19 نتیجه برای حرکت
غلامرضا علیایی، محمد اکبری، حسین باقری، محمدرضا هادیان، سعید طالبیان، نوشین احمدوند،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
در 30 سال اخیر هزینه هایی که صرف امور بهداشتی شده افزایش چشمگیری داشته که از این بین، بیماری های سیستم موسکولواسکلتال، خصوصا کمردرد رقم بالایی را بخود اختصاص می دهد. کار سنگین بدنی، وضعیت های کاری ثابت، خم شدن و چرخش های مکرر تنه، بلند کردن اجسام و کار تکراری از جمله عوامل مهم ایجاد کمردرد هستند. عقیده عمومی براین است که خستگی موضعی عضلانی فرد را در معرض صدمه قرار می دهد. علیرغم اهمیت مساله خستگی و تحمل عضلانی، مطالعات دینامیک زیادی روی عضلات تنه صورت نگرفته است. در این تحقیق سعی بر این است که با استفاده از دینامومتر ایزواینرشیال، که در آن مقاومت در طول حرکت ثابت است، حرکات تکراری خسته کننده در جهت فلکشن-اکستنشن انجام شود تا تاثیر آن بر روی متغیرهای بازده و الگوهای حرکتی بررسی گردد. این بررسی به روش شبه تجربی بر روی 38 زن سالم انجام شد. با استفاده از دستگاه دینامومتر Isostation B-200 حرکات فلکشن و اکستنشن تکراری برعلیه مقاومتی حدود 50% حداکثر قدرت ایزومتریک فرد انجام شد. بلافاصله پس از تست دینامیک، حداکثر قدرت ایزومتریک مجددا اندازه گیری شد و تغییرات آن نسبت به قبل از تست دینامیک مورد توجه قرار گرفت. کلیه پارامترهای مربوط به الگو و بازده حرکتی در صفحه ساژیتال کاهش نشان داد، البته کاهش پارامترهای مربوط به الگوی حرکتی افزایش چشمگیری داشت (P<0.0001). همچنین در صفحات فرعی حرکت، یعنی فرونتال و ترنسورس، افزایش قابل ملاحظه ای در پارامترهای فوق بچشم می خورد (P<0.001). کاهش حداکثر قدرت ایزومتریک بعد از تست دینامیک از نظر آماری معنی دار بود (P<0.0001). باتوجه به نتایج فوق شاید بتوان تاثیرات خستگی را بر روی پارامترهای قابل اندازه گیری دستگاه، ناشی از عدم اعمال کنترل دقیق از مراکز اصلی حرکتی در دستگاه عصبی مرکزی و مراکز محیطی کنترل عضله دانست. همچنین با مقایسه پارامترهای مربوط به قدرت و تحمل، باید گفت بیش از آنکه کاهش قدرت افراد سبب افت حرکت شود، پارامترهای مربوط به تحمل عضلات و افت آنها سبب متوقف نمودن حرکت می گردد. لذا اهمیت تحمل عضلات در تجویز تمرین درمانی و توانبخشی بیماران بخوبی احساس می گردد.
سعید طالبیان، غلامرضا علیایی، محمدرضا هادیان، حسین باقری، سیما مهرداد،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
تغییرات کنترل حرکت در استفاده از محافظت کنندهها میتواند به درک و شناخت تاثیر آن در عملکرد انسان کمک نماید. پژوهش حاضر نگرشی دارد بر چگونگی استفاده از داینامومترها در جهت کمّی نمودن اندازههای الگوی حرکتی در رابطه با ستون فقرات به دنبال استفاده از کمربند کمری- خاجی.
روش بررسی: 50 زن سالم به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. دامنه حرکتی، حداکثر گشتاور ایزومتریک و تغییرات زاویه وقوع حداکثر گشتاور و سرعت حرکتی در نتیجه استفاده از کمربند کمری ـ خاجی در حرکات فلکشن و اکستنشن در حالتهای ایستاده و نشسته اندازهگیری و مقایسه شدند.
یافتهها: دامنه حرکتی ستون فقرات کمری در دو جهت فلکشن و اکستنشن در وضعیتهای ایستاده و نشسته بعد از استفاده از کمربند کاهش معنیداری داشت (01/0p=). کاهش معنیدار حداکثر گشتاور ایزومتریک در حالتهای فلکشن نشسته و اکستنشن ایستاده و نشسته ملاحظه شد (01/0p=). فاز زاویه حداکثر گشتاور و سرعت در دو جهت فلکشن و اکستنشن در حالتهای ایستاده و نشسته تغییر معنیداری کردند (01/0p=).
نتیجهگیری: کمربند کمری خاجی سبب کاهش نیروهای وارده به سطح مهرههای کمری میشود و با جابجایی زاویه وقوع حداکثر گشتاور و سرعت به ابتدای دامنه حرکتی احتمال بروز فشارهای طبیعی وارده را در شرایط استحکام مفصلی فراهم میآورد. این امر می تواند به کاهش استرسهای وارده به مفاصل خلفی ستون فقرات کمری منجر شود و محدودیتی را برای نیروها لحظه ای چندگانه در شروع حرکت مفصلی فراهم میسازد. در این شرایط از ضایعات مفصلی جلوگیری شده و از بروز استرسهای مکانیکال که سبب بیماریهای مفصلی می شوند جلوگیری به عمل می آورد.
زاهد حسین خان، فلورا میرعظیمی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
شکست در انتوباسیون داخل تراشه یکی از مهمترین علل مرگ و میر در بیماران بیهوش محسوب میشود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر حرکت رو به جلوی فک تحتانی در پیشبینی لولهگذاری مشکل میباشد.
روش بررسی: در یک مطالعه آیندهنگر، 300 بیمار (بیش از 16 سال سن) که کاندید جراحی انتخابی بودند، وارد شدند. میزان حرکت رو به جلوی فک تحتانی در هر یک از بیماران پیش از بیهوشی توسط یک متخصص بیهوشی اندازهگیری شد. بر اساس تعریف، این مقدار برابر است با اختلاف فاصله بین دندانهای پیشین فک پائین و بالا در حالت طبیعی و حداکثر پیشآمدگی فک تحتانی بر حسب میلیمتر. در زمان انتوباسیون متخصص بیهوشی دیگری نمای لارنگوسکوپیک را بر اساس طبقهبندی Cormack و Lehane تعیین مینمود. بر اساس تعریف نمای لارنگو-سکوپیک III و IV بهعنوان انتوباسیون دشوار در نظر گرفته شدند.
یافتهها: در 21 بیمار انتوباسیون دشوار بود. فقط در یک بیمار امکان انتوباسیون وجود نداشت و در بقیه با موفقیت انجام شد. میانگین میزان حرکت فک در گروه بیماران با انتوباسیون آسان به میزان معنیداری از بیماران با انتوباسیون دشوار بیشتر بود. (بهترتیب 95/1 ± 42/6 میلیمتر در برابر 26/1 ± 58/3 میلیمتر، (001/0 P<) بکارگیری رقم پنج میلیمتر و کمتر برای پیشبینی انتوباسیون دشوار با حساسیت 86/92% و ویژگی 43/70% همراه بود.
نتیجهگیری: میانگین میزان حرکت فک تحتانی در بیماران با انتوباسیون آسان از بیماران با انتوباسیون دشوار بیشتر است. لذا این حرکت میتواند در انجام لارنگوسکوپی و انتوباسیون بسیار مهم باشد.
عاطفه کلامزاده، عبدالحسین کیهانی، جمشید حاجتی، مهدی نورایی، افشینه لطیفینیا، فریده ذاکری، نعمتالله خوانساری،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده
با توجه به گسترش روز افزون کاربرد رادیوایزوتوپها و پرتوهای یونیزان در بخشهای رادیولوژی و پزشکی هستهای بیمارستانها، امکان افزایش تولید رادیکالهای آزاد در بدن کارکنان این بخشها بعید بهنظر نمیرسد. با توجه بهاینکه افزایش رادیکالهای آزاد سبب تضعیف سیستم ایمنی میشود، تصمیم گرفته شد سطح آنتیاکسیدان تام پلاسما و عملکرد سیستم ایمنی افراد شاغل در این مراکز مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: در این مطالعه میزان قدرت آنتیاکسیدان تام پلاسما و عملکردهای سلولهای سیستم ایمنی شامل پاسخ تکثیری لنفوسیتها، حرکت هدفدار نوتروفیلها، شدت انفجار تنفسی نوتروفیلها و سطح اینترلوکینهای 2 و 4 مورد بررسی قرار گرفتند. افراد مورد بررسی 61 نفر (زن و مرد) پرسنل رادیولوژی و پزشکی هستهای بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران بین سنین 50-25 سال بودند که بهعنوان گروه مورد مطالعه و 40 نفر (زن و مرد) از مراجعهکنندگان درمانگاهها و اورژانس بودند که بهعنوان گروه شاهد انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که سطح آنتیاکسیدان تام پلاسما و سطح 2IL - در گروه مورد مطالعه نسبت به گروه شاهد کاهش معنیداری داشت. شدت انفجار تنفسی و حرکت هدفدار نوتروفیلها و سطح 4IL - و پاسخ تکثیری لنفوسیتها کاهش مختصری داشت که از نظر آماری معنیدار نبود ولی کاهش میزان آنتیاکسیدان تام پلاسمای افراد مورد مطالعه قابل توجه بود.
نتیجهگیری: مواجهه مزمن با پرتوهای یونیزان و با دوز کم تاثیری بر روی حرکت هدفدار نوتروفیلها و شدت انفجار تنفسی ندارد ولی میتواند روی عملکرد لنفوسیتها بهخصوص در ترشح سایتوکاینهایی مانند اینتر لوکین 2 نقش موثری داشته باشد.
سعید طالبیان، حسین باقری،
دوره 65، شماره 12 - ( 12-1386 )
چکیده
در بسیاری از ضایعات وارده به مفاصل عدم ثبات حرکتی در حین فعالیت نقش عمدهای دارد. ثبات داینامیک در جهات مختلف در ستون فقرات کمری به دلیل ویژگی حرکات در سه محور و افزایش درجه آزادی از اهمیت زیادی برخوردار است. بیشترین فشار مفصلی اعم از فشارنده و سایشی در زمان بروز حداکثر گشتاور ایجاد میشود، لذا نقش مهمی در ثبات حرکت داینامیک دارد. این تحقیق متغیر فاز زاویه یا بروز حداکثر گشتاور و سرعت را شناسایی نموده و در ازای تغییر نیروهای وارده تخمینی از جابجایی آن دارد.
روش بررسی: تعداد 30 فرد سالم در این پژوهش شرکت کردند. آزمون شامل سه مرحله بود: 1- تکمیل پرسشنامه و آشنایی با آزمایش 2- آزمون حداکثر قدرت ایزومتریک در هر یک از سه محور حرکتی ستون فقرات 3- آزمون حرکات داینامیک با پنج تکرار در هر سه محور حرکنی شامل: بدون مقاومت و با مقاومت به میزان 25 و 50 درصد حداکثر گشتاور.
یافتهها: با افزایش مقاومت در هر کدام از سه محور افزایش گشتاور در حرکت داینامیک بوجود آمد (05/0
p<). اعمال مقاومت سبب شد فاز زاویه حرکتی حداکثر گشتاور و سرعت جابجا شود به نحوی که در هر سه محور حرکتی این جابجایی به سمت شروع دامنه خارجی حرکتی است و تفاوت معنیداری را نشان داد (05/0p<). همبستگی معنیداری بین فاز زاویه گشتاور و سرعت در سه محور وجود دارد (05/0p<).
نتیجهگیری: تغییرات فاز زاویه حداکثر گشتاور و سرعت حرکتی به دنبال افزایش مقاومت حرکت به سمت شروع دامنه خارجی در سه محور حرکتی یک رفتار کنترلی در سیستم پردازش حرکت در رفتار داینامیک میباشد و تابع یک الگوی بیومکانیکال نیست چرا که با تغییر جزء نیرو الگوی رفتار ثابت نبوده است.
ربابه محمدزاده، داریوش کمال هدایت، عباس محققی، سیدعبدالحسین طباطبائی، علی دره زرشکی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
حساسیت الکتروکاردیوگرافی دوازده لیدی اولیه برای تشخیص انفارکتوس و ایسکمی میوکارد بسیار پایین است. تشخیص انفارکتوس خلفی حاد تنها بر اساس تغییرات آینهای لیدهای جلوی قفسه سینه با ریسک همراه است. الکترودهای جلوی قلبی ممکن است مطلوبترین قرارگیری را برای تشخیص تغییرات الکتروکاردیوگرافیک نداشته باشند. در این مطالعه رابطه تغییرات نواری لیدهای خلفی با اختلال حرکتی دیواره قلب در بیماران دچار انفارکتوس میوکارد خلفی، برای یافتن راهی جهت تشخیص بهتر و سریعتر انفارکتوس حاد میوکارد خلفی ارزیابی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، بیمارانیکه با اولین اپیزود درد حاد قفسه سینه به بیمارستان شریعتی مراجعه نمودند مورد بررسی قرار گرفتند. از کلیه بیماران الکتروکاردیوگرافی 12 لید و لیدهای خلفی (9V-7V) بهعمل آمد. سپس برای بیمارانیکه بالا رفتن قطعه ST (بیشتر از 05/0 میلیولت) یا موج Q پاتولوژیک در لیدهای خلفی داشتند، و یا دارای تغییرات اختصاصی انفارکتوس خلفی در لیدهای 2V-1V بودند اکوکاردیوگرافی انجام و اختلال عملکرد جداری در آنها بررسی شد.
یافتهها: کلیه بیماران دارای اختلال حرکت در بطن چپ و 19 بیمار (1/24%) دارای اختلال حرکت جداری در بطن راست بودند. بیشترین سگمان درگیر در این بیماران سگمان میانی- خلفی بود. ارزش پیشگوییکننده لیدهای خلفی نسبت به لیدهای قدامی برای اختلال حرکت جداری در جدار خلفی بیشتر بود.
نتیجهگیری: انجام الکتروکاردیوگرام در لیدهای خلفی در بیماران دچار درد حاد قفسه سینه میتواند به تشخیص زود هنگام و درمان به موقع انفارکتوس خلفی قلب کمک نماید.
محمدتقی بیگمحمدی، مصطفی محمدی، عطا محمودپور، کسری کروندیان، موسی آغداشی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: نوروپاتی مسمومیت با سرب میتواند با علایم گوارشی، کلیوی، عصبی و خونی تظاهر نماید.
معرفی بیمار: بیمار آقای 40 ساله، کارمند اداری و معتاد به تریاک خوراکی، با علائم گوارشی، دلدرد و یبوست، ضعف شدید اندام تحتانی- فوقانی و حس طبیعی بود که در آزمایشات، کمخونی، لکوسیتوز، افزایش مختصر آنزیمهای کبدی داشت. سطح سرب خون بیشاز µg/dl 200 گزارش گردید. بیمار بهدنبال دو دوره پنج روزه تحت درمان با Dimercaprol (BAL) و CaNa2EDTA وریدی و متعاقبا˝ سوکسیمر خوراکی قرار گرفت. علیرغم برطرف شدن تمام علائم و کاهش سطح خونی سرب، بیمار با فلج اندامها از بیمارستان مرخص شد.
نتیجهگیری: بهدلیل آسیبهای عصبی غیرقابل جبران سطح خونی بالای سرب، باید در هر بیمار با درگیری سیستم عصبی همراه با علائم گوارشی و خونی، مسمومیت با سرب را در نظر داشت.
سینا مرادمند، حمیدرضا شاعری، منوچهر قارونی، عبدالرحمن رستمیان، زهرا اکبری، سیدهضحی میرخانی، اکرم باقری،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: پرولاپس میترال یک عارضه شایع دریچهای در بسیاری از جوامع است و هیپرموبیلیتی مفصلی (JHM) نیز علاوه بر برخی سندرمهای بالینی در افراد سالم نیز دیده میشود. مطالعه حاضر به منظور جستجوی ارتباط بین هایپرموبیلیتی مفصلی (JHM) و پرولاپس دریچه میترال (MVP) در یک نمونه از جمعیت ایرانی طراحی شده است.
روش بررسی: 57 بیمار با پرولاپس غیرروماتیک و ایزوله لت قدامی میترال (24 مرد و 33 زن با میانگین سنی 3/2±5/23 سال) و 51 شاهد سالم (20 مرد و 31 زن با میانگین سنی 3/2±9/22 سال) مورد مطالعه قرار گرفتند. وجود JHM بر اساس معیار کارتر- ویلکینسون و بیتون انجام شد. ارزیابیهای اکوکاردیوگرافیک در تمامی افراد انجام شده و ارتباط بین نماهای اکوکاردیوگرافیک پرولاپس میترال و نمرات هایپرموبیلیتی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: شیوع JHM در بیماران MVP بهطور معنیداری از گروه شاهد بالاتر بود (3/26% در برابر 8/7%، 012/0=p) و میانگین نمرات JHM در دو گروه نیز به ترتیب 2/2±1/3 و 7/1±9/1 بود (001/0
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شیوع و شدت JHM در بیمارانی که دچار پرولاپس دریچه میترال دارند در مقایسه با افراد نرمال بالاتر میباشد. از طرفی دیگر یک همراهی مثبتی بین شدت JHM و شدت یافتههای اکوکاردیوگرافی وجود دارد. این یافتهها پیشنهادکننده یک اتیولوژی مشترک برای MVP ایزوله و JHM بوده که این فرضیه میبایست در قالب مطالعات مدون آتی مورد پژوهش قرار گیرد.
سعید طالبیان، غلامرضا علیایی، مریم عباس زاده، لیلا پرتابیان،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: ضعف عضلانی و خستگی عواملی هستند که مستعدکننده برای آسیبدیدگی میباشند. نقش کنترل حرکت در تنظیم و کاهش این اثر مهم است. تکرارپذیری یک حرکت بهدنبال خستگی ناشی از نقش بارز سیستم کنترل حرکت است. ارزیابی کنترل حرکت سیستم مرکزی بهدنبال خستگی میتواند روشهای حرکت درمانی را توسعه دهد.
روش بررسی: تعداد 20 فرد سالم داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. عضله ابداکتور کوتاه شست دست غالب پس از ثبت الکترومیوگرافی سطحی حداکثر فعالیت ارادی، در آزمون خستگی شامل سه دقیقه انقباض ایزومتریک، که توسط داینامومتر کنترل میشد تا رسیدن به 50 درصد حداکثر تلاش ارادی شرکت داده شد. قبل و بلا فاصله بعد از خستگی پنج تکرار داینامیک بدون مقاومت در دامنه کامل حرکتی انجام شد. سه تکرار میانی قبل و بعد از خستگی جهت مقایسه ضریب قرینگی بهعنوان شاخص ارزیابی کنترل و درصد کاهش حداکثر تلاش ارادی، میانه و متوسط طیف فرکانس بهعنوان شاخصهای خستگی در نظر گرفته شد.
یافتهها: بهدنبال سه دقیقه انقباض ارادی کاهش معنیداری در حداکثر تلاش ارادی (77/46%)، میانه (03/13%) و متوسط (20/12%) طیف فرکانس بهوجود آمد (001/0p<). افزایش معنیداری در ضریب قرینگی حرکت (76/10%) دیدهشد (000/0p=).
نتیجهگیری: خستگی سبب کاهش میانه و متوسط طیف فرکانس میگردد. مراکز بالای سیستم کنترل حرکت با وارد کردن واحدهای حرکتی جدیدتر سعی در بهبود اختلال بهوجود آمده میکند. فعالیت واحدهای جدید میتواند نقش مؤثری در افزایش ضریب قرینگی فعالیت یک عضله شود.
مریم کشاورز، غلامرضا بابائی، جان دایتر،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
800x600
زمینه و هدف: در بعضی مطالعات، اجرای ده روز لمس درمانی، وزن نوزادان نارس را افزایش داده است. تحقیقات اخیر اجرای پنج روز تحریک حرکتی لمس را در وزنگیری نوزادان نارس موثر میداند.
روش بررسی: تعداد 51 نوزاد نارس که در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان به بخش مراقبتهای بینابینی نوزادان بیمارستان فاطمیه شاهرود منتقل شده و شرایط ورود به مطالعه را داشتند بهطور تصادفی در دو گروه لمس درمانی و کنترل (بهترتیب 24 و 27 نوزاد) قرار گرفتند. لمس درمانی با فشار متوسط بهمدت پنج روز سهبار در روز، هر بار20 دقیقه، در وضعیت قرارگیری نوزاد در پهلوی راست و چپ و تکنیک حرکتی با استفاده از فلکسیون و اکستانسیون اندامها اجرا گردید. نوزادان از نظر تغییر در پارامترهای فیزیولوژیک و وزنگیری در طی پنج روز اجرای لمسدرمانی در بیمارستان مقایسه شدند.
یافتهها: پنج روز لمسدرمانی، وزن نوزادان گروهتجربی را بهطور معنیداری افزایش داد (1/43 در مقابل 4/5 گرم، 018/0p=). دو گروه از نظر مشخصات نوزادی، از جمله میانگین وزن نوزاد قبل از مطالعه، روزهای فتوتراپی، دریافت آنتیبیوتیک و میزان تغذیه دریافتی همچنین میانگین درجهحرارت و درصد اشباع اکسیژن تفاوت معنیداری نداشتند. هرچند میانگین تعداد تنفس (9/32 در مقابل 5/32، 047/0p=) و تعداد ضربان قلب (148 در مقابل 7/145، 001/0p<) در گروه تجربی افزایش معنیدار داشت، اما این افزایش در حدود فیزیولوژیک بود، به طوریکه هیچیک از نمونهها در ضمن اجرای لمسدرمانی شرایط خروج از مطالعه را نداشتند.
نتیجهگیری: روش تحریک حرکتی لمس ضمن نداشتن تاثیر منفی بر پارامترهای فیزیولوژیک، تاثیر مثبتی بر وزنگیری نوزادان نارس داشت، لذا اجرای روش موثر و بدون هزینه لمس و ماساژ درمانی میتواند در برنامههای مراقبتی کشور قرار گیرد.
Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
800x600
اسداله سعادت نیاکی، سیروس مومن زاده، حسین محمدی نسب، مهدی قهرمانی، حسین نایب آقایی، داود امی،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: درد شانه از شایعترین
و با اهمیتترین عوارض حوادث مغزی میباشد. این مطالعه با هدف تعیین اثر تزریق
موضعی بوپیواکایین وتریامسینولون بر درد شانه و دامنه حرکتی مفصل شانه به دنبال
حوادث مغزی انجام شد.
روش بررسی: این
مطالعه بهصورت کارآزمایی بالینی یک سوکور انجام شد. از 70 بیمار مبتلا به درد
مزمن شانه 35 نفر مبتلا به حادثه مغزی در گروه مورد و 35 نفر بدون ابتلا به حادثه
مغزی در گروه شاهد قرار گرفتند. در دو گروه با تکنیک Dangoisse و همکارانش
بلوک عصبی سوپرااسکاپولار و تزریق بورس سابآکرومیال با بوپیواکایین وتریامسینولون
انجام شد. بیماران در هفته اول، هفته ششم و هفته دوازدهم پس از تزریق پیگیری شدند
و درد شانه و دامنه حرکتی مفصل شانه در این بیماران اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین سن افراد مورد بررسی 07/9±9/60 سال بود. بهبود شدت درد
دوازده هفته پس از بلوک عصب سوپرااسکاپولار و تزریق بورسای سابآکرومیال با بوپیواکایین
وتریامسینولون در بیماران بدون ابتلا به حادثه مغزی بهطور معنیداری بیشتر بود (001/0=P). همچنین بهبود دامنه حرکتی مفصل شانه (Backward extension) پس از بلوک عصب
سوپرااسکاپولار و تزریق بورس سابآکرومیال با بوپیواکایین وتریامسینولون در
بیماران بدون ابتلا به حادثه مغزی بهطور معنیداری بیشتر بود (001/0=P).
نتیجهگیری: در
بیماران بدون ابتلا به حادثه مغزی بلوک عصب سوپرااسکاپولار و تزریق بورس سابآکرومیال
با بوپیواکایین وتریامسینولون در کاهش درد شانه و بهبود دامنه حرکتی مفصل شانه (Backward extension) درمانی موثر و ایمن
است در حالیکه در بیمارانی که دچار حادثه مغزی شدهاند، درمان موثری نیست.
فریده کیپور، ایلانا ناقی،
دوره 70، شماره 8 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: گره حقیقی یکی از اختلالات بندناف است که موجب اختلال جریان خون جفتی- جنینی شده و عوارض جنینی و مرگ جنین را در پی دارد. گره واقعی بندناف شایع نیست و ناشی از حرکات فعال جنین است.
معرفیبیمار: خانم 26 ساله در حاملگی اول در هفته 36 بارداری مبتلا به عفونت با ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 2 شد و تحت درمان دارویی قرارگرفت. در هفته 38 و پنج روز متعاقب کاهش حرکت جنین و تست Non- reactive NST مورد سزارین قرار گرفت و گره حقیقی در بندناف دیده شد. در حاملگی دوم که چهار سال بعد صورت گرفت نیز گره حقیقی بند ناف مشاهده شد.
نتیجهگیری: احتمالا وراثت در تعیین طول بند ناف و بهوجود آمدن گره حقیقی نقش عمدهای دارد.
هادی صفری، حسین میلادی گرجی،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان داده است که وابستگی به مورفین و نیز قطع آن موجب افزایش رفتارهای شبهاضطراب در موقعیتهای جدید استرسزا میشود. مواجه با برخی محرکهای استرسزا موجب ایجاد گسترهای از پاسخهای سازگارانه و افزایش توانایی مقابله با وضعیتهای استرسآور میشود. هدف از این مطالعه بررسی اثر استرس مزمن بیحرکتی و استرس حاد غرقهسازی در آب بر رفتار شبهاضطرابی موشهای وابسته به مورفین است.
روش بررسی: تعداد 32 سر موش در یک دوره 10 روزه مورفین (mg/kg10، روزی دو بار) زیر جلدی در حضور یا غیاب استرس مزمن بیحرکتی یک ساعت در روز دریافت کردند. رفتارهای شبهاضطرابی در روز 11 با قرار دادن حیوان در ماز بهعلاوهای شکل مرتفع در حضور یا غیاب استرس حاد غرقهسازی در آب بررسی شد. موشها بهطور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: وابسته+ بدون استرس بیحرکتی (کنترل)، وابسته+ استرس بیحرکتی، وابسته+ استرس بیحرکتی، استرس غرقهسازی در آب، وابسته+ استرس غرقهسازی در آب.
یافتهها: گروه استرس بیحرکتی همراه با غرقهسازی در آب در مقایسه با گروه کنترل تعداد ورود و مدت زمان بیشتری در بازوهای باز از خود نشان دادند (بهترتیب 037/0P=، 018/0P=). همچنین این میزان بهطور معنیداری در گروه استرس غرقهسازی در آب بهتنهایی نسبت به گروه استرس بیحرکتی همراه با غرقهسازی در آب کمتر بود (بهترتیب 031/0P=، 049/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای ما نشان میدهد استرس بیحرکتی همراه با غرقهسازی در آب موجب کاهش رفتارهای شبه-اضطرابی در موشهای وابسته بهمورفین گردید لذا ممکن است کاربرد درمانی در اختلالات همراه با اعتیاد داشته باشد.
حاتم احمدی، پروین رستمی، محمد رضا ذرین دست، محمد ناصحی، هما محسنی کوچصفهانی،
دوره 71، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستمهای نوروترانسمیتری دوپامینی و گلوتاماتی پریفرونتال و هسته اکومبنس در تنظیم فعالیت حرکتی نقش دارند. این مطالعه به بررسی برهمکنش سیستم دوپامینی پوسته اکومبنس و گلوتاماتی ناحیه پریلیمبیک در تنظیم فعالیت حرکتی و پارامترهای مرتبط با آن میپردازد.
روش بررسی: هدف این تحقیق بررسی اثر برهمکنش تزریق دارویی در مغز بر فعالیت حرکتی و دیگر پارامترهای مرتبط با آن در موش صحرایی نر بود، بهاینمنظور از دستگاه Open field که بهصورت خودکار فعالیت حرکتی را ثبت میکند استفاده شد. تزریق داروها بهصورت یکطرفه و درونمغزی صورت میگرفت.
یافتهها: تزریق دوزهای (D-AP7 آنتاگونیست گیرنده N-methyl-D-aspartic acid NMDA=، μg/μl1، 5/0، 25/0) در پریلیمبیک طرف چپ اثری بر فعالیت حرکتی و پارامترهای مرتبط با آن ندارد. بهعلاوه، دوز مؤثر (μg/μl9/0)NMDA در این ناحیه موجب افزایش فعالیت حرکتی (01/0P<)، اما باعث کاهش تعداد کشیدگی و آراستگی بدن نسبت به گروه کنترل میشود (01/0P<)، که این تغییرات با تزریق D-AP7 قبل از آن بلوک میشود (01/0P<). تزریق SCH23390 (آنتاگونیست گیرنده D1 دوپامینی) در پوسته اکومبنس طرف چپ اثری بر پارامترهای ذکرشده ندارد. تزریق SKF38393 (آگونیست گیرنده D1 دوپامینی، μg/μl4) در این ناحیه باعث افزایش فعالیت حرکتی شد (05/0P<)، که با تزریق SCH23390 قبل از آن مهار شد (01/0P<). تزریق دوز بیاثر (μg/μl, SCH2339025/0) در پوسته اکومبنس طرف چپ موجب کاهش اثر NMDA در پریلیمبیک میشود (01/0P<). علاوهبراین، بهکارگیری دوز بیاثر μg/μl) SKF383931) در این ناحیه موجب تقویت اثر دوز میانی NMDA (05/0P<) و مهار دوز بالای آن در پریلیمبیک شد (05/0P<).
نتیجهگیری: نتایج بیانگر اثر تنظیمی سیستم دوپامینی پوسته اکومبنس بر فعالیت حرکتی افزایشیافته ناشی از تحریک سیستم گلوتاماتی ناحیه پریلیمبیک است.
آتوسا باقری بهزاد، برزین باقری بهزاد، حسن نیرومند، مهبد ابراهیمی، غلامرضا پورمند، فیروزه اکبری اسبق،
دوره 73، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری بهصورت عدم وقوع حاملگی بهدنبال یکسال نزدیکی جنسی محافظتنشده تعریف میشود. واریکوسل شایعترین علت ناباروری قابل اصلاح با جراحی در مردان میباشد. هدف از پژوهش کنونی بررسی تأثیر هورمون نوترکیب محرک فولیکول بر پارامترهای مایع منی پس از واریکوسلکتومی در مردان نابارور بود.
روش بررسی: مطالعه کنونی بهصورت کارآزمایی بالینی تصادفی در 96 نفر از مردان نابارور مراجعهکننده به بیمارستان جامع زنان محب یاس شهر تهران از ابتدای مهر 1393 تا پایان شهریور 1394 انجام گرفت. معیار ورود شامل واریکوسلکتومی برای واریکوسل ایدیوپاتیک و یکطرفه بود. حساسیت به ترکیب دارویی معیار خروج از مطالعه بود. این افراد به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با هورمون نوترکیب محرک فولیکول (Recombinant follicular Stimulating Hormone, rFSH) قرار گرفت و گروه دوم دارونما (سرم نمکی) دریافت کردند. پس از سه ماه میزان بهبود پارامترهای مختلف مایع منی شامل تحرک، مورفولوژی، تعداد اسپرم و نیز میزان عوارض درمانی در دو گروه بررسی و مقایسه شد.
یافتهها: 96 بیمار در دو گروه 48 نفری وارد مطالعه شدند. میزان بهبودی در مورفولوژی و نیز تحرک اسپرمها در گروه دارو بهمیزان معناداری بیش از گروه دارونما بود (0001/0P=)؛ اما میزان تغییر در تعداد اسپرمها پس از درمان در دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (495/0P=).
نتیجهگیری: در مجموع بر اساس نتایج بهدستآمده در این بررسی، میتوان نتیجه گرفت که هورمون نوترکیب محرک فولیکول بر بهبود پارامترهای مایع منی پس از واریکوسلکتومی در مردان نابارور نسبت به گروه کنترل مؤثرتر است و تأثیر عمده آن بر مورفولوژی و تحرک اسپرمها میباشد.
فریبا یدالهی، مسعود مهرپور،
دوره 77، شماره 7 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با اجرای تمرینهای هدفمند توانبخشی عصبی میتوان مهارت خاصی را در یک فرد سالم ایجاد کرد و نیز به بازتوانی در اندامها دست یافت. پشتوانه این فرضیه، نوروپلاستیسیتی در مغز است. در صورت بروز اختلال در سامانه مرکزی اعصاب، قشر حرکتی و یا سنسوری مغز، یادگیری حرکت دستخوش تغییر و در بیشتر موارد دچار اختلال میگردد. با پژوهش در رهیافت کنترلی مغز در مورد نحوه استخدام المانهای حرکتی در محیط بیرونی، مدلسازی بازتوانی عصبی امکانپذیر میگردد. هدف از مطالعه کنونی، مروری بر مطالعاتی است که به بررسی نقش نوروپلاستیسیتی مغزی و عوامل مرتبط با آن در بازتوانی عصبی-حرکتی پرداختهاند.
روش بررسی: برای تدوین مقاله کنونی به منابع مربوط از ژانویه ۲۰۰۵ تا ژانویه ۲۰۱۷ استناد گردیده است. بهاینمنظور با استفاده از پایگاههای اطلاعاتی Google Scholar، ProQuest، PubMed، Web of Science و نیز با ترکیب کردن واژهها، جستجو صورت پذیرفته و در مرحله اول ۴۱ مقاله مرتبط با موضوع انتخاب گردید. سپس از بین این مقالات و بر مبنای یک روش گزینشی هدفمند، مقالاتی که محتوای آنها با موضوع مطالعه مرتبط بودند، برگزیده شدند.
یافتهها: بررسی مطالعات نشان داد، تقویت نوروپلاستیستی مغز فرآیند یادگیری فعالیتهای حرکتی و بهبودی را تسهیل میبخشد و برای بازتوانی افراد دچار سکته مغزی میتوان بر روی سینرژیهای عضلاتی که الگوی فعالیت آنها پس از سکته دچار تغییر شده است تمرکز کرد.
نتیجهگیری: به حداکثر رساندن میزان نوروپلاستیسیته مغزی برای ارایه بیشترین پتانسیل جهت رسیدن به موفقیت بیشتر در درمانهای توانبخشی بهدنبال اختلالات عصبی است.
فاطمه نسیمی، حسین زراعتی، جواد شاهینفر، محمدرضا صفدری، علی اسماعیلی، مریم قربانزاده،
دوره 78، شماره 2 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس در حین مراقبت و درمان تحت رویههای استرسزای زیادی قرار میگیرند که سبب تغییرات فیزیولوژیک در آنها میگردد. تحریک چندحسی یک طبقهبندی گسترده از مداخلاتی است که در راستای بهبود پیامدهای تکاملی و فیزیولوژیک نوزادان نارس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان طراحی شدهاند تا استرسها را در محیط بخش مراقبت ویژه نوزادان به حداقل برسانند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر تحریک چندحسی بر معیارهای فیزیولوژیک نوزادان نارس انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور که از اردیبهشت تا آذر ۱۳۹۵ در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان شهید مطهری شهرستان جهرم انجام شد، تعداد ۸۰ نوزاد نارس با سن حاملگی ۳۴ تا ۳۶ هفته بهصورت تصادفی در دو گروه تحریک چندحسی و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله، برنامه تحریک چندحسی را یک نوبت بهمدت ۶۰ دقیقه و در گروه کنترل فقط مراقبتهای معمول بخش را دریافت کردند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه و چک لیست معیارهای فیزیولوژیک نوزادان بود.
یافتهها: آزمونهای آماری نشان داد که در مرحله حین مداخله (نیم ساعت اول و دوم) یک روند رو به کاهش در میانگین تمامی شاخصهای فیزیولوژیک وجود داشت (۰/۰۰۱>P)، ولی این تغییرات در گروه کنترل معنادار نبوده است. همچنین آزمون آنالیز واریانس با اندازههای تکراری نشان داد که تفاوت معناداری بین تغییرات متغیرهای فیزیولوژیک در بین دو گروه در مراحل مختلف ارزیابی وجود داشت (۰/۰۰۱>P).
نتیجهگیری: تحریک چندحسی منجر به کاهش تعداد ضربان قلب و تنفس و ثبات فشار خون نوزادان نارس شد.
امین بهداروندان، حسین نگهبان،
دوره 79، شماره 4 - ( 4-1400 )
چکیده
دستهبندی انواع کمردرد در دستههای تشخیصی همگن روندهای تشخیصی و درمان فیزیوتراپی این عارضه را تسهیل و بهینهسازی مینماید. هدف از ارایه این نوشتار مرور روند چندمرحلهای معرفی شده برای بررسی روایی دستهبندیهای پنجگانه پیشنهادی کمردرد در مدل بالینی نقصهای سامانه حرکت میباشد. مطالعه حاضر از گونه مطالعات مرور نقلی است که با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی شاملGoogle Scholar ، PubMed، MEDLINE، CINAHL، Science Direct وEMBASE و در مقالات انگلیسی از ابتدای 1995 تا انتهای 2018 صورت پذیرفته است. واژگان کلیدی شاملLow Back Pain ، Human Movement System، Reliability، Validity وClassification بودند. در این جستجو با توجه به معیارهای ورود، تعداد 14 مقالهی پژوهشی که روایی دستهبندیهای کمردرد را در سه حوزهی تشخیص بالینی، آزمایشگاهی و درمانی بررسی کردند انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. پنج مورد از این مطالعات مربوط به حوزه روایی بالینی، پنج مورد مربوط به حوزه روایی آزمایشگاهی و چهار مورد مربوط به حوزه روایی اثرات درمان بودند. نتیجه مرور این مطالعات نشان میدهد که روش معاینه و تشخیص نوع کمردرد در مدل بالینی نقصهای سامانه حرکت قابل فراگیری برای متخصصین است و با تمرین و تجربه، پایایی این روش برای متخصص زبده بیشتر میگردد، مطالعات دقیق آزمایشگاهی با سامانه ثبت سه بعدی حرکات، ویژگیهای قابل تمایز در الگوی حرکات کمری دستههای کمردرد را نشان میدهند و نتایج اولیه درمانهای اختصاصی این دستهبندیها اثرات مثبت این درمانها را تایید مینمایند. این نتایج تا حد زیادی تایید کننده روایی دستهبندیهای ارایه شده برای کمردرد در مدل بالینی نقصهای سامانه حرکت است.
کیاوش هوشمندی، محسن حیدری، سیده امالبنین سید رضایی، علیرضا باهنر، مهدی مطیفیفرد، حامد قلیزاده، مهدی راعی،
دوره 79، شماره 11 - ( 11-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پوزیشن بیمار در هنگام ترمیم پس از جراحی آرتروپلاستی میتواند بهعنوان یک عامل در کاهش عوارض و بهبود بیماران باشد. این مطالعه با هدف مقایسه دامنه حرکتی زانو پس از ترمیم بافت نرم آن در دو وضعیت فلکشن و اکستنشن در حین عمل تعویض مفصل زانو انجامشد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور 88 بیمار کاندید عمل تعویض کامل مفصل زانو در بیمارستانهای الزهرا و کاشانی اصفهان از تیر 1390 تا شهریور 1391 انتخاب و بهصورت تصادفی بهروش بلوکهای چهارتایی (نسبت یک به یک) در دو گروه قرار گرفتند. در گروه اول در هنگام ترمیم بافت نرم زانو، زانو در وضعیت فلکسیون و در گروه دوم در وضعیت اکستانسیون قرار دادهشده و سپس ترمیم صورت میگرفت. اطلاعاتی مانند سن، جنس، شاخص توده بدنی و سمت مبتلا در چک لیست ثبت گردید. دامنه حرکتی زانو در پایان هفته اول، دوم، چهارم، هشتم و دوازدهم توسط پزشک اندازهگیری و ثبت شد. مقایسه الگوی تغییرات در میانگین دامنه حرکتی زانو در طول زمان در دو گروه به کمک مدلهای خطی آمیخته و مدلهای حاشیهای توسط نرمافزار STATA انجام شد.
یافتهها: اختلاف آماری معناداری بین دو گروه فلکسیون و اکتانسیون در دامنه حرکتی زانو وجود نداشت. در هر دو گروه با گذشت زمان میانگین دامنه حرکتی زانو روند افزایشی داشت (001/0>P). میانگین نمرات عملکرد زانو پس از پایان هفته دوازدهم در گروه فلکسیون و اکستانسیون برابر با 19/23±04/141 و 34/22±09/143 بود و این اختلاف معنادار نبود.
نتیجهگیری: ترمیم بافت نرم در یک پوزیشن خاص چندان تاثیرگذار نمیباشد که بخواهیم با صرف هزینههای مختلف برای آموزش جراحان، آن را نهادینه کنیم.