جستجو در مقالات منتشر شده


25 نتیجه برای تمرین

امیر رشید لمیر، علی‌اکبر هاشمی جواهری، محسن جعفری،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلب و عروق یکی از علل شایع مرگ و میر در کشورهای پیشرفته به شمار می‌آید. فیبرینوژن و رسیستین دو مارکر التهابی پیشگوی خطر آترواسکلروز می‌باشند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح فیبرینوژن و رسیستین در مردان میان‌سال سالم و دارای اضافه وزن بود.

روش بررسی: 30 مرد میان‌سال غیرفعال که دارای شاخص توده بدن بین 25 تا 30 بودند به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی‌های گروه تجربی به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته) تمرینات هوازی با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. میزان وزن، درصد چربی، فیبرینوژن و رسیستین آزمودنی‌ها قبل و بعد از تمرینات اندازه‌گیری شد و اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که پس از تمرینات در گروه تجربی میزان وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی و فیبرینوژن کاهش معنی‌دار و میزان رسیستین افزایش معنی‌داری داشت (05/0p<). در حالی‌که هیچ یک از مقادیر ذکر شده در گروه کنترل تغییر معنی‌داری نداشت.

نتیجه‌گیری: افزایش رسیستین را می‌توان نشانه افزایش قدرت دفاع آنتی‌اکسیدانی بدن دانست، بنابراین به طور کلی هشت هفته تمرین هوازی منظم از طریق کاهش وزن، درصد چربی و فیبرینوژن و افزایش رسیستین موجب کاهش خطر سکته قلبی و بهبود سطح سلامت در مردان میان‌سال دارای اضافه وزن می‌شود.


امیر رشیدلمیر، آرش سعادت‌نیا،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی هم اکنون تبدیل به یک اپیدمی جهانی شده است. مقادیر دو هورمون ادیپونکتین و لپتین که عمدتاً از بافت چربی ترشح می‌شوند و از آن‌ها به عنوان ادیپوکاین نام برده می‌شود، به هنگام چاقی تغییر می‌کنند. این تغییرات شامل کاهش در سطوح ادیپونکتین و افزایش لپتین است. ادیپونکتین اثرات ضد التهابی، ضد تصلب شرایینی و ضد مقاومت به انسولین دارد و افزایش مقادیر لپتین در بیماران قلبی و دیابتی دیده شده است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تمرین هوازی بر مقادیر هورمونی ادیپوکاین‌های پلاسما بود.
روش بررسی: 30 مرد میان‌سال سالم به عنوان آزمودنی انتخاب و بر اساس درصد چربی‌شان به دو گروه همگن تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته و چهار جلسه در هفته به‌صورت روز در میان به اجرای تمرینات هوازی با شدت 80-60 درصد ضربان قلب بیشینه پرداختند و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بود. قبل و بعد از اجرای برنامه تمرینی از همه آزمودنی‌ها نمونه‌گیری خونی به عمل آمد و مقادیر ادیپوکاین نمونه‌ها اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها:
مقادیر ادیپونکتین پلاسما در گروه تجربی افزایش و لپتین پلاسما کاهش معنی‌داری نشان داد (به ترتیب 001/0P≤ و 042/0P≤). همچنین کاهش درصد چربی در گروه تجربی (001/0P<) با تغییرات هورمون ادیپونکتین رابطه معکوس (001/0P<) و با لپتین رابطه مستقیم داشت (008/0P<).
نتیجه‌گیری:
در مردان میان‌سال سالم تمرین هوازی موجب کاهش درصد چربی و بهبود سطوح ادیپوکاین‌های پلاسما شد و می‌توان از آن به عنوان راهبردی عملی در جهت مبارزه با چاقی و بیماری‌های ناشی از آن استفاده نمود.


ناهید بیژه، امیر رشیدلمیر، علیرضا ذبیحی، محسن جعفری،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی عروقی به‌خصوص آتروسکلروز از علل اصلی ناتوانی و مرگ و میر در سطح جهان هستند که شیوع آن‌ها در ایران نیز رو به افزایش می‌باشد. هموسیستیین و پروتیین واکنش‌گر سی (CRP) دو ریسک فاکتور جدید قلبی عروقی هستند که به‌طور مستقل خطر آتروسکلروز را نشان می‌دهند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر یک جلسه تمرین مقاومتی دایره‌ای بر سطوح خونی این مارکرهای التهابی در مردان میان‌سال غیرفعال بود.
روش بررسی:
آزمودنی‌های این تحقیق شامل بیست و سه مرد میانسال سالم و غیر فعال بودند که به‌طور تصادفی به دو گروه تجربی (14 نفر) و کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل 10 ایستگاه بود که با 35% یک تکرار بیشینه هر آزمودنی انجام می‌شد. سطوح هموسیستیین و hs-CRP خون قبل و پس از برنامه تمرینی اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها:
تجزیه و تحلیل یافته‌ها با استفاده از آزمون تی مستقل افزایش معنی‌دار سطوح هموسیستیین و hs-CRP سرم را پس از تمرین در گروه تجربی نشان داد (05/0P<)، ولی در گروه کنترل این عوامل تغییر معنی‌داری نداشتند.
نتیجه‌گیری:
افزایش سطح هموسیستیین به‌علت افزایش متابولیسم پروتیین و سنتز کراتین برای تولید انرژی بوده و افزایش hs-CRP می‌تواند به‌علت تحریک کبد توسط اینترلوکین 6 مشتق از بافت عضلانی باشد که به‌عنوان سیگنالی برای تحریک لیپولیز و گلیکوژنولیز عمل می‌کند. هرچند تاثیرات مفید و یا مضر فیزیولوژیکی این تغییرات به‌درستی مشخص نبوده و به تحقیقات بیشتری در رابطه با تاثیر حاد و درازمدت انواع فعالیت‌های ورزشی بر سطوح کلیه عوامل خطرزای جدید آتروسکلروز نیاز است.


امیر رشیدلمیر، مهدیه ابراهیم‌نیا، علی اکبر هاشمی جواهری،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: ابستاتین، یک پپتید ضد اشتها است. مطالعات نشان می‌دهد که ابستاتین در تعادل انرژی، ترشح هورمون رشد (GH) و تغییرات وزن بدن نقش دارد و مشخص شده که از نظر فیزیولوژیکی عملکرد متضادی با گرلین دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین هوازی (5/1 مایل دویدن) بر بیان ژن ابستاتین لنفوسیت‌های زنان تمرین‌کرده می‌باشد. 

روش بررسی: تعداد 16 زن تمرین‌کرده خراسانی پس از فراخوان انتخاب و به‌طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی مسافت 5/1 مایل را با سرعت ثابت (VO2max 70%) دویدند و گروه کنترل نیز در این مدت بدون تمرین (حاضر در شرایط تمرین) بودند. نمونه‌های خونی قبل از پروتکل تمرینی به‌صورت ناشتا و بلافاصله پس از تمرین، به‌میزان ml10 از ورید بازویی جمع‌آوری شد. پس از جداسازی لنفوسیت‌ها به‌روش سانتریفیوژ، بیان ژن ابستاتین در لنفوسیت‌های آزمودنی‌ها با استفاده از روش Semi-quantitative-RT-PCR انجام شد.

یافته‌ها: این پژوهش نشان داد که یک جلسه تمرین هوازی موجب افزایش اندک بیان ژن ابستاتین لنفوسیت‌های آزمودنی‌های گروه تجربی می‌شود که این افزایش نسبت به گروه کنترل، تغییرات معنی‌داری را نشان نمی‌دهد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه مشخص می‌کند که یک جلسه تمرین هوازی افزایش معنی‌داری در بیان ژن ابستاتین لنفوسیت ایجاد نمی‌کند. ممکن است شدت، نوع و مدت پروتکل تمرینی به‌کار رفته در این تحقیق، بیان ژن ابستاتین لنفوسیت را تحت تأثیر قرار نداده که این نتیجه، هم‌راستا با نتایج سایر مطالعات انجام شده در زمینه تغییرات پلاسمایی ابستاتین می‌باشد.


شادمهر میردار، آنا عرب، مهدی هدایتی، اکبر حاجی‌زاده،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : مسلم است که محیط رحم و دوره جنینی به طور عمیقی بر سلامتی و رشد پس از تولد اثر می‌گذارد و فعالیت HIF-1α در دوره زندگی جنینی و پس از تولد ضروری است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرینات استقامتی شنا در دوران بارداری موش‌های نژاد ویستار بر سطوح فاکتور القایی هایپوکسی ( HIF-1α ) ریه‌ی نوزادان به عنوان عامل کلیدی تنظیم کننده اکسیژن آن‌ها بود. روش بررسی: تعداد 16 سر موش ماده‌ی نژاد ویستار و وزن تقریبی 200-180 گرم پس از دو هفته آشنایی با محیط جدید و استرس ناشی از آب و سپس بارداری به دو گروه شنا و کنترل تقسیم شدند. برنامه‌ تمرینی شنا از روز اول بارداری شروع و در طی سه هفته به‌مدت 60 دقیقه در روز ادامه پیدا کرد. نمونه‌گیری بافتی از ریه نوزادان موش‌ها دو روز پس از تولد انجام شد. غلظت HIF-1α ریه با استفاده از روش الایزا ( ELISA ) تعیین گردید. تجزیه و تحلیل آماری یافته‌ها با استفاده از test - I ndependent t در سطح معنی‌داری (05/0 ≥ P ) انجام شد. یافته‌ها: یافته‌های تمرین شنا موجب افزایش معنی‌دار (001/0 P< ) سطوح HIF-1α ریه نوزادان در مقایسه با گروه کنترل شد. علاوه براین افزایش غیر معنی‌داری در وزن و نیز وزن ریه نوزادان گروه تمرین شنا مشاهده شد. نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش سطوح HIF-1α را برای رشد ریه جنین به عنوان عنصر ضروری پیشنهاد می‌کند. علاوه براین بررسی بیش‌تر سطوح HIF-1α پس از تولد و در شرایط تمرینی مختلف می‌تواند تحلیل مناسب‌تری را بر اساس یافته‌های این پژوهش در اختیار قرار دهد.


دنیا صورتی جابلو، سید رضا عطارزاده حسینی، دلارام صیادپور زنجانی، امین احمدی،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با افزایش سن زنان به تدریج سطح پایه آندروژن‌ها کاهش می‌یابد، که ممکن است سبب خستـگی، کاهش قدرت عضلانی و تراکم استخوان شود. به همین منظور این تحقیق با هدف تأثیر تمرینات مقاومتی و استقامتی بر پاسخ‌های حاد آندروژن‌ها، کورتیزول و لاکتات زنان مسن انجام شد.

روش بررسی: 10 زن مسن با میانگین سن 74/3±30/54 سال و نمایه توده بدن 07/2±88/24 کیلوگرم مترمربع به طور تصادفی در یک جلسه تمرین مقاومتی، استقامتی و یک جلسه استراحت شرکت کردند. تمرین مقاومتی 45 دقیقه، شامل: سه ست 10 تکراری هشت حرکت وزنه تمرینی با 80% یک تکرار بیشینه بود. تمرین استقامتی 45 دقیقه فعالیت روی دوچرخه کارسنج با شدت 70%-60% حداکثر اکسیژن مصرفی بود. در جلسه استراحت (کنترل) 45 دقیقه‌ای هیچ فعالیتی انجام نمی‌گرفت. از افراد قبل، بلافاصله و 15 دقیقه بعد از تمرین و استراحت، نمونه‌گیری خونی گرفته شد و مقادیر آندروژن‌ها، کورتیزول و لاکتات سرم اندازه‌گیری شدند. نتایج با استفاده از روش اندازه‌گیری‌های تکراری در سطح معنی‌داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: تغییرات درون گروهی سطوح افزایش یافته تستوسترون پس از مداخله یک جلسه تمرین مقاومتی و استقامتی معنی‌دار بود (05/0>P). نتایج نشان داد پس از مداخله یک جلسه تمرین مقاومتی سطح دهیدرواپی‌اندرسترون سولفات افزایش معنی‌دار یافت (05/0>P). در حالی که تغییرات درون گروهی مقادیر کورتیزول گروه‌ها معنی‌دار نبود (05/0<P)، تغییرات بین گروهی مقادیر کورتیزول گروه‌ها معنی‌دار بود (05/0P<). نتیجه‌گیری: یک جلسه تمرین مقاومتی می‌تواند سطوح آندروژن‌‌ها را در زنان مسن افزایش دهد و از این نظر می‌‌تواند برای سلامت و تندرستی آن‌ها ضروری باشد.


عباسعلی گائینی، ندا خالدی، رعنا فیاض میلانی، علی‌اصغر رواسی، گلنوش صدق‌روحی، وحید عربکری،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آلفا اکتینین‌ها در خط z عضله اسکلتی پستانداران و دارای دو نوع آلفا اکتینین دو و سه می‌باشند و پژوهش‌های اندکی درباره تاثیر تمرین بر بیان ژن آلفا اکتینین‌ها انجام شده است. این پژوهش تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده را بر وزن، تغییرات بیان ژن آلفا اکتینین سه و ترکیب تار عضله تا کننده دراز انگشت شست پا بررسی کرده است.
روش بررسی: 45 سر موش صحرایی ماده سه‌ماهه نژاد اسپراگ (وزن اولیه 9±25/169) به گروه‌های کنترل (18 موش)، تمرین (22 موش) و آزمایشی (پنج موش) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان همراه با وزنه‌های متصل به دم موش بود و وزنه‌های حمل شده در هشت هفته تمرین به‌تدریج افزایش می‌یافت. سنجش بیان ژن آلفا اکتنین سه با روش کمی واکنش زنجیره پلیمراز و تعیین ترکیب تار با روش رنگ‌آمیزی ایمونو بافت شیمی انجام شد.
یافته‌ها: در این مطالعه، وزن عضله افزایش معنی‌داری بین گروه تمرینی و کنترل داشت (01/0P=). تفاوت میانگین بیان ژن بین گروه‌های تمرین و کنترل از نظر آماری معنی‌دار نبود (852/0P=). هم‌چنین، نتایج نشان داد ارتباط معنی‌داری بین بیان ژن و تغییرات نوع تار IIX وجود ندارد (70/0, P= 012/0r=).
نتیجه‌گیری: علی‌رغم تاثیر تمرین مقاومتی بر افزایش پروتیین‌های سارکومری، نتایج این پژوهش نشان داد تمرین مقاومتی تاثیری بر مقادیر آلفا اکتینین سه ندارد. گرچه آلفا اکتینین‌ها نقش مهمی در تولید و گسترش نیرو در سارکومر دارند، اما در پاسخ به تمرین مقاومتی تغییر معنی‌داری نشان ندادند.


محمود نیک‌سرشت، حمید رجبی، علی نیک‌سرشت،
دوره 73، شماره 5 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اپلین یک ادیپوکاین به‌نسبت جدید است که اثرات مفید آن در برابر مقاومت انسولین گزارش شده است. هدف از پژوهش حاضر تعیین و مقایسه اثر تمرین مقاومتی غیرخطی و تمرین هوازی تناوبی بر سطح سرمی اپلین-13 و مقاومت انسولین در مردان چاق میانسال بود. روش بررسی: این پژوهش به‌صورت نیمه‌تجربی (Quasi-experimental) که بین ماه‌های آبان و دی 1392 در شهر ایلام انجام گرفت. سی و سه مرد چاق سالم ابتدا بر اساس آمادگی هوازی، سن و درصد چربی یکسان‌سازی شدند و سپس به‌صورت تصادفی در گروه‌های مقاومتی غیرخطی (12 نفر)، هوازی تناوبی (10 نفر) و کنترل (11 نفر) قرار گرفتند. گروه‌های تمرین سه جلسه در هفته برای 12 هفته تمرین داشتند، در حالی‌که آزمودنی‌ها در گروه کنترل سبک زندگی غیرفعال خود را حفظ کردند. تمرین مقاومتی غیرخطی شامل اجرای 40 تا 65 دقیقه تمرین وزنه در شدت‌های مختلف با یک الگوی زمان‌بندی منعطف بود. تمرین هوازی تناوبی شامل چهار نوبت چهار دقیقه‌ای دویدن بر روی نوارگردان با شدت 90-80% ضربان قلب بیشینه و سه دقیقه ریکاوری بین مراحل بود. یافته‌ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد تفاوت معناداری بین گروه‌ها در غلظت اپلین-13 و مقاومت انسولین در پیش‌آزمون مشاهده نشد (05/0P>). در مقایسه با گروه کنترل، دو برنامه تمرین به‌طور مشابه و معناداری در کاهش مقاومت انسولین مؤثر بودند، اما غلظت اپلین-13 تنها در گروه تمرین هوازی تناوبی به‌طور معناداری افزایش یافت (04/0P=). نتیجه‌گیری: کاربرد عملی پژوهش حاضر این است که مردان چاق می‌توانند از هر دو برنامه تمرین به‌منظور کاهش مقاومت انسولین استفاده کنند. هرچند، به‌نظر می‌رسد که تمرین هوازی تناوبی (با افزایش اپلین-13) اثرات سودمندتری نسبت به تمرین مقاومتی غیرخطی دارد.
شهلا ترابی، محمد رضا اسد، آرزو تبریزی،
دوره 74، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت با تغییرات پاتولوژیکی زیادی در ارتباط است و آسیب‌های کبدی یکی از مهمترین پیامدهای این بیماری است. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی به همراه مصرف مکمل دارچین بر سطوح سرمی آنزیم‌های کبدی آلانین‌آمینوترانسفراز (ALT) و آسپارتات‌آمینوترانسفراز (AST) زنان مبتلا به دیابت نوع II انجام شد.

روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی، 36 زن داوطلب مبتلا به دیابت نوع II (64/2±72/52 سال و نمایه توده بدن 94/2±28/29) شرکت کردند. آزمودنی‌ها بر اساس نمایه توده بدن، به صورت تصادفی به چهار گروه (9 نفری)، تمرین، تمرین- دارچین، دارچین و کنترل تقسیم شدند. تمرین استقامتی با شدت 60 تا 75% حداکثر ضربان قلب، به مدت40 تا 60 دقیقه، سه جلسه و در طی هشت هفته انجام شد. دوز مصرف دارچین، روزانه gr 5/1 بود. غلظت‌های پلاسمایی ALT و AST به روش آنزایماتیک و پس از 12 ساعت ناشتایی، پیش و پس از انجام پژوهش اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون t زوجی و آنالیز واریانس عاملی و به‌وسیله SPSS version 21 (Chicago, IL, USA) در سطح معناداری 05/0>P تجزیه تحلیل شدند.

یافته‌ها: سطوح ALT در هر سه گروه تجربی کاهش یافت، که تنها در گروه دارچین (میانگین و انحراف‌معیار پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب: 5/9±5/28، 2/9±3/25) معنادار بود (05/0>P). مقادیر پلاسمایی AST در گروه تمرین- دارچین افزایش و در گروه‌های تمرین و دارچین کاهش یافت که هیچ‌یک معنادار نبود. مداخلات انجام شده تأثیری بر تغییرات قند خون ناشتای گروه‌ها نداشت. همچنین اختلاف معنادار بین گروهی نیز در پیش و پس آزمون مشاهده نشد(05/0P>).

نتیجه‌گیری:  این نتایج نشان داد مصرف دارچین در بهبود مقادیر پلاسمایی ALT موثر است، اما در بیماران دیابتی، شدت و مدت فعالیت ورزشی موثر، به خصوص همزمان با مصرف دارچین نیاز به بررسی بیشتری دارد.


بهلول قربانیان، فریبا شکرالهی،
دوره 75، شماره 4 - ( 4-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: پاراکسوناز-۱ از مهمترین آنزیم‌های حذف‌کننده‌ی رادیکال‌های آزاد و از محافظ‌های اصلی لیپوپروتیین در برابر ترکیبات اکسید کننده می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات طناب زنی بر سطوح آنزیم پاراکسوناز-۱ (PON1)، مقاومت انسولینی و نیم رخ لیپیدی در دختران غیرفعال بود.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی از آذر تا بهمن ماه ۱۳۹۵ در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان شهرستان تبریز انجام شد. در این مطالعه ۲۰ دختر دارای اضافه وزن و چاق غیرفعال ۲۰ تا ۲۵ سال به‌صورت آزمودنی‌های در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفی در گروه‌های تمرین (۱۰ نفر) و کنترل (۱۰ نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل طناب‌زنی به‌مدت هشت هفته، چهار روز در هفته و ۴۵ دقیقه هر جلسه بود. نمونه‌های خونی جهت ارزیابی سطوح آنزیم پاراکسوناز-۱ و دیگر متغیرهای خونی در پیش و پس از تمرین گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد پس از مداخله تمرین در گروه تجربی مقادیر تمام متغیرها (غیر از لیپوپروتیین کم چگال) تغییر معنادار داشت. همچنین در مقایسه با گروه کنترل مقادیر آنزیم پاراکسوناز-۱ (۰/۰۲۴=P) و بیشینه اکسیژن مصرفی (۰/۰۰۶=P) افزایش معنادار و شاخص مقاومت انسولینی (۰/۰۲۸=P)، تری‌گلیسرید (۰/۰۴۶=P) و درصد چربی بدن (۰/۰۰۱=P) کاهش معنادار داشتند.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد انجام تمرین طناب‌زنی به‌مدت هشت هفته باعث ایجاد تغییرات مثبت در متغیرهای آنزیم پاراکسوناز-، شاخص مقاومت انسولینی، حداکثر اکسیژن مصرفی و برخی شاخص‌های لیپیدی و تن‌سنجی در دختران جوان دارای اضافه وزن و چاق گردید از این‌رو به‌نظر می‌رسد این نوع تمرین می‌تواند برای کنترل وزن و پیشگیری از بیماری‌های ناشی از اضافه وزن و چاقی مفید باشد.

حسین شیروانی، جلیل اصلانی،
دوره 75، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مشخص شده که مایوکاین آیریزین (Irisin) در تنظیم تعادل انرژی و وزن بدن نقش دارد. از این‏رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر دو شیوه تمرین ورزشی بر میزان آیریزین سرمی و بیان ژن گیرنده فعال‏شده تکثیری پروکسی‏زومی PGC-1α در بافت عضلانی رت‏های نر بود.
روش بررسی: این پژوهش تجربی در تابستان ۱۳۹۵ در دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله انجام شد. به‌این‏ ترتیب که ۳۲ سر رت نر ویستار (‏با سن هشت هفته و میانگین وزن g ۵۵±۲۵۰) به‏طور تصادفی و مساوی در چهار گروه کنترل پایه (CO)، کنترل هشت هفته (CO۸w)، تمرین تداومی متوسط (MICT) و تمرین تناوبی شدید (HIIT) تقسیم شدند. گروه CO در شروع مطالعه کشته و گروه CO8w همزمان با گروه‏های تجربی نگهداری شدند اما در هیچ تمرین ورزشی شرکت نکردند. گروه‏های MICT و HIIT نیز به مدت هشت هفته تحت فعالیت‏های تدوامی متوسط (۶۰-‏۱۵ دقیقه با سرعت m/min ۳۰-۱۵) و تناوبی شدید (۸-۴ تناوب شدید یک دقیقه‏ای با سرعت m/min ۵۵-۲۸ به‌همراه ۷-۳ تناوب آهسته یک دقیقه‏ای با سرعت m/min ۳۰-۱۲) قرار گرفتند. جهت اندازه‏گیری مقادیر آیریزین سرم از روش ELISA و برای بررسی بیان نسبی mRNA ژن PGC-1α از روش Real-time PCR استفاده شد.
یافته‌ها: میزان بیان mRNA ژن PGC-1α در هر دو گروه تناوبی شدید و تدوامی متوسط نسبت به گروه‏های کنترل افزایش معنا‏دار پیدا کرده است (۰/۰۰۱P=). در حالی‏که سطوح سرمی آیریزین تفاوت معنا‏داری نداشت (۰/۲۰P=).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که این دو شیوه تمرین ورزشی احتمالاً با فعال‏سازی مسیرهای بالا دستی توانستند رونویسی از ژن PGC-1α (‏تنظیم‏کننده اصلی متابولیسم انرژی‏) در عضله اسکلتی را افزایش دهند، اما تغییر قابل ملاحظه‏ای در سطوح آیریزین سرمی ایجاد نکردند.

 

یوسف صابری، بهلول قربانیان، پرویز انصاری،
دوره 75، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از راه‌های مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت‌های ورزشی استفاده از مکمل‌های ضد اکسایشی خوراکی و یا به‌کارگیری راه‌کارهای طبیعی است. سزامین به‌عنوان یک مکمل تغذیهای است که اثر آنتی‌اکسیدانی دارد. پژوهش حاضر با هدف تاثیر ۱۰ هفته مکمل‌دهی سزامین و تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز مردان ورزشکار انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی دو سوکور از دی تا اسفند ۱۳۹۵ در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان شهرستان تبریز انجام شد. ۴۰ آزمودنی مرد ورزشکار با دامنه سنی ۲۵-۲۰ سال به‌صورت آزمودنی‌های در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفی در چهار گروه دارونما (۱۰ نفر) و تمرین هوازی (۱۰ نفر)، تمرین هوازی+ سزامین (۱۰ نفر) و سزامین (۱۰ نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی (۱۰ هفته/ چهار روز/ ۳۵-۳۰ دقیقه) بود.
یافته‌ها: مصرف مکمل سزامین و تمرین هوازی تفاوت معناداری در سطوح پلاسمایی ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز در گروه‌های مکمل، تمرین هوازی و ترکیبی نسبت به گروه دارونما ایجاد کرد (۰/۰۰۱P=)، (۰/۰۰۴P=). همچنین تغییرات ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز در مراحل پس از مداخله (مراحل ۴، ۵ و ۶) نسبت به مراحل پیش از مداخله (۱، ۲ و ۳) تفاوت معناداری وجود داشت (۰/۰۰۱P=). همچنین اثر تعاملی گروه و زمان در ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز نیز معنادار بود (۰/۰۰۱P=).
نتیجه‌گیری: با توجه به افزایش ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز پس از مداخله در مطالعه فوق و همچنین به‌دلیل خاصیت آنتی‌اکسیدانی مکمل سزامین، می‌توان گفت که تمرین هوازی و مکمل سزامین برای بهبود سلامت سیستم ایمنی مردان ورزشکار روش موثری می‌باشد.

حسین شیروانی، امین عیسی‌نژاد، مصطفی رحیمی، بهزاد بازگیر، علی محمد علیزاده،
دوره 76، شماره 5 - ( 5-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه تجویز ورزش در درمان بیماری‏ها مطرح است. هدف پژوهش کنونی تعیین تأثیر هشت هفته تمرین اینتروال هوازی بر میزان پروتیین مونوکربوکسیلات ترانسپورتر ۱ (Monocarboxylate transporter 1, MCT1) و بیان ژن p53 در تومور موش‏های مبتلا به سرطان کولون بود.
روش بررسی: این پژوهش تجربی در دانشگاه علوم پزشکی بقیه‏الله از اردیبهشت تا مهر ۱۳۹۳ انجام شد. تعداد ۲۰ سر موش نژاد BALB/c در سن سه هفتگی با میانگین وزنی g ۱/۴±۱۷/۶ انتخاب و به‏طور تصادفی به چهار گروه پنج‏تایی شامل کنترل‏، تمرین ورزشی‏، تومور و تمرین ورزشی+ تومور تقسیم شدند. سرطان از طریق تزریق زیر‏جلدی داروی کارسینوژنیک آزوکسی‏متان با دوز (mg/kg ۱۰) هفته‏ای یک‏بار و به‌مدت سه هفته ایجاد گردید و تمرین اینتروال هوازی به‏مدت هشت هفته، هر هفته پنج روز روی دستگاه نوار‏گردان اعمال شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین مداخله موش‏ها کشته و کولون خارج شد. اندازه‏گیری میزان پروتیین MCT1 با روش ELISA و بررسی بیان نسبی mRNA ژن p۵۳ با روش Real-time PCR انجام شد. داده‏ها در بخش توصیفی با میانگین و انحراف استاندارد و در بخش استنباطی با Kruskal-Wallis test و Mann-Whitney U test آنالیز شد.
یافته‌ها: در گروه تومور کولون نسبت به سایر گروه‏ها، افزایش معنادار در میزان پروتیین‏ MCT1 (۰/۰۱P<) و کاهش معنادار در بیان ژن p53 (۰/۰۰۱P<) مشاهده شد. همچنین کاهش معنا‏دار در میزان پروتیین‏ MCT1 (۰/۰۱P<) و افزایش معنادار در بیان ژن p53 (۰/۰۰۱P<) در گروه تمرین و گروه تمرین‏+ تومور نسبت به گروه کنترل و گروه تومور مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که تمرین تناوبی هوازی باعث کاهش محتوای پروتیینی MCT1 و افزایش بیان ژن ‏p۵۳ (به‌عنوان مهارکننده تومور) در تومور موش‏های مبتلا به سرطان کولون شده است.

صادق نوروزی، فاطمه اسفندیارپور، علی شکوری ‌راد، نسیم کیانی یوسف‌زاده، زینب هلالات، رضا صالحی، مهرنوش امین، فرزام فرهمند،
دوره 77، شماره 8 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش مفرط جابجایی قدامی تی‌بیا در تمرینات توانبخشی تنش وارد بر زانوهای با پارگی لیگامان متقاطع قدامی را افزایش می‌دهد. تمرینات لانج (Lunge exercise) و اکستانسیون زنجیره باز زانو، تمرینات رایج در توانبخشی این لیگامان هستند، ولی آگاهی کافی در مورد جابجایی قدامی تی‌بیا در دو فاز اکسنتریک و کانسنتریک آن‌ها وجود ندارد. این مطالعه جابجایی قدامی تی‌بیا در فازهای اکسنتریک و کانسنتریک این دو تمرین بین زانوهای سالم و با آسیب لیگامان مقایسه کرد.
روش بررسی: با روش نمونه‌گیری غیراحتمالی ساده، ۱۴ مرد با آسیب یک‌طرفه لیگامان متقاطع قدامی برای ورود به این مطالعه مقطعی انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان از کلینک‌های فیزیوتراپی دانشگاه فراخوانده شدند. از یک فلوروسکوپ تک‌صفحه‌ای برای تصویربرداری از زانوی شرکت‌کنندگان در حین انجام تمرینات لانج و اکستانسیون زنجیره باز با پای سالم و آسیب دیده در ترتیبی تصادفی استفاده شد. تصویربرداری در مرکز رادیولوژی بیمارستان سینا، تهران، از دی تا اسفند ۱۳۹۲ انجام شد.
یافته‌ها: در تمرین لانج، تفاوت معناداری بین جابجایی قدامی در زانوی سالم و آسیب‌دیده و فازهای اکسنتریک و کانسنتریک مشاهده نشد. در اکستانسیون زنجیره باز، جابجایی قدامی در زانوهای آسیب‌دیده در اکستانسیون صفر درجه بیشتر از زانوهای سالم بود (۰/۰۰۷P=). جابجایی قدامی در فاز اکسنتریک این تمرین، در زوایای صفر (۰/۰۴۰P=) و °۱۵(۰/۰۲۴P=)، بیشتر از فاز کانسنتریک بود.
نتیجه‌گیری: در تمرین لانج، مقدار جابجایی قدامی تی‌بیا در فازهای اکسنتریک و کانستریک و زانوهای سالم و آسیب‌دیده تفاوتی نداشت، اما، در زوایای صفر تا ۱۵ درجه‌ی تمرین اکستانسیون زنجیره باز، در فاز اکسنتریک بیش از کانسنتریک و در زانوهای آسیب دیده به بیش از زانوهای سالم بود.

مجید قلی‌پور، مستانه سیف‌آبادی، محمدرضا اسد،
دوره 77، شماره 11 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: توده عضله اسکلتی عامل مهمی برای حرکت جهت رفع نیازهای روزمره به‌ویژه در شرایط پاتولوژیک و کهولت است. هدف پژوهش کنونی، مقایسه تغییرات بیان ژن‌های درگیر در مسیرهای سیگنالینگ سنتز و تجزیه پروتیین عضله ناشی از انجام دو پروتکل تمرین ورزشی بود.
روش بررسی: رت‌های هشت هفته‌ای به‌طور تصادفی به دو گروه تمرینی مقاومتی و استقامتی و یک گروه کنترل تقسیم شدند و از مرداد تا مهر ۱۳۹۷ به‌مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته، در محل آزمایشگاه حیوانات دانشگاه تهران روی نوارگردان دویدند. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله نعلی جدا و جهت تجزیه و تحلیل با روش مولکولی واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز- رونوشت معکوس (RT-PCR) و وسترن بلات، در دمای ۸۰- نگهداری شد.
یافته‌ها: نسبت به گروه کنترل، بیان ژن mTORC1 تنها در گروه مقاومتی به‌طور معناداری افزایش یافت (۰/۰۲۲P=)، در‌حالی‌که هر دو پروتکل تمرینی استقامتی و مقاومتی باعث افزایش معنادار Rps6kb1 شدند (به‌ترتیب ۰/۰۰۱P< و ۰/۰۰۱P=). در مسیر تجزیه پروتیین، اگرچه بیان ژن FOXO3a تغییر معناداری نداشت (۰/۴۶۳P=)، بیان ژن eIF4Ebp1 توسط هر دو پروتکل تمرینی استقامتی و مقاومتی مهار شد (به‌ترتیب ۰/۰۰۱P< و ۰/۰۰۱P=). این نتایج، توسط تجزیه و تحلیل وسترن بلات تأیید شد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد پروتکل‌های ورزشی پژوهش کنونی اثرات کمابیش یکسانی بر تغییرات بیان ژن‌های درگیر در مسیرهای سنتز و تجزیه پروتیین عضله اسکلتی دارند. بنابراین، می‌تواند جهت جلوگیری و یا کاهش آتروفی عضلانی در شرایط پاتولوژیک و سالمندی مورد توجه قرار گیرد.

رحیمه موسوی، پروانه نظرعلی، فهیمه کاظمی،
دوره 77، شماره 11 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرینات تی‌آر‌ایکس (TRX) روش تمرینی جدیدی است که اثرات مفیدی بر بهبود تعادل و قدرت دارد. بااین‌حال، نقش این نوع تمرینات بر فاکتورهای مربوط به عملکرد و بیوژنز میتوکندری درک نشده است. بنابراین، هدف از پژوهش کنونی، تعیین تأثیر هشت هفته تمرینات تی‌آر‌ایکس بر سطوح سرمی PGC-1α و سیترات سنتاز در زنان دارای اضافه وزن بود.
روش بررسی: پژوهش کنونی از نوع تجربی بود و از خرداد تا دی ۱۳۹۷ در باشگاه بانوان شهید غفاری در تهران تحت نظارت دانشگاه الزهرا (س) انجام شد. بدین‌منظور ۳۰ زن دارای اضافه وزن به دو گروه کنترل (۱۴ نفر) و تمرین تی‌آر‌ایکس (۱۶ نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی تی‌آر‌ایکس به‌مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد که شامل شش حرکت اصلی بود که به‌مدت ۶۰ دقیقه در هر جلسه انجام شد. خون‌گیری در دو مرحله پیش‌آزمون و ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی برای اندازه‌گیری سطوح سرمیPeroxisome proliferator-activated receptor-γ coactivator ۱α (PGC-1α) و سیترات سنتاز انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که تمرینات تی‌آر‌ایکس تغییر معناداری در وزن بدن و شاخص توده بدن نسبت به گروه کنترل ایجاد نمی‌کند. همچنین، تمرینات تی‌آر‌ایکس موجب افزایش معنادار سطوح سرمی PGC-1α و سیترات سنتاز نسبت به پیش‌آزمون و نسبت به گروه کنترل شد.
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش کنونی نشان داد که هشت هفته تمرینات تی‌آر‌ایکس توانست سطوح سرمی PGC-۱α و سیترات سنتاز را در زنان دارای اضافه وزن افزایش دهد.

محسن جعفری، علی اصغر رواسی،
دوره 78، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: گیرنده‌های ایکس کبدی عوامل رونویسی فعال‌شونده با لیگاند هستند که متابولیسم چندین ژن مهم مربوط به چربی، کلسترول و اسیدهای صفراوی را تنظیم می‌کنند و فعالیت آن‌ها در پیشگیری از آتروسکلروز مؤثر است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر ۱۲ هفته تمرینات تناوبی شدید و تداومی کم شدت پس از رژیم پرچرب بر بیان ژن گیرنده ایکس کبدی آلفا در رت‌های نر ویستار بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی در مرکز تحقیقات علوم ورزشی شهید میرغنی (گرگان) از دی ۱۳۹۷ تا مرداد ۱۳۹۸ انجام شد. رت‌ها پس از ۱۳ هفته رژیم غذایی پرچرب (۴۰% چربی) به سه گروه کنترل، تمرین تناوبی و تمرین تداومی تقسیم شدند. مدت تمرینات ۱۲ هفته (پنج جلسه در هفته) بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که مقادیر میانگین بیان ژن گیرنده ایکس کبدی آلفا بین گروه‌های پژوهش به‌طور معناداری متفاوت هستند (۰/۰۵P≤)، به‌طوری که بیشترین میزان بیان ژن گیرنده ایکس کبدی آلفا در گروه تمرین تناوبی و کمترین میزان آن در گروه کنترل بود.
نتیجه‌گیری: به‌طور کلی یافته‌های این پژوهش نشان داد که ۱۲ هفته تمرینات تناوبی و تداومی پس از ۱۳ هفته رژیم پرچرب موجب افزایش بیان ژن گیرنده ایکس کبدی آلفا می‌شود که می‌تواند یک سازوکار پیشگیرانه برای آتروسکلروز به‌ویژه در افراد چاق باشد. همچنین تمرینات تناوبی نسبت به تمرینات تداومی تأثیر بیشتری در افزایش بیان ژن گیرنده ایکس کبدی آلفا دارند.

سعید امامدوست، آسیه عباسی دلوئی، علیرضا براری، ایوب سعیدی،
دوره 78، شماره 9 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی با التهاب مزمن در افراد چاق همراه است که منجر به افزایش سایتوکین‌های التهابی می‌شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت‌های مختلف بر عوامل التهابی و ضد التهابی در مردان چاق بود.
روش بررسی: در یک کارآزمایی نیمه تجربی طی خرداد تا مرداد 1399، 44 مرد چاق از شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه شامل گروه یک: کنترل (11 نفر)، گروه دو: تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت پایین (11 نفر)، گروه سه: تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت متوسط (11 نفر) و گروه چهار: تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت بالا (11 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته و به‌مدت 12 هفته انجام شد. سطح اینترلوکین 1 بتا        (IL-1β) و اینترلوکین 10 (IL-10) سرم با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازه‌گیری شد. داده‌ها به روشAnalysis of covariance در سطح معناداری (005/0P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: 12 هفته تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت پایین، متوسط و بالا موجب کاهش معنادار سطوح IL-1β (001/0P=) و افزایش معنادار سطوح IL-10 در مردان چاق شد (001/0P=). کاهش IL-1β در گروه تمرین شدت بالا نسبت به گروه‌های تمرین شدت پایین (009/0P=) و شدت متوسط (046/0P=) معنادار بود. همچنین افزایش سطوح IL-10 در گروه تمرین شدت بالا نسبت به گروه تمرین شدت پایین (002/0P=) و گروه تمرین شدت متوسط نسبت به گروه تمرین شدت پایین (004/0P=) معنا‌دار بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها، تمرینات مقاومتی تأثیر مطلوبی بر عوامل التهابی و ضدالتهابی در مردان چاق دارد و تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت بالا مزایای بیشتری به‌همراه داشت.

فضائل فدایی، زینب آردین، صادق امانی شلمزاری، حسین شیروانی،
دوره 79، شماره 3 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر پنج هفته تمرین تناوبی شدید بر سطوح رزیستین و آدیپونکتین و آنزیم‌های کبدی AST و ALT در رت‌های ویستار مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.
روش بررسی: برای انجام این پژوهش بنیادی، 24 سر رت نر ویستار خریداری و به حیوان خانه دانشگاه بقیه الله منتقل شدند. سپس به سه گروه مساوی کنترل-سالم، کنترل-بیمار و تمرین-بیمار تقسیم شدند. پژوهش حاضر در تیر ومرداد سال 1398 صورت گرفت. داروی تتراسایکلین با دوز 140 میلی‌گرم به ‌ازای هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت هفت روز به رت‌ها با روش گاواژ خورانده شد. تایید کبد چرب (استئاتوزیس) با اندازه‌گیری آنزیم‌های کبدی صورت گرفت. گروه تمرین، تمرینات تناوبی شدید (HIIT) را به مدت پنج هفته و پنج روز در هفته انجام دادند. ابتدا آزمون حداکثر توان به‌عمل آمد و بر آن اساس پروتکل HIIT به‌صورت پنج تناوب دو دقیقه‌ای کار با فواصل استراحت یک دقیقه‌ای شروع شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، نمونه‌برداری انجام گرفت. تحلیل داده‌ها با آزمون ANOVA و تعقیبی توکی انجام گرفت.
یافته‌ها: پس از انجام تمرینات HIIT سطوح سرمی آدیپونکتین و رزیستین در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کبد چربی به ترتیب افزایش و کاهش معناداری را نشان داد (001/0=P). هم‌چنین، گروه تمرین کاهش معناداری در سطوح سرمی آنزیم‌هایAST و ALT را تجربه کردند. توان هوازی رت‌ها در گروه HIIT افزایش معنا‌داری نسبت به دو گروه دیگر داشت.
نتیجه‌گیری: HIIT از طریق تعدیل سطوح چربی بدن و تعدیل ترشح آدیپوکاین‌هایی هم‌چون آدیپونکتین و رزیستین در بهبود وضعیت رت‌های مبتلا به کبدچرب غیرالکلی نقش دارد.

حسین شیروانی، ابراهیم فصیحی رامندی،
دوره 80، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع دو یک بیماری متابولیکی است و به‌سرعت در حال افزایش است. (GLUT4)  Glucose transporter type 4 و (RBP4) Retinol-binding protein 4 از عواملی هستند که در برداشت گلوکز نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی بر بیان ژن‌های RBP4 و GLUT4 عضله نعلی در رت‌های دیابتی به روش STZ بوده است.
روش بررسی: این پژوهش تجربی، مورخ اردیبهشت 1397 تا شهریور سال 1397 در دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله (عج) انجام شد. 48 رت به‌طور تصادفی به چهار گروه کنترل پایه، کنترل12 هفته‌ای، دیابت، و دیابت و تمرین تداومی متوسط تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق استرپتوزوتوسین انجام گردید. پروتکل تمرینی شامل تمرینات هوازی به‌مدت 12 هفته‌ پنج جلسه‌ای بود. بیان ژن با روش Real time PCR اندازه‌گیری شد. تحلیل آماری با نرم‌افزار SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و رسم نمودارها با نرم‌افزار GraphPad Prism version 8, (GraphPad Software, USA) انجام شد.
یافته‌ها: نتایج، افزایش چشمگیر RBP4 در گروه دیابت نسبت به سایر گروه‌ها را نشان داد. در مقایسه دو گروه دیابت و دیابت به‌ همراه تمرین تداومی، متوسط بیان ژن RBP4 در دیابتی‌های تمرینی کمتر بیان شده بود. در رابطه با GLUT4 بین گروه‌های دیابت و دیابت به‌همراه تمرین نسبت به‌هم تفاوت معناداری وجود داشت و همچنین میزان بیان ژن GLUT4 در گروه دیابت به‌همراه تمرین نسبت به‌ گروه‌های دیگر بیشتر بود.
نتیجه‌گیری: طبق پژوهش حاضر تاثیر تمرین تداومی با شدت متوسط بر بیان ژن‌های RBP4 و  GLUT4در عضله نعلی نشان داده شد که می‌تواند در برداشت گلوکز موثر باشد.

 


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb