46 نتیجه برای علیزاده
وحید خوری، فاطمه علیزاده، علی محمد علیزاده، اردشیر بنی کریم،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات گذشته نقش حفاظتی سیمواستاتین در تاکی آریتمیهای بطنی و فوق بطنی را نشان دادند. هدف مطالعه حاضر، نقش آدنوزین در اثرات محافظتی سیمواستاتین بر گره دهلیزی- بطنی در مدل فیبریلاسیون دهلیزی قلب ایزوله خرگوش میباشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر بهصورت تجربی در مرکز تحقیقات قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی گلستان از شهریور تا اسفند سال 1390 انجام گرفت. پروتکلهای تحریکی ریکاوری و فیبریلاسیون دهلیزی برای بررسی خواص الکتروفیزیولوژیک گره دهلیزی- بطنی ایزوله در پنج گروه خرگوش نر نژاد نیوزلندی (40 نمونه) در محدوده وزنی kg5/2-8/1 استفاده شد. کلیه پروتکلهای تحریکی در حضور CPX (8-cyclopentyl-1,3-dipropylxanthine) بهعنوان آنتاگونیست و دیپیریدامول بهعنوان آگونیست گیرنده A1 آدنوزین بههمراه سیمواستاتین تکرار گردید.
یافتهها: مهار قابل توجهی در خواص پایه گره نظیر افزایش معنیدار در ونکه باخ و زمان تحریک ناپذیری گرهای با سیمواستاتین مشاهده گردید (05/0P<). اثرات سیمواستاتین در پروتکل فیبریلاسیون دهلیزی بهصورت طولانی شدن فاصله بین دو انقباض متوالی بطنها و افزایش ضربانهای پنهان دیده شده است (05/0P<). تاثیر دیپیریدامول در حضور سیمواستاتین نیز بر پارامترهای محافظتی پایه گره و همچنین فیبریلاسیون دهلیزی و ناحیه پنهان بهصورت افزایش معنیدار بوده است (05/0P<) اما CPX سبب کاهش غیر معنیدار در اثرات محافظتی سیمواستاتین گردید.
نتیجهگیری: کاربرد آگونیست آدنوزین در مطالعه حاضر توانست خواص الکتروفیزیولوژیک گره دهلیزی- بطنی را در حضور سیمواستاتین تقویت کند ولی آنتاگونیست آن نتوانست مانع از اثرات سیمواستاتین گردد که به احتمال بیانگر عدم تاثیر مستقیم سیستم آدنوزین و رسپتورهای آن در مکانیسم حفاظتی سیمواستاتین میباشد.
محمود خانیکی، صالح عزیزیان، علیمحمد علیزاده، حمیدرضا همتی، نبی امامیپور، محمدعلی محققی،
دوره 71، شماره 5 - ( مردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کورکومین، ماده موثره زردچوبه، بهطور ذاتی توانایی تعدیل مسیرهای سرطانزای و در نتیجه تاخیر یا درمان فرایند سرطانزایی را در گونههای مختلف حیوانی دارا میباشد. زمان احتباس کورکومین درنتیجه دفع سریع آن در بدن کوتاه بوده و بنابراین اثرات درمانی آن محدود میگردد. روشهای مختلفی برای افزایش میزان کورکومین در بافت و یا پلاسما و در نتیجه کارایی آن استفاده میگردد.
روش بررسی: جهت بررسی اثرات آنتیپرولیفراتیو و ضدسرطانی نانوکورکومین، 30 سر موش صحرایی به گروههای کنترل، کورکومین و نانوکورکومین تقسیم شدند. کلیه حیوانات داروی سرطانزای آزوکسیمتان را هفتهای یکبار و به مدت دو هفته متوالی دریافت کردند. حیوانات در گروههای کورکومین و نانوکورکومین تا هفته 22 بهترتیب کورکومین 2/0% و نانوکورکومین را دریافت نمودند. در پایان، کولون حیوانات تحت مطالعه هیستوپاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی قرار گرفت.
یافتهها: تغییرات سیتولوژیک و مورفولوژیک در گروه نانوکورکومین بهلحاظ آماری با گروه کنترل و کورکومین دارای تفاوت معنیدار بوده و شدت تغییرات در گروه نانوکورکومین کمتر بود (05/0P<). در مطالعه ایمونوهیستوشیمی، میزان بیان مارکر Ki-67 در گروه نانوکورکومین نسبت به گروههای کنترل و کورکومین کاهش پیدا کرد (05/0P<). همچنین بروز مارکر COX-2 در سلولهای اپیتلیالی کولون در گروه نانوکورکومین نسبت به دو گروه دیگر کاهش قابلتوجهی داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که استفاده از نانوحاملها همراه با کورکومین، اثربخشی کورکومین را در پیشگیری از سرطان کولون در موشصحرایی افزایش میدهد و اینعمل میتواند راهکار مهم و مطمئن در مصرف این فرآورده طبیعی و ارزانقیمت در پیشگیری و یا درمان سرطان باشد.
پیمانه علیزاده طاهری، فریبا بهمنی، مامک شریعت،
دوره 71، شماره 5 - ( مردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کونژنکتیویت یکیاز عفونتهای شایع دوران نوزادی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل باکتریال ایجادکننده، الگوی مقاومت و حساسیت آنتیبیوتیکی آنها در نوزادان بستری انجام شد.
روش بررسی: 72 نوزاد مبتلا به کونژنکتیویت در این مطالعه توصیفی بررسی شدند. اطلاعات فردی، سن، جنس، علت بستری، نمونه کشت ترشحات چشم و آنتیبیوگرام، نوع درمان تجربی و نتایج درمان بیماران جمعآوری و ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS ویراست 16 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: 44 نوزاد (1/61%) مذکر بودند. میانگین سنی آنها 7/7±6/11 روز بود. 26 نفر (1/36%) کشت مثبت ترشحات چشمی داشتند. شایعترین باکتری، استافیلوکوک اورئوس با شیوع 1/46% (12 مورد) بود و سایر عوامل عبارت بودند از: گونههای استرپتوکوک (23%)، پسودوموناس (3/15%)، اشریشیا کلی (5/11%) و هموفیلوس آنفولانزا (8/3%). بیشترین موارد مقاومت آنتیبیوتیکی بهترتیب مربوط بود به: آمپیسیلین، پنیسیلین، سفکسیم و سفتازیدیم (100%). حساسترین آنتیبیوتیکها وانکومایسین و ایمیپنم (100%) بودند. پاسخ درمانی سولفاستامید و جنتامایسین موضعی حدود 60% بود.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر مقاومت به آمپیسیلین و برخی انواع سفالوسپورینهای نسل سوم 100% و حساسیت به آمینوگلیکوزیدهای موضعی یا سیستمیک بیشاز 50% بود. با توجه به افزایش مقاومت آنتیبیوتیکی، انجام کشت و آنتیبیوگرام پیش از شروع درمان و مطالعات وسیعتر توصیه میشود.
مهیار غفوری، مریم علیزاده، جلیل کوهپایهزاده،
دوره 71، شماره 6 - ( شهريورماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پروستات سومین علت مرگ و شایعترین علت سرطان در مردان مسن است. با توجه به توانایی تشخیصی پایین روشهای غربالگری در تشخیص و لوکالیزه کردن تومور، روشهای تصویربرداری از جمله Magnetic Resonance Imaging (MRI) و Diffusion Weighted Imaging (DWI) در سالهای اخیر مورد توجه و استقبال قرار گرفته است. در این تحقیق، ارزش استفاده از DWI برای تشخیص سرطانهای پروستات بررسی گردید.
روش بررسی: این مطالعه در سال 1390 در بخش رادیولوژی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در قالب مطالعه مقطعی انجام شد. نمونه مورد پژوهش بیماران مشکوک به سرطان پروستات بر اساس افزایش Prostate-Specific Antigen (PSA) سرم یا معاینه غیرطبیعی رکتال بودند که برای انجام بیوپسی پروستات ارجاع شدند. نتایج بهدست آمده در تصویربرداری DWI با نتایج بیوپسی بیماران مقایسه شد.
یافتهها: تعداد 85 بیمار وارد مطالعه شدند. حساسیت DWI در تصاویر MRI برای تشخیص سرطان پروستات 100%، ویژگی 1/97%، ارزش اخباری مثبت 5/89% و ارزش اخباری منفی 100% بود. این یافتهها نشان داد چنانچه DWI سرطان پروستات را منفی گزارش نماید با اطمینان بسیار بالایی میتوان به نتیجه آن اعتماد کرد، ولی در صورت مثبت بودن گزارش، اگرچه اطمینان 100% نیست اما میزان آن باز هم بالا بوده و بیش از 90% میباشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهند که استفاده از DWI در تصاویر MRI دقت بالایی در تشخیص افراد غیرمبتلا و همچنین دقت قابل قبولی در تشخیص بیماران مبتلا به سرطان پروستات در مقایسه با سایر روشها دارد.
سعید عابدیان کناری، محمد شکرزاده، حامد حقی امینجان، نفیسه نصری، احد علیزاده،
دوره 71، شماره 8 - ( آبان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده از سرطانهای شایع دستگاه گوارش میباشد. کاسپازها نقش مهمی در گسترش و پیشرفت سرطان دارند، لذا در این مطالعه چندشکلی ژنهای کاسپاز 3 و 9 در بیماران مبتلا به سرطان معده بررسی شدند.
روش بررسی: در یک مطالعه مورد- شاهدی، 100 فرد مبتلا به سرطان معده و 100 فرد سالم از نظر پلیمورفیسم ناحیه G>T: 4647601rs ژن کاسپاز 3 و ناحیه A>G1263- پروموتور ژن کاسپاز 9 ارزیابی شدند.
یافتهها: نتایج این مطالعه بیانگر افزایش تعداد آلل جهش یافته G در گروه کنترل بود که منجر به کاهش بروز بیماری سرطان معده شده بود (0001/0>P).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که غربالگری پلیمورفیسم کاسپاز 9 (-A>G1263) میتواند بهعنوان یک نشانگر مفید در تعیین حساسیت فردی به سرطان معده و نیز کمک به راهکارهای پیشگیری و درمانی در افراد مستعد باشد.
مرجان ریسمانچی، پونه مکرم، مهوش علیزاده نایینی، مهدی پرییان، زهره هنردار، سودابه کاووسیپور، عباس علیپور،
دوره 71، شماره 12 - ( اسفند 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان کولورکتال سومین و چهارمین سرطان شایع بهترتیب در آقایان و خانمها میباشد. یکی از مسیرهای تومورزایی در سرطان کولورکتال، ناپایداری میکروساتلایتی (MSI) میباشد. با توجه به درصد بالای سرطان کولورکتال با ویژگی +MSI در ایران نسبت به دیگر مناطق دنیا، غربالگری این نوع سرطان یک امر ضروری میباشد. هدف از این مطالعه بررسی و معرفی تکنیک مناسب با حساسیت و ویژگی بالا جهت غربالگری سرطان کولورکتال با ویژگی +MSI میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، نمونههای سرم خون به منظور غربالگری غیرتهاجمی انتخاب و وضعیت میکروساتلایت آنها با نمونه بافت تومور و نرمال مقایسه گردید. با استفاده از دو تکنیک Real Time PCR و HPLC (کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا) و همچنین دو مارکر BAT-26 و BAT-25، وضعیت میکروساتلایتی نمونهها تعیین شد در این قسمت روش مطالعه بیان شده جهت تایید دقت روش Real Time PCR، نمونههایی که به صورت +MSI تشخیص داده شده بودند، با روش مرجع تعیین توالی نوکلئوتیدی نیز مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: بر اساس روش مرجع تعیین توالی، تکنیک Real Time PCR حساسیت و ویژگی 100% در تشخیص تومورهای +MSI داشت، در حالیکه حساسیت و ویژگی HPLC بهترتیب 83% و 100% (با مارکر BAT-26) و 50% و 97% (با مارکر BAT-25) بودند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان دادند که تکنیک Real Time PCR در تشخیص نمونه +MSI دارای حساسیت و ویژگی برابر با روش مرجع تعیین توالی میباشد، در حالیکه HPLC حساسیت و ویژگی کمتری دارد. همچنین سرم خون نمونه خوبی جهت غربالگری تومورهای +MSI نمیباشد.
نیره علیزاده، سعید عابدیان کناری، قاسم جان بابایی، حسین کرمی، احد علیزاده،
دوره 72، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا (ITP)، یک بیماری اکتسابی خودایمنی، با مکانیسم پیچیده و ناشناخته میباشد که در آن اتوآنتیبادیهای ضد پلاکت منجر به کاهش تعداد پلاکتهای در گردش خون میشود. در تحقیقات متعدد نقش سلولهای T CD4+ در بیماران مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا با نتایج متفاوتی همراه بوده است. از اینروی در این مطالعه با هدف تحقیقات کاربردی در پاتوژنز بیماری ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا، رابطه تعداد سلولهای T CD4+ و سایتوکینهای مرتبط همراه با تعداد پلاکتها مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در یک مطالعه مورد- شاهدی تعداد 60 بیمار مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا و 50 فرد سالم وارد مطالعه شدند. تعداد سلولهای T CD4+ بهروش فلوسایتومتری بررسی شدند و علاوه بر این سطح سرمی اینترلوکینهای- 11 و 17 (IL-11, IL-17) با استفاده از روش آنزیمی (الیزا) اندازهگیری شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تعداد سلولهای T CD4+ و سطح پلاسمایی IL-17 در دو گروه تفاوت آشکاری نداشت ولی در بررسی سطح پلاسمایی (IL-11)، در گروه بیمار بهطور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشت (031/0P=).
نتیجهگیری: در این تحقیق سطح سایتوکین (IL-11)، در مقایسه با (IL-17) و سلولهای T CD4+ در بیماران مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا افزایش قابل توجهای داشت، لذا پیشنهاد میشود که اندازهگیری سطح سایتوکین (IL-11) در این بیماران میتواند یک مارکر تشخیصی و شاخص مهمی در مراحل پیشرفت بیماری باشد.
محمد عباسی نظری، افشین محمد علیزاده، یوسف جمشیدی،
دوره 72، شماره 3 - ( خرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سفتریاکسون یک سفالوسپورین نسل سوم است که بهصورت گسترده برای درمان عفونتهای گوناگون سرپایی و بستری استفاده میشود. هدف این مطالعه، ارزیابی نحوه استفاده سفتریاکسون پیش و پساز معرفی راهنماهای درمانی، در یک بیمارستان آموزشی تهران است.
روش بررسی: یک مطالعه توصیفی مقطعی پیش و پساز مداخله در شش بخش یک بیمارستان آموزشی و در سه مرحله انجام شد. مرحله اول شامل بررسی اندیکاسیون و نحوه تجویز سفتریاکسون در 200 بیمار بود. مرحله دوم مداخلات آموزشی شامل تهیه و توزیع راهنماهای سفتریاکسون میان پزشکان شاغل بخشها بود. همچنین داروساز بالینی به هر بخش مراجعه و در مورد استفاده درست سفتریاکسون پزشکان را آموزش داد. در مرحله سوم، استفاده از سفتریاکسون در 200 بیمار دیگر بررسی شد.
یافتهها: 400 بیمار (200 بیمار قبل و 200 بیمار بعد از مداخله) مورد بررسی قرار گرفتند. اندیکاسیون درست سفتریاکسون، پیش و پساز مداخله بهترتیب 93% و 96% بود. آنالیزهای آماری نشان داد که اندیکاسیون درست سفتریاکسون پیش و پساز آموزش تغییر معناداری نداشت (188/0P=) ولی نحوه تجویز مناسب سفتریاکسون (دوز، توالی و مدت زمان مصرف)، پساز آموزش، تغییر معنادار داشت (001/0P<).
نتیجهگیری: توزیع راهنمای سفتریاکسون و آموزش مستقیم پزشکان، الگوی تجویز سفتریاکسون را بهبود میدهد.
زهره علیزاده، زهره خردمند، مریم بهمنزاده، مریم سهرابی، فرزانه اثنی عشری، آرش دهقان،
دوره 72، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تزریق گونادوتروپینها بهعنوان روشی برای القا نمودن همزمان تعداد زیادی از فولیکولها و تخمکگذاری در انسان و حیوانات جهت افزایش تعداد اووسیتها انجام میشود. با توجه به استفاده مکرر از گونادوتروپینها در درمان ناباروری در دورههای متوالی، این مطالعه با هدف تاثیر این مواد در تحریکهای متوالی بر اندومتر انجام گردید.
روش بررسی: در یک مطالعه تجربی مداخلهگر آزمایشگاهی در سال 1391 که در مرکز تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی همدان انجام گرفت، در این مطالعه از موشهای ماده نژاد NMRI به سن شش هفته در هفت گروه آزمایش استفاده شد. موشهای گروه یک، دو، سه و چهار هر یک به ترتیب یک، دو، سه و چهار بار Pregnant Mare Serum Gonadotropin (PMSG) و 48 ساعت پس از آن Human Chorionic Gonadotropin (hCG) را به شکل تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. (برای گروههای آزمایش دو تا چهار، یک گروه کنترل با یک بار تزریق در نظر گرفته شد). 13 تا 16 ساعت پس از تزریق موشها کشته و از شاخ رحم نمونهبرداری و توسط هماتوکسیلین و ائوزین رنگآمیزی شدند. پارامترهای مورد مطالعه شامل ضخامت سلولهای اپیتلیال سطحی، ضخامت سلولهای اپیتلیال غددی، ضخامت اندومتریوم، قطر غدد و تعداد بود.
یافتهها: بررسیهای آماری نشان داد که اختلاف معناداری بین گروههای آزمایش و کنترل برای پارامترهای ضخامت سلولهای اپیتلیال غددی، ضخامت اندومتریوم و قطر غدد وجود ندارد (05/0P>). در حالی که ضخامت سلولهای اپیتلیال سطحی با افزایش تعداد تزریقات افزایش معناداری را نشان میدهد (03/0P≤).
نتیجهگیری: تغییر در ارتفاع سلولهای اپیتلیال سطحی که با افزایش تعداد تزریقات جهت تحریک تخمدانی ایجاد میشود میتواند از علل کاهش لانهگزینی باشد.
زهره مظلوم، سید محمد باقر تابعی، سلمه بهمنپور، سید حمید رضا طباطبائی، مهوش علیزاده نائینی،
دوره 72، شماره 8 - ( آبان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تغییرات غلظت فولات با خطر آدنومای کولورکتال ارتباط دارد. متیلن تتراهیدروفولات ردوکتاز (MTHFR) آنزیم مهم تنظیمی در متابولیسم فولات میباشد. پلیمورفیسمِ ژن C677T این آنزیم با تغییرات سطوح فولات در ارتباط است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط غلظت فولات گلبول قرمز با آدنومای کولورکتال و چگونگی اثر این پلیمورفیسم بر این ارتباط بود.
روش بررسی: در مطالعه مورد- شاهدی که از دی 1386تا آذر 1387 در بخش کولونوسکوپی- اندوسکوپی بیمارستان شهید فقیهی شیراز انجام گردید، 177 بیمار مبتلا به آدنومای کولورکتال (گروه مورد) و 366 فرد سالم که در معاینه کامل کولونوسکوپی، عاری از پولیپ بودند (گروه شاهد) شرکت نمودند. نمونه خون سیاهرگی از افراد به منظور تعیین غلظت فولات و شناسایی پلیمورفیسم با تکینک (PCR-RFLP) جمعآوری گردید.
یافتهها: توزیع فراوانی جنسی (مرد و زن) به ترتیب در گروه بیماران 6/57% و 3/42% و در گروه شاهد 1/55% و 9/43% بود. 2/50% از افراد مورد و 2/49% از افراد شاهد در گروه سنی 45 سال و بالاتر قرار داشتند (123/0P=). فراوانی نسبی آلل T در افراد کنترل و بیمار 6/56% و 4/34% بود. ارتباط معناداری بین آلل T ژن آنزیم MTHFR و ابتلا به آدنومای کولورکتال وجود داشت (001/0P=، 24/4-76/0=95%CI، 85/1OR=) تفاوت میانگین غلظت فولات در ژنوتیپهای هموزیگوت جهش یافته (TT)، هتروزیگوت (CT)، هموزیگوت سالم (CC) معنادار نبود (922/0P=) با این حال افراد با ژنوتیپ TT نسبت به دو گروه دیگر میانگین غلظت فولات کمتری داشتند. افراد با ژنوتیپ TT و سطوح غلظت پایینتر فولات (کمتر از ng/ml 140)، خطر بیشتری در زمینه ابتلا به آدنومای کولورکتال در مقایسه با افراد با ژنوتیپ CC داشتند (442/0P=، 19/2-10/0=95%CI، 08/2=OR).
نتیجهگیری: افراد با ژنوتیپ TT و غلظت فولات پایین، افزایش خطر آدنومای کولورکتال را نشان دادند.
بتول متقی، رضا صفرعلیزاده، مرتضی جبارپور بنیادی، سعید لطیفی نوید، محمدحسین صومی، مجید مهدوی،
دوره 72، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به تنوع ژنومی سویههای مختلف هلیکوباکترپیلوری و ارتباط این ژنها با بیماریهای مختلف دستگاه گوارش تصمیم گرفتیم تا فراوانی آللهای i1 و i2 ژن vacA را در هلیکوباکترپیلوریهای جدا شده از بیماران و ارتباط این ژنوتیپها را با بیماریهای زخم معده و آدنوکارسینوما بررسی کنیم.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 89 بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونهها از شهریور سال 1391 تا خرداد سال 1392 از بیمارستانهای امامرضا (ع) و شهید مدنی تبریز جمعآوری شدند. با استفاده از واکنش زنجیرهای پلیمراز فراوانی آللهای i1 و i2 مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: آنالیز رگرسیون چندگانه خطی و لجستیک ارتباط شدید بین آلل i1 ژن vacA و سرطان معده را تایید کرد. در مقابل، ارتباط معناداری بین آللهای ناحیه i و خطر بروز زخم معده مشاهده نشد.
نتیجهگیری: آلل i1 ژن vacA هلیکوباکترپیلوری را بهعنوان پیشگویی در سرطان معده میتوان شناخت.
زهرا علیزاده، فرزین حلبچی، مستانه رجبیان تابش،
دوره 73، شماره 6 - ( شهریور 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه چاقی و اضافه وزن مشکل عمده سلامتی در جهان میباشد. بر اساس شواهد علمی موجود کاهش سطح ویتامین D در برخی بیماریهای مزمن مانند دیابت و چاقی گزارش شده است. هدف از مطالعه کنونی بررسی شیوع کمبود ویتامین D در افراد دارای اضافه وزن و چاق و ارتباط آن با برخی از عوامل از جمله سن، جنس، شغل و درصد چربی بدن است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، افراد مراجعهکننده به کلینیک چاقی بیمارستان امام خمینی (ره) در طی یکسال (شهریورماه ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳) بررسی شدند. فراوانی کمبود ویتامین D با سطح سرمی کمتر از ng/ml 30 در میان 107 شرکتکننده تعیین شد.
یافتهها: از میان 107 شرکتکننده در 81 نفر (7/75%) کمبود ویتامین D گزارش شد. شیوع کمبود ویتامین D در شرکتکنندگان با شاخص توده بدنی 9/29-25، 9/34-30 و بالاتر از kg/m2 35 بهترتیب،3/77، 7/83 و 4/69% بود، اما این اختلاف در بین افراد دارای اضافه وزن و چاق معنادار نشد (193/0=P). شیوع کمبود شدید و متوسط ویتامین D در شرکتکنندگان به ترتیب 2/25 و 5/50% بود. شیوع کمبود ویتامین D در سنین کمتر از 50 سال، به صورت معناداری شایعتر از کمبود آن در افراد بالای 50 سال بود (001/0=P).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شیوع کمبود ویتامین D در افراد دارای اضافه وزن و چاق بهویژه در افراد کمتر از 50 سال بالاست. پیشگیری و درمان کمبود این ویتامین در برنامههای درمانی افراد چاق و دارای اضافه وزن بهخصوص در بالغین جوان ضروری به نظر میرسد.
میترا غلامی، شهرام نظری، مهدی فرزادکیا، سید محسن محسنی، سودابه علیزاده متبوع، فخرالدین اکبری دورباش، میثم حسننژاد،
دوره 74، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش کنونی سنتز و بررسی اثرات ضد باکتریایی نانو دندریمر پلیآمیدوآمین-G7 در حذف باکتریهای اشرشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، سالمونلا تیفی، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس در محیط آزمایشگاهی بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی در تیرماه 1394 در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید، اثر ضدباکتریایی نانو دندریمر پلی آمید و آمین-G7 بهروش انتشار دیسک و رقت لولهای بر روی گونههای استاندارد باکتریایی گرم منفی و گرم مثبت انجام شد. حداقل غلظت بازدارندگی و کُشندگی بر روی باکتریهای گرم منفی و گرم مثبت بر اساس دستورکارهای موسسهی استاندارد و آزمایشگاه پزشکی بهدست آورده شد.
یافتهها: قطر هاله عدم رشد در غلظت µg/ml25 از نانو دندریمر پلی آمید و آمین-G7 برای اشرشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، سالمونلا تیفی، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس بهترتیب برابر 26، 38، 36، 22 و mm 25 بهدست آمد. در مورد قطر هاله عدم رشد بین باکتریهای گرم منفی و گرم مثبت اختلاف معناداری مشاهده نشد (16/0P=). حداقل غلظت بازدارندگی برای باکتریهای پروتئوس میرابیلیس، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس و اشرشیاکلی برابر µg/ml 25/0 و برای باکتری سالمونلا تیفی برابر µg/ml 025/0 میباشد. حداقل غلظت کشندگی نانو دندریمر برای باکتری سالمونلا تیفی برابر 25، برای باکتریهای پروتئوس میرابیلیس و باسیلوس سوبتیلیس برابر µg/ml 50 و برای استافیلوکوکوس اورئوس و اشرشیاکلی برابر µg/ml 100 بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش کنونی نشان میدهد، دندریمر پلیآمیدوآمین-G7 در حذف باکتریهای گرم منفی و گرم مثبت بسیار موثر است.
میترا غلامی، شهرام نظری، مهدی فرزادکیا، غریب مجیدی، سودابه علیزاده متبوع،
دوره 74، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: نانو دندریمرها درشت مولکولهای مصنوعی هستند که در شاخه پزشکی و بهداشت کاربرد فراوانی دارند. هدف از انجام این پژوهش، سنتز و بررسی کارایی دندریمر پلیآمیدوآمینG7- (PAMAM-G7) در حذف باکتریهای اشریشیاکلی، کلبسیلا اوکسی توکا، سودوموناس آئروژینوزا، پروتئوس میرابیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی از مرداد تا آذر 1394 در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. ابتدا از هر سویه باکتری رقت 103 واحد تشکیلدهنده کلونی بر میلیلیتر تهیه شد. سپس غلظتهای مختلفی (025/0، 25/0، 5/2 و µg/ml 25) از دندریمر در دمای آزمایشگاه (°C 23-25) به نمونه آب اضافه شد. بهمنظور تعیین کارایی دندریمر در حذف باکتریها، در زمانهای مختلف (0، 10، 20، 30، 50 و 60 دقیقه) نمونهبرداری انجام گردید و بر روی محیط نوترینت آگار کشت داده شد.
یافتهها: خاصیت ضد باکتریایی دندریمر در محیط آبی با افزایش غلظت دندریمر و زمان تماس، رابطه مستقیم دارد. در غلظت mg/l 25 و در زمان تماس 60 دقیقه تمامی باکتریها بهجز استافیلوکوکوس اورئوس و در زمان 30 دقیقه باکتریهای اشریشیاکلی و کلبسیلا اوکسی توکا بهصورت 100% حذف شدند. همچنین در غلظت mg/l 5/2 و در زمان 60 دقیقه باکتریهای اشریشیاکلی، کلبسیلا اوکسی توکا و پروتئوس میرابیلیس بهطور 100% حذف شدند.
نتیجهگیری: دندریمر PAMAM-G7 در حذف باکتریهای گرم منفی و گرم مثبت موثر است. در این بین تاثیر آن در باکتریهای گرم منفی بهتر از باکتری گرم مثبت بود.
سعید خدایاری، حمید خدایاری، علی محمد علیزاده،
دوره 74، شماره 4 - ( تیر 1395 )
چکیده
فرضیه بر این است که از دست دادن سلولهای میوکارد قلب برگشتناپذیر باشد. مطالعات متعدد روی سلولهای بنیادی رویکردی مناسب و قابل قبول جهت برطرف نمودن آسیبهای قلبی پیش روی ما قرار داده است. سلولهای بنیادی جمعیتی از سلولها با توان بالقوه در خودنوزایی و تمایز به انواع سلولها میباشند که نقش مهمی در اندامزایی و تکوین جنین میتوانند ایفا کنند. تاکنون هفت نوع از سلول بنیادی قلبی با فنوتیپهای مولکولی و پتانسیل تمایز متفاوت کشف و مورد مطالعه قرار گرفته است. افزایش میزان تکثیر و تمایز این سلولها در نواحی ایسکمی قلبی عامل مهمی در ترمیم و بهبود آسیب قلبی میباشد. این عملکرد سلولهای بنیادی درونزاد قلبی میتواند تحت کنترل عوامل متعددی مانند فاکتورهای پاراکرینی و اتوکراینی، ماتریکس خارج سلولی و عوامل ژنتیکی قرار گیرد. در مجموع به خوبی مشخص شده است که فاکتورهای مذکور عملکرد قابل قبولی در افزایش بازده درمان ضایعات قلبی میتوانند داشته باشند. مشاهده شده عملکرد سایتوکینها و فاکتورهای رشد در افزایش توان تکثیر و مهاجرت سلولهای بنیادی درونزاد قلبی نقش مهمی را ایفا میکند که بهرهگیری از این فاکتورها در کنار سلولهای بنیادی قلبی به منظور افزایش بازده ترمیم آسیبهای قلبی از جمله روشهای کارآمدی میباشد. بنابراین در مطالعه مروری حاضر به بررسی انواع سلولهای بنیادی قلبی و فنوتیپ مولکولی آنها، زیستشناسی سلولهای بنیادی قلبی و توان این سلولها بهمنظور درمان آسیبهای قلبی پرداخته شد. درک درست مکانیزمهای مولکولی و مسیرهای پیام رسانی دخیل در عملکرد سلولهای بنیادی قلبی، رویکرد مناسبی را به منظور توسعه و ارایهی روش درمانی ضایعات قلبی با استفاده از سلولهای بنیادی قلبی فراهم میکند.
محبوبه علیزاده، مجید موسوی موحد، شکراله صدرالدینی، اشرفالسادات مصطفوی، محسن فتحی،
دوره 74، شماره 9 - ( آذر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشها نشان میدهد که عوامل مختلفی بر نتایج احیا قلبی-ریوی مؤثرند. این مطالعه با هدف بررسی نتایج احیا قلبی-ریوی و عوامل مؤثر بر آن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت توصیفی- تحلیلی گذشتهنگر در طول سال 1393 در بیمارستان بهارلو تهران انجام گرفت. نمونهگیری در این مطالعه بهصورت سرشماری بوده و معیار ورود تمامی بیمارانی بودند که احیا قلبی-ریوی بر روی آنها انجام گرفته بود و بیمارانی که ثبت دادهها در آنها ناقص انجام گرفته و یا با علایم مرگ وارد اورژانس شده بودند، از مطالعه خارج شدند. همچنین روش دسترسی به دادهها از طریق واحدهای آمار، مدارک پزشکی و دفتر بهبود کیفیت بود.
یافتهها: در این مطالعه، از تعداد 891 پرونده مورد بررسی، 78 پرونده بهعلت عدم ثبت کامل دادهها و فوت بیماران پیش از ورود به بخش اورژانس از مطالعه خارج و 813 مورد وارد این مطالعه شدند که از این بین، 498 مورد مرد (3/%61) و 315 مورد زن (7/%38) بودند. 334 مورد احیا موفق (1/%41) و 479 مورد احیا ناموفق (9/58%) بود. میانگین و انحرافمعیار زمانی احیا بهترتیب 80/28 و 06/12 دقیقه و بیشترین فراوانی در تشخیص اولیه مربوط به بیماریهای قلبی-عروقی بود. در این مطالعه ارتباط معناداری بین سن بیمار و مدت زمان احیا با احیای موفق وجود داشت (02/0P=) و همچنین اختلاف معناداری بین بخش بستری و تیم احیا با احیای موفق وجود نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که هر چه سن بیمار و مدت زمان احیای قلبی کمتر باشد و احیای قلبی-ریوی با علت زمینهای غیرقلبی باشد، احتمال موفقیت بیشتر است.
میترا غلامی، شهرام نظری، احمد رضا یاری، سید محسن محسنی، سودابه علیزاده متبوع،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: گندزدایی آب به روش الکترولیز در سالهای اخیر رو به گسترش است. هدف از انجام این پژوهش بررسی حذف باکتریهای اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس به روش الکترولیز با الکترود آلومینیم- آهن به حالت تک قطبی موازی از آب آشامیدنی بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی در خرداد ماه ۱۳۹۵ در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. نمونههای آب آلوده با افزودن ۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۰۵ عدد باکتری اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس در میلیلیتر آب آشامیدنی تهیه گردید. متغیرهای مستقل فرآیند شامل سویههای باکتریایی اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس با غلظتهای مختلف باکتریایی ۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۰۵ عدد در میلیلیتر (pH اولیه (۷، ۸ و ۹)، زمان واکنش (۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۲۵ دقیقه)، فاصله بین الکترودها (۱، ۲ و cm ۳) و چگالی جریان (۰/۸۳، ۱/۶۷ و mA/cm2 ۳/۳) جهت تعیین شرایط بهینه بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که در شرایط بهینه با افزایش pH از هفت به ۹ راندمان حذف سویههای باکتریایی اشرشیاکلی بهطور معناداری از ۹۸ به ۷۳% و استافیلوکوکوس اورئوس از ۹۹/۱ به ۷۶% کاهش پیدا میکند. در غلظت اولیهCFU/ml ۱۰۴ شرایط بهینه برای pH، چگالی جریان، زمان واکنش و فاصله بین الکترودها بهترتیب برابر ۷، mA/cm2 ۱/۶۷، ۲۰ دقیقه و cm ۲ بهدست آمد. افزایش چگالی جریان و زمان واکنش باعث کاهش معناداری در هر دو سویه باکتریها شد. میزان انرژی برق مصرفی در شرایط بهینه 3KWh/m ۰/۵۱۲۸ محاسبه شد. آزمون آماری صورت گرفته نشان از معناداری (۰/۰۱P<) رابطه غلظتهای اولیه سویههای باکتریایی و راندمان فرایند میباشد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج راندمان حذف سویههای باکتریایی اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس بیشتر از ۹۸% بهدست آمد.
محسن حقشناس مجاوری، زهرا اکبریان راد، زینب شفیعپور، سمیه علیزاده رکنی، فاطمه ولیزاده،
دوره 75، شماره 11 - ( بهمن 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اثرات مهم مراقبت مادرانه آغوشی در نوزادان نارس بهبود در روند وزنگیری آنها است. هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان حداقل زمان موثر مراقبت کانگرویی در وزنگیری نوزادان خیلی کموزن بود.
روش بررسی: نوزادان نارس با وزن کمتر از g ۱۵۰۰ پس از برطرف شدن بیماری و مشکلات اولیه، قطع مایع وریدی و تغذیه کامل رودهای وارد مطالعه شدند. مراقبت کانگرویی بر حسب تمایل و توانایی هر مادر در بخش مراقبت ویژه در کنار تخت نوزاد انجام میشد. نمونهگیری بهصورت تمامشماری و در دسترس بوده است. متوسط افزایش وزن روزانه در طول دوره انجام مراقبت کانگرویی محاسبه گردید و با وزنگیری قابل انتظار برای همان نوزاد بهمیزان gr/kg/d ۱۵ مقایسه شد. این مقایسه بهتفکیک در سه گروه زمانی (متوسط انجام مراقبت آغوشی روزانه کمتر از ۳۰ دقیقه، ۶۰-۳۰ دقیقه و بیش از ۶۰ دقیقه) در روز انجام شد.
یافتهها: در ۸۷ نوزادی که مراقبت کانگرویی هفت تا ۴۰ روز انجام شده بود متوسط افزایش وزن روزانه gr/kg/d ۱۵/۵۵±۲۶/۶۹ بوده است که ۱۹ مورد کمتر از ۳۰ دقیقه، ۵۴ مورد ۶۰-۳۰ دقیقه و ۱۴ مورد بیش از ۶۰ دقیقه روزانه مراقبت کانگرویی شدند. متوسط افزایش وزن در طول دوره نسبت بهمیزان مورد انتظار در این سه گروه بهترتیب g ۱۲۶/۲۹±۴۰۲/۶۳ در مقابل ۷۴/۲۰±۱۶۷/۲۱ (۰/۰۰۱P<) و g ۱۸۲/۶۰±۳۳۸/۷۹ در مقابل ۶۶/۹۸±۲۲۰/۳۶ (۰/۰۰۱P<) و g ۲۳۶/۰۲±۳۵۲/۱۴ در مقابل ۱۱۲/۲۳±۲۵۹/۹۶ (۰/۰۹P=) بود.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه مراقبت آغوشی حتی کمتر از یک ساعت میتواند در وزنگیری نوزاد نارس موثر باشد.
منیژه جمشیدی، احمد نقیبزاده تهامی، الهام ملکی، وحیدرضا برهانینژاد، حسنیه علیزاده، مهرداد فرخنیا، سلمان دانشی،
دوره 76، شماره 3 - ( خرداد 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت نقش میزان ید در بدن زنان باردار برای سلامت مادر و نوزاد این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه غلظت ید ادراری در زنان باردار اجرا شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت مقطعی توصیفی- تحلیلی بین فروردین ۱۳۹۳ تا خرداد ۱۳۹۴ در زنان باردار تحت پوشش واحدهای بهداشتی و درمانی شهرستانهای کرمان و راور انجام شد. معیارهای ورود به این مطالعه بارداری و معیارهای خروج سابقه مصرف داروی خاص در این دوران و مبتلا به بیماری تیرویید و سابقه ابتلا به دیابت و فشار خون بود.
یافتهها: میانگین غلظت ید ادرار در شهرستان راور µg/L ۶۷/۴۱±۲۰۰/۲۱ و در شهرستان کرمان µg/L ۶۱/۱۹±۲۳۸/۷۹ برآورد شد (۰/۰۰۱P<). همچنین بین محل زندگی و غلظت ید ادراری زنان باردار ارتباط معنادار آماری وجود داشت (۰/۰۰۱P<).
نتیجهگیری: غلظت ید ادراری در زنان باردار شهرستان راور نسبت به شهرستان کرمان پایینتر است، محل زندگی میتواند در ارتباط با غلظت ید ادراری باشد.
زیبا اقصاییفرد، زیبا حسینیفرد، رضا علیزاده، طیب رمیم،
دوره 76، شماره 4 - ( تیر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: هر چه کفایت دیالیز بهتر باشد عوارض اورمی از جمله آنمی کمتر میگردد. هایپرپاراتیروییدیسم نیز از فاکتورهایی است که در ایجاد آنمی بیماری کلیوی دخیل است. هدف مطالعه بررسی ارتباط هموگلوبین و هماتوکریت با هورمون پاراتیرویید و کفایت دیالیز در بیماران همودیالیز مزمن انجام شد.
روش بررسی: مطالعه به روش مقطعی در بیماران تحت دیالیز در مرکز همودیالیز سوده، شهر واوان استان تهران در مدت دو سال (از مهر ۱۳۹۲ تا مهر ۱۳۹۴) انجام شد. بیماران بالای ۱۸ سال که حداقل به مدت سه ماه تحت دیالیز قرار داشتند وارد مطالعه شدند. آنمی بر اساس مقدار مطلق هموگلوبین، هماتوکریت بیمار و درصد بیمارانی که به هدف درمانی هموگلوبین بیشتر از g/dl ۱۱ دست یافته بودند محاسبه گردید. سطح هورمون پاراتیرویید بهصورت Intact PTH و به روش Enzyme immunoassay (EIA) اندازه گرفته شد.
یافتهها: ۱۷۶ بیمار شامل ۱۰۲ مرد (۵۸%) و ۷۴ زن (۴۲%) در این مطالعه شرکت کردند. میانگین سن بیماران ۱۳/۹۸±۵۴/۱۴ سال (۸۵-۱۸ سال) بود. ۲۳ نفر (۱۳/۱%) از بیماران سابقه پیشین پیوند کلیه داشتند. از ۱۷۶ بیمار تنها یک مورد سابقه پاراتیروییدکتومی داشت (۰/۶%). میانگین زمان دیالیز در بیماران شرکت کننده ۵/۲۹±۶/۳۸ سال (۲۸-۱ سال) بود. نوع اکسس دیالیز در ۱۳۲ بیمار (۷۵%) فیستول و در ۴۴ بیمار (۲۵%) شالدون بود. میانگین هموگلوبین g/dl ۱۰/۷۳، میانگین هماتوکریت ۳۳/۰۶% و میانگین هورمون پاراتیرویید pg/ml ۴۰۳ بود.
نتیجهگیری: یافتههای بهدست آمده نشان داد ارتباط آماری معناداری میان سطح هموگلوبین و هماتوکریت با سطح هورمون پاراتیرویید و کفایت دیالیز وجود ندارد. افزایش سطح آهن سرم، Total iron binding capacity (TIBC) و مقاومت به اریتروپوییتین با کاهش سطح هموگلوبین و مقاومت به اریتروپوییتین با کاهش سطح هماتوکریت همراه بود.