793 نتیجه برای ال
مهدی نیکسرشت، ولیالله دبیدی روشن، خدیجه نصیری،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی مختلف سازگاریهای فیزیولوژیکی متفاوتی ایجاد میکنند. درحالیکه اثر پروتکلهای HIIT کم-حجم و کم-تواتر با فواصل استراحتی مختلف بررسی نشده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر تأثیر تمرینات HIIT با فشردگی بالا (HC) و پایین (LC) همراه با مکمل بربرین (BBR) بر متغیرهای هماتولوژی مردان پیش-دیابتی بود.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی از مهر لغایت آذر 1400 در دانشگاه مازندران انجام شد. 54 مرد دارای اضافه وزن/چاق با میانگین سنی 0/6±6/48 سال، شاخص توده بدنی 1/3±7/30 و درصد چربی 0/4±4/30 بهصورت تصادفی و مساوی به شش گروهHC ، LC، HC+BBR، LC+BBR، BBR و کنترل تقسیم شدند. پروتکلهای تمرینی HC (نسبت کار: استراحت، 2:1) وLC (1:1) شامل هشت حرکت وزن بدن با شدت 95%-80 ضربان قلب بیشینه از 4-2 ست به مدت هشت هفته/دو جلسه در هفته بود. پاسخ این متغیرها به آزمون ورزشی بروس پیش و پس از مداخله ارزیابی شد. تحلیل دادهها با آزمون آنالیز واریانس دو طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0>P انجام شد.
یافتهها: مقایسه اولیه متغیرهای هماتولوژی گروههای پیش-دیابتی و غیردیابتی تفاوت معناداری نداشت (همه، 05/0<P). در مقایسه با پیش-آزمون، گلبولهای سفیدخون (WBCs) گروههای LC و LC+BBR و لنفوسیتهای همهی مداخلهها (به جز مکمل) کاهش معناداری داشتند (همه، 05/0>P). هموگلوبین و هماتوکریت گروههای HC و HC+BBR کاهش معناداری داشت (05/0>P). هرچند، در پاسخ به فعالیت ورزشی بروس، WBCs در گروههای LC و LC+BBR (بهترتیب 18% و 25%) کاهش معناداری نشان داد (هر دو، 005/0>P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین LC، حتی بدون مصرف مکمل، با کاهش WBCs موجب عملکرد ایمنی موثرتر و اثرات همولیزی کمتری نسبت به پروتکل تمرین HC میگردد.
حمیدرضا چوبداری، محمدعلی قرائت،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده
سکته مغزی یک عامل تهدیدکننده سلامتی است. این عارضه به دو نوع ایسکمیک با شیوع بسیار بالاتر و هموراژیک با شیوع پایینتر دستهبندی میشود. سکته ایسکمیک ناشی از پارگی پلاکهای شریانی عروق مغزی، انفارکتوس مغزی-قلبی و انفارکتوس عروق کوچک است. التهاب، استرس اکسیداتیو، مرگ سلولی و اتوفاژی از عوامل تشدیدکننده این عارضه هستند. در حالیکه سکته هموراژیک ناشی از خونریزی خودبهخودی درونمغزی و زیر عنکبوتیه و در مردان شایعتر است. کاهش عوامل خطرزا همچون تروما، فشارخون بالا، الکل، لیپوپروتیین چگالی پایین و گلیسیرید، دخانیات و مواد مخدر میتواند در پیشگیری از این عارضه موثر باشد. فعالیتهای بدنی از عوامل بازدارنده و موثر در بازتوانی پس از سکته هستند. فعالیتهای هوازی، ترکیبی یا شدید با برقراری تعادل بین مسیرهای آپوپتوزی و ضدآپوپتوزی، رگزایی، کاهش استرس اکسیداتیو و افزایش فعالیت آنتیاکسیدانی از بافت مغز محافظت میکنند. مکانیزمهای درگیر در بازتوانی پس از سکته مغزی ایسکمیک با فعالیت بدنی، بیشتر به بهبود عملکرد دندریتها و سیناپسها، انعطافپذیری سیناپسی، تنظیم گیرندههای یونوتروپیک، افزایش فاکتور رشد شبه انسولینی برمیگردد. در بیماران سکته ایسکمیک حاد، تمرین شدید موجب بهبود توجه، استقلال، توانایی راه رفتن و توان هوازی میشود. همچنین اثرات مثبت آغاز تمرین یک روز پس از بروز سکته مغزی نشان داده شده است. در سکته مغزی هموراژیک نیز، ورزش موجب کاهش فشارخون سیستولی، تنظیم پاراسمپاتیکی فشارخون استراحتی و رگزایی در سیستم عصبی میشود. ورزش سبک تا متوسط میانمدت یا طولانیمدت در مقایسه با ورزش کوتاهمدت با شدت زیاد در این عارضه توصیه میشود. همچنین آغاز زودهنگام فعالیت بدنی در دوران ریکاوری پس از سکته میتواند مفید باشد.
علیرضا دهقان، محبوبه آبشیرینی، حمید نعمتی، مهدی سعیدیمقدم،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات تکاملی کودکان شامل گروهی از مشکلات، محدودیتهای یادگیری و اکتسابی مهارتها میباشد. تاخیر تکاملی-گلوبال برای توصیف ناتوانی تکاملی کودکان کمتر از پنج سال بوده که در حداقل دو حوزه از دامنههای اصلی تکاملی میباشد. تصویربرداری نورورادیولوژی شامل MRI مغز میتواند حاوی اطلاعات مهمی در این حوزه باشد.
روش بررسی: در این مطالعهی مقطعی از 79 بیماری که دارای اختلال تکاملی به درمانگاه مطهری دانشگاه علوم پزشکی شیراز از تاریخ مهر 1392 تا اسفند 1399 مراجعه کرده بودند، 37 نفر MRI مغز داشتند. امتیازات کودکان در پنج حوزهی بالینی ASQ با یافتههای MRI آنها موردبررسی قرار گرفت.
یافتهها: از 37 بیمار، 23 دختر و 14 پسر بودند. 31 نفر از آنها دارای حداقل یک یافتهی غیرطبیعی در MRI مغز خود بودند. بیشترین یافتهها مربوط به دور سر غیرطبیعی با شیوع 54% و کمترین فراوانی میلینیزاسیون غیرطبیعی با شیوع 8/10% بود. نتایج بررسی ارتباط یافتههای MRI با حوزههای تکاملی نشان داد، کودکانی که اختلال مادهی سفید مغزی در MRI داشتند، تاخیر تکاملی شدیدتری در حرکات درشت دارند (049/0>P) و یافتههای MRI مربوط به مشکلات قشر مغز با شدت تاخیر تکاملی در حرکات ظریف ارتباط داشتند (0010/0>P).
نتیجهگیری: باتوجه به یافتههای فوق میتوان نتیجه گرفت، MRI مغز در کودکان با شواهد تاخیر تکاملی میتواند علاوهبر نقش تشخیصی بهعنوان ابزاری برای کمک در تعیین پیشآگهی در حوزههای تکاملی استفاده شود. همچنین با تمرکز بر حوزهی تکاملی که باتوجه به یافتههای MRI بیشترین احتمال تاخیر در آینده را خواهد داشت، فرآیند درمان و بازتوانی این کودکان در آن زمینه را تحتتاثیر قرار دهد.
جعفر حسنزاده، هاله قائم مارالانی، فاطمه جعفری، ابوبکر جعفرنژاد،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی ابعاد مختلف روانسنجی، میتواند منجر به ساخت ابزارهای پایا و روا شود. این مقاله به انجام فاکتور آنالیز اکتشافی با SPSS software, version 26 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) پرداخت.
روش بررسی: این پژوهش گزارش کوتاه بود که در بازه زمانی 10 بهمن 1401 لغایت 18 مهر 1402 انجام شد. پایایی به معنای تکرارپذیری و روایی درجهای از صحت نتایج است. روایی شامل صوری، محتوا، ملاک و سازه است. یک روش مهم سنجش سازه، تحلیل عامل است. تحلیل عاملی، روشی آماری است که ساده کردن مجموعه پیچیده دادهها را هدف میگیرد.
یافتهها: تحلیل عاملی اکتشافی، روشی آماری است که برای کاهش تعداد متغیرها و اکتشاف ساختار زیربنایی مجموعهای بزرگ از متغیرها با هدف کشف عوامل یا متغیرهای پنهان استفاده میشود. پیش فرض اولیه این است که هر متغیری ممکن است با هر عاملی ارتباط داشته باشد.
نتیجهگیری: تحلیل عاملی اکتشافی از روشهای سنجش روایی سازه استفاده میکنند تا دادهها را ساده کنند و ابزارهای پایا و روایی ارایه دهند، بنابراین توجه به سنجش دقیق و صحیح نتایج بسیار مهم است.
مریم مختاری، سید رضا عطارزاده حسینی، ناهید بیژه، محمد مسافری ضیاءالدینی،
دوره 81، شماره 12 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب شایعترین علت بیماریهای مزمن کبدی در جهان است که میتواند باعث بروز بیماریهای قلبی- عروقی شود، از اینرو این پژوهش با هدف بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و تزریق هورمون رشد بر PGC1α میتوکندریایی قلبی و برخی شاخصهای استرس اکسیداتیو موشهای سوری مبتلا به آسیب کبدی، انجام پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع بنیادی و بهروش تجربی-آزمایش بنیان است. شروع پژوهش تا جمعآوری دادهها، از شهریور ۱۴۰۱ تا اسفند ۱۴۰۱ در آزمایشگاه تخصصی تربیت بدنی دانشگاه فردسی مشهد به طول انجامید. تعداد 21 سر موش بهصورت تصادفی به سه گروه هفتتایی، کنترل (c)، تمرین (HIIT) و تمرین+ هورمون رشد (H-GH) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شدید و تزریق هورمون رشد طبق پروتکل انجام گرفت. شاخصهایی نظیر PGC1a،SOD ، MDA، مقاومت به انسولین، نسبت ALT/AST و LDL/HDL مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت ارزیابی دادهها از آزمون آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی (Tukey post hoc) استفاده شد.
یافتهها: مقادیر PGC1a و SOD در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشت. اما مقادیر MDA در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت. کاهش مقاومت به انسولین تنها در گروه HIIT نسبت به گروه کنترل معنادار بود. نسبت ALT/AST در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت. نسب LDL/HDL (Lipid profile ratio) تنها در گروه HIIT کاهش معنادار داشت.
نتیجهگیری: تمرین تناوبی شدید توانست پاسخ بهینهتری در مقایسه با پپتید GH در بهبود شاخصهای مرتبط با NAFLD ایجاد کند. تزریق این هورمون به تنهایی ممکن است تبعات نامطلوبی بر برخی شاخصهای این ناهنجاری داشته باشد.
نیما نجاتی بوشهری، ولیاله دبیدی روشن،
دوره 81، شماره 12 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیتحرکی ناشی از اعتیاد به اینترنت Internet addiction (IA) مشکل رایج سلامت عمومی است که باعث اضافه وزن و چاقی میشود. روشهای جدیدی برای رفتارهای کنترل وزن نیاز است. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر برنامه تمرینی کوتاهمدت (دو هفته) و متوسط (چهار هفته) واقعیت مجازی Virtual reality (VR) با و بدون پیادهروی متناوب نوردیک (INW) در پسران نوجوان IA بر حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) و پارامترهای ترکیب بدنی جدید (شاخص آدیپوسیتی بدن (BAI)، شاخص حجم شکمی (AVI)، شاخص مخروطی (CI)، نسبت کمر به قد (WHtR) و شاخص شکل بدن (ABSI) بود.
روش بررسی: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 70 پسر نوجوان مبتلا به IA (8/14 سال، kg/m2 4/24=BMI، ml/kg/min 38=VO2max) در تیر 1402 از شهر کرج انتخاب و به گروههای VR، INW، VR+INW و کنترل دستهبندی شدند. تمرینات مجزا و ترکیبی VR با و بدون تمرین INW (هفتهای سه جلسه 30 دقیقهای)برای مدت دو و یا چهار هفته اجرا شد. پارامترها در ابتدا و دو مرحله پیگیری (دو و چهار هفته پس از مداخله) با ANOVA در اندازهگیریهای مکرر آنالیز شد.
یافتهها: در ابتدای مطالعه، هیچ تفاوت معناداری در نمره IA یانگ بین گروههای کنترل و مداخلهها وجود نداشت (05/0P≥). IA میزان آمادگی قلبی تنفسی را کاهش میدهد. دو هفته مداخلهها تأثیر معناداری بر VO2max داشت (05/0P≥). متعاقب چهار هفته مداخله INW، بهصورت مجزا و ترکیبی با VR بهبود معناداری در مقادیر VO2max، WHtR و BAI نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (01/0P≥).
نتیجهگیری: اگرچه بهبود VO2max با انجام تمرینات کوتاهمدت و میانمدت INW، VR و INW+VR حاصل میشود، اما مداخله طولانیتر یعنی چهار هفته یا بیشتر موجب بهبود شاخصهای ترکیب بدنی جدید میشود.
داریوش افشاری، منصور رضایی، مجتبی خزایی، نگین فخری،
دوره 81، شماره 12 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: والپروات سدیم خط اول درمان برای پیشگیری از حملات میگرنی است. صداع کپسول گیاهی است که توسط شرکت داروسازی بوعلی دارو براساس طب سنتی تولید میشود. هدف این مطالعه مقایسه اثر کپسول صداع و والپروات سدیم بر سردردهای میگرنی است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دو مرکزی دوسوکور در کرمانشاه و همدان ( از آذر1400 تا تیر 1401)، 76 بیمار میگرن بهطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. بهمدت سهماه، یک گروه داروی روتین همراه کپسول صداع و گروه دیگر داروی روتین همراه کپسول والپروات مصرف کردند. اطلاعات دموگرافیک و بالینی طی سه ماه جمعآوری و با SPSS software, version 25 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) آنالیز شد.
یافتهها: نهایتا 76 بیمار (36 نفر در گروه صداع و 40 نفر در گروه والپروات) بررسی شدند. کاهش شاخصهای سردرد بین دو گروه معنادار نبود بهطوریکه تعداد حملات (1/6±49/7 در مقابل 5/4±75/5، 183/0=P)، شدت حملات (6/1±66/5 در مقابل 8/1±34/6، 089/0=P)، مدت حملات (5/30±48/23 در مقابل 6/32±35/32، 069/0=P) و نمره ناتوانی ناشی از میگرن (3/77±94/53 در مقابل 2/104±94/95، 061/0=P) بهترتیب در گروه والپروات و صداع بود. فراوانی عوارض جانبی بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (12 نفر (35%) در گروه صداع در مقابل 21 نفر (55%) در گروه والپروات (090/0P=).
نتیجهگیری: در کاهش شاخصهای سردرد و نمره MIDAS و همچنین عوارض جانبی تفاوت معناداری بین دو گروه والپروات سدیم و صداع وجود نداشت.
پرستو بکرنژادی، داود وهاب زاده، اسماعیل یوسفی راد، سمیه صبوری، کوروش قنادی، مهدی بیرجندی،
دوره 81، شماره 12 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس مطالعات انجامگرفته احتمالاًرژیم غذایی التهابی و فیتوکمیکالهای غذایی هر دو با خطر ابتلا به کبد چرب غیرالکلی در ارتباط است. در این مطالعه ما ارتباط بین رژیم غذایی التهابی و رژیم غذایی فیتوکمیکالی را با ابتلا به NAFLD بررسی کردیم.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی 112 بیمار تازه شناسایی شده مبتلا به NAFLD مراجعهکننده به کلینیک بیمارستان شهید رحیمی خرمآباد در فاصله دی1400 تا فروردین 1401 و 112 فرد سالم فاقد NAFLD و هرگونه بیماری مزمن دیگر بهعنوان گروه شاهد، با دامنه سنی 59-23 سال انتخاب شدند. اطلاعات عمومی، دموگرافیک، میزان فعالیت فیزیکی و دریافت غذایی بهترتیب با استفاده از پرسشنامه اطلاعات عمومی، پرسشنامه فعالیت فیزیکی و پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک معتبر (FFQ) جمعآوری شد. انرژی دریافتی بین افراد دو گروه تعدیل شده بود. رژیم غذایی افراد بر اساس شاخص DII براساس چهارکبندی امتیازها به دو گروه ضدالتهابی و پیشالتهابی تقسیمبندی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در بررسی ارتباط بین امتیاز DII و NAFLD در مدل خام، در مدل اول، در مدل دوم و در مدل سوم ارتباط معنادار بین امتیاز DII با بروز NAFLD وجود دارد. برای بررسی ارتباط امتیاز DPI و NAFLD در مدل خام، در مدل اول، در مدل دوم، و در مدل سوم مقادیر OR بهدست آمده نشاندهنده ارتباط غیرمعنادار بین دو شاخص فیتوکمیکالهای غذایی و بروز NAFLD بود.
نتیجهگیری: نتایج ارتباط معکوسی بین پیروی از رژیم غذایی ضدالتهابی و خطر NAFLD نشان داد. اما ارتباط بین دریافت رژیم غذایی با شاخص فیتوکمیکال بالا و NAFLD دیده نشد.
فاطمه نجفی، معصومه امیری دلوئی، مریم مرادی، پرستو سرخوش، زهرا رضائیان، فرنوش شریفیمود، فاطمه کاملی،
دوره 82، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین عارضههای مهم کووید-19 سرفه است، پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر نبولایزر گیاه گل ختمی و اکالیپتوس بر شدت سرفه در بیماران مبتلا به کووید-19 طراحی شده است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی از دی ماه 1400تا خرداد ماه 1401، 36 بیمار مبتلا به کووید-19 به روش در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. در ادامه شدت سرفه دو ساعت پیش از انجام مداخله ثبت و سپس برای گروه گل ختمی، یک سیسی و برای گروه اکالیپتوس چهار سیسی به مدت 15 دقیقه یک بار در روز نبولایزر شد، دو ساعت پس از انجام مداخله مجددا شدت سرفه در دو گروه ثبت گردید این مداخله تا زمان بستری بیماران ادامه داشت، برای گروه کنترل مداخلهای انجام نشد. دادهها با SPSS software, version 20 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) و در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: پیش از انجام مداخله اختلاف آماری معناداری بین سه گروه از نظر شدت سرفه وجود نداشت (05/0P>) ولی پس از انجام مداخله در روزهای دوم و سوم اختلاف آماری معناداری بین سه گروه از نظر شدت سرفه وجود داشت. بهطوریکه میزان کاهش شدت سرفه در گروه گل ختمی از دو گروه دیگر بیشتر بود (05/0<P).
نتیجهگیری: استفاده از نبولایزر گیاه گل ختمی و اکالیپتوس باعث بهبود شدت سرفه در بیماران مبتلا به کووید-19 شد ولی نبولایزر گل ختمی در مقایسه با اکالیپتوس تاثیر بیشتری بر شدت سرفه داشت. پیشنهاد میشود نبولایزر گل ختمی و همچنین اکالیپتوس بهعنوان یک روش درمانی در کنار روشهای درمانی دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
عرفان دهقانی، پژمان باقری، زهرا منتصری، نیلوفر سهرابی، مهدی شرفی،
دوره 82، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کرونا جدیدترین عفونت انسانی شناخته شده است که منجر به یک پاندمی جهانی با میزان ابتلا و میرایی بالا در سراسر جهان شد. این مطالعه به ارزیابی خصوصیات بالینی و اپیدمیولوژیک موجهای اپیدمی کرونا در قالب یک نظام مراقبت دانشگاهی در جنوب ایران پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بود که بر روی دادههای 24132 نفر مبتلا به کووید 19 انجام گردید. در این مطالعه کل دادههای به ثبت رسیده در مورد بیماران مبتلا مشتمل بر سن، جنسیت، تعداد ابتلا، میرایی، بستری و میزان بهبودی همراه با سویه غالب، درصد رعایت پروتکلها پیش از رخداد اپیدمی، به تفکیک هر یک از پیکهای رخ داده در طول مدت اپیدمی در بازه زمانی اسفند ماه سال 1399 تا پایان اسفند ماه سال 1400 اخذ و تحلیل گردید.
یافتهها: میزان بروز تجمعی بیماری 36/11% و فراوانی نسبی بستری در طول مطالعه 7/11% و بهطور میانگین هفت روز بوده است. ارتباطات معناداری بین طول مدت بستری، فراوانی بیماری به تفکیک بیماریهای زمینهای و علایم بالینی بین موجها مشاهده گردید (001/0P<). علایم سیستمیک شایعترین علایم بودند. از نظر ارزیابی رادیولوژیک بین موجها اختلاف معناداری مشاهده شد (001/0P<).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه بر تاثیر قابلملاحظه بیماریهای زمینهای و شدت علایم بالینی بر پیامدهای بستری شدن در بیمارستان تاکید میکند و نیاز به استراتژیهای مدیریتی مبتنی بر شواهد مناسب و در نظر گرفتن تغییرات بالینی و الگوهای رادیولوژیکی را هنگام ارزیابی بیماری در گروههای مختلف برجسته میکند.
آیدا اصغری، عباس وثوق مقدم، علی محمد مصدقراد، ابراهیم جعفریپویان،
دوره 82، شماره 2 - ( 2-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: تعامل و همکاری بین سازمانهای ارائهدهنده مراقبتهای سلامت بهمنظور یکپارچگی و بهبود کیفیت و عدالت در ارائه خدمات سلامت اهمیت پیدا کرده است و یکپارچگی بهعنوان یک راهحل توسط سازمان بهداشت جهانی بیان شده است. هدف از این مرور شناسایی چالشها و راهکارهای یکپارچگی در خدمات سلامت بود.
روش بررسی: این پژوهش با روش مرور حیطهای از شهریور 1402تا فروردین 1403 انجام شده است. کلیه مقالات منتشر شده در زمینه یکپارچگی در نظام سلامت در بازه زمانی سالهای 2000 تا 2024 میلادی در پایگاههای PubMed، Scopus و Web of Science و موتور جستجوگر Google Scholar با کلیدواژههای مناسب جستجو و جمعآوری شد. در نهایت، تعداد 27 مقاله انتخاب و با روش تحلیل چارچوب تحلیل شدند.
یافتهها: تعداد 46 چالش و 26 راهکار استخراج شده از مقالات در حوزه یکپارچگی در خدمات سلامت، براساس چارچوب بلوکهای ساختاری WHO در پنج حوزه حاکمیت و رهبری، تامین مالی، نیروی انسانی، نظام اطلاعاتی و ارائه خدمت دستهبندی شدند.
نتیجهگیری: ادغام خدمات بهداشتی و درمانی مجموعهای از چالشها را متحمل میشود که عمدتاً شامل فقدان قوانین و مقررات برای فرآیندهای مشارکتی و ضعف در برنامهریزی، کمبود منابع مالی، مقاومت ارائهدهندگان و کارکنان در برابر تغییرات و عدم نیازسنجی است که نیازمند راه حلهای نوآورانه است. پرداختن به مسائلی مانند تجزیه و تحلیل قدرت- منفعت ذینفعان، قابلیت همکاری و به اشتراکگذاری دادهها و تنظیم برنامهها و قوانین در میان ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی میتواند برای یکپارچگی موفقیتآمیز ضروری باشد.
محسن سادات شهابی، احمد شالباف،
دوره 82، شماره 2 - ( 2-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال افسردگی عمده یکی از شایعترین و ناتوانکنندهترین اختلالات روانی میباشد. باتوجه به کاهش کیفیت زندگی این بیماران و ماهیت پیشرونده این بیماریها، تشخیص به هنگام و درمان موثر این بیماری روانی ضروری میباشد. در این پژوهش از سیگنالهای مغزی افراد برای تشخیص دقیق ابتلا به اختلال افسردگی عمده با استفاده از روشهای هوش مصنوعی استفاده میشود.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی که از شهریور 1402 تا اسفند 1402 در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی انجام شده است، وجود اختلال افسردگی عمده در 58 مراجعهکننده به کلینیک روانپزشکی با استفاده از مصاحبه حضوری با روانپزشک متخصص بررسی شد و 30 نفر با اختلال افسردگی عمده تشخیص داده شدند. سیگنال مغزی الکتروانسفالوگرام از این افراد ثبت شده و پس از پیشپردازش و تمیز شدن سیگنال بهعنوان ورودی به مدلهای هوش مصنوعی داده شد. مدلهای هوش مصنوعی EEGNet، ShallowConvNet و DeepConvNet که مبتنی بر مدلهای یادگیری عمیق کانولوشنی توسعه یافتند، برای دستهبندی سیگنالهای مغزی افراد سالم و افسرده استفاده شدند. دقت دستهبندی این مدلها روی داده تست جداگانه گزارش شده است.
یافتهها: دقت تفکیک سیگنال مغزی افراد سالم و افسرده توسط مدلهای EEGNet، ShallowConvNet و DeepConvNet بهترتیب برابر 3/92%، 2/83% و 2/92% میباشد. همچنین مدل EEGNet با حساسیت 9/98% و ویژگی 1/79% بهترین عملکرد را در میان مدلهای بررسی شده داشته است.
نتیجهگیری: دستهبندی افراد افسرده و سالم از روی سیگنال EEG با دقت بالا و بهصورت تعمیمپذیر امکانپذیر است و مدلهای هوش مصنوعی پیشنهاد شده میتوانند در کلینیکهای روانپزشکی بهعنوان ابزارهای کمک تشخیصی مورد استفاده قرار گیرند.
مهشاد مهتدی، محمد جواد پسند، غزاله اسلامیان،
دوره 82، شماره 3 - ( 3-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: ورزشکاران بهدنبال راههایی برای بهبود عملکرد ورزشی و محافظت خود در برابر اثرات طولانی مدت ورزش هستند. یکی از راهکارهای احتمالا اثربخش، تجویز مکمل کلستروم است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر مکمل کلستروم بر عملکرد سیستم ایمنی ورزشکاران است.
روش بررسی: این مرور نظاممند در پایگاههای اطلاعاتی انگلیسی و فارسی زبان Medline، Scopus، Embase، ScienceDirect، Magiran، Scientific Information Database، Islamic World Science Citation و Cochrane و سایت Google Scholar بدونمحدودیت زمانی تا آبان 1402 انجام شد. 18 کارازمایی بالینی تصادفی، با پیروی از پروتکل کاکرین، برای بررسی اثرات مکمل کلستروم بر سیستم ایمنی بدن ورزشکاران بررسی شد.
یافتهها: یافتههای این مطالعه نشان داد، مصرف روزانه 2/3 گرم مکمل کلستروم به مدت 24 هفته میتواند تولید سیتوکینهای التهابی ناشی از ورزش را کاهش دهد و سیتوکینهای ضدالتهابی را افزایش دهد. علاوهبراین، مصرف روزانه 20 گرم مکمل کلستروم میتواند از کاهش عملکرد نوتروفیل و کاهش پاسخهای ایمنی ناشی از ورزش طولانی مدت جلوگیری کند. در افراد دریافتکننده کلستروم در مقایسه با دارونما در مطالعاتی که بروز بیماریهای دستگاه تنفسی فوقانی را بررسی کردند، بروز این بیماری کمتر بود. هیچ اثر معناداری بر تعداد لوکوسیتها با هر دوزی از مکمل مشاهده نشد و نتایج مطالعات بر روی سایر شاخصهای ایمنی ضد و نقیض بود.
نتیجهگیری: مکمل کلستروم میتواند عملکرد سیستم ایمنی بدن ورزشکاران را با تنظیم پارامترهای ایمنی و کاهش اثرات منفی ناشی از ورزش شدید، بهبود بخشد. با این حال بهدلیل نتایج متناقض مطالعات، انجام تحقیقات بیشتر برای بررسی دوزهای مختلف کلستروم در ورزشهای مختلف ضروری است.