190 نتیجه برای جم
راضیه محمد جعفری، مهرناز تقوایی معصومی، مهین نجفیان، نجمیه سعادتی،
دوره 72، شماره 7 - ( مهر 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سطوح پایین Pregnancy-Associated Plasma Protein A (PAPP-A) سرم مادر، با احتمال زایمان زودرس همراه است. به این دلیل که میزان PAPP-A در مادران در معرض ابتلا به اختلالات کروموزومی پایینتر از حاملگیهای نرمال میباشد، این مطالعه با هدف بررسی میزان زایمان زودرس در این گروه از زنان باردار انجام گردید.
روش بررسی: تعداد 137 زن حامله مراجعهکننده به درمانگاه سلامت جنین بیمارستان امامخمینی (ره) دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در بین سالهای 1391 تا 1393 مورد مطالعه مقطعی قرار گرفتند. معیارهای ورود شامل بارداریهای تکقلو، سن حاملگی 14-11 هفته و داشتن ریسک متوسط ابتلا به اختلالات کروموزومی بود. معیارهای خروج شامل حاملگی دو یا چند قلو، فشار خون بالای ناشی از بارداری، دیابت حاملگی یا غیر از حاملگی، بیماریهای اتوایمیون و ناهنجاریهای مادرزادی بودند. با پیگیری خانمهای باردار با PAPP-A پایین در سه ماهه اول بارداری تا زمان زایمان، میزان زایمان زودرس در آنها بررسی شد.
یافتهها: از 137 زن حامله، تعداد 52 مورد با PAPP-A پایین (<4/0MoM) یافت شدند که از این تعداد 14 مورد با زایمان زودرس مواجه شدند (27%). تعداد 45 مورد از 137 مورد (86%) کمتر از 35 سال بودند. 48 مورد (4/92%) ریسک متوسط پایین (ریسک بین 1:250 تا 1:1000) و چهار مورد (6/7%) در ریسک متوسط بالا (ریسک بین 1:101 تا 1:250) قرار داشتند (0001/0P<).
نتیجهگیری: مادران با PAPP-A پایین نیاز به مراقبت بیشتر و اقدامات پیشگیرانه جهت جلوگیری از بروز عوارض ناشی از این کمبود میباشند. برای پژوهشهای آینده حجم نمونه بیشتر و در نظر گرفتن متغیرهای پیشگوییکننده از جمله اندازهگیری طول سرویکس پیشنهاد میگردد.
سید محمد میریونسی، زینب جمالی، معصومه رضیپور، الهه علوینژاد، محمد حسین مدرسی،
دوره 72، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تولید سلولهای ژرمینال در محیط آزمایشگاهی میتواند نویددهنده درمان تعدادی از موارد ناباروری مردان باشد. مطالعه حاضر ضمن بررسی فرایند تمایز سلولهای بنیادی جنینی موش به سلولهای ژرمینال، بیان ژن Testis specific 10 (Tsga10) را نیز برای اولینبار در این فرایند مورد بررسی قرار داده است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آزمایشگاهی (In vitro) است که در گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از بهمن 1390 تا اسفند 1391 انجام شده است. سلولهای بنیادی جنینی موشی توسط رتینوییک اسید (Retinoic acid, RA) به سمت سلولهای ژرمینال القا شدند. در نمونه سلولهای در حال تمایز روزهای هفت، 12 و 25 بیان سه گروه از ژنهای Pre-meiotic، Meiotic و Post-meiotic با استفاده از Reverse transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) بررسی شد. برای بررسی بیان ژن Tsga10 بهعنوان یک ژن اختصاصی اسپرماتوژنز، Real-time RT-PCR انجام گرفت و نتایج تفسیر گردید. حضور پروتیین TSGA10 در سلولهای تمایزیافته با وسترن بلاتینگ و ایمونوسایتوشیمی (Immunocytochemistry) تایید شد.
یافتهها: در مراحل اولیه روند تمایز (روز 12) میزان نسبی بیان Tsga10 به 32/0 مقدار پایه آن در سلولهای غیر تمایزیافته کاهش یافت. پس از بیان ژنهای Post-meiotic (روز 25) میزان نسبی بیان Tsga10 بهمقدار 2/2 افزایش یافت. همچنین میزان بیان نسبی Tsga10 در بیضه موش پنج، 10 و 15 روزه بهترتیب 125، 150 و 170 بود. این میزان در بیضه موش بالغ برابر 1650 برآورد شد.
نتیجهگیری: در طی فرایند تمایز سلولهای بنیادی جنینی، بیان Tsga10 پس از بیان ژنهای Post-meiotic نسبت به مرحله Meiotic حدود 6/6 برابر افزایش داشت. افزایش بیان Tsga10 در طی عبور از مرحله Meiotic به Post-meiotic، نقش این ژن و محصول پروتیین آنرا در مراحل تکامل سلولهای ژرمینال نشان میدهد.
نجمه جویان، بابک صفاری، الهام داوودی دهاقانی، نگار سلیانی، سارا سنمار، مرضیه بهاری، ندا جویان، محمد علی استوان،
دوره 72، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ژن عامل رونویسی بالا دست نوع 1 (Upstream Stimulatory Factor1, USF1)، یک عامل رونویسی است که ارتباط پلیمورفیسمهای آن با بیماریهای هایپرلپیدمیای خانوادگی (Familial combined hyperlipidemia, FCHL)، دیابت نوع دو و بیماریهای قلب و عروق مشاهده شده است. در این مطالعه ارتباط پلیمورفیسم USF1s2 با بیماری عروق کرونر زودرس PCAD) (Premature coronary artery disease, در جمعیت جنوب ایران برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفت. USF1s2 دارای بهترین پتانسیل بهعنوان یک متغیر عملکردی در ژن USF1 میباشد.
روش بررسی: در یک پژوهش مورد- شاهدی بر روی 321 بیمار، 186 زن زیر 55 سال و 135 مرد کمتر از 50 سال که از ابتدای مهر تا پایان اسفند 1389 در بیمارستانهای سعدی، نمازی و مرکز قلب کوثر شیراز تحت آنژیوگرافی قرار گرفته و واجد گرفتگی عروق کرونری قلبی بودند، پلیمورفیسم USF1s2 با روش PCR-RFLP (Polymerase chain reaction- restriction fragment length polymorphism) و با استفاده از آنزیم محدودکننده BsiHKA Iتعیین ژنوتیپ شد. پروفایل قند و چربی خون نیز با اندازهگیری سطح قند خون ناشتا، کلسترول تام، تریگلیسرید، Low-density lipoprotein (LDL) و High-density lipoprotein (HDL) بهدست آمد.
یافتهها: فراوانی آللهای ماژور (G) و مینور (A) USF1s2، در کل جمعیت به ترتیب 74/0 و 26/0 بود. همچنین، میزان شیوع آلل مینور بهطور قابل توجهی در بیماران واجد PCAD در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود، این تفاوت حتی پس از تنظیم پارامترهای مداخلهگر، معنادار باقی ماند. در واقع، افراد با ژنوتیپ هموزیگوت جهش یافته (AA) حدود پنج برابر بیشتر نسبت به افراد با ژنوتیپ هموزیگوت نوع وحشی (GG) مبتلا به بیماری گرفتگی عروق کرونر زودرس بودند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد، در جامعه ما پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی USF1s2 یک عامل پیشبینی کننده PCAD است که میتواند مستقل از فاکتورهای قندی و لیپیدی خون باشد.
محمد منصوری، انسیه زیبافر، سید جمال هاشمی، محسن گرامیشعار، روشنک داعی قزوینی،
دوره 73، شماره 3 - ( خرداد 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ادویهها در روند تولید، آلودگیهای قارچی پیدا میکنند. هدف این مطالعه بررسی آلودگیهای قارچی زردچوبه، فلفل سیاه و دارچین موجود در فروشگاههای تهران بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی- توصیفی که در دانشگاه علوم پزشکی تهران از دی 1391 تا شهریور 1393 انجام شد، تعداد 165 ادویه شامل 55 مورد از گونههای مختلف دارچین، زردچوبه و فلفل سیاه از نواحی مختلف تهران انتخاب گردید. از رقتهای 1-10 تا 4-10 نمونههای آنها، کشت بر روی محیطهای مختلف قارچشناسی انجام پذیرفت. کلنیهای حاصله شمارش و شناسایی شدند.
یافتهها: در کل، 4317 کلونی شامل 29 گونه قارچی از دارچین (1520)، زردچوبه (1373) و فلفل سیاه (1424) جداسازی و شناسایی گردیدند. عوامل، بهطور عمده آسپرژیلوس نایجر (3/7%)، پنیسیلیوم (1/4%)، پسیلومایسس (8/2%) و آسپرژیلوس فلاووس (3/2%) بودند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه و شواهد موجود در جامعه حاکی از بالا بودن میزان آلودگی قارچی میباشد. بنابراین کنترل واحدهای متخلف تولیدی ضروری است.
محمد معتمدیفر، داود منصوری، هادی صدیق ابراهیم سرایی، جمال سروری،
دوره 73، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تولید پنیسیلینازها و دیگر آنزیمهای بتالاکتاماز اصلیترین مکانیسم مقاومت به آنتیبیوتیکهای بتالاکتام در بین خانواده انتروباکتریاسه است. هدف مطالعه مقایسه تشخیص آنزیمهای بتالاکتاماز وسیعطیف با استفاده از دو روش فنوتیپی در ایزولههای ﻛﻠﺒﺴﻴﻼ ﭘﻨﻮﻣﻮﻧﻴﻪ بود.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی 144 ایزوله کلبسیلا پنومونیه از نمونههای بالینی در یک دوره شش ماهه از آذر سال 1391 در شیراز ایزوله و شناسایی شدند. تست حساسیت آنتیبیوتیکی و بررسی تولید آنزیمهای بتالاکتاماز به روش E-test ESBL و Combined disk method مورد بررسی قرارگرفت.
یافتهها: مجموعا 38 ایزوله تولیدکننده ESBL بهکمک روش E-test ESBL سفتازیدیم شناسایی شدند. بهکمک دیسکهای ترکیبی سفتازیدیم/کلاوولانیک اسید، سفوتاکسیم/کلاوولانیک اسید وسفپودکسیم/کلاوولانیک اسید به ترتیب 35، 34 و 31 ایزوله مولد بتالاکتاماز شناسایی شدند.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای باکتریهای مولد ESBL غربالگری این باکتریها از نظر تولید ESBL میتواند در درمان و انتخاب داروهای موثر مهم باشد.
وحید مصلحیزاده، فرزام عجمیان، احمد ابراهیمی، حسین دلشاد سیاهکلی،
دوره 73، شماره 12 - ( اسفند 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات انجام شده در زمینه عوامل موثر ژنتیکی در بروز چاقی نشان از نقش مهم ژن FABP2 در بروز چاقی میباشد. تاکنون تعداد 52 لوکوس ژنی مرتبط با بروز چاقی را شناسایی شدهاند که این امر میتواند گامی مهم برای پیشبینی، پیشگیری و درمان چاقی ایفا نماید. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط میان پلیمورفیسم rs1799883 واقع بر ژن FABP2 و چاقی در جعمعیت قند و لیپید تهران بود.
روش بررسی: مطالعه مورد-شاهدی حاضر متشکل 217 فرد چاق با شاخص توده بدنی kg/m2 30 یا بالاتر و 159 فرد سالم با شاخص توده بدنی kg/m2 20-18 میباشد که از میان شرکتکنندگان در فاز چهار مطالعه قند و لیپید تهران انتخاب شدند (سالهای 1390-1386). DNA ژنومی از لنفوسیتهای خون محیطی استخراج و ژنوتیپ هر یک از افراد با روش Tetra-primer amplification refractory mutation system-polymerase chain reaction (T-ARMS-PCR) تعیین شد.
یافتهها: بررسی توزیع فراوانی آللی در دو گروه بیمار و سالم نشان داد که آلل T (ریسک) در هر دو گروه دارای کمترین فراوانی میباشد (بهترتیب 2/6% و 4/5%). از سوی دیگر، فراوانی ژنوتیپهای GT و GG در گروه بیمار به ترتیب 4/12%، 6/87% و در گروه سالم به ترتیب 7/10% و 3/89% بود. نتایج بهدست آمده حاکی از عدم وجود اختلاف معنادار میان فراوانی آللی در دو گروه مورد و شاهد بود (61/0P=). بر این اساس بودن آلل T (آلل ریسک)، شانس ابتلا به چاقی را در افراد حامل این آلل در مقایسه با افراد فاقد آن بهصورت معنادار افزایش نمیداد (19/2-62/0 :95%CI، 17/1OR=).
نتیجهگیری: یافتههای بهدست آمده نشاندهنده عدم وجود ارتباط میان پلیمورفیسم rs1799883 و شانس ابتلا به چاقی در جمعیت قند و لیپید تهران میباشد.
هاجر ابراهیمیان، امیناله بهاءالدینی، جمشید محمدی، مریم محمدیان،
دوره 73، شماره 12 - ( اسفند 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش فشارخون یکی از شایعترین بیماریهای صدهی اخیر با عوارض فراوان میباشد. هدف از مطالعه کنونی بررسی اثر عصاره آبی- الکلی برگ گردو (Juglans regia L.) بر روی فشارخون و تداخل اثر آن با سیستم آدرنرژیک در موش صحرایی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در آزمایشگاه تحقیقاتی فیزیولوژی دانشکده علوم، دانشگاه شیراز از مهر 1392 تا شهریور 1393 انجام شد، 10 سر موش صحرایی نر در محدودهی وزنی 250-180 گرم مورد استفاده قرار گرفتند و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه دریافتکننده عصاره برگ گردو و دریافتکننده عصاره برگ گردو با آدرنالین. پارامترهای فشارخون (میانگین سرخرگی، فشار سیستولی و فشار دیاستولی) پیش و پس از تزریق درون سیاهرگی عصاره، حلال عصاره، آدرنالین و عصاره توام با آدرنالین از طریق کانول سیاهرگی، ثبت گردید.
یافتهها: پارامترهای فشارخون در پاسخ به عصاره برگ گردو نسبت به حالت کنترل و شاهد کاهش یافت (05/0P<). تزریق توام عصاره و آدرنالین نیز باعث کاهش پارامترهای فشارخون به نسبت حالت شاهد آن شد (05/0P<).
نتیجهگیری: عصاره آبی- الکلی برگ گردو دارای اثر کاهندگی فشارخون است که شاید این اثر از طریق برهمکنش با سیستم آدرنرژیک باشد.
فاطمه نساجی، مهران قاسمزاده، زینب پیر محمد جماعت، احترامالسادات حسینی،
دوره 74، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: Platelet receptor glycoprotein Ibα (GPIbα) از کمپلکس رسپتوری GPIb-IX-V وPlatelet glycoprotein VI (GPVI) از جمله مهمترین گیرندههای پلاکتی هستند که در فرایند تشکیل لخته دخیل میباشند. GPIbα در شروع فرایند تشکیل لخته در شرایط جریان خون سرخرگی نقشی اساسی دارد در حالیکه GPVI فارغ از میزان شدت جریان خون عروقی، در چسبندگی پایدار پلاکتها دخالت مینماید. از آنجاییکه افزایش زمان نگهداری تاثیرات سویی بر عمکرد پلاکتها دارد مطالعه الگوی بیان این گیرندهها در طول نگهداری فراوردههای پلاکتی از نظر کیفی واجد اهمیت میباشد.
روش بررسی: این یک مطالعه تجربی است که در سال 1393 بر روی فراوردههای پلاکتی حاصل از Platelet-rich plasma (PRP) تولیدی سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفته است. در این راستا پنج کیسه کنسانتره پلاکتی بهمدت پنج روز نگهداری شدند و سطوح بیان GPIbα و GPVI در آنها برحسب مقادیر میانگین شدت فلورسانس با فلوسایتومتری سنجیده شد.
یافتهها: میزان بیان GPIbα در روز اول (9/5±86 Mean fluorescence intensity, MFI=) بود که در روز سوم به (9/6±69 MFI=) کاهش (016/0P=) و در روز پنجم نیز به (7/7±61 MFI=) کاهش یافت (0094/0P=). بیان گیرنده GPVI نیز بر اساس MFI در روزهای یک، سه و پنج بهترتیب 3/3±6/20، 5/2±24 و 9/4±14 بود که در روز پنجم نسبت به روز سوم با تفاوت معناداری کاهش یافت (0213/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به کاهش معنادار سطوح بیان GPIbα و GPVI در طول نگهداری پلاکتها، بهنظر میرسد که استفاده از فراوردههای کهنهتر پلاکتی، اثرات سویی را در عملکردهای چسبندگی و در نتیجه کارآیی پلاکتها جهت مصارف بالینی بهجای گذارد.
زینب پیر محمد جماعت، احترام السادات حسینی، مهران قاسمزاده،
دوره 74، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهد بارزی از فعالیت ناخواسته پلاکتها در طی نگهداری وجود دارد که میتواند منجر به افزایش بیان و ریزش رسپتورهای عملکردی آنها از جمله GPIbα و در نهایت آسیبهای دوران نگهداری پلاکتها گردد. هدف از این مطالعه بررسی الگوی بیان و ریزش رسپتور GPIbα در حین نگهداری فرآورده پلاکتی کنسانتره میباشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت تجربی از شهریور ماه سال 1393 تا ابتدای سال 1394 با بررسی فرآوردههای پلاکتی حاصل از Platelet-rich plasma (PRP) در سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفته است. سطوح بیان GPIbα در کنسانتره پلاکتی حاصل از PRP با تکنیک فلوسایتومتری و میزان ریزش این مولکول متعاقب اولتراسانتریفوژ با استفاده از تکنیک وسترن بلات در روزهای یک، سه و پنج پس از ذخیره سازی سنجیده و مقایسه شد.
یافتهها: میزان بیان GPIbα در روز اول نگهداری (9/5±86 Mean fluorescence intensity, MFI=) بود که تا روز پنجم به شکل معناداری کاهش یافت (0094/0P=) و به سطح بیان (7/7±61 MFI=) رسید. همچنین مقادیر بهدست آمده از GPIbα محلول (گلیکوکالیسین) در روز اول (3/0+31/0)، سوم (6/0+06/1) و پنجم (4/0+5/1)، حاکی از افزایش معنادار ریزش این رسپتور با (0098/0P=) در روز اول نسبت به روز پنجم میباشد.
نتیجهگیری: با توجه به میزان کاهش معنادار سطوح رسپتور عملکردی GPIbα پلاکتها در طول نگهداری، به نظر میرسد که نگهداری فرآوردههای پلاکتی بهخصوص تا روز پنجم کارایی آنها را جهت مصارف بالینی کاهش دهد ضمن اینکه تزریق فراوردهای با مقادیر بالای GPIbα محلول نیز ممکن است منجر به عوارض پیش التهابی و اختلال چسبندگی گردد.
رایکا جمالی، ابراهیم موسوی جهان آباد، طیب رمیم،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از آنزیمهای مرحله استرس اکسیداتیو روشی غیرتهاجمی در پیشبینی پاتولوژی کبد در مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی است. پژوهش کنونی با هدف بررسی ارتباط سطح سرمی روی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) با یافتههای پاتولوژی کبد انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت کوهورت همراه با گروه کنترل در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی مراجعهکننده به درمانگاه گوارش بیمارستان سینا، تهران در مدت یکسال (فروردین 1393 تا فروردین 1394) انجام شد. افرادی که فاقد بیماری در بالین و سونوگرافی کبدی و آزمایشات طبیعی بودند بهعنوان گروه کنترل وارد مطالعه شدند. در افراد شرکتکننده سطح سرمی روی با روش اسپکترومتری جذب اتمی مورد بررسی قرار گرفت. سطح طبیعی روی µmol/L 9/22- 7/10 (µg/dL 70-150) بوده و سطوح کمتر از (µg/dL 46) µg/dl 7 بهعنوان کمبود روی در نظر گرفته شد.
یافتهها: دو گروه 60 نفری در این مطالعه شرکت کردند. در گروه مورد، شش نفر و در گروه شاهد 26 نفر بهدلیل عدم رضایت به انجام آزمایشات حذف شدند. در نهایت 54 نفر در گروه مورد (35 مرد، 19 زن) و 34 نفر در گروه شاهد (22 مرد، 12 زن) در بررسی نهایی شرکت داده شدند. میانگین سنی بیماران در گروه مورد 82/9±02/37 سال و در گروه شاهد 01/12±24/33 سال بود (111/0P=). اختلاف آماری معناداری بین دو گروه از نظر سطح روی وجود نداشت (50/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای بهدستآمده نشان داد که ارتباط آماری معناداری میان سطح سرمی روی و استئاتوز، التهاب لوبولار و فیبروز کبد در مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی وجود ندارد.
یوسف فکور، نفیسه اسماعیلی، نجمه خسروان مهر، طاهره سوری، کامران بلیغی، مریم دانش پژوه، حسین مرتضوی، لیلا مختاری،
دوره 74، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: رابطه بین پوست، سیستم عصبی و روان پیچیده است. پمفیگوس یک بیماری اتوایمن مزمن و دردناک است که وقوع سالیانه آن در حدود 5/0-1 در هر 100000 نفر است. با توجه به نقش انکارناپذیر وضعیت روانی افراد بر بیماریهای خودایمنی نظیر پمفیگوس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اختلالات روانپزشکی بیماران مبتلا به پمفیگوس انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه این پژوهش شامل بیماران مبتلا به پمفیگوس مراجعه کننده به بیمارستان پوست رازی تهران در سال 1392 است. از این میان 200 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پس از کنار گذاشتن پرسشنامههای ناقص تعداد نمونه 198 نفر حاصل شد. آنها پس از تکمیل فرم رضایتنامه، به وسیله پرسشنامه دموگرافیک و Symptom Checklist-90 (SCL-90) مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: میزان شیوع اختلالات روانپزشکی همراه در این نمونه 62/62% است که از این میان، 78/28% مبتلایان مرد (57 نفر)، 84/33% (67 نفر) مبتلایان زن بودند. در هر دو گروه زنان و مردان علایم پارانویا (45% در زنان و 60% در مردان) بیشترین شیوع و فوبیا (2/%8 در زنان و 24% در مردان) کمترین شیوع را در بین بیماران داشتند. 45/81% آزمودنیهای مبتلا به اختلالات روانپزشکی، متأهل و 55/18% مجرد بودند.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد، همایندی بیماریهای روانپزشکی در بین بیماران پوستی در مقایسه با جمعیت عادی بسیار بالاتر است و سن بالا، تحصیلات کمتر و تاهل با پیشآگهی بدتر در وضعیت روانشناختی بیماران رابطه دارد.
رؤیا مهدوی، میترا جمالی، مهدی رستمیراد، امین صفا، عبدالله جعفرزاده، محسن ناصری،
دوره 74، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس نوعی اختلال التهابی مزمن در سیستم اعصاب مرکزی است که با تخریب غلاف میلین و آسیب نورونها همراه میباشد. از طرفی سلولهای T تنظیمی (Treg) نقش مهمی در کنترل خودایمنی و التهاب دارند. فاکتور نسخهبرداری ژن Forkhead box p3 (FOXP3) اختصاصی سلولهای T تنظیمی است که در تکامل و فعالیت مهاری این سلولها، نقش حیاتی دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین پلیمورفیسم ژن FOXP3 در ناحیه rs2232365 با استعداد ابتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی که در فاصله زمانی دی ماه 1393 تا فروردین 1394در دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام گرفت، نمونههای خون از 90 نفر بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (بیماران بیمارستان افضلی پور کرمان) با الگوهای مختلف بیماری (46 مرد و 94 زن) و 90 فرد سالم (افراد مراجعهکننده به سازمان انتقال خون) به عنوان گروه کنترل که از نظر سن و جنس همسان شده بودند، جمعآوری گردید و سپس پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی rs2232365 از ژن FOXP3 با تکنیک Single Specific Primer-Polymerase Chain Reaction (SSP-PCR) شناسایی شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه اختلاف معناداری بین فراوانی ژنوتایپها در دو گروه بیمار و سالم نشان داد، بهطوری که فراوانی ژنوتایپ AA و AG در بیماران بیشتر از گروه کنترل میباشد (0016/0=P). همچنین فراوانی ژنوتایپ GG در افراد بیمار در مقایسه با گروه کنترل کمتر میباشد (0018/0=P) و فراوانی آلل A بیشتر از فراوانی آلل G در گروه بیماران در مقایسه با افراد گروه کنترل سالم میباشد (0018/0=P).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین پلیمورفیسمrs2232365 در جمعیت مورد مطالعه و استعداد ابتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس ارتباط وجود دارد.
محمدرضا عفتپرور، نیما جمشیدی، علیرضا کریمیان،
دوره 74، شماره 8 - ( آبان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش دمای استخوان در محل دریلکاری با روشهای مختلف خنککننده ضروری است. مطالعه حاضر در جهت بررسی تاثیر الکل بهعنوان خنککننده در جلوگیری از نکروز حرارتی انجام گرفت.
روش بررسی: استخوان فمور گاو بهعنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شد و معیارهای ورود شامل، استخوان فمور، کورتیکال و عدم وجود پریوست بود. دریل کاری با دو نوع کاوایر تروکار و دایاموند و در سه سرعت و سه پیشروی انجام شد. این مطالعه در اسفند ماه سال 94 در دانشگاه اصفهان صورت گرفت.
یافتهها: در زمان استفاده از وایر تروکار و دایاموند در شرایط حضور الکل ریسک نکروز در استخوان بهترتیب بهمیزان نزدیک به 44/44 و 66/66% کاهش یافت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج ثبت شده، استفاده از الکل بهعنوان خنککننده میتواند تاثیر بهسزایی در کاهش دمای نهایی داشته باشد. در این روش استفاده از الکل در قالب سایش گاز آغشته به الکل بر روی کاوایر در زمان کارگزاری بود.
سارا درّی، علیرضا آتشی، صفورا درّی، ابراهیم عباسی، محسن علیجانی زمانی، نجمه ناظری،
دوره 74، شماره 10 - ( دی 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: برای تبادل دادههای با کیفیت بین فراهمکنندگان مراقبت سلامت و نیز سازمانهای حرفهای درگیر در امر سلامت، نیاز به گردآوری و ثبت یکسان دادهها وجود دارد. طراحی مجموعه دادههای اصلی مورد نیاز بهصورت نظاممند، در این راستا بسیار کمککننده است و موجب ایجاد خاصیت تعاملپذیری بین سیستمهای سلامت میشود. هدف این مطالعه طراحی مجموعه دادههای اصلی برای ثبت اطلاعات مورد نیاز سرطان کولورکتال در ایران بود.
روش بررسی: در این مطالعه، ترکیبی از مرور متون و توافق متخصصان استفاده شد. در مرحله اول پیشنویس پیشنهادی بر اساس نتیجه حاصل از مطالعات تطبیقی طراحی شد. در مرحله دوم این مجموعه داده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت و نظرات و پیشنهادات آنها اخذ شد. در مرحله سوم، بار دیگر مجموعه داده اصلاح شده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس مرور متون، پیشنویس این مجموعه داده با 85 عنصر اطلاعاتی طراحی شد. در مرحله دوم دادههای تکمیلی توسط متخصصان پیشنهاد شد که در مجموع تعداد آیتمهای اطلاعاتی را به 93 مورد رساند. در مرحله سوم بار دیگر ارزیابی توسط متخصصین انجام شد و در نهایت مجموعه داده اصلی در پنج دسته کلی "اطلاعات دموگرافیک"، "تشخیصی"، "درمانی"، "ارزیابی وضعیت بالینی" و "کارآزمایی بالینی" جمعآوری شد.
نتیجهگیری: مجموعه داده اصلی میتواند در مبحث جمعآوری اطلاعات در سرطانهای کولورکتال راهگشای تبادل اطلاعات سلامت باشد. طراحی چنین مجموعههایی برای بیماریهای مشابه میتواند مسئولین امر را در جمعآوری استاندارد اطلاعات بیماران یاری کند و بازیابی آن را از سیستمهای ذخیرهساز تسریع نماید.
مهشید حاتمی، محمد اسماعیل اکبری، مرتضی عبداللهی، مرجان عجمی، یاسمن جمشیدی نائینی، سید حسین داودی،
دوره 75، شماره 1 - ( فروردین 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان در زنان جهان است. شناسایی مواد مغذی دخیل در بروز این بیماری میتواند از استراتژیهای کلیدی برای ارتقای کیفیت زندگی و کاهش هزینههای درمان باشد. مطالعه کنونی با هدف بررسی ارتباط دریافت درشتمغذیها و ویتامینهای مؤثر در متابولیسم ریشههای کربن با خطر ابتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی در بیمارستان شهدا واقع در تجریش تهران از اردیبهشت تا بهمن ۱۳۹۴ انجام شد. دادههای فردی، فعالیت فیزیکی و دریافت مواد غذایی از رژیم غذایی و مکملها در ۱۵۱ بیمار مبتلا به سرطان پستان و ۱۵۴ شاهد، از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامهها گردآوری و دریافت غذایی بهوسیله پرسشنامه "بسامد خوراک نیمه کمی ۱۶۸ قلمی" معتبر ارزیابی شد. سپس میزان دریافت درشتمغذیها و ویتامینهای گروه B توسط Nutritionist 4 software (First Databank Inc., Hearst Corp., San Bruno, CA, USA) محاسبه شد.
یافتهها: بین دو گروه از لحـاظ سن، سن شروع قاعدگی، سن یائسگی، نسبت وزن به مجذور قد (BMI)، تعداد بارداری کامل، سابقه خانوادگی سرطان پستان و وضعیت یائسگی تفاوت معناداری مشاهده نشد، ولی از لحاظ فعالیت بدنی (۰/۰۵P<) و دریافت انرژی (۰/۰۵P<) تفاوت معناداری مشاهده شد. پس از تعدیل اثر متغیرهای مخدوشگر افراد با بالاترین چارک دریافت پروتیین، فیبر، دریافت ویتامینهای B۲، B۶، B۱۲ و فولات نسبت به افراد در پایینترین چارک دریافت، شانس کمتری برای ابتلا به سرطان پستان داشتند (۰/۰۰۱ Ptrend<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه گویای آن است که دریافت پروتیین، فیبر، ویتامینهای B۲، B۶، B۱۲ و فولات با خطر ابتلا به سرطان پستان ارتباط معکوس دارد.
محمدرضا عفتپرور، نیما جمشیدی، علیرضا اصغری اردبیلی،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: فیکساتورهای هیبریدی قابلیت حرکت در صفحات آناتومیکی بهصورت یکجا را داشته و زمان اصلاح دفورمیتیهای پیچیده را کاهش میدهند. هدف از انجام این مطالعه بررسی چگونگی عملکرد فیکساتور هیبریدی و تاثیر آن بر روی کاهش زمان درمان است.
روش بررسی: استخوان فمور در این مطالعه پژوهشی دارای دفورمیتی در سه صفحه ساژیتال، فرونتال و ترانسورس بود. پس از نصب فیکساتور Ortho-SUV Frame (OSF) در بیمارستان طالقانی عملیات نرمافزاری در بهمن ماه سال ۱۳۹۴ در دانشگاه اصفهان مورد انجام قرار گرفت.
یافتهها: با توجه به نوع بدشکلی اصلاح باید در سه جهت اعمال شود. از لحاظ اندازهگذاری در رابطه با این استخوان، mm ۳۳ جابهجایی در صفحه فرونتال، mm ۱۲ جابهجایی عمودی و mm ۴۸ جابهجایی در صفحه ساژیتال وجود دارد. اگر تمامی این بدشکلی ها با اکسترنال فیکساتور الیزاروف اصلاح شود نیاز به اعمال تغییرات یک میلیمتر در هر روز میباشد. از اینرو برای این اصلاح این بیمار نیاز به ۹۳ روز اعمال تغییرات و سه مرحله تغییر شکل اتصالات حلقهها میباشد این در حالی است که با استفاده از اکسترنال فیکساتور هیبریدی این جابهجاییها در نیمی از این زمان قابل انجام بوده و تمامی تغییرات در سیستم نصب شدهی اولیه قابل انجام است.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه کاهش زمان درمان یکی از اصلیترین اهداف میباشد، سیستمهای اکسترنال فیکساتور هیبریدی میتوانند گزینههای مناسبی در زمان وجود بدشکلیهای پیچیده بوده و جایگزین بسیاری از فیکساتورهای معمولی شوند. افزون بر این استفاده از نرمافزارهای به روز شده باعث افزایش دقت جابهجاییها خواهد شد.
ثریا قربانی، روشنک داعی قزوینی، سید جمال هاشمی، پریوش کردبچه، انسیه زیبافر، زهرا کمالی سروستانی، حیدر بخشی، پگاه آردی،
دوره 75، شماره 4 - ( تیر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: کاندیدا قارچ مخمری فرصت طلب است که در صورت ضعف عملکرد سیستم ایمنی میزبان، قادر به ایجاد عفونت و بیماری میباشد. در سالهای اخیر عفونتهای قارچی مهاجم در نوزادان بهطور چشمگیری افزایش یافته است و حتی منجر به مرگ آنها شده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین الگوی حساسیت دارویی گونههای کاندیدای کلونیزه شده بر پوست و مخاط نوزادان نسبت به داروهای ضدقارچی فلوکونازول، آمفوتریسین B و کاسپوفانژین بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی به مدت هفت ماه از خردادماه تا آذرماه ۱۳۹۵ در آزمایشگاه قارچشناسی و سرولوژی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ۲۳ ایزوله کاندیدا شامل: کاندیدا پاراپسیلوزیس، کاندیدا آلبیکانس، کاندیدا تروپیکالیس، کاندیدا گیلرموندی و کاندیدا کروزیی از پوست و مخاط نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژهی بیمارستان امامخمینی (ره) و مرکز طبی کودکان در تهران که با روش Polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (RFLP-PCR) (هضم محصولات PCR توسط آنزیم اندونوکلئازی) پیشتر تعیین هویت شده بودند، از این رو جهت بررسی حساسیت آنها به داروهای ضدقارچی فلوکونازول، آمفوتریسین B و کاسپوفانژین مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: ایزولههای کاندیدا گیلرموندی به فلوکونازول حساس بودند ولی در کاندیدا کروزیی حساسیت وابسته به دوز دیده شد. در بررسی آمفوتریسین B و کاسپوفانژین، تمامی گونههای جدا شده در همهی موارد نسبت به آن حساس بودند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، حساسیت گونههای کاندیدای جداشده به داروهای ضدقارچی آمفوتریسین B و کاسپوفانژین بیشتر است.
زهرا کمالی سروستانی، علیرضا داسدار، ستاره آقا کوچک افشاری، محسن گرامی شعار، سید جمال هاشمی، رضا پاکزاد، پگاه آردی، علیرضا عبدالهی، محمدتقی حقی آشتیانی، شهرام محمودی،
دوره 75، شماره 4 - ( تیر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپورهای قارچی از بیوآئروسلهای مهم موجود در محیط بیمارستانها و علت عفونتهای بیمارستانی در حال ظهور هستند. عفونتهای بیمارستانی باعث مرگ و میر قابل توجهی شده و از طرفی بار مالی زیادی در سیستم بهداشت و درمان کشور در پی خواهند داشت. مطالعه حاضر با هدف بررسی نوع و میزان قارچهای موجود در هوای بخشهای منتخب بیمارستانی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر به مدت شش ماه از تیر تا آذر ۱۳۹۵ با استفاده از روش پلیتگذاری در ۲۰ بخش منتخب بیمارستانهای امامخمینی (ره) و مرکز طبی تهران انجام شد. شناسایی قارچهای رشتهای با استفاده از مشخصات مورفولوژی ماکروسکوپی کلنیها و ساختارهای میکروسکوپی در کشت بر روی لام (Slide culture) صورت گرفت. برای قارچهای مخمری از کشت بر روی محیط کروم گار کاندیدا استفاده گردید و شناسایی ایزولههای ناشناس به روش تعیین توالی ناحیه ژنی ITS1-5.8 S-ITS2 از DNA ریبوزومال صورت گرفت.
یافتهها: در مجموع تعداد ۲۰۲ کلنی قارچی به دست آمد. گونههای کلادوسپوریوم، پنیسیلیوم و آسپرژیلوس بهترتیب شایعترین عوامل جدا شده در این مطالعه بودند. بخش عفونی بیمارستان امامخمینی (ره) و همچنین بخشهای اورژانس و اورولوژی در مرکز طبی کودکان بیشترین آلودگی را داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه میزان آلودگی قارچی هوا در دو مرکز آموزشی- درمانی تحت بررسی متفاوت بوده و بهطور کلی هوای بخشهای مرکز طبی کودکان آلودگی قارچی کمتری داشت. همچنین میزان و نوع قارچهای جدا شده در هر بخش و هر بیمارستان متفاوت بود. بنابراین انجام بررسیهای دورهای و بهبود سیستمهای تهویه بهویژه در بخشهای نگهداری بیماران مستعد بهمنظور کنترل و حذف این عوامل میتواند مفید واقع شود.
امیر میرزایی، علیاصغر باقری کشتلی، حسن صاحب جمعی، حسن نوربازرگان، حسن رحمتی، سید عطااله سادات شاندیز،
دوره 75، شماره 5 - ( مرداد 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه Trifolium cherleri یکی از گونههای گیاهان علفی از خانواده Fabaceae میباشد که بومی آفریقا، آسیا و استرالیا میباشد. همچنین، این گیاه جزء مهمترین گیاهان علوفهای خانواده Fabaceae در ایران است که از نظر طب سنتی دارای اهمیت است. هدف از این مطالعه، بررسی ترکیبات فیتوشیمیایی عصاره گیاه T. cherleri، اثرات ضدباکتریایی، اثرات ضدسرطانی این عصاره بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از مهر تا بهمن ماه ۱۳۹۵ در دانشگاه آزاد اسلامی به انجام رسید. ابتدا ترکیبات فیتوشیمیایی عصاره گیاه T. cherleri با روش Gas chromatography-mass spectrometry (GC-MS) شناسایی شد و بهدنبال آن اثرات ضدباکتریایی آن با روش کمترین غلظت مهارکنندگی (MIC) بررسی شد. همچنین، اثرات ضدسرطانی آن بر روی رده سلولی سرطان ریه (A549) با روش رنگ سنجی (MTT) ارزیابی شد. سپس، بیان ژنهای آپوپتوزی کاسپاز ۳ و ۹ با روش Real-Time PCR اندازهگیری شد.
یافتهها: آنالیز ترکیبات فیتوشیمیایی نشان داد که عصاره گیاه دارای ۲۰ ترکیب میباشد که بیشترین آن مربوط به Hexadecanoic acid, ethyl ester (۷/%۲۰) و Pentadecanone, 6,10,14-trimethyl-2 (۹/%۱۹) بود. عصاره بیشترین تاثیر را روی باکتریهای استافیلوکوکوس اورئوس و استرپتوکوکوس پایوژنز داشت. عصاره دارای سمیت سلولی وابسته به دوز بر روی رده سلولی A549 بود. همچنین، نتایج Real-Time PCR افزایش بیان ژنهای آپوپتوزی کاسپاز ۳ و ۹ را به ترتیب به میزان ۵۷/۲۷±۲/۰ (۰/۳۴P=) و ۰/۴۶±۳/۳ (۰/۲۷P=) نشان داد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، بهنظر میرسد که عصاره گیاه T. cherleri دارای اثرات ضدمیکروبی و ضدسرطانی چشمگیر میباشد و بنابراین میتواند بهعنوان یکی از گیاهان بومی کشورمان پتانسیل استفاده در صنایع دارویی را داشته باشد.
ساناز تاجیکی، روشنک داعی قزوینی، سید جمال هاشمی، انسیه زیبافر، میرسعید یکانینژاد، مهدی زارعی، زینب برجیان بروجنی،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: درماتیت سبورییک یک درماتیت مزمن با شیوع ۳-۱% و در افراد دارای نقص ایمنی شیوع آن ۸۳-۳۳% گزارش شده است. بیشتر، بهدلیل عوامل مستعدکننده، تکثیر بیش از حد فلور نرمال مخمر مالاسزیا دیده میشود که باعث بروز و تشدید علایم میشود. هدف از این مطالعه، بررسی و تشخیص میزان کلونیزاسیون مخمر مالاسزیا در بیماران مبتلا به درماتیت سبورییک بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی-توصیفی که بهمدت یک سال از دی ۱۳۹۴ تا دی ۱۳۹۵ انجام پذیرفت از بیماران ارجاعشده توسط پزشک متخصص پوست به آزمایشگاه قارچشناسی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، پس از ثبت علایم کلینیکی و مشخصات آنها، نمونهگیری با روشهای چسب اسکاچ و تراشیدن بهوسیله اسکالپل بهعمل آمد. لامهای مستقیم با پتاس ۱۰% و رنگآمیزیشده با متیلن بلو، تهیه و میزان کلونیزاسیون مخمر مالاسزیا با آزمایش مستقیم میکروسکوپی، برابر الگوهای استاندارد مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از تعداد کل ۴۵ بیمار، ۶۶/۷% دارای کلونیزاسیون متوسط تا شدید بودند. کلونیزاسیون شدید بیشتر در حضور فاکتورهای تعریق (۳۱/۱%) و استرس (۵۳/۳%) دیده شد (۰/۰۱P=) و (۰/۰۰۶P=). در هشت مورد (۱۷/۷%) از بیماران شکل میسلیال مشاهده گردید و بیشترین مشاهده میسلیوم در حضور فاکتور استرس مشاهده گردید (۰/۰۳P=).
نتیجهگیری: میزان کلونیزاسیون مخمر مالاسزیا در مبتلایان به درماتیت سبورییک، در بیشتر موارد بالاتر از حد حالت نرمال بود که نقش اتیولوژیک مخمر را حداقل در تشدید بیماری مورد تأکید قرار میدهد. همچنین نقش فاکتورهایی مانند تعریق و استرس در کلونیزاسیون شدید و ایجاد شکل تهاجمی تایید شد