67 نتیجه برای رحیمی
مرضیه مهرافزا، آزاده رئوفی، طلیعه رحیمیان، پروانه عبدالهیان، زهرا نیکپوری، رحیم توکلنیا، ابوالفضل گلمحمدی، احمد حسینی،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با معرفی تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم (Intracytoplasmic Sperm Injection, ICSI) و روشهای استخراج اسپرم از بیضه (Testicular Sperm Extraction, TESE) یا اپیدیدیم (PESA)، نقطه عطفی در درمان مبتلایان به آزواسپرمی حاصل گردید. هدف از مطالعه حاضر، مقایسهی نتایج بالینی تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم کسب شده از سمن انزالی مبتلایان به الیگوآستنوتراتوزوسپرمی شدید (OAT) و اسپرمهای استخراج شده از بیضه یا اپیدیدیم مبتلایان به آزواسپرمی بود.
روش بررسی: پس از بررسی گذشتهنگر بیش از 400 پرونده پزشکی مربوط به جمعیت بیماران تحت ICSI، 45 سیکل با علت OAT شدید و 34 سیکل با علت آزواسپرمی، وارد مطالعه شدند. بیماران با استفاده از آگونیست GnRH تحت تیمار قرار گرفتند. صفات بالینی و نیز میزان لقاح، لانهگزینی و حاملگی بالینی به عنوان نتایج اصلی ICSI در بین دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج کسب شده به صورت میانگین± انحرافمعیار و تعداد (درصد) ارایه گردید.
یافتهها: میانگین سنی، BMI، سطح استرادیول در روز تزریق hCG، تعداد کل اووسیتهای کسب شده و مرحله متافاز 2 و میزان لقاح در بین دو گروه با OAT و آزواسپرمی مشابه بود. تفاوت معناداری در تعداد جنینهای انتقال یافته با کیفیت عالی (09/0P=)، میزان لانهگزینی (238/0P=) و حاملگی بالینی (199/0P=) در بین دو گروه یافت نشد.
نتیجهگیری: تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم کسب شده از طریق PESA و TESE، روشهای مفیدی جهت کمک به مردان نابارور مبتلا به آزواسپرمی بود و نتایج حاصل، قابل قیاس با تزریق درون سیتوپلاسم اسپرم کسب شده از سمن انزالی مردان مبتلا به OAT شدید میباشد. بنابراین به نظر میرسد که تاثیر کیفیت اسپرم و منبع کسب آن بر نتایج حاصل از ICSI مشابه باشد.
زاهد حسینخان، مژگان رحیمی، پویا کلانی، بتول قربانی یکتا،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات گذشته اثرات فازهای مختلف سیکل قاعدگی را بر پاسخهای همودینامیک در لولهگذاری تراشه نشان دادهاند. هدف ما بررسی تاثیر میزان هورمونها در سیکل قاعدگی خانمها بر پاسخهای همودینامیک ناشی از لولهگذاری داخل تراشه است.
روش بررسی: مطالعه به صورت کوهورت در دی ماه سال 1391 در بیمارستان امامخمینی (ره) شروع و در مدت یکسال انجام شد. بیماران بر اساس معیارهای ورود وارد مطالعه شده و شرح حال قاعدگی نمونهی خون برای اندازهگیری سطح هورمونها اخذ شد. تغییرات همودینامیک بیماران کاندیدای جراحی الکتیو تحت بیهوشی عمومی با لولهگذاری تراشه ثبت شد.
یافتهها: در این مطالعه 77 خانم تحت عمل جراحی الکتیو تحت بیهوشی عمومی با لولهگذاری تراشه بر اساس معیارهای پژوهش وارد مطالعه شدند، از این تعداد 38 زن در فاز لوتئال (49/4%) و 39 زن در فاز فولیکولار (50/6%) بودند. میانگین مدت زمان سپری شده برای لولهگذاری تراشه بهترتیب در دو گروه فولیکولار و لوتئال 07/5±58/25 و 32/5±84/25 ثانیه بود (489/0P=). فشار سیستولیک خون بعد از لولهگذاری در فاز فولیکولار 138/4±20 در برابر فاز لوتئال 127/7±18 (میلیمتر جیوه) بهطور معناداری بیشتر بود (01/0P<) همچنین ضربان قلب زنان بعد از لولهگذاری در فاز لوتئال 90/7±12 بهطور معناداری از فاز فولیکولار 85/3±11 (ضربان در دقیقه) بیشتر بود (05/0P=).
نتیجهگیری: به دلیل پایداری بیشتر پارامترهای همودینامیک در فاز لوتئال و کاهش عوارض قلبی و عروقی پیرامون عمل متعاقب آن توصیه میشود در صورت امکان اعمال جراحی الکتیو خانمهایی که در سنین باروری هستند، در این زمان انجام شود.
شیوا رحیمی دهگلان، فرزاد کمپانی، شهرام رحیمی دهگلان، الناز طبیبیان،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: عوارض قلبی آنتراسایکلینها در دوزهای متوسط و بالا (mg/m2 350<) به خوبی شناخته شده است، اما این سوال که آیا علایم تحت بالینی کاردیومیوپاتی با دوزهای کمتر از mg/m2 350 نیز ایجاد میشود هنوز مورد بحث است. هدف این مطالعه بررسی عملکرد قلبی کودکان تحت درمان با آنتراسایکلین در دوزهای کمتر از mg/m2 350 جهت تعیین ایجاد عارضه قلبی و ارزیابی ریسک فاکتورهای موثر بر بروز این عارضه بود.
روش بررسی: در یک مطالعه آیندهنگر 50 کودک سرطانی بستری در بخش خون و انکولوژی اطفال بیمارستان بعثت شهر سنندج در سالهای 91-88 که تحت درمان با آنتراسایکلینهای دانوروبیسین و داکسوروبیسین با دوز کمتر از mg/m2 350 بودند، توسط اکوکاردیوگرافی سریال به مدت یک تا سه سال پیگیری شدند. انحراف شاخصهای اکوکاردیوگرافی از مقادیر نرمال اندازهگیری شد و ارتباط عوارض قلبی با ریسک فاکتورهای احتمالی با روشهای آماری مناسب آنالیز گردید.
یافتهها: در 22% از بیماران به ویژه کودکان بیش از 11 سال، حداقل یکی از پارامترهای اکوکاردیوگرافی شامل کسر تخلیه قلب، قطر پایان سیستولی، قطر پایان دیاستولی، توده بافتی و ضخامت دیواره خلفی بطن چپ در طول پیگیری تغییر کرد. مهمترین ریسک فاکتور، سن در زمان شروع داروها بود. در میان انواع کانسر، مبتلایان به لوسمی میلوییدی حاد بیشترین میزان شاخصهای غیرطبیعی را داشتند. جنسیت و طول مدت پیگیری ارتباطی با بروز عارضه قلبی نشان ندادند.
نتیجهگیری: آنتراسایکلینها حتی در دوزهای کمتر از mg/m2 350 میتوانند منجر به تغییر عملکرد قلبی شوند هرچند که این تغییرات همراه با علایم بالینی نباشد. از این روی پیگیری طولانی مدت عوارض قلبی این داروها و استفاده از روشهای محافظت قلب در هر دوز مصرفی توصیه میشود.
محمد جواد فاطمی، امیر اسدالله خواجه رحیمی، بابک نیکومرام، مریم سخایی، شبنم مصطفوینیا، امیر آتشی، میر سپهر پدرام، حمیدرضا آقایان، شیرین عراقی، مجید سلطانی، مجید مصاحبی محمدی،
دوره 72، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سلولهای بنیادی در درمان طیف وسیعی از بیماریها کاربرد دارند و از بافتهای مختلف بدن قابل جداسازی هستند. این سلولها به دو روش ترشح سایتوکینها و فاکتورهای رشد و نیز افتراق سلولی به درمان بیماریها کمک میکنند. زخمهای سوختگی یکی از مشکلات جراحی ترمیمی میباشند و ممکن است سلولهای بنیادی بتوانند به ترمیم سریعتر این زخمها کمک نمایند.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعه تجربی بوده و از دی ماه 1391 تا اردیبهشت 1392 در مرکز تحقیقات سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. در این مطالعه 30 رت بهطور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. چربی اینگوینال یک گروه ده تایی برای تهیه سلول بنیادی اتولوگ مورد استفاده قرار گرفت. از آمنیون آسلولار بهعنوان اسکافولد برای انتقال سلول بنیادی استفاده شد. در هر 30 رت یک زخم سوختگی ایجاد شد. پس از 24 ساعت زخم اکسیزیون و در گروه اول پانسمان معمولی و در گروه دوم آمنیون آسلولار و در گروه سوم که پیشتر چربی آنها برداشته شده بود آمنیون آسلولار با سلول بنیادی برای پوشش زخم استفاده شد. سرعت ترمیم زخم و مشخصات پاتولوژی در سه گروه با هم مقایسه گردید.
یافتهها: میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از سلول بنیادی در طی 15 روز،cm2 53/4 با انحرافمعیار 23/2± و حداقل و حداکثر سطح بهترتیب cm2 82/0 و cm2 5/10 بوده است. میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از آمنیون آسلولار در طی 15 روز،cm2 31/10 با انحرافمعیار 52/4± و حداقل و حداکثر سطح بهترتیب cm2 57/3 و cm2 9/21 بود (شکل 5). میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از پماد سیلور در طی 15 روز،cm2 06/9 با انحرافمعیار 37/1± و حداقل و حداکثر سطح بهترتیب cm2 5/5 و cm2 33/12 بوده است. میانگین سطح زخم در گروه آمنیون آسلولار دارای سلول بنیادی از هر دو گروه دیگر در روزهای سوم تا 15 بعد از جراحی بهطور معنادار کوچکتر بود (01/0P<). همچنین فیبروپلازی و واسکولاریزاسیون در زخمهای دارای سلول بنیادی بهطور معنادار بهتر از دو گروه دیگر بود (001/0P<)
نتیجهگیری: آمنیون آسلولار بهعنوان یک اسکافولد مناسب به همراه سلول بنیادی با منشاء چربی میتواند به ترمیم زودتر زخم سوختگی منجر شود.
محمد مهدی سلطاندلال، سمانه مطلبی، حسین معصومی اصل، عباس رحیمی فروشانی، محمد کاظم شریفی یزدی، زهرا رجبی، نوشین عقیلی،
دوره 72، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای منتقله از غذا و مقاومت به عوامل ضد میکروبی دو معضل جهانی بوده که روز به روز در حال گسترش در دنیا میباشد. هدف از این پژوهش، تجزیه و تحلیل دادههای شیوع بیماری ناشی از مواد غذایی در سطح کشور بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی طی یکسال از فروردین تا اسفند 1391 در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، 301 نمونه سواپ مدفوع از 73 طغیان غذایی کشوری از استانهای مختلف جمعآوری و پس از شناسایی علل میکروبی طغیان، با استفاده از روش کربی بائر الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی باکتریهای بیماریزا مشخص گردید.
یافتهها: از 73 طغیان بررسی شده از نواحی مختلف ایران، بیشترین آمار طغیان بیماریهای منتقله از غذا از استان همدان با 26 طغیان (6/35%) و 103 نمونه (2/34%) بهدست آمد. از 73 طغیان 40 مورد (79/54%) ناشی از غذا، شش مورد (22/8%) ناشی از آب و 27 مورد (98/36%) نامشخص بود (0001/0P<). از 73 طغیان، 57 مورد (08/78%) در شهر و 16 طغیان (92/21%) در روستا اتفاق افتاده است (0001/0P<). از میان ارگانیسمهای پاتوژن گرم منفی جدا شده شیگلاها (9/6%) و از گرم مثبتها استافیلوکوکوس اورئوس (8/12%) بیشترین شیوع را داشتند. گروه سنی غالب زیر پنج سال (4/16%) بود و بیشتر بیماران مرد بودند (186 (8/61%)). بیشترین علایم بالینی مربوط به درد شکمی (82%)، استفراغ و تهوع (4/68%)، اسهال خونی (3/23%) و اسهال غیرخونی (7/76%) بود. همگی ارگانیسمهای گرم منفی بهدست آمده به آنتیبیوتیک سیپروفلوکساسین حساس و به کلیندامایسین مقاوم بودند. گرم مثبتها همگی به آنتیبیوتیک سفالکسین حساس و به پنیسیلین مقاوم بودند.
نتیجهگیری: آگاهی از نوع باکتری ایجادکننده بیماریهای منتقله از غذا و الگوی مقاومت دارویی آن در کاهش شیوع طغیانها حایز اهمیت است.
جلال مولودی، سید علی کشاورز، محمدجواد حسین زاده عطار، عباس رحیمی فروشانی، علی صادقپور طبایی، سجاد سالارکیا، فرهاد قلیزاده،
دوره 73، شماره 2 - ( اردیبهشت 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: فیبریلاسیون دهلیزی شایعترین آریتمی پس از عمل جراحی قلب است. Coenzyme Q10, CoQ10 (Ubiquinone) بهعنوان یک آنتیاکسیدان نقش مهمی در کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل دارد. مطالعه حاضر با هدف تجویز Q10 بهعنوان راهی برای کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی بایپس کرونری انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعهی بالینی دو سوکور، 80 بیمار مرکز قلب و عروق شهید رجایی سال 93 (از اردیبهشت تا آذر)، مبتلا به گرفتگی عروق کرونر تحت عمل جراحی عروق کرونری قرار گرفتند، بهطور تصادفی به گروههای مداخله و کنترل تقسیم شدند. یک گروه مکمل Q10 و گروه دیگر پلاسبو دریافت کرد. نوع جراحی بیماران در دو گروه مشابه بود. گروه مداخله مکمل mg/d CoQ10 150 به مدت هفت روز پیش از عمل دریافت کردند. سپس دو گروه از نظر آریتمیهای دهلیزی و بطنی پس از عمل، اقامت ICU و مدت بستری در بیمارستان مقایسه شدند.
یافتهها: 38 زن و چهل و دو مرد با میانگین سنی 98/7±37/58 سال در دو گروه Q10 و دارونما (هر گروه شامل 40 نفر) وارد مطالعه شدند. بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل 45% در گروه کنترل 20% در گروه مداخله بود (030/0P=) مدت بستری در ICU و اقامت در بیمارستان بین دو گروه تفاوت معنادار نداشت (822/0P=). تفاوت بروز فیبریلاسیون بطنی در این دوره معنادار نبود (865/0P=).
نتیجهگیری: مکمل Q10 را میتوان برای پیشگیری از فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی عروق کرونری، پیشنهاد داد.
محبوبه شیرازی، فاطمه رحیمی شعرباف، سید اکبر موسوی،
دوره 73، شماره 2 - ( اردیبهشت 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: پارگی رحم هنگام بارداری یک عارضه کشنده و مرگ و میر بالایی را برای مادر و جنین به دنبال دارد. شیوع پارگی رحم در افرادی که اسکار رحمی نداشتهاند نادر میباشد. مهمترین عارضه دیلاتاسیون و کورتاژ سوراخ شدن رحم میباشد اما کورتاژ بهعنوان عامل خطر مهمی برای پارگی رحم مطرح نیست.
معرفی بیمار: یک مورد پارگی رحم در بیمارستان جامع زنان تهران در آذر سال 1393در یک زن باردار نولیپار با سن بارداری 41 هفته بدون وجود عوامل خطری ازجمله تنگی لگن، جنین ماکروزوم، اسکار و جراحی رحمی گزارش شد. بیمار سابقه حاملگی ناخواسته دو سال پیش از آخرین بارداری و کورتاژ در مطب در سن 9 هفتگی بارداری پیشین را داشت.
نتیجهگیری: برای کاهش مرگ و میر مادران، بارداریهای ناخواسته و همچنین دقت بیشتر در اعمال جراحی زنان از جمله کورتاژ در سنین باروری و توجه به سابقه کورتاژ بهعنوان یک عامل خطر پارگی رحم ضروری بهنظر میرسد.
آرین رحیمی، آرش آرشکیا، امیر میرزایی، حسن نوربازرگان، سیدعطااله سادات شاندیز، رقیه رحیمی، مهدی مهدوی،
دوره 73، شماره 9 - ( آذر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) یکی از شایعترین ویروسهایی است که در ایجاد سرطان دهانه رحم نقش دارد و پژوهشها نشان داده است که در بیشتر موارد سرطان دهانه رحم، پروتیینهای E6 و E7 ویروس پاپیلوما وجود دارد. هدف از مطالعه کنونی بهینهسازی بیان سازه پلیتوپیک حاوی ژنهای E6 و E7 ژنوتیپهای مختلف ویروس پاپیلومای انسانی بهعنوان کاندیدای واکسن بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از مهر 1392 تا شهریور 1393 در بخش ویروسشناسی انستیتوپاستور ایران انجام شد. ابتدا نواحی ایمنیزای پروتیینهای E6 و E7 در ژنوتیپهای مختلف پاپیلوما ویروس انسانی (HPV16, 18, 31, 45) بهصورت بیوانفورماتیک مورد بررسی قرار گرفتند. سازه بیانی سنتتیک کدکننده پروتیینهای E6 و E7 در اشرشیاکلی ترانسفورم شده و سپس بیان پروتیین مربوطه انجام گرفت و بهمنظور بهینهسازی بیان پروتیین نوترکیب مورد نظر، دانسیته سلولی، مدت زمان انکوباسیون، دمای رشد، غلظتهای مختلف isopropyl-beta-D-thiogalactopyranoside (IPTG) و محیطهای کشت مختلف مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: پس از بهینهسازی بیان، بهترین بیان پروتیین نوترکیب مورد نظر در محیط کشتSuper Optimal Broth (SOB) (Merck, Germany) بهدست آمد. در این محیط کشت، بیشترین میزان بیان در 8/0(Optical density) OD600=، غلظت mM 1/0 از IPTG، زمان انکوباسیون یک ساعت در دمای °C 37 در میزان بیانی BL21 (A1) اشرشیاکلی بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بیان پروتیینهای E6 و E7 ژنوتیپهای مختلف ویروس پاپیلومای انسانی قابل انجام بوده و در نهایت میتوان از آن بهعنوان یک کاندیدای واکسن علیه ویروس استفاده نمود.
انوشه صفرچراتی، معصومه امین اسماعیلی، بهرنگ شادلو، مینو محرز، آفرین رحیمی موقر،
دوره 73، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده
عفونت HIV/ایدز از جمله علل اصلی ناتوانی و مرگ و میر در سراسر دنیا به شمار میرود. بیش از ۳۵ میلیون نفر در جهان با این ویروس زندگی میکنند. در کشور ما نیز تا سال ۱۳۹۲ در مجموع ۲۷۱۴۰ نفر مبتلا به HIV در کشور شناسایی شدهاند. تخمین زده میشود تعداد موارد مبتلایان به عفونت HIV در کشور ۷۸۲۹۰ باشد. پایان و فرجام این عفونت، به رفتار انسان بستگی دارد. اختلالات روانپزشکی نیز از جمله اختلالات شایع بوده و با ناتوانی قابل توجه همراهند. در این مقاله مروری، ارتباط میان اختلالات روانپزشکی، به عنوان یکی از تعیینکنندهترین عوامل سلامت و عفونت HIV/ایدز مرور میگردد. افراد دچار اختلال روانپزشکی، در معرض خطر افزایش یافتهی ابتلا به عفونت HIV میباشند. اختلالات مصرف مواد، چه به صورت تزریقی و چه به صورت غیر تزریقی و نیز اختلالات شدید روانپزشکی همگی با افزایش احتمال ابتلای فرد به عفونت HIV همراهند. از سوی دیگر، فرد مبتلا به عفونت HIV نیز ممکن است در سیر بیماری دچار اختلالات روانپزشکی گردد. انطباق با یک بیماری مزمن، تاثیر ویروس بر سیستم اعصاب مرکزی و عوارض درمانهای ضد ویروسی از جمله مکانیسمهای مطرح شده در این زمینه میباشند. با این وجود ارتباط میان اختلالات روانپزشکی و عفونت HIV/ایدز فراتر از این تسهیل دوسویه بوده و اختلالات روانپزشکی میتوانند بر پایبندی فرد به درمان، سیر و پیشآگهی عفونت تاثیرگذار باشند. اهمیت بالینی، مکانیسمهای زمینهای و کاربردهای دیگر این ارتباط، در این مقاله مروری مورد بررسی قرار گرفتهاند.
ملیحه حسن زاده، حسین آیت اللهی، شهناز احمدی، شهرام رحیمی نامقی،
دوره 74، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تومور جفت بارداری (GTN) طیف وسیعی از تومورهای خوشخیم و بدخیم را در بر میگیرد که از تروفوبلاست جفت انسانی منشأ میگیرند. ویتامین D نقشهای بیولوژیک متعدد و نقش مهمی در اتیولوژی و درمان سرطانها ایفا مینماید. با توجه به این که در GTN نیز تغذیه نقش موثری داراست، در این مطالعه مقایسهی سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D [25(OH) vit D] در بیماران مبتلا به تومور جفتی بارداری و زنان باردار طبیعی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعهی مورد- شاهدی در بیمارستان قائم (ع) مشهد، از مرداد ماه 1392 تا مهرماه 1394 در 30 بیمار مبتلا به تومور جفتی بارداری و 48 خانم باردار طبیعی سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D گروه با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: از نظر سن دو گروه مشابه بودند (565/0=P). سن حاملگی مورد بررسی نیز در دو گروه اختلاف معناداری نداشت (887/0P=). تشخیص آسیبشناسی در 33/83% از بیماران، مول هیداتیدیفورم کامل و در 67/16%، مول هیداتیدیفورم ناقص بود. سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D در 3/73% از بیماران مبتلا به تومور و 1/2% از خانمهای باردار طبیعی، کمتر از ng/ml 10 بود. 3/6% از خانمهای حامله، سطح سرمی بیشتر از ng/ml 30 داشتند. میانگین سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D در بیماران مبتلا به GTN بهطور معناداری کمتر از گروه خانمهای حامله بود (46/5±09/9 در برابر 37/6±06/20 (000/0P=).
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر سطح سرمی ویتامین D در زنان مبتلا به تومور جفتی بازداری بهطور معناداری کمتر از زنان باردار طبیعی بود.
محمد مهدی سلطان دلال، محمد کاظم شریفی یزدی، عباس رحیمی فروشانی، محمد رضا آخوندی نصب،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سوختگی و عوارض آن در حال حاضر بهعنوان یکی از مشکلات مهم اجتماعی و فرهنگی در جامعه مطرح میباشد. این پژوهش بهمنظور تعیین اپیدمیولوژی و پیامد سوختگی در بیماران دچار سوختگی در بیمارستان مطهری تهران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی است که طی مدت یک سال بر روی 200 بیمار سوختگی از بخش اورژانس بیمارستان سوانح سوختگی مطهری انجام شد. در هفته اول از زخم سوختگی پس از تمیز کردن محل با نرمال سالین با سواب استریل جمعآوری شد. نمونهها در بلاد آگار و مک کانکی آگار کشت داده شدند. پس از انکوباسیون در °C 37 بهمدت 48 ساعت، شناسایی با توجه به تستهای استاندارد معمولی بیوشیمیایی انجام شد. درمان بیماران سوختگی نیز بر اساس ترمیم و اپیتلیالیزه شدن سطح زخم سوختگی و نتایج حاصل از کشت میکروبی در پرسشنامه بیمار ثبت شد.
یافتهها: مایعات داغ با 57% و مایعات مشتعل شونده با 21% بیشترین موارد سوختگی را شامل میشدند. همچنین سن 21-30 سال در جنس مرد با 5/17% و در جنس زن با 7% بیشترین موارد سوختگی را در بر میگرفتند. باکتریهای گرم منفی با 7/85% مهمترین علل عامل میکروبی و در میان آنها، سودوموناس با 5/37% مهمترین عامل عفونت در سوختگی بود.
نتیجهگیری: بیشترین علت سوختگی در هر دو جنس مایعات داغ بود. مردان در معرض خطر بیشتری بودند و این ممکن است بهدلیل این واقعیت باشد که مردان بیشتر در معرض کارهای پرخطر از زنها هستند.
شیرین نیرومنش، نیما موسوی درزیکلایی، فاطمه رحیمی شعرباف، محبوبه شیرازی،
دوره 74، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: نمونهبرداری از پرزهای جفتی یا مایع آمنیونی روشهای تهاجمی هستند که برای تشخیص بیماریهای کروموزومی، ژنتیکی و متابولیک در دوره جنینی استفاده میشوند. این روشها با عوارضی از جمله مرگ جنینی، پارگی پردهها، خونریزی واژینال، کوریوآمنیونیت همراه میباشند. سایر عوامل خطر احتمالی سن مادر، سن بارداری، موقعیت جفت، دوقلویی، فیبروم، دفعات سوزن زدن و مایع آمنیوتیک خونی میباشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه پیامدهای زودرس و دیررس بارداری در دوروش آمنیوسنتز و نمونهبرداری از پرزهای جفتی انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت گذشتهنگر در بارداریهایی که اندیکاسیون نمونهگیری از پرزهای جفتی و مایع آمنیونی داشتند در بیمارستان جامع زنان یاس از فروردین 1380 تا اسفند 1390 انجام شد. پیامدهای مختلف بارداری در آنها مقایسه شدند و نقش فاکتورهای مختلف در بروز آنها بررسی گردید.
یافتهها: مجموعاً 1535 بیمار بررسی شد. میزان بروز مرگ جنینی پیش از هفته 24 در گروه آمنیوسنتز 6/0% و در گروه نمونهبرداری از پرزهای جفتی 1/1% بود که به لحاظ آماری معنادار نبود (318/0P=). در مورد عوارضی چون میزان بروز زایمان پرهترم، وزن کم و بسیار کم هنگام تولد، پارگی پردهها، خونریزی واژینال تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. کوریوآمنیونیت به طور معناداری در گروه نمونهبرداری از پرزهای جفتی (%3) بیش از گروه آمنیوسنتز (%0) بود (028/0P=). از بین عوامل مختلف شامل سن مادر، سن بارداری، دو بار سوزن زدن، محل جفت، سابقهی سقط پیشین و خونی بودن مایع آمنیوتیک تنها دو بار سوزن زدن با افزایش بروز مرگ جنینی به دنبال نمونهبرداری از پرزهای جفتی همراه بود (019/0P=).
نتیجهگیری: دو روش آمنیوسنتز و نمونهبرداری از پرزهای جفتی در مجموع از نظر پیامدهای دیررس و اکثر عوارض زودرس اختلاف مشخصی ندارند.
فرید سلیمانی محمدی، عباس رحیمی فروشانی، محسن رکنی، محمد فرهمند، کاظم احمدیکیا، آزاده شاداب، حمیدرضا احمد خانیها، ژیلا یاوریان،
دوره 74، شماره 11 - ( بهمن 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ناخوشیهای مزمن و پیشرونده روانی هستند که هنوز عامل سببی آنها مشخص نشده، ولی عوامل ویروسی مانند سیتومگالوویروس (CMV) بهاحتمال در پاتوژنز این اختلالات نقش دارند. هدف از مطالعه کنونی بررسی سطح آنتیبادی اختصاصی سیتومگالوویروس انسانی و نیز پی بردن به بودن یا نبود ژنوم این ویروس در سرم و سلولهای تکهستهای خون محیطی بیماران اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی در مقایسه با گروه کنترل میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی بوده و از مهر تا اسفند 1392 بر روی نمونه سرم و سلولهای تکهستهای خون محیطی 46 بیمار اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی و 46 نفر بهعنوان کنترل سالم، در گروه ویروسشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابتدا با تست الایزا تیتر آنتیبادی اختصاصی سیتومگالوویروس در دو گروه مورد مطالعه، سنجش شد. سپس بر روی نمونههای سرولوژی مثبت و سلولهای تکهستهای خون محیطی تست Real-time PCR جهت بررسی حضور ژنوم CMV انجام پذیرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که تیتر آنتیبادی در گروه بیماران روانی نسبت به گروه کنترل سالم بهطور معنادارای بالاتر بود (009/0P=)، درحالیکه پس از انجام Real-time PCR، ژنوم سیتومگالوویروس در هیچکدام از نمونههای بیمار و سالم یافت نشد.
نتیجهگیری: در این مطالعه مشاهده شد که تیتر آنتیبادی اختصاصی سیتومگالوویروس در گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی بهطور معناداری بالاتر از این مقدار در گروه کنترل سالم است. بنابراین احتمال میرود که این ویروس در پاتوژنز این اختلالات روانی نقش ایفا کند.
هما محسنی کوچصفهانی، سمیه ابراهیمی باروق، جعفر آی، اعظم رحیمی،
دوره 74، شماره 12 - ( اسفند 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ریزمولکول پورمورفامین آگونیست پروتیین Smoothened در مسیر سیگنالینگ سونیک هچهاگ (Sonic hedgehog) است. استفاده از سونیک هچهاگ باعث پیشروی تمایز عصبی میشود و سلولهای تمایز یافته، پروتیینهای ویژهی بافت عصبی را بیان میکنند. نوروفیلامنت و استیل کولین ترانسفراز، پروتیینهای ویژه نورونهای حرکتی هستند که بیان آنها در سلولهای در حال تمایز نشاندهنده تبدیل آنها به نورونهای حرکتی است. هدف از این مطالعه بررسی توانایی مولکول پورمورفامین در تمایز سلولهای بنیادی اندومتریال به نورون حرکتی است.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی که در مهر ماه 1394 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت، سلولهای بنیادی به روش آنزیمی از بافت اندومتریوم رحم جداسازی شدند. پس از پاساژ سوم فلوسایتومتری برای مارکرهای مزانشیمی انجام شد. سپس سلولها به دو گروه کنترل و تمایزی تقسیم شدند. در گروه تمایزی، سلولها با محیط تمایزی حاوی پورمورفامین تیمار شدند. سپس تست ایمونوسیتوشیمی (ICC) و همچنین Real-time PCR برای بیان مارکرهای سلولهای عصبی انجام شد.
یافتهها: آنالیز فلوسایتومتری نشان داد که سلولهای بنیادی اندومتریال برای CD90, CD105 و CD146 مثبت و برای CD31, CD34 منفی هستند. نتایج ICC و Real-time PCR نشان داد که سلولهای تیمار شده با پورمورفامین، مارکرهای نورونهای حرکتی نوروفیلامان و استیل کولین ترانسفراز را بیان میکنند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ریزمولکول پورمورفامین با فعال نمودن مسیر سیگنالینگ سونیک هچهاگ توانایی القای تمایز سلولهای بنیادی به سلولهای عصبی، بهویژه نورونهای حرکتی را دارد.
سلمان دلیری، خیراله اسدالهی، نازیلا رحیمی، کورش سایهمیری،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: کمبود آنزیم گلوکز-۶-فسفات دهیدروژناز (Glucose-6-phosphate dehydrogenase) از شایعترین بیماریهای ژنتیکی در انسان میباشد. مطالعات انجامشده گزارشات مختلفی در زمینه ارتباط ابتلا به مالاریا با بقای افراد مبتلا به این نقص داشتهاند. اما در ایران مطالعههای اندکی در این زمینه صورت گرفته است. در نتیجه پژوهش کنونی با هدف برآورد میزان بروز نقص آنزیم G6PD در نوزادان استان فارس و بررسی بروز آن در مناطق مالاریاخیز انجام شد.
روش بررسی: پژوهش کنونی بهصورت اکولوژیک و توصیفی-تحلیلی بر روی ۵۹۷۴۵ نوزاد مبتلا به نقص آنزیم G6PD در استان فارس از ابتدای فروردین ۱۳۹۰ تا پایان اسفند ۱۳۹۴ انجام شد. میزان بروز نقص با استفاده از روش آماری برآورد میزان بروز سالیانه محاسبه شد. جهت تهیه نقشههای جغرافیایی و چگونگی توزیع بیماری در مناطق مالاریاخیز از ArcGIS software, version 10.3 (ESRI, Redlands, CA, USA) استفاده شد. سطح معناداری ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: بروز نقص آنزیم G6PD در کل نوزادان ۱۵/۵۸، در نوزادان پسر ۱۶/۲۵ و در نوزادان دختر ۱۴/۸۵ در صد تولد زنده برآورد شد. میزان بروز این نقص در مناطق مالاریاخیز به مراتب بیشتر از سایر مناطق بود. بهطوریکه هرچه میزان شدت مالاریاخیز بودن منطقه بیشتر بود میزان بروز نقص نیز شایعتر بود که این رابطه از لحاظ آماری معنادار بود (۰/۰۳۹P=).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش کنونی استان فارس از مناطق با بروز بالای نقص آنزیم G6PD میباشد. میزان بروز نقص آنزیم G6PD در مناطق مالاریاخیز استان فارس بیشتر از سایر مناطق بود و هرچه شدت مالاریاخیز بودن افزایش مییافت بروز این نقص نیز افزایش مییافت که نشاندهنده بقای بهتر بیماران در گذشته در برابر بیماری مالاریا میباشد.
نیلوفر مجدآبادی، مهربان فلاحتی، فریبا حیدری کهن، شیرین فرهیار، پروانه رحیمی مقدم، مهتاب اشرفی خوزانی،
دوره 75، شماره 11 - ( بهمن 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مادهای بدون رنگ و معطر بهنام ۲-فنیل اتانول با اثر ضد میکروبی بهطور گسترده در وسایل آرایشی، عطرها و صنایع غذایی بهکار برده میشود. ولوواژینیت کاندیدایی مزمن، التهاب ولوواژینال ایجادشده توسط گونههای کاندیدا است. مقاومت نسبت به کلوتریمازول که از داروهای متداول در درمان این بیماری است در بسیاری از بیماران گزارش شده است. بنابراین در جهت بهبود درمان، اثر همبست کلوتریمازول با ۲-فنیل اتانول بر روی گونههای کاندیدا جدا شده از ولوواژینیت مزمن کاندیدایی بررسی گردید.
روش بررسی: این مطالعهی مداخلهای، از اسفند ۱۳۹۴ تا آذر ۱۳۹۵ بر روی گونههای کاندیدایی جداشده از زنان مبتلا به ولوواژینیت مزمن مراجعهکننده به بیمارستان لولاگر تهران در دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. نمونهها مورد آزمایش مستقیم، کشت بر روی محیط کاندیدا کروم آگار (جهت شناسایی اولیه ایزولهها)، سابورو دکستروز آگار (جهت حفظ ایزولهها) و تعیین توالی ناحیه ITS (جهت شناسایی قطعی گونههای کاندیدا) قرار گرفتند. سپس کلوتریمازول و ۲-فنیل اتانول بهتنهایی و در همبست بر روی گونههای جدا شده، بهروش میکرو براث دایلوشن آزمایش شدند.
یافتهها: از ۴۰ سویه کاندیدایی شناساییشده در این مطالعه، ۹۵% کاندیدا آلبیکنس و ۵% کاندیدا آفریکانا بودند. در آزمون همبست، میانگین MIC (حداقل غلظت مهارکنندگی از رشد قارچ) ۲-فنیل اتانول و کلوتریمازول بهتنهایی بهترتیب µg/ml ۰±۳۲۰۰ و µg/ml ۴۰/۱۶±۵۶ بود و بین مقادیر MIC کلوتریمازول بهتنهایی و در همبست، تفاوت معناداری وجود داشت (۰/۰۲۱P=).
نتیجهگیری: در همبست کلوتریمازول و ۲-فنیل اتانول اثر همافزایی مشاهده شد.
سپیده موسیزاده، عاطفه رحیمی، رویا گسیلی، آزاده قاهری، فاطمه خاکسار،
دوره 76، شماره 3 - ( خرداد 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) یکی از دلایل اصلی عدم تخمکگذاری است. هدف، بررسی میزان فاکتورهای اندوکرینی و متابولیکی و ارتباط آن با چاقی افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک در تشدید بیماری است.
روش بررسی: مطالعه کنونی بهصورت مقطعی از تیر ۱۳۹۴ تا اسفند ۱۳۹۵ در مرکز درمان ناباروری قفقاز اردبیل انجام شد. سطح انسولین ناشتا، دهیدرواپیآندروستندیون سولفات (DHEAS)، هورمون تیرویید، ۱۷ آلفا-هیدروکسی پروژسترون، قند خون ناشتا، گلوبولین متصلشونده به هورمونهای جنسی، هورمون آنتیمولرین، ویتامین دی، تستوسترون کل و آزاد، پرولاکتین، هورمون محرکه فولیکولی، هورمون لوتیینی و شاخص توده بدنی سنجیده شد.
یافتهها: با افزایش وزن، سطح تستوسترون کل (۰/۰۰۱=P) و انسولین ناشتا افزایش یافت (۰/۰۰۸P=) و پاسخ به درمان با کاهش وزن افزایش نشان داد (۰/۰۲P=). میزان قند خون ناشتا (۰/۰۱P=) و هورمون آنتیمولرین (۰/۰۲۱P=) با تشدید بیماری، افزایش معناداری را نشان داد.
نتیجهگیری: مقاومت به انسولین، چاقی و افزایش آندروژن، فاکتورهایی مهم در پاتوژنز بیماری هستند که با تأثیر در روند تخمکزایی میتوانند باروری در زنان را متأثر سازند.
حسین شیروانی، امین عیسینژاد، مصطفی رحیمی، بهزاد بازگیر، علی محمد علیزاده،
دوره 76، شماره 5 - ( مرداد 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه تجویز ورزش در درمان بیماریها مطرح است. هدف پژوهش کنونی تعیین تأثیر هشت هفته تمرین اینتروال هوازی بر میزان پروتیین مونوکربوکسیلات ترانسپورتر ۱ (Monocarboxylate transporter 1, MCT1) و بیان ژن p53 در تومور موشهای مبتلا به سرطان کولون بود.
روش بررسی: این پژوهش تجربی در دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله از اردیبهشت تا مهر ۱۳۹۳ انجام شد. تعداد ۲۰ سر موش نژاد BALB/c در سن سه هفتگی با میانگین وزنی g ۱/۴±۱۷/۶ انتخاب و بهطور تصادفی به چهار گروه پنجتایی شامل کنترل، تمرین ورزشی، تومور و تمرین ورزشی+ تومور تقسیم شدند. سرطان از طریق تزریق زیرجلدی داروی کارسینوژنیک آزوکسیمتان با دوز (mg/kg ۱۰) هفتهای یکبار و بهمدت سه هفته ایجاد گردید و تمرین اینتروال هوازی بهمدت هشت هفته، هر هفته پنج روز روی دستگاه نوارگردان اعمال شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین مداخله موشها کشته و کولون خارج شد. اندازهگیری میزان پروتیین MCT1 با روش ELISA و بررسی بیان نسبی mRNA ژن p۵۳ با روش Real-time PCR انجام شد. دادهها در بخش توصیفی با میانگین و انحراف استاندارد و در بخش استنباطی با Kruskal-Wallis test و Mann-Whitney U test آنالیز شد.
یافتهها: در گروه تومور کولون نسبت به سایر گروهها، افزایش معنادار در میزان پروتیین MCT1 (۰/۰۱P<) و کاهش معنادار در بیان ژن p53 (۰/۰۰۱P<) مشاهده شد. همچنین کاهش معنادار در میزان پروتیین MCT1 (۰/۰۱P<) و افزایش معنادار در بیان ژن p53 (۰/۰۰۱P<) در گروه تمرین و گروه تمرین+ تومور نسبت به گروه کنترل و گروه تومور مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تمرین تناوبی هوازی باعث کاهش محتوای پروتیینی MCT1 و افزایش بیان ژن p۵۳ (بهعنوان مهارکننده تومور) در تومور موشهای مبتلا به سرطان کولون شده است.
مجتبی هدایت یعقوبی، محمدمهدی صباحی، الهه قادری، محمدعلی سیف ربیعی، فرشید رحیمی بشر،
دوره 77، شماره 11 - ( بهمن 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کنترل و مراقبت از عفونتهای وابسته به ابزار در بخشهای مراقبت ویژه یکی از مهمترین استراتژیهای مراکز درمانی است. هدف از انجام این مطالعه تعیین فراوانی عفونتهای مرتبط با مراقبتهای پزشکی وابسته به ابزار و تعیین الگوی مقاومت میکروبی مرتبط به آن در بخشهای مراقبت ویژه بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی از فروردین تا اسفند ۱۳۹۶ در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستان بعثت شهر همدان در طی ۱۲ ماه انجام شد. عفونت وابسته به ابزار شامل، عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی، عفونت ادراری وابسته به سوند و پنومونی وابسته به ونتیلاتور، مقاومت میکروبی و میزان مرگومیر در بیماران بستری شده در بخشهای مراقبت ویژه سنجیده شد.
یافتهها: از بین ۱۸۰۶ بیمار بستری در بخشهای مراقبت ویژه در مجموع ۱۶۸ مورد (۹/۳%) عفونت وابسته به ابزار با فراوانی ۹۲ مورد (۵۵%) پنومونی وابسته به ونتیلاتور، ۵۶ مورد (۳۴%) عفونت ادراری وابسته به سوند و ۲۰ مورد (۱۱%) عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی شناسایی شد. میزان بروز پنومونی وابسته به ونتیلاتور، عفونت ادراری وابسته به سوند و عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی بهترتیب برابر ۴۴/۷، ۱۷/۵ و ۲۱/۶ هزار روز-وسیله بود. شایعترین میکروارگانیسمهای جدا شده بهترتیب، آسینتوباکتر (۲۷/۴%)، کلبسیلا (۱۸/۳%) و اشرشیاکلی (۱۵/۴%) بودند.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش کنونی شیوع عفونت وابسته به ابزار و مقاومت میکروبی در بخشهای مراقبت ویژه بهنسبت بالا میباشد که نیاز به بهکارگیری و تقویت برنامههای پیشگیرانه و کنترلکنندهی عفونتهای وابسته به ابزار احساس میشود.
رضا حاجتی، محمدمسعود رحیمی بیدگلی، محمد روحانی، آفاق علوی،
دوره 78، شماره 2 - ( اردیبهشت 1399 )
چکیده
سندرمهای "تخریب و تحلیل عصبی همراه با تجمع آهن در مغز" یا Neurodegeneration with brain iron accumulation (NBIA) به گروهی از بیماریهای نورولوژیک وراثتی گفته میشود که با تجمع غیرنرمال آهن در بازال گانگلیا همراه هستند. این بیماریها از نظر بالینی و ژنتیکی هتروژن بوده و با علایمی چون اختلالات حرکتی (از جمله دیستونی، پارکینسونیسم)، دیسآرتری، اسپاستیسیتی، ناتوانی ذهنی و مرگ زودرس شناخته میشوند. سن بروز بیماری از کودکی تا بزرگسالی و سرعت پیشرفت بیماری متفاوت است. بهطور معمول روش درمانی برای این دسته از بیماریها وجود ندارد و روشهای موجود، تنها علایم محور بوده و توانایی جلوگیری از پیشرفت بیماری را ندارند. تاکنون بیش از ۱۰ ژن مختلف مرتبط با این بیماری شناسایی شده است. برخی از این ژنها، پروتیینهایی را کد میکنند که در مسیرهای متابولیکی مشترکی نقش دارند. برای مثال از میان این ژنها، دو ژن، کدکننده پروتیینهایی هستند که مستقیم با متابولیسم آهن مرتبط بوده و سایر ژنها، کدکننده پروتیینهایی هستند که در عملکردهای مختلفی از جمله متابولیسم لیپید، فعالیت لیزوزومال و فرآیندهای اتوفاژی نقش داشته و عملکرد برخی نیز همچنان ناشناخته باقیمانده است. انواع زیرگروههای NBIA، براساس ژنی که دچار جهش شده است، طبقهبندی میشوند. با وجود اینکه در طی ۱۰ سال اخیر پیدایش تکنیک توالییابی کل اگزوم، شناسایی ژنهای عامل بیماری را تسریع کرده است، اما بهنظر میرسد که هنوز ژنهای ناشناختهی دیگری نیز برای این دسته از بیماریها وجود دارد و دانش ما در مورد مکانیسم پاتوژنز بیماری NBIA کامل نمیباشد. در حال حاضر بررسی گسترده پیرامون NBIA در ایران صورت نگرفته است، با این حال جدیدترین ژن شناخته شده برای این دسته از بیماریها (GTPBP۲) در یک خانوادهی ایرانی شناسایی شده است.