جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای اینترلوکین

محبوبه حاجی عبدالباقی، علی اکبر امیرزرگر، مهرداد خالدی، فریده خسروی، مهرناز رسولی نژاد، زهرا احمدی نژاد، عبدالرضا سودبخش، سیروس جعفری، بیتا انصاری پور، بهروز نیک بین،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: درک بهتر مکانیسم‌های ایمونوپاتولوژیک بیماری سل برای تولید واکسن‌های نوین و داروهای ایمونومدولاتور جایگزین ضروری می‌باشد. بدین منظور مطالعه زیر شامل اندازه‌گیری سایتوکاین‌های Th1 (اینترفرون- گاما و اینترلوکین- 2) و Th2 (اینترلوکین- 4 و اینترلوکین- 10) در سرم بیماران مبتلا به سل ریوی با اسمیر خلط مثبت و مقایسه آن با افراد سالم PPD مثبت طراحی گردید.
روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه شامل بیماران HIV منفی که براساس تعریف WHO مبتلا به سل ریوی خلط مثبت بوده و در بخش‌های عفونی بیمارستان امام خمینی تهران بستری شدند یا به مراکز بهداشتی- درمانی جنوب تهران مراجعه نمودند، بود. گروه شاهد شامل افراد سالم و PPD مثبت بود که در تماس نزدیک با بیماران مبتلا به سل ریوی خلط مثبت قرار داشتند. در این تحقیق 34 بیمار مبتلا به عفونت فعال سل ریوی (شامل 17 مرد و 17 زن) و 23 فرد سالم با تست پوستی PPD برابر با 10 میلی‌متر یا بیشتر (شامل 12 مرد و 11 زن) مورد مطالعه قرار گرفتند میانگین سنی افراد بیمار 73/41 سال و افراد سالم 74/27 بود.
یافته‌ها: میانگین سطح اینترفرون- گاما در سرم افراد مبتلا به سل ریوی بطور معنی‌دار از نظر آماری بالاتر از میانگین سطح آن در افراد سالم PPD مثبت بود در حالیکه در مورد اینترلوکین-2، اینترلوکین-4 و اینترلوکین-10 این میزان در افراد سالم بطور معنی‌دار از نظر آماری بالاتر از افراد بیمار بدست آمد. مقایسه میانگین سطح این سایتوکاین‌ها قبل از درمان و حین درمان (حدود 2 ماه بعد از شروع درمان) نشان داد که اگرچه در مورد اینترفرون-گاما و اینترلوکین-4 این میزان افزایش یافت، در مورد اینترلوکین-2 و اینترلوکین-10 کاهش در این مقادیر مشاهده شد. این تغییرات فقط در مورد اینترلوکین-10 از نظر آماری معنی‌دار می‌باشد. سن و جنس بر تغییرات سایتوکاین‌ها قبل از درمان و حین درمان تأثیری نداشته است.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصله از اندازه‌گیری سایتوکاین‌های Th1 و Th2 در سرم بیماران مبتلا به سل ریه با نتایج حاصله از مطالعات انجام گرفته در محیط کشت سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی تحریک شده با آنتی‌ژن‌های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس متفاوت می‌باشد. لذا اندازه‌گیری همزمان آنها در سرم و در محیط کشت و همچنین در مایع بلور و مایع BAL پیشنهاد می‌شود.


عاطفه کلام‌زاده، عبدالحسین کیهانی، جمشید حاجتی، مهدی نورایی، افشینه لطیفی‌نیا، فریده ذاکری، نعمت‌الله خوانساری،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده

با توجه به گسترش روز افزون کاربرد رادیوایزوتوپ‌ها و پرتوهای یونیزان در بخش‌های رادیولوژی و پزشکی هسته‌ای بیمارستان‌ها، امکان افزایش تولید رادیکال‌های آزاد در بدن کارکنان این بخش‌ها بعید به‌نظر نمی‌رسد. با توجه به‌اینکه افزایش رادیکال‌های آزاد سبب تضعیف سیستم ایمنی می‌شود، تصمیم گرفته شد سطح آنتی‌اکسیدان تام پلاسما و عملکرد سیستم ایمنی افراد شاغل در این مراکز مورد بررسی قرار گیرد.

روش بررسی: در این مطالعه میزان قدرت آنتی‌اکسیدان تام پلاسما و عملکردهای سلول‌های سیستم ایمنی شامل پاسخ تکثیری لنفوسیت‌ها، حرکت هدف‌دار نوتروفیل‌ها، شدت انفجار تنفسی نوتروفیلها و سطح اینترلوکین‌های 2 و 4 مورد بررسی قرار گرفتند. افراد مورد بررسی 61 نفر (زن و مرد) پرسنل رادیولوژی و پزشکی هسته‌ای بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران بین سنین 50-25 سال بودند که به‌عنوان گروه مورد مطالعه و 40 نفر (زن و مرد) از مراجعه‌کنندگان درمانگاه‌ها و اورژانس بودند که به‌عنوان گروه شاهد انتخاب شدند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح آنتی‌اکسیدان تام پلاسما و سطح 2IL - در گروه مورد مطالعه نسبت به گروه شاهد کاهش معنی‌داری داشت. شدت انفجار تنفسی و حرکت هدفدار نوتروفیل‌ها و سطح 4IL - و پاسخ تکثیری لنفوسیت‌ها کاهش مختصری داشت که از نظر آماری معنی‌دار نبود ولی کاهش میزان آنتی‌اکسیدان تام پلاسمای افراد مورد مطالعه قابل توجه بود.

نتیجه‌گیری: مواجهه مزمن با پرتوهای یونیزان و با دوز کم تاثیری بر روی حرکت هدفدار نوتروفیل‌ها و شدت انفجار تنفسی ندارد ولی می‌تواند روی عملکرد لنفوسیت‌ها به‌خصوص در ترشح سایتوکاینهایی مانند اینتر لوکین 2 نقش موثری داشته باشد.


سپیده مرادخانی، محمدمهدی محمدی، حمید دانشور، نسرین بازرگان هرندی، محمدرضا بانشی،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: درماتیت آتوپیک یکی از رایج‌ترین بیماری‌های پوستی مزمن، التهابی و خارش‌دار بین اطفال می‌باشد. تاثیر قطعی مواد موجود در شیر مادر در پیش‌گیری از انواع بیماری‌های التهابی (هم‌چون درماتیت آتوپیک) مورد بحث است. هدف از این مطالعه، اندازه‌گیری غلظت سایتوکین‌های اینترفرون- گاما، فاکتور نکروز تومور- آلفا، اینترلوکین- 13 و اینترلوکین- 4 در شیر مادر و رابطه‌ی آن‌ها با درماتیت آتوپیک در شیرخواران بود.
روش بررسی: نمونه‌های مورد از شیر مادران دارای شیرخوار مبتلا به درماتیت آتوپیک انتخاب گردیدند. هم‌زمان با آن نمونه‌های کنترل از شیر مادران دارای شیرخوار غیر مبتلا به درماتیت آتوپیک (یا هرگونه بیماری آلرژیک دیگر) انتخاب شدند. غلظت سایتوکین‌های التهابی و ضدالتهابی ذکر شده موجود در شیر مادر با تکنیک الایزا اندازه‌گیری شد. اطلاعات دموگرافیک با استفاده از یک فرم جمع‌آوری اطلاعات اخذ گردید. هم‌چنین، شدت بیماری بر اساس شاخص (SCORAD) Scoring Atopic Dermatitis تعیین شد. ارتباط متغیرها نیز مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته‌ها: بر اساس نتایج آزمون Unpaired t-test، غلظت سایتوکین‌های IFN-γ و IL-13 به‌طور معنی‌داری در گروه مورد افزایش داشت (به ترتیب 04/0P= و 02/0P=). اما، در آزمون رگرسیون لجستیک، تنها اثر IFN-γ، روی افزایش شانس ابتلا به بیماری در گروه مورد، از نظر آماری معنی‌دار شد (02/0P=).
نتیجه‌گیری: غلظت سایتوکین‌های IFN-γ،IL-13  و IL-4 در شیر مادران دارای شیر‌خوار مبتلا به درماتیت آتوپیک افزایش می‌یابد و در مقابل، غلظت سایتوکین TNF-α در شیر مادران دو گروه یکسان است. البته، شانس ابتلا به درماتیت آتوپیک، با افزایش 10 واحد در غلظت IFN-γ (برحسب pg/mL)، به‌میزان 49% افزایش می‌یابد.


بختیار ترتیبیان، روناک پارسه، بهروز بقایی،
دوره 71، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر روغن زیتون بر اینترلوکین 6 و عامل نکروز توموری- آلفا و هورمون کورتیزول در دختران فعال، تحت تاثیر یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده‌ساز بود.
روش بررسی: از بین داوطلبان، 24 آزمودنی در تحقیق شرکت داده شدند. سپس به دو گروه یک هفته تغذیه با مکمل (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند و در چهار مرحله: پایه، قبل و بلافاصله بعد از تمرین و یک ساعت بعد از تمرین ورزشی (ریکاوری)، نمونه خونی گرفته شد.
یافته‌ها: سطح کورتیزول و IL-6 و TNF-α در تمامی مراحل بعد از فعالیت در هر دو گروه افزایش معنی‌داری یافت (05/0P≤). لیکن سطح این شاخص‌ها در گروه مکمل کم‌تر بود، با این حال فقط سطح TNF-α و IL-6 بین دو گروه تفاوت معنی‌داری داشت (05/0P≤).
نتیجه‌گیری: روغن زیتون مانع از افزایش شاخص‌های التهابی در دختران فعال در حین تمرینات ورزشی وامانده‌ساز می‌شود.


فرهاد دریانوش، حسین جعفری، اسکندر رحیمی، داوود مهربانی، فیروز سلطانی،
دوره 71، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آدیپوکین‌ها پپتیدهایی هستند که بر متابولیسم انرژی کل بدن تاثیر می‌گذارند. دانش ما درباره تغییرات ویسفاتین، IL-6 و TNF-α به‌دنبال یک فعالیت ورزشی تناوبی شدید اندک است.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 45 سر موش ماده نژاد اسپراگوداولی به‌طور تصادفی به سه گروه مساوی پیش‌آزمون، کنترل و تمرینی تقسیم شدند. برنامه تمرینی تناوبی شامل دویدن بر روی تردمیل، به‌صورت سه جلسه   در هفته به‌مدت هشت هفته انجام گرفت. نمونه‌های خونی گرفته شد و تست‌های الایزا و تحلیل واریانس صورت گرفت.
یافته‌ها: تمرینات تناوبی شدید باعث کاهش معناداری در سطوح پلاسمایی ویسفاتین (036/0P=)، IL-6 (009/0P=) و TNF-α (022/0P=) در بین گروه‌ها گردید. همبستگی معناداری بین تغییرات ویسفاتین و TNF-α (062/0P=)، ویسفاتین و IL-6 (103/0P=) و TNF-α و IL-6 (385/0P=) مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: احتمالا تغییرات TNF-α و IL-6 با شدت و مدت فعالیت در ارتباط است و عواملی به‌جز کاهش وزن، در کاهش ویسفاتین پلاسما موثر هستند. از این رو کاهش این آدیپوکین‌ها می‌تواند باعث کاهش بیماری‌های متابولیکی شود.


بهاره حبیبی، بهجت سیفی، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، علی‌اکبر امیرزرگر، سید محمد حسین نوری موگهی،
دوره 71، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: واریکوسل اتساع شبکه وریدی طناب اسپرماتیک است که اثرات تخریبی و وابسته به زمانی را سبب می‌شود. از این‌رو اثرات آن را در طول زمان بر میزان IL-6 و اینترفرون-گاما در سرم و بافت بیضه، بر تعداد سلول‌های سرتولی و اسپرماتوگونی، قطر لوله‌های منی‌ساز و فعالیت اسپرم در موش‌های نابالغ بررسی نمودیم. روش بررسی: تعداد 36 سر موش نابالغ (6-5 هفته) بررسی شدند. گروه شم تحت عمل جراحی شم قرار گرفت و در گروه واریکوسل با بستن ورید کلیوی، واریکوسل القا گردید. 9، 11 و 13 هفته بعد از جراحی، نمونه‌ی سرم، سمن و بافت بیضه برای بررسی‌های بافت‌شناسی (شمارش سلول‌های سرتولی، اسپرماتوگونیا، قطر لوله‌های منی‌ساز)، درصد تحرک و زنده‌مانی اسپرم و میزان سایتوکین‌ها جمع‌آوری شد. یافته‌ها: واریکوسل سبب افزایش معناداری در غلظت IL-6 و INF-γ سرم و بافت بیضه در مقایسه با گروه شم و گروه واریکوسل زمان قبل شد )]18±142V.S 76±442)W11 (86±266V.S 77±605)W13:IL-6 سرم ](21±300V.S 36±1148)W11 (21±300V.S 36±1148)W13:IL-6 بافت[. ](212±488V.S 38±1578)W11 (320±1002V.S 707±2025) W13: INF-γ سرم[، ](10±62V.S 17±135)W11 (2±91V.S 16±182)W13: INF-γ بافت[ (05/0>P). واریکوسل با گذشت زمان تعداد سلول‌های سرتولی (05/0>P) و اسپرماتوگونی را نسبت به گروه شم و گروه واریکوسل قبل کاهش داد (05/0>P). در بررسی لوله‌های منی‌ساز، قطر داخلی، خارجی و ضخامت آن در مقایسه با گروه شم مربوطه و گروه واریکوسل قبل کاهش داشت. ](2/10±103V.S 2/12±104)W11 (2/12±123V.S 7/1±100)W13: قطر داخلی[، ](6/9±207V.S 4/7±238)W11 (7/13±244V.S 6/9±207)W13: قطر خارجی[، ](2/5±76V.S 5/1±64)W11 (4/0±62V.S 2/5±76)W13: ضخامت لایه اپیتلیالی[ (05/0>P). در همه‌ی گروه‌ها، تمام گونه‌های تحرک و زنده‌مانی اسپرم در مقایسه با گروه شم مربوطه کاهش یافت (05/0>P). نتیجه‌گیری: القای واریکوسل با گذشت زمان اثرات مخربی بر سطح سایتوکین‌های التهابی دارد و سبب کاهش تعداد سلول‌های سرتولی، اسپرماتوگونی، کاهش قطر لوله‌های منی‌ساز و کاهش تحرک و زنده‌مانی اسپرم می‌گردد.
نیره علیزاده، سعید عابدیان کناری، قاسم جان بابایی، حسین کرمی، احد علیزاده،
دوره 72، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا (ITP)، یک بیماری اکتسابی خودایمنی، با مکانیسم پیچیده و ناشناخته می‌باشد که در آن اتوآنتی‌بادی‌های ضد پلاکت منجر به کاهش تعداد پلاکت‌های در گردش خون می‌شود. در تحقیقات متعدد نقش سلول‌های T CD4+ در بیماران مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا با نتایج متفاوتی همراه بوده است. از این‌روی در این مطالعه با هدف تحقیقات کاربردی در پاتوژنز بیماری ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا، رابطه تعداد سلول‌های T CD4+ و سایتو‌کین‌های مرتبط همراه با تعداد پلاکت‌ها مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: در یک مطالعه مورد- شاهدی تعداد 60 بیمار مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا و 50 فرد سالم وارد مطالعه شدند. تعداد سلول‌های T CD4+ به‌روش فلوسایتومتری بررسی شدند و علاوه بر این سطح سرمی اینترلوکین‌های- 11 و 17 (IL-11, IL-17) با استفاده از روش آنزیمی (الیزا) اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تعداد سلول‌های T CD4+ و سطح پلاسمایی IL-17 در دو گروه تفاوت آشکاری نداشت ولی در بررسی سطح پلاسمایی (IL-11)، در گروه بیمار به‌طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشت (031/0P=). نتیجه‌گیری: در این تحقیق سطح سایتوکین (IL-11)، در مقایسه با (IL-17) و سلول‌های T CD4+ در بیماران مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا افزایش قابل توجه‌ای داشت، لذا پیشنهاد می‌شود که اندازه‌گیری سطح سایتوکین (IL-11) در این بیماران می‌تواند یک مارکر تشخیصی و شاخص مهمی در مراحل پیشرفت بیماری باشد.
بهنام ثبوتی، شیما جوادی‌نیا ، ثمیله نوربخش، رامین عسگریان، نسترن خسروی، آذردخت طباطبایی،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل اهمیت تشخیص به موقع مننژیت و طولانی بودن روند کشت مایع مغزی- نخاعی (CSF)، سایر روش‌های تشخیصی مورد توجه قرار گرفتند. این پژوهش با هدف تعیین ارزش تشخیصی سطوح اینترلوکین‌های 1، 6 و 8 (IL-1, IL-6, IL-8) در CSF کودکان و نوجوانان مبتلا به مننژیت اجرا گردید. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، 51 بیمار مبتلا به مننژیت یک ماهه تا 18 ساله در طی دو سال (مهر 1391 تا مهر 1393) از بخش کودکان بیمارستان‌های رسول و علی‌اصغر تهران انتخاب شدند و تحت آسپیراسون CSF قرارگرفتند. آزمایشات معمول شامل کشت، رنگ‌آمیزی و بیوشیمیایی CSF و روشELISA برای بررسی سطح اینترلوکین‌های 1، 6 و 8 انجام شد. یافته‌ها: 49% نمونه‌ها مننژیت باکتریال و 7/64% نمونه‌ها پسر بود و جنسیت بین دو گروه باکتریال و آسپتیک تفاوتی نداشت (7/0P=). میانگین سنی مجموع نمونه‌‌ها 40/858±46/358 روز و در مننژیت باکتریال بالاتر بود (047/0P=). سطح IL-1 در باکتریال pg/ml 04/37±87/10 و آسپتیک pg/ml 64/1±55/0 بود که تفاوتی نداشتند (168/0P=). سطح IL-6 در باکتریال (pg/ml 3/139±51/90) از آسپتیک (pg/ml 84/67±36/21) بالاتر بود (030/0P=). سطح IL-8 در باکتریال (pg/ml 2/765±40/365) از آسپتیک (pg/ml 34/59±66/50) بالاتر بود (047/0P=). سطح تشخیصی IL-8 (8/36) نسبت به IL-1 (05/0) و اینترلوکین 6 (18/1) بالاتر بود. سطوح تشخیصی IL-1 در باکتریال (77/80%) با آسپتیک (00/68%) تفاوتی نداشت (349/0P=). سطوح تشخیصی IL-6 در باکتریال (85/53%) با آسپتیک (00/64%) تفاوتی نداشت (572/0P=). سطوح تشخیصی IL-8 در باکتریال (77/80%) از آسپتیک (00/28%) بالاتر بود (001/0P<). متغیرهای رنگ‌پذیری، شاخص گلبول‌های سفید و قرمز، قند و پروتیین CSF تفاوتی بین دو گروه نداشتند. نتیجه‌گیری: با وجود اهمیت IL-6 و IL-8 در تشخیص افتراقی مننژیت، فقط IL-8 دارای ارزش تشخیصی مناسب در افتراق دو نوع مننژیت باکتریایی و آسپتیک است.
محمد فرهادی، احمد دانشی، شیما جوادی‌نیا، محمد نبوی، رامین عسگریان، محمود فرامرزی، آذردخت طباطبایی،
دوره 73، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هلیکوباکترپیلوری با بروز بیماری‌های مختلف به‌ویژه اختلالات گوارشی ارتباط دارد و در ترشحات گوش میانی بیماران مبتلا به اوتیت مدیا نیز دیده می‌شود. تشخیص بالینی عفونت هلیکوباکترپیلوری از طریق روش‌های مختلف انجام می‌شود و روش‌های تشخیصی جدید تحت مطالعه قرار دارند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین غلظت اینترلوکین‌های 6، 17 و 23 با آلودگی به عفونت هلیکوباکترپیلوری در ترشحات گوش میانی بیماران مبتلابه اوتیت مدیای با افیوژن اجرا گردید. روش بررسی: 40 بیمار مبتلا به اوتیت ‌مدیای با افیوژن مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران از اسفند ماه 1391تا مرداد 1393 در این مطالعه مقطعی وارد شدند. کلیه بیماران تحت عمل جراحی میرنگوتومی همراه با تعبیه لوله ونتیلاسیون قرار گرفتند و نمونه ترشحات آسپیره شده گوش میانی تحت آزمایش قرار گرفت. غلظت اینترلوکین‌های 6، 17 و 23 با استفاده از روش الیزا اندازه‌گیری شد و این مقادیر با نتایج آزمون Polymerase chain reaction (PCR) هلیکوباکترپیلوری مقایسه شد. یافته‌ها: در این مطالعه 5/22% نمونه‌ها دارای آزمون PCR مثبت بود. در مجموع نمونه‌ها، IL-6 دارای غلظتpg/ml 11/10±95/2، IL-17 دارای غلظت pg/ml 89/5±91/0 و IL-23 دارای غلظت pg/ml 07/4±34/1 بود. سطح IL-6 در بیماران PCR مثبت pg/ml 29/22±40/6 و بیماران PCR منفی pg/ml 16/6±88/3 بود که دو گروه تفاوت معنادار بود. (01/0P=). سطح IL-17 در بیماران PCR مثبت pg/ml 16/6±29/1 و بیماران PCR منفی pg/ml 81/5±13/1 بود که تفاوت معناداری نداشت (42/0P=). سطح IL-23 در بیماران PCR مثبت pg/ml 15/6±77/3 و بیماران PCR منفی pg/ml 42/3±33/1 بود که تفاوت معناداری نداشت (27/0P=). نتیجه‌گیری: سطح اینترلوکین 6 با عفونت هلیکوباکترپیلوری گوش میانی در مبتلایان به اوتیت مدیای همراه با افیوژن ارتباط داشت. مطالعات بیشتر برای تعیین رابطه سایتوکین‌ها و عفونت هلیکوباکترپیلوری در آینده پیشنهاد می‌شود.
محمد فشی،
دوره 75، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: انجام فعالیت‌های ورزشی در هوای آلوده با چالش‌های بسیاری روبه‌روست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر چهار هفته تمرین هوازی پس از استنشاق ذرات کربن سیاه بر IL-β بافت ریه موش‌های صحرایی نر بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر به‌صورت تجربی، آبان- آذر ماه ۱۳۹۴ در آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. ۱۲ سر موش صحرایی نر (الف- ذرات آلاینده (شش سر) ب- تمرین هوازی (شش سر)) ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه میدانی تحقیق بیهوش و سپس بافت ریه آن‌ها استخراج شد. با استفاده از تکنیک Real-time PCR بیان ژن IL-۱β به‌وسیله فرمول پافل (Pfaffl formula) و روش آماری Independent sample t-test مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: تفاوت معناداری بین دو گروه الف و ب در سطح معناداری ۰/۰۵P< مشاهده نشد با این وجود میانگین بیان نسبی IL-۱β در گروه ب اندکی کمتر از گروه الف بود.
نتیجه‌گیری: چهار هفته تمرین هوازی پس از استنشاق ریز ذرات کربن سیاه التهاب بافت ریه را وخیم‌تر نمی‌کند.

میترا جمالی، مهدی رستمی‌راد، غلامرضا عنانی سراب، رویا مهدوی،
دوره 76، شماره 7 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مولتیپل‌اسکلروزیس شایع‌ترین بیماری خودایمن سیستم اعصاب مرکزی است. سایتوکین‌ها در بروز این بیماری‌ها نقش بسزایی دارند. ازجمله اینترلوکین ۳۳ (IL-33) با داشتن دو خاصیت پیش‌التهابی و ضدالتهابی در پاتوژنز برخی بیماری‌های خودایمن نقش دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین پلی‌مورفیسم ژن IL-33 در ناحیه rs1929992 با استعداد ابتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس انجام گردید.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی که در فاصله زمانی فروردین ۱۳۹۵ تا بهمن ۱۳۹۶ انجام گرفت، نمونه خون ۱۴۰ بیمار مبتلا به مولتیپل‌اسکلروزیس (بیماران بیمارستان افضلی‌پور کرمان) و ۱۴۰ فرد سالم (افراد مراجعه‌کننده به سازمان انتقال خون) به‌عنوان گروه کنترل که از نظر سن و جنس همسان بودند، انتخاب گردید. جهت تعیین ژنوتایپ از DNA استخراج شده به‌روش Salting out استفاده شد. سپس پلی‌مورفیسم این ژن در ناحیه rs1929992 با تکنیک Polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) بررسی گردید.
یافته‌ها: بر اساس نتایج اختلاف معناداری بین دو گروه بیمار و سالم در فراوانی ژنوتایپ وجود داشت، به‌طوری‌که فراوانی ژنوتایپ AA در بیماران نوع پیشرونده-ثانویه(SP-MS)  و نوع پیشرونده-اولیه (PP-MS) بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۳P=). در بیماران نوع عودکننده-بهبود‌یابنده (RR-MS)، فراوانی ژنوتایپ AG کمتر از گروه کنترل بود (۰/۰۱P=). همچنین در بیماران RRMS، PPMS و SPMS فراوانی آلل A بالاتر از گروه کنترل بود، (به‌ترتیب ۰/۰۳P=، ۰/۰۱P= و ۰/۰۰۱P=)، اما آلل G در این الگوهای بیماری کمتر از گروه کنترل مشاهده شد (به‌ترتیب ۰/۰۳P=، ۰/۰۱P= و ۰/۰۰۱P=).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین پلی‌مورفیسم rs1929992 و استعداد ابتلا به الگوهای مختلف بیماری مولتیپل‌اسکلروزیس ارتباط معناداری وجود دارد.

سعید امامدوست، آسیه عباسی دلوئی، علیرضا براری، ایوب سعیدی،
دوره 78، شماره 9 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی با التهاب مزمن در افراد چاق همراه است که منجر به افزایش سایتوکین‌های التهابی می‌شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت‌های مختلف بر عوامل التهابی و ضد التهابی در مردان چاق بود.
روش بررسی: در یک کارآزمایی نیمه تجربی طی خرداد تا مرداد 1399، 44 مرد چاق از شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه شامل گروه یک: کنترل (11 نفر)، گروه دو: تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت پایین (11 نفر)، گروه سه: تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت متوسط (11 نفر) و گروه چهار: تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت بالا (11 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته و به‌مدت 12 هفته انجام شد. سطح اینترلوکین 1 بتا        (IL-1β) و اینترلوکین 10 (IL-10) سرم با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازه‌گیری شد. داده‌ها به روشAnalysis of covariance در سطح معناداری (005/0P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: 12 هفته تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت پایین، متوسط و بالا موجب کاهش معنادار سطوح IL-1β (001/0P=) و افزایش معنادار سطوح IL-10 در مردان چاق شد (001/0P=). کاهش IL-1β در گروه تمرین شدت بالا نسبت به گروه‌های تمرین شدت پایین (009/0P=) و شدت متوسط (046/0P=) معنادار بود. همچنین افزایش سطوح IL-10 در گروه تمرین شدت بالا نسبت به گروه تمرین شدت پایین (002/0P=) و گروه تمرین شدت متوسط نسبت به گروه تمرین شدت پایین (004/0P=) معنا‌دار بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها، تمرینات مقاومتی تأثیر مطلوبی بر عوامل التهابی و ضدالتهابی در مردان چاق دارد و تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت بالا مزایای بیشتری به‌همراه داشت.

زینب محمودیان، سیروس نعیمی، محمد مهدی مغنی باشی، خلیل خاشعی ورنامخواستی، ، مرضیه علیپور،
دوره 79، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود سال‌ها پژوهش مداوم، هنوز هم مرگ مادران در اثر پره‌اکلامپسی به‌عنوان یک تهدید جدی مطرح می‌باشد. محققین بر این باورند که پره‌اکلامپسی یک بیماری چند عاملی است و عوامل خطر متعددی از جمله عوامل ایمونولوژیکی را برای آن پیشنهاد نموده‌اند. بنابراین بررسی رابطه‌ی پره اکلامپسی با تغییرات ایمونولوژیکی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به نقش عوامل ایمونولوژیک و التهابی در اتیولوژی پره‌اکلامپسی، در تحقیق حاضر ارتباط پلی‌مورفیسم (rs1028181) -513T/C ژن اینترلوکین 19 با بیماری پره‌اکلامپسی مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی از دی 1395 تا خرداد 1396 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون انجام شد. 150 زن مبتلا به بیماری پره‌اکلامپسی به‌عنوان مورد و150 زن سالم باردار فاقد هر گونه بیماری، مراجعه‌کننده به بیمارستان ولی‌عصر کازرون به‌عنوان شاهد انتخاب شدند. پس از نمونه‌گیری و استخراج DNA، ژنوتیپ‌های مربوط به پلی‌مورفیسم اشاره شده با روش Tetra Primer ARMS PCR مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS software, version 16 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و Chi-square test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: اختلاف معناداری در فراوانی همه ژنوتیپ‌ها (CC، CT و TT) (001/0P=) و هر دو آلل (C و T) (002/0P=) در موقعیت پلی‌مورفیسم (rs1028181) -513T/C بین زنان باردار مبتلا به پره‌اکلامپسی و زنان باردار سالم مشاهده شد. میان سایر پارامترهای پاراکلینیکی مورد نظر تحقیق با پلی‌مورفیسم مذکور ارتباط معناداری در گروه بیمار و کنترل دیده نشد.
نتیجه‌گیری: حضور پلی‌مورفیسم (rs1028181) -513T/C را می‌توان به‌عنوان عامل پیش‌بینی کننده‌ی ایجاد پره اکلامپسی در نظر گرفت.

روژین همتی، مریم ناصرالاسلامی، ناهید ابوطالب، ندا موسوی نیری،
دوره 79، شماره 5 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: نارسایی قلبی یکی از شایع‌ترین اختلالات قلبی عروقی است و امروزه از سلول‌های بنیادی در درمان این بیماری استفاده می‌شود. با توجه به اینکه سایتوکاین‌های پیش‌التهابی در پیشرفت بیماری‌های قلبی عروقی، نقش مهمی دارند هدف از این مطالعه بررسی تزریق وریدی سلول‌های بنیادی مزانشیمی غشای آمنیوتیک  انسانی بر میزان اینترلوکین 4 و 12 در سرم موش‌های صحرایی نر در مدل نارسایی قلبی  رت های نر بود.
روش بررسی: این یک مطالعه تجربی است که از مهر ماه 1397 تا اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ در مرکز تحقیقات فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. در این پژوهش 28 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (gr 180-200) به‌طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه مبتلا به نارسایی قلبی، گروه نارسایی قلبی دریافت‌کننده محیط کشت و گروه نارسایی قلبی دریافت‌کننده سلول از طریق تزریق ورید. پس از 30 روز اکوکاردیوگرافی انجام شد و سپس میزان سرمی اینترلوکین ۴ و اینترلوکین ۱۲ در این گروه‌ها توسط تست الایزا اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که تزریق وریدی سلول‌های بنیادی به رت‌های نر مبتلا به نارسایی قلبی باعث بهبود پارامترهای اکوکاردیوگرافی  EFو FS در گروه تزریق سلول نسبت به گروه نارسایی قلبی شد. همچنین میزان سیتوکاین‌های التهابی اینترلوکین 4 و اینترلوکین 12 به میزان قابل توجهی در گروه تزریق سلول در مقایسه با گروه رت‌های مبتلا به نارسایی قلبی کم شد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به بهبود پارامترهای قلبی و کاهش سیتوکین‌های التهابی به‌نظر می‌رسد سلول‌های بنیادی غشای آمنیوتیک انسانی با کاهش التهاب نقش مهمی در بهبود نارسایی قلبی دارد.

سعیده ابراهیمی، سعید کلانتری، سهیل رحمانی‌ فرد، میترا کهندل، زهرا امیری، یوسف علی محمدی، سارا مینائیان،
دوره 80، شماره 2 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: علیرغم پیشرفت‌های بسیار، درمان کامل بیماری ایدز با چالش‌هایی ازجمله مقاومت ویروسی و درمان ناموفق دارویی مواجه گردیده است. هدف این مطالعه بررسی تفاوت در پروفایل سایتوکینی در بیماران با درمان موفق و بیماران با درمان ناموفق جهت فهم بهتر سازوکار شکست درمان دارویی می‌باشد.
روش بررسی: 69 بیمار مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی که از مهر 1397 تا اسفند 1399 به مرکز بهداشت غرب تهران جهت درمان مراجعه کردند، در این مطالعه وارد گردیدند. تعداد سلول‌های CD4+ و همچنین بار ویروسی خونی بیماران به‌ترتیب با روشهای فلوسایتومتری و واکنش زنجیره‌ای پلیمراز بی‌درنگ کمی (RT-qPCR) اندازه‌گیری گردید و براساس آن بیماران به دو گروه درمان موفق (36 نفر) و درمان ناموفق (33 نفر) تقسیم شدند. سپس سطح سرمی سایتوکینهای فاکتور نکروزدهنده تومور آلفا (TNF-α) و اینترلوکین-10 (IL-10) در آنان توسط روش الایزا اندازه‌گیری شد. 
یافته‌ها: نتایج آزمایشات نشاندهنده این بود که سطح فاکتور نکروز دهنده تومور-آلفا (TNF-α) در بیماران گروه درمان ناموفق به‌صورت قابل‌توجهی از بیماران گروه درمان موفق بالاتر بود (pg/ml 17/10±43/10 در مقابل  pg/ml 25/5±37/5، 01/0P=) در سطح سرمی اینترلوکین-10 (IL-10) بین دو گروه مورد مطالعه تفاوتی مشاهده نگردید. همچنین مدل‌های رگرسیون خطی نشان داد که در بیماران با درمان ناموفق، رژیم درمانی مهارکننده‌های ترانس کریپتاز معکوس غیرنوکلئوزیدی (NNRTI)، بر میزان سطح سرمی IL-10 تاثیرگذار می‌باشد (ضریب رگرسیون 88/10 (45/20-32/1 CI:)، 03/0P=).
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نقش بالقوه TNF-α را به‌عنوان فاکتور پیش‌التهابی در پیشرفت بیماری ایدز یا شکست درمان نشان می‌دهد. از این رو، مطالعات بیشتر در آینده جهت شفاف‌سازی این رابطه می‌تواند کمک بسزایی در پیشرفت دانش درمانی در مقابله با بیماری ایدز باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb