جستجو در مقالات منتشر شده


157 نتیجه برای فرید

سیده ملیحه صفوی، محمد رهبانی، فریده فرزانفر،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده

زمینه و هدف :هیپرتانسیون و دیابت، عوامل خطر مهمی برای بیماری‌های قلبی- عروقی می‌باشند. چندین مطالعه نیز نشان داده‌اند که میکروآلبومینوری یک هشدار دهنده قوی از بیماری‌های قلبی- عروقی در جمعیت‌های مختلف است. پس در این مطالعه ارتباط بین میکروآلبومینوری با دیابت و هیپرتانسیون بعنوان عوامل خطر بیماری آترواسکلروز مورد بررسی قرار می گیرد.
روش بررسی: افراد مورد مطالعه 228 بیمار مبتلا به ضایعات کرونری بودند که بیماری آنها با روش آنژیوگرافی تأیید شده بود. میانگین سنی آنها (SE ± mean) 5/0 ± 60 و بستری در بیمارستان شهید مدنی تبریز بودند. این بیماران بر اساس تعداد عروق کرونری گرفتار در دو گروه دسته‌بندی شدند. مقادیر قند خون ناشتا، کراتینین و قند خون دو ساعت بعد از غذا در نمونه وریدی به روش استاندارد اندازه‌گیری شد. میکرو‌آلبومینوری به روش ایمنوتوربیدومتری اندازه‌گیری گردید. نتایج به وسیله تست‌های آماری آنالیز شدند.
یافته‌ها: افزایش نسبت آلبومین به کراتینین به طور قابل توجهی با قند خون ناشتا، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک ارتباط داشت (05/0 P< در همه موارد). ارتباط معنی‌داری بین میکروآلبومینوری و دیابت بر حسب وسعت ضایعات آترواسکلروز بدست آمد(05/0 < P). اما ارتباط معنی‌داری بین میکروآلبومینوری و فشار خون بالا برحسب وسعت ضایعات آترواسکلروز مشاهده نشد.


صنمبر صدیقی، محمدعلی محققی،  فریدون معماری، جهانگیر رأفت، علیرضا موسوی‌جراحی، علی منتظری، زهرا صدیقی، مریم مستقیمی‌تهرانی،  ماندانا زنگنه،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده

این مطالعه جهت مقایسه دو رژیم شیمی درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته و غیر قابل جراحی معده طراحی گردید.
روش کار: طی مدت سه سال 90 بیمار بالغ با تشخیص آدنوکارسینومای معده غیرقابل جراحی، به طور تصادفی در دو گروه قرارگرفتند. گروه اول شیمی درمانی موسوم به ECF شامل 5FU, Cisplatin, Epirubicin و گروه دوم شیمی درمانی TCF مشتمل بر 5FU, Cisplatin, Docetaxel هر سه هفته یک بار دریافت کردند. هدف اولیه تعیین پاسخ درمانی و ایجاد امکان جراحی کامل و اهداف ثانویه تعیین طول عمر، طول عمر بدون عود، عوارض دارویی وکیفیت زندگی بیماران طرح بود.
یافته‌ها: ارزیابی پاسخ به درمان در 86 بیمار(42 بیمار در گروه اول و44 بیمار در گروه دوم) انجام گردید. پاسخ بیش از50% در حجم تومور به ترتیب در 16 بیمار گروه اول و 19 بیمار گروه دوم بدست آمد. سپس جراحی تومور در شش بیمار در گروه اول و هشت بیمار گروه دوم انجام شد. جراحی کامل تومور در سطح میکروسکوپی در دو بیمار گروه یک و شش بیمار در گروه دوم امکان‌پذیر گردید. مرگ ناشی از درمان مشاهده نشد. واکنش‌های پوستی و اسهال اگرچه خفیف در گروه دوم بیشتر مشاهده شد. به طور کلی بعد از سه نوبت درمان کیفیت زندگی بیماران، درد و بی‌خوابی از نظر آماری بهبودی قابل توجه نشان داد. میانه طول عمر در هر دو گروه 12 ماه بود.
نتیجه گیری: تفاوت معنی‌دار از نقطه نظر آماری بین دو روش شیمی درمانی از نظر پاسخ درمانی و طول عمر بیماران در این مطالعه کوچک فاز سه به دست نیامد.


نفیسه ظفرقندی، آمنه شیرین ظفرقندی، شهرزاد هداوند، فرید زایری، لیلا حمزه‏ لو،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده

بررسی عوامل خطر مرتبط با پارگی درجه چهارم در زایمان واژینال
روش بررسی: در این مطالعه مورد شاهدی 131802 پرونده بیماران زایمان واژینال در طول 14 سال (1383-1369) در دو مرکز مورد بررسی قرار گرفت. پارگی درجه چهارم 93 مورد در بیمارستان و هفت مورد متعاقب زایمان در خانه اتفاق افتاده بود. گروه کنترل 200 زایمان واژینال بدون پارگی درجه سوم یا چهارم بودند و به صورت تصادفی انتخاب شدند تأثیر سن مادر، ملیت، پاریتی، سن حاملگی، ساعت زایمان وعوامل دیگر بر روی پارگی درجه چهارم مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته‌ها: از بین 131802 زایمان واژینال 93 مورد (070/0%) پارگی درجه چهارم ثبت شده به دست آمد
نتیجه‌گیری: این مطالعه فاکتورهای متعددی را که با افزایش ریسک پارگی درجه چهارم همراه بودند شناسایی نموده است. اپی‏زیوتومی میدلاین ،اول زا بودن، ماکروزومی جنین و وضعیت اکسی‌پوت پوستریور عضو نمایش از عوامل خطر قابل توجه در پارگی درجه چهارم هستند و نیازمند توجه بیشتر عامل گیرنده زایمان می‏باشند.


میترا بختیاری، رضا محمودی، علیقلی سبحانی، محمد اکبری، محمد بربرستانی، پریچهر پاسبخش، فریدون سر گلزائی، عظیم هدایت پور،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده

علی‌رغم پیشرفت‌هایی که در انجماد اسپرم صورت گرفته است، میزان لقاح اسپرم‌ها پس از انجماد و ذوب به‌طور چشمگیری کاهش می‌یابد. با توجه به‌اینکه هیالورونان نقش مهمی در میزان لقاح اسپرم دارد لذا در تحقیق حاضر اثر دوز µg/ml750 هیالورونان روی میزان لقاح اسپرم‌های موش سوری قبل از انجماد و پس از ذوب بررسی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه تعداد 24 سر موش نر سوری به‌صورت تصادفی انتخاب شدند. نمونه‌های بدست آمده از هر حیوان نر به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول (کنترل بدون انجماد)، گروه دوم (کنترل منجمد شده)، گروه سوم (قبل از انجماد µg/ml750 هیالورونان افزوده شد) و گروه چهارم (پس از ذوب همین میزان هیالورونان اضافه شد). انجماد اسپرم‌ها در کرایوتیوب 8/1 میلی‌لیتری و با استفاده از ضد یخ 18% رافینوز و 3%skim milk انجام شد. پس از ذوب کردن نمونه‌ها و تهیه اووسیت متافاز II، IVF صورت گرفت و بعد از 18 ساعت جنین‌های دو سلولی شمارش شدند.
یافته‌ها: نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن دوز µg/ml750 هیالورونان پس از ذوب به نمونه‌ها تاثیر مثبتی را روی میزان لقاح اسپرم‌ها دارد، اما اضافه کردن همین دوز قبل از انجماد بر روی فاکتور فوق بی‌تاثیر بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این مطالعه به نظر می‌رسد که افزودن µg/ml750 هیالورونان به اسپرم منجمد شده پس از ذوب، باعث افزایش میزان لقاح اسپرم‌ها می‌شود. لذا توصیه می‌نمائیم با انجام تحقیقی مشابه در مورد نمونه‌ انسانی و در صورت تایید آن، از نتایج حاصله در کلینیک‌های IVF استفاده به عمل آید.


مریم السادات فروید، فریدون سیاسی، محمود جلالی،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثرات مکملهای ویتامینهای C و E‌ و مینرالهای منیزیم و روی بر کنترل گلیسمی و مقاومت به انسولین در افراد دیابتی نوع II انجام گردید.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور در 69 بیمار دیابتی نوع II تحت درمان با رژیم غذایی و یا قرصهای کاهنده قند خون انجام شد. افراد بطور تصادفی به چهار گروه مینرال (16=n): دریافت روزانه 200 میلی گرم منیزیم (MgO) و 30 میلی‌گرم روی (ZnSO4)، گروه ویتامین (18=n): دریافت روزانه 200 میلی گرم ویتامین C و 150 میلی‌گرم ویتامین E، گروه توام ویتامین و مینرال (17=n): دریافت روزانه دو کپسول حاوی ترکیب هر دو مکمل ویتامینی و مینرالی و گروه شاهد (18=n): دریافت دارونما تقسیم گردیدند. کلیه افراد به مدت سه ماه مکمل‌ها را دریافت کرده و در شروع و پس از سه ماه مداخله، میزان قند خون ناشتا، فروکتوزآمین، HbA1c، انسولین سرم و مقاومت به انسولین انداره‌گیری شد.
یافته‌ها: تغییر معنی‌داری در نمایه‌های آنتروپومتریک، مواد غذایی دریافتی از رژیم غذایی و داروهای مصرفی افراد طی مطالعه ملاحظه نشد. کاهش معنی‌داری در میزان قند خون ناشتا در گروه توام ویتامین و مینرال مشاهده گردید (46±165 در مقابل 41±177 میلی‌گرم درصد، 035/0=p). تغییر معنی‌داری در فروکتوزآمین، HbA1c، انسولین سرم و مقاومت به انسولین در هیچ یک از گروه های چهارگانه مورد بررسی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نقش دریافت مکمل توام ویتامینها و مینرالها در کنترل گلیسمی و مقاومت به انسولین مشخص نیست و به تحقیقات بیشتر در این زمینه نیاز است.


لیلا آزادبخت، پروین میرمیران، مهدی هدایتی، احمد اسماعیل زاده، نیلوفر شیوا، فریدون عزیزی،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده

تعیین اثرات رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول بر اندازه قطر ذرات LDL و HDL در نوجوانان مبتلا به اختلالات چربی خون.
روش بررسی: 42 نوجوان 18 تا 20 ساله مبتلا به اختلالات چربی خون در این مطالعه مورد ـ شاهدی شرکت کردند. رژیم غذایی کنترل رژیمی مشابه اغلب نوجوانان تهرانی بود. رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول یک رژیم غذایی است که 30% کل انرژی روزانه آن را چربی‌ها تشکیل می‌دهند که کمتر از 7% آن را چربی‌های اشباع، کمتر از 15% آن را چربی‌های با یک باند مضاعف و کمتر از 15% آن را چربی‌‌های با چند باند مضاعف تشکیل می‌دهد و حاوی کمتر از 200 میلی‌گرم کلسترول در روز می‌باشد. اندازه قطر ذرات لیپوپروتئین‌ها متغیرهای اصلی بود که بعد از سه ماه مداخله اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: میانگین نمایه توده بدن 2/4±3/26 کیلوگرم بر مترمربع بود. رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول باعث کاهـش بیشتـر کلستـرول تـام در ایـن رژیـم در مقایسـه با رژیـم کنتـرل (4±13- در مقابل3/0±2- میلی‌گرم در دسی‌لیتر، 001/0p<) و همچنین کاهش بیشـتر LDL در مقایسه با کنـترل (2±9- در مقابل6/0±3 میلی‌گرم در دسی‌لیتر، 01/0p<) و افزایش اندازه ذرات LDL در مقایسه با رژیم کنترل (4/0±7/1در مقابل 4/0±1/0میلی‌گرم در دسی‌لیتر، 001/0p<) گردید. اندازه قطر ذرات HDL تغییر معنی‌داری نکرد.
نتیجه‌گیری: رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول اثر مطلوبی روی اندازه ذرات LDL داشت. مکانیسم مربوطه باید در مطالعات تجربی آینده‌نگر بررسی شود.


سید صادق بنی عقیل، عبدالفتاح صراف نژاد، علی اکبر امیر زرگر،  ‌فریده خسروی، بیتا انصاری پور، بتول مرادی، شهین درخوش، بهروز نیک بین،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده

عفونت مزمن با ویروس هپاتیت B (HBV) Hepatitis B Virus طیف وسیعی از بیماران، شامل ناقلین بدون علامت، هپاتیت حاد، هپاتیت مزمن و سیروز کبدی را در برمی‌گیرد. از علل ایجاد‌کننده عفونت مزمن هپاتیت B می‌توان فاکتورهای ویرولانس ویروس، فاکتورهای ایمونولوژیک و ژنتیک میزبان را نام برد. از مهمترین فاکتورهای ژنتیکی میزبان آنتی‌ژنهای HLA می‌باشند و ارتباط آنتی‌ژنهای HLA با هپاتیت مزمن نشان داده شده است. در این مطالعه فراوانی آللهای HLA در گروه شاهد و کنترل مورد بررسی و مقایسه آماری قرار گرفته‌اند.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت تحلیلی و به روش Case-Control انجام گرفته است. در این بررسی تعداد 50 بیمار مبتلا به هپاتیت B مزمن از نژاد ترکمن که حداقل شش ماه HBsAg مثبت بودند و 65 نفر گروه کنترل سالم ترکمن (‌اهدا کننده سالم) ‌انتخاب شدند و آللهای HLA کلاس دو (DRB, DQA1 DQB1) با روش PCR - SSP تعیین گردید.
یافته‌ها: فراوانی آلل HLA-DRB1*0301 (000/0P=)، HLA-DQB1*0604 (000/0P=) و HLA-DQA1*0501 (032/0P=) در بیماران به‌طور معنی‌داری از گروه کنترل بیشتر بوده است در حالی ‌که فراوانی آلل‌های HLA-DRB1*1301 (009/0P=)، HLA-DRB1*1501 (007/0P=)، HLA-DQA1*0401 (000/0P=)، HLA-DQB1*0401 (016/0P=) و DQA1*0102 (008/0P=) در گروه کنترل بیشتر بوده است.
نتیجه‌گیری: این تحقیق نشان می‌دهد که احتمالاً برخی از آللهای HLA - Class IIدر استعداد ابتلا به هپاتیت B مزمن و برخی دیگر، در پیشگیری از مزمن شدن بیماری نقش بارزی داشته باشند.


نفیسه ظفرقندی، فرحناز ترکستانی، شهرزاد هداوند، فرید زایری، هدیه جلیلی‎نژاد،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده

هیسترکتومی یک عمل جراحی رایج برای برطرف کردن مشکلات خوش‏خیم ژنیکولوژی می‏باشند. هر ساله بیش از نیم‌میلیون زن آمریکایی تحت عمل هیسترکتومی قرار می‏گیرند. در این مطالعه به‌دنبال تأثیر هیسترکتومی بر عملکرد جنسی زنان می‏باشیم.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی - تحلیلی، بر روی 100 نفر از زنانی انجام شد که حداقل دو سال از عمل جراحی آنها گذشته و معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. در ابتدا فرم‏های اطلاعاتی طی مصاحبه با افراد تکمیل شدند، سپس معاینه صورت گرفت و اطلاعات بیشتر از طریق پرونده بیماران به‌دست آمد.
یافته‌ها: در این بررسی، بیشترین علت عمل، فیبروم و شایع‏ترین نوع عمل، توتال ابدومینال هیسترکتومی بود، و اکثراً بدون برداشتن تخمدان انجام شده بود. در 20 درصد افراد مورد مطالعه در مرحله قبل از عمل، میل جنسی وجود نداشت و یا ضعیف بود اما در 80 درصد آنها، میل جنسی متوسط یا قوی بود. پس از جراحی، این میزان در دو گروه به‌ترتیب به 41% و 59% تغییر یافت لذا بعد از عمل میل جنسی با 001/0=P، دفعات نزدیکی با 001/0P= و رضایت جنسی با 013/0=P به‌طور معنی‏داری کاهش یافتند. با افزایش سن میل جنسی به‌صورت معنی‏داری کاهش یافت (01/0=P). بین برداشتن تخمدان‏ها و میل جنسی رابطه‏ای وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: عملکرد جنسی بعد از هیسترکتومی کاهش قابل توجهی پیدا می‏کند، که این کاهش به نوع عمل و برداشتن تخمدان‏ها بستگی ندارد.


سید محمد حسین افسریان، فریده زینی، پریوش کردبچه، محمود محمودی، ساسان رضائی، مهین صف آرا،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده

در سالهای اخیر به دلیل افزایش فاکتورهای مستعدکننده و افراد مبتلا به نقص سیستم ایمنی، عفونتهای فرصت طلب ناشی از گونه‌های کاندیدا نیز افزایش قابل ملاحظه‌ای یافته است. گرچه کاندیدا آلبیکنس به عنوان شایع‌ترین عامل کاندیدیازیس حائز اهمیت می‌باشد ولی گونه‌های دیگر کاندیدا از قبیل کاندیدا پاراپسیلوزیس، کاندیدا تروپیکالیس، کاندیدا گلابراتا، کاندیدا کروزه‌ای، کاندیدا گیلرموندی و کاندیدا کفایر نیز به دلیل مقاومت در برابر داروهای ضد قارچی اهمیت زیادی پیدا کرده‌اند، بنابراین بررسی و شناسایی گونه‌های کاندیدای غیر آلبیکنس مسبب کاندیدیازیس ضروری بوده و آزمایشگاههای تشخیص طبی نیز نیازمند افزایش قابلیت‌های خود جهت تشخیص سریع این مخمرها می‌باشند.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی از ضایعات بیماران مشکوک به کاندیدیازیس نمونه تهیه شد. آزمایش مستقیم و کشت بر روی نمونه های بیماران انجام گرفت. کلنی های مخمری جدا شده از بیماران با استفاده از روشهای مختلف تشخیصی از قبیل کشت بر روی کورن میل آگار - توئین 80، کشت روی محیط کروم آگار و تست جذب قندها توسط کیت API 20C AUX تعیین هویت گردیدند.
یافته‌ها: از 304 کلنی مخمری جدا شده ، 204 مورد کاندیدا آلبیکنس، 100 مورد کاندیدهای غیر آلبیکنس بودند. از کاندیداهای غیر آلبیکنس به ترتیب 35 % کاندیدا پاراپسیلوزیس ، 32 % کاندیدا تروپیکالیس ، 8 % کاندیدا گلابراتا ، 8 % کاندیدا کفایر ، 6 % کاندیدا کروزه ای ، 3 % کاندیدا گیلر موندی ، 3 % کاندیدا فاماتا ، 3 % کاندیدا لوزیتانیا ، 1 % کاندیدا زیلانوئیدس و 1 % کاندیدا هومیکولا تعیین هویت گردیدند که در بین آنها گونه پاراپسیلوزیس واجد بیشترین فراوانی بود . در این بررسی نمونه های بالینی از ضایعات مختلف بدن تهیه شده بود که بیشترین تعداد نمونه با 59 مورد مربوط به عفونت ناخن بود.

نتیجه‌گیری: نتایج این بررسی نشان می دهد که تشیخص نهائی و قطعی گونه های کاندیدا فقط براساس ویژگی های فنوتیپی مختلف ممکن بوده و استفاده از یک تست به تنهائی برای این منظور کافی نمی باشد. علاوه بر آن با توجه به اینکه حساسیت این ارگانیسم ها در مقابل داروهای ضد قارچی متغیر بوده و مشکلاتی را در درمان بیماران ایجاد می نماید، لذا بررسی و ارزیابی حساسیت داروئی کلیه کاندیدا های غیر آلبیکنس جدا شده از بیماران نسبت به داروهای ضد قارچی موجود در بازار داروئی ایران ضروری می باشد.


کوروش شمیمی، علی امینیان، فریدون معظمی، مهدی جلالی،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده

سندرم کمپارتمان شکمی ناشی از افزایش حاد و پیشرونده فشار داخل شکمی است که بر ارگانهای حیاتی اثر سوء دارد. این مطالعه به بررسی میزان بروز، سیر بالینی و عوامل مستعدکننده هیپرتانسیون داخل شکمی و سندرم کمپارتمان شکمی در بیماران جراحی در بخش مراقبت‌های ویژه می‌پردازد.

روش بررسی: فشار مثانه در بیماران با مشکلات شکمی که در طول یکسال در بخش مراقبتهای ویژه بستری گردیدند، اندازه‌گیری شد. فشار مثانه بیش ازcm H2O 20 بعنوان هیپرتانسیون داخل شکمی در نظر گرفته شد. در صورتیکه این افزایش فشار همراه با اختلال عملکرد ارگانهای مختلف از جمله حجم ادرار کمتر ازml/kg/h 5/0، فشار اوج راه هوایی بیش ازcm H2O 50 و یا ضریب هوروویتز کمتر از 150 تور بود، تشخیص سندرم کمپارتمان شکمی مطرح می‌گردید. اطلاعات تمام بیماران با هیپرتانسیون داخل شکمی و سندرم کمپارتمان شکمی جمع‌آوری شد.
یافته‌ها: 353 بیمار شامل 165 بیمار لاپاراتومی الکتیو و 188 بیمار اورژانس شکمی (و ترومایی) بررسی شدند. میزان بروز هیپرتانسیون داخل شکمی و سندرم کمپارتمان شکمی 2 و1 درصد بود. میانگین فشار داخل شکمی در این هفت بیمارcm H2O 8/29 بود. هیچ موردی از افزایش فشار داخل شکمی پس از لاپاراتومی‌الکتیو (165) و همچنین پس از بستن موقتی شکم در بیماران اورژانسی مشاهده نشد. نمره آپاچی II، فشار اوج راه هوایی و کمبود باز در بیماران با افزایش فشار داخل شکمی به طرز معنی‌داری بالا بود. هیچ یک از سه بیمار مبتلا به سندرم کمپارتمان شکمی تحت لاپاراتومی دکامپرسیو قرار نگرفتند. میزان مرگ و میر در بیماران با افزایش فشار داخل شکمی (85%)، بصورت معنی‌داری بیش از کل جمعیت مورد مطالعه بود.
نتیجه‌گیری: بدلیل میزان بروز کم، اندازه‌گیری روتین فشار داخل شکمی فقط در بیماران پرخطر توصیه می‌گردد. بستن موقتی جدار شکم می‌تواند از ایجاد هیپرتانسیون داخل شکمی و سندرم کمپارتمان شکمی در بیماران پرخطر پیشگیری کند. میزان بالای مرگ و میر در بیماران با فشار داخل شکمی افزایش یافته، دیده می‌شود. جراحان باید با جنبه‌های مختلف هیپرتانسیون داخل شکمی و سندرم کمپارتمان شکمی بخصوص با لاپاراتومی دکامپرسیو زودرس آشنا باشند.


جواد زواررضا، محمود دوستی، شهرناز آریا برزین، صدیقه سلیمانی، فریده سیاوشی، صادق مسرت،
دوره 65، شماره 1 - ( 12-1386 )
چکیده

(H.pylori) Helicobacter pylori باکتری گرم منفی‌، مارپیچی شکل، میکروآئروفیلیک، تولید‌کننده اوره آز و متحرک بوده که به pH‌های اسیدی مقاوم می‌باشد. از مشخصات این باکتری لیپوپلی ساکارید‌های یا LPS (Lipopolysaccharids) منحصر به‌فرد آن است. LPS این باکتری مسئول مقاومت زیاد آن در پایداری به اسید معده و فرار آن از سیستم ایمنی بدن می‌باشد، که آن را هدفی مهم برای اهداف مطالعاتی یا تشخیصی قرار داده است. برای انجام این قبیل مطالعات نیاز به استخراج و جدا سازی LPS از غشاء خارجی می‌باشد.
روش بررسی: LPS از غشاء خارجی یا پوشش H .pylori حاصل از کشت نمونه معده بیماران مبتلا به گاستریت، زخم معده و سرطان معده استخراج گردید. استخراج LPS در این تحقیق با استفاده از دو روش Proteinase K و Hot-Phenol انجام شده و الگوی الکتروفورتیکی آن بوسیله SDS-PAGE و با رنگ‌آمیزی نقره بدست آمد و بالاخره با الگوی الکتروفورتیکی LPS نمونه E.coli سوش O111: B4 و سالمونلاسوش ATCL 14028 مقایسه گردید.
یافته‌ها: الکتروفورز LPS استخراج شده یک الگوی نردبانی را نشان داد. باندهای بدست آمده در سه دسته با وزن مولکولی بالا، متوسط و پایین قرار گرفتند.
نتیجه‌گیری: یکی از عوامل مهم در بیماری زائی این باکتری LPS آن است .به‌دلیل تعداد متفاوت زنجیره‌های اولیگوساکاریدی، الگوی الکتروفورزی به‌دست‌آمده بصورت نردبانی است. باندهای با وزن مولکولی بالا S-LPS و باندهای با وزن مولکولی پایین R-LPS (بدون زنجیره جانبی) را نشان می‌دهد.


شیوا طباطبائی، فریدون سیاسی، گیل هریسون، محمود جلالی، کیخسرو کیقبادی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

در کشور‌های در حال توسعه کمبود ریبوفلاوین در زنان و کودکان شیوع بالایی دارد و کمبود آن در بسیاری موارد همراه با کمبود دیگر ویتامین‌های محلول در آب است. هدف از این مطالعه تعیین شیوع کمبود ریبوفلاوین در دانش‌آموزان دبستانی روستاهای استان کرمان و رابطه آن با میزان ریبوفلاوین پروتئین و انرژی دریافتی بود.
روش بررسی: در این بررسی مقطعی با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی چند‌مرحله‌ای طبقه‌ای خوشه‌ای 327 دانش‌آموز از روستاهای استان کرمان انتخاب شدند. برای هر دانش‌آموز پرسشنامه 24 یاد‌آمد خوراک تکمیل گردید و سپس از هر کودک پنج میلی‌متر خون وریدی گرفته شد و با اندازه‌گیری ضریب فعالیت آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز گویچه‌های سرخ (EGR) وضعیت ریبوفلاوین دانش‌آموزان ارزیابی گردید. برای تعیین وضعیت مواد مغذی دریافتی دانش‌آموزان از نرم افزار FIAS برای تعیین وابستگی و همبستگی از آزمونهای کای‌‌دو تست دقیق فیشر و ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین اختلاف میانگین EGR بین طبقه‌بندی متغیرهای مستقل از آزمون Student t -test استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که پسران و دختران و در مجموع به ترتیب 7/39%، 6/43% و 8/41% (130 نفر) کمبود حاشیه‌ای و 7/37%، 4/33% و 4/35% (110 نفر) کمبود ریبوفلاوین داشتند. ارزیابی رژیم غذایی دانش‌آموزان نشان داد که 1/70% از پسران، 7/63% دختران و در مجموع 2/67% دانش‌آموزان به میزان کافی ریبوفلاوین دریافت می‌کردند. دریافت پروتئین در 9/79% پسران، 5/72% دختران و در مجموع 6/76% به میزان کافی بود در حالیکه تنها 5/24% پسران، 3/19% دختران و در مجموع 22% دانش‌آموزان به اندازه کافی انرژی دریافت می‌کردند.
نتیجه‌گیری: بطور کلی این مطالعه نشان داد که کمبود ریبوفلاوین یکی از مشکلات عمده تغذیه‌ای دانش‌آموزان روستاهای استان کرمان است و میزان دریافت پروتئین یکی از عوامل موثر بر وضعیت ریبوفلاوین این دانش‌آموزان می‌باشد.


مرجان پشت مشهدی، مرضیه مولوی نجومی، سید کاظم ملکوتی، جعفر بوالهری، صفیه اصغر زاده امین، علی اصغر اصغر نژاد فرید،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

مشکلات روانی اجتماعی و وجود سیستم‌های حمایتی در اقدام به خودکشی حایز اهمیت‌اند. این مقاله به بررسی عوامل استرس‌زا و وضعیت حمایت عملی در اقدام‌کنندگان کرجی می‌پردازد.

روش بررسی: این مطالعه قسمتی از بخش ایرانی مطالعه چند مکانی پیشگیری از خودکشی(SUPREMISS) است که توسط سازمان جهانی بهداشت در هشت کشور انجام گرفته است. در این مقاله داده‌های مربوط به 632 اقدام‌کننده کرجی طی 10 ماه ارایه شده است.

یافته‌ها: از نظر فاصله زمانی با اقدام برخی عوامل مستعدکننده یا دیستال (مشکلات مالی، تحصیلی، شغلی و وجود بیماری جسمی طولانی)، و برخی دیگر تسهیل‌کننده یا پروکزیمال (اختلاف با خانواده و همسر) می‌باشد. اختلاف با خانواده (25%) و با همسر (35%) شایع‌ترین مشکلات اقدام‌کنندگان از یک ماه پیش تا زمان اقدام بود. اختلاف با همسر در افرادی که کمتر از هفت سال از ازدواج آنها می‌گذشت، بیشتر بود. در افراد کمتر از 25 سال اختلاف با والدین شایع‌ترین مشکل بود و سیستم حمایتی برای زنان اهمیت بیشتری داشت.

نتیجه‌گیری: نقش عوامل استرس‌زا در اقدام به خودکشی متفاوت است. اختلاف با خانواده و با همسر در اقدام به خودکشی هم عوامل زمینه ساز و هم آشکار سازند، شبکه‌های حمایتی در پیشگیری از اقدام به خودکشی، بخصوص در زنان، نقش موثری دارد.


حمیرا حمایلی مهربانی، پروین میرمیران، فرشته بایگی، فریدون عزیزی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

با توجه به افزایش نیاز به انرژی و مواد مغذی مورد نیاز برای رشد و تکامل سریع در دوران نوجوانی، مطالعه حاضر با هدف بررسی میانگین تعداد وعده‌های غذایی دریافتی نوجوانان در طول این دوره زندگی و ارتباط آن با تامین مواد مغذی مورد نیاز انجام گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 367 نوجوان 19-10 ساله به‌صورت تصادفی انتخاب شدند. دریافت‌های غذایی با استفاده از یادآمد 24 ساعته جمع‌آوری شد. افراد بر اساس تعداد وعده‌های دریافتی به سه گروه تقسیم شدند، گروه اول: کمتر از چهار وعده، گروه دوم چهار تا شش وعده و گروه سوم هفت وعده یا بیشتر در روز مصرف می‌کردند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون ANCOVA، Bonferroni و تعدیل اثر سن، جنس، کل انرژی دریافتی بود. مقادیر مواد مغذی دریافتی با مقادیر توصیه شده Dietary Reference Intake مقایسه گردید.

یافته‌ها: دریافت‌های غذایی سه گروه در میزان مصرف سبزی‌ها و گروه گوشت و جانشین‌هایش تفاوت معنی‌داری نداشت. در افرادی که کمتر از چهار وعده در روز مصرف کرده بودند میوه و لبنیات دریافتی نسبت به دو گروه دیگر کمتر (01/0P<) و ویتامین ث و ریبوفلاوین دریافتی در حد مطلوب بود درحالی‌که درصد قابل توجهی از افراد سه گروه مقادیر ناکافی کلسیم، روی، مس، منیزیوم و پیریدوکسین در مقایسه با مقادیر توصیه شده دریافت کرده بودند. افزایش تعداد وعده‌های غذایی با تامین منیزیوم، کلسیم، فسفر، ویتامین ث، ریبوفلاوین و پیریدوکسین ارتباط داشت.

نتیجه‌گیری: دریافت‌ ناکافی اغلب ریز مغذی‌های مهم در نوجوانان به چشم می‌خورد. می‌توان با افزایش تعداد وعده‌های غذایی، بدون افزایش کل انرژی دریافتی کیفیت رژیم غذایی را بهبود بخشید


فرهاد غریب دوست، فریده صمدی، رضا تقی پور، محمود اکبریان، فرهاد شهرام، عبدالهادی ناجی، احمدرضا جمشیدی، فریدون دواچی،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

بافت سینویال بیماران آرتریت روماتوئید به‌صورت پروسه التهابی مزمن است که سبب تغییر در هموستاز سلولی شده که به آسیب بافتی منجر می‌شود اگر چه سلول T و آنتی بادی علیه HSP60 در پاتوژنز آرتریت روماتوئید دخیل است ولی نقش پروتئین شوک حرارتی- 70 هنوز کاملا واضح نمی‌باشد. در این مطالعه سطح پروتئین شوک حرارتی در مایع سینویال بیماران آرتریت روماتوئید و اوستئوآرتریت مقایسه می‌گردد.

روش بررسی: مایع سینویال مفصل زانوی 34 بیمار مبتلا به اوستئوآرتریت با میانگین سنی 01/9±59/59 (21 زن و 13 مرد) که دارای افیوژن زانو می‌باشند و از یک‌ماه قبل داروی ضد التهابی غیر استروئیدی مصرف ننموده‌اند و 34 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید ساکن تهران با میانگین سنی 46/12±24/49 سال (25 زن و 9 مرد) که تحت درمان با متوتروکسات و کلروکین و پردنیزولون دوز کمتر از 15 میلی‌گرم بوده و داروی ضد التهابی غیر استروئیدی مصرف نموده‌اند، مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین سطح پروتئین شوک حرارتی 70 در مایع مفصلی بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید به‌طور قابل توجهی از بیماران مبتلا به استئوآرتریت بالاتر بوده است و سطح ماده فوق در بیماران دچار دردهای مکانیکال زانو توام با افیوژن غیر التهابی بوده مشابه بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید می‌باشد.

نتیجه‌گیری: سطح پروتئین شوک حرارتی در اوستئوآرتریت پائین‌تر است که بیانگر فقدان نقش این ماده در پاتوژنز اوستئوآرتریت می‌باشد. با توجه به اینکه سطح این پروتئین در مایع مفصل مبتلایان به آرتریت روماتوئید مشابه سطح بیماران مبتلا به اوستئوآرتریت می‌باشد نقش عوامل سیتوکین را در افزایش ماده فوق مطرح می‌سازد.


زهرا کرم سلطانی، احمد رضا درستی، محمد رضا اشراقیان، فریدون سیاسی، ابوالقاسم جزایری،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

امنیت غذایی به مفهوم دسترسی همه مردم در تمام اوقات به غذای کافی به‌منظور زندگی سالم و فعال است، همچنین فراهم بودن غذای سالم و کافی از نظر تغذیه‌ای و کسب اطمینان از توانایی افراد در بدست آوردن غذای مورد قبول از طرق مورد پذیرش جامعه را شامل می‌شود. این مطالعه به‌منظور تعیین شیوع چاقی، امنیت غذایی در کودکان دبستانی و برخی عوامل غذایی (انرژی و درشت مغذی‌ها) مرتبط با آنها در شهر یزد انجام گردید.

روش بررسی: طی نمونه‌گیری خوشه‌ای دو مرحله‌ای در سال تحصیلی 84-1383، تعداد 3245 دانش‌آموز 11-6 ساله جهت تعیین شیوع چاقی بررسی شدند. تعداد 187 دانش آموز 9 تا 11 ساله دارای BMI بزرگتر یا مساوی صدک 95 مرجع ایرانی حسینی و همکاران، به‌عنوان افراد چاق (مورد) و همین تعداد افراد هم‌سن و هم‌جنس غیر چاق BMI (کوچکتر از صدک 85 همان مرجع) به‌عنوان گروه شاهد محسوب شدند. پرسشنامه امنیت غذایی خانواده (USDA) و پرسشنامه 24 ساعت یادآمد خورال برای تعیین وضعیت ناامنی غذایی میزان دریافت انرژی و درشت مغذی‌ها بکار رفت.

یافته‌ها: شیوع چاقی در بین کل دانش‌آموزان 3/13% و شیوع ناامنی غذایی در بین دانش‌آموزان گروه مورد 5/30% بود. میانگین انرژی و کربوهیدرات دریافتی بر حسب RDA، درصد انرژی دریافتی از پروتئین و کربوهیدرات و میزان انرژی و درشت مغذی‌های دریافتی به ازاء کیلوگرم وزن بدن در بین دو گروه اختلاف آماری معنی‌داری داشت (05/0p<). با کنترل چربی، بین امنیت غذایی و چاقی ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده گردید. (027/0p=).

نتیجه‌گیری: دریافت بالای انرژی، پروتئین و کربوهیدرات از عوامل غذایی مرتبط با چاقی در بین دانش‌آموزان دبستانی شهر یزد بود. همچنین تغییر در میزان دریافت چربی نیز، یک عامل مرتبط با ناامنی غذایی بود.


محمدرضا عرب، احمداله یاری، فریدون سرگلزایی اول، هوشنگ رفیق دوست، مهربد کریمی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

ماتریکس خارج سلولی شبکه پیچیده‌ای از پروتئین‌ها و گلیکوزآمینوگلیکانها است که نقش با اهمیتی در فیزیولوژی طبیعی سلولها و تنظیم میان‌کنش‌های سلول- سلول و سلول- ماتریکس خارج سلولی ایفا می‌کند. تغییر اجزای این بخش بافتی زمینه‌ساز ترانسفورماسیون‌های سلولی و متاستاز می‌باشد. هدف این مطالعه ردیابی تغییرات اسید هیالورونیک ماتریکس خارج سلولی در استرومای کارسینومای کولون در پاسخ به رنگ‌آمیزی آلسین بلو به روش تغییر بحرانی غلظت یون منیزیم بود.

روش بررسی: بلوکهای پارافینی 30 بیمار با تشخیص کارسینومای کولون (از هر گرید 10 بیمار) از فایل آسیب‌شناسی انتخاب گردید. پس از بریدن مقاطعی با ضخامت 5-6 میکرومتر برشها با روش هماتوکسیلن- ائوزین رنگ‌آمیزی شدند. پس از تایید تشخیص قبلی سایر برشها به روش آلسین بلو با 8/5pH= به طریقه تغییر غلظت بحرانی یون منیزیم رنگ‌آمیزی شدند و آنگاه بر اساس شدت رنگ‌آمیزی به گریدهای سه‌گانه (1) و (2) و (3) به ترتیب از کم به متوسط به زیاد درجه‌بندی شدند. اطلاعات حاصله به کمک نرم‌افزار آماری SPSS با تست‌های غیر پارامتری تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین گریدینگ هیستوپاتولوژیک و شدت واکنش استرومای تومور به آلسین‌بلو ارتباط معنی‌داری وجود دارد (005/0p<). با تست Man Whitney میان گرید I هیستوپاتولوژی با گرید II آن از نظر شدت پاسخ استروما به آلسین بلو اختلاف معنی‌داری وجود نداشت در حالی که این اختلاف برای گرید I با III و گرید II باIII به ترتیب با (002/0p<) و (005/0p<) معنی‌دار است.

نتیجه‌گیری: اختلاف واکنش استرومای تومور به آلسین‌بلو در گریدهای مختلف سرطان کولون انعکاسی از میزان متفاوت اسید هیالورونیک استروما بوده و می‌تواند در توجیه پتانسیل متفاوت سلولهای سرطانی با گریدهای مختلف در ایجاد متاستاز کمک‌کننده باشد.


محمدرضا فضل‌الهی، زهرا پورپاک، مهدی یگانه، غلامعلی کاردر، انوشیروان کاظم نژاد، مسعود موحدی، محمد قرگزلو، رضافرید حسینی، ابوالحسن مرحوم فرهودی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

در سالهای اخیر تعداد گزارشات مربوط به واکنش‌های ازدیاد حساسیت فوری به کنجد رو به افزایش بوده است. لذا با توجه به مصرف زیاد این ماده غذایی در کشور ما، این مطالعه برای شناخت تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی و آلرژی به کنجد و تعیین شیوع آن در بین سایر آلرژن‌ها انجام گردید.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقطعی روی 250 بیمار با علایم بالینی آلرژی، انجام گرفت. بررسی بیماران شامل اطلاعات پرسشنامه مخصوص این مطالعه، انجام تست پوستی به روش پریک و اندازه‌گیری IgE اختصاصی به روش ELISA بود. تست پوستی با آلرژن کنجد و آلرژن‌های غذایی دارای واکنش متقاطع با آن (سویا، بادام‌زمینی و گردو) و بر حسب سن و شرح حال با آلرژن‌های استنشاقی و غذایی شایع انجام گردید. تست IgEاختصاصی فقط با آلرژن کنجد انجام شد.

یافته‌ها: از 250 بیمار با متوسط سنی 74/11 سال، 35 بیمار (1/14%) پریک مثبت به عصاره کنجد و 27 بیمار (4/18%) IgE اختصاصی مثبت با آلرژن کنجد داشتند. در مجموع با توجه به شرح حال بیماران، نتایج تست پریک و نیز IgE اختصاصی علیه کنجد، میزان شیوع آلرژی به کنجد پنج نفر(2%) محاسبه گردید. از نظر علائم بالینی، در بیماران حساس به کنجد به‌طور معنی‌داری، کهیر و درماتیت شایع‌ترین علایم بیماری بوده و نسبت به افراد غیرحساس به این ماده، بیشتر مشاهده شد (008/0p=). در بیماران حساس به کنجد، به‌طور معنی‌داری فراوانی تست پوستی مثبت با آلرژن‌های غذایی دارای واکنش متقاطع با کنجد، نسبت به بیماران غیر حساس بیشتر بود (00/0p=).

نتیجه‌گیری: در این بررسی برای اولین بار در ایران کنجد را به‌عنوان یکی از علل شایع آلرژی غذایی (وابسته به IgE) و به ویژه از علل بروز آنافیلاکسی شناسایی کردیم. توجه به شرح حال بروز علائم با مصرف کنجد، استفاده از تست پریک می‌تواند در شناسایی این نوع آلرژی بخصوص در بیماران با علائم درماتیت - اگزما و کهیر کمک کننده باشد. همچنین مشاهده یک مورد آنافیلاکسی در بین پنج بیمار دچار آلرژی به کنجد نشانگر اهمیت این آلرژن در بین سایر آلرژن‌ها می‌باشد.


عاطفه کلام‌زاده، عبدالحسین کیهانی، جمشید حاجتی، مهدی نورایی، افشینه لطیفی‌نیا، فریده ذاکری، نعمت‌الله خوانساری،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده

با توجه به گسترش روز افزون کاربرد رادیوایزوتوپ‌ها و پرتوهای یونیزان در بخش‌های رادیولوژی و پزشکی هسته‌ای بیمارستان‌ها، امکان افزایش تولید رادیکال‌های آزاد در بدن کارکنان این بخش‌ها بعید به‌نظر نمی‌رسد. با توجه به‌اینکه افزایش رادیکال‌های آزاد سبب تضعیف سیستم ایمنی می‌شود، تصمیم گرفته شد سطح آنتی‌اکسیدان تام پلاسما و عملکرد سیستم ایمنی افراد شاغل در این مراکز مورد بررسی قرار گیرد.

روش بررسی: در این مطالعه میزان قدرت آنتی‌اکسیدان تام پلاسما و عملکردهای سلول‌های سیستم ایمنی شامل پاسخ تکثیری لنفوسیت‌ها، حرکت هدف‌دار نوتروفیل‌ها، شدت انفجار تنفسی نوتروفیلها و سطح اینترلوکین‌های 2 و 4 مورد بررسی قرار گرفتند. افراد مورد بررسی 61 نفر (زن و مرد) پرسنل رادیولوژی و پزشکی هسته‌ای بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران بین سنین 50-25 سال بودند که به‌عنوان گروه مورد مطالعه و 40 نفر (زن و مرد) از مراجعه‌کنندگان درمانگاه‌ها و اورژانس بودند که به‌عنوان گروه شاهد انتخاب شدند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح آنتی‌اکسیدان تام پلاسما و سطح 2IL - در گروه مورد مطالعه نسبت به گروه شاهد کاهش معنی‌داری داشت. شدت انفجار تنفسی و حرکت هدفدار نوتروفیل‌ها و سطح 4IL - و پاسخ تکثیری لنفوسیت‌ها کاهش مختصری داشت که از نظر آماری معنی‌دار نبود ولی کاهش میزان آنتی‌اکسیدان تام پلاسمای افراد مورد مطالعه قابل توجه بود.

نتیجه‌گیری: مواجهه مزمن با پرتوهای یونیزان و با دوز کم تاثیری بر روی حرکت هدفدار نوتروفیل‌ها و شدت انفجار تنفسی ندارد ولی می‌تواند روی عملکرد لنفوسیت‌ها به‌خصوص در ترشح سایتوکاینهایی مانند اینتر لوکین 2 نقش موثری داشته باشد.


ساغر قاسمی فیروز آبادی، یوسف شفقتی، الهه کیهانی، رکسانا کریمی‌نژاد، زهره علومی، فریده موسوی، فرحناز امینی، حسین نجم آبادی، فرخنده بهجتی،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده

آنمی فانکونی یک بیماری اتوزومی مغلوب نادر است. این بیماری از لحاظ بالینی و ژنتیکی هتروژنیتی بسیار گسترده‌ای دارد، به‌طوری‌که تشخیص بیماری را تنها بر پایه علائم بالینی دشوار و غیرقابل اعتماد و بر اساس ویژگی‌های مولکولی، تا به امروز، غیرممکن ساخته است. معهذا حساسیت زیاد از حد لنفوسیت‌ها و فیبروبلاست‌های بیماران مبتلا نسبت به عوامل آلکیله کننده دو عملکردی مثل مایتومایسین C (به‌صورت افزایش در شکست‌های کروموزومی) معیار قابل اعتمادی را برای تشخیص بیماری به‌دست می‌دهد. هدف از این مطالعه ایجاد شرایط مناسب برای آزمون سیتوژنتیک به‌منظور تشخیص قطعی بیماری آنمی فانکونی در بیماران مشکوک به آنمی فانکونی و بررسی علائم بالینی می‌باشد.

روش بررسی: در مدت زمان مطالعه ما موفق به بررسی 20 بیمار مشکوک به آنمی فانکونی شدیم. بررسی بالینی با مطالعه پرونده بیماران انجام گرفت و به‌منظور بررسی سیتوژنتیکی، سه غلظت متفاوت مایتومایسین C (ng/ml 40 و 30، 20) بر لنفوسیت‌های بیماران و کنترل‌های هم‌جنس آنها تاثیر داده شد.

یافته‌ها: در این بیماران تشخیص پنج بیمار مورد تایید قرار گرفت و غلظت‌های ng/ml 40 و 30 مناسب تشخیص داده شد.

نتیجه‌گیری: انجام آزمایش شکست کروموزومی برای تشخیص بیماری آنمی فانکونی اهمیت بسیار دارد. به‌علاوه بیماران مبتلا به آنمی آپلاستیک با اتیولوژی ناشناخته، نوزادانی که در بدو تولد دارای ناهنجاری مادرزادی همراه با آنمی فانکونی هستند و نیز خواهران و برادران بیماران باید مورد آزمایش سیتوژنتیک قرار بگیرند.


کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb