جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای ازون

محمد فتوحی، فرهاد سمیعی، فرناز اموزگار هاشمی، پیمان حداد، علی پاشا میثمی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

درماتیت حاد رادیاسیون یکی از عوارض شایع پرتودرمانی در بسیاری از سرطانها، از جمله سرطان پستان می‌باشد. علیرغم شیوع بالای درماتیت حاد رادیاسیون، مطالعات اندکی برای پیشگیری از این عارضه با درمانهای موضعی انجام گرفته است. علیرغم ارزش کورتیکواستروییدهای موضعی، بعلت نگرانی از عوارض، معمولا˝ از آنها در کار بالینی استفاده نمی‌شود. این کارآزمایی برای یافتن درمان جدیدی با تاثیری مشابه کورتیکواستروییدها و بدون عوارض جانبی آنها انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بیماران ٧٣-٣٠ ساله با تشخیص سرطان پستان که پرتودرمانی پستان برای آنها در نظر گرفته شده بود، وارد طرح شدند. دوز دریافتی در بیماران با جراحی رادیکال مودیفیه ۵٠ گری در پنج هفته و در بیماران با جراحی کنسرواتیو ٦٠ گری در شش هفته در فراکشنهای ٢٠٠ سانتی‌گری بود. در مجموع ٦٠ بیمار بطور تصادفی به دو گروه بتامتازون (٣٠) و کالاندولا (٣٠) تقسیم شدند. به یک گروه پماد بتامتازون و به گروه دیگر پماد کالاندولا تجویز شد. بیماران دارو را از روز اول شروع درمان تا یکماه پس از خاتمه درمان روزانه دو بار در محل پرتودرمانی استفاده کردند. ویزیت بیماران بطور هفتگی و نیز یکماه پس از خاتمه درمان انجام شد و یافته‌ها در پرسشنامه ثبت گردید.
یافته‌ها: میانگین زمانی بروز درماتیت در دو گروه بتامتازون و کالاندولا به ترتیب ٧/٣ و٨٧/٣ (هفته) بود. حداکثر شدت درماتیت در طول درمان در گروه بتامتازون گرید صفر ٧/٦%، یک ٣/٧٣%، دو ٧/١٦%، سه ٠% و چهار ٣/٣% و در گروه کالاندولا به‌ترتیب گرید صفر ٣/١٣%، یک ٦٧%، دو٧/١٦%، سه ٠% و چهار ٣/٣% بود (762/0>(P که اختلاف آماری معنی‌داری نداشت. میزان بروز سمپتوم‌هایی مانند خارش، سوزش و درد هم در دو گروه اختلاف آماری معنی‌داری نداشت.
نتیجه‌گیری: پماد کالاندولا در کاهش شدت درماتیت حاد رادیاسیون دارای تاثیری معادل بتامتازون است و در عین حال عوارض دراز مدت کورتیکواستروییدها را ندارد.


پیمان دبیر‌مقدم، محمد حسین برادران فر، ویدا آیت اللهی، مجید شکیبا پور،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

با توجه به سن پایین بیماران تونسیلکتومی و اینکه درد و استفراغ بعد از عمل منجر به تاخیر در شروع تغذیه و ناراحتی بیمار شده و زمان ترخیص را به تعویق می‌اندازد، این مطالعه جهت بررسی اثر و مقایسه تزریق وریدی یک دوز دگزامتازون و تزریق موضعی بوپیواکائین در کاهش درد و استفراغ بعد از عمل تونسیلکتومی طراحی شد.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی 120 کودک 5-3 ساله با کلاس ASA I که کاندید تونسیلکتومی تحت بیهوشی عمومی بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران به‌صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند در گروه اول دو میلی‌لیتر نرمال سالین در پیلار لوزه‌ها تزریق گردید، گروه دوم mg/kg 5/0 دگزامتازون وریدی (حداکثر 16 میلی‌گرم) دریافت نمودند و در گروه سوم دو میلی‌لیتر بوپیواکائین 5/0% در پیلار لوزه‌ها قبل از شروع عمل و بعد از انتوباسیون تزریق شد. در خاتمه عمل بیماران از جهت درد و استفراغ در ساعات 5/0، 4، 24 و 120 بعد از اکستوباسیون و انتقال به ریکاوری کنترل شدند.

یافته‌ها: 70 مذکر و 50 مونث در میانگین سنی 2/3 ± 4/8 مورد مطالعه بودند که بدلیل عدم مراجعه جهت پیگیری پرسشنامه برای 117 نفر تکمیل شد. تنها کاهش قابل توجه و معنی‌دار در پارامتر درد بعد از عمل مربوط به گروه بوپیواکائین و چهار ساعت پس از عمل بود (05/0P <). در بقیه موارد اختلاف معنی‌دار آماری مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: با توجه به کاهش درد و استفراغ پس از تونسیلکتومی توسط دگزامتازون وریدی و بوپیواکائین موضعی، مصرف همزمان دو دارو در تونسیلکتومی توصیه می‌شود و بررسی مصرف همزمان دو دارو پیشنهاد می‌گردد.


علیرضا استقامتی، رادینا اشتیاقی، امیر عباس یوسفی زاده، منوچهر نخجوانی،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

تجارب گذشته در سندرم کوشینگ، منجر به شناسائی مشکلات تشخیص و درمان آن شده است. هدف این مطالعه، بررسی مشخصات بالینی، روش‌های تشخیصی و پی‌گیری بیماران مبتلا به سندرم کوشینگ بعد از جراحی هیپوفیز می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه در 253 بیمار با سندرم کوشینگ در سالهای 78-1370 انجام شد. تست‌های غربالگری تشخیصی، اندازه‌گیری ACTH، تست دگزامتازون و تصویر‌برداری در بیماران انجام گردید. نتایج با پاتولوژی به‌عنوان Gold standard مقایسه گردید.

یافته‌ها: متوسط سنی بیماران 11±32 سال بود. شایع‌ترین علائم و نشانه‌های بالینی ضعف عضلانی، هیپرتانسیون، افسردگی و استریا بود. فشارخون بالا در سندرم کوشینگ وابسته به ACTH 78% و در علل غیر‌وابسته به ACTH در 36% وجود داشت (001/0p<). تست دگزامتازون با دوز بالا در میکروآدنوم‌های هیپوفیز در 99%، در ماکروآدنوم در 71% و توده‌های آدرنال در 6/3% مهار شد ولی در کوشینگ اکتوپیک مهاری مشاهده نشد. تست دگزامتازون با دوز بالا، حساسیت 98%، ویژگی 97% و دقت تشخیصی 98% نشان داد. اتیولوژی سندرم کوشینگ در 8/64% موارد بیماری کوشینگ، 8/32% توده‌های آدرنال و 4/2% کوشینگ اکتوپیک بود. جراحی ترانس اسفنوئیدال در 120 بیمار انجام گردید. در پی‌گیری به‌عمل آمده به مدت 25±53 ماه، پس‌رفت بعد از جراحی در 8/23±7/46 ماه رخ داد. میزان پس‌رفت میکروآدنوم در 12 ماه 93%، 24 ماه 82% و پنج سال بعد 33% بود و عود پیشرونده بوده و به سطح ثابت نمی‌رسید.

نتیجه‌گیری: فشارخون بالا در کوشینگ وابسته ACTH بیش از آدنوم‌های آدرنال بود. تست دگزامتازون با هشت میلی‌گرم دقت تشخیصی قابل قبولی داشت. عود کوشینگ در پی‌گیری‌های طولانی، کنترل بیماران بعد از جراحی ترانس اسفنوئیدال را اجتناب‌ناپذیر می‌کند.


پیمان دبیر مقدم، محمد حسین  برادران‌فر، فاطمه گ وئینی، ویدا آیت‌الهی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

این مطالعه با هدف کلی تعیین اثر دگزامتازون در کاهش ادم و اکیموز اطراف چشم و خونریزی حین عمل در بیماران تحت عمل رینوپلاستی صورت گرفت.

روش بررسی: 90 بیمار مورد مطالعه به صورت تصادفی و دو سوکور به سه گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه A هشت میلی‌گرم دگزامتازون قبل از شروع عمل و گروه B هشت میلی‌گرم دگزامتازون قبل از عمل و سه دوز هشت میلی‌گرمی هر هشت ساعت پس از عمل دریافت کردند. گروه C گروه کنترل بود.

یافته‌ها: درجه ادم پلک فوقانی در گروه A و B با اختلاف معنی‌داری کمتر از گروه C بود. درجه ادم پلک تحتانی در روز اول و دوم بین گروه A و B با گروه C تفاوت معنی‌دار داشت اما در روزهای پنجم و هفتم بین سه گروه یکسان بود. درجه اکیموز پلک فوقانی در روز اول، دوم و پنجم در گروه C به‌طور معنی‌داری بیشتر از بیماران گروه A و B بود اما در روز هفتم در سه گروه یکسان بود. درجه اکیموز پلک فوقانی در روز اول گروه A و B با اختلاف معنی‌داری کمتر از گروه C بود. حجم خونریزی بین سه گروه مورد بررسی یکسان بود. بین سه گروه اختلافی از نظر طول مدت بهبودی وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: استفاده از دگزامتازون باعث کاهش ادم و اکیموز پلک فوقانی و کاهش ادم پلک تحتانی در 48 ساعت اول و کاهش اکیموز پلک تحتانی در 24 ساعت اول پس از عمل می‌شود. اما تأثیری روی کاهش حجم خونریزی حین عمل و طول دوره بهبودی ندارد.


سمانه جهان‌آبادی، سمیرا دبستانی تفتی،
دوره 80، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: پیوگلیتازون آگونیست انتخابی رسپور PPAR-γ می‌باشد که در درمان دیابت نوع 2 تجویز می‌شود و می‌تواند خاصیت ضدافسردگی نیز داشته باشد. نیتریک اکسـاید به‌عنوان نورومدولاتور در فرآیندهای گسترده‌ای در مغز همانند یادگیری حافظه و نوروژنز و بیماری آلزایمر، پارکینسون و افسردگی نقش دارد. میزان شیوع افسردگی در زنان با بالا رفتن سن به‌علت کمبود استروژن افزایش یافته و این افراد بیشتر در معـرض افسـردگی، تحریـکپذیری و بد خلقی قرار می‌گیرند.از این‌رو در ایـن مطالعـه اثر ضدافسردگی داروی پیوگلیتازون و تداخل آن با سیستم ﻧﻴﺘﺮرژﻳﻚ (Nitrergic system) در موش‌های سوری ماده اواریکتومی (Ovariectomy) شده بررسی می‌شود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از فروردین 1398 تا دی 1398 در گروه فارماکولوژی و سم‌شناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد بر روی موش‌های سوری نژاد NMRI انجام شد.  پـس از انجـام اواریکتومی، در هر گروه تاثیر دوزهای مختلف پیوگلیتازون (10، 20 و 40 mg/kg)، پیوگلیتازون به‌همراه ال‌‌ارژنین و پیوگـلیتازون به‌هـمراه L-NAME به کمک تست‌های رفتاری تسـت‌شـناسی اجبـاری (FST)، تسـت دم معلـق (TST) و تست جعبه باز (OFT) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: اواریکتومی کردن موش‌های ماده باعث بروز رفتارهای شبه‌افسردگی در آن‌ها می‌شود که با افزایش زمان بی‌حرکتی درFST و TST و عدم تغییر در  فعالیت لوکوموتور در OFT مشخص شد. پیوگلیتازون (mg/kg 40) موجب کاهش زمان بی‌تحرکی در موش‌های اواریکتومی شده در تست‌های رفتـاری شد. همچنین تجویز توام L-NAME به‌همراه دوز غیر موثر پیوگلیتازون سبب معکوس شدن افسردگی در موش‌های سوری می‌شود و تجویز ال-آرژنین اثر ضد‌افسردگی پیوگلیتازون را مهار کرد.
نتیجه‌گیری: داروی پیوگلیتازون می‌تواند موجب بـروز اثرات ضدافسردگی در موش‌های سوری اوارکتومی گردد و بخشی از ایـن اثـرات توسط سیستم نیتررژیک اعمال می‌شود.

 

مازیار نادری، غلامرضا ابراهیم‌زاده، محمود علی‌محمدی، ویدا پاست،
دوره 80، شماره 2 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه پاندمی COVID-19 به یک معضل جهانی تبدیل شده است و به‌منظور پیشگیری از آن باید روش‌های نوینی به‌کار گرفته شود. ویروس این بیماری بسیار واگیردار است و عمدتا از طریق هوا منتقل می‌شود. ازون یک ماده اکسیدکننده قوی است که می‌تواند به‌منظور غیرفعال کردن طیف وسیعی از ویروس‌ها که ممکن است در برابر سایر ضدعفونی‌کننده‌ها مقاوم باشند، استفاده شود. هدف از این مطالعه، بررسی مروری کاربرد و تاثیر ازون در غیرفعال‌کردن ویروس‌های محیط‌های بسته بود.
روش بررسی: به‌منظور جستجوی مقالات از لغات کلیدی مانند ازون، ویروس و هوا در پایگاه‌های اطلاعاتی PUBMED و Scopus استفاده شد. جستجوی مقالات از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲1 صورت گرفت. در نتیجه جستجو تعداد ۵۷ مقاله در این زمینه انتخاب گردید و از محتوا و نتایج آنها در این مطالعه مروری استفاده شد.
یافته‌ها: این مطالعه مروری نشان داد که ازون به‌طور موفقیت‌آمیزی با هدف پیشگیری از چندین بیماری ویروسی مانند COVED-19 استفاده شده است. افزون‌براین، برخی از ویروس‌ها مانند کروناویروس‌ها حاوی گروه‌های عاملی سولفیدریل حاوی سیستیین و تریپتوفان هستند که با گاز ازون واکنش بهتری نشان می‌دهند. عطسه فرد مبتلا به COVED-19 ممکن است منجر به تشکیل 40000 قطره در هوا شود. این قطرات می‌توانند پیش از سقوط به نزدیکترین سطح تا فاصله دو متری منتقل شوند و همچنین ممکن است 30 ساعت در هوا باقی بمانند.
نتیجه‌گیری: استفاده از گاز ازون کاربردهای بالقوه زیادی در غیرفعال کردن ویروس‌ها در فضاهای محصور آلوده دارد. با توجه به اهمیت آئروسل‌های حاوی ویروس در انتقال COVED-19، ازون می‌تواند روشی امیدوارکننده در پیشگیری از این بیماری باشد. میزان غیرفعال شدن ویروس‌ها توسط گاز ازون به غلظت گاز، زمان تماس، دما، رطوبت و نوع ویروس بستگی دارد. به‌طورکلی، بررسی مطالعات انجام شده در این زمینه کاربرد گاز ازون را در پیشگیری از شیوع بیماری‌های ویروسی مثل COVED-19 را نشان داد. همچنین در به‌کار بردن این گاز اقدامات و احتیاط‌های ایمنی لازم توصیه می‌شود.

لعیا عموزاده، محمد تقی بیگ‌محمدی،
دوره 80، شماره 2 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: تصمیم خروج لوله تراشه امری حیاتی است. استفاده از کورتیکواستروییدها برای کاهش ادم راه هوایی و شکست در خروج لوله تراشه در بیماران بخش مراقبت‌های ویژه همچنان موضوع مورد بحث و اختلاف‌نظر است.
روش بررسی: در مطالعه مشاهده‌ای همگرایی آینده‌نگر از اردیبهشت تا مرداد 1400 در مجتمع بیمارستانی امام‌خمینی، 110 بیمار تحت جراحی سر وگردن بستری در بخش‌های ویژه بیمارستان امام‌خمینی وارد مطالعه گردیدند. معیارهای ورود شامل بیمار تحت جراحی سر و گردن و معیارهای خروج شامل دریافت پیشین کورتیکواسترویید، وجود لوله تراکئوستومی و سابقه جراحی سروگردن بودند. در گروه مداخله (55n=) در 24 ساعت اول، دگزامتازون وریدی mg 8 سه بار در روز و در 24 ساعت دوم mg 4 دو بار در روز تزریق گردید. گروه شاهد کورتیکواسترویید (55n=) دریافت نمی‌کردند. تهویه مکانیکی، روند جداسازی و خروج لوله تراشه براساس پروتکل یکسان انجام شد. برای داده‌های گروه‌بندی شده از Chi-square test یا Fisher’s exact test و برای توصیف مقادیر کمی از Student’s t-test استفاده گردید.
یافته‌ها: دو گروه از نظر میانگین سنی با یکدیگر تفاوتی نداشتند. خصوصیات دموگرافیک شامل جنس، شاخص توده بدنی، مدت زمان جراحی و انتوباسیون تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. مدت اقامت در بخش مراقبت‌های ویژه در گروه دگزامتازون به‌طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (001/0P=). میزان شکست در اکستوباسیون (Extubation) و استریدور (Stridor) پس از جراحی در دو گروه تفاوت معناداری نداشت (237/0P=).
نتیجه‌گیری: دگزامتازون در کاهش ادم راه هوایی موثر نبوده و استفاده روتین آن در کاهش استریدور پس از خروج لوله تراشه توصیه نمیگردد.

 

حمیدرضا شتابی، بهزاد ناظم‌رعایا، محسن آبرون،
دوره 80، شماره 11 - ( 11-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: در این مطالعه تاثیر دگزامتازون وریدی بر درد و تهوع و استفراغ پس از جراحی لاپاراسکوپیک تخمدان بررسی شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفیشده، از خرداد تا اسفند 1399 در بیمارستان بهشتی اصفهان بر روی      ۸۸ بیمار کاندید سیستکتومی لاپاراسکوپیک تخمدان انجام شد. بیماران به‌صورت تصادفی به دو گروه دریافت‌کننده دگزامتازون (D) و نرمال‌سالین (S) تقسیم شده‌اند. دو دقیقه پیش‌ از القا بیهوشی، گروه اول mg 8 دگزامتازون و گروه دوم نرمالین‌سالین دریافت کردند. فراوانی بروز درد، تهوع واستفراغ (PONV) و نیاز به داروی ضددرد و ضدتهوع در ریکاوری، دوساعت اول، 12-2 و 24-12 ساعت پس از عمل جمع‌آوری شده و با استفاده از SPSS software, version 23 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) آنالیز شده است.
یافته‌ها: تفاوت معناداری از نظر خصوصیات دموگرافیک بین دو گروه دیده نشد (05/0>P). فراوانی بروز درد در   گروه (D) در زمان‌های ریکاوری (4/0P=)، دو ساعت بعد (005/0P=)، 12 ساعت (001/0P=) و 24 ساعت پس از عمل (005/0P=). کمتر از گروه (S) بود. فراوانی تهوع در گروه D در ریکاوری (003/0P=). دو ساعت بعد (001/0>P)، 12 ساعت (002/0P=) به‌طور معناداری کمتر از گروه S بود. اما 24 ساعت پس از عمل بین دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد (15/0P=). در ریکاوری در دو گروه استفراغ نداشتیم (1P=)، فراوانی بروز استفراغ در دو ساعت (003/0P=)، 12 ساعت (002/0>P) 24 ساعت پس از عمل (48/0P=)، در گروه D کمتر از S بود. در زمان‌های مطالعه دوز دیکلوفناک و متوکلوپرامید دریافتی در بیماران گروه D کمتر از گروه S بود.
نتیجه‌گیری: دگزامتازون با دوز mg 8 پیش از القا بیهوشی می‌تواند در کاهش درد، تهوع و استفراغ پس از عمل جراحی لاپاراسکوپیک تخمدان و کاهش نیاز به آنالژزیک و داروی ضدتهوع موثر باشد.

 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb