جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای بیهوشی عمومی

حمید زاهدی، وحید اخیانی، زاهد حسین خان، مسعود یونسیان،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از پاسخ های متابولیک به استرس جراحی، افزایش قند خون می باشد. در این مطالعه تغییرات قند خون بیماران قبل، حین و بعد از اعمال جراحی انتخابی چشمی تحت بیهوشی عمومی، با دو روش سنجش با گلوکومتر و اندازه گیری آزمایشگاهی به روش آنزیمی گلوکز اکسیداز و عوامل احتمالی موثر بر این تغییرات و میزان همبستگی دو روش بررسی شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی با بعد تحلیلی، روی 230 بیمار غیر دیابتی با کلاس فیزیکی یک یا دو انجام شد. تمام بیماران توسط روش واحد تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند و قند خون آنها در سه نوبت و با دو روش به طور همزمان، اندازه گیری شد.
یافته ها: در تمامی موارد، تغییرات قند خون بعد از عمل د رمقایسه با قبل از عمل، با هر دو روش اندازه گیری و بدون در نظر گرفتن متغیرهای مستقل مطالعه، افزایش آماری معنی داری را نشان داد و در اکثر موارد با در نظر گرفتن متغیرهای مستقل مطالعه افزایش قند خون از نظر آماری معنی دار بود و میانگین افزایش قند خون بعد از عمل در مقایسه با قبل از عمل با روش آزمایشگاهی، با نوع عمل جراحی چشم ارتباط آماری معنی داری داشت ولی با متغیرهای جنس، سن و طول مدت عمل ارتباط آماری معنی داری نداشت. همبستگی دو روش اندازه گیری نسبتاً خوب و از لحاظ آماری معنی دار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه و مخفی ماندن علایم تغییرات قند خون حین بیهوشی عمومی توصیه می نماییم، حین اعمال جراحی طولانی مدت در افراد غیر دیابتی، پایش قند خون به عمل آید و با توجه به مزایای گلوکومتر Accu-Chek (مدل Sensor)، استفاده از آن مناسب به نظر می رسد.

 


شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، محمدرضا جلالی‎ندوشن، محمدحسن مظفری، مریم اسلامی،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی گازهای خون بند ناف، وسیله‏ای جهت ارزیابی وضعیت اکسیژناسیون و اسید و باز نوزادان می‏باشد. اسیدمی شدید جنین با افزایش مرگ و میر نوزادی و آسیب رشد عصبی نوزاد همراه است. در سزارین به علت عبور داروی بیهوشی از جفت، احتمال بروز اسیدوز و هیپوکسمی نوزاد افزایش می‌یابد، در این مطالعه تغییرات گازهای خون بندناف در نوزادان حاصل از زایمان طبیعی و روش‏های مختلف بیهوشی در سزارین مقایسه گردید.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی روی 100 نمونه ورید نافی بلافاصله بعد از بسته شدن بندناف صورت گرفت که در سه گروه زایمان طبیعی (40 نفر)، سزارین به روش بیهوشی عمومی (35 نفر) و سزارین به روش بی‎حسی نخاعی (25 نفر) تقسیم شدند و از نظر گازهای خون و آپگار دقیقه اول و پنجم و مدت زمان بیهوشی و تأثیر آن روی گازهای خون و آپگار مقایسه شدند.
یافته‌ها: در گروه زایمان طبیعی میانگین‏های شاخص‌ها بدین ترتیب بود: PH 13/5306/7، pCO2 57/682/41، pO2 87/624/25، HCO3 03/256/20 و آپگار 38/082/8 .
در گروه سزارین به روش بیهوشی عمومی، میانگین‏ها: PH 73/4304/7، pO2 02/1470/38، pCO2 87/526/43، آپگار 70/017/8 و 311/21=HCO3 بود.
در گروه سزارین به روش بی‎حسی نخاعی میانگین‏ها: PH 50/4301/7، pO2 50/592/26، HCO3 15/238/21، آپگار 62/060/8 و pCO2 99/410/44 بود.
بین نوع زایمان، آپگار و pO2 رابطه آماری معنی‏دار به دست آمد. آپگار در گروه بیهوشی عمومی نسبت به بی‏حسی نخاعی و طبیعی کمتر و pO2 نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود.
بین مدت زمان بیهوشی و pO2 رابطه آماری معنی‏داری بدست آمد. به طوری که با افزایش مدت زمان بیهوشی pO2 کاهش یافت. در روش‏های مختلف زایمان، اختلاف معنی‏داری بین PH و pCO2 و HCO3 وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: گازهای خون نوزاد در روش‏های مختلف زایمان تفاوت معنی‏داری ندارند. آپگار نوزادان زایمان طبیعی بیشتر از سایر روش‏های زایمانی می‎باشد. با افزایش مدت زمان بیهوشی در سزارین به روش بیهوشی عمومی، آپگار و pO2 افت پیدا کنند.


محمد طالب پور، مانی نیازی، مهین جعفری جاوید،
دوره 65، شماره 1 - ( 12-1386 )
چکیده

ترمیم لاپاراسکوپیک دارای محاسن متعددی از جمله مشاهده بهتر آناتومی، انجام هرنیورافی دو طرفه همزمان و مدت زمان کمتر بستری می‌باشد. از آنجایی‌که در هرنیورافی لاپاراسکوپیک نیاز به بیهوشی عمومی (GA) می‌باشد لذا در این مطالعه سعی شده است تا با استفاده بی‌حسی اپیدورال (EA) از عوارض احتمالی GA جلوگیری گردد.
روش بررسی: در این مطالعه 20 بیمار مبتلا به هرنی اینگوینال به روش لاپاراسکوپیک و با EA تحت هرنیوپلاستی قرار گرفتند. گازهای خونی قبل، حین و بعد از عمل و میزان فشار CO2 داخل شکم حین عمل و میزان مسکن مورد نیاز حین و بعد از عمل و عوارض محل زخم و عود بعد از عمل تا یک ماه مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته‌ها: تمامی بیماران مرد بودند. در 14 نفر هرنی در طرف راست و در سه بیمار در طرف چپ و سه نفر نیز مبتلا به هرنی دوطرفه بودند که هرنیوپلاستی لاپاراسکوپیک در کلیه بیماران بجز یک مورد با موفقیت و بدون عارضه انجام گردید و مابین میانگین فشار pCO2 در قبل و پس از عمل اختلاف معنی‌داری وجود نداشت (789/0P=). از نظر میزان درد پس از عمل 50% بیماران درد قابل توجهی نداشتند. متوسط زمان برگشت به فعالیت طبیعی هفت روز بوده و متوسط PCO2 داخل شکم mmHg 9 بوده است.
نتیجه‌گیری: هرنیورافی به‌روش لاپارسکوپیک می‌تواند جایگزین مناسبی برای روش جراحی به‌صورت باز باشد. با این روش مدت بستری، زمان لازم برای بازگشت بیماران به فعالیتهای طبیعی خود و میزان درد بیماران کمتر است.


محمد تقی بیک محمدی، زاهد حسین خان، علی‌رضا ماهوری،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده

با توجه به اثرات مثبت کتامین بر روی فشار خون و ضربان قلب، انفوزیون مقدار کم کتامین با تعدیل اثرات ناخواسته همودینامیک رمی‌فنتانیل، می‌تواند همودینامیک بهتری را فراهم کند.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی، 54 بیمار 50-20 ساله، با حالت فیزیکی ASA Ι، در دو گروه (27 نفره) کتامین- رمی‌فنتانیل (K-R) و دارو نما- رمی‌فنتانیل (P-R) مطالعه شدند. رمی‌فنتانیل با دوز 5/0 (میکروگرم/ کیلوگرم/ دقیقه) القاء بیهوشی با تیوپنتال سدیم دو (میلی‌گرم/ کیلوگرم) و آتراکوریوم 5/0 (میلی‌گرم/ کیلوگرم) داده شد. نگهداری بیهوشی با هالوتان و نایتروس اکساید/ اکسیژن تامین و رمی‌فنتانیل در هر دو گروه با دوز 5/0 (میکروگرم/ کیلوگرم/ دقیقه) ادامه یافته، در گروه K-R، کتامین با دوز ده (میکروگرم/ کیلوگرم/ دقیقه) و در گروه P-R نرمال سالین با دوز یکسان کتامین آغاز شد. ضربان قلب، فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و متوسط شریانی در دقایق 1، 3، 5، 10، 15، 20، 25 و 30 مقایسه شد.

یافته‌ها: خصوصیات پایه بیماران شامل میانگین سنی، جنس، وزن، فشار خون سیستولیک، دیاستولیک، متوسط شریانی و ضربان قلب در دو گروه اختلاف معنی‌داری نداشت (2/0p>). تغییرات فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و متوسط شریانی در گروه P-R به‌طور معنی‌داری بیشتر از گروه K-R بود (006/0p<). تغییرات ضربان قلب در دو گروه یکسان (6/0p=) و افت شدید فشارخون در گروه K-R کمتر از گروه P-R بود (11% در مقابل 89%) (000/0p=).

نتیجه‌گیری: انفوزیون مقدار کم کتامین افت فشارخون رمی‌فنتانیل را تعدیل و ثبات همودینامیک را در بیهوشی فراهم می‌کند.


محمدعلی نویان ‌اشرف، صالح صالحی، حمیرا پیروی سرشکه، مسعود احمدپور هرسینی،
دوره 66، شماره 10 - ( 10-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: هپاتیت حاد از عوارض هالوتان می‌باشد که در موارد شدید با مرگ و میر 50 درصدی همراه می‌شود. به علت این عارضه استفاده از هالوتان در آمریکا و اروپا برای بیهوشی بزرگسالان ممنوع است. هر گاه بیمار به دنبال بیهوشی با هالوتان دچار ایکتر و افزایش شدید آنزیم‌های کبدی شود تشخیص هپاتیت هالوتانی مطرح می‌شود البته سایر تشخیص‌های افتراقی زردی بعد از عمل جراحی، باید بررسی و کنار گذاشته شود. هپاتیت هالوتانی درمان ندارد و بهترین راه درمان پرهیز از استفاده از هالوتان است. 

معرفی بیمار: خانم 28 ساله‌ای به‌دنبال دریافت بیهوشی با هالوتان برای سزارین، دچار هپاتیت شدید شد و بعد از یک ماه بستری و بهبود حال عمومی مرخص شد.

نتیجه‌گیری: استفاده از هالوتان در بیهوشی بزرگسالان به‌علت عوارض بالقوه آن باید مورد تجدید نظر قرارگرفته و محدود گردد.


رضا شریعت محرری، پژمان پورفخر، محمدرضا خاجوی، فرهاد اعتضادی، اتابک نجفی،
دوره 72، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: متخصصان بیهوشی گاهی اوقات با کاهش ضربان قلب در حین عمل جراحی معده مواجه هستند و این پدیده را به‌عنوان یک رفلکس واگ در نظر می‌گیرند. هدف از این مطالعه، یافتن عوامل خطر حین بیهوشی برای کاهش ضربان قلب در اعمال جراحی معده و پیشگیری از عوارض خطرناک آن بود. روش بررسی: در این مطالعه گذشته‌نگر، 50 بیمار که تحت عمل جراحی معده از مهرماه 1388 تا مهرماه 1392 در بیمارستان سینا دچار برادیکاردی شده‌اند و القای بیهوشی با پروپوفول یا تیوپنتال سدیم و نگهداری بیهوشی آنها توسط ایزوفلوران و پروپوفول بوده است وارد مطالعه شدند. سن، جنس، بیماری زمینه‌ای، سابقه مصرف داروها، کموتراپی، نوع عمل جراحی، نوسان ضربان قلب و زمان وقوع برادیکاردی و عوارض ناشی از آن در طی یک دوره چهارساله بررسی شد. یافته‌ها: تعداد 50 بیمار، 31 مرد و 19 بیمار خانم وارد مطالعه شدند. متوسط سن بیماران 3/8±48 سال بود. نوع عمل جراحی بیماران گاسترکتومی و گاستروژوژنوستومی بود. متوسط زمان بروز برادیکاردی 5/3±5/24 دقیقه پس از برش جراحی بود. اکثر موارد برادیکاردی خفیف تا متوسط بود. هیچ رابطه‌ای بین نوع داروی بیهوشی، سن و جنس بیماران و بروز برادیکاردی در حین عمل جراحی یافت نشد. از عوامل خطر برادیکاردی، دیابت در هفت بیمار، مصرف بتابلوکر در 17 بیمار مشاهده شد در سه مورد آسیستول مشاهده شد که سابقه کانسر معده و کموتراپی داشتند. نتیجه‌گیری: سابقه کانسر معده و کموتراپی از عوامل خطر در بروز برادیکاردی شدید و آسیستول بود.
شایسته خراسانی‌زاده، فرانک بهناز، مسیح ابراهیمی دهکردی، هومن تیموریان، حمیرا کوزه کنانی،
دوره 77، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپوگلیسمی وقتی بروز‌ می‌کند که غلظت پلاسمای گلوکز به زیر mg/dl ۷۰ برسد.
معرفی‌بیمار: مرد ۵۲ ساله‌ای شهریور ۱۳۹۵ با مراجعه به بیمارستان شهدای تجریش با تشخیص سنگ کلیه کاندید عمل سنگ‌شکنی از راه تونل پوستی شد. حین بیهوشی جراح درخواست تزریق ترانگزامیک اسید کرد.  ولی به‌اشتباه ۱۰۰ واحد انسولین کریستال تزریق شد. علایم حیاتی پایدار و قند خون به mg/dl ۸۵ رسید. سپس ml ۵۰ محلول دکستروز ۵۰% و انفوزیون دکستروز واتر ۵۰% تجویز شد. در ریکاوری بیمار گلوکاگن دریافت کرد، ولی خوشبختانه حملات هیپوگلیسمی دیده نشد. بیمار در ۳ ساعت اولیه ورود به بخش مراقبت‌های ویژه، دچار حملات شدید هیپوگلیسمی شد که با تزریق دکستروز واتر ۵۰% درمان و پس از ثابت شدن میزان قندخون به بخش منتقل گردید. 
نتیجه‌گیری: هیپوگلیسمی ایاتروژنیک نسبت به سایر علل هیپوگلیسمی با مورتالیتی پایین‌تری همراه است. با مانیتورینگ دقیق و تشخیص به موقع می‌توان از بروز عوارض وخیم جلوگیری کرد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb