33 نتیجه برای افشار
رضا افشاری،
دوره 21، شماره 8 - ( 1-1343 )
چکیده
غلامرضا افشار نادری،
دوره 22، شماره 3 - ( 2-1343 )
چکیده
حسن طباطبائی، هوشنگ سعادت، افشاری،
دوره 25، شماره 2 - ( 2-1346 )
چکیده
لشکری، کریمی افشار، جزایری،
دوره 27، شماره 8 - ( 1-1349 )
چکیده
شرح حال بیماری داده می شود که بعلت اشک ریزش مراجعه می کند و در رایوگرافی ساده که برحسب اتفاق از بیمار انجام می گیرد علت اساسی وجود جسم خارجی (سند شکسته) در داخل کیسه اشک تشخیص داده می شود. این موضوع این نکته را روشن می کند که انجام کامل امتحانات لازم قبل از اقدام به درمان تا چه اندازه به تشخیص کمک میکند.
زهرا صفائی نراقی، نوید خان افشار، جعفر اصفهانی،
دوره 55، شماره 1 - ( 1-1376 )
چکیده
مهشید افشار، اقبال طاهری، دارا الستی،
دوره 55، شماره 6 - ( 5-1376 )
چکیده
سموم ارگانوکلره از مهمترین سموم آلی بوده و دسته بزرگی از حشره کشهای دفع آفات را تشکیل می دهند. این دسته از سموم از دیرباز بطور وسیعی برعلیه بیماری مالاریا و نیز آفات و حشرات مختلف مورد استفاده قرار می گرفته و هم اکنون نیز بدلیل تاثیر بالا هنوز مصرف آن در موارد مختلف متداول می باشد. این گروه از سموم از طرق مختلفی در طبیعت گسترده شده و به راحتی می توانند از راههای گوناگون وارد چرخه زندگی انسان شوند. نظر به خواص تجمعی این دسته از سموم در بافتها و مایعات بیولوژیکی حاوی چربی، بقایای بعضی از آنها را می توان بعد از سالها ردیابی نمود. وجود بقایای این سموم در شیر مادر می تواند شاخص کیفی و کمی بارزی از حضور این حشره کشها در بدن انسان باشد. با توجه به اثرات سو متعدد و دراز مدت این دسته از سموم در بدن انسان اقدام به تعیین مقدار تعدادی از مهمترین آنها در شیر مادران تهران نمودیم. در این تحقیق بقایای 5 ترکیب مهم ارگانوکلره در 40 نمونه از شیر مادران توسط دستگاه کروماتوگرافی مجهز به سیستم برنامه ریزی، شناسایی و تعیین مقدار گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که میانگین بقایای 5 سم انتخاب شده یعنی لیندن، آروکلر، pp DDT ،op DDT و pp DDE در شیر مادران به ترتیب 23/02-110/66-2/4-4/3 و 14/96 ppb می باشد، در حالیکه میانگین مقدار استاندارد این سموم در شیر مادران به همان ترکیب ذکر شده برابر 0/5-10/0-1/0-1/0 و 1/0 ppb می باشد. نتایج آماری تحقیق در متن مقاله آورده شده اند.
وحید ضیائی، رامین کردی، رضا علیزاده، حمیدرضا افشارجو، مسعود یونسیان، فرزین حلب چی،
دوره 60، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده
مقدمه: با توجه به بررسی میزان بروز بیماری حاد کوهستان در کوهنوردان صعود کننده به قلل دیگر خصوصا کوههای اروپائی این مطالعه به منظور تعیین میزان بروز این بیماری و عوامل مرتبط با آن در نژاد ایرانی و در صعود کنندگان به کوه دماوند طراحی و اجرا گردید.
مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بوده که برروی 459 نفر صعود کننده به قله دماوند در تابستان 1379 انجام شد. صعود کنندگان در سه مرحله در ارتفاع 2900 و حین صعود در 4200 متر و همچنین در همین ارتفاع در حین بازگشت با استفاده از سیستم درجه بندی Lake Louise مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: در مجموع میزان بروز بیماری حاد کوهستان 60/8 درصد بود. صعودکنندگان در سنین 71-13 سالگی بوده که 67/8 درصد آنان را مردان کوهنورد تشکیل می دادند. ارتباط معنی دار نمونه گیری بین بروز بیماری و سن، جنس، قد، Body Mass Index سیگاری بودن، و کوله بار همراه، اقامت بیش از 15 ساعت در پناهگاه 4200 متر، سرعت صعود در ارتفاع بیش از 4200 متر و سرعت بازگشت وجود نداشت. کوهنوردانی که در ارتفاع کمتر از 600 متر سکونت داشتند بیشتر مبتلا به این بیماری شدند. همچنین کوه گرفتگی با غیر حرفه ای بودن کوهنورد، ابتلا قبلی به بیماری، شروع به صعود در بین ساعات 6 عصر تا 6 صبح ارتباط قوی داشته است و در این گروهها بیماری بیشتر دیده شد. همچنین بیماری حاد کوهستان با سرعت صعود بین ارتفاع 2900 تا 4200 متر و خوابیدن در ارتفاع 4200 متر ارتباط ضعیفی داشته است.
نتیجه گیری و توصیه ها: میزان بروز بیماری حاد کوهستان در کوهنوردان صعودکننده به دماوند بیش از سایر مطالعات بوده است. سابقه مثبت خانوادگی ابتلا به بیماری حاد کوهستان و ساعت شروع صعود به قلعه که تاکنون بعنوان عامل موثر بر بروز این بیماری بررسی نشده است، در این مطالعه بررسی و سابقه خانوادگی تاثیری بر بروز مجدد بیماری نداشته و ساعت شروع به صعود در طول شب با بروز بیماری ارتباط داشته است. تاثیر ارتفاع محل سکونت، سرعت صعود و سابقه قبلی کوه گرفتگی در مطالعات دیگر مطرح شده که در این مطالعه نیز تائید گردید.
سیدجمال الدین سیدجمال الدین شاه طاهری، مهشید افشار، مهران ماجدی فر، جبرائیل نسل سراجی،
دوره 63، شماره 1 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه: ترکیبات آروماتیک همچون بنزن، تولوئن و گزیلن امروزه کاربرد وسیعی دارند در این میان گزیلن از جمله در بخشهای بالینی و پاتولوژی بیمارستانها در فرآیند رنگآمیزی و ثبوت بافتها به مقدار زیادی استفاده می شود. متابولیت اصلی گزیلن در ادرار متیل هیپوریک اسید (MHA) می باشد که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: از روش پارا دی متیل آمینو بنزالدئید مستقیم (Direct DAB method) که یک روش رنگسنجی میباشد برای شناسائی و ارزشیابی این متابولیت استفاده شد. در این مطالعه عوامل مختلف از جمله سن، جنس، عادت دخانیات، طول مدت مواجهه روی میزان غلظت متیل هیپوریک اسید و نقش مواجهه با گزیلن در میزان غلظت سرمی بیلی روبین توتال و مستقیم بر روی 30 نفر از پرسنل شاغل در بخش پاتولوژی چهار بیمارستان (شهید رجائی، قدس، کوثر و بوعلی سینا) تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی قزوین مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که مواجهه با گزیلن موجب افزایش متیل هیپوریک اسید در ادرار افراد در معرض خطر میگردد. این نتایج همچنین نشان دهنده عدم وجود متابولیت گزیلن در ادرار افراد شاهد و پایین تر بودن غلظت متیل هیپوریک اسید در ادرار افراد تحت معرض نسبت به حد مجاز تعیین شده از سوی سازمانهای بهداشتی بین المللی (ACGIH) می باشد که خود نشان دهنده عدم مواجهه حاد در بخش پاتولوژی می باشد ولی باید توجه داشت که اساسا" نمی توان عوارض ناشی از مواجهه مزمن را حتی در مقادیر کم نادیده گرفت.
نتیجه گیری و توصیه ها:این بررسی نشان داد که عوامل جنس، سن و مصرف دخانیات در میزان متیل هیپوریک اسید ادراری موثر نمی باشد، حال آنکه نقش مدت مواجهه و سمت افراد در بخش پاتولوژی از عواملی هستند که بر میزان متیل هیپوریک اسید تاثیر می گذارد. این تحقیق همچنان عدم تفاوت غلظت سرمی بیلی روبین نرمال و مستقیم را بین گروه شاهد و مورد نشان داد.
محمد ترکمن، شهلا افشارپیمان، زهرا خلیلی متینزاده، سوزان امیر سالاری، زهره کاوه منش، سید ابراهیم هاشمی،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده
برای کاهش بیلیروبین سرم در زردی نوزادان روشهای متعددی استفاده می شود که شایعترین آنها فتوتراپی میباشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان تأثیر مایع درمانی وریدی در کاهش غلظت بیلیروبین در نوزادان ایکتریک تحت فتوتراپی در بیمارستان نجمیه در سال 1381 میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه 80 نوزاد سالم ترم دچار زردی با بیلیروبین بیشتر از dl mg/17 در دو گروه40 نفره قرارگرفتند. در یک گروه، از فتوتراپی و در گروه دیگر از مایع درمانی وریدی همراه با فتوتراپی استفاده شد. دو گروه شاهد و درمان از لحاظ سن نوزاد در زمان بستری، وزن تولد، وزن زمان بستری، میزان هموگلوبین، هماتوکریت و بیلیروبین روز اول با هم مقایسه شدند.
یافتهها: 80 نوزاد (47 پسر و33 دختر) بررسی شدند. میانگین افت بیلیروبین طی 24 ساعت اول و 48 ساعت اول و میانگین مدت زمان لازم برای رسیدن غلظت بیلیروبین سرم به سطح کم خطر(کمتر از mg/dl 15) در دو گروه مورد مطالعه باهم تفاوت معنیداری نداشت. مدت زمان بستری نوزادان نیز در دو گروه با هم اختلاف معنی داری نداشت.
نتیجهگیری: مایع درمانی وریدی تأثیر چشمگیری در سرعت کاهش زردی در نوزادان ندارد و بهتر است به موارد خاص محدود شود. مطالعات چند مرکزی در این خصوص پیشنهاد میشود.
اکبر میرصالحیان، فرخ اکبری نخجوانی، امیر پیمانی، فرشته جبل عاملی، سید محمد میرافشار، محمد حمیدیان،
دوره 65، شماره 1 - ( 12-1386 )
چکیده
شیوع باکتریهای تولیدکننده بتالاکتامازهای وسیعالطیف (ESBLs) در بخشهای ICU منجر به محدودشدن راههای کنترل عفونت و گزینههای درمانی صحیح شده است. هدف مطالعه تعیین فراوانی و ارزیابی اپیدمیولوژی گونههای آنتروباکتریاسه مولد ESBL در بیماران بخشهای ICU میباشد.
روش بررسی: ابتدا بهمدت هفت ماه تعداد 150 نمونه از ادرار، خلط، خون، زخم و سایر منابع بالینی بیماران بستری در بخش ICU جمعآوری سپس باکتریها ایزوله و تعیین هویت شدند. سپس از نظر تولید ESBLs، با استفاده ازروش(DAD) مطابق دستورالعمل NCCLS غربالگری شدند. گونههای که در معیارهای غربالی ESBL قرار گرفتند، با استفاده از آزمایشهای تاییدی در حضور کلاولانیک اسید بررسی شدند.
یافتهها: از مجموع 150 ایزوله، 133(3/89%) نمونه حداقل به یکی از نشانگرهای سفالوسپورین مورد آزمایش مقاوم بودند. 121(6/80%) ایزوله به تمامی نشانگرهای مورد مطالعه مقاومت نشان دادند. 89 (3/59%) از ایزولهها تولیدکننده ESBL بودند. شایعترین گونههای آنترو باکتریاسیه تولیدکننده ESBL عبارت بودند از: کلبسیلا پنومونیه 33 (74/76%)، اشرشیاکلی 20 (60/60%)، آنتروباکترکلوآکه 8 (05/47%) و ضمنا˝ تمامی نمونهها به ایمی پنم حساس بودهاند.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر حاکی از آن است که باکتریهای خانواده آنتروباکتریاسه مولد ESBLs در بیماران بخش ICU از شیوع بالایی برخوردارند. افزایش میزان این گونهها غالبا˝ ناشی از تجویز غیرمنطقی آنتیبیوتیکها است که رفع این مشکل مستلزم بهکارگیری عوامل ضد میکروبی جدید و محدود نمودن استفاده غیرضروری از عوامل ضدمیکروبی و افزایش بهرهگیری از ابزارهای کنترل عفونت میباشد.
شهلا افشار پیمان، ستاره ممیشی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
تشخیص زودهنگام باکتریمی در کودکان اهمیت زیادی دارد و اطلاعات مهمی راجع به پیشآگهی بیماران و انتخاب آنتیبیوتیک مناسب فراهم میکند، که در نتیجه آن موربیدیتی و مرگ و میر در بیماران کاهش مییابد. از طرفی تشخیص عوامل باکتریال از ویرال همیشه راحت نیست بنابراین اگر بتوانیم باکتریمی را بهسرعت در بیمار تشخیص بدهیم از مصرف غیرضروری آنتیبیوتیک پیشگیری شده و عوارض مصرف آنتیبیوتیکها هم کاهش مییابد. استفاده از روش PCR موجب شناسایی پاتوژنها در زمان کوتاهتر و مناسبتر شده است. در این مطالعه هدف ما بررسی فراوانی باکتریمی در تشخیصهای بالینی خاص با روش universal PCR در بیماران تبدار بستری در مرکز طبی کودکان و مقایسه آن با آزمایشهای معمول بوده است.
روش بررسی: 100 کودک تبدار و مشکوک به باکتریمی که با شکایت تب بستری شدند، تحت بررسی قرار گرفتند. از همه بیماران نمونههای خون برای کشت CBC، ESR، CRP و PCR تهیه شد.
یافتهها: 65% کودکان در طیف سنی 36-3 ماه با میانه50/12 ماه (120-1) قرار داشتند. 45% بیماران پسر بودند. میانگین درجه حرارت بدن در زمان بستری 6/0±9/38 درجه سانتیگراد بود. فراوانترین تشخیصهای بالینی باکتریمی بدون کانون (29%)، پیلونفریت (24%)، پنومونی (22%) بود 12 بیمار کشت مثبت خون و 19 بیمار PCR مثبت داشتند. شدت تب و وضعیت یافتههای آزمایشگاهی WBC، ESR و CRP در بین بیماران با نتایج کشت خون و PCR مثبت یا منفی اختلاف معنیدار نداشت.
نتیجهگیری: روش universal PCR برای تشخیص ارگانیسمهای مسوول باکتریمی نسبت به روشهای مرسوم بهنظر میرسد مفیدتر باشد.
اکبر میرصالحیان، فرشته جبلعاملی، سیدمحمد میرافشار، فرزانه باذرجانی، عالیه گرجیپور، حمیدرضا گلی،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: ظهور سویههای مقاوم میکروبی یکی از موانع اساسی در درمان قطعی بیماریهای عفونی میباشد که در این بین باکتریهای گرم منفی تولیدکننده آنزیمهای بتالاکتاماز وسیعالطیف (ESBLs) معضلات عدیدهای را در درمان این گونه عفونتها بروز دادهاند. در حال حاضر اشرشیاکلی به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجادکننده عفونتهای بیمارستانی و عفونت دستگاه ادراری محسوب میگردد که در این مطالعه الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی و سویههای تولیدکننده بتالاکتاماز در اشرشیاکلی نسبت به 17 آنتیبیوتیک رایج مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه با روش Disk Agar Difusion (DAD)، الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی 392 سویه اشرشیاکلی جدا شده از بیماران مختلف نسبت به 17 آنتیبیوتیک تعیین گردید و سپس طبق دستورالعمل NCCLS با روش Combind Disk، باکتریهای تولیدکننده ESBLs در بین آنها مورد شناسایی قرار گرفت.
یافتهها: با تعیین الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی این سویهها نسبت به 17 آنتیبیوتیک مشخص گردید که بیشترین درصد مقاومت نسبت به کربنیسیلین (06/78%) و کمترین مقاومت نسبت ایمیپنم (76/0%) میباشد. مقاومت نسبت به سه آنتیبیوتیک کربنیسیلین (06/78%)، کوتریموکسازول (21/63%) و پیپراسیلین (98/61%) بالاتر از 50% میباشد. در این مطالعه از بین 392 اشرشیاکلی 25/25% تولیدکننده ESBL بودند که بررسی مقاومت در این باکتریها، نشاندهنده، مقاومت بالای آنها نسبت به سایر آنتیبیوتیکها و مقاومت چندگانه در آنها میباشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از مقاومت بالای اشرشیاکلی به ویژه سویههای تولید کننده ESBL، نسبت به آنتیبیوتیکهای مختلف میباشد. با توجه به شیوع نسبتاً بالای باکتریهای تولیدکننده ESBL و مقاومت آنها نسبت به سایر آنتیبیوتیکها، باید از راهکارهای مهم کنترل عفونت مانند محدود نمودن مصرف از سفالوسپورینهای وسیعالطیف، استفاده نمود.
محسن محمدی، علی میرجلیلی، غلام رضا حبیبی، شیرزاد فلاحی، عبدالفتاح صراف نژاد، افشار اعتمادی، سید مهدی بوترابی،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: آنتیبادیهای علیه dsDNA بهصورت فراوان در سرم بیماران لوپوس اریتماتوس سیستمیک وجود دارد امروزه کیتهای تجاری الایزا از DNAها و اتصالگرهای مختلف DNA برای جداسازی آنها استفاده میکنند. این مطالعه بهمنظور ارزیابی دو منبع مختلف DNA و نیز دو نوع ماده اتصالگر مختلف DNA در سنجش الایزا صورت گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه DNA اشریشیا کلی (25922ATCC) و تیموس گوساله را با درجه خلوص بالا استخراج گردید و بهعنوان آنتیژن جهت کوتینگ و از دو ماده پلی-ال-لیزین و Methylated- BSA جهت پیش کوتینگ مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفتند. جهت تعیین حساسیت و ویژگی از نمونههای سرمی از بیماران لوپوس اریتماتوس سیستمیک و افراد سالم اهدا کننده خون در مقایسه با تست ایمنوفلورسانس (IF) و کیت تجاری استفاده گردید با استفاده از نرمافزار SPSS ویراست 15 و آزمون McNemar بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که Methylated- BSA واکنش غیر اختصاصی بسیار کمتری نسبت به پلی-ال-لیزین دارد همچنین حساسیت و ویژگی الایزا با DNA تیموس گوساله در مقایسه با تست ایمنوفلورسنس (IF) و کیت تجاری الایزا بهترتیب 80%، 88% و 100%، 98% بهدست آمد و الایزا با DNA اشریشیا کلی در مقایسه با تست ایمنوفلورسنس (IF) و کیت تجاری الایزا بهترتیب 73%، 69%، 85% و 79% بهدست آمد.
نتیجهگیری: DNA تیموس گوساله بالقوه منبع آنتیژن مفیدی جهت جداسازی آنتیبادیهای علیه dsDNA توسط آزمون الایزا است. همچنین استفاده از Methylated- BSA میتواند نقش موثری در کاهش واکنشهای غیراختصاصی نسبت به پلی- ال- لیزین داشته باشد.
سوده ثاقب، محمدکاظم طرزمنی، رضا جواد رشید، افشار زمردی، ابوالفضل بهلولی،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: تصمیمگیری در مورد اینکه
کدام کلیه دهنده زنده نفرکتومی شود، در هر سرویس جراحی متفاوت است ولی آناتومی عروقی
سادهتر و بدون آنومالی از مهمترین دلایل انتخاب یک کلیه است. بنابراین نفرکتومی
در دهنده زنده نیاز به بررسی دقیق آناتومی عروق کلیوی دارد. به نظرمیرسد سیتی مولتیدتکتور
بهترین روش برای تعیین آنومالیهای
عروقی کلیه و سیستم ادراری باشد.
روش بررسی: در این مطالعه 59
دهنده زنده کلیه توسط سیتی آنژیوگرافی چند لایه تحت بررسی قرار گرفتند. از تمام
دهندگان، پس از تزریق ماده حاجب، تصاویر سیتی با ضخامت 6/0 میلیمتر دریافت شد و
بازسازی و پردازش سه بعدی صورت گرفت و وضعیت شریانهای فرعی، زود شاخه شدن شریان
کلیوی، تعداد وریدها و حالبها مورد بررسی قرار گرفت و نتایج بهدست آمده با نتایج
نفرکتومی بیماران مقایسه شد.
یافتهها: سیتی آنژیوگرافی
چند لایه شیوع شریان فرعی را 4/3% با دقت 98% و زود شاخهشدن شریان کلیوی را در
4/8% موارد با دقت 100% گزارش کرد. ورید کلیوی متعدد در 4/8% موارد دیده شد و دقت
تشخیصی این روش 98% بود. حالب دوگانه در هیچکدام از بیماران مشاهده نشد.
نتیجهگیری: دقت تشخیصی این روش در دیدن شریان و ورید فرعی حدود 98% و در زود شاخه شدن شریان کلیوی 100% است. این نتایج با
آنژیوگرافی معمولی قابل مقایسه است و طبق مطالعات این روش در مقایسه با امآر-
آنژیوگرافی و دیژیتال سابتراکشن آنژیوگرافی، ارزش بیشتری دارد، کم تهاجمیتر است
و میتوان آن را روش تشخیصی طلایی در تشخیص آنومالیهای عروقی و سیستم ادراری در
دهندگان زنده کلیه نام برد.
ثمیله نوربخش، مهدی شکرابی، زهره کلباسی، آذردخت طباطبایی، حسن تنکابنی، لادن افشار خاص، محمد وفایی شاهی،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت مایکوپلاسمایی در کودکان شایع بوده و شناخت
علایم عصبی ناشیاز آن ازنظر شروع درمان سریع اهمیت ویژهای دارد. هدف
مطالعه مقایسه میزان آنتیبادی
اختصاصی مایکوپلاسما پنومونیه در مایع مغزی نخاعی کودکان تبدار با درگیری حاد
سیستم عصبی مرکزی (مننگوآنسفالیت، گیلن باره، میلیت عرضی، آتاکسی) با کودکان بدون
علایمعصبی بود.
روش بررسی: در یک بررسی مقطعی- مورد شاهدی (88-1386) در بخش کودکان
بیمارستانهای رسولاکرم و مفید تهران با روش الیزا، IgG اختصاصی مایکوپلاسما
پنومونیه در مایع مغزی نخاعی 55 مورد و 10 شاهد اندازهگیری شد. بعد از مقایسه متغیرها،
حساسیت و ویژگی تست با تعیین سطح زیر منحنی راک مشخص شد.
یافتهها: بیماران بین پنج ماه
تا 13سال (میانگین 84/3±43/3 سال) بودند. آنتیبادی
بیماران بالاتر از گروه شاهد بود و همخوانی ضعیفی بین بیماران و شاهد وجود داشت (26/0±08/0 در
برابر 001/0±001/0،
02/0p=). در منطقه زیر منحنی ROC
معادل 87/0 (96/0-78/0، %95
CI) (0001/0p<) و Cut off آنتیبادی
0025/0 با حساسیت 73%، ویژگی 90%، ارزش اخباریمثبت 100% و ارزش اخباریمنفی 8/28%
بود. کمترین سطح آنتیبادی در مننژیت آسپتیک و بالاترین در گیلن باره
و علایم نورولوژیک فکال بود.
نتیجهگیری: مقادیر اندک (0025/0) آنتیبادی
اختصاصی مایکوپلاسما در مایع مغزی نخاعی کودکان تشخیصی است. این تست در کودکان تبدار
با علایم عصبیحساسیت 73% و ویژگی 90% و ارزش اخباریمثبت بالا (100%) اما ارزش
اخباریمنفی پایین (8/28%) دارد. مایکوپلاسما یکی از
موارد نادر مننژیت آسپتیک کودکان است. وجود DNA مایکوپلاسما در مایع نخاع شایع نبوده (2%)، اما در موارد مشکوک
افزودن این تست به اندازهگیری آنتیبادی در مایع نخاع کمککننده است.
رضا کرباسی افشار، آیت شهماری، نصرالله شفیقی، امین صبوری،
دوره 70، شماره 6 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتکلهای درمانی مختلفی جهت کاهش چربی خون بهخصوص در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثربخشی تجویز سیمواستاتین با و بدون فنوفیبرات در بیماران اختلال چربی خون و بیماران عروق کرونر بر اساس یافتههای اکوکاردیوگرافی میباشد.
روش بررسی: یک کارآزمایی بالینی بر روی 124 بیمار مراجعهکننده به بیمارستان بقیهالله تهران طی سالهای 89-1387 انجام شد. بیماران در گروه اول 64 نفر، سیمواستاتین (mg20)، فنوفیبرات (mg200) روزانه، رژیم غذایی و فعالیت ورزشی و گروه دوم 60 نفر، سیمواستاتین همراه رژیم فوق به مدت یک سال دریافت کردند.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 5/6±3/54 سال بود. در گروه اول نسبت به گروه دوم پروفایل چربی و میزان Left Ventricular Ejection Fraction (LVEF) تغییرات معنیداری داشت (05/0P<) اما پارامترهای کارکرد دیاستولی تغییر معنیدار آماری نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان میدهد درمان یکساله استاتین بههمراه فنوفیبرات، علاوه بر بهبود موثر پروفایلهای چربی خون، اثر مثبت روی LVEF و در نتیجه عملکرد بهتر قلبی را دارا میباشد.
رضا کرباسی افشار، رضا نورروزیان، آیت شهماری، امین صبوری،
دوره 71، شماره 3 - ( خردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالشدن سمپاتیک کلیوی یکی از کلیدهای اساسی فشارخون اولیه است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر و ایمنی سمپاتکتومی عروق کلیوی در کاهش فشارخون است.
روش بررسی: در این مطالعه تصادفی آیندهنگر بیمارانی که علیرغم دریافت سه داروی ضدفشارخون یا بیشتر، فشارخون پایه سیستولیک mmHg160 یا بالاتر داشتند، بهطور تصادفی انتخاب شده و تحت بررسی قرار گرفتند. یک گروه تحت درمان با قطع عصب سمپاتیک کلیوی (Renal sympathetic denervation) و گروه دیگر (گروه کنترل) تحت ادامه درمان دارویی قبلی قرار گرفتند و تأثیر دو پروتکل درمانی در کنترل فشارخون در طی ششماه ارزیابی شد.
یافتهها: 117 بیمار (54%) از 212 بیمار اولیه برای قطع عصب سمپاتیک کلیوی انتخاب شدند (گروه یک). 95 بیمار (46%) بهمدت ششماه تحت ادامه درمان دارویی بهتنهایی قرار گرفتند (گروه دو). فشارخون براساس کنترل درمانگاهی پیگیری شد که در گروه یک، مقدار متوسط mmHg12/24±15/35 تغییر داشت (001/0P<). در مقابل گروه دو تغییر معنیداری از مقدار پایه نداشت (تغییر mmHg11/22±0/5 و (9/0P: سیستولی و 96/0P: دیاستولی). در عرض شش ماه، 92% از 117 بیمار گروه یک، کاهش فشارخون mmHg20 یا بیشتر را در مقایسه با 15% از 95 نفر گروه کنترل نشان داد (001/0P:). در طول مطالعه هیچ عارضه جدی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد میتوان از روش قطع عصب سمپاتیک کلیوی بهعنوان روشی اثربخش و مطمئن بهعنوان جایگزین درمان دارویی طولانیمدت در بیماران مقاوم به درمانهای معمول ضدفشارخون استفاده کرد. هرچند مطالعات با طول مدت پیگیری طولانیتر و تعداد نمونه بیشتر جهت اثبات این موضوع نیاز است.
شهلا افشارپیمان، امیر اسکندری، مریم زارعیان جهرمی، شکوفه رادفر، شهناز شیرباز، سوزان امیرسالاری، محمد ترکمن،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی، انگل درون سلولی اجباری است و تعداد زیادی از مردم دنیا به آن مبتلا هستنـد. در کودکان، عفونت توکسوپلاسما گوندیِ مغزی، به سیسـتم اعصاب مرکزی وارد شده و منجر به التهاب بخش خاکستری مغز میگردد. اوتیسم، اختلال پیچیـده تکاملی، از نوع روابط اجتماعی میباشد که علت اصلی آن ناشناخته است. تغییرات نوروپاتولوژی در بیماران اوتیسم، با آنچه که در توکسوپلاسموزیس مغـزی مشاهده میشود، شباهت دارد. هدف از این مطالعه، بررسی سرولوژی مثبت توکسوپلاسما در کودکان مبتلا به اوتیسم میباشد.
روش بررسی: این تحقیق مطالعـهای از نوع مورد- شاهدی که در سال 91-1390 بر روی کودکان 12-3 ساله مراجعهکننـده به درمانگاههای فوق تخصصی اعصاب و روانپزشـکی کودکان بیمارستان بقیـهالله و مرکز توانبخشی نوید عصر و امید عصر، انجـام گرفت. تعداد 40 کودک مبتلا به اوتیسم، بهعنوان گروه مورد و تعداد 40 کودک غیرمبتلا، بهعنوان گروه شاهد انتخاب شدند. از هر کودک، ml 5 نمونه خون، برای تعیـین سطح آنتیبادی IgG و IgM علیه توکسوپلاسما گوندی، گرفته شد و به روش اِلایزا مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: گروه مورد شامل 34 پسر و شش دختر (بهترتیب 85 و 15 درصد)، با میانگین سنی (71/2±)00/6 سال بود و میانگین زمان تشخیص اوتیسم (87/1±) 01/4 سالگی گزارش شد. گروه شاهد شامل، 17 پسر و 23 دختر، با میانگین سنی (09/3±) 67/5 سال بود. 5/77 درصد (31 نفر) مبتلا به بیماری اوتیسم، 5/7 درصد (3 نفر) اختلال شبه اوتیسم و 15 درصد (شش نفر) سندرم آسپرگر بودند. نتیجه سرولوژی IgM و IgG در تمامی کودکان اوتیسمی منفی و در کودکان غیر اوتیسمی، در 5/2 درصد (یک نفر) از آنها مثبت و در 5/97 درصد (39 نفر) منفی بود و بین این دو گروه، تفاوت آماری معنادار مشاهده نشد (31/0P=).
نتیجهگیری: اگرچه اختلاف آماری معناداری بین دو گروه مشاهده نشد، از این روی نتایج دقیقتر، نیازمند حجم نمونه بیشتر در مطالعات بعدی میباشد.
سرور روز افزای، خدیجه حکمت، کبری شجاعی، پوراندخت افشاری، محمد بهادرام،
دوره 72، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: واژینوز باکتریال شایعترین علت ترشحات غیرطبیعی در زنان سن باروری و یکی از شایعترین علل مراجعه به درمانگاههای زنان محسوب میشود. از عوامل دخیل در پاتوژنز و عود مکرر این بیماری میتوان به افزایش pH محیط واژن بهدنبال کاهش تعداد لاکتوباسیلها و در نتیجه افزایش تعداد باکتریهای بیهوازی اشاره کرد. شیوع این بیماری بین 30-10% ذکر شده است. معیارهای Amsel بهعنوان آزمونی تشخیصی در واژینیت باکتریایی استفاده میشود. این مطالعه با هدف بررسی اثر شیاف لاکتوباسیل بر بهبودی و عود بیماران مبتلا به واژینوز باکتریال انجام گرفت.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، 130 بیمار با تشخیص واژینوز باکتریال و استفاده از معیار Amsel با مبنای علایم بالینی، وارد مطالعه شدند. این افراد بهطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با مترونیدازول خوراکی بههمراه شیاف لاکتوباسیل و گروه دوم تحت درمان با مترونیدازول و شیاف دارونما قرار گرفتند. پیگیری بیماران در هفته یک و چهار درمان انجام شد.
یافتهها: بیماران در دو گروه میانگین سنی کمتر از 32 سال داشتند. معیارهای Amsel و میزان بهبودی بیماران در هر دو گروه طی هفته یک و چهار پس از درمان، نسبت به شروع مطالعه بهطور معناداری بهبود یافت، لیکن در گروهی که مترونیدازول را بههمراه لاکتوباسیل دریافت کردند نسبت به گروه شاهد در موارد ذکر شده بهطور معناداری بهبودی بیشتری را نشان دادند (0001/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به اثرات حفاظتی لاکتوباسیلها در مقابله با پاتوژنهای بیهوازی و اثرات منفی مترونیدازول بر لاکتو-باسیلهای واژن، استفاده از شیاف لاکتوباسیل همراه با مترونیدازول، بهخصوص در بیماران با عفونت راجعه مفید میباشد.
لادن افشار خاص، آذردخت طباطبایی، ثمیله نوربخش، عاطفه کارگزار،
دوره 73، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تشنج از علل شایع بستری کودکان است. بهعلت سطح بالای سرب هوای شهر تهران، بررسی نقش احتمالی سرب در ایجاد و یا تسهیل تشنجهای ایدیوپاتیک اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه، تعیین میانگین سطح سرب مایع مغزی- نخاعی کودکان مبتلا به تشنج ایدیوپاتیک در مقایسه با کودکان بدون تشنج (کنترل) بود. روش بررسی: یک مطالعه مورد- شاهدی در 60 کودک (30 نفر در دو گروه با و بدون تشنج) بستری در بیمارستانهای رسول اکرم (ص) و علیاصغر تهران از اردیبهشت سال 1390 تا پایان اسفند 1391 انجام شد. ml 1 مایع مغزی- نخاعی دریافت و سطح سرب بهروش اتمی اندازهگیری شد. یافتهها: میانگین سن بیماران با و بدون تشنج تفاوتی نداشت (36/27±18/30 در مقابل 56/20±46/25 ماه، 1/0 P=). میانگین سرب مایع نخاع بین دو گروه تفاوتی نداشت (07/3±43/3 در مقابل g/dl 77/2±78/2 گروه کنترل، 3/0P=). میانگین سرب به نوع تشنج ارتباطی نداشت (7/0P=). میزان سرب مایع نخاعی سطح زیرمنحنی ROC 588/0 (433/0-1، 2/0P=)، نقطه برش g/dl 65/1 داشت. حساسیت تست 70%، ویژگی 46%، ارزش اخباری مثبت و منفی 56% و 60% بود. نتیجهگیری: سطح خونی توکسیک سرب (g/dl 5/3) است. حتی مقادیر ناچیز سرب مایع مغزی- نخاعی (g/dl 65/1) کودکان مبتلا به تشنج ایدیوپاتیک از کودکان بدون تشنج و درگیری مغزی را توانست با حساسیت قابل قبول (70%) اما ویژگی کم (46%) افتراق دهد. اگرچه عوامل زمینهای و ژنتیک نقش مهمی در تشنج ایدیوپاتیک ایفا میکند، اما شاید سطح بالای سرب در مایع نخاع کودکان بیماران را مستعد تشنج مینماید. بنابراین راهکارهای کاهش سطح سرب در شهر تهران ضروری است.