15 نتیجه برای ارزیابی
بهروز جلیلی،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده
عملکرد خانواده، در مورد 103 خانواده اهمالکار و 102 خانواده غیراهمالکار هر دو دسته از گروه با درآمد پایین انتخاب شده بودند، با کاربرد روش های گزارش شخص و مشاهده ای، مورد سنجش قرار گرفت. مادران اهمالکار، خانواده های خود را دچار اغتشاشات و کشمکشهای بیشتر و کمتر ابرازگر احساسات توصیف نمودند، ولی بهم پیوستگی کمتری را بیان ننمودند. میزان تعاملات خانوادگی ملاحظه شده و ضبط شده (audiotaped)، دال بر آن بود که خانواده های اهمالکار، دچار سازمان یافتگی کمتر و هرج و مرج بیشتری بوده و ابراز زبانی کمتری داشته و در مقایسه با خانواده های شاهد، عواطف مثبت کمتر و منفی بیشتری نشان می دادند. بهرحال، از نظر معیارهای عملکرد، تفاوت ها و تنوعات وسیعی در خانواده های اهمالکار به چشم می خورد. 3 نوع مجزای عملکرد خانوادگی اهمالکاران، مشخص گردید که برطبق آن، مداخلات پیشنهادی جهت هر نوع، برای بهبود عملکرد والد-خانواده (parental family functioning) بیان می گردد.
فرشته فرزیان پور، عباس بازرگان،
دوره 57، شماره 2 - ( 2-1378 )
چکیده
هدف پژوهش، طراحی الگوی ارزیابی بخشهای آموزشی بالینی، با توجه به ماهیت خاص رشته های تخصصی و فوق تخصصی به منظور بهبود شرایط لازم، جهت پرورش مهارتهای علمی و عملی، قضاوت بالینی و ارتقای کیفیت آموزش پزشکی در بیمارستانهای آموزشی است. برای انجام این پژوهش یک الگوی اعتبارسنجی طراحی شد. این الگو یکی از روشهایی است که می تواند در شناسایی نقاط قوت و ضعف بخشهای آموزشی بالینی بیمارستانهای دانشگاهی موثر باشد. گامهایی که در کاربرد این الگو برداشته شد به شرح زیر می باشد: 1) بیان عوامل و اجزای تشکیل دهنده نظام مورد ارزشیابی. 2) تعیین استاندارد برای هریک از اجزا. 3) گردآوری داده های مورد نیاز درباره عوامل و اجزا. 4) تعیین اهمیت هریک از عوامل و اجزای نظام مورد ارزشیابی. 5) تحلیل داده های گردآوری شده، تلفیق آنها و رتبه بندی نظام مورد ارزشیابی بیمارستانهای فوق با مقایسه رتبه بندی سه درجه ای (قوی، رضایت بخش، غیر رضایت بخش). نتایج بدست آمده نشان می دهد که کیفیت و وضع موجود بیمارستانهای مورد مطالعه با استانداردهای تدوین شده در سطح رضایت بخش است. اما به منظور دستیابی به «درجه قوی» باید تلاش بیشتری انجام پذیرد.
حسین خلیلی، خیرالله غلامی، محبوبه حاجی عبدالباقی، زهرا صیرفی پور،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده
مطالعات الگوی مصرف DUE روشی جهت تعیین، تعریف و بهبود کیفیت کاربرد داروها بوده که به بررسی مراحل تجویز، نسخه پیچی، تحویل و مصرف داروها میپردازد. این روش بخصوص در مورد داروهای با پنجره درمانی باریک، داروهای گرانقیمت و دارای مورد استفاده خاص ارزش پیدا میکند. هماکنون وانکومایسین تنها انتخاب مناسب جهت عفونت با استافیلوکوکها و انتروکوکهای مقاوم به متیسیلین میباشد و مصرف گسترده و غیر ضروری آن میتواند باعث افزایش روند مقاومت به این داروی ارزشمند باشد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی مصرف وانکومایسین است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی بوده که در یک دوره شش ماهه (نیمه دوم سال 1383) در بخش عفونی بیمارستان امام خمینی انجام گرفته است. برای انجام اینDUE از پروتکلهای درمانی CDC و ASHP استفاده گردید. تمام بیماران بستری در بخش عفونی که در این مدت داروی وانکومایسین دریافت مینمودند وارد مطالعه گردیدند.
یافتهها: از مجموع 565 بیمار مورد مطالعه، 39 بیمار (حدود 7%) داروی وانکومایسین دریافت مینمودند. تنها در 28% بیماران الگوی مصرف وانکومایسین با پروتکل CDC و در 35% با پروتکل ASHP منطبق بود.
نتیجهگیری: بیشتر موارد مصرف داروی ونکومایسین بصورت تجربی (Empirical) بوده و این امر میتواند ناشی از روتین شدن مصرف دارو و عدم اطمینان به نتایج آنتیبیوگرام باشد. بنابراین بنظر میرسد برنامههای جامع جهت هدفمندکردن مصرف دارو در تمام مراکز درمانی اجرا و اعمال گردد تا از شیوع و بروز مقاومت جلوگیری شود.
حسین کاویانی،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و هدف: یکی از ضروریات علم روانشناسی
در کشور ما پرداختن به موضوع اعتباریابی آزمونهای روانشناختی است. باید توجه
داشت که بدون ابزارهای سنجش معتبر و پایا نمیتوان به درستی نتایج پژوهشهای روانشناختی
اعتماد کرد. مقاله حاضر ارائهدهنده دادههای هنجاری مقیاسهای پرسشنامه سر پرسشنامه
شخصیتی کلونینجر (پرسشنامه سرشت و منش) TCI در طبقات سنی مختلف جمعیت مرد و زن ایرانی
است.
روش بررسی: نخست پرسشگران
آموزش کافی را در یافتن آزمودنی و چگونگی اجرای پرسشنامه دریافت کردند. سپس آنها
به مناطق مختلف شهر تهران فرستاده شدند.به طور تصادفی،1212 نفر زن و مرد در گروههای
سنی مختلف شهر تهران آزمون شخصیتی TCI را پرکردند.
یافتهها: نمرات هنجاری مقیاسهای
نوجویی NS، آسیبپرهیزی HA، پاداشوابستگی RD پشتکارPer ، خودراهبری SD، همکاری Co و خودفراروی ST به تفکیک سن و جنس در
جداول جداگانه ارائه شده است.
نتیجهگیری: تغییرات احتمالی وابسته به سن در نمرات هنجاری و توجیه
نظری آنها مورد بحث قرار خواهدگرفت. نمونه مورد مطالعه (از طبقات سنی مختلف و از
هر دو جنس) به لحاظ آماری امکان تعمیم دادهها را میتواند فراهم سازد. کاربرد
پرسشنامه TCI در جامعه ایران مورد بحث قرار خواهد گرفت. این گزارش در تکمیل یک گزارش
قبلی است.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
محمدعلی نویان اشرف، شهرام صمدی، حسین قناعتی، احمد فراهانی داوودآبادی،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: انتوباسیون اندوتراکئال یک روش معمول برای دسترسی به راههوایی در بیماران بسیار بد حال و در انتقال آنها میباشد. عمق ورود لوله تراشه بر اساس سن، جنس، وضعیت سر و گردن، نوع عمل جراحی و توجهات آناتومیک متفاوت است. هدف این مطالعه تعیین فواصل راههوایی در بیماران ایرانی با یک روش غیرتهاجمی و دقیق بود که عبارت است از بازسازی کامپیوتری تصاویر CT-scan با رزولوشن بالا (HRCT)، روش برونکوسکوپی مجازی.
روش بررسی: 140 بیمار ایرانی که کاندیدای
CT-scan سینوس و قفسه سینه بودند، در یک مطالعه مقطعی در مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران در سالهای 1387 و 1386 وارد شدند. بعد از بازسازی فواصل راههوایی، فواصل دندانهای پیشین فوقانی تا طنابهای صوتی (IVD)، طنابهای صوتی تا کارینا (VCD) و دندانهای پیشین فوقانی تا کارینا (ICD)، تعیین شدند. ضمناً ارتباط بین این فواصل با سن، جنس و شاخص توده بدنی (BMI) مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در کل 140 بیمار بررسی شدند که 70 نفر (50%) از آنها مرد بودند. تفاوت آماری واضح بین گروههای سنی و جنسی و
BMI در بیماران مورد مطالعه وجود نداشت. مقادیر IVD برای مردان 7/9±5/145، زنان 3/6±29/127 و در کل جامعه 29/12±43/136 میلیمتر بود. مقدار VCD برای مردان 99/13±131، زنان 7/11±59/122 و در کل جامعه 65/13±09/127 و مقدار ICD در مردان، زنان و کل جامعه بهترتیب 63/16±17/277، 54/11±88/249 و 66/19±52/263 میلیمتر بود.
نتیجهگیری: میزان عمق ورود برای ثابت کردن لوله اندوتراکئال در بیماران بزرگسال ایرانی مشابه با مقادیری است که در کتب مرجع بیهوشی ذکر شده است. برونکوسکوپی مجازی یک روش غیر تهاجمی و دقیق بر اساس بازسازی تصاویر توموگرافی کامپیوتری است و تصاویر بازسازی شده توموگرافی میتوانند در اندازهگیری و ارزیابی آناتومی راههوایی مفید باشند.
فرین سلیمانی، نسیبه شریفی، فرشته راستی بروجنی، مینا امیری، سمیه خرائیان، آزیتا فتحنژاد کاظمی،
دوره 72، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده
رشد و تکامل تحت تاثیر عوامل ژنتیکی، محیطی و اجتماعی قرار دارد و مهمترین و آغازیترین مرحله آن از دوران جنینی و نوزادی شکل میگیرد. تولد زودرس یکی از مشکلات بزرگی است که میتواند سیر رشد و تکامل را تحت تاثیر قرار داده و در نتیجه سلامت جامعه را تهدید نماید. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، شیوع تولد زودرس و تولد با وزن کم در اغلب کشورها در حال افزایش است و بخش اعظم آن مربوط به کشورهای در حال توسعه است. پیشرفت تکنولوژی پزشکی در چند دهه اخیر در بخش مراقبتهای ویژه، موجب افزایش بقای نوزادان نارس و پرخطر نیازمند مراقبت ویژه گردیده است، در حالیکه نتوانسته، عوارض ناشی از تولد زودرس را کاهش دهد. بهطوری که درمان با اکسیژن و استرویید اثرات کوتاهمدت مثبت و طولانیمدت منفی بر این نوزادان دارد. بنابراین تعداد زیادی از نوزادان نارس در آینده با مشکلات حرکتی، شناختی و حسی مواجه خواهند شد. بدون تردید یکی از تراژدیهای جهان وجود افرادی با آسیبهای جسمی یا مغزی ناشی از تولد زودرس است که بسیاری از این اختلالات بهطور زودرس تشخیص داده نمیشوند و پیشگویی عوارض دیررس و طولانیمدت نوزادان ترخیص شده از بخش مراقبتهای ویژه مشکل است با وجود اینکه پیگیری تکاملی- عصبی این نوزادان یک بخش ضروری در ارزیابیها و مراقبتهای مستمر نوزادی است و لیکن فرایند استانداردی برای این بررسی وجود ندارد مطالعه مروری حاضر با هدف معرفی فرایند مراقبت و ابزارهای مورد استفاده برای پیگیری این نوزادان نوشته شده است.
حمیدرضا همتی، سید مهدی سادات هاشمی، راهب قربانی، تورج جعفری،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از روشهای شایع درمان فتق اینگوینال ترمیم با پروتز به روش Lichtenstein میباشد. برای جلوگیری از تولید و یا تخلیه سریع سروما، برخی جراحان موافق تعبیه درن مکشی بسته و برخی دیگر با آن موافق نیستند.
روش بررسی: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، 42 بیمار کاندید ترمیم فتق اینگوینال به روش Lichtenstein در بیمارستان امیرالمومنین (ع) سمنان از بهمن 1389 تا اسفند 1390، بهطور تصادفی به دو گروه با و بدون استفاده از درن ساکشن بسته تقسیم شدند. بیماران 24 ساعت، 7-4 روز و 15-10 روز پس از عمل از نظر تشکیل سروما، هماتوم و عفونت زخم ویزیت شدند.
یافتهها: 24 ساعت و نیز 7-4 روز پس از عمل، سروما، هماتوما و عفونت زخم در هیچ یک از دو گروه مشاهده نشد. تنها 15-10 روز پس از عمل یک مورد عفونت زخم در گروه با درن مشاهده گردید (99/0=P).
نتیجهگیری: برای جلوگیری از ایجاد عوارض درن، مصرف بیرویه آنتیبیوتیک، افزایش مدت بستری ، بهتر است در این نوع جراحی از درن استفاده نشود.
راضیه ظریفیان یگانه، عباس شکوری گرکانی، سامان مهرابی، نادر عبادی، مازیار مطیعی لنگرودی، محمدرضا نوری دلویی،
دوره 75، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: کارسینومای بافت سنگفرشی (Squamous cell carcinoma) سر و گردن، سرطان بافت اپیدرمی ناحیهی سر و گردن است. این عارضه شایعترین نوع سرطانهای سر و گردن (حدود ۹۰% موارد) است و همانند سایر بدخیمیها، جهش در ژنهای مسیر پیامرسانی RAS/MAPK یا همان مسیر گیرنده فاکتور رشد اپیدرمی (EGFR)، بسیار رایج است. از علل اصلی ابتلا به این سرطانها، جهش در ژنهای KRAS و BRAF در بیش از (بهترتیب) %۳۰ و ۱۰% موارد است. مطالعهی حاضر با هدف بررسی جهشهای شایع این دو ژن در ناحیهی سر و گردن انجام گردید.
روش بررسی: این پژوهش مقطعی-توصیفی از آبان ۱۳۹۲ تا شهریور ۱۳۹۵ بر کدونهای جهشپذیر ۱۲ و ۱۳ اگزون ۲ ژن KRAS و کدون V600E ژن BRAF در کارسینومای بافت سنگفرشی سر و گردن ۴۰ نمونهی تایید شدهی مبتلا به این سرطان در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران انجام شد و سه تکنیک استخراج DNA بر پایه فنل-کلروفرم، Multiplex-PCR و آزمون استریپ در این پژوهش بهکار رفت.
یافتهها: در ۱۱ تن از بیماران جهش دو ژن KRAS و BRAF بهمیزان حدود ۱۷/۵% در ژن KRAS (۱۰% جهش تبدیل گلایسین به آسپارتات و ۲/۵% جهش گلایسین به سرین در کدون ۱۲ و ۵% جهش تبدیلکنندهی گلایسین به آسپارتات در کدون ۱۳) و ۱۰% در ژن BRAF مشاهده شد. در یک بیمار نیز، همزمان، دو جهش در کدون ۱۲ مشاهده شد که نشان از ناهمگن بودن تودهی سرطانی داشت.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدست آمده میتوان دو ژن KRAS و BRAF را در زمرهی علل تاثیرگذار در ابتلا به سرطان سنگفرشی سر و گردن به حساب آورد.
شادی خزاعی، شهربانو کیهانیان، مهیلا مناجاتی، شهرام علا، ابراهیم صالحیفر،
دوره 75، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: متوتروکسات دارویی با ایندکس درمانی باریک و یکی از داروهای پرمصرف و پرعارضه در بخشهای هماتولوژی-انکولوژی میباشد. دوز بالای متوتروکسات در لوکمی حاد لنفوبلاستیک، استئوسارکوما، لنفوم غیر هوچکین و لنفوم اولیه سیستم اعصاب مرکزی کاربرد دارد. پروفایل عوارض متوتروکسات به دوز آن وابسته است. هدف این مطالعه، بررسی نحوه مصرف و عوارض دوز بالای داروی متوترکسات در یک مرکز درمان سرطان در شمال ایران بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-مقطعی از خرداد ۱۳۹۵ تا اردیبهشت ۱۳۹۶ در مرکز آموزشی-درمانی امام سجاد (ع) رامسر انجام شد. دوز بیش از mg/m۲ ۵۰۰ متوتروکسات بهعنوان دوز بالا در نظر گرفته شد. وضعیت هیدراتاسیون، ارزیابی عملکرد کلیوی و کبدی، آزمایشات خونی، ارزیابی pH ادرار، دوز و دفعات تجویز لکوورین، اندازهگیری سطح سرمی متوتروکسات و عوارض جانبی ارزیابی گردیدند.
یافتهها: ۴۴ مورد کموتراپی انجامشده با دوز بالای متوتروکسات برای لنفوم (۳۰ مورد)، لوکمی حاد لنفوبلاستیک (هشت مورد) و استئوسارکوما (شش مورد) بررسی شد. در تمام بیماران، هیدراتاسیون با نرمال سالین همراه با ml ۲۵ بیکربنات سدیم ۸/۴% انجام شد. در هیچ بیماری اندازهگیری pH ادراری انجام نشد. تعداد دفعات تجویز لکوورین ۳/۰۳±۵/۶۴ و دوز آن، mg/m۲ ۱/۷±۱۷/۶ هر شش ساعت بود. سطح سرمی متوتروکسات در هیچ بیماری اندازهگیری نشد.
نتیجهگیری: جنبههای مثبت مشاهدهشده شامل هیدراسیون خوب، تجویز بیکربنات و تجویز لکوورین در بیماران دریافتکننده دوز بالای متوتروکسات بوده، ولی اندازهگیری سطح سرمی متوتروکسات و نیز تجویز بیکربنات بر اساس pH ادراری در هیچیک از بیماران انجام نشد.
پریسا کمیجانی، صوفیا نقدی، نورالدین نخستین انصاری، فاطمه بوالحسنی، امین نخستین انصاری،
دوره 76، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: آزمون بریف بست (Brief-balance evaluation systems test, Brief-BESTest) یک تست بالینی برای ارزیابی تعادل است. هدف این پژوهش، بررسی پایایی بین دو آزمونگر- و یک آزمونگر (inter- and intra-rater) نسخه فارسی بریف بست در ارزیابی تعادل مبتلایان به سکته مغزی بود.
روش بررسی: پژوهش کنونی یک مطالعه مقطعی بود که از مرداد تا آذر ۱۳۹۵ در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. وضعیت تعادل بیماران با استفاده از نسخه فارسی تست بریف بست ارزیابی گردید. جهت بررسی پایایی بین دو آزمونگر، دو آزمونگر با مشاهدهی فیلم ارزیابی بیماران بهطور جداگانه به وضعیت تعادل بیماران امتیاز دادند. جهت ارزیابی پایایی یک آزمونگر، آزمونگر اول پس از یک هفته، دوباره فیلم را مشاهده و به بیماران امتیاز داد.
یافتهها: در این پژوهش ۳۰ بیمار با میانگین سنی ۱۳/۵±۵۷/۳ سال شرکت کردند. مقدار Intraclass correlation coefficient (ICC) برای هر دو پایایی بین دو آزمونگر (۰/۹۸ICC=) و پایایی یک آزمونگر (۰/۹۹ICC=) عالی بود.
نتیجهگیری: نسخه فارسی آزمون بریف بست دارای پایایی بین دو آزمونگر و پایایی یک آزمونگر بالا برای ارزیابی تعادل بیماران مبتلا به سکته مغزی میباشد.
ذبیحاله راستی، علیرضا شمسالدینی، سید ناصر حسینی،
دوره 76، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: تندرنس، درد، ضعف عضلانی و محدودیت دامنه حرکتی از علایم سندرم درد میوفاشیال است. یکی از روشهای توانبخشی این بیماران کینزیوتیپ (Kinesio tape) میباشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر کینزیوتیپ بر درد، ناتوانی گردن و همچنین قدرت عضلانی در سندرم درد میوفاشیال بود.
روش بررسی: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی یکسوکور، از خرداد ۱۳۹۶ تا آبان ۱۳۹۶ در بیمارستان امام حسین (ع) مشهد و با حمایت مرکز تحقیقات فیزیولوژی ورزش دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله (عج)، ۳۰ بیمار مبتلا به سندرم درد میوفاشیال، با قرعهکشی در دو گروه قرار گرفتند. در گروه درمان، کینزیوتیپ با کشش مناسب روی محل درد و عضله تراپزیوس فوقانی قرار گرفت و گروه کنترل کینزیوتیپ را بهصورت پلاسبو (کینزیوتیپ بدون کشش) دریافت کرد. درد، ناتوانی و قدرت بهترتیب با استفاده از مقیاس عددی اندازهگیری درد، شاخص ناتوانی گردن، تست دستی قدرت عضلانی پیش از مداخله و سه روز بعد سنجیده شدند.
یافتهها: ۳۰ فرد مبتلا به سندرم درد میوفاشیال در این مداخله شرکت داشتند که میانگین سنی در گروه درمان ۳۰/۲۰ و در گروه کنترل ۳۲/۸۰ سال بود. در مقایسه میانگین نمرات درد و قدرت پیش و پس از درمان، تفاوت معناداری مشاهده شد (۰/۰۰۱P= و ۰/۰۰۵P= بهترتیب برای درد و قدرت عضلانی). این در حالی است که در ناتوانی گردن تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰/۲۲۴P=). سپس جهت بررسی دقیقتر، با استفاده از Paired samples t-test، میانگین ناتوانی گردن پیش و پس از درمان مقایسه شد که در گروه درمان تفاوت معنادار و در گروه کنترل عدم تفاوت معنادار مشاهده گردید.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد، کینزیوتیپ میتواند درد گردن را کاهش، قدرت عضله تراپزیوس فوقانی را افزایش و در نهایت منجر به کاهش ناتوانی ناشی از سندرم درد میوفاشیال شود.
سیده سعیده حسینی، نورالدین نخستین انصاری، صوفیا نقدی،
دوره 78، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: نمره شانه اکسفورد (Oxford Shoulder Score, OSS) فارسی، پرسشنامهای معتبر و پایا برای ارزیابی عملکرد درد شانه است. هدف پژوهش، بررسی پاسخدهی این پرسشنامه در افراد مبتلا به شانه درد بود.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت آیندهنگر با اندازهگیری کلینیکی، از فروردین تا اسفند 1397 در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. پیش از جلسه اول و پس از جلسه دهم فیزیوتراپی، پرسشنامه آکسفورد، وضعیت عملکردی شانه و مقیاس شدت درد و جلسه آخر، مقیاس تغییر درجهبندی گلوبال تکمیل شدند.
یافتهها: 31 فرد (20 زن و 11 مرد) مبتلا به شانه درد با میانگین سنی 3/15±50 سال در مطالعه شرکت کردند. اندازه اثر و میانگین پاسخ استاندارد نمره شانه آکسفورد بهترتیب 73/1 و 79/1 بود. همبستگی پرسشنامه با شدت درد، خیلی خوب (69/0r=) و با وضعیت عملکرد شانه، عالی (89/0r=) بود. ولی همبستگی با مقیاس تغییر درجهبندی گلوبال معنادار نبود (18/0=P، 25/0r=).
نتیجهگیری: نمره شانه آکسفورد فارسی، برای ارزیابی شانه درد دارای پاسخدهی است.
ابراهیم جعفریپویان، حانیه السادات سجادی، مریم تاجور، الهام احسانی چیمه، ایمان فلاح، فرهاد حبیبی،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع بیماریهای نوپدید و بازپدید و پیشبینی ناپذیر بودن آنها منجر به افزایش توجه بهضرورت آمادگی مراکز بهداشتی و درمانی در مقابله با این پدیده شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی آمادگی بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در مواجهه با کووید 19 انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر با بهرهگیری از رویکرد کمی بهصورت توصیفی مقطعی در بازه زمانی مهر تا اسفند 1399 انجام شد. محیط پژوهش شامل همه بیمارستانهای دولتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. جامعه پژوهش شامل روسا، مدیران، مسئولین دفاتر بهبود کیفیت و دبیران بحران کلیه بیمارستانهایی بود که در مدیریت بیماران کوید 19 مشارکت داشتند. برای جمعآوری دادهها از چکلیستهای استاندارد تهیه شده توسط مرکز اروپایی پیشگیری و کنترل ویروس کرونا و مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها شامل هشت حیطه و 21 جزء استفاده شد. حداقل امتیازی که هر بیمارستان میتوانست کسب نماید 143 و حداکثر امتیاز 429 بود.
یافتهها: میانگین نمره آمادگی بیمارستانها (87%)۳۹۱ بهدست آمد. بیمارستان شماره 1 با کسب 425 امتیاز دارای بالاترین آمادگی و بیمارستان شماره 7 با کسب 349 امتیاز دارای کمترین آمادگی بودند. شش مورد از بیمارستانهای مورد مطالعه دارای آمادگی بیش از 90% و سه مورد دارای آمادگی کمتر از 90% بودهاند. بالاترین میزان آمادگی مربوط به حیطه بهداشت دست، تجهیزات حفاظت فردی و مدیریت زبالههای بیمارستانی و کمترین میزان آمادگی مربوط به استقرار بیماران، جابجایی بیماران در بیمارستان و دسترسی مراجعهکنندگان و ملاقاتکنندگان بود.
نتیجهگیری: میزان آمادگی نسبی بیمارستانها برای مواجهه با کوید 19 براساس نتایج این مطالعه نسبتا مناسب بود. ارزیابی مرتب بیمارستانهای مرجع کرونا و حتی سایر بیمارستانها میتواند به آمادگی بیشتر این بیمارستانها و شناسایی، رفع و تقویت نقاط ضعف آنها کمک نماید.
سارا امامقلیپور، رجبعلی درودی، عبدالرضا موسوی، سمیرا علیپور، فخرالدین داستاری،
دوره 80، شماره 11 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به محدودیتهای منابع نظام سلامت، مطالعات ارزشیابی اقتصادی میتوانند شواهد مناسبی برای اولویتبندی تخصیص منابع فراهم آورند. این مطالعه با هدف بررسی روش مطالعات ارزشیابی اقتصادی داروها در کشور ایران، انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر با روش مرور انتقادی انجام شد. با استفاده از کلید واژههای مناسب، پایگاههای اطلاعاتی PubMed و SID، موتور جستجوی Google Scholar و مقالات محققان داخلی حوزه اقتصاد سلامت و اقتصاد دارو با استفاده از سامانه علمسنجی وزارت بهداشت بررسی شدند.
یافتهها: از مجموع مطالعه بهدست آمده، 29 مطالعه مطابق با معیارهای مطالعه بودند. مطالعات در 10 بعد شامل روش تحلیل، نوع مقایسهگر، منبع اثربخشی بالینی، افق زمانی، مدل استفادهشده، دیدگاه مطالعه، پیامدهای اندازهگیری شده، تنزیل هزینهها و پیامدها، تحلیل حساسیت و تحلیل زیرگروهها بررسی شدند.
نتیجهگیری: برای استفاده از نتایج مطالعات ارزشیابی اقتصادی، بایستی این مطالعات با رویکردی شفاف و نظاممند انجامشوند. بنابراین ضروری است که چهارچوبی استاندارد برای اجرا و گزارش نتایج مطالعات ارزشیابی اقتصادی در ایران تدوینشود.
طیبه روئینفرد، علی اوغازیان، محمد حسین ساقی، مهدی قربانیان، ایوب رستگار، شهرام نظری،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی خطرات سرطانزایی و غیرسرطانزایی برای سلامتی فلزات سنگین در تنباکوهای پرمصرف از طریق قرار گرفتن در معرض استنشاق انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از فروردین 1401 تا مهر 1401 در شهر بجنورد بر روی مسیر دود هفت برند پرمصرف تنباکو انجام شد، غلظت فلزات سنگین در مسیر دود تنباکوها با استفاده از طیفسنجی نشر نوری پلاسما با جفت القایی تعیین شد. از نرمافزار مونتکارلو برای ارزیابی ریسک احتمالی استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد غلظت فلزات سنگین در مسیر دود تنباکوها Fe>Zn>Mn>Ba>Pb>Ni>Cu>Mo>Cr>As>Cd بدین ترتیب بود. تجزیه و تحلیل Kruskal-Wallis نشان داد که غلظت فلزات سنگین بین تنباکوهای مختلف از نظر آماری تفاوت معنادار دارد (05/0P<). مقادیر شاخص خطر (HI) برای مسیر دود تنباکوهای الراح، آموردوسیب، الفاخر، الروبی، مزایا، سنتی بدون طعم و نخل بهترتیب 64/2، 41/2، 05/2، 7/1، 49/1، 46/1 و 44/1 بود. مقادیر خطر سرطانزایی یا خطر افزایشی سرطان مادام العمر (ILCR) آمور دوسیب، الراح، نخل، مزایا، الروبی، الفاخر و سنتی بدون طعم بهترتیب10-3×8/2، 10-3×43/2، 10-3×72/1، 10-3×58/1، 10-3×43/10، 1-4×58/9 و 10-4×08/8 بود. سرب در مسیر دود تنباکو الراح، با مقدار 59/1 بیشترین مقدار ریسک غیرسرطانزایی داشت.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده بیانگر این است که مسیر دود تنباکو الراح ریسک سرطانی و غیرسرطانی بالایی نسبت به سایر تنباکوها دارد و میتواند خطرات غیر سرطانزا و سرطانزا برای مصرف کنندگان ایجاد کند. بنابراین، نظارت منظم بر کیفیت تنباکوی رایج برای کاهش سطح خطرات سلامت انسان ضروری است.