12 نتیجه برای اکوکاردیوگرافی
رضا حکمت، سهیلا طالبی، محسن موهبتی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
یکی از محدودیتهای موجود برای بررسی کارکرد دیاستولیک بطن چپ با روش اکوکاردیوگرافی وابستگی تعدادی از پارامترهای مورد استفاده به حجم داخل عروق میباشد. اخیرا˝ تعدادی از پارامترهای جدید را مستقل از حجم مطرح نمودهاند البته اطلاعاتی که این نظریه را حمایت نمایند هنوز محدود میباشد. در این مطالعه سعی شد میزان وابستگی هر یک از این پارامترها نسبت به حجم سنجیده شود.
روش بررسی: این مطالعه بر روی 13 بیمار نارسایی مزمن کلیه که بهطور مرتب سه بار در هفته همودیالیز میشدند، انجام شده است. تمام پارامترهای دیاستولیک، کارکرد سیستولیک بطن چپ، دیامتر ورید اجوف تحتانی و میزان کلاپس آن با دم، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک یک ساعت قبل و بلافاصله بعد از دیالیز ثبت گردید.
یافتهها: نتایج بدست آمده شامل عدم تغییر کارکرد سیستولیک بطن چپ بعد از دیالیز، کاهش ارتفاع موج E بعد از دیالیز، افزایش Deceleration Time (DT) بهدنبال دیالیز (144/4- = t 001/0 P=)، عدم تغییر در ارتفاع موج A، کاهش قابل توجه در نسبت E/A بعد از دیالیز (46/2 = t 03/0 P=)، عدم تغییر قابل توجه در حرکت دیاستولیک آنولوس (E´)، (A´) به روش T issue Doppler (TD) (35/0- = t 724/0 P=) و عدم تغییر در EF Slope در بررسی CMM Color M .mode دریچه میترال بود.
نتیجهگیری: برخی پارامترهای TD، CMM مستقل از حجم داخلی عروقی بوده و در شرایط مختلف بهعنوان معیار قابل اطمینان برای بررسی وضعیت دیاستولیک بطنی قابل استفاده میباشند.
ربابه محمدزاده، داریوش کمال هدایت، عباس محققی، سیدعبدالحسین طباطبائی، علی دره زرشکی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
حساسیت الکتروکاردیوگرافی دوازده لیدی اولیه برای تشخیص انفارکتوس و ایسکمی میوکارد بسیار پایین است. تشخیص انفارکتوس خلفی حاد تنها بر اساس تغییرات آینهای لیدهای جلوی قفسه سینه با ریسک همراه است. الکترودهای جلوی قلبی ممکن است مطلوبترین قرارگیری را برای تشخیص تغییرات الکتروکاردیوگرافیک نداشته باشند. در این مطالعه رابطه تغییرات نواری لیدهای خلفی با اختلال حرکتی دیواره قلب در بیماران دچار انفارکتوس میوکارد خلفی، برای یافتن راهی جهت تشخیص بهتر و سریعتر انفارکتوس حاد میوکارد خلفی ارزیابی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، بیمارانیکه با اولین اپیزود درد حاد قفسه سینه به بیمارستان شریعتی مراجعه نمودند مورد بررسی قرار گرفتند. از کلیه بیماران الکتروکاردیوگرافی 12 لید و لیدهای خلفی (9V-7V) بهعمل آمد. سپس برای بیمارانیکه بالا رفتن قطعه ST (بیشتر از 05/0 میلیولت) یا موج Q پاتولوژیک در لیدهای خلفی داشتند، و یا دارای تغییرات اختصاصی انفارکتوس خلفی در لیدهای 2V-1V بودند اکوکاردیوگرافی انجام و اختلال عملکرد جداری در آنها بررسی شد.
یافتهها: کلیه بیماران دارای اختلال حرکت در بطن چپ و 19 بیمار (1/24%) دارای اختلال حرکت جداری در بطن راست بودند. بیشترین سگمان درگیر در این بیماران سگمان میانی- خلفی بود. ارزش پیشگوییکننده لیدهای خلفی نسبت به لیدهای قدامی برای اختلال حرکت جداری در جدار خلفی بیشتر بود.
نتیجهگیری: انجام الکتروکاردیوگرام در لیدهای خلفی در بیماران دچار درد حاد قفسه سینه میتواند به تشخیص زود هنگام و درمان به موقع انفارکتوس خلفی قلب کمک نماید.
سینا مرادمند، حمیدرضا شاعری، منوچهر قارونی، عبدالرحمن رستمیان، زهرا اکبری، سیدهضحی میرخانی، اکرم باقری،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: پرولاپس میترال یک عارضه شایع دریچهای در بسیاری از جوامع است و هیپرموبیلیتی مفصلی (JHM) نیز علاوه بر برخی سندرمهای بالینی در افراد سالم نیز دیده میشود. مطالعه حاضر به منظور جستجوی ارتباط بین هایپرموبیلیتی مفصلی (JHM) و پرولاپس دریچه میترال (MVP) در یک نمونه از جمعیت ایرانی طراحی شده است.
روش بررسی: 57 بیمار با پرولاپس غیرروماتیک و ایزوله لت قدامی میترال (24 مرد و 33 زن با میانگین سنی 3/2±5/23 سال) و 51 شاهد سالم (20 مرد و 31 زن با میانگین سنی 3/2±9/22 سال) مورد مطالعه قرار گرفتند. وجود JHM بر اساس معیار کارتر- ویلکینسون و بیتون انجام شد. ارزیابیهای اکوکاردیوگرافیک در تمامی افراد انجام شده و ارتباط بین نماهای اکوکاردیوگرافیک پرولاپس میترال و نمرات هایپرموبیلیتی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: شیوع JHM در بیماران MVP بهطور معنیداری از گروه شاهد بالاتر بود (3/26% در برابر 8/7%، 012/0=p) و میانگین نمرات JHM در دو گروه نیز به ترتیب 2/2±1/3 و 7/1±9/1 بود (001/0
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شیوع و شدت JHM در بیمارانی که دچار پرولاپس دریچه میترال دارند در مقایسه با افراد نرمال بالاتر میباشد. از طرفی دیگر یک همراهی مثبتی بین شدت JHM و شدت یافتههای اکوکاردیوگرافی وجود دارد. این یافتهها پیشنهادکننده یک اتیولوژی مشترک برای MVP ایزوله و JHM بوده که این فرضیه میبایست در قالب مطالعات مدون آتی مورد پژوهش قرار گیرد.
رویا ستارزاده بادکوبه، آناهیتا طاوسی، کاظم حیدری، محسن رضایی همامی،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: تخمین
فشار انتهای دیاستولی بطنچپ در مبتلایان
بهتنگی دریچهمیترال علاوه بر کمک بهتشخیص نارسایی دیاستولیک بطن چپ، در توجیه
علایم بیماران با تنگی دریچه میترال نیز اهمیت دارد ولی در حال
حاضر نمیتوان با روشهای معمول اکوکاردیوگرافی داپلر بهتخمین این فشار دست یافت.
روش بررسی: در این مطالعه 33 بیمار مبتلا
به تنگی
دریچه میترال متوسط تا شدید که بهنحوی اندیکاسیون کاتتریزاسیون قلب چپ
داشتند، وارد شدند. محل انجام مطالعه بیمارستان امامخمینی و طی سال 88-1387 بود.
در بخش کاتتریزاسیون، فشار انتهای دیاستولی بطن چپ (LVEDP)
این بیماران اندازهگیری شد. حداکثر ظرف مدت سه ساعت قبل از کاتتریزاسیون، بیماران
تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتهو اطلاعات شامل سرعتهای ورودی میترال، داپلر بافتی
آنولوس میترال، سرعت فلوهای ورید پولمونر، بهدست آمدند. آنالیز رابطه خطی اسپیرمن
و رگرسیون خطی مولتیپل انجام شد. حد معنیدار 05/0p< در نظر گرفته شد.
یافتهها: میان نسبت
ماگزیمم سرعت ابتدای دیاستولی ورودی میترال به ماگزیمم سرعت داپلر بافتی ابتدای
دیاستول آنولوس میترال (E/Ea) اندازهگیری شده توسط اکوکاردیوگرافی و LVEDP بهصورت معنیداری ارتباط مستقیم وجود داشت
(38/0r =، 04/0p=).
یک رابطه معکوس معنیدار میان فاصلهزمانی شروع موج E
و Ea (TE-Ea)و فشار انتهای دیاستولی بطن چپ (LVEDP) مشاهده گردید (44/0- r =، 01/0p=).
همچنین متغیرهای اندکس Tei (4/0β=،
02/0p=) و TE-Ea (5/0β=،
02/0p=) مستقلاً توانایی پیشگویی فشار دیاستولی بطنچپ
را داشتند (49%= 2R). میان سایر
شاخصهای اکوکاردیوگرافیک اندازهگیریشده با LVEDP
رابطه معنیداری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بهکار بردن شاخصهای اکوکاردیوگرافی TE-Ea و E/Ea و اندکس Tie
در پیشگویی متوسط LVEDP تایید میکند، لیکن استفاده
از این شاخصها نیازمند مطالعات بیشتر است.
رضا کرباسی افشار، آیت شهماری، نصرالله شفیقی، امین صبوری،
دوره 70، شماره 6 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتکلهای درمانی مختلفی جهت کاهش چربی خون بهخصوص در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثربخشی تجویز سیمواستاتین با و بدون فنوفیبرات در بیماران اختلال چربی خون و بیماران عروق کرونر بر اساس یافتههای اکوکاردیوگرافی میباشد.
روش بررسی: یک کارآزمایی بالینی بر روی 124 بیمار مراجعهکننده به بیمارستان بقیهالله تهران طی سالهای 89-1387 انجام شد. بیماران در گروه اول 64 نفر، سیمواستاتین (mg20)، فنوفیبرات (mg200) روزانه، رژیم غذایی و فعالیت ورزشی و گروه دوم 60 نفر، سیمواستاتین همراه رژیم فوق به مدت یک سال دریافت کردند.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 5/6±3/54 سال بود. در گروه اول نسبت به گروه دوم پروفایل چربی و میزان Left Ventricular Ejection Fraction (LVEF) تغییرات معنیداری داشت (05/0P<) اما پارامترهای کارکرد دیاستولی تغییر معنیدار آماری نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان میدهد درمان یکساله استاتین بههمراه فنوفیبرات، علاوه بر بهبود موثر پروفایلهای چربی خون، اثر مثبت روی LVEF و در نتیجه عملکرد بهتر قلبی را دارا میباشد.
رویا ستارزاده بادکوبه، لیلا درخشان، امیر فرهنگ زند پارسا، علی پاشامیثمی، بختیار خسروی، بابک گراییلی، سیدمصطفی جباری،
دوره 70، شماره 8 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: برای تعیین شدت تنگی دریچه میترال و ارایه بهترین روشهای درمانی علاوه بر اطلاعات بالینی، اندازهگیری دقیق سطح دریچه میترال ضروری است. این مطالعه با هدف مقایسه روش اکوکاردیوگرافی غیرتهاجمی معادله همبستگی جریان (Continuity equation) با پلنی متری در اندازهگیری سطح دریچه میترال انجام شد.
روش بررسی: بیماران مبتلا به تنگی میترال مراجعهکننده به کلینیک اکوکاردیوگرافی بیمارستان امامخمینی (ره) از ابتدا تا انتهای سال 1389 که برای انجام اکوکاردیوگرافی قبل از والوولوپلاستی میترال با کاتتر بالوندار یا بهصورت روتین به این مرکز مراجعه کرده بودند، تحت بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: تعداد موارد مورد مطالعه 73 بیمار بود، از این تعداد 17 نفر (3/23%) مرد و 56 نفر (6/76%) زن بودند متوسط سن بیماران 9/8±18/42 سال بود. در کل این بیماران روش معادله همبستگی با روش پلنی متری، ضریب همبستگی 832/0 (001/0P<) داشت. روش Pressure Half-Time (PHT) با روش پلنی متری ضریب همبستگی 720/0 (001/0P<) و روش PHT با روش Continuity equation ضریب همبستگی 604/0 (001/0P<) داشت. در زیر گروه بیماران با ریتم فیبریلاسیون دهلیزی و نارسایی میترال قابل توجه، ضریب همبستگی بین پلنی متری و Continuity equation کمتر قابل اطمینان بود.
نتیجهگیری: با توجه به ضریب همبستگی بالا بین روش پلنی متری مستقیم و روش Continuity equation میتوان نتیجه گرفت که روش Continuity equation روش قابل اعتمادی در اندازهگیری سطح دریچه میترال میباشد و در مواردی که انجام پلنی متری با محدودیت مواجه است، از جمله کلسیفیکاسیون شدید دریچه میترال و بلافاصله بعد از والوولوپلاستی میترال با کاتتر بالوندار، میتوان از روش Continuity equation بهعنوان جایگزین استفاده کرد.
آویسا طبیب، حجت مرتضائیان، سید محمود معراجی، حسن بیرجندی،
دوره 70، شماره 9 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه: سپتوستومی دهلیزی با بالن، از موارد اورژانس در کاردیولوژی کودکان بهشمار میرود. از آنجا که اغلب بیماران نیازمند این اقدام در حال حاضر با جراحی ترمیمی از زندگی مطلوبی برخوردار خواهند شد، انجام سریع، موثر و ایمنتر آن اهمیت بیشتری مییابد. اگر چه استفاده از پروستاگلاندین E1 و درمان جراحی زودرس، از موارد انجام آن بهطور چشمگیری کاسته است، اما همه مراکز حتی در بیمارانی که به انفوزیون پروستاگلاندین پاسخ مطلوب میدهند، آن را کنار نگذاشتهاند.
معرفی بیماران: تعداد هشت نوزاد ترم با بیماری مادرزادی قلب که اندیکاسیون سپتوستومی دهلیزی با بالن داشتند و در مرکز قلب شهید رجایی از شهریورماه 1388 تا اسفندماه 1389 بستری شده بودند، شش مورد فقط با راهنمایی اکوکاردیوگرافی و دو مورد با اکوکاردیوگرافی همراه با فلوروسکوپی تحت مداخله قرار گرفتند. موفقیت سپتوستومی سایز mm 5≥ و حرکت آزاد لبههای آن تعریف گردید.
یافتهها: جنسیت نوزادان در هفت مورد پسر و در یک مورد دختر بود. متوسط سن آنها شش روز بود. همه بیماران جابهجایی عروق بزرگ با دیواره بین بطنی سالم یا سوراخ بین بطنی کوچک بودند که نیازمند مداخله ارزیابی شدند. سپتوستومی در همه بیماران موفق بود. هیچ عارضه قلبی عروقی بهدنبال نداشت.
نتیجهگیری: سپتوستومی دهلیزی با بالن، یک مداخله اورژانس است که میتوان آن را سریع، مطمئن و موثر با راهنمایی اکوکاردیوگرافی در بالین بدون جابهجایی بیمار انجام داد، با مشاهده محل کاتتر احتمال عوارض شدید را کاهش داد و نتیجه را در حین مداخله ارزیابی نمود.
شیوا رحیمی دهگلان، فرزاد کمپانی، شهرام رحیمی دهگلان، الناز طبیبیان،
دوره 72، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: عوارض قلبی آنتراسایکلینها در دوزهای متوسط و بالا (mg/m2 350<) به خوبی شناخته شده است، اما این سوال که آیا علایم تحت بالینی کاردیومیوپاتی با دوزهای کمتر از mg/m2 350 نیز ایجاد میشود هنوز مورد بحث است. هدف این مطالعه بررسی عملکرد قلبی کودکان تحت درمان با آنتراسایکلین در دوزهای کمتر از mg/m2 350 جهت تعیین ایجاد عارضه قلبی و ارزیابی ریسک فاکتورهای موثر بر بروز این عارضه بود.
روش بررسی: در یک مطالعه آیندهنگر 50 کودک سرطانی بستری در بخش خون و انکولوژی اطفال بیمارستان بعثت شهر سنندج در سالهای 91-88 که تحت درمان با آنتراسایکلینهای دانوروبیسین و داکسوروبیسین با دوز کمتر از mg/m2 350 بودند، توسط اکوکاردیوگرافی سریال به مدت یک تا سه سال پیگیری شدند. انحراف شاخصهای اکوکاردیوگرافی از مقادیر نرمال اندازهگیری شد و ارتباط عوارض قلبی با ریسک فاکتورهای احتمالی با روشهای آماری مناسب آنالیز گردید.
یافتهها: در 22% از بیماران به ویژه کودکان بیش از 11 سال، حداقل یکی از پارامترهای اکوکاردیوگرافی شامل کسر تخلیه قلب، قطر پایان سیستولی، قطر پایان دیاستولی، توده بافتی و ضخامت دیواره خلفی بطن چپ در طول پیگیری تغییر کرد. مهمترین ریسک فاکتور، سن در زمان شروع داروها بود. در میان انواع کانسر، مبتلایان به لوسمی میلوییدی حاد بیشترین میزان شاخصهای غیرطبیعی را داشتند. جنسیت و طول مدت پیگیری ارتباطی با بروز عارضه قلبی نشان ندادند.
نتیجهگیری: آنتراسایکلینها حتی در دوزهای کمتر از mg/m2 350 میتوانند منجر به تغییر عملکرد قلبی شوند هرچند که این تغییرات همراه با علایم بالینی نباشد. از این روی پیگیری طولانی مدت عوارض قلبی این داروها و استفاده از روشهای محافظت قلب در هر دوز مصرفی توصیه میشود.
سمیرا مهر علیزاده، مجید میرمحمدخانی، مریم نادری ارم، شمس الله نوریپور،
دوره 72، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت بارداری با افزایش خطر بیماریهای قلبی نوزادی همراه است. این مطالعه با هدف بررسی یافتههای اکوکاردیوگرافی در نوزادان مادران با آزمایش تحمل گلوکز (GTT) مختل و مقایسه آنها با نوزادان مادران سالم انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی در بیمارستان امیرالمومنین (ع) سمنان، از فروردین تا آبان 1392 دو گروه از نوزادان واجد شرایط وارد مطالعه شدند. نمونهگیری با رویکرد آسان و بهطور متوالی انجام شد. نوزادان در روز دوم تولد تحت اکوکاردیوگرافی قرارگرفتند و پارامترهای قلبی شامل دیامتر سپتوم بین بطنی، نسبت کوتاهشدگی، توده و ضخامت دیواره خلفی بطن چپ، قطر آئورت و دهلیز چپ اندازهگیری شد. همچنین قندخون مادران و شاخص HbA1c اندازهگیری گردید. تحلیل با نرمافزار SPSS ویراست 16 صورت گرفت.
یافتهها: 35 نوزاد از مادران با GTT مختل و 33 نوزاد از مادران سالم مورد مطالعه قرار گرفتند. وزن تولد نوزادان، سن مادران و HbA1c در نوزادان مادران با GTT مختل بیشتر از گروه سالم بود (به ترتیب 003/0P=، 000/0P= و 000/0P=). ضخامت دیاستولی و سیستولی دیواره بین بطنی، نسبت ضخامت دیاستولی دیواره بین بطنی به ضخامت دیاستولی دیواره خلفی بطن چپ، قطر آئورت و قطر خروجی بطن چپ در نوزادان مادران GTT مختل، بیشتر از گروه سالم بود (بهترتیب 008/0P=، 034/0P=، 016/0P=، 017/0P= و 020/0P=). در سایر پارامترها تفاوت معناداری گزارش نشد.
نتیجهگیری: دیابت بارداری با تغییر در یافتههای اکوکاردیوگرافی بهویژه ضخامت دیاستولی دیواره بین بطنی مرتبط است. همچنین افزایش ضخامت دیواره بین بطنی بهویژه در دیاستول از مهمترین شاخصهای هیپرتروفی پاتولوژیک قلبی میباشد که میتواند در حضور دیابت بارداری و عدم کنترل آن ایجاد یا تشدید گردد.
هدی رضایی، احمد نقیب زاده تهامی، محمد مهدی باقری،
دوره 75، شماره 6 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع دیابت بارداری در بین زنان باردار در حال افزایش است. این بیماری با افزایش خطر بیماری قلبی مادرزادی، ازجمله کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک همراه میباشد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر کنترل دیابت مادر بر اساس HbA1c بر کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک نوزادان آنها انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مورد-شاهدی بر روی ۶۰ نوزاد متولد شده در بیمارستان افضلی پور دانشگاه علوم پزشکی کرمان، از اردیبهشت تا آبانماه سال ۱۳۹۴ در دو گروه از نوزادان واجد شرایط به روش نمونهگیری آسان انجام شد. دادههای لازم در مورد سن، جنس، وزن، سن بارداری، سن مادر، سابقه مامایی، دیابت بارداری گردآوری گردید. اکوکاردیوگرافی داپلر، M-Mode و داپلر بافتی بر روی دو گروه مورد و شاهد انجام و معیارهای اکوکاردیوگرافی از جمله ضخامت دیواره بین بطنی و HbA1c خون مادران در دو گروه با Chi-square test و Independent samples t‐test مقایسه شدند.
یافتهها: وزن تولد نوزادان و سن مادران در دو گروه تفاوتی نداشت (بهترتیب: ۰/۵۶=P، ۰/۰۸P=)، اما HbA1c در نوزادان مادران با آزمایش تحمل گلوکز (GTT) مختل بیشتر از گروه سالم بود (۰/۰۰۱>P). همچنین ضخامت دیواره بین بطنی در نوزادان مادران با GTT مختل بیشتر از گروه سالم بود (۰/۰۳P=). همچنین معیار داپلر بافتی در دو گروه دارای اختلاف معنادار بود (۰/۰۴P=). در سایر معیارهای اکوکاردیوگرافی تفاوت معناداری مشاهده نشد (۰/۰۵≤P).
نتیجهگیری: دیابت مادر عوارض مختلفی بر روی نوزادن ایجاد میکند که از جمله میتوان به شیوع بیشتر کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک در آنها اشاره کرد. بر این اساس نوزادانی که مادران آنها کنترل ضعیف قند در دوران بارداری داشتهاند این عارضه در آنها بیشتر دیده میشود.
طوبی کاظمی، طیبه چهکندی، سعیده زنجانی، داوود جعفری، سید علی معزی،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین علت مرگ بیماران تالاسمی درگیری قلبی است که اگر بیماری قلبی در مراحل اولیه تشخیص داده شده و درمان صورت گیرد مورتالیتی کاهش مییابد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه علایم بالینی و پاراکلینیک وضعیت قلبی در بیماران تالاسمی و افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی، بیماران تالاسمی مراجعهکننده به کلینیک تخصصی بیمارستان ولیعصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی بیرجند از دیماه ۱۳۹۲ تا اردیبهشت ۱۳۹۳با افراد سالم مقایسه شدند. دو گروه از نظر سن و جنس همسان شدند. پس از توضیح در مورد اهداف طرح، از هر دو گروه رضایتنامه کتبی دریافت گردید. در گروه مورد و شاهد، معاینات بالینی شامل شرح حال، سمع قلب و ریه توسط متخصص اطفال قرار گرفتند. همچنین اندازهگیری قد، وزن و فشارخون به روش استاندارد صورت گرفت. سپس تمام افراد مورد مطالعه تحت اکوکاردیوگرافی ترانستوراسیک توسط یک متخصص قلب قرار گرفتند.
یافتهها: ۴۲ بیمار تالاسمی و ۴۲ فرد سالم وارد مطالعه شدند.از نظر علایم بالینی فقط تنگی نفس (دیسپنه) در افراد تالاسمیک بهطور معنادار بیشتر از افراد سالم بود (۲۳/۸%). در بیماران، ۴/۸% در افراد سالم، (۰/۰۱P=) در معاینه فیزیکی فقط تعداد تنفس در دقیقه در افراد تالاسمیک بالاتر بود، اما تعداد ضربان قلب در دو گروه تفاوات معناداری نداشت.
در نوار قلب QTc, PR interval در افراد تالاسمیک بهطور معناداری طولانیتر بود. در اکوکاردیوگرافی انجام شده کسرجهشی (Ejection fraction) در افراد تالاسمیک کمتر و قطر پایان دیاستولی بطن چپ، قطر پایان سیستولی بطن چپ و اندازه بطن راست و فشار شریان پولمونر در افراد مبتلا به تالاسمی نسبت به افراد گروه کنترل بهطور معناداری بیشتر بود.
نتیجهگیری: تنگی نفس، زمان PR interval و QT در بیماران تالاسمیک از افراد نرمال بیشتر بوده، همچنین اندازه بطن چپ و بطن راست و نیز فشار شریان ریوی بالاتر میباشد. همچنین کسر جهشی در بیماران تالاسمیک نسبت به افراد سالم پایینتر است.
محمد مهدی باقری، فهیمه صادقی زرندی،
دوره 81، شماره 8 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی مادرزادی بهعنوان یکی از شایعترین اختلالات در نوزادان، از علل اصلی مرگ پری ناتال و همچنین یکی از علل ایجاد دیسترس تنفسی در نوزادان تازه متولدشده هستند. هدف مطالعه حاضر، تعیین فراوانی بیماریهای قلبی مادرزادی در بین نوزادان ترم با دیسترس تنفسی بود.
روش بررسی: مطالعه توصیفی-مقطعی حاضر از نوع گذشتهنگر بود که به بررسی بیماریهای قلبی مادرزادی در 145 نوزاد بستری در بخش NICU بیمارستان افضلیپور کرمان پرداخت. این نوزادان از اول فروردین 1391 تا پایان اسفند 1393 بهعلت دیسترس تنفسی در NICU بستری شده بودند. اطلاعات مربوط به بیماران از پرونده آنها استخراج و در چک لیست جمعآوری دادهها ثبت شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از SPSS software, version 20 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) استفاده شد.
یافتهها: شیوع بیماریهای قلبی مادرزادی در بیماران مبتلا به دیسترس تنفسی 83/84% بود. بیشترین نوزادان مبتلا به بیماریهای قلبی مادرزادی، پسر بودند (67/66%). بیش از 69% نوزادان به روش سزارین متولد شده بودند و بیشترین تعداد آنها تحت درمان طبی قرار داشتند (37/85%). بین سرانجام بیمار و بیماریهای قلبی مادرزادی اختلاف معناداری وجود داشت (018/0=P). از نظر شیوع بیماریهای قلبی مادرزادی ASD ببیشترین میزان شیوع را داشت (48/14%).
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای بیماریهای قلبی مادرزادی در کودکان ترم مبتلا به دیسترس تنفسی، تمامی نوزادان ترم با علایم دیسترس تنفسی نیاز به بررسیهای قلبی، بهخصوص اکوکاردیوگرافی برای تشخیص علت دارند. همچنین با توجه به بالا بودن مرگومیر نوزادان مبتلا به بیماریهای قلبی مادرزادی با علایم دیسترس تنفسی، نیاز به مراقبتهای بیشتر، دقیقتر و کاملتر این نوزادان پیشنهاد میشود.