تصمیم‌گیری  نیاز است تا درحالی‌که هنوز از سیستم که به‌طور بالقوه حریم خصوصی را به خطر می‌اندازد در برابر حملات مخرب محافظت می‌کنید، چنین تعادل عملکرد بهینه الگوریتم را تضمین می‌کند.
یک جنبه مهم مسایل اخلاقی در دسترس بودن مزایای آن برای جامعه است. از آنجا که هوش مصنوعی برای توسعه و پیاده‌سازی به‌مقدار زیادی اطلاعات و مهارت نیاز دارد، ممکن است زیرگروه‌های جامعه به تمام مزایای آن دسترسی نداشته باشند. بنابراین اطمینان از استقرار عادلانه هوش مصنوعی در جوامع و کشورها و نه فقط درمورد افرادی که منابع بیشتری دارند، به‌عهده شرکت‌های توسعه‌دهنده و سیستم‌های بهداشتی است. همچنین سوالاتی مربوط به مسئولیت نهایی درمواردی که هوش مصنوعی در فرآیند تصمیم‌گیری ادغام شده است وجود دارد. درصورت آسیب به بیمار ناشی از تشخیص رادیولوژیک نامناسب چه کسی مسئول است. آیا رادیولوژیستی که از هوش مصنوعی استفاده کرده است، شرکتی که این سیستم را توسعه داده است یا بیمارستانی است که آن را خریداری کرده است.
مساله اخلاقی دیگر، وجود بالقوه تعارض منافع است. ازآنجاکه بسیاری از رادیولوژیست‌ها درگیر فرآیند توسعه کاربردهای رادیولوژیک هوش مصنوعی در شرکت‌های تجاری هستند، رادیولوژیست‌ها و همچنین سایر افراد درگیر ممکن است هنگام تصمیم‌گیری درمورد استفاده از هوش مصنوعی در مراکز وابسته به خود، در تضاد منافع قرار بگیرند.8
تکامل سریع و تلفیق مدل‌ها و الگوریتم‌های هوشمند مصنوعی در پزشکی و به‌طور خاص رادیولوژی، توسعه و به‌روزرسانی کدهای اخلاقی را برای اطمینان از حداکثر سود و ایمنی بیمار ضروری می‌کند. آشنایی رادیولوژیست و کارآموزان با فناوری‌های نوین همراه با ملاحظات اخلاقی، می‌تواند تاثیرات مثبتی در تشخیص، مدیریت و نتیجه داشته باشد.

 
مژده بهادرزاده، احمد کچوئی، مصطفی واحدیان، الهه خان بابایی، پویا درخشان برجوئی،
دوره 81، شماره 6 - ( شهریور 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: زخم‌های گوارشی به‌دلیل عدم تعادل بین مکانیسم‌های دفاعی مخاط معده و نیروهای آسیب‌زننده به‌ویژه اسید معده و پپسین اتفاق می‌افتند. 14%-2 زخم‌ها در نهایت سوراخ می‌شوند. از اتیولوژی‌های مهم در این رابطه می‌توان استفاده از داروهای ضدالتهاب غیراستروییدی، استروییدها، استعمال سیگار، هلیکوباکترپیلوری و رژیم غذایی پر نمک را نام برد.
روش بررسی: در این مطالعه با بررسی فاکتورها و عوامل مرتبط با پرفوراسیون، اطلاعات بیماران مبتلا به زخم پپتیک مراجعه‌کننده به بیمارستان بهشتی از اردیبهشت 1398 تا بهمن 1400 مورد بررسی قرار گرفتند و به دو گروه مبتلا به پرفوراسیون و بدون پرفوراسیون تقسیم شدند. سپس متغیرهای سن، جنس، سیگار، مصرف داروی ضدالتهاب غیراستروییدی (NSAID) و اوپیوم، عفونت هلیکوباکترپیلوری و مصرف PPI و سابقه پیشین پپتیک اولسر در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: مصرف سیگار: در گروه بدون پرفوراسیون 6/29% سیگاری و در گروه پرفوره 4/50% سیگاری بودند. مصرف اوپیوم در افراد بدون پرفوراسیون حدود 6/15% و درگروه پرفوره حدود 3/33% بود. مصرف NSAID در گروه غیرپرفوره شیوع 6/35% و در گروه پرفوره شیوع 4/27% داشت. مصرف PPI در گروه بدون پرفوراسیون 7/46% و در گروه پرفوره 5/21% بود. شیوع عفونت H.pilory شیوع در گروه غیرپرفوره 2/45% و در گروه پرفوره 4/30% بود. سابقه پیشین PUD در گروه غیرپرفوره 3/56% و در گروه با پرفوراسیون 8/37% بود.
نتیجه‌گیری: بین مصرف سیگار و اوپیوم در گروه پرفوره و غیرپرفوره مصرف PPI در این دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت به‌طورکلی شیوع PUD در جنس مرد در هر دو نوع پرفوره و غیرپرفوره بالاتر بود.

 
مریم مهرپویا، زهرا صادقی،
دوره 81، شماره 8 - ( آبان 1402 )
چکیده

ترومبوز بطن چپ (Left ventricle thrombosis, LVT) یک عارضه بسیار جدی و تهدیدکننده حیات است که معمولا به‌دنبال سکته حاد قلبی همراه با بالارفتن قطعه ST (STEMI) که منجر به اختلال حرکت دیواره‌ای قابل‌توجه (RWMA) می‌شود، رخ می‌دهد. تشخیص، درمان و مدیریت آن چالش‌‌برانگیز بوده و بستگی به موارد مختلفی از جمله نوع ترومبوز، زمان انجام آنژیوپلاستی پرکوتانئوس کرونر (PCI) و بیماری زمینه‌ای دارد. روش تشخیصی ارجح آن تصویربرداری تشدید مغناطیسی قلبی عروقی (CMR) می‌باشد اما به‌صورت روتین اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک (TTE) مورد استفاده قرار می‌گیرد. شایان ذکر است که در صورت محرز نبودن تشخیص ترومبوز بطن چپ با اکو‌کاردیوگرافی معمول، از ماده‌ی حاجب برای ایجاد دقت (Resolution) بیشتر استفاده می‌شود. دو عارضه جدی ترومبوز بطن چپ سکته مغزی و آمبولی سیستمیک شریانی (SE) می‌باشد. در حال حاضر برای درمان ترومبوز بطن چپ از ترکیب آنتاگونیست ویتامین K (وارفارین) درکنار هپارین استفاده می‌شود. استفاده از آنتی‌کواگولانت‌های خوراکی با اثر مستقیم (DOAC) با اینکه نتایج بسیار خوبی به ارمغان آورده ولی به‌دلیل نبود کارآزمایی بالینی (Clinical Trial) وسیع برای ارزیابی آن، استفاده روتین از این دارو بحث‌برانگیز است و تنها در صورت عدم تحمل یا کنتراندیکاسیون‌های وارفارین، می‌توان از آنتی‌کواگولانت‌های خوراکی با اثر مستقیم، به‌عنوان جایگزین استفاده نمود. هدف این مطالعه مروری (Narrative review)، بررسی آخرین منابع در زمینه اداره ترومبوزهای بطن چپ و اتخاذ بهترین رویکرد برای این بیماران می‌باشد.
 

صفحه 3 از 3    
3
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb