11 نتیجه برای دانشجو
سیدمنصور رضوی، عباس ربانی، محسن توکلی،
دوره 57، شماره 3 - ( 3-1378 )
چکیده
این تحقیق یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه در این بررسی، دانشجویان رشته های مختلف علوم پزشکی و موضوع مورد تحلیل، نظرات این دانشجویان در مورد کیفیت تدریس معلمین خود می باشد. در این بررسی 21171 نفر به سؤالات از پیش طراحی شده در خصوص وضعیت تدریس اعضای هیات علمی دانشگاه، در 650 درس مختلف در ترم اول و دوم سال تحصیلی 77-76 پاسخ داده اند. در این مطالعه، 14 سؤال که مجموعا اجزا یک کلیت یعنی "کیفیت تدریس" را تشکیل می دادند براساس مقیاس لیکرت تنظیم گردیده است. بالاترین مجموع نمره در این پرسشنامه 70 و پایین ترین آن 14 و متوسط نمره 42 می باشد. نمرات بالاتر و مساوی با نمره 42 به عنوان نمرات خوب و نمرات کمتر از 42 به عنوان نمرات ضعیف در نظر گرفته شده اند. نتایج حاصل از این بررسی گویای این است که در مجموع میانگین کل نمرات و انحراف معیار کل دانشکده ها، به ترتیب برابر است با 54/6 و 12/20 و 3/79 درصد از دانشجویان وضعیت تدریس اعضای هیات علمی را خوب قلمداد کرده اند. آنالیز واریانس میانگین نمرات وضعیت تدریس اعضای هیات علمی، گویای این است که اختلاف معنی داری بین میانگین نمرات دانشکده ها وجود دارد (P<0.0001). .
وحید ضیائی، جواد فلاح، ماکان رضایی، علیرضا بیات،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده
این مطالعه برای تعیین آمادگی جسمانی و ارتباط آن با نمایه توده بدنی دانشجویان انجام شد تا بتوان با استفاده از اطلاعات بهدست آمده و شناخت وضعیت موجود در جهت افزایش سطح فعالیتهای بدنی و تقویت این شاخصها برای دانشآموختگان دانشگاههای علوم پزشکی برنامهریزی کرد.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی در سال 1383 کلیه دانشجویان گروه پزشکی (مجموعاً 513 نفر) در بدو ورود به دانشگاه مورد مطالعه قرار گرفتند. نمایه توده بدنی و چربی زیر پوستی در چهار نقطه (عضله سه سر بازو، دوسر بازو، سوپرا ایلیاک و زیر استخوان کتف) و همچنین میزان آمادگی جسمانی با استفاده از تست یوروفیت ارزیابی شد. اطلاعات بهدست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS ویراست 11 و آزمون آماری Pearson Correlation استفاده گردید.
یافتهها: میانگین وزن دانشجویان مورد مطالعه 1/60 کیلوگرم و میانگین قد آنان 9/163 سانتیمتر و میانگین توده بدنی 3/22 کیلوگرم بر مترمربع بود. میزان لاغری (نمایه توده بدنی کمتر از 20) در افراد مورد مطالعه 1/27% و میزان وزن بیش از حد طبیعی (نمایه توده بدنی بین 25 تا 30) 1/16% و میزان چاقی (نمایه توده بدنی بیش از 30) 7/3% بود. میزان وزن بالا و چاقی در دانشجویان پسر بیشتر بود. نمره کل محاسبه شده برای تستهای آمادگی جسمانی در هر گروه خانمها و آقایان همبستگی معنیدار معکوس با وزن، نمایه توده بدنی، درصد چربی بدن و نسبت دور کمر به دور هیپ داشت. دور هیپ نیز همبستگی مستقیم معنیداری با آمادگی جسمانی در دو جنس داشت.
نتیجهگیری: با توجه به رقابت کنکور به نظر میرسد شرکت دانشجویان گروه پزشکی در فعالیت فیزیکی مؤثر در قبل از ورود به دانشگاه کم باشد. لذا به جهت اهمیت نقش دانشجویان در سلامت جامعه، ایشان باید برای شرکت در فعالیتهای ورزشی منظم در دوره دانشگاهی تشویق شوند.
سید ابوالفضل قریشی، امیر حسین آقاجانی،
دوره 66، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
بیخوابی و کاهش کیفیت خواب باعث نقص در کارکرد روزانه و افت عملکرد کلی فرد میگردد. با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا به سنجش کیفیت خواب در دانشجویان پزشکی بپردازیم.
روش بررسی: پرسشنامههای تهیهشده شامل اطلاعات دموگرافیک، مقیاس خوابآلودگی ایپورث و پرسشنامه سنجش کیفیت خواب پیتزبورگ بهروش سرشماری در بین تمامی دانشجویان دانشکدۀ پزشکی زنجان توزیع و پس از تکمیل جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS انجام شد.
یافتهها: در مجموع 133 نفر (4/59%) کیفیت خواب مطلوب و 91 نفر (6/40%) کیفیت خواب نامطلوب داشتند. شیوع کیفیت خواب نامطلوب در مقطع علوم پایه (6/24%)، فیزیوپاتولوژی (9/42%)، کارآموزی (7/41%) و کارورزی (5/53%) بود (008/0=p). شیوع کیفیت خواب نامطلوب در افراد ساکن در خوابگاه 6/37%، منزل دانشجویی 6/44%، زندگی با والدین 8/20% و منزل شخص متأهلی 5/61% بود (024/0=p). 8/35%از افراد مجرد و 9/64%از افراد متأهل کیفیت خواب نامطلوب داشتند (001/0=p). 9/57% از افراد با وضعیت اقتصادی پایین کیفیت خواب نامطلوب داشتند. این میزان برای وضعیت اقتصادی متوسط 9/46% و برای وضعیت اقتصادی بالا 9/33% بود (049/0=p). 5/47% از دانشجویان با معدل کمتر از 16 و 32% از افراد با معدل بیشتر از 16 کیفیت خواب نامطلوب داشتند (047/0=p). کیفیت خواب ارتباط واضحی با سابقه افسردگی و اضطراب، BMI و جنس دانشجویان نشان نداد.
نتیجهگیری: شیوع بالای کیفیت خواب نامطلوب منجر به عملکرد کلی و تحصیلی نامطلوب در تعداد زیادی از دانشجویان پزشکی میگردد.
بهشاد پازوکی، ارکیده النگ، علی افشاری، نسیم خواجوی راد، بتول قربانی یکتا،
دوره 74، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش مناسب پزشکان و آمادهسازی آنها در راستای نیازهای واقعی جامعه از مسایل مهم نظام سلامت جامعه است. ابزار اساسی در آموزش بالینی، بیماران بستری و مراجعهکننده به بیمارستان میباشند. در مطالعه حاضر به بررسی آگاهی و نگرش بیماران بستری در بخش نفرولوژی در رابطه با نقش خود در آموزش بالینی پرداخته شد.
روش بررسی: در مطالعه توصیفی- تحلیلی در بازه زمانی نیمه اول سال 1393، تمامی بیماران بخش نفرولوژی بیمارستان امامخمینی (ره) تهران تا پر کردن حجم نمونه وارد مطالعه شدند. از همه بیماران حاضر در روز مطالعه با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و نتایج ثبت و آنالیز شد.
یافتهها: در این پژوهش 146 بیمار مورد پرسش قرار گرفتند. 54 نفر (%37) از بیماران در زمان بستری از قوانین آگاهی داشتند، برای 47 نفر (2/%32) از بیماران همجنس نبودن معاینهکننده مهم بود. آزمونهای آماری نشاندهنده ارتباط معناداری بین رفتار محترمانه دانشجویان با بیمار و احساس خوب در مورد آموزش به پزشکان است. بهطوری که 5/95% از افرادی که رفتار محترمانه دانشجویان به خود را دیدهاند، احساس خوب در مورد آموزش به پزشکان داشتند (001/0P<). ارتباط بین حضور استاد همراه دانشجویان با احساس خوب در مورد آموزش به پزشکان معنادار بود (013/0P=). احساس مثبت در مورد آموزش به پزشکان با سن بیمار رابطه داشت، بهطوریکه میانگین سنی افرادی که احساس خوب در مورد آموزش به پزشکان داشتند بهطور معناداری از افراد دیگر پایینتر بود. (47/2±17 سال در برابر 55/6±18 سال و 028/0P=).
نتیجهگیری: رفتار محترمانه دانشجویان، حضور استاد همراه دانشجویان و سن بیمار در احساس خوب بیمار نسبت به نقش آموزشی بیمار مهم است.
زهرا اسفندیاری، محمد رضا مراثی، فاطمه استکی، وحید صنعتی، الناز پناهی، نادر اکبری، رویاالسادات مدنی، ژیلا مصبریان تنها،
دوره 77، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش جامعه در راستای تغذیه صحیح میتواند نقش مهمی در کاهش شیوع بیماریهای غیرواگیر داشته باشد. نشانگر رنگی تغذیهای (چراغ راهنما) مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی مقادیر عوامل خطر در بروز بیماریهای غیرواگیر (انرژی، قند، چربی، نمک و اسیدچرب ترانس) را به مصرفکنندگان انتقال میدهد. شدت خطر عوامل گفتهشده از طریق سه رنگ قرمز، زرد و سبز بهترتیب نشاندهنده خطر، هشدار در مصرف مکرر و ایمن جهت استفاده از محصولات غذایی براساس شرایط بدنی و جسمانی مصرفکنندگان ارایه میشود. پژوهش کنونی با هدف تاثیر آموزش بر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نسبت به انتخاب غذای مناسب براساس نشانگرهای رنگی تغذیهای مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی صورت پذیرفت.
روش بررسی: در مطالعه تجربی کنونی، انتخاب تصادفی ۳۷۹ نفر از دانشجویان ۹ دانشکده فعال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت پذیرفت. آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان در مورد نشانگر رنگی تغذیهای براساس تکمیل پرسشنامه محقق-ساخته از دی ۱۳۹۵ تا اسفند ۱۳۹۶ اندازهگیری شد. آموزش بهصورت چهرهبهچهره با استفاده از پمفلت صورت گرفت و در فاصله زمانی سه تا شش ماه پس از آموزش، دوباره آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان با تکمیل پرسشنامه تعیین شد.
یافتهها: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد پیش ازآموزش بهترتیب۰/۸۴±۱/۱۲، ۲±۱۴/۴۴ و ۲/۲±۲/۵۲ بود. امتیازات پس از آموزش به ۰/۷۵±۱۱/۷۲، ۳/۱۸±۱۸/۶۷ و ۴/۷±۱۷/۶۹ ارتقا یافت. تفاوت معناداری در امتیازات آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان پیش و پس از آموزش مشاهده شد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: آموزش نشانگر رنگی تغذیهای نقش موثری در بهبود آگاهی، نگرش و تا حدودی عملکرد دانشجویان در انتخاب محصول غذایی مناسب داشت.
محمد شریعتی، ماندانا شیرازی، افضلالسادات حسینی دهشیری، مریم مدرس،
دوره 77، شماره 12 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: برای بقای علمی و دستیابی به نوآوری ایجاد تغییر در ساختار ذهنی دانشجویان و شناسایی متغیرهای بازدارنده خلاقیت ضروری است. این پژوهش با هدف شناسایی متغیرهای شناختی بازدارنده خلاقیت در دانشجویان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه با رویکرد تحلیل محتوای کیفی نوع جهتدار مبتنی بر مرور متون علمی و نظرات افراد متخصص و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند به مدت ۲۰ تا ۷۰ دقیقه از اسفند ۱۳۹۳ تا آبانماه ۱۳۹۴ اجرا شد. با ۱۷ دانشجوی استعداد درخشان با کمک ضبط در رکوردر دیجیتال در محل مرکز استعدادهای درخشان و مرکز پژوهشهای دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران مصاحبه شد و استخراج طی چندین بار گوش کردن و نوشتن صورت گرفت. این دانشجویان از رشتههای مختلف پزشکی و بیشتر دانشجویان رتبههای اول و تکرقمی کنکور سراسری بودند و در کارهای پژوهشی دانشگاه در حال فعالیت بودند. دادهها با مصاحبه نیمهساختارمند گردآوری شدند، تحلیل داده با جستوجوی کلمات مشخص بهروش دستی انجام شد.
یافتهها: متغیرهای بازدارنده خلاقیت با توجه به ارتباط معنایی در چهار زیر طبقه اصلی قرار گرفتند. این طبقات شامل: بازدارندههای مربوط به استاد، بازدارندههای مربوط به روشهای تدریس و ارزیابی، بازدارندههای مربوط به دانشجو و بازدارندههای مربوط به نظام آموزشی دانشگاه شدهاند. سپس از این چهار طبقه ۱۰ کد نهایی استخراج گردید که به عنوان متغیرهای بازدارنده خلاقیت آورده شدند. عدم استقبال اساتید از ایدههای نو، مغفول ماندن خلاقیت در بستر آموزشی دانشگاه و ضعف انگیزه در دانشجویان از کدهای اصلی بازدارنده خلاقیت بودند.
نتیجهگیری: شخصیت و نگرش استاد به خلاقیت، روشهای تدریس و محیط آموزشی دانشگاه از مهمترین دسته متغیرهای شناختی بازدارنده در ارتقای خلاقیت هستند.
اکبر درخشان، سمیه بازدار، شهرام بامداد،
دوره 78، شماره 7 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: دید رنگی از اهمیت ویژهای در انجام امور روزمره و فراگیری مهارتهای خاص در حرفههای مختلف بهویژه در رشته پزشکی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، مطالعه کنونی با هدف بررسی شیوع کوررنگی، انواع مختلف آن و همچنین میزان خودآگاهی افراد نسبت به بیماری خود بر روی 200 نفر از آقایان دانشجوی پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد از خرداد تا شهریور 1395 انجام شد.
روش بررسی: تعداد 200 نفر از آقایان دانشجوی پزشکی پسر دانشگاه علوم پزشکی مشهد از تاریخ خرداد تا شهریور 1395 به روش نمونهگیری آسان وارد این مطالعه شدند. از دفترچه تست ایشیهارا (Ishihara test) جهت تست دید رنگی افراد استفاده شد و اطلاعات بهدست آمده در پرسشنامههایی که از پیش برای این مطالعه طراحی شده بود ثبت گردید. جهت مقایسه میانگین دادههای کمی از Student’s t-test استفاده شد. جهت مقایسه دادههای کیفی در گروههای مختلف از Chi-square test و در مواردی که حجم گروههای مقایسه کم بود از Fisher’s exact test استفاده گردید.
یافتهها: نتایج بهدست آمده نشان داد که تعداد هشت نفر (4%) از افراد شرکتکننده در این مطالعه کوررنگ بودند که از این افراد نیز شش نفر(75%) به کوررنگی خود آگاهی داشتند و دو نفر از آنان (25%) از ابتلای به این اختلال آگاهی نداشتند. همچنین هفت نفر از افراد مبتلا به کوررنگی دچار کوررنگی سبز-قرمز، یک نفر از آنان مبتلا به کوررنگی کامل بودند.
نتیجهگیری: با مقایسه نتایج بهدست آمده از مطالعه فعلی این نتیجه بهدست آمد که کوررنگی در جمعیت مورد مطالعه (4%) شیوع کمتری نسبت به جمعیت عمومی (8%) دارد.
سید حسین حسینی، حسین کریمی مونقی، سید مسعود حسینی، حسن غلامی، وحید قوامی،
دوره 80، شماره 12 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به پژوهشهای متعدد در رابطه با سبکهای یادگیری و همچنین تفاوت این سبکها در دانشجویان، این مطالعه بهمنظورتعیین وضعیت سبکهای یادگیری در رشتههای علوم پزشکی در ایران، مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد. جستجوی مقالات در این مطالعه از دوم مهر 1401 تا 23 مهر 1401 در پایگاههای داده: proquest, PubMed, iranmedex, scopus, Sid, Magiran Google Scholar, Eric و مجلات آموزش پزشکی، صورت گرفت. محیط پژوهش ایران، مشهد بوده است. با استفاده از کلید واژه های، سبکهای یادگیری، کلب، دانشجویان علوم پزشکی جستجو در پایگاههای داده مذکور انجام شد. مقالات استخراج شده ابتدا از نظر عنوان پژوهش و سپس چکیده مقاله و در نهایت متن مقاله با استفاده از "چکلیست پریزما" ارزیابی شد. درهریک از مراحل مقالات تکراری ومقالاتی که معیارهای ورود را نداشتند، از مطالعه خارج شدند. در پایان 53 مقاله آنالیز قرارگرفت.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین استفاده از سبک های یادگیری در دانشجویان رشتههای علومپزشکی در ایران، از نوع سبک یادگیری همگرا بود (32% با فاصله اطمینان 95%).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه که بیشترین سبک یادگیری استفاده شده در رشتههای علوم پزشکی در ایران از نوع سبک یادگیری همگراست و با عنایت به خصوصیات افراد همگرا لازم است بهمنظور ارایه آموزشهای موثر و اثربخش در رشتههای علوم پزشکی به سبکهای یادگیری دانشجویان توجه ویژهای شود تا بتوان براساس سبکهای یادگیری، آموزشها را هدایت کرد.
ندا نگهبان جوزان، حسین کریمی مونقی، هورک پورزند، محمد خواجهدلویی،
دوره 81، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با بررسی در نظام جامع ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان پزشکی عمومی، غالبا اهداف حوزه شناختی و قالب ارزیابی تراکمی مورداستفاده بوده و آزمونها کاربرد چندانی برای بازخورد به دانشجویان نداشتهاند. هدف مطالعه، تدوین مدلی متناسب با سطوح هرم ارزیابی میلر در قالبهای تکوینی-تراکمی میباشد.
روش بررسی: جستجو در پایگاههای داده، مجلات، کوریکولوم دانشگاههای معتبر دنیا و کنفرانسهای کنفرانسهای AMEE و همایش کشوری آموزش پزشکی، آغاز گردید. براساس الگوی تطبیقی Beredy، مدل سنجش تدوین شد. اعتباریابی مدل در جلسه گروه متمرکز صورت پذیرفت.
یافتهها: رویآوری بهسوی قالب ارزیابی تکوینی و بهبود روشهای سنتی در کنار روشهای نوین بوده که در بررسی کوریکولوم دانشگاههای هاروارد، استنفورد و آکسفورد مشاهده گردید. درنهایت مدلی با اکثر نظرات موافق متخصصان تدوین شد. بیشترین اظهارنظر درباره سیاستهای اجرایی دانشگاهها بود.
نتیجهگیری: مدلی شامل روشهای سنجش متناسب با سطوح هرم ارزیابی میلر در قالبهای تکوینی-تراکمی تدوین شد. پیشنهاد میشود مدل توسط کارشناسان مربوطه بررسی و با احتساب شرایط اجرایی برای فرایند ارزیابی صحیح ابلاغ گردد.
محمدعلی قرائت، یعقوب مهری الوار،
دوره 81، شماره 6 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آنژیوژنز فرآیندی سودمند است که شبکه مویرگی را تقویت نموده و معمولا در پاسخ به تمرین بدنی آغاز میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات فاکتورهای فیزیولوژیکی دخیل در رگزایی در پاسخ به تمرینهای دایرهای یا مقاومتی سنتی انجام شد.
روش بررسی: 36 دانشجوی مرد کمتحرک سالم در حال تحصیل در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران (سن: 3/2±1/22 سال، قد: cm 1/5±7/172) بهطور داوطلبانه وارد مطالعه شده و از آبان لغایت بهمن 1401 در پژوهش شرکت کردند. داوطلبان بهطور تصادفی در گروه تمرینهای مقاومتی دایرهای (CRT) یا گروه تمرین قدرتی سنتی (RT) تقسیم شدند. گروه CRT به انجام تمرین چهار دور/ سه بار در هفته/ هشت هفته با شدت 55%-50 یک تکرار بیشینه (1RM) پرداخت (12n=). گروه RT نیز به انجام سه ست/ سه بار در هفته/ هشت هفته حرکات یکسان با شدت 75% 1RM و بهدنبال آن دو دقیقه استراحت بین ستها پرداخت (12n=). گروه کنترل نیز هیچ فعالیتی نداشت (12n=). میزان پاسخ فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، سطح پلاسمایی هورمون رشد (GH) و فاکتور رشد پایه فیبروبلاست (BFGF) اندازهگیری شد.
یافتهها: هر دو پروتکل CRT و RT منجر به افزایش این فاکتورها در پس آزمون نسبت به پیشآزمون شدند. افزونبراین، میزان VEGF و GH در پس آزمون بهطور معناداری بیشتر از کنترل بود. نتایج نشانگر همبستگی قوی بین مقدار مطلق GH و VEGF بهدنبال CRT و RT است.
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که CRT و RT ممکن است رگزایی را از طریق افزایش VEGF، BFGF و GH افزایش دهند.
ارغوان افرا، پوریا نفری، مسعود فروتن، محبوبه ممتازان، ناصر کامیاری،
دوره 81، شماره 9 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تصمیمگیری بالینی صحیح تاثیر بهسزایی در روند درمان، حصول پیامد بالینی موردانتظار و افزایش رضایتمندی بیماران دارد که شناسایی فاکتورهای موثر بر آن امری ضروری در جهت آموزش پزشکی مبتنیبرشواهد میباشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی از مهر 1401 تا مهر 1402 بر روی 45 دانشجوی پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی آبادان انجام شد. پساز اخذ رضایت و ثبت اطلاعات دموگرافیک و تحصیلی دانشجویان، جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامههای پزشکی مبتنیبرشواهد، خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی پژوهشی انجام شد. سپس دادهها با استفاده از SPSS software, version 26 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: خودکارآمدی پژوهشی در دانشجویانی که سابقه پژوهش داشتند (03/189) بهصورت معناداری بیشتر از دانشجویانی بود که سابقه پژوهش نداشتند (76/140). میانگین نمره خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی پژوهشی و درک ویژگیهای عملکرد مبتنیبرشواهد در دانشجویانی که سابقه عضویت در کمیته تحقیقات دانشجویی داشتند بهصورت معناداری بیشتر از دانشجویانی بود که سابقه عضویت نداشتند. درک ویژگیهای عملکرد مبتنیبرشواهد ارتباط مستقیم و معناداری با خودکارآمدی پژوهشی (05/0P<) و خودکارآمدی تحصیلی داشت (001/0P<). در بررسی ارتباط میان خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی پژوهشی نیز مشخص شد که دو متغیر ارتباط مستقیم و معناداری با یکدیگر دارند (001/0P<).
نتیجهگیری: خودکارآمدی تحصیلی و پژوهشی بر روی درک پزشکی مبتنیبرشواهد تاثیر دارد و تمام موارد فوق با آموزش به دانشجویان پزشکی و شرکت در کمیتههای دانشجویی و انجام فعالیتهای پژوهشی بهبود مییابد و میتواند سبب بهبود کیفیت درمان در پزشکان شود.