جستجو در مقالات منتشر شده


164 نتیجه برای زن

سلمی آریانژاد، فاطمه طاهری بجد، عطیه ریاسی، طیبه چهکندی، فرود صالحی،
دوره 80، شماره 5 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی واضافه وزن یکی از اجزای سندرم متابولیک و زمینه‌ساز بیماری قلبی عروقی و مرگ ناگهانی قلبی می‌باشد. چاقی با طیف گسترده‌ای از ناهنجاری‌های الکتروکاردیوگرام همراه است.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی در 50 کودک و نوجوان 18-9 ساله شهر بیرجند از خرداد 1399 تا آبان 1399 انجام شد. در گروه شاهد 25 نفر با وزن نرمال و در گروه مورد 25 نفر دارای چاقی یا اضافه وزن وارد مطالعه شدند. پس از معاینه بالینی، قد، وزن و شاخص‌های الکتروکاردیوگرام اندازه‌گیری و با استفاده از آزمون‌های آماری توسط نرم‌افزار  SPSS software, version 19 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA)مقایسه شدند.
یافته‌ها: در گروه شاهد 15 نفر و در گروه مورد 17 نفر پسر بودند. میانگین سنی گروه شاهد و مورد به‌ترتیب 13/2±28/11 سال و 97/1±96/10 سال برآورد گردید. میانگین فاصله بین قله تا انتهای موج T در گروه مورد 15/72±120/323 و در گروه شاهد 06/13±20/79 و میانگین اختلاف بین کوتاه‌ترین و طولانی‌ترین فاصلهTP-e  به‌ترتیب در لیدهای 12 گانه ECG در گروه مورد 04/23±48 بوده و گروه شاهد 58/5±44/18 بوده است. که در این دو شاخص تفاوت آماری معنادار وجود داشت (001/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که چاقی می‌تواند بر روی نوار قلب کودکان نسبت به افراد با وزن نرمال اثرات نامطلوب داشته باشد که این تغییرات با افزایش خطر آریتمی همراه است. با توجه به اینکه این تغییرات با کنترل وزن قابل اصلاح می‌باشد هشدار به خانوادهها و آموزش در جهت پیشگیری و کنترل اضافه وزن و چاقی توصیه میشود.

 
ناصر ابراهیمی دریانی، محمدرضا پاشائی،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده

امروزه دنیا در گذر از سلامتی به سمت بیماری‌های غیرواگیر و مزمن مانند کبد چرب غیرالکلی می‌باشد. شایعترین علت بیماری مزمن کبدی در سرتاسر جهان بیماری کبد چرب غیرالکی می‌باشد. حدود 25% مردم دنیا درگیر این بیماری هستند و طیف آن از استئاتوز ساده تا سیروز متغیر است. از هر چهار فرد مبتلا به NAFLD یک نفر مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی است که با عوارض و مرگ‌ومیر قابل‌توجهی به‌دلیل عوارض سیروز کبدی و کارسینوم کبدی همراه است. بیماری کبد چرب غیرالکلی ارتباط قوی و تنگاتنگی با بیماری متابولیک داشته و در واقع کبد چرب جزء جدایی‌ناپذیر چاقی محسوب می‌شود. اگرچه NAFLD عمدتاً در افراد مبتلا به چاقی یا دیابت نوع 2 مشاهده می‌شود، تخمین زده می‌شود 7% تا 20% از افراد مبتلا به NAFLD لاغر هستند. با این‌حال مطالعات اخیر نشان داده‌اند که کبد چرب در افراد لاغر حتی بدون چربی شکمی و احشایی می‌تواند اتفاق بیفتد. کبد چرب در افراد لاغر (Lean NAFLD) موضوع به‌نسبت جدیدی است که افراد زیادی را برای پیدا کردن تفاوت‌های آن نسبت به افراد چاق علاقمند کرده است. مکانیسم‌های پاتوفیزیولوژیک NAFLD بدون چربی هنوز به خوبی شناخته نشده است. مطالعات نشان داده است که NAFLD بدون چربی با عواملی مانند محیطی، حساسیت ژنتیکی و تنظیم اپی‌ژنتیکی ارتباط بیشتری دارد. در این مقاله در مورد پاتوژنز کبد چرب در افراد لاغر، ارتباط آن با سندرم متابولیک، درمان و پیش‌آگهی آن    بحث می‌کنیم.

غزاله جمشیدی، فرشید باباپور مفرد، مهیار غفوری، حمیدرضا سلیقه ‌راد،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پروستات (Pca) یکی از شایعترین سرطان‌ها در مردان در سال‌های اخیر است. تصویربرداری تشدید مغناطیسی چند پارامتری (mp-MRI) به‌طور فزاینده‌ای برای شناسایی، تعیین موقعیت و مرحله‌بندی سرطان پروستات استفاده شده است. در این رویکرد ترکیبی از اطلاعات مورفولوژی T2-w در کنار حداقل دو روش تصویربرداری عملکردی نظیر دیفیوژن (DWI)، افزایش کنتراست دینامیک (DCE) و طیف‌سنجی تشدید مغناطیسی (MRS) استفاده می‌شود.
روش بررسی: منابع مهم در نظر گرفته شده در بررسی حاضر، مطالعات در حوزه تشخیص سرطان پروستات با استفاده از mp-MRI می‌باشند. جستجو با استفاده فهرستی از موتورهای جستجو صورت گرفته است. در این پژوهش با مروری بر مطالعات انجام شده از سال 2015 تا 2021، نقش و پتانسیل ادغام نتایج تصویربرداری‌های مورفولوژی و عملکردی در یک رویکرد چندپارامتری مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و ترکیب بهینه معرفی شد. این مطالعه در طی مهر 1395 تا بهمن 1400 انجام گرفته است.
یافته‌ها: طبق بررسیهای انجام شده، ترکیب T2-w و DWI و DCE بهینهترین توالی پالس در رویکرد mp-MRI معرفی شده که بالاترین میزان حساسیت و اختصاصیت را در تشخیص، تعیین محل و مرحله‌بندی سرطان پروستات ایجاد می‌نماید. به‌کارگیری شدت میدان 3T در مقابل 1.5T، بهبود دقت تشخیص را در پی داشته و انتخاب کویل داخل رکتوم برتری چندانی نسب به کویل‌های آرایه فاز در تشخیص و تعیین محل این سرطان ایجاد نمی‌کند. 
نتیجه‌گیری: مناسب‌ترین ترکیب توالی پالس برای تحقق اهداف mp-MRI، T2-w، DWI و DCE است. این مقاله مروری امکان بررسی کاملی از تحقیقات گذشته شامل نقاط قوت و ضعف مدالیته‌های مربوطه در تشخیص سرطان پروستات را محققین می‌دهد. همچنین نتایج حساسیت و اختصاصیت مطالعات اخیر را گزارش می‌کند.

 

فریبا زارعی، محمدرضا ساسانی، بنفشه زینلی رفسنجانی، مهدی سعیدی مقدم،
دوره 80، شماره 7 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: آسپراسیون نمونه‌برداری سوزنی ظریف (FNAB) تیرویید برای تشخیص ندول‌های خوش‌خیم و بدخیم تیرویید استفاده می‌شود. این روش باعث ایجاد درد و ترس در بیماران می‌شود. این مطالعه به بررسی اثر بی‌حسی موضعی پیش از انجام آسپراسیون درایجاد درد و اضطراب با در نظر گرفتن اندازه ندول پرداخته است.
روش بررسی: دراین مطالعه به‌صورت مقطعی 114 نفر که نیاز به انجام FNAB غده تیرویید داشتند شرکت کردند. برای 41 نفر از بیماران بی‌حسی موضعی پیش از انجام آزمون انجام شد، برای بقیه آزمون بدون بی‌حسی موضعی انجام گردید. میزان درد و اضطراب به‌ترتیب براساس مقیاس visual-analog-score و Spielberger اندازه‌گیری شد و اندازه ندول‌ها به چهار گروه تقسیم شدند. این اطلاعات از شهریور 1396 تا بهمن 1396 در بیمارستان‌های دانشگاه در بیمارستان شهید فقیهی شیراز جمع‌آوری گردید.
یافته‌ها: بیماران با میانگین سن 69/44 و شاخص توده بدنی 7/26 سال، پیش از انجام آزمون بی‌حسی دریافت کردند. بیماران با میانگین سن 17/48 شاخص توده بدنی 26 آزمون را بدون بی‌حسی موضعی انجام دادند. بیماران با اندازه ندول حداکثر mm 10 درد بیشتری را درحین FNAB بدون دریافت بی‌حسی موضعی احساس کردند ولی از نظر میزان اضطراب (S/T-anxiety-test) تفاوت معناداری در بیماران مشاهده نشد. همچنین تفاوت معناداری از نظر مقیاس درد و اضطراب در بیماران با ندول بزرگتر وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: درد بیشتر در بیماران با اندازه ندول کوچکتر احساس می‌شود که این می‌تواند ناشی از اندازه کوچک ندول و نیاز به دستکاری بیشتر و دقت کمتر در هنگام ورود سوزن به توده در انجام آزمون باشد. بنابراین استفاده از بی‌حسی موضعی پیش از انجام آزمون دربیماران با اندازه ندول کوچکتر از mm 10 می‌تواند باعث کاهش قابل‌توجه درد شود.

 
محمد بختیار حسام شریعتی، فهیمه رجبی، احسان متوسل،
دوره 80، شماره 9 - ( 9-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شایعترین ناهنجاری‌های دستگاه کلیوی، سیستم جمع‌آوری دوتایی است. آگاهی به واریاسیون‌ها و اختلالات آناتومیک قبل از اعمال جراحی می‌تواند پروسیجر جراحی را برای جراح هموارتر کرده و مانع از ایجاد اشتباهات ناخواسته گردد.
معرفی بیمار: گزارش ما در این مقاله در مورد دختر ‌بچه‌ای است که به‌علت درد پهلو به مرکز ام‌آر‌آی بیمارستان بعثت سنندج در تاریخ آذر 1398 مراجعه کرده‌ بود و پس ‌از تصویربرداری شکمی، علایم از ناهنجاری سیستم جمع‌آوری دو‌تایی از نوع لگنچه کلیه شکافته مشخص شد و این ادغام ناقص منجر به ایجاد انواع کامل یا ناقص سیستم جمع‌آوری کلیوی می‌شود. شیوع این ناهنجاری بیشتر بهصورت یک طرفه است، اما در گزارش ما این مورد ناهنجاری مجاری ادراری به‌صورت دو طرفه بود.
نتیجه‌گیری: با این حال، از آنجا‌ که کلیه‌های دوبلکس اغلب بدون علامت هستند و بنابراین عمدتاً در بیمارانی به‌صورت تصادفی تشخیص داده می‌شود، میزان واقعی بیماران علامت‌دار احتمالاً کمتر است.

 
سوده حامدی، مرضیه هادوی، فرهاد محمدی، سمیه بهزادی، کوروش سایه‌میری،
دوره 80، شماره 9 - ( 9-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: همان‌طورکه میدانیم ندول‌های تیرویید رایج هستند، اما بسیاری از آنها خوشخیم هستند و این نشان می‌دهد که نمونه‌گیری از تمام ندول‌ها برای تشخیص خوش‌خیم بودن زیاد ضرورت ندارد. مقاله مورد نظر با هدف تعیین دقت تشخیصی ویژگی‌های سونوگرافی برای تشخیص ندول‌های بدخیم تیرویید در بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه فجر شهر ایلام انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیف مقطعی بر روی 122 بیمار مراجعه‌کننده به درمانگاه فجر ایلام در مهر 1395 تا دی 1398 انجام شده است. وابستگی ویژگی‌های سونوگرافی با بدخیمی تیرویید با استفاده از یک آزمون تجزیه و تحلیل چند متغیره، تعیین شد. این خصوصیت سونوگرافی با نتایج سیتولوژی آسپیراسیون با سوزن ظریف مقایسه شد و شاخص‌های دقت تشخیص برای هر ویژگی سونوگرافی محاسبه شد. این مقاله با استفاده از Chi-square test، Independent samples t‐test، Mann-Whitney U test و Bivariate regression method با استفاده از SPSS software, version 19 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) انجام شد.
یافته‌ها: داده‌های این مقاله شامل (6/24%)30 ندول بدخیم و (4/75%)92 ندول خوش‌خیم بود. متغیرهای هیپواکوژنیسیته و میکروکلسیفیکاسیون در سطح خطای 5% ارتباط مثبت و معناداری با بدخیمی تیرویید نشان داد (05/0>P). هیپواکوژنیسیته دارای حساسیت 3/63% و ویژگی 04/67% و میکروکلسیفیکاسیون دارای حساسیت 60% و ویژگی 93/65% بود. وجود حداقل یک ویژگی سونوگرافی مثبت، بالاترین حساسیت (67/86%) را به همراه داشت، درحالی‌که، وجود هر دو مشخصه دارای ویژگی تقریباً کامل (3/91%) و بالاترین نسبت احتمال مثبت (21/4) بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتیجه این مقاله، حضور متغیرهای میکروکلسیفیکاسیون و هیپواکوژنیسیته مهمترین معیار در پیش‌بینی بدخیمی تیرویید هستند، و در طبقه‌بندی TI-RADS نیز قرار گرفته شده‌اند. بنابراین ندول‌های دارای اندازه بزرگتر از cm 1 دارای ویژگی سونوگرافی میکروکلسیفیکاسیون و هیپواکوژنیسیته باید تمرکز اصلی ارزیابی‌های تشخیصی باشند.

 
مریم دلیلی، فاطمه کلانتری‌مقدم، فاطمه کرمی رباطی،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: پارگی زودرس کیسه آب، یکی از عواملی است که می‌تواند موجب افزایش مرگ‌ومیر مادران و نوزادان شود که بروز آن تحت تأثیر عوامل متعددی است. هدف مطالعه حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر فراوانی پارگی زودرس کیسه آب در زنان باردار بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی از بهمن 1396 تا بهمن 1397 در بیمارستان افضلی‌پور کرمان انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، چک‌لیستی حاوی اطلاعات دموگرافیک بیماران بود. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار)، تحلیلی Chi-square test و SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) استفاده شد.
یافته‌ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، 400 خانم باردار مورد بررسی قرار گرفتند که 200 نفر آنها دچار پارگی زودرس کیسه آب بودند و 200 نفر وضعیت نرمال داشتند. میانگین سن و سن بارداری آنها به‌ترتیب، 4/5±4/27 سال و 1/2±1/34 هفته و میانگین پاریتی آنها 4/1±3/2 بود. ریسک‌فاکتورهایی مانند سن مادر (011/0=P)، تعداد دفعات بارداری (035/0=P)، تحصیلات مادر (018/0=P)، سابقه پارگی زودرس کیسه آب (046/0=P)، سابقه زایمان زودرس (019/0=P)، تروما (037/0=P) و مراقبت‌های بارداری (037/0=P) بر پارگی زودرس کیسه آب تأثیر داشتند.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد سن مادر، تعداد دفعات بارداری، تحصیلات مادر، سابقه پارگی زودرس کیسه آب، سابقه زایمان زودرس، تروما و مراقبت‌های بارداری، عوامل خطری برای پارگی زودرس کیسه آب هستند. بنابراین، با آموزش این عوامل خطر به مادران باردار می‌توان بروز پارگی زودرس کیسه آب و عوارض ناشی از آن را کاهش داد.

 
نگار صهبا، علیرضا امانی، محمدرضا روحانی، رحمت‌الله مرادزاده، عظیم فروزان، مجتبی احمدلو،
دوره 81، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتقا سطح کیفیت زندگی بیماران، هدف اصلی مداخلات درمانی در بیماری‌های مزمن است که یکی از راه‌های حصول این امر در برخی موارد، کاستن از شدت علایم بیماری است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر کپسول کورکومین بر کیفیت زندگی و علایم سندروم روده تحریک‌پذیر برروی بیماران مبتلابه سندرم روده تحریک‌پذیر مراجعه‌کننده به بیمارستان امیرالمومنین (ع) اراک صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی برروی 60 بیمار مبتلابه سندرم روده تحریک‌پذیر مراجعه‌کننده به بیمارستان امیرالمومنین (ع) اراک از فروردین تا شهریور 1398 با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس و مقیاس شدت علایم خارج روده و ابزار Whoqol_Bref انجام شد. بیماران به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. کپسول کورکومین در کپسول اول و در کپسول دوم دارونما دو بار در روز پس از ناهار و شام به مدت چهار هفته استفاده شد. همه بیماران در ابتدای مطالعه، هفته چهارم و سه ماه بعد، از نظر کیفیت زندگی، شدت علایم و فراوانی و عوارض احتمالی موردبررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: اختلاف معناداری در کیفیت زندگی بین دو گروه کورکومین و دارونما پس از انجام مداخله یافت نشد (05/0P>). درخصوص میزان و شدت علایم سندرم روده تحریک‌پذیر اختلاف معناداری پس از مداخله در گروه کورکومین و دارنما به‌دست آمد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه به‌طورکلی نشان داد که در مقایسه بین کورکومین و دارونما در بهبودی علایم بالینی بیماران تفاوت معناداری وجود دارد، ولی کیفیت زندگی بیماران در دو گروه کورکومین و دارونما پس از مداخله تغییر معناداری نداشته است.

 
آبنوس مختاری، زهرا هنرور، نسیم شهنوازی،
دوره 81، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی، تعیین رابطه سطح سرمی چربی مادران باردار و وزن موقع تولد جنین انجام شد.
روش بررسی: پژوهش توصیفی-مقطعی حاضر از فروردین تا اسفند 1398 روی 170 زن باردار مراجعه‌کننده به درمانگاه‌های دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شد و متغیرهای مورد نظر در طول بارداری (سن، BMI، وزن و دفعات حاملگی و میزان افزایش وزن در بارداری و پروفایل لیپید و قندخون) اندازه‌گیری گردید و نتایج با استفاده از SPSS software, version 20 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) تحلیل گردید.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که سطح خونی تریگلیسیرید و کلسترول با وزن موقع تولد نوزاد ارتباط دارند. با افزایش تعداد دفعات حاملگی (001/0‌P=) و افزایش تعداد نوزاد زنده (001/0‌P=) وزن موقع تولد نوزاد افزایش می‌یابد.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که با افزایش کلسترول و تری‌گلیسیرید خون مادر باردار، وزن موقع تولد نوزاد افزایش می‌یابد. همچنین افزایش HDL و LDL خون مادر باردار باعث افزایش وزن موقع تولد نوزاد نمی‌شود. پیشنهاد می‌شود مطالعه با حجم نمونه بزرگ‌تر جهت بررسی همه فاکتورهای موثر در وزن نوزاد انجام شود.

بابک وحدت‌پور، محمد شیروانی، حمیدرضا جهانبانی اردکانی، امید علی‌زاده خیاط، صادق برادران مهدوی،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه انطباق فرا فرهنگی پرسشنامه کیفیت زندگی روتاتور کاف و تعیین پایایی و روایی پرسشنامه در جمعیت فارسی زبان مبتلا به بیماری روتاتور کاف بود.
روش بررسی: این مطالعه در شهر اصفهان و از اردیبهشت 1401 تا اسفند 1401 انجام شده است. شرکت‌کنندگان شامل 56 فرد مبتلا به پاتولوژی روتاتور کاف بودند. پایایی آزمون-بازآزمون با ضریب همبستگی درون کلاسی ایجاد شد. سازگاری درونی با استفاده از آلفا کرونباخ محاسبه گردید. تخمین خطا در اندازهگیری‌ها با خطای استاندارد اندازه‌گیری محاسبه شد. ارزیابی تکرارپذیری با فاصله سه روز بین تکمیل پرسشنامه آزمون -بازآزمون سنجیده شده است.
یافته‌ها: میزان آلفا کرونباخ 971/0 بود که سازگاری درونی بالایی را نشان داد. ضریب همبستگی درون کلاسی 99/0 بود که نشان‌دهنده پایایی بالای آزمون-بازآزمون است. مقدار همبستگی با پرسشنامه DASH برابر با 907/0 و با پرسشنامه SPADI برابر با 941/0 بوده است.
نتیجه‌گیری: نسخه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی روتاتور کاف ابزاری معتبر و قابل اعتماد برای ارزیابی کیفیت زندگی در بیماران با تشخیص آسیب روتاتور کاف است.

 
عظیم معتمدفر، محمدمومن غریبوند، محمدقاسم حنفی، فاطمه نقاب،
دوره 81، شماره 5 - ( 5-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر، مشخص‌کردن میزان دقت روش تصویربرداری سونوگرافی در تشخیص لنف‌نودهای متاستاتیک در مقایسه با نمونه پاتولوژی پس از عمل بیماران مبتلا به کانسر پاپیلاری تیرویید است.
روش بررسی: این مطالعه به‌روش اپیدمیولوژیک توصیفی تحلیلی برروی 103 بیمار شناخته‌شده کانسر پاپیلاری تیرویید که جهت سونوگرافی گردن از شهریور 1400 تا اسفند 1401 به بیمارستان امام و گلستان اهواز مراجعه کرده‌اند انجام شده است. نتایج سونوگرافی در تشخیص لنف‌نودهای متاستاتیک با نتایج پاتولوژی پس از عمل بیماران مقایسه گردید.
یافته‌ها: طبق نتایج به‌دست‌آمده، درگیری متاستاتیک گره‌های لنفاوی گردنی در (6/36%)38 نفر از بیماران تشخیص داده شد، که از این میان (7/30%)32 نفر از بیماران مثبت واقعی بوده‌اند. نتایج سونوگرافی پیش از انجام عمل جراحی در (5/9%)6 نفر از بیماران به‌صورت مثبت کاذب نشان داده شد. در (4/58%)60 نفر از بیماران پیش از انجام عمل جراحی متاستاز لنفاتیک رویت نشد که با نتیجه پاتولوژی پس از عمل تطبیق داشت (منفی واقعی). ارزش اخباری مثبت بررسی لنف‌نودهای متاستاتیک با روش سونوگرافی 2/84% و ارزش اخباری منفی 3/92% برآورد شد. دقت تشخیصی سونوگرافی 89% و میزان حساسیت 86% و میزان اختصاصیت 90% با سطح زیر منحنی884/0AUC= و 001/0P< برآورد زده شد. دقت سونوگرافی تحت تاثیر سایز تومور، تیروییدیت هاشیموتو و محل متاستاز قرار نمی‌گیرد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: سونوگرافی به‌تنهایی دارای دقت تشخیصی قابل‌قبولی در کشف لنف‌نودهای متاستاتیک ناشی از کانسر پاپیلاری تیرویید است. اما با کاهش سایز تومور بروز خطای منفی کاذب افزایش می‌یابد.

 
جمشید انصاری، میلاد پزشکی، اعظم احمدی، علی چهره‌یی،
دوره 81، شماره 9 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان ریه در ایران سومین نوع سرطان شایع بوده و فرکانس آن به‌سرعت در حال افزایش است. EXO1 یک ژن تعمیری بوده که نقش مهمی در ترمیم ناجور جفت‌شدگی DNA ایفا می‌نماید. پلی‌مورفیسم K589E در ژن EXO1 می‌تواند با بروز سرطان ریه مرتبط باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی‌مورفیسم K589E ژن EXO1 با خطر بروز سرطان ریه به‌عنوان بیومارکر بالینی در جمعیت ایرانی است.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی در فاصله زمانی بهمن 1398 تا خرداد 1401 در جمعیت مبتلا به سرطان ریه و افراد سالم در بیمارستان خوانساری شهر اراک انجام شد. در مجموع 100 بیمار مبتلا به سرطان ریه و 100 فرد سالم با استفاده از تکنیک PCR-RFLP مورد‌بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: آنالیز آماری ژنوتیپ‌ها و آلل‌های پلی‌مورفیسم K589E ژن EXO1 در دو گروه بیمار و سالم نشان داد که ژنوتیپ AA (200/17-690/1، 95%CI=، 391/5OR=، 004/0P=) و آلل A (300/6-291/1، 95%CI=، 851/2OR=، 010/0P=) این پلی‌مورفیسم ارتباط معناداری با خطر ابتلا به سرطان ریه دارد. در مقابل، ژنوتیپ GG و آلل G این پلی‌مورفیسم یک نقش محافظتی در برابر خطر ابتلا به سرطان ریه از خود نشان دادند.
نتیجه‌گیری: با‌توجه به نتایج حاصل، چند شکلیK589E ژن EXO1 می‌تواند به‌عنوان یک نشانگر زیستی در مطالعات پیشگویی بالینی در ارتباط با خطر ابتلا به سرطان ریه مورد‌استفاده قرار گیرد، هرچند مطالعات بیشتری با اندازه جمعیت بالا مورد‌نیاز است.

 
شکوفه اکبری، منیره رحیم‌خانی، رضا میرنژاد،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه باکتری استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین Methicillin-resistant staphylococcus aureus (MRSA) به‌دلیل مقاومت به داروهای ضدمیکروبی به یکی از نگرانی‌های سلامت عمومی تبدیل شده که درمان بیماران مبتلا به عفونت‌های ناشی از این باکتری را با مشکل مواجه کرده است. بنابراین در این بررسی با هدف مقایسه روش‌های فنوتیپی و ژنوتیپی جهت تشخیص استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی‌سیلین جدا شده از بیماران بیمارستان‌های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران و همچنین بررسی ژن nor A در این نمونه‌ها انجام شده است.
روش بررسی: در تحقیق توصیفی- مقطعی حاضر که از بهمن 1401 تا شهریور 1402 به‌طول انجامید، تعداد 43 سویه استافیلوکوکوس اورئوس از بخش‌های مختلف بیمارستان‌های شهر تهران جمع‌آوری و به آزمایشگاه دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران که محل انجام تحقیق بود ارسال شد. پس از شناسایی سویه‌ها، مقاومت جدایه‌ها نسبت به 14 نوع آنتی‌بیوتیک با روش انتشار دیسک بررسی گردید.
یافته‌ها: تست‌های تشخیصی استافیلوکوکوس اورئوس از جمله رنگ‌آمیزی گرم روی کلنی‌ها و انجام تست کاتالاز و DNase و کواگولاز انجام گرفت و مشخص شد که تمام سویه‌ها استافیلوکوکوس اورئوس بودند. در مرحله بعد با روش PCR و استفاده از پرایمر mec A، 43 سویه جدا شده از خون و زخم دارای mec A بوده و از نظر ژنوتیپی وجود سویههای MRSA تایید شد. از 43 سویه استافیلوکوکوس اورئوس با بررسی PCR و الکتروفورز مشحص شد تعداد 26 نمونه دارای ژن nor A بودند.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد که میزان شیوع باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در نمونه‌های بیمارستانی قابل توجه بوده و مقاومت به متی‌سیلین و سیپروفلوکسازین در سویه‌های این باکتری افزایش یافته است.

 
مرضیه نجفی، سیما مرزبان، رویا رجایی، بهروز پورآقا،
دوره 81، شماره 12 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: کنترل اضافه وزن و چاقی با کاهش خطر بیماری‌های مزمن مانند دیابت مرتبط است. یکی از کارآمدترین راهکارهای مدیریت وزن استفاده از ابزارهای دیجیتال به‌خصوص تلفن‌های هوشمند می‌باشد. این مطالعه با هدف شناسایی اپلیکیشین‌ها و رویکردهای مدیریت وزن بدن در بیماران دیابتی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری سیستماتیک می‌باشد که در ابتدا با استفاده از مرور سیستماتیک مطالعات منتشر شده در حوزه سلامت دیجیتال برای مدیریت وزن در بیماران دیابتی از مهر 1401 تا مهر 1402جستجو شدند. جستجو در دو پایگاه داده Web of Science و PubMed با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط انجام شد. پس از غربالگری و ارزیابی کیفی مستندات، هشت مطالعه انتخاب شد. سپس وب‌سایت‌های شرکت‌های تولیدکننده اپلیکیشن‌های شناسایی شده برای شناسایی ویژگی‌های هر اپلیکیشن بررسی شد.
یافته‌ها: در این مطالعه هشت برنامه تلفن همراه که برای مدیریت وزن بیماران دیابتی استفاده می‌شدند انتخاب شدند. این برنامه‌ها دارای کارایی بالقوه، مقبولیت بالا و تجربیات مطلوب در کاربران هستند. همچنین مدیریت دیابت و کیفیت زندگی با استفاده از این اپلیکیشن‌ها بهبود یافت.
نتیجه‌گیری: راه حل‌های سلامت دیجیتال بازبینی شده راه را برای رویکردی شخصی‌تر، جذابتر و مؤثرتر برای مدیریت وزن بدن در بیماران دیابتی هموار میکند. با ادامه پیشرفت فناوری، این مداخلات دارای پتانسیل ایفای نقش محوری در بهبود خود مدیریتی دیابت، افزایش کیفیت زندگی و کمک به نتایج سلامت بهتر برای افراد مبتلا به          دیابت است.

 
لیدا سعید، نیوشا بهمن‌پور، ربابه حسینی‌سادات، فاطمه کرمی رباطی،
دوره 81، شماره 12 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوامل مؤثر بر نتیجه بارداری، شاخص توده بدنی اولیه و مقدار وزن‌گیری دوران بارداری است. هدف مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین BMI اولیه مادر و افزایش وزن دوران بارداری با پیامدهای بارداری بود.
روش بررسی: مطالعه مقطعی حاضر از شهریور 1400 تا شهریور 1401، روی 455 زن باردار مراجعه‌کننده به بیمارستان افضلی‌پور کرمان انجام شد. برای گردآوری داده‌ها، وزن اولیه مادر، قد مادر، میزان افزایش وزن طی بارداری و BMI محاسبه و به چهار طبقه پایینتر از نرمال، نرمال، اضافه وزن و چاق تقسیم شد. عوارض مادری-جنینی در فرم ثبت اطلاعات درج شد. برای تجزیهوتحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی، تحلیلی و SPSS software, version 24 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین سن زنان 82/6±56/27 سال بود. BMI بیش از 40% آنها (4/44%)، نرمال (26-8/19) و بیش از 45% آنها دارای اضافه وزن 5/11-16 بودند (5/45%). بین BMI اولیه با افزایش وزن دوران بارداری (001/0=P)، دیابت بارداری (001/0=P) و وزن نوزادان (019/0=P) ارتباط معناداری وجود داشت. بین افزایش وزن دوران بارداری با زایمان زودرس (001/0=P)، زایمان طبیعی (001/0=P)، دیابت بارداری (001/0=P) و آپگار نوزادان (001/0=P) نیز ارتباط معناداری دیده شد.
نتیجه‌گیری: بالا بودن BMI مادر و افزایش وزن دوران بارداری می‌توانند موجب عوارضی در مادر و جنین شوند. بنابراین، مراقبت‌های دوران بارداری باید با دقت بیشتری انجام شوند و ارایهدهندگان مراقبت‌های خدمات سلامت، باید مادرانی را که BMI غیرطبیعی و افزایش وزن بارداری نامناسب دارند در گروه پرخطر و تحت مراقبت خاص قرار دهند تا عوارض مادری و جنینی به حداقل برسد.

 
مهرو رضایی‌نژاد، فدیه حق‌اللهی، نسیم اشراقی، حسین غلامزاده، مرجان قائمی، زینت قنبری،
دوره 82، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: با‌توجه به حساسیت بیماران در رشته زنان و زایمان و نیاز به بیشترین بازدهی علمی و عملی، بر آن شدیم که میزان رضایت دستیاران دانشگاه علوم پزشکی تهران را در رشته زنان و زایمان از برنامه آموزشی دستیاری بررسی کنیم.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی-توصیفی، دستیاران سال اول تا چهارم رشته زنان و زایمان دانشگاه علوم پزشکی تهران (77 دستیار) از چهار بیمارستان آموزشی و درمانی امام خمینی (ره)، شریعتی، محب یاس و آرش با رضایت آگاهانه و با رعایت اصول اخلاقی از فروردین تا مهر ماه سال1402 وارد مطالعه شدند. پرسشنامه محقق ساخته رضایت‌مندی از برنامه‌های آموزشی شامل 62 سوال آنلاین بود و با استفاده از ملاک بین یک تا پنج طبقه‌بندی شد. آمار توصیفی با استفاده از میانه و بازه تغییرات برای متغیر‌های پیوسته (تعداد جراحی و امتیاز رضایت هر بخش، امتیاز کل رضایت) و فراوانی و درصد برای متغیر‌های اسمی(کیفیت رضایت) بر‌اساس سه سطح مناسب و مطلوب، نسبتا مناسب و نامطلوب استفاده شد.
یافته‌ها: رضایت از تعداد جراحی‌های انجام شده و کیفیت آموزشی درمانگاه‌ها، در بیمارستان امام خمینی بالاتر می‌باشد (007/0P=) دستیاران در دو بیمارستان امام خمینی و آرش از آموزش در دو بخش جراحی زنان و پلویک رضایت بالاتری داشتند (018/0P=، 036/0P=) برنامه کنفرانس و مورنینگ‌های آموزشی، در بیمارستان شریعتی میزان رضایت از این حیطه بالاتر گزارش شده است (047/0P=).
نتیجه‌گیری: رضایت دستیاران از وضعیت آموزشی درحیطه‌ها‌ی مختلف، در 5/64% نمونه‌ها‌ی بیمارستان امام خمینی در سطح مناسب و مطلوب، 60% در بیمارستان آرش در سطح نسبتا مناسب و 25% در محب یاس در سطح نامطلوب در نظر گرفته شد.

 
شهره بهروز، علیرضا ابراهیمی، احسان موسی فرخانی،
دوره 82، شماره 2 - ( 2-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان از مهمترین سرطان‌های زنان است. باتوجه به اهمیت برنامه‌ریزی صحیح به‌منظورحفظ و ارتقاء سلامت جسمی، روحی و روانی جمعیت آسیب‌پذیر زنان، مطالعه حاضر با هدف بررسی مطالعات کارآزمایی بالینی انجام شده در زمینه تاثیرات خنده در ارتقاء سلامت زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی: در این مرورسیستماتیک، به‌منظور دستیابی به مقالات مرتبط از پایگاه داده‌های فارسی و انگلیسی SID،Magiran ، Cochrane PubMed ، Scopus و Science direct استفاده شد. برای جستجوی مقالات از کلیدواژههای شوخی‌درمانی، خنده‌درمانی، سرطان‌پستان، Humor therapy، Laughter therapy و Breast Cancer با همه ترکیبات احتمالی کلمات، استفاده شد. تمامی مقالات در فاصله-زمانی بهمن 1386 تا بهمن 1401 مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت ارزیابی کیفیت مقالات از معیار جداد استفاده شد.
یافته‌ها: از میان 975 مقاله در جستجوی اولیه، 525 مقاله به‌علت تکراری‌بودن عنوان و 442 مقاله به‌دلایلی مانند عدم اختصاص شوخی‌درمانی در سرطان پستان و عدم اجرای برنامه مداخله‌ای شوخی و خنده حذف شدند و در نهایت تعداد هشت مقاله که نمره جداد بالاتر از سه کسب نمودند، وارد مرور سیستماتیک شدند. نتایج مطالعات نشان داد که خندهدرمانی در بهبود کیفیتزندگی، بهبود ابعاد مختلف سلامت روان، کاهش احساسات منفی، تقویت احساسات مثبت و خستگی نقش موثری داشته است، درحالی‌که بر درماتیت ناشی از رادیوتراپی و فعالیت سلول‌های ایمنی و سطح سرمی کورتیزول تاثیر غیرمعناداری داشته است.
نتیجه‌گیری: باتوجه به تاثیر مثبت خنده‌درمانی، توصیه می‌شود مدیران پرستاری و روان‌شناسان، از این مداخله آسان، مفرح، بدون عارضه و در دسترس در راستای بهبود وضعیت سلامت جسمی و روانی و عاطفی زنان مبتلا به سرطان‌پستان استفاده کنند.

 
خدیجه سهرابی، عباسعلی گایینی، الهام شیرزاد، شهرام خورشیدی، شهریار نفیسی، حمیدرضا فاتح،
دوره 82، شماره 4 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: آتروفی عضلانی نخاعی (SMA)، نوعی بیماری تخریب‌کننده عصبی است که دلیل آن جهش در ژن بقای نورون حرکتی یک است. این جهش به‌روش اتوزومال مغلوب به ارث می‌رسد و به‌ضعف و آتروفی پیش‌رونده عضلات پروگزیمال منجر می‌شود. این بیماری به پنج نوع (صفر تا چهار) طبقه‌بندی می‌شود. به‌دلیل هزینه زیاد روش‌های درمانی، اهمیت زمان دریافت درمان و پاسخ‌های گوناگون بیماران به درمان‌ها، بسیاری از مبتلایان از روش‌های درمانی بهره کافی نمی‌برند. باتوجه‌به نقش احتمالی تمرین مقاومتی در بهترشدن عملکرد این بیماران، هدف این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر کیفیت زندگی و خستگی بیماران SMA نوع III بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر به‌صورت توسعه‌ای و نیمه تجربی در بیمارستان شریعتی تهران، از تیر 1402 تا شهریور 1402 انجام شد. 14 بیمار سرپای SMA نوع III به‌صورت تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین به‌مدت 10 هفته تمرین مقاومتی اندام تحتانی را با شدت شش تا هشت مقیاس تمرین مقاومتی بزرگسالان انجام دادند. در این مدت، گروه کنترل به فعالیت عادی روزانه خود ادامه دادند. کیفیت زندگی و شدت خستگی هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه کوتاه 36 سؤالی (SF-36) و مقیاس شدت خستگی FSS، پیش و پس از 10 هفته مداخله سنجیده شد.
یافته‌ها: در کیفیت زندگی، زیرمقیاس کارکرد جسمانی و خستگی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نشان داد. همچنین، در مقیاس شدت خستگی، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: تمرین مقاومتی پیش‌رونده اندام تحتانی به بهترشدن کیفیت زندگی و کاهش خستگی بیماران SMA نوع III منجر شد.

 
نجیبه محسنی معلم کلائی، عبدالرضا جعفری‌راد، محمدحسین حسامی‌رستمی، خدیجه معیل طبقدهی، مجتبی قربانی، ابوالفضل حسین‌نتاج،
دوره 82، شماره 4 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: مرگ‌ومیر یکی از پیامدهای جدی ناشی از سوختگی می‌باشد. این مطالعه با هدف بررسی اختلاف‌نظر موجود مبنی بر بستری بیماران سوختگی بالای 90% در بخش مراقبت‌های ویژه سوختگی با اتاق ایزوله بخش سوختگی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه با روش توصیفی- تحلیلی گذشته‌نگر از فروردین 1390 الی اسفند 1401 انجام شده است. جامعه آماری پرونده‌های بیماران بستری در بخش‌های سوختگی و بخش مراقبت‌های ویژه سوختگی مرکز روانپزشکی و سوختگی زارع که فوت شدند، بود. تحلیل توصیفی و استنباطی داده‌ها به کمک SPSS software, version 21 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) انجام شد. برای توصیف داده‌های کمی از میانگین و انحراف‌معیار و برای توصیف داده‌های کیفی، فراوانی و درصد بکار برده شد.
یافته‌ها: از میان 882 پرونده، 226 بیمار، سوختگی بالای 90% داشتند. 143 پرونده مربوط به مردان (3/63%) بود. اکثر بیماران در رده سنی 19 تا 40 سال (9/61%) قرار داشتند. عامل سوختگی (9/54%) شعله بود. از میان بیماران (2/83%) در اتاق ایزوله بخش سوختگی بستری شدند. گرچه میانگین روزهای بستری بیماران بالای 90% در بخش مراقبت‌های ویژه سوختگی 71/13±82/11 روز و اتاق ایزوله بخش سوختگی 66/8±11/9 روز بود اما آزمون Mann-Whitney U test نشان داد میانگین مدت زمان زنده ماندن این بیماران در اتاق ایزوله بخش سوختگی با بخش مراقبت‌های ویژه تفاوت معناداری دارد (001/0=sig).
نتیجه‌گیری: گرچه میانگین مدت زنده ماندن در دو گروه تفاوت معناداری را نشان می‌دهد، درنهایت همه بیماران دو گروه با چند روز اختلاف فوت شدند.

 
سید احمد رضوی‌زادگان، فاطمه افتخاریان، فاطمه رحمانیان، نوید کلانی،
دوره 82، شماره 5 - ( 5-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: رتینوپاتی دیابتی به‌عنوان یکی از عوامل اصلی نابینایی در جهان و یکی از علل از کار افتادگی در بیماران دیابتی به‌شمار می‌آید. با این وجود تاکنون در ایران مطالعه‌ای که به بررسی مقایسه کیفیت زندگی بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی و بیماران دیابتی با رتینوپاتی بپردازد انجام نگرفته است لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه کیفیت زندگی بیماران دیابتی با و بدون رتینوپاتی انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی 183 نفر از بیماران دیابتی مراجعه‌کننده به کلینیک هنری شهرستان جهرم از مهر ماه تا بهمن ماه سال 1402 انجام شد. بیماران به دو گروه بیماران دیابتی بدون عارضه رتینوپاتی و بیماران دیابتی دارای عارضه رتینوپاتی تقسیم‌بندی شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شـامل دو پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی (DQOL-BCI) بود.
یافته‌ها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که بین بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی و بیماران دیابتی با رتینوپاتی از نظر میانگین کیفیت زندگی، تفاوت معنا‌دار وجود داشت (001/0>P). میانگین کیفیت زندگی در گروه بیماران دیابتی با رتینوپاتی (97/7±19/41) بالاتر از گروه بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی (37/7±22/37) بوده است. در بیماران دیابتی بدون رتینوپاتی و بیماران دیابتی با رتینوپاتی بین میانگین کیفیت زندگی و متغیرهای دموگرافیک تفاوت معنا‌دار وجود نداشت (001/0>P).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بیماران مبتلابه رتینوپاتی از کیفیت زندگی بالاتری نسبت به گروه بدون رتینوپاتی برخوردار هستند. این نتایج در‌حالی به‌دست آمد که هیچ‌ یک از متغیرهای دموگرافیک مانند سن، جنسیت، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات ارتباط معناداری با کیفیت زندگی این بیماران نداشتند.

 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb