142 نتیجه برای کار
شیوا رحیمی دهگلان، فرزاد کمپانی، شهرام رحیمی دهگلان، الناز طبیبیان،
دوره 72، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: عوارض قلبی آنتراسایکلینها در دوزهای متوسط و بالا (mg/m2 350<) به خوبی شناخته شده است، اما این سوال که آیا علایم تحت بالینی کاردیومیوپاتی با دوزهای کمتر از mg/m2 350 نیز ایجاد میشود هنوز مورد بحث است. هدف این مطالعه بررسی عملکرد قلبی کودکان تحت درمان با آنتراسایکلین در دوزهای کمتر از mg/m2 350 جهت تعیین ایجاد عارضه قلبی و ارزیابی ریسک فاکتورهای موثر بر بروز این عارضه بود.
روش بررسی: در یک مطالعه آیندهنگر 50 کودک سرطانی بستری در بخش خون و انکولوژی اطفال بیمارستان بعثت شهر سنندج در سالهای 91-88 که تحت درمان با آنتراسایکلینهای دانوروبیسین و داکسوروبیسین با دوز کمتر از mg/m2 350 بودند، توسط اکوکاردیوگرافی سریال به مدت یک تا سه سال پیگیری شدند. انحراف شاخصهای اکوکاردیوگرافی از مقادیر نرمال اندازهگیری شد و ارتباط عوارض قلبی با ریسک فاکتورهای احتمالی با روشهای آماری مناسب آنالیز گردید.
یافتهها: در 22% از بیماران به ویژه کودکان بیش از 11 سال، حداقل یکی از پارامترهای اکوکاردیوگرافی شامل کسر تخلیه قلب، قطر پایان سیستولی، قطر پایان دیاستولی، توده بافتی و ضخامت دیواره خلفی بطن چپ در طول پیگیری تغییر کرد. مهمترین ریسک فاکتور، سن در زمان شروع داروها بود. در میان انواع کانسر، مبتلایان به لوسمی میلوییدی حاد بیشترین میزان شاخصهای غیرطبیعی را داشتند. جنسیت و طول مدت پیگیری ارتباطی با بروز عارضه قلبی نشان ندادند.
نتیجهگیری: آنتراسایکلینها حتی در دوزهای کمتر از mg/m2 350 میتوانند منجر به تغییر عملکرد قلبی شوند هرچند که این تغییرات همراه با علایم بالینی نباشد. از این روی پیگیری طولانی مدت عوارض قلبی این داروها و استفاده از روشهای محافظت قلب در هر دوز مصرفی توصیه میشود.
زهره یوسفی، صدیقه قاسمیان مهردیزج، محمد بیدار فریمانی، فرزانه رشیدی فکاری،
دوره 72، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه: کوریوکارسینوم از دسته تومورهای بدخیم با منشای تروفوبلاست جفتی است، از ویژگیهای این تومور، تهاجم سریع به عروق خونی و متاستاز سیستمیک است اما بهندرت به دستگاه گوارش متاستاز میدهد. چون تومورهای تروفوبلاستی حتی با وجود انتشار دوردست قابل درمان هستند از اینرو با تشخیص بهموقع از مرگومیر مادر پیشگیری خواهد شد. در این مقاله یک مورد نادر کوریوکارسینوم با متاستاز به رودهی باریک بهدنبال حاملگی ترم گزارش میشود.
معرفی بیمار: خانمی 34 ساله با سابقهی چهار حاملگی، چهار زایمان، با شکایت خونریزی واژینال مداوم از حدود 45 روز پیش و عدم پاسخ به درمان در بیمارستان قائم دانشگاه علوم پزشکی مشهد بستری شد.
نتیجهگیری: خونریزی واژینال علامت مشترکی در تظاهرات بالینی خونریزی دیررس پس از زایمان با کوریوکارسینوم است، بنابراین توصیه میشود بروز هر نوع خونریزی غیرطبیعی رحمی در زنان در سنین باروری، باید بهعنوان یک زنگ خطر مهم از وجود بیماریهای ترفوبلاستیک و متاستاز در نظر گرفته شود و در تشخیص کوریوکارسینوم باید به متاستاز به مناطق نادر همچون رودهی باریک توجه شود.
c
رضا شریعت محرری، پژمان پورفخر، محمدرضا خاجوی، فرهاد اعتضادی، اتابک نجفی،
دوره 72، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: متخصصان بیهوشی گاهی اوقات با کاهش ضربان قلب در حین عمل جراحی معده مواجه هستند و این پدیده را بهعنوان یک رفلکس واگ در نظر میگیرند. هدف از این مطالعه، یافتن عوامل خطر حین بیهوشی برای کاهش ضربان قلب در اعمال جراحی معده و پیشگیری از عوارض خطرناک آن بود.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر، 50 بیمار که تحت عمل جراحی معده از مهرماه 1388 تا مهرماه 1392 در بیمارستان سینا دچار برادیکاردی شدهاند و القای بیهوشی با پروپوفول یا تیوپنتال سدیم و نگهداری بیهوشی آنها توسط ایزوفلوران و پروپوفول بوده است وارد مطالعه شدند. سن، جنس، بیماری زمینهای، سابقه مصرف داروها، کموتراپی، نوع عمل جراحی، نوسان ضربان قلب و زمان وقوع برادیکاردی و عوارض ناشی از آن در طی یک دوره چهارساله بررسی شد.
یافتهها: تعداد 50 بیمار، 31 مرد و 19 بیمار خانم وارد مطالعه شدند. متوسط سن بیماران 3/8±48 سال بود. نوع عمل جراحی بیماران گاسترکتومی و گاستروژوژنوستومی بود. متوسط زمان بروز برادیکاردی 5/3±5/24 دقیقه پس از برش جراحی بود. اکثر موارد برادیکاردی خفیف تا متوسط بود. هیچ رابطهای بین نوع داروی بیهوشی، سن و جنس بیماران و بروز برادیکاردی در حین عمل جراحی یافت نشد. از عوامل خطر برادیکاردی، دیابت در هفت بیمار، مصرف بتابلوکر در 17 بیمار مشاهده شد در سه مورد آسیستول مشاهده شد که سابقه کانسر معده و کموتراپی داشتند.
نتیجهگیری: سابقه کانسر معده و کموتراپی از عوامل خطر در بروز برادیکاردی شدید و آسیستول بود.
سمیرا مهر علیزاده، مجید میرمحمدخانی، مریم نادری ارم، شمس الله نوریپور،
دوره 72، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت بارداری با افزایش خطر بیماریهای قلبی نوزادی همراه است. این مطالعه با هدف بررسی یافتههای اکوکاردیوگرافی در نوزادان مادران با آزمایش تحمل گلوکز (GTT) مختل و مقایسه آنها با نوزادان مادران سالم انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی در بیمارستان امیرالمومنین (ع) سمنان، از فروردین تا آبان 1392 دو گروه از نوزادان واجد شرایط وارد مطالعه شدند. نمونهگیری با رویکرد آسان و بهطور متوالی انجام شد. نوزادان در روز دوم تولد تحت اکوکاردیوگرافی قرارگرفتند و پارامترهای قلبی شامل دیامتر سپتوم بین بطنی، نسبت کوتاهشدگی، توده و ضخامت دیواره خلفی بطن چپ، قطر آئورت و دهلیز چپ اندازهگیری شد. همچنین قندخون مادران و شاخص HbA1c اندازهگیری گردید. تحلیل با نرمافزار SPSS ویراست 16 صورت گرفت.
یافتهها: 35 نوزاد از مادران با GTT مختل و 33 نوزاد از مادران سالم مورد مطالعه قرار گرفتند. وزن تولد نوزادان، سن مادران و HbA1c در نوزادان مادران با GTT مختل بیشتر از گروه سالم بود (به ترتیب 003/0P=، 000/0P= و 000/0P=). ضخامت دیاستولی و سیستولی دیواره بین بطنی، نسبت ضخامت دیاستولی دیواره بین بطنی به ضخامت دیاستولی دیواره خلفی بطن چپ، قطر آئورت و قطر خروجی بطن چپ در نوزادان مادران GTT مختل، بیشتر از گروه سالم بود (بهترتیب 008/0P=، 034/0P=، 016/0P=، 017/0P= و 020/0P=). در سایر پارامترها تفاوت معناداری گزارش نشد.
نتیجهگیری: دیابت بارداری با تغییر در یافتههای اکوکاردیوگرافی بهویژه ضخامت دیاستولی دیواره بین بطنی مرتبط است. همچنین افزایش ضخامت دیواره بین بطنی بهویژه در دیاستول از مهمترین شاخصهای هیپرتروفی پاتولوژیک قلبی میباشد که میتواند در حضور دیابت بارداری و عدم کنترل آن ایجاد یا تشدید گردد.
سیما کدخدایان، گلرخ شرافتی،
دوره 72، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سرویکس محل نادر و خطرناکی برای حاملگی نابجاست. وقتی محل چسبندگی جفت پایینتر از سوراخ داخل سرویکس باشد، حاملگی سرویکال باید تلقی کرد. از درمانهای محافظهکارانه استفاده از متوترکسات و کلریدپتاسیم، گلوکز هیپراسمولار و پروستاگلاندین است. همچنین درمانهای جراحی با حفظ باروری مطرح شده است. هدف از این مطالعه گزارش دو بیمار با حاملگی سرویکال و درمان محافظهکارانه با حفظ باروری بود.
معرفی بیمار: بیمار اول با حاملگی شش هفته سرویکال و جنین دارای ضربان قلب معرفی میشود که پس از تجویز دو دوز متوترکسات حاملگی بهطور کامل از بین رفته است. بیمار دوم با حاملگی هشت هفته سرویکال دارای ضربان قلب به ما مراجعه نمود. سه روز پس از تجویز دو دوز متوترکسات، کورتاژ ناحیه اندوسرویکس انجام و حاملگی ختم شد.
نتیجهگیری: از روشهای محافظهکارانه برای درمان حاملگی سرویکال در بیمارانی که تمایل به حفظ قدرت باروری دارند میتوان استفاده کرد که با موفقیت بالایی همراه است.
سمانه عسگری، داود خلیلی، فریدون عزیزی، فاطمه اسکندری، نرگس سربازی، فرزاد حدائق،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دستورکار 2013 کالج کاردیولوژی آمریکا (American College of Cardiology, ACC) و انجمن قلب آمریکا (American Heart Association, AHA) در کنترل کلسترول بالا به تازگی منتشر شده است و نیازمند ارزیابی در جوامع مختلف میباشد. هدف از این مطالعه تخمین تعداد افراد کاندید درمان بر اساس دستورکار گفته شده بود.
روش بررسی: از مجموع 6275 فرد 75-40 ساله در ابتدای مطالعه قند و لیپید تهران (بهمن 1377 تا اسفند 1388)، 5153 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه با میانه بیش از 10 سال پیگیری بودند. خطر 10 ساله بیماری شدید قلبی- عروقی برای هر یک از شرکتکنندگان بر اساس راهنمای بالینی 2013 محاسبه شد و میزان این خطر در واجدین شرایط درمان با استاتین با میزان خطر در افراد با پیشینه بیماریهای قلبی- عروقی مقایسه شد.
یافتهها: از حدود 5/6 میلیون مرد و زن ساکن در مناطق شهری ایران (بر اساس سرشماری سال 1375) حدود 4 میلیون نفر (55/2 میلیون مرد و 4/1 میلیون زن) نیاز به درمان با استاتین دارند. با توجه به افزایش حدود 5/2 درصدی جمعیت شهری ایران تا سال 1390، مشاهده شد که تعداد واجدین دریافت استاتین به دو برابر (پنج میلیون مرد و سه میلیون زن) افزایش یافت. همچنین میزان خطر ابتلا به بیماری شدید قلبی- عروقی در مردان غیردیابتی با ریسک محاسبه شده بین 5/7-5% و در زنان دیابتی با خطر کمتر از 5%، نسبت به افراد با سابقه بیماری قلبی- عروقی کمتر از 2/0 بود. با حذف این افراد از گروه واجدین شرایط، حدود 8% کل جمعیت از بار مصرف استاتین کاسته شد.
نتیجهگیری: استفاده از دستورکار جدید کالج قلب و عروق آمریکا و انجمن قلب آمریکا در جامعه ما برای درمان با استاتین بهنسبت معقول به نظر میرسد. البته مطالعات بیشتری برای محاسبه سود خاص حاصل از درمان در زیرگروههای مختلف درمانی نیازمند است.
امیر کشوری، محمد صادق فاضلی، علیرضا کاظمینی، علی پاشا میثمی، محمد کاظم نوری طارملو،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای جراحی مختلفی برای سینوس پایلونیدال ناحیه ساکروکوکسیژیال (Sacrococcygeal pilonidal sinus) معرفی شده است، فلاپ کاریداکیس (Karydakis flap) کمترین میزان عود را دارد، ولی در مورد سایر عوارض آن گزارشهای متفاوتی وجود دارد. در این مقاله نتایج موارد جراحی با این روش گزارش میشود.
روش بررسی: این مطالعه آیندهنگر با پیگیری تک هم گروه، شامل مواردی از سینوس پایلونیدال بود که در بیمارستان امامخمینی (ره) از آبان سال 1385 تا شهریور 1392 به روش کاریداکیس جراحی شدند. معیارهای ورود به مطالعه عدم ابتلا به آبسه در زمان عمل و رضایت جهت ورود به این طرح بود. بیماران پس از ترخیص، بهصورت آیندهنگر در مقاطع هفته اول، ماه اول و ماه سوم پس از عمل از نظر عوارض زودرس و سپس سالیانه از نظر عود، مورد پیگیری قرار گرفتند. مدت میانه پیگیری 36 ماه (از سه تا 77 ماه) بود.
یافتهها: از 141 بیمار مورد بررسی 119 نفر (4/84%) مرد و متوسط زمان عمل 52/55 (35-120) دقیقه بود. متوسط زمان نیاز زخم به پانسمان 92/15 روز و متوسط زمان بازگشت به کار 44/14 روز بود. شایعترین عارضه زودرس پس از عمل، باز شدن سطحی قسمت انتهایی زخم (1/12%) بود. عفونت در 8/5% بیماران رخ داد و اکثر عوارض با درمان محافظهکارانه بهبود یافتند. عود در 42/1% از بیماران ایجاد شد.
نتیجهگیری: جراحی سینوس پایلونیدال ساکروکسیژیال به روش فلاپ کاریداکیس، علاوه بر عود ناچیز با عوارض کم و بهبودی کوتاهمدت و بازگشت به کار سریع همراه است.
حمیدرضا همتی، سید مهدی سادات هاشمی، راهب قربانی، تورج جعفری،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از روشهای شایع درمان فتق اینگوینال ترمیم با پروتز به روش Lichtenstein میباشد. برای جلوگیری از تولید و یا تخلیه سریع سروما، برخی جراحان موافق تعبیه درن مکشی بسته و برخی دیگر با آن موافق نیستند.
روش بررسی: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، 42 بیمار کاندید ترمیم فتق اینگوینال به روش Lichtenstein در بیمارستان امیرالمومنین (ع) سمنان از بهمن 1389 تا اسفند 1390، بهطور تصادفی به دو گروه با و بدون استفاده از درن ساکشن بسته تقسیم شدند. بیماران 24 ساعت، 7-4 روز و 15-10 روز پس از عمل از نظر تشکیل سروما، هماتوم و عفونت زخم ویزیت شدند.
یافتهها: 24 ساعت و نیز 7-4 روز پس از عمل، سروما، هماتوما و عفونت زخم در هیچ یک از دو گروه مشاهده نشد. تنها 15-10 روز پس از عمل یک مورد عفونت زخم در گروه با درن مشاهده گردید (99/0=P).
نتیجهگیری: برای جلوگیری از ایجاد عوارض درن، مصرف بیرویه آنتیبیوتیک، افزایش مدت بستری ، بهتر است در این نوع جراحی از درن استفاده نشود.
آتوسا باقری بهزاد، برزین باقری بهزاد، حسن نیرومند، مهبد ابراهیمی، غلامرضا پورمند، فیروزه اکبری اسبق،
دوره 73، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری بهصورت عدم وقوع حاملگی بهدنبال یکسال نزدیکی جنسی محافظتنشده تعریف میشود. واریکوسل شایعترین علت ناباروری قابل اصلاح با جراحی در مردان میباشد. هدف از پژوهش کنونی بررسی تأثیر هورمون نوترکیب محرک فولیکول بر پارامترهای مایع منی پس از واریکوسلکتومی در مردان نابارور بود.
روش بررسی: مطالعه کنونی بهصورت کارآزمایی بالینی تصادفی در 96 نفر از مردان نابارور مراجعهکننده به بیمارستان جامع زنان محب یاس شهر تهران از ابتدای مهر 1393 تا پایان شهریور 1394 انجام گرفت. معیار ورود شامل واریکوسلکتومی برای واریکوسل ایدیوپاتیک و یکطرفه بود. حساسیت به ترکیب دارویی معیار خروج از مطالعه بود. این افراد به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با هورمون نوترکیب محرک فولیکول (Recombinant follicular Stimulating Hormone, rFSH) قرار گرفت و گروه دوم دارونما (سرم نمکی) دریافت کردند. پس از سه ماه میزان بهبود پارامترهای مختلف مایع منی شامل تحرک، مورفولوژی، تعداد اسپرم و نیز میزان عوارض درمانی در دو گروه بررسی و مقایسه شد.
یافتهها: 96 بیمار در دو گروه 48 نفری وارد مطالعه شدند. میزان بهبودی در مورفولوژی و نیز تحرک اسپرمها در گروه دارو بهمیزان معناداری بیش از گروه دارونما بود (0001/0P=)؛ اما میزان تغییر در تعداد اسپرمها پس از درمان در دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (495/0P=).
نتیجهگیری: در مجموع بر اساس نتایج بهدستآمده در این بررسی، میتوان نتیجه گرفت که هورمون نوترکیب محرک فولیکول بر بهبود پارامترهای مایع منی پس از واریکوسلکتومی در مردان نابارور نسبت به گروه کنترل مؤثرتر است و تأثیر عمده آن بر مورفولوژی و تحرک اسپرمها میباشد.
نسرین دودانگی، نسترن حبیبی،
دوره 74، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال بیشفعالی کمتوجهی از شایعترین اختلالات روانپزشکی دوران کودکی است. اتوموکستین و داروهای محرک خط اول درمان این اختلال میباشند. اما این داروها در ۲۵% مبتلایان بهدلیل عدم تأثیر و یا بروز عوارض جانبی قابل استفاده نمیباشند. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تأثیر متیلفنیدیت (دارویی از دسته محرکها) و دولوکستین (داروی مهارکننده بازجذب نوراپینفرین و سروتونین) در درمان کودکان دارای این اختلال بود.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی که از مهر ۱۳۹۱ تا تیر ۱۳۹۳ در مراکز درمانی اخوان و رفیده در تهران انجام شد، ۲۴ کودک شش تا ۱۱ ساله دارای تشخیص اختلال بیشفعالی کمتوجهی بهمدت شش هفته تحت درمان با متیلفنیدیت یا دولوکستین قرار گرفتند (۱۳ نفر در گروه دولوکستین و ۱۱ نفر در گروه متیلفنیدیت وارد شدند). تأثیر دارو بر درمان با استفاده از مقیاس کانرز والدین (Conners Parent Rating Scale, CPRS) و مقیاس سنجش علایم بیشفعالی مقایسه شد.
یافتهها: ۲۰ کودک (۱۰ نفر در هر گروه) کارآزمایی را به پایان رسانیدند. در هر دو گروه نمرات مقیاسهای شدت علایم بیشفعالی پس از شش هفته نسبت به نمرات پایه کاهش نشان داد. اما این کاهش در گروه متیلفنیدیت بهطور معناداری بیشتر از گروه دولوکستین بود (001/0P<). شایعترین عارضه در گروه دولوکستین مشکلات گوارشی (%40) و در گروه متیلفنیدیت بیاشتهایی (%70) بود.
نتیجهگیری: تأثیر داروی متیلفنیدیت در کاهش علایم اختلال بیشفعالی کمتوجهی از داروی متیلفنیدیت بیشتر است. عوارض دارویی دولوکستین بهنسبت قابل تحمل است.
پروین باستانی، سکینه حاج ابراهیمی، فریبا قادری، زهرا وکیل آزاد، مرتضی قوجازاده،
دوره 74، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آمیزش دردناک (Dyspareunia) نوعی درد در ناحیه تناسلی است که از عوامل مهم اختلال عملکرد جنسی میباشد. بنابراین هدف این مطالعه بررسی تاثیر درمانهای فیزیکی کف لگن بر عملکرد جنسی و قدرت و تحمل عضلات کف لگن در زنان مبتلا بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی بدون گروه شاهد که در مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) دانشگاه علوم پزشکی تبریز از فروردین 1394 تا اسفند 1394 انجام گرفت، 32 زن 50-20 ساله و فعال از نظر جنسی با شکایت آمیزش دردناک پیش از شروع مداخله، از نظر سلامت ژنیتال و قدرت و تحمل عضلات کف لگن معاینه شدند و پس از اطمینان از سلامت روانی، بهمدت 10 جلسه طی سه ماه تحت درمان قرار گرفتند. در نهایت بیماران از نظر تغییر وضعیت عملکرد جنسی با پرسشنامه معیار عملکرد جنسی زنان، بهبودی علایم، قدرت و تحمل عضلات کف لگن در دو مرحله پیش و پس از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در 32 بیمار با میانگین سنی 24/1±38 سال، نمره شاخص میل جنسی پیش از مداخله، 1/0+29/2، پس از مداخله، 1/0+25/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص تهییج جنسی پیش از مداخله، 14/0+57/2، پس از مداخله، 13/0+59/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص رطوبت مهبلی پیش از مداخله، 13/0+00/3، پس از مداخله، 1/0+67/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص اوج لذت جنسی پیش از مداخله، 15/0+88/2، پس از مداخله، 1/0+59/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص رضایتمندی پیش از مداخله، 2/0+98/2، پس از مداخله، 13/0+02/4 با 001/0P< بود. نمره شاخص درد پیش از مداخله، 15/0+46/2، پس از مداخله، 15/0+52/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص قدرت عضلات کف لگن پیش از مداخله، 11/0+65/1، پس از مداخله، 11/0+09/4 با 001/0P< بود. نمره شاخص تحمل عضلات کف لگن پیش از مداخله، 22/0+56/2، پس از مداخله، 14/0+62/9 با 001/0P< بود.
نتیجهگیری: درمانهای فیزیکی کف لگن تاثیر معناداری در زنان مبتلا به آمیزش دردناک داشتند. شدت آمیزش دردناک، قدرت و تحمل عضلات کف لگن پس از مداخله فیزیوتراپی بهبودی آشکاری از نظر بالینی داشت.
زهره یوسفی، لعیا شیرینزاده، مرجانه فرازستانیان، امیرحسین جعفریان، رویا جلالی،
دوره 74، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی واژینال از شایعترین علت مراجعه بیماران مبتلا به بیماری ترفوبلاستیک حاملگی بهویژه کوریوکارسینوم پس از زایمان است. در خونریزی واژینال طول کشیده و دیررس در دوران نفاس احتمال کوریوکارسینوم جفتی هم در لیست تشخیصهای افتراقی مطرح است. هدف پژوهش کنونی گزارش یک مورد بیمار با کوریوکارسینوم پس از سزارین بود.
معرفی بیمار: خانم 33 ساله با حاملگی دوم و شکایت ادامه خونریزی واژینال در طی یکماه پس از سزارین با تشخیص بیماری بدخیم ترفوبلاستیک حاملگی به بخش انکولوژی زنان بیمارستان قائم (عج) در سال 1395 ارجاع شد. بررسیهای تکمیلی تشخیص بیماری موید کوریوکارسینوم در مرحله یک بیماری ترفوبلاستیک حاملگی بود. بهدلیل عدم پاسخ شیمیدرمانی تکدارویی، رژیم چند دارویی تجویز شد که خوشبختانه تیتراژ β-HCG به حد نرمال رسید و درحال حاضر با میزان β-hCG نرمال و بدون هیچ علایمی از عود بیماری تحت پیگیری دورهای میباشد.
نتیجهگیری: درخونریزی دیررس پس از زایمان احتمال کوریوکارسینوم باید مدنظر باشد.
نازنین طالبآبادی، امیرنادر امامی رضوی، راحله صفائی جوان، حدیث محمدپور، علیرضا عبدالهی،
دوره 75، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: در مورد نقش و میزان بیان ژن Transferrin receptor 2 (TFR2) که ژن رسپتور ترانسفرین است پژوهشهایی صورت گرفته که برخی موید ارتباط آن با ایجاد آدنوکارسنوم معده میباشد. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات بیان ژن TFR2 در سلولهای تومورال آدنوکارسینومای معده و مقایسه آن با بیان ژن در بافت نرمال مجاور تومور بود.
روش بررسی: این مطالعه بهروش مورد-شاهدی از مهر ۱۳۹۴ تا تیر ۱۳۹۵ در بخش پاتولوژی انستیتو سرطان بیمارستان امامخمینی (ره) تهران انجام پذیرفت. در این مطالعه تعداد ۳۰ نمونه بافت تازه توموری بیماران مبتلا به آدنوکارسینومای معده و ۳۰ نمونه بافت تازه نرمال اطراف تومور و ۳۰ نمونه پلاسمای فریز شده همان بیماران تهیه گردید. پلاسمای بیماران از نظر وجود آنتیبادی هلیکوباکترپیلوری (بهروش الایزا) و بیان ژن TFR2 در بافت تومورال و طبیعی مجاور توسط Real-time polymerase chain reaction (Real-Time PCR) مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: بیان ژن در بافت تومورال نسبت به بافت نرمال افزایش معناداری داشت (۰/۱۲۵P=). بیان ژن TFR2 در افراد مبتلا به سرطان معده که درگیری عفونت همزمان هلیکوباکترپیلوری داشتند نشان داد که در افراد دارای این آلودگی بیان این ژن افزایش یافته است (۰/۰۷۷P=). بررسی ارتباط بیان این ژن با مرحله بیماری نشان داد که بیان ژن tfr2 در مراحل بالاتر بیماری افزایش چشمگیری دارد (۰/۳۹۶P=).
نتیجهگیری: بیان ژن TFR2 در بافت تومورال معده افزایش مییابد و در افرادی که عفونت همزمان هلیکوباکترپیلوری دارند و یا در مراحل پیشرفتهتر بیماری قرار دارند بیان ژن بیشتر است. این یافتهها میتواند موید ارتباط مستقیم میزان بیان ژن با ایجاد و گسترش آدنوکارسینومای معده باشد.
فریبا جعفری، محمدعلی نیلفروشزاده، هانیه شریفیان کوپائی، گیتا فقیهی، سیدمحسن حسینی، فاطمه سخنوری، نازلی انصاری، گیتی صادقیان،
دوره 75، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بهدلیل بروز عوارض و شکست درمانی تلاش جهت یافتن داروهای جدید برای بیماری آکنه ولگاریس کماکان در جریان است. امپرازول دارای اثرات آنتیباکتریال و آنتیآندروژنی بوده و میتواند درمان بالقوه آکنه ولگاریس باشد. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثربخشی امپرازول توام با محلول اریترومایسین در مقایسه با داکسیسیکلین طراحی گردید.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، بیماران با آکنه متوسط مراجعهکننده به مرکز تحقیقات بیماریهای پوست و سالک اصفهان از مرداد ۱۳۹۳ تا آبان ۱۳۹۴ بهطور تصادفی تحت درمان سه ماهه امپرازول بههمراه محلول اریترومایسین ۴%، داکسیسیکلین بههمراه محلول اریترومایسین ۴%، قرارگرفتند. معیارهای ورود شامل آکنه متوسط، عدم حساسیت به مهارکنندههای پمپ پروتون، نداشتن بیماری فعال کبدی و کلیوی، عدم مصرف وارفارین، فنیتویین، دیازپام، سن بالاتر از ۱۲ سال بود. بارداری، شیردهی، سابقه حساسیت دارویی، مصرف فرآوردههای موضعی (مانند رتینوییدها) و سابقه درمان سیستمیک آکنه یک ماه پیش از مطالعه، الیگومنوره، هیرسوتیسم، مصرف کنتراسپتیوهای خوراکی و بیماران با آکنه کنگولوباتا، آکنه فولمینانتو، آکنه بدن بهتنهایی، معیارهای خروج بودند. پیش از شروع درمان بیماران از نظر هلیکوباکترپیلوری آزمایش شدند.
یافتهها: میزان ضایعات التهابی و غیرالتهابی در هر دو گروه کاهش یافته و با سن ارتباط معکوس داشت (۰/۰۲P=). تست هلیکوباکترپیلوری با کاهش ضایعات ارتباطی نداشت. از لحاظ عوارض درمان و رضایتمندی بین دو گروه درمانی تفاوتی مشاهده نشد. درصد عوارض پوستی در گروه درمانی امپرازول و داکسیسیکلین بهترتیب ۲۰/۵۸% و ۱۱/۴۲% و عوارض غیرپوستی ۲/۹۴% و ۱۴/۲۸% بود.
نتیجهگیری: امپرازول میتواند بهعنوان یک درمان آلترناتیو موثر در درمان بیماران آکنه ولگاریس متوسط، بهویژه ضایعات غیرالتهابی مطرح گردد.
شهرام سیفی، علی زاهدیان، فرشاد حسنزاده کیابی،
دوره 75، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که بیشتر داروهای ضد درد از جمله مخدرها و ضد التهابهای غیر استروییدی دارای عوارض جانبی مختلفی هستند استفاده از داروی با عوارض کمتر ارزشمند است. هدف این مطالعه بررسی اثر اناستیلسیستیین در درمان درد پس از جراحی کولهسیستکتومی بهروش لاپاروسکوپی بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی که از شهریور تا اسفند ۱۳۹۴ در دو بیمارستانهای آموزشی شهرستان بابل انجام گرفت، ۳۸ بیمار کاندید عمل جراحی لاپاروسکوپی کولهسیستکتومی با سن ۵۰-۲۰ سال، با کلاس I انجمن بیهوشی امریکا انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. شب پیش از عمل به گروه مداخله mg ۱۲۰۰ اناستیلسیستیین خوراکی داده شد و در صبح پیش از عمل نیز mg ۶۰۰ اناستیلسیستیین وریدی تجویز شد. به گروه شاهد دو قرص ویتامین C جوشان (دارونما) شب پیش از عمل داده شد و صبح روز عمل ml ۳ آب مقطر بهعنوان پلاسبو تزریق شد. نمره درد، میزان مصرف پتیدین و تغییرات همودینامیک، ۲۴ ساعت پس از عمل در دوگروه ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافتهها: میانگین کلی سن بیماران در دو گروه تفاوت معناداری نداشت (۰/۲۳P=). میانگین نمره درد در گروه پلاسبو برابر با ۲/۱±۳/۵ و گروه اناستیلسیستیین برابر با ۰/۵۸±۲/۷ بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود (۰/۰۶P=). میانگین میزان پتدین در طی ۲۴ ساعت در گروه پلاسبو، mg ۵۲ و گروه اناستیلسیستیین، mg ۲۹ بود که تفاوت معناداری بین دوگروه وجود داشته است (۰/۰۱P=).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد، که اگرچه مصرف اناستیلسیستیین خوراکی در مقایسه با مصرف ویتامین C خوراکی پیش از عمل سبب کاهش معنادار شدت درد پس از لاپاروسکوپی کولهسیستکتومی نشده است، اما میزان مصرف پتیدین پس از عمل را بهصورت معناداری کاهش میدهد.
هدی رضایی، احمد نقیب زاده تهامی، محمد مهدی باقری،
دوره 75، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع دیابت بارداری در بین زنان باردار در حال افزایش است. این بیماری با افزایش خطر بیماری قلبی مادرزادی، ازجمله کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک همراه میباشد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر کنترل دیابت مادر بر اساس HbA1c بر کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک نوزادان آنها انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مورد-شاهدی بر روی ۶۰ نوزاد متولد شده در بیمارستان افضلی پور دانشگاه علوم پزشکی کرمان، از اردیبهشت تا آبانماه سال ۱۳۹۴ در دو گروه از نوزادان واجد شرایط به روش نمونهگیری آسان انجام شد. دادههای لازم در مورد سن، جنس، وزن، سن بارداری، سن مادر، سابقه مامایی، دیابت بارداری گردآوری گردید. اکوکاردیوگرافی داپلر، M-Mode و داپلر بافتی بر روی دو گروه مورد و شاهد انجام و معیارهای اکوکاردیوگرافی از جمله ضخامت دیواره بین بطنی و HbA1c خون مادران در دو گروه با Chi-square test و Independent samples t‐test مقایسه شدند.
یافتهها: وزن تولد نوزادان و سن مادران در دو گروه تفاوتی نداشت (بهترتیب: ۰/۵۶=P، ۰/۰۸P=)، اما HbA1c در نوزادان مادران با آزمایش تحمل گلوکز (GTT) مختل بیشتر از گروه سالم بود (۰/۰۰۱>P). همچنین ضخامت دیواره بین بطنی در نوزادان مادران با GTT مختل بیشتر از گروه سالم بود (۰/۰۳P=). همچنین معیار داپلر بافتی در دو گروه دارای اختلاف معنادار بود (۰/۰۴P=). در سایر معیارهای اکوکاردیوگرافی تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰/۰۵≤P).
نتیجهگیری: دیابت مادر عوارض مختلفی بر روی نوزادن ایجاد میکند که از جمله میتوان به شیوع بیشتر کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک در آنها اشاره کرد. بر این اساس نوزادانی که مادران آنها کنترل ضعیف قند در دوران بارداری داشتهاند این عارضه در آنها بیشتر دیده میشود.
یوسف صابری، بهلول قربانیان، پرویز انصاری،
دوره 75، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از راههای مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیتهای ورزشی استفاده از مکملهای ضد اکسایشی خوراکی و یا بهکارگیری راهکارهای طبیعی است. سزامین بهعنوان یک مکمل تغذیهای است که اثر آنتیاکسیدانی دارد. پژوهش حاضر با هدف تاثیر ۱۰ هفته مکملدهی سزامین و تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی ظرفیت آنتیاکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز مردان ورزشکار انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی دو سوکور از دی تا اسفند ۱۳۹۵ در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان شهرستان تبریز انجام شد. ۴۰ آزمودنی مرد ورزشکار با دامنه سنی ۲۵-۲۰ سال بهصورت آزمودنیهای در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در چهار گروه دارونما (۱۰ نفر) و تمرین هوازی (۱۰ نفر)، تمرین هوازی+ سزامین (۱۰ نفر) و سزامین (۱۰ نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی (۱۰ هفته/ چهار روز/ ۳۵-۳۰ دقیقه) بود.
یافتهها: مصرف مکمل سزامین و تمرین هوازی تفاوت معناداری در سطوح پلاسمایی ظرفیت آنتیاکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز در گروههای مکمل، تمرین هوازی و ترکیبی نسبت به گروه دارونما ایجاد کرد (۰/۰۰۱P=)، (۰/۰۰۴P=). همچنین تغییرات ظرفیت آنتیاکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز در مراحل پس از مداخله (مراحل ۴، ۵ و ۶) نسبت به مراحل پیش از مداخله (۱، ۲ و ۳) تفاوت معناداری وجود داشت (۰/۰۰۱P=). همچنین اثر تعاملی گروه و زمان در ظرفیت آنتیاکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز نیز معنادار بود (۰/۰۰۱P=).
نتیجهگیری: با توجه به افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز پس از مداخله در مطالعه فوق و همچنین بهدلیل خاصیت آنتیاکسیدانی مکمل سزامین، میتوان گفت که تمرین هوازی و مکمل سزامین برای بهبود سلامت سیستم ایمنی مردان ورزشکار روش موثری میباشد.
شهرزاد شیخحسنی، نادره بهتاش، سهیلا امینیمقدم،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
سارکومهای رحمی بدخیمیهای نادر ژنیکولوژیک هستند که ۷-۳% از کل بدخیمیهای رحم و حدود ۱% از کانسرهای ژنیکولوژیک را تشکیل میدهند و سبب بخش مهمی از مرگومیر بهعلت کانسرهای ژنیکولوژیک میگردند. این تومورها ماهیت تهاجمی و میزان عود بالایی دارند. شایعترین نوع آنها لیومیوسارکوم میباشد. نادرترین نوع سارکوم رحمی اندومتریال استرومال سارکوم میباشد که در سنین جوانتری دیده میشود. در این مقاله مروری با بررسی متون و مقالات (۲۰۰۰-۲۰۱۷) انواع سارکومهای رحمی، روشهای تشخیصی، پاتولوژی و انواع درمانهای اولیه و کمکی این تومورها بررسی و جمعآوری شده است. طبق آخرین طبقهبندی هیستوپاتولوژیک این تومورها بر اساس سیستم FIGO 2009و WHO، سارکومها در سه گروه لیومیوسارکومها، اندومتریال استرومال سارکوم و کارسینوسارکومها طبقهبندی میشوند. تشخیص این تومورها پیش از درمان و افتراق آنها از میومهای خوشخیم با استفاده از روشهای تشخیص کنونی مشکل میباشد. در حال حاضر MRI، سونوگرافی و PET روشهای تشخیصی در دسترس هستند. جراحی کامل و بدون آسیب تومور با حاشیههای منفی، استاندارد طلایی درمان در این نوع تومور میباشد. در موارد بیماری پیشرفته یا عود، جراحی سیتوریداکتیو با هدف حذف بقایای تومور و بهدنبال آن شیمیدرمانی در الویت است. برای بیمارانی که بیماری غیرقابل جراحی یا بیماری متاستاتیک دارند، شیمیدرمانی تسکینی در نظر گرفته میشود. در حال حاضر گزارش شده که ترکیب Docetaxel و Gemcitabine بهترین پاسخ درمانی را دارد. مطالعات اخیر برای اثبات نقش موثر Targeted agents به تنهایی یا همراه با شیمیدرمانی سیتوتوکسیک در درمان این تومورها در حال انجام است. بهطور کلی این تومورها پاسخ مناسبی به شیمیدرمانی و رادیوتراپی ندارند، این بدخیمی در تمامی مراحل پیشآگهی ضعیفی دارد.
داود منصوری، مهدیس قویدل، کیارش قزوینی،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
اعضای کمپلکس مایکوباکتریوم توبرکلوزیس از عوامل سببی سل انسانی هستند. بهطور کلی دو نوع سل شامل سل نهفته و سل فعال وجود دارد. عفونت سل نهفته به معنای حالتی است که فرد مبتلا به عفونت مایکوباکتریوم توبرکلوزیس بوده ولی در حال حاضر بیماری سل فعال ندارد و بدون یافتههای بالینی و رادیولوژیک میباشد. طبق مطالعات انجام گرفته میزان انتقال عفونت سل از بیماران به کارکنان مراکز درمانی بسته به منطقه جغرافیایی و وضعیت اقتصادی کشورها دو تا پنج برابر بیشتر از جمعیت عمومی میباشد. کمترین و بالاترین میزان شیوع سل نهفته در میان کارکنان مراکز درمانی در ایران بهترتیب ۷% در مشهد و ۸۲/۸% در زاهدان گزارش شده است. کسب عامل خطر عفونت سل با بخشهای خاصی از بیمارستان (مانند واحد بیماریهای ریوی، آزمایشگاهی و غیره)، افزایش سن و طول مدت اشتغال ارتباط معناداری دارد و نتایج نشاندهنده این است که سل یک مشکل مهم در میان کارکنان مراکز درمانی در ایران میباشد. تشخیص زود هنگام مایکوباکتریوم توبرکلوزیس و درمان پیشگیری کننده در افرادی که مبتلا به سل نهفته هستند عناصر کلیدی در کنترل سل میباشد. تاکنون روشهای مختلفی جهت شناسایی و تشخیص عفونت سل نهفته معرفی شده است که هیچکدام استاندارد طلایی نمیباشد با اینحال مهمترین آنها تست پوستی توبرکولین و آزمونهای بر پایه سنجش تولید اینترفرون گاما توصیه شده است که هر کدام دارای مزایا و معایبی هستند. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی شیوع، بروز و روشهای تشخیصی عفونت سل نهفته و راههای پیشگیری از آن در کارکنان مراکز درمانی میباشد.
طوبی کاظمی، طیبه چهکندی، سعیده زنجانی، داوود جعفری، سید علی معزی،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین علت مرگ بیماران تالاسمی درگیری قلبی است که اگر بیماری قلبی در مراحل اولیه تشخیص داده شده و درمان صورت گیرد مورتالیتی کاهش مییابد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه علایم بالینی و پاراکلینیک وضعیت قلبی در بیماران تالاسمی و افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی، بیماران تالاسمی مراجعهکننده به کلینیک تخصصی بیمارستان ولیعصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی بیرجند از دیماه ۱۳۹۲ تا اردیبهشت ۱۳۹۳با افراد سالم مقایسه شدند. دو گروه از نظر سن و جنس همسان شدند. پس از توضیح در مورد اهداف طرح، از هر دو گروه رضایتنامه کتبی دریافت گردید. در گروه مورد و شاهد، معاینات بالینی شامل شرح حال، سمع قلب و ریه توسط متخصص اطفال قرار گرفتند. همچنین اندازهگیری قد، وزن و فشارخون به روش استاندارد صورت گرفت. سپس تمام افراد مورد مطالعه تحت اکوکاردیوگرافی ترانستوراسیک توسط یک متخصص قلب قرار گرفتند.
یافتهها: ۴۲ بیمار تالاسمی و ۴۲ فرد سالم وارد مطالعه شدند.از نظر علایم بالینی فقط تنگی نفس (دیسپنه) در افراد تالاسمیک بهطور معنادار بیشتر از افراد سالم بود (۲۳/۸%). در بیماران، ۴/۸% در افراد سالم، (۰/۰۱P=) در معاینه فیزیکی فقط تعداد تنفس در دقیقه در افراد تالاسمیک بالاتر بود، اما تعداد ضربان قلب در دو گروه تفاوات معناداری نداشت.
در نوار قلب QTc, PR interval در افراد تالاسمیک بهطور معناداری طولانیتر بود. در اکوکاردیوگرافی انجام شده کسرجهشی (Ejection fraction) در افراد تالاسمیک کمتر و قطر پایان دیاستولی بطن چپ، قطر پایان سیستولی بطن چپ و اندازه بطن راست و فشار شریان پولمونر در افراد مبتلا به تالاسمی نسبت به افراد گروه کنترل بهطور معناداری بیشتر بود.
نتیجهگیری: تنگی نفس، زمان PR interval و QT در بیماران تالاسمیک از افراد نرمال بیشتر بوده، همچنین اندازه بطن چپ و بطن راست و نیز فشار شریان ریوی بالاتر میباشد. همچنین کسر جهشی در بیماران تالاسمیک نسبت به افراد سالم پایینتر است.