13 نتیجه برای القا
مجتبی معماریانی، محمدرضا پورمند، محمدحسن شیرازی، محمدمهدی سلطان دلال، زهرا عبدالصمدی، نادیا مردانی،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده
800x600 زمینه
و هدف: کلیندامایسین، آنتیبیوتیکی مناسب
جهت درمان عفونتهای استافیلوکوکسی بهویژه عفونتهای پوستی و بافت نرم است.
همچنین این آنتیبیوتیک میتواند تولید توکسین در بسیاری از باکتریها را متوقف
سازد. مقاومت به کلیندامایسین از طریق دو مکانیسم ساختاری و القایی امکانپذیر
است. مقاومت ساختاری را میتوان با استفاده از روشهای معمول دیسک دیفیوژن تشخیص
داد اما برای شناسایی مقاومت القایی، باید از تست D استفاده کرد. هدف اصلی
این مطالعه، تعیین میزان شیوع مقاومت القایی نسبت به کلیندامایسین در ایزولههای
بالینی استافیلوکوکوس اورئوس حساس و مقاوم
به متیسیلین است. بهعلاوه ویژگی دارا بودن ژن انتروتوکسین A در پاتوژن مذکور مورد
نظر قرار گرفته است.
روش بررسی: در مجموع، 87 ایزوله
بالینی استافیلوکوکوس اورئوس، مورد مطالعه قرار گرفت. ایزولهها با استفاده از تست
D بر اساس دستورالعمل CLSI، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای شناسایی ژن
انتروتوکسین A(sea)، از روش PCR استفاده شد.
یافتهها: از مجموع 87 ایزوله
بالینی، 18 مورد (7/20%) دارای مقاومت القایی نسبت به کلیندامایسین بودند. با توجه
به تحلیل آماری و با اطمینان 95%، میزان مقاومت القایی در ایزولههای بالینی
استافیلوکوکوس اورئوس بین 2/29 و 2/12 درصد به دست آمد. همچنین مقاومت ساختاری
نسبت به کلیندامایسین در 21 ایزوله (1/24%) دیده شد. میزان شیوع مقاومت القایی در
ایزولههای MRSA و MSSA به ترتیب برابر با 3/33% و 1/5% بود. تفاوت معنیداری از نظر
آماری بین میزان شیوع مقاومت القایی و نوع عفونت دیده شد (045/0p=). همچنین بین ژن seaو نوع مقاومت به
کلیندامایسین (القایی یا ساختاری) از نظر آماری ارتباط معنیداری دیده شد (0001/0p<).
نتیجهگیری: از آنجایی که میزان شیوع مقاومت القایی نسبت به
کلیندامایسین در ایزولههای بالینی استافیلوکوکوس اورئوس بالا میباشد، لذا
استفاده از تست D جهت جلوگیری از شکست در درمان بیماران شدیداً توصیه میگردد. ضمنا
توجه به فاکتورهای بیماریزایی و ارتباط آن با مقاومتهای آنتیبیوتیکی باید مورد
توجه جدی قرارگیرد.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
مجید محمودی، سعید رجبعلیان، علیرضا فرومدی، سعید حیدری کشل، ملیحه سادات صفوی، احد خوش زبان، کورس دیوسالار، محمدعلی محققی،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: ترکیبات کرومن با زنجیره شیمیائی 4-Aryl-4H-chromenes، گروهی از ترکیبات طبیعی هستند که خواص ضد توموری شدیدی در بافتهای مبتلا به تومور از خود نشان میدهند. بر اساس گزارشات این ترکیبات از طریق جلوگیری از تشکیل توبولین در هنگام تقسیم سلولی باعث توقف تکثیر سلولها میگردند. در این مطالعه اثرات سیتوتوکسیسیته سلولی و اثر القاء آپوپتوز (ایجاد مرگ برنامهریزی شده سلولی) مشتقاتی از این ترکیبات که در آزمایشگاه سنتز شدهاند، مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی: اثر سیتوتوکسیسیته سلولی مشتقات سنتز شده ترکیبات کرومن با استفاده از ردههای سلولی تومور انسانی شامل MCF-7 (کارسینومای پستان)، A549 (کارسینومای ریه)، HEPG-2 (کارسینومای کبد)، SW-480 (کارسینومای کولون)، 1321N1 (آستروسیتوما)، U87-MG (گلیوبلاستوما) و DAOY (مدولوبلاستوما) و با بهکارگیری روش MTT assay مورد ارزیابی قرار گرفت. در این روش جهت کنترل و مقایسه از داروی ضد سرطان etoposide استفاده شد. اثر القاء آپوپتوز این مشتقات با روش رنگآمیزی DNA سلول (DAPI staining) مورد سنجش قرار گرفت. یافتهها: نتایج این بررسی نشان داد که مشتقات سنتز شدهای که دارای گروه شیمیایی فنیل- ایزواکسال یا حاوی گروه متوکسی در زنجیره شیمایی خود میباشند، اثر سیتوتوکسیسیته سلولی و اثر القاء آپوپتوزیس قابل مقایسه و یا حتی بیشتری در مقایسه با داروی etoposide از خود نشان میدهند. نتیجهگیری: جابهجایی گروه شیمیایی تریمتوکسیفنیل (3,4,5-trimethoxyphenyl) با گروه شیمایی تیازول در مشتقات کرومن سنتز شده باعث کاهش اثر سیتوتوکسیسیته ترکیب کرومن میگردد در حالیکه مشتق سنتز شدهای که حاوی گروه شیمیایی فنیل- ایزواکسال باشد اثر سیتوتوکسیسیته و اثر القاء آپوپتوزیس شدیدتری دارد.
شیوا نعمتی، نرگس زارع مهرجردی، حسین بهاروند،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: سلولهای
بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسانی توانایی تبدیل به انواع مختلف سلولها
از جمله سلولهای چربی، استخوان و غضروف را دارند. بهعلاوه، این سلولها را میتوان
به انواع سلولها مثل سلولهای نورونی تمایز داد. روشهای مختلفی برای تمایز دادن
این سلولها به نورونها گزارش شده است. با استفاده از یک روش جدید در صدد تولید
پیشسازهایی هستیم که در آنها میزان بیان مارکرهای نورونی بیش از مطالعات انجام
شده باشد.
روش بررسی: آسپیراسیون مغز استخوان، از استخوان ایلیاک یک مرد
بالغ سالم انجام شد. سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان در محیط کشت DMEM حاوی 15% سرم جداسازی و کشت شدند.
سلولهای بنیادی مزانشیمی بین پاساژهای 8-4 به حالت نوروسفر به مدت هفت روز کشت و
با فاکتورهای رشد bFGF, EGF, RA القا شدند و هفت تا 14 روز
بر روی پلیتهای پوشیده شده با لامینین و پلی-L- اورنیتین کشت داده شدند. بهمنظور
بررسی میزان بیان مارکرهای اختصاصی سلولهای بنیادی عصبی از روشهای فلوسیتومتری و
ایمونوسیتوشیمی استفاده گردید.
یافتهها: فلوسیتومتری نشان داد که سلولها بعد از القا حدود
52/2±90% مارکر نستین، حدود 1±1/41% مارکر توبولین و 05/1±82/67% مارکر GFAP را بیان میکنند. مطالعات ایمونوسیتوشیمی و تغییرات مورفولوژیکی
نیز در راستای نتایج حاصل از آنالیزهای فلوسیتومتری بودند.
نتیجهگیری: تیمار سلولهای مزانشیمی با bFGF, EGF, RA تعداد نورونهای Tuj1 مثبت را افزایش میدهد. این
مطالعه نشان داد که سلولهای مزانشیمی توانایی تمایز به نورونها را در in vitro دارند و این مسئله به نوع
روش القا بستگی دارد.
ابوطالب بیگی، سیده میترا کاظمیپور، هدی طبرستانی،
دوره 68، شماره 3 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سرویکس مطلوب و انقباضات رحمی دو عامل اساسی در زایمان هستند و برای موفقیت القای لیبر حایز اهمیت هستند. درمانهای مختلفی برای القای زایمان استفاده میشود که از آن جمله میتوان به میزوپروستول اشاره نمود. این مطالعه با توجه به اهمیت موضوع و نیز عدم وجود مطالعه مشابهی در ایران بهمنظور مقایسه اثر میزوپروستول زیرزبانی و واژینال در القای لیبر در بیماران ترم انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور است. 250 خانم باردار مراجعهکننده به بیمارستان آرش در طی سالهای 88-87 با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه mg25 میزوپروستول واژینال همراه با پلاسبوی خوراکی و یک گروه mg25 میزوپروستول خوراکی همراه با پلاسبوی واژینال دریافت نمودند و در ادامه عوارض جنینی و مادری و امتیاز بیشاپ و زمان آغاز درد و فاصله آن تا زایمان در دو گروه بررسی شدند.
یافتهها: میانگین امتیاز بیشاپ قبل و بعد از تجویز میزوپروستول و نیز زمان شروع درد و فاصله آن تا زایمان و تعداد دوزهای مصرفی میزوپروستول در دو گروه تفاوتی نداشت (05/0
نتیجهگیری: تفاوتی بین دو روش زیرزبانی و واژینال تجویز میزوپروستول از نظر نتایج بارداری و عوارض مادری و جنینی وجود ندارد و لذا هر یک از آنها را میتوان با توجه به شرایط بیمار و پزشک استفاده نمود.
عنایت صفوی، بشارت رحیمی، سیروس جعفری، سروش سیفیراد، غلامرضا درخشان دیلمی، محمدرضا زاهدپور انارکی، حمیدرضا ابطحی،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیرا روش القای خلط بهعنوان روشی مؤثر و ارزان برای بهدست آوردن نمونههای خلط با کیفیت بالا از بیماران مشکوک به سل ریوی معرفی شده است. بسیاری از پزشکان کشور با این روش آشنا نیستند. این مطالعه تلاشی در جهت آشنایی پزشکان با این روش در بیماران مشکوک به سل ریوی میباشد.
روش بررسی: از تیر لغایت بهمن 1389 بیماران دارای شواهد کلینیکی یا رادیولوژیک بهنفع سل ریوی که قادر به دادن نمونه خلط نبودند، وارد مطالعه شدند. بیماران با استفاده از نبولایزر اولتراسوند و سالین هایپرتونیک 3% استریل بهمدت 20 دقیقه تحت القای خلط قرار گرفتند. کیفیت نمونه خلط (نسبت سلولهای پلیمورف به سلولهای اپیتلیال ≤2) بررسی شد. اطلاعات بیماران شامل جنس، سن، (±)HIV و شواهد رادیولوژیک مثبت بهنفع سل ریوی ثبت و تحت آنالیز آماری قرار گرفت.
یافتهها: 50 بیمار مشکوک به سل ریوی وارد مطالعه شدند ]23 مرد (SD±Mean سن 24/20±21/51) و 27 زن (SD±Mean سن 00/18±40/55)[. سرفه شایعترین شکایت منجر به مراجعه در بیماران و شایعترین ضایعه رادیولوژیک انفیلتراسیون و کانسالیدیشن در کلیشهها بود. تست PPD در تعداد 21 (42%) بیمار مثبت گزارش شد (حساسیت 5/61%، ویژگی 8/64%، ارزش اخباری مثبت 38%، ارزش اخباری منفی 7/82%). روش القای خلط در 90% بیماران منجر به تولید نمونههای مناسب خلط شد. اسمیر و کشت در 13 (26%) از بیماران مثبت گزارش شد.
نتیجهگیری: القای خلط روشی کم تهاجمی و کم هزینه بوده که بهنیروی انسانی کمی احتیاج دارد و با نتایج رضایتبخشی در جهت بهدست آوردن نمونههای خلط با کیفیت بالا از بیماران بدون خلط همراه است.
شیرین نیرومنش، معصومه داداش علیها، مینا اکرمی،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و
هدف: سرویکس
مطلوب و انقباضات رحمی دو عامل اساسی در زایمان هستند و برای موفقیت القای زایمان حایز
اهمیت هستند. روشهای مختلفی برای القای زایمان وجود دارد که میتوان به
میزوپروستول و اکسیتوسین اشاره کرد. هدف این مطالعه مقایسه کارایی و ایمنی محلول میزوپروستول
با اکسیتوسین جهت القای زایمان در افراد با معاینه نامناسب سرویکس میباشد.
روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی دوسوکور
است. 140 خانم باردار 42-34 هفته مراجعهکننده به بیمارستان زنان در طی سالهای
89-1388 که کاندیدای ختم حاملگی بوده و سرویکس نامناسب داشتند با استفاده از جدول اعداد
تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه محلول میزوپروستول خوراکی با دوز اولیه 20
میکروگرم در ساعت همراه با پلاسبوی وریدی و یک گروه اکسیتوسین با دوز اولیه شش میلییونیت
در دقیقه همراه با پلاسبو خوراکی دریافت نمودند و در هر دو گروه در صورت نامناسب
بودن انقباضات دوز دارو افزوده شد. در ادامه زمان بستری تا زایمان، نوع زایمان و عوارض
دارویی در هر دو گروه بررسی شدند.
یافتهها: در گروه میزوپروستول فاصله زمانی
دریافت اولین دوز تا زایمان طبیعی 62/3±07/11
ساعت و در گروه اکسیتوسین 11/3±87/14 ساعت بود که بهمیزان
معنیداری در گروه میزوپروستول کمتر بود (001/0P=). نوع زایمان و همچنین میزان فراوانی عوارض
دارویی در دو گروه اختلاف آماری معنیداری نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: محلول میزوپروستول خوراکی نهتنها
دارویی ایمن و کارا در القای زایمان در افراد با سرویکس نامناسب میباشد بلکه نسبت
به اکسیتوسین فاصله بین شروع اینداکشن تا زایمان واژینال را کوتاهتر میکند.
شادمهر میردار، آنا عرب، مهدی هدایتی، اکبر حاجیزاده،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : مسلم است که محیط رحم و دوره جنینی به طور عمیقی بر سلامتی و رشد پس از تولد اثر میگذارد و فعالیت HIF-1α در دوره زندگی جنینی و پس از تولد ضروری است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرینات استقامتی شنا در دوران بارداری موشهای نژاد ویستار بر سطوح فاکتور القایی هایپوکسی ( HIF-1α ) ریهی نوزادان به عنوان عامل کلیدی تنظیم کننده اکسیژن آنها بود. روش بررسی: تعداد 16 سر موش مادهی نژاد ویستار و وزن تقریبی 200-180 گرم پس از دو هفته آشنایی با محیط جدید و استرس ناشی از آب و سپس بارداری به دو گروه شنا و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی شنا از روز اول بارداری شروع و در طی سه هفته بهمدت 60 دقیقه در روز ادامه پیدا کرد. نمونهگیری بافتی از ریه نوزادان موشها دو روز پس از تولد انجام شد. غلظت HIF-1α ریه با استفاده از روش الایزا ( ELISA ) تعیین گردید. تجزیه و تحلیل آماری یافتهها با استفاده از test - I ndependent t در سطح معنیداری (05/0 ≥ P ) انجام شد. یافتهها: یافتههای تمرین شنا موجب افزایش معنیدار (001/0 P< ) سطوح HIF-1α ریه نوزادان در مقایسه با گروه کنترل شد. علاوه براین افزایش غیر معنیداری در وزن و نیز وزن ریه نوزادان گروه تمرین شنا مشاهده شد. نتیجهگیری: یافتههای پژوهش سطوح HIF-1α را برای رشد ریه جنین به عنوان عنصر ضروری پیشنهاد میکند. علاوه براین بررسی بیشتر سطوح HIF-1α پس از تولد و در شرایط تمرینی مختلف میتواند تحلیل مناسبتری را بر اساس یافتههای این پژوهش در اختیار قرار دهد.
مهوش زرگر، محمد علی نظری، لیلا هرمزی، هستی مدعوی محمدی،
دوره 72، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: در هر زمان قبلاز شروع خودبهخودی لیبر که منافع ختم حاملگی برای مادر و جنین بر منافع تداوم حاملگی برتری داشته باشد، القای زایمان اندیکاسیون دارد. وضعیت سرویکس و مطلوب بودن آن برای القای لیبر مهم است و در بسیاری از وضعیتهای نیازمند القای زایمان قبلاز شروع لیبر وضعیت سرویکس نامطلوب است با توجه به اهمیت وضعیت سرویکس در موفقیت القای زایمان، مطالعه حاضر جهت مقایسه دو روش آمادهسازی سرویکس انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 100 بیمار با حاملگی گذشته از موعد بهطور تصادفی به دو گروه 50 نفری تقسیم شدند که در یک گروه کاتتر ترانس سرویکال و در گروه دیگر لامیناریا جهت آمادهسازی سرویکس استفاده شد. سپس فاصله زمانی شروع القا تا ورود به فاز فعال زایمان و شروع القا تا زایمان و بروز عوارض در دو گروه ارزیابی شد.
یافتهها: از 100 بیمار 53 مورد (53%) اولزا و 47 مورد (47%) چندزا بودند که همگی امتیاز کمتر از پنج داشتند. فاصله زمانی شروع القا تا ورود به فاز فعال زایمانی در گروه لامیناریا Bishop 33/2±55/7 ساعت و در گروه کاتتر ترانس سرویکال 67/2±7/5 ساعت بود. همچنین فاصله زمانی شروع القا تا زایمان در گروه لامیناریا 90/4±5/12 ساعت و در گروه کاتتر ترانس سرویکال 35/4±3/10 ساعت بود که در هر دو مورد اختلاف معنادار وجود داشت (01/0P=). از نظر میزان بروز عوارض هیچگونه اختلاف معناداری بین دو گروه درمانی کاتتر ترانس سرویکال و لامیناریا مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این مطالعه بهنظر میرسد که استفادهاز کاتتر ترانس سرویکال جهت آمادهسازی سرویکس کمک به القای زایمان مفید میباشد.
محمدرضا نوری دلویی، آرش سلمانینژاد، مینا تبریزی،
دوره 72، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
سلولهای تمایزیافته میتوانند با برنامهریزی دوباره به سلولهای بنیادی تبدیل شوند. تولید سلولهای بنیادی چندتوان القا شده (iPSCs) انقلابی در حوزه پزشکی باززاینده (Regenerative medicine) و پزشکی انفرادی (Personalized medicine) ایجاد کرده است. iPSCs توانایی خود نــوزایی دارند و بهشمار زیادی از ردههای سلولی تمایز پیدا میکنند. این سلولها منبع پایانناپذیری را برای تمایز هدفدار معرفی میکنند. iPSCs میتوانند از انواع متفاوت سلولهای جنینی و بالغ، بهواسطه بیان مجموعهای از عاملهای رونویسی ایجاد شوند، این فناوری پژوهشگران را قادر ساخت تا سلولهای تمایزیافته را از فرد خاصی گرفته و به ردههای سلولی دیگر برای آن شخص تبدیل کنند. از آنجا که سلولهای iPS از جهات مولکولی و عملکردی به سلولهای بنیادی جنینی (Embryonic Stem Cell, ESC) شباهت دارند، منبعی برای الگوسازی بیماری بهحساب میآیند، بهویژه که بسیاری از چالشهای مربوط به ایمنی، کارآمدی و اخلاق زیستی آنها مرتفع شده است. سلولهای iPS ساختهشده از سلولهای سوماتیک بیمار، یک منبع مفید برای کشف و غربالگری دارو و نیز درمان با واسطه پیوند سلولی را معرفی میکند. این مقالهی مروری، نحوهی ایجاد این سلولها و نیز عاملها و ژنهای لازم برای چندتوانی و نیز پیشرفتهای جاری در تولید iPSCs را با استفاده از دهها منبع معتبر و بهروز مورد بحث قرار داده است.
شریف مرادی ، حسین بهاروند،
دوره 72، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
سلولهای بنیادی جنینی سلولهای بنیادی پرتوانی هستند که علاوه بر قابلیت خودنوزایی نامحدود، دارای توانایی تمایزی بالایی به دودمانهای سلولی مختلف هستند که به این قابلیت، پرتوانی میگویند. این سلولها به خاطر داشتن این دو ویژگی مهم، کاربردهای بالقوهی بسیاری در مطالعات و تحقیقات بنیادین و حوزههای درمانی دارند. اما سلولهای مشتق از سلولهای بنیادی جنینی با مشکل رد پیوند در هنگام پیوندزدن روبهرو هستند. در سال 2006 میلادی، پژوهشگران ژاپنی تولید نوع جدیدی از سلولهای بنیادی پرتوان را گزارش کردند که مشکل ایمونولوژیک سلولهای بنیادی جنینی در مورد آنها مطرح نبود، زیرا از سلولهای خود فرد دهنده تولید میشدند. آنها این سلولها را که با بیان ویروسی چهار ژن مهم پرتوانی در سلولهای سوماتیک تولید شده بودند، سلولهای بنیادی پرتوان القایی (Induced pluripotent stem cells, iPSCs) نامیدند. این سلولها تمام قابلیتهای سلولهای بنیادی جنینی از جمله توانایی تولید یک جاندار کامل را دارند، از این رو در ضمن نداشتن مشکل ایمونولوژیک، دارای تمامی کاربردهای «بالقوه»ی سلولهای بنیادی جنینی شامل غربالگری داروها و مدلسازی بیماریها هستند. همچنین با توجه به این که سلولهای iPS «خاص بیمار» را میتوان به راحتی تولید کرد، چشمانداز روشنی برای کاربرد درمانی این سلولها در آینده وجود دارد. در این مقاله بنا داریم که شرح جامعی از چیستی، چرایی و چگونگی تولید سلولهای iPS، رویکردهای گوناگون برای تهیهی آنها و نیز چگونگی تعیین هویت آنها را ارایه دهیم. همچنین کاربردهای پزشکی این سلولها را با ذکر ملاحظات و برخی از چالشهای کاربردی پیش رو برای این سلولها به بحث خواهیم گذاشت.
امین حسنزاده نعمتی، سید کاظم بیدکی،
دوره 74، شماره 9 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: لیگاند القاکننده تکثیر یکی از اعضای خانواده فاکتورهای نکروزهکننده تومور بوده که باعث رشد و بقای سلولهای توموری میشود. مطالعات گذشته ارتباط بین بیان لیگاند القاکننده تکثیر با بعضی بیماریهای خودایمنی، سرطانهای سینه، معده، مری و کولون را نشان میدهد. پژوهش کنونی با هدف اثبات خاصیت تومورماکری لیگاند القاکننده تکثیر در سرطان پانکراس از طریق سنجش سطح سرمی آن میباشد.
روش بررسی: در این پژوهش کاربردی و آیندهنگر از بین مراجعین به بخش گوارش بیمارستان دکتر شریعتی تهران بین آبان 1390 تا آبان 1392 پس از انجام مطالعات بالینی، 30 بیمار مبتلا به آدنوکارسینومای پانکراس و 30 فرد سالم بهعنوان گروه کنترل انتخاب شدند و سطح سرمی لیگاند القاکننده تکثیر در آنها بهروش الایزا سنجیده شد و میزان آن در این دو گروه مقایسه شد.
یافتهها: براساس نتایج حاصل از سنجش سطح سرمی لیگاند القاکننده تکثیر مشخص شد میزان لیگاند القاکننده تکثیر در بیماران مبتلا به آدنوکارسینومای پانکراس بهطور میانگین ng/ml 7 بوده درحالیکه سطح آن در گروه کنترل حدود ng/ml 5 میباشد. بنابراین مشخص شد سطح سرمی لیگاند القاکننده تکثیر در دو گروه (003/0P=) اختلاف چشمگیری دارند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش تصور میشود لیگاند القاکننده تکثیر پتانسیل چشمگیری بهعنوان تومورمارکر برای تشخیص سرطان پانکراس داشته باشد.
مریم فرزانه، مژگان حسینی،
دوره 78، شماره 4 - ( 4-1399 )
چکیده
تخم لقاح یافته پرندگان بهعنوان یک مدل تاریخی در بررسیهای جنینشناسی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. سلولهای بنیادی پرتوان پرندگان، سلولهایی هستند که دارای دو خصوصیت مهم خودنوزایی و توانایی تبدیل شدن به سه لایه زاینده جنینی در محیط آزمایشگاه هستند. با توجه به ویژگی خاص گونه پرندگان، از دیرباز از تخم لقاح یافته جوجه بهعنوان یک بیوراکتور طبیعی برای تولید انواعی از پروتیین نوترکیب و واکسنها استفاده شده است. با توجه به محدودیتهای استفاده از تخممرغ برای تکثیر ویروسها، بهکمک فناوریهای کشت سلولهای بنیادی، امکان دستیابی به روشهای مطمئن و تولید در مقیاس وسیع انواعی از واکسنهای انسانی و دامی فراهم شده است. سلولهای بنیادی جنینی جوجه برای اولین بار از بلاستودرم جنین در مرحله تکوینی X بهدست آمدند. این سلولها مدلی مناسبی برای مطالعات جنین در مراحل اولیه، دستورزیهای ژنتیکی، تکثیر ویروس و تولید پرندگان تراریخته هستند. افزونبر آن، سلولهای بنیادی پرتوان القایی بهعنوان منبع دیگری از سلولهای پرتوان قابلیت خودنوزایی دارند و میتوانند به سه لایه زاینده تبدیل شوند و ابزاری مناسب برای تولید واکسن و پرندگان تراریخته هستند. باوجود توانمندی بالای سلولهای بنیادی پرتوان جوجه در پذیرش ویروس، امکان دستیابی به ردههای سلولی تکثیرپذیر عاری از دستکاریهای ژنتیکی محدود بوده و بیشتر از ردههای سلولی فیبروبلاستی مشتق شده از تخمهای عاری از پاتوژن برای تولید واکسن استفاده میشود. در این مطالعه اهمیت ردههای سلولی مشتق شده از جنین جوجه بهعنوان ابزاری مناسب برای دستیابی به واکسنهای ویروسی مورد بررسی قرار می گیرند.
معصومه میرتیموری، سیده اعظم پورحسینی، ملیحه رخشانیفر، سیده حورا موسوی واحد، فدیه حقاللهی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: موفقیت القای زایمان بستگیبه وضعیت سرویکس در زمان زایمان دارد. هدف این مطالعه تاثیر القای زایمان با سوند فولی داخل سرویکس همزمان با اکسیتوسین درمقایسه با سوند فولی و میزوپرستول بر آمادهسازی سرویکس و میزان زایمان در 24 ساعت اول پس از القا میباشد.
روش بررسی: در مطالعه بالینی تصادفیسازی شده، 74 نفر از زنان باردار با بارداری تکقلویی و سن بارداری بیشتر از 40 هفته، با بیشاپ اسکور کمتر از چهار و کیسهآب سالم مراجعهکننده به بیمارستان امالبنین مشهد در سالهای 1398-1397 با داشتن معیارهای ورود، وارد مطالعه شدند و بهطور تصادفی در دو گروه سوند فولی و اکسیتوسین (گروه 1) و یا سوند فولی و میزوپرستول (گروه 2) قرار گرفتند.
یافتهها: 74 خانم باردار بهطور تصادفی در دو گروه 37 نفری موردارزیابی قرار گرفتند. متغیرهای دموگرافیک در دو گروه اختلاف آماری معنادار ندارد. میزان زایمان در 24 ساعت اول اختلاف معنادار داشت و در گروه اکسیتوسین بیشتر بود (009/0=P). بیشاپ اسکور پس از 24 ساعت از القا در دو گروه اختلاف معنادار نداشت. رسیدن به فاز فعال در گروه اکسیتوسین بهطور معنادار کوتاهتر بود (01/0=P). زمان دفع سوند در دو گروه و میزان سزارین و بروز عوارض در دو گروه نیز یکسان بود.
نتیجهگیری: استفاده از اکسیتوسین بههمراه سوند فولی داخل سرویکس میتواند باعث تسریع آمادگی سرویکس و افزایش زایمان در 24 ساعت اول شود، اما عوارض زایمانی را تغییر نمیدهد.