جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای آموزش

فرشته فرزیان پور، عباس بازرگان،
دوره 57، شماره 2 - ( 2-1378 )
چکیده

هدف پژوهش، طراحی الگوی ارزیابی بخشهای آموزشی بالینی، با توجه به ماهیت خاص رشته های تخصصی و فوق تخصصی به منظور بهبود شرایط لازم، جهت پرورش مهارتهای علمی و عملی، قضاوت بالینی و ارتقای کیفیت آموزش پزشکی در بیمارستانهای آموزشی است. برای انجام این پژوهش یک الگوی اعتبارسنجی طراحی شد. این الگو یکی از روشهایی است که می تواند در شناسایی نقاط قوت و ضعف بخشهای آموزشی بالینی بیمارستانهای دانشگاهی موثر باشد. گامهایی که در کاربرد این الگو برداشته شد به شرح زیر می باشد: 1) بیان عوامل و اجزای تشکیل دهنده نظام مورد ارزشیابی. 2) تعیین استاندارد برای هریک از اجزا. 3) گردآوری داده های مورد نیاز درباره عوامل و اجزا. 4) تعیین اهمیت هریک از عوامل و اجزای نظام مورد ارزشیابی. 5) تحلیل داده های گردآوری شده، تلفیق آنها و رتبه بندی نظام مورد ارزشیابی بیمارستانهای فوق با مقایسه رتبه بندی سه درجه ای (قوی، رضایت بخش، غیر رضایت بخش). نتایج بدست آمده نشان می دهد که کیفیت و وضع موجود بیمارستانهای مورد مطالعه با استانداردهای تدوین شده در سطح رضایت بخش است. اما به منظور دستیابی به «درجه قوی» باید تلاش بیشتری انجام پذیرد.


سیدمنصور رضوی، عباس ربانی، محسن توکلی،
دوره 57، شماره 3 - ( 3-1378 )
چکیده

این تحقیق یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه در این بررسی، دانشجویان رشته های مختلف علوم پزشکی و موضوع مورد تحلیل، نظرات این دانشجویان در مورد کیفیت تدریس معلمین خود می باشد. در این بررسی 21171 نفر به سؤالات از پیش طراحی شده در خصوص وضعیت تدریس اعضای هیات علمی دانشگاه، در 650 درس مختلف در ترم اول و دوم سال تحصیلی 77-76 پاسخ داده اند. در این مطالعه، 14 سؤال که مجموعا اجزا یک کلیت یعنی "کیفیت تدریس" را تشکیل می دادند براساس مقیاس لیکرت تنظیم گردیده است. بالاترین مجموع نمره در این پرسشنامه 70 و پایین ترین آن 14 و متوسط نمره 42 می باشد. نمرات بالاتر و مساوی با نمره 42 به عنوان نمرات خوب و نمرات کمتر از 42 به عنوان نمرات ضعیف در نظر گرفته شده اند. نتایج حاصل از این بررسی گویای این است که در مجموع میانگین کل نمرات و انحراف معیار کل دانشکده ها، به ترتیب برابر است با 54/6 و 12/20 و 3/79 درصد از دانشجویان وضعیت تدریس اعضای هیات علمی را خوب قلمداد کرده اند. آنالیز واریانس میانگین نمرات وضعیت تدریس اعضای هیات علمی، گویای این است که اختلاف معنی داری بین میانگین نمرات دانشکده ها وجود دارد (P<0.0001). .


مسلم بهادری،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده

در سه دهه اخیر موارد اتوپسی در دانشکده‌های پزشکی، در آموزش و پژوهش به‌شدت کاهش یافته است. این امر در سطح جهانی نیز مشهود است و موجب نگرانی متخصصان آموزش پزشکی شده است. کاهش میزان اتوپسی آموزشی، دلایل متعددی دارد که از اهم آنها، اعتماد بیش ازحد بر روش‌های تشخیصی جدید و امکانات بکارگیری روش‌های درمانی تازه است. مقالات متعددی نشان داده‌اند که این تصور صحیح نبوده و بین 9 تا 40 درصد خطاهای ماژور بین تشخیص‌های بالینی و یافته‌های پس از مرگ وجود داشته است. به نظر می‌رسد با توجه به محدود بودن امکانات مدرن تشخیصی این خطاها در ایران بیشتر باشد. عدم علاقه پزشکان بالینی برای درخواست اتوپسی، عدم دسترسی به امکانات اتوپسی در بیمارستان‌ها، عدم مدیریت درد‌آشنا و دلسوز، نبود بودجه و مهمتر از همه عدم علاقه خود پاتولوژیست‌ها از علل موثر در کاهش انجام اتوپسی می‌باشد. یکی از دلایل کمبود اتوپسی آموزشی در ایران عدم آشنائی فرهنگی پزشکان بالینی و مردم به فوائد اتوپسی و نقش عظیم آن در درستی تشخیص، درمان مناسب، جلوگیری از هزینه‌های بی‌مورد و استفاده از آن در برنامه‌های بهداشتی ملی و آموزش صحیح پزشکی است. در این نوشتار، ما سعی کردیم که این موارد را با ادّله بیان کنیم و راه‌کارهای مقابله با کاهش اتوپسی را بنویسیم. توصیه شده است که برنامه آموزش دستیاری رشته پاتولوژی، مصوب شورای آموزش پزشکی و تخصصی در مورد اتوپسی، به‌دقت اجرا گردد. برای بازگرداندن اتوپسی در جایگاه آموزشی خود و جلوگیری از مرگ اتوپسی، نیازمند همکاری و هماهنگی در تمام سطوح آموزش و خدمات پزشکی خصوصاً پاتولوژیست‌ها و پزشکان بالینی و نظر موافق کمک مقامات دولتی و قانون‌گذاری دارد.


سید احمد محمودیان، آرش پویا،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

سرماخوردگی شایع‌ترین بیماری و مهم‌ترین علت غیبت از محل کار است. بروز این بیماری در سال گذشته دو برابر سال‌های قبل شده و سبب افت کیفی حج و استفاده از آنتی‌بیوتیک‌ها و کورتیکواستروئید‌های نابجا می‌گردد. شناخت راهکاری برای پیشگیری از آن به سلامت مسافرین کمک شایانی می‌کند. در این مطالعه تاثیر داروی سولفات روی و آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بر بروز این بیماری در زائرین حج در مقایسه با دارونما و آموزش رایج بررسی شده است.

روش بررسی: در یک کارآزمایی تصادفی شده شاهددار چهار کاروان مورد مداخله با داروی سولفات روی، آموزش با مدل اعتقاد بهداشتی، دارونما و یا آموزش رایج قرار گرفتند. آموزش با سخنرانی پزشک کاروان، پوستر و پمفلت انجام شد. تعداد عفونت تنفسی فوقانی هر کاروان، مدت بیماری، واکسیناسیون آنفلونزا و رفتارهای بهداشتی، توسط پزشک کاروان جمع‌آوری گردید. اطلاعات توسط نرم‌افزارSPSS ویراست 5/11 و با استفاده از آزمونهای test Independent samples t-و χ2 تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: مجموعا 646 نفر وارد مطالعه شدند. کل موارد بیماری (با موارد تکراری) 612 نفر بود که با آزمون χ2 در بین کاروان‌ها تفاوت معنی‌داری داشت (05/0p<) یعنی میزان بروز در زائرین دریافت کننده سولفات روی (با آموزش 76%، بدون آموزش 68%) از دریافت‌کنندگان دارونما (با آموزش 13/1% و بدون آموزش 18/1%) کمتر بود. استفاده از دستمال در سرماخوردگی بیشترین و استفاده از ماسک کمترین رفتار بهداشتی زائرین در زمان بیماری بود. میانگین مدت بیماری در گروه دریافت کننده دارو و آموزش 66/3 روز و در گروه دریافت‌کننده دارونما و آموزش 6/5 روز بود.

نتیجه‌گیری: مصرف «روی» در حج در پیشگیری از بروز سرماخوردگی موثر است. آموزش بر پایه مدل اعتقاد بهداشتی مزیتی بر آموزش رایج نداشته است. استفاده از سولفات روی به منظور کاهش بروز سرماخوردگی و تحقیق مجدد با استفاده از نتایج این تحقیق توصیه می‌شود.


لیلا ساداتی، احسان گلچینی، عبدالرضا پازوکی، فاطمه جسمی، محدثه پیشگاه رودسری،
دوره 72، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی لاپاراسکوپی به دلیل مزیت‌های فراوان جایگزین روش سنتی شده است. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزش به بیماران کاندید جراحی کوله‌سیستکتومی با روش لاپاراسکوپی در مرحله‌ی پیش از عمل بر مدت زمان بازگشت از بیهوشی در اتاق بهبودی انجام شد. روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در دو بیمارستان شهر کرج طی سال‌های 1390-1389 انجام شد. نمونه‌های پژوهش 100 بیمار زن کاندید جراحی کوله‌سیستکتومی که به شکل تصادفی به دو گروه مساوی 50 نفره تقسیم شدند. به گروه مداخله در مورد شرایط اتاق عمل، تجهیزات، روش بیهوشی، پروسیجر جراحی و نقش بیمار در امر مراقبت از خود در مرحله‌ی بازگشت از بیهوشی آموزش داده شد. گروه کنترل، به‌طور روتین پذیرش شده و به اتاق عمل فرستاده شدند. مدت زمان بازگشت از بیهوشی با استفاده از تکمیل چک لیست آلدرت و کسب نمره‌ی 9 در این مقیاس و بروز تهوع بیماران پس از ریکاوری اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: در ارزیابی وضعیت بیماران در واحد ریکاوری، میانگین مدت زمان رسیدن به نمره 9 از معیار آلدرت در گروه کنترل، 44/5±66/29 در حالی‌که میانگین این مدت زمان در گروه مداخله 87/3±04/18 دقیقه بود (000/0P=). 10 بیمار (20%) از گروه کنترل، بعد از ریکاوری تهوع را تجربه کردند در حالی این تعداد در گروه مداخله تنها سه بیمار (6%) بود (992/0-066/0: 95%CI) 255/0OR=، 037/0P=). نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه، موید اثر مثبت آموزش قبل از عمل بر مدت زمان بازگشت از بیهوشی در بیماران بود. از این‌روی توصیه می‌شود تمامی بیماران تحت لاپاراسکوپی قبل از عمل تحت آموزش و اطلاع رسانی قرار گیرند.
زاهد حسین‌خان، سیده شهره علوی، شهریار اربابی، جلیل مکارم،
دوره 72، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات مختلف در مورد تاثیر آموزش دستیاران بیهوشی در اتاق عمل، بر فرایندهای درمانی، نتایج متناقضی را گزارش کرده‌اند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط آموزش دستیاران بیهوشی بر تاخیر در شروع عمل جراحی، اجرا شد. روش بررسی: این مطالعه‌ی آینده‌نگر در اتاق عمل جراحی‌ اعصاب بیمارستان امام‌خمینی (ره)‌، طی سال‌های 92- 1389 بر روی دستیاران رشته بیهوشی انجام شد. بیماران براساس ترکیب تیم بیهوشی در سه گروه 30 نفری، بررسی شدند. گروه اول: یک هیات علمی‌ بیهوشی مسئول دو اتاق عمل با کمک دو دستیار بیهوشی؛ گروه دوم: یک هیات علمی‌ بیهوشی مسئول یک اتاق عمل و یک دستیار؛ گروه سوم: هیات علمی‌ بیهوشی بدون دستیار. متغیرهای مورد بررسی در بیماران شامل 1) مدت قرار گرفتن بیمار روی تخت اتاق عمل تا بیهوشی و آمادگی برای جراحی، 2) زمان آموزش دستیاران و 3) مدت زمان از بیهوشی کامل تا شروع جراحی بود. یافته‌ها: کلاس ASA (94/0P=)، دشواری اینداکشن (66/0P=) و نوع عمل جراحی (ستون فقرات یا مغز) (41/0P=) بین بیماران در سه گروه تفاوت معناداری نشان نداد. زمان لازم برای آماده شدن بیمار برای جراحی در گروه اول 1/8±5/23 دقیقه طولانی‌تر از گروه دوم 2/6±5/21 دقیقه و گروه سوم 1/9±8/15 دقیقه بود (001/0P=). نتیجه‌گیری: آموزش دستیاران بیهوشی در اتاق عمل جراحی اعصاب مستقل از نوع عمل جراحی، دشواری اینداکشن و ASA کلاس بیمار، می‌تواند موجب افزایش زمان مورد نیاز برای آماده شدن بیمار جهت عمل جراحی شود ولی این افزایش زمان در حد ناچیزی می‌باشد.
فرین سلیمانی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، فاطمه نیری، حسین دلیلی، مامک شریعت،
دوره 74، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف تبیین نیازها و مهارت‌های لازم برای تربیت فوق‌تخصص طب نوزادان طراحی شد.

روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی، با تمرکز بر روش تحلیل محتوایی معمول و با اتکا به‌روش نمونه‌گیری هدفمند بر روی استادان، دستیاران سال دوم و دانش‌آموختگان رشته فوق‌تخصصی طب نوزادان در پنج سال گذشته، انجام شد. اشباع داده‌ها نیز به‌عنوان ملاک پایان مرحله جمع‌آوری داده‌ها قرار داده شد. روش جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه نیمه‌ساختارمند و بحث گروهی متمرکز بود.

یافته‌ها: پاسخ‌دهندگان نظر خود را در حیطه "کفایت فردی دانش‌آموخته"، "ضعف برنامه آموزشی دوره مربوطه"، "چالش‌های آموزشی"، "نیاز به بازنگری برنامه آموزشی دوره مربوطه"، "ضرورت اصلاح نظام آموزشی پزشکی کشور" و "راهبردهای موثر در آموزش مراقبت تکاملی مغزی-عصبی" ابراز کردند.

نتیجه‌گیری: تغییر و تکمیل برنامه آموزشی (کوریکولوم) دوره فوق‌تخصص نوزادان در مورد مراقبت‌های تکاملی مغزی-عصبی همراه با آموزش‌های منسجم مهارت‌های بالینی مفید می‌باشد.


بهشاد پازوکی، ارکیده النگ، علی افشاری، نسیم خواجوی راد، بتول قربانی یکتا،
دوره 74، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش مناسب پزشکان و آماده‌سازی آن‌ها در راستای نیازهای واقعی جامعه از مسایل مهم نظام سلامت جامعه است. ابزار اساسی در آموزش بالینی، بیماران بستری و مراجعه‌کننده به بیمارستان می‌باشند. در مطالعه حاضر به بررسی آگاهی و نگرش بیماران بستری در بخش نفرولوژی در رابطه با نقش خود در آموزش بالینی پرداخته‌ شد.

روش بررسی: در مطالعه توصیفی- تحلیلی در بازه زمانی نیمه اول سال 1393، تمامی بیماران بخش نفرولوژی بیمارستان امام‌خمینی (ره) تهران تا پر کردن حجم نمونه وارد مطالعه شدند. از همه بیماران حاضر در روز مطالعه با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و نتایج ثبت و آنالیز شد.

یافته‌ها: در این پژوهش 146 بیمار مورد پرسش قرار گرفتند. 54 نفر (%37) از بیماران در زمان بستری از قوانین آگاهی داشتند، برای 47 نفر (2/%32) از بیماران هم‌جنس نبودن معاینه‌کننده مهم بود. آزمون‌های آماری نشان‌دهنده ارتباط معناداری بین رفتار محترمانه دانشجویان با بیمار و احساس خوب در مورد آموزش به پزشکان است. به‌طوری که 5/95% از افرادی که رفتار محترمانه دانشجویان به خود را دیده‌اند، احساس خوب در مورد آموزش به پزشکان داشتند (001/0P<). ارتباط بین حضور استاد همراه دانشجویان با احساس خوب در مورد آموزش به پزشکان معنادار بود (013/0P=). احساس مثبت در مورد آموزش به پزشکان با سن بیمار رابطه داشت، به‌طوری‌که میانگین سنی افرادی که احساس خوب در مورد آموزش به پزشکان داشتند به‌طور معناداری از افراد دیگر پایین‌تر بود. (47/2±17 سال در برابر 55/6±18 سال و 028/0P=).

نتیجه‌گیری: رفتار محترمانه دانشجویان، حضور استاد همراه دانشجویان و سن بیمار در احساس خوب بیمار نسبت به نقش آموزشی بیمار مهم است.


بابک مصطفی‌زاده، محمد حسین کمال‌الدینی، فارس نجاری،
دوره 75، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: داده‌های مرگ‌ومیر درست و دقیق به‌منظور برنامه‌ریزی‌ها امری ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی انطباق گواهی‌های فوت صادر شده با اصول صحیح علمی می‌باشد. 
روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی گذشته‌نگر، با استفاده از داده‌ها در پرونده بالینی از اول فروردین سال ۱۳۹۲ تا پایان اسفند ۱۳۹۳ در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی پرونده‌های فوتی در بیمارستان شهدای تجریش و مدرس تهران بوده که با روش سرشماری انتخاب و داده‌های آن استخراج شده است.
یافته‌ها: ۴۵/۶% از گواهی‌های فوت توسط متخصص پزشکی قانونی صادر و ۷۶/۴% از گواهی‌های فوت، علت مرگ با پرونده بالینی فرد همخوانی داشته و ۲۳/۶% از موارد همخوانی نداشته است. در ۶۴/۸% موارد کد ۱۰-ICD درست درج شده است.
نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان داد که گواهی فوت توسط متخصصین پزشکی قانونی به‌صورت صحیح و اصولی‌تر تکمیل شده است.

زهرا اسفندیاری، محمد رضا مراثی، فاطمه استکی، وحید صنعتی، الناز پناهی، نادر اکبری، رویاالسادات مدنی، ژیلا مصبریان تنها،
دوره 77، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش جامعه در راستای تغذیه صحیح می‌تواند نقش مهمی در کاهش شیوع بیماری‌های غیرواگیر داشته باشد. نشانگر رنگی تغذیه‌ای (چراغ راهنما) مندرج بر بسته‌بندی محصولات غذایی مقادیر عوامل خطر در بروز بیماری‌های غیرواگیر (انرژی، قند، چربی، نمک و اسیدچرب ترانس) را به مصرف‌کنندگان انتقال می‌دهد. شدت خطر عوامل گفته‌شده از طریق سه رنگ قرمز، زرد و سبز به‌ترتیب نشان‌دهنده خطر، هشدار در مصرف مکرر و ایمن جهت استفاده از محصولات غذایی براساس شرایط بدنی و جسمانی مصرف‌کنندگان ارایه می‌شود. پژوهش کنونی با هدف تاثیر آموزش بر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نسبت به انتخاب غذای مناسب براساس نشانگرهای رنگی تغذیه‌ای مندرج بر بسته‌بندی محصولات غذایی صورت پذیرفت.
روش بررسی: در مطالعه تجربی کنونی، انتخاب تصادفی ۳۷۹ نفر از دانشجویان ۹ دانشکده فعال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت پذیرفت. آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان در مورد نشانگر رنگی تغذیه‌ای براساس تکمیل پرسشنامه محقق-ساخته از دی ۱۳۹۵ تا اسفند ۱۳۹۶ اندازه‌گیری شد. آموزش به‌صورت چهره‌به‌چهره با استفاده از پمفلت صورت گرفت و در فاصله زمانی سه تا شش ماه پس از آموزش، دوباره آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان با تکمیل پرسشنامه تعیین شد.
یافته‌ها: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد پیش ازآموزش به‌ترتیب۰/۸۴±۱/۱۲، ۲±۱۴/۴۴ و ۲/۲±۲/۵۲ بود. امتیازات پس از آموزش به ۰/۷۵±۱۱/۷۲، ۳/۱۸±۱۸/۶۷ و ۴/۷±۱۷/۶۹ ارتقا یافت. تفاوت معناداری در امتیازات آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان پیش و پس از آموزش مشاهده شد (۰/۰۵P<).
نتیجه‌گیری: آموزش نشانگر رنگی تغذیه‌ای نقش موثری در بهبود آگاهی، نگرش و تا حدودی عملکرد دانشجویان در انتخاب محصول غذایی مناسب داشت.

فهیمه قطبی‌زاده وحدانی، مریم دلدار پسیخانی، تهمینه اعزازی، زهرا پناهی،
دوره 77، شماره 3 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نگاه حرفه‌ای به‌مقوله آموزش با توجه به رشد فزآینده دانش فنی آموزش در حیطه آموزش پزشکی ضروری می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی اثر آموزش به‌شیوه تئوریک و سمیولوژیک مباحث کف لگن در آموزش دستیاران رشته جراحی زنان و زایمان در دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
روش بررسی: پژوهش کنونی در ۶۶ نفر از دستیاران تخصصی رشته زنان و زایمان سال سوم و چهارم دانشگاه علوم پزشکی تهران در اسفند ۱۳۹۵ تا فروردین ۱۳۹۶ انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل یک پرسشنامه، شامل ۱۹ سوال چهار گزینه‌ای در مورد مبحث آناتومی کف لگن بود. ابتدا پرسشنامه‌ها تحت عنوان آزمون پیش‌آزمون در اختیار دستیاران بالینی قرار گرفت، سپس کلاس آموزشی تئوری و عملی آناتومی کف لگن توسط اساتید و دستیاران فوق تخصصی گروه کف لگن برگزار شد و در پایان کلاس‌ها دوباره پرسشنامه‌های پیش‌آزمون قرار گرفت و میزان پاسخ‌گویی سوالات پیش و پس از آموزش مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته‌ها: از مجموع ۶۶ نفر، ۳۰ نفر در پیش‌آزمون و ۶۶ نفر در پس‌آزمون شرکت کرده بودند. میانگین نمره دستیاران بالینی زنان در مبحث آناتومی کف لگن پیش از مداخله ۷/۱۴±۵/۳۸۸ و پس از مداخله ۲/۱۸۱±۱۲/۵۷ بود (۰/۰۰۱P=). اختلاف میانگین‌ها پیش و پس از آموزش در تمامی سطوح از نظر آماری تفاوت معنادار داشت. نمرات کلی آگاهی در پس‌آزمون، به‌صورت معنادار آماری (۰۵/۰P<) نسبت به پیش‌آزمون افزایش یافت.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش، می‌توان بیان کرد آموزش به‌شیوه تئوری و سمیولوژیک مبحث آناتومی کف لگن در آموزش دوره دستیاری تخصصی رشته زنان و زایمان سبب افزایش دانش و آگاهی آن‌ها شد.

زهرا شهرکی، طیبه شهرکی، مهین بدخش، خدیجه سراوانی، قاسم شهرکی، عبدالغنی عبدالهی محمد،
دوره 78، شماره 7 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان پدیده‌ای طبیعی و بدون نیاز به مداخله است و تنها در موارد به خطر افتادن جان مادر یا جنین، انجام عمل سزارین اندکاسیون دارد، با توجه به افزایش میزان سزارین و عوارض زیاد پس از عمل، دوره نقاهت طولانی و هزینه بالای زایمان از طریق جراحی و سایر عوارض به نظر می‌رسد آگاهی و مهارت در دوران بارداری باعث آمادگی مادر باردار برای زایمان طبیعی و ارتقای سلامت وی می‌شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر کلاس‌های آمادگی زایمان در انتخاب روش زایمان می‌باشد.
روش بررسی: مطالعه کنونی یک مطالعه مداخله‌ای با دو گروه آزمایش و کنترل است که از خرداد تا آبان 1396 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 70 نفر از زنان باردار که به مراکز بهداشتی درمانی شهر زابل مراجعه کردند، می‌باشد. از این تعداد 35 نفر به‌عنوان گروه آزمایش و 35 نفر به‌عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. برای گروه آزمایش هشت جلسه آموزشی شامل آمادگی و مشاوره و آموزش برای زایمان طبیعی اجرا گردید.
یافته‌ها: براساس اطلاعات به‌دست آمده ملاحظه گردید که از بین شرکت‌کنندگان در کلاس‌های آموزشی پنج نفر (3/14%) زایمان به روش سزارین داشته 30 نفر (7/85%) به روش طبیعی زایمان کردند، درحالی‌که 18 نفر (4/51%) افراد گروه شاهد به روش طبیعی و 17 نفر (6/48%) به روش سزارین زایمان کردند. تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه کنترل و مداخله در نوع زایمان وجود داشت به طوری که 7/85% گروه مداخله زایمان طبیعی داشتند (002/0P=).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شرکت در کلاس‌های آمادگی برای زایمان برنوع انتخاب زایمان از سوی مادران باردار تاثیر داشته است.

هاتف قاسمی حمیدآبادی، مریم نظم بجنوردی، نوراله رضایی، مجتبی حاجی حسینی، علی دلبری،
دوره 79، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: درک ساختارهای ناحیه دست برای تشخیص بیماری‌ها و صدمات آن ضروری است. روش‌های مختلفی برای آموزش آناتومی این ناحیه وجود دارد. در این مقاله ابزار آموزشی جدیدی را معرفی و تاثیر استفاده از آن را بررسی می‌کنیم.
روش بررسی: ابتدا ابزار آموزشی ساخته شد. 280 دانشجوی شرکت‌کننده در پژوهش به دو گروه شاهد (الف) و تجربی (ب) تقسیم شدند. هر دو گروه در یک پیش‌آزمون شرکت کردند. پس از تدریس تئوری مبحث دست برای هر دو گروه، گروه شاهد با روش سنتی و گروه تجربی با استفاده از ابزار آموزشی پیشنهادی، آموزش عملی دریافت نمودند و هر دو گروه در یک پس‌آزمون شرکت نمودند و نمرات پیش و پس‌آزمون گروه‌ها مقایسه شد.
یافته‌ها: نمرات پیش‌آزمون گروه الف و ب به‌ترتیب 197/48±1/3 و 481/49±1/3 و نمرات پس‌آزمون گروه الف و ب به‌ترتیب 504/97±1/6 و 303/1±54/10 بود.
نتیجه‌گیری: ابزار آموزشی پیشنهادی در زمینه آموزش آناتومی دست موثر است.

امیر حسین مردانی، محمد حسن پور، شهلا خسروی، علیرضا پارساپور، امیر احمد شجاعی،
دوره 79، شماره 9 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: رویکرد دوره‌های آموزش اخلاق پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی تهران برای تغییر نگرش و ارتقای دانش اخلاق پزشکی فراگیران دارای چالش‌هایی است. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش‌های موجود در آموزش اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
روش بررسی: این یک مطالعه کیفی، و با مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته است که در اردیبهشت سال 1398 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. با استفاده از نمونه‌گیری هدف‌مند 23 شرکت‌کننده از اعضای هیئت‌ علمی بالینی و گروه اخلاق پزشکی و دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. داده‌ها با روش تحلیل درون‌مایه مورد تحلیل محتوا قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که چالش‌های آموزش اخلاق پزشکی از دیدگاه شرکت‌کنندگان در سه تم: 1- برنامه درسی (Curriculum) پنهان 2- ضرورت تکمیل برنامه آموزشی اخلاق پزشکی 3- عوامل اجرایی و مدیریتی کلان دسته‌بندی می‌شوند.
نتیجه‌گیری: اثرگذاری و بازده ارایه درس اخلاق پزشکی جهت تغییر در رفتار و نگرش فراگیران قابل ‌قبول نیست. مقابله با چالش‌های موجود نیازمند تلاش گروه اخلاق پزشکی برای استفاده حداکثری از منابع موجود و تعامل اثربخش با سایر بخش‌های دانشگاهی است.

پژمان پورفخر، محمد امین میرزایی، فرهاد اعتضادی، رضا شریعت محرری، محمد رضا خاجوی،
دوره 79، شماره 12 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش مهارت اینتوباسیون تراشه و حفظ راه هوایی یکی از مهارت‌های پایه در علوم پزشکی محسوب می‌شود در این مطالعه میزان موفقیت آموزش اینتوباسیون تراشه با ویدیو لارنگوسکوپ ارزیابی می‌شود.
روش بررسی: این مطالعه با شرکت 30 نفر از دانشجویان پزشکی در دو گروه 15 نفره گلایدوسکوپ و مکینتاش در بیمارستان سینا در تیر 1399 تا خرداد 1400 انجام گرفت. گروه اول ابتدا با مولاژ 10 نوبت لوله‌گذاری تراشه را با گلایدوسکوپ انجام دادند و سپس بر روی پنج بیمار در اتاق عمل لوله‌گذاری تراشه را در بیمار ان واقعی آموزش گرفتند. گروه مکینتاش ابتدا اینتوباسیون را با مولاژ 10 نوبت و سپس بر روی پنج بیمار در اتاق عمل آموزش گرفتند. سپس، تمام دانشجویان در اتاق عمل دو بیمار را توسط لارنگوسکوپ مکینتاش اینتوبه کردند. عملکرد آنها توسط اساتید ارزیابی شد و مدت زمان دستیابی به حنجره و زمان صرف شده برای لوله‌گذاری تراشه در دو گروه با یکدیگر مقایسه گردید.
یافته‌ها: 76% افراد گروه گلایدوسکوپ در عرض 20 ثانیه توانستند حنجره را مشاهده کنند ولی در گروه مکینتاش 43% افراد در همین زمان توانستند حنجره را مشاهده کنند. 72% از دانشجویان گروه گلایدوسکوپ در عرض 40 ثانیه در اولین تلاش خود با موفقیت لوله‌گذاری تراشه را انجام دادند ولی در گروه مکینتاش 44% افراد در عرض 40 ثانیه لوله‌گذاری تراشه را انجام دادند (00/0P=). میانگین نمرات ارزیابی اساتید و رضایتمندی فراگیران گروه گلایدوسکوپ بیشتر از مکینتاش بود.
نتیجه‌گیری: استفاده از ویدیو لارنگوسکوپ در آموزش اینتوباسیون دانشجویان سرعت، دقت و رضایتمندی آنها را افزایش می‌دهد.

سپهر صحرائیان، علیرضا پارساپور، امیر احمد شجاعی،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سالیان اخیر تلاش‌‌ بسیاری برای ارتقای آموزش اخلاق‌پزشکی صورت گرفته است، اما با توجه به نوپا بودن این ساختار آموزشی، نیازمند پژوهش‌های بیشتری برای شناسایی و رفع مشکلات آن می‌باشیم. هدف این مطالعه توصیف وضعیت آموزش این واحد درسی در دانشگاه علوم پزشکی تهران و موانع موجود در اثربخشی آن می‌باشد تا بتوان با برنامه‌ریزی مناسب سبب ارتقای آن شد.
روش بررسی: نوع این پژوهش کمی-کیفی توصیفی با روش نمونه‌گیری سرشماری است و داده‌های آن از تاریخ دی 1397 تا مهر 1398 در دانشگاه علوم پزشکی تهران جمع‌آوری شده است. ابتدا 165 مقطع تحصیلی در دانشگاه علوم پزشکی تهران از نظر وجود واحد اخلاق‌پزشکی یا حرفه‌ای در کوریکولوم اموزشی توصیف شدند. سپس مصاحبه نیمه ساختارمند با 13 نفر از افراد موثر در آموزش این واحد درسی برای توصیف چگونگی وضعیت مدرسین-آموزش و شناسایی موانع در اثربخشی انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد در 53% مقاطع از 165 مقطع تحصیلی بررسی شده در کوریکولوم آموزشی، واحد درسی اخلاق‌پزشکی یا حرفه‌ای به‌صورت جداگانه وجود ندارد و بیشترین پوشش آموزشی این واحد درسی در دانشکده‌های پزشکی، دندانپزشکی، پرستاری و مامایی صورت می‌گرفت. موانع موجود در اثربخشی آموزش آن، در پنج مقوله اصلی کوریکولوم آموزشی، کوریکولوم پنهان، شیوه تدریس، مدرسین و مدیریت آموزش دسته‌بندی گردید.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان دادکه محتوای برنامه‌های درسی نیاز به بازنگری دارد و آموزش باید فراگیر باشد. ایجاد یک سازمان آموزشی منسجم و نظارت بر آموزش پنهان از دیگر موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

 

محمد ستاری، راحله سموعی،
دوره 80، شماره 12 - ( 12-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: در پاندمی کووید 19 ارایه آموزش‌های مجازی در دانشگاه‌ها ضرورت یافت. در این راستا مطالعه‌ای باهدف پیش‌بینی عملکرد اساتید در ارائه آموزش‌های مجازی در پاندمی کووید 19 برحسب روش‌های حل مسئله و دموگرافیک آن‌ها انجام شد.
روش بررسی: مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 252 تن از اساتید دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران از اردیبهشت 1400 تا پایان خرداد 1400 انجام شد. پرسشنامه سنجش عملکرد اعضاء هیئت‌علمی در ارائه آموزش‌های مجازی (89/0=α) و پرسشنامه روش‌های حل مسئله (75/0=α) به‌صورت مجازی اجرا شد و داده‌ها توسط داده‌کاوی تحلیل شد.
یافته‌ها: عوامل مرتبط با رضایت  اساتید از عملکردشان در ارائه آموزش‌های مجازی عبارت بود از «امکان نظارت بر انجام تکالیف درسی»، «برقراری نظم و مقررات»، «تهیه محتوای آموزشی استاندارد»، «استفاده از محتوای چندرسانه‌ای»، «تسلط بر نرم‌افزارها و محتوای چندرسانه‌ای»، «بررسی کیفیت و کمیت یادگیری دانشجویان»، و برخی ویژگی‌های رفتاری اساتید چون «خودتنظیمی، پیگیری، توافق پذیری و واقع‌بینی».
نتیجه‌گیری: عملکرد اساتید در ارائه آموزش‌های مجازی، تحت تاثیر برخی عوامل رفتاری و قابلیت‌های فردی موقعیتی قابل‌تغییر است.

 

المیرا حاجی‌زاده، حسین کریمی مونقی، جمشید جمالی، هانیه مستور،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: در زمینه مراقبت‌های بهداشتی کارکنان اتاق عمل با توجه ‌به ماهیت پر استرس کار آنها موضوع تاب‌آوری از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش رواقی بر تاب‌آوری کارکنان اتاق عمل انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه‌تجربی مداخله‌ای از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود که بین 67 نفر از کارکنان اتاق عمل شاغل در بیمارستان‌های امام علی (ع) و امام حسن (ع) شهرستان بجنورد در مهر ۱۴۰۲ و به‌مدت شش روز به‌صورت آنلاین انجام شد. در این مطالعه از چک‌لیست جمعیت‌شناختی و پرسشنامه (1402) استاندارد تاب‌آوری کانر و دیویدسون برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد. مداخله آموزشی نیز با استفاده از بسته آموزش رواقی “SeRenE” اجرا شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از SPSS software, version 24 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و در سطح معناداری 05/0 انجام شد.
یافته‌ها: براساس نتایج نمره کل تاب‌آوری پس از انجام آموزش رواقی (۳۱/۸±۰۳/۷۲) افزایش یافت و اختلاف آماری معنا‌داری را با گروه کنترل (۱۶/۱۱±۰۳/۶۵) نشان داد (005/0P=). پس از آموزش رواقی نتایج نشان داد که میانگین زیر مقیاس‌های تصور از شایستگی فردی، اعتماد به غرایز فردی تحمل عاطفه منفی، پذیرش مثبت تغییر و روابط ایمن، کنترل و نمره کل تاب‌آوری در گروه آموزش افزایش پیدا کرد. میانگین بعد تأثیرات معنوی اگرچه پس از آموزش افزایش پیدا کرد، اما این افزایش از نظر آماری معنا‌دار نبود (097/0=P).
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان می‌دهد که آموزش رواقی تأثیر مثبتی بر جنبه‌های مختلف تاب‌آوری در بین کارکنان اتاق عمل داشته است. توصیه می‌شود برنامه‌های آموزش رواقی در آموزش‌های کارکنان و مراقبین سلامت گنجانده شود.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb