28 نتیجه برای سلولهای بنیادی
سونا زارع، رحیم احمدی، عبدالرضا محمدنیا، محمد علی نیلفروشزاده، مینو محمودی،
دوره 78، شماره 12 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کاربرد سلولهای بنیادی مزانشیمی در ترمیم زخمهای مزمن از چالش برانگیزترین موضوعات در حوزه سلول درمانی است. مطالعه حاضر با استفاده از تصویربرداری امواج فراصوت به بررسی اثربخشی تزریق اینترادرمال سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون بندناف در ترمیم زخمهای دیابتی در مدل حیوانی پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از مهر 1398 تا مهر 1399 در دانشگاه علوم پزشکی تهران بر روی 10 نمونه بندناف نوزادان تازه متولد شده در بیمارستان میلاد تهران انجام شد. ابتدا سلولهای بنیادی مزانشیمی از ژله وارتون جداسازی شدند. توانایی تمایزی سلولها و بیان مارکرهای اختصاصی سلولهای بنیادی مزانشیمی بررسی شد. مدل دیابت در 42 موش صحرایی نر نژاد ویستار ایجاد شد. حیوانات به دو گروه تزریق نرمال سالین و تزریق سلول تقسیم شدند. ضخامت و چگالی پوست با استفاده از تصویربرداری اولتراسوند در روزهای 7، 14 و 21 ارزیابی شد. در آخر دادهها با استفاده از Student’s t-test و Analysis of variance مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بررسی سلولها نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی از سلامت و کیفیت لازم برخوردار بودند. نتایج اندازهگیری بیومتریک پوست ناحیه زخم در موشهای صحرایی نشان داد که ضخامت و چگالی پوست در روزهای هفت، 14 و 21 در گروه تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی ژله وارتون نسبت به گروه کنترل دارای افزایش معناداری بود.
نتیجهگیری: تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی ژله وارتون در ناحیه اینترادرمال زخم دیابتی، باعث ترمیم سریعتر زخم در موشهای صحرایی دیابتی میگردد. بر این مبنا استفاده از این سلولهای بنیادی میتواند در سلول درمانی بهویژه در حیطه ترمیم زخمهای مزمن مورد توجه قرار گیرد.
مینا سادات نادری، سیدمهدی طبایی، محمد حسن سهیلیفر، مجید پرنور،
دوره 79، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه از لیزرهای کمتوان برای درمان ریزش مو بهدلیل افزایش تکثیر سلولی استفاده میشود. سلولدرمانی با استفاده از سلولهای بنیادی میتواند رویکرد جدیدی در زمینه کاشت مو باشد. در این مطالعه اثر تابش لیزر کمتوان بر بقا و همچنین میزان رادیکالهای فعال اکسیژن سلولهای بنیادی فولیکول موی انسانی مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: مطالعه آزمایشگاهی، مداخلهای و در محیط In vitro آزمایشگاه کشت سلولی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران در سال 1398 (خرداد 1398 تا بهمن 1398) انجام شد. ابتدا فولیکول مو از ناحیه پس سری(SDA) جدا شد. جداسازی ناحیه بالب هر فولیکول پس از جداسازی واحدهای فولیکولار انجام شد. پس از رشد سلولهای بنیادی فولیکول مو در فلاسک کشت سلولی، بیان نشانگرهای سلولهای بنیادی با استفاده از روش فلوسایتومتری مورد بررسی قرار گرفت. میزان بقا و همچنین میزانROS تحت تابش دوزهای مختلف لیزر کمتوان با طول موج nm 685 سنجیده شد.
یافتهها: نتایج تیمار ســلولهای بنیادی فولیکول مو با دوزهای مختلف لیزر کمتوان (صفر تا J/cm2 20) نشان داد که لیزر کمتوان با دوز پنج J/cm2 بالاترین میزان بقا را نشان داد. نتایج سنجش میزان ROS تحت تاثیر لیزر کمتوان نیز حاکی از افزایش میزان ROS در دوز انرژی پنج J/cm2 بود.
نتیجهگیری: افزایش بقا و تکثیر بیشتر سلولهای بنیادی فولیکول مو تحت تاثیر لیزر کمتوان میتواند رویکرد جدیدی را در سلولدرمانی با استفاده از سلولهای بنیادی فولیکول مو و همچنین کاشت مو ایجاد کند.
محمد علی نیلفروشزاده، سونا زارع، رحیم احمدی، نسرین ظروفی، مینا محمودی پور،
دوره 79، شماره 3 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر تعداد بیمارانی که از زخمهای دیابتی رنج میبرند، افزایش یافته و روشهای مرسوم درمانی دارای نارساییهایی میباشند. هدف از این تحقیق بررسی اثرات سلولهای بنیادی مزانشیمی ژله وارتون بندناف (WJMSCs) در التیام زخم دیابتی در مدل حیوانی است.
روش بررسی: طی این تحقیق تجربی آزمایشگاهی که در مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی طی فروردین 1399 تا آذر 1399 انجام گرفت، سلولهای WJMSC جداسازی شده و توانایی تمایز آنها به سلولهای استخوان و چربی و نیز بیان مارکرهای اختصاصی ارزیابی شد. استرپتوزوسین جهت القای دیابت در موشهای صحرایی نر نژاد Wistar مورد استفاده گرفت. حیوانات به دو گروه کنترل (تزریق نرمال سالین) و تزریق WJMSCs تقسیمبندی گردیدند. زخمهایی به قطر 8/0 سانتیمتر در ناحیه پشت موشها ایجاد شدند. پس از تزریق سابدرمال نرمال سالین و WJMSCs، التیام زخم به روش فتوگرافی در روزهای 7، 14 و 21 ارزیابی شد. دادهها با استفاده از آزمون t-test و آنالیز واریانس SPSS software, version 16 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: WJMSCs مارکرهای تخصصی سلولهای مزانشیمی را بیان کردند و قابلیت تمایز به سلولهای استخوان و چربی را داشته و از میزان زندهمانی بالایی برخوردار بودند. تزریق سلولهای WJMSCبه ناحیه سابدرمال در موشهای دچار زخم دیابتی سبب تسریع التیام زخم نسبت به گروه کنترل شد.
نتیجهگیری: تزریقWJMSCs در ناحیه سابدرمال زخم دیابتی میتواند بهطور موثری سبب تسریع التیام زخم دیابتی گردد. بر این مبنا استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی جدا شده از ژله وارتون بندناف میتواند در سلول درمانی بهویژه در حیطه ترمیم زخمهای دیابتی مورد توجه قرار گیرد.
فرزانه کیانیان، مهری کدخدایی، بهجت سیفی، فریبا آخوندزاده، کمال عبدالمحمدی، آرش عبدی، مینا رنجبران،
دوره 79، شماره 8 - ( 8-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: فرضیه مورد بررسی در این مطالعه آن است که ترشحات سلولهای بنیادی مزانشیمال (CM) سبب کاهش استرس اکسیداتیو در بافت مغز در موشهای صحرایی نر مبتلا به سپسیس میگردد.
روش بررسی: این مطالعه در گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران از شهریور 1397 تا اردیبهشت 1398 انجام شد. ترشحات از سلولهای بنیادی مزانشیمال بافت چربی موش در پاساژ دوم جمعآوری شد. موشهای صحرایی نر نژاد ویستار (g 250-220) به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند: شم، سپسیس و CM. سپسیس در گروههای سپسیس و CM القا شد. دو ساعت پس از القاء سپسیس، حیوانات در گروه CM، ترشحات 105×5 سلول بنیادی مزانشیمی را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 24 ساعت پس از درمان، فشار سیستولی و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در حیوانات اندازهگیری شد. سپس نمونه خون حیوانات بهمنظور سنجش شاخصهای التهابی و نمونه بافت مغز بهمنظور اندازهگیری شاخصهای اکسیداتیو گردآوری گردید.
یافتهها: در حیوانات سپتیک، کاهش معنادار در فشارخون سیستولی، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز مشاهده گردید (05/0>P). در این گروه، افزایش معنادار در سطوح شاخصهای التهابی و محتوای مالون دیآلدهید مغزی نسبت به گروه شم دیده شد (05/0>P). استفاده از CM سبب بهبود معنادار فشارخون سیستولی، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی، شاخصهای التهابی پلاسما و پارامترهای اکسیداتیو مغزی گردید (05/0>P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که استفاده از ترشحات سلولهای بنیادی سبب بهبود وضعیت التهابی و اکسیداتیو در موشهای مبتلا به سپسیس میگردد و ممکن است بتوان آن را بهعنوان یک درمان موثر در بیماران مبتلا به سپسیس در آینده بهکار برد.
طاهره عباسی معیر، عزیز قهاری، طیبه رستگار، فاطمه ملک، فرزانه رضایی یزدی، کامیار غفاری دافچاهی، نسرین تک زارع،
دوره 80، شماره 3 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از چالشهای علم پزشکی ترمیم زخمهای سوختگی است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی درمان با لوسیون حاوی عسل، آلوئهورا، بره موم و سلولهای بنیادی مشتق از مغز استخوان در بهبود زخم سوختگی درجه دو در مدل حیوانی است.
روش بررسی: این مطالعه تجربی در حیوان خانه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، از مهر ماه 1399 تا آبان ماه 1399 انجام شد و 72 رت پس از سوختگی در شش گروه با دورههای 7، 14 و 21 روزه تقسیمبندی شدند: شاهد(بدون درمان)، کنترل مثبت (پماد سیلورسولفادیازین 1%)، تجربی اول (سلولهای بنیادی)، تجربی دوم (لوسیون)، تجربی سوم (سلولهای بنیادی و لوسیون)، تجربی چهارم (DMEM). از سطح زخم در روزهای صفر، 4، 7، 10، 14، 17 و 21 عکس تهیه شد و مساحت زخم توسط نرمافزار J image محاسبه گردید. در روزهای 7، 14، 21 نمونهها جهت رنگآمیزی H&E، تریکروم ماسون و بررسیهای IHC و RT-PCR تهیه شدند و نتایج با نرمافزارGraph Pad Prism8 و آزمونهای Analysis of variance، Two Way و Tukeyبررسی شد.
یافتهها: ارجحیت درمان با گروه درمان ترکیبی و سپس با گروه لوسیون بود. در تصاویر ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک، بیشترین میزان پوشش زخم و حضور رشتههای کلاژن بالغ در گروه درمان ترکیبی مشاهده شد. نتایج آنالیزها نیز بیانگر افزایش اپیتلیزاسیون، گرانولیشن، رسوب کلاژن، آنژیوژنز و تکثیر سلولهای فیبروبلاست و کاهش التهاب در گروه درمان ترکیبی بود. گروه درمان ترکیبی بیشترین میزان بیان ژن TGF-β را دارا بود (05/0P<).
نتیجهگیری: درمان ترکیبی لوسیون و سلولهای بنیادی مشتق از مغز استخوان در ترمیم زخم سوختگی درجه دو در مدل حیوانی تاثیرات همافزایی داشته و منجر به تسریع ترمیم زخمهای سوختگی میشود.
محسن بارونی، زهره شاکر، زینب شاکر، اسما صابرماهانی،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: فلج مغزی نوعی سندرم اختلال حرکتی و وضعیتی در اوایل کودکی است. این بیماری بهدلیل آسیب وارده به مغز یا ناهنجاریهای مادرزادی ایجاد میشود. در سالهای اخیر، پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی انسان (hMSC) به یک استراتژی درمانی امیدوارکننده برای CP تبدیل شده است. در این مورد سالانه هزینههای زیادی برای درمان و مدیریت این بیماری میشود که هدف از این مطالعه ارزیابی ایمنی، اثربخشی این روش بر CP میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع متاآنالیز میباشد. تحقیق از 24 اسفند 1399 تا هشت فروردین 1400 محیط پژوهش ایران، کرمان بوده است. ابتدا در پایگاههای دادهای PubMed، Scopus و Scholar، تحقیق سیستماتیک انجام گرفت که معیار ورود و خروج برای آن تعیین شد.
یافتهها: پس از انجام مرور نظاممند در نهایت به 18 مقاله رسیدیم که نشان داد استفاده از فناوری سلولهای بنیادی بهعنوان یک روش علمی میتواند باعث بهبود کیفیت زندگی افراد بیمار و بهبود نقص حرکتی گردد.
نتیجهگیری: با توجه به شواهد محدود و مطالعات انجام شده فناوری سلولهای بنیادی در بهبود افراد CP میتواند ایمن، کارا باشد ولی درمورد اثربخشی آن شواهد کافی وجود ندارد و مطالعات بیشتری در اینباره لازم است. در مجموع سلولهای بنیادی ممکن است آینده بسیار امیدوارکنندهای در درمان این بیماران داشته باشند. در نهایت اینکه فناوری سلولهای بنیادی همراه با بیوتکنولوژیهای نوآورانه ممکن است بهزودی نتایج نویدبخشی به بیماران دهد.
بهجت کلانتری خاندانی، فاطمه ایراننژاد پاریزی، صدیقهالسادات موسوی، پوریا سلاجقه،
دوره 81، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سلولهای بنیادی نقش مهمی در بازسازی بافتها و درمان بیماریها دارند. هدف این مطالعه بررسی آگاهی، دانش و نگرش افراد مختلف جامعه نسبتبه اهدا سلولهای بنیادی بود.
روش بررسی: این مطالعه مروری سیستماتیک با جستجوی کلیدواژههای فارسی آگاهی، دانش، سلولهای بنیادی، سلولهای بنیادی جنینی، سلولهای بنیادی بالغ، سلولهای بنیادی خون بندناف و اهدا و کلیدواژههای انگلیسی Awareness، Knowledge، Stem cells، Embryonic stem cells، Mature stem cells، Cord blood stem cells و Donation در پایگاههای اطلاعات علمی PubMed، Google Scholar، Scopus، OVID، ScienceDirect، Iran Medex و SID در محدوده زمانی دی 1388 تا آذر 1400 انجام شد.
یافتهها: در مجموع 25 مقاله مرتبط با هدف مطالعه انتخاب شد. 10 مطالعه بهروش مقطعی، دو مطالعه توصیفی-مقطعی، پنج مطالعه توصیفی، یک مطالعه Mixed method، یک مطالعه نیمهتجربی، یک مطالعه مداخلهای، یک مطالعه نظرسنجی و یک مطالعه بهصورت مروری انجام شده بود و نوع سه مطالعه ذکر نشده بود. اکثر مطالعات مربوطبه هند، عربستان، سپس آمریکا و ترکیه بودند. در ایران تنها یک مقاله یافت شد. بررسی مطالعات نشان داد میزان آگاهی و نگرش اکثریت افراد مختلف جامعه نسبتبه اهدا و کاربرد سلولهای بنیادی، متوسط و پایین بود. اما اکثر افراد نسبتبه موضوع اهدا و کاربرد سلولهای بنیادی نگرش خوب و مثبتی داشتند و استفاده از سلولهای بنیادی را بهعنوان یک راهکار موثر برای درمان بیماریها ذکر کردند.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت و کاربرد سلولهای بنیادی، پیشنهاد میشود مدیران و برنامهریزان، شرایط لازم برای اجرای برنامههای آموزشی جهت بالا بردن سطح آگاهی و نگرش افراد مختلف جامعه نسبتبه اهدا سلولهای بنیادی، فراهم سازند.
ناهید عسکری، علی شفیعیپور، سوده خنامانی فلاحتیپور،
دوره 81، شماره 5 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی برای بهبود آسیبهای کلیوی نویدبخش بوده، لذا در این پژوهش پتانسیل سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان گربه (fMSCs) در مقایسه با داروی تلمیزارتان در بیماریمزمنکلیوی بررسیشد.
روش بررسی: در 35 گربه نژاد پرشین، مارکرهای سلولهای بنیادی (CD44, CD90, CD105) با استفاده از Real time-PCR در fMSC دریک مطالعه بالینی مداخلهای از 1397 تا 1398 در کرمان، بررسیشد. متغیرهای مستقل سن، وزن و سابقه بیماریهای کلیوی و متغیر وابسته وجود یا عدموجود CKD بود. گروه اول، تزریق اتولوگ fMSCs، گروه دوم تلمیزارتان بهعنوان مسدودکننده رنین-آنژیوتانسین (RAB) استفاده و نتایج با گربههای سالم و بدون درمان، با معاینه فیزیکی حیوانات، اندازهگیری میزان فیلتراسیون گلومرولی (Glomerular filtration rate, GFR)، نیتروژن اوره خون (Blood urea nitrogen, BUN)، کراتینین و اوره سرم، آلانین ترانس آمیناز (Alanine transaminase, ALT) و وزن مخصوص (Specific gravity, SG) ادرار برای روزهای 1، 30، 60، 90 و 120 مقایسه شد. بررسی دادهها با استفاده از SPSS software, version 20 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) و آنالیز دو طرفه ANOVA و آزمون توکی انجام و 05/0<P معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: fMSCs باعث کاهش BUN، SCr، و اوره سرم و بهبود GFR و کاهش التهاب، نکروز و فیبروز در بافت کلیه و افزایش بقای سلولهای کلیوی شد. همچنین fMSCs با تاثیر بر روی ژنهای CD44، CD90، CD105، مارکرهای بنیادی را در سلولهای کلیوی تنظیم کرده، بهطوریکه fMSCs بهتر از تلمیزارتان عملکرد که فقط باعث کاهش فشار خون و پروتیینوری در گربهها شد.
نتیجهگیری: سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند بهعنوان یک کاندید بالقوه برای مطالعات بیشتر در بهبود عملکرد و کاهش آسیب کلیوی در بیماران CKD باشد.