جستجو در مقالات منتشر شده


41 نتیجه برای سروی

فرزاد کتیرائی، علیرضا خسروی، وحید خلج، محبوبه حاجی عبدالباقی، علی‌اصغر خاکسار، مهرناز رسولی نژاد،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: مقاومت عوامل ایجاد کاندیدیازیس دهانی به داروهای ضد قارچی از مشکلات بیماران آلوده به HIV است. افزایش مقاومت و استفاده بیش از پیش از داروها، اهمیت بررسی حساسیت آنتی‌بیوتیکی را نشان می‌دهد. مطالعه حاضر میزان حساسیت گونه‌های کاندیدای جدا شده از بیماران آلوده به HIV را به داروهای ضد قارچی بررسی می‌کند.

روش بررسی: 150 نمونه دهانی از بیماران آلوده به HIV بر روی محیط‌های کروم آگار و سابورو آگار کشت داده شد. جدایه‌های رشد یافته بر اساس روش‌های متداول تشخیص مخمرها تعیین هویت شدند. با روش‌های انتشار دیسک و میکرودایلوشن براث الگوی حساسیت به شش داروی ضد قارچی تعیین گردید.

یافته‌ها: کاندیدا آلبیکنس (2/50%) و کاندیدا گلابراتا (22%) شایع‌ترین گونه‌های جدا شده بودند. 7/25% از جدایه‌های کاندیدا آلبیکنس نسبت به داروی فلوکونازول مقاوم بودند و این میزان برای کتوکونازول و کلوتریمازول به ترتیب 9/21% و 4/16% بوده است. مقاومت نسبت به داروهای آمفوتریسین، نیستاتین و داروی کاسپوفانژین دیده نشد. از طرفی 7/57% از جدایه‌های کاندیدا گلابراتا نسبت به فلوکونازول مقاوم بودند و این میزان برای کتوکونازول و کلوتریمازول به ترتیب 31% و 35% بود.

نتیجه‌گیری: مقاومت گونه‌های کاندیدا به داروی آزولی، به‌خصوص فلوکونازول رو به افزایش است. بررسی مقاومت جدایه‌های کاندیدا به‌روش انتشار دیسک و یا میکرودایلوشن براث در آزمایشگاه‌ها جهت کنترل عفونت کاندیدیازیس دهانی مطلوب است. هرچند داروی نیستاتین به‌وفور برای بیماران مورد استفاده قرار می‌گیرد اما مقاومت به این دارو ناچیز است. استفاده از داروی کاسپوفانژین نیز با توجه به عدم مقاومت توصیه می‌گردد. 


رویا ستارزاده بادکوبه، لیلا درخشان، امیر فرهنگ زند پارسا، علی پاشامیثمی، بختیار خسروی، بابک گراییلی، سیدمصطفی جباری،
دوره 70، شماره 8 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: برای تعیین شدت تنگی دریچه میترال و ارایه بهترین روش‌های درمانی علاوه بر اطلاعات بالینی، اندازه‌گیری دقیق سطح دریچه میترال ضروری است. این مطالعه با هدف مقایسه روش اکوکاردیوگرافی غیرتهاجمی معادله همبستگی جریان (Continuity equation) با پلنی متری در اندازه‌گیری سطح دریچه میترال انجام شد.
روش بررسی: بیماران مبتلا به تنگی میترال مراجعه‌کننده به کلینیک اکوکاردیوگرافی بیمارستان امام‌خمینی (ره) از ابتدا تا انتهای سال 1389 که برای انجام اکوکاردیوگرافی قبل از والوولوپلاستی میترال با کاتتر بالون‌دار یا به‌صورت روتین به این مرکز مراجعه کرده بودند، تحت بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: تعداد موارد مورد مطالعه 73 بیمار بود، از این تعداد 17 نفر (3/23%) مرد و 56 نفر (6/76%) زن بودند متوسط سن بیماران 9/8±18/42 سال بود. در کل این بیماران روش معادله همبستگی با روش پلنی متری، ضریب همبستگی 832/0 (001/0P<) داشت. روش Pressure Half-Time (PHT) با روش پلنی متری ضریب همبستگی 720/0 (001/0P<) و روش PHT با روش Continuity equation ضریب همبستگی 604/0 (001/0P<) داشت. در زیر گروه بیماران با ریتم  فیبریلاسیون دهلیزی و نارسایی میترال قابل توجه، ضریب همبستگی بین پلنی متری و Continuity equation کم‌تر قابل اطمینان بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به ضریب همبستگی بالا بین روش پلنی متری مستقیم و روش Continuity equation می‌توان نتیجه گرفت که روش Continuity equation روش قابل اعتمادی در اندازه‌گیری سطح دریچه میترال می‌باشد و در مواردی که انجام پلنی متری با محدودیت مواجه است، از جمله کلسیفیکاسیون شدید دریچه میترال و بلافاصله بعد از والوولوپلاستی میترال با کاتتر بالون‌دار، می‌توان از روش Continuity equation به‌عنوان جایگزین استفاده کرد.


نسترن خسروی، ثمیله نوربخش، آذردخت طباطبایی، یاسر قوامی،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت استرپتوکوک گروه ب در نوزادان دیسترس تنفسی، پنومونی، مننژیت و استئومیلیت ایجاد می‌کند. هدف تعیین شیوع کلونیزاسیون استرپتوکوک گروه ب در لوله تراشه نوزادان بود.
روش بررسی: این مطالعه مشاهده‌ای تحلیلی طی سال‌های 90-1388 در مجتمع رسول اکرم بر روی 33 نوزاد که به‌علت دیسترس تنفسی لوله‌گذاری شده بودند، انجام شد. کشت لوله تراشه ابتدا در محیط Todd-Hewitt broth و سپس آگار خونی 5% گوسفند کشت داده شد. مقایسه متغیرهای کیفی با آزمون‌های آماری به‌عمل آمد.
یافته‌ها: استرپتوکوک گروه ب در سه مورد (1/9%) و سایر ارگانیسم‌ها در چهار مورد (1/12%) مثبت شد. کشت مثبت استرپتوکوک گروه ب با جنسیت نوزاد، نوع زایمان، پارگی زودرس کیسه آب ارتباط معنی‌داری نداشت.
نتیجه‌گیری: کشت مثبت در 9% نوزادان مبتلا به دیسترس تنفسی مشابه کلونیزاسیون مادران حامله ایرانی است. اما این میزان ابتلا نشان‌دهنده درصد بسیار بالاتر کلونیزاسیون مادران حامله است.


مهنوش خسروی، صنمبر صدیقی، شقایق مرادی علمداری، کاظم زنده دل،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پرسش‌نامه درد مک‌گیل کاربردی‌ترین ابزار استاندارد سنجش درد مزمن است. با توجه به تفاوت‌های فرهنگی، این پرسش‌نامه به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است. بر این اساس مطالعه حاضر به ترجمه، بومی‌سازی و بررسی پایایی پرسش‌نامه درد مک‌گیل به زبان فارسی می‌پردازد.
روش بررسی: پرسش‌نامه به‌روش انطباق میان فرهنگی و با حفظ ساختار اصلی پرسش‌نامه درد مک‌گیل ترجمه شد. در مجموع 84 بیمار مورد پرسش‌گری قرار گرفتند که پس از 24 ساعت، پرسش‌نامه برای 30 نفر از بیماران که شرایط ثابتی را حفظ کرده بودند، مجدد تکمیل گردید.
یافته‌ها: ضریب آلفای کرونباخ پرسش‌نامه (84n=) 85/. و ضریب پایایی در تمام حیطه‌ها (حسی، عاطفی ارزیابی و متفرقه) بالای 8/0 محاسبه شد. ضریب پایایی گروه‌های تشکیل‌دهنده، ارتباط معنی‌دار را در طول زمان انجام تست حفظ نمود.
نتیجه‌گیری: پرسش‌نامه فارسی درد مک‌گیل ارایه شده در مطالعه حاضر از انطباق فرهنگی و پایایی کافی برای استفاده در مطالعات اپیدمیولوژیک درد مزمن برخوردار است.


رضا افضلی‌پور، سید ربیع مهدوی، حمیدرضا خسروی، علی نشاسته‌ریز، آغا فاطمه حسینی،
دوره 71، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه آزمایش‌های سی‌تی‌اسکن نقش مهمی را در تشخیص بیماری‌ها ایفا می‌کنند و به همین دلیل دوز قابل‌توجهی از آزمایش‌های پرتونگاری پزشکی را به خود اختصاص داده‌اند. یکی از نکات مهم در به‌کارگیری پرتوهای یونیزان رعایت اصول حفاظت پرتویی می‌باشد. هدف این مطالعه ارایه و تدوین سطح قابل‌قبول دوز جذبی در آزمایش‌های سی‌تی‌اسکن می‌باشد.
روش بررسی: سطح دوز مرجع تشخیصی در گروه سنی بزرگ‌سالان (بیش‌تر از 15 سال) در 11 مرکز سی‌تی‌اسکن شهر تهران مورد مطالعه قرارگرفته است. چارک سوم  Computed Tomography Dose Index Weighted (CTDIw)به عنوان دوز مرجع تشخیصی (Diagnostic Reference Level) در نظر گرفته شده است.
یافته‌ها: مقدار دوز مرجع تشخیصی در گروه سنی بزرگ‌سالان (بزرگ‌تر از 15 سال) برای سر، سینوس، ریه، شکم و لگن به ترتیب برابر است با: 87/50، 27/38، 05/8 و 11/9 میلی‌گری.
نتیجه‌گیری: میزان دوز مرجع تشخیصی برای آزمایش‌های سر از بقیه نواحی بیش‌تر است و دوز مرجع تشخیصی در شهر تهران در گروه سنی مورد نظر و پروتکل‌های مورد مقایسه کم‌تر از دوز مرجع ملی می‌باشد.


سیدکاظم نظام، مهتاب بیانی، محمد شیرخدا، احمد خسروی، سیدحمید همتی،
دوره 71، شماره 7 - ( مهرماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های کیسه صفرا و عفونت معده با هلیکوباکترپیلوری (HP) هر دو می‌توانند سبب درد اپیگاستر شوند که باید افتراق داده شوند تا بدین‌شکل از انجام اعمال جراحی غیرضروری جلوگیری شود.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، افراد مورد از بیماران کاندید کله‌سیستکتومی به‌علت سنگ صفراوی و موارد کنترل فاقد سنگ صفرای بودند. تست سرولوژی lgG Anti H چک شد و موارد مثبت در گروه مورد و شاهد مقایسه شدند.
یافته‌ها: تعداد 70 نفر وارد مطالعه شدند. 35 نفر در گروه مورد و 35 نفر در گروه شاهد که از لحاظ سن و جنس همگن بودند. در هر گروه مورد و شاهد به‌ترتیب 2/68% و 2/31% دارای HP مثبت و 1/34% و 8/65% دارای HP منفی بودند که مقایسه این دو گروه دارای اختلاف معنی‌دار آماری بود (004/0P=).
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر می‌تواند تقویت‌کننده نظریه نقش HP در تشکیل سنگ صفراوی باشد. مطالعات آینده‌نگر وسیع‌تری جهت بررسی این موضوع پیشنهاد می‌گردد.

فرناز سهراب‌وند، مامک شریعت، محمد جعفر فره‌وش، فدیه حق‌اللهی، مهنوش خسروی، معصومه معصومی، مریم باقری، علیرضا عبداللهی، اکرم سربیایی، فریبا بشاری،
دوره 71، شماره 10 - ( دی ماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای عفونت هلیکوباکتر پیلوری خصوصاً در کشورهای جهان سوم و احتمال تاثیر آن در ابتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک مطالعه حاضر با هدف بررسی سرولوژیک عفونت هلیکوباکتر پیلوری در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک، انجام شد. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت مورد- شاهدی از دی‌ماه 1389 تا خرداد 1391 در 82 نفر از گروه مورد از مراجعه‌کنندگان به مرکز ناباروری بیمارستان ولی‌عصر (عج) در سنین 20 تا 40 سال با تشخیص سندرم تخمدان پلی‌کیستیک و 82 نفر غیرمبتلا به PCOS با اندازه‌گیری آنتی‌بادی‌های IgG و IgA هلیکوباکتر پیلوری در بیماران و همسران آن‌ها انجام شد. یافته‌ها: میانگین سن زنان و همسران آنان و سایر مشخصات دموگرافیک، بین دو گروه مبتلا و غیرمبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک اختلاف آماری معناداری نداشت (05/0P>). موارد مثبت آنتی‌بادی IgG هلیکوباکتر پیلوری و IgA به‌ترتیب در 78% و در 5/30% از بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک و 5/76% و 37% از بیماران غیرمبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک دیده شد که تفاوت معناداری نداشت. آنتی‌بادی هلیکوباکتر پیلوری در همسران خانم‌های مبتلا و غیرمبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک نیز تفاوت آماری معناداری نداشت (05/0P>). نتیجه‌گیری: در این مطالعه تفاوت معنادار در سطوح سرولوژیک هلیکوباکتر پیلوری در خانم‌های مبتلا و غیرمبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک مشاهده نشد. میزان بالای سرولوژی مثبت به‌دست آمده در هر دو گروه می‌تواند ناشی از شیوع بالای هلیکوباکتر پیلوری در جمعیت ایرانی باشد، لذا شاید مطالعات وسیع‌تری لازم باشد.
نسترن خسروی، نسرین خالصی، ثمیله نوربخش، شیما جوادی‌نیا، رامین عسگریان، آذردخت طباطبایی،
دوره 71، شماره 11 - ( بهمن ماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌دلیل احتمال مرگ و میر بالای نوزادان مبتلا به مننژیت نوزادی، تشخیص سریع این بیماری اهمیت بسیاری دارد. پروتیین واکنشی C (CRP) از پروتیین‌های فاز حاد است که در بسیاری از عفونت‌ها و بیماری‌های التهابی افزایش می‌یابد. هدف از این طرح بررسی ارتباط CRP در مایع مغزی- نخاعی در نوزاد مبتلا به مننژیت نوزادی باکتریایی (چرکی) با مننژیت آسپتیک (غیر‌چرکی) و ارزش تشخیصی این تست در مننژیت‌ نوزادی بود. روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی و مقطعی، 49 نوزاد مشکوک به مننژیت و بستری در بیمارستان، به‌روش غیراحتمالی آسان وارد مطالعه شدند. داده‌های حاصل از معاینات بالینی و آزمایشگاهی نمونه‌ها در پرسش‌نامه وارد شد و کلیه نوزادان براساس داده‌های فوق در دو گروه مننژیت باکتریایی و مننژیت آسپتیک قرار گرفتند. کلیه داده‌ها شامل سطح CRP مایع مغزی- نخاعی در نوزادان دو گروه مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین و انحراف‌معیار سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی 68/0±95/0 میلی‌گرم در لیتر و در نوزادان مبتلا به مننژیت غیرچرکی 36/0±16/0 میلی‌گرم در لیتر بود. سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیر‌چرکی از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت (001/0P<). نقطه برش (Cut off point) برای سطح CRP، 17/0 میلی‌گرم/ لیتر محاسبه شد. حساسیت و ویژگی CRP مایع مغزی- نخاعی به‌عنوان تست تشخیصی به‌ترتیب 95% و 86% محاسبه شد. نتیجه‌گیری: سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیر‌چرکی بالاتر بود و در نتیجه می‌توان گفت که CRP می‌تواند به‌عنوان یک واکنش‌دهنده حساس برای افتراق سریع مننژیت باکتریایی از مننژیت آسپتیک مورد توجه قرار گیرد.
فاطمه سروی، مرضیه عالی،
دوره 72، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سپتوم رحمی یکی‌از ناهنجاری‌های مادرزادی رحمی شایع است که با مشکلات مامایی و نتایج نامطلوب باروری همراه است. هیستروسکوپی به‌عنوان روش درمانی استاندارد برای سپتوم رحم می‌باشد. در این مطالعه ما به ارزیابی نتیجه هیستروسکوپی و میزان اثر آن در بهبود نتایج باروری در بیماران با سپتوم رحمی و ناباروری نامشخص یا سقط مکرر پرداخته‌ایم. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت آینده‌نگر طراحی و بر روی 40 نفر از زنان مراجعه‌کننده به بیمارستان شریعتی با شکایت ناباروری نامشخص یا سقط مکرر که وجود سپتوم در آنها تایید شده بود انجام شد که پس‌از تایید ناباروری و ارزیابی سپتوم توسط هیستروسکوپ، برداشتن سپتوم انجام شد و به‌دنبال آن نتیجه جراحی، میزان بارداری، نتایج بارداری (سقط، زایمان رسیده، زایمان زودرس) و ارتباط این نتایج با وجود سپتوم در بیماران ارزیابی شد. یافته‌ها: میانگین سن بیماران 02/35/31 سال بود. هشت مورد از بیماران به دلایلی غیر از ناباروری مراجعه کرده بودند که از مطالعه حذف شدند. از 40 بیمار در مدت پیگیری ما 29 بیمار (5/72%) حامله شدند که 15 مورد (7/51%) آنها به‌طور طبیعی و 14 مورد (3/48%) با ART حامله گردیدند و 11 مورد (5/27%) در طی این مدت باردار نشدند. از بیمارانی که باردار شدند 9 مورد (31%) سقط خود‌به‌خودی، سه مورد (3/10%) زایمان زودرس و 17 مورد (6/58%) زایمان رسیده داشتند. میزان تولد زنده در مطالعه ما 9/68% بود. نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که انجام هیستروسکوپی سپتوپلاستی در جهت بهبود پیامد باروری با موفقیت همراه می‌باشد.
سریه گل‌محمدلو، طیبه کارجویان، شهریار صانع، سیما اشنوئی، سروین پاشاپور،
دوره 72، شماره 7 - ( مهر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: پارگی خودبه‌خود کبد همراه با خونریزی یک عارضه نادر حاملگی بوده و اغلب با پره‌اکلامپسی توام با سندرم HELLP دیده می‌شود و می‌تواند با عارضه و مرگ‌و‌میر بالای مادر و جنین همراه باشد. در این مطالعه یک مورد پارگی کبد به‌دنبال سندرم HELLP، در استان آذربایجان غربی گزارش شد. معرفی بیمار: خانم حامله 33 ساله G6D5 با سن حاملگی 30 هفته با سابقه فشارخون بالا، کاهش پلاکت و افزایش آنزیم‌های کبدی بود. در بررسی شکم بعد از سزارین متوجه خون و لخته در طرف راست شکم و پارگی کبد شده، محل خونریزی با لنگاز پک و شکم بسته شد. روز دوم، کبد با 10 عدد سرجی سل پک و فاسیا دوخته نشد. بیمار پس از چهل روز بستری مرخص شد. نتیجه‌گیری: در پارگی کبد با توجه به مشکل بودن تشخیص کلینیکی، می‌توان از روش‌های در دسترس مانند انجام سی‌تی‌اسکن و MRI، بهره‌مند گردید.
نسترن خسروی، نسرین خالصی، ثمیله نوربخش، آذردخت طباطبایی، بهمن احمدی، رامین عسگریان، شیما جوادی‌نیا،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی سطح سرب سرم در نوزادان می تواند موجب تشخیص زودرس مسمومیت با این عنصر و پیشگیری از اختلالات تکاملی و عصبی شود. این مطالعه با هدف ارزیابی سطوح سرمی سرب خون بندناف در تعدادی از نوزادان بستری انجام شد. روش بررسی: این مطالعه تحلیلی- مقطعی در بخش نوزادان بیمارستان های اکبرآبادی و رسول اکرم (تهران) از خرداد 1390 تا خرداد 1391 انجام شد. پس از نمونه‌گیری به روش غیر احتمالی، 60 نوزاد تازه متولد شده تحت خونگیری از بندناف قرارگرفتند و سطح سرب نمونه‌خون از طریق اسپکتروفتومتری جذبی اتمی اندازه‌گیری شد. سطح سرب بالاتر از μg/dl 5 با ارزش تلقی شد. یافته‌ها: در مجموع 4/61% نوزادان پسر بودند. میانگین و انحراف‌معیار سن داخل رحمی 64/2±4/37 هفته، وزن زمان تولد 8/642±2701 گرم و سن مادران 73/6±20/29 سال بود. 70% مادران ساکن شهر بودند. 13% مادران سابقه مصرف دارو داشتند و 5% سیگاری بودند. سطح سرب سرم در خون بندناف نوزادان μg/dl 24/2±97/2 بود. این میزان با جنسیت نوزاد، محل سکونت، مصرف دارو و دخانیات ارتباطی نداشت. همچنین این میزان در 7/16% نوزادان بالاتر از μg/dl 5 بود. (سطح پرخطر) موارد پرخطر با سن مادر، وزن و سن جنین ارتباط داشت. (02/0P=، 004/0P=، 03/0P=) نتیجه‌گیری: با وجود پایین بودن سطوح پرخطر سرب سرم در خون بندناف نوزادان، سطح سرب سرم در خون بندناف نوزادان از مطالعات مشابه بالاتر بود. بررسی سطوح سرمی سرب در سایر نوزادان و همچنین در مناطق مختلف توصیه می‌شود.
بهنام ثبوتی، شیما جوادی‌نیا ، ثمیله نوربخش، رامین عسگریان، نسترن خسروی، آذردخت طباطبایی،
دوره 72، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل اهمیت تشخیص به موقع مننژیت و طولانی بودن روند کشت مایع مغزی- نخاعی (CSF)، سایر روش‌های تشخیصی مورد توجه قرار گرفتند. این پژوهش با هدف تعیین ارزش تشخیصی سطوح اینترلوکین‌های 1، 6 و 8 (IL-1, IL-6, IL-8) در CSF کودکان و نوجوانان مبتلا به مننژیت اجرا گردید. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، 51 بیمار مبتلا به مننژیت یک ماهه تا 18 ساله در طی دو سال (مهر 1391 تا مهر 1393) از بخش کودکان بیمارستان‌های رسول و علی‌اصغر تهران انتخاب شدند و تحت آسپیراسون CSF قرارگرفتند. آزمایشات معمول شامل کشت، رنگ‌آمیزی و بیوشیمیایی CSF و روشELISA برای بررسی سطح اینترلوکین‌های 1، 6 و 8 انجام شد. یافته‌ها: 49% نمونه‌ها مننژیت باکتریال و 7/64% نمونه‌ها پسر بود و جنسیت بین دو گروه باکتریال و آسپتیک تفاوتی نداشت (7/0P=). میانگین سنی مجموع نمونه‌‌ها 40/858±46/358 روز و در مننژیت باکتریال بالاتر بود (047/0P=). سطح IL-1 در باکتریال pg/ml 04/37±87/10 و آسپتیک pg/ml 64/1±55/0 بود که تفاوتی نداشتند (168/0P=). سطح IL-6 در باکتریال (pg/ml 3/139±51/90) از آسپتیک (pg/ml 84/67±36/21) بالاتر بود (030/0P=). سطح IL-8 در باکتریال (pg/ml 2/765±40/365) از آسپتیک (pg/ml 34/59±66/50) بالاتر بود (047/0P=). سطح تشخیصی IL-8 (8/36) نسبت به IL-1 (05/0) و اینترلوکین 6 (18/1) بالاتر بود. سطوح تشخیصی IL-1 در باکتریال (77/80%) با آسپتیک (00/68%) تفاوتی نداشت (349/0P=). سطوح تشخیصی IL-6 در باکتریال (85/53%) با آسپتیک (00/64%) تفاوتی نداشت (572/0P=). سطوح تشخیصی IL-8 در باکتریال (77/80%) از آسپتیک (00/28%) بالاتر بود (001/0P<). متغیرهای رنگ‌پذیری، شاخص گلبول‌های سفید و قرمز، قند و پروتیین CSF تفاوتی بین دو گروه نداشتند. نتیجه‌گیری: با وجود اهمیت IL-6 و IL-8 در تشخیص افتراقی مننژیت، فقط IL-8 دارای ارزش تشخیصی مناسب در افتراق دو نوع مننژیت باکتریایی و آسپتیک است.
سریه گل محمدلو، معصومه حاج شفیعها، طیبه کارجویان، سیما اشنویی، سروین پاشاپور،
دوره 73، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت با هلیکوباکترپیلوری می‌تواند بدون علامت بالینی بوده و در صورت درمان نشدن پابرجا بماند. در مطالعه حاضر اثر هلیکوباکترپیلوری شاخه CagA+ در بروز سقط‌های زودرس بررسی شد. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی، 50 زن باردار با رخداد سقط خودبه‌خودی کمتر از 20 هفته و 50 زن حامله با حاملگی نرمال و بدون رخداد سقط مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی و بیمارستان شهید مطهری ارومیه در شش ماهه دوم سال 1392-1391 انتخاب شدند. گروه مورد (زنان با سقط زودرس) ml 2 خون از افراد جهت اندازه‌گیری تیتر آنتی‌بادی IgG بر علیه هلیکوباکترپیلوری به روش الایزا گرفته شد. تمام موارد مثبت از نظر آنتی‌بادی CagA نیز بررسی شدند. یافته‌ها: میانگین و انحراف‌معیار سن بیماران 78/5±0/21 و 10/5±78/30 سال به ترتیب در گروه مورد و شاهد بود. دو گروه از نظر سن (25/0=P) و پاریتی (25/0=P) تفاوت معناداری نداشتند. مثبت بودن آنتی‌بادی IgG علیه هلیکوباکترپیلوری ارتباط معناداری با بروز سقط نداشت (84/0=P، 0/92OR=، 0/93-2/17=95%CI). مثبت بودن CagA با افزایش شانس سقط همراه بود (08/0=P، 3/5=OR، 0/73-13/76=95%CI). با اینحال این ارتباط از نظر آماری معنادار نبود. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه با وجود افزایش بروز سقط ارتباط معناداری بین عفونت هلیکوباکترپیلوری و بروز سقط مشاهده نگردید. برای تعیین اثر مثبت بودن CagA در شانس بروز سقط، مطالعات طولی با نمونه‌های بزرگتری توصیه می‌شود.
نسترن خسروی، نسرین خالصی، ثمیله نوربخش، مازیار تارخانی،
دوره 74، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت‌های قارچی به خصوص کاندیدا یکی از علل مهم مرگ و میر نوزادان با وزن خیلی کم (کمتر از  gr1500) بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان است. کاندیدا می‌تواند تهاجم بافتی دهد. این عفونت باعث افزایش ریسک عوارض عصبی تکاملی می‌شود. پیشگیری عفونت‌های قارچی منجمله کاندیدا اهمیت زیادی دارد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر پروفیلاکسی فلوکونازول در نوزادان با وزن خیلی کم بود.

روش بررسی: ‌این مطالعه آینده نگر مورد- شاهدی به روی 102 نوزاد با وزن خیلی کم (VLBW) و با کشت خون منفی، بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان علی‌اصغر (ع) از ابتدای 1391 تا ابتدای 1393 انجام شد. فلوکونازول (mg/kg 3) سه روز در هفته اول و دوم، یک روز در میان هفته سوم و چهارم، یک روز در هفته‌های پنجم و ششم به گروه مورد با دریافت دارو (49 نفر) و نوزادان گروه کنترل (46 نفر) بدون دریافت دارو بودند. میزان مرگ و میر، طول مدت بستری مقایسه شد.

یافته‌ها: سن جنینی و وزن تولد بین دو گروه تفاوت آشکار نداشت (4/0P= و 2/0P=). میزان فوت در گروه کنترل چهار برابر گروه مورد (7/8% در مقابل 2%، 1/0P=) اما بدون تفاوت واضح بود. به‌علاوه، میانگین بستری نوزادان گروه  کنترل طولانی‌تراز گروه مورد بود (93/9±41/28، 19/6±85/19 روز، 0001/0P=).

نتیجه‌گیری: اگرچه پروفیلاکسی با فلوکونازول تا حدی مرگ و میر نوزادان با وزن خیلی کم را کاهش داد، اما تاثیر واضحی نداشت (4/0P=) که می‌تواند ناشی از تعداد کم بیماران باشد. اما مصرف داروی پیشگیری، مدت بستری نوزادان VLBW را به طور آشکار کاهش داد (000/0P=).


نسترن خسروی، ثمیله نوربخش، شیما جوادی‌نیا، سروناز آشوری،
دوره 74، شماره 11 - ( بهمن 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سپتی‌سمی باکتریایی از علل عمده مرگ‌و‌میر نوزادان به‌ویژه نوزادان نارس است. هدف از این مطالعه جستجوی عوامل باکتریال سپتی‌سمی در نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بود.

روش بررسی: یک مطالعه مقطعی-توصیفی طی دو سال به‌روی 70 نوزاد نارس (کمتر از 37 هفته) مبتلا به سپتی‌سمی بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان حضرت علی‌اصغر (ع) انجام گرفت. نتایج کشت خون استاندارد بر روی محیط آگار گوسفندی و کشت دوباره داده شد (Nima pouyesh, Iran). نوع ارگانیسم باکتریال، زمان بروز سپسیس (زودرس و یا دیررس) و ارتباط با سن پارگی کیسه آب، وزن و سن جنینی محاسبه گردید. 05/0P≤ معنادار در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: از 70 نوزاد سپتی‌سمی مورد مطالعه 17 نفر کشت خون مثبت داشتند. در کل ارگانیسم‌های گرم منفی شایع‌تر از گرم مثبت بود. عوامل سپتی‌سمی زودرس با کلبسیلا (%40) اشریشیاکلی (%20) و استافیلوکوک اورئوس (%20) در ایجاد سپتی‌سمی دیررس همگی به‌طور یکسان (6/%28) نقش داشتند. کلبسیلا به‌طور واضح در ایجاد سپتی‌سمی زودرس (05/0P=) و در نوزادان با وزن کمتر از g 1500 (005/0P=) و پارگی زودرس کیسه آب (05/0P=) ارتباط داشت.

نتیجه‌گیری: کلبسیلا، اشریشیاکلی و استافیلوکوک اورئوس سه ارگانیسم شایع سپسیس در نوزادان نارس بودند. وزن پایین نوزاد، سن کم جنینی و سابقه پارگی زودرس کیسه آب از عوامل خطر قابل پیشگیری در سپتی‌سمی نوزادان نارس هستند. ما توصیه می‌کنیم آنتی‌بیوتیک انتخاب شده در سپتی‌سمی در نوزادان نارس باید پوشش خوبی برای سه ارگانیسم کلبسیلا و اشریشیاکلی و استافیلوکوک داشته باشد.


فاطمه خسروی نوده، فریدا بهزادیان، وحیده مظاهری، حدیثه شکوهی، مریم صالح، بهرخ فرهمند،
دوره 75، شماره 8 - ( آبان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سال‌های اخیر ویروس آنفلوانزا نوع (H1N1) A باعث عفونت‌های متوسط تا شدید با میزان پراکندگی وسیع در سرتاسر دنیا شده است. بنابراین تشخیص افتراقی، سریع و ارزان قیمت بر پایه شناسایی آنتی‏ژن‌ها دارای اهمیت است. همچنین تولید آنتی‏بادی اختصاصی علیه آنتی‏ژن‌های آنفلوانزا برای موفقیت در تحقیقات پایه و پشرفته ضروری است. هماگلوتینین مهمترین گلیکوپروتیین سطحی ویروس آنفلوانزا است که به دو زیرواحد هماگلوتینین ۱ و هماگلوتینین ۲ شکسته می‌شود. از آن‌جایی که بیشتر مناطق آنتی‏ژنی در ناحیه هماگلوتینین ۱ قرار دارند، بهره‌گیری از ‏این دومین به‌عنوان آنتی‏ژن، جهت تولید آنتی‏بادی در این پژوهش مورد مطالعه قرارگرفت.
روش بررسی: پروتیین نوترکیب هماگلوتینین ۱ در پژوهشی تجربی با همکاری بخش آنفلوانزا انستیتو پاستور ایران در نیمه دوم سال ۱۳۹۳ بیان و تخلیص شد. در ادامه آنتی‏بادی پلی‏کلونال خرگوشی علیه آن در تابستان ۱۳۹۴ تولید شد. پروتیین هماگلوتینین ۱ آنفلوانزا (A/PR/8/34) در وکتور pET28aHA1 در میزبان پروکاریتی ایشرشیاکلی BL21 در مقیاس زیاد بیان شد. با تغییر پارامترهایی مانند غلظت IPTG، زمان القاء و دمای بیان، بهینه‌سازی بیان صورت گرفت. سپس پروتیین با استفاده از ستون کروماتوگرافی تمایلی نیکل تخلیص شد.
یافته‌ها: تولید آنتی‏بادی‏ پلی‏کلونال علیه این پروتیین نوترکیب پس از تزریق آنتی‏ژن به‌همراه ادجوانت فروند بر اساس پروتکلی مشخص، در خرگوش انجام گرفت. همچنین کارایی سرم حاوی این آنتی‏بادی با استفاده از روش ELISA ارزیابی شد. تعیین میزان آنتی‏بادی در سرم خون‌های جمع‌آوری شده از خرگوش با استفاده از الایزا مبتنی بر سرم، افزایش آنتی‏بادی اختصاصی را طی دوره ایمیونیزاسیون نشان داد.
نتیجه‌گیری: با توجه به داده‌ها مشاهده می‌شود این آنتی‏بادی پلی‏کلونال ظرفیت تولید در خرگوش را داراست و می‌تواند در آینده در تست‌های تشخیص آنفلوانزا به مثابه سایر تست‌های ایمنی مانند وسترن بلات، ایمونوسیتوشیمی و ایمونوهیستوشیمی مورد استفاده قرار گیرد.

حسین خسروی، حمید بورقی،
دوره 76، شماره 12 - ( اسفند 1397 )
چکیده

در سال‌های اخیر، استفاده از نانوذرات طلا در پرتودرمانی به‌وسیله انجام آزمایش‌های تجربی و شبیه‌سازی مونت کارلو، بارها مورد مطالعه قرار گرفته است. اگرچه ایده افزایش دوز به‌وسیله عناصری با عدد اتمی بالا از چند دهه پیش مطرح بوده ولی به‌خاطر سازگاری نانوذرات طلا با سیستم بیولوژیکی، دانشمندان را به بررسی بیشتر درباره کاربردهای مختلف این مواد در پرتودرمانی، تحریک کرده است. نتایج تمام مطالعات انجام شده در این زمینه موافق با افزایش دوز رسیده به تومور در پرتودرمانی با نانوذرات طلا می‌باشد. اما نتایج حاصل از برهمکنش انرژی تابشی با اندازه نانوذرات طلا همچنان بحث‌برانگیز است. به‌عبارت دیگر، در شبیه‌سازی مونت کارلو از نانوذرات طلا با ابعاد حدود ۱۰ تا nm ۱۰۰ و در مطالعات بیولوژیکی از این نانوذرات با ابعاد nm ۹/۱ استفاده شده است. از طرفی برخی از مطالعات وابستگی انرژی در تشدید دوز رسیده و در برخی دیگر از مطالعات اثر اندازه نانوذرات طلا در ارتباط با انرژی فوتون تابشی مورد بررسی قرار گرفته است. به‌هرحال در برخی از جنبه‌ها، نتایج حاصل از پرتودرمانی با استفاده از نانوذرات طلا، با وجود اینکه اثر فوتوالکتریک در انرژی‌های پایین پدیده غالب به‌شمار می‌آید، قطعی به‌نظر نمی‌رسد. نظر اصلی در مورد چگونگی افزایش دوز رسیده به تومورهای سرطانی با استفاده از نانوذرات طلا در نتایج حاصل از مطالعات اخیر روی نمونه‌های سلولی و حیوانی به‌طور شفاف بیان نشده است. در این مقاله به بررسی، مقایسه و تحلیل نتایج مقالات منتشر شده در این زمینه پرادخته شد.

اسماء سلیمانی، افرا خسروی، عنایت اسدی،
دوره 77، شماره 3 - ( خرداد 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال در سوخت و ساز لیپیدها حیات انسانی را در تمامی کشورها با درصدهای متفاوت تهدید می‌کند و باعث بروز بیماری‌های قلبی-عروقی می‌شود. کاهش میزان فعالیت بدنی و حذف برخی غذا داروها گسترش این عوارض را تسریع بخشیده‌اند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ۱۰ هفته مصرف مکمل زنجبیل بر نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن زنان چاق به‌دنبال تمرین ورزشی پیلاتس انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به‌روش نیمه‌تجربی در مرکز گیاهان دارویی دانشگاه علوم پزشکی ایلام از شهریور تا آذر ۱۳۹۶ انجام شد. در این مطالعه، ۹۰ زن چاق مبتلا به دیابت نوع ۲ به‌طور تصادفی به ۳ گروه مکمل، دارونما و کنترل (هر گروه ۳۰ نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل ده هفته فعالیت ورزشی پیلاتس است. گروه مکمل روزانه g ۲ پودر زنجبیل را، به‌مدت ۱۰ هفته مصرف می‌کردند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد ۱۰ هفته مصرف مکمل زنجبیل به‌دنبال تمرین ورزشی پیلاتس در پیش‌آزمون و پس‌آزمون باعث افزایش سطوح لیپوپروتیین پرچگال و کاهش تری‌گلیسیرید، لیپوپروتیین کم‌چگال، کلسترول تام، ترکیب و وزن بدن زنان چاق می‌شود. همچنین مصرف ۱۰ هفته مکمل زنجبیل به‌دنبال تمرین هوازی پیلاتس بر سطوح تری‌گلیسیرید (۰/۰۰۱P=)، لیپوپروتیین کم‌چگال (۰/۰۲P=)، کلسترول تام (۰/۰۵P=) و لیپوپروتیین پر‌چگال (۰/۰۱P=) زنان چاق گروه مکمل و دارونما تاثیر معناداری داشت.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که تمرین پیلاتس به‌همراه مصرف روزانه g ۲ مکمل زنجبیل به‌مدت ۱۰ هفته، باعث کاهش معنادار در سطوح نیمرخ لیپیدی، درصد چربی بدن، وزن و نسبت محیط کمر به لگن شد.

آذردخت طباطبایی، نسترن خسروی، منیره منفردی، سارا مینائیان، نجمه سادات عاطفی، حمیده حسن‌پور، علی بادامچی،
دوره 78، شماره 1 - ( فروردین 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هلیکوباکتر پیلوری عفونت بسیار شایع، جدی و مزمن است. طیف متنوعی از اختلالات دستگاه گوارش مانند گاستریت مزمن، بیماری زخم پپتیک، آدنوکارسینوم معده و لنفوم بافت لنفوییدی مخاطی ایجاد می‌کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تغذیه با شیرمادر و شیرخشک بر روی کلونیزاسیون هلیکوباکتر پیلوری در دستگاه گوارش شیرخواران ۲ تا ۲۴ ماهه انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی در مدت دو سال، از تیر ۱۳۹۵ تا آخر خرداد ۱۳۹۷ در میان ۹۲ کودک مراجعه‌کننده به بیمارستان علی‌اصغر دانشگاه علوم پزشکی ایران، انجام شد. ابتدا پرسشنامه‌ای توسط پزشک متخصص نوزادان شامل مشخصات دموگرافیک و بالینی کودکان ثبت گردید. از شیرخواران نمونه مدفوع در طی ۲، ۶، ۱۲ و ۲۴ ماهگی گرفته شد. نوزادان به دو گروه تقسیم شدند، گروه تغذیه با شیرمادر و گروه تغذیه با شیرخشک. از تست آنتی‌ژن هلیکوباکتر پیلوری در مدفوع، برای تشخیص عفونت در گروه‌های انتخاب شده، استفاده شد. 
یافته‌ها: شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری در بین نوزادان مورد مطالعه، ۲۸/۳% بود. شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری، در گروه تغذیه با شیرمادر ۲۰% و شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری، در گروه تغذیه با شیرخشک ۴۴% مشاهده شد. تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده شد. بین عفونت هلیکوباکتر پیلوری و تغذیه کودکان با شیرخشک، ارتباط معناداری مشاهده گردید.
نتیجه‌گیری: کودکانی که از شیرمادر تغذیه میکردند در مقایسه با کودکانی که از شیرخشک تغذیه می‌کردند، کمتر به عفونت هلیکوباکتر پیلوری مبتلا شدند.

امیر حسین مردانی، محمد حسن پور، شهلا خسروی، علیرضا پارساپور، امیر احمد شجاعی،
دوره 79، شماره 9 - ( آذر 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: رویکرد دوره‌های آموزش اخلاق پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی تهران برای تغییر نگرش و ارتقای دانش اخلاق پزشکی فراگیران دارای چالش‌هایی است. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش‌های موجود در آموزش اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
روش بررسی: این یک مطالعه کیفی، و با مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته است که در اردیبهشت سال 1398 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. با استفاده از نمونه‌گیری هدف‌مند 23 شرکت‌کننده از اعضای هیئت‌ علمی بالینی و گروه اخلاق پزشکی و دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. داده‌ها با روش تحلیل درون‌مایه مورد تحلیل محتوا قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که چالش‌های آموزش اخلاق پزشکی از دیدگاه شرکت‌کنندگان در سه تم: 1- برنامه درسی (Curriculum) پنهان 2- ضرورت تکمیل برنامه آموزشی اخلاق پزشکی 3- عوامل اجرایی و مدیریتی کلان دسته‌بندی می‌شوند.
نتیجه‌گیری: اثرگذاری و بازده ارایه درس اخلاق پزشکی جهت تغییر در رفتار و نگرش فراگیران قابل ‌قبول نیست. مقابله با چالش‌های موجود نیازمند تلاش گروه اخلاق پزشکی برای استفاده حداکثری از منابع موجود و تعامل اثربخش با سایر بخش‌های دانشگاهی است.


صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb