جستجو در مقالات منتشر شده


82 نتیجه برای شیری

شیرین نیرومنش، فریده موحد، الهام شکیبازاده،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده

در خلال دوره 5 ساله (از سال 1371 تا 1375)، 87 مورد سقط عفونی در بیمارستان میرزا کوچک خان تهران بستری شدند و در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. بیشتر بیماران در گروه سنی 21 تا 25 سال قرار داشتند (28/7 درصد) و بیشتر آنها در گروه با گراویدیته 5 یا بیشتر بودند (48/2 درصد). اکثر بیماران راجع به عامل سقط صحبتی نکردند، اما در میان افرادی که به این مساله اعتراف نمودند، بیشترین عامل سقط را، ماما معرفی کردند (17/2 درصد). تب شایعترین علامت این بیماران بود (80/4 درصد) و پریتونیت بیشترین عارضه وخیم مشاهده شده بود (10/3 درصد). این بیماران مبلغی معادل 45/900/000 ریال را در عرض 5 سال به جامعه تحمیل کردند که اضافه بر ناتوانیهای بعدی برای خود بیماران است. درمانی که جهت اکثر بیماران استفاده شده بود درمان ضدمیکروبی و بدنبال آن کورتاژ بود. بدیهی است عوارض بعدی درمان خاص خود را داشته است.


شیرین لسان، گیتی ستوده،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده

در یک مطالعه نیمه تجربی (quasi experimental) صد و پنجاه دانش آموز مدرسه راهنمایی پسرانه مسلم ابن عقیل روستای قوچ حصار شهرری که از طریق نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده بودند از نظر تاثیر آموزش بهداشت بر آگاهی شان نسبت به بهداشت فردی و عوامل موثر بر آن مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های این بررسی نشان داد: قبل از آموزش بهداشت به ترتیب 13/3، 68 و 18/7 درصد و بعد از آن به ترتیب 46/7، 51/3 و 2 درصد دانش آموزان آگاهی شان خوب، متوسط و ضعیف بود و میانگین آگاهی بعد از برنامه آموزش بهداشت 1/96 افزایش یافت. بین آگاهی قبل و بعد از برنامه آموزش بهداشت با حداکثر P<0.05 در تمام گروههای متغیرهای اجتماعی، اقتصادی مورد بررسی اختلاف معنی دار یافت شد. از میان عوامل اجتماعی، اقتصادی مورد بررسی تغییرات آگاهی بعد از آموزش فقط با مقطع تحصیلی (P<0.006) رابطه معنی دار داشت. یافته های این بررسی نشان می دهد آموزش بهداشت در ارتقا آگاهی دانش آموزان نسبت به بهداشت فردی موثر بوده است.


شیرین نیرومنش، معصومه امیرحسینی، می نور لمیعیان،
دوره 56، شماره 6 - ( 4-1377 )
چکیده

این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و آینده نگر می باشد که به منظور تعیین تاثیر جداسازی پرده های جنینی در پیشگیری از زایمان دیررس صورت گرفته است. تعداد موارد مورد پژوهش 212 زن حامله با سن حاملگی دقیقا ترم بودند که 112 نفر در گروه مورد و 100 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. در گروه کنترل معاینه لگنی جهت تعیین ضریب بیشاب و در گروه مورد علاوه برآن جداسازی پرده های جنینی نیز صورت گرفت. میانگین فاصله زمانی بین اولین معاینه و شروع دردهای زایمانی 3/77 در مقابل 7/70 روز می باشد که این اختلاف با P<0.0001 معنی دار می باشد. بین دو گروه از نظر شیوع زایمان دیررس با P<0.01 اختلاف معنی داری دیده شد. در ارتباط با جداسازی پرده های جنینی، خونریزی و پارگی زودرس مشاهده نگردید.


بتول نصراله زاده، مرتضی شمشیری، منوچهر صفری، باقر مینایی، حسن مرزبان،
دوره 57، شماره 3 - ( 3-1378 )
چکیده

به منظور انجام تحقیق در خصوص کشت بافت اپی تلیال و پیوند اتولوگ، از 4 راس خرگوش فرانسوی از نژاد آلبینو (Albino) با سن متوسط 2 ماه استفاده شد. بعد از تکثیر بافت اپی تلیال (پوست) بر روی ساپورت در محیط کشت (Eagle's Minimum Essential Medium EMEM)، به صورت اتولوگ پیوند گردید. بعد از مراحل مختلف آماده سازی بافت، نمونه ها با دو روش رنگ آمیزی H & E و تری کروم ماسون رنگ آمیزی و از میکروسکوپ نوری جهت مطالعه استفاده شد. در بررسی مشاهده کردیم که بافتهای حمایتی (support) و پیوندی (graft) اتولوگ بخوبی رشد نموده است.


شیرین نیرومنش، اعظم حیدری،
دوره 58، شماره 2 - ( 2-1379 )
چکیده

امروزه تستهای مختلفی برای ارزیابی وضعیت جنین در دسترس اند. در این پژوهش، 164 خانم با حاملگی های پرخطر شرکت داشتند. شایعترین علت انجام تست بدون استرس، حاملگی دیررس (36 درصد) بود. 14/6 درصد افراد تست non-reactive داشتند. نتایج پژوهش نشان داد که بروز زجر جنینی، سزارین به دلیل زجر جنینی، آپگار پایین در دقیقه اول و دهم و میانگین آپگار در دقیقه پنجم، ناهنجاری های مادرزادی، محدودیت رشد جنینی، نمایش غیر طبیعی جنین، نیاز به مراقبت های نوزادی و مرگ و میر پری ناتال در گروهی که تست نان راکتیو داشتند، به طور معنی داری بیشتر از گروهی بود که تست راکتیو داشتند. ارزش پیشگویی منفی تست بدون استرس، 80 درصد و ویژگی آن، 91/9 درصد محاسبه شد. تست نان راکتیو، جمعیت در خطر را مشخص می کند، اما برای تصمیم گیری به تنهایی مفید نیست. زیرا حساسیت آن 33/3 درصد و ارزش پیشگویی مثبت آن 58 درصد می باشد. تست راکتیو، پیشگویی کننده خوبی برای سلامت جنین است.


پریچهر کیمیایی، آمنه شیرین ظفرقندی، نفیسه ظفرقندی، مهری صالحی،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: اپیزیوتومی در همه زایمان ها نمی تواند سبب کوتاه شدن مرحله دوم زایمان به جلوگیری از آپگارپایین در نوزاد و کاهش تروما به پرینه شود. هدف این مطالعه بررسی اپیزیوتومی و عوارض آن و مقایسه با افراد کنترل می باشد.
مواد و روشها: این تحقیق در بیمارستان مهدیه در طی سالهای 79-78 به صورت Sequential randomized clinical trial بر روی 466 خانم تولی پار ترم و با نمایش اکسی پوت قدامی که وارد مرحله دوم زایمانی شده و به زمان مناسب برای انجام اپیزیوتومی رسیده بودند انجام گرفت. بیماران به طور تصادفی به دو گروه شاهد (اپیزیوتومی مدیولترال) 200 نفر و گروه آزمایشی (بدون انجام اپیزیوتومی) 266 نفر در زمان مناسب برای انجام اپیزیوتومی تقسیم شدند. مشخصات دموگرافیک، لیبر زایمان، لاسراسیون و نخ استفاده شده در دو گروه مقایسه و نتایج آزمون T- Test و Chi - square مقایسه شد.
یافته ها: طول مرحله دوم زایمان در گروه شاهد ( 7/13  36/27 دقیقه) بیشتر از گروه آزمایش ( 1/11  5/22 دقیقه ) بود ( 001/0P< ) ولی طول زمان مناسب برای اپیزیوتومی تا زایمان در گروه شاهد ( 5/3  78/4 دقیقه) کمتر از گروه آزمایش ( 4/3  9/5 دقیقه) بود ( 001/0P< ) ، در گروه شاهد اپیزیوتومی مدیوالترال معادل لاسراسیون درجه II در نظر گرفته شد که در تمام بیماران وجود داشت و 22 بیمار (11%) نیز لاسراسیون درجه I جدا از اپیزیوتومی داشتند. تعداد لاسراسیون در گروه آزمایش 96% 2/1 بود که در 64 نفر (24%) پرینه کاملاً سالم و 168 نفر (64%) لاسراسیون درجه I و 28 نفر (5/10%) لاسراسیون درجه 2 داشتند. آپگار کمتر از 7 در هیچ یک از نوزادان دیده نشد. وزن نوزادان که متغیر مداخله گر بود در گروه شاهد 4223248 گرم بیشتر از گروه آزمایش 376  3175 (05/0 P< ) بود به این علت دو گروه از نظر وزن نوزادان مشابه سازی شده و طول مرحله دوم و زمان مناسب برای زایمان مجدداً در گروه ها مقایسه شد. در وزن های کمتر از 3500 گرم طول مرحله دوم در هر گروه آزمایش و شاهد مشابه بود ولی انجام اپیزیوتومی باعث کاهش قابل توجه طول زمان مناسب برای اپیزیوتومی تا زایمان در گروه شاهد نسبت به آزمایش شد (05/0 P<) . این موضوع در وزن نوزاد بالای 3500 گرم صدق نمی کرد و طول مرحله دوم در این گروه وزنی در گروه شاهد بیشتر از گروه آزمایش (001/0P<) بود و انجام اپیزیوتومی باعث کوتاه شدن فاصله تا زایمان نمی شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: عدم انجام اپیزیوتومی به طور روتین با شیوع بیشتر پرینه سالم همراه بود و باعث افزایش قابل توجه لاسراسیون وخیم پرینه نمی شود و اثری بر آپگار نوزاد ندارد. اپیزیوتومی در همه بیماران باعث افزایش ترومای نیازمند ترمیم در بیماران و افزایش خونریزی حین زایمان و هزینه شده و بهتر است استفاده از اپیزیوتومی در نمایش اکسی پوت قدامی محدود به موارد تشخیص زجر جنینی که نیازمند زایمان سریعتر نوزاد است گردد.


علی خدابنده، احمدرضا شمشیری، حسین فربودمنش،
دوره 63، شماره 10 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: بیماری ناشایع تایموما با تظاهرات بالینی و پارانئوپلاستیک خود از لحاظ آماری جنبه های قابل ملاحظه ای دارد و ارتباط بین وجود تایموما و بیماریهای از قبیل میاستنی گراویس، هیپوگاماگلوبولینمیا و آپلازی گلبولهای قرمز اثبات شده است. از طرفی وجود تایموما بر سیر بیماریهای ناشی از آن و یا همراه آن تاثیر داشته و در انتخاب درمان و تاثیر درمان مؤثر است.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع Case series می باشد. از حدود 120000 پرونده در بخش پاتولوژی بیمارستان شریعتی 43 مورد تایموما از سال 1379-1350 جمع آوری و اطلاعات آنها مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی 43 بیمار 7/37 سال بود در حالیکه منابع پزشکی شیوع بیماری را در دهه های 6 و 5 ذکر می کنند. 8/62 درصد از بیماران مرد و 2/37 درصد زن بودند. عمده نواحی درگیری عبارت بودند از پلور چپ (8/55%)، پریکاردیوم (9/34%) و ریه چپ (14%)، شایعترین نشانه های بالینی عبارتند از دیسفاژی (5/60%)، ریسپنه (1/58%)، دوبینی (2/51%) و سرفه (8/48%). بیشترین تظاهر پارانئوپلاستیک بیماران، میاستنی گراویس 8/62 درصد (27 نفر) بود. 2 نفر از بیماران مبتلا به هایپرتیروئیدی بودند. همچنین 2 نفر از بیماران با توجه به مندرجات پرونده شان آنمی غیر قابل توجه داشتند. 3/23 درصد (10 نفر) از بیماران هیچ گونه تظاهر پارانئوپلاستیک نداشتند.
نتیجه گیری و توصیه ها: در بررسی تمام بیماران اتوایمیون احتمال وجود تایموما بایستی مد نظر قرار گیرد.


سعید طالبیان، شیرین بهرامی، غلامرضا علیایی، حسین باقری، محمدرضا هادیان،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده

هدف از این تحقیق مقایسه حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور ایزوکینتیک عضلات اکسترنال واینترنال روتاتور شانه غالب و نسبت آنها طی انقباض کانسنتریک بین ورزشکاران حرفه ای تنیس و والیبال می باشد.
روش بررسی: این تحقیق روی 17 بازیکن حرفه ای که بیش از سه سال بطور ممتد در لیگ های برتر بازی می کنند انجام گرفت. هفت تنیسور و ده والیبالیست با دامنه سنی 28-18 سال در این پژوهش شرکت داشتند. در هر گروه هیچگونه ضایعه ای در مفصل شانه در طی سال گذشته گزارش نشده بود عمل گرم کردن به مدت پنج دقیقه توسط شولدر- ویل انجام شد، سپس از هر شخص خواسته می شد که پنج انقبـاض حـداکـثر کـانـسنـتریـک با دستگاه ایزوکینتیک Biodex system 3 در زاویـه 90 درجـه ابـداکسیون بازو در سه سرعت 120، 180 و210 درجه در ثانیه با استراحت 30 ثانیه انجام دهد. در تجزیه و تحلیل، حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور سه انقباض میانی به عنوان مقدار مطلوب برای محاسبه قدرت و نسبت حداکثر گشتاور به وزن افراد جهت نرمال کردن گشتاور در نظر گرفته شدند.
یافته ها: با افزایش سرعت، حداکثر و متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه در دو گروه به غیر از اینترنال روتاتور تنیس بازان کاهش می یابد (05/0P < ). تفاوت معنی داری در سه سرعت بین دو گروه ورزشکاران در حداکثر، متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه و مقادیر نرمال شده گشتاور نسبت به وزن آنان وجود ندارد. همچنین نسبت عضلات اکسترنال به اینترنال اختلاف معنی داری را بین دو گروه در سرعت 210 درجه بر ثانیه نشان داد. (05/0P < )
نتیجه گیری: دو نوع فعالیت ورزشی تنیس و والیبال در زنان بر قدرت ایزوکینتیکی عضلات روتاتور شانه تاثیر چندانی ندارد. در سرعت بالا نسبت فعالیت عضلات اکسترنال به اینترنال در گروه تنیس بازان کاهش می یابد که نشان می دهد افزایش سرعت سبب بکارگیری بیشتر روتاتورهای داخلی در مقایسه با روتاتورهای خارجی در این گروه از ورزشکاران می شود.


نفیسه ظفرقندی، آمنه شیرین ظفرقندی، شهرزاد هداوند، فرید زایری، لیلا حمزه‏ لو،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده

بررسی عوامل خطر مرتبط با پارگی درجه چهارم در زایمان واژینال
روش بررسی: در این مطالعه مورد شاهدی 131802 پرونده بیماران زایمان واژینال در طول 14 سال (1383-1369) در دو مرکز مورد بررسی قرار گرفت. پارگی درجه چهارم 93 مورد در بیمارستان و هفت مورد متعاقب زایمان در خانه اتفاق افتاده بود. گروه کنترل 200 زایمان واژینال بدون پارگی درجه سوم یا چهارم بودند و به صورت تصادفی انتخاب شدند تأثیر سن مادر، ملیت، پاریتی، سن حاملگی، ساعت زایمان وعوامل دیگر بر روی پارگی درجه چهارم مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته‌ها: از بین 131802 زایمان واژینال 93 مورد (070/0%) پارگی درجه چهارم ثبت شده به دست آمد
نتیجه‌گیری: این مطالعه فاکتورهای متعددی را که با افزایش ریسک پارگی درجه چهارم همراه بودند شناسایی نموده است. اپی‏زیوتومی میدلاین ،اول زا بودن، ماکروزومی جنین و وضعیت اکسی‌پوت پوستریور عضو نمایش از عوامل خطر قابل توجه در پارگی درجه چهارم هستند و نیازمند توجه بیشتر عامل گیرنده زایمان می‏باشند.


محبوبه حاجی عبدالباقی، جلیل مکارم، مهرناز رسولی نژاد، شیرین افهمی، محمد صادق فاضلی، مسعود یونسیان، فاطمه عدیلی، سیده شهره علوی،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده

عفونت زخم جراحی یکی از مهم‌ترین عفونتهای بیمارستانی می‌باشد. روش‌های پایش متفاوتی برای عفونت زخم جراحی مطرح شده‌اند. این مطالعه با هدف ارزیابی دو روش مختلف در پایش عفونت زخم جراحی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی آینده‌نگر بر روی 3020 نفر بیمار که در طی دو سال در بخشهای جراحی عمومی بیمارستان امام خمینی تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند،‌ انجام شد. تب پس از عمل، مصرف آنتی‌بیوتیک پس از عمل و در زمان ترخیص به عنوان دو روش پایش عفونت زخم جراحی با یک روش استاندارد طلایی ارزیابی شدند.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که فراوانی عفونت زخم جراحی در بیماران 4/2% بود. حساسیت شاخص تب 2/59% و ویژگی آن 2/66% بود. در خصوص مصرف آنتی‌بیوتیک پس از عمل جراحی حساسیت 3/87% و ویژگی 6/18% بود ولی در مورد تجویز آنتی‌بیوتیک در زمان ترخیص حساسیت 1/21% و ویژگی 2/84% بود. مصرف آنتی‌بیوتیک بیش از چهار روز دارای حساسیت 3/80% و ویژگی 2/70% بود.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که شاخص مصرف آنتی‌بیوتیک یک شاخص مناسب برای پایش عفونت زخم جراحی در بیماران بستری در بخشهای جراحی بود. البته انجام یک مطالعه آینده‌نگر که در آن بیماران تا یک ماه پس از عمل جراحی و پس از ترخیص از بیمارستان نیز پی‌گیری شوند، توصیه می‌گردد.


زهرا احمدی نژاد، احمدرضامبین، آمیناکریمی نیا، شیرین افهمی،  زینت نادیا حتمی، ابراهیم ترک آبادی، علیرضا یلدا،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

سپسیس از علل عمده مرگ بیماران بوده و پیامد بیماری، بستگی به پاسخ Th1 و Th2 دارد به طوری که در پاسخ غالب Th2، شدت بیماری افزایش می‌یابد. هدف این مطالعه ارزیابی ارتباط بین سطوح سایتوکین‌ها و شدت بیماری می‌باشد.
روش بررسی: یک مطالعه مقطعی جهت بررسی سطوح سلولی سایتوکین‌ها در بیماران دچار سپسیس و سپسیس شدید در به بیمارستان امام خمینی طی سال‌های 1383 و 1384 انجام شد. این مطالعه شامل 37 بیمار (24 مرد و 13 زن) بود. بیست و شش بیمار دچار سپسیس و 11 نفر دچار سپسیس شدید بودند. 37 داوطلب سالم به عنوان کنترل بود. میانگین سنی بیماران 3/23± 57 (محدوده 21 تا 92 سال) بود. بعد از سانتریفوژ کردن نمونه خون کامل بیماران و گروه کنترل، مونوسیت و لوکوسیت را جدا و سپس کشت داده و مقدار IFN-, IL-4 IL-12و IL-10 را با و بدون تحریک سلولی، به روش الیزا اندازه‌گیری کردیم.
یافته‌ها: ارتباط معنی‌داری در تولید IFN- در بیماران سپسیسی با سپسیس شدید و حتی در آنها که فوت کردند با افراد زنده، پیدا نشد، اما سطوح IL-12 در بیماران دچار سپسیس شدید در مقایسه با بیماران دچار سپسیس، کاهش معنی‌دار داشت (048/0p=) ونیز در افراد فوت شده در مقایسه با زنده مانده‌ها (028/0p=). همچنین سطوح IFN- IL-10, و IL-4 در بیماران در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معنی‌دار داشت، اختلاف معنی‌داری در تولید IL-12 بین دو گروه ذکر شده وجود نداشت. از نظر جنس و سن (بالای 55 و کمتر)، اختلاف معنی‌داری در تولید سایتوکین‌ها وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: نتایج ما نشان داد که سلول Tکمک کننده غالب در بیماران دچار سپسیس شدید و بیماران فوت شده Th2 است و ارتباط معنی‌داری در تولید سایتوکین‌های Th1 و پیشرفت سپسیس وجود دارد و به احتمال قوی، سطوح IL-12 بطور مشخص در بیماران فوت شده و سپسیس شدید، کاهش می‌یابد.


علی اصفهانی، مسعود ایروانی، محسن خوش نیت، زهره قریشی، احمد رضا شمشیری، زهرا مقدم، محمد جهانی، اردشیر قوام زاده،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

پیوند مغز استخوان (BMT) درمان بسیاری از بیماریهای بدخیم و غیر‌بدخیم است و عوارض دراز مدت آن مثل استئوپوروز باید در نظر گرفته شود. هدف از این مطالعه بررسی کاهش تراکم استخوان بعد از BMT در بیماران مبتلا به لوسمی یا لنفوم است.

روش بررسی: در این مطالعه همگروهی آینده‌نگر، 63 بیمار که به‌دلیل لوسمی حاد و مزمن و لنفوم تحت پیوند مغز استخوان قرار می‌گرفتند وارد مطالعه و در پایان تعداد 28 نفر بررسی شدند. چگالی معدنی استخوان (BMD) قبل از پیوند، شش و 12 ماه پس از آن اندازه‌گیری شد. استئوکلسین و آلکالین فسفاتاز و تلوپیتید C - ترمینال کلاژن نوع  و غلظت سرمی کلسیم، فسفر، ویتامین D، PTH و هورمونهای جنسی نیز به همین ترتیب بررسی شدند.

یافته‌ها: BMD در گردن فمور از 13/0 ± 01/1 گرم بر سانتی‌متر مربع در زمان پیوند به 13/0 ± 96/0 گرم بر سانتی‌متر مربع در ماه ششم رسید که با 001/0>P افت معنی‌دار داشت. سطح آلکالن فسفاتاز در ماه دوازدهم به‌طور معنی‌داری بیشتر بود (007/0P=). در خصوص استئوکلسین، اختلاف مشاهده شده در دوره‌های زمانی مختلف از نظر آماری معنی‌دار نبود (15/0=P). نوسانات افزایشی متوسط ICTP معنی‌دار شده است (04/0=P). سطح کلسیم در ماه ششم و سطح فسفر در ماه دوازدهم با 002/0=p و 04/0=p افزایش معنی‌دار داشت. سطح ویتامین D و پاراتورمون از ماه ششم تا ماه دوازدهم با 04/0P= و 01/0= P به‌طور معنی‌داری کاهش داشت. کاهش استروژن در خانم‌ها در ماه ششم از نظر آماری معنی‌دار بود (01/0=P) و در سایر شرایط، نوسانات آن از نظر آماری معنی‌دار نبود. به‌طور کلی تغییرات تستوسترون نیز در مردان از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: خطر تحلیل استخوان در هر دو نوع پیوند اتولوگ و آلوژن در ناحیه گردن استخوان ران بیشتر از مهره‌های کمری است و این امر، در شش ماه نخست پس از پیوند رخ می‌دهد. راهکارهای پیشگیری و درمان باید مورد توجه قرار گیرند.


آذر حدادی، شیرین افهمی، مژگان کاربخش، محبوبه حاجی عبدالباقی، مهر‌ناز رسولی نژاد، حمید عمادی کوچک، نگین اسمعیل پور، امین صادقی، لطف‌الله قریشی،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده

پرسنــل پزشکـی در معرض خطر ابتلا به ویروس‌های منتقله از خون می‌باشند. هدف مطالعه حاضر، تعیین جنبه‌های اپیدمیولوژیک موارد مواجهه شغلی در پرسنل و عوامل موثر بر آن بوده است.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی در سه بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران در پرسنل حرف پزشکی که در طی یک سال با خون، ترشحات آلوده به خون و یا سایر مایعات منتقل‌کننده ویروس‌ها مواجهه شغلی داشته‏اند، انجام شده است.

یافته‌ها: از 900 پرسنل مصاحبه شده، 391 نفر حداقل یک مواجهه در طی یک سال داشتند و جمعا˝ 476 مواجهه یعنی به‌طور متوسط 53/0 بار به ازاء هر نفر در سال رخ داده است. بیشترین مواجهه یافتگان پرستاران (1/26%) و سپس خدمه (2/20%) بوده‌اند (001/0p<). در پرسنلی که کمتر از پنج سال سابقه کار داشتند، مواجهه شغلی 8/53% بود (001/0p<). بیشترین مواجهه در بخش‌های داخلی (3/23%) و اورژانس (21%) بوده است. در 8/58% موارد، مواجهه از طریق پوست بود. در 93/85% مواجهه یافتگان سابقه واکسیناسیون هپاتیت مثبت بوده است. 1/61% افراد در هنگام مواجهه از دستکش استفاده نموده بودند. شستن دستها در 38/91% و مشاوره با متخصص عفونی در 38/29% انجام شده بود. از نظر مواجهه پرخطر با سه ویروس مورد مطالعه 72 مواجهه با مواد آلوده به این ویروس‌ها رخ داده بود.

نتیجه‌گیری: در مجموع عوامل موثر بر مواجهه در این مطالعه شغل پرسنل و مدت سابقه‌کار پرسنل و بخش محل خدمت بوده است. لذا آموزش پرسنل، استفاده از وسایل محافظتی، واکسیناسیون پرسنل علیه هپاتیت B از جمله روش‌های پیشگیری از کسب بیمارستانی بیماری‌های هپاتیت و HIV می‌باشد.


علیرضا ابراهیم سلطانی،  شهریار اربابی، هدایت ا.. نحوی، نیکی مشیریان،
دوره 66، شماره 2 - ( 2-1387 )
چکیده

پیش درمانی به‌طور گسترده‌ای برای کاهش اضطراب استفاده می‌گردد. هدف از این مطالعه مقایسه اثرات تجویز مقعدی دو داروی کتامین و میدازولام در بیهوشی اطفال می‌باشد.

روش بررسی: 64 کودک یک تا 10 ساله، II و I ASA در یک مطالعه دو سویه‌کور در دو گروه قرار گرفتند: گروه اول mg/kg5/0 داروی میدازولام و گروه دوم 5 mg/kg کتامین را به‌صورت مقعدی دریافت نمودند. میزان آرام‌بخشی، اثر ضداضطرابی، میزان تحمل ماسک حین القاء بیهوشی و نحوه جدا شدن از والدین براساس جدول دو تا چهار امتیازی ارزیابی شد.

یافته‌ها: اختلاف معنی‌داری از لحاظ میانگین و توزیع سنی وجود نداشت. (385/0p=) از طرفی از لحاظ جنسیت نیز اختلاف معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد (740/0p=). امتیاز آرام‌بخشی در گروه‌های میدزازولام و کتامین کمتر از 75% بود (725/0p=). اثر ضد اضطرابی و پذیرش ماسک القاء بیهوشی در هر دو گروه در سطح رضایت‌بخشی بود (>75%) با برتری گروه میدازولام (042/0p=) (00/0p=) امتیاز گریه کردن حین جدا شدن از والدین تفاوت معنی‌داری (288/0p=) نداشت.عوارض جانبی مهم مثل آپنه در هیچکدام از گروهها دیده نشد.

نتیجه‌گیری: اثرات ضداضطرابی و پذیرش ماسک در حین القای بیهوشی در هر دو گروه با برتری میدارولام رضایت‌بخش بود. جدا شدن از والدین در هر دو گروه بدون تفاوت معنی‌داری قابل قبول بود. آرام‌بخشی با اینکه در گروه میدازولام بهتر بوده اما در سطح قابل قبولی نبود. به نظر می رسد که داروی میدازولام رکتال با دوز mg/kg5/0 می‌تواند انتخاب مناسبی در Premedication در بیهوشی اطفال باشد.


فاطمه رحیمی شعرباف، فاطمه داوری تنها، شیرین نیرومنش، نسترن صالح، مهرناز ولدان، نسرین نیرومند، مرضیه غفارنژاد،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده

این مطالعه جهت بررسی رابطه مایع آمنیوتیک مکونیومی با تب و عفونت پس از زایمان انجام شده است. روش بررسی: مطالعه کوهورت و آینده‌نگر روی 573 خانم حامله ترم انجام شد؛ 280 نفر با مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم با 293 نفر با مایع آمنیوتیک شفاف با شرایط یکسان که تحت عمل سزارین قرار گرفتند از نظر بروز تب و عفونت پس از زایمان با هم مقایسه شدند. خانم‌هایی که دارای بیماری مدیکال، زایمان طولانی، پاره شدن طولانی پرده‌های جنینی، عمل سزارین عارضه‌دار و عفونت قبل از عمل بودند از مطالعه حذف شدند.

یافته‌ها: در میان 573 خانم حامله ترم 82 نفر (14%) تب داشتند؛ که 42 نفر در گروه مکونیوم و 40 نفر در گروه شفاف قرار داشت (3/0p=). تب طولانی‌تر از 24 ساعت در (33 نفر) گروه مکونیوم 5/6% در مقابل 7/2% در گروه شفاف ایجاد شد (05/0p<) و 1/3-3/1 CI: 95% 98/1 RR:. آندومتریت در 22 مورد (4%) دیده شد که 14 نفر (5%) در گروه مکونیوم و هشت نفر (2%) در گروه شفاف وجود داشت 05/0p و 4/3-3/1 CI: 95% 3/2 RR: و عفونت زخم 7/1% در گروه مکونیوم در مقابل 68/0% در گروه شفاف وجود داشت (7/0p=).

نتیجه‌گیری: آغشته بودن مایع آمنیوتیک به مکونیوم یک عامل خطر مستقل برای آندومتریت بعد از زایمان می‌باشد.


آزاده میرفیض‌‌اللهی، شیرین فریور، محمد مهدی آخوندی، محمد حسین مدرسی، مهشید حجت، محمدرضا صادقی،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ایزوآنزیم GSTM و GSTP آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز در سطح اسپرم انسان وجود دارند که در محافظت علیه استرس اکسیداتیو نقش دارد. هدف این مطالعه بررسی پلی‌مورفیسم ژن GSTP1 و GSTM1 و ارتباط آن با فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز و پارامترهای اسپرمی می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه روی 95 مرد مبتلا به الیگوآستنو تراتواسپرمی و 26 مرد نورمواسپرمی انجام گردید. آنالیز مایع منی بر اساس روش استاندارد WHO برای هر دو گروه انجام گرفت.پس از استخراج DNA ژنومی خون با استفاده از روش Salting out، پلی‌مورفیسم ژن GSTM1 با استفاده از Multiplex-PCR و پلی‌مورفیسم ژن GSTP1  به کمک روش PCR-RFLP بررسی گردید. سپس فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز در سطح اسپرم اندازه گیری شد.

یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپ نول GSTM1 در گروه مورد و کنترل به ترتیب 1/52% و 8/53% بود. اختلاف فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز بین دو ژنوتیپ مثبت و نول GSTM1 در دو گروه معنی‌دار نبود. نتایج پلی‌مورفیسم ژن  GSTP1 نشان داد همه نمونه‌های مورد بررسی دارای ژنوتیپ Ile/Ile در کدون 105 می‌باشند. فراوانی ژنوتیپ هموزیگوت Ala/Ala) 114 (، هتروزیگوت (Ala/Val 114)، هموزیگوت (Val/Val114) ژن GSTP1 در گروه الیگوآستنوتراتواسپرمی به ترتیب 1/81% و 9/17% و 1/1% و در گروه نورمو اسپرمی به ترتیب 5/88% و 5/11% و صفر بود.

نتیجه‌گیری: فقدان فعالیت آنزیمی مربوط به ژنوتیپ نول GSTM1 تاثیری بر پارامترهای اسپرمی و میزان فعالیت آنزیمی ندارد که ممکن است به دلیل فعالیت جبرانی سایر ایزوزیم‌های موجود در سطح اسپرم از جمله GSTP1 باشد که خود میتواند مربوط به افزایش بیان ژن GSTP1 در مواجهه با استرس اکسیداتیو باشد.


شیرین نیرومنش، مریم محبی،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

 

زمینه و هدف: در مطالعات قبلی ارتباط احتمالی بین افزایش گلبول‌های قرمز هسته‌دار با مدت و شدت آسفیکسی مطرح شده است. هدف مطالعه بررسی ارتباط بین الگوی ضربان قلب جنین با تعداد گلبول‌های قرمز هسته‌دار خون بندناف هنگام تولد می‌باشد.

روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی، 322 خانم حامله با جنین ترم و سالم کاندید ختم حاملگی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تمام بیماران در طول لیبر پایش خارجی ضربان قلب جنین (FHR) به‌طور مداوم صورت گرفت. براساس آنالیز الگوی FHR جنین به‌دو گروه با الگوی طبیعی (شاهد) و یا حداقل یک الگوی غیرطبیعی (عدم وجود beat to beat variability- عدم وجود acceleration مناسب- وجود افت قلب جنین از هر نوع آن) تقسیم شدند. بلافاصله پس از زایمان خون بند نافی از نظر تعداد گلبول‌های قرمز هسته‌دار (NRBC) و PH بررسی شد و به‌صورت جداگانه ثبت و بین دو گروه مقایسه شد.

یافته‌ها: میانگین تعداد NRBC خون بند نافی نوزاد در الگوهای غیرطبیعی Late deceleration، Variable deceleration، Prolonged deceleration و Early decelaration نسبت‌به گروه شاهد به‌میزان معنی‌داری افزایش‌داشت (به‌ترتیب 406/4±88/11 و 64/1±32/8 و 366/5±58/10 و 4/913±11/4 در برابر 790/1±93/0، 0001/p<0). همچنین میانگین تعداد NRBC خون بند نافی نوزاد در صورت نبود Acceleration یا نبود Beat to Beat variability در مقایسه با گروه شاهد به‌میزان معنی‌داری بالاتر بود. (به‌ترتیب 07/5±73/10 و 58/3±73/13 در برابر 50/2±47/1، 0001/0p<). ارتباط معکوس و معنی‌داری بین آپگار دقیقه پنج و pH خون بندناف با تعداد NRBC خون طناب نافی نوزاد، برقرار بود.

نتیجه‌گیری: احتمالاً هیپوکسی جنین مسبب افزایش NRBC خون بند نافی نوزادان و الگوی غیرطبیعی FHR می‌باشد.


زینت قنبری، طاهره افتخار، شیرین گودرزی، بهاره حاجی براتعلی، سید علی بشیری، مامک شریعت،
دوره 67، شماره 3 - ( 3-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: روش ساکروکولپوپکسی شکمی روش استاندارد طلایی جهت ترمیم پرولاپس واژینال است و روش IVS خلفی یک روش جدید با تهاجم حداقل است. در این مطالعه هدف مقایسه تأثیر، کارایی و مخاطرات این دو روش جراحی بوده است.
روش بررسی
: در این مطالعه 51 بیمار که بین سال‌های 83-1380 در بیمارستان ولیعصر تحت جراحی قرار گرفته‌اند، وارد مطالعه گردیدند که از این تعداد 26 نفر تحت جراحی Posterior Intera Vaginal Slingplastiy (گروه اول) و 25 نفر مورد عمل ساکروکولپوپکسی شکمی (گروه دوم) قرار گرفتند. متغیرهای مورد نظر ابتدا از پرونده بستری بیمار استخراج و اطلاعات کامل‌کننده بعدی با پی‌گیری دو ساله بیماران و دعوت از آنها جهت مراجعه و معاینه به‌دست آمده است.
یافته‌ها: عوارض حین عمل در یک نفر (4%) از گروه دوم گزارش شده بود در حالی‌که هیچ یک از بیماران گروه اول عارضه حین عمل نداشتند که تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. از نظر عوارض کوتاه‌مدت (تب و دیستانسیون شکمی) پس از عمل در 36% از گروه دوم وجود داشت در حالی‌که در هیچ موردی از گروه اول دیده نشد. (001/0p=). از لحاظ عوارض طولانی‌مدت (عدم کارایی مش) پس از عمل در 7/7% از گروه اول و هیچ موردی از گروه دوم مشاهده شد. از لحاظ میزان عود در سه نفر (12%) از گروه دوم مشاهده شد در حالی‌که در گروه اول عود وجود نداشت (11/0p=).
نتیجه‌گیری
: با توجه به کوتاه بودن مدت زمان عمل و عوارض کم و پاسخ به درمان مناسب در روش جراحی IVS خلفی و نیز میزان رضایت‌مندی بیماران این روش به‌عنوان روشی جایگزین در جراحی پرولاپس مطرح می‌شود.


صدیقه برنا، فدیه حق اللهی، بنفشه گلستان، منصوره نوروزی، پریچهر حناچی، مامک شریعت، عبدالفتاح صراف‌نژاد، شیرین‌ نیرومنش،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده

800x600

زمینه و هدف: عنصر روی یکی از المان‌های ضروری رشد و سلامتی در انسان است. بسیاری از شواهد نشان می‌دهد که کمبود روی یکی از مشکلات اساسی در جوامع پیشرفته و در حال رشد می‌باشد به‌دلیل در معرض خطر بودن و خطرات بیشتر کمبود روی، این مطالعه جهت تعیین میزان روی سرم در زنان باردار ایرانی در سه ماهه بارداری و مقایسه این یافته‌ها با افراد شاهد سالم انجام شده است.

روش بررسی: در این مطالعه تعداد 675 خانم حامله سالم در سه تریمستر بارداری با 145 خانم غیر حامله سالم به‌عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد و آزمایش خون ناشتا جهت بررسی میزان روی سرم در مرکز آزمایشگاهی واحدی از نمونه‌ها گرفته و با روش اسپکتروفتومتری (Enzymatic) بررسی گردید. یافته‌ها: کمبود روی در 16% زنان باردار دیده شد، هیچ‌یک از زنان غیر باردار دچار کمبود روی نبودند. اختلاف آماری معنی‌داری بین دو گروه وجود داشت (001/0p<). کمبود روی ارتباطی با سن مادر، تریمستر بارداری، مصرف آهن، تعداد زایمان و BMI نداشت اما هموگلوبین با کمبود روی در ارتباط بود و سطح کمبود روی در هموگلوبین کمتر از 12 به وضوح بیشتر بود 41/2OR=، 26/4-36/1CI:).

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، در سطوح هموگلوبین کمتر از 12 علی‌رغم مصرف مکمل آهن، کمبود روی بیشتر مشاهده شد. در این موارد به‌نظر می‌رسد مصرف مکمل آهن و روی جهت رساندن هموگلوبین به سطح نرمال موثرتر عمل نماید. همچنین با انجام مطالعات گسترده‌تر و با اندازه‌گیری روی سرم و Hb، در دوران بارداری در صورت نیاز مکمل‌های آهن و روی تجویز شود.


مهناز محمودی‌راد، آمنه شیرین ظفرقندی، مریم عامل ذبیحی، یاسمن میردامادی، نورینا رهبریان، بهنوش عباس آبادی، مهتاب شیوایی، زهره امیری،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: ولوواژینیت کاندیدایی یک بیماری قارچی خارش‌دار همراه با ترشحات سفید رنگ می‌باشد. تشخیص گونه‌های کاندیدا برای به‌کارگیری درمان مناسب، امری مهم می‌باشد. در این تحقیق برای تعیین گونه 191 کاندیدای جدا شده از نمونه‌های واژینال 175 بیمار مبتلا به ولوواژینیت کاندیدایی از روش multiplex PCR استفاده شد.
روش بررسی: 175 نمونه سواب واژینال روی محیط سابورو دکستروز آگار کشت داده شد. در این بررسی، ناحیه ITS1 و قسمت‌هایی از نواحی 5.8S و 18S ریبوزومال RNA به‌همراه قطعه‌ای از ناحیه ITS2 که اختصاصی گونه C.albicans است تکثیر شد و محصولات multiplex PCR با الکتروفورز روی آگاروز 2% جدا گردیدند.
یافته‌ها: 191 ایزوله کاندیدا در نمونه‌های واژینال تشخیص داده شد. در 7/89% نمونه‌ها یک گونه کاندیدا و در 3/10% آنها چند گونه کاندیدا جدا گردید. از نظر شیوع انواع گونه‌های کاندیدا، در 114 مورد C. albicans، 23 مورد C. glabrata، 11 مورد C. tropicalis، هفت مورد C. krusei، یک مورد C. guilliermondii، یک مورد C. parapsilosis به‌تنهایی عامل بروز ولوواژنیت کاندیدایی بودند و در 10 مورد C. glabrata و C. albicans، دو مورد C. parapsilosis و C. albicans، یک مورد C. krusei و C. albicans، یک مورد C. tropicalis و C. albicans، یک مورد C. glabrata و C. tropicalis، یک مورد C. krusei و C. tropicalis، یک مورد C. glabrata و C. krusei و یک مورد ترکیب C. glabrata و C. krusei و C. albicans عامل بیماری بودند.
نتیجه‌گیری: شایع‌ترین عامل بیماری ولوواژنیت کاندیدایی C. albicans و سپس C. glabrata و شایع‌ترین ترکیب عامل بیماری نیز این دو گونه بودند.



صفحه 2 از 5     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb