22 نتیجه برای تغذیه
حمیدرضا صادق پور، ابوالقاسم جزایری، حمیده نیک بین، محمدرضا اشراقیان،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده
یک بررسی توصیفی-تحلیلی مقطعی در سال 1375 بر روی 350 دانش آموز دختر 14-11 ساله در مرکز شهر تهران (منطقه 11 آموزش و پرورش) با استفاده از تکنیک مصاحبه و مشاهده مشارکتی با هدف تعیین وزن، قد، نمایه توده بدن و میزان دریافت انرژی و مواد مغذی انجام شد. اندازه گیریهای تن سنجی (قد و وزن) و تکمیل سه پرسشنامه 24 ساعت یاد آمد، بسامد مصرف خوراک و اطلاعات عمومی در مورد کلیه افراد نمونه انجام گرفت. یافته های تن سنجی در مقایسه با استاندارد مرکز ملی آمارهای بهداشتی امریکا (National center for health statistics=NCHS) و براساس نماگر وزن برای سن و امتیاز Z، بیانگر 20% سو تغذیه خفیف زمان حال و گذشته می باشد. براساس نماگر قد برای سن، 16/6% دختران به سو تغذیه خفیف زمان گذشته مبتلا هستند؛ 12/5% دختران براساس نماگر نمایه توده بدن (Body mass index=BMI) به سو تغذیه شدید زمان حال مبتلا بوده و 13/7% آنان اضافه وزن دارند. مقایسه منحنی صدکهای وزن، قد و نمایه توده بدن با منحنی های استاندارد نشان می دهد که منحنی قد با استاندارد همخوانی دارد، اما در مورد وزن چنین نیست. منحنی صدک BMI نمونه نیز با استاندارد تفاوت زیادی دارد. علاوه بر این، از نظر میزان دریافت روزانه، 53/7% دختران نوجوان با کمبود شدید دریافت انرژی (کمتر از 80% نیاز)، 86% با کمبود ویتامین A (کمتر از 75% مقدار توصیه شده RDA) و 49/7% با کمبود ریبوفلاوین، 59% با کمبود B12 و 67/7% با کمبود فولاسین، 76/5% با کمبود کلسیم و 88% با کمبود آهن مواجه هستند. در این مطالعه بین میزان انرژی دریافتی با قد، ویتامین A دریافتی با وزن، روی دریافتی با قد و کربوهیدرات دریافتی با قد، همبستگی خطی مثبت بدست آمد.
سیدمجتبی علوی نائینی، سیدابوالقاسم جزایری، ناهید مقدم بنائم، غلامعلی افروز، بهبودی،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
تاثیر مصرف میان وعده غذایی در مدرسه بر توانایی یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی در منطقه 18 آموزش و پرورش مورد آزمایش قرار گرفت. در این رابطه تاثیر پایه تحصیلی، وضع تغذیه، عادات مصرف صبحانه و عادت مصرف میان وعده در مدرسه نیز بررسی شد. بدین منظور بعد از امتحانات ثلث اول سال تحصیلی 76-1375، 236 نفر از دانش آموزان پسر در 4 دبستان بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی (119 نفر) و گروه شاهد (117 نفر) انتخاب شدند. بعد از انجام آزمون های روانشناختی به گروه آزمایشی یک میان وعده کم کالری از نوع غذاهای مخصوص برنامه تغذیه رایگان مدارس داده شد و گروه شاهد، برنامه معمولی خود را ادامه داد. بعد از 4 ماه مجددا آزمون های شناختی و امتحانات ثلث سوم برای هر دو گروه در شرایط یکسان و همزمان انجام شد. وضع تغذیه به روش تن سنجی، عادت خوردن صبحانه و میان وعده در مدرسه با بررسی عادات غذایی بوسیله پرسشنامه و مصاحبه، عملکردهای شناختی با سه آزمون ویژه عملکرد ذهنی و عملکرد تحصیلی نیز بوسیله امتحانات ثلث ارزیابی شدند. اطلاعات حاصل از اجرای تحقیق مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که میان وعده غذایی در مدرسه تاثیر مثبتی بر نمرات آزمون های شناختی داشت که در مورد حافظه کوتاه مدت، معنی دار بود (P<0.03). هرچند میانگین نمرات دروس اصلی و معدل دروس بعد از مداخله، در دانش آموزان گروه شاهد بالاتر از گروه آزمایشی بود، اما تفاوت معنی دار نبود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خوردن میان وعده در مدرسه چنانچه در طول سال تحصیلی و با مقدار انرژی بیشتر ادامه داشته باشد، احتمال پیشرفت تحصیلی و بهبود عملکردهای شناختی را افزایش خواهد داد.
حسن مرادی شهربابک، احمدرضا درستی مطلق، مصطفی حسینی، هاله صدرزاده یگانه،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات مختلف دلالت بر شیوع نسبتاً بالای سوء تغذیه در میان کودکان زیر 5 سال ایران دارد و بعد از عفونت تنفسی و اسهال، سوء تغذیه بعنوان سومین عامل مرگ و میر کودکان شناخته شده و آگاهی، نگرش و کاربست تغذیهای مادر از مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر وضع تغذیه کودک میباشد و برای موفقیت در ارتقاء سطح بهداشت و سلامت در نظرگرفتن نیازها، آگاهی، نگرش و کاربست تغذیهای ضروری بنظر میرسد و هدف از این مطالعه تعیین سطح آگاهی، نگرش و کاربست تغذیهای مادران است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی اطلاعات مربوط به 632 مادر دارای کودک 36-6 ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر کرمان از طریق مصاحبه و پرونده بهداشتی کودک جمعآوری گردید و وضعیت آگاهی، نگرش و کاربست مادران براساس امتیاز کسب شده به سه گروه وضعیت خوب (کسب بیش از 80% امتیاز)، متوسط (کسب 60 تا 80 درصد امتیاز) و ضعیف (کسب کمتر از 60% امتیاز) تقسیمبندی شد. روشهای آماری مورد استفاده شامل توزیع فراوانی، ضریب همبستگی پیرسون، تست ویلکاکسون وآزمون کایدو بود.
یافتهها: بر اساس یافتهها 2/40% مادران در خصوص تغذیه کودکان دارای آگاهی خوب، 9/26% کاربست خوب و6/73% دارای نگرش خوب هستند. وابستگی آماری معنیدار بین سواد مادر با آگاهی، نگرش و کاربست تغذیهای مادر مشاهده شد درآمد سرانه خانوار با آگاهی تغذیه ای مادر وابستگی آماری معنیدار داشت ولی با کاربست و نگرش تغذیهای مادر هیچگونه ارتباطی نداشت. بین سن مادر با آگاهی، نگرش و کاربست تغذیهای مادر وابستگی مشاهده نشد و همبستگی مثبت معنیدار بین سه متغیر آگاهی و نگرش و کاربست وجود داشت.
نتیجهگیری: نتایج این بررسی حکایت از پایین بودن سطح آگاهی و همچنین کاربست تغذیهای نامطلوب مادران دارد با توجه به ارتباط آگاهی، نگرش و کاربست تغذیهای مادر با وضع تغذیه کودک توصیه میشود آموزش مادران در زمینه تغذیه و بهداشت کودک بصورت مداوم و مستمر در مراکز بهداشتی و درمانی توسط کارشناسان تغذیه اعمال گردد تا با ارتقاء آگاهی تغذیه ای مادران و ایجاد نگرش و عملکرد تغذیهای صحیح گامی مؤثر در جهت بهبود وضع تغذیه کودکان برداشته شود.
محمد رضا هادیان، هوشنگ دادگر، زهرا سلیمانی، محمد رحیم شاهبداغی، شهره جلائی،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف :فلج مغزی، واژهای است که برای توصیف نوعی از اختلال حرکتی بکار میرود که به دنبال آسیب غیر پیشرونده مغزی بوجود میآید و به دلیل آسیب به سامانه اعصاب مرکزی، با اختلالات حرکتی، گفتاری و اختلال در رفلکسهای تغذیهای همراه است. فقدان کنترل و هماهنگی عملکرد های دهانی- حرکتی در نتیجه عدم تکامل رفلکسهای تغذیهای، روی تولید صداهای گفتاری موثر میباشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط بین وضعیت رفلکسهای تغذیه ای و وضعیت تولید در کودکان فلج مغزی اسپاستیک است.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی بر روی 52 بیمار پنج تا ده ساله فلج مغزی اسپاستیک مراکز و مدارس توانبخشی و کلینیکهای خصوصی انجام شد. گردآوری اطلاعات مربوط به وضعیت رفلکسهای تغذیهای از طریق مشاهده و معاینه مستقیم بیماران و ارزیابی تولید، از طریق آزمون اطلاعات آوایی تصویری صورت گرفت. تحلیل آماری از طریق نرمافزار SPSS و آزمونهای Chi-square و Fisher&aposs exact test انجام شد.
یافتهها: وضعیت غیر طبیعی رفلکس های جویدن و زبان نسبت به سایر رفلکس ها فراوانی بیشتری داشت و ارتباط بین وضعیت رفلکس لب با تولید صداهای ĉ/v/m/y/r/p/ و وضعیت رفلکس جویدن با تولید صداهای /z/s/ و رفلکس گاز گرفتن با تولید صداهای š /z/j/l/ معنیدار بود. بین وضعیت رفلکس چرخشی و زبان با تولید صداها ارتباط معنیداری پیدا نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش، در کل میتوان استنباط کرد که آنچه در تولید صداها تاثیر میگذارد احتمالا وضعیت اندامهای موثر در تولید آن صداها در حین عملکرد تولیدی است و در کودکان فلج مغزی به دنبال عدم تکامل رفلکسهای تغذیهای وضعیت ناهنجار اغلب در حین تلاشهای حرکتی گفتار بروز میکند که میتواند بر روی تولید تاثیر بگذارد.
احمد رضا درستی، امیرمنصور علوی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
تعداد سالمندان در جوامع مختلف و از جمله ایران رو به افزایش است. بیماریهای قلبی- عروقی و دیابت از جمله اولین عوامل مرگ و میر و ناتوانی در جامعه و بهویژه در سالمندان بوده و هزینه سنگین اقتصادی برای درمان و نگهداری افراد سالمند، به اطرافیان سالمند تحمیل میکند. ارتباط وضع تغذیه با بیماریها بهخوبی روشن شده و در این بررسی اثر هر دو جنبه سوءتغذیه (لاغری و چاقی) بر ابتلای به بیماریهای قلبی- عروقی و دیابت سالمندان تعیین شده است. مشابه چنین کاری قبلا˝ در کشور انجام نگردیده بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سال 1383 در اصفهان بر روی 1694 (731 مرد و 963 زن) سالمند (60 ساله و بزرگتر) انجام شد. شرکتکنندگان با مراجعه به منازل در سطح شهر بطور تصادفی از بین سالمندان شهر انتخاب شده و وزن و قد آنها اندازهگیری شد و ابتلا به بیماریها مورد سوال قرار گرفت.
یافتهها: 7/4% افراد مورد بررسی لاغر (دارای نمایه توده بدن یا BMI کمتر از 19 کیلوگرم بر مترمربع) بوده و 2/61% آنها نیز دارای اضافه وزن (kg/m2 25BMI >) بودند. زنان احتمال بیشتری برای اضافه وزن داشته و تماشای طولانی مدت تلویزیون نیز احتمال افزایش وزن را در سالمندان میافزود. احتمال ابتلا به دیابت و بیماریهای قلبی- عروقی در افراد دارای اضافه وزن بطور معنیداری بیشتر بود؛ بر عکس، افراد لاغر احتمال کمتری برای ابتلا به این دو بیماری داشتند.
نتیجهگیری: این مطالعه ضمن تاکید بر شیوع بالای اضافهوزن در سالمندان ایرانی، اهمیت رسیدگی به وضع تغذیه آنان در جهت کاهش ابتلا به بیماریهایی از قبیل دیابت و قلبی- عروقی را مورد تاکید قرار میدهد.
سید جلال پورهاشمی، بنفشه گلستان، سید علی کشاورز،
دوره 65، شماره 12 - ( 12-1386 )
چکیده
تغذیه مطلوب نقش مهمی در فرآیند رشد طبیعی و سلامت جسم و روان کودکان دارد. ارزیابی تغذیهای با هدف شناخت چگونگی تغذیه یک گروه یا جامعه، جستجوی نارسائیهای آن و ارائه رهنمودها و راهکارهای مناسب جهت دستیابی به وضع مطلوب صورت میگیرد.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی 788 نفر از کودکان هفت ساله دختر و پسر مدارس تهران که از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب شده بودند با استفاده از پرسشنامههای استاندارد 24 ساعته یادآمد خوراک و نوع و تکرار مصرف غذاها مورد ارزیابی قرار گرفته و با اندازهگیری قد و وزن و معاینه دندانها شاخصهای آنتروپومتری و سلامت دندان آنها تعیین گردید. آنگاه نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری کروسکال والیس، من ویتنی و 2 استخراج گردید.
یافتهها: در مقایسه با مقادیر توصیه شده (RDA) 6/23% از کودکان میزان کلسیم لازم را دریافت نمیکنند. همچنین 2/3% آهن و 2/5% آنها روی را به مقدار کافی در رژیم غذایی خود ندارند. محاسبه شاخص آنتروپومتری کودکان مورد مطالعه نشان میدهد 7/15% از نظر شاخص وزن برای سن، 5/10% از نظر شاخص قد برای سن و 8/16% از نظر شاخص وزن برای قد دچار سوء تغذیه میباشند. شاخص dmft در کودکانی که مصرف کلسیم آنها کمتر از 75% توصیه شده (RAD) میباشد به طور معنیداری بیش از کودکانی است که مطابق RDA کلسیم در رژیم غذائی خود دارند (001/0p<).
نتیجهگیری: میزان ریزمغذیهای حیاتی آهن، روی بهویژه کلسیم در رژیم غذائی کودکان تهرانی کافی نیست و این مسئله موجب سوء تغذیه خفیف و افزایش پوسیدگیهای دندانی گردیده است.
پونه انگورانی، سید علی کشاورز، هاله صدرزاده یگانه، عباس رحیمی،
دوره 65، شماره 14 - ( 12-1386 )
چکیده
تغذیه به عنوان یک عامل مهم در تعیین سلامتی میتواند بر موفقیت تحصیلی دانشآموز موثر باشد. تحقیقات انجام شده در این زمینه نشاندهنده آن است که دانشآموزانی که دارای سوء تغذیه هستند از دقت و تمرکز کمتری برخوردار هستند و افت تحصیلی قابل توجهای داشتهاند. هدف از این مطالعه تعیین اثر کتابچه آموزش تغذیه در مورد صبحانه بر آگاهی دانشآموزان سال چهارم دبستانهای دخترانه منطقه شش آموزش و پرورش تهران، سال تحصیلی 82-1381.
روش بررسی: مطالعه از نوع مداخلهای بود. تعداد نمونهها 100 نفر بود که به طور مساوی بین دو گروه مورد (آموزش گیرنده) و شاهد تقسیم شدند. در ابتدای مطالعه در هر دو گروه، پیشآزمون آگاهی انجام گرفت و سپس به گروه مورد، کتابچه ارائه شد تا هر دانشآموز خودش آن را مطالعه کند و در گروه شاهد هیچ آموزشی صورت نگرفت. دو هفته بعد از آن دوباره آزمون آگاهی عیناً در هر دو گروه تکرار شد. برای جمعآوری دادهها از دو پرسشنامه (عمومی و آگاهی) استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمرات آگاهی در گروه کتابچه در مقایسه با گروه شاهد، 22/2 نمره افزایش یافت که از نظر آماری معنیدار بود (001/0p<). هیچ یک از متغیرهای مستقل (بعد خانوار، تحصیلات و شغل والدین، ساعت صرف شام، خواب و بیدار شدن دانشآموز، مسئول تهیه صبحانه خانوار و وضعیت مصرف صبحانه در سایر افراد خانواده) بر میانگین تفاوت نمرات آگاهی تأثیر آماری معنیدار نداشت.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که کتابچه آموزش تغذیه در مورد صبحانه، باعث افزایش سطح آگاهی دانشآموزان دختر این گروه سنی میشود.
فرناز سهرابوند، مهشید کریمی،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: گرفتگی عضلانی (Cramp) انقباضات دردناک ناخودآگاه عضله است که غالباً شبها اتفاق میافتد. یکی از شایعترین شرایطی که بهطور اکتسابی باعث اسپاسم عضله میشود بارداری است. شیوع این اسپاسمها در نیمه دوم بارداری بیشتر است. علت اصلی اسپاسمها کاملاً مشخص نیست اما احتمالاً عدم تعادل بین جذب و دفع الکترولیتهای سرم مانند کلسیم، منیزیوم، پتاسیم و کمبود برخی از ویتامینها و نیز احتمالاً تغییر در فعالیت نورونهای حرکتی نخاع میتواند زمینهساز باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی شیوع گرفتگی عضلانی و بررسی اثر عوامل مختلف بر وقوع این کرامپها است.
روش بررسی: در این مطالعه 400 خانم باردار در نیمه دوم بارداری وارد مطالعه شدند و طی پرسشنامهای در مورد وجود کرامپ عضلانی، نحوه تغذیه و مشخصات فردی سوال شد. معیارهای خروج از مطالعه شامل بیماریهای زمینهای سیستمیک (تیرویید، دیابت و پوکی استخوان) و بیماریهای طی بارداری (پره اکلامپسی و دیابت بارداری) بود. این مطالعه بهروش مقطعی توصیفی و تحلیلی انجام شد.
یافتهها: از 400 خانم، 219 نفر (75/54%) کرامپ عضلانی داشتند. سطح متوسط کلسیم توتال بین افراد با کرامپ عضلانی در قیاس با افراد بدون کرامپ تفاوت معنیداری نداشت (294/0p=). بین سطح منیزیوم و بروز کرامپ عضلانی رابطه معنیداری وجود داشت (04/0p=) اما سن، نوع تغذیه، مشخصات فردی با بروز کرامپ ارتباط آماری معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری: کرامپ عضلانی در حاملگی شایع است و علیرغم عدم تاثیر نوع تغذیه بر بروز آن، احتمالاً در بیماران با کمبود منیزیوم، مصرف منیزیوم در جلوگیری و بهبود کرامپ مفید است.
کیکاوس غلامی، وحید نجاتی، نوروز دلیرژ، میثم گنجیبخش، معصومه اسدی،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: پاسخ های ایمنی ذاتی و اکتسابی وابسته به مهاجرت لکوسیت ها از عرض سلول های اندوتلیال
که نقش مهمی در شروع پاسخ های ایمنی سلولی دارند و در مسیر مهاجرت از (DCs) می باشد. سلول های دندریتیک
بافت های محیطی به عقد ههای لنفاوی با سلول های اندوتلیال عروق لنفاوی تماس پیدا م یکنند. در این تحقیق اثرات
سلول های اندوتلیال چسبیده به سطح و غیرفعال بر روی خصوصیات فنوتیپی و عملکردی سلول های دندریتیک
مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: بعد از جدا نمودن سلول های تک هسته ای از خون محیطی و کشت آن ها
فاکتور محرک- گرانولوسیت و مونوسیت) به مدت پنج ) GM-CSF و FCS ( اینترلوکین- 4 ) IL- حاوی 4 RPMI در محیط
،(MCM) روز سلول های دندریتیک نابالغ ایجاد شد. این سلول ها همراه با فاکتورهای بلوغ (مایع رویی مونوسیت
کشت داده RPMI بر روی سلو لهای اندوتلیال اضافه شد و به مدت 48 ساعت، در محیط کشت (Poly I-C و TNF-α
شد. هفت روز پس از کشت بلوغ سلو لهای کشت داده شده توسط دستگاه فلوسایتومتری، بتا کانتر و کیت الایزا
بررسی شد. یافت هها: یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد که سلول های اندوتلیال از طریق تماس سلول به سلول
با سلول های دندریتیک ارتباط برقرار نموده و باعث مهار بلوغ در سلو لهای دندریتیک می گردد. این اثر به علت
می باشد. آن ها هم چنین با مهار نمودن محرک های CD و افزایش بیان 14 HLA-DR و CD83, CD86, CD کاهش بیان 80
موجب کاهش تکثیر آن ها می شوند. نتیج هگیری: براساس یافته های حاصل از این تحقیق می توان T لنفوسیت های
نتیجه گرفت، سلول های اندوتلیال که در مسیر مهاجرت سلول های دندریتیک قرار می گیرند، می توانند به عنوان
تنظیم کننده های بالقوه عملکرد و تمایز سلول های دندریتیک باشند.
علی ربانی، پریسا رحمانی، شراره قدوسی، وحید ضیائی،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: اختلالات متابولیسم کلسیم میتوانند به صورت حاد یا مزمن بهوجود آید و به صورت مزمن سبب عوارضی میشود از جمله آنها میتوان به
اختلالات دندانی اشاره کرد. بهترین راه جهت برخورد با این مشکلات دندانی جلوگیری از بروز آنها با تشخیص و درمان به موقع و پیشگیرانه
در افرادی است که با این اختلالات مواجهند. بنابراین مطالعهای توصیفی مقطعی جهت تعیین نوع اختلالات دندانی در بیماران
با اختلال متابولیسم کلسیم طراحی شد.
روش بررسی: تمامی بیماران با تشخیص هیپوپاراتیروییدیسم، ریکتز تغذیهای، ریکتز هیپوفسفاتمیک
و استئودیستروفی کلیوی فوق از کلینیک غدد و نفرولوژی مرکز طبی کودکان طی سالهای 1384 تا 1388 ارجاع گردیدند و تحت معاینه توسط دندانپزشک قرار گرفتند و فراوانی هریک از مشکلات دندانی شامل Taurdontis (نسبت تاج به ریشه دندان)، هیپوپلازی مینا، آبسه دندانی، پوسیدگی دندانی و ژنژیویت در هر کدام بهدست آمد.
یافتهها: ریکتز تغذیهای شایعترین
بیماری بررسی شده در این مطالعه بود که شایعترین اختلال در این گروه تاخیر در دندان در آوردن (9/61%) بود. بیشترین فراوانی Taurdontism و هیپولازی مینای
دندان در گروه مورد مطالعه مربوط به بیماران مبتلا به هیپوپاراتیروییدیسم (به ترتیب
33% و 50%)، آبسه دندانی و پوسیدگی دندانی و ژنژویت در افراد مبتلا به استئودیستروفی کلیوی
(به ترتیب 50%، 90% و 20%) و بهدست آمد. در مجموع شایعترین اختلال در مجموع بیماران
پوسیدگی دندان (8/69%) و تاخیر در دندان در آوردن (5/49%) بود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها به نظر میرسد لزوم تشخیص صحیح و درمان به موقع بیماریها از ارکان مهم جلوگیری از بیماریهای دهان و دندان باشد لذا معاینات دورهای منظم ضروری میباشد.
سحر سالاری، مهدی عباسنژاد، فیروزه بدره، سعید اسماعیلی ماهانی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: اسید آسکوربیک در مغز
سنتز نمیشود و فعالانه از طریق ناقل SVCT2 از سد خونی- مغزی عبور و در غلظتهای بالا و با انتشاری غیر یکنواخت در
قسمتهای مختلف مغز پستانداران از جمله پوسته هسته اکومبنس ذخیره میشود، در
مطالعات قبلی مشخص گردید که تزریق اسید آسکوربیک در
پوسته هسته اکومبنس باعث کاهش تغذیه شده است، در تحقیق حاضر به بررسی اثر پیشدرمانی
با اسید آسکوربیک بهصورت خوراکی بر تغییرات تغذیهای ناشی از تزریق آن در پوسته
هسته اکومبنس میپردازیم.
روش بررسی: 63 سر
موش صحرایی نر (280-220 گرم) به دو گروه اصلی درمانی و پیشدرمانی
بهترتیب ذیل گروهبندی شدند: که گروه درمانی شامل گروه کنترل، گروه شاهد (دریافتکننده
حلال اسید آسکوربیک) و گروههای دریافتکننده دوزهای متفاوت (µg/rat250 و 50،
10) اسید آسکوربیک، همه تزریقات در پوسته هسته اکومبنس به حجم یک میکرولیتر و بهمدت
چهار روز انجام شد، اندازهگیری غذا توسط قفس متابولیک اتوماتیک و هر 12 ساعت
تکرار شد. گروه پیشدرمانی که بهمدت 15 روز اسید آسکوربیک (mg/kg100) را
با روش گاواژ معدی دریافت میکردند و سپس دوزهای ذکرشده در گروههای درمانی (تزریق
درون پوسته هسته اکومبنس) را دریافت کردند.
یافتهها: تزریق اسید آسکوربیک در همه دوزهای 250µg/rat و 50،
10 بهصورت معنیداری (0/05>P) باعث کاهش دریافت غذا گردید و پیشدرمانی
اثری روی نتایج فوق نداشت.
نتیجهگیری: اسید آسکوربیک بهعنوان یک ترکیب موثر در تنظیم تغذیه
میباشد و انجام پیشدرمانی بهصورت خوراکی تاثیری بر اثر مرکزی آن در پوسته هسته
اکومبنس ندارد.
سپیده مرادخانی، محمدمهدی محمدی، حمید دانشور، نسرین بازرگان هرندی، محمدرضا بانشی،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: درماتیت آتوپیک یکی از رایجترین بیماریهای پوستی مزمن، التهابی و خارشدار بین اطفال میباشد. تاثیر قطعی مواد موجود در شیر مادر در پیشگیری از انواع بیماریهای التهابی (همچون درماتیت آتوپیک) مورد بحث است. هدف از این مطالعه، اندازهگیری غلظت سایتوکینهای اینترفرون- گاما، فاکتور نکروز تومور- آلفا، اینترلوکین- 13 و اینترلوکین- 4 در شیر مادر و رابطهی آنها با درماتیت آتوپیک در شیرخواران بود.
روش بررسی: نمونههای مورد از شیر مادران دارای شیرخوار مبتلا به درماتیت آتوپیک انتخاب گردیدند. همزمان با آن نمونههای کنترل از شیر مادران دارای شیرخوار غیر مبتلا به درماتیت آتوپیک (یا هرگونه بیماری آلرژیک دیگر) انتخاب شدند. غلظت سایتوکینهای التهابی و ضدالتهابی ذکر شده موجود در شیر مادر با تکنیک الایزا اندازهگیری شد. اطلاعات دموگرافیک با استفاده از یک فرم جمعآوری اطلاعات اخذ گردید. همچنین، شدت بیماری بر اساس شاخص (SCORAD) Scoring Atopic Dermatitis تعیین شد. ارتباط متغیرها نیز مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس نتایج آزمون Unpaired t-test، غلظت سایتوکینهای IFN-γ و IL-13 بهطور معنیداری در گروه مورد افزایش داشت (به ترتیب 04/0P= و 02/0P=). اما، در آزمون رگرسیون لجستیک، تنها اثر IFN-γ، روی افزایش شانس ابتلا به بیماری در گروه مورد، از نظر آماری معنیدار شد (02/0P=).
نتیجهگیری: غلظت سایتوکینهای IFN-γ،IL-13 و IL-4 در شیر مادران دارای شیرخوار مبتلا به درماتیت آتوپیک افزایش مییابد و در مقابل، غلظت سایتوکین TNF-α در شیر مادران دو گروه یکسان است. البته، شانس ابتلا به درماتیت آتوپیک، با افزایش 10 واحد در غلظت IFN-γ (برحسب pg/mL)، بهمیزان 49% افزایش مییابد.
پیمانه علیزاده طاهری، مینا سپهران، مامک شریعت،
دوره 70، شماره 12 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: زردی نوزادی به خصوص زردی ناشی از کمبود تغذیه با شیر مادر شایعترین علت بستری مجدد در طول اولین ماه زندگی میباشد. هدف از انجام این مطالعه شناسایی عوامل خطر مادری موثر بر زردی ناشی از کمبود تغذیه با شیر مادر جهت پیشگیری بهتر این نوع زردی است.
روش بررسی: در این مطالعه که در بخش نوزادان بیمارستان اطفال بهرامی صورت گرفت. 75 نوزاد ترم و سالم مبتلا به زردی ناشی از کمبود تغذیه با شیر مادر با توجه به کاهش وزن بیش از 7% وزن تولد و یکی از علایم آزمایشگاهی کم آبی به صورت وزن مخصوص ادرار < 1012، سدیم سرمی &gemeq/lit150 و اوره &gemeq/lit40 به عنوان گروه مورد و 75 نوزاد ترم و سالم بستری شده به علت زردی با کاهش وزن کمتر از 7% وزن تولد و سایر علل زردی به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. جهت بررسی ریسک فاکتورهای زردی شیر مادر پرسشنامه برای آنها تکمیل و دادهها با آزمونهای آماری مورد آنالیز و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: عدم شروع تغذیه در ساعت اول زندگی، تکنیک نامناسب شیردهی و وجود مشکلات تشریحی پستانی مادر در گروه مورد به طور معنیدار بیشتر از گروه شاهد بود (05/0P<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه لزوم توجه بیشتر و پیگیری بهتر مادران نوزادان در معرض خطر زردی ناشی از کمبود تغذیه با شیر مادر، به خصوص مادران دارای مشکلات تشریحی پستان نظیر نوک سینه فرورفته یا آموزش ناکافی شیردهی را میرساند. در این مطالعه شروع هرچه سریعتر شیردهی پس از زایمان به خصوص شیردهی ساعت اول از عوامل مهم در کاهش بروز زردی ناشی از شیر مادر بود.
علیرضا شریفی، شهاب دولتشاهی، حسین ناصری، طیب رمیم،
دوره 70، شماره 12 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: گاستروستومی به روش آندوسکوپی از طریق پوست روشی است که برای انجام تغذیه غیر دهانی در بیماران دارای دیسفاژی ناشی از سکته مغزی، بدخیمیهای اوروفارنژیال، بیماریهای عصب حرکتی و مانند آن بهکار میرود. هدف از انجام این مطالعه بررسی نتایج کوتاهمدت گاستروستومی به روش آندوسکوپی در بیماران بستری در بیمارستان با توجه به شرایط بالینی و بیماری زمینهای آنها میباشد.
روش بررسی: بیمارانی که از ابتدای فروردین 1390 تا انتهای تیر 1391 تحت گاستروستومی به روش آندوسکوپی در بیمارستان سینای تهران قرار گرفتند، وارد مطالعه شدند. زمان کلی تغذیه از طریق گاستروستومی، عوارض ایجاد شده و زمان بروز آنها بررسی شد. حداقل زمان پیگیری بیماران شش ماه بود. در صورت فوت بیمار و یا خروج ابزار تعبیه شده، پیگیری بیمار متوقف گردید.
یافتهها: در این مطالعه 65 مورد گاستروستومی (33 مرد، 32 زن) انجام گردید. میانگین سنی بیماران 83/16±45/57 سال (94-19) بود. بیماران ترومای سر 15 نفر (1/23%) و جراحی توراکس چهار مورد (2/6%) بودند. 36 نفر (39/55%) هیچ عارضهای تا پایان زمان پیگیری نداشتند. عوارض شامل نشت (11 مورد)، انسداد (9 مورد)، سلولیت (هفت مورد) و جداشدن لوله گاستروستومی (دو مورد) بود. از 29 بیمار، 21 مورد (72%) دو تا پنج ماه بعد دچار عارضه شدند. تفاوت معنیداری میان عوارض ایجاد شده بین دو جنس وجود نداشت (16/0=P) 27 نفر (5/41%) فوت نمودند که هیچیک به علت عوارض ناشی از گاستروستومی نبود.
نتیجهگیری: استفاده از گاستروستومی به روش آندوسکوپی از راه پوست با توجه به سهولت انجام و عدم نیاز به بیهوشی عمومی و عوارض اندک، در مواردی که بیمار در بیمارستان تحت نظر کادر درمانی میباشد میتواند به عنوان یک روش مطلوب در تغذیه غیر دهانی استفاده شود.
علی ملکی، مهناز اشجع اروان، اشرف کریمی،
دوره 73، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تاثیر میزان مصرف و تنوع مواد غذایی بر بیماریهای قلبی- عروقی در پژوهشهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی الگوی تغذیه و ارتباط آن با بیماریهای قلبی و عروقی بود. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی 801 نفر در محدوده سنی 35 تا 85 سال از ابتدای فروردین تا پایان اسفند 1390 از نظر ریزمادههای غذایی در رژیم غذایی روزانه بر اساس مصرف یا عدم مصرف در شهرستان بروجرد مورد پرسش قرار گرفتند. نرمافزارهای SPSS و آنالیز مواد غذایی مخصوص کشور ایران جهت تجزیه و تحلیل دادهها مورد استفاده قرار گرفتند. یافتهها: در این مطالعه بین مصرف گوشت قرمز و بیماریهای عروق کرونری قلب ارتباط معناداری مشاهده نشد، ولی میزان مصرف آجیل با بروز این بیماریها ارتباط معناداری را نشان داد (028/0P=). بین مصرف سبزیجات تازه و پخته و میوههای خشک روغن و کره حیوانی، کیک و شیرینی و سیبزمینی سرخکرده، همچنین برخی از لبنیات با بیماریهای قلبی- عروقی ارتباط معناداری مشاهده نشد (05/0P<) مصرف نوشابههای رژیمی نیز با این بیماریها ارتباط معناداری نشان نداد (05/0P<). نتیجهگیری: اگرچه برخی تفاوتها در الگوی تغذیه بیماران مشاهده میشود ولی الگوی غذایی در افراد سالم و بیمار تفاوت چندانی ندارد و با توجه به نقش تغذیه در بروز بیماریهای قلبی، اصلاح عادات غذایی باید در اولویت برنامههای آموزشی باشد.
مسعود محمدی، علیاکبر ویسی رایگان، مسعود میرزایی، حسین زاهدنژاد، رستم جلالی، پروین عباسی،
دوره 76، شماره 4 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت کودکان و حفظ و ارتقا آن از اولویتهای بهداشتی هر جامعهای است. سوءتغذیه همه گروههای سنی را درگیر میکند، اما سوءتغذیه در کودکان از شایعترین مشکلات تغذیهای بوده که میتواند موجبات تأخیر در رشد بدن، کوتاهی قد، ابتلا به عفونتهای مکرر، اختلال در تکامل ذهنی، شیوع اختلالات روانی، عدم پیشرفت تحصیلی و کاهش بازده کاری را فراهم آورد، هدف از این مطالعه مرور نظاممند (سیستماتیک) و متاآنالیز، تعیین شیوع کموزنی در کودکان ایرانی بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر با روش متاآنالیز در محدوده زمانی فروردین ۱۳۷۵ تا اسفند ۱۳۹۶ انجام شد. مقالات داخلی و خارجی مرتبط با موضوع مورد بررسی از طریق جستجو در پایگاههای Scientific Information Database (SID)، ScienceDirect، PubMed و Google Scholar بهدست آمد. معیارهای ورود شامل مطالعات مقطعی بود که شیوع کموزنی در کودکان ایرانی مناطق مختلف ایران را گزارش داده بودند. مقالات غیرمرتبط شامل مقالات مروری، مداخلهای، همگروهی، مورد-شاهدی و مطالعاتی که به بررسی کوتاهقدی، چاقی، اضافهوزن و رابطه این عوامل با سایر بیماریها پرداخته بودند از فهرست مطالعه خارج شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 و احتمال سوگیری در انتشار توسط نمودار قیفی و توسط آزمون Begg and Manzumdar و با سطح معناداری ۰/۱ بررسی شد. تحلیل دادهها توسط نرمافزار Comprehensive meta-analysis, version 3 (Biostat, Englewood, NJ, USA) انجام شد.
یافتهها: در ۲۶ مقاله واجد شرایط کیفی و مورد بررسی، شیوع کلی کموزنی در کودکان ایرانی ۱۵/۵% (حدود اطمینان ۹۵%: ۱۹/۷-۱۲%) بهدست آمد. بیشترین شیوع کموزنی در کودکان بیرجند و زاهدان با ۶۸/۶% (حدود اطمینان ۹۵%: ۷۲/۹-۶۳/۳%) و کمترین شیوع کموزنی در کودکان جهرم با ۱/۸% (حدود اطمینان ۹۵%: ۲/۹-۱/۲%) به دست آمد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه شیوع کموزنی در کشور بالا بوده و نیازمند اقدامات مداخلهای میباشد.
جلالالدین میرزای رزاز، زهرا محبی، مجید حاجی فرجی، آناهیتا هوشیارراد، حسن عینی-زیناب، مژگان آگاه هریس،
دوره 76، شماره 10 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس مطالعات پیشین، استرس بر رفتار غذایی تاثیرگذار و با انتخاب غذاهای ناسالم مرتبط است. همچنین استرس، اضطراب و افسردگی میتواند منجر به بیشخواری و افزایش وزن شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین افسردگی، اضطراب و استرس با رفتار غذایی در دانشآموزان دختر دبیرستانی است.
روش بررسی: مطالعه مقطعی از فروردین تا دی ۱۳۹۵ روی دانشآموزان دختر دبیرستانی شهر تهران با تایید و حمایت دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد. ۴۰۰ نمونه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. پس از گرفتن رضایت و ثبت دادههای اقتصادی-اجتماعی، دادههای مرتبط با استرس، اضطراب و افسردگی توسط پرسشنامه کوتاه شده (DASS-21) گردآوری شد. جهت بررسی رفتار غذایی از پرسشنامه بسامد خوراک ۱۶۸ سوالی (FFQ) استفاده شد. برای ارزیابی ارتباط بین رفتار غذایی با استرس، اضطراب و افسردگی، Chi-square test و مدل برازش لجستیک به کار برده شد.
یافتهها: براساس نتایج مقاله حاضر، ۴۹/۸% دانشآموزان مورد مطالعه، سطوحی از استرس داشتند، ۵۶/۳% آنها از اضطراب رنج میبردند و ۵۵/۳% دارای سطوحی از افسردگی بودند. مصرف نمک در دانشآموزان دارای استرس، افسردگی و اضطراب، نسبت به دانشآموزان عادی بالاتر بود (۰/۰۰۶، ۰/۰۲، ۰/۰۱P=). مصرف غذای فوری در افراد دارای اضطراب بالا بود (۰/۰۷P=). اشخاص افسرده، بهندرت آبمیوه طبیعی میخوردند (۰/۰۳P=) و دانشآموزان پراسترس، خیلی کم از آبمیوههای طبیعی (۰/۰۰۶=P) و میوه (۰/۰۲P=) استفاده میکردند.
نتیجهگیری: دانشآموزانی که سطوحی از استرس، افسردگی و اضطراب داشتند، نسبت به دانشآموزان معمولی دارای عادات غذایی نامطلوبی بودند و این اختلالات میتواند رفتار غذایی را به سمت مصرف بیشتر غذاهای ناسالم گرایش دهد.
زهرا اسفندیاری، محمد رضا مراثی، فاطمه استکی، وحید صنعتی، الناز پناهی، نادر اکبری، رویاالسادات مدنی، ژیلا مصبریان تنها،
دوره 77، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش جامعه در راستای تغذیه صحیح میتواند نقش مهمی در کاهش شیوع بیماریهای غیرواگیر داشته باشد. نشانگر رنگی تغذیهای (چراغ راهنما) مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی مقادیر عوامل خطر در بروز بیماریهای غیرواگیر (انرژی، قند، چربی، نمک و اسیدچرب ترانس) را به مصرفکنندگان انتقال میدهد. شدت خطر عوامل گفتهشده از طریق سه رنگ قرمز، زرد و سبز بهترتیب نشاندهنده خطر، هشدار در مصرف مکرر و ایمن جهت استفاده از محصولات غذایی براساس شرایط بدنی و جسمانی مصرفکنندگان ارایه میشود. پژوهش کنونی با هدف تاثیر آموزش بر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نسبت به انتخاب غذای مناسب براساس نشانگرهای رنگی تغذیهای مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی صورت پذیرفت.
روش بررسی: در مطالعه تجربی کنونی، انتخاب تصادفی ۳۷۹ نفر از دانشجویان ۹ دانشکده فعال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت پذیرفت. آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان در مورد نشانگر رنگی تغذیهای براساس تکمیل پرسشنامه محقق-ساخته از دی ۱۳۹۵ تا اسفند ۱۳۹۶ اندازهگیری شد. آموزش بهصورت چهرهبهچهره با استفاده از پمفلت صورت گرفت و در فاصله زمانی سه تا شش ماه پس از آموزش، دوباره آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان با تکمیل پرسشنامه تعیین شد.
یافتهها: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد پیش ازآموزش بهترتیب۰/۸۴±۱/۱۲، ۲±۱۴/۴۴ و ۲/۲±۲/۵۲ بود. امتیازات پس از آموزش به ۰/۷۵±۱۱/۷۲، ۳/۱۸±۱۸/۶۷ و ۴/۷±۱۷/۶۹ ارتقا یافت. تفاوت معناداری در امتیازات آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان پیش و پس از آموزش مشاهده شد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: آموزش نشانگر رنگی تغذیهای نقش موثری در بهبود آگاهی، نگرش و تا حدودی عملکرد دانشجویان در انتخاب محصول غذایی مناسب داشت.
احسان آقایی مقدم، محمدرضا میرزاآقاییان، آزاده سیاری فرد، مرجان کوهنورد، آذین قمری،
دوره 77، شماره 7 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات رشد در کودکان مبتلا به بیماری قلبی شایع است. کودکان سندرمیک (سندرم داون) نیز از شیوع بالای اختلالات رشد رنج میبرند. هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت رشد کودکان مبتلا به سندرم داون و بیماری مادرزادی قلب کاندید عمل جراحی ترمیمی بود.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت گذشتهنگر از فروردین ۱۳۹۰ تا فروردین ۱۳۹۶ با بررسی پروندهی همه بیمارانی که در مرکز طبی کودکان، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تحت عمل جراحی قلبی قرار گرفتند، انجام شد. سن، وزن، قد، شاخص وزن برای سن، شاخص وزن برای قد، شاخص قد برای سن، مورتالیتی و میزان بستری در بخش مراقبتهای ویژه در این بیماران ثبت شد.
یافتهها: ۳۵ (۵۱/۵%) بیمار زن و ۳۳ (۴۸/۵%) بیمار مرد بودند. میانگین سن، وزن و قد این کودکان بهترتیب برابر با ۲۴/۹±۲۶/۹ ماه، kg ۹/۱±۴/۹۵ و cm ۱۷/۹۵±۷۹/۵۵ بوده است. میانگین شاخص وزن برای قد، شاخص وزن برای سن و شاخص قد برای سن در این کودکان بهترتیب برابر با ۱/۶۵±۲/۱۸-، ۲/۲۵±۱/۹۵- و ۳/۱۱±۱/۲۲- بود. براساس مقادیر شاخصهای وزن برای سن، وزن برای قد و قد برای سن بهترتیب ۸۵/۳%، ۷۷/۹% و ۷۵% از بیماران درجاتی از سوتغذیه (خفیف تا شدید، شاخص کمتر از ۱-) را داشتند. شایعترین اختلال قلبی مشاهدهشده در این بیماران، نقص دیوارهی بین بطنی (نقص دیوارهی بین بطنی) همراه با هایپرتانسیون شریان پولمونری بوده است.
نتیجهگیری: اختلال تغذیهای در کودکان با سندرم داون و بیماری مادرزادی قلبی، شیوع بالایی داشت.
فخرالدین آقاجانپور، رضا سلطانی، آذر افشار، حجتالله عباسزاده، رضا ماستری فراهانی، محسن نوروزیان،
دوره 79، شماره 4 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عصب مدین یکی از مهمترین شاخههای شبکه بازویی است. با توجه به نقش آن در عصبدهی حرکتی و حسی در ساعد و دست، الگوی خونرسانی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. آگاهی از واریاسیونهای شریان تغذیهکننده این عصب سبب کاهش بروز نکروز و ایسکمی عصب طی پروسیجرهای جراحی و تشخیصی میشود.
معرفی بیمار: در طی تشریح روتین جسد مردی در حدود ۶۵ سال فیکس شده در فرمالین، مشاهده کردیم که یک شاخه قطور منشا گرفته از شریان رادیال، با عبور از سطح قدامی عضله فلکسور کارپی رادیالیس عصب مدین را در انتهای دیستال ساعد سمت چپ خونرسانی میکند، درحالیکه هیچ شاخه اصلی دیگری عصب را در ساعد تغذیه نمیکرد.
نتیجهگیری: با توجه به موقعیت سطحی عصب مدین در انتهای دیستال ساعد آسیبهای فیزیکی به عصب و شریان تغذیهکننده آن منجر به نکروز و ایسکمی عصب شده و در نهایت انتقال پیامهای حسی و حرکتی مختل میشود.