160 نتیجه برای زن
فاطمه نادعلی، شیرین فردوسی، پریسا کریمزاده، بهرام چهاردولی، ناهید عینالهی، اسداله موسوی، بابک بهار، حسین درگاهی، غلامرضا توگه، کامران علیمقدم، اردشیر قوامزاده، سیدحمیداله غفاری،
دوره 68، شماره 4 - ( 4-1389 )
چکیده
ییک تیروزین کیناز غیر رسپتوری است که نقش مهمی در اختلالات میلوئیدی ایفا می کند. اخی را JAK زمینه و هد ف: 2
شناسایی شده (MPNs) در تعداد زیادی از بیماران مبتلا به نئوپلاس مهای میلوپرولیفراتیو JAK2 V617F جهش اکتسابی
واقع بر روی کروموزوم 9 JAK در نوکلئوتی د 1849 در اگزون 12 از ژن 2 T به G است. این جهش ناشی از تغییر
م ی گردد . در JAK است که منجر به جایگزینی اسیدآمینه فنیل آلانین به جا ی وال ین در موقعی ت 617 از پ روتیین 2
بر (AS-PCR) و آلل اختصاصی DNA بر روی (ARMS-PCR) مطالعه حاضر دو روش سیستم تکثیر متزلزل جه ش ها
در ارزیابی این جهش مقایسه شد ه اند. روش بررس ی: مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود . در این مطالعه RNA روی
با روش نمون هگیری تصادفی ساده، در 58 بیمار با تشخیص جدید یا در حال درمان مبتلا به JAK2 V617F جهش
مورد ارزیابی قرار گرفتند . برای تایید نتایج، سه نمونه از AS-PCR و ARMS-PCR بدخیمی های میلوپرولیفراتیو با روش
نتایج مشابه ی در بیماران AS-PCR و ARMS-PCR قرار گرفت . یافت هها: با هر دو روش Sequencing بیماران مورد
61 %) به دست آمد . اما در بیماران ترومبوسیتمی اولیه با روش / 86 %) و بیماران میلوفیبروز اولیه ( 5 / پلی سیتمی ورا ( 6
8) به دست آمد . وجود جهش توسط روش /15)% شیوع 53 AS-PCR 7) و با روش /15)%46/ شیوع 6 ARMS-PCR
با هر دو روش، قابل مقایسه با نتایج JAK مورد تایید قرارگرفت . نتیج هگیری: میزان شیوع جهش 2 Sequencing
گزارش شده قبلی می باشد و تفاوت در نتایج گزارش شده می تواند وابسته به تکنیک مورد استفاده باشد.
مسعود فشارکی، سید محمد جواد امالبنین پاک نژاد، رامین کردی،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده
<
زمینه
و هدف: در زمینه اهمیت و تاثیر
ورزش بر بیماری
آسم
بهعنوان یکی از معضلات عمده بهداشتی ایران مطالعات کمی انجام شده است. از اینرو،
مطالعه حاضر با هدف مقایسهی تاثیر ورزش هوازی- مقاومتی و هوازی بر حجمهای ریوی و کیفیت زندگی بیماران
آسمی تنظیم شد.
روشبررسی: 56 بیمار آسمی بعد از دو هفته جلسات آموزشی از نظر علایم حیاتی و تستهای ریوی
بررسی شدند و پرسشنامه کیفیت زندگی سنت جورج را تکمیل کردند. سپس با تقسیم تصادفی
بیماران به دو گروه A و B، به مدت 10 هفته در خانه
گروه اول به ورزش هوازی- مقاومتی و گروه دوم به ورزش هوازی تنها پرداختند. در
انتها مجدداً علایمحیاتی و تستهای ریوی و پرسشنامه کیفیت زندگی بررسی و تکمیل
شدند. نهایتاً 42 بیمار مطالعه را به اتمام رساندند.
یافتهها: میزان FEV1 در گروه A از محدوده 98-25 به 105-40 و میزان FVC از 103-49 به 101-69 رسید که به میزان معنیداری
افزایش داشته است اما در گروه B تفاوت معنیداری مشاهده
نشد. نمره کل پرسشنامه سنت جورج در گروه A از 75-8 به 77-2 و در گروه B از 72-11 به 74-6 رسید که نشانگر بهبود معنیداری در نمرات هر دو گروه پس از مداخله
نسبت به پیش از آن است.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که انجام منظم و مشخص ورزشهای
هوازی به تنهایی یا به همراه ورزشهای مقاومتی در خانه باعث بهبودی در علایم حیاتی
و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم خفیف تا متوسط میشود. البته تنها همراهی ورزش
هوازی با ورزش مقاومتی است که سبب بهبود برخی شاخصهای اسپیرومتری میگردد. از اینرو
در درمان بیماران آسمی ترکیبی از ورزشهای هوازی و مقاومتی بهصورت منظم توصیه میشود.
امیر رشید لمیر، علیاکبر هاشمی جواهری، محسن جعفری،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: بیماریهای
قلب و عروق یکی از علل شایع مرگ و میر در کشورهای پیشرفته به شمار میآید. فیبرینوژن
و رسیستین دو مارکر التهابی پیشگوی خطر آترواسکلروز میباشند. هدف از انجام این
تحقیق بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح فیبرینوژن و رسیستین در مردان میانسال
سالم و دارای اضافه وزن بود.
روش
بررسی: 30 مرد میانسال غیرفعال
که دارای شاخص توده بدن بین 25 تا 30 بودند به طور تصادفی به دو گروه تجربی و
کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی به مدت هشت هفته (سه
جلسه در هفته) تمرینات هوازی با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند و
گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. میزان وزن، درصد چربی، فیبرینوژن و رسیستین
آزمودنیها قبل و بعد از تمرینات اندازهگیری شد و اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار
گرفتند.
یافتهها: نتایج
نشان داد که پس از تمرینات در گروه تجربی میزان وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی و فیبرینوژن
کاهش معنیدار و میزان رسیستین افزایش معنیداری داشت (05/0p<). در
حالیکه هیچ یک از مقادیر ذکر شده در گروه کنترل تغییر معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: افزایش رسیستین را میتوان نشانه افزایش قدرت دفاع آنتیاکسیدانی
بدن دانست، بنابراین به طور کلی هشت هفته تمرین هوازی منظم از طریق کاهش وزن، درصد
چربی و فیبرینوژن و افزایش رسیستین موجب کاهش خطر سکته قلبی و بهبود سطح سلامت در
مردان میانسال دارای اضافه وزن میشود.
محمد مهدی سلطان دلال، گلناز مبصری، جلیل فلاح مهرآبادی، محمد رضا اشراقیان، عبدالعزیز رستگار لاری، هدروشا ملاآقامیرزایی، آیلار صباغی، محمد آذرسا،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مقاومت به آنتیبیوتیکهای بتالاکتام در میان ایزولههای بالینی، در اکثر مواقع ناشی از تولید آنزیمهای بتالاکتامازی است. در سالهای اخیر، تولید آنزیمهای بتالاکتامازی با طیف وسیع (ESBLs) در میان ایزولههای بالینی بهویژه باکتری Escherichia coli شیوع فراوانی یافته و از آنجا که این بتالاکتامازها شامل چندین زیر خانواده میباشند، طراحی و استفاده از پرایمرهای یونیورسال بهمنظور شناسایی کامل این زیر خانوادهها میتواند مفید واقع شود. تولید آنزیم بتالاکتاماز در باکتری اشریشیا کلی مشکلات فراوانی را در درمان بیماران ایجاد نموده است. ژن CTX-M-1 عامل مقاومت بتالاکتامازی میباشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان ژن CTX-M-1 در باکتری اشریشیا کلی میباشد.
روش بررسی: در مجموع 500 نمونه ادراری از بیمارستانهای شهر تهران گردآوری شده؛ پس از کشت بر روی محیط EMB آگار در دمای 37 درجه بهمدت 24 ساعت و انجام تستهای بیوشمیایی برای تایید از بین 500 نمونه 200 ایزوله اشریشیا کلی جداسازی شد. بررسی حضور ژن CTX-M-1 با استفاده از روش PCR بر روی ایزولههایی که در تستهای تشخیصی Diffusion agar disk و Combined disk جداسازی شده بود انجام گرفت.
یافتهها: از 200 سویه مورد بررسی 128 (%64) سویه مولد بتالاکتامازهای وسیعالطیف بوده، پس از طی پروسه PCR برای شناسایی ژن CTX-M-1 نشان داد از 128 سویه بتالاکتامازهای وسیعالطیف مثبت 99 ایزوله (34/77%) حاوی ژن مورد نظر بوده است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل شده از این مطالعه درصد بالای مقاومت بتالاکتامازی را در بین سویههای اشریشیا کلی نشان میدهد. این مسئله یک خطر عمومی جدی را خاطر نشان میسازد که باید همه اقدامات برای جلوگیری از این خطر صورت گیرد.
رخساره صادقی، مریم ربیعی، حوریه صادری، مرضیه جعفری،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات زیادی نشان میدهند که پاتوژنهای پریودنتال میتوانند بهعنوان یک ریسکفاکتور برای زایمان زودرس و وزن کم هنگام تولد عمل نمایند، در مورد اینکه بین سایر باکتریهای دهانی با سرانجام بارداری ارتباطی وجود دارد یا نه مطالعات بسیار کمی وجود دارد. این مطالعه با هدف تعیین رابطه فلور باکتریال بزاق در دوران حاملگی با سرانجام نامطلوب حاملگی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت کوهورت (آیندهنگر) بر روی 300 زن باردار که در سال 89-1388 برای مراقبتهای دوره بارداری به بیمارستان حضرت زینب (س) مراجعه کرده بودند، انجام شد. نمونه بزاق افراد مورد مطالعه حداقل یک ساعت بعد از صبحانه با استفاده از سمپلر تهیه و بر روی لام تثبیت شد. عمل شمارش باکتریها بر اساس شکل و واکنش گرم صورت گرفت. میکروارگانیسمهای مورد مطالعه شامل کوکوسهای گرم مثبت و منفی، باسیلهای گرم مثبت و منفی، اسپریلها، اسپیروکتها، مخمرها، باکتریهای فوزی فرم و اکتینومیستها بودند.
یافتهها: از 300 فرد مورد مطالعه دادههای کامل مربوط به 243 زن بهدست آمد. پنج مورد (2%) از نمونههای مورد بررسی مردهزایی داشتند و 238 نفر (98%) نوزادانی زنده بهدنیا آوردند. فقط بین میانگین کوکسیهای گرم منفی و مردهزایی ارتباط آماری معنیداری یافت شد (04/0P=). 10 مورد (1/4%) از نمونههای مورد بررسی دارای زایمان نامطلوب و 233 مورد (95%) زایمان مطلوب داشتند. نتایج نشان داد بین میانگین اسپیروکتها با زایمان نامطلوب ارتباط آماری معنیداری وجود داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: برخی گونههای باکتری موجود در بزاق ممکن است بهعنوان ریسکفاکتوری در زایمان زودهنگام و وزن کم هنگام تولد نقش داشته باشند
مسعود سعیدی جم، حسین خان احمد شهرضا، زهرا ریختهگران تهرانی، سکینه کریمی زارع، نوشین شباب، مهدی بهدانی،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مارکرهای DNA بهعنوان یکی از ابزارهای بسیار ضروری در آزمایشگاههای بیولوژی مولکولی مطرح میباشند. از آنها برای تخمین اندازه قطعات DNA مورد آزمایش، بهواسطه مقایسه میزان حرکت الکتروفورتیک قطعه مجهول و مارکر پس از انجام الکتروفورز استفاده میگردد. امروزه روشهای متنوعی برای تولید تجاری این مارکرها بهکار گرفته میشوند. در این مطالعه روشی کارآمد برای تولید تجاری این محصول ارایه گردیده است.
روش بررسی: در این پژوهش برای دستیابی به قطعات با اندازه مورد نظر از تلفیق دو روش هضم آنزیمی و واکنش زنجیرهای پلیمراز بهره گرفته شد. در روند مبتنی بر هضم آنزیمی به طراحی و ساخت پلاسمیدهایی پرداخته شد که اندازه DNA تشکیل دهنده بدنه آنها برابر با طول قطعه مورد نظر بوده و با خطی کردن پلاسمید، قطعه مربوطه تولید گردید و در روش PCR در Multiple Cloning Site MCS پلاسمید pTZ57R قطعاتی با طولهای مورد نظر قرار داده شد و از آنها بهعنوان الگو برای تولید نهایی این قطعات در واکنش PCR استفاده گردید.
یافتهها: با استفاده از این استراتژی قطعات 2000 و 3000 جفت بازی بهواسطه هضم آنزیمی پلاسمیدهایی با همین اندازه تولید شد و قطعات 100 تا 1500 جفت بازی، طی واکنش PCR و تنها با استفاده از یک جفت پرایمر جلوبر و معکوس مکمل بدنه پلاسمید در دو طرف Multiple cloning site پلاسمید pTZ57R حاصل گردید.
نتیجهگیری: مزیت این روش استفاده از یک جفت پرایمر برای تولید تمام قطعات با روش PCR و استفاده از آنزیمهای ارزان قیمت در تهیه قطعات بزرگ میباشد.
سعید امانپور، صمد محمد نژاد، احد محمد نژاد، زهره مظاهری، مریم کاظمحقیقی، محمدعلی عقابیان، علیرضا خوشنویسان،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود پیشرفت در زمینه های تشخیص و درمان سرطان ها، هنوز میزان بقای مبتلایان به
بهبود قابل توجهی نیافته است و درمان های دیگری در کنار درمان های رایج پیشنهاد (GBM) گلیوبلاستوما مالتی فورم
شده است. یکی از این درمان ها، کنترل و توقف آنژیوژنز تومور از طریق داروها بوده تا از این طریق بتوان سرعت
تکنیکی است که در آن عروق خونیِ (MVD) رشد سلول های بدخیم را مهار نمود. سنجش تراکم عروق کوچک
رنگ پذیر شده توسط ایمونوهیستوشیمی، شمارش م یگردند. امروزه از موش های بی موی فاقد ایمنی سلولی به طور
گسترده ای در تحقیقات سرطان جهت ایجاد مدل تومورهای زنوگرافت استفاده می شود. هدف از این مطالعه،
سنجش تراکم عروق کوچک در تومورهای زنوگرافت بومی حاصله از کاشت گلیوبلاستوما مالتی فورم بیماران در
موش بوده تا از این مدل ها بتوان در تحقیقات داروهای مهارکننده آنژیوژنز استفاده نمود. روش بررسی: نمونه های
اخذ و بعد از آماد هسازی اولیه، ب هشکل هتروتاپیک در پهلوی موش های GBM توموری تازه از سه بیمار مبتلا به
بی مو کاشته شد. دو ماه بعد مو شها قربانی و تومورها به آزمایشگاه پاتولوژی منتقل شده و پس از اطمینان از نوع
در 22 نمونه تعیین گردید. یافت هها: میزان تراکم عروق Hot spot با شمارش نواحی MVD-CD تومور، میزان 34
30 شمارش شد. نتیج هگیری: از مدل زنوگرافت بومی گلیوبلاستوما ±2/ کوچک در این تومورها به طور میانگین 1
مالتی فورم می توان در مطالعات پی شبالینی داروهای مهارکننده آنژیوژنز بر اساس فارماکوژنومیکس بیماران ایرانی
استفاده نمود. هم چنین در آینده این امکان وجود دارد که از این مدل ها بتوان در پیش بینی میزان حساسیت یا
مقاومت نسبت به داروهای مهارکننده آنژیوژنز ب همنظور درمان انفرادی سرطان استفاده نمود.
فاطمه تنهای کلاته سبز، فرح فرخی، نوروز دلیرژ، شهرام جوادی، حوا چاپاری،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: سلول
درمانی یکی از روشهای درمانی امیدوارکننده برای دیابت نوع 1 میباشد، مونوسیت
خون محیطی دارای قابلیت تمایززدایی و دسترسی آسان در مقایسه با سلولهای بنیادی میباشد،
هدف از مطالعه حاضر بررسی امکان تمایز مونوسیتهای خون محیطی رت به سلولهای سازنده
انسولین تحت تاثیر عصاره پانکراسی (دو روز بعد از 60% پانکراتومی) میباشد.
روش بررسی: مونوسیتها
از خون محیطی رت جدا شده و کشت میشوند. مونوسیتها به مدت شش روز در محیط کشت تمایززدایی
در حضور M-CSF وIL-3 و بتا مرکاپتواتانول کشت داده شدند.
سلولها تمایززدایی شده و به سلولهای قابل برنامهریزی (PCMOs) تبدیل شدند. سلولهای تمایززدایی شده زیر میکروسکوپ معکوس
بررسی شدند. کشت سلولهای حاصل از
تمایززدایی (PCMOs) به مدت 15 روز در محیط کشت RPMI حاوی عصاره پانکراسی، گلوکز و10% FBS ادامه پیدا مینمود و هر سه روز محیط کشت تعویض میشد. غلظت انسولین و پپتید-c ترشح شده مورد سنجش رادیوایمونواسی
قرار گرفت. تولید انسولین این سلولها با رنگ دیتیزون (DTZ) که بهطور اختصاصی انسولین
را رنگ میکند مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: سلولهایی
که در محیط حاوی عصاره پانکراسی کشت شدند به طور معنیداری قادر به تولید و ترشح انسولین
و پپتید- c بودند (05/0>P). رنگآمیزی
اختصاصی با دیتیزون (DTZ) نیز تولید انسولین توسط این سلولها را تایید کرد.
نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده میتوان نتیجه گرفت که مونوسیتهای
خون محیطی رت تحت درمان عصاره پانکراسی توانایی تمایز به سلولهای سازنده انسولین را
دارند که میتواند گامی در جهت سلول درمانی دیابت باشد.
اکبر شاه محمدی، حجت مرتضاییان، محمدرضا علیپور،
دوره 69، شماره 5 - ( 5-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: امروزه درمان انتخابی برای جابهجایی عروق بزرگ عمل
تعویض شریانی است ولی بعضی کودکان کاندیدای مناسبی برای این عمل نیستند که در این
موارد عمل زنینگ (Senning) مناسب است، لذا پیشآگهی این جراحی
باید بهتر شناخته شود.
روش
بررسی: روش این مطالعه آیندهنگر بوده و 65 بیمار که از سال
88-1381 در بیمارستان قلب شهید رجایی تحت عمل زنینگ قرار گرفتند بهمدت یکسال پیگیری
شدند.
یافتهها: 9/16% مرگ زودرس و 5/1% مرگ دیررس وجود داشت. 8/51% از
موارد مرگ زودرس مربوط به عمل زنینگ ساده، 9/38% آن مربوط به زنینگ همراه بستن نقص
دیواره بین بطنی با یا بدون رفع تنگی دریچه شریان ریوی، 3/9% مربوط به زنینگ
پالیاتیو بود. شایعترین آریتمی ریتم پیوستگاهی بود (5/18%). 15% بیماران انسداد
زنینگ و 7/1% آنها نشت بافل دهلیزی داشتند. صرفنظر از موارد مورتالیتی سه نفر
(7/5%) نارسایی دریچه سهلتی قابل ملاحظه داشتند. 3/13% بیماران نارسایی بطن راست
داشتند که اکثر موارد آن (5/37%) در عمل زنینگ همراه بستن نقص دیواره بین بطنی
بود. صرفنظر از موارد مورتالیتی یک نفر (9/1%) سیانوز بالینی و سه نفر (7/5%)
تنگینفس هنگام فعالیت داشتند و 3/94% بیماران در فانکشنال کلاس یک بودند.
نتیجهگیری: با
توجه به اینکه اکثر موارد مرگ متعاقب زنینگ طی ماه اول و بهخصوص در روز دوم
اتفاق افتاده توجه به مرحله بلافاصله پس از عمل حایز اهمیت است. اکثر بیماران طی
یکسال پس از عمل نارسایی دریچه سهلتی یا نارسایی بطن راست نداشتند که حاکی از
پیشآگهی امیدوار کنندهای برای این بیماران است.
وحید خلقی اسگوئی، محمدرضا اسماعیلی دوکی، رضا طبریپور، رقیه پورباقر، جواد توکلی بزاز، باقر لاریجانی، هاله اخوان نیاکی،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : فیبروزکیستی بیماری ژنتیکی با الگوی توارثی اتوزوم مغلوبی است که باعث درگیر شدن چندین ارگان میشود. بهکارگیری مارکرهای پلیمورفیک در ردگیری ژنی میتواند راه حلی مناسب در زمینه تشخیص پیش از تولد ارایه کند همچنین میتواند در بررسی همراهی احتمالی هاپلوتیپها با جهشهای خاص استفاده گردد. این تحقیق به بررسی پلیمورفیسمهای IVS8 poly T و M470V در افراد سالم و کودکان مبتلا به فیبروزکیستی پرداخته است. روش بررسی: 49 فرد سالم و 53 فرد مبتلا به فیبروز کیستی طی سالهای 1386 تا 1390 برای IVS8 poly T با روش R everse dot blot و برای M470V با روش PCR-RFLP بررسی شدند. یافتهها: بررسی IVS8 poly T نشان داد که T7 شایعترین آلل در افراد سالم و بیمار با فراوانی 8/82% و 4/77% است. آلل T9 با 7/21% فراوانی در افراد بیمار از شیوع بیشتری در مقایسه با افراد نرمال با 6/7% فراوانی برخوردار است (005/0 = P ). ژنوتیپ T9/T9 با فراوانی 1/15%، از شیوع بیشتری در افراد بیمار در مقایسه با افراد سالم با 2% فراوانی برخوردار است (032/0 = P ). بررسی M470V نشان داد که افراد هتروزیگوت ( M/V ) با 49% و 4/40% شایعترین ژنوتیپ در افراد سالم و بیمار میباشند. هاپلوتیپ M-T9 به ترتیب با فراوانی 1/19% و 4/2% در بیماران و افراد سالم همراهی بالایی با بیماری نشان میدهد (001/0 P< ) . نتیجهگیری: بر اساس توزیع آللی و میزان هتروزیگوسیتی مربوط به M470V, IVS8 poly T این دو پلیمورفیسم میتوانند در تشخیص پیش از تولد در خانوادههای ایرانی با سابقه ابتلا به فیبروزکیستی استفاده گردند.
عطا اله باقرزاده، فرشته آرینفر، محمد اربابی،
دوره 70، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات انجام شده در خصوص بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی نشان داده که استفاده از
با بدتر شدن وضعیت سلامت روانی بیماران Implantable Cardioverter-Defibrillator (ICD) دفیبریلاتور داخل قلب
همراه بوده است. هدف این مطالعه بررسی مداخلات روا ندرمانی به صورت شناخ تدرمانی در کاهش میزان
به صورت تصادفی ICD است. روش بررسی: جمعیت بیماران دارای ICD اضطراب و افسردگی در بیماران دارای
مراقبت های مرسوم را دریافت می کردند و گروه ICD ساده به دو گروه طبقه بندی شدند: گروه شاهد که پس از تعبیه
و روش های شناختی مقابله با افکار Relaxation مورد که در سه جلسه به فواصل زمانی مشخص تحت آموزش
وضعیت روان بیماران قبل و پس از Beck منفی قرار می گرفتند. با استفاده از آزمون های اضطراب و افسردگی
مداخلات، ارزیابی شده و در دو گروه مقایسه م یگردید. هم چنین کیفیت زندگی قبل و بعد از مداخلات با آزمون
24/9±15/ در گروه مورد و شاهد ب هترتیب 5 Beck ارزیابی شد. یافت هها: قبل از مداخله امتیاز آزمون اضطراب SF-36
23 بوده است /9±14/ 15 و 2 /2±10/ 0) و شش ماه بعد در گروه مورد و شاهد ب هترتیب 9 / 24 بود ( 590 /2±15/ و 8
18/4±10/ 17 و 6 /7±9/ در گروه مورد و شاهد به ترتیب 8 Beck قبل از مداخله امتیاز آزمون افسردگی .(P=0/034)
.(P=0/ 17 بوده است ( 005 /9±10/ 13 و 1 /5±8/ 0) و شش ماه بعد در گروه مورد و شاهد به ترتیب 3 / بود ( 766
نتیج هگیری: با توجه به نتایج مطالعه ما ب هنظر می رسد که انجام مداخلات روا ندرمانی به صورت مداخلات شناختی-
شدت اضطراب و افسردگی را کاهش دهد. انجام مطالعات بیش تر در این ICD رفتاری می تواند در بیماران دارای
خصوص و با حجم نمونه بی شتر پیشنهاد می گردد.
دنیا صورتی جابلو، سید رضا عطارزاده حسینی، دلارام صیادپور زنجانی، امین احمدی،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: با افزایش سن زنان به
تدریج سطح پایه آندروژنها کاهش مییابد، که ممکن است سبب خستـگی، کاهش قدرت
عضلانی و تراکم استخوان شود. به همین منظور این تحقیق با هدف تأثیر تمرینات
مقاومتی و استقامتی بر پاسخهای حاد آندروژنها، کورتیزول و لاکتات زنان مسن انجام
شد.
روش بررسی: 10
زن مسن با میانگین سن 74/3±30/54 سال و نمایه توده بدن 07/2±88/24 کیلوگرم مترمربع به
طور تصادفی در یک جلسه تمرین مقاومتی، استقامتی و یک جلسه استراحت شرکت کردند.
تمرین مقاومتی 45 دقیقه، شامل: سه ست 10 تکراری هشت حرکت وزنه تمرینی با 80% یک
تکرار بیشینه بود. تمرین استقامتی 45 دقیقه فعالیت روی دوچرخه کارسنج با شدت 70%-60% حداکثر اکسیژن مصرفی بود. در جلسه
استراحت (کنترل) 45 دقیقهای هیچ فعالیتی انجام نمیگرفت. از افراد قبل، بلافاصله
و 15 دقیقه بعد از تمرین و استراحت، نمونهگیری خونی گرفته شد و مقادیر آندروژنها،
کورتیزول و لاکتات سرم اندازهگیری شدند. نتایج با استفاده از روش اندازهگیریهای
تکراری در سطح معنیداری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: تغییرات درون گروهی
سطوح افزایش یافته تستوسترون پس از مداخله یک جلسه تمرین مقاومتی و
استقامتی معنیدار بود (05/0>P). نتایج نشان داد پس از مداخله یک جلسه تمرین مقاومتی سطح
دهیدرواپیاندرسترون سولفات افزایش معنیدار یافت (05/0>P). در حالی که تغییرات
درون گروهی مقادیر کورتیزول گروهها معنیدار نبود (05/0<P)، تغییرات بین گروهی مقادیر کورتیزول گروهها معنیدار بود (05/0P<). نتیجهگیری: یک
جلسه تمرین مقاومتی میتواند سطوح آندروژنها را در زنان مسن افزایش دهد و از این
نظر میتواند برای سلامت و تندرستی آنها ضروری باشد.
بهزاد برادران، بختیار ترتیبیان، بهروز بقایی، امیر منفردان،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آنزیمهای التهابی و رادیکالهای آزاد از جمله عوامل موثر بر دستگاه ایمنی هستند اما در مورد اینکه این عوامل تا چه اندازهای بیان ژنی سوپراکسیداز دیسموتاز 1 (SOD-1) را در زنان ورزشکار و بهخصوص در تمرینات شدید تحت تاثیر قرار میدهند، اطلاع دقیقی در دست نیست. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط بیان ژن سوپراکسیداز دیسموتاز 1 با آنزیم لاکتات دهیدروژناز و رادیکالهای آزاد در زنان ورزشکار با تمرینات شدید میباشد.
روش بررسی: 15 زن ورزشکار شهر ارومیه (24-22 سال) به طور داوطلبانه و پس از اخذ رضایتنامه (در سال 1389) در تحقیق حاضر شرکت کردند. در سه وضعیت پایه، پس از انجام آزمون ورزشی (سرعت: 12 کیلومتر بر ساعت، شیب: پنج درجه، زمان: 20 دقیقه) و سه ساعت بعد از آن (ریکاوری)، خونگیری از ورید بازویی به عمل آمد. برای اندازهگیری mRNA آنزیم سوپر اکسیداز دیسموتاز 1 (SOD-1) از روش Real time-PCR و برای H2O2 و لاکتات دهیدروژناز از Eutoanalyzer استفاده شد.
یافتهها: سطح LDH در هر دو مرحله (بعد از فعالیت و ریکاوری) افزایش معنیداری داشت (009/0 P1=و 026/0P2=) اما غلظت H2O2 فقط در مرحله ریکاوری افزایش معنیداری یافت (002/0P=) غلظت mRNA آنزیم SOD-1 نیز در هیچ یک از مراحل فعالیت افزایش معنیداری دیده نشد (05/0P=). همچنین از لحاظ آماری فقط ارتباط بین mRNA آنزیم SOD-1 و تغییرات H2O2 معنیداری گزارش شد (014/0P=).
نتیجهگیری: فعالیت شدت فزاینده باعث افزایش سطح H2O2 و LDH در زنان ورزشکار میشود، اما از بین آنها تنها افزایش رادیکالهای آزاد بر بیان ژن SOD-1 تاثیر معنیداری دارد.
علیرضا اکبرزاده باغبان، سارا جام برسنگ، حمید پزشک، فاطمه نیری،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و
هدف: هیپوترمی یکی
از عوامل مهم در بقای نوزادان، بهخصوص در میان نوزادان کم وزن است. ماندگاری
طولانیمدت در وضعیت هیپوترمی منجر به ورم، خونریزی، یرقان و مرگ میشود. از این
جهت پژوهش حاضر تلاشی در جهت بررسی عوامل موثر بر گذار از وضعیت هیپوترمی در
نوزادان است.
روش بررسی: نمونهی
بهکار گرفته شده در این پژوهش شامل 439 نوزاد بستری در بخش NICU
در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر تهران بود. در این مطالعه، درجه
حرارت رکتال نوزادان در بدو تولد و سپس در ادامه به فاصلههای 30 دقیقهای، تا
رسیدن به دمای نرمال اندازهگیری شد. در تحلیل دادهها و برآورد نرخ انتقال از
وضعیت هیپوترمی از مدل چند وضعیتی مارکوف (Markov models) با دو متغیر
همراه وزن و دمای محیط تولد استفاده و نرمافزار R برای برازش بهکار گرفته شد.
یافتهها: نرخ انتقال
از وضعیت هیپوترمی شدید به وضعیت خفیف آن 1192/0 در دقیقه و برای انتقال از وضعیت
هیپوترمی خفیف به وضعیت نرمال، 0549/0 در دقیقه برآورد شد. متغیر وزن اثر معنیداری
بر انتقال از وضعیت هیپوترمی به حالت نرمال داشت، فاصله اطمینان 95% (4165/0و 1364/0)،
(001/0P<). دمای محیط تولد نیز اثر معنیداری بر
تغییر وضعیت نوزاد از حالت هیپوترمی به وضعیت نرمال داشت، فاصله اطمینان 95% برای
پارامتر اثر دمای محیط بر نرخ انتقال (4963/0 و 0439/0) و (001/0P<) برآورد شد.
نتیجهگیری: مطالعه
نشان داد، نوزادان با وزن نرمال و متولد شده در دمای بالای °C 28 سریعتر از وضعیت هیپوترمی
منتقل میشوند. چون وزن نوزاد در زمان تولد در اختیار کادر پزشکی نیست، کنترل دمای
محیط تولد میتواند بهبودی را تسریع کند.
زهرا علی زاده، شیما یونسپور، محمدعلی منصورنیا،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و سبک زندگی بیتحرک در حال افزایش است. نگرانی جامعه جهانی یافتن بهترین راهکاری است که منجر به کاهش وزن کارآمدتر، افزایش فعالیت فیزیکی و جلوگیری از بازگشت مجدد وزن شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیرات طولانیمدت یک مداخله کوتاهمدت بر کاهش وزن بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر پیگیری یک ساله مداخلهای 12 هفتهای است که در طی آن، 15 شرکتکننده در گروه ورزش متناوب، 40 دقیقه ورزش را در طی سه جلسه در روز انجام دادند در حالیکه 15 شرکتکننده در گروه ورزش مداوم، ورزش خود را در طی 40 دقیقه مداوم انجام دادند. 15 شرکتکننده در گروه کنترل برنامه ورزشی نداشتند. بعد از یک سال تغییرات وزن، درصد چربی و شاخص توده بدنی به طور مجدد در گروهها ارزیابی شدند.
یافتهها: با تعدیل اثر وزن پایه، روند تغییر وزن سه گروه از انتهای ماه سوم تا ماه دوازدهم متفاوت بود (02/0P=). پس از کاهش وزن اولیه معنیدار در گروه ورزش متناوب، این گروه، به طور متوسط، افزایشی به میزان 32/2 کیلوگرم داشتند، اگرچه معنیدار نبود (20/0P=). افزایشی در میانگین وزن گروه کنترل مشاهده نشد (00/1P=). میانگین وزن گروه مداوم افزایش داشت (048/0P=، 63/3 کیلوگرم).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که تاثیر طولانیمدت ورزش هوازی متناوب با شدت متوسط، بر کنترل وزن زنان چاق یا دارای اضافه وزن بهتر از ورزش مداوم باشد. اما برای تغییر در سبک زندگی و جلوگیری از بازگشت وزن، پیگیری طولانی مدتتر، بیشتر از 12 هفته، لازم است.
نسرین نیرومند، فرشته غریبپور، نسرین مقدمی، فرحناز سادات احمدی، بتول قربانی یکتا،
دوره 71، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اخیر پیشنهاد میکنند که شاخصهایی که رشد جنین را مختل میکنند، ممکن است در سهماهه اول حاملگی وجود داشته باشند. هدف این مطالعـه بررسی ارتباط بین طول نشسته جنین (Crown-Rump Length, CRL) و Pregnancy Associated Plasma Protein-A (PAPP-A) اندازهگیریشده در سهماهه اول حاملگی با وزن هنگام تولد جنین بود.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت کوهورت آیندهنگر و بر روی 120 نفر از زنان باردار در سهماهه اول حاملگی مراجعهکننده به بیمارستان زنان میرزاکوچکخان انجام شد. اطلاعاتی از قبیل سن حاملگی براساس طول نشسته جنین، تاریخ آخرین پریود (Last Menstrual Period, LMP)، وزن نوزاد و PAPP-A در فرم پرسشنامه ثبت شد.
یافتهها: یافتههای ما نشان داد که CRL Z-score و log 10 (MOM PAPP-A) ارتباط مثبتی با وزن هنگام تولد جنین دارند. میانگین CRL Z-score در جنین بهطور معنیداری در Low Birth Weight (LBW) کمتر بود (9/0±9/4- در برابر 1/3±0 و 001/0P<). میانگین PAPP-A در LBW، Multiple of the Median (MOM)11/0±4/0 و در نوزادان بدون LBW (MOM7/0±04/1) بود (011/0P=). میانگین PAPP-A در سرم مادران بهطور معنیداری در نوزادان با وزن کم نسبتبه سن حاملگی Small for Gestational Age (SGA) کمتر بود (2/0±5/0در برابر 7/0±1/1) (001/0P<).
نتیجهگیری: میتوان با داشتن شاخص CRL و PAPP-A و محاسبه MOM و Z score CRL برای هر بیمار و با مدنظر گرفتن سایر موارد تاثیر ریسک پایه را بهدست آورد و درنهایت با استفاده از بررسیهای دقیقتر بتوان LBW و SGA در سهماهه اول بارداری را پیشبینی نمود. بنابراین براساس نتایج بهدستآمده CRL, PAPP-A اندازهگیریشده در تریمستر اول حاملگی از فاکتورهای مهم پیشبینیکننده وزن هنگام تولد جنین بودند و ارتباط قوی با LBW داشتند ولی قدرت پیشگویی آنها در حدی نیست که بتوان آنها را بهتنهایی جهت غربالگری LBW استفاده کرد.
سید میثم ابراهیمی، زهره پارسا یکتا، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، سید مصطفی حسینی، صنمبر صدیقی، محمد حسین صالحی سورمقی،
دوره 71، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین عارضه شیمی درمانی در بیماران سرطانی، تهوع فاز پیشبینی شده و حاد است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر کپسولهای زنجبیل بر میزان تخفیف عارضه تهوع بود.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفیسازی شده، شاهددار، دوسوکور بین مرداد- آذر سال 1388 در بیمارستان امامخمینی (ره) شهر تهران روی80 بیمار مبتلا به سرطان پستان که تحت شیمی درمانی یکروزه بوده و از تهوع ناشی از آن رنج میبردند انجام شد. پس از کسب رضایتنامه، نمونهها بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله کپسولهای mg250 زنجبیل را از سه روز قبل شیمی درمانی تا سه روز پس از آن، چهار بار در روز بهفاصله هر شش ساعت و به صورت مشابه نمونههای گروه کنترل کپسولهای دارونما را مصرف کردند. برای سنجش اثر کپسولها از یک پرسشنامه سه قسمتی استفاده گردید. از نرمافزار Stata ویراست 8، برای آنالیز استفاده گردید.
یافتهها: میانگین± انحرافمعیار سن نمونهها در گروههای مداخله و دارونما بهترتیب 4/8±8/41 و 10±1/45 سال بود. شدت و تعداد موارد تهوع در فاز پیشبینی شده بهطور معناداری در گروه زنجبیل در مقایسه با دارونما کمتر بود (0008/0P=، 0007/0P=، بهترتیب). همچنین شدت (0001/0P=) و تعداد موارد (0001/0P=) تهوع در فاز حاد بهطور معناداری در گروه زنجبیل کمتر از دارونما بود. مصرف کپسولهای زنجبیل در مقایسه با دارونما عارضه خاصی نداشت.
نتیجهگیری: مصرف کپسوهای پودر ریشه زنجبیل (یک گرم/ روز) از سه روز قبل شیمی درمانی تا سه روز پس از آن، در کنار رژیم ضدتهوع استاندارد میتواند به کاهش تهوع در فازهای پیشبینی شده و حاد کمک نماید.
رضا شاهسیاه، مهران سکاکی، زهرا صفایی نراقی،
دوره 71، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : سارکوم کاپوزی ( Kaposi's Sarcoma , KS) در منطقه مدیترانه و در بیماران مبتلا به ایدز شیوع بالایی دارد. کشور ما نزدیک منطقه مدیترانه بوده و شیوع HIV نیز در کشور ما رو به افزایش است. با توجه به وجود ویروس هرپس انسانی هشت (HHV-8) در تمام موارد سارکوم کاپوزی، یافتن آن بهروش Polymerase Chain Reaction (PCR) به شناسایی موارد غیرتشخیصی کمک میکند. ژنوتایپهای این ویروس در نژادهای مختلف شیوع خاص خود را دارد که در جمعیت ایرانی این بررسی انجام نشده است.
روش بررسی: بیماران مبتلا به سارکوم کاپوزی را بین سالهای 1380 تا 1390 در بیمارستان رازی تهران انتخاب کرده و با استخراج DNA ویروس HHV-8 از بلوکهای پارافینی آنها، تکثیر قطعهای از ژنوم این ویروس بهروش PCR انجام شد. در نهایت قطعه موردنظر در ژنوم برای تعیین توالی فرستاده شد و ژنوتایپ تعیین گردید .
یافتهها: بر روی 45 نمونه با تشخیص سارکوم کاپوزی PCR انجام گرفت. نتایج PCR در 35 مورد مثبت بودند. روی نمونههای 28 بیمار که نتایج مثبت قابلقبول برای ژنوتایپ داشتند، تعیین توالی انجام شد. 20 مورد ژنوتایپ C ، هفت مورد ژنوتایپ A و یک مورد هم منفی گزارش شد . ارتباطی بین مراحل مختلف KS با ژنوتایپهای HHV-8 یافت نشد.
نتیجهگیری: از آنجا که HHV-8 در حدود 100% ضایعات KS وجود دارد و حساسیت PCR در تشخیص این ویروس بسیار بالاست، میتوان با شناسایی DNA ویروس بهوسیله PCR بر روی بلوکهای پارافینی، تشخیص قطعی KS را در آنها مورد تایید قرار داد. همچنین شیوع ژنوتایپهای مختلف HHV-8 در کشور ایران تعیین شد.
محمد نجفی مصلح، صدیقه رشنو طایی، احسان الله غزنوی راد، حمید ابطحی، غلامرضا طالعی،
دوره 71، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص سریع سودوموناس آئروژینوزا در سیستیک فیبروزیس، سوختگیها و بیماران با نقص ایمنی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این بررسی فراوانی وجود ژنهای exoA، oprL و algD با استفاده از پرایمرهای منتشر شده در مقالات و نیز پرایمرهای اختصاصی طراحی شده در این تحقیق با روش PCR مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: نمونههای بالینی برای جداسازی سودوموناس آئروژینوزا در محیطهای باکتریولوژیک کشت داده شد. با روش آنالیز بیوانفورماتیکی برای نواحی بسیار ثابت ژنهای فوق پرایمرهای اختصاصی طراحی شد. با استفاده از پرایمرهای طراحی شده و پرایمرهای منتشر شده در مقالات، نمونهها بهطور مستقیم با PCR مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: تعداد 70 سویه سودوموناس آئروژینوزا در کشت نمونهها جدا شد. با بهکارگیری پرایمرهای طراحی شده نتایج مثبت PCR بهترتیب برای ژنهای exoA، oprL و algD در 68، 70 و 69 نمونهها بهدست آمد که حساسیت بهترتیب 2/97%، 100% و 6/98% به دست آمد. در صورتی که با پرایمرهای منتشر شده نتایج مثبت بهترتیب برای ژنهای فوق در 57، 49 و 28 نمونه بهدست آمد که حساسیت بهترتیب 5/81%، 70% و 40% محاسبه شد.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که با بهکارگیری پرایمرهای اختصاصی مناسب در تکنیک PCR معمولی میتوان با حساسیت و ویژگی بسیار بالا کلونیزاسیون سودوموناس آئروژینوزا در بیماران حساس مانند سیستیک فیبروزیس خیلی زودتر از مثبت شدن کشت نشان داد.
ایرج راگردی کاشانی، محمد انصاری، کبری مهران نیا، کسری معظمی، صفورا ورداسبی جویباری،
دوره 71، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی مطالعات در زمینه تولیدمثل از تاثیر مثبت عصاره مرزنجوش بهعنوان مکمل غذایی در کاهش مرگ و میر و بهبود باروری گزارش دادهاند. در مقابل برخی مطالعات عنوان کردهاند که میتوان از عصاره مرزنجوش جهت القاء سقط جنین استفاده کرد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر دوزهای مختلف عصاره مرزنجوش بر زنده مانی و ناهنجاریهای ماکروسکوپیک در جنین موش سوری بود.
روش بررسی: در این مطالعه 24 سر موش Balb/c ماده با وزن تقریبی 30-25 گرم به چهار گروه تقسیم شدند. عصاره مرزنجوش تهیه و با غلظتهای متفاوت (5/2، 5/12و 25 میلیگرم در آب مقطر) در حد فاصل روز شش تا روز 15 بارداری از طریق گاواژ دریافت کردند. شش موش بهعنوان گروه کنترل فقط آب مقطر دریافت کردند. در روز 16 بارداری موشهای مورد مطالعه به وسیله کلروفرم بیهوش و جنینها از رحم خارج گردیده و با استفاده از رنگآمیزی Alcian Blue، Alizarin Red S و پرتودهی میکروویو، ناهنجاریهای مورفولوژیک و اسکلتی آنها مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که دوز بالای عصاره مرزنجوش سبب کاهش معنادار میانگین تعداد جنینها (05/0
نتیجهگیری: احتمال دارد دوز بالای عصاره مرزنجوش سبب سقط و ناهنجاری در جنین مادران دریافتکننده آن گردد.