25 نتیجه برای سلولی
مصطفی تقوی کنی، امیرهمایون جعفری، علیرضا خوشنویسان، حسین عرب علی بیک، محمدجواد ابوالحسنی،
دوره 68، شماره 11 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: اهدافی
نظیر مطالعه رفتار جمعیتهای نرونی، کشف مکانیزمهای ارتباطی مغز با سایر اندامها،
کشف روشهای درمان بیماریهای سیستم عصبی و ساخت پروتزهای عصبی مصنوعی، نیازمند بهکارگیری
الگوریتمهایی خودکار برای طبقهبندی اسپایکهای نرونی میباشند. با این حال بهدلیل
نسبت پایین سیگنال به نویز در اسپایکهای نرونی، طبقهبندی این سیگنالها پروسهای
دشوار محسوب میشود. در این پژوهش، بهدنبال طراحی الگوریتمی خودکار، برای طبقهبندی
اسپایکهای همشکل ثبت شده از یک ناحیه مشخص از سیستم اعصاب میباشیم.
روش بررسی: پروسه طبقهبندی اسپایکهای
نرونی، عموماً از سه مرحله آشکارسازی، استخراج ویژگی و طبقهبندی تشکیل شده است.
در این مقاله ابتدا با بهکارگیری آمارههای سیگنال، اسپایکها را از داده خام
اولیه جداسازی نمودیم (مرحله آشکارسازی) و در مرحله بعد، با انتخاب تعداد محدودی
از اسپایکها بهعنوان نمونه (ویژگی)، به آموزش یک شبکه عصبی RBF، جهت طبقهبندی
این سیگنالها پرداختیم. ایده استفاده از شبکههای عصبی شعاعی، امکان غلبه بر مشکل
عدم تفکیکپذیری خطی را که در غالب مسایل طبقهبندی سیگنالهای نرونی وجود دارد،
بهوجود آورده است.
یافتهها: الگوریتم ارایه شده،
قادر است پس از یادگیری تعداد محدودی اسپایک بهعنوان نمونه، هر تعداد اسپایک را
(از همان مجموعه آموخته شده) طبقهبندی نماید. نتایج بهدست آمده از شبیهسازیها
نشان میدهند که گرچه این الگوریتم Radial
Basis Spike Sorter (RBSS) دارای خطای مثبت- کاذبی تقریباً مشابه با سایر
الگوریتمها میباشد، با این حال در عین سادگی و با حفظ کمترین پیچیدگی محاسباتی،
از سرعت نسبتاً بالاتری برخوردار است.
نتیجهگیری: الگوریتم طراحی شده، میتواند
برای اهدافی که در آنها به پردازش و طبقهبندی بلادرنگ اسپایکها نیاز است، بهکار
برود.
فهیمه کبیری، وحید نجاتی، امیر توکمهچی، نوروز دلیرژ، پویان نیکبخش،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: لاکتوباسیلوسها از نظر ژنتیکی شامل گروه متنوعی از باکتریهای تولید کننده اسید لاکتیک
هستند که به دلیل داشتن ویژگیهایی مانند اثرات ضد توموری، کمک به تعادل فلور
میکروبی روده، تولید ترکیبات ضد میکروبی، تحریک سیستم ایمنی میزبان و غیره تحت
عنوان پروبیوتیک معرفی شدهاند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر عصاره سیتوپلاسمی
و دیواره سلولی لاکتوباسیلوسهای جدا شده از روده ماهی کپور معمولی بر رده
سرطانیK562 (سرطان سلولهای میلوییدی خون انسان) میباشد.
روش بررسی: برای این منظور محتویات روده 115 قطعه ماهی کپور
معمولی پس از صید از منابع آبی مختلف آذربایجان غربی از نظر وجود باکتریهای لاکتوباسیلوس بررسی شد. پس از جداسازی، شناسایی به کمک روشهای معمولی و مولکولی باکتری
شناسی انجام و عصاره سیتوپلاسمی و دیواره سلولی آنها به طور جداگانه تهیه شد. برای
مطالعه تاثیر عصارهها بر سلولهای سرطانی K562 از
روش رنگ سنجی (MTT) 3-(4,5-Dimethylthiazol-2-yl)-2,5-Diphenyltetrazolium Bromide استفاده شد.
یافتهها: بر اساس یافتههای این مطالعه عصارههای سیتوپلاسمی لاکتوباسیلوسهای
جدا شده از روده ماهی کپور معمولی قادر است به طور معنیداری رشد سلولهای سرطانی
را مهار سازد. در این ارتباط عصاره
سیتوپلاسمی دو باکتری Lactobacillus paracasei و Lactobacillus casei در غلظت موثره µg/ml33/83 به
ترتیب با 56/66 و 28/54 درصد دارای بیشترین قدرت سلولکشی بودند. از
طرف دیگر دیواره سلولی لاکتوباسیلوسهای فوق نتوانست رشد سلولهای سرطانی
را مهار کند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای حاصل میتوان نتیجه گرفت که
استفاده از عصاره سیتوپلاسمی باکتریهای لاکتوباسیلوس جدا شده از روده کپور
معمولی همانند لاکتوباسیلوسهای با منشا انسانی دارای اثرات ضد توموری
هستند.
مجید محمودی، علیمحمد علیزاده، فاطمه امینی نجفی، علیرضا خسروی، سیدکاظم حسینی، زهرا صفری، داریوش حیدرنسب،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : فومونیسینها گروه خاصی از مایکوتوکسینها هستند که عمدتاً در گندم، ذرت و فرآوردههای آن یافت میشوند. مطالعات گذشته نشان دادند که فومونیسین B1 ( F umonisin B1, FB1 ) از فراوانترین نوع آن، عامل بسیاری از بیماریها از جمله سرطان در حیوان و انسان میباشد. در مطالعه حاضر اثرات FB1 بر تولید سایتوکینهای پیش التهابی بر ردههای سلولی روده و معده بررسی شد. روش بررسی: ردههای سلولی اپیتلیال معده و آدنوکارسینومای کولون از انستیتو پاستور ایران خریداری شد و قبل از تحریک سلولها با لیپوپلیساکارید، سلولها بهمدت سه روز در مجاورت FB1 بین صفر تا 100 میکرومول قرار گرفتند. 24 ساعت بعد از شروع تحریک سلولی، اندازهگیری سایتوکینها شامل فاکتور نکروز توموری آلفا، اینترلوکین- 1 بتا و اینترلوکین- 8، به روش الایزا انجام شد. یافتهها: دادهها نشان دادند که FB1 باعث مهار تولید اینترلوکین- 8 گردید. اثر فومونیسین در کاهش تولید این سایتوکین وابسته به دوز بوده (05/0 P< ) و این کاهش برای هر دو نوع رده سلولی معده و کولون میباشد (05/0 P< ). همچنین FB1 باعث افزایش تولید سایتوکینهای التهابی فاکتور نکروز توموری آلفا و اینترلوکین- 1 بتا گردید (05/0 P< ). این افزایش در هر دو نوع رده سلولی معده و کولون دیده شده است (05/0 P< ). نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که FB1 موجب افزایش سایتوکینهای التهابی شامل فاکتور نکروز توموری آلفا و اینترلوکین- 1 بتا در ردههای سلولی روده و معده میشود. چنین اثرات FB1 میتواند پیشزمینهای در بروز یا کمک در توسعه التهاب و به تبع آن آتروفی باشد.
آرش عبدالملکی، صابر زهری، ابوالفضل بضاعت پور،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کمپلکسهای فلزی سالن بهطور موفقیتآمیز و در محدوده وسیعی از واکنشهای غیرمتقارن و مهم از لحاظ صنعتی و داروسازی بهکار برده میشوند. در این مطالعه سمیت و اثرات تراتوژنیک ترکیب سالن وانادیوم اکساید (VOsalen) نسبت به جنین جوجه بهعنوان مدل حیوانی و سلولهای کبدی و فیبروبلاستی مشتق از آن مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: ترکیب VOsalen سنتز گردید. ترکیب حاصل در غلظتهای مختلف، در سه تکرار و در روز سوم انکوباسیون جنین مرغ، درون کیسه هوا تزریق شد. تخممرغهای تیمار شده و شاهد، در روز 19 انکوباسیون باز و جنینها توزین شدند سپس میزان مرگ و میر آنها ثبت شد. سلولهای کبدی و فیبروبلاستی از جنین شاهد جداسازی، کشت و تیمار شده و تغییرات مورفولوژیک و درصد بقای سلولها ثبت شدند.
یافتهها: میزان درصد بقای جنینها بستگی به غلظت تیمار دارد بهطوری که در بالاترین غلظت 300 میکرومولار تنها 32/36% از جنینها زنده ماند و میزان (LD50) دوز کشنده در 50% جمعیت برابر با 37/226 میکرومولار بهازای تخممرغ برآورد شد. از نظر شکل ظاهری، ناهنجاری از نوع تاخیر در رشد و از نظر اسکلتی، حذف مهرههای دمی مشاهده گردید. نتایج بررسی سایتوتوکسیسیتی VOsalen بر سلولهای کبدی و فیبروبلاستی جنین نشانگر تراکم سیتوپلاسمی و گسسته شدن اتصالات سلولی بود و میزان IC50 آن بهترتیب برابر با 25/1047 و 82/1036 میکرومولار است.
نتیجهگیری: در غلظتهای پایین ترکیب سالن وانادیوم اکساید اثرات سمی قابل توجهی بر روی جنین و کشت سلول مشاهده نشد. با این وجود بهطور قابل توجهی سلولهای در حال تکثیر را تحت تاثیر قرار داد و از طرف دیگر تاثیر ضد تکثیری این ترکیب بر سلولهای کبدی کمتر از سلولهای فیبروبلاستی بود.
سید محمد میریونسی، زینب جمالی، معصومه رضیپور، الهه علوینژاد، محمد حسین مدرسی،
دوره 72، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تولید سلولهای ژرمینال در محیط آزمایشگاهی میتواند نویددهنده درمان تعدادی از موارد ناباروری مردان باشد. مطالعه حاضر ضمن بررسی فرایند تمایز سلولهای بنیادی جنینی موش به سلولهای ژرمینال، بیان ژن Testis specific 10 (Tsga10) را نیز برای اولینبار در این فرایند مورد بررسی قرار داده است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آزمایشگاهی (In vitro) است که در گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از بهمن 1390 تا اسفند 1391 انجام شده است. سلولهای بنیادی جنینی موشی توسط رتینوییک اسید (Retinoic acid, RA) به سمت سلولهای ژرمینال القا شدند. در نمونه سلولهای در حال تمایز روزهای هفت، 12 و 25 بیان سه گروه از ژنهای Pre-meiotic، Meiotic و Post-meiotic با استفاده از Reverse transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) بررسی شد. برای بررسی بیان ژن Tsga10 بهعنوان یک ژن اختصاصی اسپرماتوژنز، Real-time RT-PCR انجام گرفت و نتایج تفسیر گردید. حضور پروتیین TSGA10 در سلولهای تمایزیافته با وسترن بلاتینگ و ایمونوسایتوشیمی (Immunocytochemistry) تایید شد.
یافتهها: در مراحل اولیه روند تمایز (روز 12) میزان نسبی بیان Tsga10 به 32/0 مقدار پایه آن در سلولهای غیر تمایزیافته کاهش یافت. پس از بیان ژنهای Post-meiotic (روز 25) میزان نسبی بیان Tsga10 بهمقدار 2/2 افزایش یافت. همچنین میزان بیان نسبی Tsga10 در بیضه موش پنج، 10 و 15 روزه بهترتیب 125، 150 و 170 بود. این میزان در بیضه موش بالغ برابر 1650 برآورد شد.
نتیجهگیری: در طی فرایند تمایز سلولهای بنیادی جنینی، بیان Tsga10 پس از بیان ژنهای Post-meiotic نسبت به مرحله Meiotic حدود 6/6 برابر افزایش داشت. افزایش بیان Tsga10 در طی عبور از مرحله Meiotic به Post-meiotic، نقش این ژن و محصول پروتیین آنرا در مراحل تکامل سلولهای ژرمینال نشان میدهد.
محمدعلی رشمهزاد، الهه علی عسگری، فرزانه تفویضی، سیدعطا اله سادات شاندیز، امیر میرزایی،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه، علیرغم کاربردهای بسیار وسیع نانومواد، اطلاعات محدودی در زمینه اثرات آنها بر سلامت انسان وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی مقایسهای اثرات نانوذرات نقره تجاری و نانوذرات نقره سنتز شده به روش زیستی برروی ردههای سلولی سرطان معده AGS و نرمال MRC-5 میباشد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از تیر تا دی ماه سال 1393 در دانشگاه آزاد واحد تهران شرق به انجام رسید. ابتدا، به منظور سنتز نانوذرات نقره زیستی، از عصاره برگ گیاه اکالیپتوس استفاده شد. ریختشناسی نانوذرات نقره زیستی با استفاده از تفرق دینامیکی نوری و میکروسکوپ الکترونی نگاره مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت، اثرات سمیت سلولی نانوذرات تجاری و زیستی با روش رنگ سنجی MTT طی 24، 48 و 72 ساعت در دو رده سلولی سرطانی AGS و رده نرمال MRC-5 مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: تیمار رده سلولی AGS با نانوذرات سنتز شده به روش تجاری و زیستی در مدت 72 ساعت به ترتیب سبب کاهش بقای سلولها به میزان 002/047/7 (002/0P=) و 01/065/3 (003/0P=) درصد شد. همچنین تیمار رده سلولی MRC-5 با نانوذرات نقره سنتز شده به روش تجاری و زیستی در همین مدت سبب کاهش بقای سلولها به میزان 19/027/10 (001/0P=) و 53/116/9 (002/0P=) درصد شد.
نتیجهگیری: در این مطالعه برای اولین بار از عصاره گیاه اکالیپتوس جهت سنتز نانوذره نقره استفاده شد و نتایج نشان داد که نانوذرات نقره سنتز شده به روش زیستی، اثرات مهاری بیشتری نسبت به نانوذرات تجاری برروی سلولهای سرطانی از خود نشان میدهند.
محمد آقازاده امیری، مژگان الوندی، سید محمد ناصر هاشمیان، سید مهدی طباطبایی،
دوره 73، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: قوز قرنیه (Keratoconus) یک بیماری تحلیل رونده قرنیه چشم است که در آن قرنیه نازک شده و شکل آن به صورت برآمده و مخروطی تغییر میکند که در نهایت سبب کاهش وضوح بینایی میشود. این مطالعه با هدف مقایسهی سلولهای اندوتلیوم قرنیه از نظر تراکم، تغییر شکل و تغییر در اندازه سلولها در مبتلایان به قوز قرنیه و افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی، در پاییز و زمستان سال 1392 در بیمارستان چشم پزشکی فارابی تهران انجام شد. 26 چشم مبتلا به قوز قرنیهی خفیف تا متوسط، بدون سابقهی استفاده از لنزهای تماسی و یا جراحی چشمی با 25 چشم سالم بهعنوان گروه کنترل که بر اساس یافتههای توپوگرافی قدرت قرنیهی آنها کمتر از 2/47 دیوپتر بود، از نظر تصاویر Specular microscopy در پنج ناحیه از قرنیه، با استفاده ازN SP-2000P Specular Microscope (Topcon Corp., Tokyo, Japan) مقایسه شدند.
یافتهها: تراکم سلولی در ناحیه فوقانی قرنیه در دو گروه مورد و کنترل بیشترین مقدار را داشت (0005/0P<). ولی اثر متقابل گروه (بیمار یا سالم بودن) بر تراکم سلولی (96/0P=) و ضریب تغییرات اندازهی سلولها (828/0P=) معنادار نبود. همچنین در افراد مبتلا به قوز قرنیه، تغییر شکل سلولی تنها در هفت چشم در گروه مورد و در شش چشم در گروه کنترل دیده شد.
نتیجهگیری: بیماری قوز قرنیه در مراحل خفیف و متوسط تاثیری بر تراکم سلولی، تغییر شکل سلولی و تغییر در اندازهی سلولهای اندوتلیوم نداشته و خطر کدورت قرنیه در جراحیهای داخل چشمی و برخی بیماریها در این بیماران همانند افراد سالم میباشد.
آرش عبدالملکی، محمد باقر غیور، مسعود فریدونی،
دوره 73، شماره 5 - ( 5-1394 )
چکیده
فیبرونکتین یک جزو ضروری و موجود در ماتریکس خارجسلولی است. نقش آن بهعنوان تنظیمکننده فعالیتهای سلولی و یک داربست مهم پروتیینی برای حفظ بافت است. در واقع فیبرونکتین یک گلیکوپروتیین دایمر پیوستشده دیسولفیدی با ضریب رسوب حدود S 13 و جرم مولکولی 440 کیلودالتون است که در بسیاری از ماتریکسهای خارجسلولی و در پلاسما با غلظتی در حدود µg/ml 300 وجود دارد که در طول ترمیم بافتهای بدن در یکسری از مراحل بهشدت تنظیمشده عمل میکند تا اینکه بهسرعت بافت آسیبدیده را بازسازی کند. همچنین فیبرونکتین دارای دُمینهایی برای پیوند به سایر اجزای ماتریکس خارجسلولی است. در پژوهش حاضر نقشهای مهم فیبرونکتین در فرایندهای تکوین، ترمیم بهویژه در سیستم عصبی و درمان برخی بیماریها مرور شده است. مطالعه حاضر با استفاده از پایگاههای دادهی PubMed، NCBI، Elsevier، EBSCO و Nature به بررسی 77 مقاله منتشر شده پرداخته است تا عملکردهای کلیدی و مهم فیبرونکتین را در سیستمهای بیولوژیکی شرح دهد. پژوهشهای انجامشده فراوان نشان دادهاند که فیبرونکتین دارای نقشهای گوناگونی از جمله چسبندگی سلولی، تمایز جنینی، گردهمآوری مادهی زمینهی برون سلولی، پیوند و رشد سلولی، تغییر شکل و مهاجرت سلولی میباشد که هر یک از نقشهای آن به محل فعالیت فیبرونکتین بستگی دارد. با توجه به اهمیت فیبرونکتین در ایجاد چسبندگی سلولهای سرطانی به لامینای پایه و روند گسترش نئوپلاسم، ترمیم بافت و همچنین تشکیل ماتریکس خارجسلولی، شناسایی بهتر ویژگیها و عملکردهای فیزیولوژیک فیبرونکتین موجود در بافتها و مایعات بیولوژیک بدن موجودات زنده میتواند درک بهتری از مکانیسمهای فیزیولوژیکی و پاتوفیزیولوژیکی اثرات متقابل سلولها بر یکدیگر را فراهم آورده و راهکارهای جدیدی را برای درمان بسیاری از بیماریها بگشاید.
صنمبر صدیقی، معصومه صابریان، معصومه نجفی، عیسی جهانزاد، رامش عمرانیپور، سیدرضا صفایی نودهی، ساقی وزیری،
دوره 74، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش متفورمین در کاهش خطر سرطان در مطالعات تجربی و یا گذشتهنگر بهویژه در بیماران مبتلا به دیابت و سرطان گزارش شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تحمل داروی متفورمین توسط بیماران غیردیابتی و اثر آن بر فعالیت تکثیر سلولی سرطان پستان انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی آیندهنگر از اسفند 1392 تا شهریور 1393 در بیماران فاقد دیابت مراجعهکننده به درمانگاه جراحی سرطان بیمارستان امامخمینی (ره) تهران پس از گزارش آسیبشناسی سرطان مهاجم پستان نمونهبرداری انجام گردید. بیماران در فاصله سنی 18-70 سال و بدون بیماری کبدی، کلیوی، قلبی و یا ریوی مزمن بوده و بر اساس مشخصات تومور کاندید دریافت شیمیدرمانی پیش از عمل جراحی نبودند. مقایسه تزاید سلولی با بررسی فعالیت Ki-67 در نمونه بیوپسی اولیه و جراحی نهایی به روش ایمونوهیستوشیمی صورت پذیرفت. داروی متفورمین به مقدار mg 500 سه بار در روز در بازه زمانی بین بیوپسی و جراحی تجویز گردید. میزان قندخون و انسولین ناشتا پیش و پس از خاتمه تجویز متفورمین اندازهگیری شد.
یافتهها: 20 بیمار در گروه کنترل و 25 بیمار در گروه مداخله ( درمان با متفورمین) قرار گرفتند. در حالیکه بین دو گروه تفاوت معنادار آماری از نظر سن، وزن و مرحله تومور وجود نداشت، میانگین Ki-67 در گروه مداخله بهطور معناداری کاهش و در گروه کنترل افزایش نشان داد. در گروه مداخله سطح سرمی انسولین و قند ناشتا هم کاهش یافت (04/0P=).
نتیجهگیری: مصرف متفورمین در یک دوره درمانی کوتاهمدت تاثیر معنادار در مهار رشد سلولهای سرطانی داشت و دارو به خوبی در بیماران تحمل گردید.
امیر میرزایی، سید عطااله سادات شاندیز، حسن نوربازرگان، الهه علی عسگری،
دوره 74، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه بهلیمو (Aloysia citrodora) از نظر طب سنتی در ایران حایز اهمیت میباشد. هدف این مطالعه بررسی ترکیبات شیمیایی، اثرات آنتیاکسیدانی، ضد باکتریایی، سمیت سلولی و آپوپتوزی عصاره گیاه بهلیمو بر روی رده سلولی سرطان کولون میباشد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از فروردین تا شهریور 1394 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق انجام گرفت. ترکیبات شیمیایی عصاره گیاه بهلیمو با استفاده از روش Gas chromatography-mass spectrometry (GC-MS) آنالیز شد. اثرات آنتیاکسیدانی، ضد باکتریایی و سمیت سلولی عصاره بهترتیب از طریق روش DPPH، دیسک دیفیوژن و MTT تعیین شد. مولکول RNA استخراج شد و سپس cDNA ساخته شد. در نهایت، بیان ژنهای آپوپتوزی Bax و Bcl2 با روش Real-Time PCR ارزیابی شد و القای آپوپتوز توسط روش فلوسایتومتری مشخص شد.
یافتهها: آنالیز فیتوشیمیایی عصاره، تعداد 37 ترکیب را نشان داد که بیشترین میزان مربوط به Spathulenol (57/%17) و Caryophyllene oxide (15/%15) بود. همچنین، عصاره مورد مطالعه دارای mg/ml 03/0±6/0 IC50= خاصیت آنتیاکسیدانی بود. این عصاره بیشترین اثر را بر روی باکتری گرم منفی و کمترین اثر را بر روی گرم مثبت داشت. افزایش بیان ژن Bax وکاهش بیان Bcl2 بهترتیب بهمیزان 72/0±47/3 (05/0P<) و 35/0±43/0 (05/0P<) نشان دادند. همچنین، نتایج فلوسایتومتری میزان آپوپتوز 66/38 درصدی را نشان داد.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که عصاره گیاه بهلیمو بهعنوان گیاهان بومی کشورمان پتانسیل آنتیاکسیدانتی، ضد باکتریایی و ضد سرطانی بالایی دارد و پیشنهاد میشود که مطالعات بیشتر در مورد اهمیت دارویی این گیاه انجام شود.
فرید عباسی، ماندانا ستاری، نوشین جلایرنادری، مرضیه سروشزاده،
دوره 74، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ذرات نانوهیدروکسی آپاتیت با داشتن سطح تماس بیشتر وحلالیت بالاتر نسبت به هیدروکسی آپاتیت معمولی، مورد توجه پژوهشگران بهعنوان یک پیوند موثر و جدید استخوانی قرار گرفتهاند. مطالعات نشان دادهاند که تناقضهایی در زمینه سازگاری زیستی این ذرات وجود دارد. هدف از مطالعه بررسی فعالیت حیاتی سلول اپیتلیوم دهان انسان در مجاورت با ذرات نانوهیدروکسی آپاتیت بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی در آبان 1392 انجام شد. غلظتهای مختلف نانوهیدروکسی آپاتیت از 01/0 تا mg/ml 5 در 24، 48 و 72 ساعت بر سلولهای اپیتلیال دهان انسان رده KB در محیط کشت تاثیر داده شد. میزان سمیت سلولی این ماده با روش متیل تیازول تترازولیوم بروماید و بهوسیله دستگاه الیزا ریدر (Falcon, Becton-Dickinson, USA) بررسی شد.
یافتهها: سمیت سلولی غلظتهای مختلف نانوهیدروکسی آپاتیت در 24 ساعت (001/0P<)، 48 ساعت (001/0P<) و 72 ساعت (001/0P<) بر سلولهای اپیتلیال دهان انسان، اختلاف معنادار داشت. ذرات نانوهیدروکسی آپاتیت در غلظت 5/0 تا mg/ml 1 در زمانهای 24، 48 و 72 ساعت بیشترین سمیت سلولی را بر سلولهای اپیتلیوم دهان انسان داشتند. در تمامی زمانها، غلظتهای کمتر از mg/ml 05/0 بهترین سازگاری زیستی را داشتند.
نتیجهگیری: نانوهیدروکسی آپاتیت سازگاری زیستی خوبی دارد و به دوز و زمان وابسته است. غلظتهای کمتر از mg/ml 05/0 از نانوهیدروکسی آپاتیت بهترین سازگاری زیستی را با گذشت زمان دارند.
لیلا حسینزاده انور، سید سعید حسینی اصل، محسن سقا،
دوره 74، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تلومراز با افزودن توالی تکراری به انتهای ´3 کروموزوم نقش بسیار مهمی در حفظ طول تلومر دارد. از طرف دیگر، سلولهای بنیادی مزانشیمی بند ناف انسانی (hUC-MSCs) قابلیت تمایز به بیشتر ردههای سلولی مانند سلولهای عصبی و قلبی را داشته و دچار تغییرات بیولوژیکی در کشت طولانیمدت میشوند. از این رو انتخاب پاساژ سلولی مناسب میتواند در بررسیهای تکثیر و تمایز سلولی بسیار مهم باشد. هدف از پژوهش کنونی بررسی ارتباط بین فعالیت آنزیم تلومراز در پاساژهای مختلف کشت hUC-MSCs بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از فروردین 1393 تا آذر 1393 در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بر روی نمونههای بندناف نوزادان تازه متولد شده در بیمارستان علوی اردبیل انجام شد. قطعات کوچکی از بندناف در محیط کشت DMEM حاوی 20% سرم جنین گاو کشت داده شدند. سپس، hUC-MSC حاصل از پاساژهای یک تا سه برای بررسی زمان دو برابر شدن جمعیت سلولی (PDT) و استخراج پروتیین بهروش CHAPS انتخاب شدند. در نهایت، فعالیت آنزیم تلومرازی آنها در پاساژهای مختلف با استفاده از روشهای Telomeric repeat amplification protocol (TRAP) و qRT-TRAP assay بررسی شد.
یافتهها: PDT در پاساژهای یک تا سه بهترتیب 92/1±68/54، 71/1±03/55 و 54/2±41/69 بود. میانگین فعالیت تلومرازی نیز بهترتیب 51/0±58/30، 74/0±24/27 و 75/0±13/32 برآورد شد که افزایش معناداری را در پاساژ دوم نشان داد (021/0P=).
نتیجهگیری: با رسم منحنی رشد، تعیین PDT و سنجش فعالیت تلومرازی سلولهای بنیادی مزانشیمی بند ناف انسانی مشخص شد که کشت طولانیمدت میتواند بر فرایند تکثیر سلولی و فعالیت تلومرازی تاثیر بگذارد.
الهام حویزی، طیبه محمدی،
دوره 74، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان از مهمترین عوامل مرگومیر در دنیا میباشد و بنابراین هرگونه مطالعه در زمینه بیولوژی سرطان از اهمیت خاصی برخوردار است. سرطانهای سروگردن 5-2% سرطانهای بدن را در بر میگیرند که در برخی کشورها حتی بالاتر است. القای آپوپتوز یکی از مناسبترین درمانهای سرطان است. سیکلوفسفامید، ماده آلکیلهکنندهای است که باعث توقف تکثیر DNA و در نتیجه توقف تکثیر و بقای سلولی میگردد. بنابراین سیکلوفسفامید برای درمان سرطانها استفاده میشود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه اثر ضد تکثیری سیکلوفسفامید بر بقای سلولهای HN5 و فیبروبلاستها بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی در آزمایشگاه سلولی تکوینی دانشکده علوم دانشگاه شهید چمران اهواز در بهار ١٣٩5 انجام گرفت و سلولهای HN5 و فیبروبلاستهای جنینی در محیط Dulbecco's modified Eagle's medium (DMEM) حاوی 10% سرم و پنیسیلین/استرپتومایسین در 37 درجه کشت و رقتهای مختلف سیکلوفسفامید بر بقای سلولها با روش MTT بررسی شد. رنگ DAPI برای تعیین هستههای پیکنوتیک در سلولهای آپوپتوزی انجام گرفت. فیبروبلاستها بر اساس روشهای استاندارد از جنینهای 13 روزه موشهای نژاد NMRI استخراج شدند. در این مطالعه سلولهای HN5 و فیبروبلاستها بهمدت 72 ساعت در معرض سیکلوفسفامید قرار گرفتند.
یافتهها: غلظتهای مختلف سیکلوفسفامید بر مرگ سلولهای HN5 و فیبروبلاستی اثرگذارند. ﻏﻠﻈت µg/ml 1 بیشترین درﺻﺪ ﻛﺎﻫﺶ حیات سلولی را در روز سوم با میانگین 50% و با 001/0P< در بر داشت. بهطور جالبی سیکلوفسفامید در غلظتهای پایینتر اثرات توکسیک بیشتری در مقایسه با غلظتهای بالاتر داشت.
نتیجهگیری: بهطور کلی سیکوفسفامید اثرات سیتوتوکسیک پایینی بر سلولها داشته اما بهطور معناداری اثرات سیتوتوکسیک آن بر سلولهای HN5 بیشتر از فیبروبلاستها بود. این نتایج نشان میدهد که سیکلوفسفامید میتواند بهعنوان عامل ضد سرطان استفاده شود.
امیر میرزایی، علیاصغر باقری کشتلی، حسن صاحب جمعی، حسن نوربازرگان، حسن رحمتی، سید عطااله سادات شاندیز،
دوره 75، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه Trifolium cherleri یکی از گونههای گیاهان علفی از خانواده Fabaceae میباشد که بومی آفریقا، آسیا و استرالیا میباشد. همچنین، این گیاه جزء مهمترین گیاهان علوفهای خانواده Fabaceae در ایران است که از نظر طب سنتی دارای اهمیت است. هدف از این مطالعه، بررسی ترکیبات فیتوشیمیایی عصاره گیاه T. cherleri، اثرات ضدباکتریایی، اثرات ضدسرطانی این عصاره بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از مهر تا بهمن ماه ۱۳۹۵ در دانشگاه آزاد اسلامی به انجام رسید. ابتدا ترکیبات فیتوشیمیایی عصاره گیاه T. cherleri با روش Gas chromatography-mass spectrometry (GC-MS) شناسایی شد و بهدنبال آن اثرات ضدباکتریایی آن با روش کمترین غلظت مهارکنندگی (MIC) بررسی شد. همچنین، اثرات ضدسرطانی آن بر روی رده سلولی سرطان ریه (A549) با روش رنگ سنجی (MTT) ارزیابی شد. سپس، بیان ژنهای آپوپتوزی کاسپاز ۳ و ۹ با روش Real-Time PCR اندازهگیری شد.
یافتهها: آنالیز ترکیبات فیتوشیمیایی نشان داد که عصاره گیاه دارای ۲۰ ترکیب میباشد که بیشترین آن مربوط به Hexadecanoic acid, ethyl ester (۷/%۲۰) و Pentadecanone, 6,10,14-trimethyl-2 (۹/%۱۹) بود. عصاره بیشترین تاثیر را روی باکتریهای استافیلوکوکوس اورئوس و استرپتوکوکوس پایوژنز داشت. عصاره دارای سمیت سلولی وابسته به دوز بر روی رده سلولی A549 بود. همچنین، نتایج Real-Time PCR افزایش بیان ژنهای آپوپتوزی کاسپاز ۳ و ۹ را به ترتیب به میزان ۵۷/۲۷±۲/۰ (۰/۳۴P=) و ۰/۴۶±۳/۳ (۰/۲۷P=) نشان داد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، بهنظر میرسد که عصاره گیاه T. cherleri دارای اثرات ضدمیکروبی و ضدسرطانی چشمگیر میباشد و بنابراین میتواند بهعنوان یکی از گیاهان بومی کشورمان پتانسیل استفاده در صنایع دارویی را داشته باشد.
فهیمه کلبخانی، محمدرضا سام،
دوره 76، شماره 6 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از ترکیبات طبیعی با سمیت اندک بر سلولهای طبیعی، جهت درمان سرطان کولورکتال اهمیت زیادی دارد. در مطالعه حاضر، اثر ایکوزاپنتاینوییک اسید (Eicosapentaenoic acid, EPA) روغن ماهی بر تعداد سلولها، تکثیر سلولی و فعالیت کاسپاز-۳ در رده سلولی سرطان کولورکتال انسانی LS174T بررسی گردید.
روش بررسی: این مطالعه تجربی در آزمایشگاه کشت سلول، پژوهشکده زیست فناوری دانشگاه ارومیه از فروردین تا شهریور سال ۱۳۹۶ انجام گردید. پانصد هزار سلول LS174T در محیط کشت کامل در C° ۳۷ و ۵% Co2 به مدت ۲۴ ساعت کشت داده شدند. سپس سلولها با غلظتهای ۵۰ تا μmol ۲۰۰ ایکوزاپنتاینوئیک اسید به مدت ۴۸ ساعت تیمار شدند و تعداد سلولها با استفاده از لام نئوبار شمارش گردید و فعالیت کاسپاز-۳ با روش کالریمتری اندازهگیری شد. همچنین پنج هزار سلول با غلظتهای یاد شده از ایکوزاپنتاینوییک اسید تیمار شده و در زمانهای ۲۴ تا ۷۲ ساعت، تکثیر سلولی با استفاده از آزمون WST-1 بررسی گردید.
یافتهها: تیمار سلولها با غلظتهای ۵۰ تا μmol ۲۰۰ ایکوزاپنتاینوییک اسید، تعداد سلولها را بهطور وابسته به دوز کاهش و تکثیر سلولی را بهصورت وابسته به دوز و زمان کاهش داد. پس از ۷۲ ساعت تیمار سلولها با μmol ۲۰۰ ایکوزاپنتاینوییک اسید، میزان تکثیر سلولی ۳۰/۳% در مقایسه با سلولهای تیمار نشده محاسبه شد. پس از ۴۸ ساعت تیمار، فعالیت کاسپاز-۳ با غلظتهای افزاینده ایکوزاپنتاینوییک اسید، افزایش یافت. بهطوریکه در غلظت μmol ۲۰۰ ایکوزاپنتاینوییک اسید، فعالیت کاسپاز-۳، ۳/۴ برابر سلولهای تیمار نشده محاسبه شد.
نتیجهگیری: ایکوزاپنتاینوییک اسید تعداد سلولهای بدخیم کولورکتال و تکثیر آنها را کاهش میدهد و فعالیت کاسپاز-۳ را که یک پروتیین اجرایی در القای آپوپتوز است فعال میکند.
ساناز علیزاده، ناصر اقدمی، باقر سیدعلیپور، پروانه محمدی،
دوره 76، شماره 8 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: اپیتلیالزایی نقش مهمی در ترمیم زخمهای پوستی ایفا میکند. تاخیر در اپیتلیالزایی مجدد منجر به ایجاد زخم مزمن میشود. روشهای درمانی متعددی بر پایه پیوند وجود دارد که شامل محدودیتهایی مانند کمبود دهنده قابل دسترس، انتقال بیماری و رد پیوند میباشد. استفاده از نانوذرات مانند مس به دلیل هزینه پایین، نسبت سطح به حجم بالا، سطح کافی برای جذب و واکنشپذیری بالاتر نسبت به مواد بزرگتر مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که اپیتلیالزایی شامل مهاجرت و تکثیر سلولهای کراتینوسیت به جایگاه زخم میباشد، این پژوهش با هدف بررسی اثر نانوذره مس بر زندمانی و مهاجرت سلول کراتینوسیت انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در پژوهشگاه رویان (شهر تهران) در مهر و آبان ۱۳۹۶ انجام شد، نانوذره مس با غلظتهای (۱، ۱۰، µmol ۱۰۰) و اندازههای (۴۰ و nm ۸۰) را بر روی سلولهای کراتینوسیت (که از ناحیه ختنهگاه نوزادان ۱۰ روز تا یک ماهه جمعآوری شد) اثر داده، سپس زندمانی سلولها در بازه زمانی ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت با استفاده از تست MTS و مهاجرت سلولی با تست Scratch بررسی شد.
یافتهها: نانوذره مس در اندازههای ۴۰ و nm ۸۰ با غلظتهای ۱، ۱۰، µmol ۱۰۰ پس از ۲۴ ساعت غیرتوکسیک بوده و سبب افزایش مهاجرت سلولی شد. همچنین پس از ۷۲ ساعت در اندازه nm ۸۰ و غلظت µmol ۱ سبب افزایش تکثیر سلولهای کراتینوسیت شد.
نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این مطالعه نشان داد، نانوذره مس در غلظت µmol ۱ و اندازه nm ۸۰ سبب افزایش مهاجرت و تکثیر سلولهای کراتینوسیت شده است.
صبا ثریایی، سوگند وحیدی، محمد محمدزاده، سید سعید حسینی-اصل،
دوره 76، شماره 8 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده بهعنوان شایعترین بدخیمی در نقاط خاصی از جهان نظیر شمال غرب ایران میباشد. miRNA ها، RNAهای غیر کدکننده کوچک و تک رشتهای با حدود ۲۳-۱۹ نوکلئوتید میباشند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر سرکوب microRNA-1266-5p بر بقای سلولی و تغییرات چرخه سلولی در سرطان معده (رده سلولی AGS) بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی-پژوهشی از فروردین تا آذر ۱۳۹۶ در مرکز تحقیقات سلولی- ملکولی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت. رده سلولی AGS در محیط کشت RPMI- 1640حاوی ۱۰% سرم و ۱% آنتیبیوتیک کشت داده شد. سلولها توسط miR-1266-5p mimic، miR-1266-5p inhibitor و HiPerFect reagent به تنهایی بهعنوان کنترل منفی، تیمار شدند. میزان بیان miR-1266-5p در سلولهای کنترل و تیمار شده با تکنیک TaqMan qRT-PCR اندازهگیری شد. بقای سلولی و تغییرات چرخه سلولی بهترتیب توسط تکنیک MTT و فلوسایتومتری بررسی گردیدند.
یافتهها: میزان بیان miR-1266-5p در سلولهای تیمار شده با Mimic بهطور چشمگیری افزایش و در سلولهای تیمار شده با Inhibitor کاهش مییابد (۰=P). افزایش بیان miR-1266-5p باعث کاهش بقای سلولهای AGS میشود، درحالیکه کاهش بیان آن بقای سلولها را افزایش میدهد (۰=P). همچنین افزایش بیان miR-1266-5p باعث افزایش لولها در فاز G۱ و کاهش سلولها در فاز S میشود (۰=P). با اینحال کاهش بیان miR-1266-5p باعث افزایش جزیی سلولها در فاز G2/M میشود (۰/۰۰۱=P).
نتیجهگیری: miR-1266-5p میتواند بقای سلولی را کاهش دهد و چرخه سلولی را متوقف کند و بهعنوان سرکوب کننده تومور در سلولهای AGS عمل کند، درحالیکه مهار آن بقای سلولی را افزایش و آپوپتوز را کاهش میدهد.
مرجان قربانی انارکولی، سارا دبیریان، حسن مولادوست، ادیب زنده دل، محمد هادی بهادری،
دوره 77، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی بقای سلولی در مطالعات دارویی و سرطان برای تعیین حساسیت سلولی مهم و تعیینکننده نتیجه درمان است. بنابراین روشهای مختلفی استفاده میگردد که نقطه پایانی متفاوتی را ارزیابی میکنند. تعیین وجود همبستگی بین روشها دارای اهمیت میباشد. در این مطالعه، حساسیت روشهای رنگسنجی ۳-(۴و۵-دی متیل تیازول-۲-ایل)-۲و۵-دی فنیل تترازولیوم برماید (MTT)، تریپانبلو و سنجش کلونوژنیک در تعیین بقای رده سلولی سرطان تیرویید آناپلاستیک ارزیابی گردید.
روش بررسی: مطالعه تجربی کنونی از مهر تا اسفند ۱۳۹۵ در مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام پذیرفت. رده سلولی سرطان تیرویید آناپلاستیک انسانی کشت شده در محیط Dulbecco;s modified Eagle;s medium (DMEM) حاوی ۱۰% Fetal bovine serum (FBS)، بهمدت ۲۴ ساعت با ملاتونین تیمار گردید، سپس بقای سلولی توسط تستهای MTT، تریپانبلو و سنجش کلونوژنیک بررسی و از راندمان کشت و درصد کسر بقا جهت رسم منحنی بقا در سنجش کلونوژنیک استفاده گردید.
یافتهها: غلظت ملاتونین در نقطه IC50 در روشهای MTT، تریپانبلو و سنجش کلونوژنیک بهترتیب، شامل ۰/۱۱۷±۴/۷۹۴، ۰/۸۹۴±۴/۳۷۵ و ۰/۳۲۶±۲/۲۴۶ میلیمولار بود که مقایسه مقادیر IC50 در آزمون MTT و تریپانبلو اختلاف معناداری را نشان نداده (۰/۶۴۴۶P=)، درحالیکه بین MTT-سنجش کلونوژنیک (۰/۰۰۳۲P=)، تریپانبلو-سنجش کلونوژنیک (۰/۰۰۷۸P=) اختلاف معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون بقای سلولی، نشاندهنده همبستگی خطی، مثبت و معنادار بین روشها بوده که بین روشهای MTT و تریپانبلو همبستگی بیشتر بود (۰/۹۹r=، ۰/۰۰۱P<).
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند، هر سه روش برای تعیین سمیّت سلولی سرطان تیرویید آناپلاستیک مؤثر بوده و روشهای MTT و تریپانبلو نسبت به سنجش کلونوژنیک، حساسیت بالاتری دارند.
آرش عبدالملکی، محمد باقر غیور، صابر زهری، اسداله اسدی، مرتضی بهنام رسولی،
دوره 77، شماره 2 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مهندسی بافت یک موضوع چندرشتهای و بینرشتهای است که شامل توسعه ایمپلنتهای زیستی برای بازسازی بافت با هدف بهبود یا افزایش عملکرد بافت یا اندام میباشد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگیهای مکانیکی و هیستولوژیکی داربستهای سلولزدایی شده عصبی تهیه شده در مقایسه با عصب تازه جهت کاربرد در ترمیم اعصاب محیطی بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع تجربی میباشد که در آزمایشگاه تحقیقاتی ترمیم اعصاب دانشگاه فردوسی مشهد از اردیبهشت ۱۳۹۶ تا مهر ۱۳۹۷ انجام شد. بهمنظور تهیه داربست، موشهای صحرایی با تزریق داخل صفاقی کلرال هیدرات ۱۰% بیهوش شدند. قطعات عصب سیاتیک موشهای صحرایی در بالاتر از محل سه شاخه شدن عصب برداشته شد و پس از پاکسازی بافتهای زائد به روش ساندل سلولزدایی شدند. سپس داربستهای سلولزدایی شده از نظر بافتی و مکانیکی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: بررسی نتایج حاصل از ارزیابیهای بافتی نشان داد که سلولزدایی داربستها بهطور کامل انجام شده است. این نتایج توسط رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین و دپی اثبات شد. ارزیابیهای تخصصی بافتی با رنگآمیزی پیکروفوشین و بررسی میکروسکوپ الکترونی نشان داد که رشتههای کلاژن و الاستین در ماتریکس خارج سلولی بهطور نسبی حفظ شدهاند. همچنین بررسی مکانیکی داربستها در تست کششی نشاندهنده حفظ نسبی ماتریکس خارج سلولی داربستها در مقایسه با گروه کنترل بود.
نتیجهگیری: در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که داربستهای حاصل از سلولزدایی با حفظ ترکیبات اصلی بافت مورد نظر میتوانند بستر مناسبی برای بررسی رفتارهای سلولی باشند.
مارال بنیهاشمی تورشیزی، سید مهدی طبایی، مینا سادات نادری، سعید حسامی تکلو،
دوره 79، شماره 10 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پوست از نظر ابتلا در بین همه تومورها شایعتر بوده است. ملانوم نوع کمتر شایعی از سرطان پوست و کشندهترین سرطان پوست است. مصرف ویتامین A در پیشگیری و درمان سرطان پوست توصیه میشود. لیزر بهعنوان ابزاری برای درمان بسیاری از ضایعات پوستی استفاده میشود. در این مطالعه تاثیر تابش لیزر کمتوان به همراه ویتامین A بر فاکتورهای سلولی سلولهای ملانومای پوستی مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: مطالعه آزمایشگاهی مداخلهای و در محیط In vitro آزمایشگاه کشت سلولی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران از تیر 1399 تا تیر 1400 انجام شد. پس از تهیه و کشت سلولهای رده A375، تیمارهای ویتامین A با غلظتهای مختلف و لیزر کمتوان با دوزهای انرژی مختلف بر روی سلولها انجام شد. مطالعه همزمان این تیمارها نیز در از بین بردن سلولهای سرطانی ملانوم پوستی انجام شد. با روش تست MTT و فلوسایتومتری بهترتیب میزان زندهمانایی و اپپتوز در اثر این تیمارها بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که لیزر کمتوان با دوزهای دو و J/cm2 5 و ویتامین A با غلظت µmol 50 کمترین زندهمانایی و بیشترین القای اپپتوز را سبب میشود (01/0P<). همچنین نتایج حاصل از تست همزمان لیزر کمتوان و ویتامین A، کاهش بیشتری در زندهمانایی سلولهای ملانوم پوستی و مقدار بیشتر اپپتوز را نشان میداد.
نتیجهگیری: کاهش بیشتر زندهمانایی سلولهای سرطانی تحت تاثیر ویتامین A و نور لیزر کمتوان میتواند رویکرد جدیدی را در درمان سلولهای سرطانی باعث شود.