98 نتیجه برای مقدم
فرامرز کریمیان، ژوبین مقدم یگانه، علی امینیان، علی پاشا میثمی، محمدصادق فاضلی، علی کاظمینی،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و هدف: استفاده از محلول پلیاتیلن
گلیکول (PEG) به منظور آمادهسازی
روده پیش از عمل میتواند با عوارضی همراه باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه
دو روش آمادگی مکانیکی روده در جراحی انتخابی کولون میباشد.
روش بررسی: در یک کارآزمایی
بالینی تصادفی شده، 129 بیمار کاندید آناستوموز الکتیو کولون مراجعهکننده به
درمانگاه جراحی بیمارستان امامخمینی تهران در سالهای 7-1386 وارد شدند. بیماران
بر حسب روش آمادگی مکانیکی روده، بهطور تصادفی در دو گروه PEG1 (یک لیتر پلیاتیلنگلیکول
یا 70 گرم و 15 میلیگرم بیزاکودیل، 63=n) و PEG4 (چهار لیتر
پلیاتیلنگلیکول، 66=n) تقسیم شدند و محلولهای مورد نظر را در صبح روز قبل از عمل در
مدت 240 دقیقه مصرف میکردند و روز قبل از عمل آنتیبیوتیک خوراکی و رژیم مایعات
صاف شده و قبل از عمل آنتیبیوتیک تزریقی پروفیلاکسیک دریافت میکردند. سپس
بیماران تحت جراحی و آناستوموز کولون قرار میگرفتند. متغیرهایمورد بررسی شامل
تهوع، استفراغ، نفخ شکم، مقدار سدیم و پتاسیم خون شب عمل و رضایت جراح و بیمار از
آمادگی مکانیکی روده و عفونت زخم و لیک آناستوموز کولون بود.
یافتهها: اکثر بیماران مذکر بودند (62%). بروز تهوع
(87/28% در برابر 48/98%، 001/0p=)، نفخ (51/36% در برابر 45/95%، 001/0p=) و استفراغ
(76/4% در برابر 76/75%، 001/0p=) به میزان معنیداری در گروه PEG1 پائینتر بود
و رضایت بیماران نیز در این گروه بالاتر بود. (02/59% در برابر 52/1% راحت بودند،
001/0p=). سدیم سرم پیش از عمل در گروه PEG4 به میزان معنیداری
بالاتر (mg/l63/3±21/141
در برابر 97/2±94/139، 001/0p=) و پتاسیم سرم
پائینتر بود. (mg/l25/0±55/3
در برابر 21/0±76/3، 001/0p=). میزان رضایت
جراح از آمادگی مکانیکی روده در گروه PEG4 به میزان معنیداری
بیشتر بود. (بسیارخوب و خوب 73/72% در برابر 54/43%، 001/0p=) عفونت محل
عمل، آبسه شکمی، نشت محل آناستوموز و انتقال به ICU در دو گروه تفاوت معنیداری نداشتند.
نتیجهگیری: آمادگی روده یک لیتر PEG همراه با سه عدد قرص
بیزاکودیل، به جای چهار لیتر PEG نه تنها میزان تهوع،
استفراغ و نفخ شکم بیماران را کاهش میدهد بلکه میزان رضایت و تحمل آنها را نیز
بالا میبرد، اختلالات الکترولیتی پیش از عمل را کاهش میدهد و موجب افزایش عفونت
زخم و لیک آناستوموز نمیشود.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
لیلا دردائیالقلندیس، رضا شاهسونی، اردشیر قوامزاده، مهرداد بهمنش، الهام اصلانکوهی، کامران علیمقدم، سیدحمیداله غفاری،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: سرطان
معده اولین سرطان بدخیم کشنده در ایران بهشمار میرود. علیرغم پیشرفتهای درمانی جدید برای درمان
سرطان معده، گسترش تومور از طریق سیستم گردش خون و مغزاستخوان به اندامهای دورتر،
اصلیترین علت مرگ و میر در این افراد محسوب میشود. بنابراین نیاز فوری برای ایجاد
روشهای حساس جهت تشخیص سلولهای توموری پخششده در خون محیطی (PB) و مغز استخوان (BM) بیماران مبتلا
به سرطان معده وجود دارد.
روش بررسی: در
این بررسی آیندهنگر از Carcino
Embryonic Antigen به عنوان تومور مارکر و از Glyceraldehyde
3-Phosphate Dehydrogenase بهعنوان کنترل داخلی برای تشخیص و تعیین مقدار
سلولهای توموری پراکنده شده در نمونههای PB و BM 35 فرد مبتلا (نسبت مرد به زن:20
به 15 میانگین سنی: 50 سال محدوده سنی: 75-30) به سرطان معده استفاده شده است. RNA کل از رده سلولی سرطان معده AGS استخراج و قطعات ژنی CEA و GAPDH توسط رونویسی معکوس سنتز شدند.
قطعات تکثیر شده بهطور جداگانه در داخل وکتور pTZ57R/T کلون شدند. سپس کلونینگ دوتایی این قطعات در داخل این وکتور صورت
گرفت. از رقتهای متوالی این پلاسمید برای رسم منحنی استاندارد استفاده شد. نمونههای
PB و BM از افراد مبتلا به سرطان معده جمع
آوری و بعد از سنتز cDNA بر روی آنها Real-Time PCR صورت
گرفت.
یافتهها: در این مطالعه، اندازهگیری کمی ژنهای CEA و GAPDH با استفاده از Real-Time PCR با حساسیت بسیار بالا بهینه شد. mRNAی CEA در 23% نمونههای PB و 20% نمونههای BM افراد مبتلا تشخیص داده شد. در هیچ کدام از
نمونههای مربوط به گروه کنترل mRNAی CEA تشخیص داده نشد.
نتیجهگیری: quantitative
Real-Time PCR برای CEA میتواند به عنوان تکنیک مفیدی
برای تشخیص میکرومتاستاز در نمونههای PB و BM افراد مبتلا به سرطان معده بهکار
رود.
حمیدرضا خلخالی، ابراهیم حاجیزاده، انوشیروان کاظمنژاد، علی غفاریمقدم،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: علیرغم بهبود
پیامدهای کوتاهمدت پیوند در دو دهه اخیر، پیامدهای طولانیمدت، بهبود چندانی
نداشته است. اختلال عملکرد مزمن کلیه پیوندی، از شایعترین علل از دست رفتن کلیه
است. در این مقاله، الگو، زمان انتظار و نرخ گذر از مراحل میانی، در بیماران
اختلال عملکرد مزمن کلیه پیوندی بررسی میشود که در پیشبینی نتیجه پیوند نقش مهمی
دارد.
روش بررسی: در یک مطالعه تکمرکزی
گذشتهنگر، 214 بیمار با اختلال عملکرد مزمن کلیه پیوندی، مراجعهکننده طی سالهای
1376 تا 1384به درمانگاه فوقتخصصی نفرولوژی بیمارستان امام دانشگاه علومپزشکی
ارومیه بررسی گردید. عملکرد کلیه با شاخص GFR
ارزیابی و بر مبنای راهنمای بالینی NKF
و KCOQI در هر ویزیت طبقهبندی گردید. دادهها با روش کاپلانمایر تحلیل
بقاء آنالیز شد.
یافتهها: میزان خام رد کلیه
پیوندی با حذف موارد فوت، 6/26% طی متوسط زمانی انتظار 7/81 ماه است. 100 درصد
افراد با میانگین زمانی انتظار 3/26 ماه از مرحله یک به دو رفتهاند احتمال گذر از
دوم به سوم برابر 9/88% با میانگین زمان انتظار 5/25 ماه، گذر از سوم به چهارم
برابر 7/55% با میانگین زمان 9/24 ماه و گذر از چهارم به پنجم برابر 5/53 با متوسط
زمان 2/18 ماه است. بهطور کلی شتاب گذر از رتبه i به j بیمارانی
که درزمان شروع فرآیند کاهشی در مرحله سه از GFR
قرار دارند، سریعتر از رتبههای دو و یک است.
نتیجهگیری: وضعیت بیمار طی سال اول بعد از پیوند از عوامل مهم و
تعیینکننده در نرخ گذر از مراحل میانی و رد کلیه پیوندی میباشد. اقدامات درمانی
در جهت جلوگیری از تخریب عملکرد در یکسال اول باعث بقا طولانی مدت پیوند میگردد.
پیمان دبیرمقدم ، محسن شریفی ، سیدمسیح بنیهاشم ، زهرا مختاری،
دوره 67، شماره 10 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: تنگیهای لارنگوتراکئال یکی از مشکلات عمده در تخصص گوش و حلق و بینی میباشد. میزان عود تنگی پس از جراحی بالا است و اغلب بیماران متحمل جراحیهای متعدد جهت رفع تنگی میشوند. در این مطالعه تاثیر میتومایسین-C موضعی پس از پروسههای درمانی لیزر و دیلاتاسیون در جلوگیری از ایجاد تنگی لارنگوتراکئال بررسی شده است. روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 23 نفر از بیمارانی که دچار تنگی لارنگوتراکئال بودند به دو گروه تقسیم شده که 12 نفر در محل تنگی محلول میتومایسین-C آغشته گردید و در 11 نفر دیگر از این محلول استفاده نگردید. سپس بیماران به فاصله یک و سه ماه پس از این اعمال تحت آندوسکوپی قرار گرفته و پس از آن نیز به فواصل منظم پیگیری شدند. نتایج حاصل از این روشهای درمانی تحت مقایسه آماری قرار گرفت. یافتهها: در گروه شاهد متوسط تغییرات طول عمودی و طول افقی سطح مقطع تنگی پس از اقدام درمانی به ترتیب 77/0±47/0 میلیمتر و 60/0±50/0 میلیمتر بوده است ولی در گروه مداخله این تغییرات پس از اقدام درمانی به ترتیب 15/1±28/2 میلیمتر و 03/1±23/2 میلیمتر بوده است. این مقادیر با هم تفاوت آماری معنیدار دارند (0001/0p<). دو گروه از نظر متوسط تغییرات سطح مقطع تنگی نیز با هم تفاوت معنیدار داشتند (0001/0p<). نتیجهگیری: استفاده از میتومایسین-C موضعی در محل تنگیهای لارنگوتراکئال پس از جراحی دیلاتاسیون و لیزر سبب کاهش ایجاد تنگی مجدد میشود و نیاز به انجام پروسههای درمانی مجدد را کاهش میدهد.
رضا نفیسی مقدم، احمد شجری، پگاه روزبه،
دوره 68، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: حوادث عروقی مغز بهعنوان گروه مهمی از طیف عوارض نارس
بودن نوزاد (کمتر از 37 هفته) مطرح میباشد. خونریزی داخل بطنی و هیدروسفالی شایعترین
فرم این حوادث بهشمار میآیند. بیشترین خطر برای نوزادان نارس کمتر از 28 هفته
حاملگی و یا وزن کمتر از 1000 گرم است که
شیوع ICH در آنها 30%
است. با غربالگری و پایش نوزادان نارس و محصولات زایمانهای
طولکشیده و پر استرس توسط اولتراسونوگرافی Real-time میتوان این ضایعات را تشخیص داده و درمان
کرد و بر عوارض و پیشآگهی تاثیر مثبت گذاشت. این مطالعه بهمنظور بررسی یافتههای
سونوگرافیک مغز در 60 نوزاد نارس متولد شده در بیمارستانهای شهر یزد انجام شده
است.
روش
بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی بوده که بهروش مقطعی انجام
شده است. جامعه مورد بررسی تمامی نوزادانی بودند کهطبق تعریف نارسبودن (سن کمتر
یا مساوی 37 هفته) در بیمارستانهای شهر یزد از دیماه 84 لغایت تیرماه 85 بهدنیا آمدند.
یافتهها: در پایان بررسی در مجموع 52 نوزاد (67/86%) از نمونههای
ما نوزادان با وزن هنگام تولد کمتر از 2500 گرم (LBW) بودند. از 52 بیمار دچار LBW، پنج نوزاد (6/9%) دچار خونریزی
داخل بطنی (IVH) و پنج نوزاد (6/9%) دچار
هیدروسفالی و یک نوزاد (9/1%) دچار هالوپروزنسفالی
بود و هشت بیمار دارای وزن نرمال هیچ یافته غیر طبیعی در سونوگرافی خود نداشتند.
نتیجهگیری: برای
جلوگیری از حوادث عروقی مغز در مرحله اول باید از زایمان سخت و تولد نوزاد نارس
جلوگیری کرد. در نوزادان نارس یافتههای سونوگرافی مغز ارتباط قوی با وزن نوزاد
دارد.
فاطمه نادعلی، شیرین فردوسی، پریسا کریمزاده، بهرام چهاردولی، ناهید عینالهی، اسداله موسوی، بابک بهار، حسین درگاهی، غلامرضا توگه، کامران علیمقدم، اردشیر قوامزاده، سیدحمیداله غفاری،
دوره 68، شماره 4 - ( 4-1389 )
چکیده
ییک تیروزین کیناز غیر رسپتوری است که نقش مهمی در اختلالات میلوئیدی ایفا می کند. اخی را JAK زمینه و هد ف: 2
شناسایی شده (MPNs) در تعداد زیادی از بیماران مبتلا به نئوپلاس مهای میلوپرولیفراتیو JAK2 V617F جهش اکتسابی
واقع بر روی کروموزوم 9 JAK در نوکلئوتی د 1849 در اگزون 12 از ژن 2 T به G است. این جهش ناشی از تغییر
م ی گردد . در JAK است که منجر به جایگزینی اسیدآمینه فنیل آلانین به جا ی وال ین در موقعی ت 617 از پ روتیین 2
بر (AS-PCR) و آلل اختصاصی DNA بر روی (ARMS-PCR) مطالعه حاضر دو روش سیستم تکثیر متزلزل جه ش ها
در ارزیابی این جهش مقایسه شد ه اند. روش بررس ی: مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود . در این مطالعه RNA روی
با روش نمون هگیری تصادفی ساده، در 58 بیمار با تشخیص جدید یا در حال درمان مبتلا به JAK2 V617F جهش
مورد ارزیابی قرار گرفتند . برای تایید نتایج، سه نمونه از AS-PCR و ARMS-PCR بدخیمی های میلوپرولیفراتیو با روش
نتایج مشابه ی در بیماران AS-PCR و ARMS-PCR قرار گرفت . یافت هها: با هر دو روش Sequencing بیماران مورد
61 %) به دست آمد . اما در بیماران ترومبوسیتمی اولیه با روش / 86 %) و بیماران میلوفیبروز اولیه ( 5 / پلی سیتمی ورا ( 6
8) به دست آمد . وجود جهش توسط روش /15)% شیوع 53 AS-PCR 7) و با روش /15)%46/ شیوع 6 ARMS-PCR
با هر دو روش، قابل مقایسه با نتایج JAK مورد تایید قرارگرفت . نتیج هگیری: میزان شیوع جهش 2 Sequencing
گزارش شده قبلی می باشد و تفاوت در نتایج گزارش شده می تواند وابسته به تکنیک مورد استفاده باشد.
زهرا باقری حسین آبادی، سعید رجبعلیان، بهجت کلانتری خاندانی، فاطمه پویا، مسعود صالح مقدم، بتول معتمدی،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: یووینگ سارکوما یکی از بدخیم ترین تومورهای کودکان و نوجوانان است. خانواده این نوع تومور از
سه گروه یووینگ سارکومای استخوانی، یووینگ سارکومای خارج استخوانی و تومورهای نورواکتودرمال اولیه
تشکیل شده است. مطالعات اندکی، بیولوژی مولکولی این گروه از تومورها را بررسی نمود هاند. (PPNET) محیطی
در بلوک های پارافینی 15 بیمار ایرانی Fli- و 1 CD99 ،Ki67 ،p بنابراین جهت بسط مطالعات قبل بیان پروتیین های 53
با یکدیگر و هم چنین با سن، جنس و p و 53 Ki67 ،Fli- یووینگ سارکوما بررسی شد. همبستگی بین بیان پروتیین ها 1
طول عمر بیماران بررسی شد. روش بررسی: بیان پروتیین های مورد نظر در 15 نمونه توموری از تومورهای خانواده
یووینگ سارکوما فیکس شده در فرمالین و قالب گیری شده در پارافین با روش ایمونوهیستوشیمی بررسی شد.
برش های رنگ آمیزی شده با توجه به درصد سلول های توموری رنگ شده طبقه بندی شدند. یافت هها: نتایج بیان
در هسته سلول های توموری Fli- را در 100 درصد بافت های توموری نشان داد. بیان پروتیین 1 CD غشایی پروتیین 99
53 درصد / در هسته سلو لهای توموری در 3 p 86 درصد از نمونه ها مشاهده شد. بیان افزایش یافته پروتیین 53 / در 7
در 60 درصد از بافت های توموری دیده شد. همبستگی Ki از نمون هها مشاهده شد. بیان افزایش یافته پروتیین 67
با سن، جنس و طول عمر بیماران اثبات نشد. همبستگی Fli- و 1 Ki67 ،p آماری معنی دار بین بیان پروتیین های 53
نتیج هگیری: نتایج این مطالعه بر نقش .(2 ،P=0/ مشاهده شد ( 003 Ki و 67 p آماری معن یدار بین بیان پروتیین های 53
در ایجاد و پیشرفت این گروه از تومورها تاکید می کند. هم چنین نتایج رنگ آمیزی هم زمان Ki و 67 p پروتیین های 53
را جهت تشخیص یووینگ سارکوما پیشنهاد م یکند. CD و 99 Fli- ایمونوهیستوشیمی پروتیین های
علی بهاری، شاهرخ ایزدی، پیمان ادیبی، اسماعیل صانعی مقدم، هما خسروی، توران شهرکی،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: هپاتیت
B در گروههای پر خطر
مانند زندانیان شیوع بالایی داشته و لزوم واکسیناسیون سریعتر در این گروه ضروری بهنظر
میرسد. هدف اصلی این مطالعه بررسی این مطلب بود که آیا ایمنی بخشی شیوه «واکسیناسیون
هپاتیت B در دو نوبت با دوز دو
برابر» با شیوه معمولی سه دوزی برابری میکند؟
روشبررسی: طی
یک کار آزمایی بالینی تصادفیسازی شده، شیوه واکسیناسیون سریع (صفر و یک ماه) با
دوز دو برابر (µg20) با شیوه
واکسیناسیون معمولی (صفر و یک و شش ماه) با دوز معمول (µg10) در 100 زندانی زندان مرکزی زاهدان مورد
مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: یک ماه پس از واکسیناسیون نوبت دوم mIU/ml10HBsAb> در 2/79% شرکتکنندگان گروه واکسیناسیون معمولی و در 8/95% از شرکتکنندگان
گروه واکسیناسیون سریع با دوز دو برابر مشاهده شد (188/0P=). در ماه هفتم، تیتر آنتیبادی مذکور در گروه
واکسیناسیون معمولی در 1/94% و در گروه واکسیناسیون سریع دوز دو برابر 3/93%
مشاهده شد (1P=). میانگین تیتر آنتیبادی در ماه دوم در
گروه اول 1/332 و در گروه دوم 8/212 میکرو واحد در میلیلیتر (383/0P=) و در
ماه هفتم در گروه اول 1/514 و در گروه دوم 0/130 میکرو واحد در میلیلیتر بود (002/0P=).
نتیجهگیری: نتایج واکسیناسیون سریع هپاتیت B در دو نوبت صفر و یک ماه با دوز دو برابر، یک روش مطمئن
و قابل قبول بوده و نتایج آن با روش معمول و استاندارد سه دوزی قابل مقایسه است.
زهراالسادات هاشمی، مهدی فروزنده مقدم، مسعود سلیمانی، مریم حفیظی، ناصر امیری زاده،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خون بندناف در پیوند
مغز استخوان، بهعلت دوز پایین سلولهای CD34+ دارای محدودیتهایی است که میبایست این سلولها
مورد تزاید قرار گیرند. تکثیر سلولهای بنیادی با استفاده از افزایش فعالیت خود
تکثیری آنها در شرایط آزمایشگاهی روی داربست DBM (ماتریکس استخوانی معدنیزدا شده) پوشیده
شده با سلولهای پروژنیتور مزانشیمی یعنی سلولهای بنیادی سوماتیک غیر محدود شده (USSC) پیشنهاد میشود. مسیر TGF-b از عوامل مهم
مهاری برای فعالیت خود تجدید شوندگی سلولهای بنیادی است که در این تحقیق از همزمانی
کشت برون تن (Ex vivo) و مهار مسیر TGF-b با کمک تکنیک RNAi استفاده شد.
روش بررسی: سلولهای USSC، از خون
بندناف جدا شده و سپس روی داربست DBM و هم کف پلیت، به عنوان لایه مغذی، پوشش داده
شدند. سلولهای CD34+ با روش Magnetic-Activated Cell Sorting (MACS) از جفت انسانی تخلیص و در
شرایط دو بعدی و سه بعدی هم کشتی، با siRNA علیه TGFbR2 تیمار شدند. میزان سرکوب بیان ژن مربوطه باReal-Time PCR کمی بررسی شدند. در نهایت شمارش سلولی،
فلوسایتومتری و فعالیت کلنیزایی سلولها مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: کشت سه بعدی بههمراه مهار ژن TGFbR2 موجب افزایش قابل توجه 7/0±41 برابر سلولهای CD34+ شد. ولی
افزایش نسبت تزاید در دو بعدی ساده بیش از سه بعدی بود و نیز بیشترین مهار بیان
ژن، بیشترین افزایش در مارکر سطحی با آنالیز فلوسایتومتری در حالت کشت دو بعدی
ساده نشان داده شد (05/0P<).
نتیجهگیری: بنابراین
از نظر موثر بودن سیستم انتقال RNAi، کشت دو بعدی ساده نسبت به سه بعدی کارآمدتر بود بهطوری که سلولها
آزادی کمتر داشته و بیشتر با سلولهای لایه مغذی درگیر بودند.
محمد رهبر، لیلا عظیمی، مونا محمدزاده، فرانک عالینژاد، سمیه سلیمانزاده مقدم، محبوبه ستارزاده، عبدالعزیز رستگار لاری،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: مصرف روزافزون آنتیبیوتیکهای بتالاکتام در بالین از ابتدای دهه 1980 در درمان عفونتهای مختلف باکتریایی منجر به افزایش ظهور مقاومت به این آنتیبیوتیکها در بین انواع باکتریهای جدا شده از بیماران گردیده است. بهطوری که امروزه یکی از معضلات درمان عفونتهای بیمارستانی ناشی از باکتریهای مقاوم بالاخص انتروباکترکلوآکه بهلحاظ وجود مقاومت متقاطع در این میکروارگانیسمها و بهدلیل تولید آنزیمهای بتالاکتاماز وسیعالطیف میباشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی انتروباکترکلوآکههای تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف جدا شده از نمونههای مختلف عفونی ارسالی از دو بیمارستان میلاد و شهید مطهری تهران میباشد.
روش بررسی: در مطالعه حاضر 101 انتروباکترکلوآکه از بهمن 1389 تا شهریور 1390 از بیمارستانهای میلاد و شهید مطهری تهران جمعآوری گردید. پس از تایید گونه توسط آزمایشهای استاندارد و اختصاصی میکروبیولوژی، تست حساسیت آنتیبیوتیکی طبق روش استاندارد CLSI و با استفاده از 13 آنتیبیوتیک انتخابی مصرفی در مطالعه حاضر انجام گرفت. همچنین گونههای تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف با استفاده از روش دیسک ترکیبی بهعنوان یک روش استاندارد تشخیص فنوتیپی جداسازی شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از روش فنوتیپی نشان داد که 33 (33%) از گونههای انتروباکترکلوآکه جداسازی شده توانایی تولید آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف را دارا بودند. 5% گونههای جدا شده به ایمیپنم نیز مقاوم بودند.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان از مقاومت بالا به بتالاکتامهای وسیعالطیف و همچنین وجود پنج درصدی سوشهای با مقاومت چندگانه (MDR) در بین انتروباکترکلوآکههای ایزولهشده دارد. این سویهها تنها به کلستین حساس بودند. این نتایج میتواند زنگ خطری برای پزشکان جهت درمان عفونتهای ناشی از انتروباکترکلوآکههای مقاوم به آنتیبیوتیکها بالاخص گونههای تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف باشد.
پیمان دبیر مقدم، سارا عظیمیان، زهرا مختاری،
دوره 70، شماره 8 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ویدیواستروبوسکوپی حنجره مهمترین ابزار کلینیکی غیر تهاجمی برای بررسی بیماران مبتلا به اشکالات صداست. در بیش از 50% بیماران با مشکل صدا، یک ضایعه خوشخیم مخاطی تارهای صوتی تشخیص داده میشود که در این مطالعه به بررسی یافتههای ویدیواستروبوسکوپی این بیماران پرداختیم.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت مقطعی بر روی 159 بیمار با شکایت گرفتگی صدا در بیمارستان امیراعلم طی سالهای 1386-1387 که مورد ویدیواستروبوسکوپی قرار گرفتهاند انجام شد وضعیت مخاط طنابهای صوتی و حرکت آنها، پارامترهای مرتبط با حرکت و ارتعاش طنابهای صوتی شامل Symmetry، Phase closure، Amplitude،Periodicity و Vibratory pattern مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از 159 بیمار مورد مطالعه، 82 نفر زن و 77 نفر مرد بودند. بیشترین پاتولوژی یافت شده لارنژیت ناشی از ریفلاکس و بعد از آن گرفتگی صدای ناشی از تنش عضلانی ((Muscle Tension Dysphonia, MTD بود. بیشترین تاثیر روی موج مخاطی در سولکوس وکالیس و کیستهای طناب صوتی دیده شد.
نتیجهگیری: بررسی یافتههای ویدیواستروبوسکوپی در ضایعات خوشخیم مخاطی تارهای صوتی حنجره جهت کاهش استفاده از روشهای تهاجمی، تشخیص صحیح و درمان مناسب این ضایعات ضروری به نظر میرسد.
مرتضی غلامی، اکبر حاجیزاده مقدم، احسان صبوری،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مورفین و ترامادول بر تشنج موثرند اما تاکنون چگونگی عملکرد تشنجی این دو دارو با افزایش سن مقایسه نشده است. هدف این مطالعه مقایسه اثر برخورد با این دو دارو در دوره شیرخواری بر تشنج ناشی از پنتیلن تترازول در دوره قبل از بلوغ موش صحرایی میباشد.
روش بررسی: 46 نوزاد نر موش صحرایی به طور تصادفی انتخاب و به گروههای سالین (21n=)، مورفین (12n=) و ترامادول (13n=) تقسیم شدند. در سن 14-8 روزه به ترتیب سالین، مورفین یا ترامادول تزریق شد. در سن 22 روز بعد از تولد گروه سالین در سه زیر گروه مجدداً سالین (8n=)، مورفین (8n=) یا ترامادول (5n=) دریافت کرد. گروه مورفین در دو زیر گروه برابر مجدداً مورفین یا سالین (6n=) و گروه ترامادول سالین (6n=) یا ترامادول (6n=) دریافت کردند. در روز 29 با تزریق پنتیلن تترازول موشها از نظر تشنج مطالعه شدند.
یافتهها: تعداد تشنج تونیک- کلونیک در تمامی گروهها نسبت به گروه کنترل و گروه ترامادول+ سالین افزایش داشت (05/0P<). دوره تشنج تونیک- کلونیک در گروه ترامادول+ سالین نسبت به سایر گروههای ترامادول کاهش داشت (05/0P<). زمان تاخیری تشنج تونیک- کلونیک در گروه سالین+ ترامادول نسبت به گروه کنترل کاهش داشت (05/0P<)، اما در گروه ترامادول+ سالین نسبت به تمامی گروهها بهجز گروه سالینی افزایش داشت (05/0P<). زمان تاخیری انقباضات میوکلونیک در گروههای سالین+ مورفین و سالین+ ترامادول نسبت به کنترل کاهش داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: احتمالا تغییرات وابسته به سن مشابهی در اثر تماس مزمن با مورفین و ترامادول در دوره نوزادی موشهای صحرایی ایجاد میشود که در روزهای 28-22 بعداز تولد بر شدت تشنج اثر افزایشی میگذارد. اثر مورفین و ترامادول در این مورد باهم تفاوت معنیداری ندارند.
نسرین مقدمی تبریزی، خدیجه ادبی، عذرا آزموده، سپیده نکوئی، بابک دبیر اشرافی، کامیار دبیر اشرافی، بتول قربانی یکتا،
دوره 71، شماره 4 - ( تيرماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اندومتریوز تخمدانی یکی از بیماریهای زنان در سنین باروری است. اثرات سیستکتومی در باروری این بیماران مورد بحث است. در این مطالعه، ما به بررسی اثر جراحی سیستکتومی لاپاراسکوپیک اندومتریوز تخمدانی از نظر پاسخ به تحریک تخمکگذاری در مقایسه با تخمدان مقابل پرداختیم.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، 30 بیمار مبتلا به اندومتریوما یک طرفه تخمدان که سابقه جراحی سیستکتومی لاپاراسکوپیک به روش Stripping داشتند، از سال 1388 الی 1391 در بیمارستان زنان دانشگاه علوم پزشکی تهران تحت تحریک تخمکگذاری در سیکل In Vitro Fertilization (IVF) قرار گرفتند. سپس تخمدان سیستکتومی شده با تخمدان مقابل از نظر تعداد فولیکولهای تولید شده مقایسه شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران (4/3±3/32) سال بود. میانگین اندازه کیست اندومتریومای جراحی شده (2/10±4/42) میلیمتر بود. میانگین تعداد فولیکولها در تخمدانهای جراحی شده (2/1±5/2) با دامنه (5-1) بود و در تخمدانهای کنترل میانگین تعداد فولیکولها (4/1±9/3) با دامنه (6-1) بود. آزمون آماری نشان داد که اختلاف معنیداری بین تعداد فولیکولها در تخمدانهای جراحی شده در مقایسه با تخمدانهای جراحی نشده، وجود داشت به طوریکه کاهش معنیدار در ذخیره تخمدانی و تولید فولیکولها در تخمدانهای جراحی شده مشاهده شد (0/6- الی0/2-). 95%CI و (001/0>P).
نتیجهگیری: سیستکتومی لاپاراسکوپیک اندومتریوما باعث کاهش پاسخ تخمدان به تحریک تخمکگذاری در سیکل IVF میشود. این کاهش پاسخ تخمدان ارتباط معنیداری با سن، شاخص توده بدنی، اندازه و محل کیست و فاصله زمانی از جراحی تخمدان نداشت.
نسرین نیرومند، فرشته غریبپور، نسرین مقدمی، فرحناز سادات احمدی، بتول قربانی یکتا،
دوره 71، شماره 5 - ( مردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اخیر پیشنهاد میکنند که شاخصهایی که رشد جنین را مختل میکنند، ممکن است در سهماهه اول حاملگی وجود داشته باشند. هدف این مطالعـه بررسی ارتباط بین طول نشسته جنین (Crown-Rump Length, CRL) و Pregnancy Associated Plasma Protein-A (PAPP-A) اندازهگیریشده در سهماهه اول حاملگی با وزن هنگام تولد جنین بود.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت کوهورت آیندهنگر و بر روی 120 نفر از زنان باردار در سهماهه اول حاملگی مراجعهکننده به بیمارستان زنان میرزاکوچکخان انجام شد. اطلاعاتی از قبیل سن حاملگی براساس طول نشسته جنین، تاریخ آخرین پریود (Last Menstrual Period, LMP)، وزن نوزاد و PAPP-A در فرم پرسشنامه ثبت شد.
یافتهها: یافتههای ما نشان داد که CRL Z-score و log 10 (MOM PAPP-A) ارتباط مثبتی با وزن هنگام تولد جنین دارند. میانگین CRL Z-score در جنین بهطور معنیداری در Low Birth Weight (LBW) کمتر بود (9/0±9/4- در برابر 1/3±0 و 001/0P<). میانگین PAPP-A در LBW، Multiple of the Median (MOM)11/0±4/0 و در نوزادان بدون LBW (MOM7/0±04/1) بود (011/0P=). میانگین PAPP-A در سرم مادران بهطور معنیداری در نوزادان با وزن کم نسبتبه سن حاملگی Small for Gestational Age (SGA) کمتر بود (2/0±5/0در برابر 7/0±1/1) (001/0P<).
نتیجهگیری: میتوان با داشتن شاخص CRL و PAPP-A و محاسبه MOM و Z score CRL برای هر بیمار و با مدنظر گرفتن سایر موارد تاثیر ریسک پایه را بهدست آورد و درنهایت با استفاده از بررسیهای دقیقتر بتوان LBW و SGA در سهماهه اول بارداری را پیشبینی نمود. بنابراین براساس نتایج بهدستآمده CRL, PAPP-A اندازهگیریشده در تریمستر اول حاملگی از فاکتورهای مهم پیشبینیکننده وزن هنگام تولد جنین بودند و ارتباط قوی با LBW داشتند ولی قدرت پیشگویی آنها در حدی نیست که بتوان آنها را بهتنهایی جهت غربالگری LBW استفاده کرد.
پیمان حداد، ژاله کریمی مقدم، فرشید فرهان، مهبد اصفهانی، مهدیه افخمی، فرناز آموزگار هاشمی،
دوره 71، شماره 11 - ( بهمن ماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کارسینوم رکتوم یک بدخیمی شایع در دنیا است. رادیوتراپی لگن نقش مهمی در درمان سرطان رکتوم دارد اما منجر به آزواسپرمی میشود. هدف این مطالعه، تعیین دوز رسیده به بیضهها با استفاده از روش دزیمتری ترمولومینسانس (Thermoluminescence Detector, TLD) و مقایسه آن با دوز نقطهای محاسبهشده توسط نرمافزار نقشهکشی سهبعدی در رادیوتراپی سرطان رکتوم بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، ما دوز بیضهها را با استفاده از روش دزیمتری TLD اندازهگیری کردیم. TLDها در شش نقطه مشخص روی اسکروتوم، طی دو جلسه از دوره درمان قرار داده میشدند. بیماران 4/50-50 گری به لگن در وضعیت خوابیده به پشت، با فراکشنهای استاندارد دریافت کردند. میانگین دوز اندازهگیریشده با TLD با میانگین دوز نقطهای محاسبهشده توسط نرمافزار سهبعدی مقایسه شد.
یافتهها: در 33 بیمار با میانگین سنی 56 سال، متوسط دوز اندازهگیریشده بیضه بهوسیله TLD، 77/3 گری، مساوی با 51/7% دوز کلی بود. میانگین دوز نقطهای محاسبهشده بهوسیله نرمافزار سهبعدی، 11/4 گری، مساوی با 1/8% دوز کلی بود. در آنالیز آماری ارتباط قابلتوجهی بین لبه تحتانی فیلدها با میانگین دوز رسیده به بیضه دیده شد (04/0P=). همچنین ارتباط بین دوز اندازهگیریشده با TLD و مقادیر اندکس توده بدن (BMI) نیز قابل توجه بود (049/0P=).
نتیجهگیری: در این مطالعه، متوسط دوز رسیده به بیضه 77/3 گری بود. همچنین متوسط دوز نقطهای محاسبهشده بهوسیله نرمافزار نقشهکشی سهبعدی با دوز TLD مشابه بود (11/4 گری). براساس یافتههای مذکور توجه دقیق به دوز دریافتی بیضهها در طی رادیوتراپی رکتوم برای بیمارانی که تمایل به حفظ زایایی خود دارند ضروری بهنظر میرسد.
اعظم السادات موسوی، مژگان کریمی زارچی، نادره بهتاش، مهناز مختاری گرگانی، نیلی مهرداد، میترا روحی، سید حسین حکمتی مقدم،
دوره 72، شماره 4 - ( تیر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آمار سازمان بهداشت جهانی نشانگر این است که یک زن از هر ۵۵ زن در جهان مبتلا به سرطان تخمدان در مقطعی از زندگیش میشود. سن شایع ابتدا به سرطان تخمدان بعد از 50 سالگی میباشد. هدف این مطالعه بررسی نقش کموتراپی داخل صفاقی با کربوپلاتین بهعنوان درمان نگهدارنده در کاهش میزان عود و افزایش میزان بقای مبتلایان به سرطان پیشرفتهی تخمدان و همچنین بررسی سمیت این روش درمانی میباشد.
روش بررسی: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی در بخش انکولوژی زنان بیمارستان ولیعصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی تهران طی سالهای 1389-1384 انجام شد. 30 بیمار مبتلا به سرطان اپیتلیالی تخمدان با Stage II-IV به صورت غیرتصادفی ساده وارد مطالعه شدند. 18 بیمار در گروه کموتراپی داخل صفاقی و 12 بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله سه هفته پس از شیمی درمانی وریدی در سه دوره به فاصلهی 21 روز، شیمی درمانی داخل صفاقی با کربوپلاتین دریافت کردند. بقای عمر دو و پنج ساله، بقای عمر بدون بیماری (فاصلهی زمانی اتمام درمان تا عود بیماری)، بقای کلی، توکسیسیتی و عود، ثبت و آنالیز شد.
یافتهها: میانگین سن بیماران در گروه مورد 6/8±4/52 سال و گروه شاهد 5/11±1/55 سال بود. میانگین بقای بدون عود در بیماران گروه مورد 6/8±13 و در گروه شاهد 3/4±5/9 ماه بود. میانگین مدت بقا در گروه مورد 5/16±39 و در گروه شاهد 2/16±8/30 ماه بهدست آمد که در هیچکدام از موارد بالا تفاوت معنادار نبود (05/0P>). میزان بقای کلی در گروه کموتراپی همراه با کربوپلاتین 2/72% و در گروه بدون کموتراپی داخل صفاقی 3/33% بود. فراوانی سمیت در گروه مداخله 6/5% بود که شامل دردهای خفیف و متوسط شکمی و تهوع و استفراغ بود.
نتیجهگیری: درمان نگهدارنده بهروش داخل صفاقی بهصورت معناداری باعث افزایش میزان بقا، کاهش چشمگیر عود و مرگ بیماران نمیشود، هر چند سمیت بالایی برای این روش دیده نشد.
مهدی قادریان، محمود معراجی، محمد یوسف اعرابی مقدم، مجتبی کیخا،
دوره 72، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از بیمارهای قلبی مادرزادی تنگی دریچه پولمونر میباشد. درمان انتخابی این بیماران ترمیم دریچه با بالون میباشد. هدف این مطالعه بررسی موارد ابتلا به نارسایی دریچه پولمونر در پیگیری طولانیمدت در این بیماران پس از انجام عمل ترمیم دریچه بود.
روش بررسی: در این مطالعه که در مرکز قلب شهید رجایی بین مهر سالهای 1381 تا 1391 انجام شده است، کودکان مبتلا به تنگی پولمونر که مورد ترمیم با بالون برای برطرف کردن تنگی قرار گرفتهاند جهت بروز نارسایی پولمونر بررسی شدند. زمان متوسط پیگیری بیماران 5/2±7 سال بود.
یافتهها: 458 بیمار با سن 6/8±3/10 ماه، تعداد پسران 255 و تعداد دختران 235 مورد بررسی شدند. در 180 بیمار (1/37%) در اکوی انجام شده روز پس از ترمیم نارسایی دریچه پولمونر مشاهده نشد. در 175 (08/36%) بیمار نارسایی خفیف و 118 (3/24%) بیمار نارسایی متوسط پولمونر دیده شد که در پیگیریهای بعدی هفت مورد (14/0%) بهسمت نارسایی شدید پیشرفت کردند. دوازده بیمار (4/2%) نیز بلافاصله پس از والولوپلاستی دچار نارسایی شدید پولمونر بودند. در پیگیریهای طولانیمدت (5/2±7 سال) تعداد سه بیمار مورد تعویض دریچه پولمونر قرار گرفتند. نسبت اندازه بالون به دریچه بر حسب شدت بیماری (خفیف، متوسط و شدید) اختلاف معناداری داشت (012/0P=).
نتیجهگیری: در تعدادی از بیماران مبتلا به تنگی پولمونر که تحت ترمیم با بالون قرار میگیرند بهدنبال این کار نارسایی دریچه دیده میشود که در اکثر موارد بدون علامت است و در پیگیری طولانیمدت باید مدنظر باشد.
سهیلا امینی مقدم، فاطمه محمودزاده، اندیشه مقصودنیا، فاطمه قائم مقامی،
دوره 72، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دقت مشاهده مستقیم برای ارزیابی تهاجم به میومتر در نمونههای رحمی سرطان اندومتر در مطالعات مختلف نتایج متفاوتی داشته است. مقاطع منجمد حین عمل برای مشخص کردن بیمارانی که ریسک درگیری لنف نود لگنی و پاراآئورت آنان زیاد است کمککننده است تا از لنفادنکتومی بیمورد در بیماران کمخطر اجتناب شود. هدف این مطالعه میزان دقت و قابل اعتبار بودن تشخیص با مشاهده مستقیم و مقاطع منجمد حین عمل در مقایسه با نتایج نهایی پاتولوژی در بیماران با سرطان اندومتر بود.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی (Cross-sectional)، 31 بیمار که در فاصله زمانی بین شهریور 1387 تا تیر 1388 در کورتاژ تشخیصی و یا بیوپسی اندومتر، تشخیص کانسر اندومتر داشته و تحت عمل جراحی لاپاراتومی قرار گرفتند، وارد مطالعه شدند. مرحلهبندی سرطان اندومتر انجام شد. اندازه تومور، محل آن، میزان تهاجم به میومتر، درگیری سرویکس و آدنکس توسط جراح و پاتولوژیست بهصورت جداگانه ارزیابی شد. سپس آنالیز مقاطع منجمد، نمونههای رحمی و لنفنودهای برداشتهشده، برای تشخیص نهایی پاتولوژی ارسال شد.
یافتهها: با مشاهده کلینیکال مستقیم، تهاجم میکروسکوپی به میومتر 6/86% از بیماران با حساسیت 9/88% و اختصاصی بودن 85% و ارزش اخباری منفی 7/72% و مثبت 7/94% و کاپا 70% (0001/0P<) و با ضریب اطمینان 95% (432/0-968/0) بهدست آمد. مقاطع منجمد در 95% بیماران با نتایج نهایی پاتولوژی همخوانی داشت. حساسیت 9/88% و اختصاصی بودن90% و ارزش اخباری مثبت80% و منفی 7/94% و کاپا 74% و ضریب اطمینان 95% (009/1-51/0) (0001/0) بود.
نتیجهگیری: با توجه به میزان دقت مشاهده کلینیکال و مقاطع منجمد حین عمل با نتایج نهایی پاتولوژی، میتوان از لنفادنکتومی لگنی در بیماران با ریسک پایین اجتناب نمود.
سامیلا فرخیمنش، مهدی فروزندهمقدم، مرضیه ابراهیمی،
دوره 73، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: miRNA های مرتبط با متاستاز حوزه جدیدی از درمانهای متاستاز بر اساس miR را ایجاد کرده که پتانسیل درمانی بالایی برای کشندهترین جنبه سرطان، یعنی متاستاز دارد. miR-31 یک miRNA ضد متاستازی با عملکرد پلیوتروپیک است که بیان آن در سلولهای متاستاتیک سرطان پستان بهطور قابلتوجهی کاهش مییابد. این miRNA در چندین مرحله از آبشار متاستازی نقش دارد و استفاده از روشهای بازیافت miR-31 میتواند روش کارآمدی برای مهار متاستاز باشد. روش بررسی: نوع مطالعه مقطعی میباشد که در مهر سال 93-1392 در دانشگاه تربیت مدرس انجام شده است. الیگوی دورشتهای miR-31 بالغ بر اساس دستورکار تولیدکننده کیت در وکتور pcDNA 6.2gw/EmGFP کلون شد. ردههای سلولی سرطانی MDA-MB231 و MCF-7 پستان کشت داده شدند. miRNA آنها استخراج گردید و بیان miR-31 پیش از تیمار با سازه حاوی miR-31 در دو رده سلولی و سلولهای نرمال بافت پستان تعیین شد. سپس سازه حاوی miR-31 به دو رده سلولی ترانسفکت شد. بیان miR-31 پس از 48 ساعت ارزیابی شد و آزمایشهای ایجاد خراش و سنجش تهاجم جهت ارزیابی میزان مهاجرت و تهاجم انجام شد. یافتهها: نتایج Real-time polymerase chain reaction (PCR) پیش از ترانسفکشن سازه حاوی miR-31 کاهش چهار و بیش از 100 برابری بیان miR-31 را بهترتیب در MCF-7 و MDA-MB231 نسبت به سلولهای نرمال پستان نشان داد ولی بررسی بیان پس از ترانسفکشن سازه حاوی miR به MDA-MB231 نشاندهنده افزایش قابلتوجه در بیان miR-31 و کاهش 20 برابری خصوصیات تهاجمی و 10 برابری خصوصیت مهاجرتی نسبت به MCF-7 بود. نتیجهگیری: استفاده از miR-31 در درمان بر اساس بازیافت miR بهوسیله miR-31-mimic امکان مهار کارآمد متاستاز را مطرح میکند.
امید مرادی مقدم، محمد نیاکان لاهیجی، ولیاله حسنی، فرید کاظمی گزیک، احسان فرازی،
دوره 73، شماره 2 - ( اردیبهشت 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مانیتور Bispectral Index (BIS) در ترومای سر جهت ارزیابی هوشیاری استفاده میشود. هدف مطالعه بررسی همخوانی BIS با نوع و محل ضایعه سر در بیماران ترومای سر اینتوبه، در بخش مراقبتهای ویژه بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی (cross-sectional) در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران از مهر 1392 تا تیر 1393 انجام شد، که در آن بیماران ترومای حاد سر، بالای 15 سال، پس از تعیین معیارهای ورود و خروج بررسی شدند. عدد آپاچی روز اول بستری و آزمایشات، جهت تعیین جمعیت مورد مطالعه، ارزیابی اولیه و تخمین پیشآگهی ثبت شد. پس از ثبت متغیرهای اصلی یعنی نوع و محل آسیب مغزی و BIS (شش عدد BIS هر روز به فاصله یک ساعت)، میانگین BIS روزانه و مجموع محاسبه شد. ارتباط BIS با نوع ضایعه سر Subdural hematoma (SDH)، Subarachnoid hemorrhage (SAH) و وجود یا نبود ضایعه فرونتال ارزیابی شد.
یافتهها: 21 مرد و 9 زن با میانگین سنی 96/18±6/43 سال در مطالعه حاضر شرکت داشتند. میانگین BIS بیماران در روزهای یک تا سه بهترتیب 86/41، 82/40، 23/41 با انحراف استاندارد 38/7، 28/7، 6/8 بود. میانگین BIS روزانه و مجموع، در بیماران با یا بدون صدمه فرونتال ارتباط آماری معناداری نداشت. (P بهترتیب 507/0، 661/0، 529/0 و BIS مجموع 729/0). میانگین BIS در روزهای دوم و سوم در ضایعات مختلف با هم اختلاف معناداری داشت (P در روز دوم و سوم بهترتیب 026/0 و 04/0).
نتیجهگیری: در بیماران ترومای حاد سر ICU، انواع صدمات سر که پیشآگهی متفاوتی دارند، بهاحتمال محدودههای اعداد BIS متفاوتی دارند. وجود یا نبود ضایعه فرونتال ارتباطی با میانگین BIS بیماران ندارد.