142 نتیجه برای کار
فاطمه رحیمی شعرباف، فاطمه میرزایی، نرگس ایزدی مود،
دوره 67، شماره 3 - ( 3-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: دوقلویی آکاردیا یک عارضۀ نادر حاملگیهای دوقلویی منوزیگوت است، که بهعلت جریان معکوس شریانی بین دو قل ایجاد میشود. یک قل دهنده از طریق آناستوموز عروقی به قل گیرنده خونرسانی میکند. با توجه به خونرسانی ناکافی و متفاوت طیف وسیعی از آنومالی در قل گیرنده مشاهده میشود. ما در اینجا دو نوع از دوقلوی آکاردیا که در حقیقت در دو طرف طیف تظاهرات متفاوت قرار داشته را گزارش میکنیم.
معرفی بیمار: مورد اول دوقلویی آکاردیا با یک جنین سالم بهعلاوه یک جنین بدون سر و گردن و قسمت فوقانی تنه و اندامهای فوقانی (Acardia acephalus) است (دوقلویی آکاردیا کلاسیک) که در ادامه حاملگی بهعلت وجود علائم نارسایی قلبی در سونوگرافی داپلر مجرای وریدی و تست بدون استرس نامطمئن (Non Reassuring NST) در سن 29 هفتگی، حاملگی ختم داده شد. مورد دوم در سن حاملگی 26 یک جنین سالم همراه قل آکاردیا شامل اندام تحتانی هیپوپلاستیک و وجود ارگانی مشابه روده تشخیص داده شد، و حاملگی با سونوگرافی پیگیری شد و منجر به زایمان یک نوزاد سالم و یک ساک حاملگی حاوی قسمتی از روده بزرگ در ترم شد. هر دو حاملگی در 26 هفتگی تشخیص آکاردیا داده شد و هر دو مورد منجر به تولد زنده قل دهنده شد.
حسن رادمهر، محمود شهزادی، علیرضا بخشنده، یوسف طرفی،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان جراحی اندوکاردیت دریچه تریکوسپید شامل برداشتن دریچه، جایگزینی دریچه و استفاده از روشهای ترمیمی میباشد. هدفمطالعه بررسی نتایج اعمال جراحی اندوکاردیت تریکوسپید میباشد.
روشبررسی: در یک مطالعه گذشتهنگر، 67 بیمار مبتلا به اندوکاردیت عفونی تریکوسپید که طی سالهای 86-1376 به بخش جراحی قلب بیمارستان امام خمینی ارجاع و اندیکاسیون جراحی داشتند وارد شدند. بیماران به سه روش برداشتن دریچه بهتنهایی، جایگزینی دریچه و استفاده از روشهای ترمیمی تحت درمان جراحی قرار گرفتند. پیگیری تمام بیماران از طریق اکوکاردیوگرافی بوده است.
یافتهها: میانگین سن بیماران 35/7±52/25 سال بود و 63/74% بیماران مذکر بودند. ترمیم دریچه بیشترین نوع عملی بود کهصورت گرفته بود (72/56%). عمل مجدد بهصورت اورژانس در هشت بیمار (94/11%) صورت گرفت. موربیدیتی پس از عمل در 36/28% موارد دیده شد و میزان مورتالیتی 51/13% بود. 37 بیمار مراجعه منظم داشتند و پیگیری شدند. در دوران پیگیری اگرچه کسر جهشی EF و قطر انتهای دیاستول بطن راست (EDRVD) و ابعاد بطن راست پساز عمل تغییر معنیداری نسبت به قبل از عمل نشان نمیدادند، ولی فشار شریان ریوی و شدت نارسایی دریچه تریکوسپید پساز عمل کاهش یافته بود. کلاس عملکردی نسبت به قبل از عمل تغییر معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری: با توجه به اپیدمیولوژی خاص مبتلایان اندوکاردیت عفونی با نارسایی دریچه تریکوسپید بهنظر میرسد تعویض دریچه در برخی بیماران بهتر از ترمیم دریچه میباشد که شاید بهدلیل خرابی شدید و فرم پیشرفته تخریب دریچه و عدم امکان ترمیم مفید باشد.
Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
800x600
رامش عمرانیپور، آسیه سادات فتاحی،
دوره 67، شماره 7 - ( 7-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و
هدف: امروزه با گسترش کاربرد ماموگرافی غربالگری درصد بالاتری از
بیماران در مرحله صفر یا سرطان در جای مجاری پستان (DCIS) تشخیص داده میشوند. هدف مطالعه آگاهی از میزان شیوع سرطان در جای
مجاری پستان در بیماران درمانشده در مراکز بزرگ تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران
میباشد.
روش بررسی: پرونده مبتلایان به سرطان پستان سه مرکز آموزشی انستیتو کانسر
بیمارستان امام خمینی، سینا و شریعتی بین سالهای 1373 تا 1382 بررسی و اطلاعات
مربوط به مرحله بیماری از کلیه پروندهها و اطلاعات مربوط به سن، جنس، علائم
بالینی، شکایت اصلی، چگونگی تشخیص و درمان از پروندههای مرحله صفر بیماری استخراج
گردید.
یافتهها: از میان
2244 بیماران مبتلا به سرطان پستان تعداد 23 نفر (02/1%) DCIS یافت شد. میانگین سن بیماران 9/12±3/47 سال
بود. تنها یک بیمار بهدنبال ماموگرافی غربالگری کشف شده بود و بقیه با علائم
مراجعه کرده بودند که شایع-ترین علامت آنان توده بود (11 نفر 48%) و میانگین سایز
توده cm3/3 بود. روش تشخیصی در تمام بیماران بیوپسی باز بود. تمامی
بیماران جراحی و 9 بیمار (1/39%) رادیوتراپی شدند و 10 بیمار تاموکسیفن مصرف
کردند. در طول متوسط هفت سال پیگیری دو مورد (6/8%) عود موضعی پیدا شد.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد
شیوع مراحل اولیه و کارسینوم در جا در زمان تشخیص در بیماران ایرانی بسیار کم و
نقش ماموگرافی غربالگری بسیار کمرنگ میباشد. شیوع 02/1% DCIS در این مطالعه در مقایسه با 30-15% کشورهای
غربی حتی با در نظر گرفتن آموزشی بودن مراکز درمانی فوق و سطح اجتماعی و اقتصادی
بیماران مراجعهکننده لزوم توجه ویژه به برنامههای آموزش عمومی و بازنگرش در
چگونگی روشهای غربالگری سرطان پستان و ضرورت ایجاد برنامه کشوری را نشان میدهد.
لیلا دردائیالقلندیس، رضا شاهسونی، اردشیر قوامزاده، مهرداد بهمنش، الهام اصلانکوهی، کامران علیمقدم، سیدحمیداله غفاری،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: سرطان
معده اولین سرطان بدخیم کشنده در ایران بهشمار میرود. علیرغم پیشرفتهای درمانی جدید برای درمان
سرطان معده، گسترش تومور از طریق سیستم گردش خون و مغزاستخوان به اندامهای دورتر،
اصلیترین علت مرگ و میر در این افراد محسوب میشود. بنابراین نیاز فوری برای ایجاد
روشهای حساس جهت تشخیص سلولهای توموری پخششده در خون محیطی (PB) و مغز استخوان (BM) بیماران مبتلا
به سرطان معده وجود دارد.
روش بررسی: در
این بررسی آیندهنگر از Carcino
Embryonic Antigen به عنوان تومور مارکر و از Glyceraldehyde
3-Phosphate Dehydrogenase بهعنوان کنترل داخلی برای تشخیص و تعیین مقدار
سلولهای توموری پراکنده شده در نمونههای PB و BM 35 فرد مبتلا (نسبت مرد به زن:20
به 15 میانگین سنی: 50 سال محدوده سنی: 75-30) به سرطان معده استفاده شده است. RNA کل از رده سلولی سرطان معده AGS استخراج و قطعات ژنی CEA و GAPDH توسط رونویسی معکوس سنتز شدند.
قطعات تکثیر شده بهطور جداگانه در داخل وکتور pTZ57R/T کلون شدند. سپس کلونینگ دوتایی این قطعات در داخل این وکتور صورت
گرفت. از رقتهای متوالی این پلاسمید برای رسم منحنی استاندارد استفاده شد. نمونههای
PB و BM از افراد مبتلا به سرطان معده جمع
آوری و بعد از سنتز cDNA بر روی آنها Real-Time PCR صورت
گرفت.
یافتهها: در این مطالعه، اندازهگیری کمی ژنهای CEA و GAPDH با استفاده از Real-Time PCR با حساسیت بسیار بالا بهینه شد. mRNAی CEA در 23% نمونههای PB و 20% نمونههای BM افراد مبتلا تشخیص داده شد. در هیچ کدام از
نمونههای مربوط به گروه کنترل mRNAی CEA تشخیص داده نشد.
نتیجهگیری: quantitative
Real-Time PCR برای CEA میتواند به عنوان تکنیک مفیدی
برای تشخیص میکرومتاستاز در نمونههای PB و BM افراد مبتلا به سرطان معده بهکار
رود.
آذر حدادی، سینا مرادمند بدیع، مریم رهام، مهرناز رسولینژاد، ناهید میرزایی،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: ازجمله تظاهرات بالینی
بیماران آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی (Human immunodeficiency
Virus) تظاهرات قلبی عروقی میباشد. هدف این مطالعه، بررسی شیوع مشکلات قلبی- عروقی
بیماران آلوده به HIV به منظور درمان به
موقع برای کاهش میزان مورتالیتی و موربیدیتی این بیماران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه به روش Cross sectional توصیفی روی 134 بیمار HIV مثبت مراجعهکننده به بیمارستان امامخمینی تهران طی سالهای
87-1386 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه مصرف مواد مخدر و سیگار، مصرف، نوع و
مدت زمان دریافت داروهای ضد رترو ویروس در پرسشنامهای وارد شد. برای بیماران پس از
انجام معاینات فیزیکی، الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرافی
انجام شد.
یافتهها: در این مطالعه 98 بیمار
(1/73%) مذکر و میانگین سنی بیماران 3/10±5/36 سال بود. میانگین CD4 بیماران 181±296 بوده است. سابقه
اعتیاد تزریقی در 4/54% بیماران مثبت بود.در مجموع مشکلات قلبی- عروقی در
84(7/62%) بیمار وجود داشت. 75% مبتلایان مذکر بودند. شایعترین تغییر
الکتروکاردیوگرام انحراف محور قلبی
بیمار بود. پریکاردیال افیوژن و LVEF
کمتر از 50% در 7(2/5%) و 23(2/17%) بیمار وجود داشت. درگیری دریچههای قلبی به
ترتیب دریچه میترال،
تریکوسپید و آئورت بوده است. اختلال عملکرد میوکارد نیز در 10(4/7) بیمار گزارش شد.
نتیجهگیری: مطالعه ما شیوع بالایی از مشکلات قلبی- عروقی را در
بیماران HIV مثبت نشان داد. بنابراین بررسی قلبی- عروقی این بیماران حتی قبل
از ایجاد علایم بالینی، ضروری به نظر میرسد.
محمود فرزان، رامین اسپندار، یوسف فلاح، امیر رضا فرهود،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و
هدف: با
توجه به شیوع سندرمهای عصبی ناشی از گیرافتادن در اندام فوقانی، هزینههای مربوط
به درمان و عدم توانایی انجام کار و همچنین همزمانی بعضی از این سندرمها با هم که
گاهی اوقات رویکرد درمانی را تغییر میدهد، در این طرح شیوع این سندرمها، همزمانی
سندرم تونل کارپ CTS بهعنوان شایعترین سندرم با سایر سندرمها و ریسک فاکتورهای
مرتبط و تطابق معاینه بالینی با یافتههای الکتروفیزیولوژیک بررسی شده است.
روش بررسی: در
یک مطالعه گذشتهنگر، اطلاعات مربوط به یکصد و هفتاد بیمار مبتلا به سندرمهای
مذکور که در طی ده سال متوالی تحت جراحی قرار گرفته بودند بررسی شده، متغیرهای جنس،
سن، بیماریهای همراه، نشانههای بالینی و یافتههای حین عمل جراحی و تطابق آنها
با یافتههای الکتروفیزیولوژیک و همچنین همراهی سندرمهای مختلف با هم مطالعه شدند.
یافتهها: محدوده سنی بیماران
بین 91-10 سال (میانگین: 09/48 سال) بود و 5/74% بیماران زن بودند. در اینمطالعه
سندرم تونل کارپال و کوبیتال در بین سایر علل گیرافتادگی، بیشترین شیوعرا داشتند
(بهترتیب شیوع 7/81% و 8/15%). در 5/23% از بیماران مبتلا به CTS، یافتههای
الکتروفیزیولوژیک منفی بود، اما هیچ مثبت کاذبی در نمونههای ما وجود نداشت.
همزمانی ابتلا به CTS، در سه بیمار مبتلا به سندرم تونل کوبیتال، دو بیمار مبتلا به
سندرم خروجی قفسهسینه و یک بیمار مبتلا به سندرم کانال گویان وجود داشت.
نتیجهگیری: تشخیص سندرمهای عصبی ناشی از
گیرافتادن بهتر است بر پایه علائم بالینی، معاینه و مطالعات الکتروفیزیولوژیک باشد
و باید به فکر وجود مشکلات مشابه در سایر قسمتهای عصب مربوطه یا اعصاب محیطی دیگر
هم بود.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
سعید چنگیزی آشتیانی، سیدمصطفی شیدموسوی، سامان حسینخانی، مهدی شیرازی،
دوره 67، شماره 10 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: انسداد میزنای سبب استرس اکسیداتیو، تضعیف متابولیسم انرژی و نقص دفع اسید در کلیه میگردد. هدف این مطالعه بررسی اثرات ال- کارنیتین بهعنوان کوفاکتور تسهیلکننده اکسیداسیون اسیدهای چرب در میتوکندری و نیز زداینده رادیکالهای آزاد و همچنین آلفاتوکوفرول بهعنوان قویترین آنتیاکسیدان بر روی این اختلالات کلیوی در ساعات اولیه بعد از رفع انسداد حاد یکطرفه میزنای میباشد. روش بررسی: میزنای چپ تحت بیهوشی در 60 رت مسدود ال- کارنیتین، آلفاتوکوفرول یا حاملشان (نرمال سالین و روغن زیتون) در چهار گروه مختلف بهصورت داخل صفاقی (i.p) تزریق شد. هر رت مجدداً بیهوش و کانولگذاری گردید و انسداد میزنای دقیقاً 24 ساعت بعد از القای انسداد یکطرفه میزنای باز شد. طی یک دوره 30 دقیقه کلیرانس جمعآوری جداگانه ادرار از دو کلیه صورت گرفت. نمونههای جمعآوری شده ادرار و خون شریانی به سنجشگرهای خودکار داده شدند، و سطوح مالون دیآلدئید (MDA)، ATP و ADP در کلیهها اندازهگیری گردیدند. گروههای شاهد و کنترل نیز وجود داشتند (10-8n= در هر گروه). یافتهها: در کلیه پس انسدادی گروههای دریافتکننده حامل نسبت به کلیه معادل در گروه شاهد، مقادیر MDA (001/0p<)، ADP (01/0p<)، pH (001/0p<) ادراری و دفع مطلق (05/0p<) و نسبی بیکربنات (01/0p<) افزایش، ATP، ATP/ADP (هر دو 001/0p<) و PCO2 (01/0p<) ادراری کاهش نشان دادند. آلفاتوکوفرول توانست سطح MDA را بهحد طبیعی بازگرداند اما تاثیری بر مقادیر تغییر یافته شاخصهای متابولیسم انرژی و دفع اسید- باز نداشت، در حالیکه ال- کارنیتین همه آنها بهجز افت PCO2 ادراری را بهبود بخشید. نتیجهگیری: دفع بیکربنات افزایش یافته در کلیه پس انسدادی بهعلت نقص ترشح اسید در مجاری جمعکننده میباشد و به متابولیسم انرژی تضعیف شده و استرس اکسیداتیو کلیوی ناشی از انسداد میزنای مرتبط نمیباشد.
اعظمالسادات موسوی، ستاره اخوان،
دوره 68، شماره 2 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: آدنوکارسینومای سلول شفاف اولیه سرویکس معمولاً در زنان با سابقه تماس با د یاتیل استیل بسترول در
دوران جنینی دیده م ی شود. ما در این گزارش به شرح دو مورد از آدنوکارسینوم سلول شفاف دهانه رحم بدون
تاریخچه تماس با دی اتیل استیل بسترول در زندگی داخل رحمی می پردازیم. معرفی بیما ر: مورد اول یک خانم 14
ساله بود که با شکایت خونریزی واژینال بدون درد مراجعه کرده بود . در پاپ اسمیر سلو ل های آتیپیک داشت و در
1/5 در واژن دیده شد که در بیوپسی آن آدنوکارسینوم سلول شفا ف اولیه cm معاینه یک تومور خونریز ی دهنده
مورد دوم بیمار 23 ساله که با شکایت خونریزی بدون درد واژینال مراجعه کرده .(Ib سرویکس گزارش شد . (مرحله
بود . هر دو بیمار سابق ه ای از قرار گرفتن در (IIb و نتیجه بیوپسی ، آدنوکارسینوم سلول شفاف اولیه سرویکس (مرحله
معرض دی اتیل استیل بسترول را نداشتند . یکی از بیمار ان تحت رادیکال هیسترکتومی شکمی با لنفادنکتومی
سیستماتیک لگن قرار گرفت و دیگری نیز تحت پرتو درمانی خارجی و بر اکی تراپی قرار گرفت . هیچ عود یا متاستاز
بعد از پ ی گیری از 18 ماه در یک مورد و 24 ماه در مورد دیگر وجود نداشت . نتیج هگیر : ی ابتلا به آدنوکارسینوم
سلول شفاف در مواجهه با خونریزی واژینال غیرطبیعی در دختران جوان باید مورد ظن پزشک باشد . این بیماری در
سنین نوجوانی و جوانی بیشتر دیده م یشود و ممکن است مواجهه با د یاتیل استیل بسترول در تاریخچه ذکر نشود.
نوید نورایی، رضا خواجهنوری، محمد سلیمانی، علی دباغ،
دوره 68، شماره 4 - ( 4-1389 )
چکیده
در اکثر موارد در صورت عدم درمان (Chronic renal failure) زمینه و هدف: بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیوی
مبتلا End Stage Renal Disease (ESRD) مناسب، به مرحله غیر قابل برگشت تحت عنوان بیماری مرحله نهایی کلیه
می شوند که در این صورت نمی توانند پتاسیم را به شکل مناسبی دفع کنند و محلول نرمال سالین نیز فاقد پتاسیم
است، همین موضوع، باعث شده تا از میان مایعات کریستالوئید، محلول نرمال سالین، در بیماران تحت جراحی پیوند
کلیه، مصرف ز یادی داشته باشد . اما به نظر می رسد تجویز مقادیر زیاد نرمال سالین به افراد سالم یا در حین انجام
اعمال جراحی، به دلیل وجود مقادیر غیرفیزیولوژیک کلرید منجر به اسیدوز متابولیک هایپرکلرمیک و اختلال
خون رسانی احشایی، شیفت خارج سلولی پتاسیم، و هایپرکالمی م ی گردد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه نتایج دو
نوع مایع درمانی جایگزین یعنی نرمال سالین و رینگر لاکتات حین عمل جراحی پیوند کلیه بود . روش بررس ی: در
یک کار آزمایی بالینی تصادفی دوسوکور ، دو گروه 54 نفری گیرنده کلیه ( 108 نفر در مجموع ) بررسی شدند و دو
گروه از همه مو ارد، با هم همسا ن سازی شدند ، به جز نوع مایع کریستالویید تجویزی که یکی نرمال سالین و دیگری
رینگر لاکتات بود . متغیرهای سن، وزن، مدت زمان عمل ، حجم مایع تزریقی ، فشار ورید مرکزی و جنسیت مورد
بررسی قرار گرفت . یافت هها: دو گروه از نظر متغیرهای قبل و بعد عمل با هم تفاوتی نداشتند و بررسی های پی گیری
عملکرد کلیه هم اختلاف معنی داری را نشان نمی داد. نتیج هگیری: بر اساس نتایج این مطالعه هیچکدام از محلو ل های
نرمال سالین و رینگر لاکتات برای کارکرد کلیه پیوندی از اهداکننده زنده مضر نیستند و خطر هایپرکالمی با استفاده از
رینگر لاکتات نیز وجود ندارد . به هر حال، این مطالعه بر کلیه اهدایی از فرد زنده بوده است و در مورد پیوند از جسد
باید مطالعات تکمیلی انجام شود.
رویا ستارزاده بادکوبه، آناهیتا طاوسی، کاظم حیدری، محسن رضایی همامی،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: تخمین
فشار انتهای دیاستولی بطنچپ در مبتلایان
بهتنگی دریچهمیترال علاوه بر کمک بهتشخیص نارسایی دیاستولیک بطن چپ، در توجیه
علایم بیماران با تنگی دریچه میترال نیز اهمیت دارد ولی در حال
حاضر نمیتوان با روشهای معمول اکوکاردیوگرافی داپلر بهتخمین این فشار دست یافت.
روش بررسی: در این مطالعه 33 بیمار مبتلا
به تنگی
دریچه میترال متوسط تا شدید که بهنحوی اندیکاسیون کاتتریزاسیون قلب چپ
داشتند، وارد شدند. محل انجام مطالعه بیمارستان امامخمینی و طی سال 88-1387 بود.
در بخش کاتتریزاسیون، فشار انتهای دیاستولی بطن چپ (LVEDP)
این بیماران اندازهگیری شد. حداکثر ظرف مدت سه ساعت قبل از کاتتریزاسیون، بیماران
تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتهو اطلاعات شامل سرعتهای ورودی میترال، داپلر بافتی
آنولوس میترال، سرعت فلوهای ورید پولمونر، بهدست آمدند. آنالیز رابطه خطی اسپیرمن
و رگرسیون خطی مولتیپل انجام شد. حد معنیدار 05/0p< در نظر گرفته شد.
یافتهها: میان نسبت
ماگزیمم سرعت ابتدای دیاستولی ورودی میترال به ماگزیمم سرعت داپلر بافتی ابتدای
دیاستول آنولوس میترال (E/Ea) اندازهگیری شده توسط اکوکاردیوگرافی و LVEDP بهصورت معنیداری ارتباط مستقیم وجود داشت
(38/0r =، 04/0p=).
یک رابطه معکوس معنیدار میان فاصلهزمانی شروع موج E
و Ea (TE-Ea)و فشار انتهای دیاستولی بطن چپ (LVEDP) مشاهده گردید (44/0- r =، 01/0p=).
همچنین متغیرهای اندکس Tei (4/0β=،
02/0p=) و TE-Ea (5/0β=،
02/0p=) مستقلاً توانایی پیشگویی فشار دیاستولی بطنچپ
را داشتند (49%= 2R). میان سایر
شاخصهای اکوکاردیوگرافیک اندازهگیریشده با LVEDP
رابطه معنیداری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بهکار بردن شاخصهای اکوکاردیوگرافی TE-Ea و E/Ea و اندکس Tie
در پیشگویی متوسط LVEDP تایید میکند، لیکن استفاده
از این شاخصها نیازمند مطالعات بیشتر است.
نازنین اشراقی، محمدکاظم طرزمنی، عباس افراسیابی، ناصر صفائی، منیره حلیمی، آزاده اشراقی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: ارتباط بین بیماری عروق کرونری با آترواسکلروز شرایین محیطی
و تعیین شاخصهای غیرتهاجمی جهت وجود و شدت این بیماری مورد توجه میباشد. برخی
مطالعات گزارش کردهاند که ضخامت انتیما- مدیای شرایین محیطی میتواند کمککننده
باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین ضخامت انتیما- مدیای شرایین کاروتید و
فمورال مشترک با شدت آترواسکلروز در قوس آئورت و شدت بیماری عروق کرونری در افراد
کاندید بایپس عروق کرونری است.
روش
بررسی: در یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی، شدت بیماری عروق
کرونری، درجه آترواسکلروز قوس آئورت و ضخامت انتیما- مدیای شرایین کاروتید و
فمورال مشترک روی 115 کاندید بایپس کرونری تعیین شد.
یافتهها: رابطه
مستقیم ضعیف و معنیداری بین ضخامت انتیما- مدیای شریان کاروتید مشترک (193/0ρ=، 039/0p=) و فمورال مشترک (206/0ρ=، 028/0p=) با تعداد عروق کرونری درگیر وجود داشت؛ همچنین ارتباط مستقیم و
ضعیفی بین ضخامت انتیما- مدیا شرایین و کاروتید مشترک و تعداد عروق کرونر درگیر
وجود دارد. متوسط این دو متغیر بین سه گروه بیماری عروق کرونری تفاوت معنیداری
نداشت. رابطه معنیداری بینضخامت انتیما- مدیای شرایین کاروتید و فمورال مشترک با
شدت آترواسکلروز قوسآئورت مشاهده نشد. بین وجود پلاک آترواسکلروتیک در شرایین
کاروتید و فمورال مشترک با شدت بیماری عروق کرونری ارتباط معنیداری وجود نداشت.
موارد با آترواسکلروز شدید قوس آئورت در بیماران 3VD بهطور معنیداری بیشتر بود.
نتیجهگیری: ضخامت انتیما- مدیای شرایین کاروتید و یا فمورال
مشترک ممکن است با افزایش شدت بیماری عروق کرونر بیشتر شود، ولی این متغیرها
جایگزینی برای پیشبینی شدت بیماری عروق کرونر نیستند.
محمدرضا گیتی، صفا صیانتی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: ناپایداریهای
قدامی شانه با استفاده از روشهای جراحی باز و آرتروسکوپیک قابل اصلاح میباشند. هدف
از این مطالعه بررسی رتروسپکتیو نتایج جراحی ترمیم آرتروسکوپیک ناپایداریهای قدامی شانه با استفاده از
آنکور سوچور بوده است.
روش بررسی: نتایج
ترمیم آرتروسکوپیک بنکارت با استفاده از آنکور سوچور در سیبیمار با ناپایداری
قدامی و مکرر شانه که بهمدت بیست تا پنجاه ماه مورد پیگیری قرار گرفتند بررسی شد. در زمان آخرین پیگیری (متوسط 33 ماه)
بیماران با دو وسیله ارزیابی نتیجه (اسکور روو و اسکور کانستنت) ارزیابی شدند.
میزان عود محدوده حرکتی و عوامل خطر عود پس از جراحی بررسی شد.
یافتهها: بر طبق مقیاس روو 12 بیمار (40%) نتیجه عالی، 13 بیمار (43%) نتیجه خوب، چهار بیمار (13%) نتیجه متوسط و
یک بیمار (4%) نتیجه ضعیف داشتند. متوسط اسکور Rowe بیماران 8/81 و متوسط اسکور Constant بیماران 5/85 بود. در مجموع میزان عود ناپایداری پس از جراحی 10%
بود (دو مورد دررفتگی کامل و یک مورد ساب لاکسیون). متوسط زمان تا بروز عود 20 ماه
بود. محدودیت چرخش بهخارج نسبت بهسمت سالم در 30% بیماران کمتر از 10
درجه و در 10% بیماران بیش از 10 درجه بود. تعداد متوسط آنکور سوچور
استفاده شده 2/3 بود که در بررسی
رادیوگرافیها تمامی آنها داخل گلنویید استخوانی بودند. در بررسی پیش از عمل
بیماران بهطور روتین 3D
CT ناحیه شانه بهعمل نیامد. نشانههای
رادیوگرافیک تغییرات دژنراتیو در یک شانه رویت شد.
نتیجهگیری: ترمیم آرتروسکوپیک کمپلکس
کپسولولبرال با استفاده از آنکور سوچور میتواند نتایج رضایتبخشی در رابطه با
میزان فعالیت و محدوده حرکتی و میزان عود ایجاد کند.
فریبا یارندی، الهام شیرعلی، زهرا افتخار، زهرا خزاعیپور،
دوره 68، شماره 9 - ( 9-1389 )
چکیده
800x600 زمینه و
هدف: جراحی درمان موثر و اصلی در مراحل اولیه بیماری کارسینوم اندومتر
است ولی درصورت ضرورت حفظ باروری، درمانهای هورمونی (پروژستینها) بررسی شدهاست.
هدف این مطالعه بررسی اثر مژسترول استات در درمان آدنوکارسینوم اندومتر و ارتباط
آن با گیرنده هورمونی میباشد.
روش
بررسی: مطالعه از نوع مداخلهای بدون شاهد در 16 خانم سنین قبل از
یائسگی با پاتولوژی آدنوکارسینوم خوب تمایز یافته مرحله I مراجعهکننده به بیمارستان زنان (میرزا کوچکخان)،
در فاصله سالهای 88-1378 است. درمان با mg/d160
مژسترول استات شروع شد. سپس با mg/d320 در افرادی
که بهدرمان پاسخ ندادند ادامه یافت. بیماران با کورتاژ تشخیصی و هیستروسکوپی پیگیری
شدند. بیمارانی که به درمان پاسخ دادند، جهت IVF معرفی
و سه ماه پیگیری شدند.
یافتهها: از 9 بیماری که از فاز
اول مطالعه پیگیری شدند، چهار مورد (25%) حامله و در نهایت هشت بیمار هیسترکتومی
همراه با برداشتن دو طرفه تخمدان شدند و تنها یک بیمار تحت درمان مجدد است و از هفت
بیماری که از فاز دوم مطالعه پیگیری شدند، پنج بیمار تحت درمان (سه نفر معرفی به IVF و دو نفر
درمان مرحله دوم)، یک بیمار هیسترکتومی همراه با برداشتن دو طرفه تخمدان شد و یک
بیمار بهدلیل نازایی همسر از مطالعه خارج شده است. همه موارد گیرنده پروژسترون
داشتند. تنها یک مورد گیرنده استروژن منفی بود.
نتیجهگیری: استفاده از درمان با پروژستین برای درمان سرطان اندومتر خوب تمایزیافته
اولیه باید با احتیاط صورت گیرد و نیاز به بررسی بسیار دقیق بالینی پیش و پس از
درمان دارد. بررسی اثر گیرندهها در پاسخ به درمان، نیاز به مطالعات بیشتر
با حجم نمونه بالاتر دارد.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
علی جانباز وطن، زهرا فروهش تهرانی، نرگس ایزدی مود، علی ملایری،
دوره 68، شماره 11 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: فاکتور ترانس کریپشن تیروییدی- 1 (TTF-1)
بهطور وسیع در تشخیص کارسینومهای ریه و تیرویید بهکار برده میشود. اگرچه
گزارشاتی از ایمونوراکتیویتی TTF-1 در تومورهای
غیر از ریه و تیرویید وجود دارد ولی مطالعات با نمونههای بزرگ در مورد آدنوکارسینوم
اندومتر و اندوسرویکس وجود ندارد لذا هدف از این مطالعه بررسی میزان بروز TTF-1 در این دو نوع آدنوکارسینوم است.
روش بررسی: تعداد 13 مورد آدنوکارسینوم
اندوسرویکس، تعداد 39 مورد آدنوکارسینوم اندومتریویید اندومتر و چهار مورد
کارسینوم سروز رحمی با مارکر TTF-1 رنگآمیزی شده
و موارد مثبت TTF-1 هستهای ثبت شد. هیچکدام از این موارد جزء
نورواندوکرینی نداشتند. برای ارزیابی توزیع رنگپذیری TTF-1 از یک سیستم درجهبندی نیمه کمّی استفاده شد (صفر= منفی، 5% ³ +1، 25-5% =+2، 26-5% =+3،
75-51% =+4 و 75% ³+5).
برای ارزیابی شدت رنگپذیری از سیستم کیفی استفاده شد (ضعیف و متوسط و شدید).
یافتهها: TTF-1 در یک از 13
مورد (7/7%) از کارسینومهای اندوسرویکس بهصورت +1 و ضعیف و در آدنوکارسینوم با
تمایز متوسط مثبت شد. همچنین TTF-1 در دو از 39
مورد (1/5%) از آدنوکارسینومهای اندومتریویید اندومتر (یکی grade
I و دیگری grade
II) بهصورت +1 و ضعیف مثبت شد و ارتباطی بین
درجه تمایز تومور و میزان مثبت شدن TTF-1 وجود نداشت. در
هیچکدام از چهار مورد آدنوکارسینوم سروز اندومتر TTF-1
مثبت نشد.
نتیجهگیری: اگرچه
بعضی از مطالعات اخیر اختصاصی بودن TTF-1 را برای
کارسینومهای تیرویید و ریه مورد تردید قرار دادهاند اما مطالعه ما نشان داد که TTF-1 در آدنوکارسینوم اندومتر و اندوسرویکس منفی
بود. لذا اختصاصی بودن TTF-1 برای کارسینومهای ریه و تیرویید تایید شد.
علی اصغر بلوریان، محمود بهشتی منفرد، لطیف گچکار، محمد قمیسی، مهران شاهزمانی، مهنوش فروغی، محمد کاظم عربنیا، کامران قدس، علی دباغ،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: فیبریلاسیون دهلیزی شایعترین آریتمی پس از عمل جراحی قلب باز است. گرچه این ریتم پس از عمل جراحی قلب خوشخیم بوده و در اکثر موارد بهخودی خود پس از 24 ساعت برطرف میشود. اما میتواند در همین مدت نیز عوارض خطرناک بهدنبال داشته باشد. جهت کاهش این عارضه تمهیداتی اندیشه شده است یکی از این اقدامات انجام پریکاردیوتومی خلفی است که تاثیر آن در کاهش فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل مورد اختلاف نظر است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سو کور، پس از تایید مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه و اخذ رضایت کتبی آگاهانه، 174 نفر از بیماران کاندیدای بایپس کرونر الکتیو (87 نفر در هر گروه) پس از اعمال معیارهای ورود و خروج و پس از همسانسازی متغیرهای مداخلهگر عمده در سالهای 89-1388 وارد مطالعه شدند. همزمان با انجام جراحی بایپس کرونر، در یک گروه پریکاردیوتومی خلفی و در گروه دیگر، بدون پریکاردیوتومی خلفی عمل جراحی انجام شد. بیماران از لحاظ پیامدهای مهم مطالعه، بهخصوص بروز آریتمی در طی یک هفته اول پس از عمل، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: شیوع فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل در گروهی که تحت بایپس کرونر با پریکاردیوتومی خلفی قرار گرفتند کمتر از گروه دیگر بود (004/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد انجام پریکاردیوتومی خلفی همراه با بایپس کرونر الکتیو میتواند باعث کاهش شیوع میزان فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل الکتیو در این بیماران شود.
اصغر آقا محمدی، مجید محمودی، نیما رضایی، زهرا صفری، داریوش حیدر نسب، کوروس دیو سالار، محمد علی محققی،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بیش از سایرین در معرض خطر ابتلا به عفونت با باکتریهای کپسولدار میباشند. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی اثر واکسن پلیساکارید پنوموکوکال در این بیماران میباشد.
روش بررسی: به 66 فرد بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه، قبل از جراحی پیوند کلیه و 40 نفر از افراد سالم، واکسن پنوموکوک تزریق گردید. نمونههای خون وریدی قبل از واکسیناسیون و چهار هفته بعد از واکسیناسیون گرفته شد. میزان رقت آنتیبادیهای اختصاصی با استفاده از تکنیک الایزا اندازهگیری گردید.
یافتهها: از گروه بیماران، 14 نفر (21%) پاسخ ایمنی ضعیفی به واکسن نشان دادند (گروه یک)، در حالی که پاسخ ایمنی برای 52 نفر از بیماران (79%) نرمال بود (گروه دو). رقت ایمونوگلوبولین G (IgG) ضد پنوموکوک پس از واکسیناسیون در گروه یک به میزان معنیداری کمتر از گروه دو بود (01/0P= برای IgG، 02/0P= برای IgG2). همینطور نسبت افزایش رقت IgG ضد پنوموکوک نیز در گروه یک به میزان معنیداری کمتر از گروه دو و یا گروه افراد سالم بود (به ترتیب 001/0P= و 005/0P=). با پیگیری بیماران دو گروه، 18 ماه بعد از عمل پیوند، بیماران گروه یک بیشتر از بیماران گروه دو به عفونتهای پنوموکوکی مبتلا شدند (007/0P=).
نتیجهگیری: بخش قابل توجهی از بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی، پاسخ ایمنی مناسب نسبت به واکسن نشان نمیدهند و در معرض ابتلا به عفونتهای پنوموکوکی میباشند.
احسان فلاح، بابک سیاوشی، صفورا عبادی، محمد جواد زهتاب، محمدرضا گلبخش،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: تروما به دست بسیار شایع است و در نتیجه شکستگی متاکارپ نادر نیست. بعضی از این شکستگیها نیاز به درمان جراحی دارند. با توجه به متعدد بودن روشهای جراحی موجود برای درمان این نوع شکستگی و از طرفی مهم بودن نیاز به بازگشت کامل عملکرد و بازگشت سریع این افراد به کار که بیشتر از قشر کارگر و یا ورزشکاران هستند، در این تحقیق، به بررسی پیامد درمان این شکستگیها با پیچ و پلاک مینیاتوری برآمدیم.
روش بررسی: در این مطالعه 18 بیمار مراجعهکننده به بیمارستان سینا بین سالهای86 تا 89 که دچار شکستگی متاکارپ باز یا خرد شده بودهاند تحت درمان فیکساسیون با پیچ و پلاک مینیاتوری قرار گرفتند که در نهایت 14 بیمار با 17 متاکارپ شکسته مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: از 14 بیمار 13 بیمار جوشخوردگی کامل داشتند. بیمار با عدم جوشخوردگی تحت جراحی مجدد و گرافت استخوانی قرار گرفت. چهار بیمار دچار کاهش اکستانسیون (Extensor lag) به میزان 15 درجه شدند که با اختلال عملکردی برای بیمار همراه نبود. دو بیمار دچار سفتی مفصل شدند که با ارجاع به فیزیوتراپی بهبود یافتند. یک بیمار دچار بازشدگی مجدد زخم و ترشح شد که با دبریدمان و درمان آنتیبیوتیک بدون خروج پلاک بهبود یافت. شش بیمار از برجستگی جسم سخت شکایت داشتند که بدون عارضه برای آنها خارج شد و در نهایت 79% رضایت کامل از نتایج درمان وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر و علیرغم عوارض ذکر شده به نظر میرسد درمان با پیچ و پلاک مینیاتوری برای بیماران دچار شکستگی خرد شده (Comminuted) متاکارپ، درمان مناسبی باشد.
علی بهاری، شاهرخ ایزدی، پیمان ادیبی، اسماعیل صانعی مقدم، هما خسروی، توران شهرکی،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: هپاتیت
B در گروههای پر خطر
مانند زندانیان شیوع بالایی داشته و لزوم واکسیناسیون سریعتر در این گروه ضروری بهنظر
میرسد. هدف اصلی این مطالعه بررسی این مطلب بود که آیا ایمنی بخشی شیوه «واکسیناسیون
هپاتیت B در دو نوبت با دوز دو
برابر» با شیوه معمولی سه دوزی برابری میکند؟
روشبررسی: طی
یک کار آزمایی بالینی تصادفیسازی شده، شیوه واکسیناسیون سریع (صفر و یک ماه) با
دوز دو برابر (µg20) با شیوه
واکسیناسیون معمولی (صفر و یک و شش ماه) با دوز معمول (µg10) در 100 زندانی زندان مرکزی زاهدان مورد
مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: یک ماه پس از واکسیناسیون نوبت دوم mIU/ml10HBsAb> در 2/79% شرکتکنندگان گروه واکسیناسیون معمولی و در 8/95% از شرکتکنندگان
گروه واکسیناسیون سریع با دوز دو برابر مشاهده شد (188/0P=). در ماه هفتم، تیتر آنتیبادی مذکور در گروه
واکسیناسیون معمولی در 1/94% و در گروه واکسیناسیون سریع دوز دو برابر 3/93%
مشاهده شد (1P=). میانگین تیتر آنتیبادی در ماه دوم در
گروه اول 1/332 و در گروه دوم 8/212 میکرو واحد در میلیلیتر (383/0P=) و در
ماه هفتم در گروه اول 1/514 و در گروه دوم 0/130 میکرو واحد در میلیلیتر بود (002/0P=).
نتیجهگیری: نتایج واکسیناسیون سریع هپاتیت B در دو نوبت صفر و یک ماه با دوز دو برابر، یک روش مطمئن
و قابل قبول بوده و نتایج آن با روش معمول و استاندارد سه دوزی قابل مقایسه است.
مطهر حیدری بنی، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، مسعود حاجی مقصود، محمد کاظم طرزمنی، جواد مهتدینیا،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: هموستاز غیر نرمال آهن
از قبیل کمبود یا افزایش بیش از حد آن با پاتوژنز بسیاری از بیماریهای مزمن از قبیل
دیابت و بیماریهای قلبی عروقی در ارتباط است. احتمال دارد که آهن با افزایش استرس
اکسیداتیو در پیشرفت آترواسکلروز دخیل باشد. تغییر در ضخامت انتیما- مدیای شریان
کاروتید (CIMT) نشانگری برای تصدیق پیشرفت آترواسکلروز میباشد.
هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین وضعیت آهن و مراحل ابتدایی آترواسکلروز با به کارگیری
ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید است.
روش
بررسی: 140 زن بزرگسال سالم در محدوده سنی 50-18 سال (پیش از یائسگی) بدون بیماری
شناخته شده مزمن یا حاد، به صورت تصادفی از یکی از کلینیکهای وابسته به دانشگاه
علوم پزشکی تبریز انتخاب شدند. خونگیری جهت ارزیابی پارامترهای وضعیت آهن انجام
شد. ضخامت انتیما مدیای شریان کاروتید با روش غیر تهاجمی سونوگرافی اندازهگیری
شد. افراد بر اساس ضخامت انتیما مدیای کاروتید در دو گروه سالم (mm8/0≥ CIMT) و در معرض خطر (mm8/0< CIMT) قرار گرفتند. آزمون Student’s t-test برای مشاهده تفاوت میانگین متغیرهای بین دو گروه
استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی افراد
مورد مطالعه 1/8±76/32 سال بود. میانگین
آهن سرم، فریتین سرم، هماتوکریت و متوسط حجم سلولی (MCV) در گروه در معرض خطر به طور معنیداری بالاتر و بر
عکس ظرفیت تام اتصال آهن (TIBC) پایینتر بود (05/0>P) در حالیکه از نظر تعداد گلبولهای قرمز و هموگلوبین تفاوت معنیداری
بین دو گروه یافت نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: نتایج
حاصل از مطالعه ارتباط نسبی بین پارامترهای وضعیت آهن با ضخامت انتیما مدیا شریان
کاروتید به عنوان عامل زودرس وقایع بیماری قلبی عروقی را نشان میدهد. به
نظر میرسد با توجه به تناقضهای موجود در سایر مطالعات، نیاز به
مطالعات بیشتر باشد.
سیامک حیدرزاده، محمدرضا پورمند، امیر قاسمی، حسین زرین فر، ساسان صابر، طاهره سوری، سیدحسین میرهندی، مصطفی حسینی، محمد خلیفهقلی، نادیا مردانی، سید سعید اشراقی،
دوره 69، شماره 9 - ( 9-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: نوکاردیوز
ریوی یک عفونت نادر و بالقوه تهدیدکننده حیات است که بهوسیله گونههای بیماریزای
نوکاردیا ایجاد میشود. هدف از انجام این مطالعه جداسازی و تشخیص نوکاردیا با استفاده
از روشهای متداول و بهدنبال آن ارزیابی روشها و توسعه و بهینهسازی یک روش سریع
و جدید بهمنظور شناسایی گونههای بالینی نوکاردیا بود.
روش
بررسی: در این مطالعه، 180 نمونه لاواژ از بیماران بستری در
بیمارستان دکتر شریعتی تهران طی 12 ماه (خرداد 1389 تا خرداد 1390) جمعآوری
گردید. از این تعداد، 103 بیمار (22/57%) مرد و 77 بیمار (78/42%) زن بودند. نمونهها
در آزمایشگاه کشت و کلنیهای رشدیافته خالصسازی و تعیین گونه شدند. همچنین
پرایمرهای NG1 و NG2 برای تکثیر قطعه 598 جفت
باز 16S rRNA اختصاصی جنس نوکاردیا استفاده شد.
یافتهها: پس از کشت نمونهها و خالصسازی آنها پنج سوش خالص بهدست
آمد (78/2%). بر اساس آزمایشات بیوشیمیایی و اختصاصی، هر پنج نمونه متعلق به نوکاردیا
آستروئیدس کمپلکس بود. همچنین پس از استخراج DNA و انجام آزمایش PCR بر روی نمونههای جمعآوریشده، 19 نمونه
(56/10%) توسط این آزمایش مثبت تشخیص داده شد.
نتیجهگیری: تشخیص سریع و
دقیق گونههای نوکاردیا برای درمان عفونتهای شدید و نیز پیشگیری از ایجاد آبسه
مغزی، ضروری است. این مطالعه نشان داد که روش PCR در مقایسه با کشت و تستهای بیوشیمیایی حساسیت و دقت بالاتری در شناسایی نوکاردیا
دارا میباشد. با توجه به سرعت، دقت، حساسیت و اختصاصی بودن بالای روشهای
مولکولی، بهتر است در آینده از این تکنیک بههمراه سایر متدهای فنوتیپیک در تشخیص
نوکاردیا در آزمایشگاهها، مراکز درمانی و تحقیقاتی استفاده نماییم.