جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای آناتومی

فاطمه داوری تنها،  مهرناز ولدان، مهبد کاوه، سعیده باقرزاده جلیل وند، معصومه حسن‌زاده،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

زایمان زودرس به زایمان قبل از هفته 37 حاملگی اطلاق می‌شود و احتمال عود آن در حاملگی‌های بعدی حدود 8-6% می‌باشد. سابقه وضع حمل زودرس ارتباط مستقیمی با زایمان زودرس بعدی دارد. بزرگترین علت مرگ نوزادان در کشورهای پیشرفته تولد نارس است اما مهمتر از آن ناتوانی‌های ماندگار در نوزادان بازمانده نارس است که این مسئله برای خانواده و جامعه مشکلات اقتصادی زیادی را ایجاد می‌کند. پس با یافتن عوامل موثر در عود می‌توان از شیوع این عارضه اجتناب‌ناپذیر پیشگیری کرد. هدف این مطالعه بررسی عوامل خطر برای عود زایمان زودرس در میان زنان با سابقه زایمان زودرس قبلی است

روش بررسی: در این مطالعه که به روش شاهد موردی آینده‌نگر انجام شد مراجعین به سه بیمارستان دانشگاهی بزرگ شامل بیمارستان‌های امام‌خمینی، شریعتی و میرزاکوچک‌خان در فاصله سالهای 82-1381 مورد بررسی قرارگرفتند. معیارهای ورود به مطالعه کلیه خانم‌ها با سابقه زایمان زودرس (36-22 هفته) بودند و معیارهای خروج زایمان شکم اول و مواردی بودند که ختم حاملگی به علت اندیکاسیون پزشکی انجام شده بود. اطلاعات جمع‌آوری شده در برنامه SPSS ویراست 10 وارد شده و آنالیز آماری با استفاده از T-test,X² انجام گرفت

یافته‌ها: از مجموع 6537 مورد زایمان انجام شده در این سه مرکز 539 مورد زایمان‌های زودرسی بودند که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، که از این تعداد 47 مورد آن عود زایمان زودرس بود (گروه مورد) و492 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. شیوع عود زایمان زودرس7/8% بود.
نتیجه‌گیری: اشکالات آناتومیک رحم، بیماری‌های زمینه‌ای مادر از قبیل قلبی، کلیوی، تیروئیدی و نیز گروه خونی A با عود زایمان زودرس رابطه معنی‌دار داشتند.


فریدون سرگلزائی اول، عظیم هدایت‌پور،
دوره 71، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه: آناتومی قوس‌های خونی کف دست و گوناگونی‌های موجود در آن‌ها یکی‌از نواحی بغرنج برای جراحان ترمیمی است.
معرفی مورد: در طی تشریح یک جسد مرد، گوناگونی کمیابی در الگوی خون‌رسانی کف دست راست وی مشاهده شد. در این جسد، قوس کف دستی سطحی، به‌طور ناقص و فقط توسط شاخه سطحی شریان اولنار و بدون   مشارکت شاخه کف دستی سطحی شریان رادیال تشکیل شده بود. از این قوس در ابتدا فقط یک شریان انگشتی    کف دستی مشترک جدا شده بود. این قوس سپس به‌صورت یک تنه که از آن شریان‌های شست و اشاره  منشعب شده‌اند، پایان یافته بود. در غیاب دومین و سومین شریان کف دستی مشترک، دومین و سومین شریان متاکارپال کف دستی، وارد فضاهای بین انگشتی مربوطه گشته و سطوح مجاور انگشتان مربوطه را خون‌دهی کردند.
نتیجه‌گیری: آشنایی با تنوع الگوهای شریانی کف دست، به‌عنوان یک منبع اطلاعاتی مهم برای جراحان ترمیمی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مهدی حمزه‌توفیق، رضوان رحیمی‌فر، پرویندخت بیات،
دوره 78، شماره 2 - ( 2-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آگاهی از وجود سوراخ سوپراتروکلئار (Supratrochlear foramen, STF) در استخوان هومروس برای درمان شکستگی سوپراکوندیلار و برنامه‌ریزی پیش از عمل کاربرد دارد. هدف از انجام مطالعه، تمرکز بر شیوع و ویژگی‌های مورفولوژی و مورفومتری سوراخ سوپراتروکلئار و سپتوم در استخوان هومروس و بیان اهمیت بالینی سوراخ سوپراتروکلئار بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی بر روی ۵۷ عدد استخوان هومروس انسان بالغ، در سالن مولاژ بخش تشریح دانشگاه علوم پزشکی اراک از مهر تا اسفند ۱۳۹۳ انجام گرفت.
یافته‌ها: سوراخ سوپراتروکلئار تنها در چهار مورد (۶/۸%) از استخوان‌های هومروس دیده شد. میانگین طول قطر عرضی سوراخ سوپراتروکلئار در استخوان‌های سمت راست mm ۲/۶۸±۲/۶۰ و در استخوان‌های سمت چپ  mm ۰/۳۱±۰/۵۷ می‌باشد.
نتیجه‌گیری: در مقایسه طرف راست و چپ استخوان‌ها از نظر شکل سوراخ سوپراتروکلئار و همچنین تعداد آن اختلاف معناداری وجود ندارد. از مجموع ۵۳ استخوان هومروس که فاقد STF بودند، ۲۷ استخوان (۴۷%) دارای سپتوم سوپراتروکلئار بودند.

ندا پاک، فاطمه زمانی، سارا نایبندی آتشی، آنسه صالح نیا،
دوره 78، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اطلاع از آناتومی سطحی وریدهای مرکزی اهمیت بسزایی در کاهش عوارض کاتتریزاسیون دارد. آناتومی وریدهای توراسیک در بین گروه‌های سنی کودکان و بالغین متفاوت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه محل آناتومی سطحی وریدهای توراسیک در کودکان و بالغین ایرانی براساس سی‌تی اسکن قفسه سینه و بررسی محل قرارگیری کاتتر ورید مرکزی در کودکان انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی گذشته‌نگر که از فروردین 1395 تا مرداد 1398 در بیمارستان‌های دکتر شریعتی و مرکز طبی کودکان انجام شد، به‌ترتیب 100 سی‌تی‌اسکن قفسه سینه در بالغین و 150 مورد در کودکان بررسی شد که سی‌تی اسکن کودکان در سه گروه 50 نفره در سنین 3-0، 7-3 و 10-7 سال دسته‌بندی شدند و از نظر محل تشکیل و اتصال ورید اجوف فوقانی به دهلیز راست، محل تشکیل وریدهای براکیوسفالیک و نیز محل قرارگیری کاتتر مرکزی ارزیابی شدند. همچنین در این مطالعه تعداد 130 عدد از گرافی‌هایی که کاتتر سنترال وریدی برای بیماران تعبیه شده بود وارد مطالعه گردید و از نظر گروه سنی و محل قرارگیری انتهای کاتتر مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: محل تشکیل وریدهای براکیوسفالیک در بالغین اکثرا در خلف مفصل استرنوکلاویکولار بود و در کودکان خلف سر داخلی کلاویکل قرار داشت. محل تشکیل ورید اجوف فوقانی در بالغین در 52% موارد در فضای بین دنده‌ای اول بود، اما درجوانترین گروه کودکان در محاذات غضروف دنده دوم بود و با افزایش سن به غضروف دنده اول تغییر کرد. در بالغین شایعترین محل اتصال ورید اجوف فوقانی به دهلیز راست در محاذات سومین فضای بین دنده‌ای بود که در کودکان در محاذات چهارمین و سومین غضروف دنده‌ای بود. همچنین میزان محل مناسب انتهای کاتتر 7/74% بود.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان‌دهنده تفاوت محل آناتومی وریدهای مرکزی در اطفال و بالغین و تغییر محل آن‌ها با افزایش سن می‌باشد.

هاتف قاسمی حمیدآبادی، مریم نظم بجنوردی، نوراله رضایی، مجتبی حاجی حسینی، علی دلبری،
دوره 79، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: درک ساختارهای ناحیه دست برای تشخیص بیماری‌ها و صدمات آن ضروری است. روش‌های مختلفی برای آموزش آناتومی این ناحیه وجود دارد. در این مقاله ابزار آموزشی جدیدی را معرفی و تاثیر استفاده از آن را بررسی می‌کنیم.
روش بررسی: ابتدا ابزار آموزشی ساخته شد. 280 دانشجوی شرکت‌کننده در پژوهش به دو گروه شاهد (الف) و تجربی (ب) تقسیم شدند. هر دو گروه در یک پیش‌آزمون شرکت کردند. پس از تدریس تئوری مبحث دست برای هر دو گروه، گروه شاهد با روش سنتی و گروه تجربی با استفاده از ابزار آموزشی پیشنهادی، آموزش عملی دریافت نمودند و هر دو گروه در یک پس‌آزمون شرکت نمودند و نمرات پیش و پس‌آزمون گروه‌ها مقایسه شد.
یافته‌ها: نمرات پیش‌آزمون گروه الف و ب به‌ترتیب 197/48±1/3 و 481/49±1/3 و نمرات پس‌آزمون گروه الف و ب به‌ترتیب 504/97±1/6 و 303/1±54/10 بود.
نتیجه‌گیری: ابزار آموزشی پیشنهادی در زمینه آموزش آناتومی دست موثر است.

رضا سلطانی، فخرالدین آقاجان پور، محسن نوروزیان، غلامرضا حسن زاده، حجت الله عباس زاده، فاطمه فدایی فتح آبادی،
دوره 79، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اکستانسور کارپی رادیالیس لانگوس (ECRL) و اکستانسور کارپی رادیالیس برویس (ECRB) دو عضله سطحی کمپارتمان خلفی ساعد می‌باشند. واریاسیون‌های این عضلات بسیار شایع بوده و معمولا حین جراحی تشخیص داده می‌شوند. گاهی اوقات این واریاسیون‌ها علامت‌دار بوده و می‌توانند در اقدامات بالینی مانند جراحی کمک‌کننده باشند.
معرفی بیمار: طی تشریح روتین جسد مردی حدودا 70 ساله فیکس شده در فرمالین 10% در گروه  بیولوژی و علوم تشریح دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران دو مورد واریاسیون تاندون عضلات ECRL و ECRB در ثلث فوقانی ساعد دست چپ مشاهده کردیم. تاندون این عضلات در ثلث فوقانی ساعد به دو شاخه تقسیم شده بودند. شاخه فرعی این عضلات در انتهای تحتانی ساعد با یکدیگر تقاطع کرده و هر کدام به شاخه اصلی تاندون عضله مقابل متصل شده بود.
نتیجه گیری: آگاهی از این واریاسیونها میتواند به رادیولوژیستها و جراحان در تشخیص و درمان کمک شایانی کند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb