جستجو در مقالات منتشر شده


100 نتیجه برای Pha

پیمان حداد، مریم مشتاقی، علی کاظمیان، منصور جمالی زواره،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: عود کانسر نازوفارنکس بدون درمان با پیش‌آگهی بدی همراه است. در این مقاله یک بیمار مبتلا به کانسر نازوفارنکس با عودهای مکرر و سه بار درمان رادیوتراپی معرفی می‌گردد.

معرفی بیمار: بیمار مرد 45 ساله‌ای است که یک دوره درمان رادیوتراپی برای کانسر اولیه نازوفارنکس در سال 1378 دریافت کرده بود. سپس دورۀ دیگری از رادیوتراپی در سال 1383 برای درمان اولین عود تجویز گردید. آخرین عود بیماری در سال 1384 با براکی‌تراپی درمان شد. سپس بیمار به‌طور مرتب تحت پی‌گیری قرار داشت که آخرین بار در سال 1389 تحت ارزیابی مجدد قرار گرفت و هیچ شواهدی از بیماری پنج سال بعد از آخرین درمان وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: تجربه ما در به‌کار بردن دوره‌های متعدد درمان رادیوتراپی در عود کانسر نازوفارنکس در رابطه با کنترل بیماری امیدبخش بود. این مورد نشان می‌دهد که درمان مجدد رادیوتراپی در عودهای لوکال یک روش مؤثر بوده و تشخیص عود در مراحل ابتدایی می‌تواند نجات‌بخش باشد.


منصوره تقاء، عبدالرضا ناصر مقدسی، بهارک مهدی‌پور آقاباقر،
دوره 68، شماره 8 - ( 8-1389 )
چکیده

مقدمه: انسفالیت بیکراستاف Bickerstaff (BBE) یک بیماری نادر در سیستم عصبی مرکزی با علت ناشناخته می‌باشد. اگرچه تشخیص این بیماری دشوار است و تاکنون موردی در ایران گزارش نشده است اما با تشخیص به موقع قابل درمان می‌باشد. معرفی بیمار: خانم 83 ساله‌ای با اختلال تعادل همراه با تکلم دیس آرتریک و شروع سرگیجه از هفته گذشته مراجعه کرد. در MRI انجام شده افزایش سیگنال در ناحیه پونز مشاهده شد. بیمار با تشخیص استروک ایسکمیک تحت درمان قرار گرفت. چند روز بعد ضعف عضلانی به صورت قرینه در اندام‌های تحتانی به وجود آمد. در معاینه کاهش رفلکس‌های وتری و بروز اختلال حس عمقی دو طرفه مشاهده گشت. در بررسی مایع مغزی- نخاعی افزایش پروتیین و در EMG-NCV انجام شده پلی‌نوروپاتی حاد گزارش شد. بیمار با تشخیص انسفالیت بیکراستاف تحت درمان با IVIG و سپس کورتیکواستروئید قرار گرفت و بهبود نسبی پیدا کرد. نتیجه‌گیری: علی‌رغم علایم شدید اولیه انسفالیت بیکراستاف پیش‌آگهی مناسبی داشته اگر به درستی تشخیص و درمان گردد و اگر چه تظاهرات بالینی بسیار مهم می‌باشد ولی اقدامات پاراکلنیک نیز برای تشخیص این سندرم ضروری است.
شهلا رضایی، مسعود صالحی‌پور، ابوالفضل گلستانی، صفورا ورداسبی جویباری، شهریار نفیسی، محمود دوستی، تقی گلمحمدی،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده

Mitochondrial . تبدیل تیمیدین به تیمین را کاتالیز می کند (TP) زمینه و هدف: تیمیدین فسفریلاز یک بیماری اتوزومی مغلوب است که در نتیجه جهش در NeuroGastroIntestinal Encephalomyopathy (MNGIE) از دست رفتن شدید فعالیت آنزیم و تجمع تیمیدین در پلاسما ایجاد می گردد. تظاهرات بالینی این ،TP ژن هسته ای تعیین فعالیت تیمیدین فسفریلاز در MNGIE بیماری در مراحل ابتدایی قابل تشخیص نم یباشند. در افراد مشکوک به گلبول های سفید و اندازه گیری مقدار تیمیدین پلاسما ارزش تشخیصی دارند. روش بررسی: روش هایی که تا ب هحال برای انداز هگیری فعالیت تیمیدین فسفریلاز و میزان تیمیدین پلاسما مورد استفاده قرار گرفته اند از سرعت، دقت و صحت کافی برخوردار نبوده اند. ما فعالیت آنزیم تیمیدین فسفریلاز در گلبول های سفید بیماران دارای علایم بالینی سنجش کردیم. تیمیدین پلاسما نیز ب ههمین روش انداز هگیری شد. RP-HPLC و افراد کنترل را به روش MNGIE یافت هها: در تحقیق ما غلظت تیمیدین پلاسمای افراد بیمار بیش از سه میکرومول بر لیتر و در افراد سالم غیر قابل اندازه گیری و پایین تر از حد انداز هگیری دستگاه ما بود. فعالیت آنزیمی در افراد بیمار کمتر از 5% افراد کنترل بود این نتایج یک الگوریتم تشخیص قطعی را بر اساس .(P<0/ 525±165 با 05 nmol/h/mg 14±4 در مقابل nmol/h/mg) اندازه گیری تیمیدین پلاسما یا فعالیت تیمیدین فسفریلاز در گلبول های سفید و یا هر دو ارایه کردند. نتیج هگیری: ما در ایران را هاندازی کردیم و توانستیم RP-HPLC یک روش سریع و دقیق را برای سنجش فعالیت آنزیم ب هروش برای بیماران ایرانی به دست آوریم.TP مقادیر مرجعی را برای میزان تیمیدین پلاسما و میزان فعالیت آنزیم
محمدرضا نوری دلویی، رادین ماهرالنقش، محمد کاظم سیاح،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

سرطان مری با حدود 386000 مرگ و میر در سال، ششمین عامل مرگ ناشی از سرطان در جهان است، که حاصل مجموعه عامل‌های محیطی مانند دود تنباکو، رفلاکس معدی- مروی و تغییرات ژنتیکی است. رفلاکس معدی- مروی مزمن معمولا به جایگزینی مخاط سنگفرشی توسط مخاط بارت نوع روده‌ای و متاپلاستیک منجر می‌شود. بر خلاف آدنوکارسینوم مری، عامل‌های خطر و ساز و کارهای متفاوت مولکولی از جمله جهش در انکوژن‌ها و ژن‌های سرکوب‌گر تومور در ایجاد کارسینوم سلول سنگفرشی مری نقش دارند. مطالعات مولکولی، ناهنجاری‌های ژنتیکی را مانند دگرگونی در بیان ژن‌های P53، P16، سیکلین D1، EGFR، E-cadherin، COX-2، iNOS، RARها، Rb، hTERT، P21، APC، c-MYC، VEGF، TGTα، NF-κB در کارسینوم سلول سنگفرشی مری و آدنوکارسینوم مری نشان داده‌اند. در زمینه نقش چند شکلی ژن‌های متفاوت در خطر ابتلا به سرطان مری، بررسی‌های گوناگونی انجام شده است. توجه به تغییرات اساسی مشتمل بر خودکفایی و خوداتکایی در پیام‌های رشد، عدم حساسیت به پیام‌های ضد رشد، پرهیز از آپوپتوز، تکثیر بالقوه نامحدود، رگ‌زایی پایدار و تهاجم بافتی و متاستاز ضروری است. ترکیبات گوناگونی مانند بستاتین، Curcumin، تمشک سیاه، 5- لیپواکسیژناز (LOX)، مهار کننده‌های COX-2 شناسایی شده‌اند که در مهار سرطان‌زایی در مری نقش دارند. رویکردهای متفاوت ژن درمانی مانند ژن درمانی با استفاده از جایگزینی P53، ژن درمانی با استفاده از جایگزینی p21WAF1 و درمان با واسطه ژن‌های خودکشی تاکنون آزمایش شده است. تلاش‌هایی در جهت استفاده از نانو فن‌آوری و فن‌آوری آپتامر نیز در دست ابداع است.


رضا باقری، قدرت الله مداح، علیرضا توسلی، فاطمه نقوی ریابی،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: تومورهای مزانشیمال گوارشی جزو تومورهای با منشاء عضلات صاف طبقه‌بندی می‌شدند. Gastrointestinal Stromal Tumors (GIST) شایع‌ترین نوع تومورهای مزانشیمال گوارشی هستند که در سرتاسر لوله گوارش از مری تا آنوس دیده می‌شود و اکثر موارد آن در معده اتفاق می‌افتد. بیشتر بیماران مبتلا به GIST بدون علامت هستند و درمان آن در اکثر موارد جراحی است. هدف ما در این مطالعه بررسی GIST تومورهای مری و معده بوده است.

روش بررسی: در یک مطالعه گذشته‌نگر بیمارانی که بین سال‌های 1370 تا 1388 با تشخیص تومور مزانشیمال مری و معده در بیمارستان قائم (عج) و امید مشهد بستری و تحت درمان قرار گرفته بودند مورد  بررسی قرار گرفتند. 

یافته‌ها: 24 بیمار وارد مطالعه شدند (16 نفر مرد و هشت نفر زن) میانگین سنی 50 سال بود، شایع‌ترین محل تومور در فوندوس معده بود. تمام بیماران در حین تشخیص علامت‌دار بوده و شایع‌ترین علامت در بیماران احساس پری بود که در 50% از بیماران وجود داشت. شایع‌ترین عمل جراحی انجام‌شده در  این بیماران گاسترکتومی ساب‌توتال بود. مرگ و میر بیمارستانی ثبت نشده بود. عوارض در پنج بیمار (5/20%)  بعد از عمل دیده شد که شایع‌ترین آن ایلئوس بعد از عمل بوده است، درمان کمکی بعد از عمل که در هشت  بیمار (1/33%) استفاده گردید، در پی‌گیری سه ساله تنها سه بیمار فوت نمودند (45/12%). 

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مناسب جراحی در این بیماران با عوارض مرگ و میر اندک، جراحی به‌عنوان درمان انتخابی در بیمارانی  که توانایی جراحی را دارند توصیه می‌گردد.


سید میثم ابطحی فروشانی، نوروز دلیرژ، رحیم حب نقی، قاسم مسیبی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: تحقیقات اخیر نقش اساسی IL-17 را در پاتوژنز آنسفالومیلیت تجربی خودایمن (EAE) مشخص نموده است. هم‌چنین عملکرد سلول‌های FoxP3+Treg در مهار واکنش‌های خودالتهابی مورد توجه قرار گرفته است. با وجودی‌که مطالعات قبلی موید نقش تعدیل‌گر ایمنی آل-ترانس رتینوییک اسید (ATRA) بوده است، ولی این اثرات عمدتاً بر مبنای تغییر در نسبت سایتوکین‌های Th1/Th2 توجیه شده‌اند. در این مطالعه اثرات درمانی ATRA بر روند EAE و پاسخ‌های لنفوسیت‌های T کمکی ارزیابی شد.

روش بررسی: بیماری EAE با استفاده از پپتید MOG35-55 و ادجوانت کامل فروند در موش‌های ماده C57BL/6 القا شد. سپس موش‌ها در دو گروه هفت رأسی قرار گرفتند. درمان با ATRA μg500 به‌ازای هر راس؛ یک‌روز در میان از زمان بروز علایم درمانگاهی در گروه درمانی (روز 12) آغاز گشت. هم‌زمان، گروه کنترل تنها حلال دارو را دریافت نمودند. علایم تا زمان کشتار موش‌ها (روز 33) روزانه ثبت گردید. میزان تکثیر با آزمون MTT، میزان تولید سایتوکین‌ها با ELISA و فراوانی سلول‌های FoxP3+Treg با فلوسیتومتری در بین سلول‌های طحالی سنجیده شد. 

یافته‌ها: تجویز ATRA پس از بروز علایم به‌طور معنی‌داری موجب تخفیف بیماری گردید. به‌دنبال تحریک مجدد پادگنی در سلول‌های جداشده از طحال، کاهش معنی‌دار تولید سایتوکین‌های پیش‌التهابی IL-17 و IFN-γ هم‌زمان با کاهش تکثیر لنفوسیتی، مشاهده گردید. فراوانی سلول‌های FoxP3+Treg و یا سطح IL-10 تغییر معنی‌داری نیافت. با این وجود نسبت‌های IFN-γ: IL-10 و IL-17: IL-10 کاهش معنی‌داری یافت.

نتیجه‌گیری: تجویز ATRA بعد از بروز علایم بیماری، ضمن کاهش تکثیر لنفوسیت‌های خود واکنش‌گر و تغییر نسبت سایتوکین‌های تولیدی به نفع سایتوکین‌های ضد التهابی، موجب بهبود EAE می‌گردد.


شادمهر میردار، آنا عرب، مهدی هدایتی، اکبر حاجی‌زاده،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : مسلم است که محیط رحم و دوره جنینی به طور عمیقی بر سلامتی و رشد پس از تولد اثر می‌گذارد و فعالیت HIF-1α در دوره زندگی جنینی و پس از تولد ضروری است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرینات استقامتی شنا در دوران بارداری موش‌های نژاد ویستار بر سطوح فاکتور القایی هایپوکسی ( HIF-1α ) ریه‌ی نوزادان به عنوان عامل کلیدی تنظیم کننده اکسیژن آن‌ها بود. روش بررسی: تعداد 16 سر موش ماده‌ی نژاد ویستار و وزن تقریبی 200-180 گرم پس از دو هفته آشنایی با محیط جدید و استرس ناشی از آب و سپس بارداری به دو گروه شنا و کنترل تقسیم شدند. برنامه‌ تمرینی شنا از روز اول بارداری شروع و در طی سه هفته به‌مدت 60 دقیقه در روز ادامه پیدا کرد. نمونه‌گیری بافتی از ریه نوزادان موش‌ها دو روز پس از تولد انجام شد. غلظت HIF-1α ریه با استفاده از روش الایزا ( ELISA ) تعیین گردید. تجزیه و تحلیل آماری یافته‌ها با استفاده از test - I ndependent t در سطح معنی‌داری (05/0 ≥ P ) انجام شد. یافته‌ها: یافته‌های تمرین شنا موجب افزایش معنی‌دار (001/0 P< ) سطوح HIF-1α ریه نوزادان در مقایسه با گروه کنترل شد. علاوه براین افزایش غیر معنی‌داری در وزن و نیز وزن ریه نوزادان گروه تمرین شنا مشاهده شد. نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش سطوح HIF-1α را برای رشد ریه جنین به عنوان عنصر ضروری پیشنهاد می‌کند. علاوه براین بررسی بیش‌تر سطوح HIF-1α پس از تولد و در شرایط تمرینی مختلف می‌تواند تحلیل مناسب‌تری را بر اساس یافته‌های این پژوهش در اختیار قرار دهد.


مرضیه مهرافزا، آزاده رئوفی، پروانه عبدالهیان، زهرا نیکپوری، کیمیا شادمانی، مریم نجفی، الهام وجودی، احمد حسینی،
دوره 70، شماره 6 - ( 6-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر نشان داده شده است که سطح سرمی هورمون ضد مولری (Anti-Mullerian Hormone, AMH) گزینه مناسبی برای برآورد ذخیره تخمدانی است. در واقع بین ذخیره فولیکولی تخمدان و سطح سرمی AMH یک رابطه مثبت وجود دارد. در مطالعه حاضر، مقایسه بین هورمون ضد مولری و سایر متغیرهای پیشگویی‌کننده پاسخ تخمدان در درمان‌های مربوط به لقاح آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: مطالعه ما از نوع مشاهده‌ای و گذشته‌نگر می‌باشد. با بررسی پرونده 101 بیمار شرکت‌کننده در این مطالعه، اطلاعاتی نظیر سطح AMH، هورمون تحریک‌کننده فولیکول (FSH)، سن، سطح پایه استرادیول (E2) و هورمون لوتیینی (LH)، سطح E2 در روز تزریق گنادوتروپین کوریونی انسانی (Human Chorionic Gonadotropin, HCG) و نیز تعداد اووسیت‌های مرحله متافاز دو جمع‌آوری گردید.
یافته‌ها: از میان بیماران مورد مطالعه در این تحقیق، 20% به عنوان پاسخ‌گوی ضعیف، 71% پاسخ‌گوی طبیعی و 10% پاسخ‌گوی بیش از حد در نظر گرفته شد. تفاوت معنی‌داری در سطح AMH، FSH، E2 در روز تزریق HCG، اووسیت‌های مرحله متافاز دو و سن بین سه گروه بیماران مشاهده شد. تعداد اووسیت‌های مرحله متافاز دو همبستگی معنی‌دار و مثبتی با AMH (487/0=Coefficient of correlation r)، E2 (275/0=r)، LH (07/0=r) نشان دادند. این همبستگی برای FSH (26/0-=r) و سن (04/0-=r) منفی بود. فضای زیر منحنی (AUC) Area Under Curve، برای AMH (799/0AUC=)، FSH (32/0AUC=)، LH (429/0AUC=)، E2 (558/0AUC=) و سن (304/0AUC=) محاسبه شد. حد تفسیر محاسبه شده برای هورمون AMH جهت شناسایی افرادی با پاسخ‌گویی ضعیف در این تحقیق، ng/ml85/0 با ویژگی 71% و حساسیت 79% است.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که هورمون ضد مولری راهنمای مناسبی برای انتخاب بهترین دستورالعمل جهت تحریک تخمدان می‌باشد.


امیر محمودزاده، علی مرادی، حنانه زرین نهاد، کامران پوشنگ باقری، پوریا قاسمی دهکردی، مهدی مهدوی، دلاور شهباززاده، حمیدرضا شاهمرادی،
دوره 70، شماره 12 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان معده یکی از شایع‌ترین سرطان‌ها در سراسر جهان و ایران می‌باشد. از آن‌جا که روش‌های درمانی رایج مانند جراحی و شیمی درمانی به صورت تهاجمی و عوارض جانبی هستند، امروزه تحقیقات به منظور یافتن ترکیبات طبیعی با اثرات جانبی کم‌تر حایز اهمیت‌اند. در این مطالعه از سم زنبور عسل، پپتید ملیتین با 26 اسید آمینه جداسازی و تخلیص شد و تاثیر آن بر میزان زنده بودن و تکثیر سلول‌های سرطانی معده مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: ابتدا ملیتین توسط کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا- فاز معکوس (RP-HPLC) و با استفاده از ستون C18 از زهر زنبور عسل استخراج گردید. فعالیت بیولوژیکی ملیتین به‌وسیله تست همولیتیک بر روی گلبول‌های قرمز نسبت به استاندار ملیتین بررسی گردید. جهت بررسی تاثیر ملیتین بر زنده بودن و تکثیر سلول‌های سرطانی معده رده (AGS) Human Gastric Adenocarcinoma Cells، سلول‌های مربوطه در پلیت 96 خانه کشت داده شدند و با غلظت‌های مختلف ملیتین در زمان‌های 6 و 12 ساعت تیمار و میزان مرگ و میر سلول‌ها به روش رنگ سنجی MTT ( (3-(4, 5-dimethylthiazol-2-yl)-2, 5- diphenyltetrazolium bromide در طول موج 540 نانومتر تعیین گردید.
یافته‌ها: کروماتوگرام حاصل از RP-HPLC مشخص نمود ملیتین 50% زهر مورد مطالعه را تشکیل می‌دهد. آنالیز فراکشن ملیتین توسط SDS-PAGE خالص بودن آن را تایید نمود. آزمون هولیتیک نشان داد ملیتین استخراج شده فعالیت همولیتیک بالایی (µg/ml5/0=50HD) از خود نشان می‌دهد. آزمون MTT نشان داد ملیتین در غلظت‌های بالاتر از µg/ml2 به شدت رشد سلول‌های سرطانی معده را مهار می‌کند. این اثر مهاری وابسته به غلظت ملیتین و مدت زمان اثر می‌باشد.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که ملیتین مهار کننده قدرتمند رشد سلول‌های سرطان معده می‌باشد. هم‌چنین مشاهده گردید این اثر مهاری با افزایش غلظت ملیتین و مدت زمان اثر، افزایش می‌یابد.


عباسعلی گائینی، ندا خالدی، رعنا فیاض میلانی، علی‌اصغر رواسی، گلنوش صدق‌روحی، وحید عربکری،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آلفا اکتینین‌ها در خط z عضله اسکلتی پستانداران و دارای دو نوع آلفا اکتینین دو و سه می‌باشند و پژوهش‌های اندکی درباره تاثیر تمرین بر بیان ژن آلفا اکتینین‌ها انجام شده است. این پژوهش تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده را بر وزن، تغییرات بیان ژن آلفا اکتینین سه و ترکیب تار عضله تا کننده دراز انگشت شست پا بررسی کرده است.
روش بررسی: 45 سر موش صحرایی ماده سه‌ماهه نژاد اسپراگ (وزن اولیه 9±25/169) به گروه‌های کنترل (18 موش)، تمرین (22 موش) و آزمایشی (پنج موش) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان همراه با وزنه‌های متصل به دم موش بود و وزنه‌های حمل شده در هشت هفته تمرین به‌تدریج افزایش می‌یافت. سنجش بیان ژن آلفا اکتنین سه با روش کمی واکنش زنجیره پلیمراز و تعیین ترکیب تار با روش رنگ‌آمیزی ایمونو بافت شیمی انجام شد.
یافته‌ها: در این مطالعه، وزن عضله افزایش معنی‌داری بین گروه تمرینی و کنترل داشت (01/0P=). تفاوت میانگین بیان ژن بین گروه‌های تمرین و کنترل از نظر آماری معنی‌دار نبود (852/0P=). هم‌چنین، نتایج نشان داد ارتباط معنی‌داری بین بیان ژن و تغییرات نوع تار IIX وجود ندارد (70/0, P= 012/0r=).
نتیجه‌گیری: علی‌رغم تاثیر تمرین مقاومتی بر افزایش پروتیین‌های سارکومری، نتایج این پژوهش نشان داد تمرین مقاومتی تاثیری بر مقادیر آلفا اکتینین سه ندارد. گرچه آلفا اکتینین‌ها نقش مهمی در تولید و گسترش نیرو در سارکومر دارند، اما در پاسخ به تمرین مقاومتی تغییر معنی‌داری نشان ندادند.


رضا پوررشیدی، شروین شریف کاشانی، هاشم شریفیان، حبیب مظاهر، پیمان سلامتی، بتول قربانی یکتا،
دوره 71، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: جسم خارجی در مری از وضعیت‌های اورژانسی بوده و علاوه بر اضطرابی که برای بیمار ایجاد می‌کند باعث عوارض بالقوه خطرناک می‌گردد. با توجه به مدیریت اورژانس در خروج جسم خارجی از مری و پرهیز از عواقب ناگوار آن، این مطالعه به بررسی هم‌خوانی سونوگرافی و رادیوگرافی در تشخیص جسم خارجی در مری می‌پردازد.
روش بررسی: این مطالعه به شکل مقطعی طراحی شد. نمونه‌گیری به روش آسان، از 60 بیمار مراجعه‌کننده مشکوک به جسم خارجی در قسمت فوقانی مری در بخش اورژانس بیمارستان امیراعلم از فروردین تا اسفند 89 انجام شد. ارتباط نتایج رادیوگرافی و سونوگرافی بررسی شد.
یافته‌ها: در 28 مورد (2/48%) بیماران جسم خارجی در دستگاه‌های گرافی تشخیص داده شد. نتایج رادیوگرافی در بیماران دارای جسم خارجی در 26 بیمار (9/92%) مثبت و در دو بیمار (1/7%) منفی بود. نتایج سونوگرافی در 27 بیمار (4/96%) مثبت و در یک بیمار (6/3%) منفی گزارش شد. ضریب همراهی نتایج رادیوگرافی با سونوگرافی در بیماران با شکایت از جسم خارجی معنی‌دار بود (001/0P=) و از ضریب توافق خوبی (01/0P= و 896/0kappa=) برخوردار بود.
نتیجه‌گیری: وجود ضریب بالای همراهی بین نتایج سونوگرافی و رادیوگرافی نشان می‌دهد که این سیستم‌های تصویربرداری با توجه به شرایط بیمار و شرح حال بیمار می‌توانند به جای هم به‌کار برده شوند.

بختیار ترتیبیان، روناک پارسه، بهروز بقایی،
دوره 71، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر روغن زیتون بر اینترلوکین 6 و عامل نکروز توموری- آلفا و هورمون کورتیزول در دختران فعال، تحت تاثیر یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده‌ساز بود.
روش بررسی: از بین داوطلبان، 24 آزمودنی در تحقیق شرکت داده شدند. سپس به دو گروه یک هفته تغذیه با مکمل (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند و در چهار مرحله: پایه، قبل و بلافاصله بعد از تمرین و یک ساعت بعد از تمرین ورزشی (ریکاوری)، نمونه خونی گرفته شد.
یافته‌ها: سطح کورتیزول و IL-6 و TNF-α در تمامی مراحل بعد از فعالیت در هر دو گروه افزایش معنی‌داری یافت (05/0P≤). لیکن سطح این شاخص‌ها در گروه مکمل کم‌تر بود، با این حال فقط سطح TNF-α و IL-6 بین دو گروه تفاوت معنی‌داری داشت (05/0P≤).
نتیجه‌گیری: روغن زیتون مانع از افزایش شاخص‌های التهابی در دختران فعال در حین تمرینات ورزشی وامانده‌ساز می‌شود.


حمیدرضا فتحی، فرید فریدونی،
دوره 71، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : پلاسمای غنی از پلاکت مشتق اتولوگ خون است که به‌تازگی اهمیت استفاده بالینی از آن در جراحی پلاستیک مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه نتایج درمانی تزریق توام پلاسمای غنی از پلاکت و چربی در بیماران مبتلا به نارسایی ولوفارنژیال ارزیابی شد.

روش بررسی: در این مطالعه آینده‌نگر، در 15 بیمار (9 نفر پسر و شش نفر دختر) در گروه سنی 20-15 سال مبتلا به شکاف کام و نارسایی ولوفارنژیال خفیف/ متوسط، تزریق ترکیب یک میلی‌لیتر Platelet-Rich Plasma (PRP) و چهار میلی‌لیتر چربی تحت سدیشن در دیواره خلفی حلق در محاذات ولوم روی فاشیای پره‌ورتبرال انجام شد. قبل‌از تزریق، شش هفته و شش ماه پس‌از تزریق با اندوسکوپی نازال صدای بیمار ضبط شد و پاتولوژی گفتاری بیمار توسط گفتار درمان تعیین شد.

یافته‌ها: جابه‌جایی ولار شش هفته پس‌از تزریق افزایش معناداری را نشان داد (049/0 P= ). سایز Gap شش هفته پس‌از تزریق در 60% بیماران ناپدید شد (019/0 P= ). شش ماه پس‌از تزریق میزان جابه‌جایی دیواره‌های طرفی فارنژیال در 3/73% موارد افزایش معناداری را نشان داد (04/0 P= ). در ارزیابی آئرودینامیک، عبور هوا از بینی هنگام تکرار کلمات کاهش معناداری را داشت (05/0 P< ). هم‌چنین ارزیابی گفتار درمانی بهبود معناداری را در کیفیت تکلم بیماران نشان داد (05/0 P< ).

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد، تزریق توام پلاسمای غنی از پلاکت و چربی منجر به بهبود رزونانس صوتی و کاهش عبور هوا از بینی در موارد درمان شده می‌شود که می‌توان آن‌را جایگزین پروسیجرهای ماژور مانند ولوفارنژیوپلاستی در درمان نارسایی ولوفارنژیال خفیف/ متوسط نمود.


فرهاد دریانوش، حسین جعفری، اسکندر رحیمی، داوود مهربانی، فیروز سلطانی،
دوره 71، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آدیپوکین‌ها پپتیدهایی هستند که بر متابولیسم انرژی کل بدن تاثیر می‌گذارند. دانش ما درباره تغییرات ویسفاتین، IL-6 و TNF-α به‌دنبال یک فعالیت ورزشی تناوبی شدید اندک است.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 45 سر موش ماده نژاد اسپراگوداولی به‌طور تصادفی به سه گروه مساوی پیش‌آزمون، کنترل و تمرینی تقسیم شدند. برنامه تمرینی تناوبی شامل دویدن بر روی تردمیل، به‌صورت سه جلسه   در هفته به‌مدت هشت هفته انجام گرفت. نمونه‌های خونی گرفته شد و تست‌های الایزا و تحلیل واریانس صورت گرفت.
یافته‌ها: تمرینات تناوبی شدید باعث کاهش معناداری در سطوح پلاسمایی ویسفاتین (036/0P=)، IL-6 (009/0P=) و TNF-α (022/0P=) در بین گروه‌ها گردید. همبستگی معناداری بین تغییرات ویسفاتین و TNF-α (062/0P=)، ویسفاتین و IL-6 (103/0P=) و TNF-α و IL-6 (385/0P=) مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: احتمالا تغییرات TNF-α و IL-6 با شدت و مدت فعالیت در ارتباط است و عواملی به‌جز کاهش وزن، در کاهش ویسفاتین پلاسما موثر هستند. از این رو کاهش این آدیپوکین‌ها می‌تواند باعث کاهش بیماری‌های متابولیکی شود.


پیمان حداد، افسانه مداح صفائی، ارمغان فرد اصفهانی،
دوره 71، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده

استخوان شایع‌ترین محل متاستاز در بیماران مبتلا به سرطان است. تعداد زیادی از متاستازهای استخوانی بی‌علامتند و اغلب به‌طور اتفاقی در بررسی‌های اولیه یا پی‌گیری‌ها کشف می‌شوند. در موارد علامت‌دار، درد شایع‌ترین علامت است. کیفیت درد متفاوت و از درد نقطه‌ای تا تیر کشنده متغیر است. درد اغلب شب‌ها و با فعالیت تشدید می‌شود. با افزایش طول عمر بیماران مبتلا به متاستاز استخوانی به‌خصوص در مبتلایان کانسر پستان و پروستات در سال‌های اخیر، انتخاب مناسب مجموعه‌ای از روش‌های درمانی برای آن اهمیت زیادی پیدا کرده و می‌تواند منجر به بهبود کیفیت زندگی بیماران، کاهش هزینه‌های درمانی، جلوگیری از ناتوانی و وابستگی بیمار به اطرافیان، عدم تاخیر در درمان‌های ضد سرطان و پیشگیری از عوارض تهدیدکننده حیات گردد. درمان فعلی متاستازهای استخوانی شامل کنترل درد با آنالژزیک‌ها، پرتودرمانی (پرتو درمانی موضعی یا سیستمیک)، بیس‌فسفونات‌ها و جراحی می‌باشد. درمان و کنترل متاستازهای استخوانی کاری پرچالش و نیازمند همکاری گروهی متخصصین رشته‌های ذیربط است. رادیوتراپی در میان درمان‌های انکولوژی بیش‌ترین کاربرد را برای این منظور دارد. در این نوشتار، به مرور متاستاز استخوانی و درمان‌های آن با تکیه بر نقش ویژه پرتودرمانی موضعی و سیستمیک می‌پردازیم و سعی می‌کنیم با مرور مقالاتی که در زمینه درمان متاستازهای استخوانی در کشور و به‌خصوص توسط نویسنده و سایر همکاران در بخش رادیوتراپی- انکولوژی انستیتو کانسر و مرکز تحقیقات پزشکی هسته‌ای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است بتوانیم به انتخاب بهترین روش درمان در بیماران ایرانی مبتلا به متاستازهای استخوانی کمک کنیم.
نرمین قادری، خسرو عیسی‌زاده، علیرضا شعاع‌حسنی،
دوره 71، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آپوپتین، پروتیینی از ویروس آنمی مرغ، عامل القای آپوپتوز به‌طور اختصاصی در سلول‌های سرطانی بوده و به سلول‌های سالم آسیبی نمی‌رساند. باکتریوفاژها نظیر فاژ لامبدا را می‌توان تغییر داد تا کاست‌های ژنتیکی را به درون تومورهای سلول‌های یوکاریوتی برسانند و آن‌ها را به‌شکل ایمن بیان کنند. این مقاله روشی ایمن برای بیان آپوپتین توسط فاژ لامبدا در تومورهای سرطانی انسانی ارایه نموده است. روش بررسی: این مقاله، مطالعه‌ای تجربی است. کلون حامل ژن آپوپتین تهیه و سپس به درون حامل ژنی CMV-ZAP توسط آنزیم‌های تحدیدی BamH1 و HinD-III وارد گردید و با میزبانی باکتری اشریشیا کلی به درون فاژ لامبدا بسته‌بندی گردید. این ساختار نوترکیب جهت بیان پروتیین آپوپتین در سلول‌ها به روش‌های RT-PCR و Western Blot بررسی گردید و عملکرد آپوتین در سلول سرطانی BT-474 جهت ممانعت از رشد تومور حاصل از آن در موش‌های Nude مورد مطالعه قرار گرفت. یافته‌ها: ترانسفکت نمودن سلول سرطان سینه توسط فاژ لامبدا که حامل آپوپتین-CMV-ZAPλ بود، از رشد سلول سرطانی در شرایط آزمایشگاهی جلوگیری نمود و هیچ اثری بر سلول‌های سالم نداشت. بیان این پروتیین در تومور موشی نیز دیده شد و باعث زنده ماندن موش‌های توموری شد. نفوذ فاژ حامل آپوپتین به درون سلول سرطانی بسیار بالا بود و ترانسفکت نمودن پلاسمید حامل آپوپتین به‌طور مستقیم تاثیر کمی در توقف رشد این سلول داشت. نتیجه‌گیری: باکتریوفاژ لامبدا حاملی بی‌خطر بوده و آپوپتین به‌طور کاملا اختصاصی قادر به از بین بردن تومورهای سرطانی در بدن موجود زنده می‌باشد. چنین ساختاری روشی بسیار مطمئن برای درمان سرطان در انسان خواهد بود.
مهدی محبی، خلیل پور خلیلی، مهناز کسمتی، صمد اکبرزاده، زهرا اکبری،
دوره 72، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: استروییدهای آنابولیک که توسط ورزشکاران جهت تقویت عضلات استفاده می‌شوند، بیان اپیوییدهای اندوژن را تغییر و باعث اختلالات رفتاری می‌شوند. فعالیت‌های ورزشی میزان اپیوییدهای اندوژن را افزایش می‌دهند. هدف از این پژوهش، بررسی اثر استفاده مزمن ناندرولون بر اوپیوییدهای سرم موش‌های ورزشکار می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی در دو گروه بدون حرکت ورزشی و ورزشکار قرار گرفتند. حیوانات هر گروه به دو زیر گروه کنترل (حلال) و دارو (ناندرولون mg/kg 15) تقسیم شدند. در پایان سطح اوپیوییدهای سرم سنجیده شد. یافته‌ها: شنای دو هفته‌ای باعث افزایش معنادار سطوح سرمی اوپیوییدهای بتا- اندورفین (ng/l 5±114 در مقایسه با 5±98 در گروه کنترل، 038/0P=) و مت- انکفالین (ng/l 42±1556 در مقایسه با 27±1475 در گروه کنترل، 25/0P=) گردید. ناندرولون میزان بتا- اندورفین (ng/l 4±84 در مقایسه با 5±114، 002/0P=) و مت- انکفالین (ng/l 36±1378 در مقایسه با 42±1556، 011/0P=) را در گروه ورزشکار کاهش داد؛ اما در حیوانات بدون حرکت ورزشی ناندرولون تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر سطح اوپیوییدها نداشت. نتیجه‌گیری: تجویز مزمن ناندرولون سطح افزایش یافته اپیوییدها به‌دنبال ورزش را کاهش می‌دهد. با توجه به نقش اوپیوییدها در کنترل رفتار، احتمال ایجاد تغییرات رفتاری به‌دنبال مصرف استروییدهای آنابولیک دور از انتظار نیست.
علیرضا شریفی، شهاب دولتشاهی، عاطفه رضایی فر، طیب رمیم،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: عدم وجود یافته‌های کافی در حمایت از انجام بیوپسی در تشخیص مری‌بارت در حین آندوسکوپی نیازمند انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه می‌باشد. در این مطالعه بافت‌های مخاطی ناحیه دیستال مری برای تشخیص مری‌بارت در مبتلایان به ریفلاکس مقاوم به‌درمان از طریق بیوپسی در حین آندوسکوپی بررسی و ارزیابی گردید. روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی در مراجعین بخش آندوسکوپی بیمارستان سینا، تهران، از سال 92-1391 در مدت یک‌سال انجام شد. اختلالات انعقادی، ابتلا به کانسر مری، تشخیص قبلی مری‌بارت، سندرم روده تحریک‌پذیر، بیماری‌های سایکولوژی و سابقه مصرف منظم NSAIDs معیارهای خروج بودند. در آندوسکوپی محل تبدیل اپیتلیوم سنگفرشی به استوانه‌ای معده بررسی و از ناحیه بالاتر از محل برخورد مخاط مری به معده 4-2 بیوپسی تهیه شد. یافته‌ها: یکصدو پنجاه و سه بیمار 78 مرد (51%) و 75 زن (49%) و با میانگین سنی 57/17±92/47 سال در مطالعه شرکت کردند. میانگین BMI بیماران kg/m2 17/4±05/25 بود که 8/45% از آنها دارای BMI بیشتر از kg/m2 30 بودند. نمونه پاتولوژی در 31 مورد جهت بررسی پاتولوژیک کافی نبود. از 122 مورد باقیمانده 25 مورد نرمال و 97 مورد (5/79%) دارای ضایعه پاتولوژیک به ترتیب زیر بودند: 49 نفر (2/40%) ازوفاژیت خفیف، 24 نفر (7/19%) ازوفاژیت متوسط، 14 نفر (5/11%) ازوفاژیت شدید، هشت نفر (5/6%) مری‌بارت، یک نفر (8/0%) ازوفاژیت قارچی و یک نفر (8/0%) ازوفاژیت ائوزینوفیلیک. 117 بیمار (5/76%) به هلیکوباکتر پیلوری مبتلا بودند. حساسیت و ویژگی آندوسکوپی در تشخیص مری‌بارت در مقایسه با نمونه پاتولوژی به ترتیب 0/100% و 13/84% (09/89-53/78 :95%CI) به‌دست آمد. نتیجه‌گیری: انجام نمونه پاتولوژی همزمان با آندوسکوپی برای بررسی هیستولوژی ضایعات ایجاد شده می‌تواند در تشخیص موارد ابتلا به مری‌بارت کمک‌کننده باشد.
ساناز ریسمانچی، پژمان مرتضوی، سعید امانپور،
دوره 72، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال از مهمترین سرطان‌ها در جوامع انسانی محسوب می‌شود و در دو دهه اخیر متوجه شده‌اند که مهار‌کننده‌های انتخابی آنزیم سیکلواکسیژناز-2 (Cox-2) باعث پسرفت تومور می‌شود. هدف از این مطالعه شناسایی مسیر مولکولی مهار آنژیوژنز توسط داروی سلکوکسیب بود. روش بررسی: مطالعه تجربی حاضر در فاصله زمانی سال‌های 1391 تا 1393 در مرکز پژوهش‌های مدل‌های سرطان و آزمایشگاه ژنتیک مولکولی انستیتو کانسر ایران انجام شد. رده سلولی HCT-116 (جدا شده از آدنوکارسینومای کولورکتال انسانی) پس از کشت و پاساژ، با ماده فعال سلکوکسیب در دو غلظت فارماکولوژیکی 50 میکرومولار (C50) و 100 میکرومولار (C100)، تیمار گردید. سپس RNA استخراج و cDNA ساخته شد. الیگونوکلئوتید ژن HIF-1 alpha (ژن آغازگر آنژیوژنز) ساخته شده و میزان بیان ژن HIF-1 alpha توسط دستگاه Real-time PCR در سه گروه کنترل، C50 و C100 مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها: بیان ژن HIF-1 alpha در گروه تیمار با سلکوکسیب و در غلظت C100 در مقایسه با گروه کنترل به‌طور معناداری کاهش یافت (001/0P<). اما در غلظت C50 تغییری دیده نشد. نتیجه‌گیری: سلکوکسیب با کاهش بیان ژنی موجب کاهش آنژیوژنز در بافت سرطان کولورکتال در محیط In vitro گردید.
ثریا امامقلی زاده مینایی، حسین مزدارانی، سید محمود رضا آقامیری، مرتضی متذکر، محسن منصوری،
دوره 72، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: رادیوتراپی به‌طور اجتناب‌ناپذیری با تابش‌گیری بافت‌های نرمال همراه است. پرتو یونساز می‌تواند منجر به ایجاد آسیب در DNA سلول سالم شده و در نتیجه آن بیماران متحمل عوارض زودرس و دیررس در طی درمان می‌شوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات سیتوژنتیکی ایجاد شده در لنفوسیت‌های خون محیطی بیماران مبتلا به سرطان مری در طی رادیوتراپی بود. روش بررسی: این نوع مطالعه تجربی- آزمایشگاهی و آینده‌نگر در مرکز رادیوتراپی امید شهرستان ارومیه از فروردین تا اسفند 1391 انجام شد. نمونه‌های خون محیطی از 15 بیمار مبتلا به سرطان مری در طی سه مرحله قبل (Gy 0)، وسط ( Gy6/21) و در انتهای ( Gy2/43) درمان رادیوتراپی جمع‌آوری شدند. سپس نمونه‌ها در محیط کشت کامل RPMI-1640 حاوی 1% PHA کشت داده شده و در انکوباتور نگهداری شدند. سیتوکالازین- B با غلظت نهایی μg/ml 5 به نمونه‌ها اضافه شد و در نهایت نمونه‌ها محصول‌برداری شده و برای هر نمونه لام مربوطه تهیه شد. یافته‌ها: افراد مورد مطالعه شامل هشت بیمار زن و هفت بیمار مرد مبتلا به سرطان مری با میانگین سنی 548/11±07/70 بودند. مطالعه حاضر نشان داد که میانگین فراوانی میکرونوکلئی در وسط درمان در مقایسه با نمونه‌های پیش از درمان به‌طور قابل توجهی بالاتر بود (بیشتر از چهار برابر). همچنین بررسی نمونه‌های جمع‌آوری شده در انتهای درمان، افزایش در فراوانی میکرونوکلئی متناسب با افزایش مقدار دوز دریافتی از پرتو‌های یونیزان نشان داد (001/0=P). نتیجه‌گیری: افزایش در فراوانی میکرونوکلئی در مراحل دوم و سوم نمونه‌گیری در اثر عملکرد پرتوهای یونیزان است بنابراین استفاده از آزمون میکرونوکلئی در طی مراحل مختلف درمان جهت بررسی عوارض رادیوتراپی بسیار کمک کننده است.

صفحه 3 از 5     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb