جستجو در مقالات منتشر شده


33 نتیجه برای نصیری

بیژن شهبازخانی، غلامعلی محرابی، محسن نصیری طوسی، حسین فروتن، شادی آصفی راد،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: علت افزایش مزمن ترانس آمینازهای سرم می‌تواند در افراد دارای اختلالات کبدی علیرغم بررسی‌های کامل کلینیکی و پاراکلینیکی اولیه، همچنان نامعلوم باقی بماند. بیماری سلیاک (یا همان بیماری اسپروی غیر گرمسیری) به‌عنوان یکی از علل ایجاد‌کننده افزایش ترانس آمینازهای سرم مطرح شده است. هدف از انجام این مطالعه نیز بررسی میزان فراوانی بیماری سلیاک در بین بیماران با افزایش آنزیم‌های کبدی با علت نامعلوم می‌باشد.

روش بررسی: 100 بیمار که با افزایش آنزیم‌های کبدی با علت نامعلوم به درمانگاه گوارش و کبد بیمارستان امام خمینی تهران در سال 88-1387 مراجعه کرده بودند، بیمارانی که پس از انجام اقدامات لازم کلینیکی و انجام آزمایشات پاراکلینیکی اولیه هنوز علت افزایش آنزیم‌های کبدی در آن‌ها مشخص نشده بود، وارد یک مطالعه از نوع بررسی مقطعی شدند. پس از انجام آزمایش آنتی‌بادی ضد ترانس گلوتامیناز بافتی از نوع IgA از سرم بیمار اگر جواب آزمایش مثبت بود، بیوپسی از قسمت دوم دئودنوم بیمار برای بررسی ابتلا به سلیاک انجام می‌گرفت و بدین‌وسیله تشخیص نهایی ابتلاء به سلیاک مسجل می‌گردید.

یافته‌ها: میانگین سن بیماران مورد بررسی این مطالعه 77/16±79/39 بود که از این تعداد 55% مذکر بودند. فراوانی سلیاک در بیماران مورد بررسی 6% (با محدوده اطمینان 95% از 78/2% تا 48/12%) بود. بین فراوانی دو جنس میانگین سن، AST و ALT در دو گروه اختلاف معنی‌داری یافت نشد.

نتیجه‌گیری: فراوانی بیماری سلیاک در بین بیماران مبتلا به افزایش آنزیم‌های کبدی با علت نامعلوم 6% بود که به فراوانی به‌دست آمده در سایر مطالعات نزدیک است.


زهره روحانی، هوشنگ سند گل، سمانه خواجه نصیری،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به این‌که انسیدانس آسیب‌های‌عروقی آترواسکلروتیک مانند انفارکتوس میوکارد و سکته مغزی در بیماران همودیالیزی چندین برابر بیش‌تر از جمعیت‌عمومی است این مطالعه در زمینه تشخیص زود‌هنگام ریسک فاکتورهای بیماری عروقی آترواسکلروتیک در بیماران همودیالیزی برای پیشگویی میزان خطر حوادث عروقی در آینده در این بیماران انجام شد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین ضخامت اینتیما- مدیای کاروتید و اندکس ضربانی (PI) یا اندکس مقاومتی (RI) در بیماران همودیالیزی و مقایسه آن با افراد سالم می‌باشد. روش بررسی: 60 بیمار همودیالیزی (27 زن و 33 مرد، سن متوسط 7/41 سال) و 60 داوطلب سالم (32 زن و 28 مرد، سن متوسط 8/37 سال) تحت سونوگرافی شریان کاروتید مشترک قرار گرفته و ضخامت اینتیما- مدیا و پارامترهای RI و PI در آن‌ها اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: ضخامت اینتیما- مدیای دو طرف در بیماران همودیالیزی نسبت به گروه کنترل با تفاوت آماری معنی‌داری بیش‌تر بود (001/0≥P). RI و PI شریان کاروتید چپ در بیماران همودیالیزی نسبت به گروه کنترل با تفاوت آماری معنی‌داری بیش‌تر بود. (001/0≥P). RI و PI شریان کاروتید راست تفاوت آماری معنی‌داری بین دو گروه مورد و شاهد نداشت (به‌ترتیب 18/0≥P و 78/0≥P). یک‌ همبستگی ضعیف منفی معنی‌دار بین ضخامت اینتیما- مدیای کاروتید چپ و RI و PI چپ در گروه شاهد دیده شد. (به ترتیب 001/0≥P و 42/0-=r و 001/0≥P 43/0-=r). نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری اندکس‌های پالس داپلر  RIو PI شریان کاروتید علاوه بر اندازه‌گیری ضخامت اینتیما- مدیای کاروتید جهت کمک به‌تشخیص زودرس آترواسکلروز در بیماران همودیالیزی توصیه می‌شود.
سید مسعود هاشمی، فیروز مددی، سعید رضوی، مهشید نیکوسرشت، فرشاد حسن زاده کیابی، سمیه نصیری پور،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: در درمان استئوآرتریت زانو قبل از جراحی از درمان‌های نگه‌دارنده استفاده می‌شود. در این مطالعه اثرات کوتاه‌مدت هیالورونیک اسید و دکستروز پرولوتراپی داخل مفصلی در بهبود درد و عملکرد زانو و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو ارزیابی و مقایسه شد.

روش بررسی: این مطالعه به‌صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور انجام شد. از 100 بیمار با سن 70-40 سال، که بر اساس کرایتریای ACR برای آن‌ها تشخیص استئوآرتریت زانو داده شده بود و بیش از سه ماه درد داشتند، 50 بیمار در گروه هیالورونیک اسید، ml2 تزریق داخل مفصلی هیالورونیک اسید (سینوکروم فورت 1%) پنج جلسه هفته‌ای یک‌بار و 50 بیمار در گروه دکستروز پرولوتراپی، در سه جلسه ماهیانه ml2 پرولوتراپی با دکستروز 25% دریافت کردند. بیماران قبل و پس از درمان از نظر درد و عملکرد زانو با استفاده از پرسش‌نامه KOOS بررسی شدند. بیماران توسط فرد غیر مطلع از نوع درمان 12 هفته پس از تزریق ارزیابی شدند. سپس اطلاعات حاصله از بیماران ثبت شدند.

یافته‌ها: میانگین سن افراد مورد بررسی 2/8±6/60 سال بود. تفاوت معنی‌داری بین دو گروه در اسکورهای درد زانو و عملکرد آن دیده نشد (05/0>P). اسکورهای تمام موارد پرسش‌نامه KOOS پس از درمان بهبود معنی‌داری را نشان داد (001/0>P). تغییرات اسکورها نسبت به میزان پایه پس از درمان بین دو گروه تفاوت معنی‌داری را نشان نداد (05/0>P).

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد، تزریق داخل مفصلی دکستروز پرولوتراپی 25% به اندازه هیالورونیک اسید (سینوکروم فورت 1%) در درمان درد استئوآرتریت زانو، موثر و ایمن است. 

 


علی علیزاده خطیر، مهدی پناهخواهی، علیرضا خواجه نصیری، طیب رمیم، منصوره تقاء،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سردردهای ناشی از مصرف بیش از حد دارو سردردهایی هستند که بیش از 15 روز در ماه طول کشیده و در اثر هر داروی مسکنی که برای کاهش درد مصرف می‌شود ایجاد می‌گردد. اغلب درمان‌های دارویی استفاده‌شده در این افراد بی‌نتیجه بوده است. در برخی موارد از بلوک عصب اکسی‌پیتال بزرگ برای درمان این سردردها استفاده می‌شود.
روش بررسی: مطالعه به‌صورت تجربی و دو سویه کور در بیماران بزرگ‌سال مراجعه‌کننده به درمانگاه نورولوژی بیمارستان سینا از خرداد سال 1388 الی خرداد 1390 انجام گردید. بلوک عصب پس سری در گروه اول با ml3 بوپیواکایین 5/0% و ml2 سالین و در گروه دوم با ترکیب ml3 بوپیواکایین 5/0% به‌همراه 80 میلی‌گرم متیل پردنیزولون انجام شد. کاهش شدت سردرد بر اساس معیار Visual Analogue Scale و افزایش مدت روزهای بدون سردرد اندازه‌گیری شد. 05/0P< معنی‌دار در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: 13 مرد و 19 زن با میانگین سنی 76/8±88/39 سال در این مطالعه شرکت کردند. میانگین کاهش شدت سردرد یک ساعت بعد از تزریق در گروه اول 03/1±56/5 و در گروه دوم 92/1±63/4 بود. میانگین روزهای بدون سردرد یک‌ماه پس از تزریق در گروه اول 75/8 و در گروه دوم 75/4 روز بود. در هیچ مورد اختلاف آماری معنی‌داری میان دو گروه وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: استفاده از هر دو روش نتایج یکسان و موثری در درمان بیماری داشت. این نکته به‌خصوص در مورد این سردردها که اغلب مقاوم به درمان بوده و باعث اختلال در زندگی روزمره بیماران می‌گردد اهمیت دارد.


مرضیه مهرافزا، آزاده رئوفی، پروانه عبدالهیان، زهرا نیکپوری، مهری نصیری، احمد حسینی،
دوره 71، شماره 8 - ( آبان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به روش‌های نوین درمان ناباروری، هنوز هیچ اتفاق نظری بر روی انتخاب بهترین روش درمانی برای زنان نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک (PCOS) وجود ندارد. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه‌ی روش آهسته‌رهش آگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین‌ها ‏(GnRH) با مقادیر کاهش یافته‌ی 2/1 و 3/1 دوز استاندارد در مقابل روش آنتاگونیست در بیماران مبتلا به PCOS می‌باشد.
روش بررسی: در مطالعه گذشته‌نگر حاضر 119 بیمار مبتلا به PCOS مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس روش مورد استفاده جهت مهار ترشح گنادوتروپین‌ها از هیپوفیز، بیماران به سه گروه تقسیم شدند: روش‌های آهسته‌رهش آگونیست GnRH با مقادیر کاهش یافته 2/1 و 3/1 دوز استاندارد و روش آنتاگونیست GnRH. صفات پایه و صفات مربوط به تحریک در بین این سه گروه مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. 
یافته‌ها: بیماران تحت روش آنتاگونیست GnRH کاهش معنا‌داری از نظر مدت زمان تحریک تخمدان، تعداد آمپول‌های ‏گنادوتروپین و تعداد اووسیت‌های مرحله متافاز دو نسبت به دو گروه دیگر نشان دادند (به ترتیب 001/0P<، 001/0P< و 045/0P=) در حالی که این کاهش برای میزان حاملگی بیوشیمیایی (083/0P=) و تولد زنده (169/0P=) معنادار نبود. احتمال بروز سندرم تحریک بیش از حد تخمدان (OHSS) در بین سه گروه تفاوت معناداری نشان نداد (5%، 9/4% و 8/12%، 308/0P=).
نتیجه‌گیری: مطالعات ما پیشنهاد می‌کند که روش آهسته‌رهش آگونیست GnRH با 3/1 دوز استاندارد، به علت میزان کم‌تر بروز OHSS در مقایسه با روش آگونیست GnRH با 2/1 دوز استاندارد و هم‌چنین میزان حاملگی بیش‌تر در مقایسه با روش آگونیست GnRH گزینه مناسبی جهت تیمار زنان نابارور مبتلا به PCOS می‌باشد.

محدثه عرب‌نژاد، محبوبه نصیری، مهران کریمی، محمد مقدم، آزاده خلیلی، احمد ابراهیمی،
دوره 73، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل فراوانی در ایجاد اختلالات ترومبوآمبولی وریدی (VTE)، بیماری قلبی- عروقی و انواع سرطان نقش دارند. یکی از این عوامل جهش در ژن پروترومبین می‌باشد. جهش G20210A در موقعیت نوکلئوتید 20210 ژن پروترومبین واقع در منطقه تنظیمی بالا دست '3 ژن رخ داده و باعث تبدیل گوانین به آدنین می‌گردد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که این جهش غالب بوده و فرم هتروزیگوت جهش خطر ابتلا به ترومبوآمبولی وریدی را تا سه برابر افزایش می‌دهد. این پژوهش با هدف تعیین فراوانی پلی‌مورفیسم PTH G20210A در جنوب ایران طراحی شد. روش بررسی: این پژوهش مقطعی از فروردین تا بهمن 1392 روی 140 زن سالم مقیم جنوب ایران در بیمارستان نمازی شیراز انجام گرفت. ml 5 ﺧﻮن ﻣﺤﻴﻄﻲ از ﻫﺮ ﻓﺮد ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ، سپس DNA ژنومی ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻛﻴﺖ (Ron’s Blood and Cell DNA Mini Kit, BioRon, Germany)، اﺳﺘﺨﺮاج ﮔﺮدﻳﺪ. از روشAmplification Refractory Mutation System Polymerase Chain Reaction (ARMS-PCR) ﺟﻬﺖ ﺗﻌﻴﻴﻦ ژﻧﻮﺗﻴﭗ اﻓﺮاد در ﭘﻠـﻲﻣﻮرﻓﻴﺴﻢ پروترومبین G20210A اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. یافته‌ها: ﻓﺮاواﻧﻲ ژﻧﻮﺗﻴﭗ GG، GA ﺑﻪ‌ﺗﺮﺗﻴﺐ 9/97% و 1/2% ﺑﻪ‌دﺳﺖ آﻣﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪ‌دﺳﺖ‌آﻣﺪه در اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، آﻟﻞ G ﺑﺎ ﻓﺮاواﻧﻲ 9/98% و آﻟﻞ A ﺑﺎ ﻓﺮاواﻧﻲ 1/1% در ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻣﻮرد بررسی ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮔﺮدﻳﺪ. نتیجه‌گیری: ﻧﺘﺎﻳﺞ پژوهش ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ درک ﭘﺮاﻛﻨﺪﮔﻲ ﺗﻮزﻳﻊ ﭘﻠﻲ‌ﻣﻮرﻓﻴﺴﻢ PTH G20210A در جمعیت زنان جنوب ایران ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪ. کمترین فرکانس آللی در این جمعیت بالاتر از فراوانی این آلل در جمعیت ایران و اروپا است؛ اما مشابه فراوانی این آلل در جمعیت غرب ایران، ایرانیان یهودی، آمریکا، ایرلند، تونس و بحرین است.
مهرنوش رمضانی، مهدی هدایتی، سعید حسینی اصل، معراج طباطبایی، محمد ماذنی، شیرزاد نصیری،
دوره 74، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان تیرویید شایعترین بدخیمی غدد درون‌ریز می‌باشد. اثرات ضد سرطانی ویتامین D را در سرطان‌های مختلف نشان داده‌اند. پلی‌مورفیسم‌های گیرنده ویتامین D می‌تواند استعداد ابتلا به سرطان‌های مختلف را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط سطح سرمی ویتامین D و پلی‌مورفیسم‌های FokI، BsmI و Tru9I گیرنده ویتامین D انجام گردید.

روش بررسی: مطالعه از نوع مورد-شاهدی بوده و در تیر ماه 1394 در پژوهشکده غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گردید. تعداد 40 بیمار و 40 فرد سالم وارد مطالعه شدند. DNA ژنومی نمونه‌ها پس از استخراج به روش نمک اشباع/ پروتییناز K با روش PCR- Sequencing مورد بررسی قرار گرفت. سطح سرمی ویتامین D با استفاده از تکنیک الایزا تعیین گردید.

یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپی و آللی مربوط به پلی‌مورفیسم‌های FokI و BsmI بین گروه تست و کنترل تفاوت معناداری را نشان نداد. در مورد پلی‌مورفیسم Tru9I فراوانی ژنوتیپی Tt در گروه تست 45% و در گروه کنترل 5/17% و فراوانی آللی t در گروه تست 25% و در گروه کنترل 7/8% بود، این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (006/0P=). میانگین سطح سرمی ویتامین D در گروه تست ng/ml 32/23 و در گروه کنترل ng/ml 95/18 به‌دست آمد که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (02/0P=).

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد سطح سرمی ویتامین D بر خلاف انتظار ارتباط معکوسی با سرطان مدولاری تیرویید دارد و پلی‌مورفیسم Tru9I به‌صورت معناداری با افزایش ریسک ابتلا به سرطان مدولاری تیرویید همراه است.


بهاره عباسی، نفیسه انصاری نژاد، فرشید فرداد، سمیه نصیری‌پور، طیب رمیم،
دوره 74، شماره 8 - ( آبان 1395 )
چکیده

تغییرات مولکولی پایدار در طول تقسیمات سلولی بدون ایجاد تغییر در توالی مولکول‌های DNA تحت عنوان اپی‌ژنتیک معرفی می‌گردد. مکانیسم‌های مولکولی دخیل در این فرآیند شامل تغییرات هیستونی، متیلاسیون DNA، کمپلکس‌های پروتیینی و RNA آنتی‌سنس می‌باشد. تغییر ژنوم سرطانی از طریق ترکیب هایپرمتیلاسیون و خاموشی اپی‌ژنتیکی درازمدت به همراه از دست دادن هتروزیگوسیتی و حذف نواحی ژنومی اتفاق می‌افتد. ترکیب‌های مختلفی از تغییرات N ترمینال با همکاری واریانت‌های هیستونی مختلف که نقش مشخصی در تنظیم ژن دارند منجر به بارگزاری یک هیستون تنظیمی می‌شوند که پتانسیل رونویسی یک ژن خاص یا ناحیه ژنومی را تعیین می‌کند. آنالیز متیلاسیون DNA در سطح ژنوم با استفاده از کاریوتایپ دیجیتالی خاص متیلاسیون از بافت پستان نرمال، الگوهای بیان ژن و متیلاسیون DNA خاصی را شناسایی کرده است که در کارسینومای پستان نیز یافت می شوند. بیش از 100 ژن هایپرمتیله در تومورهای پستان یا لاین‌های سلولی سرطان پستان، گزارش شده‌اند. در واقع تمرکز متیلاسیون DNA در سرطان بر روی هایپرمتیلاسیون جزایر CpG بوده است و اکثر تکنیک‌ها قادر به شناسایی نواحی هایپرمتیله خواهند بود. مطالعات اخیر بر روی نقش خاموشی اپی‌ژنتیکی در بیماری‌زایی سرطان پستان که در آن استیلاسیون و داستیلاسیون DNA بیان ژن‌های سرکوبگر تومور را تغییر می‌دهد، متمرکز شده است. مهار کننده‌های هیستون داستیلازها نقش مختلفی در سلول‌های سرطانی پستان داشته و می‌توانند راه‌های درمانی جدیدی را برای سرطان پستان نشان دهند. در این مطالعه مروری جنبه‌های مختلف اپی‌ژنتیک سرطان پستان و کاربردهای آن در تشخیص، پیش‌بینی و درمان توصیف می‌گردد.


رویا ستارزاده بادکوبه، بابک گرایلی، محسن نصیری طوسی، علی جعفریان، کاظم حیدری،
دوره 74، شماره 11 - ( بهمن 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: در بسیاری از بیماران سیروتیک عوارض قلبی منجر به مرگ می‌شود. در این مطالعه عملکرد سیستولی قلب در بیماران سیروزی کاندید پیوند کبد در مقایسه با گروه کنترل بررسی شد.

روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی در بیمارستان امام‌خمینی (ره) تهران از اول فروردین 1387 تا آخر اسفند 1390 انجام شد. نمونه‌گیری به‌روش غیرتصادفی ساده بود. بدین‌ترتیب که 81 بیمار با سیروز کبدی و کاندید پیوند کبد وارد مطالعه شدند. 32 داوطلب سالم نیز به‌عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. برای دو گروه اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک (دو‌بعدی، داپلر رنگی و داپلر بافتی) انجام شد. بیماران با هموگلوبین کمتر از g/dl 9، اختلالات عملکرد تیرویید (هیپو یا هیپرتیروییدیسم)، بیماران با ریسک فاکتورهای متعدد بیماری عروق کرونر یا سن بالای 40 سال که شواهد ایسکمی میوکارد یا سایر بیماری‌های قلبی مانند بیماری دریچه‌ای قلب (بر اساس یافته‌های اکوکاردیوگرافیک) داشتند، از مطالعه خارج شدند.

یافته‌ها: ابعاد دهلیز راست و چپ، سایز بطن راست در قسمت بازال و حجم پایان دیاستولی بطن چپ در گروه بیماران افزایش معناداری داشت (001/0P<). Tei index و فاصله زمانی سیستولیک بطن چپ به‌طور معناداری در گروه سیروتیک بیشتر بود (001/0P<).

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد، اثرات سیروز کبدی بر روی قلب منجر به بزرگی حفرات قلب می‌شود و بنابراین باید از ایندکس‌های قلبی غیر وابسته به حجم برای ارزیابی عملکرد سیستولی در بیماران سیروزی استفاده کرد.


امیر تاج‌بخش، فهیمه افضل جوان، مصطفی فاضلی، مهدی ریوندی، محمد مهدی کوشیار، محمدرضا نصیری، علیرضا پاسدار،
دوره 75، شماره 5 - ( مرداد 1396 )
چکیده

سرطان پستان، رایج‌ترین عامل مرگ ‌و میر ناشی از سرطان در میان زنان سرتاسر جهان می‌باشد. پیشگیری اولیه، با اجتناب از عوامل خطر شناخته ‌شده و پیشگیری ثانویه، با روش‌های مختلف غربالگری برای شناسایی اولیه تومور و درمان به‌موقع، می‌تواند نقش مؤثری در کاهش آسیب‌های اقتصادی، اجتماعی و جلوگیری از مرگ‌ومیر ناشی از سرطان در خانواده‌ها و جامعه داشته باشد. دو فاکتور ژنتیک و محیط در پاتوژنز سرطان پستان دخیل هستند. فاکتور‌های متعدد ژنتیکی افزایش‌‌دهنده خطر ابتلا به سرطان پستان می‌توانند در گسترش سرطان پستان نقش مهمی داشته باشند. یکی از فاکتورهای مهم ژنتیکی ژن TOX3 می‌باشد که بر روی بازوی بلند کروموزوم 16 قرار دارد و پروتیین هسته‌ای حاوی HMG-box را کد می‌کند. محصول پروتیینی این ژن دارای فعالیت رونویسی وابسته به کلسیم و کوفاکتوری برای پروتیین‌های اتصالی به عناصر پاسخ‌دهنده به cAMP و همچنین کوفاکتور پروتیین‌های اتصالی به CAMP response element binding protein (CREB) می‌باشد. TOX3 به واسطه‌ی کلسیم با فعال‌سازی پروموتور ژن‌هایی چونBCL-2 ، C3 کمپلمان و با پروتیین‌هایی همچون CITED1 همراهی دارد و همچنین بیان c-fos را القاء کرده و پروموتور c-fos را فعال می‌کند. مطالعات همراهی در کل ژنوم در جمعیت‌های مختلف اروپایی، آسیایی و آمریکایی-آفریقایی، نشان داده‌اند که پلی‌مورفیسم‌های تک نوکلئوتیدی ایجاد شده در نواحی نزدیک به ʹ5 این ژن و همچنین پروموتور آن، منجر به تغییر در تمایل اتصال عناصر تنظیم‌کننده رونویسی به این ژن می‌شوند و با خطر ابتلا به سرطان پستان همراهی دارند. در این مطالعه اهمیت TOX3، عملکرد، ارتباط آن با خطر ابتلا و تأثیر احتمالی آن در درمان سرطان پستان بررسی می‌شود، هرچند هنوز به‌صورت شفاف نقش TOX3 در مراحل مختلف و همچنین انواع مختلف سرطان پستان مشخص نشده و نیازمند پژوهش‌های بیشتری در این زمینه است. 

رقیه افسرقره‌باغ، میرحسین سیدمحمدزاد، علی‌اکبر نصیری، کمال خادم‌وطن، سیما قائمی‌میرآباد، عباس مآل‌اندیش،
دوره 76، شماره 9 - ( آذر 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سیستاتین C به‌عنوان یک مهارکننده‌ی پروتئاز سیستیین توسط تمامی سلول‌های هسته‌دار در یک سطح ثابت ترشح و تولید می‌شود. هدف از پژوهش کنونی بررسی ارتباط بین سطوح سرمی سیستاتین C با پدیده‌ی جریان آهسته کرونری و شاخص توده‌ی بدن در مردان بود.
روش بررسی: پژوهش توصیفی-تحلیلی کنونی بر روی بیماران مرد ۳۴ تا ۷۳ سال مراجعه‌کننده به بیمارستان سیدالشهدا ارومیه از فروردین ۱۳۹۴ تا اسفند ۱۳۹۵ که به هر علتی برای نخستین بار تحت آنژیوگرافی تشخیصی عروق کرونری قرار گرفته بودند، انجام پذیرفت. ۷۴ بیمار مرد تحت آنژیوگرافی تشخیصی عروق کرونری به‌عنوان نمونه انتخاب شده و به‌طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. ویژگی‌های دموگرافیک شامل سن، قد، وزن، شاخص توده‌ی بدن تمامی بیماران گردآوری و ثبت شد. بیماران با سیستم آنژیوگرافی متحرک از نظر جریان خون کرونری بررسی شدند که به‌صورت کمی و با شمارش چارچوب تصحیح‌شده‌ی ترومبولیز در انفارکتوس میوکارد انجام شد. سطوح سرمی سیستاتین C با دستگاه الایزا از نمونه‌های خونی حاصل از ورید بازویی اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: میانگین متغیرهای دموگرافیک و فیزیولوژیک آزمودنی‌ها عبارتند از سن ۹/۰۰
±۵۴/۷۷ سال، قد cm ۰/۱۲±۱/۷۴، وزن kg ۶/۸۵±۷۳/۱۳ و شاخص توده‌ی بدن kg/m۲ ۳/۸۳±۲۶/۹۸. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین سطوح سرمی سیستاتین C با جریان آهسته‌ی کرونری و شاخص توده‌ی بدن رابطه معناداری وجود نداشت (به‌ترتیب ۰/۸۷۱P= و ۰/۴۹۴P=).
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که سطوح سرمی سیستاتین C با پدیده‌ی جریان آهسته کرونری و شاخص توده‌ی بدن در بیماران مرد کاندید آنژیوگرافی ۳۴ تا ۷۳ سال ارتباط معناداری نداشت.

فاطمه مصائبی، فرید زایری، ملیحه نصیری، مهدی عزیزمحمد لوها،
دوره 76، شماره 11 - ( بهمن 1397 )
چکیده

با پیشرفت علوم پزشکی استفاده از تست‌های تشخیصی به‌منظور تمایز افراد بیمار از سالم گسترش فراوانی پیدا کرده است. بنابراین بررسی دقت تست‌های تشخیصی تحت ارزیابی به‌منظور تعیین توانایی آن‌ها در جداسازی افراد بیمار از سالم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. دقت یک تست را میزان تطابق نتایج آن تست با نتایج استاندارد طلایی تعیین می‌کند و این میزان براساس معیارهای حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی و مساحت زیرمنحنی مشخصه‌ی عملکرد بیان می‌شود. استاندارد طلایی یک روش دقیق و بدون خطا برای تشخیص است که در برخی از بیماری‌ها به دلایلی مانند هزینه‌بر بودن وجود ندارد. در این وضعیت، استاندارد مرجع به‌عنوان بهترین روش جایگزین قابل دسترس برای تشخیص بیماری، مورد استفاده‌ی پزشکان قرار می‌گیرد. نتایج روش استاندارد مرجع لزوما بدون خطا نیست و گاهی نیز به‌دلیل داشتن حالت تهاجمی نمی‌توان آن‌را روی همه‌ی افراد مورد مطالعه اجرا کرد، همه‌ی این موارد به شرایطی اشاره می‌کند که در آن استاندارد طلایی موجود نیست. استفاده از استاندارد مرجع دارای خطا منجر به تفکیک درست افراد بیمار از سالم نمی‌شود و نمی‌تواند یک معیار مقایسه برای بررسی دقت تست‌های تشخیصی باشد. ازجمله روش‌هایی که در شرایط فاقد استاندارد طلایی به‌کار گرفته ‌می‌شود، روش جانهی، روش تصحیح استاندارد مرجع ناقص و روش ساخت استاندارد مرجع است. هر کدام از این روش‌ها با توجه به ویژگی، مزیت و محدودیت‌هایی که دارند برای ارزیابی و تعیین دقت تشخیصی تست‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. در مقاله کنونی به مرور و مقایسه‌ی این روش‌ها و نقاط ضعف و قوت آن‌ها پرداخته شد

سهیلا نصیری، رضا محمود رباطی، مهدی هدایتی، مرجان خزان،
دوره 77، شماره 1 - ( فروردین 1398 )
چکیده

هرپس زوستر (زونا) یک بیماری عفونی حاد پوستی-عصبی است که ناشی از فعال شدن دوباره ویروس واریسلا زوستر می‌باشد. پس از عفونت اولیه (آبله مرغان) یا واکسیناسیون، این ویروس در درون سلول‌های گانگلیون ریشه خلفی-حسی نهفته باقی می‌ماند. با کاهش ایمنی سلولی، ویروس نهفته دوباره فعال شده سپس درون سلول‌های گانگلیون ریشه خلفی-حسی تکثیر و دوباره به اعصاب حسی پوست مهاجرت کرده و منجر به زونا می‌شود. زوستر به‌طور معمول به‌صورت بثورات وزیکولار یک‌طرفۀ دردناک بروز می‌کند که بین سه تا پنج هفته طول می‌کشد. شایع‌ترین عارضه زوستر، درد مزمن ناشی از نورآلژی پس از هرپس است که به‌طور تقریبی در ۲۰% از افراد بالای ۵۰ سال دیده می‌شود. اگرچه زوستر به‌ندرت کشنده است، ولی درد ناشی از فاز حاد و مزمن بیماری، باعث اختلال بلندمدت روحی-روانی، ناتوانی‌های جسمی و اختلال خواب می‌شود که منجر به تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی بیماران شده و کیفیت زندگی آن‌ها را به‌طور چشمگیری کاهش می‌دهد. با توجه به روند افزایش میزان بروز زوستر در طول زمان و افزایش جمعیت سالمند، انتظار می‌رود که افزون بر کاهش کیفیت زندگی بیماران، بار اقتصادی زیادی را برای سیستم بهداشت، دولت و خانواده‌ها ایجاد کند. ریسک زوستر را در طول عمر حدود ۳۰% تخمین زدند. اگرچه، ریسک زوستر به‌طور چشمگیری با سن و کاهش عملکرد سیستم ایمنی افزایش می‌یابد، اما هر عاملی که باعث تضعیف سیستم ایمنی شود، می‌تواند بر ریسک بروز آن تاثیر بگذارد. هدف این مطالعه، بررسی مطالعات انجام شده در مورد بروز، ریسک‌فاکتورهای زوستر با تاکید بر نقش ریزمغذی‌ها و کمبود آن‌ها در تضعیف عملکرد سیستم ایمنی و پیشگیری توسط واکسن زوستر و نقش ریزمغذی‌ها در اثربخشی بیشتر واکسیناسیون انجام شده است.

پدرام عطایی، رضوان یحیی‌پور، بهرام نیکخو، نادیا شکیبا، ابراهیم قادری، رسول نصیری، کامبیز افتخاری،
دوره 77، شماره 6 - ( شهریور 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری سلیاک التهاب مزمن روده باریک است که در اثر ازدیاد حساسیت دایمی به پروتیین گلوتن ایجاد می‌شود. این پروتیین در گندم، جو و چاودار وجود دارد که در افرادی که human leukocyte antigen (HLA)های خاص (HLADQ2 و یا HLADQ8) دارند ممکن است پاسخ ایمونولوژیک نسبت به این پروتیین سبب بروز علایم بالینی گردد. بسیاری از مطالعات افزایش شیوع بیماری سلیاک را در مبتلایان به دیابت تیپ یک گزارش کرده‌اند. از این‌رو هدف از این مطالعه بررسی و تعیین میزان شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابتی تیپ یک زیر ۱۸ سال بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی، بر روی ۴۰ کودک مبتلا به دیابت نوع یک دارای پرونده در انجمن دیابت سنندج (دانشگاه علوم پزشکی کردستان)، از مهر ۱۳۹۱ تا شهریور ۱۳۹۲ انجام شد. پس از دریافت رضایت از والدین، داده‌های دموگرافیک، شامل جنس، سن، سابقه خانوادگی دیابت، مدت بیماری، علایم بیماری سلیاک، در پرسشنامه ثبت گردید. جهت غربالگری سطح سرمی آنتی‌بادی ترانس گلوتامیناز بافتی از نوع ایمونوگلوبولین A و سطح توتال سرمی این ایمونوگلوبولین با استفاده از روش Enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA)، میزان ml ۵ نمونه خون وریدی در آزمایشگاه دریافت شد. موارد سرولوژی مثبت، تحت آندوسکوپی و نمونه‌برداری از روده باریک قرار گرفتند و از نظر بافت‌شناسی ارزیابی شدند.
یافته‌ها: ۱۹ پسر (۴۷/۵%) و ۲۱ دختر (۵۲/۵%) با میانگین سنی ۴/۰۵±۱۰/۵۳، شرکت داشتند. شیوع بیماری سلیاک در این افراد ۷/۵% به‌دست آمد. بین علایم گوارشی و سلیاک در افراد مورد مطالعه رابطه آماری معناداری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابت تیپ ۱، ۷/۵% بود که نسبت به جمعیت معمولی بیشتر می‌باشد.

سهیلا امینی مقدم، ستاره نصیری، فاطمه چگینی،
دوره 77، شماره 7 - ( مهر 1398 )
چکیده

زمینه: چسبندگی غیرطبیعی جفت در دوران بارداری یکی از معضلات مهم طب زنان و مامایی می‌باشد که به‌علت خطر خونریزی شدید و بالقوه تهدید‌کننده حیات یکی از علل مهم موربیدیته و حتی مرگ‌و‌میر مادران در نظر گرفته می‌شود.
معرفی بیمار: در این مقاله ما به معرفی بیماری ۳۲ ساله می‌پردازیم که ۲ سال پیش به بیمارستان فیروزگر تهران مراجعه کرده بود و حاملگی دوقلویی وی دارای یک جفت پرویا به‌همراه چسبندگی غیرطبیعی جفت به رحم بود که با استفاده از رویکرد چندجانبه و تیمی به بهترین نتیجه ممکن دست یافت و بدون تزریق خون و بدون نیاز به بیهوشی عمومی تحت درمان استاندارد سزارین هیسترکتومی قرار گرفت.
نتیجه‌گیری: توجه به نکات لازم برای ارزیابی دقیق و درمان بهینه چسبندگی غیرطبیعی جفت با نظر به اینکه میزان زایمان به‌روش سزارین امروزه باوجود تدابیر گسترده جهت کاهش این جراحی همچنان در حال افزایش است موجب کسب بهترین نتیجه برای بیمار می‌گردد.

سهیلا امینی مقدم، ستاره نصیری، زینب نجفی،
دوره 77، شماره 8 - ( آبان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی میلوییدی حاد یک اختلال بدخیم هماتولوژیک است که می‌تواند تظاهرات متفاوتی داشته باشد. در اغلب موارد بیماران با نشانه‌های معمول مراجعه می‌کنند اما موارد نادری هم هست که نشانه‌های غیرمعمول تنها علامت اصلی این بیماری می‌باشد. براساس جستجوی ما این اولین گزارشی است که درآن تشخیص لوسمی پس از ارزیابی تورم پرینه در محل غده بارتولن داده شده است.
معرفی‌بیمار: بیمار خانم ۱۸ ساله که با درد و تورم محل غده بارتولن سمت چپ به بیمارستان فیروزگر تهران درتاریخ مهر ماه سال ۹۶ مراجعه کرده بود و حین بررسی‌های دقیق و معاینات سیستمیک کلی حین بستری در نهایت تشخیص اصلی لوسمی میلوییدی حاد برای وی داده شد و براساس دستورکارهای موجود در حیطه درمان این نوع بدخیمی هماتولوژیک، درمان شیمی‌درمانی بی‌درنگ شروع شد، اما متاسفانه حین شیمی‌درمانی بیمار دچار سپتی‌سمی و سپس انعقاد داخل عروقی منتشر شد و در نهایت فوت کرد.
نتیجه‌گیری: معاینه سیستمیک در همه بیماران باید به دقت انجام شود و متمرکز نشدن فقط روی ناحیه خاص مانند پرینه و نیز معاینه سایر بخش‌ها می‌تواند باعث تشخیص بیماری زمینه‌ای دیگر گردد.

الهام صفاریه، سیده ریحانه یوسفی شارمی، ستاره نصیری، شهرزاد آقاعمو، عباس زیاری،
دوره 78، شماره 8 - ( آبان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: ناباروری استرس‌های گوناگونی به‌همراه دارد. اختلالات روحی و روانی مثل افسردگی و اضطراب در بین افراد نازا از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشد و در روند شکست یا موفقیت درمان نازایی تاثیرگذار می‌باشند. در این اختلالات علل مختلفی مثل تحصیلات، سن و مدت نازایی می‌تواند دخیل باشد.
روش بررسی: این مطالعه از فروردین تا دی‌ماه 1396 در بیمارستان امیرالمومنین سمنان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی سمنان انجام گردید. هدف بررسی افسردگی و اضطراب در زوجین مراجعه‌کننده به بخش نازایی این مرکز درمانی بود. در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، 60 زوج نازا که 30 زوج علت نازایی مردانه و 30 زوج علت نازایی زنانه داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند و از پرسشنامه‌ی افسردگی بک و پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر استفاده شد.
یافته‌ها: در این مطالعه 15% زنان و 3/13% مردان دچار افسردگی بالینی بودند. در مردان اضطراب شدید و بسیار شدید 7/36% و 6/61% و در زنان 30% و 3/53% برآورد شد. زنانی که خود علت نازایی بودند، به‌وضوح در زمینه اضطراب مشکل بیشتری داشتند. مدت نازایی با افسردگی در زنان ارتباط معناداری داشته و تحصیلات افراد با افسردگی و اضطراب مردان و زنان ارتباط معناداری نداشت.
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد درجه افسردگی در نیمی از زنان و حدود یک سوم از مردان نابارور بیشتر از زنان و مردان سالم بود که یکی از علت‌های آن می‌تواند مشکلات و فشار خانواده برای باردار شدن آن‌ها باشد که این بار روانی ناباروری می‌تواند سراسر زندگی زوج نابارور را تحت تاثیر قرار دهد.

حدیث سلیمان‌زاده، ناهید نصیری،
دوره 81، شماره 2 - ( اردیبهشت 1402 )
چکیده

تالاسمی نوعی بیماری ارثی اتوزومال مغلوب است که به‌علت کاهش سنتز زنجیره‌های گلوبینی هموگلوبین رخ می‌دهد. در بتاتالاسمی تجمع زنجیره‌های α4 در پیش‌سازهای اریتروییدی به‌دنبال عدم تولید زنجیره بتا، منجر به خونسازی غیرموثر (عدم تعادل بین تکثیر و تمایز در پیش‌سازهای اریتروییدی مغزاستخوان) و در نهایت علایم بالینی ازجمله تاخیر و اختلال در بلوغ جسمی و جنسی، مشکلات قلبی، بدشکلی‌های استخوانی و هپاتواسپلنومگالی می‌شود. از محدودیت‌های درمان‌های رایج کنونی مانند ترانسفیوژن، شلاته‌کننده‌های آهن و پیوند آلوژن هماتوپوئیتیک استم سل می‌توان به گرانباری آهن، نبود اهداکننده سازگار و بروز بیماری پیوند علیه میزبان اشاره کرد. در ژن درمانی بیان مداوم زنجیره بتاگلوبین در سلول‌های بنیادی خود بیمار القا می‌شود. ایده ژن درمانی از اوایل سال 1970 مطرح شد و هدف از این روش درمانی، بیان ژن معیوب در سلول هدف است به‌صورتی که بتواند علایم بیماری را کاهش دهد یا به‌طورکلی رفع کند. برای ژن درمانی دو ویکرد کلی وجود دارد: روش Integrating که در این حالت ژن موردنظر به‌وسیله وکتور به‌داخل ژنوم سلول هدف الحاق می‌شود و بیان مادام‌العمر آن را به‌دنبال دارد و دیگری روش         Non integrating است که ژن موردنظر بدون جای‌گیری در ژنوم سلول هدف و به‌صورت سیتوپلاسمی بیان ژن را ممکن می‌سازد. ژن درمانی بتاتالاسمی در سال 2022 از طرف سازمان غذا و دارو، برای بیماران 12 سال به بالا که فنوتیپ Non β0/β0 دارند تاییدیه گرفته است، به‌نظر می‌رسد که این روش درمانی برای بیماران بتاتالاسمی وابسته به ترانسفیوژن خون، روش درمانی قطعی باشد.
 
آرش هروآبادی، مهسا زرگران، علیرضا خواجه‌نصیری، رضا عاطف یکتا،
دوره 81، شماره 5 - ( مرداد 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: جلوگیری از لغو اعمال جراحی در مدیریت اتاق عمل یک چالش بزرگ است که در این مطالعه تاثیر ثبت کردن علل آن بر میزان بروز لغو عمل‌ها را در بیماران کاندید عمل جراحی بررسی کردیم.
روش بررسی: تعداد 545 عمل کنسل شده در حوزه‌های مختلف در 1395-1394 به‌تفکیک علل کنسلی در فرم‌های مربوطه ثبت گردید و اطلاعات موردآنالیز قرار گرفت.
یافته‌ها: درصد کنسلی در اکثر گروه‌ها درطول مطالعه کاهش داشت. گروه جراحی فک و صورت بیشترین میزان کاهش کنسلی و گروه قلب و عروق کمترین میزان کاهش کنسلی را داشت. همچنین درصد کنسلی در حوزه جراحی اعصاب در طی زمان مطالعه افزایش یافته بود.
نتیجه‌گیری: ثبت کردن دلایل و کاهش میزان بروز آنها در طول مطالعه و ارایه بازخورد مناسب و گفت‌وگو در این‌مورد بر میزان بروز لغو عمل‌ها و کاهش دلایل مذکور تاثیر داشته است.

 
مهدی نیک‌سرشت، ولی‌الله دبیدی روشن، خدیجه نصیری،
دوره 81، شماره 10 - ( دی 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرینات ورزشی مختلف سازگاری‌های فیزیولوژیکی متفاوتی ایجاد می‌کنند. درحالی‌که اثر پروتکل‌های HIIT کم-حجم و کم-تواتر با فواصل استراحتی مختلف بررسی نشده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر تأثیر تمرینات HIIT با فشردگی بالا (HC) و پایین (LC) همراه با مکمل بربرین (BBR) بر متغیرهای هماتولوژی مردان پیش-دیابتی بود.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی از مهر لغایت آذر 1400 در دانشگاه مازندران انجام شد. 54 مرد دارای اضافه وزن/چاق با میانگین سنی 0/6±6/48 سال، شاخص توده بدنی 1/3±7/30 و درصد چربی 0/4±4/30 به‌صورت تصادفی و مساوی به شش گروهHC ، LC، HC+BBR، LC+BBR، BBR و کنترل تقسیم شدند. پروتکل‌های تمرینی HC (نسبت کار: استراحت، 2:1) وLC (1:1) شامل هشت حرکت وزن بدن با شدت 95%-80 ضربان قلب بیشینه از 4-2 ست به مدت هشت هفته/دو جلسه در هفته بود. پاسخ این متغیرها به آزمون ورزشی بروس پیش و پس از مداخله ارزیابی شد. تحلیل داده‌ها با آزمون آنالیز واریانس دو طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0>P انجام شد.
یافته‌ها: مقایسه اولیه متغیرهای هماتولوژی گروه‌های پیش-دیابتی و غیردیابتی تفاوت معناداری نداشت (همه، 05/0<P). در مقایسه با پیش-آزمون، گلبول‌های سفیدخون (WBCs) گروه‌های LC و LC+BBR و لنفوسیت‌های همه‌ی مداخله‌ها (به جز مکمل) کاهش معناداری داشتند (همه، 05/0>P). هموگلوبین و هماتوکریت گروه‌های HC و HC+BBR کاهش معناداری داشت (05/0>P). هرچند، در پاسخ به فعالیت ورزشی بروس، WBCs در گروه‌های LC و LC+BBR (به‌ترتیب 18% و 25%) کاهش معناداری نشان داد (هر دو، 005/0>P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد تمرین LC، حتی بدون مصرف مکمل، با کاهش WBCs موجب عملکرد ایمنی موثرتر و اثرات همولیزی کمتری نسبت به پروتکل تمرین HC می‌گردد.

 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb