93 نتیجه برای بانی
لیلا والی، رضا گودرزی، گلناز آذری، راحیل قربانی نیا،
دوره 78، شماره 7 - ( مهر 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش بستری مجدد بهعنوان یک شاخص تعیینکننده عملکرد سیستمهای مراقبتی و درمانی، نشاندهنده افزایش کیفیت خدمات در اولین مراقبت ارایه شده به بیمار است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی از نوع فنومنولوژی (Phenomenology) بود که در سه بیمارستان آموزشی شهر کرمان از فروردین تا شهریور سال 1396 انجام شد. گردآوری دادهها از طریق مصاحبههای نیمه ساختاریافته با روش نمونهگیری هدفمند از بین تمامی بیماران بستری در بخشهای داخلی و پرستاران شاغل در بخش و پزشکان معالج انجام شد. برای تحلیل دادهها از روش کلایزی هفت مرحلهای (Seven Level Colaizzi Method) استفاده شد.
یافتهها: تحلیل مصاحبهها منجر به شناسایی سه کد اصلی شامل ویژگیهای شخصی بیماران، نیروی انسانی و عوامل بالینی، بیمارستان و عوامل محیطی و 11 کد فرعی شد.
نتیجهگیری: باید با ارایه راهکارهای کاربردی و اجرای آن از طریق سیستم بهداشت و درمان کشور، زمینه لازم را برای کاهش میزان بستری مجدد جامعه فراهم آورد.
مینا خان حسینی، حسین شیبانی، سلمان دلیری، زهرا حدادی، هنگامه خسروانی،
دوره 79، شماره 3 - ( خرداد 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری قلبی-عروقی سندرم کرونری حاد از جمله علل ناتوانی و مرگ میباشد. سطح اسید اوریک، گلوکز خون و دیسلیپیدمی از عوامل خطر ابتلا به این بیماری هستند، اما نقش این عوامل در تغییرات الکتروکاردیوگرافی مورد بررسی قرار نگرفته است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط برخی خصوصیات دموگرافیک و بالینی با تغییرات الکتروکاردیوگرافی انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، بهصورت توصیفی تحلیلی بر روی 484 بیمار مبتلا به سندرم کرونری حاد پذیرش شده در بیمارستان امام حسین شاهرود از ابتدای دی 1397 تا پایان خرداد 1398 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از چک لیست محقق ساخته از پرونده بیماران استخراج گردید. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با استفاده از آزمونهای Analysis of variance و Chi-square test انجام شد.
یافتهها: نسبت انحرافات STD در زنان مبتلا به سندرم کرونری حاد 6/12% بیشتر از مردان بود اما نسبت انحرافاتSTE و Dynamic changes در مردان بهترتیب 4/10% و 2/12% بیشتر از زنان بود. نسبت انحرافات STD، STE، inverted T و Dynamic changes در افراد دچار هایپرلیپیدمی بهترتیب 8/67%، 6/77%، 6/74% و 8/75% با افرادی که هایپرلیپیدمی نداشتند و نسبت انحرافات STD، STE، inverted T و Dynamic changes در بیماران با فشار خون بالا بهترتیب 12/0%، 5%، 2/11% و 1/19% با بیماران بدون فشار خون بالا اختلاف داشتند.
نتیجهگیری: براساس یافتهها جنسیت، اعتیاد، پرفشاری خون، کراتینین، سطح LDL، گلوکز ناشتا و تعداد گلبولهای سفید خون با تغییرات الکتروکاردیوگرام ارتباط معناداری داشت.
سید مرتضی حیدری، حمید رضا شتابی، الناز مرزبانی،
دوره 79، شماره 3 - ( خرداد 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کنترل خونریزی در انجام عمل داکریوسیستورینوستومی از اهمیت ویژهای برخوردار است و کنترل پاسخهای همودینامیک بدن به استرس بهطور مؤثری میزان خونریزی حین عمل جراحی را کاهش داده و موجب بهبود ناحیه جراحی میگردد. از اینرو در این مطالعه بر آن شدیم تا به بررسی تاثیر دو ترکیب دارویی ترینیتروگلیسیرین و لابتالول با هیدرالازین بر روی فاکتورهای همودینامیک حین عمل جراحی داکریوسیستورینوستومی بپردازیم.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سویه کور میباشد که از مهر 1397 لغایت شهریور 1398 در بیمارستان فیض اصفهان بر روی 71 بیمار کاندید جراحی داکریوسیستورینوستومی DCR)) در دو گروه صورت گرفت. میزان خونریزی، پاسخ قلبی عروقی بیماران حین و پس از جراحی ومیزان رضایتمندی پزشک و بیمار، شدت درد و بروز تهوع و استفراغ جمعآوری و آنالیز شدند.
یافتهها: تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر میانگین فشار خون شریانی و تعداد ضربان قلب در زمانهای مطالعه حین جراحی و در زمان ریکاوری وجود نداشت (05/0<P). تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر میزان حجم خونریزی، میزان رضایتمندی جراح و بیمار، دفعات استفراغ، مدت اقامت در ریکاوری، شدت تهوع، میزان درد و خونریزی مجدد در ریکاوری مشاهده نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که ترکیب دارویی لابتالول همراه هیدرالازین در مقایسه با لابتالول همراه ترینیتروگلیسیرین نتایج مشابهی از نظر فاکتورهای همودینامیک و همچنین معیارهای میزان خونریزی و رضایتمندی جراح و بیمار دارد و از اینرو میتوان از هر دو ترکیب در جهت کاهش میزان خونریزی وکنترل علایم حیاتی حین جراحی داکریوسیستورینوستومی استفاده نمود.
محمدعلی شعبان، اصغر قربانی، محمد کاجی یزدی، ندا حکیمیان، منیر السادات سهلآبادی، زهرا شکری، زهرا ملااسماعیلی،
دوره 79، شماره 5 - ( مرداد 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آنمی میکروسیتیک فقر آهن شایعترین اختلال تغذیهای و از مشکلات بهداشتی عمده در نوزادان و کودکان است که با رشد و تکامل ناکافی آنها همراه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع آنمی میکروسیتیک در نورزادان در بدو تولد در بیمارستان بهارلو تهران انجام شد.
روش بررسی: تعداد 210 نوزادی که بین مهر ماه 1397 تا اسفند ماه سال 1397 در بیمارستان بهارلو تهران بهدنیا آمدهاند مورد بررسی قرار گرفتند. cc 5/2 خون بندناف از نوزادان تازه بهدنیا آمده گرفته شد و سلولهای خونی مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی نتایج شاخصها آنمی میکروسیتیک تشخیص داده شد و بررسی رابطه آنمی میکروسیتیک با شاخصهایی مانند اطلاعات دموگرافیک صورت گرفت.
یافتهها: میزان نوزادانی که مبتلا به آنمی هستند 3/14% و میزان نوزادانی که آنمی میکروسیتیک دارند 5/9% میباشند. ارتباط معناداری بین سطح غلظت هموگلوبین و آنمی میکروسیتیک نشان داده شد. ارتباطی بین سن مادر، وزن نوزادان، قد نوزادان، نوع زایمان، سن حاملگی و نسبت والدین با بروز آنمی میکروسیتیک مشاهده نشد.
نتیجهگیری: آنمی در مرکز بهارلو از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است، بنابراین، امر غربالگری و بررسی بیشتر از نظر ابتلا به بیماری کمخونی و عوامل مرتبط با آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. نتایج مطالعات نشانگر آن است که آنمی یک بیماری چند فاکتوری میباشد و بروز آن به عوامل مختلف بستگی دارد و نیازمند غربالگری و تشخیص بهموقع جهت بکارگیری درمان موثرتر و کاستن از عوارض احتمالی آن میباشد.
نگار عبدی، ایرج عابدی، مظفر ناصرپور، مسعود ربانی،
دوره 79، شماره 6 - ( شهریور 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پروستات شایعترین بدخیمی در مردان و دومین علت مرگومیر در تمام کشورهای دنیا میباشد. مکانیسم دقیق سرطانی شدن پروستات مشخص نیست. از طرف دیگر تشخیص زودهنگام سرطان پروستات میتواند منجر به درمان کامل شود. چندین آزمایش کلینیکی شامل معاینه انگشتی رکتوم (DRE)، بیوشیمیایی مثل آنزیم ویژه پروستات (PSA) و پاتولوژیک مثل بیوپسی با هدایت اولتراسوند (TRUS) برای بررسی اندازه و گسترش سرطان پروستات استفاده میشود. در این مطالعه ارتباط بین مقدار میانگین سرم PSA و شاخص گلیسون بهعنوان روش استاندارد در بیماران مبتلا به سرطان پروستات در مقایسه با پارامترهای استخراج شده از DCE-MRI ارزیابی گردید.
روش بررسی: این مطالعه بنیادی کاربردی بر روی 90 بیمار مبتلا به سرطان پروستات که براساس معیارهای Mc Donald از اسفند 1398 تا مهر 1399 به مرکز تصویربرداری شفای اصفهان ارجاع شده بودند، انجام شد. نواحی مشکوک به کانون سرطان توسط پزشک متخصص رادیولوژی مشخص و شاخصهای تصاویر داینامیک شامل Ktrans و Kep تعیین شد. نرمافزارهای تجاری موجود دادههای DCE-MRI را گرفته و نقشههای پارامتریک مثل نقشههای Ktrans و Kep را ایجاد میکنند که میتوان برای اهداف تشخیص استفاده نمود.
یافتهها: نقشههای Kep و Ktrans تفاوت معناداری میان بافت سالم و سرطانی نشان دادند. Kep و Ktrans در سرطان پروستات بهطور قابلتوجهی بالاتر از بافت سالم بود (05/0P<). بهمنظور بررسی ارتباط پارامترهای DCE-MRI و یافتههای هیستوپاتولوژیک از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. همچنین هیچ ارتباط معناداری بین شاخص گلیسون و پارامترهای DCE-MRI مشاهده نشد.
نتیجهگیری: پارامترهای DCE-MRI بهطور قابلتوجهی تشخیص دقیق سرطان پروستات را بهبود بخشیده و بهعنوان روشی موثر برای تشخیص، مدیریت و ارزیابی مردان مبتلا به سرطان پروستات مفید است اما نباید بهعنوان جایگزینی برای نمونهبرداری از بافت در نظر گرفته شود.
اطلسی صفایی، محمد شیبانی، یاسر عزیزی،
دوره 79، شماره 8 - ( آبان 1400 )
چکیده
سرطان دومین علت اصلی مرگومیر در آمریکا است و با توجه به شیوع بالا از معضلات اصلی بهداشتی در سراسر دنیا بهشمار میرود. امروزه راهکارهای درمانی زیادی از جمله شیمیدرمانی برای درمان سرطان در بیماران وجود دارد. شیمیدرمانی در واقع بکارگیری داروهای آنتینئوپلاستیک به تنهایی و یا بهصورت ترکیبی با سایر داروها میباشد. البته، این داروها میتوانند به عملکرد سلولهای سالم نیز آسیب برسانند و عوارض جانبی فراوانی ایجاد کنند. از داروهای پرکاربرد در شیمیدرمانی، خانواده دارویی آنتراسایکلینها هستند و از گروه دارویی آنتراسایکلینها میتوان به دوکسوروبیسین، دانوروبیسین و اپیروبیسین اشاره کرد که پرکاربردترین آنها دوکسوروبیسین است. دوکسوروبیسین مکانیسمهای درمانی و آسیب سلولی متعددی دارد و سمیت قلبی ناشی از آن در بیماران تحت شیمیدرمانی بسیار شایع است که متاسفانه درمان قطعی و مطمئنی برای آن وجود ندارد. تغییرات قلبی ناشی از سمیت قلبی دوکسوروبیسین ممکن است شامل تغییرات الکتروکاردیوگرافی، آریتمی، التهاب میوکارد (میوکاردیت)، التهاب پریکارد (پریکاردیت)، انفارکتوس میوکارد، کاردیومیوپاتی، نارسایی قلبی (نارسایی بطن چپ) و نارسایی احتقانی قلب باشند. این تغییرات ممکن است در طول درمان، مدت کوتاهی پس از درمان و یا چند هفته پس از اتمام شیمیدرمانی آشکار شوند. تا به حال مکانیسمهای پرشماری در توجیه علت ایجاد سمیت قلبی توسط دوکسوروبیسین بیان شدهاند. از جمله آنها میتوان به مهار توپوایزومرازIIβ ، تخریب میتوکندری، تشکیل ROS با واسطه آهن، افزایش استرس اکسیداتیو، افزایش فعالیت فرآیندهای التهابی، افزایش آپوپتوز و نکروز بافت قلب اشاره کرد. در این مطالعه به بررسی علل و انواع مختلف سمیت قلبی ناشی از دوکسوروبیسین در بیماران تحت شیمیدرمانی میپردازیم.
حسین شعبانی میرزایی، زهرا حقشناس، محسن ویژه، آرمن ملکیانطاقی، کامبیز افتخاری،
دوره 80، شماره 5 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: به سبب مزمن بودن بیماری دیابت، کودکان مبتلا به دیابت نوع یک در معرض عوارض بلند مدت متعددی هستند. یکی از عوارض مهم این بیماری درگیری قلبی عروقی بهعلت تصلب شرایین میباشد که ارتباط مستقیم با وضعیت کنترل چربیهای خون دارد. استفاده از پروبیوتیکها ممکن است با تاثیر بر متابولیسم چربی، در روند بروز عوارض در این بیماران موثر باشد. هدف ما از انجام این مطالعه بررسی اثر پروبیوتیک خوراکی بر پروفایل چربی در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک میباشد.
روش بررسی: این مطالعه در بیمارستان فوقتخصصی کودکان بهرامی از اردیبهشت 1397 تا اردیبهشت 1398 انجام شده است. در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 52 کودک مبتلا به دیابت نوع یک ( از 16-2 ساله) مراجعهکننده به بیمارستان کودکان بهرامی مورد بررسی قرار گرفتند و بیماران به دو گروه 26 نفره تقسیم شدند. گروه پروبیوتیک علاوه بر درمان روتین انسولین، روزانه یک کپسول پروبیوتیک بهمدت 90 روز دریافت نمودند و گروه شاهد صرفا درمان روتین انسولین را دریافت کردند. نمونه خون بیماران دو گروه در شروع و پایان مداخله برای ارزیابی پروفایل چربی گرفته شد.
یافتهها: در نتایج این مطالعه مشاهده شد HDL-C در گروه پروبیوتیک نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است، هرچند از نظر آماری معنادار نبود (05/0P>). همچنین تغییرات کلسترول کل، LDL-Cو تریگلیسرید نیز از نظر آماری معنادار دیده نشد.
نتیجهگیری: براساس این مطالعه، استفاده از پروبیوتیک خوراکی بهمدت 90 روز در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک، تاثیر چشمگیری بر پروفایل چربی خون در مقایسه با گروه کنترل نداشته است.
حسین قربانی، محمد رعنایی، علیرضا فیروزجاهی، زهرا احمدنیا، سمانه روحی، فرزانه جعفریان، روزبه محمدی آبندانسری، سمیه احمدی گورجی،
دوره 80، شماره 5 - ( مرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: جهت کنترل استرونژیلوییدس استرکورالیس، اطلاع از وضعیت پراکندگی آن در مناطق مختلف مورد نیاز میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع استرونژیلوییدس استرکورالیس انجام شد.
روش بررسی: مطالعه توصیفی حاضر بهصورت گذشتهنگر (1399-1390) انجام شد. اطلاعات آزمایش مدفوع بیمارانی که از به بیمارستان روحانی شهر بابل مراجعه کرده بودند، جمعآوری شد. تشخیص استرونژیلوییدس استرکورالیس بهروش گسترش مرطوب و فرآیند تغلیظ فرمال-اتر انجام شد. شاخصهای میانگین، انحراف معیار، تعداد و درصد برای توصیف دادهها استفاده شد.
یافتهها: در مدفوع 420 بیمار (05/1%)، وجود استرونژیلوییدس استرکورالیس تایید شد. جمعیت بیماران مرد ( 249 بیمار) از زنان (171 بیمار) بیشتر بود. علایم در 206 بیمار مثبت بود. شایعترین بیماری زمینهای در بیماران درد شکم (220 نفر) بود.
نتیجهگیری: شیوع این انگل در مردان، افراد با سنین بالا و با بیماریهای زمینهای بیشتر بود. بررسی و کنترل شیوع بیماریهای انگلی، بخصوص در افراد با بیماریهای زمینهای با اهمیت است.
کیهان مصطفوی، فریبا قربانی، مجتبی مخبر دزفولی، مهدیه حضرتی، احسان علیبیگی، نفسیه محمدیزاده،
دوره 80، شماره 8 - ( آبان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مسائل اخلاقی پیوند اعضا بهتازگی به کرات مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به آمار بالای مرگومیر بیماران در لیست انتظار پیوند، از مهمترین چالشهای اخلاقی پیوند اعضا، کمبود ارگانهای پیوندی و روشهای حل این معضل میباشد.
روش بررسی: در این پژوهش به صورت مرور مقالات به بررسی ملاحظات اخلاقی مورد نیاز در استفاده از موارد مرگ قلبی جهت تامین عضو در ایران پرداخته شده است.
یافتهها: بسیاری از اقدامات انجام شده جهت افرایش تعداد ارگانهای فراهمآوری شده از موارد مرگ مغزی در دنیا هنوز نتوانسته فاصله میان عرضه و تقاضا را در پیوند اعضا کمتر نماید. از اینرو از سالهای 1980 برنامه پیوند اعضا از مرگ قلبی (Non-heart-beating donor) دهندگان با ایست قلبی برگشتناپذیر در دنیا مجدداً مورد بازنگری و استفاده قرار گرفت. براساس دستهبندی ماستریت(Maastricht classification) ، دهندگان ایست قلبی در دو دسته کلی کنترل نشده و کنترل شده جای میگیرند. گروه اهدای عضو ایتالیا تیپ شش یا دهندگان با جریان خون غیرطبیعی که روی Extracorporeal membrane oxygenation (ECMO)هستند را اخیراً معرفی کرده است .در خصوص فراهمآوری اعضا از اهداکنندگان بدون ضربان قلب، ملاحظات اخلاقی زیادی وجود دارد که هم شامل دهنده و هم شامل گیرنده پیوند میباشد، از اینرو با توجه به اینکه شرایط بالینی دهنده مرگ مغزی در بعضی مواقع بسیار ناپایدار است، پیش از اهدای عضو ممکن است قلب دچار ایست شود. در این موارد امکان برداشت عضو پس از بروز وضعیت مرگ قلبی در دهندهای که مرگ مغزی بوده، وجود دارد.
نتیجهگیری: لازم است ملاحظات اخلاقی لازم در خصوص اهدای عضو از موارد مرگ قلبی تدوین و قوانین لازم تصویب گردد.
صدیقه صفری، اکرم عیدی، مهرناز مهربانی، محمدجواد فاطمی، علیمحمد شریفی،
دوره 81، شماره 1 - ( فروردین 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: استئوآرتریت یک بیماری دژنراتیو مفصلی و شایعترین نوع آرتریت است که سبب درد، ناتوانی و اختلال در عملکرد بیماران میشود. قند خون بالا به واسطه استرس اکسیداتیو و افزایش میزان گونههای فعال اکسیژن و ایجاد واسطههای التهابی برغضروف تاثیر میگذارد. از آنجایی که درمانهای دارویی برای استئوآرتریت کوتاه مدت و غیرموثر هستند، نیاز به درمانهای جدید جهت درمان استئوآرتریت وجود دارد. استفاده از محلول رویی سلولهای بنیادی مزانشیمی یا سیکریتا که حاوی محصولات ترشحی ازقبیل فاکتورهای رشد و سیتوکینها است بهعنوان یک جایگزین مناسب جهت درمان استئوآرتریت درنظر گرفته شود. هدف از این مطالعه اثرات سیکریتا براسترس اکسیداتیو القا شده توسط غلظت بالای گلوکز در کندروسیتهای انسانی C28I2 میباشد.
روش بررسی: تحقیق حاضر بهصورت تجربی از اردیبهشت ۱۳۹7 تا شهریور 1399 در گروه فارماکولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. اثر سیکریتا و غلظت بالای گلوکز بر میزان بقای سلولهای غضروفی C28I2 توسط آزمون WST1 بررسی گردید. سپس تاثیر سیکریتا بر بیان mRNA، کاتالاز (CAT)، سوپراکسید دیسموتاز I (SOD1) و گلوتاتیون اس ترانسفرازها I (GSTP1) در گروههای درمانی و غیردرمانی مقایسه شدند.
یافتهها: پیشدرمانی کندروسیتهای انسانی C28I2 با سیکریتا سبب افزایش بیان ژنهای CAT، SOD1 و GSTP1 در سلولهای مجاورت داده شده با غلظت گلوکز بالا نسبت به گروه درماننشده میشود.
نتیجهگیری: سیکریتا میتواند در سلولهای غضروفی تحریکشده توسط غلظت بالای گلوکز، استرس اکسیداتیو را ازطریق افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی کاهش دهد و چون استرس اکسیداتیو از مکانیسمهای اصلی آسیب غضروف میباشند، سیکریتا میتواند در جلوگیری از پیشرفت استئوآرتریت مفید باشد.
طیبه روئینفرد، علی اوغازیان، محمد حسین ساقی، مهدی قربانیان، ایوب رستگار، شهرام نظری،
دوره 81، شماره 4 - ( تیر 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی خطرات سرطانزایی و غیرسرطانزایی برای سلامتی فلزات سنگین در تنباکوهای پرمصرف از طریق قرار گرفتن در معرض استنشاق انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از فروردین 1401 تا مهر 1401 در شهر بجنورد بر روی مسیر دود هفت برند پرمصرف تنباکو انجام شد، غلظت فلزات سنگین در مسیر دود تنباکوها با استفاده از طیفسنجی نشر نوری پلاسما با جفت القایی تعیین شد. از نرمافزار مونتکارلو برای ارزیابی ریسک احتمالی استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد غلظت فلزات سنگین در مسیر دود تنباکوها Fe>Zn>Mn>Ba>Pb>Ni>Cu>Mo>Cr>As>Cd بدین ترتیب بود. تجزیه و تحلیل Kruskal-Wallis نشان داد که غلظت فلزات سنگین بین تنباکوهای مختلف از نظر آماری تفاوت معنادار دارد (05/0P<). مقادیر شاخص خطر (HI) برای مسیر دود تنباکوهای الراح، آموردوسیب، الفاخر، الروبی، مزایا، سنتی بدون طعم و نخل بهترتیب 64/2، 41/2، 05/2، 7/1، 49/1، 46/1 و 44/1 بود. مقادیر خطر سرطانزایی یا خطر افزایشی سرطان مادام العمر (ILCR) آمور دوسیب، الراح، نخل، مزایا، الروبی، الفاخر و سنتی بدون طعم بهترتیب10-3×8/2، 10-3×43/2، 10-3×72/1، 10-3×58/1، 10-3×43/10، 1-4×58/9 و 10-4×08/8 بود. سرب در مسیر دود تنباکو الراح، با مقدار 59/1 بیشترین مقدار ریسک غیرسرطانزایی داشت.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده بیانگر این است که مسیر دود تنباکو الراح ریسک سرطانی و غیرسرطانی بالایی نسبت به سایر تنباکوها دارد و میتواند خطرات غیر سرطانزا و سرطانزا برای مصرف کنندگان ایجاد کند. بنابراین، نظارت منظم بر کیفیت تنباکوی رایج برای کاهش سطح خطرات سلامت انسان ضروری است.
بابک وحدتپور، محمد شیروانی، حمیدرضا جهانبانی اردکانی، امید علیزاده خیاط، صادق برادران مهدوی،
دوره 81، شماره 4 - ( تیر 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه انطباق فرا فرهنگی پرسشنامه کیفیت زندگی روتاتور کاف و تعیین پایایی و روایی پرسشنامه در جمعیت فارسی زبان مبتلا به بیماری روتاتور کاف بود.
روش بررسی: این مطالعه در شهر اصفهان و از اردیبهشت 1401 تا اسفند 1401 انجام شده است. شرکتکنندگان شامل 56 فرد مبتلا به پاتولوژی روتاتور کاف بودند. پایایی آزمون-بازآزمون با ضریب همبستگی درون کلاسی ایجاد شد. سازگاری درونی با استفاده از آلفا کرونباخ محاسبه گردید. تخمین خطا در اندازهگیریها با خطای استاندارد اندازهگیری محاسبه شد. ارزیابی تکرارپذیری با فاصله سه روز بین تکمیل پرسشنامه آزمون -بازآزمون سنجیده شده است.
یافتهها: میزان آلفا کرونباخ 971/0 بود که سازگاری درونی بالایی را نشان داد. ضریب همبستگی درون کلاسی 99/0 بود که نشاندهنده پایایی بالای آزمون-بازآزمون است. مقدار همبستگی با پرسشنامه DASH برابر با 907/0 و با پرسشنامه SPADI برابر با 941/0 بوده است.
نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی روتاتور کاف ابزاری معتبر و قابل اعتماد برای ارزیابی کیفیت زندگی در بیماران با تشخیص آسیب روتاتور کاف است.
پرویز شهابی، جلال عبدالعلیزاده، شیرین حسنپور، بهناز صادقزاده اسکویی، سهیلا بانی،
دوره 82، شماره 2 - ( اردیبهشت 1403 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب نخاعی (SCI) یک موضوع مهم پزشکی و اجتماعی است که منجر به درجات مختلفی از اختلالات حسی و حرکتی واختلال عملکرد جنسی و مشکلات باروری در مردان میشود. درمانهای آنتیاکسیدانی میتوانند استرس اکسیداتیو ناشی از آسیب نخاعی را کاهش دهند. این مطالعه به بررسی تأثیر سلنیوم و آستاگزانتین بر پارامترهای اسپرم و ترمیم نخاع آسیبدیده در موشهای صحرایی میپردازد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی از مدل حیوانی موش صحرایی در آزمایشگاه مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی تبریز از تاریخ 9 دی 1401 لغایت 6 آذر 1402 استفاده شد. 50 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار بهطور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند: کنترل، شم، SCI، تغذیه با سلنیوم و تغذیه با آستاگزانتین. به جز گروه کنترل و شم، در سایر گروه ها آسیب نخاعی ایجاد شد. شش هفته پس از آسیب، اثرات مکملهای سلنیوم و آستاگزانتین بر پارامترهای اسپرم و ترمیم نخاع مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: مکمل سلنیوم و آستاگزانتین غلظت، تحرک پیشرونده و زنده ماندن اسپرم را به استثنا، مورفولوژی غیرطبیعی اسپرم بهبود بخشید (001/0P<). هر دو مکمل سلنیوم و آستاگزانتین عملکردهای حرکتی و حسی موشهای آسیب دیده را افزایش دادند (001/0P<). سلنیوم نقش بیشتری در ارتقاء ترمیم در مقایسه با آستاگزانتین نشان داد (001/0P<).
نتیجهگیری: تغذیه با سلنیوم و آستاگزانتین پارامترهای اسپرم را بهبود میبخشند و در بهبود عملکرد حرکتی و حسی رتها پس از آسیب نخاعی موثرند. اما در این میان اثر سلنیوم بهتر از آستاگزانتین بود.