جستجو در مقالات منتشر شده


126 نتیجه برای سلول

میثم گنجی‌بخش، وحید نجاتی، معصومه اسدی، نوروز دلیرژ، فرح فرخی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: سلول‌های دندریتیک (DC) قادر به القای پاسخ ایمنی بر علیه تومور می‌باشند و امروزه علاقه فزاینده‌ای در به‌کارگیری این سلول‌ها در ایمونوتراپی تومور وجود دارد. در میان راه‌کارهای ارایه‌شده برای درمان سرطان، استفاده از سلول ‌های دندریتیک جایگاه ویژه‌ای یافته است و محققین تلاش می‌کنند با تحقیقات بیش‌تر به سلول‌های دندریتیک کارآمدتری در شرایط آزمایشگاه دست پیدا کنند. این تحقیق به ‌منظور تولید سلول‌های دندریتیک کارآمد برای استفاده در امر تحقیقات و ایمونوتراپی تومور انجام شده است.

روش بررسی: بخشی از سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی (PBMC) که به پلاستیک می‌چسبند در حضور اینترلوکین-4 (IL-4) و محرک گرانولوسیت (GM-CSF) به‌مدت پنج روز و به‌مدت دو روز نیز با TNF-α, PLY-IC و سلول‌های اپیتلیال (A375)، کشت داده شد. سپس بر روی سلول‌های تمایزیافته بررسی مورفولوژیک، تعیین فنوتیپ، قدرت بیگانه‌خواری مورد ارزیابی قرار گرفت؛ همین‌طور توانایی سلول‌های تولید‌شده در واکنش مختلط لکوسیتی (MLR) آلوژن و میزان سایتوکین‌های تولیدشده مورد سنجش قرار گرفت. 

یافته‌ها: سلول‌های دندریتیک تولیدشده با این روش دارای مقادیر بالای بیان مولکول‌های سطحی CD80، CD83، CD86، HLA-DR و مقدار پایین بیان مولکول‌ سطحی CD14 بودند هم‌چنین این سلول‌های دندریتیک دارای توانایی فاگوسیتوز مناسب و قدرت تحریک بالای لنفوسیت‌های T بودند و قادر به ترشح مقادیر بالایی از سایتوکین IL-12 بودند که نشان‌دهنده بلوغ کامل سلول‌های دندریتیک تولید‌شده می‌باشد.

نتیجه‌گیری: سلول‌های اپیتلیال پوست منجر به تولید سلول‌های دندریتیکی کارآمدتر با توانایی ایمونوتراپی تومور و هم‌چنین باعث تولید سلول‌های دندریتیک از نوع یک (DC1) در شرایط آزمایشگاهی می‌گردند.


حوا چاپاری، فرح فرخی، نوروز دلیرژ، شهرام جوادی، فاطمه تنهای کلاته سبز،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: ویژگی‌های سلول‌های بنیادی در نوسازی و امکان تمایز به انواع سلول‌ها توجه دانشمندان را برای استفاده از این سلول‌ها در تولید سلول‌های ترشح‌کننده انسولین به‌خود جلب کرده است. در این مطالعه توانایی تمایز سلول‌های پیش‌ساز با منشای مونوسیت (PCMOs) به سلول‌های انسولین‌ساز تحت اثر فاکتورهای رشد و مایع رویی کشت فیبروبلاست‌ها مورد بررسی قرار گرفته است.

روش بررسی: مونوسیت‌های خون محیطی رت، در محیط RPMI با 15% FBS، IL-3، MCSF و b-Mercaptoetanol به‌مدت شش روز کشت داده شدند، سپس سلول‌ها به‌مدت 15 روز در محیط تمایزی حاوی HGF، EGF، نیکوتین آمید، 15% مایع رویی کشت فیبروبلاست‌ها و گلوکز قرار گرفتند. تغییرات مورفولوژی سلول‌ها به‌وسیله میکروسکوپ معکوس بررسی و در مراحل مختلف غلظت انسولین، توسط کیت رادیوایمیونواسی سنجیده شد. هم‌چنین تولید انسولین با رنگ‌آمیزی اختصاصی DTZ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش One-Way ANOVA استفاده شده و 05/0P< معنی‌دار در نظر گرفته شد. 

یافته‌ها: مونوسیت‌ها در پاسخ به IL-3 و MCSF تمایززدایی شده و به سلول‌های PCMOs تبدیل شدند که این سلول‌ها توانایی تمایز به سلول‌های انسولین‌ساز را در محیط کشت تمایزی داشتند. مورفولوژی سلول‌های تمایز یافته مانند سلول‌های بتا بوده و میزان انسولین در مایع رویی سلول‌های حاصل از تمایز بسیار بیش‌تر از PCMOs بود (0/05>P).

نتیجه‌گیری: EGF، HGF، نیکوتین آمید و مایع رویی کشت فیبروبلاست‌های رت عوامل تمایز PCMOs به سلول‌های تولیدکننده انسولین هستند. با توجه به نتایج این تحقیق، سلول‌های حاصل از تمایززدایی مونوسیت‌های خون محیطی رت (PCMOs) می‌توانند به سلول‌های انسولین‌ساز در حضور مایع رویی کشت فیبروبلاست‌ها تمایز یابند.


مجید محمودی، علی‌محمد علیزاده، فاطمه امینی نجفی، علیرضا خسروی، سیدکاظم حسینی، زهرا صفری، داریوش حیدرنسب،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف : فومونیسین‌ها گروه خاصی از مایکوتوکسین‌ها هستند که عمدتاً در گندم، ذرت و فرآورده‌های آن یافت می‌‌شوند. مطالعات گذشته نشان دادند که فومونیسین B1 ( F umonisin B1, FB1 ) از فراوان‌ترین نوع آن، عامل بسیاری از بیماری‌ها از جمله سرطان در حیوان و انسان می‌باشد. در مطالعه حاضر اثرات FB1 بر تولید سایتوکین‌های پیش التهابی بر رده‌های سلولی روده و معده بررسی شد. روش بررسی: رده‌های سلولی اپیتلیال معده و آدنوکارسینومای کولون از انستیتو پاستور ایران خریداری شد و قبل از تحریک سلول‌ها با لیپوپلی‌ساکارید، سلول‌ها به‌مدت سه روز در مجاورت FB1 بین صفر تا 100 میکرومول قرار گرفتند. 24 ساعت بعد از شروع تحریک سلولی، اندازه‌گیری سایتوکین‌ها شامل فاکتور نکروز توموری آلفا، اینترلوکین- 1 بتا و اینترلوکین- 8، به روش الایزا انجام شد. یافته‌ها: داده‌ها نشان دادند که FB1 باعث مهار تولید اینترلوکین- 8 گردید. اثر فومونیسین در کاهش تولید این سایتوکین وابسته به دوز بوده (05/0 P< ) و این کاهش برای هر دو نوع رده سلولی معده و کولون می‌باشد (05/0 P< ). هم‌چنین FB1 باعث افزایش تولید سایتوکین‌های التهابی فاکتور نکروز توموری آلفا و اینترلوکین- 1 بتا گردید (05/0 P< ). این افزایش در هر دو نوع رده سلولی معده و کولون دیده شده است (05/0 P< ). نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که FB1 موجب افزایش سایتوکین‌های التهابی شامل فاکتور نکروز توموری آلفا و اینترلوکین- 1 بتا در رده‌های سلولی روده و معده می‌شود. چنین اثرات FB1 می‌تواند پیش‌زمینه‌ای در بروز یا کمک در توسعه التهاب و به تبع آن آتروفی باشد.


محمد مهدی سلطان‌دلال، سلیمان مکرری، محمد حسین یزدی، ترانه پیمانه عابدی محتسب، لیلا شیرازی، مهدی مهدوی،
دوره 70، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اثرات ایمونومدولاتوری باکتری های خانواده لاکتوباسیلوس به عنوان پروبیوتیک، هدف بررسی ما اثر تجویز خوراکی لاکتوباسیلوس روتری روی سایتوتوکسیسیتی سلو لهای کشنده طبیعی و پاسخ تکثیری مبتلا به آدنوکارسینومای پستان بود. روش BALB/c لنفوسیت های اختصاصی تومور لاکتوباسیلوس روتری موش های بررسی: تعداد 30 سر موش ماده شش تا هشت هفت های با وزن تقریبی 17 تا 19 گرم به دو گروه 15 تایی تقسیم شدند یک گروه، لاکتوباسیلوس روتری در دوز 108 2/7 باکتری در نیم میلی لیتر بافر فسفات استریل دریافت × دریافت کردند. موش های گروه Phosphate Buffered Saline (PBS) نمودند. گروه کنترل بافر فسفات نمکی پروبیوتیک به مدت دو هفته قبل از توموری شدن، باکتری دریافت کردند. بعد از توموری شدن نیز 30 روز با وقفه های سه روزه به صورت دور ههای هفت روزه لاکتوباسیلوس روتری را دریافت نمودند. بررسی میزان سایتوتوکسیسیتی سلول های کشنده طبیعی و پاسخ تکثیری لنفوسی تهای اختصاصی تومور به ترتیب با تکنیک های بر طبق دستور العمل شرکت سازنده عمل گردید. یافت هها: Brdu (Roche, Germany) و LDH assa (Takara, Japan) نتایج مطالعه حاضر نشان داد که در مو شهای گروه دریافت کننده لاکتوباسیلوس روتری به عنوان ایمونومدولاتور، پاسخ تکثیری لنفوسی تها اختصاصی تومور و پاسخ سایتوتوکسیسیتی سلول های کشنده طبیعی و پاسخ ازدیاد اختلاف معنی داری داشت. نتیج هگیری: مصرف PBS حساسیت تاخیری نسبت به گروه کنترل دریافت کننده روزانه پروبیوتیک ها به عنوان یک عامل تنظی مکننده سیستم ایمنی در افراد مبتلا به سرطان م یتواند مفید باشد. ضمن این که در افراد سالم هم مصرف این پروبیوتیک می تواند با تقویت سیستم ایمنی باعث کارآمدی بیش تر آن در برابر ناهنجار یهای مختلف گردد.
زهراالسادات هاشمی، مهدی فروزنده مقدم، مسعود سلیمانی، مریم حفیظی، ناصر امیری زاده،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: خون بندناف در پیوند مغز استخوان، به‌علت دوز پایین سلول‌های CD34+ دارای محدودیت‌هایی است که می‌بایست این سلول‌ها مورد تزاید قرار گیرند. تکثیر سلول‌های بنیادی با استفاده از افزایش فعالیت خود تکثیری آن‌ها در شرایط آزمایشگاهی روی داربست DBM (ماتریکس استخوانی معدنی‌زدا شده) پوشیده شده با سلول‌های پروژنیتور مزانشیمی یعنی سلول‌های بنیادی سوماتیک غیر محدود شده (USSC) پیشنهاد می‌شود. مسیر TGF-b از عوامل مهم مهاری برای فعالیت خود تجدید شوندگی سلول‌های بنیادی است که در این تحقیق از هم‌زمانی کشت برون تن (Ex vivo) و مهار مسیر TGF-b با کمک تکنیک RNAi استفاده شد.

روش بررسی: سلول‌های USSC، از خون بندناف جدا شده و سپس روی داربست DBM و هم کف پلیت، به عنوان لایه مغذی، پوشش داده شدند. سلول‌های CD34+ با روش Magnetic-Activated Cell Sorting (MACS) از جفت انسانی تخلیص و در شرایط دو بعدی و سه بعدی هم کشتی، با siRNA علیه TGFbR2 تیمار شدند. میزان سرکوب بیان ژن مربوطه باReal-Time PCR  کمی بررسی شدند. در نهایت شمارش سلولی، فلوسایتومتری و فعالیت کلنی‌زایی سلول‌ها مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: کشت سه بعدی به‌همراه مهار ژن TGFbR2 موجب افزایش قابل توجه 7/0±41 برابر سلول‌های CD34+ شد. ولی افزایش نسبت تزاید در دو بعدی ساده بیش از سه بعدی بود و نیز بیش‌ترین مهار بیان ژن، بیش‌ترین افزایش در مارکر سطحی با آنالیز فلوسایتومتری در حالت کشت دو بعدی ساده نشان داده شد (05/0P<).

نتیجه‌گیری: بنابراین از نظر موثر بودن سیستم انتقال RNAi، کشت دو بعدی ساده نسبت به سه بعدی کارآمدتر بود به‌طوری که سلول‌ها آزادی کم‌تر داشته و بیش‌تر با سلول‌های لایه مغذی درگیر بودند.


فاطمه گنجی، سعید آبرون، حسین بهاروند، مرضیه ابراهیمی، ناصر اقدمی،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: قابلیت تمایز سلول‌های بنیادی جنین انسان به‌عنوان سلول‌های پرتوان، به انواع سلول‌های مختلف از جمله سلول‌های عصبی، قلبی و کبدی بررسی شده است. در این مطالعه با توجه به توانمندی سلول‌های بنیادی جنین انسان (Royan H5) که در پژوهشگاه رویان به‌صورت رده سلولی تهیه شده، بررسی قابلیت تمایز این سلول‌ها به سلول‌های خونی مورد توجه قرار گرفت. هدف مطالعه بررسی توانمندی سلول‌های بنیادی جنین انسان  (Royan H5) در تمایز به سلول‌های همانژیوبلاست بود. 

روش بررسی: سلول‌های بنیادی جنین انسان به‌صورت سوسپانسیون در محیط کامل DMEM/F12 و در حضور (ngmL100) bFGF کشت و تکثیر شدند و در روز هشت در حضور ترکیبات القاکننده به سلول‌های بلاست تمایز داده شدند. شاخص‌های سلول‌های بلاست KDR، CD31 و CD34 توسط فلوسیتومتری و بیان ژن‌های TAL-1، Runx-1 و CD34 توسط Quantitative Real Time-PCR نشان داده شد و توان کلونی‌زایی بلاست‌ها (Colony forming unit-assay) در محیط حاوی متیل سلولز ارزیابی شد.

یافته‌ها: سلول‌های بنیادی جنین انسان در طی تمایز به پیش‌سازهای خونی، جمعیتی از سلول‌های (5/12%±79) KDR+، (8/2%±6/5) CD31+-CD34+ و (12/2%±6) KDR+-CD31+ را به‌وجود می‌آورند. افزایش معنی‌دار بیان ژن‌های (01/0P، 05/0P) TAL-1, RUNX-1, CD34  در کلونی‌های چهارده روزه شاهدی بر تشکیل سلول‌های بلاست بود. هم‌چنین کلونی‌های شش روزه تولیدشده بر سطح ماتریژل و با ویژگی‌های شبه همانژیوبلاست در محیط حاوی متیل سلولز شبه کلونی‌های مختلط خونی و سلول‌های شبه اندوتلیال را ایجاد کردند.

نتیجه‌گیری: سلول‌های بنیادی جنینی Royan H5 قادر به تولید سلول‌های پیش‌ساز خونی با توانمندی دوگانه در شرایط آزمایشگاهی می‌باشند که می‌توانند کلونی‌های شبیه به کلونی‌های مختلط خونی و سلول‌های شبه اندوتلیال را تولید کنند.


هدیه مرادی تبریز، گلرخ الفتی، علی احمدی، فرزانه نیکی،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: شایع‌ترین نوع سرطان مثانه، تومور سلول ترانزیشنال می‌باشد. سیکلواکسیژناز-2 (COX-2)، آنزیم کلیدی تولید پروستاگلاندین‌ها، به‌عنوان یک مولکول جدید برای درمان هدف‌مند در این تومور معرفی شده است. در این تحقیق، به بررسی بروز این مارکر در تومورهای ترانزیشنال مثانه و ارزیابی ارتباط آن با شاخص‌های بالینی- پاتولوژیکی از جمله درجه و مرحله تومور پرداختیم.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی، طی سال‌های 1385 تا 1390 در بخش پاتولوژی بیمارستان سینا تهران انجام گرفت. گزارشات پاتولوژی بیماران با تشخیص قطعی تومور ترانزیشنال مثانه که تحت عمل برداشتن از طریق پیشابراه قرارگرفته بودند، بازبینی و 40 بیمار انتخاب گردید. سپس بلوک‌های پارافینی آن‌ها از نظر بروز COX-2 به روش ایمونوهیستوشیمی مورد ارزیابی قرار گرفت. رنگ‌پذیری بیش‌تر از 5% سلول‌های توموری به عنوان بروز مثبت در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: COX-2 در 5/52% بیماران بروز یافت. تومورهای با درجه بدخیمی بالا بروز بالاتری از این مارکر را نسبت به دیگر درجات تومور نشان دادند (5/87%) و اختلاف معنی‌داری بین درجات مختلف تومور از نظر بروز COX-2 وجود داشت (0001/0>P). سن بیماران هم با این مارکر مرتبط بود (03/0=P). بالعکس، این مارکر با متغیرهایی از جمله جنس، تهاجم لنفاتیک و مرحله تومور ارتباط معنی‌داری نداشت (05/0<P). به علاوه در هیچ‌یک از بیماران تهاجم عروقی و دور عصبی یافت نشد.

نتیجه‌گیری: مارکر COX-2 در بیش از نیمی از بیماران ما دیده شد و ارتباط واضحی با تمایز تومور داشت. بنابراین این مولکول ممکن است یک مارکر توموری مفید در ارزیابی تومورهای مثانه باشد.


حسین منتخب یگانه، حسین بابا احمدی رضایی، محمود دوستی،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل متعددی در ایجاد بیماری‌های قلبی- عروقی دخیل‌اند، از جمله اسیدهای چرب ترانس، که به‌طور عمده طی فرآیندهای اشباع‌سازی روغن‌های گیاهی به‌وجود می‌آیند. این فرآیندها موجب تشکیل روغن‌های نیمه‌جامد می‌شود، امروزه مشخص شده است که این ماده غذایی عامل خطر مهمی در بروز و پیشرفت آتروسکلروز است؛ از طرف دیگر مشخص شده است که، تعدادی از گیرنده‌های هسته‌ای از جمله PPARها (Peroxisome Proliferator Activated Receptor) در هموستاز لیپید و پاتوژنز بیماری‌های قلبی- عروقی دخالت داشته و نقش‌های به‌سزایی ایفا می‌کنند؛ از این رو در این مطالعه تاثیر اسید الاییدیک بر بیان ژن PPARγ مورد بررسی قرار گرفته شد.
روش بررسی: سلول‌های ماکروفاژی RAW264.7 با غلظت‌های mM5/0، یک و دو اسید الاییدیک به‌مدت شش ساعت تیمار گردیدند. گروه کنترل نیز حاوی اتانول 50% (به‌عنوان حلال) معادل مقدار اتانول استفاده شده در غلظت دو میلی‌مولار لحاظ گردید. بعد از استخراج RNA و سنتز cDNA میزان بیان ژن PPARγ با روش Real-Time PCR مورد سنجش قرار گرفت.
یافته‌ها: اسید الاییدیک بعد از تیمار شش ساعته در هر سه غلظت mM5/0، یک و دو میزان بیان ژن PPARγ را در رده سلولی ماکروفاژی RAW264.7 در مقایسه با گروه کنترل، به‌ترتیب 36/1، 68/1 و 24/3 برابر کاهش داد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: اسید الاییدیک، از طریق کاهش بیان ژن گیرنده هسته‌ای PPARγ باعث بروز، تشدید و یا تسریع بیماری‌های قلبی و عروقی به‌خصوص آتروسکلروز می‌شود و این یافته اهمیت کاهش مصرف این ماده غذایی را  نشان می‌دهد.


فرید کوثری، حمیدرضا یاریگر روش، ملیحه رضوان،
دوره 70، شماره 6 - ( 6-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: لنفوم منتشر سلول‌های بزرگ B شایع‌ترین نوع از لنفوم‌های غیرهوچکینی می‌باشد. نقش ویروس ابشتین بار در ایجاد این لنفوم شناخته شده است. این مطالعه قصد دارد تا میزان همراهی ویروس ابشتین بار را با لنفوم منتشر سلول‌های بزرگ B به روش Chromogenic In Situ Hybridization (CISH) در بیماران بخش پاتولوژی بیمارستان‌های شریعتی و سینا در سال‌های ١٣٨6-١٣٨4 مورد بررسی قرار دهد.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مورد- شاهدی (Case/ control) بر روی ١۰۰ نمونه پاتولوژی انجام گرفته که ٥۰ مورد از نمونه‌های لنفوم منتشر سلول‌های بزرگ B (DLBCL) در گروه مورد و ٥۰ مورد نمونه‌های غدد لنفاوی واکنشی و لوزه، در گروه کنترل قرار گرفتند. سپس نمونه‌ها آماده و به روش CISH جهت کشف EBV Encoded RNA (EBER) مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌های به‌دست آمده با استفاده از آنالیز آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: هشت مورد از ٥۰ نمونه گروه مورد برای EBER مثبت بودند درحالی که تنها دو مورد در گروه کنترل مثبت گردید که از نظر آماری معنی‌دار می‌باشد (046/0P=). بین رخداد گره‌ای و خارج گره‌ای و هم‌چنین جنسیت مرد و زن تفاوت آماری معنی‌داری یافت نشد (736/0P=، 746/0P=).
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد که EBER CISH نسبت به روش ایمونوهیستوشیمی ((Immunohistochemistry, IHC روش موفق‌تری در شناسایی ویروس EBV می‌باشد. ما پیشنهاد می‌نماییم در مطالعات آینده تحلیل‌های آماری مقایسه‌ای بین سه روش Polymerase Chain Reaction (PCR) و IHC و CISH انجام پذیرد.


علیرضا لقمانی، نوروز دلیرژ، عبدالغفار اونق، هادی محب علیان،
دوره 70، شماره 12 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اسکلروز متعدد (Multiple sclerosis, MS) یک بیماری خود ایمن توام با اختلال در سیستم اعصاب مرکزی می‌باشد که ماکروفاژها و سلول‌های دندریتیک نقش مهمی در تعدیل یا پیشرفت این بیماری ایفا می‌کنند. تاثیر عصاره قارچ در بلوغ سلول‌های دندریتیک مشتق از مونوسیت و تعدیل پاسخ لنفوسیت‌های T را در حضور پروتیین بازی میلین (Myelin Basic Protein, MBP) که به عنوان مدل آزمایشگاهی اسکلروز متعدد در نظر گرفته شده بود بررسی گردید. هدف این مطالعه تولید سلول‌های دندریتیک مناسب برای ایمونوتراپی و کاهش بیماری MS می‌باشد.
روش بررسی: در این بررسی به‌وسیله سایتوکین‌های Granulocyte/ macrophage-Colony stimulate Factor (GM-CSF) و اینترلوکین 4 (IL-4)، مونوسیت‌های خون محیطی به سمت سلول‌های دندریتیک هدایت شد. سپس با پروتیین بازی میلین مدل بیماری اسکلروز متعدد در سلول‌های دندریتیک القا گردید و با عصاره قارچی آلترناریا آلترناتا اقدام به تیمار سلول‌های دندریتیک گردید هم‌چنین پاسخ سلول‌های لنفوسیت T حاصل از آن نیز مطالعه شد.
یافته‌ها: با تاثیر عصاره قارچی بر سلول‌های دندریتیک مجاور شده با MBP میزان بیان مولکول‌های سطحی CD14 کاهش و در مقابل CD83 و Human Leukocyte Antigen-DR (HLA-DR) افزایش پیدا کرد. هم‌چنین میزان ترشح سایتوکین  IL-10بر IL-12 غالب شد و در لنفوسیت‌های T میزان ترشح سایتوکین‌های IL-17 و اینترفرون- β (INF-β) کاهش پیدا کرد و در مقابل IL-4 افزایش یافت. این داده‌ها از لحاظ آماری معنی‌دار بوده (05/0>P) و این اثرات با افزایش دوز عصاره قارچی از50 به mg/ml100 تشدید گردید (001/0>P).
نتیجه‌گیری: عصاره قارچی آلترناریا آلترناتا با بلوغ سلول‌های دندریتیک و تعویض پاسخ لنفوسیت‌های T، به سمت Th2 موجب اثرات سودمند درمانی می‌گردد.


آرش عبدالملکی، صابر زهری، ابوالفضل بضاعت پور،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: کمپلکس‌های فلزی سالن به‌طور موفقیت‌آمیز و در محدوده وسیعی از واکنش‌های غیرمتقارن و مهم از لحاظ صنعتی و داروسازی به‌کار برده می‌شوند. در این مطالعه سمیت و اثرات تراتوژنیک ترکیب سالن وانادیوم اکساید (VOsalen) نسبت به جنین جوجه به‌عنوان مدل حیوانی و سلول‌های کبدی و فیبروبلاستی مشتق از آن مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: ترکیب VOsalen سنتز گردید. ترکیب حاصل در غلظت‌های مختلف، در سه تکرار و در روز سوم انکوباسیون جنین مرغ، درون کیسه هوا تزریق شد. تخم‌مرغ‌های تیمار شده و شاهد، در روز 19 انکوباسیون باز و جنین‌‌ها توزین شدند سپس میزان مرگ و میر آن‌‌ها ثبت شد. سلول‌های کبدی و فیبروبلاستی از جنین شاهد جداسازی، کشت و تیمار شده و تغییرات مورفولوژیک و درصد بقای سلول‌ها ثبت شدند.
یافته‌ها: میزان درصد بقای جنین‌ها بستگی به غلظت تیمار دارد به‌طوری که در بالاترین غلظت 300 میکرومولار تنها 32/36% از جنین‌ها زنده ماند و میزان (LD50) دوز کشنده در 50% جمعیت برابر با 37/226 میکرومولار به‌ازای تخم‌مرغ برآورد شد. از نظر شکل ظاهری، ناهنجاری از نوع تاخیر در رشد و از نظر اسکلتی، حذف مهره‌های دمی مشاهده گردید. نتایج بررسی سایتوتوکسیسیتی VOsalen بر سلول‌های کبدی و فیبروبلاستی جنین نشان‌گر تراکم سیتوپلاسمی و گسسته شدن اتصالات سلولی بود و میزان IC50 آن به‌ترتیب برابر با 25/1047 و 82/1036 میکرومولار است.
نتیجه‌گیری: در غلظت‌های پایین ترکیب سالن وانادیوم اکساید اثرات سمی قابل توجهی بر روی جنین و کشت سلول مشاهده نشد. با این وجود به‌طور قابل توجهی سلول‌های در حال تکثیر را تحت تاثیر قرار داد و از طرف دیگر تاثیر ضد تکثیری این ترکیب بر سلول‌های کبدی کم‌تر از سلول‌های فیبروبلاستی بود.


محمد فرهادی، آذردخت طباطبایی، مهدی شکرآبی، ثمیله نوربخش، محمدرضا شکراللهی، شیما جوادی‌نیا، محمود فرامرزی،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: سایتوکین‌ها در تنظیم ایجاد التهاب و بیماری‌های التهابی نقش دارند. هیپرتروفی آدنویید و لوزه‌ها از جمله علل بیماری‌های سیستم تنفسی فوقانی کودکان است که متعاقب با عفونت‌های ویروسی و باکتریال مزمن موجب محدودیت و انسداد مجاری تنفسی فوقانی می‌گردد. به‌نظر می‌رسد تولید و ترشح سایتوکین‌های التهابی در بافت التهابی مجاری تنفسی فوقانی در تشدید این عوارض تاثیر به‌سزایی دارد. در این بررسی به‌منظور ارزیابی تغییرات التهابی و ترشح سایتوکین‌ها در مجاری تنفسی فوقانی، از لنفوسیت‌های لوزه‌ها بعد از عمل آدنوتونسیلکتومی استفاده شده و میزان این سایتوکین‌ها در بافت لوزه با سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی مقایسه شده است.
روش بررسی: در این مطالعه، مایع رویی کشت سلولی 37 بیمار یک تا 12 ساله تحت آدنوتونسیلکتومی، از نظر میزان IFN-γ، TNF-α، IL-1، IL-6 و IL-18 اندازه‌گیری شد و با سایتوکین‌های مترشحه از سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی (PMBC) این بیماران مقایسه گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد که مقادیر اینترفرون‌گاما و اینترلوکین هشت در بیماران مورد مطالعه به تفکیک بافت آدنویید و سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی و هم‌چنین میزان اینترفرون گاما، اینترلوکین یک و اینترلوکین هشت بین بافت لوزه و سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی متفاوت بوده و از نظر آماری قابل توجه است ولی TNF نزدیک به معنی‌دار آماری است و همبستگی بین داده‌های اینترلوکین شش در خون و بافت معنی‌دار است (02/0P=).
نتیجه‌گیری: در بیماران با هیپرتروفی لوزه‌ها نقصان در فعالیت لنفوسیتی از طریق کاهش تولید سایتوکین‌های التهابی روند مقابله با عوامل عفونی و بیگانه را باعث می‌گردد. احتمالاً هیپرتروفی برگشت‌ناپذیر بافت لوزه‌ها پدیده نهایی این پروسه خواهد بود.


فریبا یارندی، فرحناز سادات احمدی، زهرا رضایی، نرگس ایزدی، سهیلا سرمدی، سلیمان عباسی، شهرزاد آقاعمو، مینا اکرمی،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه: تومور سلول استرویید یکی از تومورهای نادر تخمدانی بوده و حدود 1/0% از کل تومورهای تخمدان را تشکیل می‌دهد و به سه زیر گروه تقسیم می‌شود. تومور سلول استروییدی که هیچ طبقه‌بندی خاصی ندارد شایع‌ترین نوع بوده و حدود 60 درصد تومورهای سلول استرویید را تشکیل می‌دهد. از قابل توجه‌ترین علایم این تومور، فعالیت هورمونی، به‌ویژه خواص آندروژنی تومور می‌باشد. درمان اولیه شامل ریشه‌کنی ضایعه اولیه از طریق عمل جراحی است.
معرفی بیمار: بیمار دختر 29 ساله‌ای است که با سابقه 10 سال سندروم تخمدان پلی‌کیستیک، برای پی‌گیری درمان به‌طور سرپایی در سال 1389 به درمانگاه بیمارستان جامع زنان تهران مراجعه نمود. در سونوگرافی به‌عمل آمده در آدنکس راست توده 49×64 میلی‌متری حاوی اجزای هموژن وجود داشت که تحت لاپاراتومی قرار گرفت. گزارش آسیب‌شناسی تومور سلول استرویید بود.
نتیجه‌گیری: هدف از این مطالعه، گزارش یکی از تومورهای نادر تخمدان و بررسی روش صحیح شناسایی و درمان می‌باشد.


هایده حائری، غزاله شاکر، فهیمه اسدی آملی، مینو احمدی‌نژاد،
دوره 71، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه: متاپلازی سنگفرشی در غده تیرویید یافته هیستوپاتولوژی ناشایعی بوده و به‌طور معمول در همراهی با ضایعات پاتولوژیک غده تیرویید می‌باشد. اغلب به تعداد کم و به‌شکل کانونی در اندازه‌های کوچک دیده شده و تنها در موارد نادری متاپلازی وسیع سنگفرشی در غده تیرویید دیده می‌شود، به‌نحوی که حتی ممکن است ضایعه اصلی پاتولوژیک را بپوشاند و باعث مشکل تشخیصی شود.
معرفی بیمار: بیمار آقای 53 ساله‌ای است با سابقه چهارساله هیپوتیروییدی که اکنون با توده سفت و ندولار در ناحیه قدام گردن مراجعه نموده است. بیمار با تشخیص سیتولوژی مشکوک به بدخیمی تحت توتال تیروییدکتومی قرار گرفت.
نتیجه‌گیری: متاپلازی وسیع سنگفرشی در غده تیرویید می‌تواند باعث اشتباه تشخیصی و تفسیر نادرست از بررسی هیستوپاتولوژی و سیتولوژی گردد.

صنمبر صدیقی، احد خوش‌زبان، امیرحسین توکلی، رامین خطیب سمنانی، زهرا سبحانی، نیر داداش‌پور مجیدآباد،
دوره 72، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: فن‌آوری بافت چربی به‌‌دلیل فراوانی و دسترسی آسان طی روند لیپوساکشن، منبع ایده‌آلی برای تهیه سلول‌های بنیادی مزانشیمی و تهیه داربست‌های طبیعی فراهم می‌آورد که موجب ترمیم و بازسازی مناسب بافت صدمه‌ دیده نسج نرم می‌شوند. هدف این مطالعه جداسازی و تکثیر و شناسایی سلول‌های بنیادی از بافت چربی انسانی است. روش بررسی: برای انجام این تحقیق نمونه بافت استریل چربی از نواحی شکم و پهلوی بیماران جوان تهیه شد. با کمک آنزیم کلاژناز و سانتریفوژ مکرر، سلول‌های بنیادی بافت چربی جداسازی و کشت داده شد. تکثیر و چسبندگی سلول‌ها در کشت دوبعدی، شمارش سلولی با لام نئوبار انجام شد. سپس ماهیت سلول‌های بنیادی بافت چربی با به‌کارگیری روش فلوسایتومتری و بررسی مشخصات سطحی سلول‌ها و هم‌چنین القای تمایز سلول‌ها به بافت استخوان و غضروف انجام شد. یافته‌ها: ماهیت مزانشیم بودن سلول‌ها، بر‌اساس بیان شاخص‌های CD90, CD105, CD166 و عدم بیان شاخص‌های رده خون‌ساز نظیر CD34, CD31, CD45 به‌وسیله تکنیک فلوسایتومتری تایید شد. رنگ‌آمیزی‌های هیستولوژیکی اختصاصی الیزارین رد و تولوییدن بلو به‌ترتیب تمایز سلول‌های بنیادی کاشته شده روی داربست را به سلول استئوسیت و غضروف تایید نمود. نتیجه‌گیری: هر چند در این تحقیق به مقایسه قدرت تکثیری و تمایزی این سلول‌ها در محیط داخل بدن پرداخته نشد، اما با توجه به نتایج ریخت‌شناسی، مطالعات فلوسایتومتری و تست‌های تمایزی به‌دست‌آمده می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که جداسازی سلول بنیادی بافت چربی به‌روش به‌کار رفته در این مطالعه موفقیت‌آمیز بوده است و این سلول‌ها قابلیت استفاده در ترمیم بافتی را به‌‌روش پیوند خودی و یا غیر‌خودی خواهند داشت.
سید محمد حسین نوری موگهی، تهمینه مختاری، آمنه امیدی، نسرین تک‌زارع،
دوره 72، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم نیتریک اکساید (NO) در فرایندهای بیولوژیک سلول و بافت‌های بدن از جمله سیستم گوارش، نیتریک اکساید به‌عنوان یک مولکول پیام بر نقش مهمی در وقایع فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی در ناحیه معدی- روده‌ای دارد. مطالعه حاضر به‌منظور بررسی تغییرات سلول‌های حاشیه‌ای معده در موش صحرایی باردار پس از تجویز L-NG-Nitroarginine Methyl Ester (L-NAME) به‌عنوان مهارکننده سنتز نیتریک اکساید انجام گرفته است. روش بررسی: بیست و چهار سر موش صحرایی ماده با وزن متوسط250-200 گرم و سن متوسط هشت هفته مورد استفاده قرار گرفتند، پس از جفت‌گیری و مشاهده پلاک واژینال، این مرحله به‌عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد. سپس موش‌ها به سه گروه هشت‌تایی تقسیم شدند. به غیر از گروه کنترل، بقیه گروه‌ها به ترتیب ml/kg 2 نرمال سالین و ml/kg L-NAME 20 را به صورت تزریق داخل‌ صفاقی، در روزهای سوم، چهارم و پنجم حاملگی دریافت کردند. در روز 18 بارداری، موش‌ها کشته شده و معده موش‌ها خارج و در فرمالین 10 درصد قرار داده شد. پس از رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (H&E)، تغییرات کمی با نرم افزار استریولوژی Image Tools III و تغییرات کیفی با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرارگرفت. یافته‌ها: داده‌ها نشان داد که تعداد (با میانگین 32/4±3/61) و قطر سلول‌های حاشیه‌ای معده موش‌های گروه دریافت‌کننده L-NAME (با میانگین قطر µm18/1±12/16) در مقایسه با گروه نرمال سالین و کنترل از لحاظ آماری تفاوت معنا‌دار داشت (05/0P≤). نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که L-NAME با تأثیر بر سنتز NO در مرحله‌ی بارداری باعث کاهش تعداد و افزایش اندازه سلول‌های حاشیه‌ای معده می‌شود و اثرات مخربی بر ساختار سلول‌های حاشیه‌ای معده دارد.
صدیقه بهرامی مهنه، سید علیرضا مهدویانی، نیما رضایی،
دوره 72، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده

آسم، بیماری التهابی مزمن مجرای هوایی، با تحریک‌پذیری بیش از حد و انسداد مجرای هوایی مرتبط است. آسم حدود 300 میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داده است، ارزیابی می‌شود تا سال 2025 به 400 میلیون نفر برسد. شیوع در کودکان 20-15% و بزرگسالان 10-5% است، هنوز روندی افزایشی دارد. التهاب نقش اساسی در پاتوفیزیولوژی آسم ایفا می‌کند، با واکنش انواع سلول‌های ایمنی و مدیاتور‌های مختلف منجر به التهاب برونش و انسداد مجرای هوایی و تظاهرات بالینی سرفه، خس‌خس سینه و کوتاهی تنفس می‌شود. در آسم به‌عنوان اختلالی هتروژن، سلول‌هایی همچون Th1, Th2, Th17، Treg، نوتروفیل‌ها، ماکروفاژها، سلول‌های دندریتیک، اپی‌تلیال و سلول‌های عضله صاف راه‌هوایی سایتوکین‌های مرتبط با بیماری را تولید می‌کنند که افزایش سطح‌شان در نمونه‌های بالینی و مدل‌های موشی آسم مشخص شده است. سلول‌های التهابی با ترشح سایتوکین‌های التهابی و پیش‌التهابی مثل TNFα, IL-1, IL-6 و سایتوکین‌های تیپ دو از سلول‌های TCD4+ مثل IL-4, IL-5, IL-9, IL-13 در آسم آلرژیک نقش دارند. فاکتورهای رشد مثل GM-CSF, PDGF در ترمیم بافتی ریه و کموکین‌هایی مثل MPC-1، RANTES و MIP-1 و ائوتاکسین و گیرنده‌های‌شان مثل CCR3, CCR4 در فراخوانی سلول‌های التهابی گردشی به مجرای هوایی بیماران آسماتیک نقش دارند. از رویکردهای جدید درمانی، آنتی‌سایتوکین درمانی با آنتی‌بادی‌های بلوکه‌کننده مثل IL-4, IL-5, IL-9 می‌باشد که فراخوانی سلول‌های التهابی به مجرای هوایی و ترمیم مجرای هوایی را کاهش می‌دهد.
مهرناز طیبی کمردی، آرش پورغلامی‏ نژاد، محمدرضا باغبان اسلامی‏ نژاد، فتاح ستوده‏ نژاد نعمت‌الهی،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

سلول‏های بنیادی مزانشیمی (MSCs) به‌عنوان عوامل تنظیم کننده سیستم ایمنی شناخته شده‏اند. تاثیر ایمونومدولاتوری این سلول‏ها بر انواع سلول‏های سیستم ایمنی از جمله لنفوسیت‏های T و B، سلول‏های کشنده طبیعی، نوتروفیل‏ها، ماکروفاژها و نیز سلول‏های دندریتیک سبب شده است تا امروزه از این سلول‏ها در درمان بیماری‏های التهابی و به‌خصوص بیماری‏های خود ایمن مانند مالتیپل اسکلروزیس و آرتریت روماتویید استفاده گردد. منبع اصلی سلول‏های بنیادی مزانشیمی بافت مغز استخوان می‌باشد اما جداسازی این سلول‏ها از بافت‏های دیگر بدن از جمله بافت چربی نیز صورت گرفته است. از آنجایی که لنفوسیت‌های T به‌عنوان مهمترین سلول‌های سیستم ایمنی سلولی به حساب می‌آیند، تاثیر MSCها بر فعالیت این سلول‌ها در هدایت پاسخ ایمنی از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. لنفوسیت‌های T در شرایط گوناگون، فنوتیپ و عملکرد متفاوتی خواهند داشت و بر اساس نوع شرایط حاکم، به زیر گروه خاصی با عملکرد و فنوتیپ خاص آن شرایط متمایز می‌شوند. MSCها منجر به تمایز سلول‏های T به سلول‏های T تنظیم‌کننده می‌گردند که نقش حایز اهمیتی در حفظ تولرانس و جلوگیری از ایجاد بیماری‌های خود ایمنی دارند. بنابراین در این مقاله مروری، سعی بر آن شده است تا اطلاعات سلول‏های بنیادی مزانشیمی موجود در ارتباط با عملکرد ایمونومدولاتوری آنها بر روی سیستم ایمنی، مکانیسم‏های احتمالی آن و تاثیر عملکرد این سلول‏ها در بهبودی بیماری‏های خود ایمن مورد نقد و بررسی قرار گیرد. به هرحال افزایش اطلاعات ما از نحوه تاثیر این سلول‏ها در سرکوب سیستم ایمنی منجر به استفاده بهتر از آنها به‌عنوان یک ابزار امید بخش در درمان بیماری‏های خود ایمن خواهد شد.
صنمبر صدیقی، امیر حسین توکلی، نیر داداش پور، کاظم حسینی،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌تازگی داربست‌های تهیه شده از بافت‌های زنده، به‌عنوان بستر رشد و تکثیر سلول بنیادی مورد توجه رشته پزشکی ترمیمی و مهندسی بافت قرار گرفته‌اند. مواد زیستی طبیعی به روشی نیاز دارند تا آنها را از تجزیه حفظ کرده، ایمنی‌زایی را کاهش داده و بافت را استریلیزه کند. هدف این مطالعه تهیه داربست از بافت چربی انسانی و بررسی ساختار پروتیینی پودر سلول‌زدایی شده حاصل از آن است. روش بررسی: این مطالعه از نوع تولید مواد و بررسی تحلیلی روش‌ها است. بافت چربی مورد نیاز از مواد زاید حاصل جراحی لیپوساکشن و با کسب رضایت شفاهی بیماران تامین گردید. جراحی زیبایی مربوط به نواحی پهلو و شکم خانم‌های در رده سنی 42-38 ساله در یک کلینیک خصوصی طی زمستان 1391 تا بهار 1392 انجام شد. جهت تهیه داربست مناسب، سلول‌زدایی بافت چربی انسان با استفاده از روش‌های فیزیکی، شیمیایی و هضم آنزیمی انجام گردید. نمونه داربست حاصله تحت بررسی میکروسکوپ الکترونی و بررسی تحلیلی توسط ژل الکتروفورزیس با تکنیک (Blue-Native) و بیان ژن‌های لامینین، فیبرونکتین، کلاژن تیپ 1، کلاژن تیپ 4، دسمین، اکتین، اینتگرین، به روشReal Time- Polymerase Chain Reaction (RT-PCR) قرار گرفت. یافته‌ها: تقریبا از هر ml 200 بافت چربی mg 10 ماتریکس به‌دست آمد. فقدان سلول و ماهیت پروتیینی (به‌طور عمده کلاژن نوع یک و چهار، فیبرونکتین و لامینین) پودر ماتریکس حاصله، با رنگ‌آمیزی ایمینوهیستوشیمی، بررسی ژنتیک و کروماتوگرافی تایید شد. مشاهدات میکروسکوپ الکترونی خصوصیات ساختمانی سه بعدی مناسب داربست از جمله مشخصه متخلخل نمونه‌ها را مشخص نمود. نتیجه‌گیری: ارزیابی تحلیلی و مقایسه‌ای بیان پروتیین‌های اختصاصی نشان داد که پودر ماتریکس تهیه شده از بافت چربی در این مطالعه علی‌رغم به‌کارگیری روش‌های هضم آنزیمی غنی از ترکیبات کلاژن و دارای توانایی عملکرد ترمیمی و ساختاری است و به‌ویژه می‌تواند فرصت جدیدی برای پیشرفت روش‌های ترمیم بافت نرم ایجاد کند.
محمد جواد فاطمی، امیر اسدالله خواجه رحیمی، بابک نیکومرام، مریم سخایی، شبنم مصطفوی‌نیا، امیر آتشی، میر سپهر پدرام، حمیدرضا آقایان، شیرین عراقی، مجید سلطانی، مجید مصاحبی محمدی،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی در درمان طیف وسیعی از بیماری‌ها کاربرد دارند و از بافت‌های مختلف بدن قابل جداسازی هستند. این سلول‌ها به دو روش ترشح سایتوکین‌ها و فاکتورهای رشد و نیز افتراق سلولی به درمان بیماری‌ها کمک می‌کنند. زخم‌های سوختگی یکی از مشکلات جراحی ترمیمی می‌باشند و ممکن است سلول‌های بنیادی بتوانند به ترمیم سریعتر این زخم‌ها کمک نمایند. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعه تجربی بوده و از دی ماه 1391 تا اردیبهشت 1392 در مرکز تحقیقات سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. در این مطالعه 30 رت به‌طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. چربی اینگوینال یک گروه ده تایی برای تهیه سلول بنیادی اتولوگ مورد استفاده قرار گرفت. از آمنیون آسلولار به‌عنوان اسکافولد برای انتقال سلول بنیادی استفاده شد. در هر 30 رت یک زخم سوختگی ایجاد شد. پس از 24 ساعت زخم اکسیزیون و در گروه اول پانسمان معمولی و در گروه دوم آمنیون آسلولار و در گروه سوم که پیش‌تر چربی آنها برداشته شده بود آمنیون آسلولار با سلول بنیادی برای پوشش زخم استفاده شد. سرعت ترمیم زخم و مشخصات پاتولوژی در سه گروه با هم مقایسه گردید. یافته‌ها: میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از سلول بنیادی در طی 15 روز،cm2 53/4 با انحراف‌معیار 23/2± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 82/0 و cm2 5/10 بوده است. میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از آمنیون آسلولار در طی 15 روز،cm2 31/10 با انحراف‌معیار 52/4± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 57/3 و cm2 9/21 بود (شکل 5). میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از پماد سیلور در طی 15 روز،cm2 06/9 با انحراف‌معیار 37/1± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 5/5 و cm2 33/12 بوده است. میانگین سطح زخم در گروه آمنیون آسلولار دارای سلول بنیادی از هر دو گروه دیگر در روزهای سوم تا 15 بعد از جراحی به‌طور معنادار کوچکتر بود (01/0P<). همچنین فیبروپلازی و واسکولاریزاسیون در زخم‌های دارای سلول بنیادی به‌طور معنادار بهتر از دو گروه دیگر بود (001/0P<) نتیجه‌گیری: آمنیون آسلولار به‌عنوان یک اسکافولد مناسب به همراه سلول بنیادی با منشاء چربی می‌تواند به ترمیم زودتر زخم سوختگی منجر شود.

صفحه 3 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb