63 نتیجه برای سیستم
حمیدرضا میرزایی، محمدرضا برزگرتهمتن،
دوره 77، شماره 12 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان عود و مرگومیر در سرطان پروستات لوکالیزه با خطر بالا، زیاد است. از طرف دیگر، استفاده از شیمیدرمانی در سرطان پروستات متاستاتیک، باعث بهبود بقای کلی بیماران شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر شیمیدرمانی نئوادجونت تنها، در افزایش بقای بیماران سرطان پروستات لوکالیزه با خطر بالا، انجام شد.
روش بررسی: این یک مطالعه مروری نظاممند بود و پایگاههای داده شامل Scopus، Medline، PubMed، Google Scholar، Cochrane و Embase مورد جستجو قرار گرفتند. واژههای مورد استفاده شامل Prostate, cancer, adenocarcinoma, Neoadjuvant, chemotherapy, chemotherapy alone, systemic therapy بود. فقط مطالعاتی که پژوهشی اصیل بودند و اختصاصی بر روی شیمیدرمانی نئوادجونت تنها، کار کرده بودند، شناسایی شدند.
یافتهها: در مجموع ۱۷ مطالعه پژوهشی اصیل شناسایی شدند. همه این مطالعات فاز یک و یا فاز دو بودند. تمام این مطالعات نشان دادند که شیمیدرمانی نئوادجونت تنها، در بیماران کانسر پروستات با خطر بالا، کمابیش بهخوبی تحمل میشود. عوارض ایجاد شده، بیشتر در حد عوارض خفیف (درجه یک و دو) بودند. عوارض درجه سه و چهار، ناچیز بود. بقای دو ساله عاری از عود تا ۶۸/۵% و بقای پنج ساله عاری از عود تا ۴۹% گزارش شده است. همچنین بقای کلی پنج ساله، از ۳۵ تا ۴۸% بوده است.
نتیجهگیری: بهکارگیری شیمیدرمانی نئوادجونت تنها در سرطان پروستات لوکالیزه با خطر بالا، آشکارا باعث افزایش میزان بقای بیماران نشده است و اختلاف نظر زیادی در این زمینه، در مطالعاتی که تاکنون انجام شده است وجود دارد.
عیسی خواهشی، ترانه فقیهی لنگرودی، سیما سلیمی، مرجانه کریمی، عباس ارجمند شبستری، مارال عدالتی، شهاب الدین گرجی، الهام محمودی،
دوره 78، شماره 4 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری اسکلروز سیستمیک نوعی بیماری بافت همبند است که در سیر آن اختلال عملکرد سیستم ایمنی منجر به آسیب به بافت همبند جلدی، زیرجلدی و عروق و درنتیجه، آسیب ارگانهای انتهایی میشود. عمدهی مرگومیر در این بیماران بهدنبال آسیب وسیع بافت ریوی میباشد. شیوع آترواسکلروز نیز در این بیماران بالاتر از جمعیت سالم بوده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط میان آترواسکلروز عروق کرونر با شدت و وسعت درگیری ریوی در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعهی مقطعی، 25 بیمار شناخته شدهی مبتلا به اسکلروز سیستمیک که از فروردین 1390 تا فروردین 1393 به بیمارستان شهید مدرس تهران ارجاع شده بودند و معیارهای خروج از طرح را نداشتند، وارد مطالعه شده و اسکورهای بیان شده در آنان اندازهگیری شد. برای بررسی ابتلای عروق کرونر و آئورت توراسیک به آترواسکلروز از نمره کلسیم کرونری و جهت تعیین شدت و وسعت درگیری ریوی از معیارهای پذیرفته شدهی ولز و واریک (Wells & Warrick) که براساس مشاهدات سیتی اسکن بدون تزریق از بیمار تعریف میشود، استفاده شد.
یافتهها: بررسی در 25 بیمار (21 زن و چهار مرد) مبتلا به اسکلروز سیستمیک با میانگین سنی 4±67 سال انجام شد. میانگین نمره ولز در بیماران 59/2±00/13 و نمره واریک 42/14±59/14 بود. هیچگونه ارتباط معناداری میان کلسیفیکاسیون عروق کرونر، آنولوس آئورت و آئورت توراسیک با شدت و وسعت درگیری ریوی رویت نشد.
نتیجهگیری: آترواسکلروز عروق کرونر و شدت درگیری پارانشیم ریوی در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک با یکدیگر ارتباط معناداری نداشتند.
مصطفی بهرهمند، احسان زرشکی، بهزاد کرمی متین، سمیرا محمدی،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری اکتازی عروق کرونر، دیلاتاسیون غیرطبیعی بخشی از عروق کرونر با قطر حداقل 5/1 برابر سگمانهای مجاور است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع گذشتهنگر میباشد که از شهریور تا بهمن 1398 در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه صورت گرفت و نتایج آن بهصورت خلاصه گزارش شد. برای بهدست آوردن مقالات مورد نظر جستجوی الکترونیک در پایگاههای داده شامل بانکهای اطلاعاتی Scopus، PubMed و ScienceDirect تا مهر 1398 انجام شد. برای این جستجو از کلید واژههای Coronary Artery Ectasia AND (Diabetes OR "Diabetes Mellitus") استفاده شد.
یافتهها: براساس استراتژی سرچ انجام شده، 106 مطالعه یافت شد که در نهایت 24 مقاله وارد تحلیل شدند و نتایج بهدست آمده بیانگر رابطه مستقیم دیابت ملیتوس بر اکتازی عروق کرونر میباشد (51/1، 94/0=95%CI، 19/1OR=).
نتیجهگیری: براساس این نتایج افرادی که به دیابت ملیتوس مبتلا هستند 19% شانس بیشتری نسبت به افراد گروه کنترل برای ابتلا به اکتازی عروق کرونر دارند.
سید مجتبی هاشمی حسنی، خلیل کیمیافر، پرویز معروضی، سید مسعود ساداتی، علیرضا بنای یزدیپور، معصومه سرباز،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پرونده الکترونیک سلامت، در برگیرنده اطلاعات مراقبت بهداشتی فردی میباشد. هدف مطالعه، بررسی دیدگاه کاربران در مورد فاکتورهای موثر بر کیفیت دادههای سامانه پرونده الکترونیکی سلامت ایران (سپاس) در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود.
روش بررسی: در این پژوهش بهصورت توصیفی-مقطعی، دیدگاه رابطین سامانه سپاس، مسئولین سیستم اطلاعات بیمارستانی Hospital Information System (HIS) و بخشهای فناوری اطلاعات سلامت از طریق پرسشنامه بررسی شد.
یافتهها: مهمترین عامل فردی، آموزش کارکنان در زمینه کیفیت داده (94/19±0/4 از 5) بود. مهمترین عامل سازمانی، یکپارچگی و ارتباط HIS با سامانه ثبت احوال (72/43±0/4)، بود. در بررسی عوامل فنی، کیفیت پاسخگویی تیم پشتیبانی (58/56±0/4) بیشترین امتیاز را کسب کرد.
نتیجهگیری: بهمنظور ارتقاء کیفیت دادههای سپاس، آموزش مداوم کارکنان، تقویت ارتباط HIS با سامانه ثبت احوال و ارتقاء کیفیت پاسخگویی تیم پشتیبانی سامانه سپاس، از مؤثرترین راهکارها در این زمینه میباشند.
نسرین موذن، حمید آهنچیان، مهرداد سرابی، عبدالرضا ملک، زهرا عباسی شایه،
دوره 79، شماره 2 - ( 2-1400 )
چکیده
نقایص ایمنی اولیه یک گروه از اختلالات ارثی میباشند که سیستم ایمنی ذاتی یا اکتسابی و یا ترکیبی از این دو را درگیر میکنند. این اختلالات بیماران را مستعد عفونتهای راجعه، اتوایمنی و بدخیمی میکند. اختلال زمینهای ممکن است مربوط به کاهش سطح یا کاهش عملکرد و یا بهطورکلی فقدان کامل یک یا چند جزء از سیستم ایمنی باشد. این بیماریها میتوانند با شیوعی در حدود یک مورد در 10000 تولد زنده رخ دهند. این گروه از بیماریها طیف وسیعی از علایم را دارند که شناخت سریع و درمان به موقع آنها میتواند به مقدار قابلتوجهی عوارض بیماریها را کاهش دهد. از جمله این علایم، عفونتهای مکرر یا شدید، سوء رشد، اختلالات اتوایمیون و همچنین تظاهرات اسکلتی مفصلی میباشد. تظاهرات اسکلتی متنوعی در بیماران دچار نقص ایمنی اولیه دیده میشود که دراین میان، آرتریت سپتیک ناشی از باکتریهای پیوژنیک یا آرتریتهای مایکوپلاسمایی شایعترین تظاهرات استخوانی مفصلی محسوب میشوند. از آنجا که درگیریهای اسکلتی مفصلی کمتر بهعنوان سر نخ نقایص ایمنی اولیه قلمداد میشوند و بهخاطر اهمیت شناخت زودرس این دسته از بیماران در کاهش هزینههای درمان و بهبود کیفیت زندگی آنها، در این مطالعه سعی شد تا شایعترین تظاهرات مفصلی و استخوانی بیماران دچار نقص ایمنی اولیه، درمانهای در دسترس در مورد نظاهرات شایع و نیز علایمی از درگیریهای مفصلی که ممکن است سر نخی برای نقص ایمنی اولیه باشد مورد مطالعه قرار گیرند.
امیرحسین احمدی حکمتیکار، صادق امانی شلمزاری، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 79، شماره 4 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات شدید و طولانیمدت منجر به تغییر در عملکرد سلولهای سیستم ایمنی در ورزشکاران میشوند و آنها را مستعد ابتلا به عفونتهای ویروسی مانند بیماری کووید-19 مینمایند. هدف از این گزارش کوتاه ارایه پروتکلهای مرتبط با ورزشکاران برای پیشگیری از ابتلا به بیماریهای عفونی بوده است.
روش بررسی: برای بررسی پاسخهای سیستم ایمنی بهدنبال فعالیتهای ورزشی، مقالات از تمام پایگاههای اطلاعاتی Science Direct، PubMed، Scopus، Web of Science، Springer، Google Scholar، SID در اردیبهشت 1400 جمعآوری شدند و جدیدترین مقالات انتخاب شدند.
یافتهها: انجام فعالیت ورزشی با شدت بالا میتواند در سرکوب سیستم ایمنی موثر باشد. در نظر گرفتن اصول تمرین میتواند به ورزشکاران در بهبود پاسخهای سیستم ایمنی کمک کند.
نتیجهگیری: با توجه به پاندمی بیماری کرونا و ناشناخته بودن آن، ارایه برخی از رهنمودهای بهداشتی و تغذیهای برای شروع تمرینات و مسابقات ورزشی بهمنظور پیشگیری از انتقال این بیماری در دستور کار مقاله حاضر قرار گرفته است.
علی عامری، محمود شیری، معصومه گیتی، محمد علی اخایی،
دوره 79، شماره 5 - ( 5-1400 )
چکیده
سرطان پستان یکی از شایعترین سرطانها در زنان است. ماموگرافی غربالگری یک روش تصویربرداری اشعه ایکس با دوز پایین است که برای تشخیص سرطان پستان در مراحل اولیه بهکار میرود. برای کمک به رادیولوژیست در خواندن ماموگرام سیستمهای کمکیار (CAD) ساخته شدهاند که نرمافزارهایی هستند که میتوانند نواحی سرطانی را در ماموگرام تشخیص دهند. با پیشرفتهای نرمافزاری و سختافزاری اخیر که منجر به تکامل الگوریتمهای یادگیری عمیق (DL) گردیده، انقلابی در رشتههای مختلف مهندسی و همچنین فناوریهای پزشکی بهوجود آمده است. اخیرا، مدلهای DL در سیستمهای کمکیار ماموگرافی مورد استفاده قرار گرفتهاند و به عملکرد بالایی دست پیدا کردهاند. روشهای DL برخلاف روشهای سنتی یادگیری ماشین، نیازی به فرایند مشکل و زمانبر مهندسی ویژگیها ندارند و میتوانند بهطور خودکار، ویژگیهای مورد نیاز را از روی تصویر یاد گرفته و استخراج کنند. یکی از پرکاربردترین الگوریتمهای DL، شبکه عصبی کانولوشنال (CNN) میباشد. برای تشخیص ضایعات سرطانی در ماموگرام، CNN باید در یک الگوریتم مبتنی بر ناحیه مانند R-CNN، Fast R-CNN، Faster R-CNN و YOLO بهکار گرفته شود. برای آموزش مدلهای DL، نیاز به حجم زیادی از تصاویر ماموگرافی است که ضایعات سرطانی در آنها توسط یک رادیولوژیست مجرب، مشخص شده باشند. به همین دلیل، تهیه و جمعآوری یک مجموعه داده بزرگ ماموگرافی مارک شده، برای ساخت یک سیستم کمکیار با دقت بالا، ضروری میباشد. این مقاله با هدف گردآوری وضعیت بهرهمندی و پیشرفتهای تکنولوژی یادگیری عمیق در سیستمهای کمکیار ماموگرافی نوشته شده است.
سید وحید جاسمی، مریم جنتالمکان، مسعود محمدی، علیرضا خاتونی،
دوره 79، شماره 6 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسم شایعترین بیماری مزمن دوران کودکی است و در طی سه دهه گذشته در سطح جهانی روند روبه رشدی را داشته است. مطالعات انجام گرفته در این زمینه در کشور، شیوعهای متفاوت و غیرهمراستایی را نشان میدهند، از اینرو این مطالعه قصد دارد تا با مروری متاآنالیز شیوع کلی آسم در کودکان ایرانی را تعیین نماید.
روش بررسی: مطالعه حاضر با روش متاآنالیز در فروردین 1380 تا اسفند 1397 انجام شده است. مقالات مرتبط با موضوع از طریق جستجو در پایگاههای Scopus, ScienceDirect, magiran, SID, Medline (PubMed) وGoogle Scholar بهدست آمد که برابر 896 مقاله بود. متعاقباً، تعداد مقالات با شرایط اولیه ورود به مطالعه، به 274 مقاله تقلیل یافتند. در نهایت پس از حذف 236 مقاله غیرمرتبط و حذف پنج مقاله در آزمون ثانویه، 33 مقاله وارد فرآیند متاآنالیز شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 بررسی شد.
یافتهها: در بررسی 33 مطالعه و تعداد 97205 نفر در بازه سنی 16-1 سال، شیوع کلی آسم در کودکان بر اساس متاآنالیز 1/5% (5/6%-4 =95%CI) بهدست آمد. بیشترین شیوع آسم در کودکان بابل با 19% (3/20%-8/17 =95%CI) در سال 2014 و کمترین شیوع آسم در کودکان اصفهان با 7/0% (1/1%-5/0 =95%CI) در سال 2001 بهدست آمد. همچنین با افزایش سال انجام تحقیق و حجم نمونه بهترتیب شیوع آسم در کودکان افزایش و کاهش مییابد که اختلافات از نظر آماری معنادار بود.
نتیجهگیری: شیوع آسم در کودکان ایرانی نسبت به شیوع این بیماری در کودکان کشورهای توسعه یافته در محدوده پایینتری قرار دارد.
حمیده مولایی، اقلیم نعمتی، احسان شجاعیفر، لیلا خدمت،
دوره 79، شماره 9 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه، تعیین فراوانی ضایعات پوستی و بررسی ارتباط آن با مشخصات دموگرافیک بیماران پس از پیوند کلیه بود.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی و بر روی100 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه نفرولوژی بیمارستان بقیهالله (عج) که طی سال 1394 (از فروردین ماه 1394 تا اسفند ماه سال 1394) تحت پیوند کلیه قرار گرفته بودند انجام شد. اطلاعات بیماران در پرسشنامههای طراحی شده جمعآوری شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 82/11±4/50 سال بود. میانگین مدت زمان ایجاد ضایعه پوستی پس از پیوند 77/5±1/8 هفته بود. شایعترین نوع سرطانهای غیر ملانومی، سارکوم کاپوسی (4%) و کارسینوم سلولهای سنگفرشی (2%) بود که از لحاظ آماری بین زن و مرد تفاوت معناداری وجود نداشت. (05/0<P). عفونت پوستی در 66% افراد مشاهده شد که شایعترین آنها بهترتیب زگیل (34%) و تینهآ ورسیکالر (11%) بود. میزان ابتلا به عفونتهای پوستی بهطور معناداری در بیماران مرد بالاتر از بیماران زن بود (004/0=P). فراوانی ابتلا به عفونت پوستی تینهآ ورسیکالر در افراد مبتلا به دیابت به طور معناداری بیشتر از افراد غیر دیابتی بود (046/0=P).
نتیجهگیری: در مجموع این مطالعه نشان داد که عوارض پوستی در بیماران پس از عمل پیوند کلیه شایع است. آگاه کردن بیماران پیوند کلیوی و کادر درمان از مسایل پوستی، منجر به ارجاع زود هنگام بیماران به متخصص مربوطه و کسب درمانهای لازم شده و باعث افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی آنها خواهد شد.
شیرین عصار، فاطمه خادمی، حمیدرضا محمدی مطلق، کامران منصوری، مهران پورنظری، پرویز صوفیوند، بهاره کاردیده،
دوره 79، شماره 10 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در بررسی وضعیت بیماران آرتریت روماتویید فاکتورهای التهابی مانند پروتیین واکنشگر C، سرعت رسوب گلبولهای قرمز، میزان فعالیت بیماری و بهویژه نسبت پلاکت به لنفوسیت و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت دارای اهمیت میباشند. در این مطالعه نسبت پلاکت به لنفوسیت و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در دو گروه بیماران با و بدون عوارض چشمی مقایسه گردید.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی تحلیلی-مقطعی است که روی 246 بیمار مبتلا به آرتریت روماتویید مراجعهکننده به کلینیک روماتولوژی کرمانشاه در بازه زمانی آذر 1397 تا اردیبهشت 1398 و با کد اخلاق (IR.KUMS.REC1397.311) انجام شده است. 191 نفر از بیماران بدون عوارض چشمی و 55 بیمار دچار عوارض چشمی بودند و از نظر سن و جنس همسانسازی شدند. شمارش سلولهای خونی با دستگاه Sysmex KX-21 hematology analyzer انجام گرفت. نسبت پلاکت به لنفوسیت و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت با آزمون همبستگی اسپیرمن و میزان فعالیت بیماری بین دو گروه با Mann-Whitney U test مقایسه گردید.
یافتهها: بررسی نتایج این مطالعه اختلاف معناداری بین سطح نوتروفیل به لنفوسیت و پلاکت به لنفوسیت در دو گروه با و بدون عوارض چشمی نشان نداد. اما میزان فعالیت بیماری در گروه با عوارض چشمی بهطور معناداری پایینتر از گروه بدون عوارض چشمی بود (001/0P<).
نتیجهگیری: فاکتورهای التهابی مانند نسبت پلاکت به لنفوسیت و نوتروفیل به لنفوسیت، نمیتوانند به تنهایی در پیشبینی وجود یا احتمال درگیری چشمی مورد قضاوت قرار گیرند، سطح این فاکتورها در بیماران دچار عوارض چشمی تحت تاثیر عوامل دیگری مانند تعداد سلولهای خونی و شرایط هر بیمار قرار میگیرد.
نگار حیدری، پریا حیدری، نادر سالاری، حکیمه اکبری، مسعود محمدی،
دوره 79، شماره 12 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پارکینسون از جمله بیماریهای مغز و اعصاب مزمن و پیشرونده است. مطالعات مختلف عوامل مرتبط گوناگونی را در مورد بیماری پارکینسون گزارش کردهاند. اما مطالعه جامعی که نتایج این پژوهشها را بهصورت کلی نشان دهد یافت نشد، از اینرو پژوهش حاصل با هدف تعیین عوامل مرتبط با پارکینسون طی یک مطالعه مرور سیستماتیک انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یا مطالعه مرور سیستماتیک بوده که مقالات مورد نظر با جست و جو در پایگاههای اطلاعاتی ملی و بینالمللی Cochrane , ScienceDirect , PubMed, SID , Magiran , Web of science , Irandoc , Google scholar تا اسفند 1399 استخراج شدند. معیار انتخاب مطالعات در دسترس بودن متن کامل آنها بود. جهت دسترسی به اطلاعات بیشتر، منابع مقالات مورد بررسی نیز برای دسترسی به مقالات دیگر مورد بازبینی قرار گرفت.
یافتهها: در بررسی این مطالعات عواملی مانند سابقه خانوادگی، شغل کشاورزی، باسوادی، استرس، مصرف آب چاه، افزایش سن، عوامل محیطی، عوامل ژنتیکی، قرار گرفتن در معرض آفت کشها و سوءمصرف مشروبات الکلی بهعنوان عوامل خطرساز گزارش شدند. عواملی مانند مصرف سیگار و دانههای روغنی، مصرف مقادیر بالای کمپلکس ویتامینهای B، مصرف هورمونهای استروژنی زنانه، و سلنیم بهعنوان عوامل محافظتکننده از ابتلا افراد به پارکینسون گزارش شدند.
نتیجهگیری: با توجه نتایج مطالعه حاضر و با وجود اینکه درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، عوامل محافظتکننده و خطرساز باید بهطور جدی مدنظر سیاستگزاران سلامت جهت اقدامات پیشگیرانه مدنظر قرار گیرد.
سعیده ابراهیمی، سعید کلانتری، سهیل رحمانی فرد، میترا کهندل، زهرا امیری، یوسف علی محمدی، سارا مینائیان،
دوره 80، شماره 2 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم پیشرفتهای بسیار، درمان کامل بیماری ایدز با چالشهایی ازجمله مقاومت ویروسی و درمان ناموفق دارویی مواجه گردیده است. هدف این مطالعه بررسی تفاوت در پروفایل سایتوکینی در بیماران با درمان موفق و بیماران با درمان ناموفق جهت فهم بهتر سازوکار شکست درمان دارویی میباشد.
روش بررسی: 69 بیمار مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی که از مهر 1397 تا اسفند 1399 به مرکز بهداشت غرب تهران جهت درمان مراجعه کردند، در این مطالعه وارد گردیدند. تعداد سلولهای CD4+ و همچنین بار ویروسی خونی بیماران بهترتیب با روشهای فلوسایتومتری و واکنش زنجیرهای پلیمراز بیدرنگ کمی (RT-qPCR) اندازهگیری گردید و براساس آن بیماران به دو گروه درمان موفق (36 نفر) و درمان ناموفق (33 نفر) تقسیم شدند. سپس سطح سرمی سایتوکینهای فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا (TNF-α) و اینترلوکین-10 (IL-10) در آنان توسط روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج آزمایشات نشاندهنده این بود که سطح فاکتور نکروز دهنده تومور-آلفا (TNF-α) در بیماران گروه درمان ناموفق بهصورت قابلتوجهی از بیماران گروه درمان موفق بالاتر بود (pg/ml 17/10±43/10 در مقابل pg/ml 25/5±37/5، 01/0P=) در سطح سرمی اینترلوکین-10 (IL-10) بین دو گروه مورد مطالعه تفاوتی مشاهده نگردید. همچنین مدلهای رگرسیون خطی نشان داد که در بیماران با درمان ناموفق، رژیم درمانی مهارکنندههای ترانس کریپتاز معکوس غیرنوکلئوزیدی (NNRTI)، بر میزان سطح سرمی IL-10 تاثیرگذار میباشد (ضریب رگرسیون 88/10 (45/20-32/1 CI:)، 03/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نقش بالقوه TNF-α را بهعنوان فاکتور پیشالتهابی در پیشرفت بیماری ایدز یا شکست درمان نشان میدهد. از این رو، مطالعات بیشتر در آینده جهت شفافسازی این رابطه میتواند کمک بسزایی در پیشرفت دانش درمانی در مقابله با بیماری ایدز باشد.
فرانک بهناز، آزیتا چگینی، سوگل عسگری،
دوره 80، شماره 3 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: کرونا ویروس (COVID-19) نشاندهنده یک بحران بهداشت عمومی در ابعاد جهانی است که باعث مرگومیر قابل توجه میشود. عوامل خطر متعددی برای شدت عفونت، عوارض و مرگومیر COVID-19 وجوددارد. که یکی از آنها گروه خونی است هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین گروه خون وابتلای به کووید 19 بود.
روش بررسی: مطالعهای مقطعی برروی 130 بیمار بستری در ICU بیمارستان شهدای تجریش از تاریخ شهریور ماه 1399 تا فروردین ماه 1400 صورت گرفت. تشخیص بیماران COVID-19 مثبت توسط آزمون واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR)، تایید گردید. گروه خونی آنها، تعیین شد وسپس outcome بیماران را طی مدت زمان بستری از نظر بستری در ICU، follow کردیم. دادهها با استفاده از پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از محاسبه Pearson correlation coefficient و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام (stepwise multiple regression analysis)، تحلیل شد. نتایج براساس Fisher’s exact test مشخص گردید.05/0P< معنادار تلقی گردید.
یافتهها: (1/%46)، 60 بیمار دارای گروه خونی A، (%20) 26 بیمار گروه خونی AB، (2/%9)12 بیمار گروه خونی B و (7/%24)32 بیمار گروه خونیO بودند. 55 بیمار(3/42%) زن و75 بیمار (7/57%) مرد بودند. میانگین سنی آنان 05/19±19/43 بود. در کل بدون در نظر گرفتن گروه خونی 1/43% از بیماران بستری اینتوبه شدند. تعداد موارد نیاز به اینتوبیشن در افراد با گروه خونی A مثبت بیشتر بود. کمترین میزان نیاز به اینتوبیشن در گروه خونی B منفی دیده شد. گروه خونی A مثبت (6/39%) و پس از آن AB منفی (3/33%) بیشترین میزان مرگ را داشتند. در حالیکه در گروه خونی A منفی، B منفی، B مثبت و O منفی مرگ مشاهده نشد.
نتیجهگیری: تعداد بیماران مبتلا به COVID-19 با گروه خونی A بهطور قابل توجهی بیشتر بود (1/46%). شایعترین گروه خونی در این بیماران A، و کمترین آن گروه خونی B بود. تعداد موارد نیاز به لولهگذاری در افراد با گروه خونی A مثبت بیشتر بود.
سمیه نظری، راحله رفایی، حامد قزوینی، المیرا بیرامی، سارا چاوشینژاد، سیده معصومه سیدحسینی تمیجانی،
دوره 80، شماره 4 - ( 4-1401 )
چکیده
عصب واگ طولانیترین عصب مغزی و جزء اصلی سیستم پاراسمپاتیک است که سیستم عصبی مرکزی را به سیستمهای قلبی- عروقی، گوارشی، ایمنی و اندوکرین مرتبط کرده و با کنترل این سیستمها در هموستاز بدن نقش دارد. تحریک عصب واگ (VNS) مرتبط به هر تکنیکی است که عصب واگ را از طریق تحریک الکتریکی تحریک میکند. تکنیک تحریک عصب واگ، درمان تایید شده توسط FDA برای درمان صرع راجعه، افسردگی مقاوم به دارو و میگرن میباشد. اگرچه VNS از طریق شاخه گردنی و گوشی عصب واگ در بیماریهای دیگری مانند وزوز گوش و بیماری آلزایمر هم بررسی شده است. امروزه دو روش برای تحریک عصب واگ وجود دارد. الف) تحریک تهاجمی عصب واگ که نیاز به جراحی داشته و طی آن یک دستگاه تولید کننده ایمپالس در جدار قدامی قفسه سینه کاشته و توسط یک سیم به کاف الکترود که به دور عصب گردنی واگ پیچیده شده، مرتبط میگردد. ب) تحریک غیرتهاجمی تحت جلدی عصب واگ که با عوارض جانبی کمی همراه است. نتایج مطالعه با استفاده از جستجوی پیشرفته در پایگاههای اطلاعاتی Scientific Information Database (SID) Google Scholar, PubMed, Scopus در بازه زمانی 1390 تا 1400 گردآوری گردید. از 671 مقاله بهدست آمده، پس از ارزیابی، 53 مقاله وارد مطالعه شدند. جستجوی موضوعی نیز با استفاده از MeSH انجام شد. مطالعات نشان دادهاند که VNS با تغییر فعالیت عصبی مراکز تنظیم خلق مرتبط است، اما مکانیسم دقیق اثر VNS بر نتایج بالینی هنوز ناشناخته است. هدف این مطالعه مرور اثرات VNS در درمان اختلالات روانپزشکی و نورولوژیک و همچنین بحث در خصوص فرضیات مربوط به مکانیسمهای درمانی آن است.
بهناز ورامینیان، مرضیه قلمکاری، طیب رمیم، معصومه روحانینسب،
دوره 80، شماره 8 - ( 8-1401 )
چکیده
متاستازهای پوستی ناشی از سرطان پستان معمولاً در مراحل پیشرفتهتری از سیر بیماری رخ میدهند ولی گاهی اوقات ممکن است بهصورت اولین تظاهر بالینی سرطان پستان یا اولین شواهد عود تومور پیشین باشند. این تظاهرات بهطور قابلتوجهی میزان بقا را کاهش میدهند. متاستاز پوستی ناشی از سرطان پستان تظاهرات متفاوتی دارد. متداولترین تظاهرات ندولها هستند. این ندولها نرم، گرد یا بیضی، متحرک، محکم و دارای بافت الاستیکی هستند و میتوانند منفرد یا متعدد باشند، اغلب به رنگ گوشتی هستند، اما میتوانند به رنگ قهوهای، سیاه مایل به آبی، صورتی تا قرمز قهوهای نیز باشند. تشخیص افتراقی شامل لنفوم پوستی، انفیلتراسیون لکوسیتها داخل پوست و متاستاز پوستی میباشد. ضایعات متاستاتیک پوستی غالباً به اشتباه بهعنوان ضایعات خوشخیم تشخیص داده میشوند. شناخت سریع آنها برای جلوگیری از درمان طولانیمدت ضدالتهابی که تشخیص صحیح را به تأخیر میاندازد، مهم است. بنابراین، برای رد کردن متاستاز، باید ضایعات غیرمعمول یا ندولار در بیمارانی که سابقه بدخیمی سیستمیک یا مشکوک به بدخیمی دارند را برای بیوپسی مدنظر قرار داد. متاستاز پوستی معمولاً نشانهای از بیماری گسترده است و ممکن است در بیشتر موارد قابل درمان نباشد. گزینههای درمانی شامل درمانهای سیستمیک و/یا موضعی هستند. متاستازهای پوستی گسترده، به درمان سیستمیک نیاز دارند. برای متاستازهای ضخیمتر پوست، پرتودرمانی، برش (Resection) جراحی یا الکتروشیمی، بهصورت مونوتراپی و یا ترکیبی اندیکاسیون دارد.
فائزه مقدس، زهرا امینی، راحله کافیه،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستمهای رابط مغز و رایانه از طریق سیگنالهای مغزی امکان ارتباط با دنیای بیرون را بدون استفاده از واسطههای فیزیولوژیکی برای افراد دارای ناتوانی جسمی فراهم میکند. یکی از انواع این سیستمها، سیستمهای مبتنی بر تصور حرکتی است. از مهمترین بخشها در طراحی این سیستمها، طبقهبندی سیگنالهای مغزی مبتنی بر تصور حرکت به کلاسهای تصور حرکت بهمنظور تبدیل به فرمان کنترلی است. در این مقاله یک روش نوین طبقهبندی سیگنالهای مغزی مبتنی بر تصور حرکتی با استفاده از روشهای یادگیری عمیق ارایه شده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در دانشکده فناوریهای نوین پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از بهمن 1398 تا تیر 1401 انجام شد در بلوک پیش-پردازش قطعهبندی سیگنالهای مغزی، انتخاب کانالهای مناسب و استفاده از فیلتر باترورث (Butterworth filter)، سپس تبدیل موجک جهت انتقال به حوزه زمان-فرکانس و در قسمت طبقهبندی از دو طبقهبند شبکه یادگیری عمیق کانولوشنی یکبعدی با دو معماری و شبکه یادگیری عمیق کانولوشن دوبعدی با دو معماری با ورودی سه موجک مادر Cmor، Mexicanhat و Cgaus به کار گرفته شده و درنهایت عملکرد شبکهها بررسی شدهاند.
یافتهها: سه کانال برای 9 سوژه موردنظر، بهعنوان بهترین کانالها انتخاب شدند. همچنین پس از یافتن پارامترهای بهینه در ساختار داده، تبدیل موجک با موجک مادر Cgaus بالاترین درصد را در دو معماری پیشنهاد شده، دارد. صحت 53/92%، بالاترین صحت مربوط به معماری دوم شبکه عصبی کانولوشن دوبعدی پیشنهاد داده شده است.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از شبکههای پیشنهاد شده، نشاندهنده آن است که شبکههای یادگیری عمیق مناسب میتوانند بهعنوان ابزاری مناسب و دقیق برای طبقهبندی دادگان مبتنی بر تصور حرکت مورد استفاده قرار گیرند.
ناهید عسکری، علی شفیعیپور، سوده خنامانی فلاحتیپور،
دوره 81، شماره 5 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی برای بهبود آسیبهای کلیوی نویدبخش بوده، لذا در این پژوهش پتانسیل سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان گربه (fMSCs) در مقایسه با داروی تلمیزارتان در بیماریمزمنکلیوی بررسیشد.
روش بررسی: در 35 گربه نژاد پرشین، مارکرهای سلولهای بنیادی (CD44, CD90, CD105) با استفاده از Real time-PCR در fMSC دریک مطالعه بالینی مداخلهای از 1397 تا 1398 در کرمان، بررسیشد. متغیرهای مستقل سن، وزن و سابقه بیماریهای کلیوی و متغیر وابسته وجود یا عدموجود CKD بود. گروه اول، تزریق اتولوگ fMSCs، گروه دوم تلمیزارتان بهعنوان مسدودکننده رنین-آنژیوتانسین (RAB) استفاده و نتایج با گربههای سالم و بدون درمان، با معاینه فیزیکی حیوانات، اندازهگیری میزان فیلتراسیون گلومرولی (Glomerular filtration rate, GFR)، نیتروژن اوره خون (Blood urea nitrogen, BUN)، کراتینین و اوره سرم، آلانین ترانس آمیناز (Alanine transaminase, ALT) و وزن مخصوص (Specific gravity, SG) ادرار برای روزهای 1، 30، 60، 90 و 120 مقایسه شد. بررسی دادهها با استفاده از SPSS software, version 20 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) و آنالیز دو طرفه ANOVA و آزمون توکی انجام و 05/0<P معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: fMSCs باعث کاهش BUN، SCr، و اوره سرم و بهبود GFR و کاهش التهاب، نکروز و فیبروز در بافت کلیه و افزایش بقای سلولهای کلیوی شد. همچنین fMSCs با تاثیر بر روی ژنهای CD44، CD90، CD105، مارکرهای بنیادی را در سلولهای کلیوی تنظیم کرده، بهطوریکه fMSCs بهتر از تلمیزارتان عملکرد که فقط باعث کاهش فشار خون و پروتیینوری در گربهها شد.
نتیجهگیری: سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند بهعنوان یک کاندید بالقوه برای مطالعات بیشتر در بهبود عملکرد و کاهش آسیب کلیوی در بیماران CKD باشد.
رضا عاطف یکتا، هدا کاوسی، پوریا عیسی وند، منیر سادات حاکمی، عبدالوهاب برادران، زهرا تمرتاش،
دوره 81، شماره 8 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: درگیری قلبی در بیماری اسکلروز سیستمیک شایع میباشد. فیبروز میوکارد یافتهی اصلی درگیری قلبی در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک میباشد. با توجه به اینکه درگیری قلبی بهعنوان یک فاکتور با پیشآگهی بد بیماری در اسکلرودرمی شناخته شده است یافتن یک روش امکانپذیر و غیرتهاجمی ارزشمند خواهد بود. در مطالعات اخیر وجود Fragmented QRS complexes (FQRS) در نوارقلب در ارتباط با اسکار و فیبروز نشان داده شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مورد- شاهد از فروردین 1398 تا اسفند 1398 است که در بیماران مبتلا به اسکلرودرمی مراجعه کننده به درمانگاه روماتولوژی بیمارستان شریعتی و افراد غیرایسکیمک مراجعهکننده به درمانگاه قلب بیمارستان شریعتی در گروه کنترل منطبق بر سن و جنس با گروه بیماران انجام شده است.
یافتهها: از میان ۱۴۱ فرد مبتلا به اسکلروز سیستمیک، 127 نفر (81/85%) زن و ۲۱ نفر (19/14%) مرد بودند. 61 نفر (2/%41) از مبتلایان به اسکلرودرمی و هشت نفر (9/%7) از افراد گروه کنترل در این مطالعه دارای تغییرات FQRS در نوار قلب خود بودند. در این مطالعه در مقایسه بین گروه بیماران مبتلا به اسکلرودرمی و افراد گروه کنترل، فاصلههای QRS، QTc و Tp-e بهطور معناداری در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک بزرگتر از افراد گروه کنترل بود. فراوانی تغییرات FQRS، LAHB و LPHB در مبتلایان به بیماری اسکلروز سیستمیک به شکل معناداری در مقایسه با افراد گروه کنترل بیشتر بود.
نتیجهگیری: یافته FQRS در نوار قلب بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک که علایم قلبی واضحی ندارند ممکن است نشاندهنده فیبروز میوکارد باشد و پیشبینی کننده بروز اختلالات قلبی در آینده میباشد.
مصطفی کاظمی، محمد حسین دادخواه تهرانی، علی اصغر خالقی، مسعود محمدی،
دوره 81، شماره 9 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پروستات یکی از شایعترین سرطانها در جهان بهویژه در جمعیت مردان سالمند میباشد. هدف مطالعه حاضر مروری سیستماتیک بر بررسی براکیتراپی در درمان سرطان پروستات و کاربرد بالینی است.
روش بررسی: در این مقاله مرور سیستماتیک، مطالعات مرتبط از طریق جستجو در بانکهای اطلاعاتی Google scholar، SID و PubMed با استفاده از کلید واژههای مرتبط در محدوده زمانی فروردین 1379 تا اسفند 1401 انتخاب و مقالات مرتبط با موضوع بررسی شدند.
یافتهها: از براکیتراپی معمولا به دو صورت استفاده میشود، یا بهصورت تک درمانی (mono therapy) که از LDR و HDR برای درمان برخی از بیماران کمخطر بهره گرفته میشود و یا بهصورت تقویتکننده (Boost) درمان پساز درمانهایی دیگر مثل EBRT، که در اینجا ممکن است پیش، پساز اتمام یا در حین درمان جزیی از پروسه درمانی باشد. براکیتراپی به همراه EBRT برخلاف براکیتراپی به تنهایی یک رویکرد مناسب در بیمارانی با بیماری با خطر متوسط و پرخطر است. در بیماران پرخطر استفاده از روش درمانی EBRT و HDR-BT بهصورت ترکیبی میتواند نتایج بهتری را نسبت به EBRT به تنهایی بهدنبال داشته باشد.
نتیجهگیری: یکی از مزایای اصلی این روش درمانی توانایی تجویز دوز بالایی از تشعشع است. درحالیکه قرار گرفتن در معرض تشعشع را در اندامهای سالم مجاور به حداقل میرساند. نتایج بهدست آمده از هر دو شکل براکیتراپی نیز عموما مناسب و قابلمقایسه با دیگر روشهای درمانی همراه با عوارض کمتر است.
یاسر حسنزاده، زهرا ثاقب موفق، آتنا صحرابیگی، حمید حیدریان میری، معصومه غریب،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی اپیدمیولوژیک تومورهای سیستم اعصاب مرکزی اولین گام در کنترل وضعیت این تومورها است. هدف ما بررسی اپیدمیولوژی و هیستوپاتولوژی تومورهای خوشخیم و بدخیم سیستم اعصاب مرکزی در یکی از مراکز دانشگاهی و ارجاعی شرق کشور است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی همه بیمارانی که در بازه زمانی بین فروردین 1388 تا اسفند 1397 با تشخیص قطعی تومور خوشخیم یا بدخیم سیستم اعصاب مرکزی در بیمارستان قائم مشهد پذیرش شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. منابع اطلاعاتی مورد استفاده شامل پرونده بیماران و سیستم اطلاعاتی بیمارستان بود. در نهایت، اطلاعات بهدست آمده توسط SPSS software, version 28 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) تفسیر شد.
یافتهها: درمجموع 775 بیمار مبتلا به تومورهای خوشخیم و 771 بیمار مبتلا به تومورهای بدخیم سیستم اعصاب مرکزی وارد مطالعه شدند. در مورد تومورهای خوشخیم شیوع در زنان تقریباً دو برابر مردان، (۴۷/۶۸ در برابر ۵۳/۳۱%) و میانگین سنی بیماران ۸۱/۱۹±۳۱/۴۵ سال بود. شایعترین تومور خوشخیم، مننژیوم با شیوع ۷۷/۷۲% و پس از آن شوانوم با شیوع ۶۷/۱۳% بود. میانگین سنی بیماران مبتلا به تومورهای بدخیم ۶۷/۱۹±۶۴/۳۶ سال بهدست آمد که ۰۴/۵۳% آنها مرد و ۹۶/۴۶% زن بودهاند. شایعترین تومور بدخیم، گلیوبلاستوم با شیوع ۶۸/۳۲% و سپس آستروسیتوم منتشر با شیوع ۴۷/۱۶% گزارش شد. مرگومیر داخل بیمارستانی در تومورهای خوشخیم و بدخیم بهترتیب ۱/۱۰ و ۵/۱۷% بود. نوع تومور و گرید آن عوامل تعیینکننده اصلی در مرگ زودرس در تومورهای بدخیم بهشمار میرود.
نتیجهگیری: ویژگیهای اپیدمیولوژیک تومورهای خوشخیم و بدخیم سیستم اعصاب مرکزی در مطالعه ما مشابه سایر مطالعات در دیگر جوامع بود.