جستجو در مقالات منتشر شده


46 نتیجه برای مرادی

قباد مرادی، سیده مریم بچشک، نادر اسماعیل‌نسب، بهزاد محسن‌پور، رشید رمضان‌زاده، دائم روشنی، ابراهیم قادری،
دوره 77، شماره 2 - ( اردیبهشت 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به مترونیدازول یکی از هفت مقاومت میکروبی مهم و از اورژانس‌های مقاومت میکروبی اعلام شده از سوی سازمان جهانی بهداشت است که میزان شیوع مقاومت به آن در حال افزایش است. این مطالعه با هدف تعیین شیوع کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به مترونیدازول، به‌صورت متاآنالیز در ایران انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر به‌صورت متاآنالیز می‌باشد که جستجوی مقالات در فاصله زمانی آبان ماه تا اسفندماه ۱۳۹۶ توسط پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام شد. جستجو در پایگاه‌های فارسی Magiran, Irandoc, Barakat و SID، پایگاه‌های انگلیسی PubMed، ScienceDirect، Scopus در طول سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶ انجام شد. با توجه به هتروژنیسیتی بالا (۵۰%<I2) در این مطالعه، آنالیز داده‌ها با استفاده از مدل اثرات تصادفی (DerSimonian Laird method) صورت گرفت. تحلیل در زیرگروه‌ها براساس استان محل سکونت و سال انجام مطالعه انجام گرفت. در مطالعات برگزیده شده، متد آزمایشگاهی خاصی مدنظر نبوده و از تمامی متدهای موجود، Disk diffusion, E-test, MIC در انجام مطالعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار StatsDirect (StatsDirect Ltd, Cheshire, UK) انجام شد. مقاله حاضر با اعتبارات پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام گرفته است. 
یافته‌ها: براساس جستجو در پایگاه‌های داده‌ی پزشکی در ابتدا ۶۸ مقاله انتخاب شد. پس از بررسی و اعمال معیارهای ورود مطالعات در پایان ۱۹ مطالعه باقی‌مانده، که وارد آنالیز برای متاآنالیز شدند. در این مطالعه شیوع کلی کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به مترونیدازول (۴۴/۳۰، ۲۱/۸۶) ۳۲/۵۷% بوده است و میزان هتروژنیسیتی بین مطالعات ۹۸/۷%(۹۸/۸-۹۸/۵ :۹۵%CI) برآورد شد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این پژوهش میزان شیوع کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به مترونیدازول در ایران بالا و روند آن رو به افزایش است.

منصور رضایی، عبدالله جلیلیان، بهزاد مهکی، مریم ویسمرادی،
دوره 77، شماره 3 - ( خرداد 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع‌ترین بیماری‌های زنان است و بیش از سایر سرطان‌ها منجر به مرگ‌ومیر آنان می‌شود. روند رو به افزایش سرطان پستان در ایران، ضرورت انجام مطالعات گسترده در این زمینه را روشن می‌سازد. برخی مطالعات نشان داده‌اند که در کشورهای مختلف و حتی مناطق مختلف یک کشور تفاوت خطر بروز سرطان پستان وجود دارد. هدف از پژوهش کنونی تعیین ساختار فضایی بروز سرطان پستان براساس مدل‌های آماری و شناسایی مناطق دارای بروز بالای سرطان پستان در ایران بود.
روش بررسی: این مطالعه اکولوژیک از بهمن ۱۳۹۶تا تیر ۱۳۹۷ در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد. داده‌های مربوط به بیماران مبتلا به سرطان پستان تمام استان‌های ایران در فاصله زمانی سال‌های ۸۸-۱۳۸۳ بررسی شدند. عوامل مورد بررسی در این مطالعه شامل مصرف میوه و سبزیجات، فعالیت فیزیکی، اضافه‌وزن یا چاقی و شاخص توسعه انسانی بودند. برای تحلیل داده‌ها از مدل‌های آمیخته خطی تعمیم‌یافته پواسون معمولی و فضایی استفاده گردید.
یافته‌ها: در هر دو مدل، ارتباط مستقیم و معناداری بین بروز سرطان پستان و شاخص توسعه انسانی یافت شد (۰/۰۵P<). افزون‌بر شاخص توسعه انسانی، عوامل اضافه‌وزن یا چاقی در مدل‌های آمیخته خطی تعمیم‌یافته پواسون فضایی نیز به‌طور مستقیم و معناداری با بروز سرطان پستان ارتباط داشت. در مدل‌های آمیخته خطی تعمیم‌یافته پواسون فضایی با ساختار همبستگی بیز کامل، استان‌های گیلان و آذربایجان شرقی دارای بیشترین و استان کهکیلویه و بویر احمد دارای کمترین خطر بروز سرطان پستان بودند.
نتیجه‌گیری: توزیع سرطان پستان در ایران دارای ساختار فضایی است. یعنی استان‌های هم‌جوار خطرات بروز مشابهی در مورد ابتلا به این بیماری دارند.

علی آرش انوشیروانی، عبداللطیف معینی، رضا حاجی حسین، عباس علیمرادیان، مجتبی دیده‌دار،
دوره 77، شماره 5 - ( مرداد 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: با افزایش بیماران با ایمنی در معرض خطر، عفونت‌های قارچی به‌ویژه عفونت دستگاه تنفسی نیز افزایش یافته است. در پژوهش کنونی آلودگی قارچی دستگاه تنفس بیماران با ایمنی در معرض خطر در نمونه‌های برونکوآلوئولار لاواژ (BAL) مراجعه‌کننده به کلینیک تخصصی ریه بیمارستان امیرالمومنین شهر اراک مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-مقطعی از اردیبهشت ۱۳۹۶ تا خرداد ۱۳۹۷ برروی بیماران با ایمنی در معرض خطر مشکوک به عفونت ریوی مراجعه‌کننده به کلینیک تخصصی ریه بیمارستان دانشگاهی امیرالمومنین (ع) شهر اراک انجام گرفت. از بین این بیماران، ۶۴ بیمار شامل ۳۵ زن و ۲۹ مرد انتخاب شدند. نمونه برونکوآلوئولار لاواژ (BAL) توسط پزشک از این بیماران تهیه و به‌سرعت به آزمایشگاه قارچ‌شناسی دانشکده پزشکی ارسال گردید. نمونه‌های برونکوآلوئولار لاواژ با رنگ‌آمیزی Grocott-Gomori's methenamine silver (GMS) و روش کشت مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: از ۶۴ بیمار، ۹ (۱۴%) بیمار آلوده به عفونت‌های قارچی ریوی بودند. در بین بیماران آلوده به عفونت قارچی، ۹ بیمار (۱۰۰%) در آزمایش کشت و ۸ بیمار (۷۲%) با رنگ‌آمیزی GMS مثبت شدند. در بین افراد آلوده ۷ (۷۷/۸%) نفر زن و ۲ (۲۲/۲%) نفر مرد بودند. شایع‌ترین قارچ‌های جداشده شامل کاندیدا آلبیکنس، آسپرژیلوس فومیگاتوس و گونه‌های موکور (هر کدام ۲ مورد) بودند. بین آلودگی قارچی با جنس، سن، شغل و نوع بیماری رابطه معنادار مشاهده نگردید.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش کنونی نشان داد، بیماران با ایمنی در معرض خطر مستعد عفونت‌های قارچی به‌ویژه کاندیدیازیس و آسپرژیلوزیس هستند.

مسعود غیاثیان، سجاد دانشیار، خالد کریمی‌نژاد، عباس مرادی،
دوره 77، شماره 8 - ( آبان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: آنومالی وریدی شایعترین ناهنجاری عروقی سیستم عصبی مرکزی است که با توجه به مکان درگیری می‌تواند علایم مختلف عصبی ایجاد کند. شناخت علایم بالینی و عوارض احتمالی این بیماری کمک شایانی به تشخیص و درمان آن می‌نماید. این مطالعه با هدف بررسی تظاهرات بالینی بیماران مبتلا به آنومالی وریدی صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه هم‌گروهی آینده‌نگر که در بیمارستان سینا شهر همدان از فروردین ۹۵ تا اسفند ۱۳۹۶ انجام شد، تعداد ۴۱ بیمار مبتلا به آنومالی وریدی مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌های بیماران از نظر مراجعات آنها در طی دوره پیگیری گردآوری و نتایج آن گزارش گردید.
یافته‌ها: در این مطالعه ۲۱ نفر (۵۱/۲۱%) مرد و ۲۰ نفر (۴۸/۷۹%) زن با میانگین سنی بیماران ۲±۵۰ سال بررسی شدند. شایعترین نشانه اولیه بیماری تشنج در ۲۰ بیمار (۴۸/۷۸%) بود. بیشتر ضایعات در لوب پریتال با ۱۱ مورد (۲۶/۸۲%) و سپس در لوب فرونتال با هشت مورد (۱۹/۵۱%) بود. از نظر عوارض طی فالوآپ ۱۶ بیمار (۳۹/۰۲%) بدون عارضه، ۱۶ بیمار دچار ۴۸ اپیزود تشنج، هفت بیمار دچار ۹ اپیزود خونریزی مغزی، دو بیمار دچار همی‌پارزی اندام، یک بیمار دچار سردرد و یک بیمار دچار فلج عصب شش مغزی شد. از نظر بیماری و ریسک فاکتورها به‌ترتیب ۹ بیمار (۲۶/۸۲%) مبتلا به فشارخون بالا، پنج بیمار (۱۲/۱۹%) مبتلا به مننژیوم و سه بیمار (۷/۳۱%) مبتلا به دیابت بودند. هفت بیمار (۱۷/۰۷%) سابقه خانوادگی مثبت داشتند که شیوع علایم و عوارض در آن‌ها بالاتر از سایر بیماران بود.
نتیجه‌گیری: بیشتر ضایعات به‌صورت تک‌گیر و شایعترین علامت بالینی آن تشنج بود. ضایعات سوپراتنتوریال بیشتر با تشنج و ضایعات اینفراتنتوریال بیشتر با خونریزی همراه بودند.

امیرحسین موحدیان، محمد جهانگیری، مونا نبوتی، محمدرضا شریف، راحله مرادی، زیبا مسیبی،
دوره 77، شماره 9 - ( آذر 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های مادرزادی قلبی، دومین دسته از آنومالی‌های شایع در نوزادان را تشکیل می‌دهند که تشخیص زودهنگام این بیماری‌ها به درمان بهتر آن کمک می‌کند. در این مطالعه به بررسی فراوانی و علل مشاوره‌های قلب در نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان پرداخته شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی تمامی ۲۵۰ مشاوره قلب انجام‌شده در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان شهید بهشتی کاشان از فروردین ۱۳۹۲ تا پایان اسفند همان سال مورد بررسی قرار گرفت. داده‌هایی چون علت درخواست مشاوره، نوع زایمان، سن مادر، نوع ازدواج، سابقه‌ی فامیلی بیماری‌های مادرزادی قلبی، داروهای مصرفی مادر، بیماری‌های زمینه‌ای مادر، تشخیص نهایی و نیاز به پیگیری بیماران در پرسشنامه طراحی شده ثبت شد.
یافته‌ها: میانگین سنی نوزادان مشاوره‌شده، ۵/۱۴±۴/۸۴ روز و با سن بارداری ۳/۶۵±۳۳/۹۳ هفته بود. جنس مرد و زایمان سزارین بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادند. وضعیت و عملکرد قلبی در ۸۴% از نوزادان طبیعی گزارش شد. شایع‌ترین بیماری قلبی تشخیص داده شده نقص‌های سپتوم با ۲۷/۵% و باز ماندن مجرای شریانی با ۱۷/۵% بود. ارتباط معناداری بین زایمان زودرس و تشخیص بیماری‌های مادرزادی قلبی وجود داشت (۰/۰۰۱P< افزون‌براین نارسی با سندرم دیسترس تنفسی و بارداری با روش‌های کمک باروری مرتبط بود (۰/۰۵P<).
نتیجه‌گیری: شیوع بالاتر بیماری‌های مادرزادی قلبی در پژوهش کنونی در مقایسه با سایر مطالعات، نشان‌دهنده‌ی این واقعیت است که درخواست مشاوره قلب بر مبنای شک بالینی منجر به شناسایی موارد بیشتری از بیماری‌های مادرزادی قلبی می‌گردد، یعنی ارجاع به‌موقع نوزادان نیازمند دریافت مشاوره با شیوع بالاتر تشخیص نواقص قلبی همراه است.

فرزانه شیخ‌الاسلامی، صفورا غریب‌زاده، احسان مصطفوی، نرگس میاندهی، فرزانه احمدنژاد، سعید جدیری اسلامی، جواد واعظ، علی مرادی،
دوره 77، شماره 12 - ( اسفند 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی ایمنی‌زایی واکسن هاری با یک روش ارزان، سریع، دارای دقت بالا و سازگار با ارزش‌های اخلاقی بسیار مهم است، بنابراین پژوهشگران به ارایه روش‌های گوناگونی از جمله انتشار یک طرفه شعاعی، روش آزمایشگاهی ارایه شده توسط انستیتوی سلامت ملی آمریکا پرداخته‌اند. مطالعه حاضر با هدف جایگزینی یک روش برون‌تنی سازگار با معیارهای اخلاق پزشکی به جای روش درون‌تنی انجام شد. با پذیرش این نکته که ایمنی‌زایی واکسن هاری، وابسته به مقدار آنتی‌ژن گلیکوپروتیینی موجود در آن است و این که آنتی‌بادی مونوکلونال تا خوردگی صحیح گلیکوپروتیین ویروس هاری را تشخیص می‌دهد، مقدار جزو گلیکوپروتیینی می‌تواند نشان‌دهنده مقدار ایمنی‌زا بودن واکسن باشد.
روش بررسی: این مطالعه کاربردی از شهریور ۱۳۹۵ تا شهریور ۱۳۹۷ در آزمایشگاه مرکز همکاری‌های سازمان بهداشت جهانی برای رفرانس و تحقیقات هاری انستیتو پاستور ایران در تهران انجام گرفت. ما برای تعیین مقدارگلیکوپروتیین ویروسی در واکسن‌های مختلف هاری یک الایزای ایمنی-تسخیری (Immune-capture enzyme-linked immunosorbent assay, ELISA) طراحی کردیم.
یافته‌ها: در منحنی استاندارد شیب خط برابر (۰/۰۰۱۳R2=۰/۹۸ (P= محاسبه شد. در واکسن‌های انسانی میانگین بین ۷/۳۶۶-۵/۵۵۴ (انحراف‌معیار ۰/۱۰۳۹-۰/۰۴۶۳ به‌ترتیب) و ضریب تغییرات ۲/۴۳۶-۰/۷۷۸ و در واکسن‌های حیوانی میانگین ۵/۹۹۳-۲/۲۹۳ (انحراف‌معیارها ۰/۲۷۲۴-۰/۰۰۴۱) و ضریب تغییرات ۴/۵۴۶-۰/۱۸۲ تعیین گردید. برای واکسن حیوانی ضریب همبستگی پیرسون ۰/۹۹ و برای واکسن انسانی این ضریب ۰/۹۵ به‌دست آمد. همچنین ضریب همبستگی توافقی برای واکسن حیوانی ۰/۹۸ و برای واکسن انسانی ۰/۹۸ بود که نشان‌دهنده وجود توافق متوسط رو به بالا در نمونه‌های واکسن‌های انسانی و حیوانی است.
نتیجه‌گیری: کیت الایزای طراحی شده دارای تکرارپذیری، دقت بینابینی و استواری مناسبی برای سنجش میزان گلیکوپروتیینی واکسن هاری بود که ارتباط مستقیمی با ایمنی‌زایی واکسن داشت.

محمدتقی نجفی، محمدحسین شجاع مرادی، فرزانه‌ سادات مینو،
دوره 78، شماره 2 - ( اردیبهشت 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هایپرتانسیون مقاوم هنگامی گفته می‌شود که فشارخون باوجود درمان با سه دارو از کلاس‌های مختلف شامل بلوک‌کننده کانال کلسیمی، مهارکننده سیستم رنین-آنژیوتانسین و دیورتیک، از هدف درمانی بالاتر باشد. در این مقاله رویکرد تشخیصی-درمانی در بیمار مبتلا به هایپرتانسیون مقاوم ارایه می‌شود.
معرفی بیمار: مرد ۵۹ ساله، مورد نفروپاتی دیابتی با کراتینین سرم mg/dl ۱/۲ و فشارخون کنترل نشده که ترکیب داروی ضد فشارخون مناسب دریافت نمی‌کرد. بیمار مورد مونیتورینگ سرپایی فشارخون قرار گرفت و اثر روپوش سفید بر فشارخون، کنار گذاشته شد. با استفاده از بلوک‌کننده کانال کلسیمی دی‌هیدروپریدینی در ترکیب با مهارکننده گیرنده آنژیوتانسین و تبدیل دیورتیک بیمار به شبه تیازیدی و اضافه کردن اسپیرونولاکتون و کارودیلول، کنترل فشارخون بیمار مناسب بود.
نتیجه‌گیری: احتمال ابتلا به عوارض هایپرتانسیون و مرگ‌ومیر در مبتلایان به هایپرتانسیون مقاوم بیشتر است. بنابراین رویکرد تشخیصی و درمانی مناسب در هایپرتانسیون مقاوم اهمیت زیادی دارد.

داریوش افشاری علی‌آبادی، نسرین مرادیان، الهام رحمانیان، مسعود محمدی،
دوره 78، شماره 3 - ( خرداد 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم گیلن باره شدیدترین نوروپاتی ناخوشایند حاد است، از این‌رو هدف این مطالعه بررسی مشخصات بیماران مبتلا به سندرم گیلن باره بود.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت توصیفی-تحلیلی (مقطعی) و با استفاده از داده‌های بیماران بستری شده در بیمارستان‌های امام رضا (ع) و فارابی کرمانشاه از فروردین ۱۳۷۲ تا اسفند ۱۳۹۲ انجام و تعداد ۲۶۲ پرونده بررسی شد.
یافته‌ها: از افراد مورد بررسی ۵۹/۵% مرد و ۴۰/۵% زن و میانگین سن بیماران مورد مطالعه ۲۲/۹±۴۴/۶ بود. بیشترین افراد مبتلا در سن ۳۰ تا ۵۰ سالگی و بیشترین شیوع در فصل بهار مشاهده گردید. پلی‌رادیکولونوروپاتی دمیلیناتینگ التهابی حاد با ۴/۵۳% شایعترین تظاهر این سندرم در بین بیماران بوده و میزان مرگ‌ومیر نیز ۵/۷% گزارش شد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پلی‌رادیکولونوروپاتی دمیلیناتینگ التهابی حاد بیشترین شیوع را در بیماران داشته و با افزایش سن کاهش‌ و این سندرم در فصل بهار شیوع بیشتری داشته است.

علیرضا حبیبی، سید عطااله سادات شاندیز، علی صالح‌زاده، زینب مرادی شوئیلی،
دوره 78، شماره 7 - ( مهر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان ریه، بیماری با مرگ‌ومیر بالاست که درمان‌های دارویی مرسوم در کنترل آن موفقیت چندانی نداشته است. فعالیت شلاته‌کننده‌های آهن در تحقیقات مختلف، یک راهبرد درمانی جدید مورد توجه دانشمندان بوده است. هدف اصلی این تحقیق سنتز کمپلکس جدیدی از نانوذرات اکسید آهن عامل‌دار با تیوسمی‌کاربازون  
(Fe3o4 thiosemicarbazone complex) و بررسی ویژگی ضد تکثیری آن علیه رده سلولی A549 سرطان ریه بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از شهریور 1397 تا شهریور 1398 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت انجام گرفت. ابتدا به روش واکنش متراکم‌سازی گروه‌های آمینی و آلدییدی، تیوسمی کاربازون (PTSC) سنتز شد. نانوذرات Fe3O4 به روش هم‌رسوبی در حضور گلوتامیک اسید سنتز شدند. کمپلکس Fe3O4@Glu از طریق گروهای عاملی در PTSC عامل‌دار شد. ویژگی‌های ریخت شناسی کمپلکس از طریق میکروسکوپ الکترونی روبشی مشخص شد. بقاء سلولی در غلظت‌های 5/62، 125، 250، 500 وµg/ml  1000 به روش MTT بررسی شد. تغییرات سطح بیان ژن NDRG1 به روش qRT-PCR با استفاده از فرمول 2–ΔΔCt محاسبه شد.
یافته‌ها: تصاویر SEM، کروی بودن کمپلکس Fe3O4@Glu/PTSC را تایید نمود. اندازه نانوذرات یکنواخت و درحدود nm 23-52 بود. نتایج MTT، ویژگی ضد تکثیری این کمپلکس را در غلظت‌های مختلف تایید نمود               (µg/ml 6/135 (IC50=. ژن NDRG1 در سلول‌های تیمار شده، پس از 12 ساعت، 8/1 برابر افزایش بیان داشت. در حالی‌که پس از 24 ساعت انکوباسیون، این ژن کاهش بیان 67/0 نسبت به گروه کنترل از خود نشان داد.
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که Fe3O4@Glu/PTSC با کاهش بیان NDRG1، اثرات ضد تکثیری مناسبی علیه سلول‌های سرطان ریه دارد.

حمیدرضا شتابی، سیدمرتضی حیدری، داریوش مرادی فارسانی، زهرا بچاری،
دوره 79، شماره 1 - ( فروردین 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی فکومولسیفیکاسیون یکی از رایج ترین جراحی ها در جهان است. داروهای مختلفی بهتنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر برای ایجادآرام‌بخشی موثروایمن دربیماران استفاده شده‌اند اما تاکنون روش دارویی مورد توافق متخصصان بیهوشی پیشنهاد نشده است. هدف از این تحقیق ارزیابی کیفیت آرام بخشی میدازولام یا پروپوفول با دوز کم کتامین در جراحی فاکومولسیفیکاسیون بود.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادقی دو سو کور که از آذر 1396 تا شهریور 1398 در بیمارستان فیض اصفهان انجام شد. در این مطالعه، 68 بیمار با استفاده از نرم‌افزار تصادفی در گروه‌های میدازولام (M) و پروپوفول (P) قرار گرفته و وارد مطالعه شدند.
گروه(M) میدازولام mg/kg 04/0 و گروه (P) پروپوفول mg/kg 5/0 دریافت کردند سپس در هر دو گروه، کتامین mg/kg 3/0 به‌صورت وریدی تزریق شد. کیفیت آرام‌بخشی، پاسخ قلبی عروقی و رضایت بیمار و جراح ارزیابی و ثبت شد. داده‌ها وارد SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA)  شدند و توسط روش‌های آماری ANOVA و Independent samples t‐test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: در این مطالعه از نظر مشخصات دموگرافیک بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). درگروه KM درصد بیشتری از بیماران به کیفیت آرام‌بخشی مطلوب رسیدند، اما از نظر آماری تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت (75/0=P). رضایت جراح در گروه KP بیشتر بود (18/0P=)و رضایت بیمار در گروه KM بود (18/0P=) اما اختلاف معناداری وجود نداشت (05/0P>). زمان ریکاوری نیز بین دو گروه مشابه بود. بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود نداشت (98/0P>). در گروه KM در دقیقه پنجم جراحی فشارخون سیستولی به‌صورت معناداری بیش از گروه KP (02/0P=) بود و فشارخون دیاستولی به‌صورت غیرمعناداری بالاتر از گروه دیگر بود (08/0P=).
نتیجه‌گیری: می‌توان اظهار داشت که اضافه کردن دوز کم کتامین به میدازولام و پروپوفول همراه با آرام‌بخشی موثر و پاسخ قلبی عروقی مشابه در طی جراحی فیکوامولسیفیکاسیون می‌باشد.

حمید رضا قاسمی بصیر، فریبا کرامت، عباس مرادی، یگانه قاسمی، علی سعادتمند،
دوره 79، شماره 12 - ( اسفند 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت‌های دستگاه ادراری از جمله بیماری‌های شایع می‌باشند. تجویز به موقع آنتی‌بیوتیک در روند درمان بیماران حایز اهمیت است. این مطالعه با هدف مقایسه نتایج تست آنتی‌بیوگرام بیماران مشکوک به عفونت ادرار با دو روش سریع و کلاسیک انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از ابتدای فروردین تا ابتدای مهر 1398 روی بیماران دارای عفونت ادراری مراجعه‌کننده به بیمارستان سینا در شهر همدان، انجام شد. از بیماران cc 20 نمونه ادرار گردآوری شد و تست به روش مستقیم، همزمان با کشت نمونه ادرار جهت تعیین حساسیت آنتی‌بیوتیکی انجام شد. توافق بین دو روش به‌صورت خطای بسیار عمده، خطای عمده و خطای جزیی در نظر گرفته شد. در پایان، داده‌ها با SPSS software, version 16 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته‌ها: 92 بیمار شامل 23 مرد (25%) و 69 زن (75%) با میانگین سنی 49/18±18/53 سال وارد مطالعه شدند. تست مستقیم در 8/90% از نتایج با تست استاندارد توافق معنادار داشت (001/0P<). 2/9% از تست‌های آنتی‌بیوگرام مطابقت نداشتند که 3/0% آن خطای بسیار عمده، 7/4% خطای عمده و 2/4% خطای جزیی بودند. بیشترین میزان توافق مربوط به عفونت ادراری با اشرشیاکلی، آنتی‌بیوتیک‌های نسل سوم سفالوسپورین‌ها و آنتی‌بیوتیک‌های وسیع‌الطیف بود.
نتیجه‌گیری: توافق بین روش آنتی‌بیوگرام مستقیم و استاندارد قابل قبول بود و روش آنتی‌بیوگرام مستقیم در بسیاری از موارد قابل استناد برای پزشکان است.

نیما کوشا، حمیدرضا شتابی، احمد مرادی،
دوره 80، شماره 1 - ( فروردین 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: کاتاراکت سردسته بیماری‌هایی است که باعث کوری می‌شود. درمان آن جراحی است. درد، خارش، سوزش و احساس جسم خارجی در چشم ازشکایات شایع چشمی بیماران در ریکاوری می‌باشند. در این مطالعه به مقایسه اثر قطره چشمی کتورولاک و نفازولین-آنتازولین (NA) برکاهش این شکایات پرداختیم.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی از بهمن ۱۳۹۷ تا اسفند ۱۳۹۸ بر روی بیماران کاندید عمل جراحی کاتاراکت در بیمارستان فیض اصفهان انجام شد. در این مطالعه 54 بیمار در دو گروه دریافت‌کننده قطره چشمی کتورولاک و NA وارد مطالعه شدند. شکایات چشمی بیماران مانند سوزش‌، خارش چشم، درد و شدت آن هر 15 دقیقه در ریکاوری و هر نیم ساعت در بخش تا زمان ترخیص ازبیمارستان بررسی شد.
یافته‌ها: 54 بیمار در دو گروه 27 نفره مورد بررسی قرار گرفتند. در واحد ریکاوری احساس سوزش چشم در گروه NA به‌صورت معناداری پایین‌تر از گروه کتورولاک (02/0=P) بود. در گروه NA احساس جسم خارجی در چشم در ریکاوری (97/0P=) و در بخش (001/0>P) کمتر از گروه کتورولاک بود. درد و شدت آن در گروه کتورولاک در ریکاوری (39/0P=) و در بخش کمتر از NA بود (001/0>P). در ریکاوری در گروه NA احساس سوزش چشم به‌صورت معناداری و احساس جسم خارجی در چشم به‌صورت غیر معناداری کمتر از گروه کتورولاک بود و در بخش در گروه NA احساس خارش چشم کمتر از گروه کتورولاک بود.
نتیجه‌گیری: می‌توان نتیجه گرفت قطره کتورولاک در کاهش درد چشم پس از جراحی آب مروارید موثرتر از NA عمل کرده است و قطره NA در کاهش سوزش، خارش و احساس جسم خارجی در چشم موثرتر از کتورولاک بوده است.

 

محمد مرادی‌جو، علیرضا اولیایی‌منش،
دوره 80، شماره 7 - ( مهر 1401 )
چکیده

سردبیر محترم
راهنماهای طبابت بالینی (Clinical Practice Guidelines)، حاوی توصیههایی برای بهینهسازی مراقبت از بیمار هستند که با مرور نظام‌مند شواهد و ارزیابی مزایا و معایب گزینههای جایگزین انجام می‌گیرند.1
راهنماهای طبابت بالینی به‌عنوان یکی از ابزارهای موثر برای ارتقای پزشکی مبتنی بر شواهد (Evidence-Based Medicine) محسوب میشوند.2 راهنماهای طبابت بالینی علاوه بر اینکه ابزاری برای کنترل پزشکان هستند، فرصتی برای بهبود کیفیت مراقبت از طریق کاهش تنوع روش‌های درمانی و پیروی از استانداردهای مراقبت‌های خوب ارایه میدهند.3
از عناصر مهم اجرای راهنماهای بالینی، آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان نسبت به راهنما و توصیه‌های آن است. همچنین اگر قرار است راهنماهای بالینی موثر باشند و مورد استفاده قرار گیرند، اعتماد پزشکان نسبت به فرآیند توسعه (تدوین یا بومی‌سازی) راهنماهای بالینی و توصیه‌های نهایی منتج از آن‌ها ضروری است. نگرش در مورد خوب یا بد بودن راهنماهای بالینی متفاوت است. به‌عنوان مثال، راهنما‌های بالینی برای دولت‌ها و پرداخت‌کنندگان ممکن است به‌عنوان ابزار مناسبی برای کنترل هزینه‌ها معرفی شوند، اما ممکن است برای پزشکان و بیماران به‌عنوان محدودیت در اختیارات تلقی گردند.4
این تصور که راهنماها نقش قضاوت بالینی را کاهش می‌دهند، مانعی برای پذیرش گسترده‌تر توسط پزشکان ایجاد می‌کند. توصیه‌های درمانی در راهنماها عموما بر شواهد اثربخشی تاکید می‌کنند، اما پزشکان باید فاکتورهای دیگری مانند ترجیحات بیمار، هزینه‌ها، اولویت‌های سلامت و میزان مزیت را در هنگام برخورد با بیماران را در نظر بگیرند.5
براساس مطالعه مقطعی در کشور سوئد که به بررسی میزان آشنایی 153 نفر از پزشکان و 82 نفر از فیزیوتراپیست‌های ارایه‌دهنده خدمات مراقبت‌های اولیه پرداخته است، 42% پزشکان و 37% از فیزیوتراپیست‌ها با محتوای راهنماهای مبتنی بر شواهد آشنا نبودند.6
مطالعات دیگر نشان داده‌اند که موانع اجرای راهنماها توسط متخصصان مراقبت‌های سلامت شامل عدم آگاهی و عدم آشنایی با راهنما و توصیه‌های آن است. همچنین نگرش متخصصان مراقبت‌های سلامت و عدم توافق با توصیه‌ها نیز می‌تواند به‌عنوان موانعی برای اجرا عمل کند.7 از طرفی نگرش مثبت پزشکان و پرستاران نسبت به راهنماهای بالینی باعث مقبولیت و اجرای بهتر راهنماهای بالینی می‌شود. بنابراین از طریق اجرای مناسب راهنماهای بالینی مبتنی بر شواهد، می‌توان به حفظ یک محیط مراقبت سلامت ایمن و با کیفیت بالا کمک کرد.8
انتشار راهنماها به‌منظور افزایش آگاهی عموم مردم، بیماران و متخصصان حوزه سلامت از وجود و محتوای راهنما است. طرح‌های مرتبط با انتشار راهنماها به‌طور ایده‌آل به‌موازات توصیه‌های در حال‌ توسعه، ارایه می‌شوند. در آغاز فرآیند توسعه (تدوین یا بومی‌سازی) راهنماها، لازم است که برنامه‌ریزی برای انتشار صورت بگیرد تا دامنه، اهداف، قالب، سبک، جمله‌بندی توصیه‌ها و ابزارهای انتشار تعیین شوند. مشارکت پزشکان در استراتژی‌های انتشار برای توسعه مواد آموزشی، منابع آنلاین و ابزارهای اجرایی که مخاطبان عمومی و حرفه‌ای آن را مفید، قابل درک و متقاعدکننده می‌دانند، ارزشمند است.
راهنماهای بالینی باید عملکرد بالینی را هدایت کنند، اما پزشکان ممکن است از وجود آن‌ها آگاه نباشند یا راهنماها را نخوانند یا بر‌اساس راهنماها عمل نکنند. همه این موارد منجر به این نگرانی می‌شود که آیا پزشکان رفتار خود را مطابق با راهنماها تغییر می‌دهند یا خیر. بنابراین نیاز به توسعه فعالیت‌های ترجمان دانش (Knowledge Translation) مناسب برای تسهیل تبادل شواهد با ارایه‌دهندگان مراقبت‌های سلامت وجود دارد.
استفاده از مداخلات آموزشی مبتنی بر فناوری (آموزش مبتنی بر وب، آموزش الکترونیکی و آموزش آنلاین) برای بهبود آگاهی، نگرش و عملکرد پزشکان نسبت به راهنماهای طبابت مفید است. همچنین استفاده از چارچوب ترجمان دانش  (KT)برای اجرای راهنماهای طبابت بالینی می‌تواند تغییرات سازمانی چند سطحی را ایجاد کند، اجرای راهنماهای بالینی را تسهیل کند، و پیامدهای سلامتی را در جامعه بهبود بخشد.

 
سجاد عطایی، مسعود زینالی، عظیم معتمدفر، مریم مرادی، حسین جعفری مرندی،
دوره 80، شماره 9 - ( آذر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: کمردرد مزمن (Chronic low back pain, (CLBP از شایعترین اختلالات ستون فقرات می‌باشد که   80%-65 افراد دیده می‌شود. دانستن الگوهای نرمال پارامترهای ستون فقرات و لگن در مشخص کردن احتمال بروز CLBP در افراد بسیار کمک‌کننده می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه در افراد سالم بدون سابقه جراحی و یا اختلالات ستون فقرات، و داشتن رادیوگرافی نرمال از فروردین 1397 تا فروردین 1398 در بیمارستان گلستان اهواز انجام شد. به‌منظور محاسبه زوایا و ایندکس‌ها از تمامی افراد، کلیشه رادیولوژی 36 اینچی در حالت ایستاده تهیه شد.
یافته‌ها: در این مطالعه 50 شرکت‌کننده شامل (54%)27 مرد و (46%)23 زن با میانگین سنی 5/12±33 سال BMI kg/m2 5/5±25 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از بررسی پارامترهای ستونی و لگنی مشخص شد که، Pelvic incidence, (PI) به‌طور معناداری در زنان بیشتر از مردان می‌باشد (02/0=P). همچنین مشخص شد با افزایش سن میزان PI نیز افزایش پیدا می‌کند (043/0=P). به‌طوری‌که در افراد بالای 60 سال میزان PI به‌طرز معناداری از سایر افراد بالاتر است (05/0>P). در ادامه آنالیزهای بیشتر نشان داد که BMI، تاثیر مستقیمی بر میزان TK و (03/0=P) و LL (04/0=P) دارد. به‌طوری‌که بیشترین میزان LL و TK در افراد دارای BMI Kg/m2 9/34-30 دیده شد.
نتیجه‌گیری:یافته‌های مطالعه حاضر نشان داد که ایندکس‌های ستون فقرات و لگن تاثیر مهمی در بروز CLBP دارند. بر این اساس، بررسی این پارامترها در افراد بدون علامت به‌خصوص در سنین بالاتر شدیداً توصیه می‌گردد.

 
حمیدرضا قاسمی بصیر، محمد مهدی مجذوبی، عباس مرادی، زهرا غفاری‌زاده، علی سعادتمند،
دوره 81، شماره 5 - ( مرداد 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بروسلوز از بیماری‌های عفونی شایع منتقله از حیوان به انسان است. جهت تشخیص بروسلوز از روش‌های مختلف کشت خون، سرولوژی، PCR و الیزا استفاده می‌شود. این مطالعه با هدف مقایسه ارزش تشخیصی تست‌های الیزا با تست‌های سرولوژیک بروسلا در بیماران مبتلا به بروسلوز انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی که از فروردین تا اسفند سال 1397 انجام شد، 231 بیمار مراجعه‌کننده به بیمارستان سینا شهر همدان با علایم بالینی و تشخیص احتمالی بروسلوز وارد مطالعه شدند و همزمان با انجام آزمایشات سرولوژی رایت، کومبس رایت و 2ME ازنظر IgG و IgM به‌روش الیزا نیز انجام شد. سپس نتایج آزمایشات تجزیه‌وتحلیل گردید.
یافته‌ها: درمجموع (64/63%)147 مرد و (36/36%)84 زن با میانگین سنی 16/16±60/44 سال وارد مطالعه شدند. نتایج IgG و IgM به‌ترتیب در 1/80% و 30/30% مثبت و مبتلا به بروسلوز بود. حساسیت IgG درمقایسه با تست‌های سرولوژی 2ME، رایت و کومبس رایت در نقاط برش مختلف بین 28/94%-80/83 و ویژگی آن بین 34/33%-20 بود. حساسیت IgM نیز در نقاط برش مختلف بین 40%-78/34 و ویژگی آن بین 47/89%-67/78 دیده شد.
نتیجه‌گیری: درمقایسه با تست‌های سرولوژی تشخیصی بروسلوز، IgG دارای حساسیت بیشتر و IgM واجد ویژگی بالاتری است. درصورت عدم‌دسترسی به تست‌های سرولوژیک می‌توان از الیزا جهت تشخیص بروسلوز استفاده کرد. اما به‌دلیل ارزش تشخیصی پایین‌تر نمی‌تواند جایگزین آنها شود.

 
سمانه اسلامی، ایمان موسایی، معصومه اندیش، انسیه توانا، امین مرادی، علی تقی‌پور، احسان موسی فرخانی،
دوره 81، شماره 6 - ( شهریور 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری آلکاپتونوری از طریق فرآیندی به‌نام آکرونوز موجب اختلال در عملکرد اندام‌ها می‌گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژیک مرگ‌ومیر بیماران مبتلا به آلکاپتونوری انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی داده‌های مربوط بـه متوفیان ثبت شده براساس سیستم کددهی بین‌المللی بیماریها. (ICD-10) از سامانه ثبت و طبقه‌بندی علل مرگ‌ومیر ایـران برای مرگ در اثر بیماری آلکاپتونوری بین اسفند 1392 تا دی سال 1401 استخراج گردید. متغیرهـای مـورد بررسـی شـامل سـن، جنسـیت و وضعیت سکونت افراد بود.
یافته‌ها: میزان مرگ اختصاصی 31/0 به ازای هر یک میلیون نفر از جمعیت محاسبه گردید. در این مطالعه 90% موارد مرگ، در گروه سنی کمتر از پنج سال بوده است بین رخداد موارد مرگ در اثر آلکاپتونوری با متغیرهای مذکور تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های موجود در مطالعه حاضر، بیشترین موارد مرگ در گروه‌های سنی پایین رخ می‌دهد که به‌نظر می‌رسد بررسی‌های بیشتر برای شناخت ابعاد مختلف این بیماری مورد نیاز می‌باشد.

 
زینب مرادی، طیبه مرعشی، علی رمضانخانی،
دوره 81، شماره 10 - ( دی 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: در دهه اخیر استفاده از مایکروفر در جهان افزایش چشمگیری داشته است. درک دانش، نگرش و رفتار استفاده از مایکروویو در میان کارکنان مرکز بهداشت برای ترویج شیوه‌های ایمن و مسئولانه در محیط کار مهم است. با ارزیابی میزان آشنایی و نگرش، هدف این مطالعه شناسایی زمینه‌های بالقوه بهبود و آموزش است. این به نوبه خود می‌تواند به ایجاد محیط کار ایمن و کارآمد برای همه کمک کند.
روش بررسی: در مطالعه مقطعی از خرداد تا آذر 1401، کلیه کارکنان مرکز بهداشت و مراکز خدمات جامع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به تعداد 162 شرکت داشتند. ابزار تحقیق، پرسشنامه استاندارد بود که با استفاده از آزمون‌های آماری مورد تجزیه ‌‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: اگرچه نگرش و رفتار کلی نسبت به استفاده از مایکروفر مطلوب است، اما از نظر دانش و آگاهی جا برای بهبود وجود دارد. آگاهی تأثیر مثبت بر رفتار (002/0P=) و نگرش (001/0P=) دارد که نشان می‌دهد ارتقاء دانش در مورد استفاده ایمن و مسئولانه از مایکروفر می‌تواند منجر به رفتار و نگرش مطلوب‌تر در کارکنان شود. نگرش تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار (001/0P=) دارد و نشان می‌دهد که ترویج نگرش می‌تواند منجر به رفتار مطلوب‌تر شود. با این حال، تأثیر نسبتاً ضعیف آگاهی بر نگرش نشان می‌دهد که عوامل دیگری نیز ممکن است در تعیین نگرش نقش داشته باشند.
نتیجه‌گیری: این یافته‌ها اهمیت کمپین‌های آموزشی و آگاهی‌بخشی را برای ترویج استفاده ایمن و مسئولانه از  مایکروفر مراکز مراقبت‌های بهداشتی، برجسته می‌کند.

 
نعیمه کلالی، سوگند میرشاه، محمد حسین ابراهیم‌زاده، بی‌بی فاطمه کلالی‌نیا، علی مرادی، آذر قریب، نفیسه جیرفتی،
دوره 81، شماره 12 - ( اسفند 1402 )
چکیده

بیش از نیم‌قرن است که از سیمان‌های استخوانی جهت محکم‌شدن مفاصل مصنوعی استفاده می‌شود. نقش اولیه سیمان استخوان پر کردن فضای آزاد بین پروتز و استخوان است که با ایجاد یک ناحیه الاستیک نیروهای وارد بر مفصل را جذب می‌کند. این امر علاوه بر تضمین پایداری ایمپلنت مصنوعی، بهبود استخوان آسیب‌دیده را نیز به همراه دارد. سیمان‌های استخوانی پلیمری از یک ماتریکس پلیمری به نام پلی‌متیل متاکریلات (PMMA) و یک مونومر مایع به نام متیل متاکریلات (MMA) تشکیل شده‌اند، در اثر ترکیب این دو جزء با هم واکنش پلیمریزاسیون رادیکال آزاد رخ می‌دهد و منجر به سخت‌شدن سیمان می‌گردد. خواص سیمان‌های استخوانی از جمله استحکام مکانیکی، زیست‌سازگاری و ویژگی‌های جابه‌جایی را می‌توان با ترکیب پارامترهای مؤثر در پلیمریزاسیون تنظیم کرد. سیمان‌های استخوانی سرامیکی، از ذرات سرامیکی مانند کلسیم فسفات و کلسیم سولفات تشکیل شده‌اند که در یک ماتریکس پلیمری پراکنده‌‌اند. ذرات سرامیکی استحکام مکانیکی و زیست فعالی را فراهم می‌کنند، درحالی‌که ماتریکس پلیمری خواص حمل‌ونقل سیمان را افزایش می‌دهد. ترکیب این مواد امکان ایجاد سیمانی را فراهم می‌کند که زیست‌سازگار، رسانای استخوانی و از نظر مکانیکی پایدار باشند. با پیشرفت مداوم در مواد زیستی، سیمان‌های استخوان سرامیکی و پلیمری می‌توانند انقلابی در زمینه جراحی ارتوپدی ایجاد کنند و نتایج عملکردی بیماران را بهبود بخشند. اخیراً، محققان جهت افزایش عملکرد سیمان‌های استخوانی و رفع محدودیت‌های فعلی در کاربردهای ارتوپدی، روی توسعه سیمان‌های استخوانی جدید با خواص بهبودیافته، مانند زیست‌فعالی، فعالیت ضدباکتریایی و قابلیت‌های انتقال دارو تمرکز کرده‌اند. در مطالعه پیش‌رو، به تفضیل به جزییات انواع سیمان‌های استخوانی، خواص مکانیکی، بیولوژیکی، ساختاری و نحوه‌ی بهینه‌سازی آنها می‌پردازیم.
 
رضا عبدالهی، یاسر مرادی،
دوره 81، شماره 12 - ( اسفند 1402 )
چکیده


فاطمه نجفی، معصومه امیری دلوئی، مریم مرادی، پرستو سرخوش، زهرا رضائیان، فرنوش شریفی‌مود، فاطمه کاملی،
دوره 82، شماره 1 - ( فروردین 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شایعترین عارضه‌های مهم کووید-19 سرفه است، پژوهش حاضر با  هدف مقایسه تاثیر نبولایزر گیاه گل ختمی و اکالیپتوس بر شدت سرفه در بیماران مبتلا به کووید-19 طراحی شده است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی از دی ماه 1400تا خرداد ماه 1401، 36 بیمار مبتلا به کووید-19 به روش در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. در ادامه شدت سرفه دو ساعت پیش از انجام مداخله ثبت و سپس برای گروه گل ختمی، یک سی‌سی و برای گروه اکالیپتوس چهار سیسی به مدت 15 دقیقه یک بار در روز نبولایزر شد، دو ساعت پس از انجام مداخله مجددا شدت سرفه در دو گروه ثبت گردید این مداخله تا زمان بستری بیماران ادامه داشت، برای گروه کنترل مداخله‌ای انجام نشد. داده‌ها با  SPSS software, version 20 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) و در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیه‌و‌تحلیل شد.
یافته‌ها: پیش از انجام مداخله اختلاف آماری معناداری بین سه گروه از نظر شدت سرفه وجود نداشت (05/0P>) ولی پس از انجام مداخله در روزهای دوم و سوم اختلاف آماری معناداری بین سه گروه از نظر شدت سرفه وجود داشت. به‌طوری‌که میزان کاهش شدت سرفه در گروه گل ختمی از دو گروه دیگر بیشتر بود (05/0<P).
نتیجه‌گیری: استفاده از نبولایزر گیاه گل ختمی و اکالیپتوس باعث بهبود شدت سرفه در بیماران مبتلا به کووید-19 شد ولی نبولایزر گل ختمی در مقایسه با اکالیپتوس تاثیر بیشتری بر شدت سرفه داشت. پیشنهاد می‌شود نبولایزر گل ختمی و همچنین اکالیپتوس به‌عنوان یک روش درمانی در کنار روش‌های درمانی دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

 

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb