جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای بافت چربی

ندا خانلرخانی، محمدعلی اطلسی، ایرج راگردی کاشانی، همایون نادریان، علی‌اکبر طاهریان، حسین نیکزاد،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی برگرفته از بافت چربی قابلیت تزاید زیادی داشته و به رده‌های مختلف سلولی همچون آدیپوسیت، استئوبلاست، کندروسیت و میوسیت تمایز داده شده‌اند. با توجه به نقش پروژسترون در میلین‌سازی سیستم اعصاب محیطی، ما در این مطالعه بر آن شدیم تا تاثیر آن را بر روی بیان ژن‌های P0, S100, Krox20 در سلول‌های بنیادی برگرفته از بافت چربی در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار دهیم.
روش بررسی:
در این مطالعه تجربی سلول‌های بنیادی مزانشیمی گرفته شده از بافت چربی ناحیه اینگوینال موش صحرایی بالغ، جهت تایید با فلوسیتومتری مورد بررسی قرار گرفتند. سپس سلول‌های بنیادی مزانشیمی ابتدا تحت تاثیر بتا مرکاپتواتانول و سپس رتینوییک اسید قرار گرفتند و در ادامه سلول‌های حاصله در چهار گروه مختلف شامل دو گروه کنترل مثبت و منفی حاوی فاکتورهای رشد بدون پروژسترون و دو گروه آزمایش حاوی فاکتورهای رشد و پروژسترون تقسیم شدند. بیان مارکرهای سلول شوان شامل S100, P0, Krox20 در با استفاده از واکنش زنجیره پلیمراز معکوس نیمه کمی semi-quantitative PCR بررسی گردیدند.
یافته‌ها:
سلول‌های بنیادی مزانشیمی برگرفته از بافت چربی آنتی‌ژن‌های سطحی CD90 ،CD73 و CD31 را بیان نمودند. در گروه‌های چهارگانه، ژن‌های S100, P0, Krox20 در گروه‌های حاوی پروژسترون بیان شدند. نسبت بیان ژن‌های S100 و Krox-20 در گروه‌های حاوی پروژسترون نسبت به گروه کنترل مثبت بدون پروژسترون کمتر بود (0001/0P<).
نتیجه‌گیری:
پروژسترون به عنوان یک عامل القایی می‌تواند سبب بیان ژن‌های S100, P0, Krox20 در سلول‌های بنیادی چربی شود.


صنمبر صدیقی، احد خوش‌زبان، امیرحسین توکلی، رامین خطیب سمنانی، زهرا سبحانی، نیر داداش‌پور مجیدآباد،
دوره 72، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: فن‌آوری بافت چربی به‌‌دلیل فراوانی و دسترسی آسان طی روند لیپوساکشن، منبع ایده‌آلی برای تهیه سلول‌های بنیادی مزانشیمی و تهیه داربست‌های طبیعی فراهم می‌آورد که موجب ترمیم و بازسازی مناسب بافت صدمه‌ دیده نسج نرم می‌شوند. هدف این مطالعه جداسازی و تکثیر و شناسایی سلول‌های بنیادی از بافت چربی انسانی است. روش بررسی: برای انجام این تحقیق نمونه بافت استریل چربی از نواحی شکم و پهلوی بیماران جوان تهیه شد. با کمک آنزیم کلاژناز و سانتریفوژ مکرر، سلول‌های بنیادی بافت چربی جداسازی و کشت داده شد. تکثیر و چسبندگی سلول‌ها در کشت دوبعدی، شمارش سلولی با لام نئوبار انجام شد. سپس ماهیت سلول‌های بنیادی بافت چربی با به‌کارگیری روش فلوسایتومتری و بررسی مشخصات سطحی سلول‌ها و هم‌چنین القای تمایز سلول‌ها به بافت استخوان و غضروف انجام شد. یافته‌ها: ماهیت مزانشیم بودن سلول‌ها، بر‌اساس بیان شاخص‌های CD90, CD105, CD166 و عدم بیان شاخص‌های رده خون‌ساز نظیر CD34, CD31, CD45 به‌وسیله تکنیک فلوسایتومتری تایید شد. رنگ‌آمیزی‌های هیستولوژیکی اختصاصی الیزارین رد و تولوییدن بلو به‌ترتیب تمایز سلول‌های بنیادی کاشته شده روی داربست را به سلول استئوسیت و غضروف تایید نمود. نتیجه‌گیری: هر چند در این تحقیق به مقایسه قدرت تکثیری و تمایزی این سلول‌ها در محیط داخل بدن پرداخته نشد، اما با توجه به نتایج ریخت‌شناسی، مطالعات فلوسایتومتری و تست‌های تمایزی به‌دست‌آمده می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که جداسازی سلول بنیادی بافت چربی به‌روش به‌کار رفته در این مطالعه موفقیت‌آمیز بوده است و این سلول‌ها قابلیت استفاده در ترمیم بافتی را به‌‌روش پیوند خودی و یا غیر‌خودی خواهند داشت.
صنمبر صدیقی، امیر حسین توکلی، نیر داداش پور، کاظم حسینی،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌تازگی داربست‌های تهیه شده از بافت‌های زنده، به‌عنوان بستر رشد و تکثیر سلول بنیادی مورد توجه رشته پزشکی ترمیمی و مهندسی بافت قرار گرفته‌اند. مواد زیستی طبیعی به روشی نیاز دارند تا آنها را از تجزیه حفظ کرده، ایمنی‌زایی را کاهش داده و بافت را استریلیزه کند. هدف این مطالعه تهیه داربست از بافت چربی انسانی و بررسی ساختار پروتیینی پودر سلول‌زدایی شده حاصل از آن است. روش بررسی: این مطالعه از نوع تولید مواد و بررسی تحلیلی روش‌ها است. بافت چربی مورد نیاز از مواد زاید حاصل جراحی لیپوساکشن و با کسب رضایت شفاهی بیماران تامین گردید. جراحی زیبایی مربوط به نواحی پهلو و شکم خانم‌های در رده سنی 42-38 ساله در یک کلینیک خصوصی طی زمستان 1391 تا بهار 1392 انجام شد. جهت تهیه داربست مناسب، سلول‌زدایی بافت چربی انسان با استفاده از روش‌های فیزیکی، شیمیایی و هضم آنزیمی انجام گردید. نمونه داربست حاصله تحت بررسی میکروسکوپ الکترونی و بررسی تحلیلی توسط ژل الکتروفورزیس با تکنیک (Blue-Native) و بیان ژن‌های لامینین، فیبرونکتین، کلاژن تیپ 1، کلاژن تیپ 4، دسمین، اکتین، اینتگرین، به روشReal Time- Polymerase Chain Reaction (RT-PCR) قرار گرفت. یافته‌ها: تقریبا از هر ml 200 بافت چربی mg 10 ماتریکس به‌دست آمد. فقدان سلول و ماهیت پروتیینی (به‌طور عمده کلاژن نوع یک و چهار، فیبرونکتین و لامینین) پودر ماتریکس حاصله، با رنگ‌آمیزی ایمینوهیستوشیمی، بررسی ژنتیک و کروماتوگرافی تایید شد. مشاهدات میکروسکوپ الکترونی خصوصیات ساختمانی سه بعدی مناسب داربست از جمله مشخصه متخلخل نمونه‌ها را مشخص نمود. نتیجه‌گیری: ارزیابی تحلیلی و مقایسه‌ای بیان پروتیین‌های اختصاصی نشان داد که پودر ماتریکس تهیه شده از بافت چربی در این مطالعه علی‌رغم به‌کارگیری روش‌های هضم آنزیمی غنی از ترکیبات کلاژن و دارای توانایی عملکرد ترمیمی و ساختاری است و به‌ویژه می‌تواند فرصت جدیدی برای پیشرفت روش‌های ترمیم بافت نرم ایجاد کند.
محمد جواد فاطمی، امیر اسدالله خواجه رحیمی، بابک نیکومرام، مریم سخایی، شبنم مصطفوی‌نیا، امیر آتشی، میر سپهر پدرام، حمیدرضا آقایان، شیرین عراقی، مجید سلطانی، مجید مصاحبی محمدی،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی در درمان طیف وسیعی از بیماری‌ها کاربرد دارند و از بافت‌های مختلف بدن قابل جداسازی هستند. این سلول‌ها به دو روش ترشح سایتوکین‌ها و فاکتورهای رشد و نیز افتراق سلولی به درمان بیماری‌ها کمک می‌کنند. زخم‌های سوختگی یکی از مشکلات جراحی ترمیمی می‌باشند و ممکن است سلول‌های بنیادی بتوانند به ترمیم سریعتر این زخم‌ها کمک نمایند. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مطالعه تجربی بوده و از دی ماه 1391 تا اردیبهشت 1392 در مرکز تحقیقات سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. در این مطالعه 30 رت به‌طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. چربی اینگوینال یک گروه ده تایی برای تهیه سلول بنیادی اتولوگ مورد استفاده قرار گرفت. از آمنیون آسلولار به‌عنوان اسکافولد برای انتقال سلول بنیادی استفاده شد. در هر 30 رت یک زخم سوختگی ایجاد شد. پس از 24 ساعت زخم اکسیزیون و در گروه اول پانسمان معمولی و در گروه دوم آمنیون آسلولار و در گروه سوم که پیش‌تر چربی آنها برداشته شده بود آمنیون آسلولار با سلول بنیادی برای پوشش زخم استفاده شد. سرعت ترمیم زخم و مشخصات پاتولوژی در سه گروه با هم مقایسه گردید. یافته‌ها: میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از سلول بنیادی در طی 15 روز،cm2 53/4 با انحراف‌معیار 23/2± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 82/0 و cm2 5/10 بوده است. میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از آمنیون آسلولار در طی 15 روز،cm2 31/10 با انحراف‌معیار 52/4± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 57/3 و cm2 9/21 بود (شکل 5). میانگین سطح تحت بررسی پس از استفاده از پماد سیلور در طی 15 روز،cm2 06/9 با انحراف‌معیار 37/1± و حداقل و حداکثر سطح به‌ترتیب cm2 5/5 و cm2 33/12 بوده است. میانگین سطح زخم در گروه آمنیون آسلولار دارای سلول بنیادی از هر دو گروه دیگر در روزهای سوم تا 15 بعد از جراحی به‌طور معنادار کوچکتر بود (01/0P<). همچنین فیبروپلازی و واسکولاریزاسیون در زخم‌های دارای سلول بنیادی به‌طور معنادار بهتر از دو گروه دیگر بود (001/0P<) نتیجه‌گیری: آمنیون آسلولار به‌عنوان یک اسکافولد مناسب به همراه سلول بنیادی با منشاء چربی می‌تواند به ترمیم زودتر زخم سوختگی منجر شود.
مهدیه قیاثی، رضا طباطبائی قمی، محسن نیکبخت، محسن شیخ‌حسن،
دوره 73، شماره 3 - ( 3-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: انتخاب داربست مناسب یکی از عوامل بسیار مهم در یک تکنیک موفق مهندسی بافت است که امکان مهاجرت سلول‌ها، انتقال عوامل زیست فعال و همچنین فراهم‌سازی محیط رشد مطلوب برای سلول‌های بنیادی را ایجاد می‌نماید. در این پژوهش به ارزیابی قابلیت دو داربست مختلف به‌عنوان محیطی مناسب جهت تکثیر و تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی برگرفته از چربی پرداخته شد. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت تجربی در آزمایشگاه سلول‌های بنیادی جهاد دانشگاهی استان قم از اردیبهشت تا اسفند 1392 انجام شده است. دو داربست فیبرین‌گلو و آلژینات به‌عنوان دو گروه مجزا تهیه گردید و سلول‌های بنیادی مزانشیمی پس از جداسازی از بافت چربی و تکثیر کافی، به‌صورت جداگانه بر روی این دو داربست قرار گرفته و در محیط کندروژنیک کشت داده شدند. پس از گذشت 14 روز، ارزیابی توانایی بقای سلولی و بیان ژن‌های کلاژن I و II، SOX9 و اگریکان (Aggrecan) در سلول‌های مزانشیمی مشتق از چربی کشت شده بر روی هر داربست به‌صورت مجزا به‌ترتیب توسط روش‌های 3 (4 و 5-دی متیل) تیازول-2-یل-2و5-دی متیل تترازولیوم بروماید و Real-time PCR صورت پذیرفت. همچنین تشکیل بافت غضروفی بر روی داربست‌ها توسط آنالیز هیستولوژی مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: داربست فیبرین‌گلو تفاوت معناداری را از لحاظ قابلیت بقا نسبت به داربست آلژینات در محیط تمایزی به غضروف نشان داد (023/0P=). همچنین نتایج حاصل از آنالیز Real-Time PCR نشان داد که داربست فیبرین‌گلو در مقایسه با داربست آلژینات ژن‌های ویژه غضروفی را در سطح بالاتری بیان می‌نماید. نتیجه‌گیری: استفاده از داربست طبیعی فیبرین‌گلو می‌تواند به‌عنوان محیط مناسبی به‌منظور تکثیر و تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی برگرفته از چربی در مهندسی بافت غضروفی در نظر گرفته شود.
فضائل فدایی، زینب آردین، صادق امانی شلمزاری، حسین شیروانی،
دوره 79، شماره 3 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر پنج هفته تمرین تناوبی شدید بر سطوح رزیستین و آدیپونکتین و آنزیم‌های کبدی AST و ALT در رت‌های ویستار مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.
روش بررسی: برای انجام این پژوهش بنیادی، 24 سر رت نر ویستار خریداری و به حیوان خانه دانشگاه بقیه الله منتقل شدند. سپس به سه گروه مساوی کنترل-سالم، کنترل-بیمار و تمرین-بیمار تقسیم شدند. پژوهش حاضر در تیر ومرداد سال 1398 صورت گرفت. داروی تتراسایکلین با دوز 140 میلی‌گرم به ‌ازای هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت هفت روز به رت‌ها با روش گاواژ خورانده شد. تایید کبد چرب (استئاتوزیس) با اندازه‌گیری آنزیم‌های کبدی صورت گرفت. گروه تمرین، تمرینات تناوبی شدید (HIIT) را به مدت پنج هفته و پنج روز در هفته انجام دادند. ابتدا آزمون حداکثر توان به‌عمل آمد و بر آن اساس پروتکل HIIT به‌صورت پنج تناوب دو دقیقه‌ای کار با فواصل استراحت یک دقیقه‌ای شروع شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، نمونه‌برداری انجام گرفت. تحلیل داده‌ها با آزمون ANOVA و تعقیبی توکی انجام گرفت.
یافته‌ها: پس از انجام تمرینات HIIT سطوح سرمی آدیپونکتین و رزیستین در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کبد چربی به ترتیب افزایش و کاهش معناداری را نشان داد (001/0=P). هم‌چنین، گروه تمرین کاهش معناداری در سطوح سرمی آنزیم‌هایAST و ALT را تجربه کردند. توان هوازی رت‌ها در گروه HIIT افزایش معنا‌داری نسبت به دو گروه دیگر داشت.
نتیجه‌گیری: HIIT از طریق تعدیل سطوح چربی بدن و تعدیل ترشح آدیپوکاین‌هایی هم‌چون آدیپونکتین و رزیستین در بهبود وضعیت رت‌های مبتلا به کبدچرب غیرالکلی نقش دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb