جستجو در مقالات منتشر شده


43 نتیجه برای گیتی

گیتی ثمر، محبوبه حاجی عبدالباقی، زهرا احمدی نژاد، حمید عمادی کوچک، جمشید عمادی،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده

تیفوئید بیماری شایع کشور ما و سایر کشورهای در حال توسعه می باشد که بتدریج نسبت به بسیاری از داروها مقاوم گشته است. بدلیل وجود همین مقاومت، اثربخشی یک داروی جانشین مناسب یعنی سفیکسیم را بر روی بیماران مبتلا به تب تیفوئیدی مورد ارزیابی قرار داده و اثر درمانی آنرا با کلرامفنیکل مقایسه نمودیم. به همین منظور یک کارآزمایی بالینی در بیمارستان امام خمینی طی سالهای 1377 تا شهریور 1379 به مورد اجرا درآمد. در طی این مطالعه 44 بیمار مبتلا یه تب تیفوئیدی که کشت خون یا مغز استخوان آنها از نظر سالمونلاتیفی مثبت و فاقد هرگونه عارضه بیماری بودند به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و تحت درمان با سفیکسیم 400 میلی گرم هر 12 ساعت (24 نفر) در یک گروه و در گروه دیگر کلرامفنیکل 500 میلی گرم هر 6 ساعت (20 نفر) قرار گرفتند. طول مدت درمان در گروه سفیکسیم 10 روز و در گروه کلرامفنیکل 14 روز بود و طی درمان به بررسی سیر بهبود علائم بالینی و آزمایشگاهی بیماران پرداختیم. تب بیماران دریافت کننده سفیکسیم بطور متوسط 5±1.9 روز و تب بیماران دریافت کننده کلرامفنیکل 3.8±1.2 روز قطع گردید که این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار می باشد (P<0.05). در این مطالعه میزان بهبودی در سایر علائم بالینی و آزمایشگاهی در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت. درمان با سفیکسیم در بیماران مبتلا به تیفوئید با میزان بهبودی بالینی 92% و بهبودی باکتریولوژیک 100% همراه بود. به هرحال، نتایج حاصل از این مطالعه، موید اثربخشی سفیکسیم در درمان تب تیفوئیدی می باشد و اگرچه این دارو از لحاظ قطع تب مانند سایر داروهای بتالاکتام کمی دیرتر عمل می نماید، ولی در مجموع یک داروی جانشین مناسب در درمان تب تیفوئیدی محسوب می شود.


معصومه گیتی، ندا نبی زاده، مارینا تومانیان،
دوره 59، شماره 4 - ( 5-1380 )
چکیده

جهت ارزیابی کارآیی Image Guided FNA در ضایعات پستان، نتایج سیتولوژی 401 بیمار که با این روش نمونه برداری سوزنی شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. همگی بیماران ضایعاتی داشتند که یا غیرقابل لمس بوده یا بطور واضح توسط جراح قابل ارزیابی نبودند و کلیه موارد FNA با راهنمایی سونوگرافی توسط رادیولوژیست ثابت انجام شد. نتیجه سیتولوژی FNA در 7/98 درصد ناکافی برای تشخیص (Inconclusive) و 67/83 درصد خوش خیم (benign) و 10/97 درصد مشکوک (suspicious) و 13/22 درصد بدخیم (malignant) گزارش شد. از این تعداد بیمار نتیجه پاتولوژی قطعی بعد از عمل در 128 مورد بدست آمد. در بررسی ارزش های آماری Image Guided FNA، در ضایعات پستان، حساسیتی برابر 94/34 درصد، ویژگی برابر 82/67 درصد و دقتی برابر 87/5 درصد محاسبه گردید. آزمون همبستگی Pearson ارتباط معنی دار ارزشمندی بین نتایج Image Guided FN با نتایج پاتولوژی بعد از عمل آشکار نمود (66%=r و 0.001=P). با توجه به اینکه نتایج سیتولوژی به چهار گروه (ناکافی، خوش خیم، مشکوک و بدخیم) و نتایج پاتولوژی به دو گروه (خوش خیم و بدخیم) تقسیم شده بود، بررسی آماری تکمیلی جهت یافتن نقطه cut off برای تعیین مرز خوش خیمی و بدخیمی در گزارشات سیتولوژی انجام گرفت. با توجه به نتایج حاصله از این تحقیق، نمونه برداری سوزنی با کمک روشهای تصویربرداری می تواند در موارد لزوم جانشین قابل اعتمادی برای excisional Biopsy و یا عمل جراحی باشد.


محمدرضا گیتی، محمود معتمدی، ادیب طوسی، پژمان مضطرزاده،
دوره 60، شماره 4 - ( 4-1381 )
چکیده

مقدمه: پزشکی ورزشی در ایران رشته ای نوپا محسوب می شود. به منظور آگاهی از وضعیت کلی آسیبهای ورزشی در اسکی بازان ایرانی این مطالعه صورت گرفت.

مواد و روشها: اسکی بازانی که در فصل زمستان 78 و بهار 79 در پیست اسکی شمشک دچار آسیب دیدگی شدند، سرشماری و مورد معاینه قرار گرفتند.

یافته ها: در بررسی به عمل آمده از تاریخ 78/10/17 تا 79/1/15، از بین 32050 نفر افرادی که در پیست اسکی کرده بودند 71 نفر به عنوان آسیب دیده شناسایی و 76 مورد آسیب در آنها تشخیص داده شد و میزان بروز آسیب 2/3 آسیب در 1000 اسکی باز تشخیص داده شد. از بین اعضای آسیب دیده زانو با 32 درصد و سروگردن با 20 درصد از موارد آسیب دیدگی بزرگترین سهم را به خود اختصاص داده بودند. از بین عناصر تشریحی زانو، لیگمان کولترال مدیال و لیگمان کروشیت قدامی به ترتیب با 28 درصد و 20 درصد بیشترین موارد را شامل شدند. در این مطالعه رابطه معنی داری بین عواملی چون عدم انجام نرمش قبل از اسکی خستگی ورزشکار و زمان اسکی (ابتدا یا انتهای فصل) از یکسو و شیوع آسیبها ازسوی دیگر یافت نشد؛ با اینحال صدمات سروگردن بر خلاف ضایعات زانو بیشتر در پایان فصل رخ داده بودند (P<0.01). از بین آسیب دیدگان 26/7 درصد مبتدی بوده و 21 درصد از آنها از وسایل کرایه استفاده می کردند. اگرچه احتمالا این دو عامل در بروز آسیب ورزشی در اسکی بازان موثرند ولی با توجه به نوع مطالعه در مورد تاثیر مبتدی بودن و یا استفاده از وسایل کرایه بر روی شیوع آسیبها نمی توان اظهار نظر قطعی نمود.

 نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج فوق نشاندهنده لزوم انجام مطالعات گسترده تر در این مورد و تعیین عوامل تاثیرگذار بر روی آسیب دیدگیهای اسکی بازان بخصوص صدمات زانو می باشد. با توجه به نتایج این مطالعه رعایت بیشتر نکات بازدارنده در رابطه با آسیبهای زانو و آموزش کاملتر این نکات به ورزشکاران توصیه می گردد. از سوی دیگر استفاده از کلاه ایمنی به خصوص در اواخر فصل اسکی که برف پیست شل تر می شود ضروری به نظر می رسد.


نسرین احمدی نژاد، شهریار شهریاریان، افسانه قاسمی فیروزآبادی، معصومه گیتی،
دوره 60، شماره 4 - ( 4-1381 )
چکیده

مقدمه: درحال حاضر ماموگرافی همراه با معاینه کلینیکی اولین و اصلی ترین وسیله تشخیصی سرطان پستان می باشد. اما با وجود حساسیت بالای ماموگرافی حدود 5 تا 15 درصد ضایعات پستان بوسیله ماموگرافی قابل تشخیص نبوده و افتراق ضایعات خوش خیم و بدخیم در این روش میسر نمی باشد. سونوگرافی داپلر رنگی می تواند یک روش مفید در افتراق ضایعات خوش خیم و بدخیم پستان باشد.

مواد و روشها: این تحقیق از دی ماه 1378 لغایت آبان ماه 1379 در مرکز تصویربرداری بیمارستان امام خمینی (ره) جهت تعیین حساسیت و ویژگی سونوگرافی داپلر رنگی و پاور داپلر در افتراق ضایعات خوش خیم و بدخیم پستانی انجام گردید. روش مطالعه توصیفی و آینده نگر از نوع Process Research بود. در این تحقیق سیگنالهای داپلر رنگی و پاور داپلر توسط دستگاه GE logic 500 با پروب 7.5 MHz در 71 توده پستانی بررسی شد و متغیرهای RI) Resistive Index)، میزان و نحوه انتشار عروق در ضایعات مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس این فرضیه که ضایعات فاقد رگ یا کم عروق و دارای عروق محیطی یا مرکزی و با RI بیش از 0/6 خوش خیم و ضایعات پرعروق یا کم عروق دارای عروق نفوذی یا منتشر و RI کمتر از 0/6 بدخیم می باشند، نتایج داپلر رنگی تعیین شده و سپس با نتایج پاتولوژی که از طریق FNA و جراحی بدست آمده بود مقایسه و میزان حساسیت و ویژگی هر تست محاسبه گردید.

یافته ها: با توجه به نتایج پاتولوژی از 71 توده مورد بررسی 22 توده بدخیم و 49 توده خوش خیم بودند. اکثر توده های بدخیم پرعروق بوده (15 توده) و بیشتر آنها عروق نفوذی و منتشر داشتند (14توده). سه توده بدخیم فاقد رگ بود که هر سه کوچکتر از 10 میلی متر بودند. اکثر توده های خوش خیم و فیبروآدنومها فاقد رگ بودند (35 توده). پنج توده خوش خیم پرعروق بود و عروق منتشر و نفوذی در 9 توده خوش خیم دیده شد. 12 توده بدخیم، 2 فیبروآدنوم و تمامی ضایعات خوش خیم، RI بیشتر از 0/6، 7 توده بدخیم و 6 توده خوش خیم، RI کمتر از 0/6 داشتند. حساسیت سونوگرافی داپلر رنگی و پاور داپلر برای تعیین بدخیمی بر اساس پرعروق بودن ضایعه 68 درصد، براساس عروق منتشر و نفوذی 64 درصد و براساس RI کمتر از 0/6 برابر 32 درصد بود. ویژگی این روش برای معیارهای فوق به ترتیب 90 درصد، 82 درصد و 88 درصد می باشد با استفاده از مجموع معیارهای فوق برای تعیین بدخیمی حساسیت، 73 درصد و ویژگی 82 درصد می باشد (P<0.0001).

نتیجه گیری و توصیه ها: بنابر نتایج فوق میزان و نحوه انتشار و مورفولوژی عروق توده های پستانی در داپلر رنگی و پاور داپلر یک یافته مهم برای تشخیص احتمال بدخیم است اما RI ارزش تشخیصی چندانی ندارد. حساسیت سونوگرافی داپلر و پاور داپلر نسبت به ماموگرافی پایینتر بوده و این تست به عنوان یک تست غربالگری سرطانهای پستان مناسب نمی باشد ولی به عنوان مکمل جهت افتراق ضایعات خوش خیم و بدخیم و کاهش موارد بیوپسی های غیرضروری یک روش مفید است. در این بررسی بین نتایج داپلر رنگی و پاورداپلر، بجز یک مورد که در داپلر رنگی توده فاقد رگ بوده و در پاور داپلر دارای یک رگ مرکزی بود هیچگونه تفاوتی دیده نشد.


رامش عمران پور، شقایق حق شناس، معصومه گیتی،
دوره 61، شماره 5 - ( 5-1382 )
چکیده

مقدمه: در حال حاضر با اینکه درمان جراحی سرطان پستان از رادیکال ماستکتومی بطرف درمان های محافظه کارانه سوق کرده، اما درمان جراحی آگزیلا تغییر چندانی ننموده است. وضعیت غدد لنفاوی آگزیلا بهترین فاکتور برای تعیین پیش آگهی بیماران و بقا آنهاست. اطلاع از وضعیت غدد لنفاوی آگزیلا، در طراحی روش درمان و نیز بررسی پروگنوز سرطان پستان اهمیت زیادی دارد.

مواد و روش ها: کلیه بیمارانی که از ابتدای سال 1379 تا انتهای سال 1380 با تشخیص سرطان پستان قابل عمل (Stage I,II بالینی)، در بخش های انستیتو کانسر بستری شدند و کاندید عمل جراحی Modified radical mastectomy یا Breast conservating surgery شدند، شامل 100 نفر، وارد مطالعه گردیدند و سونوگرافی ناحیه آگزیلاری روی ایشان قبل از عمل جراحی دیسکسیون آگزیلا انجام گردید (T1 stage و T2 کلینیکی).

یافته ها: اغلب بیماران در Stage II بیماری و تعداد قابل توجهی از آنان (28 مورد) در Stage III پاتولوژیک بودند. حساسیت سونوگرافی در تشخیص متاستاز بدخیم غدد لنفاوی، هفتاد و هشت درصد و Specificity، هفتاد و نه درصد و Accuracy هفتاد و نه درصد بوده است. PPV، هشتاد و پنج درصد و NPV، هفتاد درصد بوده است.

نتیجه گیری و توصیه ها: سونوگرافی قبل از عمل، بتنهایی، وسیله مناسبی برای تشخیص متاستاز به غدد لنفاوی نمی باشد.


گیتی صادقیان، سیدحسین حجازی، محمدعلی نیلفروش زاده،
دوره 62، شماره 5 - ( 5-1383 )
چکیده

مقدمه: لیشمانیوز جلدی بیماری انگلی است که توسط گونه های مختلف انگل لیشمانیا ایجاد می شود. در بعضی مواقع با مواردی از بیماری مواجه می شویم که هم از نظر شکل بالینی و هم دوره و سیر با حالات معمول تفاوت دارند. هدف از انجام این مطالعه تعیین هویت انگل لیشمانیا در این موارد بوده است.           

مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی و روش نمونه گیری آسان بود. از بیماران مراجعه کننده با اشکال بالینی غیرمعمول اسمیر مستقیم تهیه و بخشی از نمونه برداشت شده وارد محیط کشت NNN گردیده و پس از آن جهت تولید انبوه به محیط کشت 1640RPMI انتقال یافته، پروماستیگوت های بدست آمده در پلیت الایزا پوشش داده شد و با استفاده از منوکلونال آنتی بادی اختصاصی ایزوله ها تعیین هویت گردید.

یافته ها: از 74 نمونه مورد بررسی 87.8 درصد L.major و 12.2 درصد L.tropica گزارش گردید. اشکال غیرمعمول تحت انجام آزمایش قرار گرفتند شامل ضایعات اقماری در 40.54% اسپوروتریکوئید 33.78%، ضایعات مزمن (بیش از 2 سال) 9.45%، زوستریفرم 6.75%، وروکوز 5.4% و اریزپلوئید 4.05% بودند تعداد 50 نفر (67.56%) از بیماران هیچ درمانی قبل از بروز ضایعات آتیپیک دریافت نکرده و 24 نفر (32.43%) تحت درمان های مختلف قرار گرفته بودند. از 74 بیمار 36 نفر از شهر اصفهان بودند که در آنها 25 درصد L.tropica و 75 درصد L.major جدا گردید و از کل 38 نفر مراجعه کننده از حومه L.major جدا شد.

نتیجه گیری و توصیه ها: گونه های جدا شده در این مطالعه شامل L.major و L.tropica بودند و رابطه معنی داری بین اشکال بالینی غیرمعمول و گونه های جدا شده وجود نداشت. بیشترین اشکال غیرمعمول روی اندام مشاهده گردیدند. رابطه معنی داری نیز بین درمان های انجام شده قبلی و یا عدم درمان و اشکال بالینی آتیپیک بیماری وجود نداشت از افراد مراجعه کننده داخل شهر هر دو گونه ولی از حومه شهر فقط گونه L.major جدا گردید.


آزاده شادمهر، علی استکی، غلامرضا علیایی، فیروز مددی، گیتی ترکمان، شهره جلایی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: میزان ترمیم شکستگی استخوان به عواملی هم چون سن، شرایط هورمونی، نوع صدمه و به ویژه محیط مکانیکی اطراف آن بستگی دارد. مطالعات متعددی اثر کرنش های مکانیکی متناوب کنترل شده بر بهبود فرآیند ترمیم استخوان را نشان داده اند، اما هنوز پارامترهای بهینه این تحریکات مشخص نشده اند. هدف از این مطالعه نشان دادن اثر تحریکات مکانیکی تعریف شده در منطقه شکستگی، در جهت افزایش ترمیم استخوان می باشد.
مواد و روشها: 16 خرگوش بالغ به طور تصادفی در 4 گروه 4 تایی قرار داده شدند. هر یک از خرگوشها تحت استئوتومی مید دیافیز تیبیا قرار گرفته که توسط یک فیکساتور خارجی سفت با پهنای شکاف استئوتومی به میزان 2 میلیمتر ثابت شدند. نیمی از حیوانات یک هفته پس از عمل به طور روزانه تحت تحریکات مکانیکی (جابجایی فشاری 5/0 میلیمتر، فرکانس 1 هرتز، 15 دقیقه در روز) قرار گرفتند. حیوانات در هفته دوم و سوم پس از عمل کشته شدند و استخوان تیبیای هر یک تحت بررسی رادیوگرافی و تست خمش سه نقطه ای استخوان قرار گرفت.
یافته ها: در پایان هفته دوم و سوم پس از عمل مشاهده شد کمیت و کیفیت تشکیل کال، نیروی حداکثر برای شکست و انرژی جذب شده در گروه های آزمایش نسبت به گروه های کنترل بیشتر شده و تفاوت معناداری را نشان می دهد.
نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه نشان داد که استفاده از فیکساتور سفت و محکم به همراه تحریکات مکانیکی با مشخصه های فوق به بهبود فر آیند ترمیم کمک می نماید این تغییرات در کمیت و کیفیت کال تشکیل شده و نیز نتایج حاصل از تست خمش استخوان مشاهده شد. 


گلبرگ طریقت صابر، شبنم زارعی، آرش اعتمادی، محمدرضا محمدی، گیتی شمس،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب شایع‌ترین دیسترس سایکولوژیک در مبتلایان به کانسر است. مطالعات زیادی برای بررسی شیوع اضطراب و افسردگی در مبتلایان به کانسر و عوامل مؤثر بر آن صورت گرفته است. میزان آگاهی بیماران از جنبه‌های مختلف بیماری، میزان تمایل آنها به دریافت اطلاعات بیشتر و رضایت‌مندی آنها از اطلاعات منتقل شده و نگرش مبتلایان به کانسر در ایران نسبت به انتقال کامل اطلاعات، مقولاتی هستند که به خوبی به آنها پرداخته نشده و ارتباط آنها با بروز موربیدیتی سایکولوژیک در این بیماران شناخته شده نیست.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی 250 بیمار مبتلا به کانسرهای جامد در محدوده سنی 75-15 سال، مراجعه‌کننده به انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی، وارد مطالعه شدند. با استفاه از پرسشنامه شماره 1، میزان آگاهی بیماران از جنبه‌های مختلف بیماری، تمایل بیماران به دریافت اطلاعات بیشتر، سطح رضایت و نگرش بیماران به دریافت اطلاعات سنجیده شد. نمره افسردگی و اضطراب با استفاده از مقیاس افسردگی و اضطراب بیمارستانی سنجیده شد. پایایی پرسشنامه شماره یک با محاسبه آلفا کرومباخ (9/0α<) سنجیده شد.
یافته‌ها: 30% بیماران اضطراب و 17% بیماران افسردگی داشتند. سطح آگاهی 32% بیماران «کم» و 54% «متوسط» بود. همبستگی معنی‌داری میان آگاهی و افسردگی و اضطراب وجود نداشت. اکثر بیماران (69%) میزان اطلاعات داده شده توسط پزشک را «ناکافی» می‌دانستند، نمره افسردگی به صورت معنی‌داری در این گروه از بیماران بیشتر از سایر بیماران بود. اکثر بیماران (59%) تمایل داشتند که حداکثر اطلاعات ممکن را در مورد جنبه‌های مختلف بیماری به دست آورند. همبستگی معنی‌داری میان تمایل بیماران با افسردگی و اضطراب وجود نداشت. 64% بیماران عقیده داشتند که در اکثر جنبه‌های مرتبط با بیماری، پزشک باید حداکثر اطلاعات ممکن را در اختیار بیمار قرار دهد. میان نگرش بیماران و افسردگی و اضطراب، همبستگی معنی‌داری وجود نداشت. سطح رضایت 29% بیماران «کم» و 39% بیماران «متوسط» بود. نمره افسردگی و اضطراب به صورت معنی‌داری در بیمارانی که رضایت کمتری داشتند، از سایر بیماران بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: پایین بودن سطح آگاهی اکثر مبتلایان به کانسر درباره بیماری خود در این مطالعه و تمایل زیاد آنها به دریافت اطلاعات بیشتر و عدم رضایت‌مندی آنها از اطلاعات موجود، و وجود نگرش مثبت نسبت به انتقال کامل اطلاعات درباره بیماری، همگی دلالت بر این مسأله دارند که روند آگاه‌سازی توسط پزشکان باید بیشتر و بهتر صورت گیرد. به نظر می‌رسد که میزان اطلاعات به تنهایی نمی‌تواند در بروز موربیدیتی سایکولوژیک در مبتلایان به کانسر مؤثر باشد، در حالی که میزان رضایت‌مندی بیماران از اطلاعات دریافت شده که به طور ضمنی اشاره به کیفیت و نحوه انتقال اطلاعات دارد، نقش مؤثری در بروز اضطراب دارد. در عین حال، وجود دید منفی در باور عمومی جامعه ایران نسبت به کانسر و آینده آن، فاکتوری است که هم بر کارکرد پزشکان و نحوه اطلاع‌رسانی آنها و هم بر تطابق سایکولوژیک مبتلایان به کانسر با مسأله بیماری خود تأثیرگذار است.


محمدرضا گیتی، سعید فتوحی، محمود فرزان،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: پارگی تاندون روتاتور کاف یا آسیب به آن، یکی از شایع‌ترین بیماری‌های ارتوپدی است و ترمیم جراحی پارگی روتاتور کاف به عنوان یک روش درمانی مرسوم در این زمینه محسوب می‌شود. هدف مطالعه حاضر بررسی نتایج ترمیم پارگی تمام ضخامت روتاتور کاف و ارزیابی پیش گویی کننده‌های پیامد میان‌مدت آن می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه Case-Series، 27 بیمار (17 مرد و 10 زن با میانگین سنی 7/57 سال) که تحت جراحی ترمیمی باز روتاتور کاف در بیمارستان امام خمینی در فاصله سال‌های 1379 تا 1382 قرار گرفته‌ بودند، در فواصل 6 و 12 ماه پس از عمل ارزیابی شدند. عملکرد شانه بر اساس Constant Score (CS) تعیین شده و عوامل مرتبط با پیامد جراحی نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته‌ها: مقدار متوسط CS پیش از جراحی 1/14 ± 8/45 و پس از 12 ماه 8/8 ± 2/91 بود. بر اساس CS، 6 بیمار (2/22%) نتایج خوب و 21 بیمار دیگر (8/77%) نتایج عالی نشان دادند. تسکین درد به طور کلی رضایت بخش بود. با استفاده از آنالیز رگرسیون چندمتغیره، فقط CS پیش از عمل و Acromio-Humeral Interval (AHI) به طور معنی‌داری با نتایج عمل در ارتباط بود و ارتباطی بین نتایج عمل با آتروفی قبل از عمل، سایز پارگی، مورفولوژی آکرومیون، طول دوره نشانه‌های پیش از عمل و سن یافت نشد.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که روش استاندارد ترمیم روتاتور کاف با تسکین درد و نتایج خوبی همراه بوده است. با این حال، مطالعات با پیگیری طولانی‌تر جهت ارزیابی نتایج این عمل توصیه می‌شوند.


محمدرضا گیتی، صادق صابری، محمود معتمدی،
دوره 65، شماره 1 - ( 12-1386 )
چکیده

کیست ساده استخوان یک ضایعه خوش‌خیم است که به‌طور شایع در سن قبل از بلوغ در انتهای فوقانی استخوان بازو دیده می‌شود و جدی‌ترین عارضه آن شکستگی‌های مکرر می‌باشد. درمان مطلوب کیست ساده استخوان ایجاد ثبات و جلوگیری از شکستگی در محل ضایعه، کاهش عود و کمک به بهبود ضایعه و برگرداندن سریع‌تر بیمار به زندگی معمولی با کمترین عارضه است.
روش بررسی: این پژوهش به‌شیوه توصیفی و case series در بیمارستان امام خمینی طی سالهای 84-1379 انجام شد. برای 24 بیمار با سن متوسط 14 سال و پنج ماه (6 تا 39 سال) با کیست ساده استخوان بازو، میله‌های قابل انعطاف از ناحیه خارجی تحتانی بازو داخل کانال استخوان گذاشته شد و با عبور از کیست در ناحیه سر استخوان بازو ثابت شد. نتیجه درمان بر اساس معیارهای capanna در رادیوگرافی ساده ارزیابی شد.
یافته‌ها: متوسط مدت پیگیری 31 ماه (بین 9 تا 51 ماه) برای 23 مورد از بیماران بود و یک بیمار هم به‌دلیل کوتاه بودن مدت پیگیری از مطالعه خارج شد، بهبودی کیست در 3/91% بیماران دیده شد به‌طوری که در 2/56% به‌صورت کامل و در 1/26% با بجای ماندن حفره‌ای کوچک با ضخامت کافی کورتکس استخوان بود. در یک مورد (3/4 درصد) عدم پاسخ به درمان با باقی ماندن کیست و در یک مورد هم (3/4درصد) عود کیست به‌دنبال درمان دیده شد.
نتیجه‌گیری: استفاده از میله‌های قابل انعطاف یک روش درمانی موثر با میزان عارضه و عود پایین کیست ساده استخوان بازو می‌باشد که علاوه بر رفع پاتوژنز، اصلی امکان راه اندازی زود‌هنگام و برگشت سریع‌تر بیمار به زندگی معمولی را فراهم می‌سازد و به‌طور موثری از شکستگی‌های مکرر جلوگیری می‌کند.


اشرف آل‌یاسین، افسانه خادمی، گیتی شعیبی، بهاره خلیلی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

با توجه به افزایش روزافزون اعمال جراحی با حداقل تهاجم در امر تشخیص و درمان بیماران، به حداقل رساندن عوارض پس از عمل امری اجتناب‌ناپذیر می‌باشد. هدف از این مطالعه مقایسه تزریق داخل صفاقی دو داروی بوپیوکائین و لیدوکائین در کاهش درد پس از لاپاراسکوپی زنان می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه که به روش کارآزمایی بالینی تصادفی در سال 1384 در بیمارستان شریعتی تهران بر روی تعداد 150 بیمار لاپاراسکوپی شده، انجام شد؛ بیماران به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند، در گروه اول پس از انجام عمل، داروی بوپیواکائین و در گروه دوم لیدوکائین داخل پریتوئن تزریق شد. گروه سوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. در کلیه بیماران درد پس از عمل به روش عددی VAS) (numeric)) Visual Analogue Scale در ساعت 24 و شش پس از عمل اندازه‌گیری شد. اطلاعات جمع‌آوری شده با گروه شاهد مقایسه شد.

یافته‌ها: در گروه اول (بوپیوکائین) نمرات درد در شش ساعت اول نسبت به گروه دوم (لیدوکائین) و نسبت به گروه کنترل کمتر بود (بیشتر از سه نمره) که با توجه به 05/0P < این اختلاف معنی‌دار بوده است.

نتیجه‌گیری: مصرف بوپیوکائین در کاهش درد بیماران پس از عمل لاپاراسکوپی بیش از داروی لیدوکائین مؤثر می‌باشد.


محمد رضا گیتی،  علیرضا غزنوی،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

بیماری شانه منجمد از دست رفتن پیشرونده حرکات شانه در نتیجه التهاب فیبروتیک کپسول مفصلی شانه است. علائم این بیماری به صورت درد و محدود شدن حرکات مفصل می‌باشد. سن شیوع این بیماری بین 40 تا 70 سال و میزان شیوع آن در جمعیت عمومی حدود 2% است. این مطالعه به منظور مقایسه نتایج درمان این بیماری به روش مانیپولاسیون زیر بیهوشی با و بدون تزریق همزمان کورتیکواستروئید داخل مفصلی انجام شده است.

روش بررسی: در این مطالعه 26 بیمار مبتلا به شانه منجمد مراجعه‌کننده به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان امام خمینی (ره) طی سالهای 1383 تا 1384، به صورت یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. 12 نفر از بیماران دیابتیک بودند. 13 نفر از بیماران به طور تصادفی قبل از انجام مانیپولاسیون تزریق داخل مفصلی کورتیکواستروئید دریافت کردند. بیماران به مدت شش ماه پی‌گیری شدند و میزان بهبودی Constant score قبل و بعد از مانیپولاسیون مقایسه شد.

یافته‌ها: 26 بیمار مورد بررسی در این مطالعه شامل 12 مورد دیابتی و 14 مورد غیر دیابتی بودند. میانگین کلی سن بیماران 1/5±7/55 سال بودند 21 بیمار مونث و پنج مورد مذکر بودند. میانگین امتیازات Constant score بیماران، قبل از عمل (1/5±7/28) به 2/7±8/84 پس از شش ماه پی‌گیری رسید. و از نظر آماری نیز این اختلاف قابل توجه بود (01/0p=) میانگین امتیازات بیماران در گروه اول (با تزریق استروئید) پس از شش ماه پیگیری بالاتر از گروه دوم (بدون تزریق استروئید) بود ولی از نظر آماری این اختلاف قابل توجه نبود (9/86 در برابر 7/82 و 1/0=p). میانگین امتیازات در گروه دیابتی (12 بیمار)، پس از شش ماه پیگیری به طور قابل ملاحظه‌ای، کمتر از گروه غیر دیابتی (14 بیمار) بود (79 در برابر 8/89 و 01/0=p).

نتیجه‌گیری: در این مطالعه مشخص شد که تزریق استروئید نمی‌تواند چندان در بهبودی بیماران مبتلا به شانه منجمد، تاثیرگذار باشد ولی دیابت می‌تواند باعث کندشدن روند بهبودی بیماران شود.


نرگس ایزدی مود، علیرضا کروریان، گیتی ایروانلو، هایده حائری،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

سارکومهای رحمی ۵-٣% از کل بدخیمی‌های رحم را شامل می‌شود و به سه گروه شایع قابل تقسیم می‌باشند. 1- Mixed mullerian sarcoma، 2- Leiomyosarcoma، 3- Endometrial stromal sarcoma. هدف از این مطالعه بررسی اثر عوامل موثر بر زمان بقاء و زمان بدون عود بیماری در این سارکومها است.

روش بررسی: ۲۷بیمار مبتلا به انواع سارکومهای رحمی پس از بازبینی لامهای پاتولوژی و تایید تشخیص که امکان پی‌گیری وضعیت بالینی را داشتند وارد یک مطالعه بقاء شدند و از نظر تاثیر هشت فاکتور شامل FIGO stage، درگیری لنف نودها، شمارش میتوز در hpf۱٠، درگیری عروقی، نوع هیستولوژی تومور، سن، اندازه تومور و عمق تهاجم به میومتر بر دو وضعیت بالینی زمان بقاء کلی و زمان بدون عود تومور مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: میانه سنی بیماران ٤٧ سال با دامنه (٧٣-١٨سال) و میانه زمان پی‌گیری ٢٨ ماه با دامنه (١١٤-١ ماه) می‌باشد. درصد بقاء پنج ساله ۶۱% و میانگین زمان بقاء ۷۸ ماه با دامنه اطمینان ۹۵% بین ۵۶ تا ۱۰۰ ماه است. از نظر تاثیر بر عود بیماری هیستولوژیLow grade Stromal Sarcoma (LSS) با بقیه انواع سارکوم و شمارش میتوز بین گروه (9-0 عدد) با (۲۰ عدد و بالاتر) اختلاف آماری معنی‌دار داشته است. از جهت تاثیر بر زمان بقاء کلی FIGO stage با 0039/0p=، شمارش میتوز با 0005/0p= و هیستولوژی، LSS نسبت به بقیه انواع سارکوم با 05/0p<، تفاوت آماری معنی‌دار داشته است. مکان عود تومور نیز اغلب عود موضعی در لگن یا به‌صورت متاستاز به ریه بوده است.

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد FIGO stage بر زمان بقاء همه سارکومها تاثیر دارد.


فرحناز خواجه نصیری، گیتی ستوده،
دوره 65، شماره 14 - ( دوره 65، ویژه نامه شماره 2 1386 )
چکیده

دید سالم یکی از عناصر لازم و پر اهمیت در صنعت قالیبافی است که در بالا بردن کیفیت وکارائی کارگران این حرفه نقش محوری و اساسی دارد. حدت بینائی پیامد اولیه تعیین بیماری های چشم در بسیاری از مطالعات می باشد با توجه به این مطاب برای اولین بار پژوهشی مقطعی (توصیفی- تحلیلی) با هدف تعیین حدت بینائی و عوامل موثر بر آن در زنان قالی باف روستای فردو (یکی از روستاهای شهرستان قم) طراحی شد.

روش بررسی: تحقیق حاضر با روش سر شماری حدت بینائی 177 نفر قالی‌باف زن توسطSnellen chart تعیین گردید و متغیرهای ساعات کار در شبانه روز، سابقه کار، سن، تحصیلات، سابقه تروما، سابقه دیابت، سابقه فامیلی بیماری‌های چشم، سابقه بیماری‌های چشمی و بعد خانوار موردبررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: در این بررسی مشخص گردید که حدت بینایی چشم راست 4/72 درصد افراد مورد بررسی، نامطلوب (8/0-0) و 6/27 درصد افراد، مطلوب (2/1-9/0) بود و حدت بینایی چشم چپ 5/69 درصد افراد مورد بررسی نامطلوب و 5/30 درصد افراد مطلوب بود. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش ساعات کار و سابقه کار، سن و درصد افراد با وضعیت نامطلوب حدت بینائی هر دو چشم، افزایش می‌یابد و با افزایش سطح تحصیلات، درصد افراد با وضعیت نامطلوب هر دوچشم کاهش می‌یابد و در افرادی که دارای سابقه تروما بودند، درصد افراد با وضعیت نا مطلوب هر دو چشم بیشتر بود. در این بررسی حدت بینائی با سابقه کار، سن، نحصیلات، سابقه تروما و سابقه بیماری چشمی ارتباط معنی‌دار داشت (در همه موارد 05/0p<).

نتیجه‌گیری: در صد بالائی از زنان قالیباف روستای فردوی قم دارای وضعیت نا مطلوب حدت بینائی هر دو چشم می‌باشند که حدت بینایی در آنان ارتباط معنی‌داری با سابقه کار، سن، تحصیلات، سابقه تروما و سابقه بیماری چشمی داشت.


محمدرضا گیتی، امیررضا فرهود،
دوره 68، شماره 2 - ( 2-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: پارگی عضله پکتورالیس ماژور یک آسیب بسیار نادر و اغلب ورزشی است که امروزه در کشور ما بیشتر از قبل دیده می‌شود این مسأله می‌تواند به دلیل رواج یافتن ورزش‌های مختلف مانند بدنسازی و وزنه‌برداری (خصوصاً پرس‌سینه) و پرداختن افراد غیرحرفه‌ای به‌صورت حرفه‌ای و بدون آمادگی کافی و همچنین بدون دریافت آموزش و رعایت احتیاطات لازم به این ورزش‌ها باشد. در این مقاله سعی شده است تا مروری بر جنبه‌های مختلف این آسیب از جمله آناتومی پیچیده عضله پکتورالیس ماژور، اپیدمیولوژی، مکانیسم، تظاهرات بالینی، روش‌های تصویربرداری کمک‌کننده، اندیکاسیون‌های جراحی و تکنیک درمان پارگی این عضله صورت گیرد. آناتومی پیچیده و ویژه عضله پکتورالیس ماژور، مخصوصاً در محل اتصال آن به استخوان بازو، می‌تواند در آسیب پذیری آن در انقباض اکسنتریک و ناگهانی (به‌عنوان شایع‌ترین مکانیسم پارگی) نقش عمده‌ای داشته باشد. از سوی دیگر اعاده این آناتومی در هنگام ترمیم جراحی، در ایجاد دوباره عملکرد طبیعی عضله مهم به نظر می‌رسد.


محمدرضا گیتی، سیامک یوسف سیبدری، رامین اسپندار،
دوره 68، شماره 4 - ( 4-1389 )
چکیده

زمینه و هد ف: همی آرتروپلاستی اولیه شانه از روش های شناخته شده درمانی جهت شگستکی های پروگزیما ل هومروس به ویژه در انواع با جا به جایی زیاد که امکان فیکساسیون نیست می باشد. درمان موفقیت آمیز این شکستگی ها یک چالش پیش روی جراحان شانه به ویژه در افراد مسن می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی نتایج جراحی همی آرتروپلاستی اولیه شانه و ارزیابی عوامل موثر بر آن است . روش بررسی: در این مطالعه 39 بیمار که از مهرماه 1384 تا اسفندماه 1387 در بیمارستان های امام خمینی و شریعتی تهران توسط یک جراح تحت همی آرتروپلاستی شانه 23(% قرار گرفتند وارد مطالعه شدند و حداقل تا یک سال پس از عمل پ ی گیری شدند مورد ارزیابی قرار گرفتند . ( 58 49 سال بود . میزان موفقیت نتایج براساس نمره /77±14/ 16 بیمار زن بودند . متوسط سن بیماران 3 (% بیمار مرد و ( 41 ارزیابی شد و ارتباط عواملی ازجمله سن، مد ت زمان آسیب تا VAS کانستنت) و نمره درد براساس مقیاس ) Constant عمل و معیارهای رادیوگرافیک پروتز بر روی نتایج درمان ارزیابی شد . یافت هها: میانگین نمره کانستنت شانه آسیب از .(p <0/ 61 بود . سن و فاصل ه زمانی آسیب تا عمل با نمره کانستنت یک رابطه معکوس داشتند ( 05 /9±20/ دیده 2 معیارهای رادیوگرافیک، فاصله اکرومیو - هومرال و فاصله سر تا توبروزیته ارتباط معنی داری با نمره کانستنت داشتند. 4 بود که با سن بیماران و فاصله زما نی آسیب تا عمل ارتباط مستقیم / در معیار 10 تایی ) 5 VAS) میانه نمره درد نتیج هگیری: همی آرتروپلاستی شانه باید در حداقل فاصله زمانی ممکن از ایجاد آسیب انجام شود .(p <0/ داشت ( 05 و برای برقراری بهترین موقعیت آناتومیک پروتز، این عمل باید توسط ی ک فرد باتجربه در انجام جراحی شانه صورت گیرد. لزوم انجام توانبخشی صحیح به ویژه در افراد مسن از موارد مهم در بهبود نتایج است.
محمدرضا گیتی، صفا صیانتی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: ناپایداری‌های قدامی شانه با استفاده از روش‌های جراحی باز و آرتروسکوپیک قابل اصلاح می‌باشند. هدف از این مطالعه بررسی رتروسپکتیو نتایج جراحی ترمیم آرتروسکوپیک ناپایداری‌های قدامی شانه با استفاده از آنکور سوچور بوده است.

روش بررسی: نتایج ترمیم آرتروسکوپیک بنکارت با استفاده از آنکور سوچور در سی‌بیمار با ناپایداری‌ قدامی و مکرر شانه که به‌مدت بیست تا پنجاه ماه مورد پی‌گیری قرار گرفتند بررسی شد. در زمان آخرین پی‌گیری (متوسط 33 ماه) بیماران با دو وسیله ارزیابی نتیجه (اسکور روو و اسکور کانستنت) ارزیابی شدند. میزان عود محدوده حرکتی و عوامل خطر عود پس از جراحی بررسی شد. 

یافته‌ها: بر طبق مقیاس روو 12 بیمار (40%) نتیجه عالی، 13 بیمار (43%) نتیجه خوب، چهار بیمار (13%) نتیجه متوسط و یک بیمار (4%) نتیجه ضعیف داشتند. متوسط اسکور Rowe بیماران 8/81 و متوسط اسکور Constant بیماران 5/85 بود. در مجموع میزان عود ناپایداری پس از جراحی 10% بود (دو مورد دررفتگی کامل و یک مورد ساب لاکسیون). متوسط زمان تا بروز عود 20 ماه بود. محدودیت چرخش به‌خارج نسبت به‌سمت سالم در 30% بیماران کمتر از 10 درجه و در 10% بیماران بیش از 10 درجه بود. تعداد متوسط آنکور سوچور استفاده شده 2/3 بود که در بررسی رادیوگرافی‌ها تمامی آن‌ها داخل گلنویید استخوانی بودند. در بررسی پیش از عمل بیماران به‌طور روتین   3D CT ناحیه شانه به‌عمل نیامد. نشانه‌های رادیوگرافیک تغییرات دژنراتیو در یک شانه رویت شد.

نتیجه‌گیری: ترمیم آرتروسکوپیک کمپلکس کپسولولبرال با استفاده از آنکور سوچور می‌تواند نتایج رضایت‌بخشی در رابطه با میزان فعالیت و محدوده حرکتی و میزان عود ایجاد کند.


جلال پور قاسم، علیرضا ماهوری، گیتی سنگی،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: مترونیدازول خوراکی برای کنترل درد بعد از هموروییدکتومی موثر گزارش شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر مترونیدازول موضعی در کاهش درد بعد از هموروییدکتومی می‌باشد.

روش بررسی: در یک مطالعه دوسوکور، 40 بیمار مرد 40-20 ساله کاندید عمل جراحی هموروییدکتومی تحت بی‌حسی اسپاینال در شش ماهه اول سال 1389 در بیمارستان امام‌خمینی (ره) ارومیه در دو گروه پماد مترونیدازول و یا پلاسبو مطالعه شدند. شدت درد با استفاده از Analog Scale (VAS) Visual و زمان درخواست اولین مخدر و مصرف مورفین 24 ساعته ثبت گردید.

یافته‌ها: نمرات VAS در گروه مترونیدازول کم‌تر از گروه کنترل بود ولی این تفاوت به‌جز در ساعت 24 از نظر آماری معنی‌دار نبود. میزان مصرف مورفین 24 ساعته در گروه مترونیدازول کم‌تر بود (05/0P<).

نتیجه‌گیری: اگرچه مترونیدازول موجب افزایش زمان اولین درخواست آنالژزیک در گروه مترونیدازول نشد ولی استفاده از آن با کاهش نیاز به آنالژزیک همراه بود.


کارولین ابش‌زاده، فریدون سیاسی، مصطفی قربانی، فریبا کوهدانی، نگین فراستی، گیتی ستوده،
دوره 74، شماره 12 - ( اسفند 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: پرستاران مستعد ابتلا به استرس مداوم ناشی از شغلشان هستند که منجر به اختلالات جسمی و روحی بسیاری می‌شود که زندگی شخصی و شغلی آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد از این‌رو هدف این مطالعه بررسی الگوهای غذایی و ارتباط آن‌ها با اندازه‌های تن‌سنجی در پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بود.

روش بررسی: مطالعه مقطعی حاضر از بهمن 1392 تا آبان 1393 در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد که 320 پرستار زن با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. انجام طرح تحقیقاتی حاضر با کد 24371 در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد تایید قرار گرفت. اندازه‌گیری‌های تن‌سنجی و فشارخون انجام شد. جهت ارزیابی فعالیت بدنی از پرسشنامه بین‌المللی فعالیت بدنی IPAQ فرم کوتاه استفاده شد.

یافته‌ها: با استفاده از روش تحلیل عاملی، سه نوع الگوی غذایی غالب در افراد مورد مطالعه شناسایی شد که تحت عنوان الگوی غذایی سالم، ناسالم و سنتی نامگذاری شد. الگوی غذایی سالم ارتباط معنادار مستقیمی با وزن و نمایه توده بدنی پس از تعدیل با عوامل مخدوش‌گر نشان داد (به‌ترتیب 05/0=P و 01/0=P). بین الگوی ناسالم و اندازه‌های تن‌سنجی ارتباط معناداری وجود نداشت. بین فشارخون سیستولی و دیاستولی و سهک‌های الگوی غذایی ناسالم ارتباط معکوس معناداری وجود داشت (001/0=P و 03/0=P). بین الگوی غذایی سنتی و اندازه‌های تن‌سنجی و فشارخون ارتباط معناداری وجود نداشت (05/0<P).

نتیجه‌گیری: الگوی غذایی سالم با اندازه‌های تن‌سنجی ارتباط مستقیمی داشت و الگوی غذایی ناسالم با فشارخون ارتباط معکوس داشت. بین الگوی غذایی سنتی و اندازه‌های تن‌سنجی و فشارخون ارتباط وجود نداشت.


فریبا جعفری، محمدعلی نیلفروش‌زاده، هانیه شریفیان کوپائی، گیتا فقیهی، سیدمحسن حسینی، فاطمه سخنوری، نازلی انصاری، گیتی صادقیان،
دوره 75، شماره 1 - ( فروردین 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌دلیل بروز عوارض و شکست درمانی تلاش جهت یافتن داروهای جدید برای بیماری آکنه ولگاریس کماکان در جریان است. امپرازول دارای اثرات آنتی‌باکتریال و آنتی‌آندروژنی بوده و می‌تواند درمان بالقوه آکنه ولگاریس باشد. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثربخشی امپرازول توام با محلول اریترومایسین در مقایسه با داکسی‌سیکلین طراحی گردید.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، بیماران با آکنه متوسط مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات بیماری‌های پوست و سالک اصفهان از مرداد ۱۳۹۳ تا آبان ۱۳۹۴ به‌طور تصادفی تحت درمان سه ماهه امپرازول به‌همراه محلول اریترومایسین ۴%، داکسی‌سیکلین به‌همراه محلول اریترومایسین ۴%، قرارگرفتند. معیارهای ورود شامل آکنه متوسط، عدم حساسیت به مهارکننده‌های پمپ پروتون، نداشتن بیماری فعال کبدی و کلیوی، عدم مصرف وارفارین، فنی‌تویین، دیازپام، سن بالاتر از ۱۲ سال بود. بارداری، شیردهی، سابقه حساسیت دارویی، مصرف فرآورده‌های موضعی (مانند رتینوییدها) و سابقه درمان سیستمیک آکنه یک ماه پیش از مطالعه، الیگومنوره، هیرسوتیسم، مصرف کنتراسپتیوهای خوراکی و بیماران با آکنه کنگولوباتا، آکنه فولمینانتو، آکنه بدن به‌تنهایی، معیارهای خروج بودند. پیش از شروع درمان بیماران از نظر هلیکوباکترپیلوری آزمایش شدند.

یافته‌ها: میزان ضایعات التهابی و غیرالتهابی در هر دو گروه کاهش یافته و با سن ارتباط معکوس داشت (۰/۰۲P=). تست هلیکوباکترپیلوری با کاهش ضایعات ارتباطی نداشت. از لحاظ عوارض درمان و رضایتمندی بین دو گروه درمانی تفاوتی مشاهده نشد. درصد عوارض پوستی در گروه درمانی امپرازول و داکسی‌سیکلین به‌ترتیب ۲۰/۵۸% و ۱۱/۴۲% و عوارض غیرپوستی ۲/۹۴% و ۱۴/۲۸% بود.

نتیجه‌گیری: امپرازول می‌تواند به‌عنوان یک درمان آلترناتیو موثر در درمان بیماران آکنه ولگاریس متوسط، به‌ویژه ضایعات غیرالتهابی مطرح گردد.



صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb