96 نتیجه برای رحیم
محمود غلام آل محمد، ایمان رحیمی،
دوره 66، شماره 11 - ( 11-1387 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و
هدف: پایش تهاجمی و مستقیم فشار شریانی توسط یک سیستم ساده
مانومتر نیز انجامپذیر است اما بهدلیل نبود مطالعات سیستماتیک جهت تعیین صحت و
دقت آن و مقایسه با ترانسدیوسر، تفسیر نتایج حاصله از چنین سیستمی پایهعلمی
ندارد.
روش بررسی: جهت تعیین ارتباط یافتههایسیستم مانومتر با سیستماستاندارد
ترانسدیوسر جمعاً 105 اندازهگیری همزمان فشار خون سیستولیک و دیاستولیک شریان
رادیال در هفت بیمار حین جراحی توسط این دو سیستم انجام گردید. در سیستم مانومتر،
اکستنشن تیوب تا نیمه نزدیک به بیمار از سرم سالین پر میشد و نیمه خالی آن به یک
مانومتر متصل میگردید. ترانسدیوسر و سطح بین مایع و هوای درون اکستنشن تیوب در یکسطح
قرار داده میشدند. سپس برای تعیینارتباط مقادیر فشارشریانی بهدستآمده توسط دو
روشاندازهگیری از آنالیز رگرسیون خطی استفاده گردید.
یافتهها: فشار نبض در سیستم مانومتر بهمیزان mmHg [mean (CI 95%)] (41-33)37 کمتر از سیستم استاندارد بوده، اما فشار
متوسط شریانی در دو سیستم با تنها mmHg (3-1)2 اختلاف، از لحاظ
بالینی قابل انطباق میباشند. بهعلاوه، بدون نیاز به محاسبه فشار متوسط شریانی در
سیستم مانومتر، امکان تخمین دقیق فشار متوسط شریانی در سیستم ترانسدیوسر (MAPT)
و پایش تغییرات آن از روی فشار سیستولیک شریانی در سیستم مانومتر (SAPM)
با وجود ارتباط خطی بسیار مناسب این دو اندازهگیری (966/0R=) توسط فرمول 34/7 - (´ SAPM 03/1) MAPT = مقدور میباشد.
نتیجهگیری: پایش فشار
سیستولیک شریانی توسط سیستم مانومتر روش قابل قبولی جهت تخمین فشار متوسط شریانی
در سیستم استاندارد ترانسدیوسر میباشد.
مهرناز ولدان، مهشید مریدی، فاطمه داوری تنها، فاطمه رحیمی شعرباف، زهرا الهی پناه،
دوره 66، شماره 11 - ( 11-1387 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و
هدف: تست بیوفیزیکال پروفایل بهصورت رایج جهت ارزیابی سلامت
جنین و تشخیص وجود هیپوکسی و اسیدوز در جنین مورد استفاده قرار میگیرد. مداخلاتی
که براساس تست بیوفیزیکال پروفایل غیرطبیعی صورت گرفته منجر به کاهش مورتالیتی پریناتال
و همچنین کاهش فلج مغزی شده است. تست شامل ارزیابی پنج متغیر شامل تست غیراسترسی،
تنفس جنین، حرکات جنین، تونیسیته جنین و حجم مایع آمنیوتیک میباشد. هدف از این مطالعه
تعیین ارتباط فاکتورهای مختلف فعالیت بیوفیزیکی جنین با درجات مختلف اسیدوز جنین
میباشد.
روش بررسی: در طی یک مطالعه آیندهنگر 140 بیمار با حاملگی تکقلو و سن
حاملگی 28 تا 42 هفته که قبل از شروع مراحل زایمانی کاندید سزارین شدند مورد بررسی
قرار گرفتند. 24 ساعت قبل از انجام عمل سزارین پروفیل بیوفیزیکی جنین انجام شد سپس
بلافاصله بعد از زایمان نوزاد بهطریقه سزارین، cm20-10
از بندناف بهصورت دوبل کلامپ شده و PH خون شریانی بند
ناف اندازهگیری شد. (PH کمتر از 2/7 جهت تشخیص اسیدوز بهکار رفت).
یافتهها: میانگین
سن مادران در این مطالعه 42/27 سال بود. پروفیل بیوفیزیکی جنین
ارتباط قابلتوجهی با PH خون بندناف داشت. حساسیت، ویژگی، ارزش
اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی پروفیل بیوفیزیکی جنین بهترتیب 9/88%، 6/88%،
50%، 1/98% بود.
نتیجهگیری: اولین تظاهر اسیدوز جنین بهصورت تست بدون استرس غیرراکتیو و
کاهش تنفس جنین میباشد، در اسیدمی پیشرفته حرکات جنین و تون جنین تحت تاثیر قرار میگیرند.
بهتر است در ارزیابی بیوفیزیکی جنین علاوه بر نمره بهدست آمده به فاکتورهای مختلف
بیوفیزیکی نیز توجه کرد.
مژگان رحیمی، جلیل مکارم، مریم مکتوبی،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحیهای آنال از جراحیهای نسبتاً شایع میباشند و به دلیل نگرانی در مورد درد پس از عمل کمتر به صورت سرپائی انجام میشوند. هدف مطالعه حاضر، مقایسه اثرات استامینوفن و دیکلوفناک رکتال در کنترل درد پس از اعمال جراحی آنال در بیماران بالغ بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور تصادفی شده، 60 بیمار با ASA کلاس Ι یا Π که جهت هموروئیدکتومی به اطاق عمل در یک مرکز جراحی دانشگاهی آورده شده بودند، انتخاب شدند. این بیماران با روش تصادفی بلوکی به سه گروه مساوی 20 نفری تقسیم شدند. در گروه اول mg650 استامینوفن رکتال، در گروه دوم mg100 دیکلوفناک رکتال و در گروه سوم، شیاف پلاسبو پس از عمل تجویز گردید. شدت درد در بیماران مورد مطالعه با استفاده از Visual Analogue Scale در زمانهای صفر (در ریکاوری)، 2، 4، 12، 24 ساعت پس از عمل از بیماران سوال شد. فاصله زمانی تا تجویز مخدر در سه گروه مقایسه گردید.
یافتهها: شدت درد در زمانهای مورد بررسی به طور قابل توجهی در گروه شیاف دیکلوفناک کمتر از دو گروه دیگر بود. میانگین (SD±) فاصله زمانی تا تجویز مخدر در گروه دیکلوفناک 73±219 دقیقه، استامینوفن 64±178 دقیقه و در گروه پلاسبو 47±153 بود. تفاوت گروه دیکلوفناک با گروه استامینوفن و گروه پلاسبو معنیدار و تفاوت گروه استامینوفن با پلاسبو غیر معنیدار بود. هیچگونه عارضهای در حین مطالعه در بیماران رخ نداد.
نتیجهگیری: شیاف دیکلوفناک در کنترل درد پس از عمل هموروئیدکتومی موثرتر از شیاف استامینوفن است.
صدیقه حنطوشزاده، مامک شریعت، عباس رحیمی فروشان، فاطمه رمضانزاده، معصومه معصومی،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: تصور ایجاد اختلال در روابط جنسی در زایمان طبیعی (به عنوان عوارض احتمالی پس از زایمان) موجب شده است بسیاری از زنان درخواست سزارین انتخابی نمایند. حال آنکه اینگونه شکایات و اختلالات به عقاید و فرهنگ جامعه نیز شدیدا وابسته میباشد. لذا تصمیم بر آن گرفته شد تا طی یک مطالعه در پی یافتن تفاوت کاهش رضایت جنسی در میان دو روش زایمانی باشیم.
روش بررسی: در این مطالعه همگروهی یک گروه زنانی که اولین بارداری خود را به طریقه زایمان واژینال به ختم رسانده بودند (303 نفر) با گروه دیگر، زنانی که به طریقه سزارین انتخابی اولین بار زایمان کرده بودند (315 نفر) از بدو زایمان تا یک سال بعد از آن مقایسه شدند. متغیرهای مورد بررسی شامل مشخصات دموگرافیک، سوابق مامایی، سابقه بیاختیاری ادراری و پیامد مورد نظر رضایت جنسی، میباشد.
یافتهها: رضایت از روابط زناشویی در گروه زایمان واژینال به طور معنیداری از سزارین بیشتر بود. (76% واژینال در مقابل 60% سزارین). نارضایتی از روابط جنسی در کل بیماران و همچنین به تفکیک نوع زایمان هیچگونه رابطه آماری معنیداری را با درد لگنی در پیگیریهای مختلف (40 روز،3- 6-12 ماه) نشان نداد.
نتیجهگیری: علیرغم آنکه بسیاری از زنان زایمان سزارین را به علت عدم اختلال در روابط زناشویی علیرغم آنکه بسیاری از زنان زایمان سزارین را به علت توانایی در برقراری روابطجنسی موفق و راضی پس از زایمان انتخاب میکنند اما در این بررسی جنین نتیجهای حاصل نشد. به عبارتی درخواست انتخابی سزارین به بهانه رضایت جنسی پس از زایمان موجه نمی باشد.
رضا باقری، سید ضیاء ا... حقی، محمد باقر رحیم، داوود عطاران، مهدی سیلانیان طوسی،
دوره 67، شماره 2 - ( 2-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: مزوتلیومای
بدخیم پلور از جمله تومورهای ناشایع و بسیار مهاجم منشاء گرفته از سلولهای
مزوتلیال میباشد که اغلب بهدنبال تماس با آزبست پدید میآید. هدف از این مطالعه
بررسی کلینیکوپاتولوژیک 40 بیمار مبتلا به مزوتلیوما بدخیم پلور و بررسی عوامل
موثر و پیشآگهی بیماران میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه بیماران با تشخیص قطعی که حداقل سه سال
پیگیری شدهاند، مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نسبت جنسی مرد به زن معادل سه و با متوسط سنی 55 سال
بود. درد قفسه سینه شایعترین علامت در 34 بیمار (85%) بوده است. روش تشخیص بیوپسی
باز پلور در 5/82% بوده است. بیماران اکثراً در Stage I 5/37%
بوچارد بودند. شایعترین نوع پاتولوژی بیماری نیز
فرم اپیتلیال در 25 بیمار (5/62%) بوده است. از نظر متد درمانی در 19 بیمار 5/47%
تنها درمان کموتراپی و رادیوتراپی شده، و در هشت بیمار (20%) تحت عمل اکستراپلورال
پنومونکتومی و در هفت بیمار (5/17%) تحت درمان دکورتیکاسیون و پلورکتومی با درمان
اجوانت قرار گرفت. در شش بیمار (15%) رضایت به هیچگونه درمانی ندادند. مورتالیتی
جراحی در یک بیمار رخ داده و شایعترین موربیدیتی جراحی عفونت زخم بوده است. متوسط
طول عمر بیماران نیز 2/1±12 ماه بوده است. از نظر عوامل موثر در طول عمر، وضعیت
فیزیولوژی بیمار، نوع پاتولوژی، Stage
بیماری و فرم درگیری پلور موثر بودهاند.
نتیجهگیری: با توجه به طول عمر اندک بعد از درمانهای مولتی
مدالیتی در مزوتلیوما درمانهای تهاجمی تنها در بیماران انتخابی توصیه میکنیم.
فاطمه رحیمی شعرباف، فاطمه میرزایی، نرگس ایزدی مود،
دوره 67، شماره 3 - ( 3-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: دوقلویی آکاردیا یک عارضۀ نادر حاملگیهای دوقلویی منوزیگوت است، که بهعلت جریان معکوس شریانی بین دو قل ایجاد میشود. یک قل دهنده از طریق آناستوموز عروقی به قل گیرنده خونرسانی میکند. با توجه به خونرسانی ناکافی و متفاوت طیف وسیعی از آنومالی در قل گیرنده مشاهده میشود. ما در اینجا دو نوع از دوقلوی آکاردیا که در حقیقت در دو طرف طیف تظاهرات متفاوت قرار داشته را گزارش میکنیم.
معرفی بیمار: مورد اول دوقلویی آکاردیا با یک جنین سالم بهعلاوه یک جنین بدون سر و گردن و قسمت فوقانی تنه و اندامهای فوقانی (Acardia acephalus) است (دوقلویی آکاردیا کلاسیک) که در ادامه حاملگی بهعلت وجود علائم نارسایی قلبی در سونوگرافی داپلر مجرای وریدی و تست بدون استرس نامطمئن (Non Reassuring NST) در سن 29 هفتگی، حاملگی ختم داده شد. مورد دوم در سن حاملگی 26 یک جنین سالم همراه قل آکاردیا شامل اندام تحتانی هیپوپلاستیک و وجود ارگانی مشابه روده تشخیص داده شد، و حاملگی با سونوگرافی پیگیری شد و منجر به زایمان یک نوزاد سالم و یک ساک حاملگی حاوی قسمتی از روده بزرگ در ترم شد. هر دو حاملگی در 26 هفتگی تشخیص آکاردیا داده شد و هر دو مورد منجر به تولد زنده قل دهنده شد.
علیاصغر علوی، کاظم زرگری، محمدباقر رحیم، محمد بنازاده،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و هدف: رزکسیون ریوی یکی از
شایعترین اعمال جراحی قفسه سینه است. دوختن استامپ برونش مسئله مهم و بحث برانگیز
در این نوع جراحی است. دوختن استامپ برونش با استاپلر روشی نسبتاً جدید است که
علاوه بر سرعت انجام کار، جدا شدگی محل بخیه را کم مینماید و آلوده شدن محل عمل
را با ترشحات برونش کاهش داده و بهعلاوه عوارض اصلی پس از رزکسیون ریوی که همان نشت
هوای طولانی مدت، که عامل اصلی بستری طولانی مدت بیمار و علت اصلی طولانیماندن لوله
قفسه سینه و ناراحتی بیمار است را کم مینماید.
روش
بررسی:
دو گروه 16 نفره از بیماران در کارآزمایی بالینی تصادفی شده با هم مقایسه شدند. در
یک گروه استامپ برونش با استاپلر و در گروه دیگر با دست ترمیم شد. زمان بستن برونش،
زمان عمل، زمان نشت هوا، زمان داشتن لوله قفسه سینه، زمان ترخیص و عوارض در دو
گروه مقایسه شدند.
یافتهها: زمان نشت هوا اختلاف
معنیداری نداشت ولی درگروه استاپلر بیمار با نشت هوای طولانی وجود نداشت و تعداد
بیماران بدون نشت هوا نیز بیشتر بود. زمان داشتن chest tube در بیماران
گروه استاپلر بهطور معنیداری کمتر از گروه دستی بود و زمان ترخیص بیماران در
گروه استاپلر کمتر بود.
نتیجهگیری: دوختن استامپ برونش با استاپلر در رزکسیون ریوی روش بسیار
مطمئن و کمخطر میباشد و علاوه بر سریعتر بودن، زمان ماندن chest
tube و زمان بستری را کم مینماید و از لیک هوای طولانی جلوگیری میکند.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
سعید اشراقی، زهره صالحیپور، محمدرضا پورمند، عباس رحیمی فروشانی، محمد تقی زهرایی صالحی، سولماز آقا امیری، روناک بختیاری، ترانه پیمانه عابدی محتسب، نادیا مردانی، سونیا سید امیری، محمد مهدی سلطان دلال،
دوره 67، شماره 7 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس یکی از شایعترین علل مهم بیماریهای منتقله از راه غذا در جهان میباشد. انتروتوکسینها و توکسین سندروم شوک توکسیک این باکتری از دسته فاکتورهای ویرولانس بسیار مهم و جزء سوپر آنتی ژنهای توکسین پیروژنیک (PTSAgs) میباشند که تاثیرات عمیقی بر میزبان خود دارند. گردش خطرناک سویههای مولد TSST1 در زنجیره مواد غذایی و نتیجتاً در جامعه، موضوع قابل اهمیتی است. هدف مطالعه نیز دستیابی به الگوهای ترکیبی ژن tst با ژنهای انتروتوکسین (ent) در سویههای استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از مواد غذایی مختلف میباشد.
روش بررسی: بیش از 1040 نمونه ماده غذایی مختلف جمعآوری و از نظر وجود استافیلوکوکوس اورئوس، طبق استاندارد ملی ایران بهشماره 1194 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از استخراج DNA ژنومی سویههای ایزوله شده، واکنش PCR برای ژنهای نامبرده بهکمک پرایمرهای اختصاصی و سوش استاندارد انجام شد.
یافتهها: در مجموع، تعداد 100 سویه (5/9%) استافیلوکوکوس اورئوس از نمونههای غذایی جدا گردید. از 25% ایزولههای حامل ژن entC، هفت سویه (28%) بهطور همزمان دارای ژن tst نیز بودند و از 8% ایزولههای استافیلوکوکوس اورئوس حامل ژن entA، یک سویه (5/12%) بهطور همزمان ژن tst را نیز تولید میکرد. همچنین از مجموع 9% سویههای استافیلوکوکوس اورئوس حامل ژنهای entA+C بهصورت ترکیبی، چهار سویه (4/44%) ژن tst را نیز همراه داشتند.
نتیجهگیری: شیوع سویههای دارای ژنوتیپهای ترکیبی tst-entC و tst-entA-C در کشور ما بالا میباشد و گردش این سویهها در جامعه، سلامت و بهداشت عمومی را به مخاطره میاندازد.
فریبا جعفری، محمدعلی نیلفروش زاده، نازلی انصاری، مرضیه رحیمی،
دوره 67، شماره 10 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیوز جلدی در ایران و به خصوص اصفهان یک بیماری اندمیک میباشد. متعاقب مطالعه قبلی مبنی بر اثر بخشی گیاه فلوس در درمان سالک، در این مطالعه اثر بخشی عصاره جوشانده میوه گیاه فلوس در پایه ژل همراه با تزریق موضعی گلوکانتیم در مقایسه با تزریق موضعی گلوکانتیم همراه با پلاسبو مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی: تعداد 140 نفر از بیماران مبتلا به سالک مراجعهکننده به درمانگاه مرکز تحقیقات پوست و سالک اصفهان به دو گروه تحت درمان توام با گلوکانتیم و ژل عصاره فلوس و گلوکانتیم و ژل پلاسبو قرار گرفتند. درمان تا بهبودی کامل و یا حداکثر چهار هفته ادامه پیدا کرد. بیماران هر هفته و سه ماه پس شروع مطالعه از نظر میزان بهبودی مورد بررسی قرار گرفتند. پاسخ درمانی به صورت بهبودی کامل، بهبودی نسبی و عدم بهبودی ارزیابی گردید. یافتهها: در گروه فلوس همراه با گلوکانتیم 47 نفر (1/67%) و در گروه پلاسبو همراه با گلوکانتیم 29 نفر (4/41%) بیماران در مدت پیگیری، بهبودی کامل داشتند. درصد بهبودی به طور معنیداری در گروه فلوس و گلوکانتیم بیش از گروه پلاسبو و گلوکانتیم بود. در هر دو گروه در 9 نفر از بیماران عوارضی چون خارش و اریتم مشاهده شد و از این لحاظ تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت. نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه مبنی بر اثربخشی ژل عصاره فلوس در افزایش درصد بهبودی بیماران میتوان استفاده موضعی این فراورده را به صورت توأم با گلوکانتیم در درمان سالک توصیه نمود.
محمد کلانی، حسین فروتن، عارف رحیمی، هادی غفرانی، شیوا احدپور بهنامی،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: سندرم
روده تحریکپذیر (IBS)
بیماری شایع گوارشی میباشد. از عامل احتمالی این بیماری تغییر در فلور میکروبی
روده و رشد بیش از حد باکتریها میباشد. شواهد مبنی بر نقش علت فوق در حال افزایش
است. علایم بالینی IBS و رشد بیش از حد باکتریها مشابه میباشد ولی رابطه
علیتی بین آنها ثابت نشده است. اینکه اختلال حرکتی روده موجب رشد بیش از حد باکتریها
میشود و یا بالعکس مشخص نیست.
روش بررسی: جهت
بررسی اثربخشی داروی بیسموت سابسیترات در بهبود علایم گوارشی بیماران، مطالعهای
بهصورت کارآزمایی بالینی دوسوکور انجام شد و سه علامت تواتر درد شکمی، تعداد
دفعات اجابت مزاج و شدت نفخ بررسی شد.
یافتهها: 119بیمار مورد مطالعه قرار
گرفتند. تعداد 59 بیمار دارو و تعداد 60 بیمار دارونما دریافت کردند. در انتهای
مرحله دوم هر سه علامت بهطور معنیداری بهبودی داشتهاند (001/0p<) ولی تفاوت آماری معنیداری در
بهبودی این علایم در گروه دارو با گروه دارونما مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: با توجه به آنالیزهای انجام شده مشخص گردید که تفاوت
آماری معنیداری در بهبود علایم بین دو گروه دریافت کننده بیسموت سابسیترات و
دارونما وجود ندارد. نقش آنتیبیوتیکها در بهبود کیفیت زندگی
این بیماران نیاز به مطالعه بیشتری در آینده دارد. مداخله: پس از تقسیمبندی
تصادفی بیماران به گروه دارو و دارونما در گروه دارو به مدت دو هفته بیسموتساب
سیترات به میزان mg120 چهار بار در روز و در
گروه دارونما به مدت دو هفته دارونما چهار بار در روز تجویز گردید.
عنایت صفوی، بشارت رحیمی، سیروس جعفری، سروش سیفیراد، غلامرضا درخشان دیلمی، محمدرضا زاهدپور انارکی، حمیدرضا ابطحی،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیرا روش القای خلط بهعنوان روشی مؤثر و ارزان برای بهدست آوردن نمونههای خلط با کیفیت بالا از بیماران مشکوک به سل ریوی معرفی شده است. بسیاری از پزشکان کشور با این روش آشنا نیستند. این مطالعه تلاشی در جهت آشنایی پزشکان با این روش در بیماران مشکوک به سل ریوی میباشد.
روش بررسی: از تیر لغایت بهمن 1389 بیماران دارای شواهد کلینیکی یا رادیولوژیک بهنفع سل ریوی که قادر به دادن نمونه خلط نبودند، وارد مطالعه شدند. بیماران با استفاده از نبولایزر اولتراسوند و سالین هایپرتونیک 3% استریل بهمدت 20 دقیقه تحت القای خلط قرار گرفتند. کیفیت نمونه خلط (نسبت سلولهای پلیمورف به سلولهای اپیتلیال ≤2) بررسی شد. اطلاعات بیماران شامل جنس، سن، (±)HIV و شواهد رادیولوژیک مثبت بهنفع سل ریوی ثبت و تحت آنالیز آماری قرار گرفت.
یافتهها: 50 بیمار مشکوک به سل ریوی وارد مطالعه شدند ]23 مرد (SD±Mean سن 24/20±21/51) و 27 زن (SD±Mean سن 00/18±40/55)[. سرفه شایعترین شکایت منجر به مراجعه در بیماران و شایعترین ضایعه رادیولوژیک انفیلتراسیون و کانسالیدیشن در کلیشهها بود. تست PPD در تعداد 21 (42%) بیمار مثبت گزارش شد (حساسیت 5/61%، ویژگی 8/64%، ارزش اخباری مثبت 38%، ارزش اخباری منفی 7/82%). روش القای خلط در 90% بیماران منجر به تولید نمونههای مناسب خلط شد. اسمیر و کشت در 13 (26%) از بیماران مثبت گزارش شد.
نتیجهگیری: القای خلط روشی کم تهاجمی و کم هزینه بوده که بهنیروی انسانی کمی احتیاج دارد و با نتایج رضایتبخشی در جهت بهدست آوردن نمونههای خلط با کیفیت بالا از بیماران بدون خلط همراه است.
ویدا ضرابی، ثمیله نوربخش، ناهید رحیمزاده، کاوه صمیمی، مهیار غفوری، علی جعفریان، آذردخت طباطبائی،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت ادراری کودکان منجر به اسکار و صدمه دایمی کلیه میشود. تعیین ارزش تشخیصی ام- آر اوروگرافی دینامیک در آنومالیهای ادراری کودکان مبتلا به عفونت ادراری در مقایسه با روشهای تشخیصی متداول (روتین) هدف مطالعه بود.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی به روی 190 بیمار مبتلا به عفونت ادراری بستری در بخش کودکان بیمارستان رسول اکرم (1388 -1386) انجام شد. مقایسه بیماران مبتلا به عفونت ادراری با دو روش تشخیصی تصویربرداری شامل گروه ام- آر (بیمار) و روشهای تصویربرداری متداول (شاهد) انجام شد.
یافتهها: موارد غیرطبیعی به ترتیب برای اولتراسونوگرافی 32%، عکس ساده 9%، اوروگرافی داخل وریدی 26%، ویسی یوجی 54%، اسکن 76%، ام- آر 43% بود. موارد غیرطبیعی اوروگرافی داخل وریدی بین دو روش اسکن و ام- آر همخوانی و ارتباط قوی داشت. (کاپا=75/0). عکس ساده و سونوگرافی در موارد غیرطبیعی اسکن و ام- آر نتایج یکسان داشت. (121/0P=) ام- آر با نتایج ویسییوجی و اوروگرافی داخل وریدی ارتباط زیاد اما بدون ارتباط با نتایج سونوگرافی بود.
نتیجهگیری: اسکن غیرطبیعی در 76% (5/3 سال) کودکان مبتلا به عفونت ادراری ناشی از موارد غیر انسدادی (ریفلاکس) ام- آر در 43% بیماران کم سنتر و همخوانی قوی با اوروگرافی داخل وریدی و ویسییوجی، که انسداد و اسکار ناشی از آنومالیهای دستگاه ادراری را مطرح میکرد. ضعف تکنیک سونوگرافی در تشخیص آنومالیها در مقایسه با ام- آر محتمل است. استفاده وسیع ام- آر در تشخیص آنومالیهای کلیوی به ویژه در سنین پایین کمک کننده است. هزینه بالا و نیاز به استفاده از داروهای خوابآور هنوز از مشکلات ام- آر است.
محمد صادق فاضلی، سعید صفری، علیرضا کاظمینی، فرنوش لارتی، احسان جنیدی، مژگان رحیمی، علیپاشا میثمی،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: بیماری همورویید یکی
از شایعترین مشکلات آنورکتال است و انواع شدید آن، نیازمند درمان جراحی هستند.
روشهای جراحی مختلفی برای درمان بیماری همورویید ارایه شده است. هدف از این
مطالعه، مقایسه پیامدهای هموروییدکتومی به وسیله لیگاشور با هموروییدکتومی به روش
باز است.
روش بررسی: یک کارآزمایی تصادفیشده
یک سوکور طراحی شد. 57 بیمار (28 بیمار در گروه لیگاشور و 29 بیمار در گروه هموروییدکتومی
باز) وارد مطالعه شدند. تمامی اعمال جراحی توسط دو جراح اصلی مطالعه انجام شد. پیامد
اصلی، مدت عمل جراحی (به ازای برداشت هر پاکه) بود. سایر پیامدها عبارت بودند از:
درد بعد از عمل (بر اساس دوز مورفین بعد از عمل و نمره مقیاس آنالوگ بصری)، درد پس
از ترخیص (دوز ایبوپروفن در منزل و میانگین نمرات مقیاس آنالوگ بصری طی 10-7 روز
بعد از ترخیص)، عوارض (خونریزی و احتباس ادراری) و زمان برگشت به فعالیت معمول.
یافتهها: دو گروه از نظر دادههای دموگرافیک به طور همسانی تصادفی
شده بودند. متوسط زمان برداشت یک پاکه در گروه لیگاشور، 91/8 دقیقه و خیلی کمتر
از متوسط گروه هموروییدکتومی باز (35/17 دقیقه) بود (001/0P<). درد بعد از
عمل بر اساس دوز مورفین و نمره مقیاس آنالوگ بصری در گروه لیگاشور کمتر بود، اما
این تفاوت به طور «قاطعانه» معنیدار نبود (به ترتیب 055/0P= و 077/0P=). عوارض زودرس و تاخیری و نیز میزان بازگشت
به فعالیت معمول در دو گروه مشابه بود.
نتیجهگیری: هموروییدکتومی
با لیگاشور روش بیخطری است و در دستان با تجربه، میتواند مدت عمل را به مقدار
زیادی کاهش دهد. این روش ممکن است باعث قدری تخفیف در درد بعد از عمل نیز بشود.
محمد مهدی سلطان دلال، فرهاد نیکخواهی، احمد خیرخواه، صابر مولایی، سید کاظم حسینی، عبدالعزیز رستگار لاری، عباس رحیمی فروشانی، احد خوش زبان، زهره کلافی،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: غشای آمنیونی انسان از
یک دیواره داخلی، کیسه غشایی تشکیل شده است که جنین را در طی بارداری احاطه و
محافظت میکند. مزیت اصلی مشاهده شده غشای آمنیونی در درمان کراتیت باکتریال،
خاصیتی شبیه به نوار زخمبندی اپیتلیالی است. مطالعات قبلی نشان داد که در مایع
آمنیونی پروتیین و پپتیدهای ضدمیکروبی نظیر لاکتوفرین، لیزوزیم، پروتیینهای
افزایشدهنده قدرت نفوذپذیری غشا و مواد باکتری کش، کالپروتسین {MRP8/ 14}، LL37 و دفنسینهای نوتروفیلی (HNP1-3) وجود دارد. غشای آمنیونی به خاطر اینکه فاقد آنتیژنهای HLA-A, B, C, DR میباشد به جلوگیری از رد پیوند کمک میکند. این ساختار به عنوان
یک سد ایمونوبیولوژیکی عمل میکند. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثر غشای آمنیونی در
بهبودی قرنیه دچار کراتیت سودوموناسی با استفاده از مدل حیوانی میباشد.
روش بررسی: تعداد 14 خرگوش به دو گروه تقسیم
شد: 1- کنترل 2- غشای آمنیونی. به استرومای قرنیه تمام آنها باکتری سودوموناس
آئروژینوزا ATCC 27853 با استفاده از سرنگ
تزریق شد. پس از 20 ساعت که کراتیت ایجاد گردید، به گروه دو غشای آمنیونی پیوند
زده شد، نتایج از لحاظ اندازه پرفوراسیون و انفیلتراسیون در روزهای اول، سوم و
هفتم مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در گروه کنترل
پرفوراسیون دیده شد (001/0P<). غشای آمنیونی در گروه دو
به خوبی اثر خود را نشان داد به طوری که در این گروه پرفوراسیون ایجاد نشد ولی به
لحاظ اندازه انفیلتراسیون نیز تفاوت مشخصی دیده نشد (2/0P=).
نتیجهگیری: غشا آمنیونی در روند
بهبود کراتیت سودوموناسی و جلوگیری از سوراخشدگی قرنیه و کنترل این عارضه موثر میباشد.
سید میثم ابطحی فروشانی، نوروز دلیرژ، رحیم حب نقی، قاسم مسیبی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: تحقیقات اخیر نقش
اساسی IL-17 را در پاتوژنز
آنسفالومیلیت تجربی خودایمن (EAE) مشخص نموده است. همچنین عملکرد سلولهای FoxP3+Treg در مهار واکنشهای
خودالتهابی مورد توجه قرار گرفته است. با وجودیکه مطالعات قبلی موید نقش تعدیلگر
ایمنی آل-ترانس رتینوییک اسید (ATRA) بوده است، ولی این اثرات عمدتاً بر مبنای تغییر
در نسبت سایتوکینهای Th1/Th2 توجیه شدهاند. در این مطالعه اثرات درمانی ATRA بر روند EAE و پاسخهای
لنفوسیتهای T کمکی ارزیابی شد.
روش
بررسی: بیماری EAE با استفاده از پپتید MOG35-55 و ادجوانت کامل فروند در
موشهای ماده C57BL/6 القا شد. سپس موشها در دو گروه هفت رأسی قرار گرفتند. درمان با ATRA μg500 بهازای هر
راس؛ یکروز در میان از زمان بروز علایم درمانگاهی در گروه درمانی (روز 12) آغاز
گشت. همزمان، گروه کنترل تنها حلال دارو را دریافت نمودند. علایم تا زمان کشتار
موشها (روز 33) روزانه ثبت گردید. میزان تکثیر با آزمون MTT، میزان تولید سایتوکینها با ELISA و فراوانی
سلولهای FoxP3+Treg با
فلوسیتومتری در بین سلولهای طحالی سنجیده شد.
یافتهها: تجویز ATRA پس از بروز علایم بهطور معنیداری موجب تخفیف بیماری گردید. بهدنبال
تحریک مجدد پادگنی در سلولهای جداشده از طحال، کاهش معنیدار تولید سایتوکینهای
پیشالتهابی IL-17 و IFN-γ همزمان با کاهش تکثیر لنفوسیتی، مشاهده گردید.
فراوانی سلولهای FoxP3+Treg و یا سطح IL-10 تغییر معنیداری
نیافت. با این وجود نسبتهای IFN-γ: IL-10 و IL-17: IL-10 کاهش معنیداری یافت.
نتیجهگیری: تجویز ATRA بعد از بروز
علایم بیماری، ضمن کاهش تکثیر لنفوسیتهای خود واکنشگر و تغییر نسبت سایتوکینهای
تولیدی به نفع سایتوکینهای ضد التهابی، موجب بهبود EAE میگردد.
زاهد حسین خان، شهرام اسکندری، مژگان رحیمی، جلیل مکارم، علی پاشا میثمی، علی محمد خراسانی، جیران زبردست،
دوره 70، شماره 6 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ونتیلاسیون ناکافی و انتوباسیون دشوار تراشه از شایعترین عواقب وخیم تنفسی در حیطه بیهوشی میباشد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر آه کشیدن و وضعیت بیمار بر نمای مالامپاتی و صحت پیشگویی آن در نمای لارنگوسکوپی و انتوباسیون دشوار بوده است.
روش بررسی: پس از اعمال معیارهای ورود و خروج، در 661 بیمار تست مالامپاتی در وضعیتهای سوپاین و نشسته و نیز با و بدون آه کشیدن انجام شد و توسط فرد کور نسبت به وضعیت مالامپاتی، نمای لارنگوسکوپی و میزان دشواری انتوباسیون بررسی شد. نتایج حاصل از این چهار حالت بررسی مالامپاتی در پیشگویی نمای لارنگوسکوپی و میزان دشواری انتوباسیون مقایسه شد.
یافتهها: در این مطالعه 28 بیمار (2/4%) لارنگوسکوپی مشکل و 9 بیمار (4/1%) انتوباسیون مشکل داشتند. در تست مالامپاتی در حالتهای مورد مطالعه در رابطه با وضعیت لارنگوسکوپی و انتوباسیون در پوزیشن سوپاین بدون آه کشیدن و نشسته بدون آه کشیدن بالاترین میزان حساسیت گزارش شد و میزان ویژگی در پوزیشن نشسته با آه کشیدن بیشترین مقدار بود. میزان ارزش اخباری منفی در تمام حالتها بالاتر از 95% بود و بیشترین میزان ارزش اخباری مثبت در سوپاین با آه کشیدن مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این مطالعه در بین تست مالامپاتی انجام شده در حالتهای مختلف بیشترین میزان همخوانی مربوط به حالت سوپاین با آه کشیدن در پیشگویی وضعیت لارنگوسکوپی و انتوباسیون بود. آه کشیدن درجه مالامپاتی را در حالت سوپاین بهتر از حالت نشسته بهبود بخشید.
محمد مهدی سلطان دلال، لیلا شیرازی، محمد حسین یزدی، مهدی مهدوی، سلیمان مکرری، عباس رحیمی فروشانی، باباله قاسمی، ترانه پیمانه عابدی محتسب،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به گزارشات حاکی از ارتباط پروبیوتیکها در افزایش مقاومت به نئوپلاسم، هدف این مطالعه بررسی اثر لاکتوباسیلوس روتری در ممانعت از رشد تومور، بهبود وزن و میزان بقا در موشهای مبتلا به سرطان پستان است.
روش بررسی: 20 موش ماده c/BALB شش هفتهای با وزن تقریبی 17 گرم در دو گروه قرار گرفتند. گروه اول بهمدت ١٤ روز قبل از پیوند تومور، ٥۰۰ میکرولیتر از سوسپانسیون لاکتوباسیلوس روتری و گروه دوم (کنترل) بهصورت هم حجم Phosphate Buffer Saline (PBS) دریافت نمودند. سپس موشها با جراحی، توموری شده و پس از پیوند، گروه اول با دورههای تجویز هفت روزه و وقفه سه روزه، لاکتوباسیلوس روتری و گروه دوم BSP دریافت کردند. این روند تا روز 45 مطالعه ادامه داشت. رشد تومور و وزن، در دو گروه اندازهگیری، و مرگ و میر موشها ثبت و در نهایت بافت توموری در دو گروه جداسازی و بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد موشهای توموری که پروبیوتیک به آنها تجویز شده بود در مقایسه با گروه کنترل کاهش رشد تومور و افزایش در وزن بدن داشتهاند (05/0P>). همچنین بقای این موشها نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری (002/0P=) داشته است. بررسی هیستولوژی بافتهای توموری نیز حاکی از بهبود عملکرد سیستم ایمنی در موشهای گیرنده پروبیوتیک بود (05/0P>).
نتیجهگیری: بررسیها نشان میدهند که لاکتوباسیلوس روتری در تقویت و بهبود عملکرد سیستم ایمنی و کمک به درمان افراد مبتلا به سرطان نقش بهسزایی دارد.
هدی درخشانیان، سید حسین مرجانمهر، سجاد قدبیگی، نسترن رحیمی، سید علی مصطفوی، پیام حسینزاده، امین صالحپور، احمد رضا دهپور،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سیروز صفراوی یک بیماری مزمن است که منجر به تخریب پیشرونده بافت کبد میگردد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر فلاونویید کوئرستین در کاهش آسیبهای کبدی ناشی از سیروز صفراوی میباشد.
روش بررسی: 30 موش صحرایی نر نژاد اسپراگ-دالی 7-6 ماهه بهطور تصادفی به سه گروه 10 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل تنها یک عمل جراحی کاذب داشت و دو گروه دیگر تحت عمل بستن مجرای صفراوی قرار گرفتند. پس از چهار هفته میزان بیلیروبین، آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز سرم جهت اطمینان از بروز سیروز کبدی در گروه دوم و سوم اندازهگیری و بررسی شد. سپس بهمدت چهار هفته، روزانه و بهصورت داخل صفاقی یکی از گروههای سیروتیک، دارونما و دیگری mg/kg50 مکمل کوئرستین دریافت نمودند. در پایان بررسی (هفته هشتم)، آنزیمهای کبدی و بیلیروبین سرم سنجیده شد و نمونههای کبد مورد بررسی بافتشناسی قرار گرفت.
یافتهها: دریافت کوئرستین در گروه سوم باعث کاهش میزان بیلیروبین (9/0±4/7 در برابر mg/dL6/1±9/8، 05/0P<)، آلکالین فسفاتاز (9/76±1387 در برابر IU/L3/65±2273، 001/0P<) و آلانین آمینوترانسفراز سرم (1/38±9/601 در برابر IU/L 4/37±8/644، 05/0P<) در مقایسه با موشهای سیروتیک دریافتکننده دارونما شد. میزان سرمی آسپارتات آمینوترانسفراز و همچنین ویژگیهای هیستولوژیک بافت کبد در اثر دریافت کوئرستین تغییر معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: در این مداخله، دریافت mg/kg50 کوئرستین اگرچه منجر به تغییر معنیداری در ویژگیهای بافتی کبد نشد، ولی کاهش قابل ملاحظه ایجاد شده در میزان بیلیروبین، آلکالین فسفاتاز و آلانین آمینوترانسفراز، بیانگر نقش مثبت کوئرستین در کم کردن آسیب کبدی میباشد.
فرهاد دریانوش، حسین جعفری، اسکندر رحیمی، داوود مهربانی، فیروز سلطانی،
دوره 71، شماره 9 - ( آذر 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: آدیپوکینها پپتیدهایی هستند که بر متابولیسم انرژی کل بدن تاثیر میگذارند. دانش ما درباره تغییرات ویسفاتین، IL-6 و TNF-α بهدنبال یک فعالیت ورزشی تناوبی شدید اندک است.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 45 سر موش ماده نژاد اسپراگوداولی بهطور تصادفی به سه گروه مساوی پیشآزمون، کنترل و تمرینی تقسیم شدند. برنامه تمرینی تناوبی شامل دویدن بر روی تردمیل، بهصورت سه جلسه در هفته بهمدت هشت هفته انجام گرفت. نمونههای خونی گرفته شد و تستهای الایزا و تحلیل واریانس صورت گرفت.
یافتهها: تمرینات تناوبی شدید باعث کاهش معناداری در سطوح پلاسمایی ویسفاتین (036/0P=)، IL-6 (009/0P=) و TNF-α (022/0P=) در بین گروهها گردید. همبستگی معناداری بین تغییرات ویسفاتین و TNF-α (062/0P=)، ویسفاتین و IL-6 (103/0P=) و TNF-α و IL-6 (385/0P=) مشاهده نشد.
نتیجهگیری: احتمالا تغییرات TNF-α و IL-6 با شدت و مدت فعالیت در ارتباط است و عواملی بهجز کاهش وزن، در کاهش ویسفاتین پلاسما موثر هستند. از این رو کاهش این آدیپوکینها میتواند باعث کاهش بیماریهای متابولیکی شود.
محمد مهدی سلطان دلال، سلین تلفیان، مسعود حاجیا، عنایت کلانتر، علیرضا دولت یار دهخوارقانی، عباس رحیمی فروشانی، قمرتاج خان بابایی، ماندانا مبرهن، مرجان فرزامی،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: کمپلکس بورخولدریا سپاسیه یکی از عوامل مهم عفونتهای جدی در بیماران مبتلا به فیبروز سیستیک است. هدف از این مطالعه، ژنوتایپینگ گونههای بورخولدریا سپاسیه در بیماران سیستیک فیبروزیس به روش Pulsed-Field Gel Electrophoresis (PFGE) و نسبت تنوع گونههای کمپلکس بورخولدریا سپاسیه جدا شده از نمونههای بالینی بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، طی 12 ماه در سال 91-1390، 100 نمونه ترشحات ریوی از بیماران سیستیک فیبروزیس مراجعهکننده به بیمارستان مسیح دانشوری جمعآوری شد. پس از تلقیح نمونهها بر روی محیط کشت Burkholderia Cepacia Selective Agar (BCSA) و انکوباسیون، کلنیهای مشکوک جدا و با استفاده از تستهای بیوشیمیایی و فنوتیپی شناسایی شدند. به منظور تایید بیشتر با روش لیز قلیایی، DNA باکتری استخراج و با Polymerase Chain Reaction (PCR) و بررسی ژن recA انجام شد. به منظور شناسایی پُلیمورفیسم و تنوع تایپی سویههای جدا شده بورخولدریا سپاسیه از الکتروفورز ضربان متناوب (PFGE) با استفاده از آنزیم با طیف اثر محدود (XbaI و SpeI) نیز استفاده شد.
یافتهها: از 100 نمونه مورد بررسی، پنج ایزوله بهعنوان بورخولدریا سپاسیه شناسایی گردید. اطلاعات بهدست آمده در الکتروفورز محصولات PCR و مقایسه باندهای ایجاد شده در نمونههای بیماران با سوش استاندارد ATCC 25416 بورخولدریا سپاسیه و مقایسه و آنالیز باندهای PFGE با سایز مارکر باکتری Salmonella choleraesuis سروتایپ Braenderup سویۀH9812 ، یکسان بود.
نتیجهگیری: وجود الگوی پالس تایپ مشابه در طول مطالعه موید این فرضیه است که عامل شناسایی شده در این مطالعه از یک منبع منتشر شده باشد. بنابراین فرضیه انتقال ارگانیسم فرد به فرد رد و ضرورت دارد که در مطالعات بعدی از منابع محیطی نمونهبرداری شود.