38 نتیجه برای مس
سید حسین مجتبایی، ناهید بیدار،
دوره 70، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت های تصادفی کودکان از مسایل مهم جهان محسوب می شود. بیش از 90 % تماس با سموم
در خانه اتفاق می افتد و 40 % این تماس ها در کودکان رخ می دهد. شناخت شایع ترین علل مسمومیت می تواند
تعیین کننده استراتژی های پیشگیری و درمان باشد. روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی با همکاری مرکز ثبت
انجام شد. کودکان زیر 12 سال که در بخش اورژانس بیمارستان هفده
شهریور رشت در سال 1389 بستری شده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته ها: از 3299 نفر کودک بستری
4/27% به علت مسمومیت بود. 51 / 86 % مسمومین را اطفال زیر پنج سال و بالاترین شیوع سنی مسمومیت را افراد یک تا / به علت مسمومیت بود. 51
پنج سال تشکیل م یدادند. بالاترین شیوع فصلی مسمومیت، فصل بهار بود و شایع ترین علت مسمومیت با دارو و بیش ترین علل مسمومیت را شامل می شدند. 73/ 56 % و نفت با 92 / 9%سپس نفت بود. در مجموع دارو با 73
نتیج هگیری: به نظر می رسد که دادن آگاهی بی شتر به والدین در مورد مسمومی تها و نحوه اجتناب از آ نها با رعایت
نکات ایمنی در نگه داری مواد مسمومیت زا به خصوص دارو و نفت بتواند به پیشگیری از مسمومیت ها کمک کند.
زهراالسادات هاشمی، مهدی فروزنده مقدم، مسعود سلیمانی، مریم حفیظی، ناصر امیری زاده،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خون بندناف در پیوند
مغز استخوان، بهعلت دوز پایین سلولهای CD34+ دارای محدودیتهایی است که میبایست این سلولها
مورد تزاید قرار گیرند. تکثیر سلولهای بنیادی با استفاده از افزایش فعالیت خود
تکثیری آنها در شرایط آزمایشگاهی روی داربست DBM (ماتریکس استخوانی معدنیزدا شده) پوشیده
شده با سلولهای پروژنیتور مزانشیمی یعنی سلولهای بنیادی سوماتیک غیر محدود شده (USSC) پیشنهاد میشود. مسیر TGF-b از عوامل مهم
مهاری برای فعالیت خود تجدید شوندگی سلولهای بنیادی است که در این تحقیق از همزمانی
کشت برون تن (Ex vivo) و مهار مسیر TGF-b با کمک تکنیک RNAi استفاده شد.
روش بررسی: سلولهای USSC، از خون
بندناف جدا شده و سپس روی داربست DBM و هم کف پلیت، به عنوان لایه مغذی، پوشش داده
شدند. سلولهای CD34+ با روش Magnetic-Activated Cell Sorting (MACS) از جفت انسانی تخلیص و در
شرایط دو بعدی و سه بعدی هم کشتی، با siRNA علیه TGFbR2 تیمار شدند. میزان سرکوب بیان ژن مربوطه باReal-Time PCR کمی بررسی شدند. در نهایت شمارش سلولی،
فلوسایتومتری و فعالیت کلنیزایی سلولها مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: کشت سه بعدی بههمراه مهار ژن TGFbR2 موجب افزایش قابل توجه 7/0±41 برابر سلولهای CD34+ شد. ولی
افزایش نسبت تزاید در دو بعدی ساده بیش از سه بعدی بود و نیز بیشترین مهار بیان
ژن، بیشترین افزایش در مارکر سطحی با آنالیز فلوسایتومتری در حالت کشت دو بعدی
ساده نشان داده شد (05/0P<).
نتیجهگیری: بنابراین
از نظر موثر بودن سیستم انتقال RNAi، کشت دو بعدی ساده نسبت به سه بعدی کارآمدتر بود بهطوری که سلولها
آزادی کمتر داشته و بیشتر با سلولهای لایه مغذی درگیر بودند.
دنیا صورتی جابلو، سید رضا عطارزاده حسینی، دلارام صیادپور زنجانی، امین احمدی،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: با افزایش سن زنان به
تدریج سطح پایه آندروژنها کاهش مییابد، که ممکن است سبب خستـگی، کاهش قدرت
عضلانی و تراکم استخوان شود. به همین منظور این تحقیق با هدف تأثیر تمرینات
مقاومتی و استقامتی بر پاسخهای حاد آندروژنها، کورتیزول و لاکتات زنان مسن انجام
شد.
روش بررسی: 10
زن مسن با میانگین سن 74/3±30/54 سال و نمایه توده بدن 07/2±88/24 کیلوگرم مترمربع به
طور تصادفی در یک جلسه تمرین مقاومتی، استقامتی و یک جلسه استراحت شرکت کردند.
تمرین مقاومتی 45 دقیقه، شامل: سه ست 10 تکراری هشت حرکت وزنه تمرینی با 80% یک
تکرار بیشینه بود. تمرین استقامتی 45 دقیقه فعالیت روی دوچرخه کارسنج با شدت 70%-60% حداکثر اکسیژن مصرفی بود. در جلسه
استراحت (کنترل) 45 دقیقهای هیچ فعالیتی انجام نمیگرفت. از افراد قبل، بلافاصله
و 15 دقیقه بعد از تمرین و استراحت، نمونهگیری خونی گرفته شد و مقادیر آندروژنها،
کورتیزول و لاکتات سرم اندازهگیری شدند. نتایج با استفاده از روش اندازهگیریهای
تکراری در سطح معنیداری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: تغییرات درون گروهی
سطوح افزایش یافته تستوسترون پس از مداخله یک جلسه تمرین مقاومتی و
استقامتی معنیدار بود (05/0>P). نتایج نشان داد پس از مداخله یک جلسه تمرین مقاومتی سطح
دهیدرواپیاندرسترون سولفات افزایش معنیدار یافت (05/0>P). در حالی که تغییرات
درون گروهی مقادیر کورتیزول گروهها معنیدار نبود (05/0<P)، تغییرات بین گروهی مقادیر کورتیزول گروهها معنیدار بود (05/0P<). نتیجهگیری: یک
جلسه تمرین مقاومتی میتواند سطوح آندروژنها را در زنان مسن افزایش دهد و از این
نظر میتواند برای سلامت و تندرستی آنها ضروری باشد.
توحید سیف برقی، رامین کردی، امیرحسین معماری،
دوره 71، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ورزشکاران بهطور معمول در زمینههای جسمانی نسبت بهسایر زمینهها تمرینات و مهارت بیشتری دارند و اغلب آگاهی کمتری از فاکتورهای شناختی و روانی موثر بر عملکرد و اجرای ورزشی خود دارند. لذا ورزشکاران رشتههای مختلف بهویژه ورزشهای تیمی، چندان با مهارتهای روانی مرتبط با ورزش آشنا نیستند و کمتر به تمرینات ذهنی میپردازند. بهتازگی تصویرسازی بهعنوان یکی از مهارتهای پایهای مورد نیاز و موثر در ورزش مطرح بوده است. در این مطالعه اثر تصویرسازی شناختی بر عملکرد فوتبالیستهای نخبه در جریان مسابقات رسمی را در دو مطالعه موازی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
روش بررسی: بیست و دو ورزشکار در رده جوانان و 22 ورزشکار در رده بزرگسال بهطور جداگانه و بهصورت تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. آموزش تصویرسازی شناختی برای شرکتکنندگان در گروه مداخله، بهمدت 12 هفته و مشابه با هم صورت پذیرفت، درحالیکه بازیکنان گروه شاهد هیچگونه مداخله شناختی دریافت نمیکردند. عملکرد ورزشی ورزشکاران فوتبالیست بهصورت میزان پاسهای صحیح در جریان مسابقات رسمی، قبل و بعد از مداخله تصویرسازی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاکی از تغییر قابلتوجه در عملکرد فوتبالیستهای رده جوانان بعد از دریافت مداخله نسبت به گروه شاهد بود (69/1، 17/1 :95%CI، 000/0P<، 41/1OR=). در رده بزرگسال علیرغم روند رو به رشد بازیکنان در اجرای ورزشی، تفاوت معنیداری میان گروه مداخله و شاهد دیده نشد (4/1، 82/0 :95%CI، 05/0P>، 07/1OR=).
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان میدهد مداخلات تصویرسازی شناختی اختصاصی و عمومی میتواند عملکرد فوتبالیستها بهخصوص در رده جوانان را بهبود بخشد.
مهدی زارعی، پریوش کردبچه، روشنک داعیقزوینی، انسیه زیبافر، محسن گرامیشعار، زینب برجیان بروجنی، مهدی ناظری، لیلا حسین پور، محمد میر بلوک جلالی، سید جمالل هاشمی،
دوره 71، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: فلور مالاسزیایی تحت شرایطی تکثیر یافته و باعث پوستهریزی (شوره و درماتیت) و ناراحتی جسمی و روانی، بهخصوص در جوانان میشود. لذا، این مطالعه با هدف تشخیص آسان و سریع حالت تکثیری و تهاجمی، جهت درمان بهموقع انجام شده است.
روش بررسی: نمونهگیری از پوست سر داوطلبین انجام و لام مستقیم با رنگ متیلنبلو تهیه شد و از نظر مورفولوژی، میزان مخمر و وجود میسلیوم بررسی گردید.
یافتهها: از کل 140 نمونه، وجود مخمر در 5/93% (131) مثبت و 5/6% (9) منفی بود که میزان مخمر در حالت خفیف یا نرمال 2/25%، متوسط 5/24% و شدید 3/50% گزارش گردید. وجود میسلیوم در بین نمونههای مثبت، 9/22% (30) گزارش گردید (007/0P=).
نتیجهگیری: بهکار بردن روش و الگویی ساده، ارزان و در دسترس (الگوی تعیین میزان مخمر با آزمایش مستقیم میکروسکوپی) برای افتراق فلور از حالت غیرطبیعی مخمر مالاسزیا میتواند جهت اقدام سریع در پیشگیری و درمان مفید باشد.
بهاره عباسی، پیمان حافظی مقدم، نفیسه انصاری نژاد، مریم سروری، طیب رمیم،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: احتمال بروز تشنج در بیمارانی که دچار مسمومیت یا سوء مصرف ترامادول شدهاند، تصمیمگیری برای مدت زمان تحت نظر گرفتن این بیماران را مشکل مینماید. هدف از مطالعه تعیین فراوانی موارد بروز تشنج و زمان آن پس از مصرف ترامادول در مراکز درمانی و پس از ترخیص بیماران بود. روش بررسی: مطالعه به صورت مقطعی و آیندهنگر در بیمارستان حضرت رسول (ص) و لقمان شهر تهران از فروردین 1391 تا فروردین 1392 در بیمارانی که سابقه اپیلپسی کنترل نشده و ضربه به سر نداشتند، انجام گردید. بیماران حداقل مدت 12ساعت در اورژانس تحتنظر بوده و در صورت وخامت وضعیت بالینی، به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شدند. پیگیری تلفنی یک هفته پس از ترخیص انجام شد. فاصله زمانی مصرف دارو تا زمان مراجعه و زمان بروز اولین و دومین حمله سنجیده شد. یافتهها: 150 بیمار (141 مرد/ 9 زن) با میانگین سنی 94/5±23/23 سال وارد مطالعه شدند. 104 نفر (3/69%) دچار تشنج شدند که هشت نفر از آنها (6/7%) دو نوبت تشنج و بیشتر داشتند. میانگین زمانی مصرف دارو تا بروز اولین و دومین تشنج در بیمارانی با بیش از یک نوبت حمله تشنج به ترتیب 17/0±93/0 و 75/0±5/2 ساعت بود. مردان و افراد دارای سابقه مثبت تشنج دارای بیشترین فراوانی بروز تشنج بودند. 3/99% بیماران از بیمارستان مرخص شدند. تنها یک مورد فوت مشاهده گردید که علت آن مسمومیت شدید با ترامادول بود. نتیجهگیری: در چهار ساعت اول پس از مصرف ترامادول بیشترین احتمال بروز تشنج در افراد مصرفکننده این دارو وجود دارد. همچنین در افراد مستعد نوبت دوم تشنج نیز با فاصله زمانی کمی از نوبت اول رخ داده بود. زمان مناسب تحتنظر گرفتن بیماران حدود چهار ساعت بوده و پس از آن میتوان بیماران را با علایم هشدار ترخیص نمود.
زهره سرابینژاد، داود نوری اینانلو، شهرام تیموریان،
دوره 74، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: اینفلیکسیماب (Infliximab) شکلی از آنتیبادیهای نوترکیب کایمریک میباشد که هدف مناسبی برای مهار فاکتور نکروز توموری آلفا در بیماریهای التهابی است. پژوهش کنونی با هدف ارزیابی بیان آنتیبادی منوکلونال اینفلیکسیماب در مقیاس نیمهصنعتی در سلول تخمدان هامستر چینی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه با هدف تولید نیمه صنعتی، از بهمن 1393 تا مرداد 1394 در مرکز رشد دانشگاه تهران انجام گردید. وکتور حاوی ژنهای اینفلیکسیماب، به باکتری E.coli انتقال و وجود ناقل پلاسمیدی حاوی ژن برروی ژل 2% آگارز بررسی شد پلاسمید جداسازی و توسط لیپوفکتامین 2000 (Invitrogen, Germany) به سلول تخمدان هامستر چینی ترانسفکت شد. سلولها توسط G-418، دو هفته تیمار و سلولهای ترانسفکت شده انتخاب شدند. میزان تولید اینفلیکسیماب در کلونهای انتخابی پس از 48 ساعت با کیت الایزا IgG، مورد سنجش قرار گرفت. کلون با بیان بالا کشت و محصول با ستون افینیتی پروتیین A خالص شد. جهت تایید خلوص، از روش Sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel electrophoresis (SDS-PAGE) و برای تعیین راندمان تخلیص، از تست الایزا استفاده شد.
یافتهها: بررسی ژل آگارز، وکتور حاوی ژن را تایید نمود. ارزیابی غلظت اینفلیکسیماب پس از ترانسفکشن با استفاده از تست الایزا IgG در nm 450، بیشترین و کمترین میزان بیان را بهترتیب ng/ml 23 و ng/ml 6 نشان داد. در مرحله تخلیص با ستون افینیتی پروتیین A، پیک مربوط به اینفلیکسیماب، در بازه زمانی 7/0 الی 8/0 دقیقه مشاهده و راندمان تخلیص، 70% محاسبه شد و وجود باندهای 25 و 50 کیلو دالتونی بر روی ژل پس از تخلیص حضور اینفلیکسیماب را تایید نمود.
نتیجهگیری: در پژوهش کنونی بیان اینفلیکسیماب در مقیاس نیمهصنعتی با استفاده از سیستم بطری غلطان با درصد بیان بالا و راندمان تخلیص حدود 70% انجام شد.
هما محسنی کوچصفهانی، سمیه ابراهیمی باروق، جعفر آی، اعظم رحیمی،
دوره 74، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ریزمولکول پورمورفامین آگونیست پروتیین Smoothened در مسیر سیگنالینگ سونیک هچهاگ (Sonic hedgehog) است. استفاده از سونیک هچهاگ باعث پیشروی تمایز عصبی میشود و سلولهای تمایز یافته، پروتیینهای ویژهی بافت عصبی را بیان میکنند. نوروفیلامنت و استیل کولین ترانسفراز، پروتیینهای ویژه نورونهای حرکتی هستند که بیان آنها در سلولهای در حال تمایز نشاندهنده تبدیل آنها به نورونهای حرکتی است. هدف از این مطالعه بررسی توانایی مولکول پورمورفامین در تمایز سلولهای بنیادی اندومتریال به نورون حرکتی است.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی که در مهر ماه 1394 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت، سلولهای بنیادی به روش آنزیمی از بافت اندومتریوم رحم جداسازی شدند. پس از پاساژ سوم فلوسایتومتری برای مارکرهای مزانشیمی انجام شد. سپس سلولها به دو گروه کنترل و تمایزی تقسیم شدند. در گروه تمایزی، سلولها با محیط تمایزی حاوی پورمورفامین تیمار شدند. سپس تست ایمونوسیتوشیمی (ICC) و همچنین Real-time PCR برای بیان مارکرهای سلولهای عصبی انجام شد.
یافتهها: آنالیز فلوسایتومتری نشان داد که سلولهای بنیادی اندومتریال برای CD90, CD105 و CD146 مثبت و برای CD31, CD34 منفی هستند. نتایج ICC و Real-time PCR نشان داد که سلولهای تیمار شده با پورمورفامین، مارکرهای نورونهای حرکتی نوروفیلامان و استیل کولین ترانسفراز را بیان میکنند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ریزمولکول پورمورفامین با فعال نمودن مسیر سیگنالینگ سونیک هچهاگ توانایی القای تمایز سلولهای بنیادی به سلولهای عصبی، بهویژه نورونهای حرکتی را دارد.
علی محمد مصدقراد، انسیه اشرفی،
دوره 75، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: رضایت بیماران یکی از شاخصهای مهم کیفیت و اثربخشی خدمات بیمارستانی است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سیستم مدیریت کیفیت بر میزان رضایت بیماران انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه اقدام پژوهی مشارکتی بوده که در بخش مراقبتهای ویژه تنفسی بیمارستان لبافینژاد تهران در سال ۱۳۹۲ انجام شد. با تشکیل تیم بهبود کیفیت و استفاده از مدل ده مرحلهای مدیریت کیفیت مصدق راد، اقدام به بهبود فرایندهای کاری بخش شد. رضایت بیماران بخش، پیش و پس از اجرای مدیریت کیفیت سنجیده شد.
یافتهها: فرایندهای اصلی بخش اصلاح و استاندارد شدند و اهداف ارتقای فرایندهای کاری تعیین شدند. برنامه عملیاتی دستیابی به اهداف تدوین و اجرا شد. اجرای مدیریت کیفیت منجر به بهبود ۵۴/۵ درصدی کیفیت خدمات بخش و افزایش ۷/۲ درصدی رضایت بیماران شد.
نتیجهگیری: اجرای درست یک مدل مناسب مدیریت کیفیت میتواند منجر به بهبود کیفیت خدمات بیمارستانی و افزایش رضایت و وفاداری بیماران شود.
سعید نوری، آناهیتا ذوقی، محمدرضا شریف، نجلا فرهنگ، مازیار شجاعی،
دوره 76، شماره 7 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: هر ماده توکسیک بسته به تغییرات فیزیولوژیک در حین تماس نشانههای منحصر به فرد خود را دارد. اثر سرب بر روی غده تیرویید نامشخص است. در این مطالعه تغییرات هورمونهای تیروییدی در بیماران دچار مسمومیت با سرب بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی از فروردین تا اسفند ۱۳۹۵ در بیمارستان لقمان حکیم تهران از طریق روش نمونهگیری در دسترس، سطح هورمونهای تیروییدی در ۹۰ نفر همسانسازیشده اندازهگیری شد. ۳۰ بیمار مسموم با سرب، ۳۰ بیمار با اعتیاد به اپیوم مراجعهکننده به مرکز ترک اعتیاد و ۳۰ فرد سالم، از نظر سطح سرب و هورمونهای تیروییدی بررسی شدند. هورمونهای تیروییدی در گروه مورد نسبت به گروههای کنترل مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: سطح سرب در گروه دچار مسمومیت با سرب µg/dl ۲۳/۵ ± ۵۷/۵ و در گروه کنترل اول با اعتیاد به اپیوم µg/dl ۳/۸ ± ۷/۸ و در گروه کنترل دوم µg/dl ۵/۹ ± ۹ بود. هورمون تحریککننده تیرویید در بیماران دچار مسمومیت با سرب mIU/L ۰/۰۱ ± ۰/۲ بهمیزان معناداری نسبت به گروه کنترل اول (۱/۰۵±۲/۴) و گروه کنترل دوم (۰/۰۱ ± ۲/۳) کمتر بود (۰/۰۴P=). تیروکسین در بیماران دچار مسمومیت با سرب (µg/dl ۲/۶ ± ۱۷/۸) بهمیزان معناداری نسبت به گروه کنترل اول ۱/۹±۸/۸ و گروه کنترل دوم ۳/۵±۷/۴ بیشتر بود (۰/۰۲P=).
نتیجهگیری: مسمومیت با سرب بر عملکرد تیرویید موثر است و باعث کاهش هورمون تحریککننده تیرویید و افزایش تیروکسین میشود.
علیمحمد مصدقراد، ابوالقاسم پوررضا، ندا اکبرپور،
دوره 76، شماره 10 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع بیماری اوتیسم در حال افزایش است. این بیماری مزمن باعث مرگ زودرس بیماران نمیشود و درمان قطعی ندارد. بنابراین، هزینههای طول عمر آن بسیار زیاد است. هدف این پژوهش محاسبه بار اقتصادی اختلال طیف اوتیسم در شهر تهران در سال ۱۳۹۵ بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بهصورت مقطعی در شهر تهران در بازه زمانی اردیبهشت تا مهر ۱۳۹۶ با حمایت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. برای انجام این مطالعه از یک پرسشنامهی با روایی و پایایی بالا برای محاسبه هزینههای مستقیم پزشکی، هزینههای مستقیم غیرپزشکی و هزینههای غیرمستقیم بیماری اوتیسم استفاده شد.
یافتهها: میانگین هزینه کل هر بیمار اوتیسم برابر با ۲۲۳،۵۶۱،۸۴۱ ریال بود که بهترتیب ۳۲، ۵۲ و ۱۶% آن مربوط به هزینههای مستقیم پزشکی، هزینههای مستقیم غیرپزشکی و هزینههای غیرمستقیم بود. هزینه مستقیم بیماری اوتیسم حدود ۱۸۷،۲۷۲،۱۸۶ ریال بود که ۳۸% آن مربوط به هزینههای مستقیم پزشکی و ۶۲% آن مربوط به هزینههای مستقیم غیرپزشکی بود. هزینههای توانبخشی، دارویی و ویزیت پزشک بهترتیب، ۷۰، ۱۶ و ۷% کل هزینههای مستقیم پزشکی را تشکیل میداد. هزینهی مهاجرت خانواده بیمار اوتیسم به تهران برای دریافت درمان حدود ۳۵% هزینههای مستقیم غیرپزشکی بیماران را تشکیل میداد. حدود ۷۰% هزینههای غیرمستقیم بیماری مربوط به هزینه تولید از دست رفته والدین بیمار به دلیل ترک شغل بود.
نتیجهگیری: بیماری مزمن اوتیسم هزینه زیادی را به خانوارها تحمیل میکند که قسمت عمده آن هزینههای مستقیم غیرپزشکی است که تحت پوشش بیمه سلامت نیست.
بابک مصطفیزاده، فارس نجاری، آزاده سعیدی، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 5 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه: متوترکسات بهعنوان یک داروی آنتیمتابولیت، هر چند دارای عوارض متعددی است، ولی بروز پتشیهای منتشر جلدی (بثورات ماکولوپاپولر) از عوارض بسیار نادر آن حتی در دوزهای پایین میباشد.
معرفی بیمار: بیمار یک زن ۷۷ ساله بهدلیل اجرای نادرست دستور نحوه مصرف داروی متوتروکسات، با راشهای پوستی منتشر با وجود مصرف داروهای مختلف برای درمان بیماری مزمن روماتیسمی از پیش موجود به بخش اورژانس بیمارستان آورده شده بود، بیمار با شک به مسمومیت با متوتروکسات، پس از بررسیهای لازم و نیز اقدامات درمانی اولیه، تحت درمان با فاکتور محرک کلونی ماکروفاژ- گرانولوسیت قرار گرفت و بهطور شگفتانگیزی تمام عوارض بالینی و آزمایشگاهی ایجاد شده بهبود یافت.
نتیجهگیری: در زمان مصرف متوتروکسات توسط بیمار حتی با تجویز پزشک متخصص، با بروز هرگونه نشانههای پوستی مانند راشهای ماکولوپاپولر منتشر بدون خارش باید به فکر مسمومیت با متوتروکسات بود.
بیتا دادپور، زهرا حاتمی، امیررضا لیاقت، علی اشراقی، فارس نجاری، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 7 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: پراکندگی QT به معنای تفاوت بین فاصله QT حداقل و حداکثر در الکتروکاردیوگرام دوازده لید استاندارد است. هدف پژوهش کنونی در این پژوهش پیدا کردن رابطهای مابین مسمومیت با متادون و تغییر میزان پراکندگی QT در نوار قلبی بیماران بود.
روش بررسی: در یک مطالعه توصیفی، مقطعی، بهصورت تصادفی، که در بخش مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد از مهر ۱۳۹۴ تا فروردین ۱۳۹۵ صورت گرفت، از تمامی بیمارانی که با شکایت و یا علایم مسمومیت با متادون به بخش اورژانس مراجعه نموده بودند، در بدو ورود یک نوار قلبی با ۱۲ لید از آنها گرفته شد، و سپس میزان پراکندگی QT در نوار قلبی آنها در مقایسه با سایر پارامترها بهصورت دستی برای بیماران محاسبه گردید، همچنین، از طرفی برای مشخص نمودن میزان الکترولیتها (پتاسیم، کلسیم، منیزیم) یک نمونه خون نیز از بیماران دریافت، و متغیرهای موصوف نیز از آن استخراج شدند، و برای اطمینان از درستی شرح حال دریافتشده نمونه ادرار نیز برای آزمایش آن از نظر وجود متادون به آزمایشگاه ارسال گردید.
یافتهها: ۱۰۰ بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند، که ۶۵ نفر آنها مرد (۶۵%) و ۳۵ نفر آنها زن (۳۵%) بودند. میانگین سنی آنها ۱۴/۵±۳۳/۸۷ سال بود. متوسط دوز مصرفی متادون در این بیماران mg ۳۵/۷±۳۵/۵ بوده است. میانگین پتاسیم ۰/۵±۳/۹۹، کلسیم ۰/۵±۸/۹۴ و منیزیوم mg/dl ۰/۲۶±۱/۹۸ بود. در دادههای نوار قلب بیماران میانگین پراکندگی QT میلیثانیه (millisecond) ۰/۰۱۸±۰/۰۴۱ بود.
نتیجهگیری: در پژوهش کنونی هیچ رابطهی معناداری مابین میزان پراکندگی QT و مسمومیت با متادون یافت نشد.
عهدیه کربلایی شعبانی، فارس نجاری، علیرضا جنانی، خدیجه ازوجی، محمدرضا منتظر خراسان، حسین معصومی اصل، محمد مهدی سلطان دلال،
دوره 77، شماره 11 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کشندهی بوتولیسم بهطور عمده توسط نوروتوکسین کلستریدیوم بوتولینوم ایجاد میشود. در این مطالعه وقوع این بیماری در اعضای خانوادهای گزارش شد.
روش بررسی: در یک مطالعه بررسی بیماران، تمام علایم و یافتههای بالینی خانوادهای بستری در بخش عفونی بیمارستان لقمان تهران بهصورت روزانه از تاریخ ۵ تا ۱۲ شهریور ۱۳۹۷ ثبت گردید. با شک بالینی بوتولیسم نمونههای سرم، مدفوع، ترشحات معده و کشک مصرفی دو بیمار اول جهت آزﻣﺎﻳﺸﺎت ﺗﺨﺼـﺼﻲ ﺑـﻪ ﺑﺨـﺶ ﻣﻴﻜـﺮوبﺷﻨﺎﺳـﻲ اﻧﺴﺘﻴﺘﻮ ﭘﺎﺳﺘﻮر اﻳﺮان ارﺳﺎل شد.
یافتهها: بیماری بوتولیسم ناشی از مصرف کشک خانگی آلوده به نوروتوکسین کلستریدیوم بوتولینوم تیپ A تشخیص داده شد. بیماران شامل دو مرد و دو زن با میانگین سنی ۵۲/۷ سال بودند. تمام بیماران با تشخیص بهموقع و دریافت آنتیتوکسین و درمانهای حمایتی بهبود یافتند.
نتیجهگیری: در بیماران هوشیار با علایم فلجی، بیماری بوتولیسم بهعنوان یک تشخیص افتراقی مهم مطرح میباشد.
مجید خادم رضاییان، فارس نجاری، بیتا دادپور،
دوره 78، شماره 8 - ( 8-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت با اوپیوییدها شایعترین مسمومیت منجر به بستری در بخش مراقبت ویژه میباشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه قدرت پیشگویی پیشآگهی با استفاده از ابزارهای رایج پیشبینی مرگومیر (درجهبندی نارسایی ترتیبی ارگانها، نمره فیزیولوژی ساده شده II، درجهبندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II و درجهبندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن IV) در روزهای مختلف بستری بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی تمام بیماران بستری شده در بخش مراقبت ویژه مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد در سال 1395 با مسمومیت اوپیویید انجام شد. چهار ابزار مذکور در پیشبینی مرگومیر در سه روز اول بستری بهصورت روزانه و پس از آن تا زمان ترخیص از بخش مراقبتهای ویژه یا فوت بیمار بهصورت یک روز در میان محاسبه شد.
یافتهها: میانگین مدت بستری 57 بیمار بررسی شده در بخش مراقبتهای ویژه 5/17±5/13 روز و میزان مرگومیر 5/17% بود. بالاترین دقت تشخیصی (سطح زیر منحنی) در مورد هر چهار ابزار مورد ارزیابی مربوط به هفته دوم بستری بیماران بود. از طرف دیگر در روز اول نمره فیزیولوژی ساده شده II (74%) و در روز سوم درجهبندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II (82%) بالاترین دقت تشخیصی را داشتند.
نتیجهگیری: نمره هر چهار ابزار در بدو بستری بیماران دچار مسمومیت با اوپیویید، بهطور معناداری با فوت بیماران مرتبط بود. دقت سه ابزار نمره فیزیولوژی ساده شده II، درجهبندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II و درجهبندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن IV جهت تخمین پیشآگهی بهطور کلی و بهویژه پس از هفته دوم بستری بالا بود.
بهنام عسکری، مژگان حاج احمدی پوررفسنجانی، پرین حمیدی آذر،
دوره 79، شماره 3 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: برای ارزیابی ریسک جراحی قلب چندین سیستم اسکوربندی در دسترس میباشد. سستی(Frailty) باعث افزایش پیامدهای نامطلوب پس از عمل بیماران میشود. سیستم ارزیابی سستی روش نسبتا جدیدی است و ما در این مطالعه به بررسی و مقایسه آن با روش مرسوم یورواسکور پرداختیم.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع تحلیلی_مشاهدهای آیندهنگر در طی فاصله زمانی بین آبان 1398 تا اسفند 1398 در بیمارستان قلب سیدالشهدا ارومیه بر روی 88 بیمار با سن بیش از 65 سال (65 تا 91 سال) که تحت جراحی قلبی بایپس عروق کرونری قرار گرفته بودند، انجام شد. براساس ارزیابی معیارهای سیستم سستی یا اسکورینگکاف و سیستم ارزیابی یورواسکور در مرحله پیش از عمل نمره کل فرد محاسبه گردید. سپس پیگیری بیماران تا یک ماه پس از عمل از نظر عوارض و مرگومیر انجام شد. اطلاعات بیماران جمعآوری و ارتباط بین نمره کل هر دو سیستم و عواقب پس از عمل آنالیز آماری گردید.
یافتهها: در این مطالعه، میانگین سنی بیماران 84-70 سال بود که 9/73% موارد مذکر بودند. اکثر بیماران (1/84%) در گروه سستی متوسط قرار داشتند. در دوره پس از عمل دو مورد فوتی (3/2%) و چهار مورد عوارض(55/4%) وجود داشت. در مقایسه دو روش برای پیشبینی خطرات جراحی، میانگین نمره یورواسکور در دو بیمار فوت شده بهصورت معناداری بیشتر از بیماران ترخیص شده بود. (11/8 در مقابل 89/2 با 001/0=P)
نتیجهگیری: در مقایسه با ارزیابی کاف، ارزیابی نمرهبندی یورواسکور، پیشگوییکننده بهتر مورتالیتی بود و ارزیابی سادهتری داشت.
بهزاد حاتمی، سعید عبدی، حسین نوری، حمید مهراد،
دوره 80، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تغییرات آزمایشگاهی عملکرد کبد و تیرویید در بیماران درگیر مسمومیت با سرب انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی بر روی 100 بیمار با شواهد بالینی مسمومیت با سرب انجام شد که از اردیبهشت 1397 تا دی 1397 به بیمارستان لقمان حکیم تهران ارجاع شده بودند. همچنین، 100 شرکتکننده دیگر با جنسیت و سن همسان، با سابقه مصرف تریاک و تماس با سرب یا فلزات غیر مرتبط با محل کار و با سطح نرمال سرب، بهعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند.
یافتهها: میانگین سطح سرمی سرب در گروههای مورد و شاهد بهترتیب dl/µg 4/0±12/63 و dl/µg 1/0±2/6، با اختلاف آماری معنادار (001/0>P) بود. با اینحال، سطح آنزیمهای آلکالن فسفاتاز (ALKp)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) در گروه بیمار در مقایسه با گروه شاهد بهطور معناداری بالاتر بود (001/0>P). سطح هورمون محرک تیرویید (TSH) در بیماران مبتلا به مسمومیت با سرب (MIU/L 04/3±0/0) در مقایسه با گروه کنترل (23/1±2/2) بهطور قابل توجهی کمتر بود (04/0=P).
نتیجهگیری: مسمومیت با سرب میتواند عملکرد کبد را مختل کند و باعث افزایش آنزیمهای کبدی شود. همچنین مسمومیت با سرب میتواند بر روی سطوح هورمون تحریککننده تیرویید و هورمون لووتیروکسین تاثیر بگذارد. درک دقیق مکانیسمها ممکن است به کنترل اثرات هپاتوتوکسیک در بیماران کمک کند. همچنین دانستن الگوی افزایش آنزیمهای کبدی و تغییرات هورمونهای تیروییدی ممکن است به تمیز مسمومیت با سرب از سایر تشخیصهای افتراقی کمک کند.
رامین حقیقی، حسین باوندی، احمد کاملی، عبدالله رازی، حسین زراعتی،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع علایم دستگاه ادراری تحتانی (Lower urinary tract symptoms) بهعلت هایپرپلازی خوشخیم پروستات (Benign prostatic hyperplasia) در مردان با افزایش سن، افزایش مییابد. داروهای آنتاگونیست گیرنده آلفا آدرنرژیک خط اول برای درمان LUTS میباشد و تامسولوسین داروی انتخابی است. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی تامسولوزین mg 4/0 و mg 8/0 بر علایم دستگاه ادراری تحتانی در بیماران دارای BPH میباشد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور بر روی 92 بیمار مبتلا به LUTS بهعلت BPH از اردیبهشت 1398 تا اسفند 1398 در بیمارستان امام حسن(ع) بجنورد انجام شد. بیماران بهصورت در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول بیماران تامسولوسین mg 4/0 و در گروه دوم تامسولوسین mg 8/0 یکبار در روز به مدت هشت هفته دریافت کردند. اثربخشی درمان با استفاده از معیار IPSS پیش و هشت هفته پس از درمان مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری و SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: براساس آزمون آماری تفاوت معناداری بین و درون دو گروه از لحاظ معیار IPSS در مراحل مختلف ارزیایی وجود داشت. شیوع عوارض جانبی در گروه mg 4/0، (6/8%)8 نفر و در گروه mg 8/0، (9/11%)11 نفر بود. این تفاوت معنادار نبود.
نتیجهگیری: تامسولوسین mg 8/0 رژیم درمانی موثر برای درمان LUTS ثانویه به BPH است که به درمان mg 4/0 پاسخ ندادهاند. عوارض دارو در بیماران به خوبی تحمل شد.
محمد ستاری، راحله سموعی،
دوره 80، شماره 12 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: در پاندمی کووید 19 ارایه آموزشهای مجازی در دانشگاهها ضرورت یافت. در این راستا مطالعهای باهدف پیشبینی عملکرد اساتید در ارائه آموزشهای مجازی در پاندمی کووید 19 برحسب روشهای حل مسئله و دموگرافیک آنها انجام شد.
روش بررسی: مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 252 تن از اساتید دانشگاههای علوم پزشکی ایران از اردیبهشت 1400 تا پایان خرداد 1400 انجام شد. پرسشنامه سنجش عملکرد اعضاء هیئتعلمی در ارائه آموزشهای مجازی (89/0=α) و پرسشنامه روشهای حل مسئله (75/0=α) بهصورت مجازی اجرا شد و دادهها توسط دادهکاوی تحلیل شد.
یافتهها: عوامل مرتبط با رضایت اساتید از عملکردشان در ارائه آموزشهای مجازی عبارت بود از «امکان نظارت بر انجام تکالیف درسی»، «برقراری نظم و مقررات»، «تهیه محتوای آموزشی استاندارد»، «استفاده از محتوای چندرسانهای»، «تسلط بر نرمافزارها و محتوای چندرسانهای»، «بررسی کیفیت و کمیت یادگیری دانشجویان»، و برخی ویژگیهای رفتاری اساتید چون «خودتنظیمی، پیگیری، توافق پذیری و واقعبینی».
نتیجهگیری: عملکرد اساتید در ارائه آموزشهای مجازی، تحت تاثیر برخی عوامل رفتاری و قابلیتهای فردی موقعیتی قابلتغییر است.
طاهره متولیزاده، فاطمه رضایی، خسرو صادق نیت حقیقی، محمد علی سپهوندی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیخوابی شایعترین اختلال خواب است که با بیشبرانگیختگی قشری همراه میباشد. تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) بهطور بالقوه حالت قشری مرتبط با بیخوابی را اصلاح میکند. ما فرض کردیم با بهکارگیری tDCS میتوان شدت بیخوابی و علایم عاطفی ناشی از آن را بهبود بخشید.
روش بررسی: مطالعه حاضر طرح آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود که از تیر تا آذر 1401 در مرکز تحقیقات اختلالات خواب شغلی بیمارستان بهارلو و کلینیک خواب بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد. 32 زن مبتلا به بیخوابی بهصورت تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تحریک فعال جریان مستقیم فراجمجمهای شامل تحریک آنودال ناحیه گیجگاهی فوقانی (STG) چپ و تحریک کاتودال قشر پیشپیشانی پشتی-جانبی (DLPFC) راست و قشر حرکتی ثانویه (SMA) چپ با شدت دو میلیآمپر بهمدت 30 دقیقه، در 12 جلسه (هفتهای سه بار) برای گروه آزمایشی اجرا شد. در گروه کنترل نیز تحریک ساختگی بهمدت 30 دقیقه در طی 12 جلسه (هفتهای سه بار) انجام گرفت. شرکتکنندگان پیش و پس از مداخله توسط شاخص شدت بیخوابی (ISI) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS) موردارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد درمان الکتریکی مستقیم فراجمجمهای بر شدت بیخوابی و عاطفه مثبت و منفی موثر بوده است (001/0>P، 19/87F=). مقدار این تاثیر (eta2) در متغیر شدت بیخوابی، عاطفه منفی و مثبت بهترتیب 64/0، 34/0 و 6/0 میباشد.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج، پروتکل درمانی طراحیشده ما برای درمان بیخوابی، بهطور معناداری شدت بیخوابی را در زنان مبتلا به بیخوابی مزمن کاهش داد و علایم خلقی آنها را بهبود بخشید.